فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

اول پطرس باب ۵ – برای شبانان و گوسفندان

مشایخ بایستی شبانانی امین باشند.

 

۱. آیهٔ (۱) دعوتی برای مشایخ

من که خود از مشایخ هستم و شاهد بر رنج‌های مسیح و شریک جلالی که آشکار خواهد شد، مشایخ را در میان شما پند می‌دهم.

الف. من که خود از مشایخ هستم مشایخ را در میان شما پند می‌دهم: پطرس به مشایخی که در میان مسیحیان هستند و این نامه را می‌خوانند پند می‌دهد. این مشایخ مسئولیت‌های ویژه‌ای داشتند که پطرس به آنها می‌پرداخت.

یک) ایدهٔ مشایخ از فرهنگ یهودی وارد زندگی کلیسا شد (خروج ۱۶:۳،  ۲۱:۱۲ و ۷:۱۹). کلمهٔ «شیخ» به‌سادگی از بلوغ و دانشی صحبت می‌کند که یک فرد بالغ باید داشته باشد، که او را شایستهٔ رهبری می‌کند. در کاربرد، بیشتر مربوط به عقل و بلوغ است تا به یک دورهٔ خاص.

دو) کار پولس و برنابا این بود تا مشایخی را در کلیساهایی که تأسیس کرده بودند، منصوب کنند (اعمال رسولان ۲۳:۱۴). همچنین شبانان دیگری نیز وجود داشتند، که اساساً مشایخی بودند که تعلیم می‌دادند )اول تیموتائوس ۱۷:۵) و مشایخ و رهبران دیگر را منصوب و راهنمایی می‌کردند (اول تیموتائوس ۱:۳-۱۳، دوم تیموتائوس ۲:۲، تیتوس ۵:۱-۹).

ب. من که خود از مشایخ هستم: پطرس شایستهٔ این بود که سخن بگوید، چون او خود از مشایخ است. با آنکه پطرس در میان آن دوازده تن، شاگرد برجسته بود، هیچ امتیاز یا مقام خاصی، مانند پاپ‌بودن در کلیسای نخستین، مدعی نبود. در عوض، پطرس خود را تنها به‌عنوان یکی از مشایخِ کلیسا دید.

یک) «دوستان عزیز، حکیمانه است همواره خود را در جایگاه کسانی بگذاریم که مورد خطاب قرار می‌دهیم (برای آنها موعظه می‌کنیم). کسانی که از بالا بر مردم موعظه می‌کنند، باعث تأسف هستند؛ همواره خوب است که خود را تا حد امکان هم‌سطح آنها قرار دهیم.« (اسپرجن)

ج. شاهد بر رنج‌های مسیح و شریک جلالی که آشکار خواهد شد: پطرس صلاحیت صحبت‌کردن داشت، چون شاهد رنج عیسی بود وقتی شکنجهٔ عیسی و احتمالاً مصلوب‌شدن عیسی را دید. او همچنین شریک جلال عیسی بود، احتمالاً به زمانی که تبدیل سیمای عیسی را دید، اشاره می‌کند.

یک) «او با مسیح در باغ جتسیمانی بود، وقتی که مسیح دستگیر شد با او بود و در حیاط خانهٔ کاهن اعظم با او بود. اینکه آیا او را تا صلیب دنبال کرد یا نه، نمی‌دانیم.» (کلارک)

دو) «انجیل به‌طور واضح نمی‌گوید که پطرس در هنگام مصلوب‌شدنِ مسیح حضور داشته است؛ تنها گفته می‌شود یوحنا آنجا بوده است. پطرس (و سایر شاگردان) ممکن است درمیان “همهٔ آشنایانش” بوده باشد که این رویداد را از دور مشاهده کرده‌اند (لوقا ۴۹:۲۳).» (هیبرت)

سه) با توجه به این که پطرس ممکن است شاهد رنج مسیح بر صلیب بوده باشد، یادآوری آن، تشویق‌های او را به دیگر مشایخ، پرقدرت‌تر می‌ساخت. گویی می‌گفت: «شما رهبر مردمی هستید که مسیح به‌خاطر آنها رنج ‌برد و مُرد، و من او را دیدم که رنج می‌برد.»

