فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

حَبَقوق باب ۲ – خدا داوری خود را تصدیق می‌کند

 متکبرین سرزنش می‌شوند.

با توجه به زمینه، حَبَقوق ۲:۱ در پایان تفسیر حَبَقوق ۱ در نظر گرفته شده است.

۱. آیات (۲۳) آمادگی برای پاسخ: چگونگی انتشار رؤیا.

آنگاه خداوند مرا پاسخ داد:

«رؤیا را بنویس و آن را بر لوح‌ها به‌روشنی بیان دار،

تا نداکننده با آن بدود.

زیرا زمان مقرر برای تحقق رؤیا هنوز نرسیده،

ولی به سوی مقصد می‌شتابد و قاصر نخواهد آمد.

اگرچه به طول انجامد، منتظرش بمان،

زیرا که به‌یقین خواهد آمد و تأخیر نخواهد کرد.

 الف. رؤیا را بنویس و آن را بر لوح‌ها به‌روشنی بیان دار: خدا به حَبَقوق گفت که این «پرسش و پاسخ» را برای منفعت دیگران ثبت کند تا نداکننده با آن بدود. مکاشفۀ حَبَقوق فقط برای خودش نبود، بلکه برای تقویت دیگران نیز بود. کسانی که آن را می‌خوانند به سرعت پیشرفت خواهند کرد (با آن بدود)، اما اگر حَبَقوق آن را به‌روشنی بیان نمی‌کرد، آنها نمی‌توانستند آن پیشرفت را داشته باشند.

یک) حَبَقوق ابتدا باید این رؤیا را می‌دید. واعظ نمی‌تواند کاری کند که دیگران چیزی را ببینند که خودش نمی‌بیند.

دو) سپس حَبَقوق باید آن را آشکار می‌کرد. واعظ باید هر چه در توان دارد انجام دهد تا کلام خدا را به هر طریق ممکن آشکار کند.

سه) حَبَقوق باید آن را تا حد امکان به‌طور دائمی آشکار می‌کرد -به او گفته شد که این رؤیا را بنویس. واعظ باید هر چه در توان دارد انجام دهد تا بر شنوندگان خود تأثیر دائمی بگذارد.

چهار) حَبَقوق باید آن را به‌روشنی بیان می‌کرد. واعظ باید حقیقت خدا را تا حد امکان به‌وضوح اعلام کند. «گاهی اوقات فکر می‌کنم که برخی از واعظان تصور می‌کنند که وظیفه‌شان این است که پیام را به تفصیل بیان کنند، تا ته موضوع بروند و تمام گل و لایی که آنجا پیدا می‌کنند را به هم بزنند، تا جایی که نه شما آنها را ببینی و نه خودشان بتوانند راه خودشان را ببینند… آنها تمام مشکلاتی که در کتاب‌مقدس کشف کرده‌اند را به مردم می‌گویند، مشکلاتی که اگر واعظان در موردشان حرف نمی‌زدند اکثر شنوندگانشان هرگز در مورد آن نمی‌شنیدند.» (اسپرجن)

پنج) حَبَقوق باید آن را عملی می‌کردتا نداکننده با آن بدود. نمی‌گوید: «تا دونده آن را ندا دهد»، بلکه می‌گوید: «تا نداکننده با آن بدوددویدن -فعالیت و پیشرفت- از کلام خدا سرچشمه می‌گیرد. واعظ باید به دنبال این باشد که حقیقت خدا را به زندگی واقعی شنوندگان مرتبط کند.

ب. زیرا زمان مقرر برای تحقق رؤیا هنوز نرسیده: حَبَقوق برای عصری فراتر از عصر خود سخن گفت. تهاجم بابل نه در زمان او بلکه در آینده آشکار خواهد شد.

۲. آیات (۴۸) خدا می‌داند با متکبرین چگونه رفتار کند.

«هان او را که به خویشتن می‌بالد ملاحظه کن!

جان او در اندرونش صالح نیست؛

اما پارسا به ایمان خود زیست خواهد کرد.

شراب شخص متکبر را رسوا می‌کند؛

او قرار و آرام ندارد.

زیرا همچون گور آزمند است،

و بسان مرگ، سیری‌ناپذیر.

همۀ قوم‌ها را نزد خود جمع می‌کند،

و همۀ ملت‌ها را با خود گرد می‌آورد.»

آیا اینان همه بر او طعنه نخواهند زد و به تمسخر او را نخواهند گفت:

«وای بر آن که بر آنچه از آنِ وی نیست می‌افزاید،

و خویشتن را زیر بار سنگین وثیقه‌ها خم می‌سازد!

