Search
Close this search box.

فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

باب ۲ – ظهور و سقوط معلمان دروغین

حقایقی دربارهٔ معلمان دروغین

 

۱. آیهٔ (۱) حضور و عملِ معلمان دروغین.

       اما در میان قوم، انبیای دروغین نیز بودند، همان‌گونه که در میان شما نیز معلمان دروغین خواهند بود که پنهانی بدعت‌های مهلک خواهند آورد و حتی سروری را که ایشان را خریده، انکار خواهند کرد و این‌گونه، هلاکتی سریع بر خود فرو خواهند آورد.

  الف. اما در میان قوم، انبیای دروغین نیز بودند: همان‌طور که آدمیان تحت نفوذ روح‌القدس از جانب خدا سخن گفتند (دوم پطرس ۲۱:۱)، انبیای دروغین و معلمان دروغین نیز در آن زمان و امروز وجود داشته و دارند. پطرس این را به‌عنوان یک واقعیت و نه به‌عنوان یک احتمال بیان کرد؛ و او گفت که آنها نه تنها در بیرون کلیسا، بلکه در میان شما وجود دارند.

یک) «نه تنها در میان یهودیان مردانی مقدس وجود داشت که با الهامِ الهی پیشگویی می‌کردند، بلکه پیامبران دروغینی نیز بودند که پیشگویی‌های آنها از تصوراتشان بود و بسیاری را منحرف می‌کردند.» (کلارک)

ب. پنهانی بدعت‌های مهلک خواهند آورد: معلمان دروغین پنهانی کار می‌کنند. منظور این نیست که تعالیم آنها پنهانی است، بلکه ماهیت فریبندهٔ تعالیم آنها پنهانی است. هیچ معلم دروغینی هرگز خود را به‌عنوان معلمی دروغین معرفی نمی‌کند.

ج. بدعت‌های مهلک: معلمان دروغین بدعت‌های مهلکی را به وجود می‌آورند که با دروغ گفتن دربارهٔ عیسی مسیح و عمل او برای ما و در ما، برای نابودی قوم خدا تلاش می‌کردند. آنها با این بدعت‌ها به مردم آسیب رسانده و باعث هلاک‌شدن آنان می‌شدند. هیچ بدعتی بی‌ضرر نیست.

د. حتی سروری را که ایشان را خریده، انکار خواهند کرد: معلمان دروغین سروری را که ایشان را خریده انکار می‌کنند. در این‌باره پطرس می‌گوید حداقل به نظر می‌رسد که آنها نجات یافته‌اند. در غیر این صورت، پطرس هرگز نمی‌گفت كه سروری (خداوند) ایشان را خریده است. در عین حال، آنها معلمانی دروغین و مخرب هستند.

یک) حتی کسی که به ‌نظر می‌رسد یک رفتار خداپرستانه و رابطه‌ای با عیسی‌مسیح دارد، هنوز هم می‌تواند بدعت‌های مخربی را به ‌وجود آورد. اغلب اوقات افراد خوبی که دروغ را تعلیم می‌دهند، بدترین آسیب را می‌زنند. دروغ‌های این افراد به‌ دلیل شخصیت خوب آنان بسیار راحت‌تر پذیرفته می‌شود.

ه. هلاکتی سریع بر خود فرو خواهند آورد: به معلمان دروغین وعدۀ هلاکت سریع داده شده است، حتی اگر از نظر خیلی‌ها به اندازهٔ کافی سریع قضاوت نشود.

۲. آیهٔ (۲) محبوبیت معلمان دروغین.

بسیاری فجور ایشان را پیروی خواهند کرد، و به سبب آنان راه حق مذّمت خواهد شد.

الف. بسیاری فجور ایشان را پیروی خواهند کرد: این آیه به ما یادآوری می‌کند که معلمان دروغین ممکن است محبوب باشند. موفقیت آنان در جذب جمعیتی از پیروان، دلیل بر این نیست که از سوی خدا باشند. می‌دانیم که عمل خدا همیشه ثمر خواهد داد، اما عمل شیطان نیز می‌تواند پیروان بسیاری داشته باشد.