چهار) با این حال، ما همچنین در نظر می‌گیریم که بسیاری رنج عیسی را دیدند، اما مشاهدات آنها تأثیری بر آنها نداشت درحالی‌که بر پطرس و دیگران که با ایمان دیدند، تأثیر گذاشت. «هزاران نفر بودند که شاهد عینی رنج‌های خداوند ما بودند؛ با این وجود معنای واقعی آن را درک نکردند. همه آن مرد رنج‌دیده را دیدند که با خون خود نقاشی شده بود؛ اما به زخم‌های او هرگز با‌ایمان نگاه نمی‌کردند. هزاران نفر منجی را دیدند که جان خود را فدا کرد، اما آنها به‌سادگی به اورشلیم بازگشتند، برخی از آنها گریبان‌های خود را چاک می‌زدند، اما هیچ‌یک از آنها به او ایمان نداشتند یا در واقع راز آن مرگ شگفت‌انگیز را نمی‌دانستند.» (اسپرجن)

۲. آیات (۲-۳) آنچه رهبران در کلیسا باید انجام دهند.

گلهٔ خدا را که به دست شما سپرده شده است شبانی و نظارت کنید، اما نه به‌اجبار، بلکه با میل و رغبت، [آن‌گونه که خدا می خواهد]؛ و نه برای منافع نامشروع، بلکه با عشق و علاقه. نه آنکه بر کسانی که به دست شما سپرده شده‌اند سروری کنید، بلکه برای گله نمونه باشید،

الف. گلهٔ خدا: این اولین جنبهٔ رهبری بود. به نظر می‌رسید پطرس مأموریت سه‌گانهٔ عیسی به او را در یوحنا ۱۵:۲۱-۱۷ به یاد می‌آورد. در آن متن، عیسی به پطرس گفت محبت خود را به خداوند با خوراک‌دادن و شبانی گوسفندان او نشان دهد.

یک) یک شبانِ روحانی کار خود را به دو روش انجام می‌دهد. اولین کار، تغذیهٔ گوسفندان است. عیسی این موضوع را در یوحنا ۱۵:۲۱-۱۷ به پطرس تأکید کرد. جنبهٔ دیگر، هدایت گوسفندان است که به معنی حفاظت، راهنمایی، پرورش و مراقبت از گله است.

دو) مهم‌ترین «ابزار» برای شبانی گلهٔ خدا، داشتن قلبی مانند قلب عیسی است، قلبی که مشتاق است جان خود را برای گوسفندان بدهد، و واقعاً به آنها اهمیت می‌دهد و به آنها علاقه‌مند است (یوحنا ۱۱:۱۰-۱۴.(

ب. نظارت کنید: برای پطرس شبانی‌کردن می‌توانست به مفهوم نظارت‌کردن باشد. این کلمه برای رهبری، از فرهنگ یونانی به کلیسا می‌آید و به معنای کسی است که مراقب، مدیر یا ناظر است (اعمال رسولان ۲۸:۲۰، اول تیموتائوس ۱:۳-۲، تیتوس ۷:۱).

ج. اما نه به‌اجبار، بلکه با میل و رغبت: شبان‌ها نباید به‌اجبار کارشان را انجام دهند، گویی آنها را مجبور به انجام کاری می‌کنند که واقعاً از آن نفرت دارند. در عوض، آنها باید با کمال میل به خداوند و قومش خدمت کنند، از قلبی که قوم خدا را به‌عنوان شبان دوست دارد و گوسفندان را دوست دارد و می‌خواهد به آنها خدمت کند.

یک) هیچ یک از سربازان خدا، اجیر‌شده یا تحت فشار نیستند: همهٔ آنها داوطلب هستند. ما باید قلب یک شبان را داشته باشیم اگر کار یک شبان را انجام می‌دهیم.» (مایر)

د. و نه برای منافع نامشروع، بلکه با عشق و علاقه: شبانان روحانی نباید کار خود را برای به‌دست‌آوردن منافع نامشروع انجام دهند. این کار نادرست است، زیرا انگیزهٔ آنها برای خدمت به‌عنوان شبان بوده است. درعوض، آنها باید با عشق و علاقه خدمت کنند و مایل به خدمت جدا از سود مالی باشند.

یک) «آیا در آن روزهای نخستین، و در زمان آزار و اذیت، خدمت مشایخی می‌توانست شغل پردرآمدی باشد؟ آیا روح خداوند این رسولان را هدایت نکرد به جای سخن‌گفتن درمورد این مسائل به آیندگان بیشتر برای زمان خودشان سخن بگویند؟» (کلارک)

ه‍. نه آنکه بر کسانی که به دست شما سپرده شده‌اند سروری کنید، بلکه برای گله نمونه باشید: شبانان نباید کار خود را به‌عنوان سرور انجام دهند، زیرا گله، مال آنها نیست و گوسفندان تنها به آنها سپرده شده‌اند. بنابراین شبانان باید با نمونه‌بودن خدمت کنند، نه با دیکتاتور‌بودن.

