فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

خروج باب 19 – قوم اسرائیل به کوه سینا می‌آیند

رسیدن به کوه

 

1. آیات (1-2) اسرائیل در کوه سینا خیمه برمی­اَفرازد.

بنی‌اسرائیل در ماه سوّمِ خروجشان از سرزمین مصر، در نخستین روزِ ماه به صحرای سینا رسیدند. آنان پس از عزیمت از رِفیدیم، وارد صحرای سینا شدند، و در آنجا، اسرائیل مقابل کوه اردو زد.

الف. بنی‌اسرائیل به صحرای سینا رسیدند: سه ماه از اعتماد آنها به خدا برای رسیدن به آنجا گذشته بود، اما در نهایت به آن مکان رسیدند. آنها رهایی از مصر را توسط خدا مشاهده نمودند، هدایت او را در مسیر دریافت کردند، پیروزی پُرجلال او را در دریای سرخ نظاره کردند، عطایای شگفت‌انگیز خدا را به شکل خوراک و آب دریافتند، و مشاهده نمودند که چطور توسط دعا بر عمالیقیان پیروز شدند.

یک) اسرائیل تا کتاب اعداد 10 در صحرای سینا بود. بیشتر از 57 باب از کتاب‌مقدس به حوادثی که در کوه سینا برای اسرائیل در آن سال رخ داد، تعلق دارد.

دو) «واژۀ صحرا که به صورت متداول ترجمه شد، صحرایی پر شده از شِن نیست، بلکه زمینی مرتع‌دار است که توسط انسان رونق نگرفته است.» (کول)

ب. اسرائیل مقابل کوه اردو زد: از یک منظر مفهوم تمام اعمال پیشین، برای قرار دادن آنها در این موقعیت و مکان بود. این شروع همان چیزی است که خدا در خروج 12:3 گفته بود: «به‌یقین من با تو خواهم بود. و نشانِ اینکه تو را من فرستاده‌ام این است که چون قوم را از مصر بیرون آوری، خدا را در این کوه عبادت خواهید کرد.»

یک) سینا مکانی بود که موسی آنجا در بوته سوزان با خدا دیدار نمود. تمام قوم اسرائیل به‌زودی برخی از کارهایی که موسی در بوته سوزان انجام داد را تجربه خواهند کرد. موسی به دلیل تجربه‌ای که از این کوه داشت می­توانست آنان را درکوه راهنمایی نماید، زیرا قبلاً در آنجا بوده است. قوم نمی­توانستند جلوتر از رهبرشان بروند.

دو) اگر بخواهیم موقعیت مرسوم کوه سینا را به هر چیزی مانند کنیم، همانند منبری عظیم به نظر می­آید بیرون‌زدگی تند و شیب غیر منتظرۀ کوه در صحرا. در اینجا، خدا یکی از پُرشور‌ترین موعظه‌هایی را که تا آن زمان شنیده شده بود، ایراد نمود.

سه) با این وجود، دلایل خوبی باقی است که بدانیم موقعیت مرسوم کوه سینا -در شبه جزیره سینا- مکان صحیح آن کوهی نیست که تمام این وقایع در آن شکل گرفته است.

·    بر اساس خروج 15:2، 1:3، و 12:3 این کوه در منطقۀ مدیان، در قسمت شرقی خلیج عقبه، شرق شبه جزیره سینا واقع بود. سرزمین باستانی مدیان در کشور مدرن عربستان سعودی واقع شده است.

·    در غلاطیان 25:4، پولس رسول به روشنی موقعیت کوه سینا را در عربستان شرح نموده است. با این وجود، بعضی ادعا می‌کنند که می‌توان آن را همچون امتداد شبه جزیره سینا نیز در نظر گرفت، اما این ادعا، درکی درمورد موقعیت جغرافیایی معمولی عربستان نیست، چه درک از موقعیت امروزی و چه درک ازموقعیت باستانی.

·    شواهد چشمگیری در تاریخ و باستان‌شناسی- وجود دارد که کوه عربی الوز (جبل اللوز) را با موقعیت کوه سینا پیوند می­دهد.