یک) ناراحت‌کننده‌ترین جنبهٔ کار معلمان دروغین این نیست که آنها در میان شما هستند (دوم پطرس ۱:۲). معلمان دروغین همیشه در میان مسیحیان بوده و خواهند بود. ناراحت‌کننده‌ترین واقعیت این است که بسیاری از مسیحیان از فجور ایشان پیروی خواهند کرد.

ب. به سبب آنان، راه حق مذّمت خواهد شد: وقتی معلمان دروغین سر کار هستند و وقتی عدۀ بسیاری آنها را پیروی می‌کنند، راه حق مذمّت خواهد شد. به نام و جلال مقدس خدا بی‌حرمتی می‌شود.

۳. آیهٔ (۳) استراتژی و سرنوشت معلمان دروغین.

ایشان از طمع، با توسل به سخنان فریبنده، از شما بهره‌کشی خواهند کرد. اما محکومیتشان که از دیرباز رقم خورده، بیکار ننشسته و نابودی‌شان نخوابیده است!

 

الف. از طمع: معلمان دروغین از طمع استفاده می‌کنند، هم از (طمع) خودشان و هم پیروانشان. بسیاری از معلمان دروغین، چه امروزه و چه در زمان‌های گذشته، انجیلی را ارائه می‌دهند که هستهٔ اصلی آن ارضای نفس خودشان است. همهٔ اینها با سخنان فریبنده ارائه می‌شود، زیرا تعالیم دروغ هرگز خود را فاش نمی‌کنند.

ب. اما محکومیتشان که از دیرباز رقم خورده، بیکار ننشسته و نابودی‌شان نخوابیده است. پطرس به ما اطمینان داد که معلمان دروغین مورد قضاوت قرار خواهند گرفت. حتی اگر به نظر می‌رسد که آنها موفق می‌شوند، محکومیتشان همچنان در راه است. حتی باوجود اینکه اجازه دارند به کار خود ادامه دهند، محکومیت و سختی قلبشان بیشتر می‌شود و سرانجام خشم خدا بر آنان جاری می‌شود.

خدا می‌داند که چگونه از پس صالحان و بی‌دینان برآید.

۱. آیات (۴-۶) بی‌دینان قضاوت خواهند شد.

     زیرا اگر خدا بر فرشتگانی که گناه ورزیدند رحم نکرد، بلکه ایشان را به تَه هاویه افکند و در سیاه‌چال‌های تاریک محبوس کرد تا برای داوری نگاه داشته شوند؛ و اگر بر دنیای قدیم نیز رحم نکرد، بلکه بر آن عالَمِ بی‌دینان طوفان فرستاد و تنها نوح، آن واعظ پارسایی را، با هفت تن دیگر محفوظ داشت؛ و اگر شهرهای سُدوم و عَمورَه را خاکستر نمود و به نابودی محکوم کرد و عبرتی ساخت از سرانجام بی‌دینی…

الف. اگر خدا بر فرشتگانی که گناه ورزیدند رحم نکرد: خداوند فرشتگان شریر را قضاوت کرد و آنها را در سیاه‌چال‌های تاریک قرار داد. ظاهراً برخی از فرشتگان در‌بند هستند، در حالی‌که برخی دیگر بر روی زمین به‌عنوان دیوها فعال هستند و محدود نشده‌اند.

یک) گناه فرشتگان را می‌توان از دو راه اصلی در نظر گرفت: در شورشِ اصلیِ برخی از فرشتگان در برابر خدا، و در گناه «پسران خدا» که در پیدایش ۱:۶-۲ توصیف شده است.

دو) روشن است که در برهه‌ای از زمان، فرشتگان برای تعیین سرنوشت آیندهٔ خود، یک دورهٔ انتخاب و آزمایش داشتند. نمی‌دانیم که «چه مدتِ آزمایشی برای آنها به طول انجامید و آزمایش خاصِ وفاداری آنها چه بود؟ و در واقع نمی‌دانیم گناه آنها چه بود؛ و این‌که چه زمانی و چگونه سقوط کردند. یهودا می‌گوید که آنها  وضعیت اولیهٔ خود را حفظ نکردند، اما محل زندگی خود را ترک کردند و به ‌نظر می‌رسد نشان‌دهندهٔ این بود که آنها از موقعیت خود ناراضی شده بودند و آرزوی کسب افتخارات بالاتر یا شاید سلطهٔ آسمانی را داشتند.» (کلارک)

سه) ممکن است گناه شیطان و فرشتگانش (مکاشفهٔ یوحنا ۴:۱۲، ۷:۱۲) به‌دلیل نقشهٔ خدا برای بشر باشد.

