فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!
حَجَّی باب ۲ – جلال معبد دوم
کلام دوم از جانب خدا: جلال معبد جدید.
۱. آیات (۱–۳) آیا معبد جدید در مقایسه با معبد سلیمان چون هیچ است؟
در روز بیست و یکم از ماه هفتم، کلام خداوند بهواسطۀ حَجَّی نبی نازل شده، گفت: «اکنون با زَروبابِل فرزند شِئَلتیئیل، فرماندار یهودا، یِهوشَع فرزند یِهوصاداق، کاهن اعظم، و نیز با تمامی باقیماندگان قوم سخن بگو و از ایشان بپرس: ”کیست از میان شما باقیماندگان که این خانه را در جلال نخستینش دیده باشد؟ اکنون آن را چگونه میبینید؟ آیا در نظرتان چون هیچ نمینماید؟
الف. از ماه هفتم: این پیام در اکتبر سال ۵۲۰ ق.م. نازل شد. این زمان در اسرائیل زمان عید بود که آنها هم روز کفاره و هم عید آلاچیقها را جشن میگرفتند.
ب. کیست از میان شما باقیماندگان که این خانه را در جلال نخستینش دیده باشد؟ حَجَّی حدود ۶۶ سال بعد از تخریب معبد این سخنان را بیان کرد. یقیناً افرادی سالخورده وجود داشتند که معبد سلیمان را در جلالش دیده بودند.
یک) عِزرا ۱۲:۳–۱۳ تشریح میکند که کسانی که اولین معبد را دیده بودند ۱۶ سال قبل از این نبوت حَجَّی، یعنی زمانی که کار بازسازی معبد برای اولین بار شروع شد، چه احساسی داشتند:
«اما بسیاری از کاهنان و لاویان و سران خاندانها که پیر بودند و خانۀ نخستین را دیده بودند، چون پی این خانه در برابر چشمانشان نهاده میشد، به آواز بلند میگریستند، هرچند بسیاری نیز از فرط شادی فریاد برمیآوردند، به گونهای که مردم نمیتوانستند فریاد شادی را از صدای گریه تشخیص دهند، زیرا قوم به صدای بلند فریاد میکردند، و صدای آنها از دوردستها به گوش میرسید.» (عِزرا ۱۲:۳–۱۳)
دو) آن افراد در عِزرا ۳ گریه کردند زیرا این خانه را در جلال نخستینش دیده بودند. وقتی سلیمان اولین معبد را میساخت، برای تأمین مصالح آن از هیچ هزینهای دریغ نکرد و ماهرترین افرادی که یافت میشدند را برای انجام کار استخدام کرد. معبدی که قرار بود بازسازی شود نمیتوانست در شکوه خود با معبد اول برابری کند.
ج. اکنون آن را چگونه میبینید؟ آیا در نظرتان چون هیچ نمینماید؟ این نوع مقایسهها بین «ایام خوب پیشین» و امروز -یا بین کار خدا در مکانها و زمانهای مختلف- بهندرت سودمند است. فکر کردن به اینکه معبد سلیمان در مقایسه با معبد بازسازی شده به دست آنها چقدر باشکوه است، برای مردم زمان حَجَّی بیفایده بود.
