فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

 خروج باب ۱۶ – مَنّا برای بنی‌اسرائیل

قول خدا به منظور تدارک.

 

1. آیۀ (1) از ایلیم تا صحرای سین

جماعت بنی‌اسرائیل جملگی از ایلیم عزیمت کردند و در روز پانزدهم از ماه دوّمِ پس از خروجشان از مصر، به صحرای سین رسیدند که میان ایلیم و سینا واقع است.

الف. در روز پانزدهم از ماه دوّمِ: این امر، یک ماه پس از خروج از مصر را نشان می­دهد، از آنجا که آنها در پانزدهم ماه پیش آن محل را ترک کردند (خروج 18:12).

ب. صحرای سین که میان ایلیم و سینا واقع است: آن­ها از ایلیم، که وادی فراغت و آسودگی بود، خارج شدند (خروج 27:15) و به سوی کوه سینا رفتند، محلی برای دیدار با خدا و دریافت شریعت او. صحرای سین در میان ایلیم و سینا واقع شده بود.

یک) در متن اصلی اسمِ «صحرای سین» ربطی به گناه ندارد و از آن‌رو به آسانی می‌تواند صحرای زین ترجمه گردد. با این وجود، همان‌گونه که داستان به پیش می­رود، درمی­یابیم که این صحرا پیوستگیِ زیادی با گناه دارد.

2. آیات (2-3) اسرائیل از موسی و هارون شکایت می­کند.

در آن صحرا، جماعتِ بنی‌اسرائیل جملگی بر ضد موسی و هارون زبان به شکایت گشودند. بنی‌اسرائیل بدیشان گفتند: «کاش در همان سرزمینِ مصر به دست خداوند مرده بودیم! آنجا گِرد دیگ‌های گوشت می‌نشستیم و نانِ سیر می‌خوردیم؛ ولی ما را به این بیابان آورده‌اید تا همگیِ این جماعت را از گرسنگی بکشید.»

الف. جماعتِ بنی‌اسرائیل جملگی بر ضد موسی و هارون زبان به شکایت گشودند: آنها چون خوراک کافی نداشتند، شروع به شکایت کردند. آذوقه‌ای که از مصر با خود حمل می‌کردند تقریباً به پایان رسیده بود، و باید در صحرا زنده باقی می­ماندند.

یک) به نظر می‌رسید آنها قبل از آنکه متحمل گرسنگی شوند، آن را پیش‌بینی‌ می‌کردند. به بیان دیگر، آنها در طول این هفته‌ها نه گرسنگی کشیدند و نه هیچ‌یک از دوستان و خانوادۀ خود را بر اثر  سوء تغذیه از دست داده بودند و یا حتی مجبور نشده بودند که تمام دام‌هایشان را به جهت تهیۀ خوراک بکشند. بلکه شروع به احساس گرسنگی نمودند و گرسنگی را پیش‌بینی می­کردند.

دو) آنها به سرعت از سرود خواندن به سوی شکایت کردن رفتند.

ب. آنجا گِرد دیگ‌های گوشت می‌نشستیم و نانِ سیر می‌خوردیم: اسرائیل انتخاب کرد که گذشته را به خاطر ­آورد و فکر کند دورانی که در مصر به سر می‌برد، برایش دوران نیکویی بود. آنها از آینده­ای که خدا برایشان ترتیب داده بود، چشم پوشیدند و همچنین گذشته را برای پشتیبانی از شکایت کردن، تحریف نمودند. این ذهنّیت در میان همۀ کسانی که شکایت می­کنند، رواج دارد.

ج. ما را به این بیابان آورده‌اید تا همگیِ این جماعت را از گرسنگی بکشید: این اِقدام متداول دیگری در میان آنان که شکایت می­کنند است. آنها پافشاری می­کردند که موسی و هارون مقصود بد یا شرورانه­ای داشتند. البته که موسی و هارون هیچ تمایلی به کشتن بنی‌اسرائیل نداشتند، و این افترایی ناخوشایند بود. با این وجود، دلِ شکایتمند، معمولاً به آسانی می‌تواند شخصی را که از او شاکی است، به بدترین مقاصد متهم کند.

