فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!
باب پنج – آماده برای روز خداوند
آموزش در رابطه با آمادگی برای بازگشت عیسی مسیح.
۱- آیه (1-3) ناگهانی بودن آمدن عیسی
و اما درباره وقت ها و زمان ها، ای برادران، نیازی نیست چیزی به شما بنویسم. زیرا خود نیک می دانید که روز خداوند همچون دزدی که شب هنگام می آید، فرا خواهد رسید. آن زمان که مردم می گویند:(صلح و امنیت حکم فرماست)، ناگهان هلاکت بر ایشان نازل خواهد شد، بدان سان که زن آبستن به درد زایمان دچار شود، و از آن گریزی نخواهد بود.
الف. و اما درباره وقت ها و زمان ها، ای برادران، نیازی نیست چیزی به شما بنویسم: در مورد بازگشت عیسی و سایر موارد نبوت تسالونیکیان به خوبی آموزش داده شدند. پولس درباره وقت ها و زمان ها مربوط به بازگشت عیسی به آنها آموخت. آنها تصوری از زمان نبوتی که در آن زندگی میکردند داشتند و میتوانستند زمان فرهنگ کنونی را تشخیص دهند.
یک) باز هم، ما تحت تأثیر قرار گرفتیم که پولس فقط چند هفته در کنار تسالونیکیان بود (اعمال 2:17). در آن زمان کوتاه، او درباره وقت ها و زمان های نبوت مربوط به بازگشت عیسی به آنها آموخت. پولس متعجب خواهد شد که برخی امروزه بازگشت عیسی را تعلیمی بیاهمیت میدانند.
دو) عیسی رهبران مذهبی زمان خود را مورد انتقاد قرار داد زیرا آنها نمیتوانستند نشانههای زمانها را تشخیص دهند (متی 1:16-3). ما همچنین باید کتاب مقدس را مطالعه کنیم، و به دنیای اطراف خود نگاه کنیم، تا بتوانیم از وقتها و زمانها آگاه شویم.
سه) نظر هیبرت در مورد وقتها و زمانها این بود: «اولی وقت را در دوره خود مشخص میکند، چه یک دوره طولانیتر یا کوتاهتر باشد؛ مورد دوم به ویژگیهای دوره خود توجه میکند. اولی مربوط به اندازه گیری وقت و دومی ماهیتی متناسب یا ضروری درباره وقت است.»
ب. روز خداوند می آید: با این عبارت، پولس ایده آشنای عهدعتیق را نقل کرد. ایده پشت عبارت روز خداوند این است که این زمان خداست. انسان “روز” خود را دارد و خداوند روز خود را دارد. در معنی غایی، روز خداوند با داوری عیسی درباره زمین و بازگشت با شکوه او برپا میشود.
یک) این جمله به یک روز اشاره نمیکند، بلکه به فصلی اشاره دارد که خداوند به سرعت دستور کار خود را تا انتهای آن به پایان میبرد. روز خداوند «عبارتی است آشنا در عهدعتیق. این واژه روزی را نشان میدهد که خداوند در مسیر تاریخ برای داوری در مورد دشمنان خود، نجات قوم خود و برقراری پادشاهی خود دخالت میکند.» (هیبرت)
ج. زیرا خود نیک می دانید که روز خداوند همچون دزدی که شب هنگام می آید، فرا خواهد رسید: تسالونیکیان میدانستند و به آنها تعلیم داده شده بود که نمیتوانند از زمان بازگشت عیسی آگاه شوند. آن روز ناشناخته باقی خواهد ماند و مانند دزدی در شب، غافلگیر کننده خواهد کرد. یک دزد زمان دقیق ورود خود را اعلام نمیکند.
یک) برخی تصور میکنند که جمله روز خداوند همچون دزدی که شب هنگام می آید، به این معنی است که در مورد برنامه نبوت خدا برای آینده چیزی نمیتوان یا نباید دانست. با این حال پولس اظهار داشت که آنها میدانستند که زمان دقیق این روز را نمیتوان مشخص کرد.
دو) پولس مطمئناً شخصی نبود که در رابطه با نبوت، تاریخ مشخص کند و عیسی مسیح با گفتن “هیچکس آن روز و ساعت را نمیداند” تعیین تاریخ را ممنوع کرد (متی۳۶:۲۴). خدا میخواهد این روز غیرمنتظره باشد، اما میخواهد همچنین مردمش برای اتفاقات غیرمنتظره آماده شوند.
د. آن زمان که مردم می گویند:(صلح و امنیت حکم فرماست) ، ناگهان هلاکت بر ایشان نازل خواهد شد: ماهیت غیرمنتظره آن روز برای یک بیایمان فاجعه بار خواهد بود. آنها با شرایط سیاسی و اقتصادی خوب به خواب میروند، اما با خشونت بیدار میشوند. آنها حکم ترسناک “از آن گریزی نخواهد بود” را میشنوند.
یک) در آن زمان “همه چیز خوب است” و “همه چیز امن است” بر سر زبان مردم است. (موفات)
دو) این آمدن ناگهانی، در زمانی که بسیاری میگویند “ صلح و امنیت حکم فرماست ” باید متفاوت از آمدن عیسی باشد که در متی 15:24-35 شرح داده شده است. آمدن عیسی مسیح که در متی 15:24-35 توصیف شده است در یک مصیبت بزرگ جهانی اتفاق میافتد، زمانی که هیچ کس احتمالاً نمیتواند بگوید “ صلح و امنیت حکم فرماست ” مقایسه عباراتی از این دست به ما نشان می دهد که به نوعی باید دو جنبه در بازگشت مجدد عیسی وجود داشته باشد.
· در یک جنبه آمدن او در یک زمان غیر قابل پیشبینی است و جنبه دیگر به طور مثبت قابل پیشبینی است.
· یکی آمدن به یک دنیای ” مثل همیشه” است و دیگری آمدن به دنیایی در حین یک مصیبت است.