یک) نه آنکه بر کسانی که به دست شما سپرده شده‌اند سروری کنید: نشان می‌دهد که در ذهن پطرس، شبانان در کلیسای اولیه اختیارات قابل توجهی داشتند. اگر خدمت شبانی آن‌قدر ضعیف بود که یک شبان حکومت و رهبری نمی‌کرد، در این صورت پتانسیل کمی برای سرور‌بودن وجود داشت. با این حال از آنجا که پطرس این هشدار را می‌دهد، نشان می‌دهد که پتانسیل سرور‌بودن وجود داشته است.

دو) واقعیت مهم این است که شبانان برای گله نمونه هستند، چه بخواهند و چه نخواهند. جالب است که بدانیم کلیسا شخصیت شبان خود را چه خوب و چه بد به خود می‌گیرد.

سه) کسانی که به دست شما سپرده شدهاند: «این عبارت به معنای “زیاد است و سپس”چیزی که زیاد به آن اختصاص داده می‌شود”، یک بخش یا یک سهم از چیزی… خداوند بخش‌های مختلفی از دارایی با‌ارزش خود را به مراقبت شخصی آنها اختصاص داده است.» (هیبرت) عقیده بر این است که خداوند مسئولیت مراقبت روحانی از افراد معینی را به شبانان خاص واگذار کرده است.

۳. آیهٔ (۴) پاداش رهبران در کلیسا

تا چون رئیس شبانان ظهور کند، تاج جلال غیر‌فانی را دریافت کنید.

الف. تا چون رئیس شبانان ظهور کند: پطرس در کلیسا به شبانان یادآوری کرد که روزی به رئیس شبانان پاسخگو هستند، که با گله او چه کار کرده‌اند.

یک) شبانان باید بدانند که آنها گوسفندان عیسی را رهبری می‌کنند، و عیسی شبان و ناظر گله است (اول پطرس ۲۵:۲). از این نظر، شبان مسیحی برای گله کار نمی‌کند، او برای رئیس شبانان کار می‌کند.

ب. تاج جلال غیر‌فانی را دریافت کنید: به شبانان با‌ایمان وعدهٔ تاج افتخار داده شده است، اما نه مثل تاج برگی که به قهرمانان المپیک باستان داده می‌شد. این تاج غیر‌فانی است.

یک) تاج نه تنها برای شبانان، بلکه برای هر کسی است که به عیسی وفادار است و کاری را انجام می‌دهد که عیسی او را بدان دعوت می‌کند (اول قرنتیان ۲۵:۹، دوم تیموتائوس ۸:۴، یعقوب ۱۲:۱).

 همه باید فروتن و هوشیار باشند.

۱. آیهٔ (۵-۷) وعده‌ای برای شخص فروتن.

ای جوانان، شما نیز تسلیم مشایخ باشید. همگی در رفتارتان با یکدیگر فروتنی را بر کمر بندید، زیرا، خدا در برابر متكبران می‌ایستد، اما فروتنان را فیض می‌بخشد.» پس خویشتن را زیر دست نیرومند خدا فروتن سازید تا در زمان مناسب سرافراز‌تان سازد. همهٔ نگرانی‌های خود را به او بسپارید، زیرا او به فکر شما هست.

 

الف. ای جوانان، شما نیز تسلیم مشایخ باشید: پطرس در مقایسه با مشایخ این کلمه را با تواضع آغاز کرد. اما خیلی زود دریافت که این برای همه کاربرد دارد. کلمات اطاعت از یکدیگر و فروتنی را بر کمر ببندید، برای همه است؛ اما شاید به‌خصوص برای جوانان.

ب. فروتنی را بر کمر بندید: فروتنی با تسلیم نشان داده می‌شود. این توانایی‌ای است که با خوشحالی دستور کار خود را به‌خاطر خدا کنار بگذاریم، حتی اگر دستور کار خدا توسط فرد دیگری بیان شود.