2. آیات (3-4) خدا نیروی برتر خود را به اسرائیل یادآور می‌کند و به آنها توجه می‌نماید.

آنگاه موسی نزد خدا بالا رفت. خداوند از کوه موسی را ندا داد و فرمود: «این را به خاندان یعقوب بگو و به بنی‌اسرائیل اعلام کن: شما خود دیدید که بر مصریان چه کردم و چگونه شما را بر بال‌های عقاب‌ها حمل کرده، نزد خود آوردم.

الف. موسی نزد خدا بالا رفت. خداوند از کوه موسی را ندا داد: موسی با هدایت خدا از کوه بالا رفت تا با خدا دیدار بنماید، همان‌طور که پیشتر دیدار کرده بود -و خدا بار دیگر با موسی سخن گفت.

ب. این را به خاندان یعقوب بگو: با این عنوان، خدا قوم را با ناتوان­ترین و ناپایدارترین پدر قوم اسرائیل ارتباط  داد. در آن هنگام، آنها بیشتر همچون یعقوب رفتار کرده بودند و نه همچون ابراهیم یا اسحاق.

ج. شما دیدید که بر مصریان چه کردم: خدا از طریق موسی پیغامی دربارۀ مقصود و تقدیرش برای اسرائیل داد. این تقدیر برمبنای عملی بود که خدا پیشتر برای آنها در نجات عظیم از مصر به انجام رسانده بود.

د. شما را بر بال‌های عقآب‌ها حمل کرده: بال‌های عقاب نیرومند و استوار است؛ اما آنها از مراقبتی محافظه‌کارانه نیز سخن می­گویند. گفته شده است که عقاب فرزندانش را همچون دیگر پرندگان در چنگال خود حمل نمی­کند؛ جوجه عقاب‌ها، خود را به کمر عقاب مادر متصل کرده و در زمان پرواز از آنها مراقبت می­شود. هر تیری از جانب شکارچی می­بایست از عقاب مادر رَد شود تا بتواند جوجۀ عقاب را بر روی کمر او، لمس نماید.

یک) «این استعاره در تثنیه 11:32 به شکل وسیع، بسط داده شده است، آنجا که شفقت محبت‌آمیز، محافظت، نیرو و توجۀ خدا با ویژگی‌های این پرندۀ با عظمت مقایسه می­شود.» (کایسر)

ه‍. نزد خود آوردم: رهایی (شما را بر بال‌های عقاب‌ها حمل کرده) به منظور مشارکت بود (شما را… نزد خود آوردم). خدا اسرائیل را رهایی نبخشید تا بتوانند به دور از خدا زندگی نمایند، بلکه تا بتوانند قوم خدا باشند.

3. آیات (5-6) خدا برنامه و تقدیر خود را بر اسرائیل آشکار می­کند.

حال اگر واقعاً صدای مرا بشنوید و عهد مرا نگاه دارید، از میان جمیع قوم‌ها، مِلک خاص من خواهید بود، زیرا تمامی زمین از آنِ من است. شما برای من مملکتی از کاهنان، و امتی مقدس خواهید بود. این است آنچه باید به بنی‌اسرائیل بگویی.»

الف. اگر واقعاً صدای مرا بشنوید و عهد مرا نگاه دارید: خدا خیلی زود با اسرائیل در کوه سینا عهدی رسمی بست. پیش از این خدا، چیزی را که در نظر داشت برای یک اسرائیل مطیع انجام دهد، آشکار نمود.

یک) پیش از آنکه خدا اسرائیل را به رعایت شریعت دعوت بنماید، آنها را فرمان داد که «عهد مرا نگاه دارید». عهد از خود شریعت برتر بود. عهدی که خدا با اسرائیل بست مستلزم شریعت، قربانی دادن و شامل گزینۀ فرمانبرداری و برکت یافتن یا عدم اطاعت و در نتیجه ملعون شدن بود.

