فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!
خروج باب 12 – خدا عید پِسَخ را بنا میکند.
دستورالعملهای عید پِسَخ.
1. آیات (1-6) هر خانواده باید برهای بگیرد.
خداوند در سرزمین مصر به موسی و هارون گفت: «این ماه برای شما سرِ ماهها یعنی اوّلین ماه سال باشد. به همۀ جماعت اسرائیل بگویید در روز دهمِ این ماه، هر مرد باید برهای برای اهل خانهاش برگزیند، برای هر خانهوار یک بره. اگر شمار افراد خانهواری برای یک بره کم باشد، بره را با همسایۀ مجاور خود قسمت کنند، و تعداد افراد را در نظر بگیرند. بر حسب مقداری که هر کس میخورد باید بره را حساب کنید. برۀ شما باید بیعیب باشد و نَرینۀ یک ساله. از گوسفندان یا بزها آن را بگیرید. تا روز چهاردهم این ماه از آن نگهداری کنید، و هنگام عصر تمام جماعت اسرائیل برههای خود را ذبح کنند.
الف. این ماه برای شما سرِ ماهها باشد: رهاییِ قریبالوقوع از مصر، چنان اقدام برجستهای بود که خداوند بنیاسرائیل را فرمود تقویم خود را از نو بسازند. حال سال جدید با ماه رهاییِ آنان از مصر شروع میشود. این روشی پُرشور برای بیان آن بود که همهچیز باید دگرگون میگشت.
یک) «خداوند همواره خداوند شروعهای دوباره در تاریخ درماندگی (از کار اُفتادگی) است. عبارتی آخرتشناسی در این سخنان نمایان میشود: ‘بنگرید، که من همه چیز را نو خواهم کرد.‘» (مورگان)
دو) «تاریخچه یک قوم را از بشارتش شروع کنید. سرگذشت مردمان یک قوم را از روزی که درجلوی پای عیسی سجده نمودند، آغاز بنمایید.» (اسپرجن)
سه) به همۀ جماعت اسرائیل بگویید: «این اولین رویداد از کتب پنجگانه است که بَنا بود به کلمهای اختصاصی مبدل گردد، که اسرائیل را در مفهوم مذهبی خود شرح میدهد… و زیربنای استفاده عهدجدید از واژۀ ekklesia، به معنای «کلیسا» است.» (کول)
ب. هر مرد باید برهای برای اهل خانهاش برگزیند: در دهم ماه نخست، هر خانواده – یا اهل خانه- باید برهای برمیگزید، و بره باید چهار روز تا زمان عید پِسَخ با خانواده زندگی مینمود (در روز دهمِ این ماه… تا روز چهاردهم این ماه).
یک) بدینسان بره جُزئی از خانواده میشود. تا لحظهای که در روز چهاردهم قربانی شود، هم مورد احترام قرار میگیرد و هم برایش عزاداری میشود. خداوند قربانیِ چیزی گرانبها را در نظر داشت.
دو) اگر شمار افراد خانهواری برای یک بره کم باشد: رابیها بعدها مشخص کردند که باید برای هر برۀ عید پِسَخ، حداقل ده نفر در خانوار باشد، و بیشتر از بیست فرد نباشند.
سه) «عید پِسَخ، عیدی بومی و خانوادگی بود، و از آنرو سرچشمۀ اولیۀ خود را نمایان میسازد. در این قسمت هیچ معبد، خیمه ملاقات، قربانگاه و کاهنی وجود ندارد: اما نمایندگی و نه جانشینی، بهروشنی بیان شده است.» (کول)
ج. برۀ شما باید بیعیب باشد: همچنین بره میبایست بیعیب باشد. این قربانی خداوند میبایست همچون برهای بینقص باشد.
د. از گوسفندان یا بزها آن را بگیرید: واژۀ عبریِ بره میتواند به یک گوسفند یا بُز جوان اشاره داشته باشد.
یک) «واژۀ عبریِ seh واژهای کاملاً خنثی است و باید «رئیس انبار (کوچک)» ترجمه گردد که به طور یکسان برای گوسفند و بز در هر سنی به کار می رود. به نظر میرسد که عبرانیان، مانند چینیها، هر تمایزی میان گوسفند و بز را همچون یک بخش جزئی در نظر گرفتهاند. شاید به همین دلیل «جدا کردن گوسفندان از بزها» مَثَلی از دقت خدا در زمان عهدجدید است (متی 32:25).» (کول)
دو) هنگام عصر تمام جماعت اسرائیل برههای خود را ذبح کنند: «مسیح در عصرهنگامِ دنیا ظهور کرد؛ در «واپسین ساعت» (رساله اول یوحنا 11:2)؛ هنگامی که تاریکی همه را در برگرفته بود؛ در شامگاهِ گناه و مرگ.» (ترپ)
2. آیات (7-11) فرامین غذا خوردن در عید پِسَخ.
