فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!
یوئیل باب ۲- روز خداوند و احیای او
سپاهی عظیم و نیرومند به یهودا حمله میکند.
۱. آیات (۱-۵) آن سپاه نیرومند چگونه بود؟
در صَهیون کَرِنا بنوازید؛
در کوه مقدس من صدای آنها را بلند کنید!
همۀ ساکنان این سرزمین بر خود بلرزند،
زیرا که روز خداوند میآید،
و بهواقع نزدیک شده است؛
روزِ تیره و تاریک،
روز ابرها و تاریکی غلیظ!
همچون فجرِ در حال گسترش بر کوهها،
سپاهی عظیم و نیرومند میآید،
که نظیر آن از ازل نبوده
و پس از آن نیز تا سالها و نسلهای متمادی نخواهد بود.
پیش روی آنها آتش فرو میبلعد،
و در پسِ آنها شعله زبانه میکشد.
پیش روی آنها زمین همچون باغ عدن است،
در پس آنها بیابان بایر،
و چیزی از دستشان در امان نیست.
منظر ایشان مانند منظر اسبان است،
و همچون اسبان جنگی میتازند.
با صدایی چون صدای ارابهها، بر فراز کوهها میجهند،
با صدایی همچون صدای شعلۀ آتش که کاه را بسوزاند،
و همچون سپاهی نیرومند که برای جنگ صفآرایی کرده باشد.
الف. همۀ ساکنان این سرزمین بر خود بلرزند، زیرا که روز خداوند میآید، و بهواقع نزدیک شده است: در یوئیل باب 1، نبی از داوری که در یهودا آغاز شده بود (بلای ملخ و خشکسالی) صحبت کرد. در یوئیل باب 2، او با توصیف داوری که خواهد آمد و آن همان سپاه نیرومند علیه یهودا است، سخن خود را آغاز میکند. از آنجایی که همۀ اینها بخشی از «روز خداوند» است و نه «روز انسان»، بهعنوان روز خداوند توصیف شده است.
یک) وقتی در پارسایی با خداوند گام برمیداریم، روز خداوند را میخواهیم. مشتاقیم که او قدرت خود را نشان دهد زیرا میدانیم که در او میمانیم. اما وقتی در پارسایی گام برنمیداریم، از روز خداوند میترسیم، زیرا وقتی خدای قادر بیاید، ممکن است قدرت او علیه ما باشد. در روزگار یوئیل، یهودا در پارسایی خداوند نبود، پس روز خداوند برای آنها جز روزی تیره و تاریک نبود.
ب. سپاهی عظیم و نیرومند میآید: سخت است که بدانیم یوئیل چه حملهای را در اینجا نبوت کرده است. احتمالاً یوئیل در مورد حملهای هشدار داده که هرگز اتفاق نیفتاده است زیرا یهودا به دعوت توبه پاسخ داد و خدا این سپاه را عقب راند. سلطنت 40 سالۀ خداپسندانۀ یوآشِ پادشاه در یهودا بلافاصله پس از زمان نبوت یوئیل آغاز شد.
یک) برخی از مفسران معتقدند که یوئیل به لشکر ملخها اشاره میکند و آنها را با استفاده از آرایههای ادبی توصیف میکند. این امکانپذیر است، اما بهتر است بگوییم که او در مورد یک سپاه انسانی واقعی نوشته است که آمادۀ مقابله با یهودایی است که توبه نکرده باشد. مانند لشکر ملخها، اگر آن سپاه میآمد، عظیم، ویرانگر و غیرقابل توقف میشد.
ج. پیش روی آنها آتش فرو میبلعد، و در پسِ آنها شعله زبانه میکشد: ماهیت فوری این نبوت احتمالاً یِهویاداع را وادار کرده تا ملکۀ شریر عَتَلیا را خلع کند و یوآش را -حتی اگر او تنها هفت سال داشت- بر تخت سلطنت بنشاند (دوم پادشاهان ۴:۱۱-۲۱). شاید یِهویاداع قصد داشت منتظر بماند تا یوآش بزرگتر شود، اما نبوت یوئیل به او نشان داد که این تغییر باید فوراً انجام شود.
۲. آیات (۶-۱۱) آن سپاه نیرومند چه خواهد کرد؟
در برابر آنها ملتها در عذابند،
و رنگ از رخسارها میرود.
همچون جنگاوران میدوند،
و مانند مردان جنگی بر حصارها برمیآیند.
هریک در صف خویش گام برمیدارند،
و از مسیر خود منحرف نمیشوند.
بر یکدیگر ازدحام نمیکنند،
زیرا هر یک در مسیر خود پیش میروند.
از میان استحکامات هجوم میآورند،
و صفوف خود را نمیشکنند.
