فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

اول تیموتائوس باب 4 – مرد حقیقت و پارسایی خدا

 تعالیم دروغین درمورد زمان‌های آخر.

 

1. آیۀ (1) اخطاری از سوی روح‌القدس

امّا روح، آشکارا می‌گوید که در زمان‌های آخر، بعضی از ایمان رویگردان شده، از ارواح گمراه‌کننده و تعالیم دیوها پیروی خواهند کرد.

الف. امّا روح، آشکارا می‌گوید: پولس این امر را به‌طور خاص به‌عنوان مکاشفۀ روح‌القدس در نظر گرفت؛ و نیز به‌عنوان سخنی که خودش نوشته است یا نقل‌قولی از نبوت قبلی آورده است. پولس می‌دانست زمان های آخر با مخاطرات خاصی مشخص می‌شود.

·      خطر ارتداد (بعضی از ایمان رویگردان شده).

·      خطر فریب (ارواح گمراه‌کننده).

·      خطر تعالیم نادرست (تعالیم دیوها).

یک) بیش از 1900 سال از زمانی که پولس در مورد زمان‌های آخر به تیموتائوس نوشت، می‌گذرد. اما او زمان خود و ما را اشتباه درک نکرد. تاریخ عجله‌ای برای رسیدن به مرز پایان این عصر کنونی ندارد و‌ نخواهد داشت؛ حتی در زمان‌های رسولان، تاریخ به آن مرز رسیده بود -و از آن زمان به موازات آن پیش رفته است. همان‌طور که مشخص شد، زمان‌های آخر یک دورۀ گسترده را توصیف می‌کند، نه فقط چند سال.

ب. بعضی از ایمان رویگردان شده: به دلیل خطرهایی که در زمان‌های آخر وجود دارد، اگر تیموتائوس به‌عنوان خادمی وفادار برای قوم خدا باقی می‌ماند، باید همواره  حقیقت –ایمان– را در خود نگه می‌داشت. اگر این از بین می‌رفت، واقعاً چیز دیگری اهمیتی نداشت.

یک) «ممکن است شخصی تمام حقایق مسیحیت را نگه دارد؛ اما در کنار آنها، داشتن تعالیم دیگر را نیز داشته باشد که آنها را بی‌اثر کند؛ یا ممکن است با انکار برخی از تعالیم اساسی مُرتَد شود، هرچند هیچ تعلیم گمراهانه‌ای وارد نمی‌کند.» (کلارک)

دو) مقاله‌ای در ژوئن 1997 در اخبار ایالات متحده و گزارش جهانی، یک شبان ویرجینیایی را توصیف کرد که «ترجیح می‌دهد در مورد بوسنی، عدالت یا صلح جهانی موعظه کند تا داستان‌های کتاب‌مقدس یا رستگاریِ شخصی.» این نمونه‌ای از شخصی است که از ایمان دور شده و مسیر خودش را دنبال می‌کند.

ج. ایمان: به معنای از دست‌دادن توانایی باور نیست، بلکه از دست‌دادن محتوای آنچه مسیحیان باید باور داشته باشند. این آیه تعالیم اساسی ایمان مسیحی را شرح می‌دهد. وقتی بعضی از ایمان رویگردان شده، تعالیم اساسی مسیحیت را کنار می‌گذارند.

یک) کتاب‌مقدس در بسیاری از موارد از عبارت «ایمان» استفاده می‌کند: اعمال رسولان ۷:۶ و 22:14، کولسیان 23:1 ، اول تیموتائوس 19:1 و یهودا ۳:۱.

د. ارواح گمراه کننده: در اینجا به ارواح شیطانی (موجودات آسمانی که از خدا سرکشی کردند) اشاره دارد، که می‌خواهند زنان و مردان را فریب دهند و آنها را از حقیقت دور کنند.

یک) برخی از دروغ‌ها چنان قدرتمند هستند که پویایی روحانی آشکاری در پس خود دارند. اینها دروغ‌هایی است که توسط ارواح گمراه‌کننده ساخته و ترویج می‌شوند.

ه‍ـ. تعالیم دیوها: منظور تعالیم خاص ارواح گمراه کننده است. دیوها، موضوع الهیاتی گسترده‌ای هستند و دارای نظام‌های تعلیمی هستند.

یک) اولین آموزۀ دیوها را در پیدایش 3 می‌بینیم. در آنجا شیطان، که از طریق مار صحبت می‌کند، به حوا تعلیم داد: «به یقین نخواهید مرد. بلکه خدا می‌داند روزی که از آن بخورید، چشمان شما باز خواهد شد و همچون خدا شناسندۀ نیک و بد خواهید بود.» (پیدایش ۴:۳-۵) از آن زمان به بعد، هر تعلیم شیطانی به این ریشه باز می‌گردد: این ایده که ما می‌توانیم از خدایان باشیم و مستقل از خدا کار کنیم.