آنگاه مقداری از خون را گرفته، آن را بر دو تیر عمودی و بر سردرِ خانههایی که در آن به خوردن آنها مشغولند، بمالند. گوشت را همان شب بر آتش کباب کنند و با نانِ بیخمیرمایه و سبزیجات تلخ بخورند. گوشت را خام یا آبپز نخورید، بلکه آن را با کله، پاچه و درون شکمش روی آتش کباب کنید. چیزی از آن را تا صبح نگاه مدارید و اگر چیزی تا صبح باقی ماند، بر آتش بسوزانید. آن را بدینگونه بخورید: کمربندهای خود را ببندید، کفش به پا کنید و عصا به دست بگیرید. شتابان بخورید که این پِسَخ خداوند است.
الف. مقداری از خون را گرفته، آن را بر دو تیر عمودی و بر سردرِ خانههایی که در آن به خوردن آنها مشغولند، بمالند: پیش از خوردن بره عید پِسَخ، خون آن باید به سَردَر خانه، بالای دو تیر عمودی و بر هر سوی آن، خون مالیده شود. تنها قسمتی از این قربانی که به خداوند ارائه میشد، خون آن بود؛ باقی آن، توسط هر خانوار خورده شده یا دور انداخته میشد (اگر چیزی تا صبح باقی ماند، بر آتش بسوزانید).
یک) همانطور که خون به سردر و هر دو سوی مالیده میشد، این خون به سوی پایین چکه میکرد و شکل یک صلیب را در درگاه شکل میداد.
دو) خون روی تیرهای عمودیِ دَر نمایان میساخت که برۀ قربانی پِسَخ باید در زندگی روزمره به خاطر آورده شود. هر مرتبه که به خانه داخل میشوید یا خارج میگردید، آن را میبینید.
ب. آن را بدینگونه بخورید: سپس، بره را میتوانستند بخورند -اما فقط در صورتی که روی آتش کباب شده باشد، خود بره با آتش تماس پیدا میکرد و سبزیهای تلخ همراه غذا بود.
یک) «بره عید را نه فقط برای اینکه به او نگاه کنند، بلکه برای خورده شدن کشتند. و خداوند ما عیسی مسیح فقط برای اینکه درباره او بشنویم و درباره او صحبت کنیم و درباره او فکر کنیم کشته نشده است، بلکه برای اینکه از او بهره ببریم.» (اسپرجن)
ج. چیزی از آن را تا صبح نگاه مدارید: برۀ پِسَخ باید بهطور کامل صَرف میشد؛ یک خانوار باید قربانی را بهطور کامل در یک وعدۀ غذایی میخورد.
یک) ذهنیت در پس خوردن تمامی آن به این مفهوم بود که شما میبایست تمامی آن را مصرف کنید و بخشی از آن را برای بعداً و به منظور آذوقه انبار نکنید. این به منظور در همان لحظه، همین الان بود، و شما میبایست تمامی آن را مصرف مینمودید بیآنکه گمان کنید بتوانید مقدار اندکی از آن را صرف نموده و هرموقع خواستید دوباره به سراغ آن بیایید. ما از تمامیِ عیسی بهرهمند میشویم، نه تنها از بخشهایی که ما را خرسند میسازند.
د. کمربندهای خود را ببندید، کفش به پا کنید و عصا به دست بگیرید: برۀ عید پِسَخ باید با ایمان صرف میشد، و یقین حاصل میشد که رهاییای که بر مردمان اسرائیل وعده داده شده بود، باقی است و آنها بیدرنگ در آن رهایی گام برمیدارند.
یک) ایمان برای حفظ عید پسخ حیاتی بود: «به ایمان بود که او پِسَخ و پاشیدن خون را به جا آورد تا هلاککنندۀ نخستزادگان، بر نخستزادگان اسرائیل دست دراز نکند.» (عبرانیان 28:11)
ه. این پِسَخ خداوند است: عید پسخ به آن مفهوم از آنِ یهوه بود که او آن را مهیا ساخت:
· همچون راه نجات، برای نجات اسرائیل از بلای نخستزادگان.
· همچون یک سُنت، برای به خاطر آوردن رهایی و نجاتی که خداوند برای اسرائیل به ارمغان آورد.
· همچون نمایشی مقتدرانه، ایفای نقش قربانی کامل و نجاتی که عیسی بعدها به ارمغان میآورد.