تا به کی چنین خواهد کرد؟»

آیا طلبکارانِ تو به ناگاه بر نخواهند خاست،

و آزاردهندگانت بیدار نخواهند شد،

و تو برای ایشان غنیمت نخواهی بود؟

از آنجا که تو ملت‌های بسیار را به غنیمت بردی،

باقیماندگانِ قوم‌ها تو را به غنیمت خواهند برد؛

زیرا خون آدمیان را ریختی،

و بر زمین و شهر و ساکنان آن خشونت روا داشتی.

 الف. او را که به خویشتن می‌بالد ملاحظه کن: حَبَقوق در عجب بود که چرا بابل -ملتی گناهکارتر از یهودا- برای داوری بر ضد یهودا مورد استفاده قرار خواهد گرفت. خدا در پاسخ به نبی ابتدا به او اطمینان داد که او کسی که به خویشتن می‌بالد را می‌بیند و می‌داند که جان او در اندرونش صالح نیست.

یک) به خود بالیدن همه جا هست و شکل‌های مختلفی به خود می‌گیرد.

• ثروتمندی که به آنچه دارد می‌بالد.

• فقیری که به «فخر» خود در کم داشتن می‌بالد.

• شخص مستعدی که به آنچه که می‌تواند انجام دهد می‌بالد.

• شخص کم‌استعدادی که به سخت‌کوشی خود می‌بالد.

• شخص متدینی که به دین خود می‌بالد.

• شخص بی‌ایمانی که به بی‌دینی خود می‌بالد.

• شخص سرشناسی که به جایگاه خود در جامعه می‌بالد.

• شخص ضدفرهنگی که به وضعیت «طردشدۀ» خود می‌بالد.

• مرد تحصیل‌کرده‌ای که به هوش و تحصیل خود می‌بالد.

• مرد ساده‌ای که به سادگی خود می‌بالد.

دو) «این گناهی فراگیر است. در کجا یافت نمی‌شود؟ در میان بزرگ‌ترین و برترین‌های جهان جستجو کنید و آن را در آنجا خواهید یافت؛ و سپس بروید و در میان فقیرترین و بدبخت‌ترین افراد جستجو کنید و آن را در آنجا نیز خواهید یافت. به همان اندازه که در جامۀ فاخر یک شاهزادۀ متکبر وجود دارد، می‌تواند در لباس‌های مندرس یک گدا نیز وجود داشته باشد؛ و یک فاحشه می‌تواند به اندازۀ فردی که الگوی پاکدامنی است متکبر باشد؛ تکبر موجود عجیبی است؛ هرگز در مورد محل سکونت خود اعتراض نمی‌کند. با آسایش خاطر در یک قصر زندگی می‌کند و با همان آسودگی در یک زاغه نیز زندگی خواهد کرد. آیا کسی هست که تکبر در دلش نهفته نباشد؟» (اسپرجن)

سه) تکبر در میان قوم خدا می‌تواند به صورت خاصی خطرناک باشد. یک بار مردی پس از موعظه نزد جان بانیان آمد و به او گفت که موعظه‌اش خوب بود. بانیان پاسخ داد: «خیلی دیر گفتی. قبل از اینکه از منبر پایین بیایم شیطان این را به من گفت.» شیطان ممکن است به برادر در حال دعا بگوید که به توانایی خود در دعا ببالد، به برادر در حال رشد بگوید به رشد خود ببالد و حتی به برادر فروتن بگوید به فروتنی خود ببالد.

چهار) «تکبر هر جا که یافت شود، همیشه از نظر خدا نفرت‌انگیز است. چرا! تکبر حتی از نظر انسان‌ها نیز نفرت‌انگیز است. انسان‌ها نمی‌توانند متکبر را تحمل کنند؛ و به همین دلیل انسان متکبری که کمی فهم داشته باشد، غالباً این را درک می‌کند و در نتیجه سعی می‌کند خود را فروتن نشان دهد. وقتی احتمال دهد که اطرافیان اگر بدانند او متکبر است، او را دوست نخواهند داشت، تظاهر به فروتنی می‌کند در حالی که واقعاً نیست. اما خدا نمی‌تواند تکبر را تحمل کند؛ این بخشی از کار روزانه اوست که متکبرین را خوار سازد.» (اسپرجن)

ب. اما پارسا به ایمان خود زیست خواهد کرد: در مقابلِ متکبری که به خویشتن می‌بالد، پارسا قرار دارد. اساس زندگی او ایمان است، در حالی که متکبر تنها خود را می‌بیند. ایمان حقیقی بیرون از خود به خداوند خدا می‌نگرد، در حالی که تکبر همیشه به خود می‌نگرد.