و. ارواح گمراه کننده… تعالیم دیوها: اینها از زمانی که آدم اولین‌بار به باغ عدن قدم نهاد، وجود داشته است. اما باید انتظار داشته باشیم در زمان‌های آخر تعداد بیشتری از افراد در کلیسا از ایمان رویگردان شده و این تعالیم نادرست را بپذیرند.

یک) به‌سختی می‌توان گفت که آیا امروزه تعالیم نادرست بیشتری وجود دارد، یا اینکه صرفاً پیشرفت فناوری مدرن می‌تواند دروغ را بهتر گسترش دهد. اما این جملۀ قدیمی قطعاً امروزه درست است: یک دروغ با حداکثر سرعت حرکت می‌کند در حالی که حقیقت پیاده است -و افراد بیشتری در کلیسا از این تعالیم دیوها پیروی می‌کنند.

2. آیات (۲-۳) ماهیت روی‌گرداندنِ آنها از ایمان و در آغوش‌گرفتنِ تعالیمِ دیوها.

این تعالیم را دروغگویان و ریاکارانی می‌آورند که وجدانشان بی‌حس شده است. ایشان ازدواج را منع می‌کنند و به پرهیز از خوراک‌هایی فرمان می‌دهند که خدا آفریده تا مؤمنان که از حقیقت آگاهند، با شکرگزاری از آن بهره‌مند شوند.

الف. این تعالیم را دروغگویان و ریاکارانی می‌آورند: این توصیف کسانی است که از ایمان رویگردان می‌شوند و مسلماً به کسانی اشاره دارد که با تمایل تعالیم دروغ را برای توجیه گناه یا غرورشان در آغوش می‌گیرند؛ اما همچنین به کسانی که ادعا می‌کنند کتاب‌مقدس را تعلیم می‌دهند، اشاره دارد در حالی که فقط از آن برای حمایت از ایده‌ها یا برنامه‌های خود استفاده می‌کنند.

ب. وجدانشان بی‌حس شده است: وجدانشان، که زمانی می‌توانست آنها را به‌خاطر خروج از حقیقت محکوم کند، اکنون هیچ پاسخی نمی‌دهد. گویی اعصاب حسی وجدان آنها از بین رفته و دیگر بی‌‌حس شده است.

یک) پولس در اینجا به رسم باستانی علامت‌زدن بر پیشانی یک مجرم با یک نشان خاص اشاره دارد. اما در اینجا، پیشانی آنها نبود که با آهن داغ علامت زده شده بود، بلکه وجدانشان بود.

دو) «آنها علائم ریاکاری خود را به‌وضوح و در وجدان خود به‌طور پاک‌ناشدنی در نزد خدا حمل می‌کنند، مانند کسانی که به‌خاطر جنایاتشان بر بدنشان داغ زده (علامت‌ زده) شده‌ است، در دید انسان‌ها عمل می‌کنند.» (کلارک)

سه) پولس می‌دانست داشتنِ وجدانی مرده و سوخته چگونه است. او قبل از اینکه زندگی خود را در راه دمشق به عیسی‌مسیح تسلیم کند، نسبت به آزار‌و‌اذیت خود به مسیحیان و نفرتش از عیسی، احساسی کاملاً موجه داشت. او می‌توانست احساسِ توجیه کند، زیرا وجدانش بی‌حس شده بود و برای بیدار شدن به یک هشدار احتیاج داشت -که خداوند با کمال فیض آن را فراهم کرد.

ج. ایشان ازدواج را منع می‌کنند و به پرهیز از خوراک‌هایی فرمان می‌دهند: این تعلیم قانون‌گرایانه کسانی را که از ایمان رویگردان شده‌اند، توصیف می‌کند. آنها تصور می‌کردند که با پیروی از این فهرستِ قوانینِ ساختۀ بشر، از نظر خدا پارسا می‌شوند -که اگر ازدواج نکنید و اگر خوراک حرام نخورید، برای خدا مقدس‌تر خواهید بود.

یک) همیشه در کلیسا کسانی بوده‌اند که حتی خود را روحانی‌تر از خود خدا می‌دانند و برای زندگی قوانین سختگیرانه‌تری از خدا دارند.