·    انسان به صورت خدا آفریده شده است (پیدایش ۲۶:۱)، اما فرشتگان چنین نیستند. شیطان و فرشتگانش از این نقشه برای خلق موجودی که بالاتر از آنها با خدا در ارتباط باشند، کینه ورزیدند.

·    اگرچه بشر از لحاظ کرامت فرومایه‌تر از فرشتگان است (عبرانیان ۶:۲-۷، دوم پطرس ۱۱:۲)، اما وظیفهٔ فرشتگان این است که به بشر خدمت کنند (عبرانیان ۱۴:۱، ۷:۲-۸، مزمور ۱۱:۹۱-۱۲). شیطان و فرشتگانش از طرحی که به آنها دستور می‌دهد به موجودات فرومایه خدمت کنند، کینه ورزیدند.

·    بشریتِ فدیه‌یافته از حیث عزت و مقام، بالاتر از همهٔ فرشتگان خواهد شد (اول قرنتیان ۳:۶، اول یوحنا ۲:۳)؛ اما شیطان و فرشتگانش از طرحی که باعث ستایش این موجودات فرومایه در جایگاهی والاتر از آنها شود، کینه ورزیدند.

چهار) «این داوری از تحسین عطایای خودشان به‌ وجود آمد، با غرور و جاه‌طلبی تأیید شد، با حسادت کامل شد، به‌خاطر فرمان تعالی ذات انسان -بالاتر از فرشتگان- در و توسط مسیح برانگیخته شد.» (تِرَپ)

پنج) در عین حال، به‌طور قاطع نمی‌توانیم بگوییم که می‌دانیم چرا فرشتگان گناه کردند، زیرا کتاب‌مقدس چیزی بیشتر از یک اشاره به ما نمی‌گوید.

ب. بلکه ایشان را به تَه هاویه افکند و در سیاه‌چال‌های تاریک محبوس کرد: آنها به دلیل حفظ‌نکردن جایگاه مناسبِ خود، اکنون در سیاه‌چال‌های تاریک محبوس‌ هستند. اشتیاق گناهکارانهٔ آنها برای آزادی، آنها را به اسارت در‌آورد.

یک) کسانی‌که به آزادی اصرار می‌ورزند تا هرکاری را که می‌خواهند انجام دهند، مانند این فرشتگان هستند: چنان «آزاد» که در سیاه‌چال‌های تاریک محبوس‌اند (توصیفی شاعرانه و قدرتمند از بدبختی اسارتشان). آزادیِ واقعی از اطاعت حاصل می‌شود.

دو) ایشان را به تَه هاویه افکند: کلمهٔ یونانی که در اینجا هاویه ترجمه شده، به‌طور‌ تحت‌الفظی کلمۀ «Tartarus» است. در اساطیر یونان، تارتاروس عمیق‌ترین جای جهنم بود؛ محل مجازات خدایان سرکش. پطرس از این کلمه استفاده کرد تا به محل مجازات فرشتگانِ گناهکار اشاره کند.

سه) فرشتگان دارای مقام عالی و خدمت عالی به خداوند هستند؛ با این حال هنوز سقوط آنها ممکن بود. ما باید از این ماجرا عبرت بگیریم. همچنین، می‌توانیم درک کنیم که از بعضی جهات می‌توانیم بدتر از آن فرشتگان گناه کنیم. «من می‌توانم بگویم که شیطان هنوز فیض رایگان و محبت را رد نکرده است؛ شیطان هرگز در وجدان خود علیه روح‌القدس مبارزه نکرده است؛ شیطان هرگز رحمت خدا را انکار نکرده است. این اوج شرارت فقط به گوش شما که شنوندهٔ انجیل هستید، می‌رسد و پیام گران‌بهای خود را بر شما آشکار کرده است.» (اسپرجن)

ج. و اگر بر دنیای قدیم نیز رحم نکرد: خداوند، دنیای قدیم -قبل از طوفان نوح- را قضاوت کرد، زیرا «خداوند دید که شرارت انسان بر زمین بسیار است، و هر نیت از اندیشه‌های دل او پیوسته برای بدی است و بس» (پیدایش ۵:۶).

