Search
Close this search box.

فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

رسالۀ دوم یوحنا

 دوم یوحنا- سلوک در مسیر حقیقت

 

«این نامه بیشتر به‌خاطر روح محبت مسیحی که در آن دمیده شده قابل توجه است. این نامه حاوی چیزی کمیاب است که در قبل از آن یافت نمی‌شود، و از ۱۳ آیه حداقل در هشت آیه وجود دارد، چه در بسیاری از کلمات و چه در درودها، دقیقاً همان‌طور که نامۀ اول چنین بود.» (آدام کلارک)

خوشامدگویی

۱. آیات (۱-۲) به بانوی برگزیده و فرزندانش

از شیخ کلیسا، به بانوی برگزیده و فرزندانش که ایشان را در «حقیقت» دوست می‌دارم -و نه تنها من، بلکه همۀ آنان که حقیقت را شناخته‌اند- به سبب آن حقیقت که در ما ساکن است و تا ابد با ما خواهد بود.

الف. از شیخ کلیسا: نویسندۀ این کتاب خود را شیخ کلیسا معرفی می‌کند. احتمالاً اولین خوانندگان او دقیقاً می‌دانستند که او کیست و از همان دوران مسیحیان فهمیده بودند که این نوشتۀ یوحنای رسول است.

یک) «یوحنای رسول در زمان نگارش این نامه پیرمردی احتمالاً نود ساله بوده است و به همین دلیل از اصطلاح شیخ کلیسا، نه به دلیل جایگاه رسمی، بلکه به‌خاطر سنش استفاده کرد. او حق داشت، چرا که از همۀ رسولان مسن‌تر بود و تنها کسی بود که در یک مرگ طبیعی جان خود را از دست داد.» (کلارک)

ب. بانوی برگزیده و فرزندانش: شاید این یک زن مسیحی مشخص بوده که یوحنا می‌خواست با این نامه به او هشدار دهد و یا تشویقش کند. شاید این اصطلاح روشی نمادین برای خطاب قرار‌دادن این جماعت کلیسایی خاص باشد.

یک) «این عبارت اگر چه به احتمال زیاد تجسم فردی است تا اینکه یک فرد واقعی را خطاب قرار داده باشد، البته نه کلیسا به‌طور کلی، بلکه برخی کلیساهای محلی که در آنها شیخ کلیسا به رسمیت شناخته شده بود، کلمۀ فرزندانِ او نمادی از اعضای کلیسا است.» (استات)

دو) «این‌طور به نظر می‌رسد به افراد خاصی اشاره شده است، کسانی که هم پرهیزگاری فردی و هم جایگاه برجسته‌ای در جهان داشتند و می‌توانستد از نفوذ زیاد خود در جهت حمایت از منافع مسیحیان استفاده کنند.» (پول)

سه) یوحنا احتمالاً خودش نامِ بانوی برگزیده و فرزندانش را ذکر نکرد، زیرا این نامه در زمانی نوشته شد که شکنجۀ مسیحیان فراوان بود. شاید یوحنا نمی‌خواست با نام‌بردن، کسی را در معرض خطر قرار بدهد. اگر این نامه رهگیری می‌شد و مقامات می‌فهمیدند که برای چه کسی نوشته شده است، ممکن بود به معنای مرگ برای آن افراد باشد.

ج. نه تنها من، بلکه همۀ آنان که حقیقت را شناخته‌اند: بانوی برگزیده هر که بود، او مورد محبت همۀ کسانی که حقیقت را شناخته‌اند، قرار داشت. اگر حقیقت را بشناسیم و دوست داشته باشیم، کسانی را که حقیقت را نیز می‌شناسند و دوست دارند دوست خواهیم داشت –حقیقتی که در ما ساکن است همچنین در دیگرانی زندگی می‌کند که آن را می‌شناسند.

یک) ما یوحنا را کاملاً متمرکز بر ایدۀ حقیقت می‌یابیم، به شکلی که در تمام نوشته‌هایش این موضوع دیده می‌شود. او حدود ۳۷‌بار در نوشته‌های عهد‌جدید خود از کلمۀ حقیقت استفاده کرد.

دو) این نشان می‌دهد آنچه مسیحیان را به هم متصل می‌کند سازگاری اجتماعی یا سیاسی یا طبقاتی نیست. چیزی که ما را به هم متصل می‌کند یک حقیقت مشترک است. به همین دلیل است که حقیقت برای مسیحیان مهم است.

