فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!
عوبَدیا- داوری بر برادرِ قوم اسرائیل
داوری بر اَدوم
عوبَدیا ۱:۱-۹ بهطور قابل توجهی شبیه ارمیا ۷:۴۹-۲۲ است، بنابراین ارمیا احتمالاً هنگام نگارش این کتاب و در زمان خدمت خود، نبوت عوبَدیا را در اختیار داشته است.
۱. آیات (۱-۴) عوبَدیا علیه اَدوم و تکبر او، داوری خدا را اعلان میکند.
رؤیای عوبَدیا.
پیامی از خداوند شنیدهایم؛
پیکی نزد قومها فرستاده شده که میگوید:
«برخیزید تا با او به نبرد برآییم!»
خداوندگارْ یهوه دربارۀ اَدوم چنین میفرماید:
هان من تو را در میان قومها کوچک خواهم ساخت،
و تو بسیار پست خواهی شد.
ای که در شکافهای صخره ساکنی
و مسکنت بر بلندیهاست،
ای که با خود میگویی:
«کیست که مرا به زمین فرود آوَرَد؟»
بدان که تکبر دلت تو را فریفته است.
خداوند میفرماید:
اگرچه همچون عقاب اوج گیری
و در میان ستارگان آشیان گزینی،
از آنجا تو را فرود خواهم آورد.
الف. رؤیای عوبَدیا: نام عبری عوبَدیا به معنای «پرستندۀ یهوه» یا «خادمِ یهوه» است. در عهدعتیق 13 بار کلمۀ «عوبَدیا» ذکر شده و یکی از آنها ممکن است عوبَدیایی باشد که این کتاب را نوشته است.
· عوبَدیا افسر دربار اخاب پادشاه اسرائیل بود و انبیای خدا را در غاری پنهان کرد (اول پادشاهان ۳:۱۸).
· عوبَدیا توسط یهوشافاط پادشاه یهودا برای تعلیم شریعت در شهرهای یهودا فرستاده شد (دوم تواریخ 7:۱7).
· عوبَدیا یکی از ناظرانی بود که در روزگار یوشیا، پادشاه یهودا، به تعمیر معبد کمک کرد (دوم تواریخ ۱۲:۳۴).
· عوبَدیا در روزگار نحمیا کاهن بود (نحمیا ۵:۱۰).
ب. خداوندگارْ یهوه دربارۀ اَدوم چنین میفرماید: نبوت عوبَدیا منحصر بهفرد است زیرا او اصلاً با یهودا یا اسرائیل سروکار ندارد. تمرکز او بر گناه اَدوم و داوری است که بر آنها خواهد آمد. اَدومیان چه کسانی بودند؟
· اَدومیان قومی و مردمی از نسل عیسو، پسر اسحاق و ربکا و برادر یعقوب بودند (پیدایش ۱۹:۲۵-۳۴). به عیسو لقب «اَدوم» که به معنی «قرمز» است، داده شده بود و احتمالاً به این دلیل بود که موهایش قرمز بود.
· سرانجام عیسو در منطقۀ کوه سِعیر مستقر شد و قومی به نام حوریها را گردِ هم آورد (به پیدایش ۸:۳۶-۴۳ مراجعه کنید، که در نسخۀ کینگ جیمز به فرمانروایان اَدومی با عنوان دوک اشاره میکند).
· هنگامیکه قوم اسرائیل از مصر بیرون آمد و خواست از سرزمین اَدومیان عبور کند تا به سرزمین موعود وارد شود، اَدومیان به آنها اجازه ندادند (اعداد ۱۴:۲۰-۲۱).
· اَدومیان با شائول مخالفت کردند و تحت فرمان داوود و سلیمان پیروز شدند (اول سموئیل ۴۷:۱۴، دوم سموئیل ۱۴:۸، اول پادشاهان ۲۶:۹).
· در روزگار یهوشافاط پادشاه یهودا، اَدوم به موآب و عمون پیوست تا به یهودا حمله کند، اما خداوند برای قوم یهودا جنگید و دشمنان آنها را شکست داد (دوم تواریخ ۱:۲۰-۲۷ را ببینید، که نبرد معروفی را توصیف میکند که با ستایش خدا رهبری شد).
