فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

خروج باب 23 قوانین بیشتر خطاب به قضات

قوانین عدالت و رحمت

 

1. آیات (1-3) فرامینی به جهت ارج نهادن به شریعت

«خبر دروغ را پخش مکن و با شهادتِ بدخواهانه، با شریران همداستان مشو. در عمل بد با اکثریت همراه مشو. چون در مرافعه‌ای شهادت می‌دهی، با گرفتن جانبِ اکثریت، عدالت را مخدوش مساز، و در مرافعۀ فقیران نیز از او طرفداری مکن.»

الف. خبر دروغ را پخش مکن: این فرمان با فرمان بعد پیوستگی دارد زیرا پخش خبر دروغ یک راه بنیادی به منظور با شریران همداستان شدن و در عمل بد با اکثریت همراه شدن است.

یک) تنها راهِ پیروی از این فرمان، منع خبر دروغ است. انجام ندادن هیچ کاری یا بی‌طرف ماندن به مفهوم اجازه دادن به پخش خبر دروغ است. «پخش‌کننده و دریافت‌کنندۀ اخبار دروغ و افترا‌آمیز، به یک میزان گناهکار هستند. گویا این واژه به هرکدام از آنان اشاره دارد و مترجمین هر دو مفهوم را به‌درستی حفظ کرده‌اند.» (کلارک)

دو) از آن‌رو که مسئله یک خبر دروغ است، بِجاست که از فردی که خبر را آورده، درخواست مدرک داشته باشیم، همان‌طور که انجیل نیز چنین چیزی را لازم می‌داند -دو یا سه گُواه. (تثنیه 15:19).

سه) شهادتِ بدخواهانه: «بهتر است شاهدی مسئول خشونت ترجمه گردد، به این دلیل که مهلک بودن این حکم مشخص گردد.» (کول)

ب. در عمل بد با اکثریت همراه مشو: این امر همواره در ذات انسان بوده است که در عمل بد با اکثریت همراه شود، از آن دوران که آدم از حوا در گناه پیروی نمود.

یک) با گرفتن جانبِ اکثریت، عدالت را مخدوش ساختن آسان و مخاطره‌آمیز است، زمانی که انجام این کار سبب پخش شدن خبری دروغ یا دستکاریِ عدالت می­گردد، گُناه است.

دو) به این خاطر است که برای ما بسی اهمیت دارد که اکثریت خود را با ملاحظه گزینش نماییم: «فریب نخورید: معاشر بَد اخلاق خوب را فاسد می‌سازد.» (اول قرنتیان 33:15).

سه) «تاریخ تمام جنبش­های حقیقی نشان می‌دهد که آنها در وهلۀ اول، تاریخ جان‌های تنها بودند، کسانی که با شنیدن صدای خدا، به تنهایی و یا در اقلیت‌های کوچک ایستادند.» (مورگان)

ج. در مرافعۀ فقیران نیز از او طرفداری مکن: هیچ طرفداری­ای نمی­بایست در مرافعۀ فقیران انجام شود؛ فقیران تنها از آن‌رو که فقیر هستند نباید مورد رحمت قرار گیرند، همان‌طور که ثروتمندان نباید تنها از آن‌رو که ثروتمند هستند مورد رحمت قرار گیرند. حقیقت­ و اصل عدالت می­بایست دربارۀ یک اختلاف، تصمیم گیرد، نه جایگاه والا یا پایین یا حالت قربانی انگاشته شدۀ افراد.

2. آیات (4-9) قوانین جهت مهربانی و رفتار نیکوی اجتماعی.

«هرگاه به گاو یا الاغِ سرگردان دشمنت برخوردی، حتماً آن را نزد وی بازآور. اگر دیدی الاغ کسی که از تو نفرت دارد زیر بار افتاده است، آن را به حال خود وامگذار؛ حتماً او را در این امر یاری ده. در مرافعۀ نیازمندانِ قوم خود، عدالت را از ایشان دریغ مدار. تو را با اتهام دروغ کاری نباشد و افراد بی‌گناه و پارسا را به مرگ مسپار، زیرا من شریر را تبرئه نخواهم کرد. رشوه مپذیر، زیرا رشوه چشم بینایان را کور می‌کند و سخن پارسایان را کج می‌سازد. بر غریبان ظلم مکن؛ چه خود از دل غریبان خبر دارید، زیرا در سرزمین مصر غریب بودید.»