· یك آمدن، ملاقات کردن با او در آسمان است (اول تسالونیکیان 16:4-17)، دیگری آمدن او همراه با مقدسین است (زكریا 5:14).
ج. بدان سان که زن آبستن به درد زایمان دچار شود: عبارت درد زایمان هم اجتناب ناپذیری و هم غیر منتظره بودن داوری را نشان میدهد. عیسی از همین دیدگاه در انجیل متی 8:24 استفاده کرد، هنگامی که او در مورد بلایای قبل از آخرالزمان به عنوان آغاز مصیبت صحبت کرد، که در واقع آغاز دردهای زایمان است. این دیدگاه هم آغازگر عصرجدید است و هم به معنی افزایش شدت و فراوانی این بلاها است.
یک) نظر تراپ درباره بدان سان که زن آبستن به درد زایمان دچار شود این بود: «1. قطعی؛ 2. ناگهانی 3. اجتناب ناپذیر.»
۲- آیات (4-5) مبنای توصیههای پولس
اما شما ای برادران، در تاریکی نیستید تا آن روز چون دزد غافلگیرتان کند. شما همه فرزندان نور و فرزندان روزید؛ ما به شب و به تاریکی تعلق نداریم.
الف. اما شما ای برادران، در تاریکی نیستید: درپرداختن به رفتار آنها، پولس ابتدا فقط به مسیحیان تسالونیکی گفت که آنها باید همان کسانی باشند که هستند. خداوند ما را فرزندان نور و فرزندان روز قرار داده است. زمانی که ما متعلق به شب و تاریکی بودیم مربوط به گذشته است. بنابراین اکنون فقط باید مطابق آنچه خدا ما را ساخته است عمل کنیم.
یک) «در زبان های سامی به طور کلی” فرزند ” چیزی بودن به معنای شخصیت گرفتن توسط آن چیز است.» (موریس)
ب. تا آن روز چون دزد غافلگیرتان کند: منظور پولس این است که این اتفاق برای مومنی که طبق ذات خود به عنوان فرزند نور و فرزند روز زندگی میکند، نباید بیفتد. آنها آماده بازگشت عیسی مسیح خواهند بود.
یک) «پولس با در نظر گرفتن روز خداوند به این دیدگاه میرسد که تسالونیکیان از آمدن آن روز هیچ ترسی ندارند. این ایده منجر به این تفکر میشود که زندگی آنها باید با تمام چیزی که به معنای روز است هماهنگی داشته باشد.» (موریس)
دو) از برخی جهات، آمدن عیسی برای همه تعجب آور خواهد بود، زیرا هیچ کسی از روز و ساعتش خبر ندارد (متی۳۶:۲۴). اما برای مسیحیانی که از وقتها و زمانها اطلاع دارند، کاملاً تعجب آور نخواهد بود. هیچ کس نمیداند ساعت دقیق ورود یک دزد چه زمانی است، اما برخی افراد با یک آمادگی کلی در برابر دزدان زندگی میکنند. کسانی که در تاریکی نیستند و به گونهای زندگی میکنند که همه آنها فرزندان نور و فرزندان روز هستند، این گروه برای بازگشت عیسی آماده هستند.
سه) اما اگر در تاریکی هستیم، شاید درگیر برخی از گناهانی که پولس قبلاً در این نامه نسبت به آن هشدار داد هستیم، بنابراین آماده نیستیم و باید خود را برای بازگشت عیسی آماده کنیم.
۳- آیات (6-8) توصیه های پولس: بیدار، هوشیار و مراقب باشید.
پس همانند دیگران به خواب نرویم، بلکه بیدار و هوشیار باشیم. زیرا آنان که می خوابند، و آنان که مست می کنند، شب هنگام مست می کنند. اما ما چون به روز تعلق داریم، باید هوشیار باشیم، و ایمان و محبت را همچون زره سینه پوش بر تن کنیم، و امید نجات را همچون کلاه خود بر سر نهیم.
الف. پس همانند دیگران به خواب نرویم: از آنجا که ما متعلق به شب و تاریکی نیستیم (اول تسالونیکیان 5:5)، وضعیت روحانی ما هرگز نباید با خواب مشخص شود. از نظر روحانی، ما باید فعال و آگاه باشیم تا بیدار و هوشیار باشیم.
یک) به خواب نرویم: پولس در اینجا کلمهای متفاوت از کلمه خفتگان که در اول تسالونیکیان ۱۳:۴ ذکر شده استفاده کرد. «كلمه خواب در اینجا به صورت استعارهای به كار رفته است تا نشان دهنده بیتفاوتی نسبت به واقعیتهای روحانی از جانب مومنین باشد. این کلمه متفاوت از کلمه استفاده شده در 13:4-15 برای خفتگان است. این کلمه شامل انواع سستی و بیتفاوتی اخلاقی و روحانی میشود.» (هیبرت)
دو) خواب از موارد زیادی صحبت میکند که متعلق به دنیا است (دیگران) اما نباید متعلق به مسیحیان باشد:
· خواب از ناآگاهی صحبت میکند.
· خواب از عدم حساسیت صحبت میکند.
· خواب از بیدفاعی صحبت میکند.
· خواب از بیتحرکی صحبت میکند.
سه) در خطابهای درباره این متن با عنوان، بیدار شو! بیدارشو! اسپروژن حماقت و فاجعه مسیحانی که خواب هستند را با سه تمثیل قدرتمند نشان داد:
· یک شهر از طاعون رنج میبرد، در حالی که یک مسئول در خیابان ها قدم میزد و فریاد میزد: «مردگان را بیرون بیاورید! مردگان را بیرون بیاورید!» در تمام این مدت، پزشکی با دارویی که در جیبش داشت، خواب بود.
· یک کشتی مسافربری در طوفان درهم میشکند و در آستانه برخورد به صخره ها است و مرگ صدها مسافر قطعی است. در تمام این مدت کاپیتان خواب است.
