فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!
خروج باب 15 – سرود موسی
سرود موسی
1. آیات (1-5) بند اول: خداوند جنگاور است.
آنگاه موسی و قوم بنیاسرائیل این سرود را برای خداوند سراییدند:
«خداوند را خواهم سرایید،
زیرا شکوهمندانه پیروز شده است؛
اسب و سوارش را، به دریا افکند.
خداوند قوّت و سرود من است؛
او نجات من گشته است؛
این است خدای من، او را خواهم ستود؛
اوست خدای پدر من، او را برمیافرازم.
خداوند جنگاور است؛
نام او یهوه است.
ارابهها و سپاه فرعون را، به دریا فرو افکند؛
افسران برگزیدۀ فرعون، در دریای سرخ غرق گشتند.
آبهای ژرف آنان را در بر گرفت؛
همچون سنگی به اعماق فرو شدند.»
الف. آنگاه موسی و قوم بنیاسرائیل این سرود را برای خداوند سراییدند: تصور میشود این سرود برجسته هنگامی که موسی قوم را به صحرا در آن سوی دریای سرخ رهبری نمود، خودجوش شکل گرفته است. آنها این سرود را موقعی خواندند که رهاییشان برایشان حقیقی به نظر میآمد. آنها سرود را موقعی خواندند که نیرو و حضور خدا برایشان حقیقی به نظر میآمد.
یک) خدا این اظهارات خودجوشِ ستایش و پرستش را پاداش میدهد. این سرود تازهای بود که برای خداوند خوانده شد (مانند مزمور 3:40). «هیجاناتی در روح است که تنها در شعر و موسیقی میتوان اِبراز نمود.» (مورگان)
دو) «این نخستین سرود از آن سرودهای مقدس است که در کتابمقدس مکتوب شده است و از طرفی، از منظر سزاواری و نیز از منظر زمان، نخستین است.» (اسپرجن)
ب. خداوند را خواهم سرایید: یک اصل مهم پرستش آن است که برای خداوند است، نه برای انسان. زمانی که ما خدا را با سرود میستاییم، مخاطب ما خود خدا است و نه اطرافیانمان.
یک) «نخستین بیت این سرود توسط داوود نقل شده است. فکر میکنم این قسمت از سرود با همین کلمات تقریباً سه مرتبه در مزامیر یافت میشوند.» (اسپرجن)
ج. اسب و سوارش را، به دریا افکند: آنها خدا را ستایش کردند زیرا او کاری را به سرانجام رساند که اسرائیل توانایی عَمَلش را نداشت.
د. خداوند قوّت و سرود من است: زمانی که بگذاریم خدا قوّت ما باشد، او سرود ما نیز خواهد شد. ما به خاطر پیروزی حاصل شده توسط قوت عظیم خداوند سرود میخوانیم. ما در زندگیمان با شادی سرود میخوانیم زیرا قوّت او ما را مأیوس نمیسازد.
یک) «ملاحظه نمایید، سرود به تمامی دربارۀ خداست؛ هیچ کلمهای دربارۀ موسی نیست. این سرود را بخوانید و ببینید نه موسی، نه هارون و نه مریم در آن وجود ندارند: خدا همه چیز است و در همهچیز وجود دارد.» (اسپرجن)
دو) «ملاحظه نمایید، نمیگوید، ‘خدا مرا قوّت میبخشد‘ نیست، بلکه ‘خدا قوت من است!‘ است، یک ایماندار چقدر قوّت دارد؟ این را با افتخار بیان میکنم، او همچون خدا قوّت دارد – ‘خدا قوّت من است.‘» (اسپرجن)
ه. او نجات من گشته است: این عبارت پرجلالی است. این امر را که ما نمیتوانیم خود را نجات دهیم تصدیق میکند؛ پس خدا باید نجات ما گردد.
یک) «کسی که قوت خدا را دارد، او را خواهد سرایید؛ و کسی که یهوه، نجات او باشد، نامش برافراشته خواهد شد.» (کلارک)
2. آیات (6-10) بند دوم: آنانی که بر ضد تو برخاستند را درهم شکستی.
«دست راست تو، ای خداوند، در قوّت جلیل گشت.
دست راست تو، ای خداوند، دشمن را در هم شکست.
در عظمتِ جلالت،
مخالفان را سرنگون کردی؛
آتش خشم خویش را فرو ریختی
و ایشان را چون خاشاک سوزانید.
بادِ بینی تو آبها را بر هم انباشت؛
آبهای روان همچون تودهای بر پا ایستاد؛
و آبهای ژرف در دل دریا منجمد گشت.