د. تا ابد با ما خواهد بود: حقیقت تغییر نمی‌کند. حقیقت برای همیشه درست خواهد بود، و ما حقیقت را برای همیشه در ابدیت خواهیم داشت. بسیاری از مردم، امروزه فکر می‌کنند که حقیقت از سنی به سن و از نسلی به نسل دیگر تغییر می‌کند، اما کتاب‌مقدس می‌داند که حقیقت تا ابد با ما خواهد بود.

۲. آیۀ (۳) سلام و تهنیت یوحنا برای خوانندگان نامه

فیض و رحمت و سلامتی از جانب خدای پدر و از جانب عیسی مسیح، پسر آن پدر، در حقیقت و محبت با ما خواهد بود.

الف. فیض و رحمت و سلامتی: یوحنا نسخۀ کمی گسترش‌یافته‌تر از سلام استاندارد نامه‌های عهد‌جدید را ارائه می‌دهد. او فقط اینها را برای خوانندگانش آرزو نمی‌کرد؛ او با‌اطمینان آنها را با گفتنِ از جانب خدای پدر با شما خواهد بود، برآورده‌شده می‌دانست.

ب. حقیقت و محبت: یوحنا به‌سختی می‌توانست بدون ذکر این دو موضوع مورد‌ علاقه‌اش آیه‌ای بنویسد. فیض و رحمت و سلامتی که خدا برای ما دارد همه در حقیقت و محبت داده می‌شود. بدون حقیقت و محبت خدا، ما هرگز واقعاً نمی‌توانیم فیض، رحمت و سلامتی داشته باشیم.

یک) «چه معانی عمیق و شیرینی در سه آیۀ اول این نامه وجود دارد! می‌توان بارها و بارها آنها را خواند. فیض، رحمت و سلامتی از خدای پدر و از عیسی مسیح، پسر آن پدر، در حقیقت و محبت با ما خواهد بود.» (مایر)

ج. پسر آن پدر: «یوحنای رسول در کلامش همچنان رابطۀ معجزه‌گونۀ مسیح با پدر را در نظر دارد؛ همان چیزی که ناستیک‌ها (Gnostics) آن را انکار می‌کردند؛ دیدگاهی که پایه و اساس نجات ما را تشکیل می‌دهد.»

چگونگی سلوک

۱. آیۀ (۴) یوحنا از اینکه آنها در حقیقت سلوک می‌کردند، شادمان شد.

بسی شادمان شدم که دریافتم برخی از فرزندان تو بنا بر حکمی که از پدر یافتیم، در «حقیقت» سلوک می‌کنند.

الف. بسی شادمان شدم: این خواستۀ قلبی یک کشیش است که دریابد اجتماعش در حقیقت سلوک می‌کنند. اگر‌چه که حقیقت تنها نگرانی یک کشیش نیست، اما یک  نگرانی بزرگ است؛ و این یک راحتی بزرگ برای یک کشیش است که ببیند افرادی که دوست دارد و به آنها اهمیت می‌دهد در حقیقت سلوک می‌کنند.

یک) «واژۀ فرزندان در اینجا، می‌تواند فرزندان آن زن، یا اعضای کلیسای تحت مدیریت آن زن، یا هردو بوده باشد.» (کلارک)

ب. دریافتم برخی از فرزندان تو بنا بر حکمی که از پدر یافتیم، در «حقیقت» سلوک می‌کنند: یوحنا شادمان شد، چون وقتی قوم خدا در حقیقت سلوک می‌کنند، در خدا نیز می‌مانند. همان دیدگاه در اول یوحنا ۲۴:۲ دیده می‌شود: «بگذارید آنچه از آغاز شنیده‌اید در شما بماند؛ اگر آنچه از آغاز شنیده‌اید در شما بماند، شما نیز در پسر و در پدر خواهید ماند.» حقیقت نه تنها خودش مهم است، بلکه سلوکِ ما در حقیقت نشان می‌دهد که ما با خداوند سلوک می‌کنیم.

یک) تِرَپ دربارۀ ایدۀ سلوک در حقیقت گفت: «نه برداشتن یک یا دو گام، نه شکستن و یا پریدن از روی پرچین برای جلوگیری از یک قطعه مسیر اشتباه، بلکه پافشاری در یک خط‌مشی مسیحی است، نه رفتار‌کردن مانند کسی که می‌خواهد به چپ یا راست بپیچد.»