یک) بله، شما به این معنی است که این برای همه، هم مشایخ و هم «جوانان» است. «تمام تلاش خود را بکنید تا به یکدیگر خدمت کنید؛ اجازه دهید که شبانان برای خدمت به مردم و قوم برای خدمت به شبان تلاش کنند؛ و اجازه ندهید هیچ بحثی وجود داشته باشد، اما کسی که بیشتر تلاش کند، بیشتر هم سود خواهد برد.» (کلارک)

ج. فروتنی را بر کمر بندید: عبارتی که در اینجا «بر کمر بندید» ترجمه شده است، در متن اصلی کلمهای نادر است و به برده‌ای اشاره می‌کند که قبل از خدمت پیش‌بند میبندد، همان‌طور که عیسی قبل از شستن پاهای شاگردان انجام داد )یوحنا ۴:۱۳.(

یک) برخی از نشانه‌های فروتنی

·    تمایل به انجام کوچک‌ترین و بی‌اهمیت‌ترین خدمات به‌خاطر عیسی.

·    درک ناتوانی انجام هرکاری بدون خدا.

·    تمایل به نادیده‌گرفته‌شدن از سوی انسان‌ها.

·    به جای خودمحوری، دگرمحور هستند، البته نه تا آن اندازه که خود را نادیده بگیرد یا از خود متنفر باشد.

د. زیرا، خدا در برابر متكبران می‌ایستد، اما فروتنان را فیض می‌بخشد: پطرس از امثال سلیمان ۳۴:۳ نقل قول کرد تا نشان دهد که فروتنی برای رابطهٔ ما با خدا ضروری است. اگر بخواهیم در فیض خدا (لطف بی‌شائبه او) زندگی کنیم، پس باید غرورمان را کنار بگذاریم و نه تنها نسبت به او، بلکه نسبت به یکدیگر نیز فروتن باشیم.

یک) می‌ایستد: «این فعل به‌وضوح خدا را به‌عنوان کسی که خود را در میدان نبرد در برابر چنین افرادی قرار داده، به تصویر می‌کشد.» (هیبرت)

دو) فیض و غرور، دشمنان ابدی یکدیگر هستند. غرور تصور دارد که خداوند به‌خاطر چیزی که فکر می‌کنم مستحق آن هستم، به من برکت می‌دهد. اما فیض می‌گوید خدا با من براساس آنچه در ذات اوست رفتار می‌کند، نه براساس چیزی که در من است.

سه) «غرور یکی از گناهان نفرت‌انگیز است؛ با این وجود آیا در وجود مشتاقان یافت می‌شود؟ ما اغلب با یک اسم ملایم‌تر دربارهٔ آن حرف می‌زنیم. آن را استقلال یا اتکا‌به‌نفس مینامیم. ما همیشه در احساسات زخمی خود نمی‌توانیم آن را تشخیص دهیم، این احساسات شخص را به سوی انزوا سوق می‌دهد و یا در تلخی از غم‌هایش پرستاری می‌کند… ما به تواضع و فروتنی خود، مغرور می‌شویم؛ اما این نوع افتادگی بیهوده است. و با نگاه حکیمانهٔ خود به این فکر می‌کنیم که همه، ما را به‌خاطر فروتنی که در ما هست تحسین می‌کنند.») مایر)

چهار) «اگر شما مایل باشید که خود را «هیچ» پندارید، خداوند از شما «همه چیز» خواهد ساخت. راه بالا‌رفتن از نردبان این است که از پایین شروع کنید. در واقع، در کلیسای خداوند، راه بالا‌رفتن، پایین‌رفتن است؛ اما او که بسیار جاه‌طلب است که در بالا باشد، بعد از مدتی خود را در پایین خواهد یافت.» (اسپرجن)

ه‍. تا در زمان مناسب سرافراز‌تان سازد: اگر خداوند در حال حاضر ما را در مکانی پایین قرار داده است، ما باید تسلیم نقشهٔ خدا شویم. او زمان مناسب برای بلند‌کردن ما را می‌داند، هر چند ما اغلب فکر می‌کنیم که آن زمان را بهتر از خدا می‌شناسیم.

و. همهٔ نگرانی‌های خود را به او بسپارید: فروتنی واقعی با توانایی ما در سپردن به خدا نشان داده می‌شود. این دیدگاه، غرور‌آمیز است که مسائل را در نگرانی‌های خود و توجه به چیزهایی که خداوند وعده داده است که از آنها مراقبت می‌کند، قرار دهیم (متی ۳۱:۶-۳۴).