دشمن گفت: «از پیِشان میروم و بر ایشان چیره میگردم.
غنیمت را تقسیم میکنم، و از ایشان سیر میگردم.
شمشیر خویش برمیکشم، و دستم هلاکشان خواهد کرد.»
اما تو با دَم خود دمیدی،
و دریا ایشان را پوشانید؛
همچون سرب در آبهای زورآور غرق شدند.»
الف. دست راست تو، ای خداوند، دشمن را در هم شکست: موسی و قوم اسرائیل، کاری را که خدا با مصریان انجام داد، توصیف کردند و در شکست دشمنان، خدا را جلال دادند. اگر بهراستی خدا را دوست داریم، باید خدا را در شکست دشمنان او جلال دهیم.
ب. دست راست تو: تصور میرود که دست راست، دست مهارت و قوّت است. زمانی که خدا با دست راستش اقدام مینماید، آن عمل، عملِ مهارت و قوّت است.
یک) این امر بهوضوح استفاده از آرایهی انسانپنداری است، درک چیزی دربارۀ خدا با استفاده از گفتارِ انسانی، حتی اگر به طور لغوی انجام نشود.
دو) این ذهنّیت دست راست در کتابمقدس بیشتر از پنجاه مرتبه بهکار رفته است، شامل این بخشها:
· مزمور 4:45: دست راست خدا ما را تعلیم میدهد.
· مزمور 10:48: دست راست خدا آکنده از عدالت است.
· مزمور 10:77: یادآوری سالیان (دوران) دست راست خداوند متعال.
· مزمور 1:110: پدر پسر را فرامیخواند تا در دست راست او بنشیند.
· کتاب حبقوق 16:2: جام قضاوت خدا در دست راست گرفته شده است.
· افسسیان 20:1: عیسی در دست راست پدر نشسته است.
3. آیات (11-13) بیت سوم: کیست چون تو، ای خداوند، در میان خدایان؟
«کیست چون تو، ای خداوند، در میان خدایان؟
کیست مانند تو، زورآور در قدوسیت،
مَهیب در جلال، و به عمل آورندۀ شگفتیها؟
دست راست خود را دراز کردی؛
و زمین ایشان را فرو بلعید.
«قومی را که رهانیدی،
در محبت خویش هدایت نمودی؛
ایشان را به نیروی خود،
به مسکن مقدس خویش رهنمون شدی.»
الف. کیست چون تو، ای خداوند، در میان خدایان: اگر مصریان همچنان نمیدانستند خدا چه کسی است، قوم اسرائیل میدانستند. آنها میدانستند که خدا همچون هیچکدام از خدایان ساختگیِ مصری یا کنعانی نیست.
ب. کیست چون تو: پرستش باید ارجحیت یهوه خدا را بر هر چیز دیگری که ادعای خدا بودن دارد، اظهار نماید. اسرائیل خیلی زود و اغلب این امر را از یاد برد، اما ما میتوانیم آن را به یاد آوریم.
4. آیات (14-18) بیت چهارم و پنجم: قومها شنیدند و لرزه بر اندامشان افتاد.
«قومها شنیدند و لرزه بر اندامشان افتاد؛
اضطراب بر اهل فلسطین مستولی شد.
رهبران اَدوم وحشت کردند؛
و سران موآب لرزیدند؛
اهل کنعان جملگی قالب تهی کردند.
ترس و وحشت ایشان را فرو گرفت؛
در اثر قوّت بازوی تو، چون سنگ بیحرکت گشتند،
تا قوم تو، ای خداوند، عبور کردند؛
تا این قوم که خریدی، عبور کردند.
ایشان را داخل ساخته، بر کوه میراث خود غَرْس خواهی نمود،
همان جا، ای خداوند، که تو آن را مسکن خود ساختهای،
در قُدسی که دستان تو بنیان نهاده است.
خداوند پادشاهی خواهد کرد، تا ابدالآباد.»
الف. اهل کنعان جملگی قالب تهی کردند: موسی و بنیاسرائیل میدانستند که این پیروزی با دشمنان اسرائیل نیز سخن میگوید. آنها وقتی دربارۀ اعمال بزرگی که خدا برای اسرائیل انجام داده بود، میشنیدند، میترسیدند.
ب. ترس و وحشت ایشان را فرو گرفت: نزدیک به چهل سال پس از آن واقعه، راحاب روسپیِ تبعۀ اریحا به جاسوسان اسرائیلی گفت: ما شنیدهایم که خدا چگونه زمانی که از مصر خارج گشتید، آبهای دریای سرخ را برای شما خشک نمود (یوشع 10:2). مردم کنعان شنیدند که خدا برای قوم اسرائیل چه کرده است و بعضی نیز با ترسی خداپسندانه واکنش نشان دادند.
