Search
Close this search box.

فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

اول تیموتائوس باب 5 – نحوۀ برخورد با افراد در کلیسا

خلاصه‌ای از نحوۀ برخورد با همۀ افراد در کلیسا.

 

1. آیۀ (1) نحوۀ برخورد با اشخاص در کلیسا.

مرد سالخورده را توبیخ مکن، بلکه او را همچون پدر خود اندرز ده، و جوانان را همانند برادران خود.

الف. مرد سالخورده را توبیخ مکن: پولس به تیموتائوس فرمود که مرد سالخورده را نباید سرزنش کرد. یک شبان جوان مانند تیموتائوس باید آنها را صادقانه هدایت کند، اما با‌احترام به سِن و حکمت فرض‌شدۀ مردان سالخورده.

یک) هر شخص ایمانداری باید نسبت به افراد سالخورده، احترام نشان ‌دهد. «پیش پای ریش‌سفیدان برخیزید، حرمتِ روی پیرمرد را نگاه دارید، و از خدای خود بترسید: من یهوه خدای شما هستم.» (لاویان 32:19). «موی سفید تاجِ جلال است، که در طریق پارسایی بدست می‌آید.» (امثال سلیمان 31:16)

دو) یک دلیل دیگر نیز وجود دارد که به جای توبیخ پیرمرد، او را نصیحت کرد: او به‌سادگی ممکن است توبیخ را درنیابد.

ب. توبیخ مکن: فعل یونانی باستان برای توبیخ کلمۀ عادی «توبیخ» در عهدجدید نیست. این تنها جایی است که از این کلمه استفاده می‌شود و به‌طور لغوی به معنای «ضربه‌زدن» است. به تیموتائوس گفته شد که با کلمات به افراد سالخورده حمله نکند، بلکه با‌احترام با آنها رفتار کنید -همان‌طور که با مردان جوان به‌عنوان برادر با احترام رفتار می‌کند.

یک) حکم این نبود که تیموتائوس هرگز نباید سالمندان را توبیخ کند، بلکه نباید با توبیخ بیش از حد سخت، به آنها ضربه بزند.

دو) جدا از این کلمۀ به‌خصوص و جدی، به‌طور کلی توبیخ وظیفۀ مهم یک شبان است. این یک هدایت ساده، واضح و آشکاری است که نسبت به کسی که در اشتباه است، چه در رفتار و چه در تفکر انجام می‌شود و هدف اصلی آن بیشتر از اینکه تشویق باشد، رویارویی واضح شخص با رفتار یا تفکر اشتباهش است. در نامۀ دیگر به یک شبان، پولس اهمیت توبیخ را به‌روشنی بیان کرد: «با کمال اقتدار تشویق و توبیخ کن، و مگذار کسی تو را حقیر شمارد.» (تیتوس 15:2).

سه) در اول تیموتائوس 20:5 به تیموتائوس گفته شد مواقعی وجود دارد که نه تنها یک شخص سالخورده باید مورد توبیخ قرار گیرد، بلکه مواقعی نیز باید او را به‌طور علنی توبیخ کرد. بنابراین، در این آیه به تیموتائوس گفته نشد كه هرگز توبیخ نكند، بلكه به او گفته شد كه هرگز به شیوه‌ای تند و مخرب توبیخ نكند.

چهار) مسئله این است که بسیاری از افراد وقتی توبیخ می‌شوند تمام توانایی خود را برای دفاع از خود متمرکز می‌کنند -اگر در همان زمان این کار را انجام ندهند، بعد از آن، هرگاه که فرصت کنند به غرور خود گوش دهند، این کار را انجام خواهند داد. برخی در انتقاد از شخصی که آنها را توبیخ کرده، متخصص می‌شوند، و احساسات صدمه‌دیدۀ خود را مهم‌تر از حقیقت توبیخ می‌دانند.

پنج) هیچ‌کس دوست ندارد مورد توبیخ قرار گیرد؛ اما فرد عاقل از توبیخ به‌عنوان وسیله‌ای ارزشمند برای رشد استفاده می‌کند. اسپرجن گفت: «یک دوست عاقل که هفته‌به‌هفته بی‌رحمانه شما را مورد انتقاد قرار دهد، برای شما نعمتی بسیار والاتر از هزاران ستایشگر بی‌تفاوت خواهد بود، اگر درک کافی برای تحمل برخورد او را داشته باشید، و فیض کافی برای قدردانی از آن را داشته باشید.» (سخنرانی‌هایی به دانشجویانم)

ج. او را همچون پدر خود اندرز ده: توصیه، تشویق برای انجام کارهایی است که باید انجام شود. این روش به‌عنوان یک مربی یا مشوّق، به ورزشکار کمک می‌کند تا بهترین نتیجه را بگیرد.

د. جوانان: با آنان باید به‌عنوان برادر رفتار می‌شد؛ یعنی به‌عنوان شریک و دوست در کار انجیل، اما بدون احترامی یکسان نسبت به مردان سالخورده.

2. آیۀ (2) نحوۀ برخورد با زنان در کلیسا.

زنان سالخورده را همچون مادران، و زنان جوان‌تر را همانند خواهران خویش، در کمال پاکی.

الف. زنان سالخورده: با این افراد باید به‌عنوان مادر برخورد می‌شد چرا که دارای احترام و آبرویی در خور سنشان بودند. یک شبان جوان باید مقداری احساس مادرانه از برخی از زنان سالخورده در کلیسا را بپذیرد و از آنها قدردانی کند، و شایسته است که به آنها چنین احترامی‌ داده شود.

ب. زنان جوان‌تر: با این زنان جوان باید به‌عنوان خواهران رفتار می‌شد؛ تیموتائوس، همچون هر مرد دینداری باید همیشه اطمینان داشت که رفتار او با زنان جوان‌تر همواره پاک و عاری از ملامت است. یک انسان دیندار، عیاش و تحریک‌کننده نیست و از (کلام) دو پَهلو استفاده نمی‌کند (کلمات شوخ‌طبعی که می‌توان لاس‌زدن یا تحریک‌آمیز برداشت کرد).

 نحوۀ برخورد با بیوه‌ها و نیازمندان

1. آیۀ (3) اصل کلی: به نیازمندانی که واقعاً نیازمند هستند کمک کنید.

بیوه‌زنانی را که به‌راستی بی‌کس‌اند، حرمت گذار.

الف. بیوه‌زنانی را حرمت گذار: در زمانی که عهدجدید نوشته شد، هیچ‌گونه نظام امداد اجتماعی از طرف دولت وجود نداشت. در آن روزگار یک طبقۀ بسیار آسیب‌پذیر وجود داشت: زنان بیوۀ سالخورده، که معمولاً بدون حمایت شوهران یا فرزندان بزرگ، و بدون داشتن توانایی کافی برای تأمین هزینه‌های زندگی خود بودند. اینها کسانی بودند که به‌راستی بیوه بودند.

یک) «یک معنی کلمۀ حرمت، حمایت و نگهداری است؛ و در اینجا واضح است که باید به این معنا برداشت شود.» (کلارک)

دو) اصولی که در اینجا آشکار شده است، به کلیسای امروزی بسیار مرتبط است مخصوصاْ هنگامی که بسیاری به کلیساهای محلی به‌عنوان مکانی نگاه می‌کردند که افراد فقیر و نیازمند می‌توانستند برای دریافت کمک به آنجا بیایند.

سه) بیشتر شبان‌ها می‌توانند داستان‌های زیادی در مورد غریبه‌هایی که با کلیسا تماس می‌گیرند و نوعی کمک می‌خواهند به شما بگویند و شبانان همچنین می‌توانند به شما بگویند که کنار آمدن با چنین شرایطی با محبت بدون اینکه مورد سوءاستفاده قرار گیرند، دشوار است. نویسنده چندین تجربه با افرادی داشته است که با یک داستان طولانی و غم‌انگیز از هتلی تماس می‌گیرند و به نام محبت مسیحی درخواست پول می‌کنند. پس از ورود، اتاق معمولاً آشفته بود، تلویزیون بسیار کثیف شده بود و شواهدی بود از تماس تلفنی با کلیساهای اطراف شهر، آنان به دنبال شبانان بودند تا داستانی غم‌انگیز را بیان کنند. هنگامی‌که از آنها خواسته شد آیۀ مورد علاقه خود در کتاب‌مقدس را توصیف کند، تقریباً همیشه، آنها گیج شده و قادر به پاسخ‌دادن نیستند. در موارد دیگر هنگام کمک به نیازمندان، از نیازمندان خواسته شد تا از شبان کلیسای خانگی خود تماس بگیرند و تشکر کنند -و این هرگز اتفاق نیفتاد.

ب. بیوه‌زنانی را که به‌راستی بی‌کس‌اند: کسانی که به‌راستی بی‌کس‌اند باید حرمت گذاشت -که در این متن به معنای حمایت مالی است که در عین‌حال به شکلی آبرومندانه و با‌احترام اعطا می‌شود.

2. آیات (6-4) چگونه کسانی که به‌راستی بی‌کس هستند را تشخیص دهیم.

امّا اگر بیوه‌زنی فرزندان و نوه‌ها دارد، آنان باید نخست بیاموزند که با نگاهداری از خانوادۀ خویش، دینداری خود را در عمل نشان دهند و این‌گونه دِین خود را به والدین و اجدادشان ادا کنند، چرا که این خدا را خشنود می‌سازد. امّا آن که به‌راستی بیوه است و بی‌کس، امیدش یکسره بر خداست و شب و روز را به دعا طلب کمک از خدا می‌گذراند. حال آنکه بیوه‌زنی که زندگی را به لذت‌جویی می‌گذراند، در حالِ حیات، مرده است.

الف. امّا اگر بیوه‌زنی فرزندان دارد: کسانی که کلیسا به‌طور قانونی می‌تواند به آنها کمک کند، نباید خانواده‌ای داشته باشند که قادر باشد به آنها کمک کند. اگر آنها خانواده‌ای برای کمک دارند، انجام این کار به عهدۀ خانواده‌شان است.

یک) این متن، بیوۀ «واقعی» را به‌عنوان کسی که بی‌کس مانده است توصیف می‌کند؛ او هیچ‌کسی را ندارد که از او حمایت کند. «این نشان می‌دهد که زنان بیوه در‌حقیقت آنهایی هستند که نه فرزندی دارند و نه برادرزاده‌ای، هیچ فامیلی ندارند که به آنها کمک کنند یا می‌توانند به آنها کمک کنند، یا اقوام نزدیک زنده‌ای ندارند.» (کلارک)

دو) آنان باید نخست بیاموزند که با نگاهداری از خانوادۀ خویش، دینداری خود را در عمل نشان دهند و این‌گونه دِین خود را به والدین و اجدادشان ادا کنند: این متن مسئولیت مداوم فرزندان بالغ در قبال والدین و پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها را به ما یادآوری می‌کند.

