فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!
لاویان باب ۱ – قربانیِ تمامسوز.
انگارهٔ قربانی در اسرائیل باستان.
۱. آیهٔ (۱) خدا از خیمه با موسی سخن میگوید.
خداوند موسی را فراخواند و از خیمهٔ ملاقات با او سخن گفت و فرمود:
الف) خداوند موسی را فرا خواند: داستان کتاب لاویان از جایی آغاز میشود که کتاب خروج به پایان رسیده است. قوم اسرائیل، یعنی فرزندان و نوادگان عهد ابراهیم، اسحاق و یعقوب در پای کوهِ سینا اردو زده بودند. آنان تمام مدت زمانی را که به کتاب لاویان پرداخته میشود در سینا ماندند.
ب) از خیمهٔ ملاقات: این امر نشان میدهد که ساخت خیمه تکمیل شده بود. چند بابِ پایانی کتاب خروج، ساختِ خیمه را شرح داده است (بابهای ۳۵-۴۰). اینک با تکمیل شدنِ خیمهٔ ملاقات، نظام قربانی میتوانست قابل اجرا باشد.
یک) در انجیل یوحنا ۱۴:۱ ارتباطی تعمدی بین این خیمهٔ ملاقات و عیسی مسیحِ تجسّم یافته، وجود دارد (کلام انسان شد و در میان ما مسکن گُزید «خیمه زد»). به عبارتی از آنجا که خیمهٔ ملاقات نمادی از حضور خدا در میان قومش بود، عیسی مسیح هم حضور خدا بر روی زمین بود.
۲. آیهٔ (۲) وقتی هدیهای به خداوند تقدیم میکنیم؛ چطور باید عمل کرد.
بنی اسرائیل را خطاب کرده، بدیشان بگو: هرگاه کسی از شما هدیهای به خداوند تقدیم کند، باید هدیهٔ خود را از چارپایان یعنی از رمه یا گله تقدیم نماید.
الف. هرگاه کسی از شما هدیهای به خداوند تقدیم کند: در عهدی که خدا با اسرائیل در کوه سینا بست، سه بخشِ عمده وجود داشت. این سه بخش شامل این موارد میشد: قانونی که اسرائیل باید از آن اطاعت کند، قربانی کردن برای نقض و شکستن قانون (شریعت)، انتخاب برکت و لعنت که به سرنوشتِ اسرائیل در سراسر تاریخ تبدیل میشد.
یک) نظام قربانی اصلِ اساسی در عهد موسایی بود، چرا که عمل کردن به الزامات شریعت تقریباً غیرممکن بود. هیچکس قادر به اطاعت کامل از شریعت نبود، بنابراین بهناچار گناه باید از طریق قربانی برطرف میشد. هر قربانیِ امر شدهای، دارای اهمیت بود و همۀ آنها به قربانی کاملی اشاره داشتند که عیسی با مصلوب شدن خود، آن را به انجام خواهد رسانید (عبرانیان ۲۷:۷، ۱۱:۹-۲۸).
دو) این آغاز نظام قربانی برای خدا نبود، بلکه آدم نیز درباره قربانی میدانست (پیدایش ۲۱:۳) چنانکه قائن و هابیل (پیدایش ۳:۴-۴) و نوح (پیدایش ۲۰:۸-۲۱) میدانستند. قوم اسرائیل در فصح قربانی تقدیم میکردند (خروج باب ۱۲). پیش از کتاب لاویان، در ایوب ۵:۱ و در خروج ۲۵:۱۰ هم به قربانی تمامسوز اشاره میشود.
سه) ایدهٔ قربانی برای خدایان، تنها مختص قوم اسرائیل نبود. بلکه سایر ملتها و فرهنگها هم قربانی تقدیم میکردند و غالباً در نهایت شامل قربانی کردنِ انسان میشد. جامعیت و جهان شمول بودنِ قربانی، گواه بر این است که این مفهوم از دیرباز و قبل از طوفان در روزگار نوح به فرهنگهای مختلف مکشوف و منتقل شده بود.
