Search
Close this search box.

فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

غلاطیان باب ۲ – پولس از انجیل فیض دفاع می‌کند

پولس به رهبران کلیسا در اورشلیم انجیل فیض را که توسط عیسی بر او آشکار شده بود، هدیه می‌کند.

 

۱. آیات (۱-۲) سفر بعدی پولس به اورشلیم.

پس از چهارده سال، دیگر بار همراه برنابا به اورشلیم رفتم و تیتوس را نیز با خود بردم. اما رفتنم در نتیجه دریافت مکاشفه‌ای بود. در آنجا انجیلی را که در میان غیریهودیان موعظه می‌کنم بدیشان عرضه داشتم؛ البته در خلوت، و نیز تنها به رهبران سرشناس، مبادا بیهوده بدوم یا دویده باشم.

الف. پس از چهارده سال، دیگر بار همراه برنابا به اورشلیم رفتم: در غلاطیان ۱۸:۱-۱۹، پولس سفری را توصیف کرد که سه سال پس از دیدار عیسی در راه دمشق به اورشلیم انجام داده بود. او در اینجا دومین سفر خود به اورشلیم را، پس از چهارده سال، شرح می‌دهد.

یک) هدف پولس از غلاطیان ۱ را به یاد داشته باشید. او ثابت کرد که انجیل او از جانب عیسی صادر شده است و نه از طرف بشر و حتی نه از طرف رسولان در اورشلیم. دو دیدار از اورشلیم با فاصله ۱۴ سال نشان داد که پولس کنار دست رسولان عیسی ننشست تا انجیل را یاد بگیرد.

ب. همراه برنابا به اورشلیم رفتم و تیتوس را نیز با خود بردم: سفر پولس به اورشلیم، همراه برنابا (‏که طبق اعمال ۳۶:۴-۳۷ و ۲۲:۱۱ در میان رهبران اورشلیم بسیار مورد احترام بود)‏ و تیتوس (‏که یک ایماندار غیریهودی بود)‏ انجام شد.

یک) تیتوس مردی قابل احترام و همکار پولس رسول بود. تعداد شگفت‌انگیز نام بردن از او در متون حاکی از آن است که پولس تیتوس را دوست می‌داشت، به او اعتماد داشت و او را همکار با ارزشی می‌دانست.

·    در دوم قرنتیان ۱۳:۲، پولس تیتوس را برادر خطاب کرد و گفت که در غیبت تیتوس آرامش نداشته است.

·    دوم قرنتیان ۶:۷ می‌گوید که چگونه پولس با آمدن تیتوس تسلی یافت.

·   دوم قرنتیان ۶:۸ نشان می‌دهد که چگونه پولس به تیتوس اعتماد کرد تا تدارکات ارسالی از سوی قرنتیان را دریافت کند.

·    دوم قرنتیان ۱۶:۸ می‌گوید که تیتوس همان اشتیاق و محبتی را داشت که قلب پولس از آنها آکنده بود.

·    پولس در دوم قرنتیان ۲۳:۸ گفت: «دربارۀ تیتوس باید بگویم که در خدمت به شما شریک و همکار من است.»

·    در دوم قرنتیان ۱۸:۱۲، پولس بار دیگر درباره تیتوس و اینکه چگونه در قلب پولس سهیم بود صحبت کرد: «آیا تیتوس از شما استفاده کرد؟ آیا ما نیز به همین شیوه رفتار نکردیم و همین رویه را در پیش نگرفتیم؟»

·    در تیتوس ۴:۱، پولس تیتوس را فرزند راستین در ایمانی مشترک خواند.

ج. اما رفتنم در نتیجه دریافت مکاشفه‌ای بود: باور بر این است که پولس با هدایت الهی به اورشلیم رفت. او به‌خاطر اینکه کسی او را به اورشلیم فراخوانده بود، نرفت. بلکه رفتن او به‌خاطر این بود که خدا به او گفته بود که برود.

د. در آنجا انجیلی را که در میان غیریهودیان موعظه می‌کنم بدیشان عرضه داشتم: این سفر به اورشلیم به احتمال زیاد سفری است که در اعمال ۲۷:۱۱-۳۰ به آن اشاره شد. زمانی که پولس هدیه‌ای را از مسیحیان شهرهای دیگر برای مسیحیان اورشلیم آورد که در دوران قحطی رنج می‌بردند. هنگامی‌که پولس در آن زمان در اورشلیم بود، به رهبران آنجا اطمینان داد که در هنگام ارائه انجیل به غیریهودیان، از خداوند اطاعت می‌کند.

یک) در این زمان، بحث بر سر جایگاه غیر‌یهودیان در کلیسا بالا گرفته بود. خدا از پطرس برای خوش‌آمدگویی به غیر‌یهودیان در کلیسا در اعمال ۱۰ استفاده کرد. اما برخی از مسیحیان که از زمینه یهودی بودند گفتند که اگر غیریهودیان ابتدا یهودی شوند و خود را تحت شریعت موسی قرار دهند، آنگاه می‌توانند نجات یابند. عقیده آنان این بود که نجات در عیسی فقط برای یهودیان است و غیر‌یهودیان قبل از آنکه بتوانند مسیحی شوند، باید یهودی شوند.

دو) «با این حال، یهودیان ایماندار نمی‌توانستند از طریق فکر انسانی خود درک کنند که ختنه برای نجات ضروری نیست. آنها توسط رسولان دروغین تشویق می‌شدند که در طرز رفتار ناپسندی که در پیش گرفته بودند اصرار بورزند. نتیجه این شد که مردم علیه پولس و تعالیم او شورش کردند.» (لوتر)

سه) رهبران کلیسا در اورشلیم که از وجود این بحث آگاهی داشتند، می‌خواستند بدانند که پولس چه چیزی را تعلیم می‌دهد. وقتی او به اورشلیم رسید زمان مناسبی برای توضیح به آنها بود، بنابراین پولس آن انجیل را که در میان غیر یهودیان موعظه می‌کرد به آنها ابلاغ کرد.

ه‍ـ. اما در خلوت، و نیز تنها به رهبران سرشناس: پولس می‌دانست انجیل حقیقی را دارد؛ اما نمی‌دانست که افراد سرشناس در اورشلیم چگونه با آن برخورد خواهند کرد. شاید بعضی از رسولان در این مورد در اشتباه بودند و باید تصحیح می‌شدند! اما اگر قرار بود هر گونه برخوردی صورت بگیرد، پولس این کار را به طور خصوصی با رهبرانی انجام داد که سرشناس بودند. او نهایت تلاش خود را کرد تا کسانی را که در اورشلیم سرشناس بودند در ملاءعام خجالت‌زده نکند.

یک) این محبت و حساسیت قابل‌توجه پولس بود. برای او آسان بود که بگوید، «من درست می‌گویم و هر کسی که با من مخالفت کند، اشتباه می‌کند و من نمی‌توانم منتظر بمانم تا به طور علنی با آنها روبرو شوم.» اما او این کار را نکرد. او می‌دانست که اگر حق با کسی باشد نباید دلیلی بر این باشد که به کسی بی‌احترامی ‌کند.

و. مبادا بیهوده بدوم یا دویده باشم: این امر به احتمال زیاد از ترس از اشتباه ناشی نشده است. شاید این ترس ناشی از آن بود که درگیری غیرضروری با رهبران کلیسا در اورشلیم ممکن است به نحوی به شهرت و خدمت او لطمه بزند. همچنین، این خطر وجود داشت که معلمان دروغین اگر به طریقی توسط رهبران اورشلیم تشویق شوند، ممکن است کار پولس را در بنای کلیساها و بلندکردن شاگردان برای عیسی خنثی کنند و در نتیجه کار او را بیهوده کنند.

۲. آیات (۳-۵)‏ موضوع ختنه تیتوس

اما حتی همسفرم تیتوس، با اینکه یونانی بود، مجبور نشد ختنه شود. این از آن سبب پیش آمد که بعضی از برادران دروغین را با مقاصد نهانی به جمع ما در آوردند، و آنان به جمع ما رخنه کردند تا آن آزادی را که در مسیح عیسی داریم جاسوسی کنند و ما را به بندگی بکشانند. ولی ما دمی هم تسلیم آنها نشدیم تا حقیقت انجیل نزد شما محفوظ بماند.

الف. اما حتی همسفرم تیتوس، با اینکه یونانی بود، مجبور نشد ختنه شود: منظور پولس این است که شورای اورشلیم تیتوس را (‏که یک ایماندار بود)‏ با وجود اینکه مطابق با شریعت موسی ختنه نشده بود، پذیرفت. این نشان می‌دهد که شورای اورشلیم همان‌طور که پولس آن را درک می‌کرد، انجیل فیض را پذیرفت.

