فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!
رساله اول پطرس
اول پطرس باب ۱ – به نحوی زندگی کنید گویا دوباره مولود شدهاید.
سلامی از سوی پطرس رسول
۱. آیهٔ (۱) نویسنده و خوانندگان مورد نظر این نامه
و از پطرس، رسول عیسی مسیح، به غریبان پراکنده در پونتوس و غلاطیه و کاپادوکیه و آسیا و بیطینیه،
الف. پطرس: او تنها یک رسول نبود، بلکه گمانهایی از اینکه او رهبری گروه رسولان را بر عهده داشته است، وجود دارد. پطرس شخصی مهم و بانفوذ در کلیسای اولیه بود. با درنظرگرفتن این موضوع که پطرس نویسندۀ این نامه است، این نامه برای مسیحیان اولیه از اهمیت بسیاری برخوردار بود.
یک( اسم پطرس در انجیل بیشتر از هر کس دیگر بهجز اسم عیسی ذکر شده است. هیچکس مثل پطرس در اناجیل حرف نمیزد و عیسی بیشتر از هر فرد دیگری با پطرس سخن میگفت.
· او پطرس را بیشتر از هر شاگرد دیگر سرزنش کرد.
· پطرس تنها کسی بود که جرأت این کار را داشت که مسیح را سرزنش کند.
· پطرس به مسیح بیش از هر شاگرد دیگر اعتراف کرد.
· پطرس عیسی را بیش از هر شاگرد دیگری با قدرت و در ملاءعام انکار کرد.
· عیسی بیش از هر شاگرد دیگری پطرس را ستایش میکرد.
· عیسی در میان شاگردان فقط پطرس را شیطان خطاب کرد.
دو( از آنجا که پطرس در اسناد انجیل بسیار برجسته است، یادآوری برخی از اشارات مهم پطرس در تاریخ کتابمقدس برای ما ارزشمند است.
· وقتی عیسی صبح زود از خواب بیدار شد تا قبل از طلوع خورشید دعا کند، پطرس بقیهٔ شاگردان را به جستجو برد تا عیسی را پیدا کند و به او بگوید که باید چه کار کنند (انجیل مرقس ۳۹-۳۵:۱).
· پطرس تور خود را به سمت عیسی دراز کرد تا یک ماهی بزرگ صید کند (انجیل لوقا ۱:۵-۱۱(.
· پطرس با سایر شاگردان به سفری ویژه رفت. (انجیل متی ۴۲-۱:۱۰).
· پطرس در یک طوفان شدید از قایق پیاده شد و با عیسی روی آب قدم زد )انجیل متی ۲۴:۱۴-۳۳).
· پطرس همان کسی بود که گفت: «سرور ما، نزد چه کسی برویم؟ سخنان حیات جاویدان نزد توست. و ما ایمان آوردهایم که تویی آن قدوس خدا» (انجیل یوحنا ۶: ۶۸-۶۹(.
· پطرس عیسی را دید که در حضور ایشان سیمای او دگرگون شد، همراه با موسی و الیاس که با عیسی به گفتگو پرداختند ( انجیل متی ۹-۱:۱۷(.
· پطرس کسی بود که از عیسی پرسید چند بار باید برادری را که بر ما گناه میکند ببخشیم؟ آیا «هفتبار؟» (انجیل متی ۲۱:۱۸-۳۵).
· پطرس کسی بود که بعد از مواجهه با جوان ثروتمند از عیسی پرسید شاگردان برای ترککردن همه چیز برای پیروی از عیسی چه چیزی نصیبشان خواهد شد؟ (انجیل متی ۳۰-۲۷:۱۹(
· پطرس کسی بود که اصرار میکرد مسیح پاهایش را نشوید. سپس فرمان داد که مسیح تمام بدنش را بشوید! (انجیل یوحنا ۱۳:۲۰-۱۶ (
· پطرس شنید که عیسی پیشبینی میکند او را سهبار انکار خواهد کرد )انجیل متی ۳۵-۳۰:۲۶) و پطرس پاسخ داد: «حتی اگر مجبور باشم با تو بمیرم، انکار نمیکنم!» و بقیهٔ شاگردان با این نظر موافق بودند (انجیل متی ۳۵:۲۶).
· پطرس کسی بود که گوش راستِ مالخوس، خدمتکار کاهن اعظم، را برید، در آن زمانی که سربازان برای دستگیری عیسی آمدند (یوحنا ۱:۱۸-۱۱).
· پطرس سهبار عیسی را انکار کرد، ناسزاگویان سوگند یاد کرد که حتی آن«مرد» را نمیشناسد و حتی نام عیسی را هم نمیداند (متی ۷۵-۶۹:۲۶(.
· پطرس کسی بود که بعد از شنیدن گزارش زنان مبنی بر اینکه بدن عیسی در مقبره نیست، به همراه یوحنای رسول به مقبرۀ عیسی درآمد (یوحنا ۱:۲۰-۱۰).
· پطرس کسی بود که در روز رستاخیز بهطور شخصی با عیسای قیامکرده دیدار کرد (لوقا ۳۴:۲۴).
· پطرس در برابر سایر شاگردان، پس از رستاخیز مسیح، بهطور عمومی با عیسی ملاقات کرد (انجیل یوحنا ۲۱(.