الف. هرگاه به گاو یا الاغِ سرگردان دشمنت برخوردی، حتماً آن را نزد وی بازآور: این فرمان به منظور نیکی نمودن به دشمنت حائز اهمیت بود. این (امر) نمایان ساخت که نیکی و مهربانی نمودن در اسرائیل فقط برای کسانی که به آنها محبت دارند و آنها نیز به او محبت دارند، نیست، بلکه برای همگان ضروری است. برای تحقق این امر برای یک دوست، فرد ممکن است نیازی به فرمان نداشته باشد، اما برای اقدام به آن برای دشمنت و کسی که از تو نفرت دارد، ضروری بود.

یک) اصل واضح بود: حس شما درمورد یک شخص، تعیین‌کنندۀ رفتار درست یا اشتباه ما نسبت به او نیست. اصول عدالتی وجود دارد که می­بایست فَرای احساسات ما اعمال شود.

دو) «دشمن در این متن احتمالاً به مفهوم مخالف قانونی است. عدالت لازم می­داند که با او همچون هر همسایه دیگری رفتار نماییم.» (کول)

ب. در مرافعۀ نیازمندانِ قوم خود، عدالت را از ایشان دریغ مدار: خدا می‌دانست که در اعمال عدالت، همواره قصور نسبت به نیازمندان راحت است. فقیر بودن موجب نمی­گردد که فرد در یک دعوای قانونی محق باشد، اما هیچ‌گاه نمی­بایست آنان را از محاکمه منصفانه و عادلانه دریغ کرد.

ج. تو را با اتهام دروغ کاری نباشد و افراد بی‌گناه و پارسا را به مرگ مسپار: اعلام حقیقت در شریعت خدا امری ضروری بود. خدا می‌دانست چقدر بَدی و بی­عدالتی در بین مردمان با دروغ توجیه می­گردد، پس وی بر حقیقت‌گویی در زندگی روزانه و انجام شریعت در اسرائیل تأکید نمود.

یک) فرمانِ افراد بی‌گناه و پارسا را به مرگ مسپار نه تنها از لزوم مراقبت از جانی که در رحم است، سخن می­گوید، بلکه نمونه­هایی نیز هست که عدالت نیازمندِ مرگِ گناهکاران و اشرار است.

د. رشوه مپذیر، زیرا رشوه چشم بینایان را کور می‌کند و سخن پارسایان را کج می‌سازد: خدا در توسعۀعدالت، همچنین بر ضد رشوه فرمان داد. او به‌طور خاص بر ضد دریافت رشوه نیز فرمان داد؛ رشوه‌دهنده بدون وجود رشوه‌گیر نمی‌تواند کاری از پیش ببرد.

ه‍. گاو دشمنت… کسی که از تو نفرت دارد… بر غریبان ظلم مکن: خدا به اسرائیل فرمان داد حتی نسبت به کسانی که امکان دارد ذاتاً با آنها مهربان نباشند، هم محبت و انصاف داشته باشند. بعدها، بعضی رابی‌ها تعلیم دادند که برای نفرت از دشمن، الزامات -یا دستکم اجازه‌هایی- وجود دارد. در این قسمت، انصاف و مهربانی حتی به کسی که از تو نفرت دارد، فرمان داده شد. همان‌گونه که عیسی در حکایت سامریِ نیکو شرح نمود (لوقا 30:10-37).

یک) خود از دل غریبان خبر دارید: «واژۀ عبری که در اینجا به کار رفته واژۀ رایج برای «دِل» نیست، بلکه nepes است که می­تواند به مفهوم «حیات» یا «نفس» ترجمه گردد. در این قسمت گویا بیشتر مفهوم اشتیاق و آرزو را دارد.» (کول)

دو) عیسی خیلی ساده این شریعت را به منظور رواج مهربانی و رفتار عادلانه در جامعۀ اسرائیل خلاصه نمود: همسایه خود را همچون خود محبت نمایید (لوقا 27:10).

قوانین وقف آیینی.