· زندانی در سلول خود آماده است تا اعدام شود. قلب او از تصور اینکه از طناب دار آویزان خواهد شد، از مرگ و از آنچه پس از مرگ در انتظار اوست وحشت دارد. در تمام این مدت، مردی با نامه عفو برای مرد محکوم در اتاق دیگری خواب است.
چهار) هوشیار به معنای بی احساس نیست. این واژه کسی را تداعی میکند که ارزش هر چیزی را میداند و بنابراین از خیلی چیزهای این دنیا هیجان زده نمیشود. فردی که برای سرگرمی و تفریح زندگی میکند هوشیار نیست.
پنج) در بحث هوشیاری، پولس در ذهنش این نوع مردمی نبود که تمام اشتیاق و هیجان را برای عیسی جمع میکنند، آنچه او در نظر داشت ترویج روشی متعادل تر برای زندگی بود. پولس خودش پیرو مشتاق عیسی بود و به تعصب مذهبی متهم بود. فلیکس افسر رومی فکر میکرد پولس دیوانه است (اعمال 26:24) و قرنتیان فکر میکردند که او پشت (حامی) خودش است (دوم قرنتیان 13:5).
ب. زیرا آنان که می خوابند، و آنان که مست می کنند، شب هنگام مست می کنند: نقطه مقابل بیداری روحانی، خواب روحانی است. نقطه مقابل هوشیاری روحانی مستی روحانی است. ما به عنوان مسیحی متعلق به روز هستیم و بنابراین باید بیدار و هوشیار باشیم.
ج. ایمان و محبت را همچون زره سینه پوش بر تن کنیم، و امید نجات را همچون کلاه خود بر سر نهیم: پولس از تصاویر زره سینه پوش یک سرباز برای نشان دادن ایده هوشیاری استفاده کرد. یک سرباز مثال خوبی از شخصی است که باید بیدار و هوشیار باشد و او برای انجام این کار به زره مجهز است.
یک) وقتی کسی این توصیف زره روحانی را با آنچه در افسسیان 6 هست مقایسه کند، همبستگی دقیقی وجود ندارد. این نشان میدهد که پولس ایده زره روحانی را به عنوان یک تمثیل برای کمک به پرورش ایده استفاده کرد.
دو) ایمان و محبت مانند زره سینه پوش نشان داده میشود زیرا سینه پوش اندام های حیاتی را میپوشاند. هیچ سربازی هرگز بدون سینه پوش خود به جنگ نمیرفت و هیچ فرد مسیحی در زندگی مسیحی بدون ایمان و محبت مجهز نیست.
سه) امید نجات به عنوان کلاه خود نشان داده میشود، زیرا کلاه خود از سر محافظت میکند به همان اندازه که زره سینه پوش ضروری است. امید به معنای آرزوکردن نیست، بلکه به معنای انتظار با اطمینان به یاری خدا در آینده است.
۴- آیات (9-10) امنیت آینده ما
زیرا خدا ما را نه برای غضب، بلکه برای کسب نجات به واسطه خداوندمان عیسی مسیح تعیین کرده است، که به خاطر ما مرد، تا چه بیدار باشیم و چه خفته، با او زندگی کنیم.
الف. زیرا خدا ما را به سوی غضب هدایت نکرد: قبل از اینکه به امید نجات برسیم (اول تسالونیکیان 8:5) برای ما غضب مقرر شده بود اما دیگر غضب در انتظارمان نیست بلکه کسب نجات به واسطه خداوندمان عیسی مسیح تعیین شده است.
یک) غضب: مهم است که درک کنیم منظور پولس، غضب خداست. ما از دنیا، جسم (مادی) و شیطان نجات یافتهایم. اما در ابتدا و مهمتر از همه از غضب خداوند، غضبی که لیاقت آن را داریم نجات یافتهایم. تمام اشارات پولس در اینجا نجات مومن از غضب خداوند است.
دو) برای ما به دو دلیل غضب تعیین شدهبود. اول، به دلیل آنچه که حضرت آدم با ما و کل نژاد بشر کرد، ما مستحق غضب خدا شدیم (رومیان 14:5-19). دوم، به دلیل گناهان خودمان مستحق غضب شدهایم. هنگامی که عیسی بر روی صلیب مرد، او غضب مربوط به ما را، به خود گرفت و کسب نجات را برای ما تعیین کرد. به عنوان مومنان، وقتی فکر میکنیم که غضب برای ما تعیین شدهبود، در قرار ملاقاتی حاضر میشویم که توسط عیسی لغو شده است.
سه) که به خاطر ما مرد: منظور این است که عیسی به جای ما مرد. نه اینکه مسیح به عنوان یک لطف برای ما مرد بلکه او جانشین ما شد.
ب. زیرا خدا ما را نه برای غضب، بلکه برای کسب نجات تعیین کرده است: پولس دو ایده جالب را در کنار هم قرار داده است. تعیین کردن، بر حق حاكمیت خداوند تأكید دارد. اما بدست آوردن کلمهای است كه بر تلاش انسان تاکید دارد. آنها در کنار هم نشان میدهند که کسب نجات هم شامل پیشقدمی الهی و هم تلاش انسانی است.
ج. چه بیدار باشیم و چه خفته، با او زندگی کنیم: پس از کسب نجات به واسطه خداوندمان عیسی مسیح همیشه در کنار او زندگی خواهیم کرد. وعده همراهی با عیسی مسیح شکستنی نیست. مهم نیست که زنده یا مرده باشیم (چه بیدار باشیم و چه خفته)، ما همیشه با او خواهیم بود.
یک) به خاطر ما مُـرد، تا چه بیدار باشیم و چه خفته: مرگ عیسی نباید با خفته خواندن آن کم ارزش شود، اما مرگ ما را می توان خواب نامید. مرگ او مرگ بود، تا برای ما فقط خواب باشد.
