Search
Close this search box.

فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

انجیل مرقس

مرقس باب ۱ – ابتدای انجیل

مقدمه: ویژگی منحصرِ انجیل مرقس

 

۱. مکاشفه ۷:۴ کروبیانِ اطراف تختِ خدا را موجوداتی با چهار چهره توصیف می‌کند: شیر، گوساله، مرد (انسان) و عقاب. کلیسا نیز بنا بر سنت دیرینهٔ خود، هر کدام از این «چهره‌ها» را طبق ویژگی‌ و پیام اناجیل به یکی از این کتب نسبت داده است. در کلیساهای جامع اروپا نقش این اصل بارها و بارها در قالب حکاکی یا نقاشی و معمولاً به‌همراه یک کتاب تکرار شده است. در طول قرون، سنن مختلف، هر یک از این چهار چهرهٔ کروبیان را به روش‌هایی به یکی از اناجیل ربط داده‌‌اند. طبق یکی از این روش‌ها، گاوِ نر، بیانگر انجیل مرقس است، چون عیسی مسیح در این انجیل به‌عنوان خادم تصویر گشته و گاو نر نیز حیوانی کاری و خدمتگزار است. انجیل مرقس عیسی را در نقش خادم خدا یا می‌توان گفت کارگرِ خدا توصیف می‌کند.

الف. به همین دلیل، انجیل مرقس را می‌توانیم کتابی «مشغول» نیز توصیف کنیم. عیسی در این انجیل، مشغول‌تر از اناجیل دیگر به نظر می‌رسد و از یک رویداد به‌سرعت به رویدادی دیگر گذار می‌کند. یکی از کلمات کلیدی در انجیل بی‌درنگ (در دم) است که بیش از ۴۰‌بار در انجیل مرقس آورده شده است. عیسی را به‌عنوان خادمی می‌بینیم که مشغول رفع نیازها و انجام وظیفه به‌عنوان مسیح موعودِ خدا بود.

ب. در انجیل مرقس، بیشتر بر اعمال عیسی تأکید می‌شود تا سخنان او. «انجیل مرقس، مسیح را حین کار توصیف می‌کند و گفتمان، حداقل و عمل، حداکثر است.» (رابرتسون)

۲. سنت مستحکمِ کلیسا، پطرس رسول را منبع اصلی انجیل مرقس می‌داند. برخی انجیل مرقس را «انجیل به روایت پطرس» می‌دانند.

الف. یکی از نشانه‌های تأثیر پطرس بر نگارش این انجیل این است که پطرس با محبتِ زیادی از مرقس سخن می‌گوید و در اول پطرس ۱۳:۵ او را «پسر من مرقس» خطاب قرار می‌دهد. او در همین آیه نیز می‌نویسد که مرقس همراه او بوده است.

 

یک) مرقس (كه در آیاتی مانند اعمال ۲۵:۱۲ یوحنای معروف به مرقس نیز خوانده شده) چنانکه در كتاب اعمال، کنار پولس به تصویر کشیده شده (اعمال ۳۶:۱۵-۴۱) در خدمت، ناموفق بود. ولی در آخر، رابطه‌اش با پولس احیا شد (دوم تیموتائوس ۱۱:۴).

دو) مثل مرقس، پطرس نیز می‌دانست که شکست در پیروی از عیسی (بعد از سه بار انکار او) چگونه است. پطرس در نهایت احیا شد و به جایگاه اول بازگشت.

ب. نشانهٔ دیگر تأثیر پطرس، جزئیات بارز و مشاهدات عینی این انجیل است. این کتاب حاوی «کامل‌ترین جزئیاتِ قابل توجهی‌ است که ظاهراً برداشتِ مرقس از مکالمات خود با پطرس است،  جزئیاتی مانند سبزه‌ها (۳۹:۶)، دو هزار خوک (۱۳:۵) و به کسانی که پیرامونش بودند نگریست (۵:۳، ۳۴).» (رابرتسون)

یک) «در انجیل مرقس طنین حیات را می‌شنوید و فراوانی جزئیات چشم شما را می‌نوازد. عیسی در میان مردم حرکت می‌کند و تن آنها را شفا می‌دهد و جان آنها را نجات می‌بخشد و در این حین ما نیز با دیدگان پطرس همراه می‌شویم و اشارات و حرکات عیسی را می‌بینیم.» (رابرتسون)

ج. سومین نشانۀ تأثیر پطرس این است که: «پطرس معمولاً به زبان آرامی صحبت می‌کرد و مرقس عبارات آرامی بیشتری نسبت به دیگر اناجیل دارد، مانند بوآنِرْجِس (۱۷:۳)، تالیتا کوم (۴۱:۵)، قربان (۱۱:۷)، اِفْتَح (۳۴:۷)، ابا (۳۶:۱۴).» (رابرتسون)

۳. بسیاری معتقدند که مرقس بین اناجیل، اول از همه نوشته شده و عمل نگارش آن در روم صورت گرفته است.  

الف. اکثر محققان موافق هستند که انجیل مرقس بین اناجیل اول از همه نوشته شد، هر چند که برخی نیز معتقدند که شاید انجیل متی نخستین انجیلی است که به نگارش در آمده است.

یک) «مطالعهٔ اناجیل با روش‌های مدرن نشان می‌دهد که انجیل مرقس پیش از اناجیل دیگر نگاشته شد. مشخص نیست چقدر زودتر، ولی محققینِ صاحب‌نظر معتقدند ۵۰ سال پس از میلاد محتمل‌ترین تاریخ نگارش این کتاب است.» (رابِرتسون)

ب. مرقس بین ۱۲ شاگرد عیسی نبود. شاید تنها جایی که در انجیل از او نام برده شده، مرقس ۵۱:۱۴-۵۲ باشد که منبعی آن‌چنان مطمئن نیست. احتمالاً در روزگار جوانی، در میان گروه بزرگ‌تری بود که عیسی را دنبال می‌کردند.

ج. کلیسای اولیه در خانۀ مادر مرقس، مریم، در اورشلیم جمع می‌شدند (اعمال ۱۲:۱۲).

د. مرقس به رومیانِ سخت‌کوش و اهل عمل، انجیلی نوشت که بر عیسی به‌عنوان خادم خدا تأکید می‌کرد. از آنجا که شجره‌نامۀ خادمان برای کسی مهم نیست، انجیل مرقس هیچ‌گونه نسب‌نامه‌ای از عیسی ذکر نکرده است.

یک) عامل دیگری که نشان می‌دهد مرقس انجیل خود را برای مخاطبی با ذهنیتِ رومی نوشته این است که او بیش از هر انجیل دیگری از کلمات لاتین استفاده می‌کند. «همچنین عبارات و اصطلاحات لاتین بیشتری نسبت به سایر اناجیل وجود دارد؛ مانند یوزباشی\فرمانده سربازان (Centurio) (۳۹:۱۵)، دوفلس (۴۲:۱۲)، تازیانه (۱۵:۱۵)، جلاد (۲۷:۶)، سرشماری (۱۴:۱۲)، پیاله (۴:۷)، پرائِتوریوم (۶:۱۵) (رابرتسون)

دو) وقتی مترجمان کتاب‌مقدس به سراغ گروهی از مردم می‌روند که هرگز کتاب‌مقدس را به زبان خودشان نداشته‌اند، معمولاً با ترجمهٔ انجیل مرقس کار خود را شروع می‌کنند. انجیل مرقس بیش از هر کتاب دیگر در دنیا، ترجمه شده است. یکی از دلایل آن کوتاه‌ترین بودن آن بین اناجیل است، اما دلیل دیگرش این است که این انجیل برای افرادی که با یهودیت قرن اول ناآشنا بودند، نوشته شد. مرقس این کتاب را برای رومیان نوشت.

یحیای تعمیددهنده و آمادگی برای آمدن عیسی، مسیح موعود.

۱. آیات (۱-۵) مکان و خدمت یحیای تعمید‌دهنده.

آغاز خبر خوش دربارۀ عیسی مسیح پسر خدا. در کتاب اِشعیای نبی نوشته شده است:

«اینک پیام‌آور خود را پیشاپیش تو می‌فرستم، که راهت را مهیا خواهد کرد؛» «ندای آن که در بیابان فریاد برمی‌آورد: ”راه خداوند را آماده کنید! طریق‌های او را هموار سازید.“‌»

 

پس یحیای تعمیددهنده در بیابان ظهور کرده، به تعمیدِ توبه برای آمرزش گناهان موعظه می‌کرد. اهالی دیار یهودیه و مردمان اورشلیم، همگی نزد او می‌رفتند و به گناهان خود اعتراف کرده، در رود اردن از او تعمید می‌گرفتند.