۲. آیۀ (۵) حکمی برای محبت به یکدیگر

امّا حال، بانوی گرامی، از تو درخواستی دارم. نه آنکه حکمی تازه به تو بنویسم، بلکه همان که از آغاز داشته‌ایم، که یکدیگر را محبت کنیم.

الف. بانوی گرامی، از تو درخواستی دارم: یوحنا آن‌قدر مغرور نبود که نتواند در‌مورد چنین موضوع مهمی درخواست بکند، به‌خصوص وقتی که پای موضوعی حیاتی در زندگی مسیحی، مانند حکم محبت به یکدیگر در میان باشد.

ب. نه آنکه حکمی تازه به تو بنویسم: یوحنا می‌دانست که این درخواست چیز جدیدی برای خوانندگان نوشته‌هایش نیست (او همین موضوع را در اول یوحنا و در انجیلش تکرار کرده بود). با این حال، از آنجا که آن را بسیار ضروری می‌دانست، آن را مجدد تکرار می‌کند و به‌عنوان یک یادآوری از آن نام می‌برد.

ج. که یکدیگر را محبت کنیم: درستی زندگی مسیحی ما را می‌توان با محبت ما به یکدیگر اندازه‌گیری کرد (همان‌طور که در یوحنا ۳۵:۱۳ و اول یوحنا ۲۰:۴-۲۱ آمده است).

۳. آیۀ (۶) نمایش محبت خداوند

و محبت این است که بنا بر احکام او سلوک نماییم. آری، همان‌گونه که از آغاز شنیده‌اید، حکم او این است که در محبت سلوک کنید.

الف. و محبت این است که بنا بر احکام او سلوک نماییم: اگر خدا را دوست داشته باشيم، از دستوراتش اطاعت می‌کنيم. ما این کار را نه به این دلیل انجام می‌دهیم که فکر می‌کنیم احکام او مسئولیت سنگینی است، بلکه به این دلیل انجام می‌دهیم، زیرا می‌دانیم برای ما بهترین هستند. آنها راهنما و هدایایی برای ما از سوی خدا هستند.

ب. بنا بر احکام او سلوک نماییم: محبت واقعی این است که در این مسیر سلوک کنیم. شاید یوحنا نسبت به کسانی که فکر می‌کردند تنها چیز مهم در زندگی مسیحی محبت مبهمی است که علتی برای اطاعت نداشت، هشدار داد.

یک) «شاید شما موفق به تمایز بین محبت و احساس محبت نشوید. اینها مثل هم نيستند. ما ممکن است محبت کنیم بدون اینکه به‌طور مستقیم از آن آگاه باشیم، و یا قادر به تخمین قدرت و اشتیاق آن نباشیم. در اینجا راه حل بسیاری از پرسش‌های ما قرار دارد: کسانی محبت می‌کنند که اطاعت کنند.» (مایر)

۴. آیات (۷-۹) هشداری دربارۀ حضور و خطرات معلمان دروغین

زیرا که فریبکارانِ بسیار به دنیا بیرون رفته‌اند، که بر آمدن عیسی مسیح در جسم انسانی اقرار ندارند. چنین کسان، همان فریبکار و ضدّمسیح‌اند. بهوش باشید که ثمر کار خود را بر ‌باد ندهید، بلکه پاداشی به کمال دریافت کنید. هر آن کس که از تعلیم مسیح فراتر رود و در آن پایدار نماند، خدا را ندارد، آن‌که در آن تعلیم پایدار مانَد، هم پدر را دارد و هم پسر را.

الف. زیرا که فریبکارانِ بسیار به دنیا بیرون رفته‌اند: یوحنا آگاه بود معلمان دروغین در روزگار او خطری برای کلیسا هستند.

یک) «مشکل مهم ذکر‌شده در  [دوم یوحنا] این است که معلمان و یا مبلغان، مسافر بودند و بر اساس اخلاقیات مسیحی همۀ کسانی که به این ترتیب مسافر بودند مورد مهمان‌نوازی توسط مسیحیان شهری که به آن وارد می‌شدند، قرار می‌گرفتند.» (بویس)

ب. فریبکار و ضدّمسیح‌اند: یوحنا عمدۀ خطری را که در ذهن خود داشت از طرف کسانی می‌دید که فکر می‌کردند عیسی به‌خاطر خدا‌بودن نمی‌توانست با دنیای مادی ارتباطی داشته باشد. آنها می‌گفتند که او فقط یک ارتباط صوری با دنیای مادی داشته است.