· اَدومیان با موفقیت توانستند علیه یِهورام پادشاه یهودا شورش کنند (دوم پادشاهان ۱۶:۸-۲۲).
· اَمَصیا پادشاه یهودا، آنها را تحت تسلط خود بازگرداند (دوم پادشاهان ۹:۱۴-۱۱).
· در روزگار آحاز پادشاه اَدومیان بار دیگر به یهودا حمله کردند (دوم تواریخ ۱۷:۲۸).
· اَدومیان در کنار یهودیان در شورش علیه روم در سال های 66-70 پس از میلاد جنگیدند و توسط رومیان درهم شکسته شدند و دیگر هرگز نامی از آن مردمان شنیده نشد. نبوتهای عوبَدیا ۱۰:۱ و ۱۸:۱ ثابت شد که درست بوده است.
ج. دربارۀ اَدوم: به دلیل آنچه در این کتاب دربارۀ اَدوم و اورشلیم آمده است، میتوانیم به تاریخ خدمت عوبَدیا برسیم. تنها نشانههای زمانِ این اتفاق که در کتاب داریم، حمله به اورشلیم است (عوبَدیا ۱۰:۱-۱۴) این قسمت همچنین نشان میدهد که اَدوم در آن زمان تحت حکومت یهودا نبوده است.
· دوم تواریخ ۱۶:۲۱-۱۷ حمله به اورشلیم در زمان سلطنت یهورام (848-841 قبل از میلاد) توسط فلسطینیان و اعراب را توصیف میکند.
· دوم پادشاهان بابهای 24-25 حملۀ بابلیها به اورشلیم را در سال 586 قبل از میلاد توصیف میکند.
یک) احتمالاً گزینۀ درستتر، آن حملهای است که قبلتر بوده است، زیرا به نظر نمیرسد عوبَدیا ۱۰:۱-۱۴ نشان دهد که اورشلیم مانند زمان حملۀ بابلیها، کاملاً ویران شده باشد. اگر نبوت عوبَدیا مربوط به این دورۀ زمانی در زمان یهورام (848-841 قبل از میلاد) باشد، او را همعصر با الیشع نبی میکند و همچنین او را در زمرۀ نخستین انبیا، احتمالاً چند سال قبل از یوئیل، میآورد. همچنین بدین معنی است که این عوبَدیای نبی ممکن است همان مردی باشد که در دوم تواریخ ۷:۱۷ ذکر شده است.
د. برخیزید تا با او به نبرد برآییم: عوبَدیا گزارشی از جانب خداوند داد و اعلام کرد که خدا قومها را به جنگ با اَدوم برخواهد انگیخت. در نتیجۀ این نبرد که در آینده اتفاق میافتاد، خدا فرمود اَدوم را در میان قومها کوچک خواهم ساخت و تو بسیار پست خواهی شد.
ه. بدان که تکبر دلت تو را فریفته است: این مورد به توضیح اینکه چرا خدا علیه اَدوم داوری میکند، کمک میکند. آنها پر از تکبر بودند و این آنها را فریفته بود.
یک) تکبر بسیار فریبنده است و باعث میشود در مورد خود و دیگران تصوراتی داشته باشیم که درست نیستند. اَدومیان آخرین مردمی نبودند که فریب تکبر را خوردند.
و. ای که در شکافهای صخره ساکنی: اَدومیها چیز زیادی برای افتخار کردن به آن نداشتند. آنها ملتی کوچک، نسبتاً فقیر و کم اهمیت بودند. با این حال، چیزی که میتوانستند به آن فخر کنند، این بود که آنها در منطقهای با استحکامات طبیعی بزرگ زندگی میکردند، بنابراین به دلیل داشتن شکافهای صخره در اطرافشان، به خود میبالیدند.
یک) اگرچه همچون عقاب اوج گیری: اَدومیها در تکبرشان، خود را به بلندی عقاب میپنداشتند. غرور چنان در سرشت انسانِ سقوط کرده ریشه دوانده است که حتی اگر چیز زیادی برای تکبر نداشته باشیم، بالاخره چیزی برای بلند کردن خود پیدا میکنیم. این مورد همچنین به ما یادآوری میکند که برای پر شدن از غرور لازم نیست ثروتمند یا قدرتمند یا بزرگ باشیم. گاهی کسانیکه کمترین دلیلی برای تکبر دارند، بیشترین مقدار غرور را دارند.