یک) ختنه تیتوس یک مسأله بالقوه بود، زیرا ختنه مردان نشانه آغاز ایمان یهودی و پیمان موسی بود. اگر یک مرد غیر یهودی بخواهد یهودی شود، باید به‌عنوان یک بزرگسال ختنه شود. مردان یهودی در زمان کودکی ختنه شده بودند. از آنجا که همه یهودیان ختنه شده بودند و بیشتر مردان غیریهودی ختنه نشده بودند، به‌راحتی می‌شد از آنها به‌عنوان «کسانی که بخشی از عهد هستند» و «کسانی که خارج از عهد موسی هستند» اشاره شود.

دو) «البته، اگر کسی بخواهد در اطاعت از شریعت زندگی کند، باید با ختنه شروع کند.» (‏موریس)

سه) «پولس ختنه را محکوم نکرد و انجام آن را گناه ندانست. اما او اصرار ورزید و شورا از او حمایت کرد، که ختنه هیچ ربطی به رستگاری ندارد و به این ترتیب نباید به غیر‌یهودیان تحمیل شود.» (لوتر)

ب. این از آن سبب پیش آمد که بعضی از برادران دروغین را با مقاصد نهانی به جمع ما در آوردند: با این حال، ختنه نبودن تیتوس، به سبب برادران دروغین که می‌کوشیدند تا پولس و دیگر مسیحیان را به بردگی بکشانند، به یک مسأله تبدیل شد.

یک) این نکته حائز اهمیت است که پولس این مردان را برادران دروغین می‌نامد. البته آنها خودشان را به‌عنوان برادران دروغین تصور نمی‌کردند بلکه خودشان را به‌عنوان یک برادر واقعی تصور می‌کردند. اما از آنجا که مخالف انجیلی بودند که مسیح بر پولس آشکار ساخته بود، با توجه به استاندارد غلاطیان ۶:۱-۹ آنان برادران دروغین خوانده می‌شدند.

دو) گفته پولس مبنی بر اینکه این مردان مخفیانه و با فریبکاری وارد می‌شوند مهم است. آنها با پرچم «برادر دروغین» وارد نشدند. آنها با یک بیانیه هدفدار که می‌گفت، «ما آمده‌ایم تا آزادی شما را در عیسی‌مسیح جاسوسی کنیم و شما را به بردگی بکشیم» وارد نشدند. این افراد به احتمال زیاد نیت‌های خوبی داشتند، اما همواره انسان‌های خطرناکی بودند که باید دربرابر آنان ایستادگی می‌شد.

سه) نظر استات (Stott) در مورد نهانی وارد شدن آنها چنین بود: «نهانی وارد شدن ممکن است به این معنی باشد که آنها هیچ کاری برای مشارکت در کلیسا انجام نمی‌دادند و یا اینکه جلسات خصوصی با رسولان را بر هم‌زده بودند.»

چهار) بسیار مهم است که پولس می‌گوید این افراد ممکن است ما را به بردگی بکشند. برای ‏پولس‏، این امر فقط یک موضوع بین برادران دروغین و غیر‌یهودیان ‏نبود. شاید برای پولس آسان بود که چنین بگوید، «این موضوع ربطی به من ندارد. به هر حال، من یهودی هستم و طبق شریعت موسی ختنه شده‌ام. پس حل این مشکل را به تیتوس و دیگر غیر‌یهودیان می‌سپارم زیرا آنها مشکل دارند نه من.» پولس فهمید که اگر پیام انجیل به خطر بیفتد، این تنها اسارت غیر‌یهودیان نیست، بلکه اسارت هر کسی است که نام عیسی را بر زبان می‌آورد.

ج. ولی ما دمی هم تسلیم آنها نشدیم: در پاسخ، پولس همچنان استوار باقی ماند. بعضی از آنها ممکن بود با غرور یا لجاجت واکنش نشان بدهند. اما پولس این کار را کرد تا حقیقت انجیل نزد شما محفوظ بماند (‏نزد مسیحیان غیر‌یهودی مانند آنهایی که در «غلاطیه» بودند)‏.

یک) «اگر آنها به بهانه محبت برادرانه این تقاضا را کرده بودند، پولس آنها را رد نمی‌کرد. اما از آنجا که آنها خواستار آن بودند که ختنه برای رستگاری لازم است، پولس آنها را به مبارزه طلبید و پیروز شد. تیتوس ختنه نشده بود.» (‏لوتر)

دو) «این متن از نظر دستور زبان دشوار است… واضح بود که وقتی پولس این مطلب را نوشت عمیقاً تحت‌تاثیر قرار گرفته بود و توجه زیادی به قواعد دستور زبان نداشت.» (‏موریس)

۳. آیه (‏۶)‏ پولس منظور خود را خلاصه می‌کند: انجیل یا اعتبار رسول بودن او به هیچ گونه تأیید یا تأثیر بشری، حتی افراد بانفوذ بستگی نداشت.

اما آن رهبران سرشناس -آنان هر که بودند مرا تفاوتی نمی‌کند، زیرا خدا بر صورت ظاهر قضاوت نمی‌نماید- آری، آن رهبران سرشناس چیزی بر من نیفزودند.

الف. اما آن رهبران سرشناس -آنان هر که بودند: پولس می‌دانست که در زمان او، رهبرانی با شهرت بسیار، مسیحیانی معروف، وجود داشتند. اما پولس تحت تأثیر آنان قرار نگرفت و از آنان نترسید؛ آنان هر که بودند مرا تفاوتی نمی‌کند؛ زیرا خدا بر صورت ظاهر قضاوت نمی نماید.

ب. آری، آن رهبران سرشناس چیزی بر من نیفزودند: گرچه پولس چند بار با مسیحیان با نفوذ و مشهور ملاقات کرد، آنها انجیلی که او موعظه می‌کرد را به او نداده بودند. رهبران در اورشلیم چیزی به انجیل پولس که موعظه می‌کرد یا به اقتدار رسولی او نیفزودند.

یک) پولس منتظر نبود که کسی او را مسیحیِ بزرگی بکند. او می‌دانست که بین او و عیسی یک رابطه شخصی برقرار است. این بدان معنا نبود که پولس چیزی از دیگران دریافت نکرده بود یا هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند او را برکت دهد؛ اما زندگی مسیحی او بر اساس آنچه دیگران برایش انجام‌‌دادند ساخته نشده‌ بود.

دو) «کلمات پولس نه انکارکننده و نه نشانی از بی‌احترامی به اقتدار رسولی آنان بود. او به‌وضوح نشان داد که اگرچه مقام آنها را به‌عنوان رسول می‌پذیرد، اما از شخص آنها که تحت‌تأثیر معلمان دروغین‏ قرار گرفته‌ بودند، نمی‌ترسد.» (استات)

۴. آیات (۷-۱۰)‏ رهبران کلیسا در اورشلیم انجیل پولس را تأیید کردند.

بلکه به عکس، ایشان دریافتند که وظیفه رسانیدن انجیل به غیر‌یهودیان به من سپرده شده است، همان گونه که وظیفه رسانیدن انجیل به یهودیان به پطرس سپرده شده بود. زیرا او که از طریق پطرس چون رسول یهودیان عمل کرد، از طریق من نیز چون رسول غیر‌یهودیان عمل نمود. پس چون يعقوب و پطرس و یوحنا که مشهور به ارکان بودند فیضی را که نصیب من شده بود مشاهده کردند، به من و برنابا دست رفاقت دادند و توافق شد که ما نزد غیر‌یهودیان برویم و آنان نزد یهودیان. فقط خواستند که فقرا را به یاد داشته باشیم، که البته این به واقع کاری بود که من خود نیز مشتاق انجامش بودم.

الف. بلکه به عکس، ایشان دریافتند که وظیفه رسانیدن انجیل به غیر یهودیان به من سپرده شده است: رهبران کلیسای اورشلیم (یعقوب برادرعیسی، کیفا که بنام پطرس نیز شناخته‌می‌شود و یوحنا) پولس و ‏خدمت او به غیریهودیان را پذیرفتند. آنها خدمت پولس را تأیید کردند، چون می‌دانستند او غیر‌یهودیان را مجبور نمی‌کند تحت شریعت موسی قرار گیرند تا فیض خداوند را دریافت کنند.

ب. بلکه به عکس، ایشان دریافتند که وظیفه رسانیدن انجیل به غیر‌یهودیان به من سپرده شده است، همان گونه که وظیفه رسانیدن انجیل به یهودیان به پطرس سپرده شده بود: خدمت اصلی پولس در میان غیریهودیان بود و خدمت اصلی پطرس در میان یهودیان بود. این دسته‌بندی‌ها مطلق نبودند؛ هر یک از این خادمین به گروه‌های دیگر نیز خدمت ‌کردند.