1. آیات (10-13) قوانین شَبّات.

«شش سال مزرعۀ خود را بکار و محصولش را درو کن، اما در سال هفتم بگذار بیاساید و آن را به حال خود واگذار، تا نیازمندانِ قوم تو بتوانند از آن بخورند، و از آنچه باقی ماند وحوش صحرا بهره‌مند گردند. با تاکستان و باغ زیتون خود نیز چنین عمل نما. شش روز به کار خویش مشغول باش، اما در روز هفتم فراغت جو تا گاو و الاغت بیاسایند و پسر کنیزت و غریبی که در خانه‌ات مهمان است، جانی تازه کند. به هرآنچه به شما گفتم به‌دقّت گوش بسپارید. نام خدایانِ غیر را ذکر مکنید و از زبانتان شنیده نشود.»

الف. شش سال مزرعۀ خود را بکار: اصل شبات بیشتر از هفتۀ کاری را مد نظر دارد. همچنین سالیان شبات وجود داشت، که در آن مزارع هر هفت سال یکبار، می­بایست بیاساید و آن را به حال خود وا می­گذاشتند.

یک) «قانون سال شبات. این قانون در دنیا بی‌همتا بود و تنها به اسرائیل تعلق داشت.» (توماس)

ب. در سال هفتم بگذار بیاساید و آن را به حال خود واگذار: بعضی افراد در اسرائیل براساس سنّت، این امر را فقط با کاشتِ ششْ هفتم مزرعه‌شان در هر دوره­ و روش کشت دوره‌ای به انجام می‌رساندند.

یک) تا نیازمندانِ قوم تو بتوانند از آن بخورند: علتی که خدا، سال شبات را فرمان داد، از آن جهت بود که فقیران چیزی برای خوردن بیابند، آنان اجازه داشتند چیزی را که زمین رها شده و کاشت نشده، برداشت و تهیه نمایند. این شیوه­ای برای کمک به فقیران بود که از صاحبان زمین می‌خواست از کسب حداکثر سود بپرهیزند و همچنین فقیران نیز بتوانند چیزی به دست آورند.

دو) قصور اسرائیل در نگه داشتن سال شبات در مزارع، تحقق و طول تبعید آنها توسط بابلیان را معین ساخت (لاویان 32:26-35، دوم تواریخ 21:36).

ج. در روز هفتم فراغت جو تا گاو و الاغت بیاسایند: اصل آرامی شبات برای تمامیِ مردمان و حتی حیوانات در نظر گرفته شده بود. به همان طریق آسایش شبات که در عیسی تکمیل گشت برای تمامی مردمان مدنظر است (دوم پطرس 9:3)، و حتی برای تمامی آفرینش مدنظر است (رومیان 21:8).

د. نام خدایانِ غیر را ذکر مکنید: شبات می­بایست وقف خداوند می­شد، و نه به خدایان بیگانه یا دروغین.

2. آیات (14-17) سه عید سالیانه.

«سالی سه بار برای من عید نگاه دارید. عید فطیر را نگاه دارید؛ همان‌گونه که شما را امر کردم، هفت روز نانِ بی‌خمیرمایه بخورید. این را در موعد مقرر در ماه اَبیب انجام دهید زیرا در آن ماه بود که از مصر بیرون آمدید. هیچ‌کس به حضور من دست‌خالی حاضر نشود. عید برداشتِ نوبرِ محصول خود را که در مزارع کاشته‌اید، نگاه دارید. عید جمع‌آوری را نیز در پایان سال، هنگام جمع‌آوری محصول از مزارع، نگاه دارید. تمامی مردان شما باید سالی سه بار در پیشگاه خداوندگارْ یهوه حاضر شوند.»

الف. سالی سه بار برای من عید نگاه دارید: خداوند فرمان داد که سه مرتبه در سال، تمام مردان اسرائیل باید گِرد هم آیند تا مهم­ترین عیدها را برپا کنند. اینها شامل عید فطیر (در ارتباط با عید پسخ)، عید نوبرها، و جمع آوری محصول (پنطیکاست) بود.

