فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!
اول تیموتائوس
مبارزه برای ایمان
مقدمه
1. آیۀ (1) هویّت نویسنده، پولس
از پولس که به حکم نجاتدهندۀ ما خدا و امیدمان مسیحعیسی، رسول مسیحْعیسی است؛
الف. از پولس، رسول مسیحعیسی: پولس، در توصیف خود، بر اعتبار (رسول) و اقتدار خود (به حکم خدا) تأکید کرد. وی این کار را هم بهعنوان تشویق شخصی به تیموتائوس انجام داد و از اینرو میتوان از این نامه بهعنوان مرجعِ نامههای قبل از مسیحیان افِسُسی استفاده کرد.
یک( به نظر میرسد كه اول تیموتائوس مدتی پس از آزادی از اسارت رومیان كه در انتهای كتاب اعمال رسولان آمده است، توسط پولس رسول برای تیموتائوس نوشته شد و از مقدونیه نگاشته شده است (اول تیموتائوس ۳:۱).
دو( ظاهراً، پولس پس از آزادی (که در فلیمون 22 و فیلیپیان 25:1-26 و 24:2 به امید آن بود)، به شهر افِسُس بازگشت. در آنجا دریافت که در زمان غیبت او افِسُس به مرکز طوفان تعالیم نادرست تبدیل شده است. این تحقق غمانگیزی بود که وی در کتاب اعمال رسولان 29:20-30 برای مشایخ افِسُسی پیشبینی کرد.
سه( پولس احتمالاً شخصاً با معلمان دروغین برخورد میکرد، اما خیلی زود لازم دید که به مقدونیه برود. وی سپس تیموتائوس را بهعنوان نماینده شخصی خود در افِسُس مسئول امور گذاشت. او میدانست که تیموتائوس وظیفۀ دشواری برای انجام امور دارد، بنابراین امیدوار بود که این نامه او را تجهیز و در انجام امور تشویق کند.
چهار( «استفاده از این عنوان رسمی نشاندهندۀ این است که رسالات شبانی صرفاً نامههای خصوصی نبودهاند، بلکه به این منظور نگاشته شده بودند که برای کلیساهایی که تیموتائوس به آنها رسیدگی میکرد، خوانده شوند.» (وایت)
ب. نجاتدهندۀ ما: در همان زمان، از عنوان نجاتدهنده برای تجلیل امپراتور روم استفاده میشد. مردم سِزار نِرون را «ناجی» میخواندند و یا مجبور به خواندن او میشدند. پولس هویت ناجیِ واقعی را روشن ساخت: خدا، در شخص خداوند عیسیمسیح.
یک( نظر وایت دربارۀ حکم خدا: «در اینجا لازم به ذکر است که این حُکم به یک اندازه از خدا و مسیحعیسی ناشی میشود. اگر پولس، مسیحعیسی را بهعنوان مخلوق تصور میکرد، بهسختی میتوانست از این زبان استفاده کند.»
2. آیۀ (2) هُویت گیرندۀ نامه، تیموتائوس.
به تیموتائوس، فرزند راستینم در ایمان: فیض و رحمت و سلامتی از جانب خدای پدر و خداوندمان مسیحعیسی بر تو باد.
الف. به تیموتائوس: کتاب اعمال رسولان به ما میگوید که تیموتائوس از لِستره، شهری در ولایت غلاطیه آمده است (1:16-3). وی فرزند پدری یونانی بود (2:16) و مادری یهودی به نام یونیکی (دوم تیموتائوس ۵:۱). مادر و مادربزرگ او از زمان جوانیِ تیموتائوس کتابمقدس را به او آموختند (دوم تیموتائوس 5:1؛ 15:3).
ب. فرزند راستینم در ایمان: پولس میتوانست تیموتائوس را یک فرزند راستین در ایمان بداند، زیرا احتمالاً او، مادرش را در اولین سفر بشارتی پولس به ایمان به سوی عیسی سوق داد (اعمال رسولان 8:14-20 و 1:16). این امر همچنین بیانگر اطمینان پولس به صداقت و وفاداری تیموتائوس به حقیقت بود
ج. فیض و رحمت و سلامتی: این دیداری است آشنا که پولس در نامههای خود به کلیساها به کار میبرد. در اینجا، پولس این فیض و رحمت و سلامتی را برای افراد خاص اِعمال کرد. خداوند فیض، رحمت، و سلامتی خود را نه تنها به كلیسا، بلكه به افرادی كه كلیساها را اداره میکنند نیز عطا میكند.
یک( با این وجود اختلافی وجود دارد. وقتی پولس به کلیساها نامه مینوشت، معمولاً فقط با فیض و سلامتی از آنها استقبال میکرد. او هم به تیموتائوس (در دوم تیموتائوس 2:1) و هم به تیتوس (تیتوس 4:1) به این احوالپرسی رحمت نیز افزود.
دو( «وقتی برای خادمین دعا میکنیم، باید بیش از حدِ معمول در پیشگاه خداوند مشتاق باشیم. این سه فقط در رسالات تیموتائوس و رسالۀ تیتوس به هم پیوستهاند.» (تِرَپ)
پولس از تیموتائوس میخواهد که در افسس بماند.
.1آیات (۳-۴) در اَفسس و در کتابمقدس بمانید.
چنانکه به هنگام عزیمتم به مقدونیه به تو اصرار کردم، باز از تو میخواهم در افسس بمانی تا بعضی را فرمان دهی که تعلیمی دیگر ندهند و خویشتن را با افسانهها و شجرهنامههای بیپایان سرگرم نسازند، زیرا اینها به جای ترویج کار خدا که از راه ایمان ممکن میشود، مباحثات را دامن میزند.
