Search
Close this search box.

فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

غلاطیان باب۳ -مسیحیت، شریعت و زندگی با ایمان

اصل تداوم ایمان

 

۱. آیه (‏۱) ‏پولس مقابله می‌کند با تصویر مبهم آنها از مسیح و کار او برای آنها.

ای غلاطیان نادان، چه کسی شما را افسون کرده است؟ زيرا در برابر چشمان خود شما عیسی مسیح به‌روشنی چون کسی که بر صلیب شد، ترسیم گردید.

الف. ای غلاطیان نادان: این کلمات بسیار به‌جا بودند. فیلیپس این کلمات را حتی این‌طور ترجمه کرد، «ای نادان‌های عزیز غلاطیه.» نادان خواندن غلاطیان توسط پولس به این معنی نبود که آنها از نظر اخلاقی یا ذهنی دچار نقص بودند (‏کلمه یونانی قدیمی moros این معنی را داشت و توسط عیسی در تمثیل‌هایی مانند متی ۲۶:۷ و ۱:۲۵-۱۳ مورد استفاده قرار گرفت)‏. درعوض، پولس از کلمه یونانی  anoetos استفاده کرد که به معنای کسی بود که می‌تواند فکر کند اما نمی‌تواند از قدرت ادراک خود استفاده کند.

یک) اصولی که پولس به آنها اشاره کرد چیزهایی هستند که غلاطیان می‌دانستند، چیزهایی که تعلیم گرفته بودند. دانش و درک وجود داشت اما آنها از آن‌ استفاده نمی‌کردند.

ب. چه کسی شما را افسون کرده است؟ افسون شده به آن معنی است که غلاطیان ممکن بود تحت برخی جادوها باشند. پولس از این سخن چنین منظوری نداشت اما فکر آنها آنقدر تیره و تار -و دور از کتاب‌مقدس- بود که گویی به نوعی افسون شده بودند.

یک) بارکلی افسون شده را قرار گرفتن چشم یک شرور بر شخص می‌داند. یونانیان باستان به این موضوع اعتقاد داشتند و از این فکر که افسون و طلسم می‌تواند توسط چشم شیطانی بر آنها قرار گیرد، وحشت داشتند.

دو) تصور می‌شد چشم شیطانی مانند افعی عمل می‌کند که شکار خود را با چشمان خود هیپنوتیزم کند. وقتی قربانی به چشم شیطان نگاه می‌کرد، طلسم می‌شد. بنابراین، راه غلبه بر چشم شیطان این بود که فقط به آن نگاه نکنند. پولس با به کار بردن این عبارت افسون شده، مردم غلاطیه را تشویق کرد که همواره و با اطمینان به مسیح چشم بدوزند.

سه) داشتن قلبی لطیف و مهربان در برابر خداوند، شگفت‌انگیز است. اما بعضی از مردم افکارشان نرم‌تر از قلبشان است. ذهن آنها بیش از حد با ایده‌های غلط و غیرانجیلی سازگار است و بررسی نمی‌کنند که آیا این ایده‌ها واقعاً درست و مطابق کتاب‌مقدس هست. این نشانه عدم بلوغ روحانی است، مثل کودکی که هر چیزی را در دهان خود می‌کند.

ج. زيرا در برابر چشمان خود شما عیسی مسیح به‌روشنی چون کسی که بر صلیب شد، ترسیم گردید: ایده پشت کلمۀ ترسیم گردید چیزی شبیه به “نقش بسته شدن” است که به طور عمومی چیزی نشان داده می‌شود، درست مانند نصب بر روی یک تابلوی اعلانات. پولس متعجب بود که چگونه مردم غلاطیه می‌توانستند در مورد پیغامی که او به‌روشنی برای آنها توضیح داده بود، دچار اشتباه شوند.

یک) هنگامی‌که آنها پیغام عیسی و صلیب او را ترک کردند، پیغامی که پولس موعظه می‌کرد را نیز ترک کردند. حرف‌های پولس مثل نصب پوستر عیسی بر روی همۀ دیوارهای شهر بود اگر آنها را دیدید، عیسی را هم دیدید.

دو) وقتی ما عیسی را به‌وضوح روبروی خود ببینیم، فریب نمی‌خوریم. «آنگاه اگرچیزی خلاف انجیل رخ دهد، با ترس نمی‌گوییم: هرکسی حق دارد نظر خودش را داشته باشد. بلکه می‌گوید: بله، شاید آنها حق دارند نظر خودشان را داشته باشند اما من هم نظر خودم را دارم و نظر من این است که هر عقیده و تفکری که شکوه قربانی کفارۀ مسیح را از بین می‌برد، تفکری ناشایست است.کفاره واقعی مسیح را به طور کامل در روح خود بپذیرید و افسون نشوید.» (‏اسپرجن)

د. در برابر چشمان خود: منظور پولس این نبود که آنها به معنای واقعی کلمه مصلوب شدن عیسی را می‌دیدند یا حتی اینکه آنها یک تصویر روحانی از آن داشتند بلکه به این معنی بود که حقیقت مسیح و صلیب و عظمت کار او را به‌طور واضح برای آنها توضیح داده بود طوری که بتوانند آن را ببینند. در واقع تماشای مرگ عیسی بر روی صلیب می‌توانست معنی خاصی نداشته باشد. صدها تن، مرگ عیسی را  بالای صلیب دیدند و بیشتر آنها او را به تمسخر گرفتند.

۲. آیات (۲-۳) برخورد ‏پولس با جدایی آنها از اصل ایمان

فقط می‌خواهم این را بدانم: آیا روح را با انجام اعمال شریعت یافتید یا با ایمان به آنچه شنیدید؟ آیا تا این حد نادانید که با روح آغاز کردید و اکنون می‌خواهید با تلاش انسانی به مقصد برسید؟

الف. فقط می‌خواهم این را بدانم: پولس گفت، «فقط این را به من بگو.» آیا روح را با انجام اعمال شریعت یافتید یا با ایمان به آنچه شنیدید؟ بدیهی است که مردم غلاطیه روح‌القدس را تنها از طریق ایمان دریافت کردند. روح‌القدس پاداشی نیست که از طریق اعمال شریعت به دست آید.

یک) مانند این است که: به یک غیر‌یهودی گفته شود باید طبق شریعت موسی رفتار کند وگرنه خداوند او را برکت نمی‌دهد. بدین منظور او باید مطابق با شریعت موسی ختنه شود. بنابراین او این عمل را انجام می‌دهد و به محض اینکه بُرش ایجاد شد، روح‌القدس بر او جاری می‌شود. البته که روش کار خداوند اینگونه نیست. ما روح‌القدس را با ایمان دریافت می‌کنیم نه با انجام اعمال شریعت.

ب. آیا تا این حد نادانید که با روح آغاز کردید و اکنون می‌خواهید با تلاش انسانی به مقصد برسید؟ غلاطیان فریب خوردند و فکر ‌کردند که رشد و بلوغ روحانی را می‌توان از طریق تلاش انسانی به جای فقط اعتقاد مستمر و اطاعت از عیسی به دست آورد.

یک) راه دیگر برای بیان پیام پولس به این صورت است: «شما بزرگ‌ترین هدیه -روح‌القدس- را به‌وسیله ایمان دریافت کردید. حال آیا بعد از این نه با ایمان، بلکه با اعتماد به اطاعت از شریعت موسی به راه خود ادامه می‌دهید؟

دو) این امر یکی از تفاوت‌های اساسی بین اصل شریعت و اصل فیض را نشان می‌دهد. به موجب شریعت، ما به‌واسطۀ شایستگی و تلاش خودمان، برکت می‌یابیم و رشد روحانی می‌کنیم اما در سایه فیض، ما به‌واسطۀ ایمان، برکت می‌یابیم و رشد روحانی می‌کنیم. خداوند با شما تحت عهد فیض ارتباط برقرار می‌کند پس ما نباید با اصل شریعت به این رابطه پاسخ دهیم.

ج. همانا نادان هستید؟ این دیدگاه از روی نادانی بود و فریبی از سوی شیطان تا زندگی مسیحی ما را از مسیر خود منحرف کند. اگر او نتواند مانع نجات ما از طریق ایمان شود، آنگاه تلاش خواهد کرد که مانع از برکت و رشد و بلوغ ما توسط ایمان شود.

۳. آیه (‏۴) ‏سؤالی در مورد گذشته: آیا همۀ آنها هیچ بود؟

آیا همه آن چیزها بیهوده بر شما گذشته است؟ مگر اینکه به‌راستی بیهوده بوده باشد!

الف. آیا همه آن چیزها بیهوده بر شما گذشته است؟ گویا غلاطیان (‏شاید وقتی که پولس در میانشان بود) به‌خاطر اصل ایمان رنج برده بودند (‏شاید توسط مسیحیان شریعت‌گرا)‏. آیا گذشتن آنها از اصل ایمان به این معنی بود که رنج گذشته بیهوده بوده‌است؟

یک) ما می‌دانیم که پولس در آن منطقه شکنجه شده بود. اعمال رسولان ۱۴ این موضوع را به‌وضوح بیان می‌کند، (‏حتی آنها پولس را سنگسار کردند و سپس رهایش کردند تا بمیرد).‏ هنگامی‌که یهودیان در شهرهای غلاطیه بودند، پولس و همراهانش به‌شدت توسط یهودیان شکنجه شدند. با اطمینان می‌توان گفت بعضی از این شکنجه‌ها به اجتماعات مسیحی پولس، که در غلاطیه بودند، سرایت کرده بود.

ب. آیا همه آن چیزها بیهوده بر شما گذشته است: شاید ترجمه بهتر این عبارت چنین باشد که «آیا شما بدون هیچ هدفی، چنین تجربیات روحانی فوق‌العاده‌ای داشته‌اید؟» پولس در شگفت بود که آیا همۀ آن عطایای روحانی که دریافت کرده بودند به هیچ وجه ارزش پایداری نداشت، زیرا آنها سعی داشتند با شریعت زندگی کنند نه با ایمان.

۴. آیه (‏۵) ‏پولس از آنها می‌خواهد تا منبع عمل روح را بررسی کنند.

آیا خدا از آن جهت روح را به شما عطا می‌کند و معجزات در میان شما ظاهر می‌سازد که اعمال شریعت را به جا می‌آورید، یا از آن رو که به آنچه شنیدید ایمان دارید؟

الف. آیا خدا از آن جهت روح را به شما عطا می‌کند: چه کسی روح‌القدس را عطا کرد؟ بدیهی است که روح به‌عنوان عطایی از جانب خدا داده شده‌ بود.

