فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

هوشع باب ۴ – گناه اسرائیل و راه‌حل خدا

اتهام اسرائیل.

۱. آیات (۱۳) بیانیۀ اتهام: گناه اسرائیل و راه‌حل خدا.

ای بنی‌اسرائیل، کلام خداوند را بشنوید،

زیرا خداوند ساکنان این سرزمین را متهم می‌کند.

در این سرزمین نه وفا یافت می‌شود،

نه محبت، و نه شناخت خدا؛

بلکه لعن و دروغ و قتل،

و دزدی و زناکاری.

خشونت می‌ورزند،

و خونریزی در پی خونریزی روی می‌دهد.

بدین سبب زمین ماتم می‌کند

و همۀ ساکنانش پژمرده می‌گردند،

و حیوانات صحرا و پرندگان آسمان

و حتی ماهیان دریا از میان می‌روند.

الف. خداوند ساکنان این سرزمین را متهم می‌کند: یهوه انگار اسرائیل را به دادگاه کشانده است و در اینجا اتهامات اسرائیل نامطیع را شرح می‌دهد.

یک) نظر آدام کلارک در مورد متهم می‌کند: «آن را باید یک دعوای حقوقی بنامیم که در آن خدا شاکی است و اسرائیلیان متهم هستند. یهوه در مقابل اسرائیل و یهودا است.»

ب. در این سرزمین نه وفا یافت می‌شود، نه محبت، و نه شناخت خدا: این سه مورد به هم ربط دارند. وقتی مردم شناخت خدا را ترک کنند، به زودی وفا (ترجمۀ قدیم، راستی) و محبت هر دو از بین می‌رود. وفا (راستی) باید در چیزی بیش از نظر شخصی ریشه داشته باشد و محبت به معنای فراتر رفتن از منافع شخصی است.

یک) حکمت و بصیرت حقیقی همیشه با شناخت خدا آغاز می‌شود. امثال ۹:۱۰ می‌گوید: «ترس از خداوند آغاز حکمت است، و شناخت آن قدوس، بصیرت.»

دو) در این سرزمین … نه شناخت خدا: الکساندر پوپ، نویسنده‌ای مشهور، زمانی نوشت: «پس خودت را بشناس، سعی نکن خدا را بشناسی. موضوع مناسب برای مطالعۀ انسان‌ها، انسان است.» اما نویسند‌ه‌ای مشهورتر، چارلز اسپرجن، به اظهارات پوپ چنین پاسخ داد: «موضوع مناسب برای مطالعۀ انسان‌ها، انسان است». من با این دیدگاه مخالفت نخواهم کرد، اما معتقدم که به همان اندازه درست است که بگوییم موضوع مناسب برای مطالعۀ برگزیدگان خدا، خدا است؛ موضوع مناسب برای مطالعۀ یک مسیحی، الوهیت است. عالی‌ترین علم، والاترین تفکر، قدرتمندترین فلسفه‌ای که می‌تواند توجه فرزند خدا را به خود جلب کند، نام، ذات، شخص، کار، اعمال و وجود خدای بزرگی است که آن فرزند، او را پدر خود می‌خواند.»

ج. خشونت می‌ورزند: این موضوع یکسره به ترک شناخت خدا برمی‌گردد. طولی نمی‌کشد که دیگر محبت و وفایی وجود ندارد و مردم خویشتن‌داری نمی‌کنند و خشونت می‌ورزند. وقتی انسان نخواهد یا نتواند خویشتن‌داری کند، به دنبال آن، خونریزی و نابودی خواهد آمد.

یک) دنیای امروز ما کاملاً مخالف دیدگاه خویشتن‌داری است. شما می‌توانید آن را در شعارهای تبلیغاتی دهه‌های گذشته ببینید:

• «برای هیچ حد و مرزی.»

• «بدون قانون، کاملاً مناسب.»

• «فقط انجامش بده.»

• «همۀ قوانین را بشکن.»

• «موانع را کنار بزن. راه خودت را پیدا کن.»