۵- آیه (11) امتیاز ما: تشویق و تقویت یکدیگر
پس یکدیگر را تشویق و تقویت کنید، چنانکه اکنون نیز می کنید.
الف. پس یکدیگر را تشویق کنید: پولس دوباره به ما میگوید که نباید به دنبال تشویق شدن باشیم، بلکه باید تشویق بکنیم. اگر همه مسیحیان قلبی برای تشویق یکدیگر داشته باشند، همه براحتی تشویق خواهند شد.
ب. و یکدیگر را تقویت کنید: تقویت کردن یعنی بنا کردن. وقتی اولویت و علاقۀ ما، بنای مسیحیان دیگر باشد، آنگاه خداوند ما را تقویت میکند. منظور، یک کلیسا پر از شرکت کنندگان فعال است، نه تماشاگرانی منفعل.
یک) «واضح است که در کلیساهای اولیه مراقبت از روح یک دیگر یک مسئول خاص نداشت، یا حتی برادران دارای موهبت در میان خود نیز این مراقبت را نداشتند. این کاری بود که هر مومن باید در آن سهمی میداشت.» (هیبرت)
ج. چنانکه اکنون نیز می کنید: این طور نبود که در بین تسالونیکیان تشویق وجود نداشت، یا گویی کسی تقویت نشده بود. اما آنها باید به تشویق یکدیگر ادامه میدادند و این کار را بیشتر و بیشتر انجام میدادند.
اصرار و نصیحت
۱- آیات (12-13) پولس آنها را ترغیب می کند که در رابطه با رهبران خود سه کار انجام دهند.
حال ای برادران، تقاضا می کنیم آنان را که در میان شما زحمت می کشند و از جانب خداوند رهبران شما بوده، پندتان می دهند، گرامی بدارید، و با محبت، کمال احترام را به سبب کاری که انجام می دهند، برایشان قائل باشید. و با یکدیگر در صلح و صفا زندگی کنید.
الف. تقاضا می کنیم آنان را که در میان شما زحمت می کشند، گرامی بدارید: مسیحیان باید رهبران خود را گرامی بدارند و رهبران به سه روش توصیف میشوند.
یک) آنان را که در میان شما زحمت می کشند: رهبران نه با عنوان بلکه با خدمات خود شناخته میشوند. عنوان، خوب است اما فقط در صورتی که عنوان درستی باشد و آن عنوان توصیف کند که آن شخص واقعاً در برابر خدا و انسان چگونه است.
دو) و از جانب خداوند رهبران شما بوده: رهبران بر جمع کلیسا رهبری دارند که به معنای حاکمیت و ارائه ریاست تفسیر میشود، همانطور که یک شبان بر گوسفندان دارد. این یک سلسله مراتب صریح و قانونی را توصیف میکند.
سه) پندتان می دهند: رهبران کسانی هستند که جماعت را پند میدهند. پند دادن به معنی “با ملایمت تذکر یا سرزنش دادن” است. موریس درباره این کلمه می گوید:«در حالی که لحن آن دوستانه است، اما قاطعانه و با جدیت است.»
چهار) «ساختار نوشته در یونانی سه قسمت است که تحت یک جمله واحد قرار گرفته است، این نشان میدهد که آنها سه گروه مجزا نیستند بلکه یک طبقه از مردم هستند که یک عملکرد سه گانه را انجام میدهند.» (هیبرت)
ب. با محبت، کمال احترام را به سبب کاری که انجام می دهند، برایشان قائل باشید: مسیحیان باید به رهبران خود کمال احترام بگذارند و با محبت، کمال احترام را به سبب کاری که انجام می دهند، برایشان قائل باشند. آنها باید این کار را به سبب کارشان انجام دهند. آنها به دلیل عنوان یا شخصیت خود لیاقت احترام را ندارند، بلکه به سبب کاری که از طرف مردم خدا لیاقت احترام دارند.
یک) «خادمان مسیحی، كه تمام حقیقت و كوشش در سخنان و آموزه ها را تبلیغ میكنند، لیاقت احترام بیشتر را دارند. پولس رسول به آنها دستور میدهد که احترام بگذارند، بیشتر و بیشتر ارزش خود را بالا ببرند و این کار باید با محبت انجام شود.» (کلارک)
دو) پولس دو بار به کار خادمان اشاره کرد و آن را به احترامی که این خادمان باید از کسانی که به آنها خدمت میکنند دریافت میدارند، متصل کرد. این موضوع حداقل دو چیز را نشان میدهد:
· اگر اعضای کلیسا، کار انجام شده توسط افرادی که نظارت روحانی بر آنها دارند را میدانستند و می فهمیدند، مردم از رهبران بیشتر قدردانی میکردند و به آنها احترام میگذاشتند.
· کار، جنبه اساسی خدمت است و جایی برای یک شبان تنبل وجود ندارد. «در وهله اول او اظهار داشت که آنها کار کنند. از این جمله نتیجه گیری میشود که همه شکم پروران بیکار در گروه خادمان کلیسا جایی ندارند.» (کالوین)
سه) «کلمات در نوشتار یونانی چنان تأکیدی دارند که نمیتوان آنها را به خوبی در انگلیسی بیان کرد و باعث می شود از احترام و محبت برداشت مبالغه آمیزی بشود. محبت آنها باید با احترام و احترام با محبت همراه شود و هر دو نسبت به آنها بیشتر و بیشتر بشود.» (پول)
چهار) اگر یک مسیحی نمیتواند به کشیش خود محبت و احترام بکند، یا باید زانو بزند و از روحالقدس بخواهد که قلبش را تغییر دهد یا اینکه به جای دیگری برود و خود را تحت هدایت کشیشی که مورد احترام و محبت او هست قرار دهد.
ج. با یکدیگر در صلح و صفا زندگی کنید: پولس با این دستور ساده گفت مسیحیان باید فقط همه مشاجرات و بحثهای خود را کنار بگذارند. این یک روش عالی برای احترام و محبت به رهبران کلیسای شماست.