ب. هدیهای به خداوند تقدیم کند: به دلیل اینکه موضوع قربانی از قبل برای اسرائیل شناخته شده بود، این دستورالعملها برای کاهنان چندان امر تازهای نبود و عمدتاً شامل توضیحی بنیادی بود که قبلاً از طریق سنّتِ پدرانشان برای قوم اسرائیل شناخته شده بود.
یک) خدا در این زمان قانون قربانیها را بهشکل حکیمانهای طرح نمود. پیش از آنکه خیمهٔ ملاقات ساخته شود، هیچ مکانی برای انجام قربانی وجود نداشت و روند انجامِ قربانی واقعاً نمیتوانست مرتب و منظم و سامان یافته باشد. اما اینک با تکمیلِ خیمه، قوم اسرائیل قادر بود که قربانی را به محلی مشخص آورده و برای هر قربانی از روندی مشابه پیروی نماید.
دو) هفت باب اولِ کتاب لاویان به قربانیهای شخصی و اختیاری میپردازد. بابهای ۱ تا ۵ عمدتاً دستورالعملهایی است درباره افرادی که قربانی تقدیم میکنند، و بابهای ۶ و ۷ هم دستورالعملهایی به کاهنان در مورد قربانیهاست.
سه) مَتیو پول دلایلی را بیان کرده که چرا قربانی کردن حیوان به چندین شکل مختلف بوده است. اول اینکه «کاملیت متعدد مسیح» را نمیتوان تنها با قربانی یک حیوان شرح داد، دوم اینکه «مزایای گوناگون» قربانی عیسی برای یک ایماندار مستلزمِ به تصویر کشیدنِ قربانی کردنِ بیش از یک حیوان بود. سوم اینکه وظایفِ متعددی که انسانها در قبال خالق و منجی خود دارند، مستلزم تقدیم چندین قربانی است.
چهار) این حقیقت که خدا درباره چگونگی قربانی، بهطور خاص دستورالعملی را ارائه داده، نشان میدهد که قربانی موضوعی نبوده که به سلیقه و خلاقیت فردِ اسرائیلی واگذار شود. آنها مجاز نبودند هر طور که بخواهند قربانی تقدیم کنند، حتی اگر آن را با اخلاص و پاکدلی انجام میدادند. خدا فروتنی و اطاعتِ قومش را در نظامِ قربانی طلب کرد، و این موضوع باید به گونهای انجام میشد که خدا محور باشد نه انسان محور.
ج) باید هدیهٔ خود را از چارپایان یعنی از رمه یا گله تقدیم نماید: این بدان معناست که یک پرستندهٔ اسرائیلی نمیتوانست «حیوانی وحشی» یا غیراهلی تقدیم کند. آنان تنها میتوانستند حیوانات اهلی از رمه یا گله تقدیم کنند. هر حیوان بخشی از سرمایه حیوانی اسرائیلیان بود که از آن برای تهیه پوشاک، شیر و تمام محصولات حیوانی و گوشت استفاده میکردند. بدینشکل تقدیم کردن به خدا از رمه یا گله به این معناست که قربانی یک بها و هزینهای دارد.
یک) «در کتاب اعداد و حزقیال و همچنین لاویان، واژه عبری برای کلمۀ “تقدیم” اصطلاحی کلی است و این عبارت برای هر آنچه که بهعنوان قربانی به خدا داده میشود بهکار میرود. برای مثال: در کتاب نحمیا ۳۵:۱۰ و ۳۱:۱۳ از این عبارت حتی برای هدایای غیر قربانی به خدا هم استفاده شده است.» (پیتر کونتس)
روند قربانی تمام سوز.
۱. آیهٔ (۳) تقدیم حیوان برای قربانی تمام سوز.
اگر هدیهٔ وی قربانی تمام سوز از رمه باشد، گاو نر بیعیب تقدیم کند. آن را به دَرِ خیمهٔ ملاقات بیاورد تا مقبول درگاه خداوند افتد.
الف) اگر هدیهٔ وی قربانی تمام سوز باشد: قربانی تمام سوز، همانطور که از نامش پیداست باید در حضورِ خداوند کاملاً سوزانده میشد؛ و قربانی تمامسوز یک قربانی کلی بود و بهمنظور اصلاح رابطهٔ شخص با خدا از طریق کفارهٔ گناه یا نشان دادنِ وفاداری خاص به خدا بود (تقدس).