الف. آغاز خبر خوش دربارۀ عیسی مسیح پسر خدا: هر داستان عالی آغازی دارد و مرقس ما را به آغاز خبر خوش می‌برد. کلمه‌ای که در زبان یونانی باستان برای انجیل استفاده شده به معنای «خبر خوش» است، پس این کتاب «خبر خوشِ» عیسی مسیح پسر خدا است. خبری خوش در مورد عیسی است.  

یک) در توصیف مرقس از عیسی هر کلمه‌ مهم است. ابتدا، این خبر خوش عیسی است، شخصیتی واقعی و تاریخی که مانند سایر انسان‌ها بر روی زمین زندگی کرد. این خبر خوش مسیح است (که به معنای «مسیح موعود» است) و این خبر خوش پسر خدا است، پسری که فرای درک ما از آمدن هر انسانی دیگر از سوی خداست. عیسی پسر خدا است که خدای پسر نیز می‌باشد.

دو) ویلیام اِل لِین در مورد کلمهٔ انجیل چنین نظری دارد: «این کلمه در میان رومیان به معنای «خبر خوش» بود و به آئین مذهبی امپراتور روم مرتبط بود که تاریخ تولد، رسیدن به سن قانونی و به قدرت رسیدنش، همه همچون مناسبت‌هایی در سراسر جهان جشن گرفته می‌شدند. گزارش‌های این‌گونه مناسبت‌ها در کتیبه‌ها و پاپیروس‌هایِ دوران امپراتوری اناجیل (evangels) نامیده می‌شد. در یک کتیبهٔ‌ گاه‌شمار و مربوط به حدود ۹ قبل از میلاد که در پِریِنه در آسیای صغیر یافت شده، در مورد امپراتور اوکتاویان (آگوستوس) چنین نوشته شده: تولد خدا (منظور امپراتور است) برای جهان آغاز خبر خوشی بود که در این گزارش اعلام شده است. این کتیبه به‌طرز چشمگیری شبیه سطر اول انجیل مرقس است و محتوای اساسی انجیل در جهان باستان را روشن می‌کند: واقعه‌ای تاریخی که وضعیت جدیدی را به جهان معرفی می‌کند

ب. در کتاب اِشعیای نبی نوشته شده است: اولین نکته‌ای که مرقس دربارهٔ خدمت یحیای تعمیددهنده به آن اشاره می‌کند این است که در عهد‌عتیق چنین نبوت شده بود (ملاکی ۱:۳ و اشعیا ۳:۴۰). این آیات در مورد این شخص پیشرو پیشگوئی می‌کنند، شخصی که راه خداوند را آماده خواهد کرد، این شخصِ پیشرو کسی است که خدا او را پیام‌آور خود می‌خواند. 

یک) عبارت پیام‌آور خود حائز اهمیت است، چون اولین آوای نبوتیِ اصیل برای اسرائیل در ۳۰۰ سال گذشته بود (با مختصر استثنای حنا و شمعون در لوقا ۲). برخی فکر می‌کردند که خدا فرستادن رسولان را متوقف کرده، چون حرف دیگری برای گفتن ندارد، ولی یحیی نشان داد که چنین نیست.

دو) اگر مقصود مرقس از پسر خدا خواندنِ عیسی فکر ما را مشغول کرده، اینجا می‌توانیم توضیح آن را ببینیم: هدفِ خدمت یحیای تعمید‌دهنده این بود که راه خداوند را آماده کند و او راه عیسی را آماده ساخت. از نظر مرقس، عیسی خداوند است.

ج. راه خداوند را آماده کنید! طریق‌های او را هموار سازید: قسمتی که مرقس از اشعیا ۳:۴۰ نقل قول کرده، در‌حقیقت ساخت جاده‌ای بزرگ برای ورود شاهی معظم را مد نظر داشت. نظر بر این بود که شکاف‌ها پر شوند و پشته‌ها هموار گردند.

یک) ایدهٔ آماده‌سازی راه خداوند تصویری کلامی است، چون آماده‌سازیِ واقعی باید در قلب ما انجام شود. ساختن جاده بسیار شبیه آمادگی است که خداوند باید در قلب ما به انجام رساند. هر دو پربها هستند، هر دو باید با مشکلات و موقعیت‌های مختلفی دست‌و‌پنجه نرم کنند، و هر دو به مهندسی متخصص نیاز دارند.

دو) عیسی همان مسیح موعود و پادشاه آینده بود و یحیی تعمید‌دهنده کسی بود که در بیابان فریاد برمی‌آورد. او از طریق پیغام توبه، برای مهیا‌نمودن راه خداوند تلاش کرد. ما اغلب اهمیت فعالیت‌های مقدماتی خداوند را به‌خوبی درک نمی‌کنیم. هر کار عظیم خداوند با آماده‌سازی فراوان آغاز می‌شود. یحیی به‌طرز شگفت‌انگیزی این خدمت مهم را انجام داد. «یحیی بولدوزر خدا برای ساختن آن شاهراه بود.» (استیدمن)

د. پس یحیای تعمیددهنده در بیابان ظهور کرده، به تعمیدِ توبه برای آمرزش گناهان موعظه می‌کرد: این آیه نحوۀ آماده‌سازیِ راه توسط یحیی را توصیف می‌کند. او برای تعمید‌دادن ظهور کرد، شستشوی تشریفاتی که به معنای اعتراف به گناه و عملی برای نشان‌دادن توبه بود.

یک) تعمید به معنای غوطه‌ور شدن یا دربرگرفته شدن است. وقتی یحیی تعمید می‌داد، آب نمی‌پاشید. همان‌طور که در برخی از شستشوهای تشریفاتی دیگر یهودیان رسم بود، یحیی کسانی را که تعمید می‌داد کاملاً در آب فرو می‌برد. «بنابراین، تعمید طبیعتاً فقط آب‌پاشیدن نبود، بلکه حمامی بود که در آن تمام بدن شخص شسته می‌شد.» (بارکلی)

دو) تعمید قبلاً نیز در جامعهٔ یهودیان به‌صورت غوطه‌ور شدنِ تشریفاتی در آب انجام می‌شد، اما معمولاً فقط در میان غیر‌یهودیانی که می‌خواستند یهودی شوند، صورت می‌گرفت. در زمان یحیی، تعمید‌گرفتن برای یک یهودی مثل این بود که بگوید: «اعتراف می‌کنم که به اندازهٔ یک غیریهودی از خدا دور هستم و نیاز دارم که رابطه‌ام با خدا درست شود.» این واقعاً کار روح‌القدس بود.

سه) تعمید یحیی ممکن است مربوط به رسم یهودیان در تعمید‌دادن نوکیشان غیریهودی یا برخی از شستشوهای تشریفاتی باشد که توسط یهودیان آن روزگار انجام می‌شد. گرچه ممکن است پیوندهایی با آنها داشته باشد، اما تعمید یحیی در‌عینِ‌حال منحصر بود، به‌قدری منحصر که یحیی به‌عنوان «تعمید‌دهنده» معروف شد. اگر افراد بسیاری همان کار یحیی را انجام می‌دادند، این لقب منحصر‌به‌فرد نمی‌شد.

چهار) تعمید مسیحی مانند تعمید یحیی است، به این معنا که نشان‌دهندۀ توبه است، اما چیزی فرای آن نیز هست. چنین کاری «تعمید در مسیح» است، یعنی در مرگ و قیام او تعمید می‌یابیم (رومیان ۳:۶).

ه. اهالی دیار یهودیه و مردمان اورشلیم: خدمت یحیی با واکنش شگفت‌انگیزی روبرو شد. بسیاری از مردم گناهکار بودند و نیاز خود به آماده‌شدن برای مسیح موعود را تشخیص دادند. آنها مایل بودند تا در این مورد اقدامی کنند.

یک) پیام اصلی یحیی این نبود که «تو گناهکاری، باید توبه کنی.» پیام اصلی او این بود که «مسیح در راه است.» دعوت به توبه، پاسخی به خبرِ آمدن مسیح بود.

۲. آیات (۶-۸) یحیای تعمید دهنده: او و پیامش.

یحیی جامه از پشم شتر بر تن می‌کرد و کمربندی چرمین بر کمر می‌بست، و ملخ و عسل صحرایی می‌خورد. او موعظه می‌کرد و می‌گفت: «پس از من، کسی تواناتر از من خواهد آمد که من حتی شایسته نیستم خم شوم و بند کفش‌هایش را بگشایم. من شما را با آب تعمید داده‌ام، امّا او با روح‌القدس تعمیدتان خواهد داد.»