دو) اَدومیان همچنین به استحکامات امن خود میبالیدند. شهر باستانی پترا -که زمانی پایتخت اَدوم بود و به نام سِلا (Sela) شناخته میشد- دارای دفاعی شگفتانگیز بود. پترا شهری بود که در صخره حکاکی شده بود و توسط یک درّۀ باریکِ تقریباً یک مایلی، قابل دسترسی بود. در انتهای درّه، شهری دیدنی وجود داشت که در سنگ تراشیده شده بود و ظاهراً نمیتوانست توسط هیچ لشکری فتح شود.
سه) اَدومیان به حکمت خود نیز میبالیدند. مردان اَدوم -به ویژه شهر تیمان– به دلیل حکمتشان مشهور بودند. عبارت مردمانی از مشرق زمین در عهدعتیق، اغلب به مردمانی از اَدوم اشاره دارد، و آیاتی مانند اول پادشاهان ۳۰:۴ حکمت بزرگ مردم مشرق زمین را اعلام میکند. همچنین ارمیا ۷:۴۹ در مورد اَدوم میگوید: «آیا دیگر حکمتی در تیمان یافت نمیشود؟ آیا مشورت از خردمندان زایل شده است؟ آیا حکمتشان فاسد گشته است؟» این نیز مایۀ غرور اَدومیان بود.
چهار) اَدومیان به اتحاد خود میبالیدند و به متحدان خود اعتماد میکردند -همپیمانانشان- آنان که با تو در صلحند (عوبَدیا ۷:۱). اَدومیان فکر میکردند که اتحادشان آنها را قوی میکند و به دلیل این قدرت، به خود میبالیدند.
ز. از آنجا تو را فرود خواهم آورد: حقیقت هشیارکننده در مورد غرور ما این است که خدا میتواند ما را هر زمانی که بخواهد، فرود بیاورد. او میتواند فریب غرور ما را در هم بشکند و ما را پست سازد.
۲. آیات (۵-۹) داوری خدا بر اَدوم کامل خواهد بود.
اگر دزدان بر تو آیند
و غارتگران بر تو شبیخون زنند –
چه مصیبتی در انتظارت خواهد بود!-
آیا تنها به قدرِ کفایت دزدی نخواهند کرد؟
اگر انگورچینان بر تو آیند،
آیا خوشههایی باقی نخواهند گذاشت؟
اما عیسو چگونه غارت شده،
و گنجهای نهانش چهسان به تاراج رفته است!
همپیمانانت جملگی تو را به سرحدّاتت راندهاند؛
آنان که با تو در صلحند، تو را فریفته و بر تو چیره گشتهاند؛
آنان که نان تو را خوردهاند پیش رویت دام نهادهاند،
و تو از آن آگاه نیستی.
خداوند میفرماید:
آیا در آن روز حکیمان را از اَدوم
و خردمندان را از کوه عیسو نابود نخواهم کرد؟
ای تیمان، جنگاورانت هراسان خواهند شد،
تا همگی کشته شده، از کوه عیسو منقطع گردند.
الف. آیا تنها به قدرِ کفایت دزدی نخواهند کرد؟ عوبَدیا میگوید داوری که بر اَدوم میآید، بسیار بدتر از زمانی خواهد بود که دزدان میآیند و دزدی میکنند، زیرا دزدان معمولاً وقتی به اندازۀ کفایت داشته باشند، دزدی را تمام میکنند اما داوری در مورد اَدوم بسیار فراتر خواهد بود (تا همگی کشته شده، از کوه عیسو منقطع گردند).
یک) اَدومیان به استحکامات طبیعی بزرگ خود میبالیدند، اما خداوند غرور آنها را شکسته و آنها را پست کرد.
ب. آنان که با تو در صلحند، تو را فریفته: وقتی خدا بر اَدوم داوری کند، زهر خیانت را خواهند چشید. متحدانی که زمانی به آنها اعتماد داشتند، به آنان خیانت کردند و دوستان سابقشان آنان را فریفتند.
یک) اَدومیان به اتحادهای سیاسی خود میبالیدند، اما خداوند غرور آنها را شکسته و آنها را پست کرد.