د. و اگر شهرهای سُدوم و عَمورَه را خاکستر نمود و به نابودی محکوم کرد: خدا شهرهای سُدوم و عَمورَه را قضاوت کرد، و آنها را نمونه‌ای از داوری خود قرار داد، زیرا «فریاد شکایت بر ضد سُدوم و عمورَه چنان بلند است، و گناهانشان چنان سنگین است» (پیدایش ۲۰:۱۸).

ه‍. عبرتی ساخت از سرانجام بی‌دینی: این سه نمونهٔ‌ قضاوت، اصل مهمی را که پطرس می‌خواهد برجسته کند، به ما نشان می‌دهد.

·    خداوند فرشتگانی که گناه ورزیدند را داوری کرد؛ بنابراین هیچ‌کس آنقدر بالامرتبه نیست که داوری نشود.

·    خداوند دنیای قدیم را قبل از طوفان قضاوت کرده است؛ بنابراین خدا بشر را بر روی نمودار ارزیابی نمی‌کند، بلکه فقط انسان را در میان افراد دیگر مقایسه می‌کند.

·    خدا سُدوم و عَمورَه را داوری کرد، بنابراین حتی افراد مُـرّفه نیز قضاوت می‌شوند.

یک) بنابراین بی‌دینان دلیلی ندارند که فکر کنند می‌توانند از داوری خدا فرار کنند. محکومیتِ آیندهٔ آنها قطعی است. همان‌طور که عیسی در انجیل لوقا ۱۰:۱۰-۱۲ گفت، برای کسانی‌که حقیقت را رد می‌کنند «در روز داوری، تحمل مجازات برای سُدوم آسان‌تر خواهد بود تا برای آن شهر.»

۲. آیات (۷-۹) عادلان نجات خواهند یافت.

     و لوطِ پارسا را که از فجور بی‌دینان به ستوه آمده بود، رهایی بخشید -زیرا آن مردِ پارسا هر روزه در میان ایشان به سر می‌برد و روحِ پارسایش از دیدن و شنیدن کردار قبیح‌شان در عذاب بود– پس خداوند می‌داند چگونه پارسایان را از آزمایش‌ها برهاند و گنهکاران را برای مکافاتِ روز داوری نگاه دارد.

الف. و لوطِ پارسا را رهایی بخشید: پطرس قبلاً به ما گفت كه خداوند چگونه نوح را نجات داد (دوم پطرس ۵:۲). اکنون، او به ما نشان می‌دهد که خداوند لوطِ پارسا را رهایی بخشید.

یک) «حفظ و نجات لوط به این رسول چنین فرصتی را داد تا یادآوری كند، كه خدا به‌خوبی می‌توانست همان‌طور که نجات می‌دهد، نابود کند؛ و اینکه نیکویی‌اش، او را برای نجات لوط پارسا هدایت کرد، همان‌طور که عدالتش باعث نابودی سرکشان در موارد قبلی شد.» (کلارک)

ب. و لوطِ پارسا را رهایی بخشید: لوط در نظر خدا پارسا بود، گرچه شاید دیدن عدالت او برای دیگران سخت بود. با این حال، با دیدن شرارت سُدوم و عَمورَه روحِ پارسایش هر روزه در عذاب بود.

یک) روح لوط در عذاب بود، اما او نتوانست با اعمال خداپسندانه این کار را ادامه دهد و خود و خانواده‌اش را از شرارت سُدوم و عَمورَه جدا کند. خداوند لوط را به‌خاطر روح پارسایش رهایی بخشید؛ با این حال لوط به دلیل ارتباط بسیار نزدیک با آن شهرهای شرور، چیزهای دیگری را از دست داد.

