فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

بزرگی عیسی مسیح

 

باب اول. خوش آمد گویی و شکرگزاری

 

۱. آیات (۱-۲)‌ پولس به مسیحیان در کولسی خوشامد می گوید.

از طرف پولس، که به خواست خدا رسول مسیح عیسی است و از طرف برادرمان، تیموتائوس به برادران وفادار در مسیحی که درشهر کولسی هستند: فیض و آرامش از سوی خدا، پدر ما، بر شما باد.

الف. پولس: بنا به رسم آن زمان در نوشتن نامه، نام نویسنده در ابتدا نوشته می شد. از این رو، نویسنده این نامه پولس بود که این نامه را در زندان روم ( کولسیان ۳:۴ ، ۱۰:۴ و ۱۸:۴ )،  و به احتمال زیاد از رم  و در حدود سال 63 بعد از میلاد نوشته است.

یک) پولس به احتمال زیاد این نامه را به خاطر دیدارش با اپافراس که از کولسیه آمده بود نوشته است ( کولسیان ۷:۱). بسیار محتمل است که پولس خودش هرگز این شهر را ملاقات نکرده باشد (کولسیان ۱:۲).

ب. به خواست خدا، رسول عیسی مسیح: پولس حضوری کولسیان را ملاقات نکرده بود اما به دلیل اینکه رسول خدا بود می توانست به آنها نامه ای بنویسد که حالت دستور العمل داشته باشد.  

 

یک) «کلمه رسولان در لغت به معنای کسی است که فرستاده شده است. اما معنای عمقی آن نشان دهنده سخنگوی مجازی برای خداوند است. کسی که مأمور و صاحب اختیار است تا به عنوان نماینده خدا عمل کند.( وان)

دو) و برادرمان تیموتائوس: تیموتائوس دوست صمیمی پولس بود، اما او رسول نبود. اگرچه تیموتائوس در خوش آمدگویی پولس شریک است، اما نقشی در نوشتن این نامه نداشته است. او بیشتر به عنوان منشی یا میرزا بنویس پولس رسول شناخته شده است. (کلارک)

ج.  برادران مقدس و وفادار: هنگامی که پولس برای مقدسین سخنرانی کرد، تبعیضی بین مسیحیان کولسی قائل نشد. چرا که هر مسیحی واقعی یک قدیس است. با این حال،  به نظر می‌رسد که پولس ممکن است با گفتن عبارت برادران وفادار تفاوت قائل شده باشد. او شاید به افرادی که هنوز تعالیمی را مورد نظر پولس بود را نپذیرفته بودند اشاره می‌کند.

د. در شهر کولسی: شهر کولسی به احتمال زیاد کوچک ترین و کم اهمیت ترین شهری بود که پولس تا به حال برای آن نامه نوشته بود. شاید تعجب کنیم که چرا پولس توجه خود را به مسیحیان کولسی در زمانی که نگرانی‌های بسیار دیگری وجود داشت معطوف کرده بود. به هر حال اوضاع کولسی طوری بود که او فکر کرد این شهر نیاز به توجه  یک رسول را دارد.

یک) پولس به این کلیسا نامه نوشت زیرا مشکلاتی در میان مسیحیان کولسی وجود داشت؛ اما این مشکل الهیاتی – که شاید بتوان آن را ارتداد یا از دین برگشتگی کولسی نامید – به سختی قابل توصیف است. شاید در مسیحیت آنها فسادی رخ داده بود که این فساد حاصل ترکیب عناصر روحانی و شرعی یهودیت با تفکرات اولیه گنوسیسمی بود.

دو) محیط مذهبی قرن اول بسیار شبیه محیط امروز ما بود. در آن زمان مردم مذاهب را با هم قاطی می‌‌کردند به طوری که اندکی از این دین و اندکی از آن دین قرض میگرفتند. تنها تفاوت قرن اول با زمان حال این است که یک گروه خاصی این کار را انجام می‌داد و مردم با آنها ملحق می‌شدند. حال آن که در دنیای امروز هرکس برای خودش ادیان رو مخلوط می‌کند.

سه) مشکل هر چه بود، پولس بر روی راه حل تمرکز کرد: درک بهتر عیسی. شناخت عیسی مسیح واقعی به ما کمک میکند تا از هر اشتباهی در هر شکلی دوری کنیم.

 

ه. در کولسی: نام شهر کولسی حتی در کتاب اعمال ذکر نشده است. تمام اطلاعات انجیل ما در مورد این کلیسا از این نامه و چند اشاره در نامه به فیلیمون آمده است.

یک) از این منابع یاد می گیریم که اپافراس مسئول آوردن انجیل به کولسیان بود. (کولسیان ۶:۱-۷). او اهل این شهر بود (کولسیان ۱۲:۴). همچنین او پیام مسیحیت را به شهرهای همسایه در لستوس مانند هیراپولیس و لائودیکیه برد (کولسیان ۱۳:۴).

دو) شاید اپافراس خودش پیام انجیل را هنگامی که پولس در افسس بود شنید. هنگامی که پولس در سالن سخنرانی «تیرانوس» موعظه می‌کرد. همه ساکنان آسیا کلام خداوند را شنیدند (اعمال رسولان ۱۰:۱۹). بنابراین تعجب برانگیز نخواهد بود اگر برخی از افراد کولسی در آن زمان شخصا بشارت مسیح را شنیده باشند.

سه) از لحاظ تاریخی، کولسی یک شهر پر رونق بود چرا که همانند سایر شهرهای منطقه این شهر به داشتن رنگ برای پارچه و قماش معروف بود. با این حال در زمان پولس افتخار این شهر رو به زوال بود.

چهار) آدام کلارک نظر جالبی در این زمینه دارد: «اینکه این شهر در اثر یک زلزله مدت کوتاهی پس از تاریخ این نوشته نابود شد، شهادتی است  بر گفته یوسیبوس قیصریه.» تاکیتوس هم به این زلزله که در حوالی سال 60 بعد از میلاد رخ داده اشاره کرده است.