یک) با الهام از روحالقدس، پولس بهطور بینقصی روشن کرد: «زیرا مسیح، برۀ پِسَخ ما، قربانی شده است» (اول قرنتیان 7:5). یحیایِ تعمیددهنده زمانی که دربارۀ عیسی گفت، همان تصویر را ترسیم نمود، «این است برۀ خدا که گناه از جهان برمیگیرد!» (یوحنا 29:1) گویا عیسی درحقیقت در عید پسخ به صلیب کشیده شد (یوحنا 14:19). ما با عیسی در عید پسخ دیدار میکنیم.
· عیسی با خانوادهای انسانی زندگی کرد و با آنها پیوند خورد پیش از آنکه برای آنها قربانی شود.
· قربانی عیسی باید برای هر خانواده مناسب باشد، نه اینکه صرفاً بر مبنای جامعه یا ملیتی خاص باشد.
· عیسی، بره عید پسخ بیعیب بود –به شکلی بینقص بود که به هیچ گناه، عیب اخلاقی یا روحانی آلوده نبود.
· تنها خون عیسی، یعنی حیات جاری شدۀ حقیقی او بود که کفارۀ گناه شد.
· عیسی در مرگش، با آتش لمس شد، آتش داوری و غضب خدا.
· عیسی در مرگش، جام تلخ داوری خدا را دریافت.
· عمل عیسی باید تمام و کمال دریافت شود، بیآنکه چیزی ذخیره بماند.
· اقدام عید پسخ عیسی برای قومش، سرآغاز و پیش درآمد رهاییِ آنان است.
3. آیات (12-13) محافظت شده با خون.
در همان شب، من از سرزمین مصر عبور خواهم کرد و هر نخستزاده را در سرزمین مصر، اعم از انسان و چارپا، خواهم زد و بر همۀ خداوندیان مصر داوری خواهم کرد. من خداوند هستم. آن خون نشانهای خواهد بود برای شما بر خانههایی که در آن به سر میبرید: خون را که ببینم از شما خواهم گذشت، و آنگاه که مصر را بزنم، کوچکترین بلایی بر شما نخواهد آمد.
الف. خون را که ببینم از شما خواهم گذشت: برای اینکه اسرائیل از داوری نخستزادگان مصون بمانند، باید خون را به همان شیوه که خداوند گفت به کار میبردند. خونِ بره برای چیزی که خداوند خواسته بود ضروری بود.
یک) اگر یک خانوادۀ اسرائیلی به قدرت خونِ بره ایمان نداشت، میتوانستند بره را قربانی کرده و بخورند، اما با این حال باز هم با داوری خدا مواجه میشدند.
دو) اگر یک خانوادۀ مصری به قدرت خونِ بره ایمان داشت، و قربانی مناسبی برای عید پسخ میداد، از داوری عفو میشد.
سه) بهِعلاوه، توافق عقلی با آنچه خداوند در مورد خون گفته است کافی نبود؛ آنها در واقع میبایست کاری را انجام میدادند که خدا گفت باید با خون انجام شود.
ب. هر نخستزاده را در سرزمین مصر خواهم زد: خدا اسرائیل را همچون نخستزادۀ خود و قوم خاص خود میدانست. حالا که مصر از رهاسازیِ نخستزادگان خدا امتناع کرد، بنابراین خدا نخستزادگان مصر را به جهت کیفر و داوری طلبید.
4. آیات (14-20) بنیاننهادن عید پِسَخ و عید فطیر بهعنوان اعیاد رسمی.
«این روز برای شما روز یادبود باشد؛ در آن برای خداوند عیدی نگاه دارید. نسل اندر نسل آن را بهعنوان فریضهای ابدی جشن بگیرید. تا هفت روز نانِ بیخمیرمایه بخورید. همان روز اوّل خمیرمایه را از خانههایتان بزدایید، زیرا از روز اوّل تا روز هفتم هر که چیزی با خمیرمایه بخورد، باید از میان اسرائیل منقطع شود. در روز اوّل، محفل مقدّس تشکیل دهید، و نیز در روز هفتم. در آنها به هیچ وجه کار نکنید، مگر برای تهیه غذایی که هر کس باید بخورد؛ این تنها کاری است که میتوانید انجام دهید. عید فطیر را نگاه دارید، زیرا در این روز بود که لشکرهای شما را از سرزمین مصر بیرون آوردم. این روز را بهعنوان فریضۀ ابدی، نسل اندر نسل نگاه دارید. در ماه اوّل، از شامگاهِ روز چهاردهم تا شامگاهِ روز بیست و یکم، نانِ بیخمیرمایه بخورید. تا هفت روز نباید در خانههای شما اثری از خمیرمایه باشد. هر که چیزی با خمیرمایه بخورد باید از جماعت اسرائیل منقطع شود، خواه غریب باشد، خواه بومی. هیچ چیز که با خمیرمایه تهیه شده باشد، نخورید. هر جا که زندگی میکنید، نانِ بیخمیرمایه بخورید.»