یک) «نام آن در لغت بهمعنای “چیزی است که بالا می رود” و بی شک به ماهیت تغییر شکل یافته از قربانی در آتش و دود اشاره میکند که به سوی خدا بالا میرود. بنابراین همانطور که از نام این قربانی استنباط میشود و روشِ انجامش تصدیق میکند، ایدهٔ اصلی آن: تسلیمِ کامل با تمام وجود به خدا و تحمل کردن شعلهٔ پر حرارت تقدس به خداست.» (مَکلارِن)
ب) گاو نر تقدیم کند: حیوانِ تقدیمی باید نر باشد، زیرا تصور میشد که حیوانات نر قویتر هستند و معمولاً ارزش بیشتری دارند.
ج) بیعیب باشد: حیوان باید عاری از هرگونه عیب و نقص آشکاری باشد. چون خدا قربانی معیوب را نمیپذیرد. کاهنِ قوم اسرائيل هر حیوانی را که برای قربانی آورده میشد، بررسی میکرد و بعد از بررسی تأیید میکرد که هیچ عیب و نقص آشکاری ندارد.
یک) این امر، موضوع اصلی را خاطر نشان میکند که برای کفارهٔ گناه افراد دیگر، قربانی باید بی نقص باشد. چون یک قربانی معیوب نه گناه خودِ شخص را کفاره میکند و نه گناه دیگری را.
دو) این امر به طرز شگفتانگیزی به قربانی کامل و نهایی و کفارهٔ عیسی مسیح اشاره میکند. عیسی با بیگناه، پاک و بیعیب بودن خود، این معیار و استاندارد را کاملاً به تحقق رساند (یوحنا ۲۹:۸، ۴۶:۸، ۳۰:۱۴، ۱۰:۱۵).
سه) «نسخه هفتادتنان صفت فاعلی «تمیم» (tamim) بهمعنای (بیعیب) را [آموموس (amomos)] ترجمه کرده است و پطرس این صفت فاعلیِ زبان یونانی را برای اشاره به مرگ مسیح بهعنوان برهٔ بیعیب بهکار برد (اول پطرس ۱۹:۱).» (روکِر)
چهار) این امر نکتهٔ اصلی را آشکار میسازد که خدا میخواهد و سزاوارِ بهترینهای ماست. یک کشاورز در اسرائیل باستان ممکن است از این نکته خوشحال باشد که یک حیوان بیمار و بلااستفاده را به خدا میدهد، چون برایش ارزان تمام شده است. حکایتهای مضحِکِ زیادی حاکی از این تمایل وجود دارد که به خدا چیزهای کوچکتر و ناچیز داده شود. از جمله داستان کشاورزی که گاو او دوقلو بهدنیا آورد و سوگند یاد کرده بود که یکی از گوسالهها را به خدا تقدیم کند. ولی تصمیم نگرفته بود که کدامیک را به خدا بدهد؛ تا اینکه روزی یکی از گوسالهها مُرد. پس به همسرش گفت: «حدس بزن چه اتفاقی افتاد؟ امروز گوسالهٔ خدا مُرد.» در مقابل، «بهترینهای ما ناچیز است با اینحال آنچه میدهیم باید بهترین باشد.» (مورگان)
پنج) «اولین موضوعی که در این فصل به آن پرداخته شد قربانی تمام سوز بود که حاکی از نیاز به وقف کردنِ خود به خداست. کسانی که در عبادتگاه پذیرفته میشوند، کسانی هستند که نتوانستند زندگی خود را کاملاً به خدا تقدیم کنند بنابراین قربانیای که تقدیم میکنند باید ذبح و سوزانده شود.» (مورگان)
شش) اسرائیل هیچوقت به این معیار عمل نکرد و بعدها ملاکیِ نبی اسرائیل را به دلیل تقدیم قربانیهای غیرمتعارف سرزنش و توبیخ کرد: «وقتی حیوانات کور برای قربانی تقدیم میکنید، آیا این قبیح نیست؟ و چون حیوانات لنگ و بیمار قربانی میکنید، آیا قبیح نیست؟ اگر آنها را به حاکم خود تقدیم کنی، آیا از تو خشنود خواهد شد و بر تو نظر لطف خواهد افکند؟» (ملاکی ۸:۱)
د) آن را به دَرِ خیمه ملاقات بیاورد: خدا تمایل نداشت که هدیهٔ قربانی تمام سوز اجباری باشد. پس هر حیوانی باید آزادانه تقدیم شود و این امر بیانگر اصلی است که خدا میخواهد با دلی سخاوتمندانه به او داده شود.