یک) اگر ما به فرمان اول پطرس ۶:۵ گوش فرا دهیم و حقیقتاً خود را در زیر دست نیرومند خدا فروتن کنیم، به‌مراتب ساده‌تر خواهیم پذیرفت که همه چیز را به او، همان‌طور که در اول پطرس ۷:۵ از ما دعوت کرده، بسپاریم. همهٔ نگرانی‌ها برای حرص و آز، جاه‌طلبی، محبوبیت، همه به فرمان خدا از بین می‌روند تا زیر دست نیرومند خداوند فروتن شویم.

دو) اسپرجن از تصویر مردی که برای جابه‌جا‌کردن اسباب اثاثیهٔ شما آمده، استفاده می‌کند، اما او یک کوله پشتی بزرگ و سنگین با خودش حمل می‌کند و از این شکایت دارد که کار جا‌به‌جا‌کردن اسباب و اثاثیه را مشکل می‌داند. آیا شما پیشنهاد نمی‌کنید که اگر او بار خود را به کناری بگذارد، و بار شما را حمل کند، راحت‌تر خواهد شد؟ به همین ترتیب، ما نمی‌توانیم کار خدا را انجام دهیم وقتی که با فشارها و نگرانی‌های خودمان درگیر هستیم. آنها را به او بسپارید و بعد بار خداوند را که بار سبک است و یوغی را که کاملاً با ما متناسب است، بردارید.

سه) نگرانی‌های زیادی وجود دارند که نمی‌توانیم به خدا بسپاریم، اما کلام پطرس ما را از این نگرانی‌ها آسوده خواهد کرد.

·    «من نگران این هستم که هرگز ثروتمند نشوم.»

·    «من بار سنگینی بر دوش دارم اینکه دیگران از لذت‌های گناه‌آلود لذت می‌برند و من این کار را نمی‌کنم.»

·    «من نگران این هستم که مشهور یا حتی محبوب نباشم.»

·    «بار سنگینی بر دوش من است که نمی‌توانم از کسانی که به من ظلم کرده‌اند، انتقام بگیرم.»

چهار) همهٔ نگرانی‌ها در مورد طمع، خشم، غرور، جاه‌طلبی، و خودبینی باید به باد سپرده شود؛ نباید تصور کنید می‌توانید نگرانی‌های خود را به خدا بسپارید. برای آنها دعا نکنید، مگر اینکه خداوند شما را از شر آنها نجات دهد. بگذارید خواسته‌های شما در یک حلقهٔ محدود نگه داشته شوند، آنگاه نگرانی‌های شما با یک ضربه خرد خواهند شد.» (اسپرجن)

پنج) سپردن یک کلمهٔ نسبتاً پر‌انرژی است. او نگفت: «تمام نگرانی‌های خود را بر او بگذارید»، زیرا ما باید این کار را با انرژی بیشتری انجام دهیم. عقیده این است که «آن را دور از خودتان قرار دهید.» فشارها و بارهای زندگی شما به‌قدری سنگین و دشوار هستند که تمرکز زیادی بر روی تلاش برای سپردن آنها به عیسی لازم است.

شش) این کارِ سپردن می‌تواند به‌قدری دشوار باشد که ما باید از دو دست برای انجام آن استفاده کنیم: دستِ دعا و دستِ ایمان. «دعا به خداوند می‌گوید که نگرانی شما چیست و از خدا می‌خواهید که کمک کند، در‌حالی‌که ایمان بر این باور است که خداوند می‌تواند و کمک خواهد کرد. دعا نامهٔ رنج و اندوه را در حضور خداوند باز می‌کند، و سنگینی آن را اعلام می‌کند و سپس ایمان فریاد می‌زند: من ایمان دارم که خداوند به من اهمیت می‌دهد و بسیار اهمیت می‌دهد؛ من ایمان دارم که او مرا از بدبختی‌ام بیرون خواهد آورد و باعث خواهد شد که با افتخار خود را ارتقا دهم.» )اسپرجن (

ز. او به فکر شماست: در بهترین حالت، ادیان فرهنگ یونان باستان می‌توانستند خدایی را تصور کنند که نیکو بود. با این حال، هیچ‌وقت به جایگاهی نرسیدند که به خدایی اعتقاد داشته باشند که نگران آنها باشد. خدای انجیل، خدایی است که واقعاً حضور دارد، خدایی است که به فکر شماست.

