فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

اول پطرس باب۲ – جلال و وظیفهٔ قوم خدا

 رسیدن به مسیح به‌واسطهٔ کلام او

۱. آیات (۱-۳) چگونه به کلام جاودان خدا پاسخ دهیم.

پس هر نوع کینه، و هر گونه مکر و ریا و حسد، و هرقسم بدگویی را از خود برانید و همچون نوزادگان، مشتاق شیر خالص روحانی باشید تا به مدد آن برای نجات نمو کنید، حال که چشیده‌اید که خداوند مهربان است.

الف. پس: پطرس به‌روشنی جلال و شخصیت ابدی کلام خدا را نشان داده است. پس، هم اکنون، با توجه به اهمیتی که کلام خدا برای ما دارد باید این کلام را با یک قلب پاک دریافت کنیم.

ب. چون نوزادگان، مشتاق شیر خالص روحانی باشید: کلمهٔ مشتاق، پرقدرت است. در نسخه‌های سپتواِجنت (ترجمهٔ یونان باستان از کتب عهدعتیق) این کلمه برای اشتیاق عمیق بشر به خدا به کار می‌رود. «چنان‌که آهو سراپا مشتاق نهرهای آب است، همچنان ای خدا، جان من به‌شدت مشتاق توست» )مزمور ۱:۴۲). این کلام حاکی از آن است که هر ایماندار باید اشتیاق کلام خداوند را داشته باشد.

یک) چون نوزادان… مشتاق باشید: یک کودک سالمِ تازه متولد‌شده، اشتیاق غریزی برای شیر مادرش دارد و در حالت عادی، لازم نیست بگوید که شیر می‌خواهد.

دو) عدم تمایل یا دریافت شیر خالص روحانی از کلام خدا، دلیل بسیاری از مشکلات در زندگی فردی و اجتماعی مسیحیان است. «شرایط بیمارگونۀ بسیاری از مسیحیان باعث می‌شود آنها از خوراکی که برایشان مهیا شده است، شکایت‌های رقت‌انگیزی داشته باشند. آنها قادر به هضم گوشت و خوراک بزرگسالان نیستند و حتی تمایلی به شیر هم ندارند. از این رو، کلیسای خدا بیش از حد به بخش‌های بیمارستان کودکان شباهت دارد.» (مایر)

ج. تا به مدد آن برای نجات نمو کنید: کلام خداوند برای رشد مسیحیان ضروری است. همۀ ما باید مشتاق شیرخالص کلام باشیم، پولس قرنتیان را سرزنش می‌کند که فقط قادر به دریافت شیر هستند (اول قرنتیان ۲-۱:۳). مسیحیت هرگز نباید از حقایق سادۀ انجیل که به‌سادگی ارائه شده است دوری کند.

یک) نوزادگان: که هستند؟ به‌طور کلی، ما همگی نوزادگانیم. «بالغ‌ترین و باتجربه‌ترین شخص، در زمینۀ دانش و حکمت، در میان ما در مقایسه با آنچه که باید باشند، تنها کودک هستند.» (مایر(

دو) «شخص ایماندار “نوشیدن شیر کلام “و مزه‌کردن دوباره و دوبارۀ آن را دوست دارد، زیرا در شنیدن سخنان خداوند، لذت، دوستی و مشارکت شخصی با خداوند را تجربه می‌کند.» (گرودم)

د. هر نوع کینه، و هر گونه مکر و ریا و حسد، و هرقسم بدگویی را از خود برانید: این توصیف نگرشِ قلبی است که کلام خدا را دریافت می‌کند و با کلام رشد می‌کند. این یک قلب فروتن و صادق است که مایل است آنچه را که کلام خدا می‌گوید، انجام دهد.

یک) بدگویی: این کلمۀ یونانی باستانی بیشتر از ایدۀ سخنان کفرآمیز، به شایعات تند و آزار‌دهنده نظر می‌کند.

ه‍. حال که چشیده‌اید که خداوند مهربان است: اگر خداوند را دریافت کرده و چشیده‌اید (به‌طور شخصی تجربه کرده‌اید) که خداوند مهربان است، پس دلیل و مسئولیت بزرگی داریم که کلام را به روشی مشتاقانه که نوزادان شیر خود را دریافت می‌کنند، دریافت کنیم.

۲. آیات (۴-۵) آمدن نزد عیسی

با نزدیک‌شدن به او، یعنی به آن سنگ زنده که آدمیان رد کرده اند، اما نزد خدا برگزیده و گران‌بهاست، شما نیز چون سنگ‌های زنده به صورت عمارتی روحانی بنا می‌شوید تا کاهنانی مقدس باشید و به‌واسطهٔ  عیسی مسیح، قربانی‌های روحانی مقبول خدا را تقدیم کنید.