سه) «شخص مسیحی‌ای که بهترین استاندارد محبت خانوادگی غیر‌مسیحیان را هم ندارد سرزنش‌برانگیز‌تر است، زیرا او چیزی را دارد که غیرمسیحیان ندارند: نمونۀ عالی محبت در عیسی‌مسیح.» (وایت)

ب. امیدش یکسره بر خداست و شب و روز را به دعا طلب کمک از خدا می‌گذراند: کسانی که باید به‌طور قانونی مورد حمایت کلیسا قرار می‌گیرند باید به نوعی در کلیسا خدمت کنند. در این مورد، به زنان بیوه وظیفۀ دعا‌کردن برای کلیسا داده می‌شود.

ج. حال آنکه بیوه‌زنی که زندگی را به لذت‌جویی می‌گذراند: کسانی که باید به‌طور قانونی مورد حمایت کلیسا قرار می‌گیرند باید زندگی دیندارانه‌ای داشته باشند. مناسب است که بگوییم: «شما زندگی دیندارانه‌ای ندارید، بنابراین از کلیسا کمک مالی دریافت نخواهید کرد.»

یک) «این به منزلۀ لذت‌های کثیف جنایتکارانه نیست؛ بلکه به معنای کسی است که تن خود را به خوردن و آشامیدن رها می‌کند، و بدین طریق تن آسایی می‌کند.» (کلارک )

دو) در حالِ حیات، مرده است: زندگی‌ای که صرفاً برای لذت و راحتی انجام شده باشد، اصلاً زندگی نیست؛ بلکه یک حیات مرده است، خواه زندگی یک بیوۀ جوان یا هر کس دیگری باشد.

سه) بسیاری از کسانی که برای درخواست کمک به کلیسا می‌آیند، نیازمند هستند، زیرا آنها زندگی خود را برای لذت‌هایی چون نوشیدنِ الکل، مواد مخدر یا هر چیز دیگری گذرانده‌اند؛ اکنون آنها نیازمند هستند و می‌خواهند کلیسا کمک کند. قانونی است که بگوییم: «نه؛ شما در لذت‌جویی زندگی کرده‌اید و اکنون عواقب آن را متحمل شده‌اید. منابع کلیسا برای کمک به شما نیست.»

3. آیات (۷-۸) تأمین معاش از کجا باید انجام شود.

بدین امور نیز حکم فرما تا از ملامت به دور باشند. اگر کسی در پی تأمین معاش خویشان و به‌خصوص خانوادۀ خود نباشد، منکر ایمان است و پست‌تر از بی‌ایمان.

الف. بدین امور نیز حکم فرما: یک شبان نیکو این موارد را آموزش خواهد داد، بنابراین همه خواهند دانست که خدا از آنها چه انتظاری دارد.

ب. اگر کسی در پی تأمین معاش خویشان نباشد: راه عادی خداوند برای تأمین نیازمندان نه از طریق کلیسای محلی، بلکه از طریق سخت‌کوشی خود ما است.

ج. منکر ایمان است و پست‌تر از بی‌ایمان: از قوی‌ترین اصطلاحات پولس است که بر مسئولیت یک مرد در تأمین هزینه‌های خانواده‌اش تأکید دارد تا برای حمایت از آنها تمام تلاش خود را انجام دهد.

یک) این حداقل انتظار از یک مرد مسیحی است؛ اگر او حتی این کار را انجام ندهد، رفتار او از یک بی‌ایمان بدتر است.

دو) «ما ممکن است اضافه کنیم که عیسی نمونه‌ای از تأمین هزینه‌های شخصی خود را ارائه داد، هنگامی‌که خانه‌ای برای مادرش با شاگرد محبوبش فراهم کرد.» (وایت)

سه) به همین دلیل است که وقتی کسی بیکار است، می‌توانیم با اطمینان خاطر دعا کنیم، با دانستنِ این که ارادۀ خداوند است که آنها نیازهای خانوادۀ خود را از طریق کار تأمین کنند.

4. آیات (۹-۱۰) کمک به زنان بیوۀ سالخورده‌تر.

فقط کسانی را در شمار بیوه‌زنان نام‌نویسی کن که بیش از شصت سال داشته و به شوهر خود وفادار بوده باشند. نیز باید به نیکوکاری شناخته شده باشند، یعنی فرزندان خویش را نیکو تربیت کرده، غریب‌نواز بوده، پاهای مقدّسین را شسته، به یاریِ دردمندان شتافته، و خود را وقف هرنوع کار نیکو کرده باشند.

الف. فقط کسانی را در شمار بیوه‌زنان نام‌نویسی کن که بیش از شصت سال داشته: ایده این است که اگر کسی زیر 60 سال باشد، هنوز می‌تواند زندگی خود را تأمین کند یا دوباره ازدواج کند. نیازی به افزودن آنها به لیست حمایتِ کلیسا نبود.

ب. نیز باید به نیکوکاری شناخته شده باشند… خود را وقف هرنوع کار نیکو کرده باشند: آن بیوه‌هایی که در حمایتِ کلیسا پذیرفته شدند، نه تنها باید بی‌کس باشند، بلکه باید دارای شخصیت دیندارانه‌‌ای نیز باشند. آنها به کار فراخوانده شدند، نه فقط به دریافت کمک.

یک) وقتی پولس می‌گوید که آنها باید فرزندان خویش را نیکو تربیت کرده، احتمالاً هم تربیت فرزندان خود و هم پذیرش نوزادان رها شده (که در جهان باستان بسیار رایج بود) در ذهن او است. «عبارتِ تربیت‌کردن ممكن است به فرزندان دیگران اشاره داشته باشد، كه توسط زنان مسیحی پارسا در ایمان مسیحی تربیت شده‌اند.» (كلارك)

5. آیات (۱۱-۱۶) کمک به زنان بیوۀ جوان.

امّا بیوه‌زنان جوان‌تر را نام‌نویسی مکن، چرا که چون امیال شهوانی از مسیح دورشان کند، خواهان ازدواج می‌شوند. بدین‌گونه، چون تعهد نخستین خود را زیرپا می گذارند، محکومیت بر خود می‌آورند. افزون بر این، به بیکارگی و سرکشیدن از خانه‌ای به خانۀ دیگر خو می‌کنند؛ و نه تنها روزگار به بیکارگی می‌گذرانند، بلکه سخن‌چین و فضول هم می‌شوند، و سخنان ناشایست بر زبان می‌آورند. پس رأی من بر این است که بیوه های جوان‌تر شوهر کرده، فرزند بیاورند و کدبانو باشند و دشمن را مجال بدگویی ندهند. زیرا هم‌اکنون نیز بعضی در پی شیطان منحرف گشته‌اند. اگر زنی ایماندار، خویشاوندان بیوه داشته باشد، باید خود یاری‌شان دهد تا باری بر کلیسا نباشند و کلیسا بتواند به بیوه‌زنانی کمک کند که براستی بی‌کس‌اند.

الف. بیوه‌زنان جوان‌تر را نامنویسی مکن: به‌عنوان یک قاعدۀ کلی، این موارد نباید به لیست حمایت‌های کلیسای محلی اضافه شوند، زیرا به‌طور کلی می‌توانستند هزینۀ زندگی خود را تأمین کنند و می‌توانند دوباره ازدواج کنند.

یک) آدام کلارک در مورد ایدۀ «امیال شهوانی» می‌گوید: «این کلمه از حذف کردن و مهار کردن گرفته شد؛ و استعاره‌ای است از یک اسب نازپرورده که افسار از دهانش برداشته شده است، به طوری که چیزی برای مهار یا حصر او وجود ندارد. استعاره به اندازۀ کافی ساده است، و کاربرد آن آسان است.»

ب. خواهان ازدواج می‌شوند، محکومیت بر خود می‌آورند: پولس زنان بیوۀ جوان را به دلیل اینکه می‌خواهند ازدواج کنند محکوم نکرد، فقط مشاهده کرد که بسیاری از زنان مجرد آنقدر گرسنۀ ازدواج و معاشرت هستند که در روابطشان رفتار دیندارانه ندارند.

یک) بسیاری از افراد وارد رابطۀ عاشقانۀ بد می‌شوند یا رابطۀ دوستی‌ای را خراب می‌کنند، زیرا آنها به‌شدت نیازمند رابطه هستند. این یک اتفاق رایجی است که پولس در مورد آن هشدار داد.

دو) نیازی نیست که شخص  بیوۀ جوانی باشد تا توصیف آنها را که به بیکارگی و سرکشیدن از خانه‌ای به خانۀ دیگر خو می‌کنند و نه تنها روزگار به بیکارگی می گذرانند بلکه سخن چین و فضول هم می‌شوند و سخنان ناشایست بر زبان می‌آورند را به انجام برساند. کسانی که وقت زیادی را صرف صحبت در مورد زندگی دیگران می‌کنند، باید زندگی‌ای برای خود فراهم کنند. «ازدواج، فرزندآوری، و مراقبت از خانواده در هر صورتی گناهی ندارد؛ اما در هر صورت گناه است که افراد بیکار، دست ‌و‌ پا چلفتی، آدم‌های لاشخور، فضول باشند و به شرح جزئیات اسرار خانوادگی مشغول باشند.» (کلارک)

سه) پولس اشتیاق یک بیوۀ جوان را برای همراهی‌ای عاشقانه محکوم نکرد؛ اما او اصرار کرد که آن را با پاکی دنبال کند و بیان کرد که باید در همۀ مؤمنان نشان داده شود.

ج. اگر زنی ایماندار، خویشاوندان بیوه داشته باشد، باید خود یاری‌شان دهد: پولس با اصولی که در این بخش سه‌بار تاکید داشت (اول تیموتائوس ۴:۵، 5 و 8) نتیجه‌گیری کرد. اولین مسئولیت حمایت، در خانه است؛ کلیسای محلی برای حمایت از بی‌بضاعتانی است که دیندار هستند.

نحوۀ برخورد با مشایخ.

1. آیات (۱۷-۱۸) مشایخ باید بر اساس اصول کتاب‌مقدس مورد احترام قرار گیرند.

مشایخی که نیکو رهبری کرده باشند، شایستۀ حرمتی دوچندان‌اند، به‌خصوص آنان که در کار موعظه و تعلیم زحمت می‌کشند. زیرا کتاب می‌گوید: «گاوی را که خرمن می‌کوبد، دهان مَبَند» و «کارگر مستحق دستمزد خویش است.»

الف. مشایخ: این کلمه در اینجا به معنای وسیع کسانی که در کار رهبری هستند باید درک شود. تمرکز بر روی مشایخی است که رهبری می‌کنند و تعلیم می‌دهند (در کار موعظه و تعلیم زحمت می‌کشند). لزوماً هر شیخی که رهبری می‌کند، شیخی نیست که تعلیم می‌دهد.

ب. شایستۀ حرمتی دوچندان‌اند: اگر شیخی (مانند یک شبان) نیکو رهبری کند و در کار موعظه و تعلیم زحمت ‌کشد (به‌وضوح از سخت‌کوشی صحبت می‌کند) و کار کند، آن شخص شایستۀ حرمتی دوچندان است.