یک) «این باور که خداوند نگران فرزندانش است، مسیحیت را از سایر ادیان بسیار متمایز می‌سازد. ادیان دیگر با تنوع بسیار، این وظیفه را به اشخاص می‌دهند که خدا را مجبور سازند مراقب و نگران آنها باشد و با انجام اعمال خاص، دعا یا قربانی، خدا را از خواب غفلت الهی بیدار سازند.» (مَسترمن، به نقل از هیبرت)

دو) ما اغلب، والدین را توسط کودکان داوری می‌کنیم. وقتی فرزند خدا پر از نگرانی و ترس است، آیا دنیا دلیلی دارد که باور کند پدر آسمانی‌شان، اهمیتی به آنها می‌دهد؟ نگرانی و ترس ما به‌طور ضعیف و ناعادلانه بر خدا منعکس می‌شود.

۲. آیات (۸-۹) مراقب شیطان باشید.

هشیار و مراقب باشید، زیرا دشمن شما ابلیس همچون شیری غران در گردش است و کسی را می جوید تا ببلعد. پس در ایمان راسخ باشید و در برابر او بایستید، زیرا آگاهید که برادران شما در دنیا با همین زحمات رو‌به‌رویند.

الف. دشمن شما ابلیس همچون شیری غران در گردش است: پطرس ما را تشویق می‌کند که هوشیار و مراقب بمانیم، زیرا شیطان هنوز از هزار سال پیش تا‌کنون آزاد است و طبق مکاشفه ۱:۲۰-۲ همچنان نیز آزاد خواهد بود. در حال حاضر، ابلیس همچون شیری غران در گردش است.

یک) او در همه حضور دارد، در همه‌جا به شما دسترسی دارد؛ او احساسات و تمایلات شما را می‌داند و دربارهٔ وضعیت شما اطلاع دارد. فقط خداوند می‌تواند بیشتر از او بداند و بیشتر از او کار کند، بنابراین توجه شما باید به خداوند معطوف باشد.» (کلارک)

دو) شیطان قطعاً در گردش است؛ او موجودی محدود است و فقط میتواند در یک زمان، در یک مکان باشد؛ با این حال تلاش، انرژی و روابطش او را قادر می‌سازد تا نفوذش را در سراسر جهان و در هر عرصه از زندگی گسترش دهد.

ب. مانند شیری غران: برای مسیحیان، شیطان شیری است که ممکن است غرش کند، اما به‌واسطهٔ صلیب خلع سلاح شده است (کولسیان ۱۵:۲). با این حال، صدای غرش او و دروغ‌های فریبنده‌اش هنوز نیرومند است و او این قدرت را دارد که ارواح را ببلعد و تأثیرگذاری مسیحیان را بدزدد.

یک) مزمور ۳:۹۱ نشان می‌دهد که شیطان ممکن است مانند یک صیاد -کسی که پرندگان را شکار می‌کند- علیه ما باشد. صیاد همیشه ساکت و رازدار است و هرگز نمی‌خواهد حضورش را آشکار کند. دوم قرنتیان ۱۴:۱۱ به ما می‌گوید که شیطان می‌تواند به‌عنوان فرشتهٔ نور ظاهر شود و پرجلال، نیکو و جذاب به نظر برسد. با این حال، پطرس در جای دیگر به ما می‌گوید شیطان مثل یک شیر غران بر ضد ما می‌آید، رسا و پر از تهدید است.

·    او از طریق شکنجه نعره می‌کشد.

·    او از طریق وسوسهٔ قوی نعره می‌کشد.

·    او از راه کفرگویی و اتهام‌زدن به خدا فریاد می‌کشد.

دو) ما به هدف شیطان توجه می‌کنیم. کسی را می جوید تا ببلعد. او فقط دنبال لیس‌زدن یا گاز‌گرفتن شکارش نیست؛ او می‌خواهد ببلعد. «او هرگز نمی‌تواند راضی باشد، مگر آنکه ببیند شخص ایماندار به کلی بلعیده شده است. اگر می‌توانست او را تکه پاره می‌کرد و استخوان‌هایش را خرد می‌کرد و اگر هم می‌شد، نابودش می‌کرد. بنابراین فکر نکنید که مقصود اصلی شیطان این است که شما را بدبخت کند. او از این امر خرسند است، اما این هدف نهایی او نیست. گاهی ممکن است تو را خوشبخت کند، چون به سلیقهٔ خود زهرهایی شیرین می‌دهد و به قوم خدا ارزانی می‌دارد. اگر احساس کند که نابودی ما را می‌تواند با شیرینی‌ها راحت‌تر از تلخی‌ها به دست آورد، قطعاً آن را ترجیح می‌دهد که بهترین نتیجه را برایش داشته باشد.» (اسپرجن)

ج. در ایمان راسخ باشید و در برابر او بایستید: راز جنگ روحانی ساده است، استوار بایستید. همان‌طور که ما در ایمان راسخ هستیم، در برابر دروغ و تهدید و ارعاب شیطان مقاومت می‌کنیم.