الف. یحیی جامه از پشم شتر بر تن می‌کرد و کمربندی چرمین بر کمر می‌بست: یحیای تعمیددهنده در شخصیت و خدمت خود به ایلیای جسور رفته بود و از او الگو گرفته بود (دوم پادشاهان ۱:۸)، کسی که بدون ترس اسرائیل را به توبه فراخواند.

ب. پس از من، کسی تواناتر از من خواهد آمد: پیام یحیای تعمیددهنده ساده بود. یحیی عیسی را موعظه می‌کرد، نه خودش را. یحیی به عیسی اشاره کرد، نه به خودش.

ج. که من حتی شایسته نیستم خم شوم و بند کفش‌هایش را بگشایم: چنین سخنی از جانب یحیی ممکن است اغراقی روحانی به نظر آید. اما یحیی این را گفت چون در زمان او، خاخام‌ها (معلمان یهود) تعلیم می‌دادند كه استاد ممكن است هر کاری از شاگردانش بخواهد، به‌جز اینکه کفش‌هایش (پاپوش‌هایش) را از پا در آورند. این کار زیاده‌روی بود. اما یحیی گفت که حتی لیاقت انجام این کار را برای عیسی ندارد.

یک) تَلمود بابلی (تلمود، تورات شفاهی)، کتوبات (Ketuboth) ۹۶الف: «تمام خدماتی که برده برای ارباب خود انجام می‌دهد، شاگرد نیز باید برای استاد خود انجام می‌دهد، به استثنای در آوردن کفش‌های او.» (نقل قول شده از لِین)

د.  او با روح‌القدس تعمیدتان خواهد داد: یحیی فهمید که تعمید او فقط مقدمه‌ای بود بر آنچه عیسی به همراه خواهد آورد. مسیح غوطه‌ور شدن در روح‌القدس را می‌آورد که عظیم‌تر از غوطه‌ور شدن در آب برای نشان‌دادن توبه بود.

یک) تعمید یحیی می‌توانست توبه را نشان دهد، اما نمی‌توانست شخص را واقعاً از گناه پاک کند و نمی‌توانست روح‌القدس را به شخص منتقل کند به آن شکلی که عیسی پس از اتمام کار خود بر صلیب به انجام رسانید.

۳. آیات (۹-۱۱) تعمید عیسی.

در آن روزها، عیسی از ناصرۀ جلیل آمد و در رود اردن از یحیی تعمید گرفت. چون عیسی از آب برمی‌آمد، در دم دید که آسمان گشوده شده و روح همچون کبوتری بر او فرود می‌آید. و ندایی از آسمان در رسید که «تو پسر محبوب من هستی و من از تو خشنودم.»

الف. در آن روزها، عیسی از ناصرۀ جلیل آمد و در رود اردن از یحیی تعمید گرفت: تعمید عیسی برای این نبود که نیاز به پاک‌شدن از گناه داشت؛ همان‌طور که خود یحیی متوجه شد، او عاری از گناه بود (متی ۱۴:۳). عیسی برای ادامهٔ مأموریت خود بر زمین، تعمید یافت: انجام ارادهٔ پدر و ارتباط‌یافتن با انسان گناهکار.

یک) عیسی مجبور به تعمید‌گرفتن نبود. همچنین مجبور نبود به‌جای ما بر روی صلیب بمیرد. او برای ابراز همبستگی خود با انسانِ سقوط‌کرده، هر دوی این کارها را انجام داد.

ب. در دم: این برگردان یوتوس است که کلمهٔ یونانی باستان است. این کلمه بیش از ۴۰‌بار در انجیل مرقس به کار رفته و اینجا اولین‌بار از چهل‌بار است.

ج. تو پسر محبوب من هستی و من از تو خشنودم: وقتی صدای خدای پدر از آسمان سخن گفت، همه فهمیدند که عیسی شخصی معمولی نیست که تعمید گرفته است. فهمیدند كه عیسی پسر کامل خداست (من از تو خشنودم)، كه انسان گناهكار را درک کرده و به آنها احساس نزدیکی می‌کند. با این کار، همه فهمیدند که عیسی متفاوت است. عیسی تعمید یافت تا با انسان گناهکار مرتبط دانسته شود و تعمید یافت تا انسان گناهکار نیز خود را مرتبط به او بداند.

یک) این صحنهٔ عجیب، نشان از آغازی فروتنانه بود:

·      عیسی: نامی متداول و عادی.

·      از ناصره: از روستایی محقر و عادی.

·      جلیل: منطقه‌ای غیرروحانی که جزءِ «مناطق کتاب‌مقدسی» آن زمان نبود.

·      تعمید یافت: با انسان گناهکار مرتبط شناخته شد.

·      در اردن: رودخانه‌ای عادی که اغلب حتی ناخوشایند بود. «طبق میشنا، پاراه قسمت هشت بخش ۱۰، سنت اولیهٔ معلمان یهود، رود اردن را برای تطهیر به‌صراحت رد می‌کند.» (لین)

دو) این صحنه همچنین شکوه و عظمت زیادی به نمایش گذاشت:

·      آسمان گشوده شده: آسمان برای این واقعه گشوده شد. کلمهٔ یونانی باستانی معادل این عبارت بار معنایی سنگینی دارد و این ایده را می‌رساند که آسمان به دو نیم شکافته شد، که به معنای «ناگهان از هم شکافته‌شدن است.» (بروس)

·      روح بر او…فرود می‌آید: روح خدا حضور داشت و حضور او به‌نوعی قابل تشخیص بود.

·      همچون کبوتری: لوقا ۲۲:۳ این واقعه را این‌گونه بیان می‌کند: «و روح‌القدس به شکل جسمانی، همچون کبوتری بر او فرود آمد.» روح‌القدس به‌نوعی حضور داشت و مانند کبوتری بر عیسی «نازل شد».

·      و ندایی از آسمان در رسید: در کتاب‌مقدس به‌ندرت می‌بینیم که خدا با صدایی قابل شنیدن از آسمان سخن گوید و این یکی از آن مواردِ باشکوه است.

·      تو پسر محبوب من هستی و من از تو خشنودم: چه چیزی باشکوه‌تر از این می‌تواند باشد که خدای پدر شما را علناً ستایش و تأیید کند؟

د. روح همچون کبوتری بر او فرود می‌آید: این فقط یک تکه ابر نبود که بالای سر عیسی معلق مانده باشد؛ بلکه ظاهر واقعی کبوتری را داشت. لوقا ۲۲:۳ می‌گوید: «و روح‌القدس به شکل جسمانی، همچون کبوتری بر او فرود آمد.» این بدان معنا نیست که روح‌القدس یک کبوتر بود، بلکه همچون کبوتری ظاهر شد. همچنین می‌دانیم که یحیای تعمیددهنده دید که روح‌القدس نازل شد و بر عیسی قرار گرفت (یوحنا ۳۲:۱).

یک) روح‌القدس به‌خاطر آنچه در پیدایش ۲:۱ آمده به کبوتر ربط داده شده است، جایی که حرکت روح بر آب در پیدایش، برای برخی از معلمان اولیهٔ یهود همانند پرواز کبوتر بود. همچنین، کبوترها پرندگانی نرم‌خو و غیرتهاجمی هستند، از آنها مقاومت و مقابله‌به‌مثلی نمی‌بینیم. کبوتر بیانگر عمل لطیف و وفادارانه روح‌القدس است.

 

دو) این آیات در عهد‌جدید بسیار معروف هستند و کل تثلیث را در عمل به ما نشان می‌دهند. خدای پسر تعمید می‌یابد، خدای پدر از آسمان سخن می‌گوید و خدای روح‌القدس مانند کبوتر نازل می‌شود.

سه) تاکنون در انجیل مرقس، چهار شاهد را دیدیم که به هویت عیسی گواهی می‌دهند. به چه مدرکِ دیگری نیاز داریم؟

·      مرقس گفت که عیسی «پسر خدا» است (مرقس ۱:۱).

·      انبیا گفتند که عیسی «خداوند» است (مرقس ۲:۱-۳).

·      یحیای تعمیددهنده گفت که «عیسی بعد از من می‌آید و تواناتر از من است.» (مرقس ۷:۱-۸)

·      خدای پدر گفت که عیسی «پسر محبوب من» است (مرقس ۱۰:۱-۱۱).

۴. آیات (۱۲-۱۳) وسوسه‌های عیسی در بیابان، در میان حیوانات وحشی.

روح بی‌درنگ عیسی را به بیابان برد. عیسی چهل روز در بیابان بود و شیطان وسوسه‌اش می‌کرد. او با حیوانات وحشی به سر می‌برد و فرشتگان خدمتش می‌کردند.