سه( بهطور قابل توجهی پطرس خود را بهعنوان یک رسول معرفی کرد. «اهمیت فوقالعادهٔ رسولان با این حقیقت نشان داده میشود که در عهدجدید عبارت “عیسی مسیح“ بعد از هیچ مقام دیگری نمیآید: در عهدجدید گفته نشده است “معلمان عیسی مسیح“ یا “انبیای عیسی مسیح“ یا “مبشرین عیسی مسیح“، بلکه فقط گفته شده است “رسولان عیسی مسیح“» (گرودم).
چهار( پطرس هیچکاری برای توضیح یا توجیه رسالت خود نکرد و عبارتی همچون “به خواست خداوند” را به آن اضافه نکرد، همان طور که پولس در برخی موارد آن کار را انجام داد (اول قرنتیان ۱:۱، دوم قرنتیان ۱:۱، غلاطیان ۱:۱، افسسیان ۱:۱، و غیره). «برخلاف پولس، مقام رسالت پطرس هرگز زیر سوال نرفت. این عبارت مختصر نشاندهندهٔ قدرت پطرس است.» )هیبرت(
ب. به غریبان: ایدهٔ پشت کلمهٔ غریبان دربارهٔ کسانی است که بهعنوان ساکنین موقت در یک سرزمین خارجی زندگی میکنند. غریبان مسافران هستند و مسافران با آگاهی کامل از خانهٔ واقعی خود، درسرزمین بیگانه زندگی میکنند.
یک( نوشتههای اولیهٔ مسیحی، «رسالهای به دیوگنتوس»، این ایده را به ما میدهد که غریبان چه کسانی هستند. «آنها در سرزمینهای محل تولد خود سکونت دارند، اما بهعنوان ساکنان موقت آن؛ آنها سهم خود را از همهٔ مسئولیتها بهعنوان شهروند به عهده میگیرند و همهٔ محرومیتها را بهعنوان بیگانه تحمل میکنند. هر سرزمین خارجی, سرزمین بومی خود و هر سرزمین بومی, سرزمین بیگانه است… آنها روزهای خود را در زمین میگذرانند، اما شهروندی آنها در ملکوت است.» (به نقل از بارکلی)
ج. به غریبان پراکنده: پطرس این نامه را بهوضوح به مسیحیان غیریهودی نوشت (مراجعه شود به اول پطرس ۱۸:۱، ۱۰:۲ و ۳:۴). با این وصف، وی آنها را غریبان پراکنده خواند و این نامی بود که در مورد یهودیان به کار برده میشد. او آنها را با این نام میخواند، زیرا مسیحیان زمان او مانند یهودیان، پس از سقوط اورشلیم -هنگامی که بابلیها یهودا را فتح کردند- در سراسر جهان پراکنده بودند.
د. پونتوس، غلاطیه، کاپادوکیه، آسیا و بیطینیه: این مناطق خاص، مکانهایی بودند که مسیحیت در چند دههٔ اول بعد از آغاز کلیسا گسترش یافت. احتمالاً مسیری بود که قاصد اصلی نامهٔ پطرس از آن عبور کرد. این نامه برای هیچیک از اعضای کلیسا بهطور خاص نوشته نشده بود، بلکه بهطور کلی برای همهٔ مسیحیان نوشته شده بود.
۲. آیهٔ (۲) توصیف پطرس از خوانندگان و همهٔ مسیحیان.
به آنان که بنا بر پیشدانی خدای پدر، بهواسطهٔ عمل تقدیسکنندهٔ روح، و برای اطاعت از عیسی مسیح و پاشیدهشدن خونش بر ایشان، برگزیده شدهاند: فیض و آرامش به فزونی بر شما باد.
الف. به آنان که بنا بر پیشدانی خدا: پطرس نخست خوانندگان مورد نظر خود را برگزیده توصیف کرد. به این معنی که آنها، توسط خدا به معنای خاص و منحصربهفرد انتخاب شدهاند.
یک( «توصیف خوانندگان بهعنوان برگزیدگان به منظور تقویت و تشویق آنها در این مصیبت بود. آموزۀ برگزیدگی، یک “حقیقت خانوادگی“ است که برای پرورش رفاه ایمانداران در نظر گرفته شده است.» )هیبرت)
ب. بنا بر پیشدانی خدا: این امر ماهیت انتخاب آنها را توصیف میکند. انتخاب خداوند تصادفی یا ناآگاهانه نیست، بلکه بر طبق پیشدانی او است، که جنبههایی از علم کامل او است. این پیشدانی شامل آگاهی قبلی از پاسخ ما به انجیل است، اما تنها وابسته به آن نیست.
یک( اگر چه این انتخاب بنابر پیشدانی خدا… است، اما پیشدانی او چیزی بیش از دانش قبلی نسبت به پاسخ من به عیسی است. اگر این برگزیدگی فقط یک پدیدۀ علت و معلول براساس انتخاب خدا بود، آنگاه دیگر یک انتخاب و برگزیدگی حقیقی نبود.
ج. بهواسطهٔ عمل تقدیسکنندهٔ روح، و برای اطاعت از عیسی مسیح: یکی از نتایج مهم برگزیدگی تقدس و اطاعت است. در حالیکه برخی دوست دارند فکر کنند که برگزیدگی تنها با رفتن به بهشت یا جهنم سر و کار دارد، پطرس به ما یادآوری میکند که این برگزیدگی، زمین را نیز لمس میکند. اگر مدرکی دال بر تقدس و اطاعت وجود نداشته باشد، این ادعا در میان برگزیدگان جای تردید دارد.