ه) آن را به دَرِ خیمه ملاقات بیاورد تا مقبول درگاه خداوند افتد: قربانیها نباید در خانهٔ هر یک از اسرائیلیان، یا در مکانهایی که بعدها تحت عنوان مکانهای بلند نامیده شدند، تقدیم میشد. یعنی خدا مکان معیّن و دستوراتی خاص برای قربانیها در نظر داشت.
یک) برخی فکر میکنند که قربانی تمام سوز رایجترین قربانی در اسرائیل باستان بود. به همین دلیل در ابتدا ذکر شده است.
۲. آیهٔ (۴) انتقال گناه.
او باید دست خود را بر سر قربانی تمام سوز بگذارد، و برایش مقبول خواهد افتاد تا به جهت او کفاره کند:
الف) او باید دست خود را بر سر قربانی تمام سوز بگذارد: این تصویر واضحی بود از ماهیت حیوانی که قرار بود قربانی شود. با این نماد، شخص گناهکار، گناه خویش را به قربانیای انتقال میداد که برای گناه او میمُرد و کاملاً از بین میرفت.
یک) این کافی نبود که صرفاً قربانی مرده باشد. بلکه دریافت کنندهٔ کفاره هم خودش فعالانه با قربانیِ تقدیم شده شناسایی و معرفی میشد. بههمین ترتیب تنها دانستن اینکه عیسی برای گناه جهان مُرد کافی نیست. بلکه کسی که کفارهٔ او را دریافت میکند باید دست خویش را دراز کرده و خودش را با عیسی معرفی نماید.
دو) مَکلارن دربارۀ دست گذاشتن بر سر قربانی اینطور میگوید: «آیا بهراستی تقدیم کنندهٔ قربانی با این عمل اعلام نکرده است که: این من هستم؟ و این زندگی حیوانی خواهد مُرد. همانطور که من باید بمیرم و وجودم همچون رایحهٔ خوشایند به نزد یهوه بالا رود.»
سه) «با استفاده از این حرکت، شخصی که قربانی را تقدیم میکند خود را بهعنوان تقدیم کنندهٔ حیوان معرفی میکند و به عبارتی از طریق این حیوان قربانی خودش را به خدا تقدیم میکند.» (پیتر کونتس)
چهار) «استفاده از فعل سَماک (samak) بهمعنای (گذاشتن) نشان میدهد که عمل دست گذاشتن بر قربانی بهمعنای اعمال فشار است و شاید باید بر آن تکیه زد.» (روکِر)
پنج) «در کتاب لاویان ۲۱:۱۶ در مراسمِ روز کفاره، دست گذاشتن بر قربانی با اعتراف به گناهان مرتبط میباشد و باید فرض کنیم که اعتراف نیز با دست گذاشتن همراه بوده است چرا که پرستنده هدف خود را از تقدیم قربانی مشخص کرده است.» (روکِر)
شش) «در لاویان ۱۴:۸ و ۲۱:۱۶ عبارت “دستِ خود، یعنی هر دو دست خود” شکل دستوریِ مشترکی است که [برای جمع از شکل مفرد استفاده میشود]» (پول)
ب) تا به جهت او کفاره کند: مفهوم و انگارهای که در پسِ واژهٔ عبری برای کفاره (کفار kophar) وجود دارد، پوشاندن است. به این معنا که گناه و تقصیر شخص با خون قربانی پوشانیده میشد.