یک) در این متن، حرمتی دوچندان به معنای حمایت مالی است. پولس قبلاً اظهار داشت که برخی از زنان بیوه شایستۀ احترام هستند (اول تیموتائوس5: 3)، در مورد حمایت مالی گفت. حالا او اضافه کرد، مشایخی که نیکو رهبری کرده باشند، شایستۀ حرمتی دوچندان‌اند، به‌خصوص آنان که در کار موعظه و تعلیم زحمت می‌کشند. برخی فکر می‌کنند که کلیسا نباید از شبانان و خادمین پشتیبانی کند و پرداخت دستمزد برای خدماتی که انجام می‌دهند، عمل ناشایستی است -آنها می‌گویند در عوض کلیسا باید از پول برای حمایت از نیازمندان استفاده کند. این طرز تفکر جذابی است؛ اما مطابق کتاب‌مقدس نیست. اگر نیازمندان (نیازمندان حقیقی) شایستۀ حرمت هستند، بنابراین کسانی که به‌درستی در کلیسا رهبری می‌کنند و تعلیم می‌دهند، شایستۀ حرمتی دوچندان‌اند.

دو) تقریباً هر منتقد نکته‌بینی تصدیق می‌کند که «timee» در اینجا به نشانۀ پاداش، حقوق، و دستمزد است. اجازه دهید کسی که نیکو رهبری می‌کند حقوق دو برابر یا بیشتری دریافت کند.» (کلارک)

سه) وایت سخن پولس را این‌طور تفسیر کرد: “آنچه من در مورد حمایت از زنان بیوه می‌گویم، مسئلۀ دیگری از امور مالی کلیسا را به من خاطرنشان کرد: دستمزد مشایخ. برابری و اصول کتاب‌مقدس نشان می‌دهد که باید متناسب با سودمندی‌شان، پاداش دریافت کنند.»

ج. زیرا کتاب می‌گوید: این اصل که به کسانی که به قوم خدا خدمت می‌کنند باید دستمزد پرداخت شود (البته، در صورت امکان) توسط بخش‌های کتاب‌مقدس که از پولس نقل شده پشتیبانی می‌شود: تثنیه ۴:۲۵ و لوقا۷:۱۰.

یک) پولس در اول قرنتیان 11:9 توضیح داد که اگر کسی چیزهای روحانی بکارد (مانند در کار موعظه و تعلیم زحمت کشند)، کاملاً شایسته است که آنها چیزهای مادی را در بین کسانی که کار روحانی انجام می‌دهند درو کنند. در غلاطیان ۶:۶ پولس نوشت: «هرکه از کلام آموزش می‌بیند، باید آموزگار خود را در هر چیز نیکو سهیم کند.» در فیلیپیان 17:4 پولس می‌گوید که چنین بخششی باعث اضافه‌شدن بهره به حسابِ دهنده است، بدین طریق در پاداش حمایت از خدمت روحانی شریک می‌شود.

دو) این نیز قابل توجه است که پولس از انجیل لوقا نقل‌قول کرده و آن را کتاب‌مقدس نامیده است، درست همان‌طور که به کتب مقدس عبری رجوع می‌کند.

2. آیات (۱۹-۲۰) نحوۀ برخورد با رهبر متهم به گناه.

اتهامی بر یکی از مشایخ مپذیر، مگر به گواهی دو یا سه شاهد. امّا آنان را که به گناه ادامه می‌دهند، در برابر همه توبیخ کن تادیگران بترسند.

الف. مپذیر: در این آیات، پولس بین باور و پرداختن به هر شایعه‌ای که در مورد رهبری در کلیسا مطرح می‌شود و نادیده‌گرفتن گناهان جدی در زندگی رهبر کلیسا، تعادل ایجاد کرد. افراط در هرکدام اشتباه است.

یک) «هیچ‌چیز بیشتر از این باعث آسیب نمی‌شود که با برخی افراد طوری رفتار شود که گویی هیچ اشتباهی نمی‌توانند بکنند و با برخی دیگر طوری رفتار شود که گویی نمی‌توانند هیچ‌ کار درستی انجام دهند.» (بارکلِی)

دو) دلیل این تفاوت آشکار است: کسانی که وظیفۀ آنها اصلاح دیگران است معمولاً دشمنان زیادی خواهند داشت؛ بنابراین، باید در پذیرفتن اتهامات علیه چنین اشخاصی احتیاط زیادی به کار گرفته شود.» (کلارک)

ب. اتهامی بر یکی از مشایخ مپذیر، مگر به گواهی دو یا سه شاهد: هرگونه اتهامی علیه یکی از مشایخ نباید به‌طور خودکار پذیرفته شود. اتهام باید توسط دو یا سه شاهد به‌دقت گواهی شود -نه فقط دو یا سه نفری که شایعات را شنیده‌اند. تیموتائوس نباید اتهامات بی‌دلیل در مورد مشایخ  کلیسا را بپذیرد یا ترویج کند.

یک) جان کالوین در تفسیر خود در مورد اول تیموتائوس دلایلی را توضیح داد که چرا مردم در مورد پذیرش اتهام علیه یک رهبر اینقدر سریع عمل می‌کنند، در حالی كه نباید چنین كنند: «هر‌چه رهبر صادقانه‌تر برای پیشبرد پادشاهی مسیح تلاش می‌كند، بیشتر مورد تنفر قرار می‌گیرد، حملات به او شدیدتر می‌شود. و نه تنها این، بلکه به محض این که اتهامی علیه خادمان کلام خدا وارد شود، به همان اندازه و با چنان اطمینانی تصور می‌شود که گویی قبلاً اثبات شده است. این امر نه تنها به این دلیل که استاندارد بالاتری از درستی و صداقت از آنها خواسته می‌شود، اتفاق می‌افتد، بلکه به این دلیل است که شیطان بیشتر مردم را، در واقع تقریباً همه، را بی‌اعتنا می‌کند تا بدون تحقیق، مشتاقانه شبانان خود را محکوم کنند، در حالی که باید از نام نیکوی آنها دفاع کنند.»

دو) کالوین اشاره کرد که در همۀ اینها یک حملۀ روحانی وجود دارد: «در واقع این ترفند شیطان است که اعضا را از خادمانشان جدا کند تا تعالیم آنها را به‌تدریج مورد تحقیر قرار دهد. به این ترتیب نه تنها در حق افراد بی‌گناهی که شهرت آنها به‌طرز ناعادلانه‌ای آسیب می‌بیند، قصور می‌شود، بلکه اقتدار تعالیم مقدس خدا نیز کاهش می یابد.»

سه) یک داستان قدیمی‌ دربارۀ شبانی وجود دارد که سعی می‌کرد از خود در برابر انتقادات دفاع کند. او گفت: «شایعه‌ای به وجود آمده بود آنها می‌گویند من به همسرم گفتم به یک کلیسای خاص که جلسات ناآرام دارد نرود، اما همسرم به هر حال رفت، و من او را از موهایش گرفته از کلیسا بیرون کشیدم، و به او چنان آسیب زدم که مجبور شد به بیمارستان برود. بگذارید به این اتهامات پاسخ دهم. اولاً، من هرگز به او نگفتم که از آن کلیسا دور بماند. دوماً، من او را از موهایش نگرفته و از آنجا بیرون نکشیدم. سوماً، او هرگز مجبور نشد که به بیمارستان برود. در پایان، من هرگز ازدواج نکرده‌ام، بنابراین همسری هم ندارم.»

چهار) اسپرجن در کتاب «سخنرانی به دانشجویانم» توصیه کرد که وقتی مردم با شایعات نزد شبان می‌آیند، او باید بگوید: «همۀ اینها بسیار مهم است، و من باید تمام توجه خود را به آن معطوف کنم -اما حافظۀ من خیلی خوب نیست و باید به چیزهای زیادی فکر کنم. می‌توانید آنها را برای من بنویسید؟» اسپرجن می‌گوید این کار، ترتیب آن را خواهد داد، زیرا آنها نمی‌خواهند شایعات خود را بنویسند.

ج. آنان را که به گناه ادامه می‌دهند، در برابر همه توبیخ کن تا دیگران بترسند: با‌این‌حال، اگر رهبران در گناه هستند، باید صریحاً مورد خطاب قرار گیرند -با توبیخ عمومی، برای ایجاد ترس از گناه در میان رهبری و تمامی ‌کلیسا.

یک) بسیاری از جماعت‌ها به این دلیل گرفتار مشکلات بزرگی می‌شوند که به‌صراحت با گناهان رهبران برخورد نکرده‌اند. مهم است که همه بدانند که رهبری در کلیسا شخص را در برابر پاسخگویی محافظت نمی‌کند؛ بلکه باعث می‌شود شخص حتی بیشتر پاسخگو (مسئول) باشد.

دو) به گفتۀ جان کالوین، در قرون وسطی کلیسا از اسقفان فاسد خود در برابر اتهام محافظت می‌كرد و خواستار آوردن 72 شاهد برای تأیید هرگونه اتهام علیه اسقف می‌شد. این یک نمونۀ افراطی از حمایت مشایخِ فاسد از دیگر مشایخ فاسد است.

3. آیۀ (21) تعصب نداشته باشید و جانبداری نکنید.

در پیشگاه خدا و مسیح‌عیسی و فرشتگان برگزیده، تو را سوگند می‌دهم که این دستورها را بدون پیشداوری رعایت کنی و هیچ‌کاری را از سر جانبداری انجام ندهی.

الف. در پیشگاه خدا و مسیح‌عیسی و فرشتگان برگزیده: این عبارت قوی بیانگر ماهیت جدی وظیفۀ رهبران در کلیسای محلی است. آنها خدای ازلی و ابدی را خدمت می‌کنند و در هر کاری باید ابتدا او را خشنود سازند.

یک) «می‌توانیم مطمئن باشیم که فرشتگان برگزیده با “فرشتگانی که مقام والای خود را حفظ کردند” (یهودا ۶:۱) و گناه نکردند “یکسان هستند (دوم پطرس ۴:۲).» (وایت)

دو) «او فرشتگان را به مسیح اضافه می‌کند، نه اینکه آنها قاضی هستند، بلکه به‌عنوان شاهدان آینده‌ برای افراد بیاحتیاط یا عجول یا خودخواه یا کم‌ایمان است. آنها به‌عنوان تماشاچی حضور دارند، زیرا مسئولیت مراقبت از کلیسا به آنها داده شده است.» (کالوین)

سه) «و در‌حقیقت شخصی که به‌خاطر تنبلی و بی‌احتیاطی به خود زحمتی نمی‌دهد، زیرا این تفکر را دارد که رهبری کلیسا زیر نظر خدا و فرشتگانش اداره می‌شود. این شخص باید از احمق، احمق‌تر باشد، و قلبش از سنگ سخت‌تر باشد.» (کالوین)

ب. این دستورها را بدون پیشداوری رعایت کنی و هیچ‌کاری را از سر جانبداری انجام ندهی: پیشداوری و جانبداری در پیشگاه خدا گناهان سنگینی است. در عهدجدید، تأکید بر اجتناب از جانبداری بر طبق سطح اقتصادی افراد است (رسالۀ یعقوب ۱:۲-۹)؛ اما در اینجا، اجتناب از جانبداری بر طبق نژاد و جنسیت نیز شامل می‌شود (غلاطیان۲۶:۳-۲۹) و به‌عنوان گناه در نظر گرفته می‌شود.