د. و پاشیدهشدن خونش بر ایشان: با وجود این، از آنجا که همهٔ برگزیدگان از تقدس و اطاعت کامل قاصر میمانند، اما از گناهان خود از طریق پاشیدهشدن خونش که برای آنان فراهم شده است، پاک میشوند.
یک) در عهدعتیق در سه موقعیت خون بر مردم پاشیده میشد:
· در زمان بنای عهدعتیق در کوه سینا (خروج ۵:۲۴-۸)
· در مراسم کهانت هارون و پسرانش (خروج ۲۱:۲۹)
· در مراسم تطهیر یک جذامی شفایافته (لاویان ۶:۱۴-۷)
دو) پاشیدهشدن خون عیسی به ما باعث دستیابی این برکات میشود: نخست، یک عهد شکل میگیرد، سپس ما بهعنوان کاهنان (برگزیدگان) برای او تعیین میشویم، و در نهایت از فساد و گناه خود پاک میشویم. بهخاطر کاری که عیسی بر صلیب انجام داد، این برکات از آنِ ما میشود.
ه. خدای پدر… روح… عیسی مسیح: روش بیدردسر پطرس برای ترکیب کار پدر، پسر و روحالقدس در نجات ما، رویکرد عهدجدید به تثلیث را نشان میدهد. این کتاب بهعنوان یک آموزۀ خاص بهتفصیل این موضوع را شرح نمیدهد، بلکه در تاروپود عهدجدید بافته شده است.
یک) عیسی یک پدر دارد، اما نه به مفهوم بالاتربودن از او یا کسی که به او هستی داده است. پدر، پسر و روحالقدس در سراسر ابدیت با هم وجود داشتهاند و هر کدام به یک اندازه خدا هستند. پدر و پسر اصطلاحاتی هستند که برای توصیف رابطهٔ میان این دو عضو نخستین تثلیث به کار میروند.
و. فیض و آرامش به فزونی بر شما باد: پطرس با مسیحیان احوالپرسی کرد و عناصری از فرهنگ یونانی (فیض) و فرهنگ یهودی (آرامش) را با هم ترکیب کرد.
نجات یافتن و زندهماندن به چه معناست؟
۱. آیات (۳-۵) از پدر بهخاطر نجات متشکرم.
متبارک باد خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح که از رحمت عظیم خود، ما را بهواسطهٔ رستاخیز عیسی مسیح از مردگان، تولدی تازه بخشید، برای امیدی زنده ومیراثی فسادناپذیر و بیآلایش و ناپژمردنی که برای شما در آسمان نگاه داشته شده است؛ و شما نیز به قدرت خدا و بهواسطهٔ ایمان، محفوظ هستید برای نجاتی که از هم اکنون آماده شده است تا در زمان آخر به ظهور رسد.
الف. متبارک باد خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح: هنگامی که پطرس نجات خداوند را در نظر گرفت، پاسخ فوری او این بود که بهسادگی او را ستایش کند، زیرا که انگیزهٔ کار خداوند در او یافت میشود، نه در ما (با توجه به رحمت عظیم او( .
یک) هیبرت در مورد قطعهٔ طولانی اول پطرس ۳:۱-۱۲ میگوید: «این قطعهٔ زیبا، مکاشفۀ یک قلب قابلستایش است. فقط کسی که ایمانی سرسپرده دارد، این چنین رستگاری و نجات را مورد توجه قرار میدهد و میتواند چنان ستایش زیبایی از آن به عمل آورد که روح رنجدیده را آماده و تشویق به ادامهٔ جنگ روحانی کند.»
دو) همهٔ خوبیهای او با فیض شروع میشود. «هیچ ویژگی دیگری نمیتوانست به ما کمک کند اگر فیض خداوند رد میشد. بهطور طبیعی عدالت، ما را محکوم میکند، تقدس به ما اخم میکند، قدرت ما را نابود میکند، حقیقت تهدیدهای شریعت را تأیید میکند و خشم، آن را به کمال میرساند. از فیض خداوند است که همهٔ امیدهای ما آغاز میشود.» (اسپرجن)
ب. تولدی تازه بخشید: عبارت تولدی تازه بخشید با تولد دوباره فرق دارد. (انجیل یوحنا ۳:۳)، اما معنای آن یکسان است. ایدهٔ پطرس این است که وقتی یک شخص نجات مییابد، یک خلقت جدید میشود )مانند دوم قرنتیان ۱۷:۵).
ج. برای یک امید زنده: ما دوباره با امید زنده متولد میشویم، زیرا در نجاتدهندهٔ خود که مرگ را مغلوب کرده است، زندگی ابدی داریم. امید، به این جهت زنده است که بر یک میراث فسادناپذیر استوار است که هرگز نمیتواند نابود شود، زیرا در آسمان نگاه داشته شده است. این یک تضاد مهم با هر میراثی در این زمین است.
یک) این یک “امید زنده” نیز نامیده میشود، زیرا فناپذیر است. امیدهای دیگر مثل پژمردهشدن گلها محو میشوند. امیدهای ثروتمندان، فخر و مباهاتِ مغروران، همهٔ اینها وقتی که در معرض طوفان قرار میگیرند مثل شمع خاموش میشوند؛ امیدِ بزرگترین پادشاه در مقابل دیدگان ما درهم شکست. او استانداردهای پیروزی را بنا کرد، اما خیلی زود استانداردهایش در باتلاق فرورفتند. هیچ امید ماندگاری بر روی زمین وجود ندارد، تنها امید فناناپذیر آن است که بر فراز ستارگان صعود کند و خود را بر تخت خداوند و شخص عیسی مسیح قرار دهد.» (اسپرجن(
د. فسادناپذیر و بی آلایش و ناپژمردنی: درحقیقت پطرس میراث ما را توصیف نکرد، بلکه فقط گفت این میراث چیست، در واقع او قادر به توصیف آن نیست. با این حال، میتوانیم بدانیم که میراث ما نمیتواند نابود شود، نمیتواند خراب شود، و نمیتواند از بین برود.