یک) «در این دنیا، ذات انسانی هیچ‌گاه نمی‌تواند به حالتی پست‌تر از آن گردد که در آن بدن، شیفتۀ بردگی سیاسی شود، و روح از تأثیر گناه خوار گشته باشد. این عبرانیان درمانده، برده و گنهکار بودند و به همان خاطر قادر به انجام  توهین‌آمیزترین و شرم‌آورترین اعمال بودند.» (کلارک)

 

3. آیات (4-5) خدا موسی را از نزول نان آسمانی آگاه می­سازد.

آنگاه خداوند به موسی گفت: «همانا من از آسمان برای شما نان می‌بارانم، و قوم هر روز بروند و به اندازۀ نیاز همان روز، نان گرد آورند. بدین‌سان ایشان را خواهم آزمود که آیا مطابق شریعت من رفتار می‌کنند یا نه. در روز ششم، وقتی آنچه را که می‌آورند، آماده کنند، باید دو برابر مقداری باشد که روزهای دیگر گرد می‌آورند.»

الف. همانا من از آسمان برای شما نان می‌بارانم: این وعده‌ای فوق‌العاده بود. به‌طور معمول از آسمان نان نمی­بارد. با این وجود، خدا وعده داد که اسرائیل را به این شیوۀ غیرمنتظره تأمین نماید.

یک) این امر به ما خاطرنشان می‌کند که خدا ممکن است ما را با ذخایری که هیچ‌وقت از وجودشان مطلع نبوده­ایم تأمین کند. بعضی مواقع او از ذخایر آشنا، بعضی مواقع از منابع پیش‌بینی نشده تأمین تدارک می‌بیند.

دو) اسرائیلِ شکایت‌کننده، این نان از آسمان را «مَنّا» نامید (خروج 31:16). خدا تقریباً همواره آن را نان از آسمان می‌خواند (نحمیا 15:9، مزمور 24:78 و مزمور 40:105) یا برخی مواقع، نان فرشتگان خوانده می­شد (مزمور 25:78).

ب. قوم هر روز بروند و به اندازۀ نیاز همان روز، نان گرد آورند: خدا وعده داد که نان را از آسمان نازل کند، اما وعده نداد که آن را در دهانشان بیاندازد. آنها هنوز می­بایست هر روز بروند و چیزی را که محتاج بودند، گرد آوردند.

ج. بدین‌سان ایشان را خواهم آزمود: برکتِ نان از آسمان با مسئولیت اطاعت آمد. این مسئولیت اسرائیل را امتحان می­نماید و میزان فرمانبرداری‌شان را می­سنجد. امتحان در روز ششم صورت می‌گرفت، زمانی که آنها می­بایست دو برابر بیشتر حصّه گرد می­آوردند، تا بتوانند روز هفتم را به‌عنوان روزی برای استراحت بگذرانند.

 

4. آیات (6-8) موسی به قوم از تدارکات خدا برای آینده می‌گوید.

پس موسی و هارون به همۀ بنی‌اسرائیل گفتند: «شامگاهان خواهید دانست که این خداوند بود که شما را از سرزمین مصر بیرون آورد، و بامدادان جلال خداوند را خواهید دید، چونکه او شکایت شما را از خداوند شنیده است. زیرا ما چیستیم که از ما شکایت کنید؟» و موسی گفت: «چون خداوند شامگاهان به شما گوشت دهد تا بخورید و بامدادان نان دهد تا سیر شوید، این را خواهید دانست. زیرا خداوند شکایتی را که از او کرده‌اید شنیده است. ما چیستیم؟ شما نه از ما، بلکه از خداوند شکایت کرده‌اید.»

الف. شامگاهان خواهید دانست که این خداوند بود که شما را از سرزمین مصر بیرون آورد: ممکن است تصور شود قوم با تحمل بلایا، پسخ و رهایی از دریای سرخ، دیگر باید می­دانست که خدا آنان را از مصر خارج کرده است. با این وجود، تجربیات، حتی تجربیات عالی، به آن اندازه­ای که معمولا گمان می­کنیم، باعث تبدیل قلب نمی‌شود.

ب. بامدادان جلال خداوند را خواهید دید: آنها جلال خداوند را به‌عنوان درخششی که بر تخت جلوس کرده، نمی‌بینند بلکه جلال او را در تدارک عظیم و محبت‌آمیز برای قومش می‌بینند. این نمایش حقیقی از جلال خداست.