الف. چنانکه به هنگام عزیمتم به مقدونیه به تو اصرار کردم، باز از تو میخواهم در افسس بمانی: از آنجایی که تیموتائوس وظیفۀ دشواری داشت، پولس میخواست او در افسس بماند و خدمت را ادامه دهد. قبل از عزیمت پولس به مقدونیه، او به تیموتائوس اصرار کرد در آنجا بماند، حتی باوجود اینکه کارِ دشواری بود.
یک) پولس به تیموتائوس گفت تا در افسس بماند، زیرا به نظر میرسید که تیموتائوس میخواهد تسلیم شود و فرار کند. بیشتر کسانی که در خدمت هستند ممکن است گاهیاوقات با چنین چیزی روبرو شوند؛ برای برخی این یک گرفتاری مداوم است. احتمال دارد هم فشاری خارجی و هم فشاری داخلی او را مجبور به تصمیم به ترک آنجا کرده باشد.
دو( میتوانیم به دلایل زیادی فکر کنیم که چرا تیموتائوس نمیخواهد در افسس بماند:
· شاید دلش برای پولس تنگ شده باشد و بخواهد در کنار راهنمای خود باشد.
· ممکن است با پیروی از خدمات پولس، مرعوب شده باشد.
· به نظر میرسد که او ذاتاً کمی ترسو یا محافظهکار بوده و شاید از این چالش مرعوب شده باشد.
· ممکن است از مشکلات عادی خدمت دلسرد شده باشد.
· ممکن است او خواندگی خود را زیر سؤال برده باشد.
· ممکن است وی از آموزههای منحرف و رقابتی که در میانِ مسیحیان در افسس گسترش یافته بود، ناامید شده باشد.
سه( علیرغم همۀ این دلایل، شکی نیست که خدا -و پولس رسول- خواستند که تیموتائوس در افسس بماند، و در بقیۀ اول تیموتائوس باب یک، پولس به تیموتائوس حداقل شش دلیل داد که چرا باید در آنجا بماند و خدمتی که خدا به او داده است را کامل کند.
· زیرا آنها به حقیقت احتیاج دارند (اول تیموتائوس 3:1-7).
· زیرا در مکانی سخت، خدمت میکنی (اول تیموتائوس 8:1-1۱).
· زیرا خداوند از افراد ناشایست استفاده میکند (اول تیموتائوس 1 2:1-16).
· زیرا خدای بزرگی را خدمت میکنی (اول تیموتائوس 17:1).
· زیرا در نبرد هستی و نمیتوانید تسلیم شوی (اول تیموتائوس 18:1).
· زیرا بقیه این کار را نمیکنند (اول تیموتائوس 19:1-20).
چهار) خداوند به ما اجازه میدهد که در شرایط سختی قرار بگیریم. ما باید ذهن خود را برای پاسخگویی به چالش آماده کنیم، در غیر این صورت مطمئناً تسلیم خواهیم شد. سالها پیش کاشف معروف قطب شمال این آگهی را در روزنامهای در لندن قرار داد: «به مردانی برای یک سفر خطرناک، دستمزد اندک، سرمای شدید، ماههای طولانی در تاریکی مطلق، خطر مداوم، بازگشت نامطمئن، نیازمند است، در صورت موفقیت، افتخار و تقدیر نصیب ایشان خواهد شد.» هزاران مرد به درخواست پاسخ دادند، زیرا آنها مایل بودند کار سختی را بپذیرند که توسط یک رهبر بزرگ برای انجام این کار فراخوانده شده است.
ب. بعضی را فرمان دهی که تعلیمیدیگر ندهند: پولس تیموتائوس را با کار مهمی ترک کرد، و آن کار بهقدری اهمیت داشت که تیموتائوس بهخاطر آن باید در افسس بماند. کار این بود که اطمینان حاصل شود تعالیم صحیح در افِسُس آموزش داده میشود.
یک( (نه) تعلیمیدیگر: پولس مسیحیان افسس را با مجموعه تعالیم خاصی (که از عیسی و عهدعتیق دریافت کرده بود) ترک کرد. او اطمینان داشت تیموتائوس هر کاری از دستش برمیآید، انجام میدهد تا یقین داشته باشد که افسسیان به آن تعالیم ادامه میدهند. این اولین دلیل مهم بود که تیموتائوس در افسس بماند.
دو( پولس این کار را کرد، زیرا تعالیم برای خدا مهم است و باید برای قومش نیز مهم باشد. امروزه، آنچه شخص باور دارد -یعنی، تعالیم آنها- بهطور چشمگیری برای اکثر مردم بیاهمیت است. این روحیۀ عصر مدرن بهشدت بر مسیحیان مدرن نیز تأثیر گذاشته است. ما در روزگاری زندگی میکنیم که سؤال پیلاتس: «حقیقت چیست؟» (انجیل یوحنا 38:18)، اینطور پاسخ داده شده است: «هر مفهومیکه برای شما معنا دارد.» بااینحال حقیقت برای خدا مهم است و باید برای قوم او نیز باشد.
ج. تا بعضی را فرمان دهی: نگرانی پولس در ابتدا این نبود که خود تیموتائوس شروع به آموزش تعالیم غلط کند. نگرانی او این بود که تیموتائوس اجازه دهد دیگران عقاید دیگری را گسترش دهند. تیموتائوس باید در برابر افراد سختدل ایستادگی میکرد و برخی را متهم میکرد که هیچ تعلیم دیگری نیاورند. تعجبی ندارد که تیموتائوس احساس کرد باید افِسُس را ترک کند.
یک( در یونان باستان، فرمان (دادن) یک کلمۀ نظامی است. این به معنای «دادن دستورات دقیق از سوی یک افسر فرمانده است.» (ویرزبی) تیموتائوس قرار نبود تعالیم صحیح را در افسس به بعضی از آنها ارائه دهد، بلکه باید مانند یک افسر نظامی آنها را فرماندهی میکرد.