یک) «کتاب‌مقدس ایمانداران را بر آن می‌دارد که از شرارت‌های مختلف بگریزند (اول قرنتیان ۱۸:۶، ۱۴:۱۰، اول تیموتائوس ۱۱:۶، دوم تیموتائوس ۲۲:۲)، اما به آنها توصیه نمی‌شود که از شیطان بگریزند. این یک تلاش بیهوده خواهد بود.» (هیبرت)

دو) بایستید از دو کلمهٔ یونان باستان می‌آید: ایستادگی و مقاومت. پطرس به ما گفت که در مقابل شیطان بایستیم. شیطان را می‌توان با مقاومتِ کوچک‌ترین ایمانداران در قدرت مسیحِ مصلوب، مغلوب کرد.

سه) مقاومت کن. هر‌ بار که او فعال‌تر می‌شود، بیشتر دعا کن. شیطان، اگر بفهمد که حملاتش به سوی تو، تو را هرچه بیشتر به سوی مسیح می‌کشاند، خیلی زود تسلیم خواهد شد. شیطان اغلب چیزی جز یک سگ سیاه بزرگ نبوده است تا گوسفندان مسیح را به ارباب نزدیک‌تر کند.» (اسپرجن)

د. زیرا آگاهید که برادران شما در دنیا با همین زحمات رو‌به‌رویند: ما همچنین با دانستن این که هرگز در جنگ روحانی تنها نیستیم، احساس راحتی می‌کنیم. برادران و خواهران ما در عیسی در کنار هم جنگیده‌اند و در کنار هم هستند.

یک) این دیدگاه دربارهٔ درگیری همهٔ مقدسین است. به‌عنوان مشکل واحد دیده می‌شود. هیچ‌کس به‌تنهایی در حال جنگ نیست. هر یک از مقدسین در عین حال، پشتیبان و حامی دیگری است.» (مورگان)

۳. آیات (۱۰-۱۱) دعایی برای تقویت روحانی آنها.

پس از اندک زمانی زحمت، خدای همهٔ فیض‌ها که شما را به جلال ابدی خود در مسیح فرا خوانده است، خود شما را احیا و استوار و نیرومند و پایدار خواهد ساخت. او را تا ابد توانایی باد. آمین.

الف. خدای همهٔ فیض‌ها … خود شما را احیا و استوار و نیرومند و پایدار خواهد ساخت: پطرس با آگاهی از رنج و خطری که مسیحیان با آن رو‌به‌رو هستند، تنها دعا را راه چاره می‌داند، و از خداوند می‌خواهد که کار خود را در راه کمال، استواری، تقویت و پایداری انجام دهد.

یک) اینها کارهای خداوند در ما و از طریق ما هستند. پطرس شخصاً تلاش برای مواجهه با رنج و خطر به قدرت خود را بیهوده می‌دانست. شکست‌های شخصی او باعث شد نیاز به اتکای مداوم به کار خدا در زندگی را بیاموزد، بنابراین برای دوستان مسیحی عزیزش دعا می‌کند.

دو) پس از اندک زمانی زحمت: ما تقریباً می‌خواهیم از پطرس بپرسیم: «چرا این حرف را زدی؟» اما حقیقت همچنان نامعلوم است. ما فقط فراخوانده شده‌ایم… به جلال ابدی او… پس از اندک زمانی زحمت. ما آرزو می‌کنیم که ای کاش به فیض جاویدان او در طرح “بدون رنج” دعوت می‌شدیم. اما خداوند از رنج برای احیا، استواری، نیرومندی و پایداری ما استفاده خواهد کرد.

سه) ما به جلال ابدی فراخوانده شده‌ایم. اما این جلال چه معنایی دارد؟

·    این جلالِ شخصیت تقدیس شده است.

·    این جلالِ بشریت بی‌عیب است.