۲- آیات (14-15) پولس آنها را در چگونگی برخورد با افراد مشکل دار نصیحت کرد.
ای برادران، از شما استدعا می کنیم که کاهلان را هشدار دهید؛ کم جرئتان را تشویق کنید؛ ضعیفان را حمایت نمایید؛ و با همه بردبار باشید. زنهار، کسی بدی را با بدی پاسخ نگوید، بلکه همواره در پی نیکی کردن به یکدیگر و به همه مردم باشید.
الف. از شما استدعا می کنیم: استدعا کردن به این معنی است که به کسی بگویید چه کاری باید انجام دهد، اما بدون تندی و حالت سرزنشگری. این کار توبیخ یا محکوم کردن نیست، اما صرفاً یک پیشنهاد یا توصیه هم نیست. فوری و جدی است اما همراه با تشویق است.
ب. کاهلان را هشدار دهید؛ کم جرئتان را تشویق کنید؛ ضعیفان را حمایت نمایید؛ و با همه بردبار باشید: پولس به تسالونیکیان- مردم، نه فقط کشیشان و رهبران – گفت که بسته به وضعیت شخصی که به این خدمت نیاز دارد، به طرق مختلف خدمت کنند. بنابراین اگر کسی کاهل باشد، وظیفه مسیحی این است که به او هشدار داد. بعضی نیاز به تشویق دارند، گروهی دیگر باید حمایت شوند.
یک) کاهلان کسانی هستند که نظم ندارند و از کلمهای با کاربرد نظامی برای توصیف این گروه استفاده میشود که سربازی را نشان میدهد که از دستورات مافوق پیروی نمیکند. او فردی خود رای است که فقط میخواهد نظر یا منفعت خود را در نظر داشته باشد. باید به اینها هشدار داد.
دو) کم جرئتان کسانی هستند که در واقع روح کوچکی دارند. به صورت ذاتی یا به علت تجربه بد آنها ترسو و فاقد شجاعت هستند. اینها نیاز به تشویق به مانند نیروی کمکی دارند.
سه) به جای تداوم ضعف، باید ضعیفان مورد حمایت و پشتیبانی قرار گیرند تا قدرت خود را بازیابند.
چهار) برخی میگویند که پولس در بخشهای قبلی اول تسالونیکیان به این سه گروه پرداخته است. در این صورت، آنها مثال های خوبی از نحوه صحبت با افراد هر گروه را ارائه میدهند.
· کاهل: بیکارهای اول تسالونیکیان 11:4-12.
· کم جرئت: کسانی که در مورد عزیزان فوت کرده خود نگران بودند در اول تسالونیکیان 14:4-17 .
· ضعیف: کسانی که در برابر وسوسه به بیعفتی ضعف داشتند، در اول تسالونیکیان 2:4-8، رنج میبردند.
ج. با همه بردبار باشید: گرچه باید با افراد مختلف رویکردهای مختلفی اتخاذ شود، اما مسیحیان باید با همه بردبار باشند. این بدان دلیل است که مسیحیت واقعی با توانایی محبت ورزیدن و کمک به افراد مشکل دار نشان داده میشود. ما فقط به دنبال افراد بینقصی نیستیم که بتوانند خادم شوند و خدمت کنند.
د. کسی بدی را با بدی پاسخ نگوید: مسیحی هرگز نباید به دنبال انتقام باشد بلکه بگذارید خدا مراقب ما را باشد. در عوض، ما همواره در پی نیکی کردن به یکدیگر و به همۀ مردم باشیم. وقتی نسبت به دیگران قلبی بخشنده داشته باشیم، نه تنها برای آنها مفید است، بلکه برای خودمان نیز مفید است.
یک) در ادامه متن، پولس درباره موارد روحانی بیشتری مانند دعا، شکرگذاری و عبادت خواهد نوشت. اما قبل از این امور روحانی یا مذهبی، آموزش رابطه صحیح با دیگران انجام میشود. عیسی با صراحت گفت كه ما باید قبل از پرستش خداوند، رابطه خود را با مردم درست كنیم (متی 23:5-24).
۳-آیات (16-18) در مورد عبادت شخصی آنها
جیمز موفات درباره این آیات نوشت: «تفسیر كافی درباره این قطعات الماس، ترسیم تاریخچه تجربه مسیحی در سطحی بالاتر است.»
همیشه شاد باشید؛ پیوسته دعا کنید؛ در هر وضعی شکرگزار باشید، زیرا این است اراده خدا برای شما در مسیح عیسی.
الف. همیشه شاد باشید: نه تنها از چیزهای شاد، بلکه از غم ها نیز شاد شوید. مسیحی میتواند همیشه شاد باشد زیرا شادی او وابسته به شرایط نیست بلکه به خداوند مرتبط است. شرایط تغییر میکند، اما خداوند تغییر نمیکند.
یک) «من ملزم به بیان مشکلات کلیساها هستم، بسیاری از افراد مسیحی بسیار روحانی را میشناسم که از شادی میترسند … بعضی چنان دیدگاهی درباره دین دارند که غمگین بودن برای آنها یک وظیفه مقدس است.» (اسپروژن)
دو) «این کتاب را زیر و رو بکنید و ببینید آیا حکمی وجود دارد که خداوند به شما گفته باشد که همیشه به خداوند غر بزنید و ناله کنید. اگر دوست دارید میتوانید ناله کنید. شما از نظر مسیحیت برای این کار آزادی دارید. اما، در عین حال، باور کنید که برای شادی آزادی بیشتری دارید، به همین دلیل این موضوع پیش روی شما قرار میگیرد.» (اسپروژن)
ب. پیوسته دعا کنید: مسیحیان باید به طور مستمر دعا کنند. ما نمیتوانیم فقط سرمان را خم کنیم، چشمان خود را ببندیم و دستانمان را به سمت آسمان بگیریم زیرا این فقط رسوم دعا هست، نه خود دعا. دعا ارتباط با خداست و ما میتوانیم هر دقیقه از روز را در مکالمهای مداوم و روان با خداوند سپری کنیم.