ب. معجزات در میان شما ظاهر می سازد که اعمال شریعت را به جا می‌آورید، یا از آن رو که به آنچه شنیدید ایمان دارید:  خداوند روح‌القدس را در پاسخ به ایمان عطا ‌کرد. معجزات توسط ایمان عمل می‌کند. با این حال، غلاطیان فریب این فکر را خوردند که گنج روحانی حقیقی در پیروی خداوند از طریق رابطۀ براساس اعمال حاصل می‌شود.

ج. اعمال شریعت و یا ایمان؟ پولس این عبارت را از غلاطیان ۲:۳ تکرار کرد، زیرا می‌خواست تأکید کند که یک انتخاب وجود دارد و باید یک تصمیم گرفته شود. آن انتخاب چه می‌تواند باشد؟ آیا باور دارید که خدا از آن جهت روح را به شما عطا می‌کند و معجزات در میان شما ظاهر می‌سازد که اعمال شریعت را به جا می‌آورید، یا از آن رو که به آنچه شنیدید ایمان دارید؟ آیا به دلیل شایستگی و تلاش از جانب خداوند متبارک می‌شوید یا به علت ایمان برکت را دریافت می‌کنید؟

یک) روی سخن این آیه کسانی است که فکر می‌کنند برکت‌یافته نیستند. چرا؟ نه به‌خاطر فقدان دعا، نه به این خاطر که آنها به اندازه کافی کار خیر نکرده‌اند؛ بلکه مشکل این بود که ایمان و امید شادی‌بخش و باور خود را به عیسی مسیح، پسر خدا قرار نداده بودند.

دو) روی سخن این آیه کسانی است که برکت‌یافته‌ هستند. چطور؟ برای آنها مغرور بودن به منزله کور بودن بود. آنها برکات را خودشان به دست نیاوردند پس نباید به خود مغرور باشند. آنها باید بیشتر به مسیح نگاه کنند و انتظارات خود را در او قرار دهند.

ابراهیم: نمونه‌ای از شخص پارسا که با ایمان قدم برمی‌داشت.

۱. آیه (‏۶)‏ چگونه ابراهیم در برابر خدا پارسا شد.

چنانکه ابراهیم «به خدا ایمان آورد و این برای او پارسایی شمرده شد.

الف. چنانکه ابراهیم: در میان مسیحیان غلاطیه، مسیحیان یهودی‌زاده که ادعا می‌کردند ابراهیم جد روحانی آنهاست، بر رابطه‌ با خدا براساس اعمال، اصرار می‌ورزیدند. بنابراین، پولس از ابراهیم به‌عنوان مثال از شخصی که فقط از طریق ایمان در برابر خدا پارسا شده بود و نه ایمان به همراه اعمال، نام برد.

یک) «برای رسول خدا بسیار مهم بود که مشخص کند انسان با فیض خدا نجات می‌یابد، نه به‌خاطر دستاوردهای انسانی‌. او ابراهیم را نمونه بسیار خوبی از آن حقیقت یافت.» (‏موریس)

ب. چنانکه ابراهیم «به خدا ایمان آورد و این برای او پارسایی شمرده شد»: پولس در اینجا از پیدایش ۶:۱۵ نقل‌قول کرده ‌است. این آیه به‌وضوح نشان می‌دهد که ایمان ابراهیم برای او پارسایی محسوب می‌شد زیرا او به خدا ایمان آورده بود. پارسایی ابراهیم به این دلیل نبود که او کاری انجام داده بود یا اینکه ختنه شده بود، چرا که دستور ختنه هنوز صادر نشده بود.

یک) پیدایش ۱:۱۵-۶ نشان می‌دهد که ابراهیم اعتماد خود را به خدا، به‌ویژه در وعده خداوند برای دادن فرزند به او که در نهایت مسیح از نسل او متولد شد، قرار داد. خداوند ایمان او را اعتبار بخشید و او را پارسا شمرد. «ابراهیم تنها به این دلیل پارسا نشد که باور داشت خداوند بذر خود را چند برابر خواهد کرد، بلکه به این علت پارسا شد که فیض خداوند را در آغوش کشید و به منجی موعود ایمان داشت.» (‏کالوین)

دو) در اساس دو نوع پارسایی وجود دارد: پارسایی که ما با تلاش‌های خود به دست می‌آوریم و پارسایی که به‌واسطه کار خدا و در زمانی که ایمان می‌آوریم نصیب ما می‌شود. از آنجا که هیچ یک از ما نمی‌تواند به اندازه کافی خوب باشد که به پارسایی کامل برسد، پس باید پارسایی خدا را همان‌طور به دست بیاوریم که ابراهیم آن را به دست آورد: ابراهیم به خدا ایمان داشت.

ج. ابراهیم به خدا ایمان آورد و این برای او پارسایی شمرده شد: این نقل‌قول از پیدایش ۶:۱۵ یکی از واضح‌ترین عبارات کتاب‌مقدس درمورد حقیقت رستگاری به وسیله فیض، تنها از طریق ایمان است. این عبارت کتاب عهدعتیق چهار بار در عهدجدید نقل شده است (‏رومیان۳:۴، رومیان ۹:۴-۱۰ رومیان۲۲:۴ و اینجا در غلاطیان ۶:۳)‏.

یک) رومیان ۹:۴-۱۰ این حقیقت را به‌خوبی آشکار می‌سازد که ابراهیم پیش از آنکه ختنه شود، پارسا شمرده شده بود (‏پیدایش ۱۷)‏. نمی‌توان گفت ابراهیم به سبب اطاعت یا اجرای شریعت یا به جای آوردن مراسم مذهبی پارسا شده بود. تنها ایمان بود که باعث شد خداوند ابراهیم را پارسا بداند.

دو) باید در گفتن اینکه ایمان ابراهیم او را پارسا نساخت، دقت کنیم زیرا این خداوندِ ابراهیم بود که او را پارسا دانست، خداوند ایمان او را برایش پارسایی محسوب کرد. «ایمان او، پارسایی او نبود، اما خداوند چنان به اعمال ایمانی او پاداش ‌داد که او را پارسا محسوب کرد… ایمان برای او پارسایی شمرده شد.» (‏پول)

د. برای او پارسایی شمرده شد: تجربه ابراهیم نشان می‌دهد که خداوند تنها به‌خاطر کاری که عیسی برای ما انجام داد ما را پارسا می‌داند، ما این پارسایی را با ایمان به کار عیسی دریافت می‌کنیم.

یک) موریس درمورد واژه شمرده شدن چنین می‌گوید: «به معنی حساب کردن، محاسبه کردن می‌باشد و ممکن است به مفهوم قرار دادن چیزی در حساب کسی باشد، در اینجا پارسایی به حساب ابراهیم گذاشته شد.»

دو) اگر خداوند ابراهیم را پارسا شمرد، پس ابراهیم نیز باید خود را چنین توصیف کند. این جایگاه او در برابر خداوند بود و او به‌طور حقیقی در برابر خدا پارسا بود و خدا وانمود نمی‌کرد که او پارسا است. خداوند به ما پارسایی تصنعی اهدا نکرد بلکه این پارسایی واقعی در عیسی است.

ه. ایمان به خدا: این جمله بدان معنا نبود که ابراهیم، خدا را (‏همان طور که ما معمولاً از باور به خدا صحبت می‌کنیم)‏ باور داشت. ابراهیم به خدا ایمان داشت. آنهایی که فقط به خدا باور دارند یعنی باور دارند خدا وجود دارد به همان اندازه روحانی هستند که دیوها روحانی هستند (‏یعقوب ۱۹:۲)‏.

یک) البته، ایمان داشتن مفهومی بیش از درست دانستن کلام او دارد (البته که کلام او درست و راست است)‏؛ ایمان داشتن به معنای اعتماد داشتن به خداست.» (‏موریس)

دو) به طور کلی، کاهن‌های عهد باستان در واقعیت ایمان ابراهیم را تحسین نمی‌کردند. آنها معتقد بودند که خداوند او را بسیار دوست می‌داشت، زیرا تصور می‌شد که او شریعت را صدها سال پیش از آنکه حتی شریعتی وجود داشته باشد، به جای می‌آورد. به این دلایل و دلایل دیگر، هنگامی‌که پولس مثال ابراهیم را برای مخالفینش ذکر کرد که باور داشتند ابراهیم تفکر آنها را ثابت کرده‌است، آنان بسیار تعجب کردند. «تأکید پولس بر ایمان ابراهیم برای غلاطیان شگفتی بسیاری به همراه داشت.» (‏موریس)

سه) با این حال، برخی از کاهن‌ها اهمیت ایمان ابراهیم را درک کرده بودند. «جالب توجه است که خود یهودیان عقیده داشتند که ابراهیم به واسطۀ ایمان نجات یافته ‌است. مهیلتا (در Yalcut Simeoni، صفحه ۱، برگ ۶۹) این ادعا را چنین بیان می‌کند: «بدیهی است که ابراهیم نه در این جهان و نه در جهان دیگر نمی‌توانست میراثی داشته باشد، مگر از راه ایمان.» (‏کلارک)

چهار) «ایمان به خدا از برترین پرستش، دعای اول صبح، نخستین اطاعت و مقدم‌ترین قربانی تشکیل می‌شود. بدون ایمان، خدا، جلال، حکمت، حقیقت و فیض خود را در ما هدر می‌داد. نخستین وظیفه انسان این است که به خدا ایمان داشته باشد و با ایمان خود، او را جلال دهد. به یقین ایمان اوج حکمت، پارسایی حقیقی، تنها مذهب واقعی و… است. ایمان به خداوند می‌گوید: من هر آنچه را که می‌گویی باور دارم.» (‏لوتر)

۲. آیه (‏۷)‏ فرزندان حقیقی ابراهیم.

پس می‌بینید کسانی فرزند ابراهيم‌اند که به ایمان تکیه دارند.

الف. پس می‌بینید: تأکیدی واضح است. پولس نکته مهمی را مطرح کرد و از هر یک از خوانندگانش خواست که آن را درک کنند.

یک) «دانستن ضروری است؛ پولس به غلاطیان دستور می‌دهد تا این بخش از حکمت را به دست آورند.» (‏موریس)

ب. کسانی فرزند ابراهيم اند که به ایمان تکیه دارند: از آنجا که ابراهیم به‌واسطۀ ایمان پارسا شمرده شد، نه به‌واسطۀ اعمال، بنابراین ابراهیم پدر کسی بود که به خدا ایمان داشت و پارسا به حساب می‌آمد.