الف. با نزدیک‌شدن به او، یعنی به آن سنگ زنده: تصویر ذهنی پطرس در اینجا این است که خدا در حال ساخت یک معبد روحانی (عمارتی روحانی) با استفاده از سنگ‌های زنده (مسیحیان) است، کسانی که نزد آخرین سنگ زنده (عیسی) آمده‌اند.

یک) این عمارت روحانی نشان می‌دهد همان‌طور که اسرائیل معبد داشت، مسیحیان نیز معبد دارند. با این حال معبد مسیحیان روحانی است و خود ایمانداران آن معبد هستند.

دو) عیسی، اولین سنگ زنده و بعد ایمانداران، سنگ زنده نامیده می‌شوند. ما به این دلیل حیات داریم که با او که منبع حیات است در ارتباط هستیم. «در اتحاد با او است که آنها زندگی می‌کنند و به هدف تجدید حیات خود پاسخ می‌دهند؛ همان‌طور که سنگ‌های یک ساختمان هیچ فایده‌ای ندارند، بلکه مکان‌های مناسب خود را در یک ساختمان اشغال می‌کنند و در پی آن آرمیده‌اند.» (کلارک)

ب. نزد خدا برگزیده و گران‌بهاست: به همان اندازه که خداوند اسرائیل را برگزیده، کلیسا نیز انتخاب و برگزیده شده است. به همان اندازه که اسرائیل کاهنانی داشت، مسیحیان نیز کاهنانی مقدس هستند. و به همان اندازه که اسرائیل قربانی‌هایی داشت، بنابراین مسیحیان قربانی‌های روحانی مقبول خدا را تقدیم می‌کنند.

یک) کاهنانی مقدس: ایماندار، کاهن در حضور خداوند است. او به میانجی نیاز ندارد مگر کاهن اعظم، عیسی. «کاهن خاص دیگری با ادعای دسترسی به حضور خداوند، یا امتیازات خاص در عبادت یا مشارکت با خداوند نمی‌تواند وجود داشته باشد.» (گرودم)

دو) نظر پطرس این نیست که خدا اسرائیل را ترک کرده یا در نقشۀ نجات او جایی ندارند، بلکه منظورش این است مسیحیت به هیچ‌وجه پایین‌تر از یهودیت نیست.

ج. و به‌واسطهٔ عیسی مسیح، قربانی‌های روحانی مقبول خدا را تقدیم کنید: خداوند کار ساخت و بنا را انجام می‌دهد، ولی ما با نزدیک‌شدن به عیسی (با هر شرایطی که در آن هستیم)، کار تقدیم قربانی‌های پسندیدۀ خداوند را به انجام می‌رسانیم، زیرا که ما سنگ‌های زنده، ساخته شده توسط او هستیم.

یک) حتی یک سنگ زنده نمی‌تواند به‌تنهایی چیزی عالی برای خدا بسازد. کاری که خداوند با همکاری ایمانداران در ما انجام می‌دهد، مهم است. او با همکاری همۀ ما چیزی را بنا می‌کند.

دو) ما فقط می‌توانیم به‌عنوان کاهنان به‌واسطهٔ عیسی مسیح خدمت کنیم. ما درخود، هیچ اختیار روحانی نداریم، اما فقط در عیسی مسیح صاحب اختیارات فراوانی هستیم.

۳. آیات (۶-۸) شکوه و جلال سنگ زاویۀ برگزیده

زیرا در کتب مقدس آمده است که:

«اینک در صهیون سنگی می‌نهم، سنگ زاویۀ برگزیده و گران‌بها؛ آن که بر او توکل کند سرافکنده نگردد.» این سنگ برای شما که ایمان آورده‌اید، گران‌بهاست؛ اما آنان را که ایمان نیاورده‌اند، »همان سنگی است که معماران رد کردند مهم‌ترین سنگ بنا شده است،» و نیز، سنگی که سبب لغزش شود، و صخره‌ای که موجب سقوط گردد.»

 اینان می‌لغزند، چون کلام را فرمان نمی‌برند، که این بر ایشان مقدر گشته است.

الف. اینک در صهیون سنگی می‌نهم، سنگ زاویه برگزیده: اگر ما در یک خانۀ روحانی ساخته شویم، شکی نیست که سنگ زاویۀ برگزیدۀ ما کیست. حتی با وجود اینکه همه عیسی را رد کردند، او در کار بنای کلیسا به سنگ زاویه تبدیل شده است.

