Search
Close this search box.

فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

اول پطرس باب ۳ – تسلیم و رنج

تسلیم‌شدن در محیط خانواده

۱. آیات (۱-۲) قلب یک همسر دیندار.

و به همین سان، شما ای زنان، تسلیم شوهران خود باشید تا چنانچه از ایشان برخی به کلام ایمان نداشته باشند، بی‌آنکه سخنی بر زبان آورید، در اثر رفتار همسرانشان جذب شوند، زیرا زندگی پاک و خداترسانۀ شما را مشاهده خواهند کرد.

الف. و به همین سان، شما ای زنان، تسلیم شوهران خود باشید: همسر خداترس، تسلیم شوهرش خواهد بود. این اطاعت، پاداشی برای رفتار خوب شوهر نیست، بلکه به‌عنوان حکمی از سوی خدا است.

یک) تعلیم در مورد تسلیم، مربوط به زنان متأهل قرن اول بود که شروع به پیروی از عیسی کرده بودند. آنان سؤالات بسیاری داشتند، مانند: «آیا باید شوهرم را ترک کنم؟» یا «باید رفتارم را تغییر دهم؟» یا «باید در مقامی بالاتر در مقابل او حاضر شوم، چون اکنون به عیسی مسیح ایمان دارم؟»

دو) در فرهنگ دنیای باستان، حتی تصور اینکه شوهری همسرش را با یک مذهب دیگر بپذیرد، غیرممکن بود. زنان مسیحی که به عیسی ایمان آورده بودند، برای اینکه در حضور شوهران خود حاضر شوند، نیاز به تعلیم داشتند.

ب. به همین سان: اطاعت درست در خانه، همان اصول اطاعت نسبت به دولت یا کارفرمایان را دنبال می‌کند. این تسلیم‌شدن نه تنها از اعمال، بلکه از قلبی است که به  عیسی مسیح تسلیم شده است (اول پطرس ۲۱:۲-۲۵).

یک) درخواست تسلیم صرفاً دعوت به محبت و عمل با‌ملاحظه نیست. این فراخوان، دعوتی است به مطیع‌بودن در برابر اقتدار. واژۀ یونانی باستان که برای این کلمه به کار رفته است، در خارج از عهد‌جدید به کار می‌رفت تا تسلیم و اطاعت سربازان را در سپاه نسبت به افراد والامقام توصیف کند، و در معنای تحت‌الفظی به مفهوم «تحت ‌فرمان‌‌بودن» است.

دو) با این حال، شخصی که مطیع اقتدار است ممکن است از نظر اهمیت و جایگاه با شخص مقتدر برابر باشد. عیسی هم مطیع پدر و مادرش بود و هم مطیع خداوند، اما از هیچ کدامشان پایین‌تر نبود. «به همین روی، این فرمان خطاب به همسران را نباید این‌طور برداشت کرد که زنان از شوهرانشان از نظر شخصیتی، روحانی و اهمیت در مرتبه‌ای پایین‌تر قرار دارند.» (گرودم)

سه) تسلیم در ازدواج همان اصولی را دنبال می‌کند که تسلیم در حوزه‌های دیگر دنبال می‌کند. ما همان‌طور که تسلیم خداوند هستیم باید تسلیم اقتدارهایی نیز باشیم که خدا مقرر کرده است، مگر آنکه آن اقتدار ما را به سوی گناه هدایت کند. در این صورت، کار درست این است که اطاعت خدا را به جای اطاعت از انسان به جای آوریم (اعمال رسولان ۱۹:۴-۲۰).

ج. تسلیم شوهران خود باشید: پطرس با دقت می‌گوید که زنان باید تنها به خواستۀ شوهران خود تن بدهند و نه به مفهوم کلی خواستۀ هر مردی. سَر‌بودنِ مرد، اصل فرمان خدا برای خانه و کلیسا است، نه یک فرمان کلی برای جامعه.

یک) اصل تسلیم به روش‌های مختلفی در عهد‌جدید ارائه شده است:

·    عیسی تسلیم والدینش بود (لوقا ۵۱:۲).

·    شیاطین تسلیم شاگردان شدند (لوقا ۱۷:۱۰).

·    شهروندان باید تسلیم قدرت‌های حاکم شوند (رومیان ۱:۱۳ و ۵، تیتوس ۱:۳ و اول پطرس ۱۳:۲).

·    جهان به عیسی تسلیم خواهد شد (اول قرنتیان ۲۷:۱۵ و افسسیان ۲۲:۱).

·    فرشتگان نامرئی تسلیم عیسی می‌شوند (اول پطرس ۲۲:۳).

·    مسیحیان باید به رهبران کلیسا تسلیم شوند (اول قرنتیان ۱۵:۱۶-۱۶ و اول پطرس ۵:۵).

·    همسران باید تسلیم شوهران خود باشند (کولسیان ۱۸:۳، تیتوس ۵:۲، اول پطرس ۵:۳، و افسسیان ۲۲:۵-۲۴).

·    کلیسا باید به عیسی تسلیم شود (افسسیان ۲۴:۵).

·    خدمتکاران باید تسلیم اربابان شوند (تیتوس ۹:۲، اول پطرس ۱۸:۲).

·    مسیحیان باید به خداوند تسلیم شوند (عبرانیان ۹:۱۲، یعقوب ۷:۴).

دو) هیچ‌‌یک از این روابط دوطرفه نیستند. برای مثال، هرگز به اربابان گفته نمی‌شود که تسلیم خدمتکاران شوند، به همین ترتیب، هرگز به عیسی گفته نمی‌شود که تسلیم کلیسا شود. بنابراین، در‌حالی‌که باید محبت و نگرشی خادم‌گونه در بخشی از مواضع قدرت وجود داشته باشد، مفهوم اقتدار خداوند و اطاعت از قدرت نباید از بین برود.