یک) جلال خداوند: «وزن مطلق، جاذبه (kabed «سنگین بودن»، سپس «جلال یافتن») حضور الهی او.» (کایسر)

دو) یکی از شیوه­هایی که خدا جلال خود را نمایان ساخت، از راه ابراز رحمت و نیکویی بود. خدا آنها را از بهشت به جهنم نفرستاد؛ در عوض نان فرستاد. وی همچنین از آنان درخواست ننمود که پیش از صرف خوراک از شکایت دست بکشند. دقیقاً همان‌گونه که عیسی به ما فرمان می­دهد، خدا آنان را که مانند دشمنانش عمل می‌کردند، محبت کرد و آنان را خوراک داد.

ج. او شکایت شما را از خداوند شنیده است… شکایتی را که از او کرده‌اید… شما نه از ما، بلکه از خداوند شکایت کرده‌اید: مردم گمان می‌کردند که از موسی و هارون شکایت می‌کنند (خروج 2:16). اما به‌راستی که از خداوند شکایت کردند.

د. چون خداوند شامگاهان به شما گوشت دهد تا بخورید: در خروج 4:16، خدا وعده داد که بامدادان نان را از آسمان نازل خواهد نمود. در این قسمت او نیز وعده داد که در شامگاهان، گوشت دهد تا بخورید.

تدارک خدا برای منّـا

1. آیات (9-12) خدا جلال خود را نمایان می­سازد و وعدۀ تأمین خوراک می­دهد.

سپس موسی به هارون گفت: «به تمامی جماعت بنی‌اسرائیل بگو: «به حضور خداوند نزدیک آیید زیرا شکایت شما را شنیده است.»» پس در همان حال که هارون با تمامی جماعت بنی‌اسرائیل سخن می‌گفت، ایشان به سوی صحرا می‌نگریستند که هان، جلال خداوند در ابر ظاهر شد! خداوند به موسی گفت: «شکایت بنی‌اسرائیل را شنیده‌ام. بدیشان بگو: «هنگام عصر گوشت خواهید خورد و بامدادان از نان سیر خواهید شد تا بدانید که من یهوه خدای شما هستم.»»

الف. جلال خداوند در ابر ظاهر شد! خداوند به موسی گفت: نمی‌دانیم آیا همۀ قوم شنیدند که خدا با موسی سخن گفت یا آنکه تنها موسی آن (سخنان) را شنید. یقیناً، همگان می­دانستند که خدا در جلال با موسی سخن می­گوید، اما نمی­دانیم که آیا آنها قادر بودند چیزی را که خدا به او  بیان کرد را بشنوند یا خیر.

ب. شکایت بنی‌اسرائیل را شنیده‌ام: از آن‌رو که موسی پیشتر در جریان این ماجرا بود (بر اساس خروج 4:16-5)، به این ذهنیت قوت بیشتری می­بخشد که خدا این سخنان را بیشتر به‌خاطر منفعتِ اسرائیل و نه منفعت موسی به‌طور عمومی بیان کرده است.

2. آیات (13-14) خدا بلدرچین را به‌عنوان گوشت و نان را از آسمان نازل می­کند.

شامگاهان، بِلدرچین‌ها برآمدند و اردوگاه را پوشانیدند؛ و بامدادان لایه‌ای از شبنم، گرداگرد اردوگاه نشست. و چون شبنم برخاست، اینک بر روی صحرا پولَک‌های ریز شبیه ژالۀ یخ‌زده بر زمین پدیدار شد.

الف. شامگاهان، بِلدرچین‌ها برآمدند و اردوگاه را پوشانیدند: خدا به  شیوه­ای اعجاب‌آور به اسرائیل گوشت بسیاری در صحرا عطا نمود. این ابراز رحمت عمیقی از سوی خدا بود. زمانی که اسرائیل شکایت نمود، خدا می­توانست به وسیلۀ داوری یا مجازات پاسخ بدهد، ولی در عوض به آنها گوشت برای خوراک داد.

یک) بلدرچین‌های اشاره شده در این قسمت «همواره میان ناحیۀ اروپای جنوبی و عربستان در تمام شبه جزیره سینا کوچ می‌کنند. آنها پرندگان کوچکی هستند که پروازی مستحکم اما کم ارتفاع دارند و اغلب شامگاهان بر روی زمین یا در بوته­های کم ارتفاع لانه‌سازی می­کنند. زمانی که بی‌رمق می­گردند، نمی‌توانند… دوباره پرواز کنند. پرندگان خوراک نیکویی هستند و خوراک محبوب مصریان بودند.» (کول)

ب. پولَک‌های ریز شبیه ژالۀ یخ‌زده بر زمین پدیدار شد: نانِ آسمانی هر صبح همراه با ژاله آورده می­شد، مانند پس­ماندۀ شبنم. ریز، پولَکی و شبیه شبنم یخ‌زده بر زمین بود. از همان رو، جمع کردن آن راحت نبود. باید از روی زمین جارو می­شد.