یک) «لاویان کتابی است که به تمامی به موضوع کفاره میپردازد. کلمه کیپِر (kipper) بهمعنای کفاره کردن تقریباً پنجاه مرتبه در لاویان استفاده شده است… و حدود پنجاه بار هم در بقیهٔ عهدعتیق بهکار رفته است.» (هریس)
دو) اما بین انگارهٔ کفاره در عهدعتیق و جدید تفاوتی وجود دارد. در عهدعتیق کفاره، گناه را تا وقتی «میپوشاند» که فدیهٔ عیسی بر روی صلیب تکمیل گردد. اما در عهدجدید گناه «از بین میرود» و با قربانیِ عیسی، کفارهٔ حقیقی انجام میشود. بنابراین فردِ ایماندار بر اساسِ آنچه عیسی در صلیب انجام داده است با خدا در رابطهای صحیح قرار میگیرد و نه براساس آنچه که خود انجام میدهد. «در این روزها دو مذهب حاکم در پیرامون ما وجود دارند که عمدتاً درباره موضوع زمان با هم تفاوت دارند. ایدئولوژی کلیِ بشر این است که “انجام بده“، حال آنکه ایدئولوژی یک مسیحیِ حقیقی “انجام شد” است.» (اسپرجن)
سه) بهطور قابل ملاحظهای، موضوعِ قربانی تمام سوز بیشتر در مورد تسلیم کامل به خدا بود تا گناه. با اینحال این موضوع نشان میدهد که وقتی با عالیترین شکل ممکن از تسلیم شدن نزد او میآییم، هنوز هم در معرض گناه هستیم و نیاز شدیدی به کفاره داریم. اگر تلاشها جهت سرسپردگی و تسلیم عالیتر به خدا به درستی انجام شود، باید ما را به وابستگی بیشتری به کفارهٔ قربانی کامل خدا در عیسی مسیح و از طریق او سوق دهد.
چهار) «تنها حق ما برای تقدیم چیزی به خدا -به هر شکل که باشد- از طریق قربانیای ایجاد میشود که باید از طریق آن تقدیس شویم و هر قربانی دیگری همچنان نمادی از همان قربانی است.» (مورگان)
۳. آیات (۵-۹) روند تقدیم یک گاو نر بهعنوان قربانی تمام سوز.
آنگاه گاو را در حضور خداوند ذبح کند و پسران هارون، یعنی کاهنان، خون آن را بیاورند و بر دورتادور مذبح که نزد در خیمهٔ ملاقات است، بپاشند. سپس پوست قربانی تمام سوز را بکند و آن را قطعه قطعه کند. پسران هارونِ کاهن بر مذبح آتش نهند و بر آتش هیزم بچینند. سپس پسران هارون، یعنی کاهنان، قطعهها را با سر و چربی بر هیزمی که بر آتش مذبح است، بچینند. اما او اندرونی و پاچهها را به آب بشوید. سپس کاهن همه را بر مذبح بسوزاند. این است قربانی تمام سوز، هدیهٔ اختصاصی و رایحهٔ خوشایند برای خداوند.
الف) آنگاه گاو را ذبح کند: بهنظر میرسد شخصی که قربانی را تقدیم میکرد -یعنی کسی که دستان خویش را بر سر گاو گذاشت -همان کسی باشد که در واقع حیوان را ذبح میکند.
یک) هر جایی که به دست گذاشتن بر قربانی اشاره شده است: (کتاب لاویان 5-4:1، ۲:۳، ۸:۳ و ۴:۴، ۱۵:۴، ۲۴:۴)، ذبح کردن قربانی –توسط همان کسی که دست بر آن میگذارد- نیز اشاره شده است.
دو) آنگاه گاو را ذبح کند: قربانی باید میمُرد. حیوانِ قربانی، بیعیب بود اما به خودی خود گناه را کفاره نمیکرد و صرفاً کافی نبود که وقف خدا شود. ممکن است حیوانی سختکوش و مهربان و عاقل باشد، ولی هیچکدام از اینها مهم نبود. بلکه لزوماً باید برای کفارهٔ گناه میمُرد.
سه) البته، کاهن نیز در صورت لزوم در انجام این کار یاری میکرد و کاهنان نیز کارهای دشواری چون کَندَنِ پوست و بریدن حیوان را انجام میدادند. اما در واقع تقدیمکنندهٔ قربانی باید ضربهٔ مرگبار را بر حیوان وارد میکرد. فردِ اسرائیلی رگِ گردن گاو را در حضور کاهنان بر درِ خیمهٔ ملاقات میبُرید. و این کار بیانگر شهادتی صادقانه در نیاز به قربانی و اعتراف به این حقیقت بود که: برای گناهم به کفاره نیاز دارم.