د. با افسانهها و شجرهنامههای بیپایان دامن نزنند: به نظر میرسد که خطر بزرگ این تعالیم (افسانهها و شجرهنامههای بیپایان) ایجاد سرگرمی و حواسپرتیِ احمقانه بود. تیموتائوس باید در افسس میماند تا بتواند به دیگران فرمان دهد که این سرگرمیها و حواسپرتیهای احمقانه و دروغین را نادیده بگیرند.
یک( قضیه این نبود که یک الهیات مُفصل ضد عیسی در افسس در حال رشد باشد. بلکه این بود که آنها تمایل داشتند با تأکید بر موارد نادرست، خود را فریب دهند. پولس میخواست از گسترش فسادی که به دلیل قدرتبخشیدن مردم به افسانهها و شجرهنامههای بیپایان به جای تعالیم واقعی به وجود آمده بود، جلوگیری کند. حواسپرتیهای احمقانه نیز خطرناک بودند، زیرا آنها جایِ ترویج کار خدا که از راه ایمان ممکن بود را میگرفتند.
دو( شاید شجرهنامههای بیپایان، به نوعی با نظریههای ناستیکی «تَجَلی» از سوی خدا ارتباط داشته باشد. شاید آنها با شریعتگرایی از نوع یهودی مرتبط بودند که در پِی پارسایی بهواسطۀ اصلونسب خود بودند. یا شاید او نظامهای تعلیمی مبتنی بر قرائتهای عرفانی نسبنامههای عهدعتیق را در ذهن داشته است.
سه) نوشتههای یهودی کشفشدۀ باستانی به پیچیدهترین شجرهنامهها میپردازد و آنها را با گمانهزنیهای شیفتهوار دربارۀ اسرار روحانی مرتبط میکند. علاقۀ مفرط به این نوع کارها موجبات جایگزینیِ ترویج کار خدا که از راه ایمان ممکن میشود را فراهم میکند.
هـ. به جای ترویج کار خدا که از راه ایمان ممکن میشود، مباحثات را دامن میزند: ثمرۀ نهایی این انحرافات ساختۀ دست بشر مشهود است. اگرچه ممکن است در کوتاه مدت محبوب و جذاب باشند، اما در دراز مدت، باعث تقویت قوم خدا در ایمان نمیشود.
یک) «اینها گفتمانهایی هستند که به سود (سرانجام) نمیرسند؛ با کلمات بسیار و مفهوم اندک؛ به این معنی که ارزش زحمتِ شنیدن را ندارند.» (کلارک)
2. آیات (۵-۷) هدفِ حُکم.
هدف از این فرمان، محبت است، محبتی برخواسته از دلی پاک، وجدانی صالح و ایمانی بیریا. بعضی کسان از اینها منحرف شده، به بیهودهگویی روی آوردهاند، و میخواهند معلمان شریعت باشند، حال آنکه نمیدانند چه میگویند یا از چه چیز چنین مطمئن دَم میزنند.
الف. هدف از این فرمان: هدف این قانون در کار باطنی آن بر قلب یافت میشود، نه صرفاً در رعایت ظاهر. بدون این درک، راحت است که به یک شریعتگرای سطحینِگَر تبدیل شوید که فقط به عملکرد و شِکل ظاهری توجه داشته باشید.
ب. محبتی برخواسته از دلی پاک: این ایده را مطرح میکند که مشکل در افسس مطابق با خطمشی قانونی یهودی بود. آنها از شریعت و احکام برداشتِ اشتباه کرده بودند.
یک) اگر گذراندن وقت با کلام خدا باعث ایجاد محبتی برخواسته از دلی پاک، وجدان صالح یا ایمانی بیریا در ما نشود، مشکلی پیش آمده است. شریعتگرایی ممکن است باعث شود ما کلام خدا را بهخوبی درک نکنیم، بهطوری که به جای اینکه محبت را نشان دهیم، خشن برخورد کرده و قضاوت کنیم؛ به جای داشتن وجدان صالح همیشه احساس محکومیت میکنیم، زیرا به اندازۀ کافی خوب نیستیم؛ و به جای ایمانی بیریا ما عملاً به توانایی خود در خشنود ساختن خدا اعتماد داریم.
ج. بیهودهگویی: این احتمالاً گمانهزنیهای بیهودهای در مورد کتابمقدس دارد، که ممکن است دارای ارزش تحلیلی و سرگرمی باشد، اما هرگز به معنای رژیم روحانی ما نبوده است.
یک) در نسخۀ انگلیسی کینگ جیمز، بیهودهگویی، درهم وبرهمزدن بیهوده ترجمه شده است -به مفهوم زمزمۀ بیمعنی است.
د. نمیدانند چه میگویند یا از چه چیز چنین مطمئن دَم میزنند: افراد مشکلدار در افِسُس حتی پیامدهای تعالیم خود را نمیفهمیدند.
3. آیات (11-8) محکومیت شریعتگرایان، محکومیت خود شریعت نیست.
ما میدانیم که شریعت نیکوست، اگر کسی آن را بهدرستی به کار ببند. نیز میدانیم که شریعت نه برای درستکاران، بلکه برای قانونشکنان و سرکشان وضع شده است، برای بیدینان و گناهکاران، و ناپاکان و کافران؛ برای قاتلان پدر و قاتلان مادر؛ برای آدمکشان، زناکاران و لواطگران؛ برای آدمربایان، دروغگویان و شهادتدهندگان به دروغ، و نیز برای هر عملی که خلاف تعلیم صحیح باشد، تعلیم منطبق بر انجیلِ پر جلالِ خدای متبارک که به من سپرده شده است.
الف. ما میدانیم که شریعت نیکوست، اگر کسی آن را بهدرستی به کار ببند: هدف از شریعت نشاندادن گناهان ما است، نه اینکه ما را به سمت پارسایی سوق دهد (مانند غلاطیان 24:3-25). شریعت برای شخص درستکار (که طبق ایمان براساس غلاطیان11:3 عمل میکند) وضع نشده است، بلکه برای قانونشکنان و سرکشان وضع شده تا گناهانشان را به آنها نشان دهند.