یک) «زیرا این تقسیم‌بندی، مرزهای محکم و سختی نبود که نتوان از آن عبور کرد‌. آنها مانند مرز کشورها، امیرنشین‌ها و استان‌ها محدود‌کننده‌ نبودند.» (کالوین)

دو) با این حال، این تمایز جالب توجه است، به‌خصوص به این دلیل که کاتولیک‌های رومی ادعا می‌کنند که پاپ جانشین پطرس است، اما خدمت پاپ به یهودیان در کجای تاریخ قرار دارد؟ «اگر رسالت پطرس به نحوی خاص بر یهودیان متمرکز بود، باید اعضای کلیسای روم از او بپرسند که تقدم جانشینی به چه دلیل به او داده شده است. اگر پاپ روم به این دلیل که جانشین پطرس است ادعای ارشدیت کند، باید آن را بر یهودیان نیز اعمال کند. در اینجا گفته می‌شود که پولس، رسول اعظم غیریهودیان است؛ با این همه کاتولیک‌ها انکار می‌کنند که او اسقف روم بوده است. از این رو، اگر پاپ مقام جانشینی پطرس را دارد باید در میان یهودیان نیز کلیساها را برپا کند.» (کالوین)

ج. فقط خواستند که فقرا را به یاد داشته باشیم: تنها هشدار رهبران اورشلیم این بود که پولس باید فقرا را به یاد داشته باشد. دراینجا، این فقرا، احتمالاً قدیسان فقیری در اورشلیم بودند که ایمانداران غیر‌یهودی نباید آنها را فراموش کنند.

یک) پولس به یقین فقرا را در اورشلیم مد نظر داشت. او تلاش بسیاری کرد تا در کلیساهای غیر‌یهودی برای مقدسین در اورشلیم هدایا جمع آوری کند.

برخورد پولس با پطرس در رابطه با پذیرش غیریهودیان.

۱. آیات (‏۱۳-۱۱)‏ دلیل سرزنش علنی پولس از پطرس رسول.

 اما چون پطرس به انطاکیه آمد، با او رویاروی مخالفت کردم، چه آشکارا تقصیر کار بود. زیرا پیش از آنکه کسانی از جانب يعقوب در آیند، با غیریهودیان همسفره می‌شد، اما همین که آنها آمدند، پا پس کشید و خود را جدا کرد، چرا که از اهل ختنه بیم داشت. سایر یهودیان نیز در این ریاکاری به او پیوستند، به گونه‌ای که حتی برنابا نیز در اثر ریاکاری آنان از راه به در شد.

الف. اما چون پطرس به آنطاکیه آمد: هنگامی‌که پولس به اورشلیم آمد (‏غلاطیان۹:۲)‏، پطرس با انجیل و خدمت پولس موافق بود. و خدا خود از پطرس برای خوشامدگویی غیریهودیان به مسیحیت، بدون اینکه شرط یهودی شدن را داشته باشند، استفاده کرد (اعمال ۱:۱۱-۱۸)‏.

ب. اما همین که آنها آمدند، پا پس کشید و خود را جدا کرد، چرا که از اهل ختنه بیم داشت: اگرچه پطرس قبلاً موافقت کرده بود که وقتی به انطاکیه (‏کلیسای خانگی پولس)‏ آمد، از غیریهودیانی که وارد کلیسا شده بودند، بدون این که آنها را طبق شریعت موسی به کلیسا بیاورد، استقبال کند، اما وقتی او به انطاکیه رسید، داستان به صورت دیگری بود. هنگامی‌که عده‌ای از ایمانداران یهودی از اورشلیم آمدند او از ارتباط با مسیحیان غیر‌یهودی خودداری کرد.

یک) این افراد مسیحیان با پیشینه یهودی بودند. پولس آنها را کسانی از جانب یعقوب و اهل ختنه، نامید. پطرس با شناختی که از پیشینه آنها داشت، می‌دانست که آنها از همکاری او با غیر‌یهودیان که تحت شریعت موسی قرار نگرفته ‌بودند، رنجیده خاطر می‌شوند. از نظر آنها، این غیر‌یهودیان ختنه نشده به هیچ‌ وجه مسیحی نبودند. بنابراین، پطرس برای آنکه آنها را خشنود سازد و از درگیری اجتناب کند، با این مسیحیان غیر‌یهودی به گونه‌ای رفتار کرد که گویی مسیحی نیستند.

دو) پطرس می‌دانست که خداوند از غیر‌یهودیان نمی‌خواهد که برای نجات به زیر شریعت موسی بروند. او این را از بینشی که خداوند در اعمال ۱۰: ۱۰-۱۶ به او داد، آموخت. او این موضوع را در اعمال ۴۴:۱۰-۴۸ آموخت، از ریزش روح‌القدس بر غیر‌یهودیانی که ایمان آورده‌ بودند (‏جدا از ختنه شدن)‏. پطرس این موضوع را به اتفاق دیگر رهبران کلیسا در اعمال ۱:۱۱-۱۸ آموخت. اما در اینجا، پطرس به دیدگاه ابتدایی خود درباره جایگاه غیر‌یهودیان در کلیسا برگشت و با غیر‌یهودیان ختنه‌نشده طوری رفتار کرد که گویی هرگزنجات پیدا نکرده‌اند.

سه) «به نظر می‌رسد که او این اقدام را با شرمندگی انجام داده‌ است. همان‌طور که اسقف لایت‌فوت می‌گوید، «این سخنان پا پس کشیدن و عقب‌نشینی محتاطانه یک فرد ترسو را توصیف می‌کند که از نظرها دور می‌شود.» (‏استات)

چهار) «شاید عجیب باشد که هیچ‌کس به یاد نیاورد که عیسی مسیح “با مردم عادی و گناهکاران  غذا خورد، این حقیقت بعید است به این معنی باشد که او با این تعصب یهودیان موافق بوده ‌است.» (‏موریس)

پنج) متأسفانه، دیگران نیز از پطرس پیروی می‌کردند. «گناهانِ معلمان، معلمانِ گناهان هستند.» (‏ترپ)

ج. با او رویاروی مخالفت کردم، چه آشکارا تقصیر کار بود: این امر نشان می‌دهد که این موضوع چقدر برای پولس جدی بود. او به‌خاطر این موضوع به‌طور علنی با پطرس برخورد کرد (‏من در مقابل همه آنها به پطرس گفتم، غلاطیان۱۴:۲)‏.

یک) این مسأله نیز جدی بود زیرا شامل مسأله غذا خوردن با دیگران هم بود. زیرا پیش از آنکه کسانی از جانب يعقوب بیایند، پطرس با غیریهودیان همسفره می‌شد. با این حال، وقتی آنها آمدند، پطرس رفت و خود را از غیر‌یهودیان جدا کرد. این جدایی احتمالاً در شام گروهی در کلیسا بود که آنها آن را «ضیافت آگاپه» یا «جشن محبت خدا» می‌نامیدند. آنها همچنین مرگ عیسی مسیح را در این شام به یاد می‌آوردند و با هم مراسم عشای ربانی را اجرا می‌کردند. بنابراین، ممکن است پطرس از این مسیحیان غیر‌یهودی و از میز مراسم عشا ربانی دوری کرده باشد.

دو) «ممکن است مراسم عشای ربانی در این امر دخیل‌ باشد، زیرا به نظر می‌رسد که اغلب در کلیسای اولیه، ایمانداران یک وعده غذایی مشترک با هم داشتند. اگر در این مورد، در انطاکیه نیز آنان در حال بجای آوردن این وعدۀ غذای مشترک بودند، پس در شام خداوند، بین ایمانداران جدایی ایجاد شده بود.» (‏موریس)

سه) «پولس این خبر را از گزارش دیگران نشنید، بلکه چون شاهد عینی آن بود، اصلاح آن را به تعویق نینداخت تا مبادا این رسوایی بیشتر شود و همچنین به‌طور خصوصی پطرس را سرزنش نکرد، زیرا خطای او علنی بود و چنین پانسمانی مناسب زخم ایجاد شده نبود.» (‏پول)

د. چرا که از اهل ختنه بیم داشت: این آیه توضیح می‌دهد که چرا پطرس اینگونه رفتار کرد، حتی باوجود اینکه می‌دانست خداوند غیریهودیان را بدون اینکه تحت شریعت موسی قرار بگیرند، در کلیسا می‌پذیرد و از آنها استقبال می‌کند. او به دلیل ترس طوری رفتار کرد که رفتارش با اعتقاد و شناختش در تضاد بود. «پطرس شاید احساس می‌کرد که اگر اعضای شورا برگردند و به کلیسای اورشلیم گزارش دهند که او با غیریهودیان غذا می‌خورد، موقعیتش در رهبری کلیسا به خطر می‌افتد.» (‏موریس)

یک) انتقاد از پطرس آسان است؛ اما هرکسی می‌داند انجام دادن کاری که باور داری اشتباه است، به چه معناست. همه می‌دانند که مخالفت با چیزی که به خوبی می‌دانید درست است چه احساسی دارد. همه می‌دانند وقتی فشار اجتماع شما را به سمت سازش سوق می‌دهد چه حسی دارد.