الف. روح بی‌درنگ عیسی را به بیابان برد: بعد از ظهور دگرگون‌کنندهٔ روح‌القدس هنگام تعمید عیسی، وظیفهٔ روح بعد از آن هدایت‌کردن عیسی بود یا بهتر است بگوییم راندنِ او به بیابان بود.

یک) «مرقس در اصل از کلمه‌ای عجیب استفاده کرده است: روح او را راند و به صورت تحت‌اللفظی می‌توان گفت: روح او را به جلو پرتاب کرداین همان کاری است که پس از این، مسیح برای بیرون راندن دیوها انجام داد.» (مورگان)

ب. عیسی چهل روز در بیابان بود و شیطان وسوسه‌اش می‌کرد: عیسی به واسطهٔ تعمیدش، با گناهکاران مرتبط محسوب می‌شد. اینجا نیز به واسطهٔ وسوسه‌ها با گناهکاران مرتبط دانسته می‌شد. عبرانیان ۱۵:۴ چنین به ما یادآوری می‌کند: «زیرا کاهن اعظم ما چنان نیست که نتواند با ضعف‌های ما همدردی کند، بلکه کسی است که از هر حیث همچون ما وسوسه شده است، بدون اینکه گناه کند.»

یک) چهل: عدد چهل در چهل روزی که عیسی در بیابان گذراند، عددی است که اغلب زمانِ آزمایش یا داوری را نشان می‌دهد. در طوفان نوح، ۴۰ روز و ۴۰ شب باران بارید. اسرائیل به‌مدت ۴۰ سال در بیابان بود. موسی ۴۰ سال گوسفندان را در بیابان شبانی کرد. این دورهٔ آزمایش‌شدن عیسی است.

ج. چهل روز… شیطان وسوسه‌اش می‌کرد: متی و لوقا جزئیات سه وسوسهٔ خاص را که عیسی در این روزها متحمل شد و اینکه چگونه هر بار با ایستادن بر اصول کلام خدا، در برابر شیطان مقاومت کرد را بیان می‌کنند. مرقس می‌گوید که عیسی با بیش از سه وسوسهٔ عمده روبه‌رو شد که متی و لوقا نیز آنها را توصیف کرده‌اند. این بازهٔ زمانی دورهٔ  آزمایش‌شدنِ عیسی بود.

د. و با حیوانات وحشی بسر می‌برد: متی و لوقا هیچ اشاره‌ای به این موضوع نکرده‌اند، اما این واقعیتی مهم است. در دستور زبان یونانی قدیمی، تأکید بر کلمه با می‌باشد. به عبارت دیگر، عیسی با حیوانات وحشی مشکلی نداشت. این موضوع دو نکته را به ما نشان می‌دهد:

·      عیسی آدمِ ثانی است و مانند آدمْ قبل از سقوط، از یک رابطۀ صلح‌آمیز با همۀ حیوانات برخوردار است.

·      عیسی با وجود همۀ وسوسه‌ها، سقوط نکرد و بی‌گناه باقی ماند و بر حیوانات وحشی اقتدار داشت.

یک) «این موجودات وحشی شباهت کامل خدا را در مسیح دیدند؛ بنابراین به‌عنوان خداوندشان او را حرمت نهادند، همان‌طور که قبل از سقوط آدم چنین رفتار می‌نمودند.» (تْرَپ).

ه. و فرشتگان خدمتش می‌کردند: چنین حس می‌شود که فرض در مرقس بر این است که در پایان این دوره از وسوسۀ شدید، فرشتگان او را خدمت می‌کردند. این امر اقتدار عیسی را نه تنها بر حیوانات وحشی، بلکه بر فرشتگان نیز نشان می‌دهد. آنها خادمان او هستند.

یک) «او از نظر اخلاقی پیروز شد، او ارباب خلقت تحت خود بود و فرشتگان گوش به فرمانش بودند تا کارهایش را بکنند، این عبارت حقیقتاً چنین معنایی را می‌رساند. بنابراین او به‌عنوان انسان-خدا دیده می‌شود، درگیر با وسوسه، اما کامل!» (مورگان)

 

چهار شاگرد فرا خوانده می‌شوند.

۱. آیهٔ (۱۴ قسمت اول) خدمت عیسی در جلیل آغاز می‌شود.

عیسی پس از گرفتار‌شدنِ یحیی به جلیل رفت،

الف. پس از گرفتار شدنِ یحیی: شرح مفصلی از سرنوشت یحیی در زندان در مرقس ۱۷:۶-۲۸ آمده است.

ب. عیسی…به جلیل رفت: عیسی بیشتر وقت خود را در منطقه جلیل می‌گذراند و معمولاً فقط برای اعیاد مقدس به اورشلیم می‌رفت. جلیل یک منطقۀ بزرگ و پرجمعیت در شمال یهودیه و اورشلیم بود. یهودیان و غیریهودیان در آن ساکن بودند، هر چند که معمولاً هر کدام در شهرهای مشخص خود زندگی می‌کردند.

یک) جلیل منطقۀ کوچک و راکدی نبود. به گفتۀ یوسفوس مورخ باستانی یهودی، جلیل منطقه‌ای به وسعت ۵۰ در ۹۰ کیلومتر بود و ۲۰۴ روستا داشت که هیچ‌کدام جمعیتی کمتر از ۱۵۰۰۰ نفر نداشت. این بدان معنی است که بیش از ۳ میلیون نفر در گسترهٔ این منطقه زندگی می‌کردند.

۲. آیهٔ (۱۴قسمت دوم-۱۵) آنچه که عیسی در خدمتش انجام داد.

او خبر خوشِ خدا را اعلام می‌کرد و می‌گفت: «زمان به کمال رسیده و پادشاهی خدا نزدیک شده است. توبه کنید و به این خبر خوش ایمان آورید.»

الف. او خبر خوشِ خدا را اعلام می‌کرد: عیسی واعظ بود و پیام پادشاهی خدا بر روی زمین را آورد، البته نه به روشی که مورد انتظار و خواست مردم بود. بیشتر مردم خواهان پادشاهی یا حکومتی سیاسی بودند که جایگزین اشغالگری ظالمانهٔ رومیان شود.

یک) عیسی برخلاف انتظار اکثر مردم زمان خود، پادشاهی‌ای از محبت، نه سلطه؛ از فیض، نه شریعت؛ ‌پادشاهی‌‌ای از فروتنی نه غرور؛ پادشاهی‌‌ای برای همه و نه فقط برای یهودیان. او پادشاهی‌‌‌ای را آورد که انسان‌ها داوطلبانه آن را بپذیرند، نه اینکه به اجبار متحمل آن شوند.

دو) انجیل مرقس -و بقیۀ این باب- بر کار عیسی و معجزات شگفت‌انگیز او تأکید خواهند کرد. اما مرقس با این مقدمه به ما یادآوری می‌کند که محور خدمت عیسی، موعظۀ ملکوت خدا بود. عیسی واعظی بود که معجزات شگفت‌انگیزی انجام داد، نه معجزه‌گری که گاهی نیز دست به موعظه می‌زد.

ب. و می‌گفت: «زمان به کمال رسیده و پادشاهی خدا نزدیک شده است: هنگامی که عیسی بشارت ملکوت خدا را موعظه می‌کرد، می‌خواست مردم بدانند که ملکوت خدا بسیار نزدیک است و در اصل از عبارت «در دست» استفاده کرد. ملکوتِ خدا آنطور که مردم تصور می‌کردند دور یا رویایی نبود. اکنون زمان آن بود که با ملکوت خدا روبرو شوند.

یک) زمان به کمال رسیده: دو کلمهٔ یونانی باستانی هست که می‌توان آنها را به «زمان» ترجمه کرد. یکی کرونوس (chronos) است، به معنای گاه‌شمار زمانیِ ساده و دیگری کایروس (kairos)، به معنای «فرصت استراتژیک، زمان تعیین‌کننده». عیسی وقتی که گفت: «زمان به کمال رسیده» از کلمهٔ دوم استفاده کرد. پس از این رو، مقصود او این بود که «زمان استراتژیکِ پادشاهی خدا اکنون است. اکنون فرصت دارید تا کاری کنید. نگذارید فرصتتان از دست برود.»  

ج. می‌گفت: «… توبه کنید»: هنگامی که عیسی خبر خوش خدا را اعلام می‌کرد می‌خواست مردم بدانند که وارد‌شدن به آن ملکوت چگونه است. آنها نمی‌توانستند با ادامه‌دادنِ مسیر فعلی، به پادشاهی خدا وارد شوند. آنها باید تغییر جهت می‌دادند تا ملکوت خدا را تجربه کنند.