یک) «ممکن است همواره عبارت huioi Abraam را به جای “فرزندان حقیقی ابراهیم”، “بسیاری از فرزندانِ (‏یا ‘پسرانِ’) ‏ابراهیم” ترجمه کنیم.» (‏کول)

ج. فرزند ابراهيم‌اند: این سرزنشی شدید برای مسیحیان یهودی بود که سعی داشتند مسیحیان غیریهودی را تحت شریعت بیاورند. آنها معتقد بودند که برتر هستند زیرا از نسل ابراهیم هستند و شریعت را رعایت می‌کردند. پولس گفت که مهم‌ترین ارتباط با ابراهیم پیوند ژنتیکی و  پیوند اعمال نبود، بلکه پیوند ایمان بود.

یک) این تغییری تکان‌دهنده در تفکر برای این مخالفان خاص پولس بود. آنها به‌طور عمیقی بر این باور بودند که جایگاه خاصی در حضور خداوند دارند زیرا از نظر ژنتیکی از نسل ابراهیم هستند. در آن زمان، بعضی از کاهن‌های یهودی تعلیم می‌دادند که ابراهیم در دروازه‌های جهنم ایستاده است تا مطمئن شود هیچ یک از فرزندانش به طور تصادفی از آنجا عبور نکنند. یحیای تعمید‌دهنده نیز همین عقیده را داشت وقتی که گفت: «و با خود مگویید: ”پدر ما ابراهیم است.“ زیرا به شما می‌گویم خدا قادر است از این سنگ‌ها فرزندانی برای ابراهیم پدید آورد» (‏متی ۹:۳). پولس تأکید کورکورانۀ آنها به رابطه ژنتیکی با ابراهیم را نادرست خواند و نشان داد که آنچه واقعاً اهمیت دارد ایمان به عیسی است.

دو) امروزه نیز همواره چنین طرز فکری وجود دارد و برخی مردم معتقدند خدا آنها را می‌پذیرد چون آنها از خانواده مسیحی هستند. خدا یک پدر است، نه پدر بزرگ؛ هر کس باید خود ایمان به خدا داشته باشد.

د. پسران ابراهیم: این برای مسیحیان غیریهودی که دیگران آنها را «مسیحیان درجه‌ دوم» می‌دانستند، مایه تسلی خاطر بسیار بود. اکنون آنها می‌توانستند بپذیرند که رابطه‌ای واقعی و مهمی با ابراهیم دارند و می‌توانستند خود را پسران ابراهیم بدانند.

یک) متأسفانه مسیحیان این حقیقت باشکوه را به اشتباه درک کرده بودند و آن را در طول قرن‌ها به اشتباه به کار بردند. این آیه‌ای است که بسیاری ادعا می‌کنند در حمایت از الاهیات جایگزین می‌باشد -بدین معنی که خدا به قوم اسرائیل به‌عنوان ملت یا گروه قومی دیگر کاری ندارد و کلیسا از لحاظ روحانی همه وعده‌های داده‌ شده به اسرائیل را به ارث می‌برد.

دو) الاهیات جایگزین در کلیسا صدمات فراوانی به بار آورده ‌است و زمینه را برای آزار و اذیت وحشتناک یهودیان فراهم آورده ‌است. اگر غلاطیان ۷:۳ تنها آیه در انجیل بود که درمورد این موضوع صحبت می‌کرد، شاید جایی برای گفتن این امر وجود داشت که کلیسا به طور کامل جایگزین اسرائیل شده است. اما ما انجیل را با توجه به کل پیام آن درک می‌کنیم و مفهوم یک متن را با توجه به متن‌های دیگر می‌یابیم.

سه) برای مثال، رومیان ۲۵:۱۱ (“که سخت‌دلی بر بخشی از اسرائیل حکمفرما شده است، تا وقتی که شمار کامل غیریهودیان داخل گردند”) ‏به‌وضوح بیان می‌کند که خدا با اسرائیل به‌عنوان ملت یا گروه قومی به شکلی متمایز برخورد نمی‌کند. حتی اگر خداوند فیض نجات‌بخش خود را از اسرائیل به غیریهودیان معطوف کرده باشد، او دوباره آن را برمی‌گرداند. این متن به‌وضوح کسانی را رد می‌کند که اصرار دارند بر اینکه خدا برای همیشه با اسرائیل به‌عنوان قوم خود رفتار می‌کند و اینکه کلیسا اسرائیل جدید است و هر وعده‌ای که به بنی‌اسرائیل در  عهدعتیق داده شده است را به ارث می‌برد.

چهار) ویژگی پایدار وعده‌های داده ‌شده به قوم اسرائیل برای ما یادآوری می‌شود (‏پیدایش ۱۵:۱۳ و پیدایش ۷:۱۷-۸)‏. کار خدا با اسرائیل تمام نشده است و اسرائیل با عنوان کلیسا «روحانی» نشده است. در حالی که تداوم کار خداوند را در سراسر قوم او در تمام نسل‌ها می‌بینیم و از آن لذت می‌بریم، هنوز تفاوتی بین اسرائیل و کلیسا وجود دارد که پولس به‌خوبی آن را درک کرد.

پنج) همه کسانی که به عیسی‌مسیح ایمان دارند فرزندان ابراهیم هستند؛ اما ابراهیم پسران روحانی و پسران ژنتیکی خود را دارد و خداوند برای هر دو طرح و جایگاهی دارد. با این حال هیچ‌کس نمی‌تواند انکار کند که بسیار مهم‌تر است که پسر روحانی ابراهیم باشیم تا پسر ژنتیکی او.

۳. آیات (۸-۹) ‏این برکت پارسایی به‌واسطۀ ایمان برای همه ملت‌ها است.

و کتاب چون پیشتر دید که خدا غیریهودیان را بر پایه ایمان پارسا خواهد شمرد، از این رو، پیشاپیش به ابراهیم بشارت داد که «همه قوم‌ها به‌واسطه تو برکت خواهند یافت.» و پس آنها که به ایمان اتکا دارند، با ابراهیم ایماندار برکت می‌یابند.

الف. و کتاب: پولس از کتاب‌مقدس حرف می‌زد. او قبلاً از تجربه شخصی خود و از تجربه خود در مورد مسیحیان غلاطیه سخن گفته بود. اما این متن حتی مهم‌تر است، زیرا نشان می‌دهد که چگونه تعلیم پولس با توجه به خود کتاب‌مقدس درست است.

یک) این برای پاسخ مخالفان پولس بود که گفتند، «اینها که فقط تجربیات شخصی پولس هستند، از طریق کتاب‌مقدس این امر را اثبات کن.» پولس کاملاً آماده پذیرش این چالش بود.

دو) و کتاب چون پیشتر دید…خواهد شمرد… بشارت داد: به طور قابل‌ملاحظه‌ای، پولس از کتاب‌مقدس به صورت مجازی به‌عنوان شخصی یاد کرد که پیش‌بینی می‌کند، موعظه می‌کند و سخن می‌گوید. این جمله نشان می‌دهد که پولس با اطمینان انجیل را کلام خدا می‌داند. پولس معتقد بود که وقتی کتاب‌مقدس سخن می‌گوید درحقیقت خداوند سخن می‌گوید.

سه) «پولس از صنعت ادبی جانبخشی درمورد کتاب‌مقدس استفاده کرد.» (‏موریس)‏ «او خیلی عالی درمورد کتاب‌مقدس سخن گفت و آن را Cor et animam Dei یعنی قلب و روح خدا نامید.» (‏ترپ)

ب. به ابراهیم بشارت داد که همه قوم‌ها به‌واسطه تو برکت خواهند یافت: پولس مشاهده کرد که حتی در زمان ابراهیم نیز معلوم بود که برکت نجات از طریق ایمان برای همه ملت‌ها، هم برای یهودیان و هم برای غیر‌یهودیان در نظر گرفته شده است، زیرا خداوند می‌گوید همه قوم‌ها به‌واسطه تو برکت خواهند یافت (پیدایش۳:۱۲).

یک) هدف این بود که این تفکر از بین برده شود که یک غیریهودی باید قبل از مسیحی شدن، یهودی شود. اگر چنین چیزی لازم بود، خداوند هرگز نمی‌گفت که این فیض در میان همه قوم‌ها گسترش خواهد یافت، زیرا در آن صورت غیریهودیان باید بخشی از قوم اسرائیل می‌شدند تا نجات یابند.

دو) دیدگاه این است که انجیل به میان قوم‌ها می‌رود، نه اینکه قوم‌ها بیایند و به اسرائیل وارد شوند.

ج. پس آنها که به ایمان اتکا دارند، با ابراهیم ایماندار برکت می‌یابند: برکتی که ما با ابراهیم ایماندار به دست می‌آوریم برکت ثروت و قدرت فراوان نیست، هر چند که ابراهیم بسیار ثروتمند و قدرتمند بود. این برکت چیزی بسیار ارزشمندتر است: این برکت پارسا شدن در برابر خدا از طریق ایمان است.

یک) «ایمان پدران، ایمان به مسیحی بود که می‌بایست بیاید، در حالی که ایمان ما به مسیحی است که آمده‌ است.» (‏لوتر)

دو) «آنها که به ایمان اتکا دارند، کسانی هستند که مشخصۀ ایشان ایمان است؛ نه این که بعضی وقت‌ها دلشان می‌خواهد باور داشته باشند بلکه باور داشتن رفتار همیشگی آنهاست؛ ایمان ویژگی‌ آنها است.» (‏موریس)

 شریعت در پرتو عهدعتیق و عهدجدید.

۱. آیه (‏۱۰)‏ عهدعتیق می‌گوید شریعت موسی یک لعنت به بار می‌آورد.

زیرا آنان که بر انجام اعمال شریعت تکیه دارند، همگی زیر لعنت‌اند، چرا که نوشته شده است: «ملعون باد هر که در به جا آوردن تمام آنچه در کتاب شریعت نوشته شده ثابت نماند.

الف. زیرا آنان که بر انجام اعمال شریعت تکیه دارند: پولس در اینجا کسانی را مخاطب قرار داد که فکر می‌کردند اجرای شریعت می‌تواند به آنها این حق را بدهد که در برابر خداوند پارسا باشند.