یک) یک ارزش قابل توجه و مهم در زمانی است که وقتی تمام حواس پرتی های موجود را کنار میگذاریم و در هنگام دعا در اتاق را بسته بر خدا متمرکز میشویم (متی 6:6). اما در هر لحظه همراهی روزانه با خدا ارزش زیادی نهفته است.
دو) پیامدهای ارزشمند بسیاری در این دستور وجود دارد:
· استفاده از کلام در دعا عنصری اساسی نیست.
· وضعیت قرارگیری در هنگام دعا از اهمیت چندانی برخوردار نیست.
· مکان دعا اهمیت زیادی ندارد.
· تعیین وقت خاصی برای دعا اهمیت ندارد.
· یک مسیحی هرگز نباید در مکانی باشد که نتواند دعا کند.
ج. در هر وضعی شکرگزار باشید: ما برای هر وضعی شکرگزار نیستیم، اما در هر وضعی شکرگزار هستیم. ما میدانیم که خداوند در مسند قدرت هست و هدایت همه چیز در دست اوست و شانسی نیست.
یک) «هنگامی که شادی و دعا ازدواج میکنند، اولین فرزندشان شکرگزاری است.» (اسپروژن)
د. زیرا این است اراده خدا: بعد از هر یک از این تقاضاها – همیشه شاد باشید؛ پیوسته دعا کنید؛ در هر وضعی شکرگزار باشید- به ما گفته شده است که این کار را انجام دهید زیرا این اراده خدا است. منظور این نیست که “این اراده خداست، بنابراین شما باید آن را انجام دهید”. منظور این است که “این اراده خدا است، بنابراین شما میتوانید آن را انجام دهید”.اینکه همیشه شاد باشید؛ پیوسته دعا کنید و در هر وضعی شکرگزار باشید آسان نیست، اما ما میتوانیم این کار را انجام دهیم زیرا این اراده خدا است.
۴- آیات (19-22) پولس آنها را به پرستش به صورت عمومی توصیه میکند.
آتش روح را خاموش مکنید؛ نبوتها را خوار مشمارید. همه چیز را بیازمایید؛ به آنچه نیکوست، محکم بچسبید. از هرگونه بدی دوری کنید.
الف. آتش روح را خاموش مکنید: ما میتوانیم با تردید، بیتفاوتی، رد کردن او یا حواس پرتی توسط دیگران آتش روح را خاموش کنیم. وقتی مردم شروع به توجه به خودشان میکنند، بدون شک آتش روح را خاموش می کنند.
یک) «خاموش کردن به طور معمول برای از بین بردن شعلهای مانند آتش (مرقس۴۸:۹) یا فانوس (متی 8:25) استفاده میشود. این تنها جایی در عهد جدید است که از آن به صورت استعاره استفاده میشود.» (موریس) توماس میگوید این عبارت می تواند با معنای واقعی کلمات ترجمه شود: “آتش روح را خاموش مکن”
دو) بنابراین، این دستور بر اساس تصویر آشنا روح القدس به عنوان آتش یا شعله است. اگرچه در آن مفهومی وجود دارد که نمیتوان آتش را ایجاد کرد، اما میتوانیم محیطی را فراهم کنیم که در آن بتواند به خوبی بسوزد. با این وجود وقتی شعله نادیده گرفته شود و دیگر مراقبت نشود یا وقتی شعله توسط چیز دیگری پوشیده شد، میتواند خاموش شود.
سه) «خاموش کردن روح در دیگران همانند خود ما وجود دارد. مردم ممکن است با دلسرد کردن خادمان کلیسا، در یکدیگر با الگوی های بد بودن، یا سرزنش غیرت و اشتیاقی که در آنها میبینند، این آتش را خاموش بکنند.» (پول)
ب. نبوتها را خوار مشمارید: ما باور داریم که خداوند در روزگار ما با و از طریق مردمش صحبت میکند و یاد میگیریم که نسبت به صدای او آماده باشیم. البته، همیشه نبوتها را امتحان میکنیم (پیروی از دستور همه چیز را بیازمایید)، اما نبوتها را خوار نمیشماریم.
یک) احتمال بسیاری وجود دارد که نبوت خوار شمرده شده بود زیرا افراد از این عطیه سوء استفاده میکردند. در میان تسالونیکیان، بیکارانی وجود داشتند (اول تسالونیکیان 11:4-12)، شاید آنها بیکاری خود را با نبوت، روحانی نشان میدادند. در میان تسالونیکیان افرادی پیشگوی تاریخ آخرالزمان بودند (دوم تسالونیکیان 1:2-5) ، شاید آنها پیشگویی خود را با نبوت فرضی معتبر نشان میدادند.
ج. همه چیز را بیازمایید؛ به آنچه نیکوست، محکم بچسبید: شرارت و فریب حتی در یک فضای روحانی نیز میتواند خود را نشان دهد، بنابراین برای مسیحیان آزمودن همه چیز مهم است. هنگامی که آزمایش انجام شد (طبق استاندارد کلام خدا و تشخیص روح همراه رهبران)، به آنچه نیکو است محکم می چسبیم.
یک) بین آخرین باری که پولس تسالونیکیان را دید و نوشتن این نامه، مدتی را در بیریه گذرانده بود (اعمال10:17-12). در آنجا، مسیحیان از شخصیتی نجیب برخوردار بودند، زیرا آنها موعظه پولس را میشنیدند و با كوشش بسیاری كتاب مقدس را جستجو میكردند تا ببینند آنچه او گفت صحت دارد. پولس میخواست که تسالونیکیان بیشتر قلب و ذهنی مانند مردم بیریه داشته باشند.