یک) برای مبارزه با این موضوع، یوحنا یک اعلامیۀ ساده داد: ما باید بر آمدن عیسی مسیح در جسم انسانی اقرار کنیم. این بدان معنی است که عیسی مسیح به‌عنوان یک انسان واقعی اولین بار به دنیا آمد، اما همچنین به این معنی است که او به‌عنوان یک انسان -اگر چه با بشریت جلال‌یافته، که به الوهیت ابدی خود اضافه کرده- با جسم و خون واقعی عیسی مسیح دوباره به زمین خواهد آمد.

ج. فریبکار و ضدّمسیح‌اند: در برابر این ایدۀ دروغین دربارۀ عیسی، یوحنا تأکید کرد کسانی که بر آمدن عیسی مسیح در جسم انسانی اقرار ندارند، فریبکار و در روح خود ضد‌مسیح هستند.

یک) یوحنا در نامۀ اول خود به ما نسبت به این ضدمسیح‌ها هشدار داد (اول یوحنا ۲۳-۱۸:۲، ۳:۴). آنها کسانی هستند که نه تنها با عیسی مخالفت می‌کنند، بلکه «مسیحِ» جایگزین نیز ارائه می‌دهند.

دو) این روح ضدیت با مسیح روزی تبلور نهایی خود را در ضد‌مسیح نشان خواهد داد، وقتی که بشر گمراه را در شورش پایانی علیه خدا رهبری خواهد کرد.

د. آن کس که از تعلیم مسیح فراتر رود و در آن پایدار نماند، خدا را ندارد: هیچ‌چیز شرافتمندانه، صادقانه، شجاعانه و یا تحسین‌برانگیزی در مسیحِ دروغین وجود ندارد. انکار عیسی همیشه با انکار پدر و پسر همراه است. یوحنا در اینجا خط جداکننده‌ای از حقیقت ترسیم می‌کند که تجاوز از آن ارتداد است.

یک) در روزگار خودمان باید با انکارهای امروزی عیسی با همان شور و حرارتی که یوحنا در روزگار خود انجام داد، برخورد کنیم. امروز با انکارهای «عالمانۀ» ما از عیسی و سابقۀ تاریخی اناجیل، از همیشه مهم‌تر است که بدانیم عیسی مسیح واقعی طبق کتاب‌مقدس کیست و عیسی مسیح واقعی را دوست داشته باشیم و به او خدمت کنیم.

دو) «نه گفتن به نحوه‌ای که خدا خودش را آشکار می‌کند، مانند این است که به خود خدا نه بگویید، چرا که او اجازه نمی‌دهد انسان جز مسیری که او مد نظر دارد به روش دیگری او را بشناسد.» (مارشال)

ه. فراتر رود: کلمۀ فراتر‌رفتن ایدۀ «شکستن یک حد» را در خود دارد. ما هرگز “فراتر از” تعلیم عیسی مسیح دربارۀ اینکه او کیست و آنچه او برای ما انجام داده است، نمی‌رویم. هر کسی که فکر می‌کند ما باید فراتر از آنچه برویم که کتاب‌مقدس آشکارا در‌مورد عیسی مسیح گفته است، یک حد را شکسته است.

یک) «پیشرفت واقعی در زندگی مسیحی وجود دارد، اما پیشرفت بر اساس آگاهی عمیق‌تر از مسیح تاریخی و کتاب‌مقدسی است. پیشرفت در هر زمینۀ دیگری ممکن است پیشرفت نامیده شود، اما این پیشرفتی است که خدا را پشت سر می‌گذارد و بنابراین، به‌هیچ‌عنوان پیشرفت حساب نمی‌شود.» (بویس)

دو) «هنگامی که تعلیم کتاب‌مقدسی نیاز به تکمیل توسط شواهد کتاب‌مقدسی و یا مکاشفۀ جدید دارد، قطعاً نشانۀ این است که آموزۀ پیشرفته‌ای مطرح شده است.» (مارشال)

و. بهوش باشید که ثمر کار خود را بر ‌باد ندهید، بلکه پاداشی به کمال دریافت کنید: دورشدن از عیسی مسیحِ واقعی به این معنی است که شما خود را در معرض خطرِ از دست‌دادن چیزهایی که رسولان و دیگر قدیسان وفادار برای آن تلاش می‌کردند، قرار داده‌اید. این جمله به ما نشان می‌دهد که یک شروع خوب کافی نیست، باید در ایمان، کارمان را به پایان برسانیم تا پاداشی به کمال دریافت کنیم.