بر شهر برمیجهند،
و بر حصارها میدوند؛
از خانهها بالا میروند،
و از پنجرهها چون دزد به درون میآیند.
زمین پیش روی ایشان میلرزد،
و آسمانها به لرزه درمیآید؛
خورشید و ماه تاریک میشوند،
و ستارگان نور خویش را نمیتابانند.
خداوند آواز خویش را پیش روی سپاه خود بلند میکند،
براستی که اردوی او بسیار عظیم است؛
آنان که فرمان او را به جا میآورند، زورآورند.
زیرا که روز خداوند عظیم است،
و بسیار مَهیب؛
کیست که آن را تاب آورَد؟
الف. و از مسیر خود منحرف نمیشوند… زیرا هر یک در مسیر خود پیش میروند: یوئیل با ذوقی شاعرانه، نظم و کارآمدی این سپاه را توصیف میکند. از آنجایی که آنها مسیر خود را حفظ میکنند و سخت کار میکنند (بر شهر برمیجهند) به یهودا حملهای ویرانگر میکنند.
یک) اگر قوم خدا را همچون سپاهی بدانیم -شاید بر اساس تصاویر نظامی که پولس در رسالات خود به ما میدهد- آنگاه این قسمت دو چیز را به ما نشان میدهد که میتواند تأثیرگذاری قوم خدا را بیشتر کند. اول، آنها باید نظم را حفظ کنند و هر سرباز درجات خود را حفظ کند. دوم، آنها باید سخت کار کنند و هر سرباز با انرژی خدمت کند.
ب. خداوند آواز خویش را پیش روی سپاه خود بلند میکند: همانطور که این سپاه چشمگیر است، یوئیل نمیخواهد یهودا فراموش کند که قدرت واقعی آن در این واقعیت است که خدا آنها را فرستاده است. آنها ابزار داوری خدا علیه یهودا خواهند بود، مگر اینکه یهودا توبه کند.
یک) وقتی بلای ملخ و خشکسالی یهودا را ویران کرد، شاید فکر کنید که یوئیل مردم را دلگرم میکرده است. او ممکن است گفته باشد: «همینجا بمانید! اوضاع بد است، اما بهتر خواهد شد. روزهای سخت دوام نمیآورند، اما آدمهای سخت دوام میآورند.» در عوض، یوئیل گفت: «فکر میکنید بد بود؟ اگر توبه نکنیم، بدتر هم خواهد شد.»
وعدۀ کمک به یهودای توبهکار
۱. آیات (۱۲-۱۷) نبی، قوم خدا را به توبه دعوت میکند.
خداوند میفرماید: «با این حال، حتی همین الان با تمامی دل خود، و با روزه و گریه و ماتم، نزد من بازگشت کنید؛ دل خود را چاک زنید، نه جامۀ خویش را.» به سوی یهوه خدای خود بازگشت کنید زیرا او فیاض و رحیم است، دیرخشم و آکنده از محبت، و از بلا منصرف میشود. کسی چه دانَد؟ شاید برگردد و منصرف شده، از پس خود برکتی باقی گذارد، یعنی هدیۀ آردی و هدیۀ ریختنی را برای یهوه خدای شما.
در صَهیون کَرِنا بنوازید،
زمانی را به روزه اختصاص دهید،
و به گردهمآییِ مخصوص فرا خوانید.
قوم را گرد آورید،
و جماعت را تقدیس نمایید؛
پیران را جمع کنید،
و کودکان و شیرخوارگان را گرد آورید.
داماد از حُجرۀ خویش به در آید،
و عروس از حِجلهاش.
کاهنان که خادمان خداوندند،
میان رواق و مذبح بگریند و بگویند:
«خداوندا، بر قوم خویش رحم فرما،
و میراث خود را اسباب تمسخر مگردان،
و نه ضربالمثل در میان قومها.
چرا در میان ملتها بگویند:
”خدای ایشان کجاست؟“»
الف. با این حال، حتی همین الان با تمامی دل خود، و با روزه و گریه و ماتم، نزد من بازگشت کنید: وقتی قوم خدا هشدار داوری را شنیدند، باید توبه کنند. اینکه آنها از روی ترس این کار را انجام دادند، باعث نمیشود توبهشان از اعتبار کمتری برخوردار باشد. مهم این است که صادقانه به سوی خداوند برگردند و خدا به آنها میگوید که چگونه این کار را انجام دهند.
یک) توبۀ صادقانه بازگشت به سوی خدا و در نتیجه دوری از گناه است.
دو) توبۀ صادقانه با تمامی دل انجام میشود و همه چیز را تسلیم خدا میکند.