یک) ایده این نیست که شریعت هیچ حرفی برای گفتن به شخص پارسا ندارد، بلکه بهطور خاص با افراد بیخدا صحبت میکند. کلارک میگوید، شریعت برای یک فرد درستکار وضع نشده است، ایدۀ پشت کلمۀ وضع شده «به آداب نوشتنِ قوانین در تابلوها و آویزانکردن آنها در مکانهای عمومی و دردسترس بودنِ همۀ مردم اشاره دارد، تا توسط همه خوانده شود؛ بنابراین همه میبینند که شریعت علیه چه کسی وضع شده است.»
ب. برای قانون شکنان و سرکشان، برای بی دینان و گناهکاران: در ذهن پولس، تعلیم صحیح و رفتار صحیح با یکدیگر ارتباط حیاتی دارند. رفتار گناهکارانه که در آیات 9 و ۱۰ شرح داده شده مغایر با تعلیم صحیح است.
یک) بسیاری از افراد هرکسی را که استانداردهایی دارد -خصوصاً با استانداردهای بالاتر- بهعنوان یک شریعتگرا محکوم میکنند. داشتن استانداردها و رعایت آنها باعث نمیشود که ما شریعتگرا باشیم و اطاعت ما از شریعت، ما را شریعتگرا نمیکند. ما زمانی شریعتگرا هستیم که فکر میکنیم آنچه انجام میدهیم، همان چیزی است که ما را در برابر خدا پارسا میکند.
ج. نیز برای هر عملی که خلاف تعلیم صحیح باشد: مفهوم این است که در افسس، کلیسا در فرهنگی بنا شده بود که با این گناهان که در آیات 9 و 10 به آنها اشاره شده است، شناخته میشد و کسانی که تعالیم دروغین را آموزش میدادند بهنوعی این سبک زندگی گناهآلود را مُجاز میدانستند یا ترویج میکردند.
یک) نیز برای هرعملی: پولس از اینکه به این خادمین منحرف اشاره کند، خوشحال نبود؛ اما آنها را به شریعت واگذار میکند تا آنان را هدایت کرده و مانع آنها شود، همانطور که حیوانات سرکش، سگها، شیرها، پلنگها را به زنجیر میبستند و در قفس قرار میدادند تا شرارت انجام ندهند.» (کلارک)
دو) محیطِ به ظاهر گناهآلود افسس دلیل مهم دیگری برای ماندن تیموتائوس در آنجا را نشان میدهد. او باید آنجا بماند، زیرا مکان دشواری برای خدمت به خدا و پادشاهی او بود. او مجبور شد به جای اینکه به مکانی راحتتر برای شخمزدن برود، زمین بایِرِ آنجا را شخم زند.
د. منطبق بر انجیلِ پر جلالِ خدای متبارک: گرچه شریعت نمیتواند پارسایی را به همراه آورد، انجیلِ پر جلالِ خدای متبارک و متعالی میتواند -انجیلی که به گفتۀ پولس به او سپرده شده بود. او مسئولیت خود را در حفظ و حراست از انجیل و انتقال آن به تیموتائوس و دیگران احساس کرد.
تجربۀ شخصی پولس از انجیل.
1. آیات (۱۲-۱۴) چرا انجیل به پولس سپرده شد؟
خداوندمان مسیحعیسی را شکرگزارم که مرا توانایی بخشید و در خور اعتماد شمرد و به خدمت خویش برگماشت. با آنکه در گذشته، کفرگو و ستمگر و زورگو بودم، بر من رحم شد، زیرا از ناآگاهی و بیایمانی چنین میکردم. آری، فیض خداوند ما را به فراوانی جاری گشت، همراه با ایمان و محبتی که در مسیحعیسی یافت میشود.
الف. خداوندمان مسیحعیسی را شکرگزارم که مرا توانایی بخشید: انجیل را به پولس سپردند، زیرا عیسی پولس را قوت بخشید و پولس از مسیح برای این امکان تشکر کرد. پولس برای این خدمت توانا شد، زیرا برای خدمت، در خور اعتماد شمرد شد. وفاداری، پولس را آماده کرد تا مورد استفادۀ خداوند قرار گیرد.
یک) ما معمولاً خدمات مسیحی خود را داوطلبانه میدانیم. بااینحال بهعنوان مسیحی، با توجه به عیسی و کلیسای او، ما داوطلب نیستیم. ما غلام هستیم. ما بندگان دَربَندِ وظیفۀ عیسی هستیم، و از چنین بندگانی، وفاداری (اعتماد) انتظار میرود.
دو) مرا در خور اعتماد شمرد: برای وفاداربودن لازم نیست باهوش باشید؛ شما نیازی نیست با استعداد و توانمند باشید. وفاداری چیزی کاملاً فروتنانه است، و هر یک از ما میتوانیم در مکانی که خدا ما را قرار داده وفادار باشیم.
سه) بسیاری از مردم منتظر هستند تا وفادار (مورد اعتماد) شوند. ما به خود میگوییم: «من وقتی در چنین موقعیتی قرار بگیرم وفادار خواهم ماند.» این احمقانه است. ما باید درست در جایی که هستیم وفادار باشیم -وفاداری ما در چیزهای کوچک نشان داده میشود.
ب. به خدمت خویش برگماشت: خدمت به معنای ساده «ارائۀ خدمات» است. در زبان اصلی کتاب عهدجدید، هیچچیزِ عالی و روحانی در مورد این کلمه وجود ندارد. فقط به معنای سختکوشی و ارائۀ خدمت است. بااینحال این افتخار بزرگی برای این کافر سابق و آزاردهندۀ فرزندانِ خدا بود.