یک) عیسی مسیح سنگ بنای مزمور ۱۱۸، سنگ لغزش اشعیا ۸، سنگ زاویۀ اشعیا ۲۸، سنگ فوق طبیعی دانیال ۲ و سنگی است که به‌طور معجزه‌آسایی در بیابان به اسرائیل آب روحانی داده است (اول قرنتیان ۴:۱۰(.

ب. این سنگ برای شما که ایمان آورده‌اید، گران‌بهاست: اگر چه این سنگ زاویه با نافرمانی و بی‌ایمانی رد می‌شود، اما بدون شک او برای کسانی که ایمان دارند گران‌بها است. یک راه برای دانستن اینکه آیا یک فرد واقعاً ایمان انجیلی دارد این است که ببیند آیا مسیح برای آنها گران‌بها است یا خیر.

یک) هنگامی که چارلز اسپرجن ۱۶ ساله بود، نخستین موعظۀ خود را در کلبۀ روستایی برای چند تن از مردم فقیر بیان کرد و برای محتوای موعظۀ خود اول پطرس ۷:۲ را انتخاب کرد: «این سنگ برای شما که ایمان آورده‌اید، گران‌بهاست؛ اما آنان را که ایمان نیاورده‌اند، سنگی که معماران رد کردند مهم‌ترین سنگ بنا شده است.» اسپرجن گفت که فکر نمی‌کند بتواند درمورد هیچ متن دیگری از انجیل موعظه کند، «اما مسیح برای روح من ارزش داشت و من در آتش عشق جوانی‌ام می‌سوختم و نمی‌توانستم ساکت باشم زمانی که یک مسیح گران‌بها موضوع بحثمان است.» (اسپرجن)

دو) «عیسی برای جان تو چه ارزشی دارد؟ به یاد داشته باشید، پاسخ شما به این سؤال به شرایط شما بستگی دارد. اگر او برای شما ارزش دارد، شما ایمان خواهید داشت؛ اما اگر او ارزش نداشته باشد، پس شما ایمان ندارید و محکوم هستید، زیرا به پسر خدا ایمان ندارید.» (اسپرجن)

·    مسیح ذاتاً ارزشمند است.

·    مسیح  به‌طور مطلق ارزشمند است.

·    مسیح بیش از هرچیزی ارزشمند است.

·    مسیح به‌طور فوق‌العاده‌ای ارزشمند است.

·    مسیح متناسب با نیاز ایمانداران ارزشمند است.

سه) این حقیقت است؛ با این حال، جی. کمپل مورگان نسخۀ ترجمۀ اصلاح‌شده را ترجیح داد، در این نسخه این‌طور گفته شده است: بنابراین برای شما که ایمان دارید با‌ارزش است. «روی سخن این نیست که ایمانداران ارزش مسیح را می‌دانند؛ بلکه آنها او را با دیگران درمیان می‌گذارند… صفات مسیح که ارزش و تقدس او را به وجود می‌آورند، در اختیار مؤمنین قرار می‌گیرند.»

چهار) «این افتخار برای شما است که ایماندارید؛ یعنی افتخارِ بودن در این بنا و نجات روح خود توسط خون بره و تبدیل‌شدن به پسران و دختران خداوند متعال است.» (کلارک)

ج. و سنگی که معماران رد کردند مهم‌ترین سنگ بنا شده است: کسانی که سنگ بنای اصلی را رد می‌کنند و از بنا‌شدن بر روی او امتناع می‌ورزند، همین امر باعث لغزش آنها می‌شود. عیسی به جای نجات آنها، برای آنها تبدیل به یک صخره برای سقوط می‌شود.

یک) عیسی این آیه از مزمور ۱۱۸ را در خصوص خود نقل کرده است (انجیل متی ۴۲:۲۱) است. سنگ زاویه نقطۀ شروع یک ساختمان است؛ همه چیز با توجه به ارتباط آن با سنگ بنای اصلی بنا نهاده می‌شود. چون در مرکز بنا، همان سنگ زاویه در جایگاهی که در ابتدا بین دو دیوار قرار داده شده است، همچنان مستقر است.

دو) بدین ترتیب عیسی راه را هم برای یهودیان و هم برای مسیحیان در یک عمارت باشکوه برای ملاقات با خدا باز کرد. این برای یهودیان، که فکر می‌کردند غیریهودیان نباید سهم برابری با یهودیان در خانۀ بزرگ خداوند داشته باشند، به خودی‌ِخود سنگ لغزش و سقوط محسوب می‌شد.

سه) به عقیدۀ بسیاری از یهودیان آن زمان، خداوند نباید ساختمان جدیدی هم با یهودی و هم با غیریهودیان ساخته باشد. او فقط باید ساختار کنونی یهودیت را نوسازی می‌کرد (عیسی را به‌عنوان مسیح در این ساختار اضافه می‌کرد) و از غیریهودیان دعوت می‌کرد که به آن ساختار وارد شوند. اما خداوند کاری متفاوت انجام داد و آن سنگ لغزش و سنگ سقوط برای بسیاری از یهودیان قرن اول بود.