ج. خداوند پادشاهی خواهد کرد، تا ابدالآباد: پس از چنین پیروزی عظیمی میتوانیم حس کنیم که اسرائیل بهراستی این را باور داشت و بهراستی حاضر بودند که بگذارند خدا بر آنها فرمانروایی نماید. این وضعیت پیروزی و فرمانبرداری خیلی پایدار نماند.
یک) با این وجود، حقیقتِ ابدی، باقی میماند –خداوند پادشاهی خواهد کرد، تا ابدالآباد. این سرود موسی تا کتاب مکاشفه پژواک خواهد یافت، جایی که عدۀ بسیاری که متحمل رنج و عذاب بسیار بودند، پیروزی عظیمی را تجربه میکنند، و در ساحل دریای عظیم میایستند، تا این سرود را بخوانند:
آنان سرود موسی، خادمِ خدا و سرود بره را میخوانند و بیان میدارند: «ای خداوند، خدای قادر، اعمالِ تو عظیم و معجزهآسا هستند! راههای تو به حق و صحیح هستند، ای پادشاه صالحان! ای خداوند، کیست که از تو نترسد، و نام تو را نَستاید؟ زیرا تنها تو متعال هستی. تا تمامِ قومها بیایند و دربرابر تو سجده نمایند، زیرا داوری تو اعلام گشته است.»
دو) دِل و روح این سرود موسی در نظر قوم خدا راست به نظر میآید، آنانی که میخواهند او را بپرستند و او را بهخاطر تمام نیکیهایی که برای قومش انجام داده، سپاس گویند. آنها با دیدِ نجات، پیروزی، دفاع، اطمینان سرود میخوانند.
سه) «پس از اشارات متعدد به این سرود در کتابمقدس، واضح است که این سرود سرشار از مفاهیم عمیق روحانی است. این امر ما را تعلیم میدهد که نه تنها خدا را بهخاطر سرنگونی حقیقیِ مصر ستایش کنیم، بلکه او را بهخاطر سرنگونی تمامی نیروهای شریر و نجات پایانیِ تمام برگزیدگان خداوند بستاییم.» (اسپرجن)
5. آیات (19-21) مریم، خواهر موسی، بانوان را در پرستش، هدایت مینماید.
اسبها و ارابهها و سوارانِ فرعون چون به میان دریا درآمدند، خداوند آبها را بر ایشان برگردانید، ولی بنیاسرائیل در میان دریا بر خشکی راه پیمودند. آنگاه مریمِ نبیّه، خواهر هارون، دف به دست گرفت و همۀ زنان دف در دست و رقصکنان از پی او بیرون آمدند. مریم به ایشان چنین سرایید:
«خداوند را بسرایید،
زیرا شکوهمندانه پیروز شده است؛
اسب و سوارش را به دریا افکند.»
الف. این نخستین ارجاع به نام مریم است، و او بهعنوان خواهر هارون توصیف میشود، از اینرو، او خواهر موسی نیز است (خروج 14:4.)
یک) به نظر میآید اعداد 59:26 نمایان میسازد که موسی تنها دارای یک خواهر بوده است. میدانیم که خواهر او بود که بر رهاسازیِ سبد در رودِ نیل رسیدگی نمود تا از جان او محافظت کند (خروج 4:2) و ترتیبی داد که مادر موسی بهعنوان پرستار استخدام شود. مطابق اعداد 59:26، میتوان گفت که او -تقریباً به یقین- مریم بوده است. او خواهر بزرگتر موسی بوده است.
ب. مریمِ نبیّه: همچنین مینگریم که مریم عطیه نبوتی داشت. بعدها او از جایگاه رهبری خود به شیوهای نابخردانه و خدانشناسانه -برای به چالش کشیدن اقتدار موسی استفاده نمود (اعداد 12).
ج. همۀ زنان دف در دست و رقصکنان از پی او بیرون آمدند: در همان زمان، مریم گروه همسرایی بانوان را رهبری مینمود.
آب تلخ، قابل شرب میگردد.
1. آیه (22) سه روز در صحرا
سپس موسی اسرائیلیها را از دریای سرخ کوچانید و ایشان به صحرای شور رفتند. آنها سه روز در صحرا سفر کردند بیآنکه آب پیدا کنند.
الف. موسی اسرائیلیها را کوچانید… و ایشان به صحرای شور رفتند: مرد خدا آنها را هدایت نمود، اما آنها را به شکلی نامعمول هدایت نمود. به درون صحرای شور، که بیرون از مسیر اصلی به موازات دریا بود.