سه) توبۀ صادقانه در عمل (با روزه) و احساس (با گریه و ماتم) مشخص میشود. هر توبهای شامل روزه و گریه نمیشود، اما اگر عمل و احساس در کار نباشد، توبۀ واقعی نیست.
ب. دل خود را چاک زنید، نه جامۀ خویش را: یکی از نشانههای عزاداری در فرهنگ یهودی پاره کردن لباس بود و هست. این کار راهی بود برای گفتن این مطلب: «آنقدر غمگین هستم که برایم مهم نیست که لباسهایم خراب شده و بد به نظر میرسم.» یوئیل میدانست که کسی میتواند جامۀ خویش را بدون چاک زدن دل خود پاره کند. او نوعی توبۀ قلبی را توصیف کرد که واقعاً خدا را خشنود میکند.
یک) اسپرجن داستان زنی را روایت میکند که ظاهراً با غم و اندوه زیادی آمده بود و اعتراف میکرد چه گناهکار بزرگی است، اما اسپرجن شَک کرد که توبهاش صادقانه باشد. او گفت: «خُب، اگر گناهکار باشید، مسلماً قوانین خدا را زیر پا گذاشتهاید. بیایید دَه فرمان را بخوانیم و ببینیم کدامیک را شکستهاید.» پس با این جمله شروع کردند: «به جز من خدای دیگری نپرست،» و اسپرجن از او پرسید که آیا هرگز این فرمان را زیر پا گذاشته است. او گفت: «آه… نه، تا جایی که میدانم، خیر.» «هرگز نباید هیچ تمثال تراشیده شدهای بسازید» آیا تا به حال آن را شکستهاید؟ او پاسخ داد: «هرگز قربان.» همانطور که ممکن است تصور کنید، اسپرجن تمام ده فرمان را خواند و نتوانست حتی یک فرمان را که شکسته بود بیابد، پس شَک او درست بود. او واقعاً خود را یک گناهکار نمیدانست، و تنها ظاهر یک فرد توبهکار را داشت، زیرا فکر میکرد که از او انتظار میرود اینگونه باشد.
ج. به سوی یهوه خدای خود بازگشت کنید زیرا او فیاض و رحیم است، دیرخشم و آکنده از محبت، و از بلا منصرف میشود: شناخت نیکویی و رحمت خدا یکی دیگر از انگیزههای توبۀ واقعی است. ما با اطمینان به نزد او میآییم که او شفا میدهد و میبخشد، و ممکن است از داوریای که اعلام کرده، منصرف شود.
یک) ما با این فکر توبه نمیکنیم که «خدا آنقدر بد است که اگر به سوی او بازنگردم، او مرا نابود میکند.» در عوض، فکر درست این است: «خدا بسیار فیاض و رحیم است، دیرخشم و آکنده از محبت است و اگر به سوی او بازگردم، مرا از آنچه سزاوارم است در امان خواهد داشت.» در نهایت، این نیکویی اوست که ما را به سوی توبه هدایت میکند (رومیان ۴:۲).
د. داماد از حُجرۀ خویش به در آید، و عروس از حِجلهاش: یوئیل علاوه بر همان الگوی توبهای که در یوئیل ۱۴:۱ ارائه کرد، موضوع مربوط به داماد و عروس را نیز مطرح میکند. موضوع این تصاویر این است که در زمان توبه، قوم خدا نمیتوانند «طبق معمول» به کارهای خود ادامه دهند. معمولاً داماد باید در حُجرۀ خویش و عروس در حِجلهاش باشد، اما اکنون اینطور نیست چراکه وقت توبه است. در توبۀ واقعی کارها طبق روال معمول و همیشگی ادامه نمییابد.
ه. کاهنان که خادمان خداوندند، میان رواق و مذبح بگریند و بگویند: رهبران قوم خدا باید بهویژه در توبه آنان را رهبری کنند. آنها نباید با این نگرش بیایند که «مردم» باید توبه کنند. باید خود را از مردم و مردم را از خود بدانند و توبه کنند.
و. «خداوندا، بر قوم خویش رحم فرما، و میراث خود را اسباب تمسخر مگردان: یوئیل دعای سرشار از توبه را در دهان کاهنان خدا قرار میدهد. مثل این است که کاهنان باید با این ذهنیت دعا کنند که «چگونه میتوانیم خدا را متقاعد کنیم که به ما رحم کند؟»
یک) رحم فرما: این مورد نشان میدهد که قوم خدا مستحق داوری هستند، اما آنها برای رحمت از خدا استدعا میکنند.
دو) قوم خویش: این مورد به خدا یادآوری میکند که آنها از آنِ او هستند و انگیزۀ دیگری برای رحمت فراهم میکند.
سه) میراث خود را اسباب تمسخر مگردان: این مورد به خدا میگوید که رحمت به قومش او را در میان ملتها جلال خواهد داد و ممکن است داوری، او را بدنام سازد.