ج. پس خداوند می‌داند چگونه پارسایان را از آزمایش‌ها برهاند: همان‌طور که خداوند لوط را نجات داد، می‌داند که چگونه ما را از وسوسه‌هایی که با آن روبرو هستیم، نجات دهد و می‌داند که چگونه گنهکاران را برای مکافاتِ روز داوری محفوظ بدارد. ما می‌توانیم به رهایی پارسایان توسط خدا اعتماد كنیم، زیرا این امر به همان اندازهٔ‌ داوری گنهکاران، اطمینان‌بخش است.

یک) خداوند می‌داند چگونه: ما می‌توانیم به این حقیقت اعتماد زیادی داشته باشیم. بسیاری از اوقات ما نمی‌دانیم که چگونه، اما خداوند می‌داند چگونه. این یک اصل خوب هم برای زندگی و هم برای آموزه‌هاست؛ «به عنوان مثال، گاهی اوقات ما با آموزه‌های گیج‌کننده مواجه می‌شویم؛ شاید تلاش کنیم تا مصالحه‌ای بین پیش‌دانی خدا و آزادی عمل انسان ایجاد کنیم. بهتر است خیلی زیاد در آن آب‌های عمیق سرگردان نشویم، مبادا که خود را در سیاه‌چاله‌ای بی‌پایان هلاک کنیم. خداوند می‌داند.» (اسپرجن)

دو) ناعادلان برای مکافاتِ روز داوری نگاه داشته می‌شوند: «آنها سزاوار روز داوری هستند. اما ایمانداران چنین شرایطی ندارند. خدا ما را از روز قضاوت، از آن زمان که خشم و غضب بر زمین جاری می‌شود، رهایی می‌بخشد» (مکاشفهٔ یوحنا ۱۰:۳).

سه) «طبق نسخهٔ اصلاح‌شده، و من فکر می‌کنم که این ترجمه صحیح است، مجازات آغاز شده است. خداوند می‌داند که چگونه حتی ‌اکنون به مجازات‌کردن گنهکاران، ادامه دهد.» (اسپرجن)

چهار) «ممکن است پطرس (یا هر شخص دیگری) بگوید: “خداوند می‌داند چگونه بندگانش را نجات دهد. زیرا او به‌طرز عجیبی رهاننده است (اعمال رسولان ۱۲). (تِرپ) در اعمال رسولان ۱۲، خدا به طرز شگفت‌انگیزی پطرس را از زندان آزاد کرد و او به‌طرز دردناکی هیرودیس را داوری کرد. خدا می‌داند که چگونه هر دو را انجام دهد.»

 توصیف گنهکاران در میان آنها.

۱. آیات (۱۰-۱۱) آنها دنیوی و متکبر هستند.

     به‌خصوص آنان را که در پی تمایلاتِ فاسدِ نفس خویشند و اقتدار خداوند را خوار می‌شمارند. اینان چنان گستاخند و متکبر که از اهانت به بزرگان آسمانی پروایی ندارند؛ حال آنکه حتی فرشتگان که از قدرت و اقتدار بیشتر نیز برخوردارند، هرگز به هنگام اعلام محکومیتِ خداوند بر این بزرگان، اهانتشان نمی‌کنند.

الف. به‌خصوص آنان را که در پی تمایلاتِ فاسدِ نفس خویشند: این گنهکاران مخصوصاً برای داوری نگاه داشته شده‌اند. آنها در پی تمایلات نفس خویشند، نه روح، و ویژگی‌های فاسدی دارند.

ب. اینان چنان گستاخند و متکبر: این گنهکاران متکبر هستند و اقتدار خداوند را خوار می‌شمارند. آنها در گستاخی خود به قدرت‌های روحانی (شیطان و دیوهایش) اهانت می‌کنند در حالی‌که خود فرشتگان از آنها بد نمی‌گویند، بلکه فقط آنها را به نام خداوند دور می‌کنند.