د. تا چنانچه برخی کلام را اطاعت نکنند، بی‌آنکه سخنی بر زبان آرید، در اثر رفتار همسرانشان جذب شوند: مزیت تسلیم به‌گونه‌ای نشان داده می‌شود که شوهران را نسبت به خدا تحت تأثیر قرار می‌دهد. تسلیم‌شدنِ یک زن بیان قدرتمندی از اعتماد او به خدا است. این نوع ایمان و اطاعت می‌تواند بی‌آنکه سخنی بر زبان آورد، کارهای بزرگی انجام دهد.

یک) ممکن است همسران بخواهند شوهرانشان را تغییر دهند، یا آنها را به سوی عیسی هدایت کنند و یا آنها را از طریق حرف‌هایشان در عیسی مسیح هدایت کنند. پطرس به آنها یادآوری می‌کند که نقشۀ خدا این است که همسران نه از طریق سخنرانی‌های مجاب‌کننده، بلکه از طریق اطاعت صادقانه، زندگی پاک و ترس از خدا بر شوهرانشان تأثیر بگذارند.

دو) مفهومی وجود دارد که در آن تلاش زن برای تغییر‌دادن شوهرش از طریق کلمات و تلاش‌های خود می‌تواند مانع قدرت کار خداوند بر شوهر شود. تسلیم‌شدن به روشی که خداوند به او می‌گوید و نشان‌دادنِ اعتماد و اجازه‌دادن به خدا بسیار مؤثرتر است.

سه) جذابیت رفتار مطیعانۀ زن حتی در مورد شوهر بی‌ایمان نشان می‌دهد که خداوند درستی و زیبایی تمایزات نقش را مشخص کرده است: رهبری یا ریاست مرد در خانواده، و پذیرش و پاسخگویی زن به آن رهبری… شوهر بی‌ایمان این رفتار را می‌بیند و در باطن، زیبایی آن را درک می‌کند. در قلب او شاهدی وجود دارد که این کار درست است، خداوند مردان و زنان را به‌عنوان همسر در نظر گرفته است. بنابراین به این نتیجه می‌رسد که انجیلی که همسرش به آن ایمان دارد نیز باید درست باشد.» (گرودم)

ه‍. از کلام اطاعت نکنند: این عبارت به یک شوهر بی‌ایمان اشاره می‌کند، اما این عبارت مفهومی قوی‌تر از «اطاعت نکنید» دارد. به مفهوم کسی است که به‌طور فعال از کلام خدا سرپیچی می‌کند. حتی این شوهران را نیز می‌توان از طریق رفتار صادقانۀ زنانِ بامحبت به دست آورد.

۲. آیات (۳-۴) زیبایی واقعی یک زن با‌ایمان.

زیبایی شما نه در آرایش ظاهری، همچون گیسوان بافته و جواهرات و جامه‌های فاخر، بلکه در آن انسان باطنی باشد که آراسته به زیبایی ناپژمردنیِ روحی ملایم و آرام است، که در نظر خدا بس گران‌بهاست.

الف. زیبایی شما در آرایش ظاهری نباشد: پطرس هر آرایش ظاهری را قدغن نکرد. اما  برای زنان با‌ایمان، آرایش ظاهری باید در اعتدال باشد، و تأکید او همواره بر آرایش درونی است.

یک) گیسوان بافته: به گفتۀ ویلیام بارکلی، در جهان پیرامون پطرس زنانی زندگی می‌کردند که اغلب موهای خود را مرتب و رنگ می‌کردند. آنها همچنین کلاه‌گیس به سر داشتند، به‌خصوص کلاه‌گیس بلوند که با موهای وارداتی از آلمان درست شده بود. پطرس این فکر را در ذهن داشت که آنها آرایش ظاهری هستند. پطرس زنان را از مرتب‌کردن موها یا آویختن جواهرات منع نکرد، همان‌طور که آنان را از پوشیدن جامه‌های فاخر منع نکرد.

ب. بلکه در آن انسان باطنی باشد: زیبایی واقعی از انسان باطنی می‌آید. این زیبایی زمانی که مقابل آینه خود را می‌آرایید به دست نمی‌آید، بلکه چیزی است که در وجود شما نهفته است.

یک) سؤال اصلی این است که «برای زیبا‌کردن خود به چه چیزی وابسته هستید؟» هدف پطرس این نیست که بگوید همه چیز بر زنان ممنوع است، بلکه هدف این است که نباید آرایش‌های ظاهری، منشاء زیبایی حقیقی انسان باشد.

ج. که آراسته به زیبایی ناپژمردنی روحی ملایم و آرام است: زیبایی درونی یک زنِ خداشناس ناپژمردنی است. این بدان معنی است که فاسد نمی‌شود یا به مرور زمان کم‌رنگ نمی‌شود. درعوض، زیبایی ناپژمردنی تنها با افزایش سن بهتر می‌شود و در نتیجه، ارزش بسیار بیشتری نسبت به زیبایی حاصل از مو، جواهر یا لباس دارد.

د. روحی ملایم و آرام است، که در نظر خدا بس گران‌بهاست: پطرس خصوصیات زیبایی واقعی را روحی ملایم و آرام توصیف کرد. فرهنگ ما این ویژگی‌های شخصیتی را برای زنان ترویج نمی‌دهد؛ با این همه این خصوصیات در نظر خدا بس گران‌بها هستند.

۳. آیات (۵-۶) نمونه‌هایی از تسلیم.

زیرا زنان مقدس اعصار گذشته که بر خدا امید داشتند، خود را بدین‌گونه می‌آراستند. آنان تسلیم شوهران خود بودند، چنان‌که سارا مطیع ابراهیم بود و او را سرور خود می‌خواند. شما نیز اگر نیک‌کردار باشید و هیچ ترس به دل راه ندهید، فرزندان او خواهید بود.