و. پدر ما خدا، فیض و آرامش عطا فرماید: سلام پولس آشنا، اما از صمیم قلب بود. «فیض حسن نیت بی شائبه خداوند نسبت به مردان و زنان است که به طور مسلم در نقشه نجات مسیح ابراز شده است.» (بروس)

یک) این نامه که سرشار از عشق و علاقه است، به کلیسایی نوشته شده بود که پولس نه آن را بنا و نه از آن دیدن کرده بود. این قدرت عشق مسیحی را نشان می دهد چرا که پولس نیازی نداشت که این مسیحیان را ببیند یا ملاقات کند یا مستقیم آنها را بشناسد تا آنها را دوست داشته باشد یا نگران آنها باشد.

 

۲. آیه (۳) خصلت دعای پولس برای کولسیان

هر وقت که برای شما دعا می‌کنیم پدر خداوند ما عیسی مسیح را سپاس می‌گوییم.

الف. هر وقت که برای شما دعا می‌کنم: اگر چه او هرگز اکثر کولسیان را ندیده بود، اما مسیحیان کولسی در فهرست افرادی بودند که پولس برای آنها دعا می‌کرد. او همیشه برای آنها دعا می‌کرد نه هر از چند گاهی.

 

ب. سپاس می‌گوییم: پولس برای کولسیان با قدرشناسی بسیار دعا می‌کرد. کسانی که بیش از همه دعا می‌کنند، شاید دلایلی بیشتری برای تشکر از خدا دارند.

۳. آیات (۴-۸) چرا پولس شکرگزار بود.

زیرا وصف ایمان شما به مسیح عیسی و محبتی را که به همۀ مقدّسان دارید، شنیده‌ایم. اینها از امیدی سرچشمه می‌گیرد که در آسمان برای شما محفوظ است و پیشتر درباره‌‌اش از پیام حقیقت یعنی انجیل شنیده ‌اید. انجیلی که به شما رسیده است و در سرتاسر جهان ثمر می‌دهد و رشد می‌کند. همان‌گونه که در میان شما نیز، از روزی که آن را شنیدید و فیض خدا را به معنای واقعی درک کردید، عمل کرده است. شما آن را از همکار عزیز ما، اپافراس آموختید که خادم وفادار مسیح به ‌نیابت از ماست. او ما را از محبت شما که در روح است، آگاه ساخت.

الف. زیرا ما آگاه هستیم: پولس به خاطر ایمان آنها به عیسی مسیح و عشقشان به همه مقدسان شکرگزار بود. ایمان حقیقی آنها به عیسی همیشه یک عشق واقعی به قوم خدا را همراه خواهد داشت.

ب.  امید شما: پولس خدا را به خاطر امیدی را در آسمان برای آنها قرار داده بود شکر می‌کرد. او وقتی به سرنوشت مسیحیان کولسی فکر می‌کرد، خدا را شکر میکرد.

یک) ما در اینجا شاهد اشاره به سه نشانه آشنای ایمان، امید و محبت هستیم. اینها تنها عقاید مذهبی پولس نبودند بلکه دربرگیرنده طرز فکر او به عنوان یک مسیحی بودند.

ج. وقتی پیام حقیقت به شما رسید: پولس خدا را شکر میکرد که سرنوشت ابدی آن ها تحت تاثیر حقیقت انجیل، که توسط اپافراس آورده شده بود، قرار گرفته بود. (همان طور که از اپافراس هم یاد گرفتید).

یک) اپافراس به عنوان خادم وفادار مسیح  به نیابت از ما توصیف شده است. این به آن معنا نیست که اپافراس نسبت به دیگر مسیحیان در کولسی برتری داشت. کلمه خادم به معنای «مافوق» نیست بلکه به معنای «کسی که خدمت میکند» است.

د. همان طور که ثمر آورده: پولس سپاسگزار بود که انجیل در سراسر جهان، حتی در زمانی که او در زندان رومیان بود، به ثمر رسیده بود.

یک) این جمله در «همه جهان» اغراق مشروع بود. زیرا انجیل در سراسر امپراطوری روم پخش شده بود. ( رابرتسون)

دو) «آیین انجیل همانند مسافری است که هدفش بازدید از تمام زمین مسکونی است. این مسافر در مسیر خود چنان سریع گام برداشته که به طور تقریبی همه کشورهای تحت سلطه روم را پیموده و به راه خود تا زمانی که پیام خود را به همه مردم، همه اقوام و ملل به هر زبانی برساند ادامه خواهد داد.» (کلارک)

چگونگی دعای پولس برای مسیحیان کولسی

۱. آیات (۹-۱۱) پولس از جانب کولسیان از خدا خواهش می‌کند.

از همینرو، از روزی که این را شنیدیم، از دعا کردن برای شما باز نایستاده‌ایم، بلکه پیوسته از خدا می‌خواهیم که با عطای هر گونه حکمت و فهمی که از روح است، شما را از شناخت اراده خود آکنده سازد؛  تا رفتار شما شایستۀ خداوند باشد، و بتوانید او را از هر جهت خشنود سازید: یعنی در هر کار نیک ثمر آورید و در شناخت خدا رشد کنید و با همۀ نیرویی که از قدرت پرجلال او سرچشمه می‌گیرد، از هر حیث نیرومند شوید تا صبر و تحمل بسیار داشته باشید؛ و نیز تا شادمانه

الف. از خدا می‌خواهیم که با عطای هرگونه حکمت و فهمی که از روح است ، شما را از شناخت اراده خود آکنده کند: در ابتدا پولس دعا کرد که آنها به وسیله حکمت و فهم روحانی خود اراده او را کامل درک کنند. نخستین مسئولیت ما شناختن خداوند و آن چه او از ما میخواهد است.

یک) «اگر این نامه را بخوانید، خواهید دید که پولس بارها به دانش و حکمت اشاره کرده است. او توجه نیایش آمیز خود را به این نکته که ممکن است کلیسا بی ثمر بماند جلب کرد. او می‌دانست که جهل روحانی، منبع دایمی خطا، بی ثباتی و اندوه است. و از این رو مایل بود که آنها را در امور خداوند به نحو احسن تعلیم دهد.» (اسپورژن)

ب. سپس قادر خواهید بود طوری که شایسته خداوند است زندگی کنید: دوم، پولس دعا کرد که آنها طبق همان دانشی که کسب کرده بودند زندگی کنند، و در مسیری که شایسته خداوند بود زندگی کنند.