یک) «پیرمردان، مردان بیمار، مردان نادان و فرزندان مذکر کمتر از سیزده سال از این حکم مستثنی بودند؛ زیرا طبیبان یهودی این فرمان را به‌خوبی می‌فهمیدند.» (کلارک)

ب. عید فطیر… عید برداشتِ… عید جمع‌آوری: جزئیات در ارتباط با برپایی این عیدها در کتاب لاویان داده می­شود.

3. آیات (18-19) قوانین درمورد قربانی دادن و تقدیم نوبرها.

«خون قربانی را همراه چیزی که خمیرمایه در آن به کار رفته، به من تقدیم مکن. چربی هدایای اعیاد من نباید تا صبح نگاه داشته شود. بهترین نوبر زمین خود را به خانۀ یهوه خدایت بیاور. بزغاله را در شیر مادرش مپز.»

الف. خون قربانی را همراه چیزی که خمیرمایه در آن به کار رفته، به من تقدیم مکن: از آن‌رو که خمیرمایه، مظهر گناه و فساد بود، هیچ‌گاه نمی­توان خون کفاره را با نان خمیرمایه تقدیم نمود.

یک) «این امر به آن مفهوم است که اسرائیلیان نباید برۀ عید پسخ را در حینی که در خانه‌هایشان خمیرمایه وجود داشت، بکشند.» (کایسر)

ب. چربی هدایای اعیاد من نباید تا صبح نگاه داشته شود: اگر کفاره همچون عملی کامل به حساب آید، می­بایست کاملاً به خدا تقدیم می‌شد -همه‌چیز باید به خدا تقدیم می‌شد، و هیچ چیزی نباید باقی می‌ماند و این امر به‌طور خاص شامل چربی هدایا، یعنی بهترین قسمت از حیوانِ قربانی نیز می­باشد.

ج. بهترین نوبر زمین خود را به خانۀ یهوه خدایت بیاور: زمانی که اسرائیل به کنعان وارد شد، آنها مسئولیت خاصی داشتند تا علاوه بر قربانی نوبر همیشگی، قربانی نوبر محصول خود را نیز به خدا تقدیم کنند (خروج 16:23). به خدا نوبر و بهترین  محصول را تقدیم نمایند و او را به‌عنوان تأمین‌کنندۀ همه‌ چیز تکریم نمایند.

د. بزغاله را در شیر مادرش مپز: این فرمان غیرعادی در حقیقت فرمانی بود به منظور تقلید ننمودن از آداب و رسوم متداول بارورسازی بت‌پرستان.

یک) «نوشته­های کنعانی نشان می‌دهد که این یک روش جادوگری بود، پس این کار بیشتر یک نسخۀ مذهبی است تا روش انسانی.» (کول)

دو) «رسم بت‌پرستان باستانی این بود که وقتی تمام محصولات خود گردآوری می­کردند، بزغاله­ای را گرفته و آن در شیر مادرش می­پختند؛ و پس از آن به اطراف می‌رفتند و به طریق جادوگری، آن را به همۀ درختان، زمین‌ها، مزارع و بوته می‌پاشیدند؛ آنان گمان می­نمودند بدین وسیله زمین را بارور می­سازند، تا سال بعد بار بیشتری دهند.» (کادوورث به نقل از کلارک)

سه) اما به‌خاطر تفسیرهای اشتباه معلمین شریعت از این فرمان، امروزه یک فرد یهودی متعهد حتی نمی­تواند چیزبرگر حلال بخورد. یهودیان متعهد امروزه، شیر و گوشت را در یک وعده غذایی (یا حتی در یک بشقاب­ و یا با یک لوازم طبخ، پخته شده در یک دیگ­) میل نمی­کنند، زیرا رابی­ها اصرار داشتند که گوشت همبرگر امکان دارد از گوسالۀ گاوی باشد که پنیر آن از شیر تهیه شده است، و پنیر و گوشت همراه با یکدیگر در معده «می­جوشیدند»، این امر تخطی از این فرمان بود.

چهار) این قانون از فاصله گذاشتن میان مادر و مرگ فرزندش نیز سخن می‌گوید. مایر (Meyer) بیان می­دارد که این قانون «برای جایگزین نمودن درک محبت‌آمیز از نظم طبیعی، و رابطه‌ای که میان مادر و فرزندش وجود دارد، بود. شراکت دادن مادر در مرگ کودکش، بر ضد طبیعت بود.»