الف. زیرا زنان مقدس اعصار گذشته که بر خدا امید داشتند، خود را بدین‌گونه می‌آراستند: پطرس زن‌هایی را یادآوری کرد که مطابق این استانداردها زندگی می‌کردند و بدین طریق اعلام کرد که این یک دعوت به استانداردهای جدید نیست، بلکه چیزی است که زنان مقدس اعصار گذشته نیز آن را به کار می‌بردند.

ب. بر خدا امید داشتند: وقتی زنان تسلیم شوهرانشان می‌شوند و وقتی به آرایش ظاهری خود اعتماد ندارند، مانند زنان مقدس زمان‌های پیشین هستند که بر خداوند امید داشتند. آنها به‌خوبی ایمان خود را نشان می‌دهند.

یک) یک زن می‌تواند به توانایی خود برای نفوذ و کنترل شوهرش اعتماد کند و یا می‌تواند به خدا اعتماد کند و مطیع باشد. یک زن می‌تواند به زیبایی ظاهری و زینت ظاهری خود اعتماد کند، یا می‌تواند به خداوند اعتماد کند و روح آرام و ملایمی را پرورش دهد. همه چیز به اعتماد به خدا بازمی‌گردد؛ بنابراین او باید مثل زنان مقدس اعصار گذشته که بر خدا امید داشتند، باشد.

ج. چنان‌که سارا مطیع ابراهیم بود: دو چیز حاکی از اطاعت سارا از ابراهیم بود. اول، او از ابراهیم اطاعت کرد، حتی زمانی که این کار دشوار بود و حتی زمانی که اشتباه می‌کرد (مانند پیدایش ۱۰:۱۲-۲۰). دوم اینکه او ابراهیم را تمجید و او را سرور خود می‌خواند. اطاعت از کسی بدون منّت‌گذاشتن، بخشی از رفتار مطیعانه است. مطیعِ واقعی، جایگاه اطاعت و احترام را می‌شناسد.

یک) «نگرش همسر مطیع به اقتدار شوهر، هر روز در کلمات و اقدامات متعددی منعکس می‌شود که احترام به رهبری او و تصدیق مسئولیت نهایی او را منعکس می‌کند.» (گرودم)

د. شما نیز اگر نیک‌کردار باشید و هیچ ترس به دل راه ندهید: اطاعت واقعی و سرشار از ایمان به خدا جایی برای ترس و وحشت ندارد. خوب است که نتیجه را به خدا سپرد، نه به انسان.

یک) عبارت «نیک‌کردار باشید» به ما یادآوری می‌کند که مطیع واقعی، اقتدار را مورد تمسخر و بدرفتاری قرار نمی‌دهد، بلکه اطاعت حقیقی، پذیرش فعال ارادۀ خداوند است که اعتماد به او را نشان می‌دهد.

۴. آیۀ (۷) یک شوهر دیندار.

به همین‌سان، شما نیز ای شوهران، در زندگی با همسرانتان با ملاحظه باشید و با آنان چون جنس ظریف‌تر با احترام رفتار کنید، چرا که همپای شما وارث هدیۀ فیض‌آمیز حیاتند، تا دعاهایتان بازداشته نشود.

الف. در زندگی: شوهری دیندار که با همسرش زندگی می‌‌کند، فقط هم‌خانۀ همسرش نیست، بلکه واقعاً با او زندگی می‌کند. او نکتۀ مهم آموزش پولس در مورد ازدواج در افسسیان ۵ را درک می‌کند: اینکه «شوهران باید همسران خود را همچون بدن خویش محبت کنند. آن که زن خود را محبت می‌کند، خویشتن را محبت می‌نماید» (افسسیان ۲۸:۵). شوهر ایماندار اتحاد یا یگانگی اساسی را که خداوند بین زن و شوهر برقرار کرده درک می‌کند.

ب. با ملاحظه باشید: یک شوهر خوب وظیفۀ مهم درک همسر خود را به عهده می‌گیرد. زیرا با شناخت همسرش، می‌تواند عشق خود به او را بسیار مؤثرتر نشان دهد.

یک) اگر شوهری چنین درکی داشته باشد، خداوند به او دستور می‌دهد که از آن استفاده کند تا با همسرش به تفاهم برسد. او باید درک خود را به کار بگیرد و آن را در زندگی روزمره با همسرش مورد استفاده قرار دهد. اینجا جایی است که بسیاری از مردان در انجام آن دچار مشکل می‌شوند. آنها ممکن است در مورد همسران خود درک داشته باشند، اما وقتی با آنها زندگی می‌کنند، از آن استفاده نمی‌کنند.

ج. با احترام رفتار کنید: یک شوهر ایماندار می‌داند چگونه باعث شود همسرش احساس افتخار کند. اگر چه همسرش تسلیم او می‌شود، اما این شوهر مراقب است که همسرش احساس نکند یک کارمند و زیردست است و یا تحت سلطۀ یک حاکم مستبد است.

یک) در عبارت با همسرانتان… با احترام رفتار کنید، در زبان یونانی باستان برای کلمۀ «همسرانتان» یک کلمۀ نادر به کار رفته است که معنای آن، کلمۀ «زنانه» است. این کلمه نشان می‌دهد که طبیعت زنانۀ زن باید شوهر را به احترام به او ترغیب کند.

دو) این یک تعلیم بنیادی در زمان پطرس بود. در این فرهنگ باستانی، شوهر حق مطلق نسبت به همسرش داشت و زن هیچ حقی در ازدواج نداشت. در دنیای روم، اگر مردی زن خود را در عمل زنا می‌دید، می‌توانست او را در همان مکان بکُشد. اما اگر زن، شوهرش را در حال زنا می‌دید، نمی‌توانست کاری با او بکند. همۀ وظایف و تعهدات زناشویی بر عهدۀ زن بود. تعلیم بنیادی پطرس این است که شوهرِ ایماندار نسبت به همسر خود وظایف و تعهداتی دارد که خدا آنها را مقرر ساخته و او موظف است آنها را به انجام برساند.