یک) “در امور مذهبی، با هر شخصی با توجه به درجه‌ای که در زندگی دارد، یا با هرگونه وابستگی شخصی که به او دارید، رفتار نکنید. با هرکس باید همان‌طور که در جایگاه قضاوت مسیح با او برخورد خواهد شد، در کلیسا برخورد شود.» (کلارک)

 نحوۀ برخورد با مشایخ بالقوه در کلیسا.

1. آیۀ (22) در تأیید خدمت شخص دیگر مراقب باشید.

در دست گذاشتن بر کسی شتاب مکن و در گناهان دیگران شریک مشو، بلکه خود را پاک نگه دار.

الف. دست گذاشتن بر کسی: این کار به منظور انتصاب انجام می‌شد. پولس به تیموتائوس هشدار داد که اجازه دهد اشخاص قبل از اینکه برای خدمت منصوب شوند، خودشان را ثابت کنند. نباید عجله داشت؛ زمان باید شخص و خدمت او را پخته کند.

یک) برخی فکر می‌کنند که توصیۀ در دست گذاشتن بر کسی شتاب مکن در رابطه با برگرداندن افراد توبه‌کننده به مشارکت کلیسا باشد. به نظر می‌رسد در برخی از محافل کلیسای اولیه، کسانی که دچار گناهی شرم‌آور شده‌اند، باید با دست گذاشتن و دعا توسط رهبران کلیسا، دوباره به داخل کلیسا پذیرفته شوند. در این صورت، منظور پولس این بود: «خیلی شتابزده عمل نکنید. بگذارید اول توبۀ خود را نشان دهند.»

ب. دست گذاشتن بر: از آنجا که این کار به‌سادگی باعث به رسمیت شناختن دعوتِ خدا می‌شود، پس دلیلی بر عجله‌کردن نیست -باید وقت گذاشت تا این عطایا و خواندگی‌ها بتوانند خود را نشان دهند.

یک) غیر‌معمول نیست که یک مرد جوان در ارائۀ خدماتش کمی بی‌صبر باشد؛ او می‌خواهد کارهای بزرگی برای خدا انجام دهد و مشتاق است كه شبانان و مشایخ در به رسمیت شناختن كار خدا در او، بر او دست بگذارند.

دو) با‌این‌حال، خطرناک است که کسی منتظر بماند تا بر او دست گذاشته شود و یا دیگران او را به رسمیت بشناسند، سپس کاملاً خود را در خدمت خداوند بگذارد. این بدان معناست که آنها بیشتر به فکر حفظ ظاهر (در نظر دیگران چطور به نظر می‌رسند) هستند تا حقیقت (آنچه اکنون می‌توانند واقعاً برای خداوند انجام دهند).

ج. خود را پاک نگه دار: این به ایده‌ای مهم مربوط می‌شود. اگر تیموتائوس برای مشاهده و ارزیابی زندگی دیگران خوانده شده بود پس باید به زندگی خودش توجه و اهمیت بیشتری می‌داد.

یک) «هدف از هشدار این بود که تیموتائوس ازهمان ابتدا، با‌احتیاط در شخصیت کسانی که خودش تعیین می‌کند، به بهترین وجه از رسوایی‌های روحانی جلوگیری کند.» (وایت)

دو) و درگناهان دیگران شریک مشو: همۀ ما به اندازۀ کافی گناهکار هستیم که دیگر نیازی به افزودن به آن با شریک‌شدن در گناهان دیگران نیست. روش‌های مختلفی وجود دارد که می‌توانیم این کار را انجام دهیم.

·      ما می‌توانیم در گناهان دیگران با اُلگویِ بدی بودن برای آنها با آنان سهیم شویم.

·      ما می‌توانیم با تأیید یا نادیده‌گرفتن دیگران، در گناهان آنها سهیم شویم.

·      ما می‌توانیم با پیوستن به کلیسایی که تعالیم خطرناک را گسترش می‌دهد، در گناهان دیگران سهیم باشیم.

2. آیۀ (23) توصیه‌های پزشکی پولس به تیموتائوس.

دیگر فقط آب منوش، بلکه به جهت معدۀ خود و ناخوشی‌هایی که اغلب داری، اندکی نیز شراب بنوش.

الف. به جهت معدۀ خود اندکی نیز شراب بنوش: آب در جهان باستان غالباً ناپاک بود و تیموتائوس احتمالاً با آب ناپاک مشكل داشت. از آنجا که فرایند تخمیر برخی از مُضِرات موجود در آب را از بین می‌برد، بهتر بود که او اندکی شراب بنوشد تا اینکه دائماً آب بنوشد.

ب. اندکی شراب بنوش: تیموتائوس احتمالاً به دلیل ایجاد یک الگوی خوب از مصرف الکل خودداری می‌کرد. با‌این‌حال، این پرهیز به سلامتی او آسیب می‌رساند –نوشیدن شراب از آب مطمئن‌تر بود. بنابراین، پولس به تیموتائوس گفت که عاقلانه نیست که سلامتی خود را به‌خاطر این پرهیز به خطر بیندازد -او با مراقبت از بدن خود در این شرایط، برای عیسی و پادشاهی او فایدۀ بیشتری خواهد داشت.

یک) «پولس به‌سادگی می‌گوید در زهدی که بیشتر از منفعت برای بدن ضرر داشته باشد، هیچ فایده‌ای وجود ندارد.» (بارکلی)

ج. ناخوشی‌هایی که اغلب داری: تیموتائوس قربانی ناخوشی‌های بسیاری بود؛ با‌این‌حال پولس به‌سادگی از طریق اقتدار رسولانه او را شفا نداد، یا حتی یک دستمال با قدرت شفا برای او نفرستاد (اعمال رسولان ۱۱:۱۹-۱۲). این نشان می‌دهد که پولس هیچ قدرت معجزه‌آسایی تحت فرمان خود نداشت، بلکه قدرت او فقط با اجازۀ روح‌القدس بود. ظاهراً، چنین اجازه‌ای در مورد تیموتائوس وجود نداشته است.

یک) اگر ارادۀ خدا این است که هم‌اکنون همه شفا پیدا کنند، در این صورت پولس (و روح‌القدس که او را الهام بخشیده است) تیموتائوس را در اینجا به گناه کشاند -زیرا از او خواست که به جای درمان الهی به دنبال درمان طبیعی باشد. خدا از درمان‌های طبیعی و کار پزشکان در بهبودی و همچنین از قدرت فوق طبیعی روح‌القدس استفاده می‌کند -آنها با یکدیگر تناقض ندارند.

3. آیات (۲۴-۲۵) دشواری در دیدن گناه و کارهای نیکوی انسان.

گناهان برخی آشکار است و پیشاپیش آنها به کام داوری می‌شتابند، امّا گناهان برخی دیگر از پی آنها می‌آید. به همین‌سان، اعمال نیکو آشکار است و حتی آنها را که آشکار نیست، نتوان پوشیده نگاه داشت.

الف. گناهان برخی آشکار است… امّا گناهان برخی دیگر از پی آنها می‌آید: مشاهدۀ کشمکش و گناهانی که برخی دارند آسان است؛ اما دربارۀ برخی دیگر، گناهان پنهان است.

یک) همۀ ما قسمتی از زندگی خود را داریم که خدا با آنها سر‌و‌کار دارد؛ و بعضی اوقات این قسمت برای دیگران کاملاً مشهود است. اما گاهی اوقات این قسمتِ گناهکار مشهود نیست؛ بعضی از افراد، مقدس به حساب می‌آیند فقط به این دلیل که در پنهان‌کردن گناهِ خود مهارت دارند.

ب. نتوان پوشیده نگاه داشت: کارهای نیکو همیشه سرانجام آشکار می‌شوند؛ اما گناهان گاه پنهان هستند و فقط در هنگام قضاوت مشهود خواهند بود. این کلمات به معنای احتیاط تیموتائوس در تعیین مشایخ است. گاهی اوقات آنچه که شخص در (محیط) بیرون می‌بیند در واقع یک تصویر دقیق نیست، بنابراین باید آرام پیش برویم، تا بتوانیم منتظر تشخیص خدا بمانیم.

اول تیموتائوس باب 6 – ثروت و دینداری

سخنی به خادمین

1. آیۀ (1) سخنی به غلامان.

آنان که زیر یوغ بندگی به سر می‌برند، باید که اربابان خود را در خور کلام احترام بدانند تا مردم نام خدا و تعلیم را بد نگویند.

الف. آنان که زیر بندگی: پولس از بردگان خواست كه اربابان خود را در خور کلام احترام بدانند -تا براي اربابانشان کارگرانی نیکو و قابل احترام باشند. او این کار را نه از روی تأیید عمومی نهاد برده‌داری انجام دهند، بلکه برای اینکه خداوند جلال یابد (تا مردم نام خدا و تعلیم را بد نگویند).

یک) مسیحیت در اجتماعی به وجود آمد که برده‌داری امری عادی بود. در امپراتوری روم حدود 60 میلیون برده وجود داشت. برخی از بردگان موقعیت‌های ممتازی داشتند؛ با سایر بردگان بسیار بدرفتاری می‌شد. در حالی که کتاب‌مقدس هرگز برده‌داری را امر نکرد، اما آن را مجاز می‌دانست و برای آن احکامی تعیین کرد.

دو) عیسی، پولس و دیگران در عهدجدید خواهان انقلابی خشونت‌آمیز علیه نهاد برده‌داری نبودند (که شاید به تعبیر انسانی، امکان داشت به‌طرز ناگواری شکست بخورد). اما با تحولاتی که توسط انجیل به وجود آمده بود، آنها اساساً بنیان‌های برده‌داری -نژادپرستی، حرص و آز، نفرت طبقاتی- را نابود كردند و تمدن بدون برده‌داری را ممكن ساختند.

سه) کلیسا مکانی بود که برده‌داری در آن از بین رفته بود. غیر‌معمول نبود که یک ارباب و یک برده با هم به کلیسا بروند و ممکن بود برده در آن کلیسا یکی از مشایخ باشد و انتظار می‌رفت که ارباب تسلیم رهبری روحانی برده شود! چنین طرز تفکر افراطی‌ای برای بسیاری از افراد توهین به حساب می‌آمد، اما خدا جلال یافت و سرانجام برده‌داری از بین رفت.