یک) این یک الگوی آشنا است که بارها و بارها در عهد جدید تکرار شده است. روش زندگی کردن ما باید بر اساس شناخت ما از خدا و درک ما از اراده او باشد.

ج. در هر کار نیک، زندگی پر ثمری داشته باشید و در معرفت خدا رشد و نمو کنید:  اینگونه است که ما میتوانیم به طور کامل خدا را خشنود کنیم و آن طور که شایسته است زندگی کنیم.

یک) این انعکاسی از فکری که عیسی در انجیل یوحنا ۷:۱۵-۸ کرد است: اگر در کلام من بمانید، و کلام من در شما بماند، آن وقت هر چه از خدا بخواهید برای شما انجام خواهد شد. جلال پدر من در اینست که شما ثمره فراوان آورید. این گونه شاگرد من خواهید بود.

دو) در هر کار نیک زندگی پر ثمر داشته باشید: «در این قسمت محدودیتی برای عمل نیک وجود ندارد. آیا شما توانایی موعظه انجیل را دارید؟ پس آن را موعظه کنید. آیا کودکی خردسال به دلداری احتیاج دارد؟ پس او را دلداری دهید! آیا شما توانایی دفاع از حقیقت را در برابر هزاران نفر دارید؟ پس از آن دفاع کنید! آیا یکی از مقدسین به لقمه غذایی که بر روی میز شماست نیاز دارد؟ پس برای او غذا بفرستید! بگذارید آثار اطاعت، شهادت، تعصب، نیکوکاری، تقوا و انسان دوستی در زندگی شما ظاهر شوند. تنها چیزهای بزرگ را به عنوان مسیری ویژه برای خود انتخاب نکنید، بلکه خداوند را با انجام کارهای کوچک بزرگ دارید (در هر کار نیک زندگی پرثمر داشته باشید.)» (اسپورژن).

د. با تمام نیرویی که از قوت پر جلال سرچشمه میگیرد: قدرت خداوند همواره با ما است تا ما را برای مقابله با چالشهای زندگی یاری دهد. قدرت خداوند به ما در تحمل و بر آمدن از پس مشکلات با شرایط خاص با صبرمان و  تحمل مردمان رنج کشیده با شادیمان کمک خواهد کرد.

 

۲. آیات (۱۲-۱۴)‌ تشکر ویژه پولس از خداوند پدر.

پدر را شکر گویید که شما را شایستۀ سهیم شدن در میراث مقدسان در قلمرو نور گردانیده است. زیرا ما را از چنگ نیرومند ظلمت رهانیده و به پادشاهی پسر عزیزش منتقل ساخته است. که در او از رهایی، یعنی از آمرزش گناهان برخورداریم.

الف. پیوسته خدای پدر را شکر کنید که شما را شایسته سهیم شدن گردانیده است: در مدیریت الهی، از پدر در ارتباط با طرح وسیع خلقت خود یاد می شود. او خدای تثلیث است که طرح خلقت را آغاز می کند.

ب. که شما را شایسته سهیم شدن در میراث مقدسین در قلمرو نور گردانیده است: این خداوند پدر است که ما را شایسته سهیم شدن در میراث مقدسین می‌کند و این کاری نیست که خودمان انجام دهیم. ما این را به عنوان یک میراث به دست می‌آوریم نه به عنوان یک دستمزد.

ج. او ما را از چنگ نیرومند ظلمت رهانید: مسیحیان از قلمرو شیطان رهایی یافته‌اند. این کلمه به معنای نجات انسان ها توسط قدرت مطلق خداوند است.

یک) مکان دیگری که در آن همین عبارت «چنگ نیرومند ظلمت» به کار رفته  در لوقا ۵۳:۲۲ است و آن جایی است که عیسی از تاریکی پیرامون خود سخن می‌گوید. «این کلمات به نیروهای پلیدی اشاره دارند که برای مبارزه قاطع در قلمرو روحانی بر ضد او صف آرایی کرده‌اند.» (بروس)

دو)  قدرت ظلمت به خاطر اثری که می‌گذارد دیده می‌شود و برای کسانی که از چنگ نیرومند ظلمت رهانیده شده‌اند، این اثرات باید در زندگی کمتر و کم رنگ تر مشهود باشد.

·  چنگ نیرومند ظلمت، ما را به خواب می برد.

·  چنگ نیرومند ظلمت در پنهان کردن مهارت دارد.

·  چنگ نیرومند ظلمت روح آدمی را افسرده می‌کند و می‌رنجاند.

·  چنگ نیرومند ظلمت می‌تواند ما را مجذوب کند.

·  چنگ نیرومند ظلمت بعضی از انسان ها را بی پروا می‌کند.

سه) «عزیزان، ما هنوز توسط شیطان وسوسه می‌شویم، اما تحت اختیار او نیستیم. ما باید با او بجنگیم، اما ما برده او نیستیم. او پادشاه ما نیست، او حق ندارد بر ما مسلط شود. ما از او اطاعت نمی‌کنیم، ما به وسوسه های او گوش نخواهیم داد.» (اسپورژن)

د. و به پادشاهی پسر عزیزش منتقل ساخته است: با توجه به سخن بارکلی، کلمهای که در اینجا «منتقل ساخت»  ترجمه شده است در دنیای کهن اهمیت خاصی داشته است. هنگامی که یک امپراطوری، امپراطوری دیگری را فتح می‌کرد، رسم بر این بود که جمعیت امپراطوری شکست خورده را به تبعید در آورد و آن را به طور کامل به سرزمین فاتح منتقل کند. این به این معنا است که پولس میگوید ما به قلمرو خداوند منتقل شده ایم. یعنی همه چیزهایی که داریم و هر چیزی که الان هستیم متعلق به اوست.

یک) پسر عزیزش یک اصطلاح عبری برای گفتن «پسر محبوب خدا» است.

ه. در او از رهایی یعنی از آمرزش گناهان برخورداریم: نجات و رستگاری به معنای رهایی از طریق خون بهای قانونی است و این خون بهای قانونی که بهای رهایی و نجات ما است توسط خون مسیح پرداخته شده است.