یک) میراث ما مانند میراث هارون (اعداد ۲۰:۱۸) و مزمورنویس (مزامیر ۵:۱۶-۶) است، که هدیهٔ خود خدا میباشد. از آنجا که خداوند خود را به ما میدهد، میراث ما اینجا و اکنون آغاز میشود.
دو) ما نمیتوانیم این میراث را تجربه کنیم مگر اینکه دوباره متولد شویم. شخصی که تولد تازه ندارد، توانایی لذتبردن از این میراث را ندارد. مثل این است که شخص نابینا را با نشاندادن زیباترین غروب خورشید یا بردن او به یک موزهٔ هنری پاداش بدهید.
سه) در صحبت با آنهایی که عیسی را نمیشناسند، نباید فقط از رنجهای جهنم که تجربه خواهند کرد، سخن بگوییم، بلکه از جلال و شکوه بهشت که آنها از آن محروم هستند نیز باید سخن بگوییم.
ه. شما نیز به قدرت خدا و بهواسطهٔ ایمان، محفوظ هستید: وعدۀ وراثت ما قطعی است، زیرا بهوسیلهٔ قدرت خدا حفظ میشویم، این حقیقت ما را قوت میبخشد که بهواسطهٔ ایمان تا آمدن عیسی دوام بیاوریم.
یک) «قدرت خداوند، قلعهای است که در آن امنیت خود را می یابیم.» (هیبرت) ما توسط قدرت خداوند حفظ میشویم و این بهواسطهٔ ایمان است، یعنی ایمان خود ما. فردی که حفظ میشود، فردی است که در رابطهٔ مستمر ایمان با خدا پایدار است. میتوانیم بگوییم که ایمان، قدرت حفظ خداوند را در زندگی مسیحیان فعال میکند.
دو) «چنانکه در آیهٔ قبل گفته شد، میراث ما در آسمان حفظ شده است و این حقیقت میتواند به ما تسلی و آرامی ببخشد و این وعده محفوظ میماند تا زمانی که وارثان از شادی کامل آن برخوردار شوند.» (مایر)
۲. آیات (۹-۶) هدف از آزمایشهای نجاتیافتگان
و در این بسیار شادمانید، هرچند اکنون زمانی کوتاه بنا بهضرورت در آزمایشهای گوناگون غمگین شدهاید، تا اصالت ایمانتان در بوتهٔ آزمایش به ثبوت رسد و به هنگام ظهور عیسی مسیح به تمجید و تجلیل و اکرام بینجامد، همان ایمان که بس گرانبهاتر از طلاست که هرچند فانی است، بهوسیلهٔ آتش آزموده میشود. شما گرچه او را ندیدهاید، دوستش میدارید؛ و گرچه اکنون او را نمیبینید، به وی ایمان دارید و از شادمانی وصفناپذیر و پرجلال آکندهاید، زیرا غایت ایمان خویش، یعنی نجات جانهایتان را مییابید.
الف. در این بسیار شادمانید: ما بهخصوص وقتی که از آزمایشهای مختلف غمگین میشویم، از قدرت محفوظ خداوند شادمانیم؛ میدانیم که او ما را حفظ خواهد کرد، همانطور که ایمان ما با آتش آزموده میشود.
یک) هرچند اکنون زمانی کوتاه بنا به ضرورت در آزمایشهای گوناگون غمگین شدهاید: گاهی تصور میشود که یک مسیحی پرقـوّت هرگز در داوری غمگین نخواهد شد. گاهی عقیده بر این است که شخص مسیحی باید مثل سوپرمن باشد؛ با اینکه گلولهها به ابرقهرمان شلیک شده، اما همۀ آنها از سینهاش بیرون میجهند. با این حال، پطرس در اینجا میگوید ضرورت خاصی وجود دارد، نه تنها برای آزمایشهای گوناگون، بلکه بیشتر برای غمگینشدن در زمانهای سختی ضرورت وجود دارد. خداوند نه تنها برای آزمایشها، بلکه برای اندوه سنگینی که در زمان آزمایشها احساس میکنیم نیز هدفی دارد.
دو) آزمایشهای گوناگون: «در واقع، این عبارت بهطور لغوی به معنای “بسیار رنگی“ است و برای توصیف “پوست پلنگ، خالهای رنگی مختلف مرمر، یا ردای گلدوزی شده” به کار میرفت.» (هیبرت)
ب. ایمان…با آتش آزموده میشود: ایمان ما به این دلیل آزمایش نمیشود که چون خدا نمیداند چقدر یا چه نوع ایمانی داریم. آزمایش میشود، چون ما خود اغلب از میزان یا نوع ایمانی که داریم بیخبریم. هدف خداوند در آزمایش این است که کیفیت پایدار ایمان ما را نشان دهد.