د. با آنان چون جنس ظریف‌تر: در این متن، جنس ظریف‌تر از ضعف فیزیکیِ نسبی زنان در مقایسه با مردان سخن می‌‌گوید. منظور این نیست که حتماً مردان از نظر روحانی از زنان قوی‌تر هستند، اما به‌طور‌ کلی از نظر فیزیکی قوی‌تر هستند. همان‌طور که پطرس با کلمۀ همسر، ایدۀ طبیعت زنانۀ زن را مطرح کرد، با قدردانی از طبیعت زنانه و این که چگونه یک شوهر باید به آن پاسخ دهد، ادامه می‌دهد.

یک) بنابراین، یک شوهر خداشناس هر محدودیتی را که همسرش از نظر فیزیکی داشته باشد، تشخیص می‌دهد و از او بیشتر از آنچه مناسب و نیکو است، انتظار ندارد.

ه‍. همپای شما وارث: یک شوهر ایماندار متوجه می‌شود که زوجه‌اش نه تنها همسرش است، بلکه خواهرش در عیسی مسیح نیز هست. قسمتی از ارث ایشان در خداوند فقط در قالب شوهر و زن به دست می‌آید.

یک) وارث: این مفهوم «به شوهران یادآوری می‌کند اگرچه قدرت زیادی در ازدواج به آنها داده شده است، اما همسران آنها هنوز هم از نظر امتیاز روحانی و اهمیت ابدی با آنها برابر هستند: آنها “وارثان مشترک” هستند.» (گرودم)

و. مبادا دعاهایتان مستجاب نشود: عدم موفقیت در زندگی به‌عنوان یک شوهر ایماندار، پیامدهای روحانی دارد و می‌تواند مانع استجابت دعا شود.

یک) برخی عقیده دارند که پطرس در اینجا دعاهایی را خاطر نشان می‌کند که شوهران و زنان با هم انجام می‌دهند. اما چون در اینجا، روی سخن او فقط شوهرها است و چون می‌گوید دعاهایتان، پس به‌طور کلی به دعای شوهرها اشاره می‌کند.

دو) پطرس عقیده داشت ترس از مستجاب‌نشدن دعا، شوهران مسیحی را برمی‌انگیزاند تا به‌شایستگی، همسران خود را دوست داشته باشند و به آنها توجه کنند. بسیاری از مردان مسیحی نسبت به دعا به‌قدری بی‌توجه هستند که این هشدار ممکن است انگیزۀ کافی به آنها ندهد.

سه) «در واقع، برای ایمانداران واقعی، دعا چنان ارزشمند است که هشدار پطرس درمورد مستجاب‌نشدن دعا، انگیزۀ بسیار خوبی برای آنان است که در روابط زناشویی و امور خانواده با حکمت زیادی رفتار کنند. او از شوهران می‌خواهد بنابر حکمت با همسرانشان زندگی کنند و با محبت و احترام با آنها رفتار کنند، مبادا دعاهای مشترکشان شنیده نشود. هر چیزی که مانع دعا شود، اشتباه است. اگر هرگونه مدیریت یا تمایل مدیریت، به قدرت دعای ما آسیب بزند، الزام فوری برای تغییر آن وجود دارد.» (اسپرجن)

 رنج‌کشیدن در راه حق

۱. آیات (۸-۹) درخواستی برای اتحاد و محبت در میان قوم خدا.

 باری، همه شما یکدل و همدرد و برادر‌دوست و دلسوز و فروتن باشید. بدی را با بدی و دشنام را با دشنام پاسخ مگویید، بلکه در مقابل، برکت بطلبید، زیرا برای همین فرا خوانده شده‌اید تا وارث برکت شوید.

الف. یکدل باشید: خیلی از ما دوست داریم که یکدل باشیم، البته تا زمانی که دیگران موافق دل من باشند! اما منظور از یکدلی، یکدل‌بودن با مسیح است (اول قرنتیان ۱۶:۲). دل مشترک ما، دل عیسی است.

یک) این فرمان نیاز ما را به دانستن کلام خدا نشان می‌دهد. ما نمی‌توانیم یکدل باشیم اگر دل عیسی را نشناسیم و ندانیم در دل او چه هست. کلام خداوند، دل مسیح را به ما نشان می‌دهد.

ب. یکدل باشید: این آیه در مورد اتحاد اساسی قوم خدا صحبت می‌کند. ما یکی هستیم؛ اما همۀ ما مثل هم نیستیم. در‌حالی‌که همۀ ما باید یکدل باشیم، نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم همه مثل ما باشند. خداوند هم وحدت و هم تنوع را در میان قوم خود ساخته است.

یک) سلول‌های بدن شما با هم متفاوت هستند و هرکدام نقش خود را ایفا می‌کنند. اما هر سلول در بدن شما همان کد  DNAرا دارد که در آن نوشته شده است و قسمتی از برنامۀ کلی بدن را دارا می‌باشد. هر سلول در بدن شما یک «هدف» یکسان دارد.

دو) ما می‌توانیم بگوییم که مسیحیان باید مانند یک گروه سرودِ خوب باشند. هر یک با صدای خود آواز می‌خواند و برخی قسمت‌های مختلف از یک قطعه را می‌سرایند، اما همه با یک موسیقی و با هماهنگی با یکدیگر آواز می‌خواندند.

ج. همدرد… دلسوز… فروتن: پطرس محبت گرمی را که باید در میان قوم خدا باشد، توصیف کرد. ما باید مهربان، صمیمی، خوش‌قلب و حتی مؤدب باشیم.

یک) به یاد داشته باشید که این استانداردی بود که عیسی به دنیا داد تا شاگردان واقعی خود را بشناسد: «از همین محبت شما به یکدیگر، همه پی خواهند برد که شما شاگرد من هستید» (یوحنا ۳۵:۱۳). عیسی به ما دستور نداد که برادر و خواهران خود در عیسی مسیح را دوست داشته باشیم، بلکه دستور داد آنها را محبت کنیم و وقتی آنها را محبت کنیم، آنها را دوست خواهیم داشت.