ب) آنگاه گاو را در حضور خداوند ذبح کند: این دومین رویداد از عبارت در حضور خداوند در لاویان است که بیش از ۶۰ مرتبه رخ میدهد -بیش از هر کتاب دیگری در کتاب مقدس- آنچه در کتاب لاویان اتفاق میافتد، در حضور خداوند اتفاق میافتد و هر قربانیای که انجام میشد باید در حضور خداوند انجام میگرفت.
یک) برای یک مسیحی، شایسته است که تمام زندگی خودش را در حضور آگاهانهٔ خدا زندگی کند (کولسیان۱۷:۳). با اینحال این موضوع بهخصوص در مراسم روحانی، عبادات ما، دعا و دریافت کلام خدا صادق است. اینگونه زیستن منجر با انجام آگاهانه این اعمال در حضور خداوند میشود. «زیرا کیست که خود جرأت کند نزدیک من آید؟ این است فرموده خداوند» (ارمیا ۲۱:۳۰).
ج) خون آن را بیاورند و بر دورتادور… بپاشند: خون حیوان (جاندار) نمایانگرِ حیات آن حیوان است (لاویان۱۱:۱۷) که بر مذبح قربانی پاشیده میشد.
یک) مذبح: «واژه عبری برای کلمه مذبح از فعل “ذبح کردن” آمده است. هر چند در نهایت معنای کلیتری به خود گرفت، یعنی هر مکانی که در آن هر نوع قربانی به خدا تقدیم می شد.» (پیتر کونتس)
دو) «در قربانی، سرِ حیوان بهطور جداگانه ذکر شده است؛ زیرا در مرحله کَندَنِ پوست حیوان از بدن جدا بوده است.» (هَریس)
سه) و چربی: «تمام چربی میبایست از گوشت جدا شود و یکجا قرار بگیرد، و شعلهٔ آتش را افزایش دهند، و سایر قسمتهای قربانی را به سرعت بسوزانند.» (پول)
چهار) بر هیزمی که بر آتش مذبح است، بچینند: «بهنظر میرسد که کاهنان نمیتوانستند از انباشتن هیزم یا قطعههای گوشت بهطور حجیم (فحله) برآتشِ مذبح خشنود باشند، بنابراین آنها باید به شیوهای مناسب بر روی مذبح مرتب چیده میشدند. اگرچه نمیدانیم که این کار دقیقاً چگونه انجام میشده است.» (پیتر کونتس)
د) سپس کاهن همه را بر مذبح بسوزاند. این است قربانی تمام سوز… برای خداوند: بقیه قسمتهای حیوان با شُسته شدن از نجاست و فضولات بر مذبح سوزانده میشد. تمام قربانی که در حضور خدا سوزانده میشد (کاهن همه را بر مذبح بسوزاند)، رایحهٔ خوشایند در حضور تخت خدا بود.
یک) این امر وضعیتِ دلی که در پسِ قربانی تمامسوز است را منعکس میکند. و تمایلی برای تقدیم همه چیز به خدا بود، یعنی نگرش اینکه «همه چیز را تسلیم میکنم». زمانیکه همه چیز در حضور خدا بر مذبح سوزانده میشد، دیگر هیچ مانعی وجود نداشت.
دو) «تصور کنید چه صحنهای باید بوده باشد (همچون برخی از مناسبتهای بزرگ) که صدها قربانی تمامسوز پشت سرِهم تقدیم میشد، این مکان و متصدیانِ آن در نظر ما بیشتر به کشتارگاه و قصابها شباهت داشت تا خانهٔ خدا و پرستندگان.» (مَکلارِن)
ه) رایحهٔ خوشایند برای خداوند: این عبارت دربارهٔ تمام جنبههای قربانی تمام سوز بیان شده است. چنانکه رایحهٔ خوشایند احساس را خوشایند میسازد، کفاره برای گناه و دهندِگیِ همگان در اطاعت از دستور خدا، او را خشنود میسازد. کتاب مقدس بهطور خاص به ما میگوید عیسی مسیح با تقدیم کردن خودش، این قربانی را تحقق بخشید و با فدا کردنِ جان خویش بر صلیب خدا را کاملاً خشنود ساخت. «چنانکه مسیح هم ما را محبت کرد و جان خود را در راه ما همچون قربانی و هدیهای عطرآگین به خدا تقدیم نمود» (افسسیان ۲:۵).