یک) گذار از ابراهیم ایماندار (‏غلاطیان ۹:۳)‏ به سمت کسانی که بر انجام اعمال شریعت تکیه داشتند، هدفی داشت. «حتی اگر بزرگ خانواده فقط به‌خاطر ایمان خود مورد قبول خداوند قرار ‌گرفت، پس نتیجه می‌گیریم چه بسا انسان‌های فانی با انجام اعمال نیک به منظور پذیرفته شدن در حضور خدا شکست خواهند خورد و موفق نخواهند شد.» (‏موریس )

دو) «ریاکارانِ شریعت‌گرا کسانی هستند که به دنبال به دست آوردن پارسایی با اجرای مکانیکی اعمال خوب هستند در حالی که قلبشان از خدا دور است. آنها مانند نجار احمقی عمل می‌کنند که وقتی خانه می‌سازد اول با ساختن سقف شروع به کار می‌کند.» (‏لوتر)

ب. زیرا آنان که بر انجام اعمال شریعت تکیه دارند، همگی زیر لعنت‌اند: مسیحیان یهودی که معتقد بودند غیریهودیان ابتدا باید تحت شریعت موسی زندگی کنند، فکر می‌کردند تنها راه برکت همین است. پولس جسورانه اعلام کرد آنها با تکیه بر شریعت، به جای برکت، زیر لعنت قرار خواهند گرفت.

یک) سخت نیست که ببینیم چطور این مسیحیان باور داشتند که زندگی تحت شریعت، برکت به ارمغان می‌آورد. آنها می‌توانستند در عهدعتیق متونی را مطالعه کنند که از این اندیشه پشتیبانی می‌کرد. مزامیر ۱:۱۱۹ می‌گوید: «خوشا به حال آنان که در راستی گام برمی‌دارند و از شریعت خداوند پیروی می‌کنند.» مزامیر ۱:۱-۲ می‌گوید: «خوشا به حال کسی که در مشورت شریران گام نزند و در راه گنهکاران نایستد و در محفل تمسخرگران ننشیند؛ بلکه رغبتش در شریعت خداوند باشد و شبانه‌روز در شریعت او تأمل کند.»

دو) ما باید بفهمیم که شریعت چگونه می‌تواند برکت به همراه بیاورد. اول، می‌بینیم که کلمه شریعت به دو معنی در انجیل استفاده می‌شود. گاهی اوقات به معنای «شریعت موسی است با تمام احکام خود، که انسان برای آنکه مورد تأیید خدا قرار بگیرد باید از آن اطاعت کند.» گاهی اوقات در مفهوم بسیار کلی به معنای «کلام خدا» مورد استفاده قرار گرفته است. بیشتر مواقع که عهدعتیق از شریعت صحبت می‌کند، از آن به مفهوم کلی کلام خدا برای ما سخن می‌گوید. همانطور که مزامیر ۹۷:۱۱۹ می‌گوید: «شریعت تو را چقدر دوست می‌دارم! تمامی روز تفکر من است.» در اینجا منظور مزمورنویس چیزی بیش از شریعت موسی است. تمام منظور او کلام خدا بود. با دیدن این امر درک می‌کنیم که چطور کتاب‌مقدس پر از ستایش شریعت است. دوم، ما زمانی که شریعت را حفظ می‌کنیم مبارک می‌شویم زیرا به آن مانند «دفترچه راهنما» برای زندگی خود نگاه می‌کنیم. در زندگی به شیوه‌ای که خداوند می‌گوید و اجرای «توصیه‌های خالق» برکتی ذاتی و درونی نهفته است.

سه) وقتی پولس گفت آنان که بر انجام اعمال شریعت تکیه دارند، همگی زیر لعنت‌اند، منظورش این نبود که شریعت بد است یا کلام خدا اشتباه است. منظور او به‌وضوح این بود که خداوند هرگز قصد نداشت شریعت، روشی باشد که ما را درحضور او پارسا کند. او می‌دانست که ما هرگز نمی‌توانیم شریعت را حفظ کنیم و به همین دلیل نظام قربانی کفاره را در کنار شریعت قرار داد و کل نظام قربانی کردن چشم به راه کاری بود که عیسی روی صلیب برای ما انجام می‌داد.

ج. ملعون باد هر که در به جا آوردن تمام آنچه در کتاب شریعت نوشته شده ثابت نماند: پولس برای اثبات این نظر خود از تثنیه ۲۶:۲۷ نقل کرد. عهدعتیق به خودی خود به ما نشان می‌دهد که اگر ما تمام آنچه را در شریعت است نگه نداریم و به خوبی آنها را انجام ندهیم، زیر لعنت هستیم.

یک) در این جمله کلمات تمام و به جا آوردن مهم هستند. برای اینکه خداوند شما را براساس شریعت بپذیرد، شما ابتدا باید شریعت را به جا آورید. نه تنها آن را بدانید، نه تنها آن را دوست داشته باشید، نه تنها آن را تعلیم دهید، نه تنها آن را بطلبید، بلکه باید آن را به جا آورید. بعد شما باید تمام احکام آن را انجام دهید نه مقداری از احکام بلکه تمام آنها را. نه تنها زمانی که ۱۸ سالگی و یا ۴۰ سالگی را رد کردید، بلکه در تمام عمر خود باید تمام احکام آن را به جا آورید. تثنیه ۲۶:۲۷ به طور خاص می‌گوید که برای اینکه به‌واسطۀ شریعت پارسا شوید،  باید تمام احکام آن را به جا آورید.

دو) تمام آنچه معناهای مختلقی دارد. بدان معنی است که باوجود اینکه بعضی از گناهان بدتر از دیگر گناهان هستند اما در برابر چنین خدای بزرگی هیچ گناه کوچکی وجود ندارد. «به جای آورندگان یهودی شریعت از تخلفات کوچک چشم‌پوشی می‌کنند. ولی پولس چنین نمی‌کند.» (‏موریس)

سه) «شایان ‌ذکر است که در هیچ نسخه چاپ‌شده از کتاب‌مقدس عبری، کلمه col, «تمام» در تثنیه۲۶:۲۷ دیده نمی‌شود، اما پولس رسول در اینجا با کلمه «تمام» پاسخ می‌دهد. جروم قدیس (St. Jerome) می‌گوید که یهودیان آن را حذف کردند، تا مبادا به نظر برسد که آنها ملزم به اجرای همه چیزهایی هستند که در کتاب شریعت نوشته شده‌ است. در اصالت این امر هیچ دلیلی برای شک و تردید وجود ندارد: این کلمه در شش نسخه خطی MSS. of Kennicott و De Rossi در متن سامری، در چند نسخه از تارگوم، در سپتواجنت (هفتادتنان)، و در نقل قولی که این جا توسط پولس رسول نوشته شده است وجود دارد و در آن هیچ گونه تفاوتی در نسخه خطی و در نسخه‌های دیگر به چشم نمی‌خورد.» (‏کلارک)

د. همگی ملعون باد: پولس در اینجا منظور عمیقی دارد؛ آن لعنت ما را نابود می‌کند. اگر شما تحت اعمال شریعت هستید، تنها راهی که می‌توانید با آن در برابر خداوند مورد تأیید و مبارک قرار بگیرید، این است که شریعت را به جا آورید، نه کم بلکه به طور کامل آن را به جا آورید. اگر چنین نکنید، ملعون می‌شوید.

یک) ملعون کلمه‌ای است که از دید ما عجیب به نظر می رسد. با این حال، در کتاب‌مقدس، ایده لعن شدن مهم و ترسناک است زیرا به معنای لعن شدن توسط خداوند است. نه تنها ملعون توسط انتخاب‌های بد خودمان، نه تنها توسط این دنیای شرور، نه تنها توسط شیطان، بلکه توسط خدا ملعون شده است. او تنها کسی است که شما نمی‌خواهید توسط او لعنت شوید.

۲. آیه (‏۱۱) ‏عهدعتیق می‌گوید از طریق ایمان می‌توان در جایگاه پارسایی در حضور خدا ایستاد، نه از طریق شریعت.

واضح است که هیچ‌کس به‌واسطه شریعت نزد خدا پارسا شمرده نمی‌شود، زیرا «پارسا به ایمان زیست خواهد کرد.»

الف. واضح است که هیچ ‌کس به‌واسطه شریعت نزد خدا پارسا شمرده نمی‌شود: پولس قبلاً این نکته را در کتاب‌مقدس با بررسی زندگی ابراهیم ثابت کرده بود (‏غلاطیان ۵:۳-۹)‏. در این هنگام، وی بخش دیگری از عهدعتیق، یعنی حبقوق ۴:۲ را نقل کرد تا به ما یادآوری کند تنها با ایمان زندگی کنید و نه با شریعت.

یک) یهودیان احساس می‌کردند که چون کسی نمی‌تواند شریعت را به‌طور کامل نگاه دارد، پس نجات نمی‌تواند از طریق حفظ شریعت حاصل شود. به همین دلیل بود که آنها بر رابطۀ خونی خود با ابراهیم تأکید کردند و به شایستگی ابراهیم برای نجات آنها اعتماد کردند زیرا احساس می‌کردند که بر اساس شایستگی خود نمی‌تواند پارسا شمرده شوند.

ب. پارسا به ایمان زیست خواهد کرد: این متن کوتاه از سوی حبقوق نبی یکی از مهم‌ترین و بهترین نقل‌قول‌های عهدعتیق در عهدجدید است. پولس در اینجا از آن استفاده کرد تا نشان دهد پارسا فقط با ایمان زندگی می‌کند، نه با شریعت. تحت شریعت بودن راه رسیدن به خدا نیست، بلکه فقط زندگی با ایمان راه صحیح است.

 یک) اگر مشخص شود که شما در برابر خداوند، پارسا، یعنی پذیرفته شده‌اید، این کار را با زندگی بر اساس ایمان انجام داده‌اید. اگر زندگی شما به تمامی تحت شریعت است، پس خدا شما را نمی‌پذیرد.

ج. پارسا با ایمان زیست خواهد کرد: هر کلمه‌ای در حبقوق ۴:۲ مهم است و خداوند آن را سه بار در عهدجدید نقل می‌کند تا معنای کاملش را نشان دهد.

یک) در رومیان ۱۷:۱، هنگامی‌که پولس همین مطلب را از حبقوق ۴:۲ نقل کرد، تأکید پولس بر ایمان بود. «پارسا با ایمان زیست خواهد کرد.»

دو) در عبرانیان ۳۸:۱۰، زمانی که نویسنده عبرانیان این متن را از حبقوق ۴:۲ نقل کرد، تأکید بر کلمه «زیست خواهد کرد» بود. «پارسا به ایمان زیست خواهد کرد

سه) در اینجا در غلاطیان ۱۱:۳، هنگامی‌که پولس از حبقوق ۴:۲ نقل‌قول کرد، تأکید بر کلمه «پارسا» است. «پارسا به ایمان زیست خواهد کرد.»