د. بدی را با بدی و دشنام را با دشنام پاسخ مگویید: بزرگ‌ترین چالش برای محبت ما به دیگران زمانی است که مورد اهانت قرار می‌گیریم. در آن زمان به ما گفته می‌شود که بدی را با بدی پاسخ ندهیم؛ بلکه در مقابل، برکت بطلبیم.

یک) هیچ اختلاف، بحث یا مشکل شخصی در میان ایمانداران نباید وجود داشته باشد. حتی اگر یک مسیحی از راه خارج شود، دیگر مسیحیان باید با رفتاری محبت‌آمیز، این مشکل را تا حدامکان زود خاتمه دهند.

دو) واکنش طبیعی به خصومت، مقابله‌به‌مثل است. این همان چیزی است که درگیری‌های قومی وحشتناک در سراسر جهان را به وجود می‌آورد -یک گروه به گروهی دیگر ظلم می‌کند و باقی عمر خود را صرف مقابله‌به‌مثل با آن گروه می‌کند. تنها با محبت مسیح نسبت به دشمنانمان می‌توان این چرخۀ وحشتناک انتقام را بشکند.

سه) عیسی به ما یادآوری کرد که اگر ما کسانی را دوست داشته باشیم که متقابلاً ما را دوست دارند، بد نیست، اما آزمون واقعی محبت، نشان‌دادنِ شفقت نسبت به دشمنان است (متی ۴۴:۵-۴۷).

ه‍. تا وارث برکت شوید: ما یکدیگر را محبت می‌کنیم، اما نه فقط به‌خاطر مسیح و اینکه عضوی از بدن او هستیم. ما یکدیگر را محبت می‌کنیم، اما نه فقط به‌خاطر  برادر یا خواهر‌مان که مسیح برای او جانش را داد؛ ما یکدیگر را محبت می‌کنیم به‌خاطر خودمان، با برکت‌دادن به آنانی که در حق ما خطا کردند، وارث برکت می‌شویم. اگر نمی‌توانی به‌خاطر عیسی مسیح، یا به‌خاطر برادرت محبت کنی، این کار را به‌خاطر خودت انجام بده!

۲. آیات (۱۰-۱۲) نقل قول از مزمور ۱۲:۳۴-۱۶ فیضی را نشان می‌دهد که به کسانی می‌رسد که از بدی روی می‌گردانند و به نیکویی عمل می‌کنند.

زیرا، «هر که دوستدار حیات است و خواهان دیدن روزهای نیکو، باید زبان از بدی باز دارد و لبان از فریب فرو بندد. باید از بدی روی بتابد و نیکویی پیشه کند؛ و در پی صلح باشد و آرام بجوید. زان‌رو که چشمان خداوند بر پارسایان است و گوش‌هایش به دعای ایشان، اما روی خداوند به ضد بدکاران است.»

الف. باید از بدی روی بگرداند و نیکویی پیشه کند: نیکویی‌کردن اغلب دشوار است، چون به‌عنوان یک قانون کلی، پاداش بدی بلافاصله دریافت می‌شود و پاداش نیکویی اغلب به تأخیر می‌افتد. اما پاداش نیکویی، بهتر و امن‌تر از پاداش انجام بدی است. خداوند این وعده را در متنی که پطرس نقل کرده است، می‌دهد.

۳. آیات (۱۳-۱۷) وقتی که نیکویی ما با بدی پاسخ داده می‌شود، چه رفتاری داشته باشیم؟

اگر برای نیکویی‌کردن غیورید، کیست که به شما ضرر رساند؟ اما حتی اگر در راه حق رنج دیدید، خوشا به حالتان! «از آنچه آنان می‌ترسند شما مترسید و در هراس مباشید. بلکه در دل خویش مسیح را در مقام خداوند مقدس شمارید و همواره آماده باشید تا هر کس دلیل امیدی را که در شماست بپرسد، او را پاسخ گویید، اما به‌نرمی و با‌احترام. وجدانتان را پاک نگاه دارید تا کسانی که رفتار نیک شما را در مسیح بد می‌گویند، از گفتار خویش شرمسار شوند. چه اگر خواست خدا باشد، بهتر است برای نیکوکاری رنج ببرید تا بدکرداری.

الف. کیست که به شما ضرر رساند؟ اگر چه پطرس می‌گوید که مسیحیان همیشه باید با نیکویی به بدی پاسخ دهند، او همچنین در دنیای واقعی زندگی می‌کرد و می‌دانست که مردم اغلب‌ خوبی را با بدی پاسخ می‌دهند.

یک) «تا در دنیا منفور نباشید؛ دوست‌داشتن و تملق‌گویی و نوازش جهان، یکی از وحشتناک‌ترین موقعیت‌هایی است که یک مسیحی میتواند خود را در آن بیابد. حکیم باستان از خود پرسید: چه کار بدی کرده‌ام که با من این‌گونه سخن گفت؟» (مایر)

ب. اگر برای نیکویی‌کردن غیورید: به‌طور لغوی، شاگرد‌شدن یعنی «غیورشدن». «برخی از یهودیان، غیور بودند و غیرت خود را نسبت به خداوند یا شریعت او ابراز می‌داشتند… همۀ مسیحیان باید برای آنچه نیکو است، غیور باشند.» (هارت)

ج. اما حتی اگر در راه حق رنج دیدید، خوشا به حالتان: پطرس به ما یادآوری می‌کند که وقتی در راه حق رنج می‌بریم، برکت برای ما وجود دارد. خدا مراقب ما است، به‌خصوص وقتی به ناحق رنج میبینیم.

یک) عیسی همین‌طور می‌گوید: «از کسانی که جسم را می‌کشند، اما قادر به کشتن روح نیستند، مترسید؛ از او بترسید که قادر است هم روح و هم جسم شما را در جهنم هلاک کند» (انجیل متی ۲۸:۱۰).