چهار) بنابراین عناوین بزرگ اول پطرس ۹:۲-۱۰، اکنون برای همۀ ایمانداران چه یهودی و غیریهودی به‌طور یکسان اعمال می‌شود؛ در حالی‌که این القاب قبل از آن، تنها به قوم یهود به‌عنوان فرزندان خدا اطلاق می‌شد.

د. اینان می‌لغزند چون کلام را فرمان نمی‌برند، که این بر ایشان مقدر گشته است: مقدر شده است کسانی که از کلام خدا فرمان نمی‌برند، عیسی سنگ لغزشی برای آنها باشد.  

یک) هنگامی که عیسی از خود به‌عنوان سنگ زاویه درمزمور ۱۱۸ یاد کرد، از کسانی سخن گفت که او را طرد کرده‌اند: «و هر که بر آن سنگ افتد، خُرد خواهد شد و هرگاه آن سنگ بر کسی افتد، درهم شکسته خواهد شد.» (متی ۴۴:۲۱)

۴. آیات (۹-۱۰) جایگاه ممتاز قوم خدا

اما شما ملتی برگزیده و کاهنانی هستید که پادشاهند. شما امتی مقدس و قومی متعلق به خدایید، تا فضایل او را اعلام کنید که شما را از تاریکی به نور حیرت‌انگیز خود فرا خوانده است. پیش از این قومی نبودید، اما اکنون قوم خدایید؛ زمانی از رحمت محروم بودید، اما اکنون رحمت یافته‌اید.

الف. اما شما ملتی برگزیده هستید: چیزهایی که زمانی به‌طور انحصاری به قوم اسرائیل تعلق داشتند، مانند برگزیدگی، کهانت و فراخواندگی اکنون دیگر تنها به اسرائیل تعلق نداشت. اینها اکنون به هر ایمانداری تعلق دارند و ما آنها را به مفهوم بزرگ‌تر و روحانی‌تر داریم.

یک) ما کاهنان هستیم. مقامات سلطنتی و کهانت در اسرائیل باغیرت از هم جدا شدند. اما عیسی، که پادشاه و کاهن ماست، آنها را برای قوم خود گرد هم آورده است.

ب. قومی متعلق به خدا: ما خاص هستیم، چون به خدا تعلق داریم. شاید یک موزه پر از چیزهای معمولی باشد: کلاه، عصا، کفش و غیره؛ اما ممکن است این چیزها به این دلیل مهم باشند که زمانی به یک فرد مشهور تعلق داشته‌اند. خداوند از مردم عادی استفاده می‌کند و چون او در آنها کار می‌کند، آنها خاص هستند.

یک) این عناوین به اسرائیل نیز تعلق داشت (خروج ۵:۱۹-۶، تثنیه ۲۰:۴ و تثنیه ۶:۷، اشعیا ۲۰:۴۳-۲۱). اکنون درعیسی مسیح ما به خداوند به‌عنوان قوم خاص او تعلق داریم.

دو) «توصیف کلیسا، منظم و جامع است. کلیسا یک حقیقت است و اصل زندگی را نشان می‌دهد. کلیسا، کهانت است؛ بنابراین حق دارد به خداوند دسترسی داشته باشد. همچنین یک قوم است که تحت حکومت او می‌باشد. یک دارایی است و در واقع خدا در آن سکونت می‌کند.» (مورگان)

ج. پیش از این قومی نبودید، اما اکنون قوم خدایید: ما زمانی بدون این امتیازات بودیم و قوم خدا نیز نبودیم. ما فیض و بخشش خداوند را ندیده بودیم، اما اکنون مورد رحم او قرار گرفتیم.

یک) ما در فرهنگ مسیحی خود، به‌راحتی نمی‌توانیم درک کنیم چه افتخار و امتیاز عظیمی بود که غیریهودیان در عهدجدید می‌توانستند به حضور خدای اسرائیل بیایند. پیام پطرس فوق‌العاده است: «تو به خدا تعلق نداشتی، اما حالا تو به او تعلق داری و در میان قوم او هستی.»

د. زمانی از رحمت محروم بودید، اما اکنون رحمت یافته‌اید: هدف از این امتیازات عالی این نیست که ما بتوانیم به خود ببالیم، بلکه این است که بتوانیم کسی که چنین کارهای بزرگی را برای ما انجام داده است، ستایش کنیم.