یک) این عبارت کوتاه از حَبَقوق نبی یکی از مهم‌ترین عبارات عهد‌عتیق است که بیش از همه در عهد‌جدید نقل شده است. پولس از آن استفاده کرد تا نشان دهد که پارسا به ایمان زیست می‌کند، نه با شریعت. تحت شریعت بودن راهی برای پارسا شدن نزد خدا نیست، بلکه تنها به ایمان زیستن است.

دو) اگر نزد خدا پارسا شمرده شده‌اید، یعنی تأیید شده‌اید، به دلیل رابطۀ مبتنی بر ایمان است که پذیرفته شده‌اید. اگر زندگی شما به زیستن تحت شریعت متمرکز باشد، پس خدا شما را تأیید نمی‌کند.

سه) بخش مهم آیه در زبان عبری فقط سه کلمه دارد: «انسان پارسا»، «با ایمان خود» و «خواهد زیست». تمام کلمات حَبَقوق ‌۴:۲ مهم هستند و خداوند در عهد‌جدید سه بار آن را نقل می‌کند تا معنای کامل آن را آشکار کند.

• رومیان ۱:۱۷ تفسیری دربارۀ انسان پارسا است -«پارسا به ایمان زیست خواهد کرد.»

• عبرانیان ۱۰:۳۸ تفسیری دربارۀ ایمان است -«شخص پارسا به ایمان زیست خواهد کرد.»

• غلاطیان ۳:۱۱ تفسیری دربارۀ زندگی مسیحی است -«پارسا به ایمان زیست خواهد کرد

چهار) مارتین لوتر قبل از بیانیۀ متهورانۀ خود دربارۀ حقیقت انجیل، یک راهب آگوستینی بود. او به‌عنوان یک راهب به زیارت روم رفت و هنگام عبور از رشته‌کوه‌های آلپ به‌شدت بیمار شد. وقت در بستر بیماری قرار داشت، آشفتگی شدیدی در جسم و روح خود احساس کرد، و آیه‌ای که قبلاً او را تحت تأثیر قرار داده بود به ذهنش خطور کرد: پارسا به ایمان زیست خواهد کرد، از رومیان ۱:۱۷ و حَبَقوق ۲:۴. وقتی لوتر بهبود یافت، به روم رفت و اعمال زیارتی که همۀ زائران انجام می‌دادند را به جا آورد. یک روز او به کلیسای سنت جان لاتران رفت، جایی که در آن پلکانی وجود دارد که گفته می‌شود مربوط به تالار داوری پیلاتس است. رسم بود که زائران از این پله بالا می‌رفتند، اما نه روی پاهای خود -آنها هر پله را با زحمت روی زانوهای خود بالا می‌رفتند، دعا می‌کردند و پله‌هایی که تصور می‌شد خون عیسی در آنجا ریخته شده است را می‌بوسیدند. لوتر به این مکان رفت و مانند همۀ زائران شروع به انجام این کار کرد، زیرا پاپ به همۀ کسانی که بر روی زانوهای خود از پله‌ها بالا می‌رفتند و دعا می‌کردند وعدۀ آمرزش گناهان می‌داد. لوتر در حین انجام این کار، این آیه از رومیان را به یاد آورد که به نقل از حَبَقوق می‌گوید: پارسا به ایمان زیست خواهد کرد. می‌گویند وقتی او این آیه را به یاد آورد توقف کرد، ایستاد، از پله‌ها پایین رفت و مستقیم به خانۀ خود در آلمان برگشت. برخی می‌گویند نهضت اصلاحات روی آن پله‌ها شروع شد.

پنج) «پیش از اینکه آن کلمات به ذهنم خطور کند، از خدا متنفر و خشمگین بودم، زیرا او که از ترساندن ما گناهکاران با شریعت و بدبختی‌های زندگی راضی نشده بود، عذاب ما را با انجیل بیشتر هم کرده بود. اما وقتی به‌واسطۀ روح خدا آن کلمات را درک کردم -«پارسا به ایمان زیست خواهد کرد!» «پارسا به ایمان زیست خواهد کرد!» – آنگاه احساس کردم مانند انسانی جدید از نو متولد شدم؛ از درهای باز وارد بهشت خدا شدم.» (لوتر، به نقل از بویس)

شش) ما فراخوانده شده‌ایم که به ایمان زیست کنیم و نه چیز دیگر.