یک) بیشتر آنچه تحت‌عنوان جنگ روحانی جریان دارد، نشانگر همین نوع غرور و گستاخی است. در حالی‌که اقتدار خود را در عیسی می‌شناسیم، می‌بینیم که فقط در عیسی ‌مسیح است که اقتدار داریم و محکومیت اهانت‌آمیز را فقط به او می‌سپاریم.

ج. حال آنکه حتی فرشتگان که از قدرت و اقتدار بیشتر نیز برخوردارند، هرگز بر این بزرگان، اهانتشان نمی‌کنند: در اینجا پطرس رفتار کسانی را که در پی تمایلات نفس خویشند با فرشتگان، یعنی فرشتگان نیکو، مقایسه کرد. فرشتگان نیکو در سخنان خود و یا نشان‌دادن گناهان دیگران تهمت و اغراق نکردند، بلکه این کارها را کسانی‌ که در پی تمایلات نفس خویشند، انجام دادند.

۲. آیات (۱۲-۱۳ قسمت اول) نابودی روحانی آنها محفوظ است.

      در مقابل، اینان در اموری اهانت می‌ورزند که از آن هیچ شناختی ندارند. آنان همچون وحوش عاری از شعورند که تنها تابع غرایز خویشند و زاده شده‌اند تا به دام افتند و هلاک گردند. پس بسان وحوش نیز هلاک خواهند شد و در سزای آن بدی که کرده‌اند، بد خواهند دید. تفریح اینان عیش‌و‌عشرت در روز روشن است.

الف. همچون وحوش عاری از شعورند: از آنجا که آنها در پی تمایلات نفس هستند و نه روح، مانند حیوانات می‌باشند. آنها فقط برای نابودی مناسب هستند (زاده شده‌اند تا به دام افتند و هلاک گردند) و نادان هستند.

ب. بد خواهند دید: گنهکاران در قبال بدیِ خود «بدی» خواهند دید -و به زندگی نفسانی آنها سزای بَدی پرداخت می‌شود.

یک) «کاری که این افراد شرور انجام می‌دادند و باعث آزار پطرس می‌شد، این بود که آنها می‌گفتند مسیح را دوست دارند و به او خدمت می‌کنند، در حالی‌که کارهایی که تعلیم می‌دادند و انجام می‌دادند انکار کامل او بود.» (بارکلی)

۳. آیات (۱۳ قسمت دوم-۱۷) فهرستی از گناهان معلمان دروغین.

     لکه‌های ننگی هستند که حتی به هنگام شرکت در ضیافت با شما، از غرقه‌شدن در لذات فریبندهٔ خویش دست بر‌ نمی‌کشند. چشمانی دارند پر از زنا که از گناه‌کردن سیر نمی‌شود. این ملعونان، سست مایگان را اغوا می‌کنند و در طمع‌ورزی بسی چیره دستند! راهِ راست را ترک گفته و با در‌پیش‌گرفتن راه بَلعام بن بِعور که مزد ناراستی را دوست می‌داشت، گمراه گشته‌اند. اما بلعام به سبب بد‌کرداری‌اش از زبان الاغی توبیخ شد. حیوان بی‌زبان همانند انسان سخن گفت و بر دیوانگی نبی لگام زد. این معلمان دروغین، چشمه‌هایی بی‌آب و بخارهایی رانده از تند‌بادند که تاریکی مطلق برایشان مقرر است.

الف. از غرقه‌شدن در لذات فریبندهٔ خویش دست بر‌ نمی‌کشند: این معلمان دروغین، حضوری خطرناک و مهلک در بدن مسیح دارند، نه تنها دیگران را فریب می‌دهند، بلکه خود را نیز فریب می‌دهند.

یک) «ریشۀ این کلمه که در اینجا شورش [غرقه‌شدن] ترجمه شده است، به معنی شکستن است، زیرا هیچ‌چیز وجود ندارد که ذهن انسان را به اندازهٔ شورش و سرکشی بشکند و پریشان کند؛ تجملات روحیهٔ یک انسان را جلب می‌کند و او را در خود حَل می‌کند.» (تِرَپ)

ب. چشمانی دارند پر از زِنا: دِل آنها بر نفس و چشمانشان به زِنا، اعم از روحانی و جنسی قرار دارد. آنها سست‌مایگان را شکار می‌کنند تا در راهشان به آنها بپیوندند (سست‌مایگان را اغوا می‌کنند).