دو) امتناع آنها از معاشرت با ایمانداران غیر‌یهودی با هیچ اصل الهی همخوانی نداشت، بلکه به دلیل ترس از یک گروه کوچک فشار بود… او اگرچه به انجیل اعتقاد داشت، ولی نتوانست آن را انجام دهد.» (استات)

سه) این مدل رفتاری بود که قبل از اینکه پطرس به وسیله قدرت خدا مسیحی شود، بر زندگی او تسلط داشت. درست مثل زمانی که پطرس به عیسی گفت بر روی صلیب نرود، یا هنگامی که روی آب راه می‌رفت و چشمانش را از مسیح برداشت و نزدیک بود غرق شود، یا مثل وقتی که سربازان برای دستگیری عیسی آمدند و او گوش خدمتکار کاهن اعظم را قطع کرد. از این مثال‌ها در می‌یابیم که نَفس هنوز در وجود پطرس حضور داشت. نجات و پرشدن با روح‌القدس، پطرس را کامل نکرد؛ طبیعت کهنه پطرس هنوز سر جای خود بود، فقط کمتر دیده می‌شد.

چهار) شاید تعجب کرده باشیم که چرا پطرس باوجود اینکه به‌خوبی حقیقت را می‌دانست، چنین رفتاری کرد؛ اما فقط زمانی باید متعجب شویم که آنچه خدا درباره ضعف و ناتوانی جسم ما می‌گوید را باور نکنیم. پولس خودش نیز این چالش را می‌شناخت، همان‌طور که در رومیان ۱۸:۷ چنین توصیف ‌کرد: «می‌دانم که در من، یعنی در نَفْس من، هیچ چیز نیکویی ساکن نیست. زیرا هرچند میل به انجام آنچه نیکوست در من هست، امّا نمی‌توانم آن را به انجام رسانم.»

پنج) «هیچ انسانی جایگاه چندان مطمئنی ندارد که سقوط نکند. اگر پطرس سقوط کند، من نیز ممکن است سقوط کنم. اگر او باز هم از جا برخیزد، من نیز ممکن است بتوانم دوباره بلند شوم. ما همان عطایایی را داریم که آنها داشتند، همان مسیح، همان تعمید و همان انجیل، همان بخشایش گناهان.» (‏لوتر)

ه‍ـ. چرا که از اهل ختنه بیم داشت: نمی‌دانیم چه چیزی در کسانی  که از جانب يعقوب آمده‌ بودند، باعث ترس پطرس می‌شد. شاید افراد قدرتمندی بودند. شاید هم مردانی بودند که نفوذ و اعتبار زیادی داشتند. شاید تهدید می‌کردند. هر چه بود، تمایل به حمایت از این مسیحیان یهودی شریعت‌گرا چنان قوی بود که حتی برنابا نیز در اثر ریاکاری آنان از راه به در شد. وقتی این مردان یهودی آمدند برنابا نیز با مسیحیان غیر‌یهودی طوری رفتار می‌کرد که انگار اصلاً مسیحی نبودند.

یک) این امری حیرت‌انگیز بود. برنابا دوست و همکار مورد اعتماد پولس بود. پولس زمانی که برای اولین بار با رسولان ملاقات کرد برنابا در کنارش بود (‏اعمال ۲۷:۹)‏. برنابا از پولس درخواست کمک کرد و او را به انطاکیه برد تا در این خدمت کمک کند (‏اعمال ۲۵:۱۱)‏. اعمال ۲۴:۱۱ درباره برنابا چنین می‌گوید، «مردی بود نیک و پر از روح‌القدس و ایمان. بدین‌سان گروهی بسیار به خداوند پیوستند.»

دو) «خطای برنابا در مورد آزادی غیر‌یهودیان ماهیت بسیار جدی‌تری از تردید پطرس داشت… برنابا، قهرمان پیشروی آزادی غیریهودیان در کنار پولس، به یک مصالحه‌گر تبدیل شده بود.» (‏وست)

سه) «غیرممکن نیست که این حادثه، با ایجاد حس بی‌اعتمادی موقت، راه را برای اختلاف بین پولس و برنابا آماده کرده باشد که به فاصله کوتاهی پس از این اتفاق منجر به جدایی آنها شد: اعمال ۳۹:۱۵.» (لایت فوت)

و. سایر یهودیان نیز در این ریاکاری به او پیوستند: این جمله نشان می‌دهد که موضوع، بزرگتر از پطرس و برنابا بود. پطرس نخست قبول کرد طوری رفتار کند که گویی مسیحیان غیریهودی اصلاً مسیحی نیستند. سپس برنابا از او پیروی کرد و بعد بقیه یهودیان در کلیسای انطاکیه از پطرس و برنابا پیروی کردند.

یک) این نشان می‌دهد که رهبر بودن چه مسئولیت سنگینی است. وقتی ما منحرف می‌شویم، دیگران نیز از ما پیروی می‌کنند. شیطان می‌دانست که اگر می‌توانست پطرس را گمراه کند، بسیاری دیگر نیز در پی او خواهند آمد.

ز. سایر یهودیان نیز در این ریاکاری به او پیوستند… اثر ریاکاری آنان از راه به در شد: کلمه ریاکاری، در متن اصلی عهدجدید، به معنای «کسی که نقاب بر چهره می‌گذارد» است، که به بازیگر  اشاره می‌کند. در اینجا، پطرس، برنابا و بقیه مسیحیان یهودی در انطاکیه می‌دانستند که این ایمانداران غیریهودی در واقع مسیحی هستند. با این حال، به‌خاطر فشار بعضی از مردان یهودی، طوری رفتار می‌کردند که گویی آنان مسیحی نیستند.

یک) اما مسئله فراتر از این بود: پطرس بیرون رفت و خود را از ایمانداران غیریهودی جدا کرد و این در حالی بود که قبل از آن با آنان غذا می‌خورد. در واقع او اغلب مواقع با آنان غذا می‌خورد.

دو) استات درمورد جملۀ با غیر یهودیان می‌خورد می‌نویسد: «فعل استفاده شده نشان ‌می‌دهد که او این کار را به‌طور معمول انجام می‌داده است. او… عادت داشت که غذای خود را با غیریهودیان بخورد (JBP).»

سه) با این وجود، پطرس در این هنگام از خوردن با ایمانداران غیر‌یهودی امتناع ورزید. هنگامی‌که یک یهودی از خوردن با یک نفر غیریهودی امتناع می‌کرد، این کار را در اطاعت از مراسم مذهبی یهودیان انجام می‌داد. پطرس می‌دانست که اطاعت از این مراسم (‏مانند حفظ پاکی)‏ برای نجات یهودیان یا غیر‌یهودیان ضروری نیست (‏اعمال ۱۰ و اعمال ۱۱)‏. پطرس از انجام این رسوم و تشریفات یهودی دست کشیده بود، اما حالا طوری رفتار می‌کرد که گویی آن رسوم مذهبی را بجای می‌آورد، تا نزد این مردان شریعت‌گرا که از جانب یعقوب آمده بودند، پذیرفته شود. پطرس دیگر رعایت دقیق شریعت موسی را کنار گذاشته بود، اما در آن زمان با اعمال خود این مفهوم را تداعی کرد که ایمانداران غیر‌یهودی باید شریعت را -حتی باوجود اینکه خود او این کار را نمی‌کرد- اجرا کنند.

۲. آیات (‏۱۴ قسمت الف) پولس ‏به‌طور علنی و در حضور دیگران با پطرس برخورد می‌کند.

اما من چون دیدم آنان در راستای حقیقت انجیل، استوار گام نمی‌زنند، در حضور همه پطرس را گفتم.

الف. اما من چون دیدم آنان در راستای حقیقت انجیل، استوار گام نمی‌زنند: این امر موضوعی بنیادین و پایه بود و اختلاف بر سر چیدمان صندلی‌ها در کلیسا نبود، در مورد آداب غذا خوردن و میزبان خوب بودن نبود، حتی در مورد نگرانی برای وجدان برادر دیگری نبود. پولس به این موضوع همان‌طور که در واقع بود، نگریست. این موضوع در راستای حقیقت انجیل بود.

یک) هنگامی‌که آن مردان که از جانب یعقوب آمده بودند و پطرس و برنابا و بقیه یهودیان کلیسای انطاکیه با مسیحیان غیریهودی غذا نخوردند، درحقیقت اعلام می‌کردند آن غیریهودیان نجات نیافته‌اند. آنها با صدایی بلند و واضح می‌گفتند: «شما تنها در صورتی می‌توانید در خداوند باشید که خود را تحت شریعت موسی قرار دهید. شما باید ختنه شوید. شما باید غذای حلال (کوشر) بخورید. شما باید مراسم و آیین‌ها را بجای آورید. شما نباید با کسی که تحت شریعت موسی نیست همراهی داشته باشید. این تنها راه برای دریافت نجات عیسی است.» این پیام پولس را وادار کرد بگوید، اما من چون دیدم آنان در راستای حقیقت انجیل، استوار گام نمی‌زنند.