یک) این یکی از دلایلی است که چرا شفاعت به خون عیسی به معنای حقیقی نه به معنای جادویی یا خرافی، اهمیت زیادی در جنگ روحانی دارد. خون مسیح همانند «رسید» قانونی افرادی است که رهایی شان را با اعتقاد به مسیح خریده‌اند.

دو) یکی از مسائل دشوار در الهیات این است که افراد می‌پرسند این دیه به چه کسی پرداخته شده است؟ برخی می‌گویند که این دیه به خداوند پرداخت شد در حالی که ما زندانی قلمرو شیطان بودیم.  برخی دیگر میگویند که این دیه به شیطان پرداخت شد، ولی خداوند به شیطان چه دینی دارد؟ این سوال به احتمال زیاد این استعاره را بیش از حد گسترش میدهد.

و. بخشش گناهان ما: کلمه‌ای که آن را بخشش ترجمه کرده‌اند، از واژه یونانی به معنای «دور ریختن» آمده است. گناهان ما به خاطر کاری که عیسی بر روی صلیب کرد، دور ریخته شدند.

یک) «و بدین گونه از حذف گناهان ما سخن گفته میشود. به طوری دیگر گناهان مانعی از جدایی ما از خداوند نیستند.» (وان)

 

۳. آیات (۱۵-۲۰) تمرکز پولس بر روی شخص عیسی و کارش

او صورت خدای نادیده است و فرزند ارشد بر تمامی آفرینش. زیرا همه چیز به ‌واسطۀ او آفریده شد: آنچه در آسمان و آنچه بر زمین است، دیدنیها و نادیدنیها، تختها و فرمانروایی ها، ریاست ها و قدرت ها؛ همۀ موجودات به ‌واسطۀ او و برای او آفریده شدند. او پیش از همه چیز وجود داشته، و همه چیز در او قوام دارد. او بدن، یعنی کلیسا، را سَر است. او سرآغاز و نخست زاده از میان مردگان است، تا در همه چیز برتری از آن او باشد. زیرا خشنودی خدا در این بود که با همۀ کمال خود در او ساکن شود، و به ‌واسطۀ او همه چیز را، چه در آسمان و چه بر زمین، با خود آشتی دهد، به‌ وسیلۀ صلحی که با ریخته شدن خون وی بر صلیب پدید آورد.

 

الف. او: پولس نامه خود را با شکرگزاری از خداوند پدر و برنامه نجات او آغاز کرد (کولسیان ۱۲:۱). او نمی‌توانست این کار را بدون فکر کردن به خدای پسر، مسیح، که بزرگترین ناجی است انجام دهد.

یک) اکثر محققان فکر میکنند که کولسیان ۱۵:۱-۲۰ از روی شعر یا سرودی در کلیسای اولیه نوشته شده و توصیفی از اعتقاد مسیحیان به عیسی است. هرچند امکان این موضوع هست ولی راهی برای اثبات آن وجود ندارد.

ب. او صورت خدای نادیده است: کلمه ای که از روی واژه یونانی به عنوان «صورت» ترجمه شده است، دربردارنده دو مفهوم است:

·       شباهت: مانند تصویری روی سکه یا بازتاب در آینه.

·      تجلی و ظهور: با این احساس که خداوند به طور کامل در عیسی تجلی یافته است.

یک)  «اگر منظور پولس این بود که مسیح کاملا شبیه به پدر است، میتوانست از کلمه یونانی دیگری که به معنای شباهت ظاهری است استفاده کند. واژه قوی تری که در اینجا استفاده شده نشان می‌دهد که پولس می‌دانست که مسیح خداست همان طور که خدای پدر خداست. این به آن معناست که «او جلوه گر خداوند پدر است.» (رابرتسون)

دو) «خداوند نامرئی است، تنها به این معنا نیست که چشم فیزیکی ما نمی‌تواند او را ببیند، بلکه او غیر قابل شناخت است. در مسیح بزرگ، خدای ناشناخته شناخته میشود.» (پیک)

سه) بنا به گفته بارکلی، فیلون فیلسوف یهودی، تصویر عیسی را با کلام خدا برابر می‌دانست. پولس از این کلمه مهم و با مفهوم با هدف بزرگی استفاده کرد.

ج. فرزند ارشد بر تمامی آفرینش: فرزند ارشد در یونانی به معنای اولویت در زمان و برتری در مقام است. پولس حتما با داشتن این دو ایده در ذهن از این عبارت استفاده کرده است؛ عیسی قبل از خلق هر چیز دیگری وجود داشته و عیسی دارای مقامی بالاتر از تمام چیزهای آفریده شده است.

یک) فرزند ارشد در کولسیان ۱۸:۱، رومیان ۲۹:۸، عبرانیان ۶:۱ ، و مکاشفه ۵:۱ نیز به عیسی اشاره دارد.

دو) عنوان فرزند ارشد به هیچ وجه نشان دهنده این نیست که عیسی کمتر از خداوند است. در واقع، کاهن‌های یهودی، یهوه  (خداوند) را «فرزند ارشد جهان» یا نخست زاده نامیدند (ربی بکایی نقل شده در لایتفوت). کاهن‌های باستان از فرزند ارشد (نخست زاده) به عنوان یک لقب مسیحی استفاده می‌کردند: «خداوند فرمود، همان طور که من یعقوب نبی را  فرزند ارشد (خروج ۲۲:۴) کردم، همانطور نیز پادشاه مسیحا را  فرزند ارشد ( مزمور ۲۷:۸۹) خواهم کرد.» ( آر. ناتان در کتاب «خروج با عظمت» نقل شده در لایتفوت).