د. از آنچه آنان می‌ترسند شما مترسید و در هراس مباشید: احتمال رنج‌بردن برای انجام کار خوب نباید ما را از انجام نیکویی باز دارد. در عوض، ما باید جایگاه ویژه‌ای (تقدس) به خداوند در قلبمان بدهیم و همیشه آماده باشیم تا ایمان خود را توضیح دهیم (دفاع کنیم)، و همیشه این کار را با نگرش درست انجام دهیم (فروتنی و ترس).

یک) دیگر دست‌نوشته‌ها، در دل خویش مسیح را در مقام خداوند مقدس شمارید را این‌گونه ترجمه می‌کنند که «مسیح را در قلب خود به‌عنوان خداوند مقدس بشمار.» «معنای سادۀ این دستور این است که در مرکز زندگی باید یک خدا وجود داشته باشد، و آن مسیح است… به فرمانروایان دیگر اجازه داده می‌شود که به حریم خصوصی قلب حمله کنند و بر ما تسلط یابند. امیال خودخواهانۀ خود ما، عقیدۀ دیگران، حکمت دنیوی، فشار شرایط، اینها و بسیاری از اربابان دیگر به ما فرمان می‌دهند، و ما وفاداری ساده و کامل خود را نسبت به خدای یگانۀ خود از دست می‌دهیم.» (مورگان)

دو) اگر خود را در شناخت کتاب‌مقدس آماده کرده باشیم آنگاه می‌توانیم آمادۀ پاسخگویی باشیم. پطرس می‌‍‌‌‌دانست مهم است که برای پاسخ به هر کسی که از ما سؤال بپرسد آماده باشیم. او این کار را در موقعیت‌های توصیف شده در اعمال رسولان ۱۴:۲-۳۹، ۱۱:۳-۲۶، ۸:۴-۱۲ و ۲۹:۵-۳۲ بیان کرد. در هر مرحله از آزمایش، پطرس به قدرت روح‌القدس متکی بود و قادر به پاسخگویی بود.

ه‍. کسانی که رفتار نیک شما را در مسیح بد می‌گویند، از گفتار خویش شرمسار شوند: رفتار نیک ما، وقتی که نیکویی ما با بدی پاسخ داده شود، ثابت خواهد کرد که دیگران در مورد ما اشتباه می‌کنند و این باعث می‌شود که آنها از صحبت‌کردن علیه زندگی صادقانۀ ما شرمنده شوند.

و. زیرا اگر خواست خدا باشد، بهتر است برای نیکوکاری رنج ببرید تا بدکرداری: هیچ انسانی دوست ندارد که رنج ببرد. اما اگر لازم باشد که رنج بکشد باید در راه نیکویی باشد و نه در راه بدی‌کردن. گاهی مسیحیان رفتاری آزار‌دهنده یا اعمالی توهین‌آمیز دارند و به‌خاطر آن رنج میبرند. آنها ممکن است تمایل داشته باشند به‌خاطر انجیل مورد آزار و اذیت قرار بگیرند، اما در واقع فقط به‌خاطر بدی‌کردن رنج می‌برند.

عیسی قدرت رنج‌بردن برای عمل نیک را نشان می‌دهد.

۱. آیۀ (۱۸) از طریق رنج فراوان خود، عیسی ما را به سوی خدا آورد.

زیرا مسیح نیز یک‌بار برای گناهان رنج کشید، پارسایی برای بدکاران، تا شما را نزد خدا بیاورد. او در عرصۀ جسم کشته شد، اما در عرصۀ روح، زنده گشت،

الف. زیرا مسیح نیز یک‌بار برای گناهان رنج کشید: عیسی برای گناهان یک‌بار رنج کشید. دیگر هیچ فداکاری یا کفاره‌ای نیست که خداوند را خشنود سازد مگر آنچه عیسی برصلیب به عمل آورد. حتی درد و رنج خودمان هم بهای گناهمان را پرداخت نخواهد کرد. این بها قبلاً پرداخت شده است.

یک) گرچه پطرس رنج‌بردن مسیح را به‌عنوان تشویق و نیرو برای خوانندگان رنج‌دیدۀ خود به کار می‌برد، اما باید به‌خاطر داشت که پطرس همچنین عیسی را کاملاً از همۀ افراد در رنج‌هایش جدا ساخت. اسپرجن رنج قهرمانانۀ مرد دینداری را این‌گونه به یاد می‌آورد: «به یاد دارم که در کتاب شهدا (Book of Martyrs) اثر فاکس، داستان یک مرد خدا را خواندم که به چوبۀ اعدام بسته شده بود تا به‌خاطر مسیح کشته شود؛ در آنجا، آرام و ساکت بود، تا زمانی که آتش به پاهایش رسید و تماشاچیان به بدن ناتوان او که در میان زنجیرها گرفتار بود و به سیاهی زغال تبدیل می‌شد، چشم دوختند. ناگهان کسی که نزدیک آن لاشۀ سیاه و سوختۀ بیچاره بود تعجب کرد، زیرا او دهان باز کرد و دو کلمه از دهانش خارج شد. فکر می‌کنید آن کلمات چه بودند؟ “عیسای عزیزم!” و آنگاه این شهید از میان زنجیرها رها شد و در آخر، از زندگی چشم فرو بست.»

دو) آن مرد مقدس، حضور شیرین مسیح را داشت که او را از رنج و عذابِ وحشتناک نجات دهد؛ اما عیسی، حضور شیرین پدر را نداشت که به او روی صلیب کمک کند. در عوض، خداوند با او طوری رفتار می‌کرد که انگار دشمن است و هدف خشم عادلانۀ خداوند است. از این لحاظ، رنج عیسی بر صلیب بدتر از رنج یک شهید بود؛ شاید از درد جسمی بدتر نباشد، اما به‌طور حتم از درد روحی و تجربۀ کاملش رنج می‌برد.