ج. آیا در آن روز حکیمان را از اَدوم و خردمندان را از کوه عیسو نابود نخواهم کرد؟ اَدومیان به حکمت عظیم خود مشهور بودند، اما خدا چنان داوری بزرگی بر آنها خواهد آورد که حتی حکیمان آنها نیز درمانده خواهند شد.
یک) اَدومیان به شهرت خود در حکمت میبالیدند، اما خدا غرور آنها را شکسته و آنها را پست کرد.
۳. آیات (۱۰-۱۴) چرا بر اَدوم داوری خواهد آمد؟
به سبب خشونتی که بر برادرت یعقوب روا داشتی،
شرمساریْ تو را در بر خواهد گرفت
و تا به ابد نابود خواهی شد.
آن روز که در کناری ایستادی،
روزی که اجنبیان ثروت او را به یغما بردند
و بیگانگان به دروازههایش درآمده،
بر اورشلیم قرعه افکندند،
تو نیز همچون یکی از آنان بودی.
به روزِ نگونبختیِ برادرت
بر وی شادمانه منگر،
به روز هلاکت مردم یهودا
بر آنان شادی مکن،
و به روز مصیبت ایشان
بر آنان فخر مفروش.
به روز بلای قوم من
به دروازههایشان داخل مشو،
به روز مصیبت ایشان
بر آنان شادمانه منگر،
و به روز تنگیِ ایشان
دست تطاول بر اموالشان دراز مکن.
بر سر چهارراه مَایست
تا پناهجویانشان را قتلعام کنی؛
و بازماندگانشان را در روز بلا تسلیم منما.
الف. به سبب خشونتی که بر برادرت یعقوب روا داشتی: خاندان اسرائیل و اَدوم به یک جَد مشترک یعنی اسحاق برمیگردد. عیسو (اَدوم) برادر یعقوب (اسرائیل) بود. این امر گناه اَدوم علیه اسرائیل را بدتر کرد.
یک) بعضی از گناهان بسته به اینکه به چه کسی گناه ورزیده باشیم، بدتر میشود. بدرفتاری با دیگران گناه است اما این بدتر است که با برادر یا خواهرمان در عیسی، بد رفتار کنیم. تند سخن گفتن با دیگران گناه است اما این بدتر است که با زن یا شوهر خود تند صحبت کنیم.
ب. آن روز که در کناری ایستادی: وقتی بیگانگان به یهودا حمله کردند و بیگانگان به دروازههایش در آمدند، اَدوم چه کرد؟ هیچ. آنها کنار ایستادند و بر مصیبت یهودا شادی کردند (بر وی شادمانه منگر).
یک) گاهی هیچ کاری نکردن، خود گناه بزرگی است. اعداد ۲۳:۳۲ از گناهی صحبت میکند که گریبان شما را خواهد گرفت، و گناهی که از آن صحبت میکند، گناه انجام ندادن کاری است که باید انجام دهیم.
دو) کاری که اَدوم انجام داد در واقع بدتر از هیچ کاری نکردن بود؛ آنها از مصیبت و رنج دیگران شادمان شدند و از آن بهعنوان فرصتی برای بلند کردن خود استفاده کردند (و به روز مصیبت ایشان بر آنان فخر مفروش).
ج. دست تطاول بر اموالشان دراز مکن: گناه اَدوم با انجام ندادن کاری که باید انجام میدادند، شروع شد. سپس به تکبر در مورد مصیبت یهودا رسید و سرانجام از مصیبت برادرشان یهودا سوء استفاده کردند و دست تطاول بر اموالشان دراز کردند.
د. بر سر چهارراه مَایست تا پناهجویانشان را قتلعام کنی: قسمت نهایی گناه اَدوم بدتر از همه بود؛ آنها در حمله به یهودای آسیبپذیر شرکت کردند و هنگامیکه با افرادی از یهودا مواجه شدند که از لشکر مهاجم به سمت جنوب فرار میکردند، آنها را کشتند (قتل عام) یا بهعنوان اسیر به دشمن سپردند (بازماندگانشان را در روز بلا تسلیم کردند).