یک) برخی فکر می‌کنند که توبه بیشتر مربوط به احساسات است، به‌ویژه احساس تأسف از گناه خود. عالی است که به‌خاطر ارتکاب گناه، متأسف باشید، اما کلمهٔ توبه کنید، مربوط به «احساسات» نمی‌شود. بلکه عبارتی عملی است. عیسی به ما گفت که باید ذهنمان را تغییر دهیم، نه اینکه فقط برای کاری که انجام داده‌ایم، تأسف بخوریم. توبه به تغییر جهت اشاره دارد، نه به غم و اندوه در دل.

دو) توبه انجام کاری را توصیف نمی‌کند که باید قبل از آمدن به سوی خدا انجام دهیم؛ بلکه آمدن به سوی خدا را توصیف می‌کند. اگر شما در نیویورک هستید و من به شما می‌گویم که به لس‌آنجلس بیایید، واقعاً نیازی نیست بگویم: «نیویورک را ترک کن و به لس‌آنجلس بیا»؛ آمدن به لس‌آنجلس، به معنای ترک‌کردن نیویورک است و اگر من نیویورک را ترک نکرده باشم، قطعاً نمی‌توانم به لس‌آنجلس بیایم. نمی‌توانیم به پادشاهی خدا بیاییم مگر اینکه گناه و زندگی برای منافع شخصی را ترک کنیم.

د. می‌گفت: «… ایمان آورید»: هنگامی که عیسی پادشاهی خدا را موعظه می‌کرد، می‌خواست مردم بدانند که زندگی در آن ملکوت چگونه است. ملکوتی که عیسی موعظه کرد فقط در مورد احیای اخلاقیات نبود، بلکه در مورد اعتماد به خدا، اطمینان به کلام او و زندگی وابسته به او بود.

یک) کلمهٔ یونانی باستان که عیسی برای ایمان استفاده کرد «pisteuo» است که بیشتر به معنای دانش یا توافق ذهنی است. این کلمه از رابطه‌ای توأم با اعتماد و وابستگی سخن می‌گوید.

دو) «بسیاری هستند که انجیل را باور دارند، اما به آن ایمان ندارند. این درخواست تجدید نظر بود که نه تنها انجیل را به‌عنوان گزاره‌ای منطقی و صحیحی بپذیریند، بلکه در آن آرامی و آسودگی خاطر بیابند. این فراخوانی بود که باید بگذاریم دل در آن آرامی یابد.» (مورگان)

۳. آیات (‍۱۶-۲۰) چهار شاگرد فراخوانده شدند.

چون عیسی از کنارۀ دریاچۀ جلیل می‌گذشت، شَمعون و برادرش آندریاس را دید که تور به دریا می‌افکندند، زیرا ماهیگیر بودند. به آنان گفت: «از پی من آیید که شما را صیاد مردمان خواهم ساخت.» آنها بی‌درنگ تورهای خود را وانهادند و از پی او روانه شدند. چون کمی پیشتر رفت، یعقوب پسر زِبِدی و برادرش یوحنا را دید که در قایقی تورهای خود را آماده می‌کردند. بی‌درنگ ایشان را فرا خواند. پس آنان پدر خود زِبِدی را با کارگران در قایق ترک گفتند و از پی او روانه شدند.

الف. شَمعون و برادرش آندریاس: این اولین باری نبود که عیسی با این گروه از مردان ملاقات می‌کرد. یوحنا ۳۵:۱-۵۴:۴ ملاقات قبلی آنها را توصیف می‌کند.

ب. زیرا ماهیگیر بودند: اینها افرادی معمولی بودند، بدون تحصیلاتِ الهیئتی یا مقام دنیوی. عیسی زمانی آنها را ملاقات کرد که همچون مردمِ دیگر در حال کار کردن بودند. عیسی این شاگردان را برای آن کسی که بودند انتخاب نکرد، بلکه برای آنچه که می‌توانست از طریق آنها انجام دهد، آنها را برگزید.

 

یک) «مطمئناً ویژگی‌های خوب ماهیگیرانِ موفق برای موفقیت در خدمت دشوارِ نجاتِ جان‌ها به کار می‌آید. ویژگی‌هایی از قبیل: شجاعت، توانایی کار گروهی، صبر، قوت، استقامت، ایمان و سرسختی. ماهیگیرانِ حرفه‌ای به‌راحتی دست بردار نبوده و اهل شکایت نیستند!» (ویِرزْبی)

ج. از پی من آیید: با این دعوت، عیسی نشان می‌دهد مسیحیت چیست: پیروی از عیسی. اصل مسیحیت نظام‌های الهیئتی، قواعد یا حتی کمک به مردم نیست، بلکه اصل مسیحیت پیروی از عیسی است.

یک) «با‌این‌حال، تا دوران عهد‌جدید، عبارت پیروی‌کردن جنبه‌ای اخلاقی نیز یافت، چون همیشه شخصی که برتر است، جلوتر از دیگران پیش می‌رود و فردی که رتبهٔ پایین‌تری دارد او را پیروی می‌کند: از این‌رو، حداقل به یک رابطۀ استاد‌ـ‌شاگردی در باطن اشاره شده است.» (کول)

د. که شما را صیاد مردمان خواهم ساخت: عیسی گفت که آنها را صیاد مردم خواهد کرد و اگر قرار بر این بود که آنها با پیروی از عیسی چیزی شگفت‌انگیز  را دریافت کنند، پس حق بر این بود که آن را به دیگران نیز بدهند و با «صیدِ» مردم آنها را به ملکوت خدا وارد کنند.

یک) هنگامی که عیسی آنها را خواند تا صیاد مردم شوند، در‌حقیقت آنها را به انجام کاری فرا‌خواند که خودش انجام داد. صیادی بزرگ‌تر از او نیست. اما می‌خواست دیگران کاری را که او انجام داد، انجام دهند: ابتدا این چهار نفر، سپس دوازده نفر، بعد از آن صدها نفر، سپس هزاران هزار نفر در طول قرون.

دو) که شما را…خواهم ساخت:  «این بر جریانِ تدریجی آموزش و تربیت دلالت دارد» (بروس)

ه. تورهای خود را آماده می‌کردند: «واژه‌ای که مرقس به کار برده به معنای نظم‌دادن یا آماده‌‌کردن است و بنابراین شامل تمیز‌کردن، اصلاح و تا‌کردن تورها نیز می‌شود که برای ماهیگیری در غروبِ روز بعد آماده می‌شوند.» (لِین) شایان ذکر است که مشتق دیگری از این کلمه در افسسیان ۱۲:۴ به کار رفته است، جایی که پولس کار آماده‌کردن مقدسین را توصیف می‌کند. در فرهنگ لغت اِسْتِرانگ به «تجهیز‌کردن» تعریف شده که به معنای از هر جهت کامل‌کردن، تعمیر یا تنظیم، متناسب‌‌ساختن، چهارچوب‌‌خشیدن، اصلاح‌کردن، بی‌نقص‌نمودن، پیوندی عالی دادن، آماده کردن یا به حالت اول برگرداندن می‌باشد.

روزی شلوغ در جلیل.

۱. آیات (۲۱-۲۲) عیسی در کنیسه تعلیم می‌دهد.

آنها به کَفَرناحوم رفتند. چون روز شَبّات فرا رسید، عیسی بی‌درنگ به کنیسه رفت و به تعلیم‌دادن پرداخت. مردم از تعلیم او در شگفت شدند، زیرا با اقتدار تعلیم می‌داد، نه همچون علمای دین.

الف. آنها به کَفَرناحوم رفتند: امروزه می‌توان به کَفَرناحوم رفت و بقایای کنیسهٔ یهودی باستانی را مشاهده کرد که هنوز زیربنای همان کنیسه‌ای را دارد که عیسی در آن تعلیم داده است.

ب. چون روز شَبّات فرا رسید، عیسی بی‌درنگ به کنیسه رفت: به طور معمول، کنیسه‌ها معلم خاصی نداشتند. رسمی به‌نام «آزادی کنیسه» وجود داشت که بر مبنای آن، از مهمانانِ فرهیخته دعوت می‌شد تا در مورد متنی از کتب‌مقدس که آن روز قرائت می‌شد، صحبت کنند. این رسم به عیسی فرصت موعظه‌کردن داد.

ج. مردم از تعلیم او در شگفت شدند: اینجا گفته نشده که عیسی چه تعلیمی داده است، اما تأثیر تعلیمش بر مخاطبان برای ما توصیف شده است. آنها قبل از این هرگز نشنیده بودند كه كسی این‌گونه تعلیم دهد.

د. زیرا با اقتدار تعلیم می‌داد، نه همچون علمای دین: علمای دین در زمان عیسی به‌ندرت با جسارت تعلیم می‌دادند. آنها معمولاً به‌عنوان مفسر از معلمان یهودی مختلف نقل قول می‌کردند. عیسی با‌جسارت تعلیم داد.