۳. آیه (‏۱۲)‏ عهدعتیق می‌گوید پذیرفته شدن در حضور خداوند از طریق شریعت باید از طریق زندگی واقعی در اطاعت از شریعت به دست آید، نه فقط تلاش کردن.

اما شریعت بر ایمان متکی نیست، بلکه «کسی که اینها را به عمل آورد، به‌واسطه آنها حیات خواهد داشت.»

الف. اما شریعت بر ایمان متکی نیست: بعضی از مسیحیان یهودی ممکن است به پولس بگویند، «ببین، من طبق شریعت هر کاری از دستم بر بیاید می‌کنم و اجازه می‌دهم که ایمان بقیه چیزها را بپوشاند. خداوند به عمل من، به کوشش من، به نیت خیر من به‌عنوان پارسایی نگاه خواهد کرد. مهم این است که من واقعاً در حال تلاش هستم.» پولس از طریق خود عهدعتیق ثابت کرد که تنها این کافی نیست. نه؛ مسیرهای پذیرفته شدن توسط شریعت و ایمان با هم پیش نمی‌روند، زیرا شریعت بر ایمان متکی نیست.

ب. کسی که اینها را به عمل آورد، به‌واسطه آنها حیات خواهد داشت: نقل‌قول از لاویان ۵:۱۸ روشن است. اگر می‌خواهید طبق شریعت زندگی کنید، باید تمام احکام آن را انجام دهید. نه اینکه فقط تلاش کنید که این اعمال را انجام دهید و یا فقط قصد انجام آن را داشته باشید و حتی فقط بخواهید اعمال شریعت را انجام دهید، بلکه فقط کسی که به‌طور کامل انجام بدهد، به‌واسطه آنها حیات خواهد داشت.

یک) خیلی آسان است که خودمان را با نیت‌های خوب خود تسلی دهیم و فکر کنیم همه چیز به خوبی و خوشی است؛ اما اگر می‌خواهیم جایگاه خود را در حضور خداوند بیابیم، نیت خوب هرگز کافی نیست. تلاش خوب کافی نیست. تنها عملکرد کامل مهم خواهد بود.

دو) این متن از لاویان ۵:۱۸ اصل دیگری است که اغلب از عهدعتیق نقل شده است. نحمیا (‏نحمیا ۲۹:۹)‏ آن را در دعای بزرگ خود برای بنی‌اسرائیل نقل کرد. خداوند از طریق حزقیال آن را نقل کرد (‏حزقیال ۱۱:۲۰ ،۲۱،۱۳)‏. پولس نیز دوباره در رومیان ۵:۱۰ آن را نقل می‌کند‏.

سه) تأثیر استفاده پولس از کتاب‌مقدس در غلاطیان ۱۰:۳-۱۲ بسیار زیاد است.  می‌دانیم که در واقع شریعت را اجرا نمی‌کنیم. می‌دانیم که در واقع تمام شریعت را انجام نمی‌دهیم و می‌دانیم که شریعت ما را ملعون ساخته است. غلاطیان  ۱۰:۳-۱۲ حامل خبر بدی است؛ حالا پولس شروع می‌کند به توضیح دادن خبر خوش.

۴. آیات (‏۱۴-۱۳) ‏عیسی ما را از لعنت شریعت نجات می‌دهد.

مسیح به جای ما لعن شد و این گونه ما را از لعنت شریعت باز خرید کرد، زیرا نوشته شده که هر که به دار آویخته شود ملعون است. او چنین کرد تا برکت ابراهیم در مسیح عیسی نصیب غیر‌یهودیان گردد، و تا ما آن روح را که وعده داده شده بود، از راه ایمان دریافت کنیم.

الف. مسیح به جای ما لعن شد و این گونه ما را از لعنت شریعت باز خرید کرد: چون ما به‌طور کامل شریعت را به انجام نرساندیم، شریعت ما را زیر آن لعنت قرار داد. اما حالا مسیح ما را از لعنت شریعت باز خرید کرد. منظور بازخرید کردن «برگشت دادن» یا «خرید یک محصول خاص» است. این فقط نجات دادن نیست؛ بهای نجات را هم پرداخت می‌کند. عیسی ما را از لعنت شریعت باز خرید کرد.

یک) به بیان ساده، در عیسی، ما دیگر زیر لعنت نیستیم. غلاطیان ۱۰:۳-۱۲ بیان کرد که ما ملعون بودیم، اما دیگر لعنت شده نیستیم و این  فقط به فیض عیسی مسیح است که مارا از لعنت بازخرید کرد.

دو) بازخرید یک باور مهم است. «باز خرید شدن اشاره به پرداخت قیمتی دارد که گناهکاران را آزاد می‌کند.» (‏موریس)‏ بازخرید از شیوه‌های جنگ در دوران باستان منشأ می‌گیرد. پس از یک نبرد، فاتحان تعدادی از شکست‌خوردگان را دستگیر می‌کردند. در میان شکست‌خوردگان، افراد فقیر به‌طور معمول به‌عنوان برده فروخته می‌شدند، اما ثروتمندان و مردان مهم، که در کشور خود مهم بودند، برای گرفتن فدیه (خون‌بها) زندانی می‌شدند. وقتی برای اشخاص مهم در سرزمین مادری آنها قیمت تعیین می‌شد، آن هزینه باید به فاتحان پرداخت می‌شد و اسیران آزاد می‌شدند. این فرآیند، بازخرید نامیده می‌شد و بهای آن نیز فدیه (خون‌بها) نامیده می‌شد.

سه) این تصویر در زمینه‌های دیگر نیز شکل گرفته بود. زمانی برده‌ای آزاد می‌شد که به وسیله یکی از بستگان و شاید هم به وسیله کار سخت خود، خریداری می‌شد و  این امر «بازخرید» نامیده ‌شد. «گاهی معامله در معبدی صورت می‌گرفت و متنی در دیوار حک می‌شد تا همه بدانند که این برده سابق اکنون مردی آزاد و قابل استرداد است. یا مردی که محکوم به مرگ است ممکن است با پرداخت بهایی آزاد شود، و این «بازخرید» در نظر گرفته می‌شد. از همه مهم‌تر، عیسی ما را از شکست، از بردگی و از حکم مرگ بازخرید کرد تا به‌عنوان پادشاه و کشیش برای همیشه با او حکومت کنیم.

ب. برای ما یک لعنت است: این جمله توضیح می‌دهد که چگونه عیسی بهای نجات ما را پرداخت کرد. او به‌خاطر ما ملعون شد. او در جای ما قرار گرفت و آن لعنتی که ما سزاوارش بودیم را بر خود گرفت.

یک) این موضوع به ما کمک می‌کند تا بفهمیم هزینه‌ای که مسیح پرداخت تا ما را از لعنت شریعت نجات دهد، بهای جان خود بود. می‌دانیم که مردم مسیح را که بر صلیب آویخته شده بود لعن می‌کردند؛ اما این امر هرگز قابل مقایسه با این حقیقت نیست که او از جانب خدای پدر نیز لعن شد. مسیح خود را در معرض لعنت قرار داد تا کسانی که زیر لعنت بودند را نجات دهد.

دو) «پولس نمی‌گوید مسیح باعث لعنت خودش شده‌ بود. تأکید او بر این دو کلمه است: «برای ما». مسیح شخصاً بی‌گناه بود و سزاوار آویخته شدن بر روی صلیب نبود. اما چون به جای دیگران که گناهکار بودند، قرار گرفت مانند هر گناهکار دیگری به صلیب کشیده شد.» (لوتر)

سه) «هر گناهی که من، شما و همۀ ما مرتکب شده‌ایم یا مرتکب می‌شویم گویی گناهان مسیح هستند، گویی او خود مرتکب آنها شده است. گناهان ما باید گناهان مسیح باشند، وگرنه برای همیشه نابود خواهیم شد.» (‏لوتر)

ج. زیرا نوشته شده که هر که به دار آویخته شود ملعون است: چه وقت عیسی این بها را پرداخت می‌کند؟ این اصل در تثنیه ۲۳:۲۱ نشان می‌دهد عیسی هنگامی که بر صلیب آویخته شد لعنت را بر خود گرفت و این تحقق وعده تثنیه ۲۳:۲۱ هست که هر کسی که اعدام می‌شوند نه فقط خود اعدام بلکه اجسادشان به‌طور علنی برای شرم آنها رها می‌شود، لعنت می‌گردند.

یک) این متن به مصلوب شدن (‏که یهودیان آن را به کار نمی‌بردند)‏ اشاره‌ای نداشت، بلکه اشاره داشت به مجرمی که اعدام شده بود و جسدش بر درخت یا تیر چوبی آویخته شده بود. اما در عهدجدید، صلیب اغلب معادل دار نامیده می‌شد و شکی نیست که این همان چیزی است که پولس در اینجا در ذهن دارد.» (‏موریس)

دو) به دار آویخته شود: در دیدگاه مردم اسرائیل باستان، چیزی بدتر از محکوم شدن به مرگ وجود داشت و آن محکوم شدن به مرگ و رها کردن جسد در حالت برهنه برای تحقیر و از بین رفتن توسط حیوانات و پرندگان بود. وقتی که می‌گوید بر دار آویخته شود، تصویر اعدام شدن از طریق خفه شدن را ترسیم نمی‌کند؛ بلکه بیشتر به مفهوم «آویختن» جسد بر درخت یا جایی مرتفع بود تا اعدام و رسوایی آن شخص بر همگان آشکار شود.

سه) با این همه، اگر کسی اعدام شود و شایسته چنین ننگ و شرمی تلقی شود، خفت و خواری برای خاطره و خانواده او نباید بیش از حد باشد. تثنیه ۲۳:۲۱ همچنین می‌گوید که «جسدش در طول شب بر دار نماند.» این روشی بود که حتی شدیدترین حکم‌ها نیز  با ترحم انجام می‌شد. به طرز جالبی، این کار درمورد عیسی نیز انجام شد و قبل از اینکه شب به‌طور کامل فرا برسد از صلیب پایین کشیده شد (‏یوحنا ۳۱:۱۹-۳۳)‏.

د. او چنین کرد تا برکت ابراهیم در مسیح عیسی نصیب غیر یهودیان گردد: عیسی لعنتی را بر خود گرفت که ما سزاوار آن بودیم و از طریق این کار او می‌توانیم در برکات ابراهیم که هرگز شایستگی آن را نداشتیم، شریک شویم. عیسی تنها لعنت را برعهده نگرفت، بلکه او کار بزرگتری انجام داد، او برکتی را به ما رساند که ما سزاوار آن نبودیم.