یک) درست است که ایمانداران دارای یک اصل زندگی جدید (ملت برگزیده)، دسترسی جدید به خدا (کهانت سلطنتی)، حکومتی جدید (ملت مقدس) و مالک جدید (قوم خاص) هستند، همین امر بر شیوۀ زندگی آنها تأثیر می‌گذارد و این اثر در آیات زیر توضیح داده شده است.

کسانی که در مسیح هستند چگونه زندگی می‌کنند.

۱. آیات (۱۱-۱۲) وقتی نزد عیسی می‌آییم، باید از شهوات جسمانی پرهیز کنیم.

ای عزیزان، از شما تمنا دارم چون کسانی که در این جهان بیگانه و غریبند، از امیال نفسانی که با روح شما در ستیزند، بپرهیزید. کردارتان در میان بی‌ایمانان چنان پسندیده باشد که هر چند شما را به بدکاری متهم کنند، با مشاهدۀ اعمال نیکتان، خدا را در روز دیدارش، تمجید نمایند.

الف. پرهیز از امیال نفسانی: همان‌طور که به‌عنوان بیگانه و غریب در این جهان زندگی می‌کنیم، به‌عنوان کسانی که تشخیص می‌دهند این دنیا خانۀ آنها نیست و خانه و شهروندی آنها در آسمان است، فقط می‌توانیم از امیال نفسانی خودداری کنیم.

ب. که با روح شما در ستیزند: پطرس این امیال نفسانی… که با روح شما در ستیزند را درک می کند. زیرا مسیحی‌بودن، یعنی مبارزه با نفس، و جنگ تا زمانی که در این جسم زندگی می‌کنیم، ادامه دارد.

یک) به‌راحتی می‌توان دید که چگونه تعقیب و دنبال‌کردن شهوات نفسانی می‌تواند بدن فیزیکی ما را نابود کند، فقط کافیست از یک فرد الکلی که به دلیل بیماری کبد در حال مرگ است، یا از فرد غیر‌اخلاقی جنسی مبتلا به ایدز سؤال کنید و یا از یکی از ۳۵۰۰۰۰ نفر در این دنیا که در ۲۴ ساعت گذشته به یک بیماری مقاربتی مبتلا شده‌اند. اما پطرس به ما یادآوری می‌کند که تمایلات جسمانی نیز با روح می‌جنگد. اگرچه برخی افراد هنگامی که مرتکب گناه می‌شوند، ممکن است دچار بیماری‌های جسمانی نشوند، اما بیماری و مرگ درونی مجازاتی است که هیچ‌کس نمی‌تواند از آن جان سالم به در ببرد.

ج. کردارتان در میان بی‌ایمانان چنان پسندیده باشد: این نوع زندگی روحانی ما را در میان کسانی که خدا را نمی‌شناسند، محترم می‌سازد. اگر چه می‌توانیم انتظار داشته باشیم که آنها ما را به بدکاری متهم کنند، اما همچنان هم می‌توانند با دیدن رفتار صادقانۀ ما به سوی خدای پرجلال بازگردند.

یک) مسیحیان در کلیسای اولیه به دروغ به جنایات بزرگ متهم شدند. کافران می‌گفتند مسیحیان در مراسم عشای ربانی گوشت و خون یک کودک را طبق رسوم آدم‌خواری می‌نوشیدند. می‌گفتند مسیحیان در «اعیاد آگاپه»، عیش و عشرت می‌کنند. آنها می‌گفتند مسیحیان ضد‌‌اجتماعی هستند، زیرا در سرگرمی‌های غیراخلاقی جامعه شرکت نداشتند و می‌گفتند مسیحیان بی‌خدا هستند، زیرا بت‌ها را نمی‌پرستند.

دو) اما با گذشت زمان روشن شد مسیحیان مردمی غیر‌اخلاقی نیستند و زندگی آنها این حقیقت را نشان می‌دهد. «حقیقت قابل توجه تاریخ این است که مسیحیان در زندگی خود، در واقع تهمت‌های کافران را مغلوب ساختند. در اوایل قرن سوم، سلسوس (Celsus)، مشهورترین و سیستماتیک‌ترین حمله را علیه مسیحیان انجام داد که در آن ایشان را به جهل، حماقت، خرافات و همه نوع قصوری متهم کرد، اما هرگز از فساد اخلاقی خبری نبود.» (بارکلی)

د. در روز دیدارش: این احتمالاً اشاره به ملاقات نهایی آنها با خدا دارد، چه زمانی که آنها به ملاقات او می‌روند و چه زمانی که او به ملاقات آنها می‌آید. عقیده بر این است که ممکن است بی‌ایمانان با دیدن زندگی مسیحیان دیگر، به مسیحی‌شدن ترغیب شوند و هنگامی که خداوند را ملاقات کنند، به جای آنکه در برابر قضاوت مقدس او به زانو در آیند، او را تمجید خواهند کرد.