۲. آیات (۱۸-۲۰) خدا وعده میدهد که از قوم توبهکار خود در برابر سپاه نیرومند دفاع کند.
پس خداوند برای سرزمین خویش به غیرت آمد، و بر قوم خویش شفقت فرمود. و خداوند قوم خود را اجابت کرده، گفت: «اینک من برای شما گندم و شراب تازه و روغن میفرستم، تا بخورید و سیر شوید. و دیگر هرگز شما را در میان قومها اسباب تمسخر نخواهم ساخت. لشکر شمالی را از شما دور خواهم کرد، و آن را به سرزمینی خشک و بایر خواهم راند، به گونهای که سرِ آن به دریای شرقی و تَهِ آن به دریای غربی برسد. بوی بدش بلند خواهد شد، و بوی تعفنش به هوا بر خواهد خاست، چراکه کارهای بزرگ کرده است.»
الف. پس خداوند برای سرزمین خویش به غیرت آمد، و بر قوم خویش شفقت فرمود: یهودا دانست وقتی قوم خدا صادقانه توبه میکنند، او از آسمان متوجه میشود. سپس غیرت و ترحم او متوجه قومش میشود.
ب. اینک من برای شما گندم و شراب تازه و روغن میفرستم… لشکر شمالی را از شما دور خواهم کرد: خدا وعده داد که سعادت مادی را به یهودای توبهکار بازگرداند و سپاه توانمند شمال را شکست دهد. این سپاه توانمند کارهای بزرگ کرده است، بنابراین خدا تمرکز داوری خود را از قوم خود برداشته و به این سپاه توانمند معطوف میکند.
۳. آیات (۲۱-۲۷) اعتماد به وعدۀ خدا برای احیا.
«ای زمین، ترسان مباش!
بلکه وجد و شادی کن،
زیرا خداوند کارهای عظیم کرده است.
ای جانوران صحرا مهراسید،
زیرا مرتعهای صحرا سبز شده است؛
درختان میوه آوردهاند،
و درختان انجیر و انگور بارِ کامل دادهاند.
ای فرزندان صَهیون، در یهوه خدای خود وجد و شادی کنید،
زیرا که بارانِ اوّلین را به اندازه به شما داده است؛
او باران فراوان بر شما بارانیده،
یعنی بارانهای اوّلین و آخرین را، همچون گذشته.
خرمنگاهها از گندم آکنده خواهد شد،
و خمرهها از شراب تازه و روغن لبریز خواهد گشت.
سالهایی را که ملخها خوردند جبران خواهم کرد،
ملخهای دونده و جهنده و فرو بلعنده و جونده،
یعنی همان لشکر عظیم من که به میان شما فرستادم.
خوراکِ بسیار خورده، سیر خواهید شد،
و نام یهوه خدای خود را خواهید ستود،
نام او را که در حق شما کارهای شگفت کرده است؛
و قوم من دیگر هرگز شرمسار نخواهند شد.
آنگاه خواهید دانست که من در میان اسرائیل هستم،
و من یهوه خدای شمایم، و دیگری نیست؛
و قوم من دیگر هرگز شرمسار نخواهند شد.»
الف. بلکه وجد و شادی کن، زیرا خداوند کارهای عظیم کرده است: یوئیل مشتاقانه منتظر احیایی بود که خدا وعده داده بود، و به یهودا گفت که با ایمان به آینده نگاه کند و خدا را برای احیایی که وعده داده بود -حتی قبل از اینکه آنها آن را با چشمان خود ببینند- ستایش کند.
ب. زیرا مرتعهای صحرا سبز شده است؛ درختان میوه آوردهاند: با چشمان ایمان، یوئیل میتوانست این اتفاق را ببیند. اطراف او مراتع و درختان سرسبز و پرباری بود که خدا پس از بلای ملخ آنها را احیا کرده بود.
ج. زیرا که بارانِ اوّلین را به اندازه به شما داده است؛ او باران فراوان بر شما بارانیده، یعنی بارانهای اوّلین و آخرین را، همچون گذشته: در پایان یوئیل باب 1، نبی ویرانی را که خشکسالی به وجود آورد، با چشمان خود دید. اکنون با چشم ایمان، خدا را میبیند که بارانِ اوّلین و آخرین را به اسرائیل باز میگرداند.
یک) اسرائیل باستان هیچ سیستم آبیاری نداشت و برای آبیاری محصولات خود به باران متکی بود. در زمان خشکسالی هیچ چیز رشد نکرد. خداوند وعده داده است که هم بارانِ اوّلین (باریدن در پاییز) و هم باران آخرین (باریدن در بهار) را بازگرداند. وقتی خدا این بارانها را بازگرداند، یهودا، خرمنگاهها پر از گندم و خمرهها پر از شراب خواهد داشت.