یک) «گناه بهصورت پلکانی است. هیچ شخصی در ابتدا در بدترین حالت خود نیست.» (ترپ)
ه. به روزِ نگونبختیِ برادرت… و به روز مصیبت ایشان… و به روز تنگیِ ایشان: در مجموع، زمانیکه تنگی و مصیبت بر سر قوم خدا آمد، اَدوم با آنان به طرز وحشتناکی رفتار کرد. برای همۀ اینها، داوری خدا بر آنها میآمد.
· اول اینکه هیچ کاری نکردند.
· سپس از تنگی و مصیبت آنان شادمان شدند.
· سپس از وضعیت آسیبپذیرشان سوءاستفاده کردند.
· سپس به خشونت علیه قوم خدا پیوستند.
یک) آیا وقتی دیگران را در تنگی یا مصیبت میبینیم و هیچ کاری انجام نمیدهیم و شادمان میشویم، ما نیز همینگونه و حتی بدتر، گناهکار نیستیم؟ اگر چنین است، خدا نیز آن را گناه میداند و باید در زندگی ما با آن برخورد کند.
رستگاری بر روی کوه صَهیون
۱. آیات (۱۵-۱۶) وعدۀ داوری بر اَدوم
زیرا روز خداوند،
برای تمامی قومها نزدیک است!
به همانگونه که تو عمل کردی،
با تو عمل خواهند کرد؛
اعمال تو بر سر خودت خواهد آمد.
زیرا همانگونه که شما بر کوه مقدسِ من نوشیدید،
به همانگونه همۀ قومها پیوسته خواهند نوشید؛
آری، آنان خواهند نوشید و خواهند بلعید،
و چنان خواهند شد که گویی هرگز نبودهاند.
الف. زیرا روز خداوند برای تمامی قومها نزدیک است: خدا میخواهد اَدوم بداند که اگرچه تنگی و مصیبت بر یهودا آمد، اما میتواند بر اَدوم نیز بیاید و خواهد آمد. آن روز نزدیک است.
ب. به همانگونه که تو عمل کردی با تو عمل خواهند کرد: خدا به اَدومیان عدالت خود را نشان خواهد داد، نه بیشتر و نه کمتر. آنچه با مردم یهودا کردند با آنها نیز خواهد شد. همین اصل در مورد ما نیز صادق است، پس اگر از خدا رحمت میخواهیم، خوب است که به دیگران رحم کنیم.
یک) یک مفهوم وجود دارد که در آن داوری خدا در مورد اَدوم فقط تحقق وعدۀ او به ابراهیم در پیدایش ۳:۱۲ بود: «برکت خواهم داد به کسانی که تو را برکت دهند، و لعنت خواهم کرد کسی را که تو را لعنت کند.» اَدومیان اسرائیل را لعنت کردند، پس ملعون شدند. اگر میخواهیم برکت داشته باشیم، باید قوم یهود را برکت دهیم.
۲. آیات (۱۷-۲۰) خدا از اسرائیل استفاده خواهد کرد تا داوری را بر اَدوم بیاورد.
اما بر کوه صَهیون رستگاری خواهد بود،
و آن مکانْ مقدس خواهد بود،
و خاندان یعقوب میراث خود را
تصاحب خواهند کرد.
خاندان یعقوب آتشی خواهد بود،
خاندان یوسف شعلهای،
و خاندان عیسو کاه؛
ایشان آنها را به آتش کشیده، خواهند سوزانید،
و از خاندان عیسو کسی زنده نخواهد ماند،
زیرا خداوند سخن گفته است.
مردمان نِگِب کوه عیسو را متصرف خواهند شد،
و اهالیِ کوهپایه، سرزمین فلسطینیان را تسخیر خواهند کرد؛
ایشان سرزمین اِفرایِم و سرزمین سامِرِه را به تصرف در خواهند آورد،
و بِنیامین، جِلعاد را.
تبعیدشدگانِ این لشکرِ بنیاسرائیل،
سرزمین کنعانیان را تا صَرِفَه تسخیر خواهند کرد؛
و تبعیدشدگانِ اورشلیم که در سِفارَد هستند،
شهرهای نِگِب را تصرف خواهند نمود.