یک) اینکه «روز دیدار» به معنای زمانی است که در آن مجازات باید اِعمال شود، از اشعیا ۳:۱۰ آشکار است. پس شما در روز بازخواست چه خواهید کرد، آنگاه که مصیبت از دور فرا رسد؟ نزد کِه برای کمک خواهید گریخت، و ثروت خویش را کجا خواهید نهاد؟» (کلارک)

۲. آیات (۱۳-۱۷) هنگامی که درعیسی هستیم، باید اطاعت مناسبی نسبت به فرمانروایان نشان دهیم.

به‌خاطر خداوند، تسلیم هر منصبی باشید که در میان انسان‌ها مقرر گشته است، خواه پادشاه که مافوق همه است، و خواه والیان، که مأمور اویند تا بدکاران را کیفر دهند و نیکوکاران را تحسین کنند. زیرا خواست خدا این است که با کردار نیک خود، جهالت مردم نادان را خاموش سازید. همچون آزادگان زندگی کنید، اما آزادی خود را پوششی برای شرارت مسازید، بلکه چون غلامان خدا زندگی کنید. همگان را حرمت بدارید، برادران را محبت کنید، از خدا بترسید و به پادشاه احترام بگذارید.

الف. به‌خاطر خداوند، تسلیم هر منصبی باشید: ما، به‌عنوان مسیحیان، باید شهروندان خوبی باشیم و تسلیم حکومت حاضر شویم. این با یهودیان غیور زمان پطرس که هیچ پادشاهی جز خدا را به رسمیت نمی‌شناختند و به هیچ‌کس جز خدا مالیات نمی‌پرداختند، بسیار فرق داشت.

یک) پطرس این رساله را در زمان امپراتوری روم نوشت، یعنی هنگامی که دموکراسی و رفاقت خاصی نسبت به مسیحیان نبود. با وجود این، هنوز قدرت مشروع حکومت روم را به رسمیت می‌شناخت.

دو) «به نظر می‌رسد منظور پطرس این است: یهودیان اطاعت از هر فرمانروایی را که از نسل خود آنها نبود حرام می‌دانستند، این رسول به آنها می‌گوید باید از حاکم مدنی خود اطاعت کنند، به او، چه یهودی باشد و چه غیریهودی، اجازه دهند که دولت را به هر شکلی که هست اداره کند.» (کلارک)

ب. به‌خاطر خداوند: به همین دلیل است که ما از دولت اطاعت می‌کنیم. از آنجا که دولت‌ها دارای اختیار به حق از جانب خداوند هستند، ما ملزم به اطاعت از آنها هستیم مگر اینکه آنها به ما دستور دهند کاری را در تضاد با شریعت خدا انجام دهیم، زیرا به ما دستور داده شده که قبل از انسان از خداوند اطاعت کنیم (اعمال رسولان ۱۹:۴).

یک) «خداوند، به‌عنوان حاکم برتر، به حاکمین نشان می‌دهد که ارادۀ او این است که در همۀ زمان‌ها، مطیعانه و عادلانه عمل کنند و در‌نتیجه جهل مردمان احمق را، که آماده بودند تا اظهار کنند مذهبشان آنها را به اتباعِ بدی تبدیل کرده است، نادیده بگیرند.» (کلارک)

ج. آنان که از سوی او فرستاده شده‌اند: پطرس همچنین اصرار داشت که فرمانروایان توسط او، یعنی خداوند، فرستاده شده‌اند. دولت‌ها از طرف خداوند برای کیفر بدکاران و به‌رسمیت‌شناختن کسانی که خوب عمل می‌کنند، فرستاده می‌شوند.

یک) خداوند از مقامات حکومتی برای جلوگیری از گرایشات و تمایلات گناه‌آلود انسان استفاده می‌کند. دولت‌ها ابزار مفیدی برای مقاومت در برابر اثرات طبیعت سقوط‌کردۀ انسان هستند. همچنین براساس آنچه که پولس در نامه به رومیان ۱۳ نوشت، می‌توانیم بگوییم بزرگ‌ترین تخلفی که دولت می‌تواند مرتکب شود ، مجازات‌نکردن بدکاران یا پاداش‌دادن به بدکاران از طریق فساد است.

 د. با کردار نیک خود، جهالت مردم نادان را خاموش سازید: پطرس می‌دانست رفتار ما راهی برای دفاع از انجیل است. او می‌دانست کسانی که کتاب‌مقدس را نمی‌خوانند، زندگی ما را می‌خوانند، بنابراین با انجام‌دادن این کار، جهالت مردم نادان را خاموش می‌سازیم.