• «زندگی بدون قید و بند.»

دو) همۀ اینها پیام یکسانی دارند: تو قوانین خودت را تعیین می‌کنی. لازم نیست به کسی پاسخگو باشی. تنها تو مهم هستی. دنیا حول تو می‌چرخد. فقط در صورت تمایل باید خویشتن‌داری کنی.

سه) نتیجۀ نهایی، خونریزی در پی خونریزی است. معنای تحت‌اللفظی عبارت در عبری باستان، «عمل خونین، عمل خونین را لمس می‌کند» است. «ظاهراً جنایات خشونت‌آمیز چنان رایج شده بود که به نظر می‌رسید یکی بلافاصله به دنبال دیگری می‌آید، گویی آن را لمس می‌کند.» (وود)

د. همۀ ساکنانش پژمرده می‌گردند: این اتفاق، ثمرۀ غم‌انگیز ترک شناخت خدا، وفا، محبت و خویشتن‌داری است. شیطان برای ما آواز دلنشین می‌خواند و کاری می‌کند تا فکر کنیم یا امیدوار باشیم که ترک اینها دری به سوی آزادی است -اما این کار تنها راهی به سوی نابودی است.

یک) «پولس وقتی اتهامات ملت‌های غیریهودی را نوشت احتمالاً این باب از هوشع را در ذهن داشت (ر.ک. هوشع ۶:۴ با رومیان ۲۴:۱، ۲۶، ۲۸؛ هوشع ۷:۴ با رومیان ۲۳:۱؛ هوشع ۱۱:۴ با رومیان رومیان ۱:۲۱، ۲۲).» (بویس)

۲. آیات (۴۸) رهبری فاسد و ناکارآمد کاهنان.

با وجود این، کسی ادعایی وارد نیاورَد،

و کسی دیگری را متهم نسازد؛

زیرا تویی، ای کاهن

آن که من متهم می‌کنم.

تو در روز روشن خواهی لغزید،

و نبی نیز همراه تو در شب.

بنابراین، من مادرت را هلاک خواهم کرد؛

قوم من از عدم معرفت هلاک شده‌اند.

از آنجا که تو معرفت را ترک کرده‌ای،

من نیز تو را ترک کرده‌ام تا دیگر برای من کهانت نکنی.

و چون شریعت خدایت را به فراموشی سپرده‌ای،

من نیز فرزندان تو را به فراموشی خواهم سپرد.

هرقدر ایشان فزونی یافتند،

همان قدر بیشتر به من گناه ورزیدند؛

پس جلال ایشان را به رسوایی بدل خواهم کرد.

آنان گناه قوم مرا خوراک خویش ساختند،

و حریصِ شرارت ایشان شدند.

الف. زیرا تویی، ای کاهن آن که من متهم می‌کنم: در متونی مانند تثنیه ۱۷:۹۱۲، خدا به روشنی به قوم خود فرمان داد که به کاهنان گوش دهند و تسلیم آنها باشند، زیرا آنها با کلام خدا قوم را رهبری و کمک می‌کردند. اما چون قوم شناخت خدا، وفا، محبت و خویشتن‌داری را ترک کردند، به سخنان کاهنان گوش نمی‌دادند و در عوض به آنها اتهام وارد کردند.

یک) این به توضیح قسمت اول آیه کمک می‌کند: با وجود این، کسی ادعایی وارد نیاورَد، و کسی دیگری را متهم نسازد. عقیده این است که «آنها به سخنان کاهن گوش نخواهند داد، بلکه در عوض او را متهم خواهند ساخت. بنابراین، وقت خود را برای ادعا وارد آوردن به آنها یا متهم ساختن آنها تلف نکنید.»

ب. تو در روز روشن خواهی لغزید: لغزیدن در شب اتفاق بدی است، اما حداقل قابل درک است. اما وقتی قوم خدا شناخت خدا، خویشتن‌داری و هدایت رهبران را ترک کنند، حتی در روز روشن هم خواهند لغزید.