وعده حضور و برکت خدا.

۱. آیات (20-21) آن فرشته که نام خدا در اوست.

«اینک من فرشته‌ای پیشاپیش تو می‌فرستم تا در طول راه از تو نگاهبانی کند و تو را به مکانی که برایت آماده کرده‌ام برساند. از او باحذر باش و به سخنانش گوش فرا ده. او را به خشم میاور، زیرا نافرمانی شما را نخواهد آمرزید؛ چراکه نام من در اوست.»

الف. من فرشته‌ای پیشاپیش تو می‌فرستم: این فرشتۀ خاص به اسرائیل فرمان اطاعت داد و بر قوم حق داوری داشت. از همه مهم‌تر، نام خدا در این فرشته بود (چراکه نام من در اوست).

یک) ما فقط نام تعداد اندکی از فرشته‌ها را می‌دانیم و به مفهومی، میکائیل و جبرئیل، هر یک نام خدا را در نامشان دارند. اما نه میکائیل و نه جبرئیل به اسرائیل فرمان اطاعت نداد و یا تصور بر این نبود که او در جایگاه داوری بر قوم قرار دارد. این فرشتۀ خاص خداوند عیسی است که در عهدعتیق حضور می‌یابد، پیش از ظهورش در بیت‌لحم، که اغلب به صورت مستقیم به‌عنوان خدا سخن می­گوید.

دو) «فرشته (آیۀ 20) یک فرشتۀ مخلوق نبود، بلکه تجسمی الهی بود، شخص دوم تثلیث در هیبت فرشته.» (توماس) «گویا جملۀ نام من در اوست پیام‌آور‌ را در حوزۀ ماوراء‌طبیعی ترجمه می­نماید، زیرا «نام» خدا برابرِ ذات مکاشفه شدۀ اوست.» (کول)

سه) نام من در اوست: بی­گمان نام یهوه در عیسی است. نام او به مفهوم حقیقی Yah-shua است. عیسی در تمامی تجارب صحرا با اسرائیل بود. «این فرشته با اقتدار و اعتبار نامِ خدا، علتی کافی از آن مسئله است که خدا در پسرش حاضر بود.» (کایسر)

ب تو را به مکانی که برایت آماده کرده‌ام برساند: فرشته پیشاپیش آنها به مکانی که خدا آماده کرده بود، می­رود. همان اصل دربارۀ زندگی امروز ما با عیسی نیز صدق می‌کند. نه تنها این امر صحیح است که عیسی پیشاپیش ما می­رود تا مکانی را برای ما در ملکوت مهیا سازد (یوحنا 2:14-3)، بلکه مکانی که امروز در آن گام برمی­داریم توسط خدا مهیا گشته است، و مکانی که فردا در آن گام برمی­داریم نیز توسط او آماده شده است.

2. آیات (22-26) برکت موعود به اسرائیل مطیع.

«اگر به‌دقّت به سخنان او گوش بسپاری و هر چه می‌گویم انجام دهی، آنگاه من دشمنِ دشمنانت خواهم بود و مخالفِ مخالفانت. فرشتۀ من پیشاپیش تو خواهد رفت و تو را به سرزمین اَموریان، حیتّیان، فِرِزّیان، کنعانیان، حِویان و یِبوسیان رهنمون خواهد شد، و من ایشان را نابود خواهم کرد. در برابر خدایان ایشان سَجده مکن، آنها را عبادت منما و مطابق رسومشان رفتار مکن، بلکه آنها را به‌کل منهدم ساز و ستون‌های سنگی‌شان را در هم شِکَن. یهوه خدایتان را عبادت کنید، که او به آب و نانت برکت خواهد داد. من بیماری را از میان تو دور خواهم کرد، و هیچ‌کس در دیار تو سِقط نخواهد کرد و نازا نخواهد بود. به شما عمرِ کامل خواهم بخشید.»

الف. اگر به‌دقّت به سخنان او گوش بسپاری و هر چه می‌گویم انجام دهی: از ویژگی‌های عهد موسی آن بود که برکت کاملاً براساس عملکرد اسرائیل بود. اگر اطاعت می­کردند، برکت می­یافتند. اگر سرکشی می­کردند، مورد لعنت واقع می­شدند.