الف. تا هفت روز نانِ بیخمیرمایه بخورید: عید پِسَخ در روز دهم آغاز گشت؛ در روز چهاردهم نان بیخمیرمایه خوردند، و این نخستین روز عید فطیر بود. بنابراین تا هفت روز پس از آن، تنها نان بیخمیرمایه خوردند.
ب. عید فطیر را نگاه دارید، زیرا در این روز بود که لشکرهای شما را از سرزمین مصر بیرون آوردم: برای نخستین عید پِسَخ، نان بیخمیرمایه ضرورتی عملی بود –آنها با چنان عجلهای مصر را ترک کردند که زمانی برای تخمیرِ خمیر نان باقی نبود. پس از نخستین عید پِسَخ، عید فطیر، نسل اندر نسل گواهیای بر آنها بود.
ج. تا هفت روز نباید در خانههای شما اثری از خمیرمایه باشد: همچنین خمیرمایه تصویری از گناه و فساد بود، به این دلیل که کمی خمیرمایه بر کل خمیر تأثیر میگذارد، و همچنین بهخاطر اینکه خمیرمایه باعث «باد کردن» خمیر میشود -درست همانطور که غرور و گناه باعث میشود «باد کنیم».
یک) درواقع، خداوند آنها را فراخواند تا پس از رهایی اولیه از مصر، «بیخمیر مایه» رفتار کنند. به شکل نمادین، آنها به زندگیای حاکی از پاکی (عفت) در حضور خداوند فراخوانده میشدند.
دو) برخی معتقدند در خلاص شدن از شَر همه خمیرمایه، جنبه بهداشتی نیز وجود داشت. از آنجایی که آنها از یک تکه خمیر از پخت قبلی برای تهیه نان آن روز استفاده کردند، و این کار را مکرر انجام میدادند، باکتریهای مضر میتوانستند در خمیر نفوذ کنند -بنابراین، خوب بود که تمام خمیرمایه را بردارند و حداقل یک مرتبه در سال از نو شروع کنند.
موسی قوم را در برگزاری عید پِسَخ رهبری میکند.
1. آیات (21-23) موسی بر مشایخ میگوید مطابق فرمان خدا عمل کنند.
آنگاه موسی همۀ مشایخ اسرائیل را گرد آورد و گفت: «بروید و برههایی برای خود، بر حسب خانوادههای خود بگیرید و پِسَخ را ذبح نمایید. دستهای از گیاهِ زوفا گرفته، در خونی که در تشت است فرو برید و بر سردر و دو تیر عمودی دَرِ خانههای خود بمالید. هیچیک از شما تا صبح از درِ خانۀ خود بیرون نرود. هنگامی که خداوند میگذرد تا مصریان را هلاک کند، خونی را که بر سردر و دو تیر عمودی در است خواهد دید و از دَرِ آن خانه خواهد گذشت، و اجازه نخواهد داد که هلاککننده به خانههایتان درآید و شما را بزند.
الف. موسی همۀ مشایخ اسرائیل را گرد آورد و گفت: از مشایخ انتظار میرفت که این مراسم را رهبری کنند. موسی به آنها دستور داد تا عید پسخ را به جا آورند، زیرا میدانست که باقی قوم از آنها پیروی خواهند کرد.
ب. دستهای از گیاهِ زوفا گرفته: آنها از گیاهِ زوفا برای ریختن خون به چارچوب دَر و سنگ سَردَر استفاده نمودند. در کتابمقدس، از گیاه زوفا اغلب برای پاکسازی گناه استفاده میشد.
یک) در لاویان 6:14، در مراسم تطهیر شخص جذامی، از گیاهِ زوفا برای مالیدنِ خون استفاده میشد. در اعداد 6:19 از گیاهِ زوفا برای تهیۀ خاکستر پارچۀ قرمز برای آب تطهیر استفاده میشد. در اعداد 18:19 از گیاهِ زوفا برای پاشیدن آب تطهیر استفاده میشد.
دو) داوود، در مزمور توبه بزرگ خود گفت، «با زوفا پاکم کن که طاهر خواهم شد» (مزمور 7:51). گیاهِ زوفا همواره با تطهیر از طریق قربانی همراه بود.
سه) گیاهِ زوفا حتی با قربانی عظیم عیسی بهخاطر گناه همراه بود. انجیل یوحنا 29:19 به این نکته اشاره دارد که زمانی که به عیسی شراب ترش داده شد تا بر روی صلیب بنوشد، اسفنج خیس شده به آن، بر روی شاخهای از گیاهِ زوفا قرار داشت.
ج. خون را خواهد دید… خواهد گذشت: خداوند در جستجوی خون بود. این قربانیِ از جنس خون، پایه و اساسی برای در امان نگاه داشتنِ مردم از داوری بود.