ب. حال مِلک خاص من خواهید بود: خدا در نظر داشت که اسرائیل مِلک خاص او باشد. او می­خواست آنها قومی باشند که موقعیتی بی‌مانند در نقشۀ عظیم خدا داشته باشند، قومی با ارزشی عظیم و متمرکز بر خدا. آن‌گونه نبود که خدا از سایر دنیا چشم بپوشد (تمامی زمین از آنِ من است)، بلکه او در نظر داشت که اسرائیل را به‌عنوان ابزار خود بر زمین به کار گیرد.

یک) پولس رسول نیز در نظر داشت تا مسیحیان درک کنند که چه گنج ارزشمندی برای خدا هستند؛ او دعا نمود که «به میراث غنی و پرجلال او در مقدسین پی‌ببرید.» (افسسیان 18:1)

دو) «آنجا که گنج انسان قرار دارد، دلش در آنجاست. اگر در کشتی‌ها و در دریایی خطرناک باشد، بی‌تاب بر روی تختش تاب می­خورد و خواهان امنیتِ آن می­باشد. اگر در پارچه‌ای پیچیده شده باشد، در مقابل حشرات موذی از آن مراقبت می­نماید؛ اگر در فلز باشد، در مقابل زنگار و دزدان نگهبانی می­نماید. و آیا مسیح کمتر از آن پاسبان گنجِ خود است؟» (مایر)

ج. شما برای من مملکتی از کاهنان خواهید بود: مقصود خدا آن بود که اسرائیل مملکتی از کاهنان باشد، مکانی که هر ایمانداری می­توانست خود به حضور خدا آید، و به‌عنوان نمایندۀ خدا برای قوم­ها باشند.

یک) «تمامی قوم­ می­بایست به‌عنوان میانجیِ فیض خدا برای قوم­های روی زمین عمل می­نمودند.» (کایسر) «گزینشِ خاص‌گرایانۀ خدا از اسرائیل، هدف جهان‌شمول جامع‌تری دارد.» (کول)

دو) پطرس به ما متذکر می­شود که ما کاهنان سلطنتی هستیم (اول پطرس 9:2)، آنان که هم به‌عنوان پادشاه و هم به‌عنوان کاهن برای خدا خدمت می‌کنند (و از ما پادشاهی‌ای ساخت و کاهنانی برای خدا و پدر خود. مکاشفه 6:1).

د. و امتی مقدس: مقصود خدا آن بود که اسرائیل امتی مقدس باشد، قوم و مردمانی مجزا از سایر دنیا، ملک خاص خدا، مناسب برای اهداف او، مالکیتی ویژه از آنِ خدا، فرا خور مقاصدش.

یک) پطرس به ما خاطرنشان می‌کند، «امّا شما ملتی برگزیده و مملکتی از کاهنان و امّتی مقدّس و قومی که ملک خاص خداست هستید، تا فضایل او را اعلام کنید که شما را از تاریکی به نور حیرت‌انگیز خود فرا خوانده است.» (اول پطرس 9:2). ما به‌عنوان قوم خدا باید مجزا باشیم، نسبت به جریان دنیا به صورت عمومی متفاوت تفکر و عمل نماییم.

4. آیات (7-9) قوم موافق هستند که از این عهد اطاعت کنند.

پس موسی آمده، مشایخ قوم را فرا خواند، و همۀ این سخنان را که خداوند به او فرموده بود، با ایشان در میان گذاشت. همۀ قوم یکصدا پاسخ دادند: «هرآنچه خداوند فرموده است، خواهیم کرد.» پس موسی پاسخ قوم را به خداوند بازگفت. خداوند به موسی گفت: «اینک من در ابری غلیظ نزد تو می‌آیم تا قوم بشنوند که من با تو سخن می‌گویم، و همواره به تو اعتماد داشته باشند.» آنگاه موسی سخنان قوم را به خداوند بازگفت. 

الف. همۀ این سخنان را که خداوند به او فرموده بود، با ایشان در میان گذاشت: قوم پس از شنیدن شرایط عهد، برای دریافت عهد، بار دیگر به چالش کشیده می‌شوند و دوباره آن را دریافت کردند (خروج 1:24-8).