یک) به‌طور لغوی، پطرس نوشت که چشمان آنها لبریز از زناکاری است. «آنها هر زنی را که می‌بینند در دل خود نسبت به او شهوت دارند؛ آنها هر زنی را به عنوان یک فاحشه تلقی می‌کنند.» (گرین)

ج. در طمع‌ورزی بسی چیره دستند: آنها مجهز هستند، اما نه برای خدمت، بلکه فقط برای منافع خودخواهانه. آنها واقعاً گمراه هستند. همهٔ ما دل‌ خود را برای هدفی تربیت می‌کنیم، یا برای طمع و شهوت تربیت می‌کنیم، یا برای پارسایی.

یک) «در اینجا استعاره از «agonistae» در بازی‌های یونانی گرفته شده است، که شرکت‌کنندگان برای شرکت در این مسابقات (کشتی، بوکس، دویدن و…) در تمرینات عمومی شرکت می‌کردند. این افراد نیز دلشان را در اعمال ناپسند تربیت می‌کردند. آنها تا زمانی‌که در تمام هنرهای اغوا، زیاده‌خواهی و هر نوع کلاهبرداری کاملاً ماهر نمی‌شدند، خود را تمرین می‌دادند.» (کلارک)

د. با در پیش‌گرفتن راه بَلعام بن بِعور: آنها مانند بلعام هستند، که بزرگترینِ گناهکاران است و دیگران را به گناه سوق می‌دهند، و این کارها را به‌خاطر منافع خود انجام می‌دهند. بلعام، توسط الاغی بی‌زبان توبیخ شد، زیرا او حرف خدا را گوش نمی‌داد.

ه‍. این معلمان دروغین، چشمه‌هایی بی‌آب‌اند: این معلمان دروغین گنهکارانی پوچ هستند، مانند چاه‌های بی‌آب و ابرهایی هستند که فقط تاریکی به همراه دارند و هیچ باران مفیدی ندارند.

۴. آیات (۱۸-۱۹) جذابیت معلمان دروغین.

     زیرا سخنان تکبّرآمیز و باطل می‌گویند و با بهره‌جویی از تمایلات نَفس و شهوت‌انگیزی، کسانی را که به‌تازگی از چنگ گمراهان رسته‌اند، اغوا می‌کنند. بدیشان وعدهٔ آزادی می‌دهند، حال آن‌که خود بندهٔ فسادند؛ چه، آدمی بندهٔ هر آن چیز است که بر او مسلط است.

الف. زیرا سخنان تکبّر‌آمیز و باطل می‌گویند: پیام معلمان دروغین گناهکار، اگرچه از کلمات پُر است، اما خالی از محتوایِ روحانی واقعی است. جذابیت آنها برای مخاطبانشان، تمایلات نفسانی است، درست مثل جمعیتی که از عیسی نان می‌خواستند، اما خود عیسی را نمی‌خواستند (یوحنا ۲۵:۶-۲۷، ۴۷:۶-۶۶).

ب. بدیشان وعدهٔ آزادی می‌دهند، حال آن‌که خود بندهٔ فسادند: آنها به مردم وعدۀ آزادی می‌دهند، اما آزادی را هرگز نمی‌توان از درون تمایلات نفس یافت، بلکه آزادی فقط در روح خدا یافت می‌شود. آزادی در آن‌چه عیسی می‌تواند به ما بدهد یافت نمی‌شود، بلکه فقط در خود عیسی وجود دارد. وقتی به دنبال آزادی از راه غلط هستیم، بندهٔ فساد (فساد و مرگ) می‌شویم.

ج. بندهٔ هر آن‌چیز است که بر او مسلط است: این انسان‌های نگون‌بخت در تلاش برای غلبه بر تمایلات نفس و معلمان دروغین، بندهٔ هر دو شدند.

۵. آیات (۲۰-۲۲) خطر سقوط و پیروی از معلمان دروغین.