دو) این متن همراه با موارد دیگر (تثنیه ۱۴:۱۱، هوشع ۳:۶) برای نامگذاری جنبش باران آخر که در سال 1948 توسط ویلیام برانهام آغاز شد، مورد استفاده قرار گرفت. برانهام بر نسلی از واعظان پنطیکاستی، از جمله یک شاگرد جوان به نام اورال رابرتز (Oral Roberts)، تأثیر گذاشت. این جنبش که با آموزهها و شیوههای عجیب و غریب و ناهنجار مشخص شده بود، سرانجام از شهرت افتاد و خود برانهام در سال 1965 در یک تصادف رانندگی با رانندهای مست جان خود را از دست داد. او در شب کریسمس درگذشت و پیروان وفادارش معتقد بودند که او از مردگان برخواهد خواست بنابراین دفن او را چند روز به تأخیر انداختند. اما تأثیر جنبش باران آخر پابرجا ماند. باران آخر بسیاری از نگرشها و آموزههای برجسته در برخی از جنبشهای احیای امروزی را رایج کرد:
· «خدمت پنجگانه» و «احیای رسولان و انبیا».
· تعالیم ابتدایی عبرانیان ۱:۶-۲
· تأکید بر آیات و معجزات بهعنوان نشانههای احیای واقعی.
· تأکید شدید بر وحدت
· الهیات جایگزینی؛ جایگزینی اسرائیل با کلیسا.
· الهیات سلطه که میگوید روزی کلیسا جهان را فتح و حکومت خواهد کرد.
· نگرشی نخبه گرایانه، که ایدۀ گروهی از «اَبَر مسیحیان» را ترویج میکند.
سه) برخی از محققان و بسیاری از این گروههای مدرن امروزی بر این باورند که تعدادی از جنبشهای «احیای» مدرن واقعاً ادامۀ جنبش باران آخر هستند. جنبشهایی مانند موارد زیر به نوعی با جنبش باران آخر مرتبط هستند: ارتش یوئیل (Joel’s Army)، پسران ظهور یافته خدا (the Manifest Sons of God)، جنبش دومینین (the Dominion Movement)، انبیای کانزاس سیتی (the Kansas City Prophets)، برکت تورنتو (the Toronto Blessing)، و بیداری پنساكولا (the Pensacola Revival). بهمثل، پل کین (Paul Cain) که بعداً در سال 1989 دوباره بهعنوان رهبر انبیای شهر کانزاس ظاهر شد با ویلیام برانهام سفر کرد و او را «بزرگترین نبی که تا به حال زندگی کرده است» نامید.
د. سالهایی را که ملخها خوردند جبران خواهم کرد: خدا وعده داد آنچه را که در تأدیب قوم اسرائیل از بین رفته بود، جبران کند. هنگامیکه ملخها کار خود را انجام دادند، همه چیز تمام شده به نظر میرسید، اما خدا وعده داد که حتی میتواند سالهایی را که ملخها خوردند جبران کند.
یک) «خیلی راحت متوجه میشویم که ملخها سالها را نخوردند. آنها میوههای سالها کار و محصول مزارع را خوردند به طوری که منظور از جبران سالها باید احیای آن میوهها و محصولاتی باشد که ملخها خوردهاند. شما نمیتوانید زمان خود را به عقب برگردانید. اما راه عجیب و شگفتانگیزی وجود دارد که از طریق آن خدا میتواند برکات هدر رفته را به شما بازگرداند؛ آن میوههای نارسِ سالهایی که برای آن سوگواری کردهاید. ثمرۀ سالهای تلف شده ممکن است هنوز از آنِ شما باشد.» (اسپرجن)
۴. آیات (۲۸-۳۲) احیای نهایی و روز آخر خداوند
«پس از آن،
روح خود را بر تمامی بشر فرو خواهم ریخت؛
پسران و دختران شما نبوّت خواهند کرد،
پیرانتان خوابها و جوانانتان رؤیاها خواهند دید.
نیز در آن روزها حتی بر غلامان و کنیزان،
روح خود را فرو خواهم ریخت.
در آسمان و بر زمین عجایب به ظهور خواهم آورد،
از خون و آتش و ستونهای دود.
پیش از فرا رسیدن روز عظیم و مَهیب خداوند،
خورشید به تاریکی و ماه به خون بدل خواهد شد.
و هر که نام خداوند را بخواند،
رهایی خواهد یافت؛
زیرا بر کوه صَهیون و در اورشلیم
رهایییافتگانی خواهند بود،
همانگونه که خداوند فرموده،
و در میان بازماندگان،
کسانی که خداوند ایشان را فرا خوانده است.»