یک) در این قسمت، آنها گفتند: «هرآنچه خداوند فرموده است، خواهیم کرد.» «پاسخ آنها صادقانه اما جاهلانه بود.» (مورگان) آنها بعداً دوباره با ادبیاتی حتی رسمی‌تر این را بیان می‌کنند (خروج 1:24-8).

دو) «حتی دربارۀ خود ما هم این‌گونه است. ما می‌گوییم، «هر آنچه یهوه بگوید، به آن عمل می­نماییم»، ولی ناکام می­شویم. اما خدا هیچ‌گاه اشتباه نمی‌کند. او در انتظار می­ماند و مسیر فیض و حکمرانیِ خود را در پِی می­گیرد.» (مورگان)

ب. موسی پاسخ قوم را به خداوند بازگفت: موسی در این قسمت همچون کاهنی حقیقی، به‌عنوان شفاعت‌کننده میان خدا و قوم عمل نمود. با این وجود، خدا با صدای رسا با موسی سخن گفت (تا قوم بشنوند که من با تو سخن می‌گویم) تا همه بفهمند که این به‌راستی خدا بود که با موسی سخن می­گفت.

5. آیات (10-13) خدا فرمان می­دهد که حضور الهیِ او در سینا مورد حرمت واقع شود.

خداوند به موسی فرمود: «نزد قوم برو و ایشان را امروز و فردا تقدیس کن. به آنها بگو جامه‌های خود را بشویند و روز سوّم آماده باشند، زیرا در روز سوّم خداوند در برابر دیدگان همۀ قوم بر کوه سینا نزول خواهد کرد. حدودی گرداگرد کوه برای قوم قرار بده و به ایشان بگو: «مبادا از کوه بالا روید یا حتی دامنۀ کوه را لمس کنید! هر که کوه را لمس کند، هرآینه کشته شود. او باید سنگسار گردد یا به تیر کشته شود؛ دست کسی نباید به او بخورد. خواه انسان و خواه چارپا، هر چه باشد، نباید زنده بماند.» تنها زمانی که کَرِنا نواخته شود، می‌توان از کوه بالا رفت.»

الف. نزد قوم برو و ایشان را امروز و فردا تقدیس کن: خدا بر آن بود که به طرزی منحصر به فرد بر اسرائیل پدیدار شود؛ و پیش از آنکه این واقعه رخ دهد، قوم می­بایست خود را حاضر می­نمودند.

ب. همان‌گونه که خدا وعده داده بود که خود را در سینا آشکار سازد، به اسرائیل فرمود: دور شوید. حد و حدودی وجود داشت که نمی­توانستند از آنها تخطی کنند. اسراییل می­بایست در پَسِ سنگری فاصله‌اش را حفظ می­نمود و تاوان ناموفق بودن در حفظ این فاصله، مرگ بود (هرآینه کشته شود).

یک) دست کسی نباید به او بخورد: هر فرد یا حیوانی که به‌خاطر نزدیک گشتنِ بیش از حد مجاز کشته شود، نجس در نظر گرفته می­شود و حتی نمی‌توان آنان را لمس نمود و جسد آنها می­بایست به وسیلۀ سنگ یا تیرِ کمان برداشته می­شدند.

دو) اگر اصلی اساسی برای ذات انسان وجود داشته باشد، آن است که ما به حد و حدود نیاز داریم. خدا با مقرر ساختن این حدود و برقراری مجازات مرگ در صورت تجاوز از آنها، به اسرائیل آشکار ساخت که اطاعت از این قوانین از پیروی احساسات اهمیت بیشتری دارد. ما تردید نداریم که بعضی از اسرائیلی‌های دلیر حس می­کردند باید از آن حدود جلوتر بروند، اما آنان می­بایست احساسات خود را مطیع می­کردند.