• برخی از مسیحیان با نیایش‌ها زیست می‌کنند.

• برخی از مسیحیان با اعمال زیست می‌کنند.

• برخی از مسیحیان با احساسات زیست می‌کنند.

• برخی از مسیحیان با شرایط زیست می‌کنند.

همۀ اینها بدون ایمان بی‌معنی و حتی خطرناک هستند.

ج. زیرا همچون گور آزمند است، و بسان مرگ، سیری‌ناپذیر: خدا شخص متکبر را نظاره می‌کند و می‌بیند که او چقدر سیری‌ناپذیر است. کسی که به ایمان پارسا شمرده شده، قانع است، اما شخص متکبر حریص است.

د. از آنجا که تو ملت‌های بسیار را به غنیمت بردی، باقیماندگانِ قوم‌ها تو را به غنیمت خواهند برد: در اینجا، خدا به حَبَقوق اطمینان داد که می‌داند با ملت‌هایی مانند بابل چگونه رفتار کند. او به بابلیان وعده داد که همان‌طور که ملت‌های بسیار را به غنیمت برده‌اند، روزی دیگران نیز آنها را به غنیمت خواهند برد.

یک) بابلیان نمونه‌ای کامل از متکبرانی بودند که با کسانی که به ایمان پارسا شمرده شده بودند دشمنی می‌کردند -و حَبَقوق می‌توانست از این واقعیت مطمئن باشد که خدا آنها را مجازات خواهد کرد.

دو) «ارزش بلافصل این کلام این بود که حَبَقوق فهمید به کارگیری کلدانیان توسط خدا به معنای قدرت دائمی این قوم شرور نبود.» (مورگان)

 چهار وای برای ساکت کردن انسان گناهکار.

۱. آیات (۹۱۱) وای بر حریصان.

«وای بر آن که برای خانۀ خود حریصِ سود نامشروع باشد،

تا آشیانۀ خویش را بر بلندی قرار دهد

و از چنگ بلا در امان مانَد!

تو با منقطع ساختن قوم‌های بسیار

رسوایی برای خانۀ خویش تدبیر کرده،

و بر جان خویشتن گناه ورزیده‌ای.

زیرا که سنگ از میان دیوار به فریاد در خواهد آمد،

و تیرِ چوبین او را پاسخ خواهد داد.

 الف. وای بر آن که برای خانۀ خود حریصِ سود نامشروع باشد: خدا مرد حریص را خطاب کرد و گفت که او برای داوری آماده است. مرد حریص تمام تلاش خود را برای محافظت از خود به کار گرفت (آشیانۀ خویش را بر بلندی قرار دهد)، با این‌حال بهترین دفاع او نیز بی‌فایده خواهد بود.

ب. تو … بر جان خویشتن گناه ورزیده‌ای: مرد حریص به چیزی جز سود فکر نمی‌کند، اما در نهایت جان خود را از دست می‌دهد. مَثَل عیسی در لوقا ۱۲:۱۶۲۱ نمونه‌‌ای کامل از مرد حریصی است که بر جان خویشتن گناه ورزید.

ج. زیرا که سنگ از میان دیوار به فریاد در خواهد آمد: حَبَقوق خانه‌ای زیبا را به تصویر کشید که توسط مردی حریص ساخته شده است، اما سنگ‌های همان خانه از میان دیوار بر ضد حرص و آز آن مرد به فریاد در خواهد آمد.

۲. آیات (۱۲۱۴) وای بر افراد خشن.

«وای بر آن که با خونریزی شهری بنا کند

و آن را بر بی‌انصافی استوار سازد!

آیا این از جانب خداوند لشکرها نیست

که قوم‌ها برای آتش مشقّت کِشند،

و ملت‌ها برای بطالت خویشتن را خسته سازند؟

زیرا همان‌گونه که آب‌ها دریا را می‌پوشاند،

جهان از معرفتِ جلالِ خداوند مملو خواهد شد.

 الف. وای بر آن که با خونریزی شهری بنا کند: خداوند نه تنها از مرد حریص ناخشنود بود، بلکه یک وای نیز بر ضد مرد خشن اعلام کرد.

ب. جهان از معرفتِ جلالِ خداوند مملو خواهد شد: مرد خشن فکر می‌کند که قدرت او این حق را به او می‌دهد که از دیگران به نفع خود سوءاستفاده کند. خداوند به‌عنوان تأدیب و سرزنش مرد خشن، پیروزی نهایی خود را به او یادآوری کرد.