ج. و نبی نیز همراه تو در شب: تصویری که خدا ترسیم می‌کند چنان ناامیدکننده است که حتی نبی نیز به سطح قوم تنزل پیدا می‌کند و می‌لغزد. شاید نبی تصور می‌کرده که به دلیل جایگاه روحانی یا شهرتش در امان است، اما این‌طور نیست. نبی نیز همراه تو خواهد لغزید.

د. قوم من از عدم معرفت هلاک شده‌اند: وقتی قوم خدا هلاک می‌شوند و از بین می‌روند، به این دلیل نیست که خدا محبت یا قدرت خود را از دست داده است. دلیل آن عدم معرفت قوم اوست.

یک) این‌طور نیست که خدا بگوید قومش کاملاً نادان هستند. آنها کمی معرفت دارند، اما کافی نیست. شاید آنقدری که باعث شود فکر کنند همه چیز را می‌دانند.

دو) آنها فاقد چه نوع معرفت و شناختی بودند؟ اولین پاسخ در زمینۀ متن این است که آنها فاقد معرفت و شناخت خدا هستند (هوشع ۴:۱). آنها خدا را تا حدی می‌شناسند -شاید اندکی- اما کافی نیست. شاید آنها احساس می‌کردند که خدا را به خوبی می‌شناسند.

سه) دومین نوع معرفت و شناختی که فاقد آن هستند، معرفت کلام خداست (چون شریعت خدایت را به فراموشی سپرده‌ای). آنها کلام خدا را تا حدی می‌دانند -شاید اندکی- اما کافی نیست. شاید احساس می‌کردند که کلام خدا را به خوبی می‌دانند.

چهار) این امر نباید ما را شگفت‌زده کند که بین شناخت خدا و شناخت کلام او ارتباطی وجود دارد. برخی از مردم فکر می‌کنند که داشتن دانش کتاب‌مقدس به حوصله و فکر زیادی نیاز دارد و برای پیروی واقعی از خدا ضروری نیست. اما خدا و کلام او ارتباطی حیاتی دارند. مزمور ۱۳۸:۲ می‌گوید، «تو نام خویش و کلامِ خود را عظمتی برتر از هر چیز بخشیده‌ای.» خدا برای نشان دادن ذاتش، خود را «کلام» نامید (یوحنا ۱:۱).

پنج) وقتی خدا را همان گونه که واقعاً هست بشناسیم، این شناخت رفتار ما تأثیر می‌گذارد. «جایی که مردم فاقد معرفت خدا هستند و به حضور مطلق و دانایی مطلق او باور ندارند، جرایم شخصی مانند دزدی، زنا و غیره حکمفرما خواهد شد.» (کلارک)

ه. از آنجا که تو معرفت را ترک کرده‌ای، من نیز تو را ترک کرده‌ام تا دیگر برای من کهانت نکنی: در اینجا متوجه می‌شویم که مسئول عدم معرفت قوم خدا کیست -کاهنانی که معرفت را ترک کرده‌اند، معرفت خدا و کلام او را.

یک) وظیفۀ مهم کاهنان تعلیم بود (تثنیه ۳۳:۱۰، حزقیال ۴۴:۲۳، ملاکی ۲:۷). این امر نشان می‌دهد که خادم، شبان و واعظ چه جایگاه مهمی در معرفی خدا و تعلیم کلام او به مردم دارند. اگر آنها از وظیفۀ خود برای موعظۀ کلام غفلت کنند (دوم تیموتائوس ۲:۴)، در این صورت نمی‌توانند مردم را به سمت معرفت حقیقی خدا هدایت کنند و آنها را به سوی هلاکت سوق خواهد داد.

دو) من نیز فرزندان تو را به فراموشی خواهم سپرد: خدا خادم، شبان یا واعظ خیانتکار را بازخواست خواهد کرد. آنها باید در حضور خدا پاسخگوی مسائل بسیاری باشند.