الف. پس از آن: پس از احیایی که یوئیل پیشتر در این باب از آن صحبت کرد، زمان احیا و برکت نهایی فرا خواهد رسید. این زمان آخر با ریزش روح خدا بر تمامی بشر مشخص خواهد شد. این شامل همه خواهد بود نه تنها کسانی که در زمانهای انتخاب شده برای وظایف انتخاب شده برگزیده شدهاند.
یک) عهدعتیق سرشار از کار روحالقدس است، اما او در عهدعتیق بر تمامی بشر ریخته نشد. در عوض، افراد خاصی در زمانهای معین و فقط برای انجام وظایف معین از روح پر شدند و به صورت برگزیده شدن بود:
· یوسف از روح خدا پر شد (پیدایش ۳۸:۴۱).
· صنعتگرانی که خیمه را ساختند از روح خدا پر شدند (خروج ۳:۳۱).
· یوشع از روح خدا پر شد (اعداد ۱۸:۲۷)
· عُتنِئیل از روح خدا پر شد (داوران ۱۰:۳)
· جدعون از روح خدا پر شد (داوران ۳۴:۶)
· یَفتاح از روح خدا پر شد (داوران ۲۹:۱۱)
· شَمشون از روح خدا پر شد (داوران ۲۵:۱۳، ۶:۱۴، ۱۹:۱۴، ۱۴:۱۵)
· شائول از روح خدا پر شد (اول سموئیل ۹:۱۰-۱۰)
· داوود از روح خدا پر شد (اول سموئیل ۱۳:۱۶)
دو) در اینجا، یوئیل مشتاقانه منتظر عهدجدید باشکوه بود؛ آن زمان که روح خدا بر تمامی بشر فرو ریخته شود، چراکه حتی دختران و پسران و پیرانتان و جوانانتان از روح خدا پر میشوند.
سه) این امر در روز پنطیکاست هنگامیکه شاگردان در بالاخانه جمع شده بودند و در اورشلیم منتظر نزول روحالقدسی بودند که عیسی وعده داده بود، تحقق یافت (اعمال رسولان ۴:۱-۵). هنگامیکه نزول روح فرا رسید، همۀ ۱۲۰ نفر پیروان عیسی از روح پر شدند و شروع به ستایش خدا به زبانهای دیگر کردند. در آن زمان اورشلیم به دلیل عید پنطیکاست شلوغ بود بنابراین جمعیتی به سرعت به دلیل هیاهو جمع شدند. کسانیکه شنیدند که شاگردان به این زبانهای معجزهآسا خدا را ستایش میکنند، شروع به تمسخر آنها کردند و مدعی شدند که مست هستند. پطرس برخاست و با شهامت سخن گفت. شاگردان اصلاً مست نبودند، بلکه این تحقق نبوت بزرگ یوئیل در مورد فروریختن روح بود.
چهار) در ابتدا هریک از یهودیان این مسئله را مسخره میکرد که 120 نفر از پیروان مردی مصلوب شده از روحالقدس پر شدهاند. بر اساس درک خود از عهدعتیق، آنها فکر میکردند، «این 120 نفر پادشاه، نبی یا کاهن نیستند. خدا فقط برای انجام وظایف خاص روح خود را بر روی افراد خاص میریزد. اینها مردم عادی هستند و خدا روح خود را بر آنها نمیریزد.» پطرس از نبوت یوئیل استفاده کرد تا به آنها نشان دهد که درست مطابق کلام خدا، اکنون همه چیز متفاوت است. حال، روحالقدس بر همۀ کسانیکه ایمان میآورند و او را دریافت میکنند، حتی مردم عادی، فرو میریزد. اکنون خدا یک رابطه در عهدجدید ارائه کرده و بخشی از عهدجدید ریزش روح برای همۀ کسانی بود که این را با ایمان میپذیرند.
پنج) موعظۀ پطرس در روز پنطیکاست همچنین به ما نشان میدهد که هرگز بین کار روح و کار کلام تفاوتی وجود ندارد. وقتی پطرس در میانۀ آیات و معجزات حیرتانگیزی که قبلاً تجربه نکرده بود از روح خدا پر شد، چه کرد؟ او گفت: «بیایید کتابمقدس خود را باز کنیم و از کتاب یوئیل بخوانیم.» گویی او یک جلسۀ مطالعۀ کلام داشت، مطالعهای که هم به 120 شاگرد تعلیم داد (آنها تجربۀ خود را مطابق کتابمقدس بهتر درک کردند) و هم گمشدگان را برای نجات فرا خواند.