یک) «کوچک بودن هدایای ما ممکن است ما را وسوسه کند. ما در مقایسه با خدای عظیم و آرمان بزرگ او آنقدر ضعیف و کماهمیت هستیم که این موضوع ما را دلسرد میکند و تلاش برای هر کاری را بیهوده میدانیم… دشمن، کار ما را با کار دیگران و با کار پیشینیان ما مقایسه میکند. ما در مقایسه با افراد دیگر بسیار کم کار میکنیم، پس بهتر است از آن دست بکشیم. ما نمیتوانیم مانند سلیمان بسازیم، پس بهتر است اصلاً نسازیم. با این حال، برادران، در همۀ اینها یک دروغ نهفته است، زیرا در حقیقت، هیچ چیز شایستۀ خدا نیست. کارهای بزرگ دیگران و حتی ساختههای بینظیر سلیمان همگی از جلال او کوتاه میآیند.» (اسپرجن)
دو) اِی. دابلیو. توزر (A.W. Tozer) در کتاب «بهای غفلت» (The Price of Neglect) با توجه به تمایل ما به مقایسه و رقابت، این دعا را پیشنهاد کرده است:
«خداوندا، من از این پس از رقابت با هر یک از خادمانت خودداری میکنم. اگر جماعت آنها بزرگتر از جماعت من است، اشکالی ندارد. من از موفقیت آنها خوشحالم. اگر آنها عطایای بزرگتری دارند، این عالی است. این نه در اختیار آنهاست و نه در اختیار من. من با فروتنی برای عطایای بزرگتر آنها و عطایای کوچکتر خودم شکرگزاری میکنم. تنها دعای من این است که بتوانم از عطایای کوچک خودم برای جلال تو استفاده کنم. من خودم را با هیچکسی مقایسه نخواهم کرد، و با تأکید به اینکه در کجا میتوانم در کار مقدس تو از دیگری برتر باشم، سعی در تقویت عزت نفس خود نخواهم داشت. بدین وسیله، من تمام ارزشهای ذاتی را بهطور کلی انکار میکنم. من فقط یک خدمتکار بیمنّت هستم. من با کمال میل به پای صلیب میروم و در میان قوم تو، خود را کمترین میدانم. اگر دربارۀ خودم اشتباه قضاوت کنم و در واقع خود را کماهمیت بپندارم، نمیخواهم از آن آگاه باشم. من قصد دارم برای دیگران دعا کنم و از سعادت آنها چنان شاد باشم که گویی به من تعلق دارد. و اگر از آنِ تو باشد، در واقع از آنِ من است، زیرا آنچه از آنِ توست از آنِ من است، و در حالی که یکی میکارد و دیگری آبیاری میکند، این تنها تو هستی که باعث رویش آن میشوی.»
۲. آیات (۴–۵) کار را با قوت و اطمینان ادامه دهید.
«”اما اکنون خداوند میفرماید: ای زَروبابِل، قوی باش! ای یِهوشَع فرزند یِهوصاداق، کاهن اعظم، قوی باش! و ای همۀ قومِ این سرزمین، قوی باشید؛ این است فرمودۀ خداوند. خداوند لشکرها میگوید: به کار مشغول شوید، زیرا من با شما هستم، بر حسب عهدی که به هنگام خروجتان از مصر با شما بستم. روح من در میان شما باقی است، پس هراسان مباشید.
الف. قوی باش … قوی باش … قوی باشید … به کار مشغول شوید … هراسان مباشید: خدا به رهبران و قوم اسرائیل سه فرمان روشن داد. هر یک از این سه مورد برای انجام کار خدا ضروری بود. کارهای بزرگ بدون عمل به انجام نمیرسند.
یک) «مشکل، نارضایتی از چیزهایی موجود و در نتیجه، انگیزۀ کم برای شروع کار بود. دست کشیدن از کار ایمان آنها را از بین برد.» (بالدوین)
ب. من با شما هستم، بر حسب عهدی که به هنگام خروجتان از مصر با شما بستم: همان خدایی که در گذشته کارهای بزرگی انجام داد، امروز در میان آنها بود تا آنها را تشویق کند.
یک) «بیتردید ترس بسیاری از بازگشتکنندگان از تبعید را فراگرفته بود -ترس از اینکه خدا یک «ایخابود» ابدی [«جلال رخت بسته است»] بر اورشلیم نوشته بود.» (آلدن)
ج. روح من در میان شما باقی است: این یک وعدۀ شگفتانگیز بود و باید به قوم خدا اطمینان زیادی میبخشید. با این حال، در عهد تازه، ما یک وعدۀ بزرگتر داریم. در عهد قدیم روحالقدس در میان قوم بود. در عهد تازه او در قوم خدا خواهد بود.
۳. آیات (۶–۹) چرا معبد بازسازی شده از معبد سلیمان جلال بیشتری خواهد داشت.
زیرا خداوند لشکرها چنین میگوید: یک بار دیگر، پس از اندک زمانی، آسمانها و زمین و دریا و خشکی را به لرزه در خواهم آورد. و نیز همۀ قومها را خواهم لرزانید، و گنجینههای تمامی قومها بدینجا در خواهد آمد. و خداوند لشکرها میگوید: من این خانه را از جلال پر خواهم ساخت.