سه) گویی پطرس رسول می‌گفت: «هیچ‌یک از شما در مقایسه با او رنج نکشیده‌اید؛ یا دست‌کم او سلطان رنج، شاهزادۀ مطرودین، امپراتور قلمروی رنج، و اربابِ در اندوه بود… شما تنها اندکی دربارۀ غم و اندوه می‌دانید، اما زیاد چیزی نمی‌دانید. لبۀ ردای اندوه تنها چیزی است که شما تا به حال لمس کرده‌اید، اما مسیح آن را به‌عنوان ردای روزانه‌اش بر تن کرد. ما فقط جرعه‌ای جام می‌نوشیم، اما او تلخ‌ترین جام را سرکشید. ما فقط مقدار کمی از گرمای کورۀ نبوکدنصر را احساس می‌کنیم، اما او در میان آتش ساکن شد.» (اسپرجن)

ب. پارسایی برای بدکاران: عیسی، نمونۀ کاملی از رنج‌کشیدن برای نیکویی است. او پارسایی بود که برای ما بدکاران، رنج و عذاب را تحمل کرد و دلیل تمامی این کارها این بود که ما را نزد خدا بیاورد تا رابطۀ بد و شکست‌خوردۀ ما را با خود احیا کند.

یک) از آنجا که مسیح همۀ این کارها را کرده بود تا ما را نزد خدا بیاورد، چقدر اشتباه است که ما به سوی خداوند نرویم! واژۀ یونانی باستانی که در اینجا «بیاورد» ترجمه شده همان کلمه‌ای است که در رومیان ۲:۵ و افسسیان ۱۸:۲ به مفهوم «دسترسی» به کار رفته است. در ادبیات باستان، کلمۀ «آوردن» به‌عنوان «پذیرش توسط پادشاه بزرگ» به کار می‌رفت. (بلوم)

ج. درعرصۀ جسم کشته شد، اما در عرصۀ روح، زنده گشت: او در عرصۀ جسم کشته شد، اما توسط روح‌القدس زنده گشت. در اینجا، انجیل به ما می‌گوید که روح‌القدس عیسی را از میان مردگان برخیزانید. همچنین می‌گوید که پدر، عیسی را زنده کرد (رومیان ۴:۶) و می‌گوید که عیسی خودش را از مرگ حیات بخشید (یوحنا ۱۸:۲-۲۲). رستاخیز، کار خدای تثلیث بود.

۲. آیات (۱۹-۲۰ قسمت اول) از طریق درد و رنج فراوان، عیسی برای ارواح در زندان موعظه کرد.

و در همان منزلت رفت و این را به ارواحی که در قرارگاه خود به سر می‌بردند اعلام کرد، همان ارواحی که در ایام گذشته نافرمانی کرده بودند.

الف. در همان: این بدان معنی است که عیسی از روح‌القدس الهام گرفت زمانی که او کار موعظه برای ارواحِ در‌بند را انجام داد. او توسط روح، زنده شد و سپس این کار را توسط همان روح انجام داد.

ب. به ارواحی که در قرارگاه خود به سر می‌بردند اعلام کرد: ظاهراً این کار در دورۀ بعد از مرگ عیسی، اما قبل از اولین ظهور رستاخیز او به شاگردان انجام شد. عیسی به هاویه -دنیای مردگان- رفت و برای ارواح آنجا موعظه کرد.

ج. ارواح در قرارگاه: هر چند برخی افراد، این ارواح را به‌عنوان روح انسان تلقی می‌کنند، اما بیشتر تصور بر این است که آنها ارواح شیطانی باشند. ما می‌دانیم که نافرمانی آنها در زمان نوح بود (اول پطرس ۲۰:۳). شواهدی داریم که این زمان، زمان گناه عظیمِ هم انسان‌ها و هم شیاطین بود، و رابطۀ شومی بین انسان‌ها و شیاطین برقرار شد (پیدایش ۱:۶-۲).

یک) «ظاهراً قدیمی‌ترین هویت آن ارواحِ زندانی، فرشتگان سقوط کرده، است که در پیدایش ۶ به آن اشاره شده است. این دیدگاه در دورۀ شاگردان به‌طور‌ کلی شناخته شده بود و به‌طور کلی در دوران رسولان، مسلم فرض می‌شد.» (هیبرت)

د. ارواح قرارگاه اعلام کرد: ما همچنین دقیقاً نمی‌دانیم که چرا عیسی برای این ارواح قرارگاه موعظه کرد. به احتمال زیاد این یک موعظه بود (اعلام پیام خدا)، اما بشارت (اعلام خبر خوش) نبود. عیسی پیام داوری و محکومیت نهایی را در پرتو کار کامل خود بر صلیب برای این ارواح نافرمان موعظه کرد.

یک) با انجام این کار، پیروزی عیسی بر شرارت، حتی شرارتی که قبل از طوفان اتفاق افتاد، کامل شد. انجیل می‌گوید، حتی آنهایی که زیر زمین هستند باید خداوندی نهایی عیسی را اقرار کنند. در اینجا مسیح این حقیقت را اعلام کرد: «تا به نام عیسی هر زانویی خم شود، در آسمان، بر زمین و در زیر زمین» (فیلیپیان ۱۰:۲).

دو) «ما باور نداریم که پطرس گفته باشد که مسیح، انجیل را به آن ارواحِ زندانی موعظه کرد؛ بلکه او تعلیم داد که مسیح پیروزی خود را بر شریر اعلام داشت، که برای آنان خبر بدی بود. با این حال، برای خوانندگان پطرس، این به معنای تسلی و تشویق بود.» (هیبرت)

سه) «جزئیات پیام او به ارواح شریر به ما گفته نشده است. دلیل اینکه چرا فقط به آنانی که در دوران نوح نافرمانی کردند، اشاره شده، بیان نشده است. هدف یا نتیجۀ موعظۀ مسیح آشکار نشده است. در همۀ این موارد ما می‌توانیم نتایج خود را شکل دهیم، اما هیچ اختیاری برای تعلیم متعصبانه نداریم.» (مورگان)

۳. آیات (۲۰ قست دوم-۲۲) نجات نوح به‌عنوان تصویری از تعمید.