ه‍. همچون آزادگان زندگی کنید، اما آزادی خود را پوششی برای شرارت مسازید، بلکه چون غلامان خدا زندگی کنید: به ما هشدار داده می‌شود که آزادی را که در عیسی داریم به‌عنوان بهانه‌ای برای گناه در نظر نگیریم. در عوض از آزادی خود در عیسی برای نشان‌دادن نوع محبت و احترامی که پطرس خواستار آن است، استفاده می‌کنیم.

۳. آیات (۱۸-۲۰) هنگامی که در عیسی هستیم، باید اطاعت مناسبی نسبت به کارفرمایان خود نشان دهیم.

ای غلامان، با کمال احترام تسلیم اربابان خود باشید، نه فقط تسلیم نیکان و مهربانان، بلکه کج‌خلقان نیز. زیرا پسندیده است که کسی از آن‌رو که چشم بر خدا دارد، چون به ناحق رنج کشد، دردها را تحمل کند. اما اگر به سبب کار خلاف تنبیه شوید و تحمل کنید، چه جای فخر است؟ حال آنکه اگر نیکویی کنید و در عوض رنج ببینید و تحمل کنید، نزد خدا پسندیده است.

الف. ای غلامان، با کمال احترام تسلیم اربابان خود باشید: فرمان تسلیم‌شدن به اربابان تنها برای کسانی نیست که برای اربابان نیکو و مهربان کار می‌کنند، بلکه برای کسانی است که زیردست اربابان کج‌خلق هستند. اگر ما به‌خاطر معیارهای مسیحی خود سختی را تحمل کنیم، آن وقت نزد خدا پسندیده است.

ب. اما اگر به سبب کار خلاف تنبیه شوید و تحمل کنید، چه جای فخر است: تنبیه‌شدن برای کار خلاف برای ما فخری ندارد. اما وقتی که به‌خاطر انجام‌دادن کار خوب تنبیه می‌شویم و صبورانه آن را تحمل می‌کنیم، آنگاه نزد خدا پسندیده است.

یک) «از این‌روی، چنین برمی‌آید که مسیحیان فقیر، و به‌ویژه کسانی که در حالت بردگی به مسیحیت گرویده بودند، غالباً مورد آزار و اذیت شدید قرار می‌گرفتند؛ آنها به‌خاطر اینکه مسیحی بودند و به‌خاطر اینکه حاضر نبودند در پرستش بت‌ها به اربابان خود بپیوندند، مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفتند.» (کلارک)

دو) «مورد ما شبیه به پروندۀ مجرمی است که بهتر است به‌آرامی برای جرمی که مرتکب نشده است، حکمی صادر شود تا مبادا با اعتراض بیش از حد، فهرستی از جرم‌ها که به او اتهام‌زده شده است، مورد تأیید قرار گیرد.» (مایر)

۴. آیات (۲۱-۲۵) نمونۀ عیسی

چه، برای همین فراخوانده شده‌اید، زیرا مسیح برای شما رنج کشید و سرمشقی گذاشت تا بر آثار قدم‌های وی پا نهید. «او هیچ گناه نکرد، و فریبی در دهانش یافت نشد.» چون دشنامش دادند، دشنام پس نداد؛ و آنگاه که رنج کشید، تهدید نکرد، بلکه خود را به دست داور عادل سپرد. او خود گناهان ما را در بدن خویش بر دار حمل کرد، تا برای گناهان بمیریم و برای پارسایی زیست کنیم، همان که به زخم‌هایش شفا یافته‌اید .زیرا همچون گوسفندان گمراه شده بودید، اما اکنون به سوی شبان و ناظر جان‌هایتان بازگشته‌اید.

الف. زیرا مسیح برای شما رنج کشید و سر‌مشقی گذاشت: عیسی سرمشق ما به‌عنوان کسی است که به ناحق مجازات را تحمل کرده است. چون دشنامش دادند، دشنام پس نداد، بلکه در رنج، خود را به پدر سپرد.

یک) «او رنج ‌برد، اما نه به‌خاطر هر بدی که انجام داده یا به زبان آورده بود. بلکه عیسی در عمل و گفتار بی‌عیب بود و با‌‌ این‌حال در معرض رنج و عذاب بود؛ شما نیز همان انتظار را داشته باشید، درحالی‌که که آن را با همان روحیه تحمل می‌کنید.» (کلارک)