ج. زمانی که کَرِنا نواخته شود: قوم، تنها با دعوت خدا می­توانستند نزدیک گردند و صدای کَرِنا نمایان می­ساخت که دعوت انجام شده است. با صدای کَرِنا، آنها می­توانستند تا حدود مجاز پیش روند، اما نه جلوتر از آن­.

6. آیات (14-15) دستوراتِ تقدیس و تطهیر شرعی.

پس از آنکه موسی از کوه نزد قوم به زیر آمد، مردم را تقدیس کرد، و آنها جامه‌های خود را شستند. آنگاه به قوم گفت: «خود را برای روز سوّم آماده کنید. با زنان نزدیکی مکنید.»

الف. مردم را تقدیس کرد، و آنها جامه‌های خود را شستند: مردم بی­درنگ برای مکاشفۀ خدا که برای روز سوّم وعده داده شده بود، حاضر گشتند.

ب. خود را برای روز سوّم آماده کنید: دیدار با خدا تنها در روز سوّم امکان‌پذیر بود. خدا وعده داد که خود را در روز سوّم پدیدار نماید، و آنان می­بایست در انتظار او آن می­ماندند.

ج. با زنان نزدیکی مکنید: سایر آیات کتاب‌مقدس این امر که روابط جنسی، ناپاک است را تعلیم نمی­دهد. این حکم فقط مختص این واقعه بود. در آن موقعیت، خدا در نظر داشت قوم با پوشیدن جامۀ پاک و بازدارندگی از اَمیال (جنسی) و حتی امیال مُوَجَه و شرعی، اشتیاق خود به پاکی را نمایان سازند.

یک) «قوم می­بایست با بهترین آمادگی در نزد خدا حاضر شوند.» (ترپ)

 حضور خدا بر روی کوه

1. آیات (16-19) حضور پرجلال خدا بر کوه سینا.

صبح روز سوّم رعد و برق درگرفت و ابری غلیظ بر کوه پدیدار گشت و آواز بس بلندِ کَرِنا به گوش رسید، چندان که قومی که در اردوگاه بودند، همه بر خود لرزیدند! آنگاه موسی قوم را برای ملاقات با خدا از اردوگاه بیرون برد، و آنها در پای کوه آماده ایستادند. کوه سینا را دود فرا گرفته بود، زیرا خداوند در آتش بر آن نازل شده بود. دودِ آن همچون دود کوره بالا می‌رفت، و تمامی کوه به‌شدّت می‌لرزید. چون آواز کَرِنا بس بلندتر و بلندتر می‌شد، موسی سخن می‌گفت و خدا به صدا او را پاسخ می‌داد.

الف. رعد و برق و ابری غلیظ: این علائم قدرت و جلال، بیانگر شکوه حضور خدا بودند. همۀ محیط به‌طور مهیبی از حضور خدا سخن می­گفت.

ب. آواز بس بلندِ کَرِنا به گوش رسید: چیزی که اسرائیل در بحبوحۀ رعد، برق، ابر، دود و زلزله مشاهده و حس کرد، دهشتناک بود؛ اما همۀ اینها پدیده­های طبیعی (با این حال وحشتناک) هستند. با این وجود، آواز کَرِنا از سوی اردوگاه نیامد، بلکه از سوی خود آسمان می­آمد. شگفت‌آور نیست که قومی که در اردوگاه بودند، همه بر خود لرزیدند.

ج. موسی قوم را برای ملاقات با خدا از اردوگاه بیرون برد: با آواز کَرنا، موسی مردم را به سوی حصاری در دامنۀ کوه سینا هدایت نمود، جایی که آنها می‌توانستند آتشی که کوه را در برگرفته بود، مشاهده کرده، بو کرده، بشنوند و کمابیش مزۀ آن را بچشند -و نیز ارتعاش زمین در زیر پایشان را زمانی که تمامی کوه به‌شدّت می‌لرزید، حس کنند.