دو) در قرون اولیۀ کلیسا، راهبانی بودند که به مکان‌های متروک بیابان می‌رفتند تا با شکنجۀ خودشان، روحانی بودنشان را نشان دهند. یکی هرگز غذای پخته نمی‌خورد. دیگری تمام شب ایستاده بود و به سنگی تیز تکیه داده بود به‌طوری که خوابیدن برای او غیرممکن شود. دیگری بدن خود را چنان نادیده می‌گرفت و اجازه می‌داد آنقدر کثیف شود که حشراتِ مُرده از بدن او می‌ریختند. آنها این کارها را می‌کردند زیرا فکر می‌کردند این‌گونه مورد لطف خدا قرار می‌گیرند و به همه نشان می‌دهند که چقدر روحانی هستند.

سه) ما غالباً فکر می‌کنیم که اگر چیزی را برای خدا قربانی کنیم (مانند حق ازدواج یا خوردن برخی خوراک‌ها)، بنابراین او چیزی را به ما بدهکار می‌شود. این بدترین حالت شریعت‌گرایی است که تلاش می‌کند خدا را فریب دهد تا چیزی به ما بدهد. ایده این است که ما می‌توانیم خدا را مدیون خود کرده، او را بندۀ خود کنیم و خود را سرور او قرار دهیم. با این طرز فکر ما تعلیمِ اصلی دیوها -که ما باید از خدایان باشیم- را انجام می‌دهیم.

چهار) در طول قرن‌ها میلیون‌ها نفر تلاش کرده‌اند چیزی را قربانی کنند، و خدا را به خودشان بدهکار برکت، بخشش، رحمت یا هر چیز دیگری کنند. این مذهب ساختگی است و چیزی نیست که در عهدجدید به‌عنوان رابطه با عیسی توضیف شده است: «اما به فیض او و به‌واسطۀ آن بهای رهایی که در مسیح عیسی است به رایگان پارسا شمرده می‌شوند.» (رومیان 24:3)

پنج) «بحث در مورد گوشت یا ماهی، یا در مورد رنگ‌های سیاه یا خاکستری، یا در مورد چهارشنبه یا جمعه نیست، بلکه در مورد بیهودگی خرافات بشری است که می‌خواهند با چنین چیزهای کوچکی فیض خدا را به دست آورند و با ساختن یک عبادت نفسانی، برای خود به جای خدا، بُت بسازند.» (کالوین)

شش) ازدواج را منع می‌کنند: «آنها معتقدند که بهتر است یک شبان، فاحشه‌های بسیار داشته باشد تا اینکه یک زن داشته باشد.» (ترپ)

3. آیات (5-4) نشان شریعت‌گرایی، کسانی را که از ایمان رویگردان شده‌اند را مشخص می‌کند.

زیرا هر آنچه خدا آفریده است، نیکوست و هیچ‌چیز را نباید رد کرد، هرگاه با شکرگزاری پذیرفته شود، چرا که به وسیلۀ کلام خدا و دعا تقدیس می‌گردد.

الف. زیرا هر آنچه خدا آفریده است، نیکوست: در رابطه با آنچه می‌خوریم، باید بگویم می‌توانیم همه‌چیز بخوریم. وقتی که چیزی را با شکرگزاری دریافت می‌کنیم، با احساسی از قدردانی نسبت به خدا می‌توانیم آن را به‌درستی بپذیریم. ما برکت خوراک، سرپناه و آسایش را به‌عنوان هدایا و نه به‌عنوان حق، دریافت می‌کنیم.

ب. هیچ‌چیز را نباید رد کرد: ما به هیچ نوع رژیم غذایی محدود نیستیم؛ آنچه می‌خوریم ما را در برابر خدا بیشتر عادل‌ نمی‌کند (هرچند آنچه می‌خوریم ممکن است بر سلامتی ما تأثیر بگذارد).

یک) وقتی خدا با پطرس در اعمال رسولان ۹:۱۰-۱۶ صحبت کرد، این مسئله یک‌بار برای همیشه حل‌و‌فصل شد.

دو) «در میان بت‌پرستان، یهودیان، و رومیان، مصرف برخی از گوشت‌ها ممنوع بود؛ مصرف بعضی از گوشت‌ها همیشه و بعضی دیگر در زمان‌های خاص ممنوع بودند. چیزی که پولس رسول به ما اطلاع می‌دهد کاملاً بر‌خلاف طرح اصلی خدا بود؛ و می‌گوید که کسانی که حقیقت را می‌شناسند، این را می‌دانند.» (کلارک)

ج. چرا که به وسیلۀ کلام خدا و دعا تقدیس می‌گردد: پولس در اینجا دعای قبل از غذا را در ذهن دارد. توجه داشته باشید که در اینجا تأکید بر درخواست از خداوند برای برکت‌دادن به خوراک نیست؛ بلکه تأکید بر شکرگزاری از خداست برای برکت تأمین خوراک برای خوردن.

یک) كلام خدا غذا را به این معنا تقدیس می‌كند كه خداوند دو دستور كلی به بشر داد تا از چیزهای خوب زمین بخورند.