یک) لاشهٔ سوخته یک حیوانِ مُرده به خودیِ خود بوی خوبی ندارد. مَتیو پول میگوید: («لاشهٔ حیوان باعث بوی تعفن میشود»)، و جان تراپ ذکر میکند که: «سوزاندن و کباب کردن جانور نمیتواند بوی خوشایندی بههمراه داشته باشد، اما بنابر آنچه خدا تعیین کرده بود به آن شراب، روغن و بُخور اضافه میشد به این ترتیب رایحهٔ ملایمی در آن وجود داشت.»
۴. آیات (۱۰-۱۳) نحوهٔ تقدیم گوسفند یا بز بهعنوان قربانی تمام سوز.
اگر هدیهٔ او قربانی تمام سوز از گله، یعنی گوسفند یا بُز باشد، حیوان نر بیعیب تقدیم کند. آن را در جانب شمالی مذبح در حضور خداوند ذبح کند و پسران هارون، یعنی کاهنان، خونش را بر دورتادورِ روی مذبح بپاشند. سپس آن را بههمراه سر و چربی قطعه قطعه کند، و کاهن همه را بر هیزمی که بر آتش مذبح است، بچیند. اما اندرونی و پاچهها را به آب بشوید. سپس کاهن همه را تقدیم کند و بر مذبح بسوزاند. این است قربانی تمامسوز، هدیهٔ اختصاصی و رایحهٔ خوشایند برای خداوند.
الف) اگر هدیهٔ او قربانی تمامسوز از گله، یعنی گوسفند یا بُز باشد: در اینجا هم اساساً روند قربانی همانند تقدیم گاو به جهت قربانی بود، با این تفاوت که دیگر پوست گوسفند یا بُز کنده نمی شد. بهعبارتی گاوی که بهمنظور قربانی تمامسوز ارائه میشد باید پوست کَنده میشد (لاویان ۶:۱)، اما در مورد گوسفند یا بُز اینطور نبود.
یک) پیتر کونتس درباره عدم اشاره به گذاشتن دست بر سر گوسفند در این قربانی اینطور میگوید: «عدم اشاره به عملِ گذاشتنِ دست بر سر حیوان لزوماً نشاندهندهٔ حذفِ این نماد در قربانی گوسفند یا بز نیست. ممکن است که نویسنده بر آن بوده باشد که تمام جزئیاتِ رایج و عادی مراسم را تکرار نکند.»
ب) اما اندرونی و پاچهها را به آب بشوید: از آنجا که میبایست تمام قربانی سوزانده شود، بنابراین قبل از سوزاندنِ آن باید نجاست از اندرونی آن شسته میشد.
ج) رایحهٔ خوشایند برای خداوند: این قربانی تنها به شیوهای که خدا دستور داده بود مورد رضایت او بود. آنچه که این قربانی آشکار میساخت: آگاهی از گناه، نیاز به جانشینی برای کفاره، نیاز به وقف شدن کامل به خدا و همینطور انتظار برای قربانی کامل عیسی مسیح در آینده بود. آن قربانی نهایی برای خدا کاملاً خوشایند و پسندیده بود و بنابراین یکبار برای همیشه انجام شد (عبرانیان ۲۷:۷، ۱۲:۹، ۱۰:۱۰).