یک) برکت ابراهیم همان دعای برکت است که پولس در غلاطیان ۸:۳-۹ توصیف کرده‌است: برکت پارسا شمرده شدن در حضور خدا از طریق ایمان و نه اعمال.

ه‍ـ. تا نصیب غیر یهودیان گردد: این متن به ما می‌گوید که برکت ابراهیم به چه کسی می‌رسد. منظور پولس این نبود که این برکت تنها مربوط به غیریهودیان می‌شود، گویی یهودیان از این امر مستثنی بودند، بلکه منظور این است که در مسیح عیسی نصیب غیر یهودیان می گردد.

یک) عبارت در مسیح عیسی مهم است. برکت ابراهیم به این دلیل که آنها غیریهودی بودند، حاصل نشد. همان طور که برکت پارسا شمرده شدن در برابر خدا به قوم یهود به این دلیل که آنها فقط یهودی بودند، نمی‌رسد. همه قوم‌ها، چه یهودی و چه غیریهودی مانند در عیسی‌مسیح یکی هستند و نه با تلاش انسانی خود، بلکه به‌واسطه ایمان به پسر خدا.

و. تا ما آن روح را که وعده داده شده بود، از راه ایمان دریافت کنیم: این جمله بدان معنی است که این برکت در عیسی به‌واسطۀ ایمان و نه پیروی از اصل شریعت به ما تعلق گرفت. این وعده به دست نیامده است، بلکه دریافت شده است.

۵. آیات (‏۱۸-۱۵)‏ ماهیت ثابت عهد خدا با ابراهیم.

ای برادران، بگذارید از زندگی روزمره مثالی بیاورم. هیچ‌کس نمی‌تواند حتی عهدی بشری را که رسمیت یافته باشد ، لغو کند یا چیزی بدان بیفزاید. حال، وعده‌ها به ابراهیم و به نسل او داده شد. نمی‌گوید «و به نسل‌ها،» چنانکه گویی درباره بسیاری باشد، بلکه می‌گوید «به نسل تو» که مقصود یک تن یعنی مسیح است. سخن من این است: شریعتی که چهارصد و سی سال بعد آمد، عهدی را که خدا پیشتر بسته بود لغو نمی‌کرد، به گونه‌ای که وعده باطل گردد. زیرا اگر میراث بر شریعت استوار باشد، دیگر بر وعده استوار نیست؛ اما خدا آن را از راه وعده به ابراهیم عطا فرمود.

الف. ای برادران، بگذارید از زندگی روزمره مثالی بیاورم: پولس ابتدا این اصل را اثبات کرد که وقتی عهدی در میان انسان‌ها بسته می‌شود با وجود اینکه عهدی انسانی است  اما محکم و استوار است و هیچ‌کس نمی‌تواند عهد را لغو کند. در اینجا سخن پولس در مورد عهد میان انسان‌ها نیست، بلکه منظور پولس این است که بگوید: «پیمان و عهد خدا بسیار بیشتر از عهد انسانی قطعی است.»

یک) اما نباید به اولین کلمه غلاطیان ۱۵:۳ یعنی ای برادران بی‌توجهی کنیم. به همان اندازه که مخالفان پولس در غلاطیه سرسخت و خطرناک بودند، برادران او نیز همین‌طور بودند. او با آنها روبه‌رو می‌شود و آنها را همچون برادر متقاعد می‌کند.

ب. حال، وعده‌ها به ابراهیم و به نسل او داده شد: در پیدایش ۱۸:۲۲، خداوند به ابراهیم وعده داد که از نسل او همه ملل زمین برکت می‌یابند. پولس معتقد است که از ضمیر مفرد برای نسل استفاده می‌شود، نه جمع. نکته روشن است: «و به نسل تو،» که مسیح است. خداوند اشاره به یکی از نوادگان خاص ابراهیم دارد، نه همه نوادگان او.

ج. زیرا اگر میراث بر شریعت استوار باشد، دیگر بر وعده استوار نیست؛ اما خدا آن را از راه وعده به ابراهیم عطا فرمود: اگر میراثی که به ابراهیم پیشنهاد شد بر پایه شریعت می‌بود، آنگاه ممکن بود دائمی نباشد، زیرا حداقل تا حدودی، به این بستگی داشت که ابراهیم شریعت را حفظ کند. اما از آنجا که این میراث بر پایه وعده‌ای بود که خداوند به او داده‌ بود، این میراث قطعی و همیشگی است.

د. اما خدا آن را از راه وعده به ابراهیم عطا فرمود: عبارتعطا فرمود در اینجا ترجمه کلمه یونانی  kecharistai است که از منشأ کلمه یونانی charis به معنی فیض است. بخشش خداوند به ابراهیم، بخشش رایگان فیض بود. زمان این فعل نشان می‌دهد که عطا دائمی است.

یک) «یهودیان می‌توانستند از موسی نقل کنند؛ پولس در جواب از ابراهیم نقل می‌کرد. بگذارید از شریعت نقل قول کنند؛ او وعده را نقل خواهد کرد. اگر آنها به قرن‌ها سنت و تاریخ غرورآمیز شریعت موسی افتخار می‌کردند، او عهدی بزرگتر با ابراهیم، که قرن‌ها قدمت دارد را یادآوری خواهدکرد.» (‏کول)

 مقصود شریعت به ما کمک می‌کند تا آزادی خود را از شریعت درک کنیم.

۱. آیات (‏۲۱-۱۹)‏ شریعت به دلیل نافرمانی انسان صادر شد.

پس مقصود از شریعت چه بود؟ شریعت به سبب نافرمانی‌ها افزوده شد، آن هم تنها تا زمانی که آن نسل، که وعده به او اشاره داشت، بیاید. شریعت به وسیله فرشتگان و به دست واسطه‌ای مقرر گردید. اما هیچ واسطه‌ای تنها نماینده یک طرف نیست، حال آنکه خدا یکی است پس آیا شریعت بر خلاف وعده‌های خداست؟ به هیچ روی! زیرا اگر شریعتی داده شده بود که می‌توانست حیات ببخشد، در آن صورت به یقین پارسایی نیز از راه شریعت فراهم می آمد.

الف. پس مقصود از شریعت چه بود؟ شریعت به سبب نافرمانی‌ها افزوده شد: بخشی از دلیل ارائه شریعت، جلوگیری از تخطی انسان از طریق مشخص کردن معیارهای مقدس خداوند بود. خداوند مجبور بود معیارها را به ما بدهد تا قبل از آمدن مسیح خود را از بین نبریم. اگرچه شریعت نیز به دلیل نافرمانی‌ها افزوده شد؛ شریعت همچنین با مشخص کردن یک معیار، عصیان فطری انسان را به اثبات ‌رساند و نیاز ما را به نجات در عیسی‌مسیح به روشنی نشان داد (‏رومیان ۵:۷-۸)‏.

ب. آن هم تنها تا زمانی که آن نسل، که وعده به او اشاره داشت، بیاید: بنابراین قرار بود شریعت ما را برای کار مسیح آماده کند، تا اینکه نسل ابراهیم (‏عیسی)‏ بیاید. این طور نیست که شریعت موسی با آمدن عیسی باطل شود (‏عیسی گفت برای تحقق و نه منسوخ کردن شریعت آمده‌ است، متی ۱۷:۵) اما شریعت موسی دیگر زمینه نزدیک شدن ما به خدا نیست.

ج. شریعت به وسیله فرشتگان و به دست واسطه‌ای مقرر گردید: با توجه به سنت‌های قدیمی، طبق گفته پولس، شریعت توسط فرشتگان به موسی در کوه سینا تحویل داده شد. فرشتگان «واسطه» موسی بودند وقتی که او شریعت را از خداوند دریافت می‌کرد.

د. اما هیچ واسطه‌ای تنها نماینده یک طرف نیست، حال آنکه خدا یکی است: ‏موسی ‏به‌ واسطه بین خود و خدا نیاز داشت، اما ما نیازی به ‌واسطه بین خود و عیسی نداریم زیرا او واسطه ما است. شریعت یک توافقنامه دو جانبه بود که توسط واسطه‌ها به وجود آمده بود. نجات در مسیح به واسطۀ ایمان طبق وعده دریافت می‌شود.

یک) جیمز مونتگومری بویس، غلاطیان ۲۰:۳ را «مبهم‌ترین آیه در غلاطیان، شاید هم کل عهدجدید» خواند. مفسر دیگری گفت که او بیش از ۲۵۰ تفسیر مختلف از این آیه را مطالعه کرده‌است؛ یک مفسر دیگر این رقم را به ۳۰۰ تفسیر افزایش داد.

دو) «به نظر می‌رسد که باور عمومی بر این باشد که وعده باید برتر از شریعت در نظر گرفته شود، زیرا شریعت دو طرفه است. شریعت با واسطه انجام شد و به آن معناست که انسان یک طرف آن بوده است. از سوی دیگر، عهد یک جانبه است و انسان طرف آن نیست.» (بویس)

ه‍ـ. آیا شریعت بر خلاف وعده های خداست؟ به هیچ روی! شریعت نه چیز بدی است، و نه مخالف وعدۀ خداوند است. مشکل شریعت ناتوانی آن در قدرت بخشیدن به کسانی است که می‌خواهند آن را به جای آورند. اگر شریعت می‌توانست حیات ببخشد، پس می‌توانست پارسایی را به ارمغان بیاورد. اما شریعت موسی حیات را به ارمغان نمی‌آورد؛ تنها فرامین را بیان می‌کند، به ما می‌گوید باید آن را حفظ کنیم و اگر فرامین را بشکنیم عواقب آن را به ما می‌گوید.

یک) «افراد احمق اما عاقل از نظر خودشان به این نتیجه می‌رسند: اگر شریعت، پارسایی را حاصل نمی‌کند پس به هیچ دردی نمی‌خورد. نظر شما چیست؟ چون پول، پارسایی حاصل نمی‌کند پس می‌گویید آن هم به هیچ دردی نمی‌خورد؟ چون چشم پارسایی حاصل نمی‌کند، پس بهتر است آنها را از کاسه در بیاوریم؟ به همین روی چون شریعت پارسایی حاصل نمی‌کند پس فاقد ارزش است.» (‏لوتر)

۲. آیه (‏۲۲) ‏تصویر اسارت ما به وسیله گناه.

اما کتاب اعلام داشت که همه در بند گناه اسیرند، تا آنچه وعده داده شده بود بر پایه ایمان به عیسی مسیح به ایمانداران عطا شود.