یک) عیسی بااقتدار تعلیم داد، چون دارای اقتدار بود. او حامل پیغامی الهی بود و اطمینان داشت که این پیغام از جانب خدا بود. او نه از انسان، بلکه از خدا نقل قول می‌کرد.

دو) عیسی با‌اقتدار تعلیم می‌داد، چون می‌دانست از  چه چیزی صحبت می‌کند. اگر با مطالب درسی خود آشنا نباشید، نمی‌توانید بااقتدار تعلیم بدهید.

 

سه) عیسی با‌اقتدار تعلیم می‌داد، چون به آنچه که تعلیم می‌داد، ایمان داشت. وقتی به آنچه که تعلیم می‌دهید ایمان داشته باشید، تعالیم شما بااقتدار به مخاطبانتان می‌رسد.

چهار) ما در ابتدا عیسای مطیع را می‌بینیم که در تعمید، مطیعِ پدر و هنگام بیابان رفتن، مطیع روح‌القدس شد. اکنون اقتدار عیسی را می‌بینیم. اقتدار از مطیع‌بودن بر می‌آید. داشتن اقتدارِ واقعی از جانب خدا به نوعی خطرناک است، مگر اینکه در برابر خدا مطیع نیز باشیم.

·      عیسی از خود اقتدار نشان داد وقتی که با حیوانات وحشی بود.

·      عیسی از خود اقتدار نشان داد وقتی فرشتگان به او خدمت کردند.

·      عیسی از خود اقتدار نشان داد وقتی حضور ملکوت خدا را اعلام می‌کرد و به مردم امر ‌کرد که توبه کنند و ایمان بیاورند.

·      عیسی مظاهر قابل توجه دیگری از اقتدار را نشان خواهد داد.

۲. آیات (۲۳-۲۴) طغیانی از سوی روحی ناپاک.

در آن هنگام، در کنیسۀ آنها مردی بود که روح پلید داشت. او فریاد برآورد: «ای عیسای ناصری، تو را با ما چه کار است؟ آیا آمده‌ای نابودمان کنی؟ می‌دانم کیستی! تو آن قدّوسِ خدایی!»

الف. مردی بود که روح پلید داشت: مرقس در توصیف مردی که دیو داشت، همان دستور زبانی را به کار می‌برد که پولس، بودنِ مسیحیان «در مسیح» را به آن واسطه توصیف می‌کند (اول قرنتیان ۳۰:۱). این روح پلید ارباب شرور زندگی این مرد بیچاره بود.

یک) شباهت لغوی میان «مسیحیان عیسی را دارند» و «این مرد یک روح پلید دارد»، نشان می‌دهد که عیسی در ماست و ما نیز در او هستیم. ما آن‌طور که باید «در تسخیر عیسی» هستیم، چون پُری و تأثیر او تنها به خیریت می‌انجامد.

دو) همان‌طور که عیسی می‌تواند در ما زندگی کند، کسی که عیسی را ندارد می‌تواند آگاهانه یا ناآگاهانه روح پلیدی را دعوت کند تا در او ساکن شود. قرار گرفتن در معرض مواردی مانند احضار روح، فالگیری، سِحر و جادو و مواد مخدر خطرناک است. موارد ذکر شده درهایی را به دنیای ارواح پلید باز می‌كنند كه بهتر است، بسته بمانند.

 

ب. می‌دانم کیستی! تو آن قدّوسِ خدایی!: خود آن دیو شهادت داد که عیسی مقدس و پاک است. ارواح پلید اعتراف کردند که وسوسه‌های آنها در بیابان نتوانستند عیسی را فاسد کنند.

۳. آیات (۲۵-۲۸) عیسی روح را نهیب می‌دهد و مورد تحسین مردم قرار می‌گیرد.

عیسی او را نهیب زد و گفت: «خاموش باش و از او بیرون بیا!» آنگاه روح پلید آن مرد را سخت تکان داد و نعره‌زنان از او بیرون آمد. مردم همه چنان شگفت‌زده شده بودند که از یکدیگر می‌پرسیدند: «این چیست؟ تعلیمی جدید و با‌اقتدار! او حتی به ارواح پلید نیز فرمان می‌دهد و آنها اطاعتش می‌کنند.» پس دیری نپایید که آوازۀ او در سرتاسر ناحیۀ جلیل پیچید.

الف. عیسی او را نهیب زد: عیسی به وِرد خواندن و انجام مراسمی خاص نیاز نداشت. او به‌سادگی اقتدار خدا را نشان داد.

ب. خاموش باش: عیسی اغلب به دیوها می‌گفت که ساکت شوند. امروزه، بسیاری از کسانی که به روش خودشان می‌خواهند ارواح پلید را اخراج کنند دیوها را به صحبت‌کردن ترغیب می‌کنند یا حتی گفته‌هایِ دیوها را باور می‌کنند. عیسی از چنین نمایش‌هایی پرهیز می‌کرد و فقط شخص رنج دیده را رهائی می‌بخشید.

ج. خاموش باش و از او بیرون بیا! در زمان عیسی کسان دیگری بودند که دست به اخراج ارواح می‌زدند. او تنها کسی نبود که سعی به بیرون راندن دیوها داشت. اما تفاوت زیادی بین عیسی و سایر اخراج‌کنندگان ارواح پلید بود. آنها از مراسمی طولانی، فانتزی، مفصل و خرافی استفاده می‌کردند و اغلب شکست می‌خوردند. عیسی هرگز در بیرون راندن دیوها شکست نخورد و هرگز از مراسم مفصل استفاده نکرد.

یک) لِین از یوسِفوس نقل قول می‌کند که در مورد شخصی به‌نام اِلعازر که در زمان عیسی ارواح پلید را اخراج می‌کرد، گزارشی بدین مضمون آورده است: «او انگشتری را زیر بینی مرد تسخیر شده گذاشت. زیر نگین انگشتر ریشه یکی از گیاهانی جای داشت که سلیمان برای این کار تجویز کرده بود. و بعد درحالی‌که آن مرد انگشتر را می‌بویید، اِلعازر دیو را از سوراخ‌های بینی او بیرون می‌کشید. و بلافاصله که آن مرد به زمین افتاد، آن دیو را قسم داد که هرگز دوباره وارد او نگردد و نام سلیمان را به زبان آورد و طلسم‌هایی که او درست کرده بود را تلاوت نمود. سپس، اِلعازر برای متقاعد‌کردن تماشاچیان به اینکه واقعاً قدرت دارد، پیاله یا تشتی پر از آب را کمی آن طرف‌تر قرار می‌داد و به دیو فرمان می‌داد که وقتی از آن مرد خارج شد، آن آب را بریزد تا به تماشاگران نشان دهد از آن مرد خارج شده است.»

دو) «مردم به استفاده از فرمول‌هایِ جادویی توسط اخراج‌کنندگان ارواح یهودی عادت کرده بودند (متی ۲۷:۱۲؛ اعمال ۱۳:۱۹)، اما اینجا داستانِ کاملاً متفاوتی بود.» (رابِرْتْسون)

۴. آیات (۲۹-۳۱) مادرزن پطرس شفا یافت.

چون عیسی کنیسه را ترک گفت، بی‌درنگ به اتفاق یعقوب و یوحنا به خانۀ شَمعون و آندریاس رفت. مادرزن شَمعون تب داشت و در بستر بود. آنها بی‌درنگ عیسی را از حال وی آگاه ساختند. پس عیسی به بالین او رفت و دستش را گرفته، او را برخیزانید. تب او قطع شد و مشغول پذیرایی از آنها گشت.

الف. به خانۀ شَمعون و آندریاس رفت: عیسی به این خانۀ محقر در کفرناحوم آمد و زنِ بیماری را ملاقات کرد. عیسی فقط «برای جماعات کارهایی نکرد.» اینجا، او در خانۀ شخصی به کسی خدمت کرد. عیسی دوست داشت نیازهای افراد را رفع کند، نه اینکه خود را عرضه نماید. او برای خدمت خود به نیروی محرکۀ جمعیت نیازی نداشت.

ب. پس عیسی به بالین او رفت و دستش را گرفته، او را برخیزانید: در شفای مادر‌زن پطرس، عیسی سادگی و قدرتش را نشان داد. عیسی از همان اقتداری برای شفا‌دادن استفاده کرد که در بیرون راندن دیوها به کار برده بود.