یک) تحت عهدجدید، ما بر مبنای اصلی مجزا زندگی می‌کنیم. با این وجود، عواقب اجتناب‌ناپذیر گناه و لغزش، هنوز به قوت خود باقی است. ما در عیسی برکت یافته­ایم، اما نه به آن خاطر که پیروی کرده باشیم (افسسیان 3:1).

ب. فرشتۀ من پیشاپیش تو خواهد رفت: خدا اسرائیل را از مصر خارج نساخت تا آنها را در صحرا ترک نماید. برنامۀ او آن بود که آنان را به سوی سرزمین موعود و فراوانی برکت خود بیاورد. علیرغم قوم­های مقتدری که در کنعان بودند، فرشتۀ خدا اسرائیلی فرمانبردار را به سرزمین موعود می­آورد.

ج. در برابر خدایان ایشان سَجده مکن: کنعانیان عمیقاً بت‌پرست و از نظر اخلاقی سقوط کرده بودند و این پیامد طبیعی خدمت به بت‌های خدایان مشرک و پست بود. به همین دلیل ضروری بود که اسرائیل بت‌پرستی آنها را تقلید ننماید، یا اجازۀ ادامه را به آن ندهد.

یک) «با در نظر گرفتن قومی که باید رانده می­شدند، شایان ذکر است این پاراگراف نشان می‌دهد که عبارت خدایان ایشان سبب ناکامی آنها بوده‌اند. هرچیزی در زندگی یک انسان یا یک قوم به ذات پرستش آن وابسته است.» (مورگان)

د. یهوه خدایتان را عبادت کنید، که او به آب و نانت برکت خواهد داد: اگر خدایان کنعانیان را نپذیرند و با ایمان به خدا ادامه دهند، او وعده داد که برکت را در طول زندگی‌شان جاری خواهد ساخت.

3. آیات (27-30) خدا اسرائیل را یاری خواهد کرد تا سرزمین موعود را تصاحب کنند.

«رُعب و وحشت خود را پیش روی تو خواهم فرستاد تا هر قومی را که بدان برخوری، به اغتشاش افکَنَد. کاری می‌کنم که دشمنانت جملگی از برابرت بگریزند. پیش روی تو زنبورها می‌فرستم تا حِویان، کنعانیان و حیتّیان را از سر راهت برانند. اما ایشان را یک ساله بیرون نخواهم راند، مبادا زمین متروک شود و حیوانات وحشی بر تو بس فزونی گیرند. ایشان را اندک اندک از پیش رویت خواهم راند، تا آنگاه که شمار تو آنقدر افزون شود که بتوانی این سرزمین را به تصرف آوری.»

الف. رُعب و وحشت خود را پیش روی تو خواهم فرستاد… کاری می‌کنم که دشمنانت جملگی از برابرت بگریزند: خدا وعده داد که با استفاده از شیوه­های به‌وضوح روحانی (رُعب و وحشت خود را فرستادن) و پدیده­های ظاهراً طبیعی (پیش روی تو زنبورها می‌فرستم) پیش روی اسرائیل برود و زمین برایشان فتح کند.

یک) «رُعب و وحشت خود شیوه­ای را شرح می­دهد که خدا برای مطیع ساختن کنعانیان در مقابل اسرائیل به کار می­برد: هَراسی از جانب خدا آنان را در بَر خواهد گرفت.» این در آیاتی همچون یوشع 11:2 دیده می‌شود.» (کول)

دو) «از یوشع 12:24، در می­یابیم که دو تا از پادشاهان اَموریان در حقیقت به وسیلۀ این زنبورها از سرزمین رانده شدند، طوری که بنی‌اسرائیل نیازمند به کارگیریِ شمشیر یا کمان برای پیروزی در نبرد نبودند.» (کلارک)

سه) «آنکه برای مقدسین همچون فرشته است، برای دشمنانش همچون زنبور است.» (مایر)

ب. اندک اندک: خدا وعده داد که دشمنان اسرائیل را از کنعان خارج سازد، اما آنها را یکدفعه خارج نخواهد کرد. امکان داشت اسرائیل بخواهد همۀ سرزمین در برابرشان تخلیه شود، اما خدا در جریان بود که این امر برای آن سرزمین یا برای آنها شایسته­ترین حرکت نیست.