·      آنگاه خدا گفت: «اینک همۀ گیاهان دانه‌دار را که بر روی زمین است و همۀ درختان میوۀ دانه‌دار را به شما بخشیدم تا خوراک شما باشد.» (پیدایش 29:1)

·      «هر جنبنده‌ای که حیات دارد، خوراک شما خواهد بود. همان‌گونه که گیاهان سبز را به شما دادم اکنون همه‌چیز را به شما می‌بخشم.» (پیدایش ۳:۹)

دو) برای ما خوب و مناسب است که قبل از خوردن یک وعدۀ غذایی دعا بخوانیم، اما این کار نباید به روشی مذهبی و خرافی انجام شود. همچنین نباید این کار انجام شود تا به دیگران نشان داده شود که ما چقدر روحانی هستیم -زیرا تقلید از اعمال دعای فریسیان است (متی ۵:۶).

 راهنمایی در خدمات برای تیموتائوس.

1. آیۀ (6) چطور دریابید خواندگی خود را تحقق بخشیده‌اید.

اگر این امور را به برادران گوشزد کنی، خادم نیکوی مسیح‌عیسی خواهی بود، پرورش یافته در کلام ایمان و تعلیمی نیکو که پیروی آن کرده‌ای.

الف. اگر این امور را به برادران گوشزد کنی، خادم نیکوی مسیح‌عیسی خواهی بود: توجه داشته باشید که وظیفۀ شبان در اصل گوشزد‌کردن به برادران است. اگر خادم این امور را به برادران گوشزد نکند، پس خادم نیکوی مسیح‌عیسی نیست.

یک) همچنین مهم است که بگوییم گوشزد‌کردن باید به معنای گسترده‌ای درک شود، نه فقط به‌عنوان آموزش به سبک کلاس یا موعظۀ روز یکشنبه. عیسی به شاگردان خود گوشزد کرد، او با حضور، زندگی‌، اعمال و همچنین سخنان خود این کار را انجام داد.

ب. پرورش یافته در کلام ایمان و تعلیمی نیکو که پیروی آن کرده‌ای: اما اگر تیموتائوس می‌خواهد خادم نیکویی برای عیسی‌مسیح باشد، خودش باید با دقت از تعلیمی نیکو پیروی کند و در کلام خدا بماند.

2. آیات (۷-۱۰) مشخص‌کردن اُلویَت‌ها.

تو را با افسانه‌های کفرآمیز و حکایت‌های پیرزنان کاری نباشد، بلکه خود را در دینداری تربیت کن. زیرا اگرچه تربیت بدن را اندک فایده‌ای است، امّا دینداری برای همه‌چیز فایده دارد، و هم زندگی حال را وعده می‌دهد، هم حیات آینده را. این سخن در خور اعتماد و پذیرش کامل است که ما امید خویش را بر خدای زنده نهاده‌ایم که نجات‌دهندۀ جملۀ آدمیان، به‌خصوص مؤمنان است؛ و برای همین نیز زحمت می‌کشیم و جدّ‌و‌جهد می‌کنیم.

الف. تو را با افسانه‌های کفرآمیز و حکایت‌های پیرزنان کاری نباشد: اولویت باید با کلام خدا باشد، نه با کلام انسان. پولس هشدار داد كه تیموتائوس تمرکز خود را بر روی كلام نگه دارد، نه به چیزهایی كه از انسان ناشی می‌شود. بیشترین تلاش را باید برای کلام خدا انجام داد، نه برای کلام انسان.

ب. تو را با افسانه‌های کفرآمیز و حکایت‌های پیرزنان کاری نباشد: این جنبۀ منفی دستوری است. در جنبۀ مثبت، اولویت باید با چیزهای ابدی باشد، نه چیزهای موقتی.

ج. خود را در دینداری تربیت کن: فرهنگ یونان و روم باستان برای ورزش بدنی ارزش زیادی قائل است. پولس به تیموتائوس می‌گوید که همان کار و تعهدی که دیگران نسبت به انجام تمرینات بدنی قائل هستند باید در جهت دینداری انجام شود.

یک) «در اینجا یک تناقض عمدی وجود دارد. تیموتائوس قرار است با تمرین‌دادنِ خود در تقوای عملی زندگی مسیحی، زهد دروغین بدعت‌گذاران را ببیند.» (وایت)

دو) کلمۀ دینداری از کلمۀ انگلیسی قدیمی خدادوستی گرفته شده است؛ منظور داشتن شخصیت و نگرش خداست. این یک هدف شایسته بود و بسیار شایسته‌تر از آن دستاوردهای بالقوۀ تمرینات بدنی است.