سه) عبارت برای من کهانت نکنی، به ما یادآوری می‌کند که کاهن نه تنها از طرف قوم، بلکه از طرف خداوند نیز خدمت می‌کرد. کاهن نمایندۀ قوم نزد خدا بود، اما از طریق موعظۀ کلام، نمایندۀ خدا برای قوم بود.

و. هرقدر ایشان فزونی یافتند، همان قدر بیشتر به من گناه ورزیدند؛ پس جلال ایشان را به رسوایی بدل خواهم کرد: خدا کاهنان را به فزونی برکت داد، اما آنها برکت خدا را بدیهی پنداشتند و بیش از پیش به خدا گناه ورزیدند. برکت هدیه‌ای دو لبه است؛ بدیهی است که برکت یافتن امری شگفت‌انگیز است، اما فرصت بیشتری برای گناه و مسئولیت‌پذیری بیشتری برای شخص به ارمغان می‌آورد.

یک) آنان گناه قوم مرا خوراک خویش ساختند: «آنها این کار را با بهره‌مندی از مزایای گناهان قوم، مانند گرفتن رشوه و خوردن قربانی گناه، انجام دادند. بنابراین کاهنان در واقع از شرارت اسرائیل نهایت لذت را بردند.» (وود)

۳. آیات (۹۱۰) داوری وعده داده می‌شود.

پس کاهنان و قوم یکسان خواهند بود،

و من هر دو را به سبب راه‌هایشان مجازات خواهم کرد،

و سزای اعمالشان را بدیشان خواهم رسانید.

آنان خواهند خورد، اما سیر نخواهند شد؛

فاحشگی خواهند کرد، اما افزوده نخواهند شد؛

زیرا سرسپردگی به خداوند را ترک کردند،

الف. پس کاهنان و قوم یکسان خواهند بود: شاید کاهنان فکر می‌کردند که از داوری پیشِ رو بر اسرائیل در امان خواهند بود. هر چه باشد آنها کاهن بودند! اما خدا وعده می‌دهد که وقتی نوبت به داوری برسد، کاهنان و قوم یکسان خواهند بود.

یک) شکی نیست که کهانت اسرائیل فاسد شده بود. «یِرُبعام اول از میان تمامی مردم کاهنان تعیین کرده بود (اول پادشاهان ۱۲:۳۱؛ ۱۳:۳۳). بنابراین، تعداد زیادی از کاهنان حقیقی -و بدون شک انبیای حقیقی- پادشاهی شمالی را ترک کرده بودند (دوم تواریخ ۱۱:۱۳۱۶).» (وود)

دو) عبارت «کاهنان و قوم یکسان خواهند بود» را به طریق دیگری نیز می‌توان درک کرد. همچنین به این معنی است که همان مسیری که قوم می‌روند، کاهنان نیز می‌روند. گاهی مردم از رهبران دینی خود انتظار دارند که برای آنها یا به جای آنها مقدس باشند. اما از آنجایی که «کاهنان» از قوم هستند، اگر قوم مرتد شوند، بسیاری از مرتدین به دنبال «کاهن» شدن خواهند بود.

ب. آنان خواهند خورد، اما سیر نخواهند شد: یکی از جنبه‌های داوری موعود خدا در مورد اسرائیل این است که آنها از افزایش برکت برخوردار نخواهد شد. خواهند داشت، اما هرگز سیر نخواهند شد.

۴. آیات (۱۱۱۴) زنای بت‌پرستی.

«تا خویشتن را تسلیم فحشا و شراب کهنه و نو کنند

که عقل از سرشان می‌رباید.

قوم من از چوب سؤال می‌کنند،

و عصایشان به آنها خبر می‌دهد.

زیرا روح فحشا ایشان را گمراه کرده است،

و خدای خویش را برای فاحشگی ترک گفته‌اند.

بر قُله‌های کوه‌ها قربانی می‌کنند

و بر تپه‌ها بخور می‌سوزانند،

زیرِ درختان بلوط و سپیدار و بُنِه،

زیرا سایۀ آنها نیکوست.