د. چون آواز کَرِنا بس بلندتر و بلندتر می‌شد: در این میان، آواز کَرنا بلندتر و طولانی­تر گشت تا آنکه موسی با خدا سخن می‌گفت و خدا به صدا او را پاسخ می‌داد. به‌طور کُلی، اسرائیل سخنان یهوه خدا را از کوه سینا، به صدایی رسا شنید.

2. آیۀ (20) موسی از کوه بالا می‌رود تا به حضور مستقیم خدا برود.

خداوند بر فراز کوه سینا فرود آمد و موسی را به بالای کوه فرا خواند. پس موسی بالا رفت…

الف. خداوند بر فراز کوه سینا فرود آمد، به بالای کوه: خدا به‌طور خاصی بر کوه سینا حضور یافت و حاضر بود تا با موسی به‌عنوان نمایندۀ تمام قوم اسرائیل ملاقات نماید.

ب. پس موسی بالا رفت: خدا فرود آمد و موسی بالا رفت. همان‌طور که قوم در دامنۀ کوه بر خود می‌لرزیدند، موسی نیازمند دلیری بود تا بالا رود و با خدا ملاقات کند. موسی جرأت نیاز داشت تا در میان تمامیِ آن رعد، برق، زمین لرزه، آتش و دود بالا رود.

یک) با این وجود، موسی خدا را نه فقط از منظر این قدرت مهیب بلکه از منظر محبت پر از فیض نیز او را می­شناخت.

3. آیات (21-25) خدا به موسی می­فرماید که به پایین بازگردد و بار دیگر مردم را دربارۀ حرمت تَقَدُسِ حضورش بر کوه سینا اخطار دهد.

و خداوند به او گفت: «پایین برو و به قوم هشدار بده، مبادا برای دیدن خداوند نزدیک آمده از حد تجاوز نمایند و بسیاری از ایشان هلاک شوند. حتی کاهنان که به خداوند نزدیک می‌شوند باید خود را تقدیس کنند، مبادا به‌ ناگاه بر ایشان هجوم آورد.» موسی به خداوند گفت: «قوم نمی‌توانند از کوه سینا بالا بیایند، زیرا تو خود به ما هشدار داده، گفتی: «حدودی گرداگرد کوه قرار دهید و آن را مقدس شمارید.»» خداوند پاسخ داد: «پایین برو و هارون را با خود بالا بیاور. اما قوم و کاهنان نباید از حد تجاوز کنند تا نزد خداوند برآیند، مبادا بر ایشان هجوم آورد.» پس موسی نزد قوم پایین رفت و این را بدیشان بازگفت.

الف. پایین برو و به قوم هشدار بده: آنان که از طریق عصیان، کنجکاوی یا بی‌پروایی تصمیم گرفتند از کوه بالا روند، هلاک می­گردند. جلال و عظمت خداوند مسئله­ای نبود که تحت پژوهش علمی قرار گیرد یا شیوه­ای برای اثبات وجود انسان باشد.

ب. قوم نمی‌توانند از کوه سینا بالا بیایند: تنها به این دلیل که خدا موسی و هارون را خواند که از کوه بالا روند، منظور این نیست که این دعوتی باز از تمام قوم برای ملاقات با خدا در کوه سینا بوده است.

ج. قوم و کاهنان نباید از حد تجاوز کنند تا نزد خداوند برآیند: تمام ذهنیت در سینا ممانعت بود. خروج 19 خوف و هراسی را که هر اسرائیلی می­بایست در کوه سینا داشته باشد، شرح می­دهد. به آسانی می‌توان گمان نمود که این امر به خودیِ خود، آنها را به سوی سبک زندگی­ مقدس برانگیخت.

یک) امروزه بسیاری بر آن عقیده­اند که باید رعد و برق، و آتش و لرزه‌های بیشتری از کوه سینا در دلِ مردم جای دهیم تا آنها را از گناه دور نگه داریم. با این وجود، هنوز چهل روز از این واقعه نگذشته بود که کُل قوم دور تا دور گوساله­ای طلایی میگساری و بی‌بندوباری کردند و آن را به‌عنوان خدایی که آنان را از مصر رها ساخت پرستش کردند.