یک) «مادر‌زن پطرس از آنچه تلمود تب شدید می‌نامد، رنج می‌برد. این بیماری در آن منطقه خاص از جلیل بسیار شیوع داشت و هنوز هم دارد. در حقیقت تلمود روش‌های مقابله با آن را تعیین می‌کند. چاقویی که کاملاً از آهن ساخته شده بود توسط یک تار مو به بوته خاری بسته می‌شد. در چند روز متوالی قسمت‌هایی از تورات قرائت می‌شد: اول، خروج ۲:۳، ۳؛ بعد خروج ۴:۳ و سرانجام خروج ۵:۳ تکرار می‌شد. سپس وِردی خاص بیان می‌شد و به این شکل قرار بر این بود که شفای بیمار جاری شود. عیسی تمام ابزار و شیوه‌های رایج جادویی را کاملاً نادیده گرفت و با ژِست و سخنی حاکی از اقتدار و قدرتی بی‌نظیر، آن زن را شفا داد.» (بارکلی)

 

ج. مشغول پذیرایی از آنها گشت: مادر‌زن پطرس به نحوی پاسخ داد که وقتی عیسی ما را برکت می‌دهد، باید پاسخ دهیم. او از روی سپاسگزاری بلافاصله به پذیرایی‌کردن از عیسی پرداخت.

۵. آیات (۳۲-۳۴) شفا‌دادن در میان جمعیت.

شامگاهان، پس از غروب آفتاب، همۀ بیماران و دیوزدگان را نزد عیسی آوردند. مردمان شهر همگی در برابر دَر گرد آمده بودند! عیسی بسیاری را که به بیماری‌های گوناگون دچار بودند، شفا داد و نیز دیوهای بسیاری را بیرون راند، امّا نگذاشت دیوها سخنی بگویند، زیرا او را می‌شناختند.

الف. شامگاهان، پس از غروب آفتاب: عیسی پس از غروب آفتاب مشغول خدمت بود و روز شبّات پایان یافته بود (مرقس ۲۱:۱) مردم بعد از پایان محدودیت سفر و فعالیت در روزِ شنبه، برای شفا نزد عیسی آمدند.

ب. عیسی بسیاری را…شفا داد: روز شلوغی بود، و سپس عیسی هنگام شب به مردم شهر که همگی بر در خانه گِرد آمده بودند خدمت کرد. عیسی برای برطرف نمودن نیازهایِ دیگران خیلی سخت کار کرد و همیشه نیازهایِ آنها را بر نیازهای خودش مقدم می‌دانست.

موعظه‌کردن و شفا‌دادن در جلیل.

۱. آیهٔ (۳۵) عیسی در جای خلوتی دعا می‌کند.

بامدادان که هوا هنوز تاریک بود، عیسی برخاست و خانه را ترک کرده، به خلوتگاهی رفت و در آنجا به دعا مشغول شد.

الف. بامدادان که هوا هنوز تاریک بود: قطعاً درک می‌کنیم اگر عیسی بعد از یک روز طولانی کمی استراحت می‌کرد. با‌این‌حال، او بامدادان که هوا هنوز تاریک بود بیدار شد، وقت کمتری برای خواب و وقت بیشتری را به دعا اختصاص داد.

یک) «تا به روی خدا نگاه نکرده‌ای، به روی هیچ‌کس نگاه مکن. تا با آن متعال سخن نگفته‌ای، با کسی دیگر سخن نگو.» (اسپرجن)

ب. به دعا مشغول شد: عیسی به‌خاطر ضعیف‌بودن نیاز به دعا نداشت، بلکه چون منشاءِ قدرتش رابطه با خدای پدر بود چنین می‌کرد. عیسی می‌دانست که فشار و مشغله باید ما را به سمت دعا سوق دهد، نه اینکه از دعا دور کند.

یک) دقیقاً نمی‌دانیم عیسی برای چه چیزی دعا کرد، اما مهم است که عیسی از این زمان دعا برای آن ارتباط نزدیک و صمیمی با خدای پدر که به آن اشتیاق داشت، استفاده کرد. ارتباطی که روح او را خوراک داد و تقویت نمود. همچنین می‌توانیم حدس بزنیم که عیسی برای خودش دعا کرد. برای شاگردانش دعا کرد. همچنین برای کسانی که شب قبل ملاقات کرده و خدمت نموده بود، دعا کرد و برای کسانی که قرار بود روز بعد ملاقات  و خدمت نماید، دعا کرد.

ج. خلوتگاهی: عیسی از اهمیت زمان تنهایی با خدا آگاه بود. اگرچه برای ما نیز مفید و مهم است که در حضور خدا به دیگران ملحق شویم، اما موارد زیادی در زندگی مسیحیِ ما وجود دارد که فقط در خلوتگاهی با خدا می‌تواند آموخته و تجربه شود.

یک) «وای بر آن انسانی که همه عبادات او را مشاهده می‌کنند و هرگز تضرع و التماس مستتر ندارد. دعای مخفیانه، کلید دعاست، روح دعاست، تضمین دعاست، قوت دعاست. اگر به تنهایی دعا نمی‌کنید، اصلاً دعا نمی‌کنید. برایم مهم نیست که در خیابان یا کلیسا یا سربازخانه یا کلیسای جامع دعا کنید؛ قلب شما باید در خفا با خدا سخن گوید، وگرنه دعا نکرده‌اید.» (اسپرجن)

دو) «در دعای عمومی و خصوصی قدرت و منفعتِ متحدانه‌تری نیز وجود دارد، اما دعای مخفیانه این مزیت را دارد که روح ما ارتباطی آزادانه‌تر و کامل‌تر با خدا داشته باشد. مسیح برای این صبح را انتخاب کرد که احتمال وجود افراد و چیزهائی که موجب حواس‌پرتی می‌شوند، کمتر باشد؛ و مکان خلوت را برای این انتخاب کرد که برای وظیفه‌ای مخفیانه مناسب‌تر است.» (پوول)

سه) این قسمت از کلام چیزهای زیادی از دعا‌کردن در زندگی عیسی به ما نشان می‌دهد.

·      از نظر عیسی مشارکت با خدا چیزی بیشتر از روز شبّات بود.

·      عیسی می‌خواست در هنگام دعا تنها باشد.

·      عیسی می‌خواست تنها باشد تا بتواند حرف دلش را به پدر خودش بزند.

۲. آیات (۳۶-۳۹) سفر در سراسر منطقهٔ جلیل.

 

شَمعون و همراهانش به جستجوی او پرداختند. چون او را یافتند، به وی گفتند: «همه در جستجوی تو هستند!» عیسی ایشان را گفت: «بیایید به روستاهای مجاور برویم تا در آنجا نیز موعظه کنم، زیرا برای همین آمده‌ام.» پس روانه شده، در سراسر جلیل در کنیسه‌های ایشان موعظه می‌کرد و دیوها را بیرون می‌راند.

الف. به جستجوی او پرداختند: این مسئله در اوایل رابطۀ عیسی با شاگردانش اتفاق افتاد. همان‌طور که در حال شناخت او بودند، فهمیدند که هر وقت نتوانستند او را پیدا کنند، احتمالاً در خلوت به دعا مشغول است.

ب. همه در جستجوی تو هستند: شاگردان احتمالاً فکر می‌کردند که عیسی از محبوبیت خود در میان مردم خوشحال خواهد شد و می‌خواهد وقت بیشتری را با جمعیتی بگذراند که روز قبل جمع کرده و تحت تأثیر قرار داده بود.

ج. بیایید به روستاهای مجاور برویم: عیسی در آن شهر نماند و «سوار» بر موج محبوبیت خود نشد. عیسی می‌دانست که وظیفه‌اش موعظهکردن در سراسر جلیل بود. خدمت او این نبود که مشهور شود یا از معروفیتش لذت ببرد.

یک) مسئله‌ای که در خدمت عیسی کاملاً مورد تأکید قرار می‌گیرد، موعظه است: زیرا برای همین آمده‌ا‌م. خدمات شفا و معجزهٔ عیسی تأثیرگذار و باشکوه بودند، اما هرگز مورد تأکید او نبود.

۳. آیهٔ (۴۰) جزامی نزد عیسی می‌آید.

مردی جذامی نزد عیسی آمده، زانو زد و لابه‌کنان گفت: «اگر بخواهی، می‌توانی پاکم سازی.»

الف. مردی جذامی نزد عیسی آمده: جذام یکی از بیماری‌های هولناک دنیای باستان بود. امروزه، ۱۵ میلیون نفر در سراسر جهان از این بیماری رنج می‌برند که بیشتر در کشورهای جهان سوم زندگی می‌کنند.