سه) «استفاده از این کلمه بازتاب بحثی که آریوس مطرح کرد نیست که گفت پولس مسیح را به عنوان موجودی همانند سایر مخلوقات دانست…بلکه بحث در مورد برتر بودن این نیروی آغازین است.» (رابرتسون)

 

چهار) اسقف لایتفوت، دانشمند برجسته یونانی، در مورد استفاده از کلمه تصویر و فرزند ارشد این گونه می‌گوید: «از آنجایی که شخص مسیح پاسخ الهی خداوند به پرسش های فلسفی یهودیان اسکندریه و امیدی که میهن پرستان اسراییل داشتند بود، این دو جریان فکری در واژه نخست زاده (فرزند ارشد) که در مورد خداوند به کار رفته تجلی می‌کند. چرا که مسیح هم کلام خدا و هم نجات دهنده واقعی است.» ( لایتفوت)

 

پنج) «فرزند ارشد در مفهوم اولیه خود  به برتری موقتی از نظر زمانی اشاره دارد و سپس از دیدگاه برتری نخست زاده بودن نوعی حس سلطه ایجاد می کند … در این که آیا این کلمه چیزی از معنای اصلی خود را حفظ کرده باشد تردید است.» (پیک(

د.  همۀ موجودات به ‌واسطۀ او و برای او آفریده شدند: شکی نیست که عیسی نویسنده همه آفریده شدگان است. خود او موجودی نیست که آفریده شده باشد. زمانی که این شگفتی و عظمت جهانی را که عیسی خلق کرده مشاهده می‌کنیم، او را بیشتر پرستش کرده و اجر می‌نهیم.

یک) شهاب سنگها (ستارگان دنباله‌دار) تا حدود ده هزار مایل از خودشان دنباله و یا ردپا به جا می‌گذارند. اگر بشود تمام دنباله‌ها را جمع کرد و در یک بطری قرار داد، میزان دنباله جمع شده در درون بطری تنها به اندازه یک اینچ مکعب فضا اشغال می‌کند.

دو) محیط حلقه های سیاره زحل به اندازه پانصد هزار مایل است، اما فقط حدود یک پا ضخامت دارند.

سه) اگر خورشید به اندازه یک توپ والیبال بود و بر روی ساختمان امپایر استیت قرار می‌گرفت، نزدیکترین گروه از ستارگان به اندازه استرالیا با ساختمان امپایر استیت فاصله داشتند.

 

چهار) زمین با سرعتی حدود هشت برابر  سرعت گلوله‌ای که از تفنگ شلیک می شود، به دور خورشید گردش میکند.

پنج) تعداد حشراتی که در یک مایل مربع در یک منطقه دور افتاده وجود دارد از تعداد کل انسانهای زمین بیشتر است.

شش) یک کروموزوم انسان شامل بیست میلیارد بیت اطلاعاتی است. این مقدار چه حجمی از اطلاعات است؟ اگر این اطلاعات در کتابهای عادی و به زبانهای عادی نوشته میشد، به طور حتم چهار هزار جلد کتاب را در بر میگرفت.

هفت) بنا به گفته دانشمند یونانی رابرتسون، تمام موجودات آفریده شده، در برگیرنده عقیده «خلق شدن ایستا» یا «خلقت ماندگار» هستند .رابرتسون می‌افزاید: «پس دوام جهان به مراتب بیشتر بر مسیح متکی است تا بر گرانش. این جهان مسیح محور است.»

ه. دیدنی ها و نادیدنی ها، تختها و فرمانروایی ها، ریاست ها و قدرت ها: همانطور که در بقیه این نامه مشخص خواهد شد، به نظر می‌رسد که  از دین برگشتگی کولسیان با نوعی فرشته‌شناسی پیچیده  در آمیخته بود که در آن فرشتگان را نوعی رابط و واسطه میان خدا و انسان می‌دیدند. پولس تأکید کرد که خالق همه موجودات در هر مرتبه روحانی  که باشند، عیسی مسیح است  و همه موجودات در نهایت به او پاسخگو هستند.

و. او پیش از همه چیز وجود داشته: قرن ها پس از پولس، یک معلم خطرناک (در عین حال محبوب) به نام آریوس ادعا میکرد که عیسی به طور حقیقی خدا نبود و زمانی در تاریخ بوده است که عیسی وجود نداشته بوده است.. پولس به درستی فهمیده بود و اصرار داشت که مسیح  قبل از همه چیز وجود داشته و خود منشاء و ابتدا است.

یک)  «از آن جایی که همه خلقت محدود به زمان موجود بوده و  آغازی داشته و مدت زمان نامحدودی نیز بوده که چیزی وجود نداشته است، پس می‌توان گفت که هرچه قبل یا پیش تر وجود داشته جزو خلقت نبوده و وجودی که قبل از خلقت موجود بوده، قبل از این که چیزی وجود داشته باشد پس باید آن وجود خدای بی منشا و ابدی باشد. اما پولس می‌گوید، مسیح قبل از هر چیز وجودیت داشته است. بنابر این می‌توان گفت پولس معتقد بود که عیسی مسیح به طور حتم و به طور بنیادی خداوند بود.» ( کلارک)

ز. همه چیز در او قوام پیدا می کند: این نشان دهنده اندیشه‌ای است که معتقد است عیسی، هم اصل اتحاد و هم پایه و اساس شخصی همه خلقتهاست.

 

یک) «بنابراین، خداوند، به عنوان حافظ ، برای دوام همه چیز لازم است، همانطور که خداوند خالق برای خلقت اصل آنها لازم بود. اما این قدرت حافظ یا مستمر در اینجا به مسیح نسبت داده شده است.»(کلارک)

ح. او بدن، یعنی کلیسا را سر است: این رابطه عیسی با کلیسا را توضیح میدهد. در اینجا، سر به احتمال زیاد به نقش عیسی به عنوان مبدا کلیسا اشاره میکند، مانند سر یک رودخانه.

ط. او سرآغاز است: این یک خلاصه‌ای خوب از آیات یاد شده در کولسیان ۱۵:۱-۱۸ است.

یک) آدام کلارک در مورد ۱۶:۱-۱۷ کولسیان می‌گوید: «اکنون، با علم به اینکه پولس می‌دانست مفهوم کلماتی که استفاده می‌کند چیست در می‌یابیم که او عیسی مسیح را خداوند درست و واقعی در نظر گرفته است… مگر اینکه رازی برای درک آیات ۱۶ و ۱۷ وجود داشته باشد، که خدا در هیچ کجا آن را به هیچ انسان با درایتی که بخواهد مفهوم این آیات را بداند آشکار نکرده باشد.»

ی. با همه کمال: این کلمه در متن اصلی و یونانی روش دیگری برای گفتن این است که مسیح واقعاً خدا است.