یک) خروج 31:16 نان آسمانی را همچون تخم گشنیز (به اندازۀ بذرِ کنجد) و شیرین همچون عسل توصیف می‌کند. اعداد 7:11 بیان می­دارد که به رنگ مروارید بود. آن را یا می‌پختند یا آب‌پز می‌کردند (خروج 23:16).

دو) اعداد 8:11 بیان می­کند که آن را بر روی سنگ‌های آسیاب آسیا می­کردند یا در هاون می‌کوبیدند، در تابه سرخ می­کردند و از آن کیک تهیه می­نمودند؛ و مزۀ آن همچون مزۀ شیرینی بود که با روغن درست شده باشد.

سه) گویا اسطوره­های یهودی بیان داشته­اند که این نان از سوی آسمان چه مزه­ای داشت. «فقط کافی بود شخصی این غذای به‌خصوص را طلب می­کرد، و بلافاصله پس از آنکه به آن می­اندیشید، مائدۀ آسمانی مزۀ مطلوب آن خوراک را می­گرفت. همان خوراک برای هرکسی که آن را میل می­نمود، براساس سنش، مزۀ متمایزی داشت؛ برای کودکان مزۀ شیر، برای جوانان قدرتمند همچون نان، برای پیرمردان همچون عسل، برای بیماران همچون دانۀ جو غوطه‌ور در روغن و عسل بود.» اما آنها نیز نوشتند که مائدۀ آسمانی در دهان غیریهودیان تلخ مزه بود. (گینزبرگ)

چهار) همچنین گویا اُسطوره­های یهودی به ما بیان می­کنند که چگونه می­توانستند آن را از زمینِ صحرا جارو کنند به‌طوری که خاک در آن باقی نماند. این اُسطوره­ها می­گفتند هنگامی که خدا، منّـای آسمانی را نازل می‌کرد، اول نسیمی شمالی را می‌فرستاد تا زمینِ صحرا را بروبد و سپس بارانی را برای شستشوی آن نازل نمود. سپس نان آسمانی بر زمین پاک نازل می‌شد.

ج. پولَک‌های ریز: تمایز دقیق آنکه این پولَک چه بود، دشوار است. بعضی پژوهشگران آن را با آنچه که اعراب امروزی آن را mann می­خوانند، می‌شناسند، که زمانی پدید می­آید که: «حشره‌ای کوچک، پوست درخت گز را سوراخ می‌کند، شیره آن را خورده و مایع روشنی از خود تراوش کرده که زمانی که به زمین می­رسد همچون گویچه­ای قندی متبلور می­شود. زمانی که خورشید طلوع می­کند، سریع آب  و محو می­گردد.» (باکینگهام)

یک) با اینکه امکان دارد نانِ آسمانی همانند mann امروزی در شبه جزیره سینا باشد، اما دقیقاً همان نبوده است. mann امروزی هیچ‌گاه به میزان زیاد تولید نمی­گردد، کُل سال باقی نمی­ماند و منحصر به یک ناحیۀ جغرافیایی کوچک است.

د. شبیه ژالۀ یخ‌زده بر زمین: مقصود از ارائۀ نانِ آسمانی فقط برطرف کردن احتیاجات مادیِ اسرائیل نبود، بلکه تعلیم آموزه­های جاودانۀ توکل به خدا، برای آنها بود. این در قسمت­هایی همچون تثنیه 3:8 شرح داده شده است: «او شما را خوار و زبون ساخت و گرسنه گذاشت، و خوراکِ مَنّا را به شما خورانید که نه شما از آن خبر داشتید و نه پدرانتان، تا به شما بیاموزاند که انسان تنها به نان زنده نیست، بلکه به هر کلامی که از دهان خداوند صادر ‌شود انسان زنده می‌‌شود.» زمانی که خدا ما را در جایگاه محتاجانه­ای می­گذارد، در نظر ­دارد که فراتر از رفع احتیاج، کاری کند. او می‌خواهد درس‌های ابدی تعلیم بدهد.