یک) رهایی از فرشته مرگ با دعا یا روزه یا عملی نیکو، صورت نگرفت؛ این امر، با جانی که به جای دیگران داده شد، انجام شد.
2. آیات (24-۲۷ قسمت اول) عید پسخ همچون فریضهای ابدی.
بر شماست که این آیین را بهعنوان فریضهای برای خود و فرزندانتان تا به ابد نگاه دارید. چون وارد سرزمینی شدید که خداوند آن را به شما وعده داده است، این عبادت را به جا آورید. اگر فرزندانتان از شما بپرسند که، «معنای این عبادت شما چیست؟» بگویید: «این قربانی پِسَخ برای خداوند است که در مصر از خانههای بنیاسرائیل حفاظت کرد، آنگاه که مصریان را زد ولی خانههای ما را رهایی بخشید.»
الف. فریضهای برای خود و فرزندانتان تا به ابد: نجاتِ عید پسخ تنها برای آنان نبود، بلکه برای فرزندانشان و تمامی نسلهای آینده بود. عید پسخ عظیمترین عمل نجات بود که در عهدعتیق و قبل از صلیب صورت گرفت.
یک) از همین رو عیسی عید پسخ جدید بنا نهاد و گفت که عمل او بر صلیب تنها برای آن نسل نبود، بلکه باید به خاطر سپرده شود و برای تمامی نسلها اعمال شود (لوقا 14:22-20).
ب. آنگاه که مصریان را زد ولی خانههای ما را رهایی بخشید: در عید پسخ، عملی دوگانه وجود داشت. نخست، دشمنی شکست میخورد (مصریان را زد). دوم، قوم خداوند رهایی یافت، و هویتی جدیدی به آنها داده شد، با وعدههای جدید، طریقی جدید، و در کل یک زندگی جدید (خانههای ما را رهایی بخشید).
3. آیات (27قسمت دوم-28) فرمانبرداریِ قوم.
آنگاه قوم خم شده، سَجده کردند. بنیاسرائیل هرآنچه را خداوند به موسی و هارون فرمان داده بود، به تمامی به جا آوردند.
الف. آنگاه قوم خم شده، سَجده کردند: بهدرستی، واکنش بیدرنگ اسرائیل به این اعلان (پیش از وقوع آن) سَجده بود. آنها خداوندی را گرامی داشتند که گفته بود تمام این کارها را برای آنها انجام خواهد داد.
ب. بنیاسرائیل هرآنچه بود، به تمامی به جا آوردند: از بسیاری جهات اینها مهمترین سخنان تمام روایت محسوب میشدند. این نجات بهقدری عظیم بود که اگر قوم در انجام آنچه خداوند به آنها گفته بود، کوتاهی میکردند، هرگز نمیتوانستند این نجات را دریافت کنند.
یک) نمیدانیم که آیا هیچیک از اسرائیلیان به دلیل بیایمانی و نااطاعتی، تحت تأثیر داوری نخستزادگان قرار گرفتند. نمیدانیم که آیا هیچیک از مصریان بهخاطر ایمان و اطاعت، از داوری در امان ماندند.
واپسین بلا: مرگ نخستزادگان مصر.
1. آیات (29-30) خداوند نخستزادگان مصر را هلاک میسازد.
نیمهشب، خداوند همۀ نخستزادگان سرزمین مصر را، از نخستزادۀ فرعون که بر تخت مینشست تا نخستزادگان زندانیانی که در سیاهچالها بودند و نیز نخستزادههای همۀ چارپایان را زد. فرعون و همۀ خادمان و تمامی مصریان شبهنگام بیدار شدند و صدای شیونی بلند در سرتاسر مصر برخاست، زیرا خانهای نبود که کسی در آن نمرده باشد.
الف. خداوند همۀ نخستزادگان سرزمین مصر را زد: خداوند به موسی گفت فرعون آنها را رها نمیکند تا زمانی که اعمال مقتدرانه خدا مجبورش کند، (خروج 19:3-20)، و این امر به طریقی نخستزادگان مصر را تحت تأثیر قرار میدهد (خروج 21:4-23). اکنون وضعیت دقیقاً همانطور که خدا گفته بود، پیش رفت.
یک) تا نخستزادگان زندانیانی که در سیاهچالها بودند: سیاهچال «به مفهوم واقعی، ‘گودال‘ است. چاهها, زندان رایجی بودند. در اینجا نقطه مقابل فرعون‘ کنیزی کنار آسیاب‘ نیست (خروج 5:11)، بلکه زندانیِ جنگ در سیاهچال است.» (کول)
ب. همۀ نخستزادگان سرزمین مصر: این بلا برضد دو خدای برجستۀ مصری بود. نخست، اوزیریس خدای مصری بود که تصور میشد، حیاتبخش است. دوم، این بر ضد خدای فرضی، یعنی خود فرعون بود، زیرا خانواده خود او تحت تأثیر قرار گرفته بود (نخستزادۀ فرعون که بر تخت مینشست).