سه) اگرچه تربیت بدن را اندک فایده‌ای است که از آن نظر مقداری ارزش دارد. یا می‌توان ایده را این‌گونه ترجمه کرد که ورزش بدنی برای مدتی خوب است، در حالی که ورزش برای دینداری برای همۀ ابدیت خوب است.

چهار) رشد روحانی و رشد جسمی ‌شباهت‌هایی با هم دارند. هر دو رشد فقط با ورزش و تغذیه مناسب حاصل می‌شود.

د. دینداری برای همه‌چیز فایده دارد، و هم زندگی حال را وعده می‌دهد: پولس در اینجا ارزش دینداری را، هم به معنای فعلی و هم به معنای ابدی آن، توضیح می‌دهد. دینداری زندگی حال را بهتر می‌کند و ما نباید در باور آن و گفتن این موضوع به مردم تردید کنیم.

یک) اگرچه خداپسندی این زندگی را راحت‌ترین، ثروتمندترین، لذت‌بخش‌ترین یا آسان‌ترین حیات در زندگیِ حال نمی‌کند، اما بدون شک آن را به بهترین و رضایت‌بخش‌ترین زندگی که می‌توان در این دنیا تجربه کرد، تبدیل می‌کند.

دو) «من به شما اطمینان می‌دهم و هزاران برادر وجود دارند که می‌توانند همین را تأیید کنند که پس از آزمایش راه‌های گناه، راه‌های درستکاری را به‌خاطر لذت خود حتی در اینجا ترجیح می‌دهیم و به مردان خدانشناس تبدیل نمی‌شویم حتی اگر مجبور  بودیم مثل سگ بمیریم. با تمام غم و اندوه و نگرانی که قرار است زندگی مسیحی به همراه داشته باشد، ما آن را به هر نوع دیگری از زندگی در زیر ستاره‌های آسمان ترجیح می‌دهیم.» (اسپرجن)

ه‍ـ. هم حیات آینده را: در عین حال، دینداری تنها تضمین‌کنندۀ حیات پُرفایده در آینده است. در این دنیا لذت‌ها یا دستاوردهای بسیاری وجود دارد که حتی وانمود نمی‌کنند برای حیات آینده چیزی برای ارائه دارند.

یک) فقط دینداری مسیر زندگی ابدی و خوشبختی است.

·      گناه و بدکاری چیزی برای حیات آینده ارائه نمی‌دهند.

·      شجره‌نامه‌ها و تبارنامه‌ها چیزی برای حیات آینده ارائه نمی‌دهند.

·      موفقیت و ثروت دنیوی چیزی برای حیات آینده ارائه نمی‌کند.

·      شهرت شخصی یا زیبایی هیچ‌چیزی برای حیات آینده ارائه نمی‌کند.

·      دستاوردها در یادگیری یا هنر چیزی برای حیات آینده ارائه نمی‌دهد.

دو) «شریر جرأت نمی‌کند بگوید، هرگز جرأت آن را ندارد که بگوید: شرارت کن و در گناه زندگی کن و زندگی جاودانه از آن حاصل خواهد شد.” نه، این نمایش شما را از زندگی جاودانه بهره‌مند نمی‌کند، بلکه شما را به هاویه دعوت می‌کند. خانۀ ارتباطات شیطانی، بطری شرابخواری، محل تجمع اهانت‌کنندگان، اتاق زن فاحشه -هیچ‌یک از اینها هنوز جرأت نکرده‌اند که تبلیغاتی راجع به زندگی جاودانه را به‌عنوان موهبت‌هایی که ممکن است مشتریانِ آن را وسوسه کند، تبلیغ کنند. در بهترین حالت گناه به شما حباب می‌دهد و از هوا به شما تغذیه می‌دهد. لذت ناپدید می‌شود و بدبختی باقی می‌ماند.» (اسپرجن )

و. ما امید خویش را بر خدای زنده نهاده‌ایم: این شعار بزرگ زندگی مسیحی است. حتی همان‌طور که داوود، جولیات را به نام خدای زنده به چالش کشید (اول سموئیل 26:17 و 36)، بنابراین امید ما بر خدای زنده ما را قادر می سازد که برای جلال او کارهای بزرگی انجام دهیم.