یک) خوراک دادن به اسرائیل از راه نانِ آسمانی مثالی از شیوۀ خدا برای همکاری با انسان بود. اسرائیل نمی­توانست منّـا را به وجود بیاورد، و خدا آن را برای آنها جمع نمی‌کرد. هریک باید نقش خود را ایفا می­کرد.

دو) «حیوانات معمولاً از راه خوراکشان، تربیت می­شوند. زمانی که نمی­توان از هیچ شیوۀ دیگری برای کنترل آنها استفاده کرد، از طریق حس گرسنگی و تشنگی و خوراکشان تعلیم داده می‌شدند.» (اسپرجن)

3. آیۀ (15) قوم نانِ آسمانی را منّـا نامیدند.

بنی‌اسرائیل با دیدن آن به یکدیگر گفتند: «این چیست؟» زیرا نمی‌دانستند آن چیست. موسی بدیشان گفت: «این نانی است که خداوند به شما داده تا بخورید.

الف. به یکدیگر گفتند: این چیست: اسم مَنّا (که بعدها در خروج 31:16 نامیده شد) به مفهومِ «آن چیست؟» است، و آن اسم از پرسشی که در این آیه سؤال شده، گرفته شده است.

ب. زیرا نمی‌دانستند آن چیست: خدا خوراک آنها را تأمین نمود، اما آنها این امر را متوجه نشدند. اغلب اوقات که تدارک خدا بر ما می‌آید، نمی‌توانیم آن را تشخیص دهیم. خدا احتیاجات اسرائیل را برطرف می­سازد، اما او این عمل را به شیوه­ای انجام داد که آنها انتظارش را نداشتند.

4. آیات (16-19) دستورالعمل‌هایی برای گِردآوری نان آسمانی.

«فرمان خداوند این است: «هر یک از شما به اندازۀ خوراکش از آن برگیرد. برای هر نفر که در خیمۀ شماست، به اندازۀ یک عومِر، به شمارۀ نفوس برگیرید.»» پس بنی‌اسرائیل چنین کردند؛ برخی زیاد برگرفتند، برخی کم. و آن را به معیار عومِر اندازه گرفتند. آن که زیاد برگرفته بود اضافه نداشت و آن که کم برگرفته بود، کم نداشت. هر کس به اندازۀ خوراکش برگرفته بود. آنگاه موسی بدیشان گفت: «هیچ‌کس نباید چیزی از آن را تا صبح باقی نگاه دارد.»

الف. هر یک از شما به اندازۀ خوراکش از آن برگیرد: نانِ آسمانی باید به شکل فردی یا خانوادگی گردآوری می‌شد. هر یک از خاندان­ها باید خودشان برای خودشان گردآوری می­کردند و یک خانواده غنی نمی­توانست خانواده­ای مستمند را اجیر سازد تا کارشان را برای آنها به انجام رساند.

ب. برای هر نفر، به اندازۀ یک عومِر: یک عومِر می‌تواند به مقدار یک گالُن باشد، به‌ویژه در تاریخ اسرائیل. اما در این قسمت ابتدایی در تاریخ اسرائیل امکان دارد تنها به مفهوم اندازۀ یک فنجان پُر باشد. این مقیاسی مبهم است.

5. آیات (20-21) بعضی از افراد قوم در آزمایش خدا ناکام می­مانند.

اما به موسی گوش ندادند و برخی قسمتی از آن را تا صبح باقی نگاه داشتند. ولی آنچه نگاه داشته بودند، کرم گذاشت و متعفن شد. پس موسی بر ایشان خشم گرفت. باری، هر روز صبح هر کس به اندازۀ خوراکش از آن برمی‌گرفت، و با گرم شدن آفتاب آب می‌شد.

الف. اما به موسی گوش ندادند: آنها به روشنی فرمان خدا را شنیدند و به وضوح فرمان خدا را دریافتند. با این وجود، به دلایلی حس می­کردند که ناگزیر نیستند از فرمان خدا پیروی نمایند. به خاطر عدم اطاعتشان، تنبیه سختی پیش رو بود چیزی که از عدم اطاعت، گرد آوردند، کرم گذاشت و متعفن شد.

ب. باری، هر روز صبح هر کس به اندازۀ خوراکش از آن برمی‌گرفت: تجربۀ نامطبوع عدم اطاعتشان، آنان را با بی‌میلی به سوی فرمانبرداری هدایت نمود.