ب. آنها سه روز در صحرا سفر کردند بیآنکه آب پیدا کنند: سه روز مدت خیلی زیادی نیست. اما به اندازهای کافی است که پیروزی و عظمت خدا را از یاد ببریم. حال اسرائیل با سفری طولانی در صحرایی دشوار و خشک روبرو بود.
یک) «سه روز حداکثر مدت زمانی است که بدن انسان میتواند بدون آب در بیابان تاب آورد.» (باکینگهام)
دو) «مصریان آب لازم و حتی بیش از میزان لازم یافتند، از آنرو که در دریا غرق شدند، اما بنیاسرائیلِ مبارک هیچ آبی نداشتند، در حالیکه اوضاع فرد شریر نیز اینگونه است؛ وی اغلب اموال کافی و حتی بیش از میزان کافی در اختیار دارد، تا آنکه در شعف شهوانی غرق شده و در طُغیان آسایش (رفاه) هلاک میگردد.» (اسپرجن)
2. آیات (23-25 قسمت اول) آبهای تلخ در مارَه شیرین گشت.
آنگاه به مارَه رسیدند، ولی نتوانستند از آب آنجا بنوشند زیرا تلخ بود؛ به همین جهت آن مکان را مارَه نامیدند. پس قوم شِکوِهکنان به موسی گفتند: «چه بنوشیم؟» موسی نزد خداوند فریاد برآورد، و خداوند چوبی بدو نشان داد. موسی چوب را به آب انداخت و آب شیرین شد. یهوه در آنجا فریضه و قانونی برای ایشان وضع کرد.
الف. نتوانستند از آب آنجا بنوشند زیرا تلخ بود: باید همچون یک شوخی ظالمانه به نظر آمده باشد -پس از سه روز بیآبی، سرانجام به آب رسیده بودند- و آن آب را غیر قابل شرب یافتند.
ب. موسی نزد خداوند فریاد برآورد، و خداوند چوبی بدو نشان داد: موسی با فرمانبرداری از دستورالعمل خدا، آبها را آشامیدنی ساخت و اسرائیل در صحرا به آب دسترسی پیدا کرد.
یک) «گمان میکنم، اگر آنجا حضور داشتم، باید به موسی توصیه میکردم که آن عصایش را به کار گیرد. آیا دریای سرخ را به وسیلۀ آن نشکافت؟ چرا تنها عصایش را در آب نمینهد و آن را به هم نمیزد تا آب شیرین شود؟ اوه، آری، میدانید، ما همواره در پِی شیوههای قدیمی هستیم! اما خدا متعالترین است، و به هر شکلی که بخواهد عمل مینماید.» (اسپرجن)
دو) باکینگهام در اثرش دربارۀ خروج شرح مینماید که این عمل به چه شکل میتواند اثرگذار بوده باشد. مواد شیمیایی موجود در شیرۀ شاخۀ شکسته، مواد معدنی را به پایین برکهها بُرده و تنها آب نیکو (تمیز) در قسمت فوقانی آن برجای میماند.
سه) وی سپس میاندیشد که با وجود آنکه آبها آشامیدنی شدند، همچنان میزان چشمگیری از محتوای منیزیم و کلسیم در آب باقی بود. تأثیر ضد یبوست این ماده دستگاه گوارش بنیاسرائیل را پاکسازی مینماید و آنان را از مرضهای متداول مصری همچون اسهال خونی و کرم انگلی که بیماری فرسایشی متداول در بین رُعایای مصری است، تطهیر مینماید. در ضمن کلسیم و منیزیم با همدیگر، زمینۀ دارویی که دولومیت خوانده میشود را میسازند -که بعضی از ورزشکاران برای افزایش عملکرد در شرایط آب و هوایی گرم، آن را مصرف میکنند. در مارِه، خدا داروی مناسبی را برایشان مهیا ساخت تا هم بدنهایشان را پاکسازی نماید، و هم آنان را برای راهپیماییای دور و دراز و در زیر آفتاب به کوه سینا، آماده کند.
چهار) میتوان گفت که خدا فقط به این امر که بنیاسرائیل را از مصر بیرون نماید تمایل نداشت، بلکه در نظر داشت مصر را از هر دو منظر جسمی و روحانی از بنیاسرائیل بیرون نماید.