الف. اما کتاب اعلام داشت که همه در بند گناه اسیرند: پولس تصویری از زندانی شدن را ترسیم می‌کند. میله‌های سلول گناه است و ما را محبوس نگه می‌دارد. کتاب‌مقدس ما را به زندان انداخت، زیرا به گناهان ما اشاره می‌کرد. بنابراین ما در زندان گناه هستیم و شریعت نمی‌تواند به ما کمک کند، زیرا شریعت ما را در زندان قرار داده ‌است.

یک) «گناه به‌عنوان زندانبان در نظر گرفته می‌شود و گناهکاران را تحت کنترل خود در می‌آورد تا آنها نتوانند آزاد شوند.» (‏موریس)

دو) برخی اعتراض می‌کنند و می‌گویند: «من زندانی گناه نیستم.» راهی ساده برای اثبات آن وجود دارد: از گناه دست بکشید. اما اگر نتوانید گناه را کنار بگذارید، یا همیشه سابقه گناه کردن داشته باشید، آن وقت شما توسط شریعت خدا زندانی هستید.

سه) «هنگامی‌که شریعت شما را تا حد ناامیدی پیش می‌برد، بگذارید کمی جلوتر بروید، بگذارید شما را مستقیم به آغوش عیسی بکشاند که می‌گوید: نزد من آیید ای تمامی‌گرانباران و زحمت‌کشان و من به شما آرامش ‌خواهم داد.”» (‏لوتر)

ب. به ایمانداران عطا شود: فقط ایمان می‌تواند ما را از زندانی شدن توسط گناه خلاص کند. شریعت موسی می‌تواند مشکل ما و معیار خداوند را به‌وضوح به ما نشان بدهد، اما نمی‌تواند آن آزادی را به ما عطا کند که فقط عیسی می‌تواند به ما بدهد. آزادی به کسانی داده می‌شود که ایمان دارند.

یک) میله‌های سلول گناهان ما قوی هستند؛ ما خود نمی‌توانیم آنها را ببینیم. هیچ شانسی برای فرار از زندان وجود ندارد. در عوض، خود زندانبان پیشنهاد می‌کند که در را باز کن و بیرون برو،  اما ابتدا تو باید اعتراف کنی که در زندان هستی، هرچند که سزاوار آن هستی و از او بخواهی که تو را آزاد کند. وقتی دادستان زندانبان را متهم می‌کند که این کار عادلانه نیست، زندانبان به‌سادگی اشاره می‌کند که حکم زندانی به طور کامل توسط خود او اجرا شده است، پس زندانی آزاد می‌شود.

دو) «به غیر از اینکه دری به سوی آزادی باشکوه هست، هر چند به نظر می رسد که زندانبان باشد، عامل زندانی مردم هم هست. نتیجه اینکه تنها راه نجات ایمان هست.» (موریس)

۳. آیات (‏۲۵-۲۳) ‏شریعت موسی مربی ما است، نگهبانی برای آوردن ما به سوی عیسی.

ما پیش از آمدن ایمان، تحت مراقبت شریعت به سر می بردیم و تا ظهور ایمان در بند نگاه داشته می‌شدیم. پس شریعت مربی ما شد تا زمانی که مسیح بیاید و به وسیله ایمان پارسا شمرده شویم. اما اکنون که ایمان آمده، دیگر زیر دستی آن مربی نیستیم.

الف. ما پیش از آمدن ایمان: قبل از آنکه به‌واسطۀ ایمان نجات یابیم و به‌واسطۀ ایمان زندگی کنیم، تحت مراقبت شریعت به سر می‌بردیم. اینجا، پولس از کلمه و تفکری متفاوت از زمانی که این نامه را می‌نوشت، استفاده کرد، او در آیۀ قبل بیان کرد که «همه در بند گناه اسیرند». مفهومی که در کلمۀ «اسارت» وجود دارد؛ مفهومی که در عبارت نگاه داشته می‌شدیم وجود دارد بر «زیرنظر بودن و تحت حفاظت بودن» دلالت دارد. مفهومی وجود دارد که در آن ما به حکم شریعت به دست گناه خود زندانی شده‌ایم؛ اما مفهوم دیگری نیز وجود دارد که در آن ما تحت بازداشت حفاظتی نگه داشته شده بودیم.

یک) شریعت چگونه از ما حمایت می‌کند؟ با نشان دادن قلب خدا از ما محافظت می‌کند. شریعت با نشان دادن بهترین راه زندگی از ما محافظت می‌کند. شریعت با نشان دادن آنچه که باید در میان مردم  قبول و رد شود، از ما محافظت می‌کند. شریعت با ایجاد پایه‌ای برای قوانین مدنی از ما محافظت می‌کند. به این ترتیب ما تحت مراقبت شریعت به سر می‌بردیم.

ب. تا ظهور ایمان در بند نگاه داشته می‌شدیم: شریعت موسی با آشکار ساختن شخصیت خدا و فاش نمودن گناهان ما، ما را برای آمدن به سوی عیسی آماده کرد. پس شریعت مربی ما شد تا زمانی که مسیح بیاید و به وسیله ایمان پارسا شمرده شویم. هدف از شریعت موسی زمانی محقق می‌شود که ما دست از تلاش برای پارسایی خود برداریم و با ایمان نزد عیسی بیاییم.

یک) تمام هدف شریعت آوردن ما به سوی عیسی است. بنابراین، اگر کسی شریعت را به شیوه‌ای ارائه ندهد که مردم را به سوی ایمان به عیسی بیاورد پس شریعت را به‌درستی ارائه نمی‌کند. روشی که عیسی شریعت را ارائه داد این بود که به مردم نشان می‌داد آنها نمی‌توانند به‌خوبی از عهدۀ انجام آن برآیند و نیاز داشتند که به خارج از اجرای شریعت خود نگاه کنند تا پارسایی‌‌ بزرگتر از کاتبان و فریسیان پیدا کنند (‏متی ۱۷:۵-۴۸).

دو) «شیطان سعی دارد ما شریعتی را که خداوند برای اثبات گناهکاری به ما داده‌است مقدس بدانیم.» (‏آندرو جاکز، به نقل از استات)

ج. اما اکنون که ایمان آمده، دیگر زیر دستی آن مربی نیستیم: زمانی که ما به رابطۀ ایمان رسیدیم، دیگر مجبور نیستیم تحت کنترل مربی خود زندگی کنیم، اگرچه رفتاری که او به ما یاد داده ‌است را به یاد داریم. بنابراین ما به مربی شریعت خود احترام می‌گذاریم؛ اما دیگر زیر دست او زندگی نمی‌کنیم، بلکه  با ایمان زیر دست مسیح زندگی می‌کنیم.

یک) کلمۀ مربی ترجمه کاملاً دقیقی از مفوم کلمه باستانی یونانی paidagogos نیست. paidagogos تنها آموزش به کودک معنی نمی‌دهد. علاوه بر آموزش، این مربی مراقب کودک بود و همچنین کودک و رفتار او را زیرنظر داشت. این کلمه در اینجا بیشتر به مفهوم یک دایه است تا یک مربی و معلم، اما از آنجا که مربی می‌توانست کودک را تربیت کند، پس «متولّی تربیت» هم بود.

دو) موریس مربی را به‌عنوان «متولّی» ترجمه می‌کند. «متولّی یک معلم نبود بلکه یک غلام بود که وظیفه خاص او مراقبت از کودک بود. او نظارت کلی بر فعالیت‌های فرزند را داشت و وظیفه‌اش این بود که کودک را نزد معلمی بیاورد که به او دستورالعمل متناسب با موقعیتش را بدهد.» (موریس)

سه) وقتی کودک بزرگ می‌شود، از نظم و تعلیمی که از مربی گرفته است، معاف نمی‌شود اما دیگر تحت نظر مربی زندگی نمی‌کند. رابطه ما با شریعت خداوند نیز همین‌طور است. از آن تعلیم می‌گیریم اما زیر دست آن زندگی نمی‌کنیم. این تشبیه به معلم مدرسه، ناخوشایند است. وجود معلمین ضروری است. اما شاگردی را به من نشان دهید که عاشق معلم مدرسه خود است.» (‏لوتر)

۴. آیات (‏۲۷-۲۶) به‌واسطه ایمان، هویت خود را با عیسی‌مسیح پیدا می‌کنیم.

زیرا در مسیح عیسی، شما همه به‌واسطه ایمان، پسران خدایید. چرا که همگی شما که در مسیح تعمید یافتید، مسیح را در بر کردید.

الف. زیرا در مسیح عیسی، شما همه به‌واسطه ایمان، پسران خدایید: در مقایسه با آنچه که در میان غلاطیان تعلیم داده شده بود، این متنی انقلابی بود. در تفکر سنتی یهودیان (‏که مسیحیان یهودی سعی داشتند آن تفکر را وارد مسیحیت کنند)‏، جایگاه شما در برابر خداوند با اطاعت شما از شریعت سنجیده می‌شد و برای اینکه به راستی به خداوند نزدیک شوید و پسران خدا محسوب ‌شوید، باید به دقت شریعت را اجرا بکنید، درست همانطور که کاتبان و فریسیان انجام می‌دادند (‏متی ۲۳)‏. در اینجا، پولس می‌گوید ما می‌توانیم به شیوه‌ای کاملاً متفاوت پسران خدا در نظر گرفته شویم: از طریق ایمان به عیسی‌مسیح.

یک) این جایگاهی فوق‌العاده است. بودن در میان پسران خدا به این معنی است که ما رابطه ویژه‌ای با خدا به‌عنوان پدر مهربان و مراقب داریم. این جایگاه مکانی برای نزدیکی، مکانی برای محبت، مکانی برای توجه و مراقبت خاص است.

دو) روش کار هم فوق‌العاده است. تبدیل شدن به پسر خدا از طریق ایمان به مسیح، معنایی بیش از باور داشتن به وجود خدا و یا انجام دادن اعمال خاص دارد. باید به او اعتماد کنیم، از حالا تا به ابد.

ب. چرا که همگی شما که در مسیح تعمید یافتید: در اینجا، پولس با استفاده از نمای تعمید، معنای ایمان داشتن به عیسی مسیح را به تصویر می‌کشد. او نمی‌گوید که ما با آب تعمید گرفتیم بلکه می‌گوید در مسیح تعمید یافتیم. همانطور که در تعمید با آب، فرد در آب غوطه‌ور می‌شود، وقتی ایمان خود را به عیسی‌مسیح قرار می‌دهیم، در مسیح غوطه‌ور می‌شویم.