یک) کلمه  با همه کمال  یک اصطلاح کاربردی شناخته شده در الهیات بود که کلیت نیروها و صفات الهی را نشان می‌داد.» (لایتفوت، نقل شده در رابرتسون)

 

دو) بنا به نظر وینسنت، معلمان روحانی گنوسی  از این کلمه برای بیان مجموع نیروها و صفات الهی استفاده می‌کردند. «شاید مسیح در نظر از معلمان کولسی در تصویر پایین تری در تصاویر الهی طبقه بندی شده بود. بنابراین تاکید این که تمامی  ملکوت خداوند در او وجود مسیح است از اهمیت بسیاری بر خوردار بود.» (وینسنت).

سه) گنوسیها قدرت الهی را در زمانهای مختلف پخش کرده بودند. اما پولس همه آنها در مسیح جمع کرد و این عبارتی کامل و یک دست از خداوندی و اولوهیت مسیح است. (رابرتسن)

ک.  زیرا خشنودی خدا در این بود که با همۀ کمال خود در او ساکن شود: کلمه ساکن شدن که از زبان یونان باستان آمده در اینجا در مفهوم سکونت دایمی استفاده شده است. لازم به توضیح است برای مفهوم اقامت موقتی در زبان یونانی کلمه دیگری وجود دارد. استفاده پولس از این لغت نشان می‌دهد که او می‌خواسته بر دایمی بودن خدا در مسیح تاکید کند. پس مسیح به طور موقت خدا نبود، بلکه به طور دایم خدا بود.

یک)  «در اینجا دو کلمه قدرتمند استفاده شده است؛ یکی کمال  که به خودی خود یک کلمه قابل توجه، جامع و بیانگر است و دیگری همه که یک کلمه معمولی و در عین حال با مفهومی عظیم است که همه چیز را در بر میگیرد. هنگامی که در بیان همه کمال  ترکیب میشوند آنگاه ما در برابر خود ثروت فوق العاده ای از معنا داریم.» ( اسپورژن)

دو)  یک بار پدر را راضی کرد که او را قربانی کند (اشعیا ۱۰:۵۳). حال آن که پدر را خشنود میسازد که با همه کمال خود در او ساکن شود.

سه) «بنابراین، عبارت با همه کمال خود در او ساکن شود دربرگیرنده عبارات قبلی شامل تصویر خداوند، فرزند اول همه آفرینش، خالق، موجود ابدی، سر برای کلیسا، پیروز بر مرگ و اول همه چیز بودن است. در این اوج، ما همانند یوحنا، از کمال الوهیت مسیح تا مکاشفۀ آن در رستگاری که در آسمان به انجام رسیده است، درنگ می‌کنیم.» (وینسنت)

چهار) کمال در عیسی مسیح است. نه در کلیسا؛ نه در مقام شبانی؛ نه در یک ساختمان؛ نه در مراسم مذهبی؛ نه در مقدسان؛ نه در یک روش یا برنامه. بلکه تنها در خود عیسی مسیح است. نزدیکی به خدا و هر آنچه که خداست فقط از طریق مسیح که مانند مرکز پخش است امکان پذیر است.

ل.  او همه چیز را با خود آشتی داد: قربانی شدن عیسی مسیح بزرگ و وسیع است. با این حال، نباید از ۲۰:۱ کولسیان  به عنوان تایید «عام گرایی» استفاده کنیم.

 

م.  به وسیله ریختن خون مسیح: دوباره متوجه می‌شویم که صلح با خدا در کجا برقرار شده است. ما با خدا مصالحه نمی‌کنیم، بلکه این مسیح است که از طریق کارش بر روی صلیب برای ما صلح ایجاد می‌کند.

یک) به هرحال ما نباید درباره «خون روی صلیب»  خرافات گونه برخورد بکنیم. خون مسیح نه یک معجون جادویی است و نه  خود خون واقعی عیسی است که ما را نجات می‌دهد و یا گناهان ما را پاک میکند. اگر چنین بود، جلادان رومی، که خون او بر آنان پاشیده شده بود، به طور خودکار نجات می‌یافتند. به علاوه تعداد واقعی مولکول های خون واقعی عیسی، تعداد افرادی را که میتوانست، نجات دهد، را محدود می‌کند. خون مسیح با ما درباره مرگ حقیقی و فیزیکی مسیح در زمین ما و از طرف ما، در پیشگاه خداوند سخن می‌گوید. این مرگ واقعی در جایگاه ما و جزای واقعی که او برای ما تحمل کرد، چیزی است که ما را نجات می‌دهد.

 

۴. آیات (۲۱-۲۳)‌ چگونه عظمت کار عیسی زندگی کولسیان را تحت تأثیر قرار میدهد.

شما نیز زمانی بیگانه با خدا، و در افکار خویش دشمن او بودید، و این در اعمال شریرانۀ شما پدیدار می‌گشت. اما اکنون او شما را به ‌واسطۀ بدن بشری مسیح و از طریق مرگ او آشتی داده است، تا شما را مقدس و بی‌عیب و بری از هر ملامت به ‌حضور خود بیاورد. به‌شرطی که در ایمان خود استوار بمانید و امید انجیل را از دست ندهید. همان انجیل که شنیدید و به تمامی خلقت زیر آسمان موعظه شده است، و من، پولس، خادم آن گشته‌ام.

 

الف. با خدا بیگانه بودید: کلمه یونانی بیگانه بودید  در لغت به معنی «منتقل شدن به صاحبی دیگر» است. این انتقال ، از خدا به شیطان و نفس، هم بر ذهن و هم در رفتار ما تأثیر میگذارد.

یک) ما با توجه به نژاد آدم، از خدا بیگانه به دنیا می‌آییم. سپس به عنوان یک فرد، با کارهای شریرانه خود این جدایی و بیگانه بودن از خدا را انتخاب کرده و در آغوش می‌کشیم.

دو) زمانی که از خدا بیگانه بودید: این بدان معناست که در عیسی مسیح ما دیگر بیگانه نیستیم. تفاوت میان یک ایماندار و یک غیرایماندار فقط در بخشوده شدن نیست بلکه یک تغییر کامل در وضعیت فرد به وجود می‌آید.