«”خداوند لشکرها میفرماید: طلا و نقره از آن من است. خداوند لشکرها میگوید: جلال این خانه از جلال خانۀ پیشین عظیمتر خواهد بود، و من در این مکان، سلامتی ارزانی خواهم داشت؛ این است فرمودۀ خداوند لشکرها.“»
الف. یک بار دیگر … آسمانها و زمین و دریا و خشکی را به لرزه در خواهم آورد: این تنها بخشی از کتاب حَجَّی است که در عهدجدید نقل شده است (عبرانیان ۱۲:۲۶). این بیانگر قصد خدا برای به لرزه در آوردن نظم کنونی در روز داوری آینده است.
ب. گنجینههای تمامی قومها بدینجا در خواهد آمد: بسیاری از مفسران باستانی این را بهعنوان نبوتی از آمدن مسیح به این معبد میدانند که در روزگار حَجَّی و عِزرا بازسازی شده است. چنین استنباطی توسط رَبّیهای باستانی آغاز شد و در میان مسیحیان ادامه یافت و بهخوبی با وعدۀ این خانه را از جلال پر خواهم ساخت همخوانی دارد.
یک) ما میدانیم که گنجینهها و ثروت قومها در دوران هزاره به خداوند واگذار خواهد شد (اشعیا ۵:۶۰) -اما این گنجینه به این معبد که در روزگار عِزرا و حَجَّی بازسازی شد، آورده نخواهد شد.
دو) گنجینۀ حقیقیِ تمامی قومها عیسی است، حتی اگر خودِ قومها از آن آگاه نباشند. «او همان شخص مورد نظر است، اصلاحگر حقیقی تمام نادرستیها، و از این نظر، فضیلت و گنجینۀ تمام قومهاست. اوه! کاش جهان میتوانست تمام فضیلت و گنجینههای درست خود را گردآوری کند؛ کاش میتوانست تمام آرزوهای ناآرام خود را در یک فریاد خلاصه کند؛ کاش تمام دوستداران حقیقی بشر میتوانستند نظریات خود را فشرده کنند و شراب حقیقی حکمت را از آنها استخراج نمایند؛ همه چیز به او ختم میشود، ما یک خدای متجسم میخواهیم، و شما خدای متجسم را دارید! اوه! ای قومها، اما شما این را نمیدانید! شما او را در تاریکی میجویید و نمیدانید که او اینجاست.» (اسپرجن)
سه) دانستن اینکه عیسی گنجینههای تمامی قومها است، کار تبلیغ ما را نیز تقویت میکند. «برادران، من اضافه میکنم که مسیح از این نظر قطعاً گنجینۀ تمام قومها است، و ما او را برای تمام قومها میخواهیم. اوه! باشد که انجیل او جهان را در بر گیرد! باشد که آتش مقدس خدا بر زمین جاری شود و مشتی کوچک از غله بر فراز تپهها موج زند و میوۀ آن همچون لبنان باشد. اوه! کی خواهد آمد، کی خواهد آمد تا تمامی قومها او را بشناسند؟ بیایید برای آن دعا کنیم: بیایید برای آن تلاش کنیم.» (اسپرجن)
ج. خداوند لشکرها میفرماید: طلا و نقره از آن من است: اگر برای پروژه بازسازی پول نداشتند، نیازی نبود دلسرد شوند. آنها باید با شجاعت به خدایی که صاحب تمامی منابع است توکل میکردند و سپس سخاوتمندانه پول میدادند.
یک) اگر واقعاً به خدا اعتماد کنیم، میتوانیم سخاوتمندانه پول دهیم. هادسون تیلور (Hudson Taylor)، مبلغ پیشگام در مناطق مرکزی چین در نیمۀ دوم قرن نوزدهم، این اصل را در اوایل زندگی خود تجربه کرد. او در جوانی در پانسیونهای محلههای فقیرنشین لندن موعظه میکرد. مرد فقیری از تیلور خواست که به اتاقش برود و برای همسرش که از عوارض زایمان رنج میبرد و رو به مرگ بود دعا کند. آن مرد هیچ پولی نداشت و توان پرداخت پول به یک کشیش برای انجام مراسم قبل از مرگ را نداشت. تیلور به اتاق مرد رفت و با وضعیت دلخراشی مواجه شد -چندین کودک، مادر رنجور و یک نوزاد سه روزه که همگی در کثافت مطلق زندگی میکردند و هیچ غذا و پولی نداشتند. تیلور میدانست که سکهای به ارزش حدوداً ۲۰ دلار در جیبش دارد که نیازهای آنها را برآورده میکند، اما این تمام پولی بود که او در دنیا داشت. او با آن خانواده شروع به صحبت در مورد خدا کرد و همان موقع خداوند با قلب او صحبت کرد و گفت، «ای ریاکار! تو به این افراد بیایمان در مورد پدری مهربان و دوست داشتنی در آسمان میگویی، و خودت حاضر نیستی از این ۲۰ دلار چشمپوشی کنی و به او توکل نمایی.» تیلور آرزو میکرد کاش دو سکۀ ۱۰ دلاری داشت و با کمال میل یکی را به آنها میداد -اما تنها چیزی که داشت یک سکۀ ۲۰ دلاری بود. او حیرتزده شد، اما تصمیم گرفت خانواده را در دعای ربانی هدایت کند. به محض گفتن کلماتِ «ای پدر ما»، خداوند دوباره او را به ریاکاری محکوم کرد. او در طول دعا با محکومیت شدیدی دست و پنجه نرم میکرد و سرانجام آن سکۀ ۲۰ دلاری را به پدر خانواده داد. این پول باعث نجات جان مادر و نجات خانواده شد.