الف. اما بر کوه صَهیون رستگاری خواهد بود: گذشتن از آزمایشها و گرانبار بودن در میان قوم خدا موقتی است، زیرا برای آنها رستگاری خواهد بود. با این حال، حملهای که بر اَدوم میآید، متفاوت خواهد بود؛ اسرائیل آتش خواهد بود و آنها کاه خواهند بود و اَدوم کاملاً بلعیده خواهد شد.
یک) کلام خداوند از طریق عوبَدیا به حقیقت پیوست. اَدومیان در کنار یهودیان در شورش علیه روم در سالهای 66-70 پس از میلاد جنگیدند و توسط روم درهم شکسته شدند و دیگر هرگز نامی از آن مردمان به گوش نرسید. نبوتهای عوبَدیا در ۱۰:۱ و ۱۸:۱ دقیقاً محقق شد. ما امروز هیچ اَدومی نمیبینیم.
ب. مردمان نِگِب کوه عیسو را متصرف خواهند شد: عوبَدیا منتظر روزی است که اسرائیل سرزمینی را که زمانی متعلق به عیسو بود، متصرف شود. اگرچه مرزهای امروزی اسرائیل سرزمینهای باستانی اَدوم را در بر نمیگیرد، اما میتوانیم باور داشته باشیم که روزی چه در این عصر و چه در عصر آینده، اتفاق خواهد افتاد.
یک) و خاندان یعقوب میراث خود را تصاحب خواهند کرد: تصاحب این سرزمینهای دیگر، تنها زمانی میتواند اتفاق بیفتد که ما اول چیزی را که متعلق به خودمان است در اختیار داشته باشیم. خدا میراثی غنی از هر برکت روحانی در جایهای آسمانی در مسیح به ما داده است (افسسیان ۳:۱)، اما واقعاً چقدرِ آن را در تصرف خود داریم؟ خدا میخواهد قومش میراث خود را تصاحب کنند.
۳. آیۀ (۲۱) نجاتدهندگان به کوه صَهیون بر خواهند آمد.
نجاتدهندگان به کوه صَهیون بر خواهند آمد
تا بر کوه عیسو فرمان برانند؛
و سلطنت از آنِ خداوند خواهد بود!
الف. نجاتدهندگان به کوه صَهیون بر خواهند آمد: منظور این نیست که نجاتدهندگان زیادی وجود دارد. در اینجا، کلمۀ «نجاتدهندگان» به معنای «رهاییدهنده» است. تضادی بسیار ساده وجود دارد؛ اَدوم به کلی نابود خواهد شد و هیچ نجاتدهندهای به او کمک نخواهد کرد، اما نجاتدهندگان به کوه صَهیون بر خواهند آمد.
ب. تا بر کوه عیسو فرمان برانند: به سه طریق مختلف بر کوه عیسو فرمان خواهند راند:
· حضور رهاییدهندگان، داوری علیه اَدوم است زیرا اَدوم هیچ رهاییدهندهای نخواهد داشت.
· داوران بر قلمرو اَدوم حکومت خواهند کرد.
· داوران در واقع اَدوم و گناهان آنها را داوری خواهند کرد.
ج. و سلطنت از آنِ خداوند خواهد بود: نبوت مختصر عوبَدیا با این کلام به پایان میرسد. به نظر میرسید که اَدومیان روز خود را علیه قوم خدا میگذرانند، اما در پایان همه چیز، سلطنت از آنِ خداوند خواهد بود. او میداند که چگونه از قوم خدا مراقبت کند و پادشاهی خود را به شیوهای باشکوه به پیش ببرد.
یک) این متن تشویقآمیز ممکن است هدف اصلی نبوت عوبَدیا بوده باشد. ما نمیدانیم که آیا این کتاب تا به حال در خیابانها یا کاخهای اَدوم خوانده شده است یا خیر اما مطمئناً این را میدانیم که بهعنوان متنی تشویقآمیز در میان قوم رنجدیدۀ خدا پذیرفته شده است. عوبَدیا به همۀ قوم خدا میگوید: «در مورد کسانیکه نیاز شما را نادیده میگیرند، کسانیکه از مشکلات شما خوشحال میشوند، کسانیکه از بحرانهای شما سوءاستفاده میکنند، کسانیکه با دیگران در حمله علیه شما همدست میشوند، نگران نباشید. من میدانم چگونه با آنها برخورد کنم.»