از این رو دختران شما فاحشگی می‌کنند،

و عروسانتان مرتکب زنا می‌شوند.

من دختران شما را آنگاه که فاحشگی می‌کنند

و عروسانتان را آنگاه که زنا می‌کنند،

مجازات نخواهم کرد؛

زیرا خودِ مردان با فاحشه‌ها به خلوت می‌روند

و با روسپیانِ بتخانه‌ها قربانی تقدیم می‌کنند.

آری، قومی که فهم ندارند تباه خواهند شد.»

الف. روح فحشا ایشان را گمراه کرده است: بت‌پرستی اسرائیل مانند زنا بر ضد خداوند بود. تقدیم قربانی برای خدای بت‌ مانند عمل زنا بود.

یک) اینکه خداوند برای قوم خود شوهر وفادار و خوبی است، یک تصویر قابل توجه است. زنا هرگز قابل بخشش نیست، اما اگر نسبت به یک همسر خوب، وفادار و دوست‌داشتنی انجام شود، شنیع‌تر است.

دو) اینکه اسرائیل می‌خواست خدایان بت را به پرستش خداوند اضافه کند، تصویری قابل توجه است. این طور نیست که اسرائیل رسماً گفته باشد: «ما می‌خواهیم خداوند را ترک کنیم و اکنون فقط خدایان بت را عبادت نماییم.» بلکه اسرائیل می‌خواست پرستش خدایان بت را به پرستش خداوند اضافه کند. این رویکرد نسبت به خداوند مانند این بود که زنی به شوهرش بگوید: «هنوز می‌خواهم تو شوهرم باشی، اما می‌خواهم چند عاشق دیگر هم داشته باشم.»

ب. زیرا خودِ مردان با فاحشه‌ها به خلوت می‌روند و با روسپیانِ بتخانه‌ها قربانی تقدیم می‌کنند: توصیف بت‌پرستی به‌عنوان زنای روحانی به‌ویژه زمانی مناسب است که بدانیم بسیاری از خدایان بت با استخدام روسپیانِ بتخانه‌ها «پرستیده» می‌شدند. این کار بسیار جذاب‌تر از دعا کردن به یک مجسمه بود.

یک) من دختران شما را … مجازات نخواهم کرد: وقتی پای چنین گناهی در میان باشد، خدا زنان اسرائیل را برای داوری متمایز نمی‌کند، زیرا مردان اسرائیل خود نیز مرتکب این گناه شده‌اند. خدا در مورد رفتار جنسی بین زن و مرد معیار دوگانه‌ای ندارد.

ج. آری، قومی که فهم ندارند تباه خواهند شد: در اینجا دیدگاه هوشع ۶:۴ تکرار می‌شود (قوم من از عدم معرفت هلاک شده‌اند). بدون درک خدا و کلام او، قوم خدا محکوم به هلاکت هستند.

هشداری به یهودا.

۱. آیۀ (۱۵) به یهودا هشدار داده می‌شود که از راه‌های گناه‌آلود اسرائیل پیروی نکند.

هرچند تو ای اسرائیل فاحشگی می‌کنی،

مگذار یهودا تقصیرکار گردد.

به جِلجال مروید،

و به بِیت‌آوِن برنیایید،

و به حیات خداوند سوگند مخورید.

الف. مگذار یهودا تقصیرکار گردد: در این زمان، قوم خدا به دو ملت تقسیم شده‌اند -اسرائیل در شمال و یهودا در جنوب. ارتداد اسرائیل به مراتب عمیق‌تر بود، بنابراین به یهودا هشدار داده می‌شود که نباید از راه گناه‌آلود همسایه‌اش پیروی کنند.