یک) در واقع برای ایمان شخص یک افتخار است که مورد آزمایش قرار گیرد. آیا کسی میتواند بگوید: “من ایمان دارم، اما هیچوقت مجبور نیستم این مشکلات را باور داشته باشم؟“ چه کسی میداند که تو ایمان داری یا نه؟ آیا کسی میتواند بگوید: “من به خدا ایمانی عمیق دارم، اما هرگز مجبور نیستم این ایمان را در مسائلی بیش از امور معمولی زندگی به کار گیرم و ایمان من فقط جایی که احتمالاً بدون آن هم میتوانم زندگی کنم، کاربرد دارد؟“ آیا افتخار ایمان تو همین است؟ آیا فکر میکنی که این ایمان خدا را جلال خواهد داد یا به تو پاداش بزرگی خواهد داد؟ اگر چنین است، بهسختی در اشتباه هستی.» (اسپرجن)
دو) همان ایمان که بس گرانبهاتر از طلاست که هرچند فانی است: اگر طلا را بتوان با آتش، آزمایش و خالص کرد، پس ایمان ما، که بس گرانبهاتر از طلا است، چطور باید باشد؟ خداوند هدف بزرگ و مهمی در آزمایش ایمان ما دارد.
· ایمان آزموده میشود تا نشان دهد که ایمان صادقانه یا ایمان واقعی است.
· ایمان آزموده میشود تا قدرت ایمان را نشان دهد.
· ایمان برای تصفیه آزموده میشود تا مانند طلا، ناخالصی آن سوزانده شود.
سه) طلا یکی از بادوامترین مواد است. با این حال، روزی نابود خواهد شد، اما ایمان ما هرگز.
ج. زیرا غایت ایمان خویش، یعنی نجات جانهایتان را مییابید: غایت ایمان، بازگشت مسیح و نجات نهایی جانهایتان است. تا زمانی که ما در این سوی غایت ایمان هستیم، آزمایش اجتنابناپذیر است. تا زمانی که خدایی را که خدمت میکنیم ببینیم، باید متحمل آزمایشها شویم و با ایمان و شادی با آنان روبهرو شویم.
یک) شما گرچه او را ندیدهاید، دوستش میدارید: اگرچه پطرس عیسی را (هم قبل و هم بعد از رستاخیز) دیده بود، اما میدانست بیشتر مسیحیان کلیسای اولیهٔ عیسی را ندیده بودند. با این وجود، همه او را دوست میداشتند. ممکن بود مسیح برای آنها خیلی واقعی نباشد، زیرا او را ندیده بودند.
دو) «بهطور خلاصه، میان ایمانداران کنونی و کسانی که در زمان تجسم مسیح زندگی میکردند، تساوی وجود دارد؛ زیرا مسیح، برای یک ایماندارِ در روح، همان مسیحی است که دیروز بود و برای همیشه خواهد بود.» (کلارک)
سه) کلمهٔ “شادمانی وصف ناپذیر” «تنها در عهدجدید وجود دارد و شادی عمیق را توصیف میکند که فراتر از قدرت کلمات برای بیان است.» (گرودم)، «شادی آنها شادی معمولی و زمینی نبود.» (هیبرت(
۳. آیات (۱۰-۱۲) مکاشفۀ پیشین نجات توسط مسیحیان
دربارهٔ همین نجات، پیامبران بهدقت کَندوکاو میکردند، پیامبرانی که از فیض مقرر برای شما سخن میگفتند. آنان میکوشیدند دریابند هنگامی که روح مسیح در ایشان، از پیش بر رنجهای مسیح و جلال پس از آن شهادت میداد، به چه شخص و کدامین زمان اشاره داشت. بر ایشان آشکار شد که نه خویشتن، بلکه شما را خدمت میکردند، آنگاه که از اموری سخن میگفتند که اکنون دربارهاش از مبشران انجیل میشنوید، از آنان که بهواسطهٔ روحالقدس که از آسمان فرستاده شده، شما را بشارت میدهند. حتی فرشتگان نیز مشتاق نظرکردن در این امورند.
الف. دربارهٔ همین نجات، پیامبران بهدقت کَندوکاو میکردند: برای پطرس و تمام نویسندگان عهدجدید مهم بود که نشان دهند تعلیم آنها تازگی ندارد، بلکه قبلاً توسط انبیا شهادت داده شده بود. درک این موضوع، نجات را در ذهن خوانندگان رنجدیدهٔ پطرس بسیار عظیمتر میکرد.
یک) پطرس درصدد اثبات حقیقت تعالیم خود دربارهٔ نجات با نشاندادن موافقت خود با انبیا برنیامد؛ در عوض، سعی کرد خوانندگان رنجدیدۀ خود را با نشاندادن اهمیت و درک کامل نجاتی که آنها بهخاطر آن رنج دیده بودند، تشویق کند.» (هیبرت)
ب. پیامبرانی که از فیض مقرر برای شما سخن میگفتند: پیامبران عهدعتیق آرزو داشتند که فیضِ عهدجدید را ببینند. آنها با روح مسیح نبوت میکردند و تا حدودی میتوانستند رنجها و جلال او را درک کنند، اما نه آنطوری که اشتیاق آن را داشتند.
یک) فقط میتوان تصور کرد که اشعیا با خواندن انجیل یوحنا چقدر هیجانزده میشد. انبیای عهدعتیق بسیار میدانستند؛ با این حال، بسیاری از حقایق از آنها مخفی بود، از جمله شخصیت کلیسا (افسسیان ۶-۴:۳) و ماهیت حیات و جاودانگی (دوم تیموتائوس ۱۰:۱).