شش) همچنین متوجه میشویم که موردی که پطرس به آن اشاره کرد دقیقاً مشابه موردی بود که یوئیل نبی بدان اشاره کرده بود: «خداوند میفرماید: ”با این حال، حتی همین الان با تمامی دل خود، و با روزه و گریه و ماتم، نزد من بازگشت کنید؛ دل خود را چاک زنید، نه جامۀ خویش را.“ به سوی یهوه خدای خود بازگشت کنید (یوئیل ۱۲:۲-۱۳) پطرس نیز گفت: «توبه کنید و هر یک از شما به نام عیسی مسیح برای آمرزش گناهان خود تعمید گیرید که عطای روحالقدس را خواهید یافت.» (اعمال ۳۸:۲)
ب. نیز در آن روزها حتی بر غلامان و کنیزان: در این زمانهای آخر، همۀ خادمان خداوند به این شیوۀ منحصر بهفرد و قدرتمند از روح او پر خواهند شد. در عهدجدید، هر ایماندار میتواند روح را به کمال دریافت کند و به شیوهای خاص و شگفتانگیز مورد استفاده قرار دهد.
یک) گاهی اوقات یک فرد معمولی که به کلیسا میرود، تنها میخواهد ساختمانی برای پرستش، یک جلسه و موعظهای خوب داشته باشد و بعد از آن با خود فکر میکند، مرا تنها بگذارید. این مطابق عهدجدید مسیحیت نیست، چراکه در این عهدجدید، خدمت تنها مختص به «روحانیان» نیست، بلکه متعلق به همۀ مردم است.
دو) برخی از مردم این دیدگاه را پذیرفتهاند ولی در آن زیادهروی کردهاند و میگویند: «بنابراین ما به خادم یا روحانی نیاز نداریم. ما به شبان بودن همۀ ایمانداران اعتقاد داریم، بنابراین جایی برای هیچگونه جایگاه شبانی در کلیسا وجود ندارد.» این امر تعالیم صریح کتابمقدس را نادیده میگیرد که میگوید کار خدمت به همۀ قوم خدا تعلق دارد، اما کار تجهیز مقدسین به جایگاهها و خدمتهای منصوب شده توسط خدا تعلق دارد (افسسیان۷:۴-۱۶). این خدمت به همۀ مسیحیانی تعلق دارد که خداوند جایگاهها و خدماتی را برای آنان تعیین کرده تا هر یک از مقدسین را در انجام نقش خود تجهیز کنند. اعمال رسولان ۴۲:۲-۴۷ تحقق شگفتانگیز این شرایط ایدهآل را توصیف میکند.
ج. در آسمان و بر زمین عجایب به ظهور خواهم آورد: این زمان ریزش عظیم روح خدا با نشانههای فاجعهبار در آسمانها و روز عظیم و مهیب خداوند به اوج خود میرسد.
یک) در روز پنطیکاست، نبوت یوئیل محقق شد، اما بهطور کامل به سرانجام نرسید. پطرس به درستی دید که این ریزش چشمگیر روح خدا بود که بهطور رایگان بر همۀ کسانیکه ایمان میآورند و آن را دریافت میکنند -طبق وعدۀ عهدعتیق- فرو ریخته شد (حزقیال ۱۹:۱۱، ۲۴:۳۶-۲۸). نبوت یوئیل نیز بهطور خاص درست بود زیرا روز پنطیکاست آغاز زمانهای آخر را بههمراه داشت و با شروع کلیسا طبق درک عهدجدید همراه بود. از آن زمان، کلیسا با عجله به سمت یک لبۀ دور که نمایانگر تکامل همه چیز است، نرفته است، بلکه در روز پنطیکاست، کلیسا به آن نقطه رسید و حدود 2000 سال است که به موازات آن حرکت کرده است.
د. و هر که نام خداوند را بخواند، رهایی خواهد یافت: این یکی دیگر از وعدههای باشکوه مربوط به زمانی است که یوئیل گفت پس از آن. در این زمان که روح خدا ریخته شده، نجات دیگر تنها از آنِ قوم اسرائیل نخواهد بود. در عوض، هر که نام خداوند را بخواند، رهایی خواهد یافت، صرفنظر از اینکه از چه قومی آمده باشد.