یک) «پس از اینکه پولس نجات یافت، به یکی از بهترین مقدسین تبدیل شد. خداوند به او جایگاهی درجه دو در کلیسا اختصاص نداد. او گناهکار برجستهای بود، اما خداوندش نگفت: “من تو را نجات میدهم، اما همیشه شرارت تو را به ضد تو به خاطر میآورم.“ نه اینطور نیست: خدا وی را وفادار شمرد، و او را برای خدمت و رسالت برگزید، بهطوری که او حتی کمی پایینتر از رسولان اصلی نبود. برادران، هیچ دلیلی وجود ندارد که چون در گناه بسیار فرو رفتهاید، نباید در نیکویی به همان اندازه پیش روید.» (اسپرجن)
ج. با آنکه در گذشته: گذشتۀ پولس مانع خدمت او به خدا نشد. رحمت و فیض خدا کافی بود تا گذشته او را بپوشاند و او را قادر به خدمت خدا کند. ما هرگز نباید احساس کنیم که گذشته ما باعث میشود نتوانیم مورد استفادۀ خداوند قرار بگیریم.
یک) با این سخنان، پولس دلیل دیگری برای تیموتائوس برای ماندن در افسس آورد. این احتمال وجود دارد که یک دلیل که تیموتائوس میخواست افسس و کلیسای خود را در آنجا ترک کند، این بود که احساس نالایقی یا ناتوانی در خدمت را داشت. این سخنان پولس به تیموتائوس اطمینان داد: «اگر کسی وجود داشته باشد که شایستۀ رد صلاحیت باشد، آن شخص باید من باشم. بااینحال خدا راهی برای استفاده از من پیدا کرد و بدین طریق نیز از تو همانطور که در افسس میمانی استفاده خواهد کرد.»
د. زیرا از ناآگاهی و بیایمانی چنین میکردم: ناآگاهی و بیایمانی هرگز گناه ما را معذور نمیسازد، اما رحمت خدا را دعوت میکنند، زیرا گناه ناشی از ناآگاهی و بیایمانی، کمتر از گناه ایمانداری است که آگاهانه گناه میکند.
هـ. فیض خداوند ما را به فراوانی جاری گشت: این ناآگاهیِ پولس نبود که او را نجات داد؛ این فیض بیش از حد فراوان خداوند بود (رحمت بیمنت خدا).
2. آیۀ (15) پولس تجربۀ شخصی خود از انجیل را خلاصه میکند.
این سخن در خور اعتماد و پذیرش کامل است که مسیحعیسی به جهان آمد تا گناهکاران را نجات بخشد، که من بزرگترین آنهایم.
الف. این سخن در خور اعتماد و پذیرش کامل است: این عبارت غیرمعمول، گزارهای از اهمیتی ویژه را معرفی میکند. پولس 5بار از این عبارت استفاده کرده است- همۀ اینها در رسالات شبانی است.
ب. مسیحعیسی به جهان آمد تا گناهکاران را نجات بخشد: عیسی آمد تا گناهکاران را نجات دهد، نه کسانی را که تحت توهمِ پارساییِ خود زندگی میکنند. همانطور که عیسی تعلیم داد، این بیماران هستند که به طبیب نیاز دارند (مرقس 17:2).
یک) از آنجا که عیسی برای نجات گناهکاران به دنیا آمد، این اولین صلاحیت لازم برای فرزندِ خدا بودن است -گناهکار بودن. گناهکاران از آمدن به سوی خدا رد صلاحیت نمیشوند، زیرا عیسی برای نجات آنها آمده است.
دو) ما همچنین خطر بزرگی را در خارجکردن اصطلاحات گناه و گناهکار از دایرۀ لغات خود میبینیم. بسیاری از واعظین امروزی عمداً این کار را میکنند، زیرا آنها نمیخواهند کسی را از موعظه رنجیدهخاطر سازند. اما اگر عیسی برای نجات گناهکاران آمد، آیا نباید تشخیص دهیم که این گناهکاران چه کسانی هستند؟ دیگر چگونه آنها به نجات خواهند رسید؟
سه) «حتی کسانی که تشخیص میدهند کار مسیح نجات است، اعتراف میکنند باور اینکه این نجات متعلق به گناهکاران است دشوارتر است. ذهن ما همیشه مستعد تلاش در مورد اثبات لیاقت خود است و به محض آشکارشدن بیلیاقتی، اعتمادبهنفس ما از بین میرود. بنابراین هرچه انسان بار گناهان خود را بیشتر احساس کند، با شجاعت بیشتری باید خود را به مسیح واگذار کند، با تکیه بر آنچه در اینجا آموخته شده است، او نه برای نجات صالحان، بلکه برای نجات گناهکاران آمده است.» (کالوین)
ج. که من بزرگترین آنهایم: ادعای پولس درمورد بزرگترینِ گناهکاران، بیان تواضع دروغین عجیب و غریب نبود. او واقعاً احساس كرد كه گناهانش او را نسبت به دیگران در برابر خدا مسئولیتپذیرتر میكند.
یک) آیا همۀ ما به یک اندازه گناهکار هستیم؟ نه؛«همه انسانها واقعاً گناهکار هستند، اما همۀ مردمان به یک اندازه گناهکار نیستند. همۀ آنها در منجلاب هستند؛ اما همۀ آنها به یک عمق یکسان در آن غرق نشدهاند.» (اسپرجن)
دو) پولس احساس کرد -بهدرستی- گناهان او بدتر بود، زیرا او قبل از اینکه به عیسی ایمان بیاورد، مسئول مرگ، زندانیشدن، و رنج مسیحیانی بود که آنها را مورد آزار و اذیت قرار میداد (اعمال رسولان ۳:۸؛ ۱:۹-۲، اول قرنتیان ۹:۱۵، غلاطیان ۱۳:۱، فیلیپیان۶:۳).