دو) «با اینکه پطرس این ایده را به زبان نیاورد، ولی رفتار وی به‌صراحت می‌گفت که برای اینکه انسان‌ها بتوانند نجات یابند باید حفظ شریعت به ایمان به عیسی ‌مسیح افزوده ‌شود.طبق الگوی پطرس، غیریهودیان نمی‌توانستند نجات یابند و اینگونه نتیجه‌گیری می‌شد که شریعت برای رستگاری ضروری است.» (‏لوتر)

ب. در حضور همه پطرس را گفتم: عجب صحنه‌ای بوده است! آنها آنجا در انطاکیه در حال غذا خوردن بودند. از مسیحیان غیریهودی خواسته شده‌ بود که آنجا را ترک کنند یا به آنها گفته شده‌ بود که دور از مسیحیان واقعی در قسمت خودشان بنشینند. آنها اجازه نداشتند از همان غذایی بخورند که مسیحیان واقعی می‌خوردند. پطرس، مهمان افتخاری، با این کار موافقت کرده بود. برنابا، مردی که بسیاری از غیر‌یهودیان را به نزد عیسی هدایت کرده‌ بود، هم این امر را پذیرفته‌ بود. بقیه یهودیان در کلیسای انطاکیه نیز  قبول کرده بودند. اما پولس حاضر نبود این کار را بکند. چون این کار، توهینی علنی به مسیحیان غیر‌یهودی و یک تحریف علنی از حقیقت انجیل بود، پولس به‌صورت علنی با پطرس مخالفت کرد.

یک) به‌سختی می‌توان پطرس را شناخت. پطرس برجسته‌ترین شاگرد عیسی بود. پطرس سخنگوی شاگردان و احتمالاً برجسته‌ترین مسیحی در تمام جهان در آن زمان بود.

دو) بی‌شک این موضوع برای شخص پطرس بسیار سخت بوده است. این اتفاق قبل از سفرهای بشارتی پولس رخ داد. قبل از اینکه او رسولی برجسته و ممتاز باشد. تا آن زمان، پولس بیشتر به دلیل کارهایی که قبل از ایمان آوردن به مسیح انجام داده بود، شهرت داشت، شکنجه‌گر اعضای کلیسا، و نه به‌عنوان یک مسیحی.

سه) دانستن اینکه چه کسی با پطرس موافق بود باید سخت بوده باشد. اول اینکه، پولس مردان قدرتمند و سلطه‌جویی که از جانب یعقوب آمده بودند را همراه داشت. پولس همراهی برنابا را نیز داشت، که احتمالاً بهترین دوستش بود. سرانجام، پولس همراهی بقیه یهودیان را نیز در اختیار داشت. اما پولس اینجا در اقلیت بود، او و همه مسیحیان غیریهودی مقابل همه مسیحیان یهودی بودند.

چهار) پولس این کار را با اینکه بسیار سخت بود، انجام داد چون می‌دانست که در خطر است. این کار فقط به‌خاطر رفتار یا گناه شخصی پطرس نبود. اگر چنین بود، بعید به نظر می‌رسید که پولس بار اول آن را به‌صورت علنی بیان بکند. این موضوعی درباره حقیقت انجیل بود، که می‌گفت، «این طریقی است که انسان در حضور خدا پارسا شمرده می‌شود.»

 سخنان پولس هنگام سرزنش علنی پطرس برای موضوع پذیرش مسیحیان غیریهودی

۱. آیه (۱۴ قسمت ب) ‏پولس ریاکاری پطرس در تظاهر به شریعت را نشان می‌دهد.

اگر تو، با اینکه یهودی هستی، همچون غیریهودیان زندگی می‌کنی نه چون یهودیان، چگونه است که غیریهودیان را وا می‌داری که از رسوم یهودیان پیروی کنند؟

الف. اگر تو، با اینکه یهودی هستی، همچون غیریهودیان زندگی می‌کنی: پولس نخست به پطرس یادآوری کرد که خود او تحت اطاعت کامل از شریعت موسی زندگی نمی‌کند. «پطرس تو خود گوشت خوک و گوشت خرچنگ می‌خوری. رژیم غذایی حلال (کوشر) را نگه نمی‌داری. با این حال، حالا در حضور این مهمانان، اشخاصی که از جانب یعقوب بودند، طوری رفتار می‌کنی که انگار همیشه این قوانین را رعایت کرده‌ای.»

یک) تصور این صحنه سخت نیست. همه آنها لحظات خوبی داشتند تا اینکه پولس جشن را خراب کرد. احتمالاً پولس فریاد نمی‌زد، اما با لحن محکم حرف می‌زد و به همه می‌گفت پطرس تحت شریعت موسی زندگی نمی‌کند، بعضی از افرادی که از جانب یعقوب آمده بودند، متحیر به نظر می‌رسیدند. چهره‌هایشان متعجب بود. «چی؟ پطرس، والاترین رسولان، در شریعت موسی زندگی نمی‌کند؟ پطرس گوشت خوک و خرچنگ می‌خورد؟ پطرس با غیر یهودیان غذا می‌خورد؟» اما پطرس صورتش سرخ شد و قلبش تندتر زد و احساس تهوع کرد. بقیه نیز احساس بدی داشتند و آرزو می‌کردند مشکل به زودی رفع شود.

دو) ما همچنین در این فکر هستیم که آیا پولس عصبی یا جسور بود؛ شاید او از شدت ترشح آدرنالین می‌لرزید. می‌دانیم که پولس لزوماً حضور فیزیکی پرقدرتی نداشت. دیگران درباره پولس می‌گفتند و شاید دست‌کم تا حدی حقیقت داشت که نامه‌های او وزین و قوی بود، امّا حضورش ضعیف و بیانش رقّت‌انگیز (‏دوم قرنتیان ۱۰:۱۰)‏. با این حال، پولس این کار را انجام داد، کلماتش به یاد ماندنی بودند، زیرا او آنها را با دقت در اینجا انتخاب کرد.

سه) نظر اسقف لایت‌فوت درباره مسأله یهودی بودن این بود: «در اینجا بسیار صادقانه است؛ اگر شما یک یهودی به دنیا بیایید و پرورش یابید، ولی آداب و رسوم یهودی را کنار بگذارید، چقدر غیر‌منطقی است که آنها را به غیر‌یهودیان تحمیل کنید.»

ب. چگونه است که غیریهودیان را وا می‌داری که از رسوم یهودیان پیروی کنند؟ پطرس و دیگران ممکن است بگویند،«ما آنان را وادار نمی‌کنیم همچون یهودی زندگی کنند.» اما حقیقت کار آنها این‌طور بود؛ چون پیام آنها این بود: «تا شما مانند یک یهودی زندگی نکنید، نجات نخواهید یافت.» و در واقع غیریهودیان را مجبور می‌کردند که مانند یهودیان زندگی کنند.

۲. آیات (‏۱۶-۱۵)‏ پولس به پطرس یادآوری می‌کند که آنها در برابر خدا با کار عیسی‌ روی صلیب پارسا شمرده می‌شوند، نه با حفظ شریعت.

ما که یهودی زاده‌ایم و نه به اصطلاح ‘غیریهودی گناهکار، می‌دانیم که انسان نه با اعمال شریعت، بلکه با ایمان به عیسی مسیح پارسا شمرده می‌شود. پس ما خود نیز به مسیح عیسی ایمان آوردیم تا با ایمان به مسیح پارسا شمرده شویم و نه با اعمال شریعت، زیرا هیچ بشری از راه انجام اعمال شریعت پارسا شمرده نمی‌شود.

الف. ما که یهودی زاده ایم… می‌دانیم که انسان نه با اعمال شریعت، بلکه با ایمان به عیسی مسیح پارسا شمرده می‌شود: «پطرس، همه ما همچون یهودیانی معتقد رشد یافتیم. با این حال، به‌خوبی می‌دانیم که با اجرای اعمال شریعت در برابر خداوند پارسا شمرده نشده‌ایم. می‌دانیم که ما، حتی با اینکه به‌عنوان یهودیان معتقد بزرگ شده‌ایم، با ایمان به عیسی ‌مسیح است که در برابر خداوند پارسا شمرده می‌شویم.»

یک) که انسان نه با اعمال شریعت: این نخستین بار است که پولس در نامه خود به غلاطیان از کلمه مهم یونانی dikaioo (‏عادل و پارسا)‏ استفاده می‌کند. «این کلمه مفهومی حقوقی دارد؛ شخص “پارسا” کسی است که حکم تبرئه را در یک دادگاه قانونی دریافت می‌کند. استفاده از آن در معنای مذهبی به معنای گرفتن رأی تبرئه و دریافت لطف خداوند در روز قیامت است.» (‏موریس)

ب. پس ما خود نیز به مسیح عیسی ایمان آوردیم: پولس می‌دانست که حتی یک یهودی کاملاً معتقد مانند او را هرگز نمی‌توان در برابر خداوند با آنچه تحت شریعت موسی انجام می‌داده، پارسا دانست. بلکه برای این منظور، او، پطرس و همه مسیحیان باید به مسیح عیسی ایمان آورند.