ج. بر ایشان آشکار شد که نه خویشتن، بلکه شما را خدمت میکردند: انبیا درک میکردند که آنها نه تنها افراد زمان خود، بلکه افرادی فراتر از زمان خود را خدمت میکردند. این چیزهایی که انبیا پیشبینی میکردند بهعنوان حقیقت توسط شاگردان گزارش میشدند (آنگاه که از اموری سخن میگفتند که اکنون دربارهاش از مبشران انجیل میشنوید).
یک) چون ما میدانیم در چه کسی (عیسی) و چه زمانی (روز عیسی) پیشگوییهای عهدعتیق تحقق مییابد، پس این حقایق باید بهمراتب بیشتر از دوران انبیا برای ما مهم باشد.
د. حتی فرشتگان نیز مشتاق نظرکردن در این امورند: آشکارشدن نقشهٔ ابدی خداوند چیزی است که حتی فرشتگان نیز مشتاق نظرکردن در این امورند. فرشتهها رفتار ما را مشاهده میکنند (اول قرنتیان ۴:۹) و همین امر سبب میشود مسیحیان خود را ملزم سازند بهدرستی رفتار کنند (اول قرنتیان ۱۰:۱۱(.
یک) بخشی از نقشهٔ ابدی خداوند این است که حکمت خود را از طریق عملش با کلیسا به موجودات آسمانی نشان دهد (افسسیان ۱۰:۳-۱۱). خدا میخواهد فرشتهها به کاری که او در کلیسا انجام میدهد نگاه کنند و ایده این است که فرشتهها با علاقه و اشتیاق زیادی فروتن شدهاند تا یاد بگیرند.
دو) بنابراین، آنها مشتاقند ببینند و یاد بگیرند. این عبارت مفهومِ «علاقهٔ شدید یا اشتیاق را میرساند. زمان حال این فعل نشاندهندهٔ اشتیاق درونی کنونی و ادامهدار برای درککردن است. این اصطلاح به این معنا نیست که نباید خواسته را برآورده کرد، بلکه نشاندهندهٔ تلاش مداوم فرشتگان برای درک بیشتر راز رستگاری انسان است.» (هیبرت(
سه) «بنابراین اشتیاق باید شامل کنجکاوی مقدس برای تماشا و لذتبردن از شکوه و جلال پادشاهی مسیح باشد، همانطور که مسیحیان در زندگیهای شخصی خود در سراسر تاریخ کلیسا درک عمیقتری یافتند.» (گرودم)
چهار) «اول قرنتیان ۹:۴، افسسیان ۱۰:۳ و اول تیموتائوس ۱۶:۳ نیز جهان مافوق طبیعی را مجسم میکنند که مشتاقانه برنامهٔ خداوند برای رستگاری انسان را نظاره میکنند. این مفهوم در کلام عیسی در انجیل لوقا ۷:۱۵، ۱۰ ریشه دارد که گفته میشود فرشتگان از تماشای گناهکارِ پشیمان لذت میبرند.» (هیبرت)
۴. آیات (۱۳-۱۷) طرز رفتار نجاتیافتگان
پس اندیشهٔ خود را آمادهٔ عمل ساخته، با خویشتنداری امید خود را یکسره بر فیضی بنهید که به هنگام ظهور عیسی مسیح به شما عطا خواهد شد. چون فرزندانی مطیع، دیگر مگذارید امیال دوران جهالت به زندگیتان شکل دهد. بلکه همچون آن قدوس که شما را فرا خوانده است، شما نیز در همهٔ رفتار خویش مقدس باشید؛ چرا که نوشته شده است: «مقدس باشید، زیرا من قدوسم.» اگر او را پدر میخوانید که هر کس را بیغرض بر حسب اعمالش داوری میکند، پس دوران غربت خویش را با ترس بگذرانید.
الف. پس اندیشهٔ خود را آمادهٔ عمل ساخته: تنها راهی که خدا می خواهد این است که اندیشههای خود را آمادهٔ عمل سازیم. ایده در این عبارت، آمادهشدن برای عمل است، درست مانند عبارت «بالازدن آستینهایتان». سپس ما باید خویشتندار (هوشیار) باشیم، که به معنی توانایی نگاه جدی به زندگی است.
یک) مفهوم اندیشه را آمادهٔ عملساختن این است که خود را از شرّ تفکرات پوچ خلاص کنید تا نیروهای عقلانی و اندیشمندانهٔ ذهن خود را تحت کنترل درآورید. این بدان معناست که آنچه را که دربارهاش فکر میکنید، کنترل کنید و تصمیمات ذهن خود را بر آن متمرکز کنید و تحت کنترل خود در آورید.
دو) خویشتنداری: «نشاندهندهٔ شرایطی است که عاری از هرگونه فقدان کنترل روحی و فکری است؛ این نگرش خودانضباطی است که از افراط و تفریط جلوگیری میکند.» (هیبرت)
ب. امید خود را یکسره بر فیضی بنهید که به هنگام ظهور عیسی مسیح به شما عطا خواهد شد: پطرس در مورد فیض خدا چیزهای زیادی به ما گفته است. او با فیض از ما استقبال کرد (اول پطرس ۲:۱). او فیضی را که در عیسی برای ما مهیا شده را معرفی میکند و اظهار میدارد انبیای قدیم آن را پیشگویی کرده بودند (اول پطرس ۱۰:۱). حالا او فراتر میرود و در مورد فیضی که قرار است در زمان بازگشت عیسی برای ایمانداران محقق شود، مینویسد. تنها راهی که میتوانیم در آن روز در برابر عیسی بایستیم بهخاطر رحمت و فیضی است که ورای شایستگی ما، او به ما میدهد و خواهد داد.