دو) «به نظر شما کدام ساعت از رنج و عذاب خداوند، از جلجتا تا باغ جتسیمانی، در خاطر پطرس اثر عمیقی حک خواهد کرد؟ مطمئناً این همان فضای زمانی بود که در آن، هنگامی‌که پطرس نشست و دستانش را در آتش گرم کرد، دید خداوند مورد آزار و اذیت قرار گرفته است و در همان زمان مورد تمسخر و تهدید قرار گرفت و ترسید اعتراف کند که شاگرد اوست، و کم‌کم چنان وحشت‌زده شد که با زبانی کفرآمیز گفت: من آن مرد را نمی‌شناسم.”  تا زمانی که زندگی ادامه داشت، رسول خدا، رنج و عذاب خداوندش را به یاد میآورد.» (اسپرجن)

ب. او خود گناهان ما را در بدن خویش بر دار حمل کرد: رنج عیسی به‌وضوح سرمشقی برای ما است؛ اما خیلی بیشتر از یک نمونه است. او همچنین گناهان ما را به‌عنوان فدیۀ گناه تحمل کرد و برای شفای ما آماده بود (همان که به زخم‌هایش شفا یافته‌اید).

یک) پطرس زمانی که از کلمۀ «دار» استفاده کرد، منظورش همان صلیب بوده است (به معنای واقعی کلمه، «چوب»). مسیح گناهان ما را بر چوب حمل کرد، چوبِ صلیب. پطرس در اینجا به‌طور مداوم کار بزرگ عیسی را بر صلیب به مسیحیان یادآوری می‌کند و به آنها نشان می‌دهد که حتی با وجود اینکه رنج عیسی به کمال تحقق یافت، رنج ما را نیز می‌تواند بر خود متحمل شود.

ج. تا برای گناهان بمیریم و برای پارسایی زیست کنیم: پطرس به ما یادآوری می‌کند که وقتی عیسی روی صلیب مرد، ما هم نسبت به گناهان مردیم. زندگی ما به‌طور دائم با شناخت عیسی مسیح بر روی صلیب تغییر می‌کند، همان‌‌طور که پولس رسول در رومیان ۶ توصیف کرد.

یک) ما در گناهان مرده‌ایم، به این معنا که قرضِ گناه ما با قربانی‌کردن عیسی بر صلیب پرداخت شده است. وقتی ما با عیسی بر صلیب مردیم، به این معنی است که او قرض‌هایمان را پرداخت کرد. ما به‌خاطر بدهی‌هایی که پرداخت می‌شوند، خود را به دردسر نمی‌اندازیم. «کسی که گناهان مرا در جسم خود بر دار حمل کرد، همۀ قرض‌های مرا گرفت و به جای من پرداخت کرد و اکنون من نسبت به آن قرض‌ها مُردم؛ آنها هیچ قدرتی بر من ندارند. من برای گناهانم مرده‌ام؛ مسیح به جای من رنج برد. من هیچ ارتباطی با آنها ندارم. آنها چنان ناپدید شده‌اند که گویی هرگز آنها را مرتکب نشده‌ام.» (اسپرجن)

دو) ما درگناهان خود مُرده بودیم، به این معنا که اکنون یک شور و هیجان بزرگ‌تر زندگی ما را آکنده می‌سازد، شور و شوق برای خداوندمان عیسی مسیح که بزرگ‌تر از اشتیاق پیشین ما نسبت به گناه است. آدم خسیس ممکن است برای بسیاری از لذت‌ها و جذابیت‌های این دنیا مُرده باشد؛ اما او به عشق پول زنده است. پس ما نیز باید نسبت به گناه مرده باشیم، اما در عیسی مسیح زنده هستیم.

د. همان که به زخم‌هایش شفا یافته‌اید: پطرس از اشعیا ۵:۵۳ نقل قول می‌کند که در درجۀ اول به شفای روحانی اشاره دارد، اما شامل شفای جسمانی نیز می‌شود. تدارک برای شفای ما (هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روحانی) با رنج (زخم‌های) عیسی مسیح انجام می‌شود. اکنون جنبۀ جسمانی شفای ما تا حدی پذیرفته شده است، اما فقط با رستاخیز ما کامل می‌شود.

یک) در این زمینه می‌بینیم که نکتۀ اصلی پطرس این است که اگر یک استاد با ما ناعادلانه رفتار کند، نباید از هر آسیبی که او وارد می‌کند، بترسیم. ما می‌توانیم با رنج عیسی برای ما، شفا یافته و احیا شویم.

ه‍. زیرا همچون گوسفندان گمراه شده بودید، اما اکنون به سوی شبان و ناظر جان‌هایتان بازگشته‌اید: اگر به‌خاطر تحمل صبورانۀ عیسی زیر شکنجه و آزار توسط بی‌دنیان نبود، ما همچنان به بیراهه می‌رفتیم. اما به سبب کار او برای ما، اینک به سوی شبان (پیشوای روحانی) و ناظر (اسقف) جان‌هایمان بازگشته‌ایم.