ب. شما را آشتی داده است: پاسخ خداوند، به مساله بیگانگی، اتحاد است، که با کارش بر روی صلیب آغاز می‌شود (شما را به ‌واسطۀ بدن بشری مسیح و از طریق مرگ او آشتی داده است). در کار اتحاد، خدا ما را در نیمه راه ملاقات نکرد. خداوند در تمام طول راه با ما ملاقات میکند و ما را دعوت میکند که آن را بپذیریم.

یک) می‌توان از دو روش متفاوت برای درک نیاز انسان و روش نجات خداوند استفاده کرد.

·        می توانیم خداوند را به عنوان قاضی ببینیم که در برابر او گناهکار هستیم. بنابراین ما به بخشش و عدالت او نیاز داریم.

·        ما می‌توانیم خدا را به عنوان دوست خود ببینیم که به رابطه خود با او آسیب رسانده ایم. بنابراین ما به آشتی نیاز داریم.

 

دو)  هر دو اینها حقیقت دارند. نباید هیچ کدام را بر دیگری ارجحیت دهیم.

سه) عبارت بدن بشری او عبارتی زاید است. پولس می‌خواست تأکید کند که این اتفاق، به خاطر اتفاقی است که برای یک مرد واقعی روی یک صلیب واقعی رخ داده است.

ج. تا شما را مقدس و بی‌عیب و بری از هر ملامت به ‌حضور خود بیاورد: این نتیجه تلاش خداوند برای اتحاد است. روی هم رفته، این کلمات نشان میدهند که ما در عیسی مسیح پاک هستیم و حتی نمی‌توانیم به ناپاکی متهم شویم.

یک) ایدۀ اینکه در حضور خداوند بی‌عیب و بری از هر ملامت باشیم، ممکن است به اصطلاحات به کار رفته در فرآیند بازرسی کاهنان از قربانی‌ها اشاره داشته باشد. در حقیقت بیان می‌کند که ما به عنوان یک قربانی زنده به خداوند معرفی میشویم.

دو) میل به نجات یافتن، یعنی اشتیاق برای مقدس شدن و بی‌عیب و بری بودن از هر ملامت  است و نه فقط گریزان بودن از آتش جهنم.

د.  به شرط اینکه در ایمان خود استوار بمانید: آن افرادی که واقعا آشتی داده شده اند باید مداومت کنند. تمرکز اصلی پولس در ادامه دادن به حقیقت انجیل است (ایمان خود را از دست ندهید… امیدی را که در وقت شنیدن انجیل به دست آوردید ترک نکنید). برای مسیحیان مهم است که به رفتار خداپرستانه خود ادامه دهند. اما تنها رفتار خداپرستانه ما را نجات نمیدهد. بنابراین حتی برای مسیحیان مهم است که به حقیقت انجیل ادامه دهند. زیرا ما از طریق فیض به واسطه ایمان نجات پیدا میکنیم.

یک) «اگر انجیل ایستادگی قدیسان را آموزش می‌دهد، در عین حال نشان می‌دهد که قدیسان کسانی هستند که تا به آخر در راه مسیح ایستادگی می‌کنند. ایستادگی آزمون درست بودن است.» (بروس)

 

کاری که پولس برای کولسیان کرد.

۱. آیه (۲۴) پولس به خاطر آن ها رنج برد.

اکنون از رنجهایی که به ‌خاطر شما کشیدم شادمانم و هر کاستی رنجهای مسیح را در بدن خود جبران می‌کنم، به‌ خاطر بدن او که کلیساست.

الف.  اکنون از رنجهایی که به ‌خاطر شما کشیدم شادمانم: پولس این نامه را از یک زندان رومی نوشت. او می‌توانست ببیند که رنجهای او برای دیگران مفید است. بنابراین او می‌توانست بگوید که این رنج ها برای کولسیان و سایر مسیحیان است.

ب.  و هر کاستی رنجهای مسیح را در بدن خود جبران می‌کنم: این کلمه رنجها هرگز برای رنج عیسی بر روی صلیب به کار نمیرود. بیشتر مفسران این را اشاره‌ای به رنجی می‌دانند، که عیسی در خدمت خود متحمل شد. این رنج ها هنوز کامل نیستند و به این معناست که، عیسی همچنان در خدمت قوم خود رنج می‌برد.

یک)«پولس به رنجهای خود برای کلیسا هیچ اعتبار کفاره‌ای نمی بخشد.»(رابرتسن)

دو) اصطلاح «رنج های مسیح» هرگز به رنج نجات بخش عیسی مسیح بر صلیب مرتبط نیست. بلکه منظور رنج هایی است که پولس به عنوان شاگرد عیسی بودن متحمل شد.»(لین)

ج. برای بدن او که کلیسا است: رنجی که پولس متحمل شد همانند رنج یک مرتاض برای خودش نبود. بلکه او به خاطر بدن مسیح خود را محتمل رنج کرد.

یک) یک مرتاض بر روی تقدس خودش، رشد روحانی خودش و کمال خودش تمرکز می‌کند. اما پولس پا بر ردپای مسیح گذاشته و تمرکزش بر دیگران بود نه خودش. پولس تقدس، رشد روحانی و کمال را هنگامی برای دیگران می‌خواست به دست آورد.

 

 

 

۲. آیات (۲۵-۲۶)  پولس خدمتکار کلیسا است و راز خدا را که زمانی پنهان شده بود آشکار کرد

من بنا بر مأموریتی که خدا به من سپرد، خادم کلیسا گشتم، تا کلام خدا را به کمال به شما بیان کنم، یعنی آن راز را که طی اعصار و نسلهای متمادی پنهان نگاه داشته شده بود، اما اکنون بر مقدسین او آشکار شده است

 الف. خادم کلیسا گشتم: پولس خادم بود، یعنی خادم بدن مسیح و کلیسا. او این موضع را به اختیار خود کسب نکرد، بلکه بر حسب نظارت خدا برای کمال مقدسبن به او اعطا شد. خداوند پولس را در به این جایگاه قرار داده بود، نه خود او.