یک) فیض فقط مربوط به گذشته و زمانی که برای اولین بار زندگی خود را به عیسی مسیح دادیم، نیست. فیض فقط برای زمان حال، یعنی جایی که هر لحظه در حضور او زندگی میکنیم، نیست (رومیان ۲:۵). فیض همچنین برای آینده است، زمانی که خدا فیض بر ما عطا خواهد کرد. تاکنون خدا فقط گنجینههای فیض خود را به ما نشان داده است.
دو) «فیض، محبت خداست که فروتن میشود تا انسان را نجات و برکت دهد؛ منبع همهٔ آن هدایای درخشان و مقدس که از قلب لایتناهی خدا سرچشمه میگیرد.» (مایر)
ج. چون فرزندانی مطیع، دیگر مگذارید امیال دوران جهالت به زندگیتان شکل دهد: تکمیل دعوت خداوند به تقدس، مستلزم آن است که ما، بهعنوان فرزندانی مطیع، سبک زندگی دنیایی را (که مشخصهٔ آن امیال شهوانی و جهالت است) رها کنیم.
د. بلکه همچون آن قدوس که شما را فرا خوانده است، شما نیز در همهٔ رفتار خویش مقدس باشید؛ چرا که نوشته شده است: «مقدس باشید، زیرا من قدوسم»: عقیدهٔ اصلی در پس تقدس، پاکی اخلاقی نیست، بلکه ایدهٔ «جدایی» است. تفکر این است که خداوند از آفرینش خود، هم در ماهیت و هم در کمال خصایل خود، جدا است. اما خداوند به جای ساختن دیواری پیرامون تقدس خود، ما را دعوت میکند که نزد او برویم و قدوسیت خود را با ما شریک میشود. او به ما میگوید: «مقدس باشید، زیرا من قدوسم.»
یک) هنگامی که ما نتوانیم جدایی و قدوسیت خداوند را ببینیم، کمکم باور میکنیم که او فقط یک «ابر انسان» است. پس درک نمیکنیم که محبت او یک محبتِ مقدس است، عدالتِ او یک عدالت مقدس است، و به همین ترتیب او در تمام صفات خود مقدس است. تقدس چیزی نیست که ما صاحب آن باشیم، بلکه چیزی است که ما را در برمیگیرد.
دو) دراین مورد، خدای انجیل کاملاً متفاوت از خدایان بتپرستهایی است که معمولاً در دوران عهدجدید پرستش میشدند. «آئینِ بتپرستی بهسختی میتوانست خدایی را به وجود آورد که نمونهٔ آن نفرتانگیزترین نباشد؛ بزرگترین خدایان آنها نمونهٔ کاملی از ناپاکی بودند.» (کلارک)
ه. اگر او را پدر میخوانید: اگر ما بهعنوان مسیحیان، خدای قدوس را (ظاهراً برای کمک) بخوانیم، باید درک کنیم که خدایی را میخوانیم که هیچ تبعیضی از خود نشان نمیدهد و رفتار ما را چنین داوری خواهد کرد. این امر عملی فعال، خویشتندارانه و مقدس را به انجام میرساند.
۵. آیات (۱۸-۲۱) انگیزه برای زندگی الهی.
زیرا میدانید از شیوهٔ زندگی باطلی که از پدرانتان به ارث برده بودید، باز خرید شدهاید، نه به چیزهای فانی چون سیم و زر، بلکه به خون گرانبهای مسیح، آن برهٔ بیعیب و بینقص. که پیش از آفرینش جهان مقدر گشت، اما در این زمانهای آخر برای شما ظهور کرد. شما بهواسطهٔ او به خدا ایمان آوردهاید، به خدایی که او را از مردگان برخیزانید و جلال بخشید، بدان سان که ایمان و امیدتان بر خداست.
الف. زیرا میدانید از شیوهٔ زندگی باطلی که از پدرانتان به ارث برده بودید، بازخرید شدهاید: این آیه خواندگیای عالی برای زندگی مقدس ما میباشد که با توجه به بهایی که برای نجات ما پرداخت شده، منطقی به نظر میرسد. خون عیسی ما را نجات نداد تا ما بتوانیم مانند یک زباله زندگی کنیم.
ب. از شیؤه زندگی باطلی که از پدرانتان به ارث برده بودید: پطرس چارچوب ذهنی را، که به دنبال پارساشدن توسط شریعت است، بهعنوان شیؤه زندگی باطل توصیف کرد. به نظر میرسد که هدف آن کسب شایستگی در برابر خداوند توسط اعمال است، اما در حقیقت باطل است، زیرا نمیتواند موفق شود.
ج. آن برهٔ بیعیب و بینقص: پطرس با اشاره به شخصیت واقعی مسیح سخن میگفت. اگر او عاری از لکه و بینقص نبود، نمیتوانست نجاتدهندهٔ ما باشد.
د. پیش از آفرینش جهان انتخاب شد: عمل عیسی طرحی نبود که در اواخر راه نجات ایجاد شده باشد. این نقشه پیش از آفرینش جهان مقدر شده بود، هر چند که در این زمانهای آخر برای شما ظهور کرد.