یک) کتیبهای در معبدی در ارتباط با ابوالهول یافت شده است که وعدهای رسمی از جانب خدایان مصر را گزارش میدهد که گفته بودند توتموس چهارم جانشین پدرش آمنهوتپ دوم میشود -که بسیاری معتقدند همان فرعونِ خروج است. این قول منحصر به فرد و مؤکد خدایان مبنی بر اینکه اتفاقی بسیار طبیعی رخ خواهد داد -که پسر بزرگتر بهعنوان فرعون در جایگاه پدرش قرار گیرد- شاید به این خاطر بود که توتموس چهارم، نخستزادۀ پدرش نبود و نخستزاده در نخستین عید پسخ کشته شد. بنابراین، آنها بر این باور بودند که پسر دوم نیاز به حفاظتی ویژه از طرف خدایان دارد، و کتیبه به دنبال انتقال این پیام بود.
ج. فرعون و همۀ خادمان و تمامی مصریان شبهنگام بیدار شدند و صدای شیونی بلند در سرتاسر مصر برخاست: خداوند در برخورد با فرعون، ابتدا باید ذهن او را آگاه میکرد، و سپس ارادهاش را خُرد میکرد. مشکل فرعون این نبود که شواهد عقلی کافی وجود نداشت؛ باید قلبش میشکست و نسبت به خدا نرم میشد.
یک) مصر و فرعون، نخستزادۀ خدا اسرائیل را رها نمیساخت (خروج 22:4-23)؛ بنابراین خدا نخستزادۀ مصر را هلاک ساخت. در نهایت، فرعون میدانست که یهوه خداوند از همه خدایان مصر ، و از خود فرعون -که تصور میشد خداست- برتر است.
دو) صدای شیونی بلند در سرتاسر مصر: اسرائیل برای رهایی نزد خداوند فریاد برآورد (خروج 23:2)، و برای آسودگی نزد فرعون فریاد برآورد (خروج 15:5). حال مصریان دلیلی برای فریاد داشتند.
2. آیات (31-36) پاسخ فرعون و مصریان.
شبانه، فرعون موسی و هارون را فرا خواند و گفت: «برخیزید و از میان قوم من بیرون روید! هم شما و هم جملۀ بنیاسرائیل. بروید و خداوند را همانگونه که گفتید عبادت کنید. گلهها و رمههایتان را هم بردارید و بروید. برای من نیز برکت بطلبید»! مصریان نیز به اصرار از قوم اسرائیل خواستند که سرزمینشان را هر چه زودتر ترک کنند. زیرا میگفتند: «اگر نه، همه خواهیم مرد»! پس قوم خمیر نانهایشان را بیآنکه بر آن خمیرمایه بیفزایند، در تُغارهایی گذاشتند و در پارچه پیچیده، بر دوش خود حمل کردند. بنیاسرائیل همانگونه که موسی گفته بود، از مصریان آلات نقره و طلا و لباس خواستند. و خداوند نظر لطف مصریان را نسبت به قوم برانگیخته بود به گونهای که هر چه خواستند، بدیشان دادند. پس، بنیاسرائیل مصریان را غارت کردند.
الف. برخیزید و از میان قوم من بیرون روید: فرعون بهراحتی اجازۀ خروج اسرائیل را نداد؛ اما اکنون دستور داد که بروند. این دقیقاً همان چیزی بود که خداوند به موسی گفت اتفاق میافتد: «و چون چنین کند شما را کاملاً بیرون خواهد راند» (خروج 1:11).
ب. برای من نیز برکت بطلبید: این امر نشان میدهد که حال، فرعون میدانست که خداوند کیست، خدایی که از فرعون عظیمتر است و فرعون باید در پِی برکت از او باشد. فرعون فقط از طریق خُرد شدن به این آگاهی رسید.
ج. مصریان نیز به اصرار از قوم اسرائیل خواستند که سرزمینشان را هر چه زودتر ترک کنند… بنیاسرائیل مصریان را غارت کردند: همچنین مردمان مصر توافق کردند که اسرائیلیان باید بروند، آنها به بنیاسرائیل غرامت پرداخت نمودند تا آنجا را ترک گویند. بنابراین بنیاسرائیل شتابان آنجا را ترک کردند، بهقدری سریع که فرصتی باقی نماند تا نان تخمیر شود. به همین دلیل باید نان فطیر را طبق فرمان خداوند میخوردند.