یک) «اما خدای ما، که بر او امید داریم، خدایی است با دلی بزرگ، گرم، دوست‌داشتنی، خدایی متفکر، خدایی فعال، خدایی زحمتکش و شخصی، که در میانه این جهان می‌آید، و نمی‌گذارد آن به‌ خودی‌ِخود ادامه یابد. اگرچه او در جهان غریبه است، همان‌طور که قومش نیز به دلیل شورشی كه بشر علیه سرور و خداوندشان انجام داده‌اند، غریبه و بیگانه هستند، اما این هنوز دنیای اوست و او هنوز در آن است.» (اسپرجن )

ز. نجات‌دهندۀ جملۀ آدمیان: این آیه تأكید بر این ایده دارد كه اولویت باید با پیام عیسی‌مسیح باشد. این‌طور نیست که همۀ انسان‌ها به معنای جهان‌شمولی نجات داده شوند، بلکه منظور این است فقط یک نجات‌دهنده برای همۀ مردم وجود دارد. اینطور نیست که مسیحیان یک منجی داشته باشند و دیگران یک منجی دیگر داشته باشند.

یک) اما به نکتۀ پولس توجه کنید: به‌خصوص مؤمنان. عمل عیسی برای نجات همگان کافی است، اما فقط در نجات کسانی که با ایمان به سوی او می‌آیند مؤثر است.

دو) «آنچه خدا برای همگان در نظر دارد، در‌واقع به کسانی می‌دهد که به مسیح ایمان دارند، که برای گناهان جهان مرد (اول یوحنا ۲:۲) ، و مرگ را به‌جای هر کسی چشید (عبرانیان ۹:۲). همان‌طور که همه توسط خون او خریداری شده‌اند، تا همه بتوانند ایمان بیاورند؛ و در نتیجه همه بتوانند نجات داده  شوند. کسانی که هلاک می‌شوند، به تقصیر خود هلاک می‌شوند.» (کلارک)

3. آیات (۱۱-۱۶) دستورالعمل های شخصی

این امور را حکم فرما و تعلیم ده. مگذار هیچ‌کس تو را به سبب جوانی‌ات حقیر شمارد، بلکه در گفتار و کردار و محبت و ایمان و پاکی، همۀ مومنان را سرمشق باش. تا آمدنم، به قرائت کلام خدا و اندرز و تعلیم مشغول باش. به آن عطایی که در توست بی‌اعتنایی مکن، عطایی که به‌واسطۀ نبوّت یافتی، آنگاه که هیئت مشایخ بر تو دست گذاشتند. در این امور بکوش و خود را به تمامی وقف آن کن تا پیشرفت تو بر همه آشکار شود. به‌دقّت، مراقب شیوۀ زندگی و تعلیم خود باش. در آنها پایداری کن، که اگر چنین کنی خویشتن و شنوندگانت را نجات خواهی داد.

الف. این امور را حکم فرما: این یادداشتی از اقتدار است. قرار نبود تیموتائوس با گمانه‌زنی‌ها و نظرات و فرضیه‌های بشری وارد خدمت شود. او قرار بود بدون ترس کلام خدا را به‌عنوان یک حکم اعلام کند و از انسان نترسد.

ب. مگذار هیچ‌کس تو را به سبب جوانی‌ات حقیر شمارد: از آنجا که تیموتائوس جوان بود، در برابر خطاهای جوانی که انتقاداتِ معمولاً مُوجهِ افراد سالخورده را به همراه داشت، آسیب‌پذیر بود. برای پرداختن به این موضوع، پولس او را به زندگی به‌همراه دینداری‌ دعوت کرد تا هیچ‌کس نتواند جوانی او را حقیر شمارد.

یک( کلمۀ جوانی در یونان باستان «برای سنین سربازی تا 40 سالگی استفاده می‌شد» (لاک، به نقل از اِرل). به نظر می‌رسد که تیموتائوس در آن زمان حدوداً 30 ساله بود. اما پولس حدود 70 سال داشت، البته جوانی امری نسبی است.

دو( «پولس به تیموتائوس “راهی بسیار بهتر” نسبت به خودپسندی برای حفظ عزتش نشان می‌دهد: به هیچ‌وجه به کسی این فرصت را نده که به هیچ دلیلی و به‌خاطر هیچ ضعف شخصیتی، جوانی تو را حقیر کنند.» (وایت)

ج. همۀ مؤمنان را سرمشق باش: نسخۀ کینگ جیمز این‌طور بیان می‌کند: «تو الگوی ایمانداران باش.» برخی معتقدند که این ترجمۀ دقیق‌تری است، با این ایده که تیموتائوس بهترین نمایندۀ ممکن در جامعۀ مسیحیان است.

یک( «در ترجمۀ کینگ جیمز، عبارتِ الگوی ایمانداران بهتر است.» (هیبرت)

دو( این بدان معنی بود که تیموتائوس و هر ایمانداری باید سرمشق باشند:

·      در آنچه می‌گویند (گفتار).

·      در کاری که انجام می‌دهند (کردار).

·      در محبت.

·      در نگرش خود (روح).

·      در ایمان (به معنای وفاداری).

·      در پاکی‌.