آنگاه که خدا در روزگار نوح که کشتی ساخته می‌شد، با شکیبایی انتظار می‌کشید. در آن کشتی تنها شماری اندک، یعنی هشت تن، به‌واسطهٔ  آب نجات یافتند. و آن آب، نمونۀ تعمیدی است که اکنون نیز شما را نجات می‌بخشد، تعمیدی که نه زدودن آلودگی تن، بلکه تعهد وجدانی پاک است به خدا. این تعمید به‌واسطهٔ رستاخیز عیسی مسیح شما را نجات می‌بخشد، همان که به آسمان رفت و اینک به دست راست خداست و فرشتگان و ریاست‌ها و قدرت‌ها مطیعش گشته‌اند.

الف. هشت تن به‌واسطهٔ  آب نجات یافتند: پطرس با کلمات خود تصویری در اینجا ترسیم کرد. از آنجایی که نجات نوح از داوری خداوند با آب مرتبط بود، بنابراین نجات مسیحیان با آب، آبِ تعمید، در ارتباط است.

یک) آب، گناه و شرارت را با خود برد و دنیای جدیدی را با آغازی تازه در حضور خداوند به وجود آورد. آبِ تعمید نیز همین کار را می‌کند و راهی از قدیم به جدید باز می‌کند.

دو) «نوح بر اثر اصلاح تدریجی جهان و بازگشت به معصومیت اولیۀ خود نجات نیافت، بلکه حکم محکومیت صادر شد و مرگ، تدفین و رستاخیز به دنبال آن فرا رسید. نوح باید به داخل کشتی برود و از نظر جهان مرده باشد؛ سیل باید از آسمان پایین بیاید و از فواره‌‌های مخفی خود در زیر زمین بالا بیاید، کشتی باید با آب‌های زیادی در اینجا شناور شود و بعد از مدتی نوح و خانواده‌اش به دنیای کاملاً جدیدی از حیات رستاخیز وارد شوند.» (اسپرجن)

ب. تعمیدی که نه زدودن آلودگی تن، بلکه تعهد وجدانی پاک است به خدا: در عین حال، پطرس مراقب بود که به این نکته اشاره کند که در این شستشو، آب واقعیِ تعمید نیست که ما را نجات می‌دهد، بلکه واقعیت روحانی پشت غوطه‌وری در آب است. آنچه واقعاً ما را نجات می‌دهد تعهد وجدانی پاک است به خدا، وجدانی که از طریق کار کامل عیسی، نیکو شده است.

ج. همان که به آسمان رفت و اینک به دست راست خداست: ما کمال کار عیسی را با نشستن او به دست راست خداوند و تسلیم‌شدنِ همهٔ ارواح خلق‌شده به او می‌بینیم (فرشتگان و ریاست‌ها و قدرت‌ها مطیعش گشته‌اند). بنابراین اگر‌چه مسیح برای انجام‌دادن نیکویی رنج می‌برد، اما او پیروزی نهایی را داشت. نمونهٔ عیسی یادآوری پطرس را در اول پطرس ۹:۳ ثابت می‌کند: وقتی ما برای نیکی رنج می‌بریم، برکت را به ارث خواهیم برد.

یک) عیسی به آسمان رفته است و برای ما بهتر است که آنجا باشد. اسپرجن این موضوع را این‌گونه بیان کرد که چگونه کاهن اعظم، که در روز کفاره برای اسرائیل خدمت می‌کرد، از نظر مردم ناپدید می‌شد و پشت پردهٔ قدس‌الاقداس می‌رفت. «کاهن با وجود اینکه با قوم نبود، اما با خدا بود و این برای آنها بهتر بود. در پشت پردهٔ قدس، کاهن اعظم برای قوم بیشتر مفید بود تا بیرون از آن، زیرا کاری را که نمی‌توانست در نظر مردم انجام دهد، پشت پردهٔ قدس انجام می‌داد. خوشحالم که می‌بینم خداوندم با پدر است. گاهی نمی‌توانم به خدا دسترسی پیدا کنم، به نظرم دسترسی من به‌خاطر ضعف و نقص من مسدود شده است. اما او همیشه در کنار خداوند است تا برای من طلبِ فیض کند.»

دو) ارتباط ما با عیسی مثل پسر کوچکی است که بادبادک دارد. بادبادک او چنان در آسمان پرواز می‌کرد که دیگر نمی‌توانست آن را ببیند. یک نفر از او پرسید: «از کجا می‌دانی که هنوز آن بالا است؟» پسر جواب داد: «حسش می‌کنم که کشیده می‌شود.» ما نمی‌توانیم عیسی را در آسمان ببینیم، ولی حضور او را حس می‌کنیم، چون او مانند این بادبادک ما را به سمت خود می‌کشد.

سه) چون عیسی به آسمان رفته، کلیسا در امان است. «نگذارید کلیسا به لرزه بیفتد، نگذارید به فکر رها‌کردن دستان بی‌ایمانی باشد تا کشتی بزرگ خداوند ثابت بماند. تاریخ کلیسا، همان تاریخ مسیح است که تکرار می‌شود: به کلیسا خیانت خواهد شد، به او تازیانه خواهند زد، او را به دروغ متهم می‌کنند و بر او آب دهان خواهند انداخت؛ کلیسا ممکن است حتی مصلوب و کشته شود، اما باز هم بلند خواهد شد. خداوندش از مرگ قیام کرد و کلیسا مثل او قیام خواهد کرد و جلال خواهد یافت. شما هرگز نمی‌توانید کلیسا را بکشید تا بتوانید مسیح را بکشید؛ و شما هرگز نمی‌توانید او را شکست دهید مگر اینکه خداوند عیسی را شکست دهید، کسی که تاج پیروزی را بر سر دارد.» (اسپرجن)