     زیرا آنان که با شناخت خداوند و نجات‌دهندهٔ ما عیسی‌مسیح، از فساد دنیا رَستند، اگر باز بدان گرفتار و مغلوب آیند، سرانجام‌شان بدتر از آغاز خواهد بود. بهتر آن می‌بود که از آغاز، راه پارسایی را نمی‌شناختند، تا اینکه پس از شناختن، از حکم مقدّسی که به ایشان سپرده شد، روی برتابند. پس آنان مصداق این مَثَلِ راستین‌اند که: «سگ به قی خود باز می‌گردد»،

و «خوکِ شسته شده، به غلتیدن در گِل.»

الف. سرانجام‌شان بدتر از آغاز خواهد بود: بهتر است که شخص، هرگز چیزی در‌مورد عیسی‌‌مسیح نشنیده باشد، تا این‌که مقداری از حقیقت را بشنود و آن را برای مدتی قبول کند و بعداً آن را رد کند. مکاشفات بیشتر، مسئولیت بیشتری می‌طلبد.

یک) سرانجام‌شان بدتر از آغاز خواهد بود: زیرا آنها به فساد دنیا بازگشته‌اند. «این [فساد] miasmata” نامیده می‌شود؛ چیزهایی که باعث عفونت می‌شوند، آلوده و نجس هستند… آگوستین قدیس این تصویر را این‌گونه تشریح می‌کند: او می‌گوید: “همهٔ دنیا، یک مرد بزرگ و بیمار است، که از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب گسترده شده است، و برای شفای این مرد بزرگ و بیمار، طبیب اعظم از آسمان فرود آمد.» (کلارک)

ب. بهتر آن می‌بود که از آغاز، راه پارسایی را نمی‌شناختند. پطرس تصویری را توصیف کرد که مطمئناً شبیه افرادی است که نجات خود را از دست داده‌اند.

·    او از کسانی می‌گوید که از فساد دنیا رسته‌اند.

·    او دربارهٔ کسانی صحبت می‌کند که این کار را از طریق شناخت خداوند و نجات‌دهندهٔ ما عیسی مسیح انجام داده‌اند.

·    او از کسانی صحبت می‌کند که زمانی راه پارسایی را می‌شناختند.

یک) مسیحیان در‌مورد این مسئله بحث می‌کنند که آیا ممکن است یک مسیحیِ واقعی جایگاه خود را نزد خدا از دست بدهد و لعنت شود. شاید بهترین راه برای درک موضوع این باشد که بگوییم مسلماً درست است که کسانی به نظر می‌رسد نجات پیدا کرده‌اند -کسانی‌که در اینجا در توصیف پطرس مَدِ نظر هستند- می‌توانند به جایی برسند که برایشان بهتر می‌بود که از آغاز، راه پارسایی را نمی‌شناختند.

دو) در رابطه با این موارد، کسانی‌که دیدگاه اصلاح‌شده دارند، می‌گویند آنها هرگز نجات نیافتند؛ کسانی‌که دیدگاه آرمینیوسی دارند، می‌گویند آنها در ابتدا نجات یافته و سپس نجات خود را از دست داده‌اند. به نظر می‌رسد بخش‌بندی تلخی در امتداد این بحث وجود دارد -که بر مواردی متمرکز است که با مشاهدهٔ خارجی قابل درک نیستند- «و به عطشی بیمارگونه به جرّ و بحث و مجادله بر سر کلمات منجر می‌شود» (اول تیموتائوس ۴:۶).

ج. سگ به قی خود باز می‌گردد: ذات انسان نیز مانند سگ که به قی خود برمی‌گردد، به سوی دنیا باز می‌گردد. این اشخاص نیز مانند جانوران وحشیِ توصیف‌شده در رسالهٔ دوم پطرس ۱۲:۲ هستند، که زندگی آنها بیشتر حیوانی است تا خداپرستانه؛ زیرا برای جسم زندگی می‌کنند.

یک) «سگی که با قی‌کردن از شرّ فساد درون خود خلاص شده است، نمی‌تواند آن قی را رها کند و برود؛ دوباره میرود تا اطراف قی را بو کند.» (گرین)