سه( اینها معیارهایی است که می‌توان یک شبان را ارزیابی کرد. اگر او باهوش است، اگر بامزه است، اگر باحال است، اگر خوب لباس می‌پوشد، اگر محبوب است، یا تعداد زیادی از چیزهای دیگر، اینها اهمیتِ کمی‌ دارند. شما باید به دنبال شبانی باشید که در گفتار و کردار و محبت و ایمان و پاکی سرمشق باشد.

چهار( «بنابراین می‌فهمیم چقدر شکایت انسان‌ها از اینکه هیچ احترامی دریافت نمی‌کنند، احمقانه و مضحک است. در حالی‌که در آنها چیزی نیست که ارزش احترام داشته باشد و آنها با جهالت خود، نمونۀ‌ زندگی ناپاکشان، سَبُک‌اندیشی و سایر عیب‌هایشان  خود را در معرضِ تحقیر قرار می‌دهند. تنها راه کسب احترام، فضایل برجسته‌ای است که از ما در برابر تحقیر محافظت می‌کند.» (کالوین)

د. قرائت کلام خدا و اندرز و تعلیم: اینها مواردی است که تیموتائوس باید به آنها توجه کند. هر یک از این موارد بر‌ اساس کلام خدا است. او باید هم در زندگی خصوصی و هم در خدمات کلیسایی به این موارد مشغول باشد.

ه‍ـ. به آن عطایی که در توست بی‌اعتنایی مکن: به تیموتائوس هشدار داده شد که نسبت به آن عطایی که خداوند به او داده بی‌اعتنایی نکند. این آیه نشان می‌دهد که به طور قطع این احتمال وجود داشت که عطایا و توانایی‌های او برای ابدیت از بین برود. همانند مثال قنطارها، ما نباید توانایی‌هایی را كه خدا داده است، دفن كنیم.

یک( عطا (charismatos) در فرهنگ یونان باستانِ عهدجدید امری تأثیرگذار  بود و به عطایای روحانی متفاوتی که به تیموتائوس و دیگر ایمانداران داده شده، اشاره دارد. به آن عطایی که در توست بی اعتنایی مکن این ایده را دارد که خداوند به تیموتائوس عطایای فوق‌العاده‌ای عطا کرده است و او باید اعتماد داشته باشد که خدا کارهای بزرگی از طریق او انجام خواهد داد – یادگیری حرکت و هدایت با روح‌القدس.

دو( «عطایای خدا ممکن است تحت استفادۀ نادرست یا سوءاستفادۀ ما قرار بگیرند.» (ترپ)

و. بر تو دست گذاشتند: پولس ممکن است خدمت تشریفات تیموتائوس را در ذهن داشته باشد، آنگاه که رهبران کلیسا بر او دست گذاشتند و دعوت خدا به خدمت او را تشخیص دادند. این رویدادی بود که ظاهراً همراه با نبوت بود.

یک( «بدیهی است كه مشایخ كلیسای لِستره و دِربِه هنگامی كه تیموتائوس قصد داشت به خدمت تمام‌وقتِ خود بپردازد، با پولس رسول ملاقات كرده بودند و بر او دست گذاشته بودند و او را در دعا به خدا تقدیم ‌كردند.» (آیرون ساید)

ز. در این امور بکوش: پولس تیموتائوس را به تعمق در کلام و کار خدا در زندگی‌اش فراخواند. این کار تخلیۀ ذهن نیست (مانند هدف مدیتیشن شرقی)، بلکه پُر‌کردنِ ذهن با کلام و حقیقت خدا است.

ح. خود را به تمامی وقف آن کن: تیموتائوس تشویق شد که همۀ تلاش خود را بکند، حداکثر تلاش خود را انجام دهد و با این کار، پیشرفت او برای همه آشکار شود. اغلب اوقات پیشرفت ما مشهود نیست، زیرا كاملاً خود را وقف خدا و ارادۀ او نمی‌کنیم.

یک( معمولاً از آنچه که می‌توانیم برای خدا باشیم کم می‌گذاریم، زیرا در زندگی مسیحی خود منفعل هستیم؛ ما خود را به‌طور کامل وقف نمی‌کنیم. عیسی در مورد این رفتارِ منفعلانه در مَثَل قنطارها هشدار داد، جایی که آن غلام که هیچ کاری انجام نداد، به‌شدت مورد سرزنش قرار گرفت.

دو( پولس ‌توانست در اول قرنتیان 10:15 بگوید: «اما به فیض خدا آنچه هستم، هستم و فیض او نسبت به من بیثمر نبوده است؛ برعکس، من از همۀ آنها سخت‌تر کار کردم، اما نه خودم، بلکه آن فیض خدا که با من است.» پولس می‌دانست که رشد روحانی به یکباره اتفاق نیفتاده است؛ این عطای خداوند است، اما به کسانی که فعالانه آن را دنبال می‌کنند عطا می‌شود.