د. از هرگونه بدی دوری کنید: وقتی آزمایش انجام شد، هر جنبهای از شرارت باید ردشود. این شامل شرارتی که ممکن است با یک ظاهر روحانی همراه باشد نیز میشود.
یک) «اصطلاح گونه (ایدوس) در لغت به معنای” آنچه دیده می شود ” با ظاهر خارجی است، اشاره دارد. این واژه به شکل بیرونی شرارت که خود را نشان میدهد اشاره دارد … آنها باید از شرارت به هر شکل یا ظاهری که داشته باشد دوری کنند.» (هیبرت)
دو) «منظور شرارتی است که قابل مشاهده است و نه چیزی که شیطانی به نظر میرسد.»(موریس)
نتیجه گیری
۱-آیات (23-24) تقدیس کامل به عنوان کار خدا در ما
خدای سلامتی، خود شما را به تمامی تقدیس کند و روح و جان و تن شما تا آمدن خداوندمان عیسی مسیح، بی عیب محفوظ بماند. او که شما را فرا می خواند، امین است و این را خواهد کرد.
الف. خدای سلامتی، خود شما را به تمامی تقدیس کند: منظور از کلمه تقدیس “جدا کردن” است، ایجاد چیزی متفاوت و مشخص، شکستن ارتباطهای قدیمی و تشکیل یک ارتباط جدید. به عنوان مثال، لباس یک لباس است؛ اما یک لباس عروسی مقدس است که برای یک هدف خاص و باشکوه جدا میشود. خدا میخواهد ما برای او جدا شویم.
یک) در اینجا تأكید بر روی عبارت به تمامی است كه: «صفت (هولولیس) كه فقط در اینجا در عهدجدید وجود دارد، ترکیبی از هولوس به معنای تمام و تلوس به معنای پایان است. مفهوم اساسی آن ” بطور کامل به پایان رسیدن، رسیدن به هدف مورد نظر است، “از این رو نباید هیچ بخشی دست نخورده باقی بماند.» (هیبرت)
ب. خود شما را به تمامی تقدیس کند: پولس مشخص کرد که تقدیس ما کار خود خداوند است. او این تأکید را در کلمات خود، در محفوظ بماند، در او که شما را فرا می خواند و در این کار را خواهد کرد نشان داد. این تأکیدها توصیههای قبلی پولس را کامل میکنند. در تمام نکاتی که وی به مسیحیان گفت که در اول تسالونیکیان 1:4 تا 22:5 دیده میشود، هرگز قصد نداشت که آنها این کارها را با قدرت خود انجام دهند. بیشتر مسیحیان به دلیل تکیه بر خود شکست میخورند تا حمله شیطان.
یک) «روشی که او انجام آن را ترغیب میکرد… نشان میدهد که فقط با قدرت خداوند است که میتواند آن را تحقق بخشد. من شما را به انجام بعضی کارها ترغیب کرده ام، اما شما فقط در خداوند قادر به انجام آنها هستید.» (موریس)
ج. روح و جان و تن شما، بی عیب محفوظ بماند: استفاده پولس از روح و جان و تن در این بخش باعث شده است که بسیاری تصور کنند که انسان سه گانه هست و معتقدند که انسان از سه قسمت مشخص تشکیل شده است: روح، جان و تن.
یک) این دیدگاه دارای محاسن و معایبی هست. میتوان گفت كه انجیل مرقس ۳۰:۱۲ ذات انسان را به چهار قسمت (دل، جان، فکر، قوت) تقسیم میكند و اول قرنتیان ۳۴:۷ ذات انسان را به دو قسمت (بدن و روح) تقسیم میكند. به نظر میرسد در بعضی از بخشها اصطلاحات «جان» و «روح» مترادف هستند، در دیگر مواقع به نظر میرسد تعریف واضح و دقیق آنها دشوار است. به نظر میرسد که در واقع این سه جنبه مختلف انسان مشخص هست اما معنای خاص «جان (روان)» یا «روح» باید با توجه به مفهوم متن تعیین شود.
دو) دین آلفورد، دانشمند بزرگ یونانی، روح و روان را چنین توصیف کرد:
· « روح (pneuma) بالاترین و متمایزترین قسمت انسان است که جاودانه است.»
· « جان قسمت فرومایه یا حیوانی، شامل غریزه و تمایلاتی است که ما با حیوانات بطور مشترک داریم، اما در ما بوسیله روح ترقی مییابد.»
سه) روح به عنوان بخشی درونی و غیرمادی از انسان است که جدا از زندگی روحانی وجود دارد و از طریق حواس فیزیکی جسم با جهان ارتباط برقرار میکند. از طریق ایمان، که میتواند “حواس” روح نامیده شود، با خدا ارتباط برقرار میکند. ما تمایل داریم که جان را مانند روح بدانیم، اما ما همچنین میتوانیم به آن بیشتر مانند بدن نگاه کنیم، ابزاری برای تعامل ما با جهان روحانی.
چهار) از آنجا که روح و جان هر دو به قسمت غیرمادی انسان اشاره دارند، به راحتی با یکدیگر اشتباه گرفته میشوند. غالباً تجربهای که جان را تقویت میکند فقط روح را فیض میبخشد. هیجان و فیض معنوی هیچ مشکلی ندارد، اما هیچ چیز در آن نیست که ما را از نظر روحانی تقویت کند. به همین دلیل است که بسیاری از مسیحیان از یک تجربه هیجانانگیز به تجربه دیگری میروند اما هرگز از نظر روحانی رشد نمیکنند با اینکه خدمتی که دریافت میکنند بسیار جانپسند است.
د. تا روح و جان و تن شما محفوظ بماند: ما این ترتیب را دریافت کردیم. خداوند قصد دارد سلسله مراتبی در درون انسان وجود داشته باشد، به ترتیب ابتدا با روح، سپس با جان و در نهایت با تن.