دو) درسی که میگیریم ساده است. دانستنِ اینکه خدا فراهمکننده است باید ما را سخاوتمندتر کند، نه برعکس («لازم نیست نیازهای آنها را تأمین کنم، زیرا خدا از راه دیگری برای آنها فراهم خواهد کرد»).
د. جلال این خانه از جلال خانۀ پیشین عظیمتر خواهد بود: جلال این معبد در واقع عظیمتر بود. اول اینکه، هیرودیس معبد دوم را عظیمتر از معبد سلیمان بازسازی کرد. دوم اینکه، خداوندِ جلال -عیسی- شخصاً از آن بازدید کرد و در آنجا پرستش نمود. این به تنهایی آن را عظیمتر کرد.
یک) «زیرا مسیح ظاهر خواهد شد و در آن موعظه خواهد کرد، او که فروغ جلال پدر خود است.» (ترپ)
دو) برخی از محققان گمان میکنند که هیرودیس معبد را با این نیت بازسازی کرد تا نبوتِ جلال این خانه از جلال خانۀ پیشین عظیمتر خواهد بود را تحقق بخشد، تا شاید او بتواند آن را به جای مسیح تحقق بخشد.
ه. و من در این مکان، سلامتی ارزانی خواهم داشت: این سلامتی وعده داده شده، شالوم است. معنای آن بسیار فراتر از توقف درگیریها است –شالوم به معنای استقرار نظمی پایدار و عادلانه است.
کلام سوم از جانب خدا: پاک و ناپاک.
۱. آیات (۱۰–۱۴) سؤالی از کاهنان.
در دوّمین سال داریوش، در روز بیست و چهارم از ماه نهم، کلام خداوند بهواسطۀ حَجَّی نبی نازل شده، گفت: «خداوند لشکرها چنین میفرماید: از کاهنان دربارۀ شریعت پرسیده، بگویید: ”اگر کسی گوشت مقدس را در دامن جامۀ خود حمل کند، و آنگاه دامن جامهاش به نان، آش، شراب، روغن، یا هر خوراک دیگری برخورَد، آیا آن خوراک مقدس میشود؟“» کاهنان پاسخ دادند: «خیر.»
آنگاه حَجَّی گفت: «اگر کسی که به سبب تماس با جنازهای نجس شده است یکی از آن خوراکها را لمس کند، آیا آن خوراک نجس میشود؟» کاهنان در پاسخ گفتند: «آری، نجس میشود.»
آنگاه حَجَّی در جواب گفت: «خداوند میفرماید، این قوم نیز چنیناند و این ملت نیز در نظر من بدینگونهاند، و عمل دستهایشان جملگی چنین است. هر هدیهای که بدانجا میآورند، نجس است.
الف. آیا آن خوراک مقدس میشود؟ …. آیا آن خوراک نجس میشود؟ حَجَّی از کاهنان -که به پاسخ دادن به اینگونه سؤالات عادت داشتند- در مورد انتقال تقدس و نجاست سؤال کرد. کاهنان طبق شریعت موسی درست پاسخ دادند: تقدس مسری نیست، اما نجاست مسری است.
یک) یک کودک بیمار با لمس یک کودک سالم نمیتواند سالم شود، اما کودک سالم میتواند بیمار شود. بهطور معمول، اصل انتقال فقط یکطرفه کار میکند.