ب. زیر یوغ بندگی به سر می‌برند: همین اصول در مشاغل امروز ما نیز صدق می‌کند. وقتی ما سخت کار می‌کنیم و به کارفرمایان خود احترام می‌گذاریم، این کار باعث جلال خداوند می‌شود. اما وقتی ما کارگران بدی هستیم و نسبت به سرپرستانمان بی‌احترامی می‌کنیم، باعث بدنامی عیسی‌مسیح می‌شود.

یک) کولسیان ۲۲:۳-۲۴ این مفهوم را می‌رساند: «ای غلامان، اربابان زمینی خویش را در هر امری اطاعت کنید، نه فقط آنگاه که مراقب شما هستند و یا برای جلب توجه‌شان، بلکه با اخلاص قلبی و به احترام خداوند مطیع باشید. هرکاری را از جان و دل چنان انجام دهید که گویی برای خداوند کار می‌کنید، نه برای انسان، زیرا می‌دانید پاداشتان میراثی است که از خداوند خواهید یافت، چرا که حقیقت خداوند مسیح را خدمت می‌کنید.» مهم نیست برای چه کسی کار می‌کنیم، درحقیقت ما برای خداوند کار می‌کنیم -و باید به خداوند هم جلال و هم یک روز کاری سخت ارائه دهیم.

ج. تا مردم نام خدا و تعلیم را بد نگویند: مردم مسیحیت -ماهیت خدا (نام خدا) و آنچه کتاب‌مقدس می‌آموزد (و تعلیم)- را بر اساس رفتار ایمانداران به‌عنوان کارگران قضاوت خواهند کرد.

یک) هر مسیحی باید بپرسد آیا مردم را با نحوۀ کار خود به سوی عیسی سوق می‌دهد، یا با کار بد و شهادت بد خود، مردم را از عیسی دور می‌کند.

2. آیۀ (2) کلامی خاص برای بردگانی که اربابان مسیحی دارند.

آنان که اربابانشان ایماندارند، نباید به دلیل رابطۀ برادری، ایشان را کمتر حرمت بگذارند، بلکه برعکس، باید حتی نیکوتر خدمت کنند، زیرا سود خدمتشان به کسانی می‌رسد که ایماندار و عزیزند. این را تعلیم ده و به انجامش ترغیبشان کن.

الف. آنان که اربابانشان ایماندارند: شاید برای یک برده آسان بود که بگوید: «ارباب من عیسی را نمی‌شناسد. به همین دلیل است که او از من انتظار دارد خیلی سخت کار کنم.» اما اگر ارباب مسیحی باشد یا مسیحی شود، برده ممکن است فکر کند: «برادرم نباید از من انتظار داشته باشد که اینقدر سخت کار کنم. او به من محبت مسیحی را نشان خواهد داد و شاید مرا بر سایر بردگان ترجیح دهد، زیرا من نیز مسیحی هستم.»

ب. نباید به دلیل رابطۀ برادری، ایشان را کمتر حرمت بگذارند، بلکه برعکس، باید حتی نیکوتر خدمت کنند: تقریباً می‌توانیم یک برده را تصور کنیم که می‌گوید: «ارباب من برادرم است! ما در مقابل خداوند برابر هستیم. او حق ندارد به من بگوید چکار کنم.» این نگرش چنین واقعیتی را نادیده می‌گیرد که خدا ما را به روابط زیادی دعوت می‌کند که در آنها به تسلیم‌شدن امر می‌شود -در خانه، در کلیسا، در محل کار. برابری ما در مقابل عیسی نظم اقتدار خدا را از بین نمی‌برد.

ج. بلکه برعکس، باید حتی نیکوتر خدمت کنند، زیرا سود خدمتشان به کسانی می‌رسد که ایماندار و عزیزند: بر اساس این اصل، برده‌های مسیحی که اربابان مسیحی دارند، مختار نبودند که از اربابان خود  به دلیل انتظارشان از آنها برای کار، و سخت کار کردن، متنفر شوند. بلکه برده باید بیشتر خود را وقفِ کار کند، زیرا به یک برادر خدمت می‌کرد.

یک) ما هرگز نباید انتظار رفتار خاصی داشته باشیم، زیرا رئیس یا سرپرست ما مسیحی است. در عوض، این باید ما را تشویق کند تا سخت‌تر کار کنیم، زیرا ما می‌توانیم برای برادری دیگر یک نعمت باشیم.

دو) وارِن ویرزبی داستان زن جوانی را روایت می‌کند که برای کار در یک سازمان مسیحی شغل دنیوی خود را ترک کرده بود. او حدود یک ماه آنجا بود و واقعاً ناامید شده بود. او شکایت کرد و گفت: «من فکر می‌کردم اینجا بهشت روی زمین خواهد بود، ولی چیزی جز مشکلات وجود ندارد.» ویرزبی از او پرسید که آیا او به همان اندازه که در شغل دنیوی تلاش می‌کرد، برای رئیس جدیدش نیز کار می‌کند؟ چهرۀ زن می‌گفت: «نه!» بنابراین، ویرزبی به او گفت: «بیشتر تلاش کن، و به رئیس خود احترامی واقعی بگذار. این‌که همۀ شما در این دفتر، نجات یافته‌اید به این معنا نیست که می‌توانید به‌خوبی تلاش نکنی.» آن زن از مشاورۀ او استفاده کرد و مشکلات برطرف شد.

د. این را تعلیم ده و به انجامش ترغیبشان کن: این تعلیم به‌ویژه در جهان باستان بسیار اهمیت داشت، جایی که ممکن بود برده‌ها از اربابی به اربابی دیگر با رفتاری متفاوت روبرو می‌شدند، و گاهی اوقات نژادپرستی شدید و نفرت بین برده‌ها و اربابان وجود داشت.

 پول، خشنودی و دینداری

1. آیات (۳-۵) هشدار به کسانی که از کلام خدا سوءاستفاده می‌کنند.

اگر کسی به گونه‌ای دیگر تعلیم دهد و با گفتار صحیح خداوند ما عیسی‌مسیح و تعلیم دیندارانه موافق نباشد، مستِ غرور شده است و هیچ نمی‌فهمد. چنین کس عطشی بیمارگونه به جرّ و بحث و مجادله بر سر کلمات دارد، که از آن حسد و نزاع و ناسزاگویی و بدگمانی بر می‌خیزد و موجب کشمکش دائمی میان افرادی می‌شود که فکرشان فاسد شده است و از حقیقت منحرف گشته، گمان می‌کنند دینداری وسیله‌ای است برای سودجویی.

الف. اگر کسی به گونه‌ای دیگر تعلیم دهد: در پایانِ نامه، پولس مجدداً به موضوعی اشاره کرد که در باب اول ذکر کرده بود -اینکه تیموتائوس باید در مقابلِ کسانی که از کلام خدا سوءاستفاده می‌کنند جدی باشد.

یک) به گونه‌ای دیگر تعلیم دهد در این زمینه ممکن است به معنای جایگزینی تعلیمِ سادۀ کلام خدا با تمرکز بر پیشگویی‌ها و دیدگاه‌ها و تجربیات روحانی عجیب مردم باشد. این خطری بزرگ بود که پولس به تیموتائوس در مورد آن هشدار داد.

دو) پول (Poole) دربارۀ جملۀ اگر کسی به گونه‌ای دیگر تعلیم دهد می‌گوید: “اگر شخصی باشد که به صورت عمومی یا خصوصی سعی بر تعلیم دادن مردم به گونه‌ای دیگر باشد.» برخی از خطرناک‌ترین تعالیم در کلیسا بر روی منبر انجام نمی‌شود، بلکه در مکالمات غیررسمی و خصوصی انجام می‌شود.

ب. و با گفتار دیندارانه موافق نباشد: پولس به تیموتائوس در برابر مُلحِد اهل بحث‌و‌جدل هشدار داد، که کلام خدا را برای تبلیغ ایده‌های خود رها کرده است کسی که با گفتار صحیح خداوند ما عیسی مسیح و تعلیم دیندارانه موافق نباشد. او به تیموتائوس در برابر کسانی که به نظر می‌رسید با کلام خدا به‌عنوان وسیلۀ بازی به‌جای هدیه‌ای گرانبها برخورد می‌کنند، هشدار داد.

یک) نیازی نیست که مخالف فعال کلام خدا باشید تا دشمن آن باشید. اگر نتوانیم کتاب‌مقدس را در زندگی و موعظۀ خود در جایگاه حقیقی‌اش قرار دهیم، آنگاه در حال مخالفت با کلام خدا هستیم.

دو) «ممکن است هیچ خطای غیرالهی یا آشکاری اظهار نشود و در‌عین‌حال تعلیم خداپرستی را با زمزمه‌های احمقانه و فخرفروشی تباه کنیم. زیرا زمانی که از هیچ تعلیمی پیشرفت یا تربیتی حاصل نمی‌شود، آن تعلیم از نهاد مسیح خارج شده است.» (کالوین)

ج. با گفتار صحیح خداوند ما عیسی‌مسیح: این ممکن است هشداری غیر‌ضروری در برابر خطری آشکار به نظر برسد. با‌این‌حال، هشدار ضروری بود، زیرا کسانی که از حقیقت خدا سوءاستفاده می‌کنند، خود را آن‌گونه تبلیغ نمی‌کنند. آنها اغلب ادعا می‌کنند که به کلام خدا احترام می‌گذارند، در حالی که در واقع از آن سوءاستفاده می‌کنند.

یک) روش‌های مختلفی وجود دارد که مردم با حقیقت کلام خدا موافقت نمی‌کنند.

·      برخی کلام خدا را انکار می‌کنند.

·      برخی از کلام خدا چشم‌پوشی می‌کنند.

·      برخی کلام خدا را با توضیح کنار می‌زنند.

·      برخی کلام خدا را می‌پیچانند و به هم می‌ریزند و از آن به‌عنوان یک اسباب‌بازی برای بازی در مناظرات و اختلافات استفاده می‌کنند.

 

دو) یک شخص می‌تواند با حقیقت خدا احاطه شود؛ حتی می‌تواند کتاب‌مقدس را از بَر (حفظ) کند، ولی آن تا ابد زندگی‌اش را تحت تأثیر قرار ندهد. کنجکاوی یا علاقه به کلام خدا بدون تسلیم‌شدن در برابر آن خطری جدی است.

سه) در روزگار ما -زمانی که غرق در اطلاعات بی‌فایده هستیم- به‌آسانی می‌توان کتاب‌مقدس را به‌عنوان اطلاعاتی بی‌فایده یا به‌عنوان منبع پاسخ به سؤالات بی‌اهمیت در نظر گرفت، اما نه به‌عنوان کتابی دارای حقیقت که زندگی من را مبدل و دگرگون می‌کند. مطالعۀ کتاب‌مقدس پیگیری بی‌اهمیت نیست؛ برخورد با کتاب‌مقدس به‌عنوان کتابی اطلاعاتی بی‌فایده و استفادۀ نادرست از آن است.