یک) این جمله بدان معنا نیست که بدن در اصل شریر است، چرا که در اینجا با ایده اصلی پولس مغایرت دارد، بلکه منظور این است که کل شخص تقدیس شده و توسط خدا حفظ میشود، به طور کامل از نظر روح، جان و تن. خداوند بدن ما را به همان اندازه روان یا روح ما نجات میدهد و بدن نقش مشخص و مهمی در کل طرح نجات دارد، تا فرد در جسمی جدید زنده شود.
دو) با این حال، خداوند انسان را طوری طراحی کرده است که به جای تن، روان و روح به ترتیب روح، روان و تن زندگی کند. ما باید نیازهای بدن را بخاطر روان و نیازهای تن و روان را به خاطر نیازهای روح متعالی کنیم.
سه) خداوند در ما اینگونه کار میکند. «به ترتیب توجه کنید روح، روان، تن. شکیناهء حضور او در مقدسترین مقدسات میدرخشد و از آنجا به مکان مقدس میرود، و به محوطه بیرونی میرود تا زمانی که پردههای بدن با نور او روشن شود.» (مایر)
2- آیات (25-26) درخواستی برای دعا و سلام
ای برادران، برای ما دعا کنید. با بوسه ای مقدس همه برادران را سلام گویید.
الف. ای برادران، برای ما دعا کنید: پولس رسول بود و کلیسای تسالونیکی از جوانان مسیحی تشکیل شده بود. پولس هنوز معتقد بود که او به دعای آنها احتیاج دارد، بنابراین او فقط گفت، “برای ما دعا کنید.”
یک) «خدا میخواهد که قومش برای خادمانش دعا کنند و جای تعجب نیست اگر کسانی که برای مبلغین خود دعا نمیکنند هیچ بهره ای از تعلیم آنها دریافت نمیکنند.» (کلارک)
ب. با بوسه ای مقدس همه برادران را سلام گویید: منظور پولس این بود کسانی که نامه را میخوانند از طرف او به همه مسیحیان تسالونیکی سلام کنند. اگر شخصاً آنجا بود، خودش با بوسهای مقدس به همه برادران سلام می کرد، اما چون آنجا نبود، سلام را از طریق این نامه فرستاد.
یک) « گویا در آن زمان زن و مرد در جلسات از هم جدا بودند و مردان، مردان را میبوسیدند و زنان، زنان را میبوسیدند … وقتی بوسه بین زن و مرد رد و بدل شد، این فرصتی شد که منتقدان، مسیحیان را به بیعفتی متهم کنند. شرمندگی ناشی از این امر باعث ایجاد مقررات بیشماری در مورد نحوه کار مجالس اولیه کلیسا شد.» (هیبرت)
3- آیات (27-28) نتیجهگیری نامه
در حضور خداوند، شما را قسم می دهم که این نامه را برای همه برادران قرائت کنید. فیض خداوند ما عیسی مسیح با شما باد. آمین.
الف. در حضور خداوند، شما را قسم می دهم: پولس در اینجا یک عبارت مهم به کار برد. چرا که مهم بود این نامه برای همه مسیحیان قرائت شود. این جملهای غیرمعمول است که در نامههای پولس بینظیر است. دلایل مختلفی وجود دارد که چرا پولس این عبارت را در انتهای نامه خود اضافه کرد.
· از آنجا که این اولین نامه او بود، رسم خواندن نامه او در میان مردم عادی وجود نداشت و او میخواست اطمینان حاصل کند که این عمل انجام بشود.
· از آنجا که این نامه جایگزین حضور شخص وی بود، پولس نمیخواست ناامیدی از عدم حضور او، در گسترش نامه او اختلال ایجاد بکند.
· پولس میخواست مطمئن شود كه اعضای كلیسا نامه را شخصا بشنوند و نه از طریق واسطههایی كه ممكن است پیام او را اشتباه منتقل كنند.
· شاید پولس از این ترس داشت که مردم، نامه های او را برای موضوعات مورد علاقه خود جستجو کنند و قسمتهای دیگر را نادیده بگیرند.
یک) «و از این رو همچنین میتوان در برابر رهبران کلیسای کاتولیک نیز این موضوع را اثبات کرد که باید این موضوع توسط مردم، حتی همه برادران مقدس شناخته شود و فقط به روحانیون محدود نشود و باید به زبان خودشان خوانده شود، بنابراین، بدون هیچ سوالی، این نامه باید به زبانی خوانده میشد که مردم آن را میفهمیدند.» (پول)
ب. فیض خداوند ما عیسی مسیح با شما باد: تقریباً تمام نامه های پولس با موضوع فیض آغاز و پایان مییابد. این تقریباً در مورد همه آنچه خدا برای مردم خود میگوید صادق است.
یک) فیض، رحمت بیمنت خداوند است، اعطای محبت و پذیرش آن توسط ما به دلیل ذات عیسی و کار او است. فیض به این معنی است که او ما را دوست دارد و همه دلایل در اوست. فیض یعنی ما میتوانیم دست از تلاش برای کسب محبت او برداریم و دریافت آن را شروع کنیم.
دو) چقدر مناسب است که این نامه – اولین نامه از مکاتبات پولس با کلیساها – پر از محبت، تشویق و دستورات، با یادآوری فیض خاتمه مییابد.
سه) «آنچه خدا به ما می گوید- و در تمام نامههای عهد جدید مواردی وجود دارد که قلب را واکاوی میکند و آن را به لرزه میاندازد – با فیض آغاز میشود و پایان مییابد … همه آنچه که خداوند در عیسی مسیح برای انسان جمع کرد این است: تمام لطافت و زیبایی او، تمام ظرافت و صبر و شکیبایی او، تمام شور مقدس محبتش، در فیض جمع شده است. یک روح چه چیزی بیشتر از اینكه فیض خداوند عیسی مسیح با او باشد، را میتواند آرزو كند؟» (دنی ، به نقل از موریس)