یک) «ایمان در عیسی‌مسیح تنها اعتقاد بر پایه خرد نیست، بلکه تعهد شخصی است. تفسیر آیه ۱۶ عبارت است از (‏به‌طور تحت‌الفظی)، ‏”ما به (eis) مسیح عیسی ایمان داشتیم.” این عملی است تعهدآور، نه تنها باید این حقیقت را باور داشت که عیسی زیست و مُـرد، بلکه برای نجات باید به سوی او رهسپار شد و از او طلب فیض کرد.» (استات)

دو) «پیدا کردن توضیحی مؤثرتر دربارۀ آموزۀ پارسایی از این متن دشوار است. در اینجا دو رسول رهبر بر این مسئله تأکید کرده‌اند (‏’می‌دانیم’)‏، که از طریق تجربۀ خودشان تأیید کردند (‏ایمان آوردیم)‏، و توسط کتب مقدس عهدعتیق تصدیق شدند (‏’زیرا هیچ بشری از راه انجام اعمال شریعت پارسا شمرده نمی‌شود)‏. با این تضمین سه‌گانه، باید آموزۀ پارسایی کتاب‌مقدس را بپذیریم و نگذاریم که ادعای پارسایی ذاتی کاذب ما، مانع ایمانمان به مسیح شود.» (استات)

ج. انسان نه با اعمال شریعت، بلکه با ایمان به عیسی مسیح پارسا شمرده می‌شود: این تأکیدی واضح بود. «پطرس، ما نه با پیروی از شریعت موسی، بلکه با ایمان به عیسی پارسا شدیم.» پطرس با امتناع از معاشرت با مسیحیان غیریهودی، با رفتار خود این پیام را می‌رساند که ما تا حدودی در برابر خداوند، از راه انجام شریعت، پارسا در نظر گرفته می‌شویم. پولس نمی‌توانست این را تحمل کند، چون حقیقت نداشت.

د. زیرا هیچ بشری از راه انجام اعمال شریعت پارسا شمرده نمی‌شود: در اینجا، پولس بر این نکته به قوی‌ترین شکل ممکن تأکید کرد. هیچ بشری، هیچ غیریهودی، هیچ یهودی، هیچ‌کسی، در برابر خداوند از راه انجام اعمال شریعت پارسا شمرده نمی‌شود.

یک) نظر لایت‌فوت در مورد اینکه چرا هیچ بشری از راه انجام اعمال شریعت پارسا شمرده نمی‌شود، این بود: «این آیه باید به‌عنوان نقل‌قولی آزاد از مزامیر ۲:۱۴۳ در نظر گرفته شود.» (‏زیرا هیچ زنده‌ای در پیشگاه تو پارسا نیست)‏.

دو) «مکاتب، راه رستگاری را به این شیوه توضیح می‌دهند. هنگامی‌که فردی کار نیکویی انجام می‌دهد، خداوند آن را می‌پذیرد و به‌عنوان پاداش عمل نیک، به او محبت ارزانی می‌کند و این امر را “محبت متقابل” می‌نامند. انتظار می‌رود که این اعمال نیک و محبت‌ها در قلب باقی بماند. وقتی به آنان گفته می‌شود که این نوع حضور قلب باعث پارسایی نمی‌شود، آنها دیوانه می‌شوند.» (‏لوتر)

سه) از آنجا که این حقیقت دارد، به‌سادگی می‌توان دید که پطرس با جدا کردن خودش از مسیحیان غیریهودی، فقط به این دلیل که تحت شریعت موسی نبودند، بسیار احمقانه و خودخواهانه رفتار کرد. از آنجا که هیچ بشری از راه انجام اعمال شریعت پارسا شمرده نمی‌شود، پس چه اهمیتی دارد که شخصی غیریهودی براساس شریعت موسی ختنه شود؟ چه اهمیتی دارد که شخصی غیریهودی فقط خوراک حلال بخورد؟ تنها چیزی که اهمیت دارد ایمان آنها به مسیح است، زیرا این است که باعث پارسایی ما در برابر خداوند می‌شود.

۳. آیات (‏۱۸-۱۷)‏ پولس به اعتراض در برابر این حقیقت پاسخ می‌دهد، که ما در برابر خدا با ایمان به عیسی و نه با انجام اعمال شریعت پارسا شمرده شده‌ایم.

 اما اگر در حالی که در پی پارسا شمرده شدن به‌واسطه مسیح هستیم، معلوم شود که گناهکاریم، آیا این بدان معنی است که مسیح خادم گناه است؟ به هیچ روی! زیرا اگر آنچه را که خود ویران کردم از نو بنا کنم، در آن صورت نشان می‌دهم که به شریعت نافرمانم.

الف. اما اگر در حالی که در پی پارسا شمرده شدن به‌واسطه مسیح هستیم، معلوم شود که گناهکاریم، آیا این بدان معنی است که مسیح خادم گناه است؟ در این هنگام، پولس با اعتراضی روبرو شد که از سوی افرادی که از جانب یعقوب آمده بودند، مطرح شد. مهم است که به یاد داشته باشیم پولس این سخنان را در ملاءعام بیان کرد و در یک طرف اتاق، عده‌ای از یهودیان بودند که معتقد بودند خداوند غیریهودیان را نخواهد پذیرفت مگر اینکه خود را تحت شریعت موسی قرار دهند. پطرس با این مردان نشست و برنابا که بهترین دوست پولس بود نیز همین کار را کرد. در واقع، تمام مسیحیان یهودی با این مسیحیان اورشلیم که باور نداشتند غیریهودیان در کلیسای انطاکیه واقعاً نجات یافته‌اند، نشستند. در چنین شرایطی پولس نمی‌توانست بدون پاسخ به این اتهام که از جانب آنانی بود که با او موافق نبودند، فقط نظر خودش را بیان کند.

یک) مردانی که از اورشلیم آمده بودند، باور داشتند، این ایده که ما در برابر خدا فقط با ایمان به عیسی پارسا شمرده می‌شویم، به اندازۀ کافی«واقعی» نبود. چرا که، مسیحیان هنوز با گناه دست و پنجه نرم می‌کردند. آنها چگونه می‌توانستند موضوع «پذیرفته شدن توسط خدا» را خوب درک کنند در حالی که هنوز با گناه دست و پنجه نرم می‌کردند ؟ به عقیده آنها، مسیح خادم گناه بود. چون کار عیسی برای پارسا ساختن آنها در برابر خدا به نظر می‌رسید آنان را به اندازه کافی پارسا نساخته بود.

دو) «اگر خدا افراد بد را پارسا می‌سازد، خوب بودن چه فایده‌ای دارد؟ آیا نمی‌توانیم هر کاری دلمان می‌خواهد بکنیم و هر طور دلمان می‌خواهد زندگی کنیم؟» (استات)

ب. به هیچ روی! جواب پولس عالی بود. اول اینکه، بله، ما ایمان داریم که فقط توسط مسیح پارسا شمرده شدیم و نه توسط عیسی همراه با اعمال خودمان. دوم، بله، ما می‌پذیریم که  گناهکاریم، در واقع ما اعتراف می‌کنیم که هنوز هم گناه می‌کنیم، حتی اگر به‌واسطه مسیح پارسا شمارده بشویم. اما نه، زیرا این به هیچ روی عیسی را نویسنده یا تأییدکننده گناه در زندگی ما نمی‌کند. او خادم گناه نیست.

یک) «تعریف یک فرد مسیحی به طور خلاصه: مسیحی کسی نیست که گناهی نداشته باشد، بلکه کسی است که خداوند به‌خاطر ایمانش به مسیح، دیگر گناهانش را به حساب نمی‌آورد. این آموزه باعث تسلی‌ خاطر ما در حین مشکلات جدی می گردد.» (لوتر)

ج. زیرا اگر آنچه را که خود ویران کردم از نو بنا کنم، در آن صورت نشان می‌دهم که به شریعت نافرمانم: پاسخ پولس ملایم اما زیرکانه بود. اگر می‌خواست از طریق حفظ شریعت موسی راهی به سوی خداوند از نو بنا کند، آن وقت نافرمان می‌شد. او گفت، «تلاش برای پیدا کردن پذیرش در برابر خداوند توسط شریعت، گناه بزرگتری است نسبت به گناهان روزمره در زندگی فرد مسیحی.»

یک) مسیحیان یهودی آمده از سمت یعقوب گمان می‌کردند که باید به شریعت وفادار بمانند، هم خودشان و هم غیریهودیان، که بنابراین گناه بزرگی در کار نخواهد بود. چیزی که پولس نشان‌ داد این بود که با قرار دادن خود تحت فرمان شریعت، آنها بدتر از همیشه گناه می‌کردند.

دو) چطور از نو بناکردن راهی به سوی خدا از طریق شریعت گناه است؟ از بسیاری جهات این موضوع گناه می‌باشد، اما شاید بزرگترین گناه این باشد که شخص به مسیح نگاه می‌کند و می‌بیند او بر صلیب مصلوب شده، مجازاتی که ما سزاوار آن بودیم را او بر عهده گرفته، خشم خدا را برای ما تحمل می‌کند اما به او می‌گوید، «همه اینها خیلی خوب است، اما کافی نیست. کار تو بالای صلیب به اندازه کافی در حضور خداوند خوب نخواهد بود مگر آنکه ختنه شوم و خوراک حلال بخورم.» این توهین بزرگی به پسر خدا است.