یک) جذام به صورت لکه‌های کوچک قرمز روی پوست آغاز می‌شود. خیلی زود لکه‌ها بزرگ‌تر شده و با ظاهری براق یا فَلس‌‌‌مانند شروع به سفید‌شدن می‌کنند. این لکه‌ها به‌زودی در سراسر بدن پخش شده و موها شروع به ریزش می‌کنند -ابتدا موی سر، سپس حتی موی ابرو. با بدتر‌شدن وضعیت، ناخن‌های دست و پا شُل می‌شوند و شروع به پوسیده‌شدن کرده و در نهایت می‌افتند. سپس مفاصل انگشتان دست و پا، تکه به تکه شروع به پوسیده‌شدن کرده و می‌ریزند. لثه‌ها شروع به جمع‌شدن می‌کنند و دیگر نمی‌توانند دندان‌ها را نگه دارند، بنابرین دندان‌ها می‌افتند. جذام به خوردن صورت ادامه می‌دهد تا جایی که بینی، کام و حتی چشم‌ها پوسیده می‌شوند -و بدن فرد جذامی تا زمان مرگ کاهیده می‌شود.

دو) رنج جسمانی بسیار وحشتناک بود، ولی شاید بدترین قسمت ابتلا به جذام، نحوۀ برخورد مردم با فرد جذامی بود. در عهد‌عتیق، خدا فرمود هنگام ابتلای کسی از میان قوم اسرائیل به جزام، فرد باید به دقت قرنطینه شود و مورد بررسی قرار گیرد (لاویان ۱۳-۱۴). جذامیان باید مانند افراد سوگوار لباس می‌پوشیدند، چون آنها را مردگان متحرک می‌دانستند. آنها باید به مردم اطراف خود هشدار می‌دادند و فریاد می‌زدند: «ناپاک! ناپاک!» دلیل این امر بسیار مسری‌بودن جذام نبود، بلکه دلیلش این بود که خداوند از این بیماری به‌عنوان نمونهٔ بارز گناه و تأثیر آن بر ما استفاده می‌کرد.

سه) مردم زمان عیسی فراتر از آنچه عهدعتیق به آنها گفته بود، پیش رفتند. آن موقع، در مورد بیمار جذامی دو فکر می‌کردند: «تو مرده‌ای متحرک هستی و سزاوار این بلایی، چون این مجازات خدا علیه توست.» رسم یهود می‌گفت که حتی نباید به یک جذامی سلام کرد. رسم این بود که باید دو متر از فرد جذامی فاصله داشته باشید. معلم شریعت با غرور می‌گفت در خیابانی که جذامی‌‌‌ای را می‌بیند، حتی تخم مرغی نمی‌خرد و دیگری افتخار می‌کرد که به طرف جذامیان سنگ پرتاب کرده تا آنها را از خود دور نگه دارد. معلم دیگر شریعت به جذامی حتی اجازه نداد صورت خود را بشوید.

ب.  زانو زد و لابه‌کنان گفت: با علم به اینکه این بیماری چقدر وحشتناک بود، آن‌چنان تعجبی ندارد که فرد جذامی وقتی به‌سوی عیسی می‌رود، بسیار مستأصل و بیچاره به نظر رسد.

ج. اگر بخواهی، می‌توانی پاکم سازی: آن مرد جذامی واقعاً به قدرت عیسی ایمان داشت و اطمینان داشت که عیسی می‌تواند او را شفا دهد. این نشان می‌دهد که مرد جذامی ایمان زیادی داشت، چون تا آنجا که می‌دانیم، عیسی هنوز در خدمت خود فردی جذامی را شفا نداده بود.

یک) در آن روز، همه می‌دانستند که فقط خدا می‌توانست مبتلایان به جزام را شفا دهد. هیچ درمانی وجود نداشت و هیچ‌کسی به‌خودی‌خود بهبودی نمی‌یافت. فرد جذامی هرگز نمی‌توانست بدون شفای مستقیم خدا، خوب شود.

د. پاکم سازی: آن جذامی می‌دانست که به چه چیزی از طرف عیسی نیاز دارد. او تقاضا نکرد که شفا یابد، بلکه می‌خواست که پاک شود. آن جذامی به چیزی بیش از شفا نیاز داشت.

یک) مهم‌أترین نیاز شما از عیسی پاک‌شدن است، فرقی نمی‌کند که فکر می‌کنید چه از خدا می‌خواهید. بزرگ‌ترین نیاز شما این است که از گناه و زندگی برای خود پاک شوید.

۴. آیات (۴۱-۴۵)  عیسی آن جذامی را پاک می‌کند.

عیسی با‌شفقت دست خود را دراز کرده، آن مرد را لمس نمود و گفت: «می‌خواهم، پاک شو!» در دم، جذامْ ترکش گفت و او پاک شد. عیسی بی‌درنگ او را مرخص کرد و با تأکید بسیار به وی فرمود: «آگاه باش که در این باره به کسی چیزی نگویی؛ بلکه برو و خود را به کاهن بنما و برای تطهیر خود، آنچه را که موسی امر کرده است، تقدیم کن تا برای آنها گواهی باشد.» امّا آن مرد چون بیرون رفت، آزادانه در این باره سخن گفت و خبر آن را پخش کرد. از این‌رو عیسی دیگر نتوانست آشکارا به شهر درآید، بلکه در جاهای دورافتادۀ بیرون از شهر می‌ماند. با‌این‌حال، مردم از همۀ اطراف نزد او می‌آمدند.

الف. عیسی با شفقت: غالباً هنگام ملاقات با افراد بیمار، احساس ترحم می‌کنیم، اما جذامی‌ها معمولاً دلسوزی دیگران را بر نمی‌انگیختند. ظاهر آنها بیش از حد زننده بود و مردم معمولاً احساس انزجار و تنفر می‌کردند، تا ترحم.

یک) لوقا می‌گوید بدن این مرد را جزام فرا گرفته بود (لوقا ۱۲:۵) و این بدان معناست که بیماری‌اش در مراحل پیشرفته بود. کل بدن و زندگی این مرد در حال پوسیدن بود.

ب. دست خود را دراز کرده، آن مرد را لمس نمود: عیسی بسیاری از افراد را به روش‌های مختلف شفا داد، اما اینجا تصمیم گرفت تا این مرد را با لمس‌نمودن شفا دهد. عیسی می‌توانست کلمه‌ای بگوید یا حتی فقط فکر کند و آن مرد شفا یابد، اما او از لمس‌نمودن استفاده کرد.

یک) این مسئلهٔ مهمی بود، زیرا دست‌زدن به این مرد به دلیل جذامی که داشت، قدغن بود. از آنجا که بیماری او در مراحل پیشرفته بود، پس به مدت طولانی جذامی بود. خیلی وقت بود که کسی او را با محبت لمس نکرده بود.

دو) دست‌زدن به یک جذامی خلاف قوانین تشریفاتی شریعت یهود بود. با‌این‌حال عیسی شریعت را زیر پا نگذاشت، چون به محض لمس‌نمودن آن مرد، او دیگر جذامی نبود.

ج. بلکه برو و خود را به کاهن بنما: عیسی به جذامی سابق گفت برای انجام مراسمی که شریعت هنگام پاک‌شدن جذامی مقرر کرده، نزد کاهنان برود. عیسی این کار را ابتدا برای احترام به شریعت خدا انجام داد و همچنین به‌عنوان گواهی برای کاهنان مبنی بر اینکه بیماری‌‌ای لاعلاج شفا پیدا کرده است.

یک) عناصر مورد استفاده در مراسم لاویان برای پاک‌شدن جذامی (چوب درخت سرو، زوفا و نخ قرمز) همان عناصری هستند که در پاک‌شدن فردی که توسط جسد مرده آلوده شده بود، استفاده می‌شد (اعداد ۶:۱۹، ۱۳:۱۹، ۱۸:۱۹ و لاویان ۴:۱۴-۷).

دو) از آنجا که جذامیان هرگز شفا نمی‌یافتند، پس این کاهنان هرگز چنین مراسمی را بر برگزار نمی‌کردند. هنگامی که مجبور می‌شدند مراحل انجام این مراسم را (از تورات) پیدا کنند و آنها را برای اولین‌بار انجام دهند، گواه بزرگی بود که مسیح در میان آنها بود. 

د. آگاه باش که در این باره به کسی چیزی نگویی… آزادانه در این باره سخن گفت و خبر آن را پخش کرد: شاید نیت این مرد خوب بوده و شاید فکر کرده که به عیسی کمک می‌کند، اما نافرمانی او برای خدمت به عیسی مشکل درست کرد. عیسی دیگر نتوانست آشکارا به شهر درآید. بهتر است همیشه از عیسی اطاعت کنیم و هرگز نباید فکر کنیم که نقشه و برنامه‌‌ای بهتر از او داریم.