یک) به نظر می‌رسد بسیاری از مسیحیان تنها به «فرو رفتن اندکی» در مسیح قانع هستند. خداوند می‌خواهد که ما کاملاً در مسیح غوطه‌ور شویم؛ نه اینکه فقط قطرات آب به ما پاشیده شود و یا فقط قسمتی از ما در آب فرو رود. وقتی  فردی در آب غوطه‌ور می‌شود، شما آن فرد را دیگر نمی‌بینید و فقط سطح آب را می‌بینید. وقتی ما به‌عنوان تعمید‌یافته در مسیح زندگی می‌کنیم، دیگر «من» دیده نمی‌شود، بلکه بیشتر مسیح باید دیده شود.

دو) باید تأکید کرد که این تعمید است که واقعاً ما را نجات می‌دهد: غوطه‌ور شدن ما در مسیح. اگر کسی درمسیح تعمید نگیرد، اما هزاران بار در آب تعمید یابد، تفاوت چندانی برای زندگی ابدی او نخواهد داشت. اگر کسی در مسیح تعمید گرفته است، پس باید آنچه مسیح به او گفته ‌است را دنبال کند و انجام دهد و تعمید را به‌عنوان اثبات تعهد خود به عیسی دریافت کند (‏متی ۱۹:۲۸-۲۰)‏.

ج. مسیح را در برکردید:  یک راه دیگر برای بیان غوطه‌وری ما در عیسی‌مسیح این است که بگوییم ما مسیح را در برکرده‌ایم. در زبان اصلی نوشته، این عبارت ایده پوشیدن لباس را دارد. بنابراین ما «عیسی» را به‌عنوان هویت خود می‌‌پوشیم.

یک) چگونگی لباس پوشیدن تأثیر مهمی بر نحوه تفکر و عملکرد ما دارد. نحوه لباس پوشیدن ما تأثیر مهمی بر نحوه ظاهر شدن ما در برابر دیگران دارد. ما همچنین باید بدانیم که چگونه برای هر موقعیت لباس مناسب بپوشیم. پولس به ما گفت، «لباس مناسب شما برای هر روز، دربر کردن مسیح است. مردم باید با نگاه کردن به زندگی تو ببینند که به او تعلق داری. شما باید با این آگاهی زندگی کنید که با عیسی آراسته شده‌اید.»

دو) برخی افراد ممکن است فکر می‌کنند که آیا این فقط یک بازی است، یا یک توهم مانند کودکی که در حال بازی «لباس پوشیدن» است؟ پاسخ ساده است. این می‌تواند فقط یک توهم باشد اگر هیچ واقعیت روحانی در پس آن نباشد. در این آیه، پولس از حقایق روحانی سخن می‌گوید، کسانی که در مسیح تعمید یافتند، در واقع مسیح را در بر کرده‌اند. اکنون از آنها خواسته می‌شود که هر روز مطابق با واقعیات روحانی زندگی کنند.

۵. آیات (‏۲۹-۲۸) ‏جایگاه برابر ما با افراد دیگری که از طریق ایمان به خدا می‌رسند.

دیگر نه یهودی معنی دارد نه یونانی، نه غلام نه آزاد، نه مرد نه زن، زیرا شما همگی در مسیح عیسی یکی هستید. و حال اگر شما از آن مسیح هستید، پس نسل ابراهیم‌اید و بنا بر وعده، وارثان نیز هستید.

الف. دیگر نه یهودی معنی دارد نه یونانی: این یک کلام انقلابی شگفت‌انگیز بود. تمام مشکل مسیحیان غلاطیه این بود که برخی همچنان می‌خواستند خط جدایی بین یهودی و غیر‌یهودی را حفظ کنند. پس پولس نوشت، «در عیسی‌مسیح، این خط از بین می‌رود. وقتی ما در مسیح هستیم، نه یهودی معنی دارد و نه یونانی

ب. نه غلام نه آزاد، نه مرد نه زن، زیرا شما همگی در مسیح عیسی یکی هستید: خط جدایی یهودی و غیر‌یهودی تنها خطی نبود که پاک شد بلکه با توجه به جایگاه ما در برابر خداوند در عیسی‌مسیح، تمام مرزبندی‌ها پاک شده است. حالا مسیح هویت ماست که مهم‌تر از هویت قبلی ما است. همه ما در عیسی‌مسیح یکی هستیم.

یک) در آن زمان، برخی از کاهن‌ها از یک دعای صبحگاهی نقل می‌کردند که در میان بسیاری از یهودیان آن دوره محبوب بود. بنا به گفته ویلیام بارکلی، در این دعا، مرد یهودی خدا را شکر می‌کرد زیرا یک غیریهودی، برده، یا زن به دنیا نیامده است. پولس با اشاره به این دسته‌بندی‌ها به آنها نشان داد که در عیسی‌مسیح برابر هستند.

دو) متأسفانه، برخی از مسیحیان هنوز هم این خطوط را رسم می‌کنند. برخی خطوط بین مذهب‌ها، برخی خطوط بین نژادها، برخی خطوط بین ملت‌ها، برخی خطوط بین احزاب سیاسی و برخی خطوط بین طبقات اقتصادی ترسیم می‌کنند. به‌عنوان مثال، اگر احساس می‌کنید که زمینه مشترکی با فرد بی‌ایمانی دارید که در حزب سیاسی یا نژادی با شما بیش از یک مسیحی اصیل از یک نژاد یا حزب سیاسی دیگر اشتراک دارد، آنگاه خطی می‌کشید که عیسی روی صلیب برای پاک کردن آن جان خود را داد.

سه) این بدان معنی نیست که هیچ تفاوتی وجود ندارد. پولس می‌دانست که همچنان تفاوتی میان یهودی و یونانی وجود دارد و رویکرد انجیلی او ممکن است برای هر گروه متفاوت باشد (‏اول قرنتیان ۱۹:۹-۲۱)‏. غلام هنوز هم وظیفه داشت هر روز از ارباب خود اطاعت کند، هر چند که از نظر جایگاه در عیسی‌مسیح با هم برابر بودند (‏افسسیان ۵:۶-۸)‏. هنوز نقش‌های متفاوتی برای مرد و زن در خانه و کلیسا وجود دارد (‏اول تیموتائوس ۱:۲-۱۵، افسسیان ۲۲:۵-۳۳)‏، هر چند که آنها در برابر خدا برابر هستند. تفاوت‌هایی در نقش و عملکرد وجود دارد، اما هیچ تفاوتی در جایگاه در برابر خدا از طریق ایمان به عیسی وجود ندارد. «هنگامی ‌که می‌گوییم مسیح این تمایزات را منسوخ کرده‌است، منظور ما این نیست که آنها وجود ندارند، بلکه دیگر مانعی برای همراهی ایجاد نمی‌کنند.» (استات)

چهار) «او درمورد وحدتی که در نتیجه دستاوردهای بشری به وجود می‌آید، چیزی نمی‌نویسد. او می‌گوید وقتی مردم توسط عیسی‌مسیح نجات می‌یابند، به یک وحدت شگفت‌انگیز می‌رسند، وحدت بین نجات‌یافتگان و نجات‌دهنده و همچنین وحدتی که همه نجات‌یافتگان را به هم پیوند می‌دهد.» (موریس)

ج. همگی در مسیح عیسی یکی هستید: این جمله فوق‌العاده است. برخی می‌خواستند پولس مسیحیان غیریهودی را بیرون کند زیرا آنها تحت شریعت موسی قرار نگرفته بودند. پولس آنها را خطاب قرار داد «همگی در مسیح یکی هستید». ممکن بود او بعضی از مسیحیان یهودی را راه ندهد زیرا خداشناسی آنها در این مورد اشتباه بود و پولس لازم دانست آنها را اصلاح کند. هرچند پولس همۀ آنها را مشمول دانست و گفت، «همگی در مسیح یکی هستید».

یک) «بسیاری از فرزندان خدا درک عمیقی از مسیحیت ندارند، اما این بدان معنا نیست که آنها مسیحیان واقعی نیستند. مسیحی بودن، ایماندار بودن است و نه داشتن پاسخ عقلانی به تمام مشکلاتی که در زندگی مسیحی خود با آنها روبرو می‌شویم.» (‏موریس)

د. و حال اگر شما از آن مسیح هستید، پس نسل ابراهیم‌اید: از آنجا که همه مسیحیان متعلق به عیسی مسیح هستند همه مسیحیان، فرزندان روحانی ابراهیم و وارثان خدا هستند. این جایگاه ممتاز بنا بر وعده حاصل می‌شود و نه براساس شریعت یا اعمال. ما با صف طویلی از قوم خدا در همۀ اعصار، مرتبط هستیم.

یک) برخی از مسیحیان یهودی به غلاطیان گفتند که اگر آنها تسلیم شریعت شوند و ختنه شوند، می‌توانند از موقعیت نسل ابراهیم بودن بهره‌مند شوند. پولس اشاره می‌کند که این موقعیت هم اکنون نیز از طریق ایمان به عیسی به آنها تعلق دارد.

دو) پولس این اصل را در سراسر این بخش با تکرار عنوان مسیح برای عیسی (‏که ۱۱ بار در ۱۷ آیه آخر استفاده شده است)‏ تقویت کرده ‌است. هنگامی ‌که پولس عیسی را مسیح خواند، بر نقش عیسی به‌عنوان مسیح موعود قوم یهود و تمام مردم جهان تأکید کرد.

ه‍ـ. اگر شما از آن مسیح هستید: موضوع این است نه اینکه «آیا شما تحت شریعت هستید؟» و یا «غیریهودی هستید یا یهودی؟»، «برده هستید یا آزاد؟» و یا «مرد هستید یا زن؟» موضوع اصلی این است که  شما از آن عیسی مسیح هستید.

یک) اگر ما از آن مسیح باشیم، پس …

·    جایگاه خود در ابدیت را درک می‌کنیم، زیرا پسران و دختران خدا هستیم.

·    جایگاه خود در جامعه را درک می‌کنیم، چون ما برادران و خواهران در خانواده خدا هستیم.

·    جایگاه خود در تاریخ را درک می‌کنیم، زیرا بخشی از نقشۀ خدا در دوره‌های گوناگون هستیم که ازطریق ایمان به عیسی به طور روحانی با ابراهیم مرتبط هستیم.

دو) «این آیات به ما این امکان را می‌دهد که به اساسی‌ترین سؤالات بشری پاسخ دهیم، «من چه کسی هستم؟ و در جواب باید گفت، من در مسیح پسر خدا هستم، من در مسیح با همه نجات‌یافتگان خدا درگذشته، حال و آینده متحد هستم. من در مسیح هویت خود را کشف می‌کنم. من در خدا مسیرم را پیدا می‌کنم. من در مسیح به خانه می روم.» (استات)