ب. به جِلجال مروید: شهرهای جِلجال و بِیت‌آوِن مراکز بت‌پرستی در اسرائیل بودند. سفر شهروندان یهودا به آنجا به معنای مشارکت در بت‌پرستی اسرائیل بود. وقتی به اعمال گناه‌آلود نزدیک می‌شویم، آنها اغلب به ما سرایت می‌کنند: فریب مخورید: «معاشِر بد، اخلاق خوب را فاسد می‌سازد.» (اول قرنتیان ۱۵:۳۳)

یک) زمانی، جِلجال مکانی بود که انبیا زیر نظر ایلیا و الیشع آموزش می‌دیدند (دوم پادشاهان ۲:۱؛ ۴:۳۸). اما در دوران هوشع، به مرکز پرستش دروغین تبدیل شده بودند (هوشع ۹:۱۵؛ ۱۲:۱۱؛ عاموس ۴:۴؛ ۵:۵).

دو) هیچ شهری واقعاً با نام بِیت‌آوِن وجود نداشت. هوشع نام شهر بیت‌ئیل -به معنای «خانۀ خدا»- را به نام مناسب‌تر بِیت‌آوِن به معنای «خانۀ فریب» تغییر داد. بیت‌ئیل مرکز پرستش گوساله در جنوب بود که توسط یِرُبعام اول تأسیس شد (اول پادشاهان ۱۲:۲۸۲۹).

۲. آیات (۱۶۱۹) خلاصه‌ای از اتهام: گناه اسرائیل و راه‌حل خدا.

بنی‌اسرائیل سرکشند،

بسان گاوی سرکش؛

پس آیا اکنون خداوند ایشان را

همچون بره‌ها در مرتع وسیع خواهد چرانید؟

اِفرایِم به بت‌ها پیوسته است؛

او را به حال خود واگذارید.

چون شرابشان تمام شود،

خویشتن را به فحشا می‌سپارند.

حکمرانان ایشان بی‌شرمی را

بسیار دوست می‌دارند.

بادی آنان را در بال‌هایش فرو پیچیده است،

و از قربانی‌های خویش شرمسار خواهند شد.

الف. بنی‌اسرائیل سرکشند، بسان گاوی سرکش: گاوها می‌توانند با خیال راحت در مراتع وسیع بچرند، زیرا آنها طعمه‌های آسانی برای شکارچیان نیستند. اما بره‌ها در مرتع وسیع از چوپان دور شده و آسیب‌پذیر هستند. منظور هوشع واضح است: اگر مانند گاوی سرسخت رفتار می‌کنید، انتظار نداشته باشید که مانند گوسفندی مطیع از شما محافظت شود.

ب. اِفرایِم به بت‌ها پیوسته است: «اِفرایِم» بزرگترین قبیلۀ اسرائیل بود. بنابراین، انبیا اغلب از اسرائیل به‌عنوان «اِفرایِم» یاد می‌کردند.

ج. اِفرایِم به بت‌ها پیوسته است؛ او را به حال خود واگذارید: این یکی از شیوه‌‌های اعلام داوری پیشِ رو بر ضد اسرائیل است. خدا به سادگی اِفرایِم را به حال خود رها خواهد کرد. وقتی ارتش قدرتمند آشور به مقابله با آنها بیاید، ممکن است برای نجات خود بجنگند -اما خدا آنها را به حال خود رها خواهد کرد.

یک) ما نمی‌خواهیم خدا ما را به حال خود رها کند، زیرا نیاز داریم که از ما در برابر دشمنان روحانی محافظت کند. شیطان می‌خواست پطرس را مانند گندم غربال کند، اما عیسی پطرس را در این رویارویی تنها نگذاشت. عیسی برای پطرس دعا کرد و او از آن رویارویی پیروز بیرون آمد (لوقا ۲۲:۳۱۳۲).

دو) ما نمی‌خواهیم خدا ما را به حال خود رها کند زیرا نیاز داریم تا از ما در برابر خودمان محافظت کند. اگر با دل‌های گناهکار به حال خود رها شویم، مطمئناً از خداوند دور خواهیم شد. تنها کاری که خدا باید انجام دهد تا مطمئن شود که یک انسان به جهنم می‌رود این است که او را به حال خود رها کند. دعای ما همیشه باید این باشد: «خداوندا، مرا به حال خود رها نکن. به کار خودت در من ادامه بده.»