۳. آیات (۱۵۱۷) وای بر مستان.

«وای بر آن که همسایۀ خویش را می‌نوشاند،

و با ریختن زهرِ خود او را مست می‌سازد،

تا بر عریانی‌اش بنگرد.

تو به عوض جلال، از رسوایی سیر خواهی شد؛

اکنون خود نیز بنوش و بی‌دینی خویش را نمایان ساز.

زیرا که جامِ دست راست خداوند به تو خواهد رسید،

و رسوایی، جلالِ تو را خواهد پوشانید.

خشونتی که بر لبنان روا داشتی،

اکنون تو را فرو خواهد گرفت،

و نابودی حیوانات،

اکنون تو را به هراس خواهد افکند؛

زیرا خون آدمیان را ریختی،

و بر زمین و شهر و ساکنانش خشونت روا داشتی.

الف. وای بر آن که همسایۀ خویش را می‌نوشاند … اکنون خود نیز بنوش! خداوند از طریق حَبَقوقِ نبی هم مستان را سرزنش کرد و هم کسانی که مستی را ترویج می‌کردند. اگرچه آنها فکر می‌کردند که الکل به آنها احساس خوبی می‌دهد، اما خدا به‌درستی می‌گوید که رسوایی، جلالِ آنها را خواهد پوشانید.

یک) پولس رسول در افسسیان ۵:۱۸ مستی را هرزگی نامید. مستی اتلاف منابعی است که باید تسلیمِ عیسی شود. جان ترپ در مورد نوشیدن الکل می‌نویسد «الکل سه چیز را خارج می‌کند» -«آب میوه را از دیگ، پول را از کیف و هوش را از سر» (تفسیر ترپ بر غلاطیان ۵:۲۱).

دو) آسیب مستی فراتر از خود عمل و تأثیرات آن بر زندگی‌ها و خانواده‌هاست. آمار ثبت‌شده در دهه ۱۹۹۰ در ایالات متحده حاکی از آن است که الکل مسئول تقریباً ۱۰۰،۰۰۰ مورد مرگ (۲۵،۰۰۰ مورد فقط توسط رانندگان مست)، ۶ میلیون مورد صدمات غیرمهلک و بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار ضرر اقتصادی مانند بیکاری و کاهش بهره‌وری در سال بوده است.

ب. جامِ دست راست خداوند به تو خواهد رسید: مستان و کسانی که مستی را ترویج می‌کنند دوست داشتند جام‌هایشان پر از نوشیدنی باشد. اکنون خداوند به آنها وعدۀ یک جام می‌دهد، جام داوری و تاوان منصفانه برای گناه آنها.

۴. آیات (۱۸۲۰) وای بر بت‌پرستان.

«از تمثال تراشیده چه فایده که صنعتکاری آن را بسازد،

از بت ریخته شده و آموزگار دروغ؟

که صانع بر مصنوع خود توکل کند،

حال آنکه بتی گنگ بیش نیست!

وای بر آن که به چوبی گوید، ”بیدار شو!“

یا به سنگی خاموش که: ”برخیز!“

آیا تواند تو را چیزی آموزد؟

اینک به طلا و نقره اندود گشته،

لیکن در اندرونش هیچ روحی نیست.

اما خداوند در معبد مقدس خویش است،

پس تمامی زمین به حضور وی خاموش باشد.»

الف. وای بر آن که به چوبی گوید، «بیدار شو!» خدا پس از برخورد با حریص، خشن و مست، اکنون با بت‌پرست صحبت کرد -که با اشیای بی‌جان طوری رفتار می‌کرد که گویی دارای حیات و هوش هستند.

ب. لیکن در اندرونش هیچ روحی نیست. اما خداوند در معبد مقدس خویش است: بر خلاف بت‌های بی‌جان، خداوند در معبد مقدس خویش زنده و فعال بود. حماقت بت‌پرستان با عظمت خدای زنده آشکار خواهد شد.

یک) این نکته از طریق همۀ اینها ثابت می‌شود. حَبَقوق نمی‌توانست بفهمد که چرا خدا یک قوم گناهکار (یهودا) را با قومی گناهکارتر (بابل) داوری می‌کند. با این‌حال، خداوند حکمت و قدرت خود، و پیروزی نهایی خود بر شریر را به حَبَقوق یادآوری می‌کند. خدا می‌دانست که بابل مملو از افراد متکبر، حریص، خشن، مست و بت‌پرست است و خداوند می‌دانست که با آنها چگونه برخورد کند.