ج. با گرم شدن آفتاب آب می‌شد: گویا نان آسمانی باید صبح زود گردآوری می­شد و مهیا می­گشت. این شیوۀ فیض خدا برای وادار نمودن قوم اسرائیل به داشتنِ اخلاقیات کاری بود.

6. آیات (22-30) خدا در روز پیش از عید شَبّاتِ دو برابر (خوراک) تدارک دید.

قوم در روز ششم دو چندان، یعنی برای هر نفر دو عومِر، برگرفتند. و رهبران جماعت جملگی آمده، موسی را از این امر آگاه ساختند. او بدیشان گفت: «فرمان خداوند این است: ‘فردا روز فراغت است، شَبّاتِ مقدسِ خداوند. پس آنچه باید پخت بپزید، و آنچه باید جوشاند بجوشانید، و آنچه باقی مانَد ذخیره کرده، تا صبح نگاه دارید.’» پس مطابق دستور موسی آن را تا صبح ذخیره کردند، که نه گندید و نه کرم گذاشت. آنگاه موسی گفت: «امروز از این بخورید، زیرا که امروز، شَبّاتی برای خداوند است. امروز از این چیزی در صحرا نخواهید یافت. شش روز آن را برگیرید، ولی در روز هفتم که شَبّات است، از آن هیچ نخواهد بود.» با این حال، برخی از مردم در روز هفتم بیرون رفتند تا از آن برگیرند، اما چیزی نیافتند. آنگاه خداوند به موسی گفت: «تا به کی از اجرای فرمان‌ها و شرایع من سرپیچی می‌کنید؟ ببینید که خداوند شَبّات را به شما بخشیده است؛ از همین رو است که در روز ششم به اندازۀ دو روز به شما نان می‌دهد. پس در روز هفتم، هر کس هر جایی هست، همان جا بماند؛ کسی نباید از مکانش بیرون برود.» پس قوم در روز هفتم فراغت یافتند.

الف. قوم در روز ششم دو چندان، برگرفتند: خدا وعده داد که در روز ششم دو چندان، تدارک ببیند و این امر را عملی ساخت. شاید تا اندازه­ای برای قوم اسرائیل غافلگیر‌کننده بود، زیرا آنها حس می­کردند باید به موسی اطلاع دهند (موسی را از این امر آگاه ساختند).

ب. فردا روز فراغت است، شَبّاتِ مقدسِ خداوند: این نخستین مرتبه­ای بود که خدا دربارۀ شَبّاتِ با اسرائیل سخن گفت. خدا اساساً آنها را مجبور ساخت تا با فرستاده نشدن نان از آسمان در روز شَبّاتِ، آن روز را محترم بشمرند (امروز از این چیزی در صحرا نخواهید یافت).

7. آیات (27-30) در روز شَبّاتِ مَنّا نازل نمی­شود.

با این حال، برخی از مردم در روز هفتم بیرون رفتند تا از آن برگیرند، اما چیزی نیافتند. آنگاه خداوند به موسی گفت: «تا به کی از اجرای فرمان‌ها و شرایع من سرپیچی می‌کنید؟ ببینید که خداوند شَبّات را به شما بخشیده است؛ از همین رو است که در روز ششم به اندازۀ دو روز به شما نان می‌دهد. پس در روز هفتم، هر کس هر جایی هست، همان جا بماند؛ کسی نباید از مکانش بیرون برود.» پس قوم در روز هفتم فراغت یافتند.

الف. برخی از مردم در روز هفتم بیرون رفتند تا از آن برگیرند: علیرغم چیزی که خدا فرمود، بعضی در پِی نان آسمانی بیرون رفتند اما وی فرمود نانی نخواهید یافت. بعضی افراد تنها با تجربه شخصی فرا می­گیرند.

ب. اما چیزی نیافتند: سخن خدا صحیح بود و آنها چیزی نیافتند. این آموزۀ مقتدرانه­ای بود، و به اسرائیل تعلیم داد که به چیزی که خدا فرموده بود، پیش از آنکه درستی آن را بیازمایند، اطمینان نمایند.

یک) مردم این روزگار همچنان در پِی زندگی و خود شکوفایی در مکان­هایی هستند که خدا گفته در آنجا وجود نخواهند داشت.

8. آیات (31-36) خدا فرمان داد مقداری نان آسمانی، به‌عنوان شهادتی از تدارک او برای خوراک آنها، کنار گذاشته شود.