د. مستِ غرور شده است و هیچ نمی‌فهمد: این توصیف کسانی است که از کلام خدا سوءاستفاده می‌کنند. با این‌حال، مانند همۀ افراد مغرور، آنها کمبود دانش خود را نمی‌بینند یا به آن اعتراف نمی‌کنند و مانند اکثر افراد مغرور، آنها می‌توانند دیگران را متقاعد کنند که در‌حقیقت خدا متخصص هستند، در‌حالی‌که در واقع از آن سوءاستفاده می‌کنند.

یک) اینکه اجازه ندهید کلام خدا صحبت کند و یا اینکه مانند سیاست‌گذاران مدرن و افراد دارای روابط عمومی «توجیه و تفسیر» خود را روی آن بگذارید – بدترین نوع غرور است. این امر نشان می‌دهد که شخص به حکمت و نظرات خود اطمینان بیشتری دارد تا به حقیقت مستقیم خدا. مطمئناً، این افراد مغرور کسانی هستند که هیچ نمی‌فهمند.

دو) این چیزی جز غرور نیست که باعث می‌شود واعظ تصور کند داستان‌ها، حکایات، نظرات، یا طنز او از کلام واضح خدا مهم‌تر باشد. چنین داستان‌ها و حکایات و طنزی باید برای ارائۀ کلام واضح خدا استفاده شود، نه جایگزین‌کردنِ آن.

ه‍ـ. عطشی بیمارگونه به جرّ و بحث و مجادله بر سر کلمات: کسانی که از کلام خدا سوءاستفاده می‌کنند، ممکن است مذاکره‌کنندگان ماهری در تعالیم و آموزه‌های جنجالی و سرگرم ‌کننده باشند؛ اما تمایل آنها برای بحث مداوم در مورد برخی از تعالیم نشان‌دهندۀ عدم تمایل آنها به فروتنی و دریافت حقیقت است.

یک) پولس دربارۀ افرادی صحبت نمی‌کند که با تمایل حقیقی به یادگیری، پرس‌وجو یا سؤال می‌کنند؛ بلکه دربارۀ کسانی صحبت می‌کند که سؤال می‌کنند یا بحث را شروع می‌کنند تا عمداً به دیگران نشان دهند که چقدر باهوش هستند.

و. حسد و نزاع و ناسزاگویی و بدگمانی: این ثمرۀ جرّوبحث و مجادلۀ کسانی است که از حقیقت خدا سوءاستفاده می‌کنند. حضور آنها در بدنِ کلیسا منشأ انواع تفرقه و نارضایتی است؛ اگرچه به نظر می‌رسد آنها در کتاب‌مقدس متخصص هستند، اما در واقع به کلیسای خدا آسیب می‌رسانند. بنابراین، پولس به تیموتائوس هشدار داد: «از این افراد دوری کن.»

یک) تیموتائوس باید انتظار داشته باشد که چنین افرادی:

·      به او و خدمتش حسد وَرزند (بدون اعتراف به آن).

·      اینکه آنها میان مسیحیان کشمکش ایجاد کنند.

·      اینکه آنها ناسزاگویی به تیموتائوس و دیگر رهبران کلیسا را تشویق کنند.

·      اینکه آنها منشاء بدگمانی خواهند شد -همیشه به تیموتائوس و دیگر رهبران کلیسا در مورد انگیزه‌ها و توطئه‌های شیطانی شَک می‌کردند.

 

دو) تیموتائوس به این هشدار احتیاج داشت، زیرا چنین افراد خطرناکی آن‌طور که تصور می‌شود آشکار نیستند.

سه) کشمکش دائمی: «گفتمان‌های بی‌پایان و بی‌مورد… کلمۀ یونانی‌ای که در اینجا به کار رفته است به معنای دلخور‌کردن یکدیگر با اختلافات، یا وجود تنش بین یکدیگر، مانند گوسفندِ زخم‌خورده این کار را می‌کند، و عفونت را گسترش می‌دهد.» (تِرپ)

ز. گمان می‌کنند دینداری وسیله‌ای است برای سودجویی: این ویژگی دیگر کسانی است که از حقیقت خدا سوءاستفاده می‌کنند. علاقۀ آنها به امور خدا کاملاً برای جلال خدا نیست، بلکه تا ‌حدودی با تمایل به ثروت و آسایش ایجاد می‌شود.

یک) «برای این مردان تمام مسیحیت با دستاوردهایی که دارد اندازه‌گیری می‌شود… پولس خدمتگزاران مسیح را از برخورد با چنین افرادی منع می‌کند.» (کالوین)

دو) مسیحیت امروزه معمولاً بر اساس آنچه شما با پیروی از عیسی به دست می‌آورید ارائه می‌شود: موفقیت و شادی شخصی، خانواده‌ای قوی‌تر، زندگی مطمئن‌تر. این موارد ممکن است تا‌ حدی درست باشند، اما ما هرگز نباید انجیل را به‌عنوان محصولی که همۀ مشکلات زندگی را برطرف می‌کند، به بازار عرضه کنیم.

سه) وقتی انجیل به این طریق به بازار عرضه می‌شود، پیروان عیسی را برای دوران سخت کاملاً آماده نمی‌سازد. با این وجود، اگر «محصول عیسی» کار نمی‌کند، چرا برند دیگری را امتحان نکنید؟ همچنین، این رویکردِ فروش، تمرکز را از خود عیسی دور می‌کند و بر آنچه او به ما می‌دهد تمرکز می‌کند. بسیاری بر برکات تمرکز کرده‌اند، نه بر کسی که به ما برکت می‌دهد.

چهار) در حالی که برکات پیروی از عیسی‌مسیح را نادیده نمی‌گیریم، باید نیاز به پیروی از عیسی را اعلام کنیم، زیرا او خداست، و ما همه‌چیز را به‌عنوان خالقِ خود مدیون او هستیم. آنچه در پیشگاه خدا درست است، و آنچه او را جلال می‌دهد، مهم‌تر از هر منفعتی برای ما است.

پنج) ما باید مسیحیانی باشیم که بیشتر نگران چیزهایی هستند که باعث جلال خدا می‌شوند تا آنچه به نفع من است.

ح. خود را از این افراد دور کن: به تیموتائوس گفته می‌شود که عمداً با کسانی که انجیل را با این نوع روش بازاریابی دریافت می‌کنند یا ارائه می‌دهند، همکاری نکند.

یک) «او نه تنها تیموتائوس را از تقلید آنها منع می‌کند، بلکه به او می‌گوید از آنها به‌عنوان آفاتِ مضر خودداری کند. اگرچه آنها آشکارا با انجیل مخالفت نمی‌کنند، بلکه به‌طور حرفه‌ای این کار را می‌کنند، اما مشارکت آنها عفونت‌زا است. علاوه بر این، اگر مردم، دوستی ما را با این افراد ببینند، این خطر وجود دارد که آنها از دوستی ما برای تبلیغ به نفع خود استفاده کنند. بنابراین ما باید سختی‌های زیادی بِکِشیم تا همه بفهمند ما با آنها کاملاً متفاوت هستیم و هیچ شراکتی با آنها نداریم.» (کالوین)

2. آیۀ (6) نَفعِ واقعی دینداری.

امّا دینداری با قناعت، سودی عظیم است.

الف. امّا دینداری: پولس به تیموتائوس گفت کسانی که از کلام خدا سوءاستفاده می‌کنند دینداری را وسیله‌ای برای نَفع مادی می‌دانند. او با دانستن اینکه گفتۀ او ممکن است اشتباه درک شود، توضیحاتی را در ادامه داد.

ب. امّا دینداری با قناعت، سودی عظیم است: این درست است که دینداری سودی عظیم است؛ اما تنها زمانی که با قناعت همراه باشد.

یک) «کلمه‌ای که در اینجا برای قناعت به کار می‌رود «autarkeia» است … منظور از آن «خودکفایی کامل» بود. یعنی یک چارچوب ذهنی که کاملاً مستقل از همۀ ‌چیزهای ظاهری بود و راز خوشبختی را در خود حمل می‌کرد. قناعت هرگز از داشتن چیزهای خارجی ناشی نمی‌شود.» (بارکلِی)

ج. با قناعت: وقتی کسی با «میل برای بیشتر داشتن» زندگی نمی‌کند، و زندگی‌اش تحت سلطۀ خرید و به دست آوردن چیزهای مادی نیست، می‌تواند به خدا و خواستِ او برای زندگی خود راضی باشد.

یک) ممکن است این جنبه در زندگی مسیحیان باعث لغزش شود. بسیار آسان است که دلایلی -بهانه‌هایی-  بیاورید مبنی بر اینکه چرا این گناه طمع و مادیات در مورد ما صدق نمی‌کند. اما هر زمان که فکر می‌کنیم به دست آوردن یک چیز مادی یا چیزی بیشتر، نیازهای زندگی ما را پاسخ می‌دهد، از این قِناعت برخوردار نیستیم. هرزمان که با از دست‌دادن مادیات بسیار ناراحت می‌شویم، این قناعت را نداریم. هر زمان که از خرید یا داشتن چیزهای مادی لذت فوق‌العاده‌ای می‌بریم، این قناعت را نداریم.

د. دینداری با قناعت، سودی عظیم است: پولس این نوع قناعت را به شخصه میشناخت؛ در اینجا شهادت او در فیلیپیان ۱۱:۴-۱۳ آمده است: «این را از سر نیاز نمی‌گویم زیرا آموخته‌ام که در هر حال قانع باشم. معنی نیازمند‌بودن را می‌دانم و نیز معنی زندگی در وفور نعمت را. در هر وضع و حالی رمز زیستن در سیری و گرسنگی، و بی‌نیازی و نیازمندی را فراگرفته‌ام. قدرت هر چیز را دارم در او که مرا نیرو می‌بخشد.»

یک) درست است که دارایی‌های مادی فی‌نفسه ما را فاسد نمی‌کنند؛ پولس می‌تواند از امور مادی سرشار باشد و همچنان همه را در دید مناسب نگه دارد. اما خیلی‌ها از این حقیقت برای توجیه مادی‌گرایی و عدم قناعتِ جسمانی خود استفاده می‌کنند.

دو) قناعت ضروری، و به دلایل زیادی سخت است:

·      ما تنها زمانی می‌توانیم قناعت داشته باشیم که قلب ما ریشه در چیزهای جاودانه داشته باشد؛ و قناعت ضروری است، زیرا نشان می‌دهد که ما با چشم‌اندازی جاودانه زندگی می‌کنیم، نه تنها در تلاش برای پر‌کردن کاشانۀ زمینی.

·      قناعت‌داشتن کار دشواری است، زیرا فرهنگ مصرف‌کنندۀ ما از عدم قناعت ما تغذیه می‌کند، هنگام نارضایتی به ما پاداش می‌دهد، و با تبلیغاتی که سعی می‌کند احساس نارضایتی بدون یک محصول ایجاد شود.

·      قناعت‌داشتن سخت است، زیرا ما تقریباً همیشه بسیار بیشتر از آنچه نیاز داریم، آرزو می‌کنیم.