ه. شما بهواسطهٔ او به خدا ایمان آوردهاید: طرح کلی نجات برای کسانی است که به خدا ایمان دارند، هر چند که ایمان آنها بهواسطهٔ او است. کسانی که به خدا ایمان دارند، ناامید نمیشوند؛ زیرا ایمان و امیدشان با رستاخیز مسیح از مرگ به اثبات رسیده است.
۶. آیات (۲۲-۲۵) ضرورت محبت در میان نجاتیافتگان
حال که با اطاعت از حقیقت، جانهای خویش را طاهر ساختهاید تا محبت برادرانهٔ بیریا داشته باشید، بر شماست که یکدیگر را از صمیم دل بهشدت محبت کنید. زیرا تولد تازه یافتهاید، نه از تخم فانی، بلکه تخم غیرفانی، یعنی کلام خدا که زنده و باقی است، زیرا آدمی جملگی چون
«علف است و جلالش یکسره بسان گل صحرا؛
علف میخشکد و گلها میریزند،
این است آن کلام که به شما بشارت داده شد.
الف. محبت بیریا داشته باشید: زندگی مقدس اگر با محبت همراه نباشد، ناقص است. مسیحیبودن به معنای داشتن محبت صمیمانه به برادران است، اما ما تشویق شدهایم که این محبت را از صمیم دل و بیریا به کار ببریم.
ب. جانهای خویش را طاهر ساختهاید تا محبت برادرانهٔ بیریا داشته باشید، بر شماست که یکدیگر را از صمیم دل بهشدت محبت کنید: چنین محبتی فقط برای کسانی ممکن است (و فقط از آنها انتظار میرود) که بار دیگر با کلام ابدی خداوند متولد شدهاند.
یک) یکبار دیگر، پطرس از کلمات مشابه برای تولد دوباره استفاده نکرد، همانطور که در یوحنا ۳ یافت شد، بلکه دقیقاً از همان ایده استفاده کرد.
ج. کلام خدا که زنده و باقی است: ما دوباره مولود شدهایم … از کلام خدا که زنده و باقی است. اما این فقط به ما زندگی جدیدی نمیدهد. همچنین به ما میگوید که یکدیگر را صمیمانه محبت کنیم و اگر این کلام خدا باشد همانطور است که در اشعیا ۸:۴۰ میگوید: اما کلام خداوند جاودان ماند، پس ما توسط آن هم ملزم میشویم و هم توانمند، تا در آن نوع محبت و تقدس که پطرس از آن سخن میگوید، زندگی کنیم.
د. آدمی جملگی چون علف است و جلالش یکسره بسان گل صحرا؛ علف میخشکد و گلها میریزند، اما کلام خداوند جاودان ماند: پطرس در اینجا از اشعیا ۶:۴۰-۸ نقل قول میکند. کلام خداوند بهطور واضح جاودان مانده است. قرنها از رونویسی دستی، آزار و اذیت، از فلسفههای در حال تغییر، از همه نوع منتقدان، از غفلت هم در منبر و هم در نیمکت، از شک و ناباوری حفظ شده است؛ با این حال، کلام خداوند برای همیشه جاودان میماند!
یک) در سال ۳۰۳ میلادی، امپراتور روم، دیوکلسین (Diocletian)، فرمان داد تمام نسخههای کتابمقدس در امپراتوری روم سوزانده شود. او شکست خورد و ۲۵ سال بعد امپراتور روم، کنستانتین، دانشمندی به نام اوسبیوس (Eusebius) را مأمور کرد که ۵۰ نسخه از کتابمقدس را به هزینهٔ دولت تهیه کند.
دو) «هزاران بار، ناقوس مرگ کتابمقدس به صدا در آمد، مراسم تدفین شکل گرفت، روی سنگ قبر نوشته شد و با لحنی جدی مرثیه خوانده شد، اما هرگز جسد باقی نماند.» (برنارد رام، شواهد مسیحیت پروتستان(.
سه) «کلام خدا هرگز از بین نمیرود، کلام خدا هرگز تغییر نمیکند. کسانی هستند که فکر میکنند ما باید هر چند سال یا حتی هر چند هفته یک انجیل جدید به دست بیاوریم، اما این تصور پطرس نبود. او نوشت و از جانب خداوند الهام گرفت که دربارهٔ “کلام خداوند که برای همیشه زنده است و از آن پیروی میکند“ بنویسد.» (اسپرجن)
چهار) از آنجا که این دانهٔ ابدی که همیشه بهطور بالقوه ثمربخش است، در ما وجود دارد، ما هم وظیفه و هم توانایی داشتن محبت صمیمانه به برادران را داریم. شاید بتوانیم بگوییم که اگر ما به محبت بیشتر نسبت به دیگران نیاز داشته باشیم، پس این امر با نیازداشتن تعداد بیشتری بذر غیرفانی در قلبمان آغاز میشود و اجازه رشد میدهد.
ه. و این است آن کلام که به شما بشارت داده شد: برخی افراد سعی میکنند بین دو واژهٔ یونانی که بیشتر اوقات کلام ترجمه میشوند، تمایز قائل شوند؛ این کلمات یونانی باستانی «ریما» و «لوگوس» هستند. اما در اینجا پطرس از هر دو کلمه («لوگوس» در اول پطرس ۲۳:۱ و «ریما» در اول پطرس ۲۵:۱) برای اشاره به همان ایده استفاده کرد. این دو کلمه گاهی تفاوتهای ظریفی دارند، اما اغلب تفاوتهای قابل توجهی ندارند.