سه) در اعمال رسولان 11:26، پولس به آگریپاس توضیح داد که چه چیز ممکن است بدترین گناه او باشد: «بارها در پی مجازات ایشان از کنیسهای به کنیسۀ دیگر میرفتم ومیکوشیدم به کفرگویی وادارشان کنم. شدت خشم من نسبت به آنها چنان بود که حتی تا شهرهای اجنبیان تعقیبشان میکردم. او ایمانداران را وادار میکرد که عیسی را انکار کنند.» «این، درواقع، بخش بسیار وحشتناکی از گناهکاری شائولِ تارسوسی (نام عبری پولس رسول) بود. کشتن جسم آنها به اندازۀ کافی بد بود، اما او برای از بینبردن روح آنها نیز آنان را مجبور میکرد به نامی که اعتراف کرده بودند شادی و امید آنها است، کفرگویی و بدگویی کنند؛ مطمئناً این بدترین شکل آزار و شکنجه بود که میتوان تصور کرد. او آنها را تحت شکنجه مجبور کرد که مسیحی را که در قلبشان دوست داشتند، محزون سازند. گویی او فقط راضی به کشتن آنها نبود، بلکه میخواست آنها هلاک و لعنت شوند.» (اسپرجن)
چهار) انواع بدتری از گناهان وجود دارد؛ گناهانی که به قوم خدا آسیب میرسانند از نظر خدا بهطور خاص بسیار بد هستند. ما باید هوشیارانه در نظر بگیریم، که آیا اکنون یا در گذشته، در آسیبرساندن به قوم خدا مقصر بودهایم. «(خدا) اهانتها و تمسخرهایی که به فرزندانش شده است را بهخاطر میآورد و به کسانی که به فرزندان او اهمیت میدهند، توجه میکند. بهتر است پادشاه را برنجانید تا اینکه یکی از این کوچکان خداوند را برنجانید.» (اسپرجن)
پنج) “با نجات بزرگترینِ گناهکاران سَرِ ناامیدی بریده شده و بر روی دار قرار گرفت. اکنون هیچکس نمیتواند بگوید که گناهکاری بزرگتر از او هست که نجات یابد، زیرا رئیس گناهکاران هزار و هشتصد سال پیش نجات یافت. اگر سردستۀ قاتلان و کسی که در خون گرانبهای آنان دوش گرفته، اکنون در بهشت است، چرا من نتوانم در بهشت باشم؟ چرا تو نتوانی؟» (اسپرجن )
3. آیۀ (16) پولس بهعنوان الگویی از رحمت به دیگران، نجات یافت.
از همینرو، بر من رحم شد تا مسیحعیسی صبر بیپایان خود را نسبت به من که بزرگترینِ گناهکاران بودم، نشان دهد، تا نمونهای باشم برای جملۀ آنان که از این پس به او ایمان آورده، حیات جاویدان خواهند یافت.
الف. از همینرو، بر من رحم شد: به مردی به بدی پولس رحم شد. این بدان معناست که در به روی دیگران که به اندازۀ پولس گناهکار بدی نیستند، باز است.
یک) وایت ایدۀ پولس را بیان میکند: «آزمایشهایی که من با آنها روبرو میشوم هرگز دشوارتر از درد و رنج مسیح نخواهد بود، بنابراین هیچ گناهکاری نیاز ندارد ناامید شود. پس بیایید خدا را تسبیح و ستایش کنیم.»
ب. تا نمونهای باشم برای جملۀ آنان که از این پس به او ایمان آورده: این دلیل دیگری را توضیح میدهد که چرا خدا دوست دارد گناهکاران را نجات دهد. زیرا گناهکاران برای کسانی که میخواهند به خدا ایمان بیاورند به نمونهای تبدیل میشوند. خدا میخواهد دیگران ببینند که او در ما چه کاری میتواند انجام دهد.
یک) این حقیقت -تعلیمی- که زندگی پولس را تغییر داد، حقیقتی بود که او در ابتدا در این فصل به تیموتائوس فرمان داد از آن محافظت کند.
دو) بهعنوان نمونهای: پولس، با الهام از روحالقدس، درک کرد که زندگیاش، ایمان آوردن به خدا، و خدمت به خدا به نوعی الگوی سایر مؤمنان است.
4. آیۀ (17) ستایش پولس به خدایی که او را نجات داد.
بر خدای یکتا، آن پادشاه سرمدی، نامیرا و نادیدنی، تا ابدالآباد حرمت و جلال باد؛ آمین.
الف. بر خدای یکتا: پولس نمیتوانست به این فکر کند که او چقدر بد و نجات خدا چقدر عظیم و محبتش چقدر عظیمتر بود و آنگاه زبان به ستایش این خدا نگشاید.
ب. آن پادشاه سرمدی، نامیرا و نادیدنی: این طغیان ستایش نشان میدهد که پولس هم خدا را میشناخت و هم او را دوست میداشت.
یک) او میدانست که خداوند پادشاه سرمدی است، با قدرت و شکوه کامل حکمرانی و سلطنت میکند.
دو) او میدانست که خداوند نامیرا است، قبل از هر چیز دیگری وجود داشته و خالق همهچیز است.
سه) او خدا را نادیدنی میدانست، کاملاً توسط ما قابل شناخت نیست؛ ما نمیتوانیم کاملاً خدا را دریابیم، یا همۀ اسرار او را بدانیم.
چهار) او میدانست که خدا تنها حکیم است، که او خداست -و ما نیستیم. ما فکر میکنیم برنامهها و بینشهای ما بسیار مهم هستند، اما فقط خدا واقعاً همهچیز را میداند و میفهمد.
ج. تا ابدالآباد حرمت و جلال باد: پولس با دانستن همۀ اینها در مورد خدا، نمیتوانست از ستایش او دست بردارد. اگر هر زمانی در پرستش خدا مشکل داشته باشیم، به این دلیل است که او را خیلی خوب نمیشناسیم.