·    این جلالِ پیروزی کامل است.

·    جلال این است که مورد احترام پادشاه است.

·    این جلالی است که عظمت خداوند را منعکس می‌کند.

·    این جلالِ حضور بی‌واسطه و مداوم خداوند است.

·    این جلالِ خشنودی خدا است.

ب. او را تا ابد توانایی باد: خدایی که می‌تواند چنین کارهای بزرگی در زندگی ما انجام دهد، قطعاً شایستهٔ ستایش ماست.

۴. آیات (۱۲-۱۴) نتیجه‌گیری از نامه.

به کمک سیلاس که او را برادری امین می دانم، این چند خط را به اختصار به شما نوشتم تا تشویقتان کنم و شهادت دهم که همین است فیض حقیقی خدا. در آن استوار بمانید. خواهر برگزیده با شما که در بابل است، و پسر من مرقس، به شما درود می‌فرستند. یکدیگر را با بوسهٔ محبت‌آمیز سلام گویید. بر همهٔ شما که در مسیح هستید، سلامتی باد.

الف. به کمک سیلاس… این چند خط را به اختصار به شما نوشتم: این قسمت احتمالاً با دست خود پطرس نوشته شده است، بعد از اینکه او (طبق عادت آن زمان) قسمت اعظم نامه را به سیلاس دیکته کرده بود. این مرد، سیلاس، احتمالاً همانی بود که در بسیاری از نامه‌های پولس شناخته شده بود.

ب. همین است فیض حقیقی خدا در آن استوار بمانید: پطرس پیغام خود را به‌عنوان یک اندرز خلاصه کرد و آن فیض الهی را که در آن بایستی استوار بمانید تعریف کرد. ما نه تنها باید درک کنیم که فیض خداوند چیست، بلکه باید درک کنیم که فیض جایگاه کنونی ما در برابر اوست.

ج. خواهر برگزیده با شما که در بابل است… به شما درود می‌فرستد: او احتمالاً به کلیسا اشاره می‌کند که در یونان باستان کلمهٔ کلیسا مؤنث است. پطرس احتمالاً از بابل نوشته است. این ممکن است شهر حقیقی بابل باشد (که هنوز در زمان پطرس وجود داشت)، یا ممکن است یک راه نمادین برای اشاره به روم یا اورشلیم باشد. اینها دو شهری بودند که در زمان پطرس به‌خاطر شرارت و روح سرکشی معروف بودند، درست مثل بابل باستان. به هر حال، این یکی از آن دو کلیسا بود که با یکدیگر سلام و احوال‌پرسی می‌کردند.

یک) البته شهر واقعی بابل در فرات وجود داشت. همچنین مکانی به نام بابل در مصر وجود داشت و یک قلعهٔ نظامی رومی در نزدیکی شهر کنونی قاهره بود. با این حال، بسیاری بر این باورند که پطرس “بابل” را به معنای نمادین برای نشان دادن شهر روم به کار برده است. به‌عنوان یک مفهوم کتاب‌مقدس، “بابل” به‌عنوان شهر این جهان در تضاد با اورشلیم” به‌عنوان شهر خدا قرار دارد. شاید منظور او روم به‌عنوان بابل به‌عنوان “مرکز جهان” بوده است.

د. و پسر من مرقس: این آیه مرقس را به پطرس وصل می‌کند، ظاهراً همان مرقس اعمال رسولان ۱۲:۱۲، ۲۵:۱۲ و ۳۷:۱۵-۳۹ است. زمانی که سبک و دیدگاه انجیل مرقس در نظر گرفته می‌شود، بسیاری بر این باورند که پطرس منبع اصلی اطلاعات انجیل مرقس بود.

ه‍. یکدیگر را با بوسهٔ محبت‌آمیز سلام گویید: پطرس با فرمانی به این نتیجه می‌رسد که به یکدیگر سلام گویید و محبت خدا را به یکدیگر نشان دهید، و دعای خیر سلامتی را بر زبان آورید. این دو چیز – محبت به یکدیگر و سلامتی – برای آنان که در این دوران سخت رنج می‌کشند بسیار ضروری است.

یک) «لازم به ذکر است که شاگردان این شکل سلام‌دادن را ابداع نکرده بودند، بلکه این رسم ازقبل رایج بود. آنها استفاده از آن را به‌عنوان بیان صادقانهٔ محبت مسیحی مجاز می‌دانستند.» (هیبرت)