۵. آیات (۱۰-۱۱) نحوۀ برخورد با معلمان دروغین

اگر کسی نزد شما آید و این تعلیم را نیاورد، او را به خانۀ خود مپذیرید و خوشامدش مگویید؛ زیرا آنکه او را خوشامد گوید، در اعمال بدش شریک می‌شود.

الف. اگر کسی نزد شما آید و این تعلیم را نیاورد: اگر کسی به نزد ما بیاید، در حالی که آموزۀ واقعی عیسی را انکار کند، و تعلیم دروغین عیسی را ترویج دهد، یوحنا‌ می‌گوید ما نباید هیچ کمک و خدمتی به آنها داشته باشیم. اگر او را پذیرا باشیم در اعمال بدش شریک می‌شویم.

یک) «این کلمات با توجه به کاربرد آنها در مشرق زمین به این معنی است، “هیچ ارتباط مذهبی با او نداشته باش و با او کاری نداشته باش تا دیگران به اشتباه برداشت نکنند که او برادر دینی تو است.» (کلارک)

دو) «فرض کنید معلم مسافر ادعا می‌کرد که مبلغ مسیحی یا حتی یک رسول است اما آنچه را که آموزش می‌داد به‌وضوح تعلیمی دروغین بود. مهمان‌نوازی ایجاب می‌کرد که نیازهای او تأمین شود، اما انجام این کار مشارکت در گسترش آموزه‌های دروغین او است. آیا باید مورد خوشامدگویی قرار بگیرد یا خیر؟»(بویس)

ب. آنکه او را خوشامد گوید: منظور یوحنا از خوشامدگویی بسیار متفاوت از کاربرد آن برای ما است. در فرهنگ آن زمان به معنای نشان‌دادن مهمان‌نوازی و کمک‌دادن بود. با این حال، برای یک ایماندار ضعیف یا بی‌تجربه، بهتر است به کسانی که ترویج عیسای دروغین را می‌کنند (مانند مورمون‌ها و یا شاهدان یهوه)، حتی خوشامد هم (به معنای صحبت‌کردن) نگویند.

یک) این حرف‌ها جدی به نظر می رسد؛ اما یوحنا محبتش را از دست نداده است. باید این سه مورد را در نظر بگیریم:

·        یوحنا در‌مورد همۀ خطاها صحبت نمی‌کند، بلکه منظورش تنها خطایی است که خودش را به شکل مسیحیت حقیقی در می‌آورد.

·        یوحنا در‌مورد همۀ کسانی که خطای تغییر‌دادن ظاهری به شکل مسیحیت واقعی را انجام می‌دهند، صحبت نمی‌کند، بلکه در‌مورد کسانی که این خطاها را ترویج می‌دهند، صحبت می‌کند.

·        یوحنا در‌مورد همۀ معلمان خطاکار صحبت نمی‌کند، بلکه تنها در‌مورد گروهی صحبت می‌کند که در‌مورد حقایق اساسی اشتباه می‌کنند و آن اشتباه را گسترش می‌دهند.

دو) این به این معنا نیست که ما نباید هیچ‌کاری به کسانی که توسط فرقه‌ها گرفتار می‌شوند، داشته باشیم. همان‌طور که یوحنا خاطر نشان کرد، ما باید بین کسانی که این دیدگاه انکار مسیح را آموزش می‌دهند (کسانی که این تعلیم را آوردند) و کسانی که صرفاً به این دیدگاه‌ها بدون تلاش برای گسترش آنها باور دارند، تفاوت قائل باشیم.

ج. او را به خانۀ خود مپذیرید و خوشامدش مگویید: این جمله ممکن است «او را به خانه مپذیرید» هم ترجمه شود. یوحنا ممکن است به‌طور خاص اشاره داشته باشد به اینکه اجازه ندهید این افراد به خانۀ محل ملاقات مسیحیان وارد شوند.

یک) شاید، منظور خوشامدگویی شخصی نیست، بلکه یوحنا استقبال رسمی اعضای کلیسا را ممنوع می‌کند تا به معلمان دروغین فرصت تبلیغ دیدگاه‌های خطایشان را ندهد.» (استات)

دو) «ما می‌دانیم که با چنین معلمان [دروغین] در کلیسای رسولان چگونه رفتار شد. با آنها هیچ معاشرتی صورت نگرفت، و به‌عنوان معلم مورد حمایت قرار نگرفتند؛ اما مورد آزار هم قرار نگرفتند.» (کلارک)

د. در اعمال بدش شریک می‌شود: ما بر اساس آنچه که می‌پذیریم یا رد می‌کنیم شناخته می‌شویم. در این مورد برخی آنقدر روشنفکر هستند که تهی مغز به نظر می‌رسند. عاقلانه است که دربارۀ بسیاری چیزها روشنفکر باشید؛ اما در‌مورد دادن سَم توسط یک فرد، روشنفکری معنی ندارد. شما ممکن است به همۀ چیزهای درست بله بگویید؛ اما به چیزهای غلط و شیطانی حتماً باید نه بگویید. ما باید آنچه را که باید رد شود، رد کنیم.