یک) این توصیف از خداوند دلیل دیگری به تیموتائوس برای ماندن در افسس داد. وقتی عظمت خدایی را که خدمت میکرد، در نظر گرفت، میتوانست و باید در آنجا میماند. این خدای بزرگ شایستۀ فداکاری تیموتائوس بود و میتوانست خدمات خود را در افسس قوت بخشد و ادامه دهد.
حُکم پولس به تیموتائوس: نبرد را ادامه بده.
1. آیۀ (18) حُکم به نبردِ نیکو.
ای پسرم، تیموتائوس، این حکم را مطابق بر نبوتهایی که پیشتر بر تو شد، به تو میسپارم تا به مدد آنها در نبرد نیکو پیکار کنی،
الف. این حکم را به تو میسپارم: بازهم، کلمۀ یونانی حکم (parangelia) همان است که در اول تیموتائوس ۳:۱ آمده است؛ این یک کلمۀ نظامی است، اشاره به دستورِ یک افسر فرمانده دارد.
یک) همزمان کلمات ای پسرم، تیموتائوس بیانگر محبت پدرانه است. پولس جدی بود، اما پر از محبت. «جدّیت محبتآمیز خاصی در استفاده از نام شخصی، در اینجا و در پایان نامه وجود دارد.» (وایت)
ب. مطابق بر نبوتهایی که پیشتر بر تو شد: پولس از تیموتائوس خواست که آنچه روحالقدس از طریق دیگران در گذشته به او گفته است را در نظر بگیرد، و دلیری ماندن در افسس را از آن افراد به دست آورد.
یک) ظاهراً، خداوند از طریق دیگران با تیموتائوس بهواسطۀ عطای نبوت صحبت کرده بود و این کلمات برای تیموتائوس تشویق کننده بودند که در برابر سختی پیش روی خود قوی بماند. این نبوت ممکن است توصیفی از خدماتِ آیندۀ تیموتائوس باشد؛ یا ممکن است هشداری باشد نسبت به ترسوبودن او در انجامِ کارِ خدا. هرچه بود، خدا میخواست تیموتائوس در سختی فعلی خود از آن نیرو بگیرد.
دو) نبوتهایی که تیموتائوس پیش از این دریافت کرده بود، ممکن است پیشبینیکنندۀ خدمات آیندۀ او باشد، یا ممکن است نبوده باشد. «آنکه نبوت میکند، با انسانهای دیگر برای بنا، تشویق و تسلی سخن میگوید.» (اول قرنتیان ۳:۱۴) ممکن است بهعنوان اعلامیهای برای آینده ارائه شود یا نشود.
سه) ما نباید تعجب کنیم که خدا از طریق دیگران به روشی نبوتی با ما صحبت میکند؛ اما باید مراقب باشیم که نبوتها را امتحان کنیم (اول قرنتیان 29:14) هم طبق کلام خدا و هم شهادت روحالقدس در دیگران.
چهار) اما همچنین باید در برابر نبوتهای غیرمعقول مراقب باشیم؛ کسی که اعلام میکند این شخص یا آن شخص «قدرتمندترین مسیونری است که جهان تا به حال دیده است» یا اینگونه چیزها را بیان میکند، باید بسیار مراقب بود، زیرا صحبتکردن برخلاف انها بسیار سخت است.
پنج) امروزه، در برخی محافل، شنیدن این موضوع که شخصی بزرگتر از پولس، پطرس، موسی یا ایلیا است، غیر معمول نیست؛ اظهاراتی مانند «شما مثل دانیال نبی خواهید شد و مسحی دهبرابر بزرگتر از همقطاران خود را دریافت خواهید کرد» بدیهی است غیرمعقول و دستکاری شده است (زیرا تعداد کمی مخالف آن خواهند بود). اینها بهندرت از جانب خداست.
شش) تام اِستایپ، در پیشگفتار کتاب «احیای تقلبی»، قدرتمندانه دربارۀ این پدیده نوشت، زیرا پیش از اینکه اشتباه را در این چیزها ببیند، در چنین محافلی رهبر بوده است:
تنها پس از چند سال، به نظر میرسید انبیا تقریباً در مورد همهچیز صحبت میکنند. صدها عضو «عطیۀ» نبوت را دریافت کردند و خدمت خود را بین رهبران و اهالی کلیسا آغاز کردند. مردم شروع به حمل دفترچههای کوچک پر از نبوتهایی کردند که توسط انبیا و پیشگوها به آنها تحویل داده شده بود. آنها به همایشهای نبوتی هجوم میآوردند که در هرجایی شروع به برپایی کرده بودند. جمعیت دفترچه به دست، به امید انتخابشدن برای دریافت نبوتهای بیشتر برای افزودن به خاطرات نبوتی خود به جلو میشتافتند…
چندی نگذشته بود که «prophecy du jour» منشأ اصلی جهتگیری شد، جمعی از ایماندارانِ نابودشده در خارج از دفاتر مشاورۀ شبانان ما صف کشیدند. جوانانی که وعدۀ موفقیت و ستارهشدن میان نوجوانان را از طریق نبوت دریافت کرده بودند و امیدهایشان از بین رفته بود، زیرا خدا ظاهراً به وعدههای خود عمل نکرده بود. رهبران توسط اعضای کلیسای خشمگین که نبوتهایی در مورد خدمات بزرگی که باید میکردند، دریافت کرده بودند، اما رهبران محلی کلیسا که نتوانستند «مسح جدید» خود را تشخیص و «تسهیل» کنند، ناامید شده بودند.