ب. آن راز را که طی اعصار و نسلهای متمادی پنهان نگاه داشته شده بود: در مفهوم کتاب مقدس، یک حقیقت اسرار آمیز، یک معما نیست. این حقیقتی است که تنها با کشف و شهود و نه با احساس درونی میتوان آن را شناخت. اکنون میتوان آن را دانست، زیرا اکنون برای مقدسین آشکار شده است.

یک) طی اعصار و نسلهای متمادی پنهان نگاه داشته شده بود:‌ این به ما یادآوری میکند که جنبه هایی برای نقشه خدا وجود دارد که در واقع در عهدعتیق آشکار نشده بود. راز ویژه ای که پولس در اینجا به آن اشاره میکند، جنبه‌های مختلف کار عیسی در میان قوم خود است. او به طور خاص در طرح کلیسا، از یهودیان و غیر یهودیان یک بدن ساخت. زیربنای اصلی آن اسراییل بود اما فقط برای اسراییل ساخته نشد.

 

دو) «راز این است: خداوند قصد داشت که به غیر یهودیان همان امتیازات یهودیان را بدهد و آن ها را قوم خود بکند در حالیکه قوم او نبودند. این که منظور پولس از این راز چیست، در ۳:۳ افسیان بیان شده است.». (کلارک)

 

۳. آیه (۲۷) بخشی از این راز: عیسی واقعا در ایمانداران ساکن است.

خدا چنین اراده فرمود که بر ایشان آشکار سازد که این راز از چه جلال عظیمی در میان غیر یهودیان برخوردار است، رازی که همانا مسیح در شماست، که امید جلال است.

الف. راز در میان غیر یهودیان که همانا مسیح در شماست: شگفتی و شکوه عیسی مسیح در عهد عتیق به طور واضح آشکار نشده بود. به خصوص اینکه او با غیر یهودیان نیز مانند یهودیان رفتار کرد. بنابراین این جنبه از کار عیسی در بین مردمش رازی بود که تا زمان عیسی و رسولان آشکار نشد.

یک) «این بزرگترین شگفتی پولس است که خداوند غیر یهودیان را از فیض و رحمت خود بهره‌‌مند ساخته است.» (رابرتسن)

دو) این بدان معناست که خداوند در عیسی مسیح بر ما آشکار شده است. اساتید قدیمی الهیات به خدای پنهان اشاره می کنند یعنی خدایی که به آسانی قابل یافت و شناخت نیست. اساتید معاصر الهیات به خدای آشکار شده اشاره می‌کنند. خدای پنهان در مسیح هست که آشکار شده است.

ب. مسیح در شماست، که امید جلال است:‌ این امید مسیحیان به سهیم شدن در جلال است که با سخت کوشی یا سرسپردگی به خدا و یا قدرت روحانی خودمان به دست نمی‌آید. بلکه با حضور پایدار عیسی مسیح در ما و ساکن شدن مسیح در شما به دست می‌آید.

 

۴. آیات (۲۸-۲۹)  شعار پولس برای جامعه رسولان.

ما او را وعظ می‌کنیم، و هر کس را هشدار می‌دهیم و با کمال حکمت می‌آموزیم، تا همه را کامل در مسیح حاضر سازیم. از این روست که من زحمت می‌کشم و با نیروی او که در من نیرومندانه عمل می‌کند، به مجاهده مشغولم.

 

الف. ما او را وعظ می‌کنیم: این نکته موضوع موعظه پولس بود. او خودش یا عقایدش  یا حتی بسیاری از داستانهای سرگرم کننده را موعظه نمیکرد ، بلکه او مسیح را موعظه میکرد.

ب. هر کس را هشدار می‌دهیم و با کمال حکمت می‌آموزیم: پولس تمام انجیل را برای کل دنیا میخواست. او در هیچ بخشی کوتاهی نکرد. کلام انجیل برای همه بود و او آن را با کمال حکمت آموزش می‌داد.

 

یک) برخی کلمه هشدار را به عنوان «مشاوره»  ترجمه میکنند. در زبان یونان باستان این کلمه به معنی  انتقال فهم و  قرار گرفتن (دانش) بر ذهن یا قلب است. نه تنها بر اثر گذاری بر عقل تاکید می شود بلکه بر خواست و تمایل نیز هست. این توصیف، مفهوم ساده آموزش است.

دو) عملکرد هشدار و یا توسعه آموزش اشتیاق پولس در انجام وظیفه شرعی اش بود (اعمال رسولان ۳۱:۲۰). و این وظیفه رهبران کلیسا (اول تسالونیکیان ۱۲:۵) و به طور کلی همه کلیسا (کولسیان ۱۶:۳) است، با این شرط که آنها قادر به نصیحت کردن باشند (نامه به رومیان ۱۴:۱۵)

ج. تا همه را کامل در مسیح حاضر سازیم : هدف تربیت پولس این بود که مردم را در نهایت کمال به مسیح برساند و به خود متکی نکند.

یک) «بنابراین، هدف این نامه و در حقیقت هدف همه رسولان این است که هر فرد را به سوی تحقق کمال در مسیح راهنمایی کنند و تعلیم دهند. زیرا این امر باعث کمال کلیسا می شود.» (مورگان)

 

دو) «این کار برای همه بود. در مقابل، معلمان دروغین در کولسی بر این باور بودند که راه رستگاری چنان است که تنها عده معدودی آن را درک می‌کنند و این نوعی اشرافیت روحانی ایجاد کرده بود.» (وان)

د. از این ‌روست که من زحمت می‌کشم و با نیروی او که در من نیرومندانه عمل می‌کند، به مجاهده مشغولم: کار پولس توسط نیروی عظیم خداوند قدرتمند شده بود. اما قدرت خدا در زندگی پولس به این معنا نبود که او هیچ کاری انجام نمیدهد. او با توجه به کارش زحمت می‌کشید.

یک) «کلمه تقلا کردن [مجاهده]، که ریشه آن به معنای رقابت در بازی است همان طور که در مورد پولس  می‌بینیم نوعی رقابت ورزشی را با خود به همراه دارد. پولس در مورد کار خود با بی میلی حرف نمی‌زند و این طور نیست که توقع داشته باشد که با امید به فیض اگر کاستی در کارش باشد جبران خواهد شد. او سخت تلاش می‌کند.» (رایت)