سه) البته، این مصیبت عظیم شریعت‌گرایی است. در تلاش برای پارسایی بیشتر در برابر خدا، شریعت‌گرایان در انتها از پارسایی کمتری در برابر خدا برخوردارند. این وضعیت فریسی‌هایی بود که با عیسی در دوران خدمت دنیوی او بسیار مخالف بودند. پولس این تفکر را به خوبی می‌دانست، زیرا خود یک فریسی بود (‏اعمال ۶:۲۳)‏.

۴. آیات (‏۲۰-۱۹) پولس ارتباط تغییریافته خود را با شریعت توصیف می‌کند.

زیرا من به‌واسطه خود شریعت، نسبت به شریعت مردم تا برای خدا زیست کنم. با مسیح بر صلیب شده ام، و دیگر من نیستم که زندگی می‌کنم، بلکه مسیح است که در من زندگی می‌کند؛ و این زندگی که اکنون در جسم می‌کنم، با ایمان به پسر خداست که مرا محبت کرد و جان خود را به‌خاطر من داد .

الف. زیرا من به‌واسطه خود شریعت، نسبت به شریعت مردم: پولس با لحنی جسورانه گفت که نسبت به شریعت مرده است. اگر او نسبت به شریعت مرده بود، پس محال بود که شریعت راهی برای پذیرفته شدن او توسط خدا باشد.

یک) توجه داشته باشید که این شریعت نبود که مُـرد. شریعت، در محتوای خود، قلب مقدس و شخصیت خداوند را منعکس می‌کند. شریعت هیچ مشکلی نداشت. این شریعت نبود که مرد، بلکه پولس نسبت به شریعت مرد.

دو) پولس چگونه نسبت به شریعت مرد؟ زیرا من به‌واسطه خود شریعت، نسبت به شریعت مردم. خود شریعت، پولس را «کشت». شریعت به او نشان داد هرگز نمی‌تواند با شریعت زندگی کند و استانداردهای آن را بجای آورد. پولس برای مدتی طولانی، قبل از اینکه عیسی را بشناسد، فکر می‌کرد خداوند او را به‌خاطر بجای آوردن شریعت خواهد پذیرفت. اما او به نقطه‌ای رسید که حقیقت شریعت را، به روشی که عیسی آن را در موعظه سر کوه توضیح داد، درک کرد (‏انجیل متی ۷-۵) و سپس فهمید شریعت او را در برابر خدا محکوم می‌کند نه پارسا. این احساس محکومیت در حضور خدا پولس را «کشت» و باعث شد او ببیند اجرای اعمال شریعت پاسخ این سؤال نیست.

سه) «مردن نسبت به شریعت، دست کشیدن از آن و آزاد شدن از سلطه آن است، به طوری که ما به آن اعتماد نداشته باشیم و در زیر یوغ بردگی آن اسیر نشویم.» (‏کالوین)

چهار) مشکل این افراد که از جانب یعقوب آمده بودند این بود که شیوۀ فکر و زندگی آنها طوری نبود که گویی نسبت به شریعت مرده باشند. آنها هنوز نسبت به شریعت زنده بودند و باور داشتند که حفظ شریعت باعث پذیرفته شدن آنان در حضور خدا می‌شود. آنها نه تنها تحت شریعت زندگی می‌کردند، بلکه می‌خواستند غیریهودیان هم تحت شریعت زندگی کنند.

ب. نسبت به شریعت مردم تا برای خدا زیست کنم: هنگامی‌که پولس نسبت به شریعت مرد، آنگاه ‌توانست برای خدا زیست کند. او تا وقتی سعی می‌کرد از طریق اجرای اعمال شریعت خودش را در حضور خدا پارسا کند، مرده بود. اما وقتی نسبت به شریعت مرد توانست برای خدا زیست کند.

یک) «مبارک است کسی که بداند چگونه از این حقیقت در زمان پریشانی استفاده کند. او می‌تواند صحبت کند. او می‌تواند بگوید: آقای شریعت، بفرما و هر قدر که می‌خواهی مرا متهم کن. می‌دانم که گناهان زیادی مرتکب شده‌ام و هر روز به گناه خود ادامه می‌دهم. اما این موضوع مرا ناراحت نمی‌کند.  باید بلندتر فریاد بزنی، آقای شریعت. می‌دانی که من کر نیستم. هر چقدر دلت می‌خواهد فریاد بزن، من نسبت به تو مرده‌ام. اگر می‌خواهی درباره گناهانم با من صحبت کنی، برو و با جسم من صحبت کن. زخم زبان بزن،  اما با وجدان من حرف نزن. وجدان من یک خانم و یک ملکه است و هیچ ارتباطی با امثال شما ندارد، زیرا وجدان من طبق شریعت دیگری با مسیح زندگی می‌کند، شریعتی جدید و بهتر، شریعت فیض.”» (‏لوتر)

ج. با مسیح بر صلیب شده ام: باز هم، پولس از جانب کسانی که با او مخالف بودند، سؤالی را پیش‌بینی کرد. «پولس، تو چه زمانی نسبت به شریعت مُـردی؟ به نظر من که تو زنده‌ای!» پولس با خوشحالی جواب داد: «من با مسیح بر صلیب شده‌ام. وقتی عیسی روی صلیب مرد من نسبت به شریعت مُردم. او به جای من روی صلیب مرد، بنابراین مثل این بود که من روی صلیب بودم. او مرد و وقتی او مُرد من نیز نسبت به شریعت مردم.»

د. و دیگر من نیستم که زندگی می‌کنم، بلکه مسیح است که در من زندگی می‌کند: چون ما با مسیح بر صلیب مردیم، زندگی دیگری داریم. زندگی کهنه ما که تحت شریعت زندگی می‌کرد، مُـرد. حالا ما با عیسی مسیح زنده هستیم و عیسی در ما زنده است (‏بلکه مسیح است که در من زندگی می‌کند)‏.

یک) پولس متوجه شد که روی صلیب تبادل بزرگی رخ داده‌ است. او زندگی قدیمی خود را که در آن سعی می‌کرد از طریق شریعت در برابر خدا پارسا شود  به عیسی داد، پس زندگی او نیز بر روی صلیب به صلیب کشیده شد. سپس عیسی به پولس زندگی خود را داد، مسیح آمد تا در او زندگی کند. پس زندگی پولس دیگر برای خودش نبود، بلکه برای عیسی مسیح بود! پولس زندگی خودش را نداشت (‏آن زندگی مُرد)‏؛ در واقع او زندگی جدیدی را زندگی می‌کرد که عیسی به او داده بود.

ه‍ـ. و این زندگی که اکنون در جسم زندگی می‌کنم، با ایمان: پولس فقط زندگی داده شده توسط عیسی از طریق ایمان را می‌توانست زندگی کند. شما نمی‌توانید زندگی جدیدی را زندگی کنید که عیسی براساس حفظ شریعت به شما داده است. شما می‌توانید فقط با ایمان زندگی کنید.

یک) وقتی پولس گفت اکنون در جسم زندگی می‌کنم، منظورش این نبود که او زندگی گناه‌آلودی داشت. «منظور پولس از اصطلاح جسم در اینجا گناه‌ نبود. وی معمولاً چنین گناهانی را با اسامی خاص خود، به‌عنوان زنا، فسق و غیره می‌خواند. پولس با کلمه جسم، نشان می‌دهد که درک می‌کند منظور عیسی در باب سوم یوحنا چیست، “آنچه از بشرِ خاکی زاده شود، بشری است”. (‏یوحنا ۶:۳)‏ جسم در اینجا به معنای کل ذات انسان است که شامل عقل و غریزه‌ها می‌باشد. پولس می‌گوید:  این جسم را نمیتوان با اعمال شریعت عادل ساخت.» (‏لوتر)

دو) تمرکز این آیه بر جسم نیست، بلکه بر ایمان است. «ایمان در واقع موضوعی نیست که پولس گاه به گاه درباره آن موعظه کند و فضیلتی نیست که گاه به گاه به کار ببرد. ایمان مرکز همه کارهایی است که او انجام می‌دهد.» (‏موریس)

سه) «ایمان شما را چنان با مسیح مرتبط می‌سازد که او و شما یک شخص می‌شوید. در این صورت، شما می‌توانید شجاعانه بگویید: “من اکنون با مسیح یکی هستم. بنابراین حقیقت مسیح، پیروزی و زندگی من است. از سوی دیگر، مسیح ممکن است بگوید: من آن گناهکار بزرگ هستم. گناهان و مرگ او مال من است، زیرا او با من و من با او ‌یکی شدیم.» (‏لوتر )

و. با ایمان به پسر خداست که مرا محبت کرد و جان خود را به‌خاطر من داد: ایمانی که پولس با آن زندگی می‌کرد ایمان به‌خود، ایمان به‌شریعت یا ایمان به‌آنچه می‌توانست در برابر خداوند به دست آورد یا استحقاق آن را داشت، نبود. در واقع ایمان به پسر خدا بود، عیسی مسیح ‌که مرا محبت کرد و جان خود را به‌خاطر من داد.