ه‍ـ. دینداری با قناعت، سودی عظیم است: دینداری واقعاً می‌تواند قناعتی تقریباً باورنکردنی را به ارمغان آورد؛ اما قبل از اینکه بتواند، ما باید با نوشدنِ ذهن خود دگرگون شویم (رومیان ۲:۱۲) -برای قرار‌دادن چیزهای مادی در اولویت مناسب در کنار چیزهای روحانی.

یک) برای بسیاری از مسیحیان آسان است که بگویند قناعت دارند؛ اما آیا در‌حقیقت از این قناعت برخوردار هستند یا خیر. این حقیقت اغلب با عادات خرج‌کردن و خرید آنها مشخص می‌شود. خرج‌کردن و خرید چقدر در زندگی شما جای دارد؟ ضرر مادی چگونه بر خوشحالیِ شما تأثیر می‌گذارد؟ از داشتن چیزهای مادی چقدر خوشحال می‌شوید؟

دو) وقتی ما بدون قناعت زندگی می‌کنیم و عمل می‌کنیم، سعی می‌کنیم نیازهای زندگی خود را برطرف کنیم -نیاز به «کسی بودن» ، نیاز به احساس امنیت یا مراقبت، نیاز به داشتن هیجان و تازگی در زندگی- اکثر مردم سعی می‌کنند این نیازها را با چیزهای مادی برآورده کنند، اما تنها با رابطۀ روحانی با خدایی که ما را ساخته است می‌توان آنها را برآورده کرد.

سه) قناعت واقعی برای کسانی که خانۀ واقعی آنها بهشت است چندان سخت نیست. «برای جلب رضایت فردی که خود را شهروند کشور دیگری می‌داند و می‌داند که این (استراحتگاه) جایگاه ابدیِ او نیست، به چیزهای کمی نیاز است.» (کلارک)

3. آیات (۷-۸) قلبِ قناعت

چرا که به این جهان هیچ نیاورده‌ایم و از آن نیز هیچ نخواهیم برد. پس اگر خوراک و پوشاک و سرپناهی داریم، قانع خواهیم بود.

الف. چرا که به این جهان هیچ نیاورده‌ایم: یک نوزاد نه تنها بدون پول به دنیا می‌آید، بلکه حتی بدون جیبی برای گذاشتن پول در آن به دنیا می‌آید. همان‌طور که مطمئناً، از آن نیز هیچ نخواهیم برد -چیزهایی که انسان را در این جهان ثروتمند می‌کند، در جهان آینده هیچ معنایی ندارد.

ب. مطمئناً، ما از آن نیز هیچ نخواهیم برد: قلب قناعت از دیدن دارایی‌ها و منابع مادی ما در چشم اندازِ جاودان آغاز می‌شود.

یک) می‌توان به‌خوبی دریافت که به یک ماشین نعش‌کش هرگز یک یدک‌کش وصل نمی‌کنند. هر آنچه را که در این جهان به دست می‌آوریم درنهایت باید ترک کنیم. طلا یک کالای گرانبها بر روی زمین است، اما در آسمان خدا از آن برای سنگفرش‌کردنِ خیابان‌ها استفاده می‌کند.

دو) روزی عیسی حکایتی را روایت کرد که برخی از مردم را دچار مشکل کرده است. در انجیل لوقا ۱:۱۶-۴، او از یک مباشر ناصالح صحبت کرد، که در شرف پاسخگویی بود. او با دانستن اینکه اخراج می‌شود، شروع به صاف‌کردن حسابِ بدهکاران اربابش به نفع آنها کرد، تا هنگامی‌که استاد او را اخراج کرد، آنان با او مهربانانه رفتار کنند. استاد در‌نهایت از مباشر به‌خاطر روش زیرکانه‌اش تعریف کرد (احتمالاً قبل از اخراج او). مباشر به دو دلیل قابل ستایش بود. ابتدا، او می‌دانست که باید برای زندگی‌اش پاسخگو باشد و آن را جدی گرفت. دوم، او از موقعیت فعلی خود برای ترتیب‌دادنِ آینده‌ای راحت استفاده کرد. ما می‌توانیم از منابع مادی خود در حال حاضر برای زندگیِ جاودانۀ خوب استفاده کنیم -حتی اگر نتوانیم آنها را با خود ببریم.

سه) ما از آن نیز هیچ نخواهیم برد: اما می‌توانیم با استفادۀ عاقلانه از منابع خود در حال حاضر برکت و پاداش ابدی را جلوتر ارسال کنیم.

ج. پس اگر خوراک و پوشاک و سرپناهی داریم: پس از یک دیدگاه جاودانه، قلب قناعت فروتن خواهد شد، قلبی که می‌تواند به چیزهای ساده بَسَنده کند.

یک) بسیاری از ما در طول سال‌ها خسته می‌شویم، و فرهنگ بیش از حد تحریک‌شدۀ ما در ایجاد این امر در ما مؤثر است. چیزهایی که قبلاً ما را راضی می‌کردند دیگر به اندازۀ کافی خوب نیستند. عطش مداوم برای چیزهای بیشتر و بیشتر، برای بیشتر و بهتر، برای موارد جدید و بهبود‌یافته، همه بر‌خلاف قِناعت واقعی عمل می‌کند.

4. آیات (۹-۱۰) حماقت قلب حریص.

امّا آنان که سودای ثروتمند‌شدن دارند، دچار وسوسه می‌شوند و به دام امیال پوچ و زیانباری گرفتار می‌آیند که موجب تباهی و نابودی انسان می‌گردد. زیرا پول‌‌دوستی ریشه‌ای است که همه گونه بدی از آن به بار می‌آید، و بعضی در آرزوی ثروت، از ایمان منحرف گشته، خود را به دردهای بسیار مجروح ساخته‌اند.

الف. آنان که سودای ثروتمند‌شدن دارند: به‌طور قابل توجهی، مِیل به ثروت بسیار خطرناک‌تر از خود ثروت است -و این تنها فقرا نیستند که سودای ثروتمند‌شدن دارند، بلکه ثروتمندان نیز ثروت بیشتری می‌خواهند.

یک) فقیر به معنای دیندار و ثروتمند به معنای بی‌دین نیست؛ و برعکس آن هم درست نیست. بسیاری از مردان دیندار در کتاب‌مقدس بودند که تقریباً به‌طرز باورنکردنی‌ ثروتمند بودند، مانند ابراهیم، داوود و سلیمان.

دو) اما ثروتمندانِ دیندار قلبی مانند مزمورنویس در مزمور ۱۰:۶۲ دارند: «هرچند بر دارایی‌تان افزوده گردد، دل بدان مبندید.»

ب. آنان که سودای ثروتمند‌شدن دارند، دچار وسوسه می‌شوند و به دام امیال پوچ و زیانباری گرفتار می‌آیند: این تمایل به ثروت قلب ما را از ثروت‌های جاویدان دور می‌کند و ما را در دامی می‌اندازد که تعداد کمی می‌توانند از آن فرار کنند -همیشه در رویای ثروت هستند و همیشه دل خود را بر آنها می‌‌بندند.

یک) سودای ثروتمند‌شدن فقط در عیسی‌مسیح برآورده می‌شود و از ثروت‌های روحانی راضی می‌شود، نه ثروت مادی. هر چیز دیگری ناکافی است.

ج. پول‌‌دوستی ریشه‌ای است که همه گونه بدی از آن به بار می‌آید: عشق به پول می‌تواند انگیزه‌ای برای هر بدی بر روی این زمین باشد. هیچ‌ گناهی وجود ندارد که به‌خاطر پول مرتکب آن نشویم.

د. خود را به دردهای بسیار مجروح ساخته‌اند: این سرنوشت کسانی است که با عشق به پول زنده هستند. آنها راضی نیستند. ما گاهی اوقات فرصت می‌خواهیم تا دریابیم آیا ثروت می‌تواند رضایت‌بخش باشد، اما باید به کلام خدا و تجربۀ بسیاری اعتماد کنیم.

یک) «بنابراین اینها خفه می‌شوند، غرق می‌شوند، جان گرانقدر خود را با سود، لذت، و ترجیحات مسموم می‌کنند و بسیاری اوقات با فنا و نابودی روبرو می‌شوند، یعنی با تخریبی مضاعف، موقتی و ابدی، همان‌طور که برخی آن را شرح می‌دهند.» (ترپ)

 

5. آیات (۱۱-۱۶) ثروت حقیقی: خدمت به پادشاه بزرگ.

امّا تو ای مرد خدا، از اینها همه بگریز، و در پی پارسایی و دینداری و ایمان و محبت و پایداری و ملایمت باش. در نبرد نیکوی ایمان پیکار کن و به دست آور آن حیات جاویدان را که بدان فراخوانده شدی، آن هنگام که در برابر شهود بسیار، اعتراف نیکو را کردی. در برابر خدایی که به همه‌چیز زندگی می‌بخشد، و در حضور مسیح‌عیسی که در شهادت خود نزد پُنتیوس پیلاتُس اعتراف نیکو را کرد، تو را سفارش می‌کنم که این حکم را تا زمان ظهور خداوندمان عیسی‌مسیح، بی‌لکه و به دور از ملامت نگاه داری، که خدا این را در وقت خود به انجام خواهد رسانید، همان خدای متبارک که حاکم یکتا و شاه شاهان و ربّ ارباب است. او را که تنها موجود فنا‌ناپذیر است و در نوری سکونت دارد که نتوان به آن نزدیک شد، او را که هیچ‌کس ندیده و نتوان دید، تا ابد حرمت و توانایی باد. آمین.

الف. امّا تو ای مرد خدا: به تیموتائوس دستور داده شد از کسانی که برای ثروت و مادیات زندگی می‌کردند، متفاوت باشد. او باید از استدلال‌های مغرور کسانی که از کلام خدا سوءاستفاده می‌کنند، بُگریزَد و از کسانی که گمان می‌کنند ما باید از خدا پیروی کنیم فقط به این خاطر که سودی می‌توانیم از آن بگیریم.

ب. در پی پارسایی و دینداری و ایمان و محبت و پایداری و ملایمت باش: تیموتائوس به جای غرور و ثروت، باید این چیزها را هدفِ خود می‌کرد. اینها مواردی هستند که اغلب در عصر حاضر، ارزشی ندارند؛ اما برای خدا بسیار ارزشمند هستند.

یک) این چالش برای ترک برخی چیزها و سخت در پِی برخی چیزهای دیگر بودن فقط متوجه تیموتائوس نیست، بلکه برای همۀ کسانی است که مرد [یا زن] خدا هستند -بر خلاف مرد یا زن دنیا.

ج. در نبرد نیکوی ایمان پیکار کن: رفتن به راه خدا -در مقابل جریان این جهان- آسان نخواهد بود. بنابراین، تیموتائوس باید عزمِ یک سرباز را می‌داشت.

 

یک) خداوند ما را دعوت می‌کند که مبارز باشیم، اما برای نبرد نیکوی ایمان پیکار کرد -نبردی که در آن برخی ممکن است شکست بخورند، اما آنها باید با‌قاطعیت زیادی تا پایان، جنگ را ادامه ‌دهند- تا زمانی که آن حیات جاویدان را به دست آوریم.