پنج) چوبی: «صاحبنظران قرون وُسطایی با مشاهدۀ اِرجاعی به صلیب که به وسیلۀ آن تلخترین آب حیات، شیرین میگردد، شادمان گشتند.» (کول)
3. آیات (27-25 قسمت دوم) امتحان اسرائیل
و بدینگونه آنها را آزمود. فرمود: «اگر بهدقّت به صدای خداوند خدایتان گوش فرا دهید و آنچه را در نظر او درست است به جا آورید، اگر به فرامین او توجه کنید و تمام فرایض او را به جا آورید، من نیز هیچیک از بیماریهایی را که مصریان را بدان دچار کردم بر شما نازل نخواهم کرد، زیرا من یهوه شفادهندۀ شما هستم.» آنگاه ایشان به ایلیم آمدند که در آنجا دوازده چشمه و هفتاد نخل بود، و آنجا کنار آب اردو زدند.
الف. و بدینگونه آنها را آزمود: خدا اسرائیل را با دادن فرمانی به آنان به منظور فرمانبرداریشان آزمود. زمانی که خدا به ما میفرماید که چه کاری انجام دهیم، بهراستی ما را میآزماید. فرمانبرداری ما مشخص میسازد که آیا در آزمون سربلند میگردیم یا خیر.
یک) هنوز باید با امتحان مشخص میشد که آیا بنیاسرائیل قومی پرستشکننده هستند که برخی اوقات شکایت میکردند، یا قومی شکایتگر بودند که برخی اوقات پرستش میکردند. ذاتِ حقیقیِ آنان باید در هنگام امتحان آشکار میشد.
ب. من نیز هیچیک از بیماریهایی را که مصریان را بدان دچار کردم بر شما نازل نخواهم کرد: این وعدۀ خدا به اسرائیلی فرمانبردار بود. از هر نظر، سلامت جسمی آنان بهطور مستقیم با فرمانبرداریشان وابسته بود.
یک) دکتر اِس.آی.مکمیلن در کتابِ «هیچکدام از این امراض»، نوشته است که بسیاری از قوانین خدا برای اسرائیل اثر مستقیمی بر بهداشت و سلامت داشتهاند. اقداماتی چون ختنه، قرنطینه، شستشو در آب جاری، و خوراک سالم (غذای ذبح شده برطبق قوانین یهودی) تفاوت پزشکی حقیقیای در امن نگاه داشتن اسرائیل از بیماری پدید آورد.
دو) در ورای مفاهیم مستقیم پزشکی، فرمانبرداری نیز به این مفهوم است که ما در صلح خدا هستیم -و آزاد از حجم زیادی نگرانی و دلواپسی در زندگی میباشیم. این منفعت واضحی برای سلامت هر فردی در پِی دارد.
سه) «این معجزه با یک وعده پیوستگی داشت؛ از حال به بعد، فرمانبرداری از احکام و فرامین موجب شفای جسمی و اخلاقی میشود.» (کایسر)
چهار) مارِه، مکانِ تلخی و امتحان آزمایش بود، اما به آن خاطر که اسرائیل بردباری نمود خدا برای آنها تدارک دید، بهراستی آنها از مدت حضورشان در مارِه سود بردند. آنها دعا کردن فرا گرفتند، خودکفایی فرا گرفتند، فعالیت گروهی روزانه فرا گرفتند، فرمانبرداری فرا گرفتند، و حتی اسم جدیدی از خدا را دریافت کردند.
· اسرائیل از امتحان در مارِه منفعت کسب نمود.
· اسرائیل با ورزیدگی در مارِه منفعت کسب نمود.
· اسرائیل با تعلیم در مارِه منفعت کسب نمود.
ج. آنگاه ایشان به ایلیم آمدند که در آنجا دوازده چشمه و هفتاد نخل بود: پس از دوران امتحان، خدا زمانی را برای قوم اسرائیل به منظور نیرو بخشی در نظر داشت. او عیناً میدانست که چه چیزی را لازم داشتند، و میدانست که چه زمانی آنان را امتحان نماید، و چه زمانی آنان را فراغت دهد.
یک) ایلیم شگفتآور بود -محلی برای امرار معاش، با 12 چاه آب و 70 درخت خرما. با این وجود، هیچ مکاشفۀ تازهای از سوی خدا آنطور که در مارِه وجود داشت، در ایلیم جایی که خدا خود را با لقب یهوه رافا آشکار ساخت، وجود نداشت.
دو) «اسرائیل هیچ معجزهای در ایلیم نداشت. آنها چاه آب و درخت نخل خرما را داشتند؛ اما هیچ معجزهای در آن مکان روی نداد، هیچ تبدیل معجزهآسایی از تلخی به شیرینی نداشتند؛ و در آنجا هیچ شریعت، حکم، وعده، و مکاشفۀ تازهای از سوی خدا، و یا نام تازهای برای یهوه نداشتند.» (اسپرجن)