یک) پیش از این، رابطه پولس با خدا براساس کاری بود که او می‌توانست برای خدا انجام دهد، در واقع او به خودش ایمان داشت. اکنون ایمان او بر اساس آن کاری بود که مسیح برای او انجام داده بود، یعنی ایمان او به مسیح بود. پولس شخص شگفت‌انگیزی را پیدا کرد که به او ایمان داشته باشد! و او کسی بود که به پولس محبت می‌کرد. او کسی بود که وقتی جان خود را به‌خاطر پولس داد، محبت خود را به او نشان داد.

ز. که مرا محبت کرد: به‌خاطر محبتی که عیسی در گذشته نشان داده‌ بود، پولس می‌تواند با اطمینان زندگی خود را به عیسی بدهد. «درست است که او هم اکنون به ما محبت می‌کند، اما پولس همچنین به درستی نوشت، که مرا محبت کرد. فعل در زمان گذشته است. مسیح بر بالای صلیب به من محبت کرد؛ در آخوری در بیت‌لحم به من محبت کرد؛ حتی پیش از آن که زمین وجود داشته باشد به من محبت کرد. هرگز زمانی نبوده است که عیسی به قوم خود محبت نکرده باشد.» (اسپرجن)

یک) محبت کرد… جان خود را به‌خاطر من داد: زمان گذشته فعل مهم است. ویلیام نیوول (William Newell)، در تفسیر خود از رومیان، به اهمیت زمان گذشتۀ جمله در مورد فعل محبت کرد صحبت می‌کند. «این زمان گذشته انجیل است که شیطان از آن متنفر است… بگذارید واعظی پیوسته بگوید: “خداوند شما را دوست دارد، مسیح شما را دوست دارد،” تا او و جماعتش کم‌کم احساس گناه خود و ارزش صلیب و کفاره مسیح را فراموش کنند. در حالی که محبت خدا و مسیح یک‌بار برای همیشه و به طرزی متعالی بیان شده است.»

دو) «آیا تابحال شریعت به من محبت کرده است؟ آیا شریعت خود را فدای من کرد؟ برعکس، من را متهم می‌کند، من را می‌ترساند، من را عصبانی می‌کند اما شخصی دیگر مرا از شریعت، از گناه و مرگ نجات داد و حیات ابدی به من بخشید. این شخص، پسر خدا است و تا ابد ستایش و جلال از آن اوست.» (‏لوتر)

ح. او جانش را به‌خاطر من فدا کرد: «در اینجا عبارت به‌خاطر من، تأکیدی است. کافی نیست که فقط اعلام کنیم مسیح به‌خاطر نجات جهان جان خود را فدا کرد بلکه هر شخصی باید تأثیر و دریافت این فیض را در مورد خودش به‌طور شخصی اعلام کند.» (‏کالوین)

یک) «این سخن مقدس رسول را بگیر و آنها را در دهان خود بگذار و بگذار مانند شکلات عسلی در دهانت بماند تا اینکه در روح تو ذوب شود:”کیست که مرا محبت کرد و جانش را به‌خاطر من فدا کرد.”» (‏اسپرجن)

۵. آیه (‏۲۱)‏ پولس نشان می‌دهد که چرا موضوع پارسایی-شریعت بسیار مهم است.

فیض خدا را باطل نمی‌شمارم، زیرا اگر پارسایی از راه شریعت به دست می‌آمد، پس مسیح بیهوده مرد.

الف. فیض خدا را باطل نمی‌شمارم: پولس به مقابله علنی خود با پطرس با قدرت پایان داد. زیرا این گروه از مسیحیان یهودی که از اورشلیم آمده بودند، برای خود و دیگران لازم می‌دانستند برای اینکه در برابر خدا پارسا شوند باید تحت شریعت زندگی کنند و این طرز فکر آنان فیض خدا را باطل می‌کرد، اما پولس چنین کاری نکرد.

یک) «برای باطل دانستن فیض، باید اعتماد خود را، نه بر فیض به‌عنوان هدیه رایگان خداوند، بلکه بر تلاش خود گذاشت. انجام این کار ردکردن کلی فیض است و تکیه ‌بر تلاش انسانی است و به این معنی است که فرد فیض را باطل می‌داند.» (‏موریس)

ب. زیرا اگر پارسایی از راه شریعت به دست می‌آمد: اگر این گزاره درست باشد، آنگاه مسیح بیهوده مرده است زیرا شما می‌توانید در برابر خداوند براساس شریعت پارسا باشید و برای اینکه پارسا باشید به کار عیسی نیازی ندارید.

یک) در دعای عیسی در باغ جتسیمانی (‏متی ۳۹:۲۶-۴۲)‏، او پرسید آیا ممکن است راه دیگری برای تحقق آنچه در مقابل او بر صلیب قرار دارد، وجود داشته باشد، مسیح درخواست کرد که از صلیب چشم‌پوشی شود. اما عیسی از صلیب نجات پیدا نکرد، چون راه دیگری برای انجام کاری که او انجام داد وجود نداشت.

دو) همچنین در این دیدگاه، فیض خدا به‌عنوان ابزاری که به ما کمک می‌کند به بهشت برسیم، مشکلی عظیم وجود دارد، به این صورت که ما بهترین چیزی را که می‌توانیم ارائه می‌دهیم و سپس فیض بقیه موارد را تأمین می‌کند. فیض کمک نمی‌کند، بلکه به‌طور کامل کارها را به دوش می‌کشد. همه پارسایی ما از کار عیسی سرچشمه می‌گیرد.

سه) «اگر نجات من آن قدر دشوار بود که به مرگ مسیح نیاز داشت، آنگاه همه اعمال من، همه پارسایی ناشی از شریعت، به هیچ درد نمی‌خورد. چگونه می‌توانم با یک پنی چیزی بخرم که یک میلیون دلار هزینه داشته است؟» (لوتر)

ج. فیض خدا را باطل نمی‌شمارم: ما تأثیر فوری این موضع جسورانه را به‌راستی نمی‌دانیم. با این حال می‌دانیم که با گذشت زمان، پطرس قانع شد و حرف‌های پولس را پذیرفت. ما این را از اعمال ۶:۱۵-۱۱ می‌دانیم، جایی که پطرس، در اورشلیم، در حضور یعقوب، پولس، برنابا و سایر رسولان اعلام کرد که غیر‌یهودیان برای اینکه نجات یابند، مجبور نیستند تحت شریعت موسی قرار بگیرند.

یک) می‌دانیم که پطرس قبل از این با چیزی که پولس در غلاطیان ۱۵:۲-۱۷ ذکر کرد موافق بود: «ما… می‌دانیم که انسان… با ایمان به عیسی مسیح پارسا شمرده می‌شود… تا با ایمان به مسیح پارسا شمرده شویم و نه با اعمال شریعت، زیرا هیچ بشری از راه انجام اعمال شریعت پارسا شمرده نمی‌شود… در پی پارسا شمرده شدن به واسطۀ مسیح هستیم.» پولس توجه پطرس ‏را به چیزی جلب می‌کند که پطرس آن را ‏باور داشت اما طبق آن عمل نکرد. ممکن است شخصی ایمان داشته باشد که عیسی نجات می‌دهد و ما نیستیم که خود را نجات می‌دهیم؛ اما باید از عمل و فکر کردن به اینکه ما خودمان را نجات می‌دهیم دست بکشیم.

دو) می‌توانیم مطمئن باشیم که خداوند از این برخورد ناراحت‌کننده در انطاکیه برای خیر کل بشریت استفاده کرده ‌است.

·    این اتفاق پولس خوب بود، چون ایستادگی کرد و انجیل را گواهی داد.

·    این  اتفاق برای پطرس خوب بود، زیرا باعث اصلاح او شد و در نتیجه حتی بیشتر از قبل به حقیقت اعتقاد پیدا کرد.

·    این اتفاق برای برنابا خوب بود چون به باور درستی درباره این موضوع رسید.

·    برای افرادی که از سمت یعقوب آمده بودند و آشفتگی را آغاز کرده بودند خوب بود، چون حقیقت انجیل واقعی مشخص شد و آنها مجبور بودند تصمیم‌ بگیرند.

·    این برای ایمانداران یهودی انطاکیه خوب بود، چون آنها حقیقت را به‌وضوح در برابرشان دیدند.

·    برای ایمانداران غیریهودی انطاکیه خوب بود، زیرا ایمان و آزادی آنها در عیسی‌مسیح تقویت شد.

·    برای ما خوب بود چون این حقیقت هنوز زنده است.

 

سه) همۀ این امور ختم به خیر شد فقط به این دلیل که پولس مشتاق بود کاری را انجام دهد که کاملاً درست بود، اما به‌شدت ناراحت‌کننده بود. پطرس هم مایل بود چنین کاری بکند، وقتی قبول کرد که اشتباه می‌کند. پطرس و پولس حاضر بودند آرامش خود را برای چیزی که درست بود قربانی کنند.