دو) تیموتائوس به این جنگ کشیده شد: که بدان فراخوانده شدی. اما تیموتائوس داوطلب نیز شد: و در برابر شهود بسیار، اعتراف نیکو را کرد. تیموتائوس مجبور بود هر دو را در نظر بگیرد تا تفکر خود را برای مبارزه درست تنظیم کند. خدا او را فراخوانده بود و او نیز آزادانه انتخاب کرده بود.

د. در برابر خدایی که به همه‌چیز زندگی می‌بخشد: از آنجا که پولس تیموتائوس را به نبردی سخت فراخواند، برای او خوب بود که بداند دستورات تحت فرمان این خدای بزرگ صادر شده است. تیموتائوس وظیفه داشت به خالقی که به او حیات بخشیده خدمت کند.

یک) نفی خدا به‌عنوان خالق آسیب‌های زیادی به فرهنگ ما وارد کرده است. برخی از بزرگ‌ترین آسیب‌ها ناشی از این واقعیت ساده است که بسیاری از مردم دیگر اعتقاد ندارند که خالقی دارند که آنها باید به او احترام گذاشته و در قبال او پاسخگو باشند.

ه‍ـ. مسیح‌عیسی: این همان کسی بود که فرمان سخت را به تیموتائوس داد. عیسی خود می‌دانست که انجام یک فرمان دشوار به چه معناست، زیرا او در شهادت خود نزد پُنتیوس پیلاتُس اعتراف نیکو را کرد و عیسی به روش‌های مختلف این کار را انجام داد.

یک) عیسی حقیقت را دربارۀ خود اقرار کرد، و با این گفتۀ پیلاتُس موافق بود که عیسی پادشاه یهود بود (متی 11:27).

 

دو) عیسی در مورد حاکمیت خدا به پیلاتُس شهادت می‌دهد، و می‌گوید: «هیچ قدرت بر من نمی‌داشتی، اگر از بالا به تو داده نشده بود.» (یوحنا 11:19) عیسی پیلاتُس را آگاه کرد که خدا مسئول است، نه پیلاتُس.

سه) عیسی در مورد اتهامات خاص ساکت بود، از دفاع از خود خودداری کرد، اما زندگی خود را به خواست خدای پدر سپرد (متی 14:27). «زیرا مسیح اعتراف خود را  نزد پیلاتُس نه با کلمات بسیار، بلکه در واقعیت، با تسلیم داوطلبانه‌اش به مرگ انجام داد.» (کالوین)

چهار) در هر یک از این روش‌ها، عیسی در شهادت خود نزد پُنتیوس پیلاتس اعتراف نیکو را کرد. وقتی به تیموتائوس گفته شد که بر اساس اعتراف نیکویی که انجام داده است (اول تیموتائوس12:6) زندگی کند، به‌سادگی به او گفته شد که کاری را که عیسی انجام داد، انجام دهد.

و. تا زمان ظهور خداوندمان عیسی مسیح: این مدت زمانی بود که تیموتائوس قرار بود نبرد نیکو را ادامه دهد. همواره این خطر وجود دارد که یک تلاش خوب به‌سادگی به اندازۀ کافی به طول نمیانجامد و با شکست به پایان برسد.

ز. همان خدای: با دانستن اینکه عیسی‌مسیح تیموتائوس را برای نبرد با چه کسی مجهز کرده است. تاریخ مملو از نمونۀ ارتش‌هایی است که به پیروزی‌های دیدنی منجر شده‌اند، زیرا مردم رهبران خود را می‌شناختند و او را دوست داشتند. بنابراین، در اینجا پولس عیسی را برای تیموتائوس توصیف کرد.

یک) او متبارک و تنها حاکم یکتا است -کسی که به تنهایی دارای تمامی قدرت و توانایی است، کسی که بر جهان از روی تخت سلطنت در آسمان حکومت می‌کند.

 

دو) همان خدای متبارک که شاه شاهان و ربّ ارباب است؛ عظمت انسان در مقایسه با شکوه عیسی از بین می‌رود. ثروتمندترین، باهوش‌ترین، با نفوذترین افراد روی زمین، در مقابل عیسای پادشاه، هیچ هستند.

سه) او را که تنها موجود فنا ناپذیر است و در نوری سکونت دارد که نتوان به آن نزدیک شد، او را که هیچ‌کس ندیده و نتوان دید: او مقدس است. عیسی صرفاً یک اَبَر انسان نیست، او  خدا-انسان است؛ واقعاً جاودانه بدون آغاز یا پایانی؛ با جلالی که اگر به‌طور کامل آشکار شود، به مرگ هر انسانی منجر خواهد شد.

چهار) او را تا ابد حرمت و توانایی باد: دانستن اینکه این عیسی کیست باید واکنشی را پدید آورد -نه صرفاً اینکه «او چه کاری می‌تواند برای من انجام دهد؟» بلکه واکنشی از پرستشی ساده و عمیق -اعلام تا ابد حرمت و توانایی در برابر این خدای بزرگ. آمین!

ح. او را تا ابد حرمت و توانایی باد: پولس شکوه و جلال خداوند متعال عیسی‌مسیح را ستود. او یک انسان منحصر‌به‌فرد (که تنها موجود فنا ناپذیر است) و یک انسان جلال‌یافته (در نوری سکونت دارد که نتوان به آن نزدیک شد) است.

6. آیات (۱۷-۱۹) آخرین سخن به ثروتمندان.

ثروتمندانِ این دنیا را حکم نما که متکبّر نباشند و بر مال ناپایدار دنیا امید مبندند. بلکه امیدشان بر خدا باشد که همه‌چیز را به فراوانی برای ما فراهم می‌سازد تا از آنها لذّت ببریم. آنان را امر کن که نیکویی کنند و در کارهای خیر دولتمند بوده، سخاوتمند و گشاده‌دست باشند. بدین‌سان گنجی برای خود خواهند اندوخت که پی استوار زندگی آیندۀ ایشان خواهد بود و آن حیات را که حیات واقعی است، به دست خواهند آورد.

الف. ثروتمندانِ این دنیا: این عبارت همه‌چیز را در چشم انداز قرار می‌دهد. این افراد ممکن است در حال حاضر ثروتمند باشند، اما اگر می‌خواهند در آینده ثروتمند شوند، باید مسئولانه از ثروت خود استفاده کنند.

ب. که متکبّر نباشند: غرور یک خطر دائمی با ثروت است. خیلی راحت می‌توان باور کرد که ما برتر هستیم، زیرا بیشتر از مردم دیگر منابع در اختیار داریم.

ج. بر مال ناپایدار دنیا امید مبندند. بلکه امیدشان بر خدا باشد: خدا تمایل ما را برای اعتماد به ثروت به جای او می‌داند. او ما را در برابر این خطر محافظت می‌کند، زیرا می‌خواهد ما به چیزی که بیشترین قطعیت را دارد اعتماد کنیم -به او و نه بر مال ناپایدار دنیا.

د. آنان را امر کن که نیکویی کنند و در کارهای خیر دولتمند بوده، سخاوتمند و گشاده‌دست باشند: بخشنده‌بودن، و نیکوکاری با منابع خودمان چیزی است که قلب ما را از مادیات و اعتماد به ثروت‌های نامطمئن دور می‌کند.

یک) بسیاری فکر می‌کنند دلیل اصلی هدیه‌دادن به خداوند این است که کلیسا به پول احتیاج دارد. این درست نیست. مهم‌ترین دلیل برای هدیه‌دادن این است که شما باید گشاده‌دست باشید. این راه خدا برای محافظت از شما در برابر حرص و طمع و اعتماد به ثروت‌های نامطمئن است. خدا برای کار خود، منابع را مهیا می‌کند، حتی اگر شما کمک نکنید؛ اما چه اتفاقی برای شما می‌افتد؟

دو) اگر از مادیاتِ خود برای کار خداوند نبخشید، چگونه می‌توانید [برای خود] پایه‌ای خوب برای زمان آینده ذخیره کنید؟ چگونه گنجی برای خود خواهید اندوخت که پِی استوار زندگی آینده‌تان خواهد بود؟ آن حیات را که حیات واقعی است، چگونه به دست خواهید آورد؟ شاید عده‌ای -یا بسیاری- وارد بهشت نمی‌شوند، زیرا قلب آنها در اینجا روی زمین واقعاً با پاداش‌های مادی بسیار خوشحال‌تر است؟

ه‍ـ. آن حیات را که حیات واقعی است، به دست خواهند آورد: ایدۀ پولس به تیموتائوس این بود: «جستجوی پول را کنار بگذار و به عمل خود به‌عنوان خادم اِنجیل بسنده کن. دست تو آنقدر بزرگ نیست که بتوانی دو چیز را در دست بگیری. بنابراین، از آنجا که می‌توانی فقط یکی را داشته باشی، ببین که چقدر حیاتی است. زندگی جاودانه را نگاه دار

یک) «از این‌جا بدیهی است که اگر او زندگی جاودانه را در دست بگیرد، باید برای آن بجنگد؛ و اگر مجبور باشد بجنگد، فقط می‌تواند با نگاه‌داشتنِ زندگی جاودانه با چنگ‌انداختنِ محکم به آن بجنگد.» (اسپرجن)

7. آیات (۲۰-۲۱) نتیجه‌گیری: اتهام نهایی.

ای تیموتائوس، امانتی را که به تو سپرده شده است، حفظ کن. از یاوه‌گویی‌های دنیوی و عقاید مخالفی که به غلط، معرفت نامیده می‌شود، دوری گزین؛ برخی که ادعای برخورداری از آن داشته‌اند، از ایمان منحرف شده‌اند. فیض با تو باد.

الف. ای تیموتائوس: پولس مضمونی را که اغلب مورد استفاده قرار می‌گیرد، تکرار کرد، تیموتائوس را به چالش کشید تا بین آنچه از جانب خدا (امانتی را که به تو سپرده شده است) و آنچه از انسان ناشی می‌شود (یاوه‌گویی‌های دنیوی) تمایز قائل شود؛ و در مقابل شیفتگی از آنچه از انسان می‌آید محافظت کند.

یک) پولس به تیموتائوس اعتماد داشت و او نیز به پولس اعتماد داشت. با‌این‌حال، پولس همچنین می‌دانست که قدرت اغواگری چقدر عظیم است، و چقدر خطر آن بالاست -بنابراین او هشدار داد، و هشدار داد، و باز هم هشدار داد.

ب. امانتی را که به تو سپرده شده است، حفظ کن: اِنجیل، امانتی است که به شبانانی مانند تیموتائوس سپرده شده است؛ همچنین، به همۀ ایمانداران. و هنگامی‌که این اعتماد شکسته می‌شود، برخی از ایمان منحرف می‌شوند. ما باید تمام تلاش خود را برای حفظ این امانت انجام دهیم.