سه( همان‌طور که آلِن رِدپَف (Alan Redpath) مشاهده کرد که یک مسیحی ممکن است روح نجات‌یافته‌ای داشته باشد، اما در‌عینِ‌حال زندگی نابود‌شده‌ای داشته باشد -اما هیچ پِیرُو عیسی نباید هرگز به چنین جایگاهی اکتفا کند.

چهار( در‌عینِ‌حال، مراقب هستیم به یاد داشته باشیم که با تلاش انسانی هرگز موجب کسب برکت و رحمت خداوند نمی‌شویم. سخت‌کوشی و کار قلبی ما هرگز خدا را در جایگاه بدهکار در مقابل ما قرار نمی‌دهد. ما تمام تلاش خود را به‌خاطر سپاسگزاری و حرمتِ خدایی که قبلاً کارهای زیادی برای ما انجام داده است، قرار می‌دهیم.

ط. به‌دقّت: تیموتائوس، و هر شبانی، باید دائماً دو حوزۀ مهم و مورد‌توجه را بررسی کند -یکی شیوۀ زندگی و یکی تعلیم. شکست در انجام این کار هم برای خود تیموتائوس و هم برای افراد جماعت او به معنای خطر است.

یک( بدون دقّت به نوع زندگی، تیموتائوس ممکن است دچار غرق‌شدن کشتی شود (مانند اول تیموتائوس 19:1). بدون توجه به تعالیم خود، تیموتائوس ممکن است دیگران را گمراه کند یا آنها را از نجات خدا دور نگه دارد.

دو( کسانی که تیموتائوس را به‌عنوان خادم می‌پذیرند باید تعالیم را بشنوند. دعوت اصلی تیموتائوس به سرگرمی، تفریح، یا حتی کمک به کارهای عملی نبود بلکه ارائۀ تعالیم کتاب‌مقدس و توجه به این تعالیم بود.

ی. خویشتن و شنوندگانت را نجات خواهی داد: بهره‌مندی از توجه به شیوۀ زندگی و تعالیم شخص، قابل توجه است. این اطمینانی برای خادم خدا است که آنها و شنوندگانشان نجات خواهند یافت. در مقابل، می‌بینیم که هزینه بی‌دقّتی به شیوۀ زندگی و تعالیم شخصی زیاد است. کسی که بی‌دقّتی می‌کند، نباید اطمینان زیادی به شیوۀ زندگی خود و یا شنوندگانش، داشته باشد.

یک) «و همان‌طور که بی‌توجهی یا سهل‌انگاری یک شبان برای کلیسا مهلک است، بنابراین صحیح است که نجات کلیسا به وفاداری و کوشش او نسبت داده شود. در‌حقیقت این درست است که تنها خداست که نجات می‌دهد و حتی کوچک‌ترین قسمت از جلال او نیز به‌درستی نمی‌تواند به انسان منتقل شود. اما جلال خدا با استفاده‌کردن از انسان‌ها در بخششِ نجات به هیچ‌وجه کاهش نمی‌یابد.» (کالوین)

دو( «این افتخار بزرگی برای خادمان وفادار است، که باید به نوعی آنها را نجات‌دهنده لقب داد!» (تِرَپ)

سه( «زیرا همان‌طور که نجات گله، تاج جلال شبان است، به همین ترتیب نابودی آن نیز در دست یک شبان بی‌مسئولیت خواهد بود.» (کالوین)

چهار( «سال‌ها پیش آتش‌سوزی‌ای در هامبورگ اتفاق افتاد که تقریباً نیمی از شهر سوخت و در میان حوادثی که اتفاق افتاد، خانۀ بزرگی بود که به حیاط  منتهی می‌شد. درحیاط این خانه یک سگ سیاه بزرگ وجود داشت و این سگ در هنگام آتش‌سوزی نیمه‌شب با عصبانیتی شدید پارس می‌کرد و زوزه می‌کشید. با پارس او بود که خانواده به موقع برای فرار از شعله‌های آتش بیدار شدند و زندگی آنها در امان ماند؛ اما سگ بیچاره را به لانه‌اش زنجیر کرده بودند و اگرچه پارس کرد و در نتیجه جان دیگران را نجات داد، اما خودش در آتش سوخت. اوه! ای کسانی که در کلیسا برای خدا خدمت می‌کنید مراقب باشید بدین طریق نابود نشوید. به گناهان خود اجازه ندهید که شما را به زنجیر بکشند تا در حالی که به دیگران هشدار می‌دهید، خودتان هلاک شوید.» (اسپرجن)