ب. این قوم نیز چنیناند و این ملت نیز در نظر من بدینگونهاند: بر همین اساس، تا زمانی که قوم به دلیل غفلت از خانۀ خداوند نجس هستند، زندگی در سرزمین مقدس و تقدیم قربانیها آنها را مقبول نخواهد کرد.
یک) قوم اسرائیل از زمان تبعیدشان به بابل، بر بازگشت به سرزمین وعده تمرکز کردند. این به خودی خود هدف بدی نبود؛ با این حال به این فکر منجر شد که وقتی آنها به سرزمین وعده بازگردند، همه چیز خوب خواهد بود. حَجَّی به آنها یادآوری کرد که حضور آنها در سرزمین وعده باعث نمیشود هر کاری که انجام میدهند مقدس باشد. اگر اولویتهای قلبی ما اشتباه باشد، هیچکدام از کارهای ما برای خدا مقدس نیست.
دو) «بنای ویران معبد مانند جسدی در حال پوسیدن در اورشلیم بود و همه چیز را آلوده میکرد.» (بالدوین)
۲. آیات (۱۵–۱۹) خدا تغییر دل آنها را میبیند و به آنها وعدۀ برداشت برکت در آینده را میدهد.
به ایام اخیر نیک بیندیشید: از پیش از نهاده شدن سنگی بر سنگِ دیگر در معبد خداوند تا کنون، در تمامی این ایام، چون کسی سراغ پشتۀ خرمنِ بیست مَنی میآمد، تنها ده مَن مییافت؛ و چون کسی نزد حوضچۀ شراب میرفت تا پنجاه پیمانه از آن برگیرد، تنها بیست پیمانه مییافت. خداوند میفرماید: من شما و تمامی دسترنجتان را به باد سوزان و کپک و تگرگ زدم، اما نزد من بازگشت نکردید! به ایام اخیر نیک بیندیشید؛ آری، از روز نهاده شدن پی خانۀ خداوند تا روز بیست و چهارم ماه نهم را از نظر بگذرانید: آیا هنوز بذری در انبار هست؟ براستی که درختان مو و انجیر و انار و زیتون هیچ میوه ندادهاند؛ ولی من از امروز شما را برکت خواهم داد!»
الف. من شما و تمامی دسترنجتان را به باد سوزان و کپک و تگرگ زدم، اما نزد من بازگشت نکردید: آن تجربیاتِ تأدیب از جانب خدا واقعی بودند، اما قوم خدا از آنها عبرت نگرفتند. دوران سخت لزوماً ما را به خدا نزدیکتر نمیکند.
ب. ولی من از امروز شما را برکت خواهم داد: خدا به قوم خود وعدۀ برکت داد، به شرط آنکه آنها اولویتهای خود را درست کنند و او و کار او را در اولویت قرار دهند. با این وجود، برکات ممکن است فوراً نیایند، و او میخواست که آنها ناامید نشوند، بلکه اعتماد کنند که من از امروز شما را برکت خواهم داد.
کلام پایانی از جانب خدا: خدا حکومت میکند.
۱. آیات (۲۰–۲۲) خدا حاکمیت خود را بر قومها خاطرنشان میکند.
و کلام خداوند بار دوّم، در بیست و چهارمین روزِ ماه، بر حَجَّی نازل شده، گفت: «زَروبابِل، فرماندار یهودا را خطاب کرده، بگو که من بهزودی آسمانها و زمین را به لرزه در خواهم آورد، و تخت پادشاهی ممالک را واژگون خواهم ساخت. بهزودی قدرت ممالکِ قومها را از میان خواهم برد، ارابهها و سوارانشان را سرنگون خواهم کرد، و اسبان و سوارانشان به شمشیر یکدیگر از پا در خواهند آمد.
الف. آسمانها و زمین را به لرزه در خواهم آورد، و تخت پادشاهی ممالک را واژگون خواهم ساخت. بهزودی قدرت ممالکِ قومها را از میان خواهم برد: کسانی که از تبعید بازگشته بودند به آسانی ممکن بود در دنیا احساس بیاهمیتی کنند، گویی آنها فقط بازیچه یا تماشاچی بودند. خدا میخواست آنها بدانند اگرچه از نگاه ابرقدرتهای جهان کوچک بودند، اما خدمتگزاران خدای قادر مطلق بودند. آنها در سمت برنده قرار داشتند.