خاندان اسرائیل آن نان را مَنّا نامیدند. آن همچون تخم گشنیز سفید بود و طعمی چون کلوچۀ عسلی داشت. موسی بعدها گفت: «فرمان خداوند این است: «یک عومِر از مَنّا را برگیرید تا طی نسل‌های شما نگاه داشته شود، تا آن نان را ببینند که در صحرا به شما برای خوراک دادم، آنگاه که شما را از سرزمین مصر بیرون آوردم.»» پس موسی به هارون گفت: «ظرفی برگیر و آن را از یک عومِر مَنّا پر کن و آن را در حضور خداوند بگذار تا در نسل‌های شما نگاه داشته شود.» هارون مطابق آنچه خداوند به موسی فرمان داده بود، مَنّا را مقابل صندوق شهادت قرار داد تا نگاه داشته شود. بنی‌اسرائیل چهل سال مَنّا می‌خوردند، تا به سرزمینی آباد رسیدند. باری، تا رسیدن به مرزهای کنعان، خوراکشان مَنّا بود. (عومِر معادل یک‌دهمِ ایفَه است.)

الف. خاندان اسرائیل آن نان را مَنّا نامیدند: این نام به مفهومِ «این چیست؟»، می‌باشد. این سوال بر مبنای پرسشی است که در خروج 15:16 پرسیده شده است.

ب. آن همچون تخم گشنیز سفید بود: این عبارت به ریز بودن ذرات نان آسمانی اشاره می‌کند. به این مفهوم که می­بایست با فروتنی و به دقت گردآوری می­شد.

ج. طعمی چون کلوچۀ عسلی داشت: خدا به اسرائیل خوراک خوشمزه عطا کرد. او آنان را حریرۀ بدون طعم یا آش خمیر مانند نداد. از آن‌رو که می­توانست همچون نان یا کیک پخته شود (خروج 23:16)، خوردن هر روزۀ مَنَّا همچون میل نمودن نان شیرین بود.

د. یک عومِر از مَنّا را برگیرید تا طی نسل‌های شما نگاه داشته شود: این ظرف پر از نان آسمانی بعدها در صندوق عهد جای گرفت که در اینجا به‌عنوان شهادت به خاطر آورده می­شود (عبرانیان 4:9).

ه‍. تا رسیدن به مرزهای کنعان، خوراکشان مَنّا بود: به همان اندازه که برای خدا اهمیت داشت که این نان را از آسمان نازل کند، همان‌قدر هم مهم بود که ارائۀ آن را متوقف سازد. این امر که اسرائیل دوباره در جایگاهی قرار گیرد که از راه تلاش و کوشش فراوان -که خود برکتی از خدا است- تدارک معمولِ خدا را دریافت کند، امری ضروری بود.

یک) «آنان که ابر را دنبال نمودند، همواره از خوراکشان مطمئن بودند. جایی که ابر جمع می­شُد، مَنّا نازل می­گشت.» (مایر)

دو) مَنّا، این نان آسمانی، وصف قوت خودِ عیسی است. پس از خوراک دادن به 5000 نفر، عیسی با کسانی سخن گفت که خواستار بودند او به خوراک دادن به آنان با نیروی اِعجاب‌آورش ادامه دهد. آنها در نظر داشتند همان‌طور که عیسی برای اسرائیل در صحرا خوراک مهیا ساخت، برای آنان نیز تدارک ببیند. این چیزی است که عیسی در جواب فرمود:

عیسی پاسخ داد: «آمین، آمین، به شما می‌گویم، موسی نبود که آن نان را از آسمان به شما داد، بلکه پدر من است که نان حقیقی را از آسمان به شما می‌دهد. زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده، به جهان حیات می‌بخشد.» (یوحنا 32:6-33)

سه) عیسی همان نان آسمانی است، و ما باید او را همان‌طور که اسرائیل مَنّا را پذیرفت، بپذیریم.

·    با توجه به نیازمان، گرسنگی.

·    هرکسی برای خودش، خانواده به خانواده.

·    هر روز.

·    با فروتنی -شاید حتی بر روی زانوانمان.

·    همراه با شکرگزاری، با اطلاع از آنکه شایستگی آن را نداریم.

·    آن را می­خوریم، هدیه آن را به درون می­بریم، به درونی­ترین بخش هستیِ­ خود.