یک) علیرغم اینکه گاهی اوقات نومید می‌شویم ولی اغلب این روشی است که خدا در زندگی ما عمل می­نماید. او اندک اندک چیزها را پاک می­کند، با اینکه شاید ما پاک شدن یک‌مرتبه­ای آن را بپسندیم. اما خدا در نظر داشت که جمعیت اسرائیل در فرآیندِ تصرفِ سرزمینِ موعود افزون شود. او در نظر داشت آنها پیشرفت کنند. برای خدا مهم است که ما رشد کنیم و از آن‌رو، اغلب ما را اندک اندک رشد می­دهد.

دو) «خدا رحمت خود را قطره قطره بر ما می‌ریزد؛ ما برکات او را کم کم دریافت می‌کنیم. به همین دلیل، این ابر با یک انفجار ناگهانی بر آنها خالی نمی‌شود بلکه قطره قطره روی زمین می‌ریزد و حل می‌شود.» (ترپ)

ج. مبادا زمین متروک شود و حیوانات وحشی بر تو بس فزونی گیرند: این تنها یکی از دلایلی بود که بهتر بود خدا دشمنان آنان را اندک اندک مغلوب سازد. انجام آن، چیزی که آسان به چشم می­آمد -پاکسازی یک‌باره همۀ دشمنان اسرائیل- پیامدهایی داشت که اسرائیل نه می­توانست نظاره، و نه درک کند.

4. آیات (31-33) حد و مرزهای میراث اسرائیل.

«مرزهای تو را از دریای سرخ، تا دریای فلسطینیان، و از صحرا تا رود فُرات تعیین خواهم کرد، و ساکنانِ این سرزمین را به دست تو خواهم سپرد و تو ایشان را از پیش روی خود خواهی راند. با آنها و با خدایانشان عهد مبند. مگذار در سرزمینت زیست کنند، وگرنه تو را به گناه ورزیدن به من بر خواهند انگیخت. زیرا اگر خدایان ایشان را عبادت کنی، دامی برای تو خواهد بود.»

الف. از دریای سرخ، تا دریای فلسطینیان، و از صحرا تا رود: این قسمت اعظمی از خشکی را در خود می­گنجاند، خشکی­ای که اسرائیل هیچ‌گاه به شکل کامل مالک آن نبوده است. افراد زیادی بر آن باورند که بیشترین مرزی که آنها به دست آورند، در دوران پادشاهان داوود و سلیمان بوده است.

یک) با این وجود، این قلمرویی بود که در بعضی نقاط تا رود فُرات کشیده شده بود. «رود در کتاب‌مقدس همواره رود عظیم یا همان رود فُرات است همان‌طور که منظور از دریا، دریای مدیترانه است.» (کول)

دو) در این قسمت، اصلی روحانی وجود دارد. ممکن است خدا چیزی عطا کند، اما ما می­بایست آن را به دست آوریم و مالک آن شویم. او از دادن بسیاری از برکات به ما پرهیز می­نماید تا وقتی که با ایمان و اطاعتی بی­چون ‌و چرا با او همراه گردیم. تمام برکات روحانی در جای‌های آسمانی در مسیح بر ما ارزانی شده است (افسسیان 3:1)؛ اما تنها چیزی را در تصرف خود خواهیم داشت که در ایمان و فرمانبرداری با او همراه گردیم تا دریافت کنیم.

سه) خدا پدری آسان­گیر و لوس­کننده نیست که منابع، برکات، و پیشکش‌هایی را به فرزندانش بدهد که برای دریافت آن آماده نیستند. زمانی که قومش حاضر به دریافت برکات همراه با ایمان باشند، چیزی که وعده داده شده است، محقق می­گردد.

ب. با آنها عهد مبند: اسرائیل به دلیل بی‌حکمتی، در نهایت با بعضی از مردمان آن سرزمین پیمان بست (یوشع 9). هیچ قانونی از شریعت وجود ندارد که اسرائیل یا هر کسی- تا به‌حال به صورت بی­نقص همواره رعایت کرده باشد.