یک) به نظر میرسد که نویسندۀ عبرانیان در عبرانیان ۱۲:۲۵–۲۶ به این جمله اشاره دارد: بههوش باشید که از گوش فرا دادن به آن که سخن میگوید، سر باز مزنید. اگر آنان که به آن که بر زمین بدیشان هشدار داده بود گوش فرا ندادند، راه گریزی نیافتند، پس ما چه راه گریزی خواهیم داشت اگر از گوش فرا دادن به آن که از آسمان به ما هشدار میدهد، سر باز زنیم. در آن زمان، صدای او زمین را به لرزه درآورد، امّا اکنون وعده داده است که «یک بار دیگر نه تنها زمین بلکه آسمان را نیز به لرزه در خواهم آورد.» نویسندۀ عبرانیان سپس در ادامه این حقیقت را به کار برد که خدا آسمانها و زمین را به لرزه در خواهد آورد: حال این عبارتِ «یک بار دیگر» به از میان برداشته شدنِ چیزهایی اشاره دارد که به لرزه درمیآیند -یعنی چیزهای آفریده شده- تا آنچه تزلزلناپذیر است، باقی بماند. (عبرانیان ۱۲:۲۷)
ب. ارابهها و سوارانشان را سرنگون خواهم کرد: این سخن دلگرمکننده به ما نشان میدهد که پیامهای حَجَّی از جانب خدا آمیزهای از توبیخ و تشویق بودند. خدا وعده داد که در روز احیا و نجات برای قوم خود بجنگد.
۲. آیۀ (۲۳) یک وعده به زَروبابِل.
«خداوند لشکرها میفرماید: در آن روز، ای خادم من زَروبابِل، فرزند شِئَلتیئیل، تو را بر خواهم گرفت، و خداوند میگوید که تو را چون انگشترِ مُهر خواهم ساخت، زیرا که تو را برگزیدهام؛» این است فرمودۀ خداوند لشکرها.
الف. زَروبابِل … تو را بر خواهم گرفت، و … تو را چون انگشترِ مُهر خواهم ساخت: انگشترِ مُهر یکی از نشانههای قدرت در سلطنت و بسیار شبیه به تخت، تاج یا عصای سلطنتی بود.
یک) «این یک تضمین شخصی فقط برای زَروبابِل نیست، زیرا نه او و نه نسل طبیعی او در اورشلیم سلطنت نکردند، یا در پادشاهیهای این جهان به مقام خاصی دست نیافتند.» (دین)
ب. زیرا که تو را برگزیدهام: زَروبابِل واقعاً از جانب خدا برگزیده شد. او نوۀ یِهویاکینِ پادشاه و از نوادگان سلیمان بود و جزو اجداد عیسی محسوب میشد. نسل زَروبابِل به یوسف، پدرخواندۀ عیسی میرسید (متی ۱:۱۲). همچنین مردی به نام زَروبابِل در تبار مریم (نسب خونی عیسی، لوقا ۳:۲۷) وجود دارد، اما به نظر میرسد این یک مرد دیگر با نامی مشابه باشد.
یک) خدا از این دو نسب برای عیسی استفاده کرد، زیرا همانطور که در ارمیا ۲۲:۳۰ ثبت شده است، او نسل یِهویاکین (که به نام کُنیاهو یا یکُنیا نیز شناخته میشود) را لعنت کرد. آن نسب، نسبِ سلطنتی داوود بود، بنابراین اگر قرار بود مسیح واجد شرایط برای تخت داوود باشد (لوقا ۳۱:۱–۳۳)، باید از نسب قانونی داوود باشد، نه از نسل طبیعی او.
دو) یِهویاکین آخرین پادشاه قانونی یهودا بود و خاندان سلطنتی داوود از طریق او ادامه مییابد. تنها جانشین او صدقیا بود، عموی او که به ناحق و توسط حاکم بابلی اشغالگر منصوب شد (دوم پادشاهان ۲۴:۱۷–۲۰). حتی در پایان عمر یِهویاکین، بابلیان او را بهعنوان پادشاه قانونی یهودا به رسمیت شناختند (دوم پادشاهان ۲۵:۲۷–۳۰).
سه) از آنجا که زَروبابِل از نوادگان آخرین پادشاه قانونی یهودا بود، میتوان او را بهعنوان حاکم تبعیدیان بازگشته (هرچند نه بهعنوان پادشاه) به رسمیت شناخت.