یک) این یک دعوت وسیع است؛ هر که نام خداوند را بخواند، رهایی خواهد یافت. میگویید: «آه! ای کاش نام من در کتابمقدس نوشته میشد.» این کار آیا اصلاً به شما آرامش میدهد؟ مثلاً اگر در کتابمقدس نوشته شده بود، «چارلز هادون اسپرجن رهایی خواهد یافت،» میترسم که از این وعده آرامش زیادی نیابم، زیرا باید به خانه بروم و لیست اسامی دفترچه تلفن لندن را بیاورم و ببینم که آیا شخص دیگری با این نام یا نامی مشابه وجود دارد یا خیر. در این صورت چقدر اوضاع برای اسمیتها و براونها بدتر میشد! نه، برادران من، درخواست نکنید که نامتان بهطور خاص در این کتاب الهام شده ذکر شود، اما از آنچه میبینید، یعنی شخصیت خودتان، راضی باشید! وقتی کتابمقدس میگوید: “هر که“، پس مطمئن باشید که شامل شما هم میشود.» (اسپرجن)
دو) این یک دعوت به دعاست –هر که نام خداوند را بخواند، رهایی خواهد یافت. «شما با دعا کردن هلاک نمیشوید. هیچکس هرگز با دعا کردن هلاک نشده است. اگر با دعا کردن هلاک میشدید، شگفتی جدیدی در جهان هستی بهوجود میآمد. دعای روح در جهنم محال است. چنین چیزی محال است که شخصی نام خدا را بخواند و از سوی خدا طرد شود! حتی نباید آن را فرض کرد. «هر که نام خداوند را بخواند، رهایی خواهد یافت.» خدا باید دروغگو باشد، ذات خود را انکار کند، رحم نداشته باشد و محبت نباشد اگر به گناهکار بیچارهای اجازه دهد نام او را صدا بزند، اما از شنیدن صدایش امتناع ورزد.» (اسپرجن)
سه) این دعوتی است برای آمدن به سوی خدای حقیقی. هر که نام خداوند را بخواند، رهایی خواهد یافت. آمدن به سوی خدای دروغین، خدایی که زادۀ تصورات ماست، هیچ سودی برای ما نخواهد داشت. خدایی که زادۀ خیالات ماست وجود ندارد و نمیتواند ما را نجات دهد. باید به سوی خدای کتابمقدس بیاییم. جای افسوس دارد که این روزها بیشتر مردم خدایی را که خود اختراع کردهاند، میپرستند. آنها تمثالی از گل یا طلا نمیسازند، بلکه بر اساس افکار خود خدایی در ذهن خود میسازند. آنها با افتخار قضاوت میکنند که خدا چگونه باید باشد، و خدا را آنطور که واقعاً هست نمیپذیرند. این چه چیزی جز ساخت نفرتانگیز خدایی مانند بتپرستان است؟ چه چیز بدتر از تلاش برای تصور خدایی بهتر از خدای زنده و واقعی وجود دارد؟ از آنجایی که این خدای خیالات شما وجود ندارد، توصیه نمیکنم که به او اعتماد کنید.» (اسپرجن)
چهار) این دعوتی است برای آمدن با شناخت و بصیرت به سوی خدا. هر که نام خداوند را بخواند، رهایی خواهد یافت. «حال وقتیکه به کلمۀ “نام“ برخورد میکنیم، متوجه میشویم که خدا شخص است و شخصیت دارد. پس هر چه بیشتر دربارۀ خداوند بدانیم و نام او را بهتر بشناسیم، میتوانیم با شناخت و بصیرت بیشتری آن نام را بخوانیم. اگر قدرت او را بشناسیم، از آن قدرت خواهیم خواست که به ما کمک کند. اگر رحمت او را بشناسیم، به دلیل فیضش از او میخواهیم که ما را نجات بخشد. اگر حکمت او را بشناسیم، احساس میکنیم که او مشکلات ما را میداند و میتواند به ما در عبور از آنها کمک کند.» (اسپرجن)
پنج) این یک وعدۀ قطعی است؛ هر که نام خداوند را بخواند، رهایی خواهد یافت. این یک راز عمیق است که چرا همه این دعوت بزرگ را دریافت نمیکنند، اما خود متن به ما میگوید که فقط یک بازمانده آن را دریافت میکند (و در میان بازماندگان، کسانی که خداوند ایشان را فرا خوانده است). با این حال، همۀ کسانیکه به سوی او میآیند قطعاً نجات مییابند. «فرض کنید ما که تنها به عیسی ایمان داریم، هلاک شویم، آنگاه چه خواهد شد؟ چرا این باعث بیحرمتی ابدی به خداوندی است که به او اعتماد کردهایم. ما روحمان را از دست میدهیم، اما او آبرویش را از دست خواهد داد. به این فکر کنید که یکی از ما بتواند در جهنم بگوید: ”من به یاری نجاتدهنده اعتماد کردم و بر خدا تکیه کردم و با این حال نابود گشتم.“ عزیزان باید به شما بگویم که در آن صورت، خود آسمان تاریک میشد و تاجهای خدا درخشش خود را از دست میدادند. فکرش را کنید که حتی یکبار این اتفاق بیفتد! اما مسلماً اینطور نخواهد شد. اگر به یهوه خدای قادر مطلق توکل کنیم، او ما را به یقین نجات خواهد داد چراکه او خداست.» (اسپرجن)