یک) میتوانیم تصور کنیم که برخی از بنیاسرائیل از دستور خدا برای خارج کردن تمام خمیرمایه پیروی نکردند (خروج 15:12). اکنون به دلیل عجله در ترک خانه، مجبور شدند آنچه را که خدا به آنها گفته بود انجام دهند زیرا خدا شرایط را طوری تنظیم کرد که نتوانند از خمیرمایه استفاده کنند.
دو) به همین منوال، خدا گاهی موقعیتهایی را مهیا میکند که اطاعت ضروری شود، حتی اگر ما به طور طبیعی آن را انتخاب نکنیم. برای نمونه، امکان دارد خدا از انسان بخواهد دوستانی را که اثر بدی میگذارند، رها کند و آن شخص درمییابد که ابتدا دوستانش او را ترک میکنند.
اسرائیل مصر را ترک میکند.
1. آیات (37-39) بنیاسرائیل از مصر بیرون میروند.
بنیاسرائیل از رَمِسیس به سُکّوت سفر کردند. شمار آنان، بدون احتساب زنان و کودکان، ششصد هزار مردِ پیاده بود. گروه مختلط بسیاری نیز همراه آنان رفتند، همچنین چارپایان فراوان، اعم از گله و رمه. آنان با خمیری که از مصر با خود برداشته بودند گِردهنانهای بیخمیرمایه پختند. خمیر ایشان بدون خمیرمایه بود، زیرا از مصر رانده شده بودند. آنها نمیتوانستند درنگ کنند یا برای خود توشۀ راه تدارک بینند.
الف. بنیاسرائیل سفر کردند: این همان زمانی بود که تمام فصلهای پیشین خروج پیشبینی میکردند. حال اسرائیل رها شده بود، و فرعون و سپاهش زمانی که از پایتخت خود رَمِسیس به سُکّوت میرفتند، مانع آنها نشدند.
یک) از آنرو که سُکّوت به معنای «سرپناه» است، ممکن است به جای یک شهر مصری در آن زمان، به یک اردوگاهی موقتی اشاره داشته باشد. تصور جشن (و تَنِش) در سُکّوت در آن شب آسان است.
ب. شمار آنان، بدون احتساب کودکان، ششصد هزار مردِ پیاده بود: 600000 مرد (به غیر از کودکان یا زنان) مصر را ترک کردند و در سُکّوت گرد آمدند. شمار ششصد هزار مرد، جمعیتی بالغ بر دو میلیون نفر را تشکیل میدهد که مصر را به مقصد سرزمین موعود ترک کردند.
یک) کول چند ایده را مطرح میکند که شمار 600000 نفر را بسیار کمتر میکند، مانند اینکه هزار در حقیقت به معنای طایفه است و 600 طایفۀ خانوادگی، مصر را ترک کردند. با این حال، «زمانی که به کنعان رسیدند، یقیناً جمعیتی قابل ملاحظه (به زبان تاریخنویسان) بودند، که از تأثیر باستانشناسی بر تمدن کنعانی میتوان این امر را دریافت.» (کول)
دو) «تمام اقدامات برای توضیح واژۀ elep («هزار») در مفهوم «طایفه» یا «قبیله» در این متن، در آزمون عدمهماهنگی در متنهای دیگر جواب نمیدهد.» (کایسر)
ج. گروه مختلط بسیاری نیز همراه آنان رفتند: تمامیِ 600000 فرد، اسرائیلی نبودند. تعداد زیادی از مصریان (و شاید دیگر افراد بیگانه) همراه با آنان رفتند، زیرا خداوند اسرائیل آشکار ساخت که از خدایان مصری مقتدرتر است.
یک) گروه مختلط: زبان عبری بیان میدارد «انبوه»، از ریشۀ همان واژهای است که در 21:8 برای شرح بلای مگسها بهکار رفته است.» (کول)
د. خمیر ایشان بدون خمیرمایه بود، زیرا از مصر رانده شده بودند. آنها نمیتوانستند درنگ کنند: بار دیگر، خداوند اطاعت را دربارۀ نان فطیر (بیخمیرمایه) ضروری ساخت.
2. آیات (40-42) عید پسخ بهعنوان مراسمی نگاهداشتنی برای خداوند.
مدتی که قوم اسرائیل در مصر زیستند چهارصد و سی سال بود. در پایان این چهارصد و سی سال، درست در آخرین روز آن، لشکریان خداوند جملگی از مصر بیرون رفتند. این است شبی که باید برای خداوند نگاه داشت، زیرا ایشان را از زمین مصر بیرون آورد. آری، این همان شب است که بنیاسرائیل باید نسل اندر نسل برای خداوند نگاه دارند.