دو) «هیبت و هراس یک چیز است و تسلیم اِراده چیز دیگری است.» (چادویک) اسرائیل هراس بسیاری داشت، اما تسلیم ارادۀ کمی داشت.

سه) نامه عبرانیان 18:12-24 به روشنی بیان می­دارد که بر اساس عهدجدید ما به کوه دیگری می­رویم، که رستگاری و رابطۀ ما با خداوند در کوه صهیون مرکزیت دارد، نه کوه سینا.

·    سینا از خوف و هراس سخن می­دارد، صهیون از محبت و بخشش.

·    سینا در صحرایی بی­آب است، اما صهیون شهر خدای زنده است.

·    سینا با تمامِ هراس و نیرویش، زمینی است؛ اما کوه صهیون که به سوی آن می­آییم آسمانی و روحانی است.

·    در سینا، تنها موسی می­توانست بیاید و با خدا دیدار نماید؛ در صهیون، گروهی بی‌شمار و اجتماعی عمومی می­توانند با خدا دیدار نمایند.

·    سینا افرادی گنهکار و محکوم به ترس داشت، اما صهیون تنها افرادی کامل شده دارد.

·    در سینا، موسی شفاعت‌­کننده است، اما در صهیون، عیسی شفاعت­­‌کننده است.

·    سینا از عهدقدیم پیروی می­کرد که با خون حیوانات رسمیت یافته بود؛ صهیون عهدجدیدی دارد که با خون پسر ارزشمند خدا به رسمیت رسیده است.

·    در سینا تمامیِ اُمور دربارۀ موانع و ممانعت بود؛ در صهیون تمامیِ اُمور دربارۀ دعوت است.

·    در سینا تمامیِ اُمور دربارۀ شریعت است، در صهیون تمامیِ اُمور دربارۀ فیض است.

چهار) از آن‌رو، ما نباید به گونه­ای به صهیون بیاییم گویی که به سینا می­آییم. ما می­بایست شَکِ خود را کنار بگذاریم و در رفتن به سوی خدا دلیر باشیم. با این وجود، چیزهای زیادی در کوه سینا وجود دارد که باید آنها را بیاموزیم. ما باید درمورد الزامات مقدس خدا و کاری که باید قبل از اینکه به حضور خدا برویم، بیاموزیم. مانند آنانی که در کوه سینا هستند، کارهایی هست که برای ملاقات با خدا باید انجام دهیم.

·    ما باید کلام خدا را دریافت کنیم.

·    ما باید جدا شده باشیم.

·    ما باید تطهیر شویم.

·    تنها پس از روز سوم می‌توانیم بیاییم.

·    ما باید حریم خدا را محترم بشماریم.

·    ما باید از نَفس پرهیز نماییم.

·    ما باید دَرک کنیم که به سوی خدایی مقدس می­آییم.

پنج) «عزیزان، آیا هنوز تحت تأثیر و نیروی محکوم‌کنندۀ آن شریعت آتشینی هستید که از دست راست او نشأت می‌گیرد؟ آیا هنوز بسی دور نیستید؟ به یاد آورید، تنها با خون می‌توانید نزدیک گردید؛ و تا آن هنگام که به وسیلۀ خونش پارسا شوید، زیر لعنت هستید. عظمت مهیب خدا را در نظر داشته باشید. اگر رحمت او را به دست آورید، حیات را به دست می­آورید؛ اگر خشم او را موجب شوید، مرگ در انتظار شما است. بی­درنگ با خدا مصالحه نمایید، با اینکه عمیقاً گناه مرتکب شده­اید و او عادل است، با این حال او کسی که به مسیح عیسی ایمان داشته باشد را پارسا می‌سازد. به او ایمان بیاورید، نجات را دریابید؛ به‌راستی مطیع صدایش باشید، و عهد او را نگاه دارید، و سپس برای خدا و بره، پادشاه و کاهن خواهید بود، و در نهایت با تمام قدرت حیاتی نامحدود، نجات می­یابید. آمین.» (کلارک)