یک) «آنها افرادی بودند که ادعا می‌کردند رهبر هستند؛ آنها متفکرینی پیشرو بودند. معلمان ناستیکی در آن زمان ادعا می‌کردند در حالی که انجیل عیسی ممکن است  برای افراد ناآگاه بسیار خوب باشد، اما آنها دانش عمیق‌تری دارند. چنین بود که مهمان‌نوازی شامل حال آنها نمی‌شد.» (مورگان)

دو) در اواخر قرن ۱۹، ظهور لیبرالیسم در الهیات نسل‌هایی از کشیش‌ها، رهبران و الهیدانان مسیحی را به ارمغان آورد که بسیاری از مبانی مسیحیت کتاب‌مقدس را تکذیب کردند. اگرچه این یک جنبش گسترده و متنوع بود، اما ریشه در باور لیبرالیسمی در الهیات داشت که مسیحیت باید تمام تعالیم خود را در پرتو علم، فلسفه و تفکر مدرن دوباره ارزیابی کند. آنها این ایده را رد کردند که یک آموزه تنها به این دلیل که کتاب‌مقدس آن را آموزش داده است، درست است و گفتند درستی آن ایده همچنین باید با عقل و تجربه ثابت شود. آنها معتقد بودند که کتاب‌مقدس پیام الهام‌گرفته از یک خدای واقعی نیست، بلکه کار مردانی است که با جهل و خرافات زمان خود محدود شده‌اند. برای آنها کتاب‌مقدس نه الهام گرفته شده بود و نه فراطبیعی بود. اهمیت کتاب‌مقدس و پیام آن، نه در حقیقت معنایی یا تاریخی آن، بلکه در پیام معنوی دگرگون‌کنندۀ آن بود.

نتیجه‌گیری

۱. آیۀ (۱۲) یوحنا در انتظار دیدار بعدی

بسیار چیزها دارم که به شما بنویسم، لیکن نمی‌خواهم با قلم و کاغذ باشد. امّا امیدوارم نزدتان بیایم و رویاروی گفتگو کنیم تا شادی‌مان کامل شود.

الف. امیدوارم نزدتان بیایم و رویاروی گفتگو کنیم: ما به‌طور کلی با ترجیح یوحنا برای دیدار شخصی و چهره‌به‌چهره به جای نوشتن نامه موافق هستیم، هرچند به‌خاطر این نامه شکرگزار هستیم.

۲. آیۀ (۱۳) نتیجه‌گیری

فرزندان خواهرِ برگزیده‌ات، برای تو سلام می‌فرستند. [آمین!]

الف. فرزندان خواهرِ برگزیده‌ات: اینکه به ما گفته می‌شود که بانوی برگزیده (دوم یوحنا ۱) دارای یک خواهر برگزیده است و هر دوی آنها فرزندانی دارند، بااطمینان مشخص نمی‌کند که یوحنا به چه کسی نامه می‌نویسد. شاید اینها همه به ما می گوید که اگر یوحنا از اصطلاح بانوی برگزیده به‌عنوان نمادی برای کلیسا استفاده کرد از آن به صورت سرسری استفاده کرد (با گفتن اینکه خواهر و فرزند دارد). به احتمال زیاد، ایده این است که بانوی برگزیده (یک کلیسای خاص)، یک خواهر برگزیده دارد، بقیۀ کلیساهای «خواهر» که یوحنا سلام آنها را می‌رساند.

ب. فرزندان خواهرِ برگزیده‌ات: این آخرین اشاره به خواهر برگزیده و فرزندانش به ما یادآوری می‌کند که اگرچه ما باید در برابر معلمان دروغین مراقب باشیم، اما پیروان واقعی عیسی بیش از گروه ما هستند. اگر اجازه دهیم تمایلمان به دفاع از حقیقت ما را نامهربان و غیر‌قابل تحمل کند، شیطان پیروزی بزرگی را به دست خواهد آورد.