الف. در پایان این چهارصد و سی سال، درست در آخرین روز آن: ظاهراً خروج از مصر در همان روز تقویمی ۴۳۰اُمین سالگرد حضور اسرائیل در مصر آغاز شد. این مدرکی قابل توجه است که نشان میدهد خداوند اکثراً وعدههای خود را در سالگرد رویدادهای قبلی یا پیشگویی شده انجام میدهد.
ب. این است شبی که باید برای خداوند نگاه داشت، زیرا ایشان را از زمین مصر بیرون آورد: خداوند در نظر داشت این رویداد همچون یادگاری از عمل رهاییبخش خود برای قوم اسرائیل حفظ شود. به آن مفهوم که، نجات از مصر، رخدادی همچون واقعۀ صلیب برای عهدعتیق بود.
ج. از زمین مصر بیرون آورد: عبارت بیرون از مصر پس از این لحظه، 56 مرتبه در کتابمقدس بازگو شده است. خداوند در نظر داشت که قومش، رهاییِ اسرائیل از مصر به دست او را به یاد آورند.
3. آیات (43-49) احکام شریعت دربارۀ عید پِسَخ.
خداوند به موسی و هارون گفت: «این است قانون پِسَخ: هیچ بیگانهای از آن نخورد. غلام زرخرید میتواند پس از آن که او را ختنه کردی از آن بخورد، ولی میهمان یا کارگر مزدبگیر نباید بخورد. باید تنها داخلِ یک خانه خورده شود؛ چیزی از گوشت آن را از خانه بیرون نبرید و هیچیک از استخوانهای آن را مشکنید. جماعت اسرائیل همگی باید این را به جا آورند. اگر غریبی در میان شما ساکن است که میخواهد پِسَخِ خداوند را به جا آورد، همۀ ذکورانش باید نخست ختنه شوند؛ آنگاه میتواند مانند افراد بومی در آن شرکت کند. هیچ ذکور ختنه نشدهای نباید از آن بخورد. همه را یک قانون خواهد بود، خواه بومیان، خواه غریبانی که در میان شما به سر میبرند.»
الف. هیچ بیگانهای از آن نخورد: برای شرکت در عید پِسَخ، شخص باید خود را جُزئی از قوم اسرائیل میکرد. دریافت عهد ختنه و عمل به مقررات عید پسخ همگی بخشی از این مجموعه بودند.
ب. باید تنها داخلِ یک خانه خورده شود: عید پسخ در جمع خانواده جشن گرفته میشد. هر خانواده، باید آن را برپا مینمودند.
ج. و هیچیک از استخوانهای آن را مشکنید: هیچکدام از استخوانهای برۀ پسخ نباید شکسته میشد. این اتفاق در انتظار عیسی، آخرین برۀ عید پسخ، بود که حتی در زمان مصلوب شدنش استخوانی از او شکسته نشد (مزمور 17:22 و انجیل یوحنا ۳۶-۳۱:۱۹).
د. جماعت اسرائیل همگی باید این را به جا آورند: تمام آنان که بخشی از اسرائیل بودند باید نجات عید پسخ را گرامی میداشتند. شما نمیتوانستید قسمتی از قوم خداوند باشید و در عید پسخ سهیم نباشید.
یک) با این مفهوم، عید پسخ برای مسیحیان به مفهوم همه این اُمور و فراتر است: «پس خود را از خمیرمایۀ کهنه پاک سازید تا خمیر تازه باشید، چنانکه براستی نیز بیخمیرمایهاید. زیرا مسیح، برۀ پِسَخ ما، قربانی شده است. پس بیایید عید را نه با خمیرمایۀ کهنه، یعنی خمیرمایۀ بدخواهی و شرارت، بلکه با نان بیخمیرمایۀ صداقت و راستی برگزار کنیم.» (اول قرنتیان 7:5-8)
4. آیات (50-51) عزیمت از مصر: سفر خروج آغاز میگردد.
پس بنیاسرائیل جملگی هرآنچه را که خداوند به موسی و هارون فرمان داده بود، به جا آوردند. و در همان روز خداوند بنیاسرائیل را لشکر به لشکر از سرزمین مصر بیرون آورد.
الف. پس بنیاسرائیل جملگی به جا آوردند: اسرائیل احکام خداوند را که موسی بر آنان ایراد نمود، حفظ کردند. ایمان و فرمانبرداری آنها نخستزادگانشان را رهانید، مصریان را چپاول کرده و آنان را از مصر رها ساخت.
ب. خداوند بنیاسرائیل را از سرزمین مصر بیرون آورد: زمانی که اسرائیل مصر را وداع گفت، قومی بود که در یک روز به وجود آمده بود. گویی 430 سال، مدت زمان بارداری بود که در آن بچه رشد یافته باشد. بلایا همچون درد زایمان پیش از تولد بودند، و اکنون قوم به دنیا آمده است.