بعد از رژیمِ ثابتِ نبوتی، برخی از افراد بهسرعت از نظر کتابمقدس بیسواد میشدند و به جای مطالعۀ کلام خدا، سبک زندگی مسیحی را با عنوانِ «با نبی تماس بگیر» انتخاب میکردند. بسیاری از آنها مانده بودند که بهطور دائم از یک «رفع مشکلِ» نبوتی به رفع مشکل بعدی تلاش کنند، امید آنها همیشه در معرض خطر قرار داشت، زیرا صدای خدا در بیان بسیار خاص بود، اما در تحقق بسیار دشوار بود. داشتن شمارۀ تلفن نبی مانند داشتن انباری از راهنماییهای ارزشمند بود. دفترچههایِ کوچکِ محکم در دست گرفته شده جایگزین کتابمقدس بهعنوان اصولِ مورد مطالعه در طول مراسم کلیسا ترجیح داده میشدند.
ج. تا به مدد آنها در نبرد نیکو پیکار کنی: تمرکز بر کلام نَبوتی نیست که تیموتائوس در گذشته شنیده است. تمرکز بر روی نبرد نیکو در مقابل او است، جایی که او باید نبردی نیکو را پیکار کند -یعنی «نبرد نیکو را پیکار کُن» (نُسخۀ کینگ جیمز).
یک) تیموتائوس در برابر او وظیفهای داشت و آن وظیفه قرار بود یک نبرد باشد. قرار نبود این کار آسان، راحت، یا بیدغدغه باشد. او مجبور بود به کاری که پولس در افسس به او واگذار کرده بود، همچون سربازی که به میدان نبرد نزدیک میشود، نزدیک شود.
دو) این امر دلیل دیگری به تیموتائوس برای ماندن در افسس داد. او باید احساس مسئولیت کند که بماند وقتی که میخواست آنجا را ترک کند، زیرا مانند سربازی بود که نمیتوانست پُست خود را ترک کند.
2. آیۀ (19) ابزار برای نبرد: ایمان و وجدانِ پاک.
و به ایمان و وجدانی پاک متمسّک باشی، چرا که کشتی ایمان بعضی با زیر پا نهادن آنها درهم شکسته است.
الف. ایمان و وجدانی پاک: این موارد هنگام جنگ برای خداوند ضروری است. آنها را در برابر حملات روحانی تردید و محکومیت محافظت میکنند.
یک) تیموتائوس باید ایمان میداشت كه همهچیز در کنترل خدا است، و همانطور که تیموتائوس در پِی او بود، خدا او را راهنمایی میكرد.
دو) او باید وجدانی پاک میداشت، زیرا دشمنانش به او حمله میکردند و اگر تیموتائوس رفتار درستی از خود نشان نمیداد، دلیل خوبی برای حمله داشتند. وجدانی پاک فقط به این معنی نیست که (عمل) ما را تأیید کند، بلکه وجدان پاک چنان است که ما را تأیید میکند، زیرا درست عمل کردهایم -این با عمل خوب مرتبط است.
ب. بعضی با زیر پا نهادن آنها: برخی این سلاحها را زیرپا نهادهاند. بهطور خاص؛ پولس از زیر پا نهادن ایمان صحبت میکند؛ کسانی که آنچه را که عیسی و رسولان تعلیم دادهاند را زیرپا می نهند، به سمت نابودی (درهم شکستن کِشتی) میروند.
یک) بعضی با زیر پا نهادن آنها: «برای یک سرباز بسیار احمقانه است که سپر و زرهاش را از خود دور کند و یا احمقانه است که یک ملوان قطب نمایش را از خو دور کند.» (کلارک)
دو) «ما توجیه نمیکنیم که کشتی در هم شکستهشده به این معنی است که هیچ امیدی برای آنها وجود ندارد. خود پولس هنگام نوشتن این رساله حداقل چهار بار دچار غرقشدن کشتیاش شده بود (نامۀ دوم پولس به قرنتیان 25:11). او در هر موقعیت به جز جانش همهچیز را از دست داده بود.» (وایت)
3. آیۀ (20) دو تن که ابزار جنگ را نپذیرفتند.
هیمِنائوس و اسکندر از این دستهاند، که ایشان را به شیطان سپردم تا عبرت گرفته، دیگر کفر نگویند.
الف. هیمنائوس و اسکندر از این دستهاند: ما از هیمنایوس و اسکندر چیزی غیر از آنچه پولس در اینجا دربارۀ آنها گفت، نمیدانیم. ظاهراً پولس آنها را به دلیل عدم اطاعت از خدا در بدعت یا در رفتار و یا در هر دو تنبیه كرد.
یک) میبینیم که پولس از اشارهکردن به نامِ مخالفانِ حقیقت نمیترسید، همانطور که در نامه به رومیان ۱۷:۱۶ این کار را انجام داد. این تناقضی با دستور عیسی مبنی بر عدم قضاوت نداشت (امتی۱:۷-۵) «در حالی که مسیحیان در مورد انگیزهها یا خدمات یکدیگر نباید قضاوت کنند، مطمئناً انتظار میرود که در مورد رفتار یکدیگر صادق باشیم.» (ویرزبی)
ب. که ایشان را به شیطان سپردم: از سایر بخشهای کتاب عهدجدید میتوان حدس زد که وی این کار را با قراردادن آنها در خارج از کلیسا، در دنیا، که قلمرو شیطان است، انجام داد. مجازات آنها برداشتن محافظت بود، نه تحمیل شَرارت.
یک) خداوند ما را در برابر بسیاری از حملات شیطان محافظت میکند (ایوب 10:1؛ لوقا ۳۱:۲۲-۳۲)، و بیشتر این محافظت زمانی که بهعنوان مسیحیان دور هم جمع میشویم انجام میشود.
دو) در اینجا، پولس یک دلیل دیگر برای ماندن در افسس به تیموتائوس داد. او باید این کار را انجام دهد، زیرا بقیه این کار را نمیکردند. ما نمیتوانیم بهسادگی اینگونه رفتار کنیم که گویی هر مسیحی آنچه خدا میخواهد انجام میدهد و به انجیل وفادار میماند. این واقعیت که برخی تا آخر وفادار نمیمانند باید انگیزۀ بیشتری به ما برای تسلیمنشدن بدهد.