یک) «قربانی تمام سوز نمونهٔ ناقصی از سرسپردگی او به ارادهٔ پدرش بود. وقتی که عیسی ناتوانیِ انسان را در حفظ شریعت مقدس دید، خود داوطلب شد تا آن را بزرگ ساخته و حرمت نهد، وقتی جلال خویش را کنار گذاشت و از تخت خود فرود آمد، گفت: “آرزویم ای خدایم انجام ارادهٔ توست”. وقتی او حتی تا به مرگ بر روی صلیب مطیع گشت، این برای خدا بسیار خوشایند بود همچون رایحهٔ باغِ گُل برای ما.» (مِیِر)
دو) اسپرجن درباره قربانی کامل مسیح چنین گفته است: «در مورد مرگ او باید شایستگیِ بینهایتی وجود داشته باشد: مثل بیابانی غیر قابل وصف و بیکران. بهنظر میرسد که حتی اگر میلیونها راه نجات وجود میداشت، اگر تمامی کائنات با دنیاهای مختلفشان که به بیشماری شنهای ساحل دریاهاست، نیاز به نجات داشته باشند، قربانی آن یگانه برای نجات همه آنها کافی بود.»
۵. آیات (۱۴-۱۷) روند تقدیم یک پرنده بهعنوان قربانی تمامسوز.
اگر هدیهٔ او به خداوند قربانی تمامسوز از پرندگان باشد، قُمری با جوجه کبوتر تقدیم کند. کاهن آن را نزد مذبح بیاورد و سرش را پیچانده، آن را بر مذبح بسوزاند و خونش بر دیوارهٔ مذبح چلانده شود. چینهدان را با محتوایش درآورَد و بر جانبِ شرقی مذبح در جای خاکستر، بیفکند. سپس بالهای پرنده را گرفته آن را از میان چاک کند، بیآنکه دوپاره شود. آنگاه کاهن ان را بر هیزمی که برآتش مذبح است بسوزاند. این است قربانی تمامسوز، هدیهٔ اختصاصی و رایحهٔ خوشایند برای خداوند.
الف) اگر هدیهٔ او به خداوند قربانی تمامسوز از پرندگان باشد: این روند هم از همان اصولی پیروی میکرد که در قربانی کردن پرندگان به جای گاو و گوسفند یا بُز سازگار استفاده میشد. یعنی حیوان ذبح میشد و خونش را تقدیم میکردند و ابتدا لاشهٔ حیوان را آماده میکردند و بعد آن را در حضور خداوند میسوزاندند.
یک) سرش را پیچانده: یا اینکه شخص با ناخُن خود آن را نیشگون گرفته تا خون بیرون بیاید، بدون اینکه سر از بقیهٔ بدن جدا شود. و این دلالت بر مرگ مسیح داشت که نه استخوانش شکسته شد و نه اولوهیتش از انسانیت او جدا شد. همچنین مهارتی که باید در خادمین وجود داشته باشد تا کلام حقیقت را به درستی جدا یا تقسیم کنند.
دو) و بر دیوارهٔ مذبح چلانده شود: «بدن پرنده در کنارهٔ (دیواره) مذبح چلانده میشد، چون برای انجام مراسم کلی که قبلاً توضیح داده شد؛ خون کافی وجود نداشت.» (پیتر کونتس)
سه) بر جانب شرقی: «(یعنی به عبارت دیگر از خیمه). در اینجا نجاست برطرف شده، زیرا که این مکان دورترین مکان به قُدس الاقداس بود که در انتهای بخش غربی قرار داشت. و این موضوع به ما یاد میدهد که چیزها و افراد ناپاک نباید به خود اجازه دهند که به خدا نزدیک شوند و باید از حضور او بیرون باشند.» (پول)
ب) قُمری یا جوجه کبوتر تقدیم کند: خدا هرگونه پرندهای را بهعنوان قربانی نمیپذیرفت، بلکه فقط قُمری یا جوجه کبوتر را میپذیرفت. این حقیقت که خدا گاوِ نر، بُز، گوسفند یا پرنده را میپذیرفت نشان میدهد که خدا بیشتر مشتاق قلبی است که در پسِ قربانی تقدیم شده وجود دارد و نه صرفاً خودِ قربانی. بنابراین اگر قربانی با دلی راستین تقدیم میشد، خدا پرندهٔ شخص فقیر را به اندازهٔ گاوِ نر شخصِ غنی میپذیرفت. لذا قربانی سادهٔ فردِ فقیر هم میتوانست رایحهٔ خوشایندی برای خداوند باشد.
یک) در عین حال، قربانی باید مطابق با توانایی و استطاعت شخص میبود. پس این نادرست بود که شخص ثروتمند تنها یک پرنده به جهت قربانی تمامسوز تقدیم کند. عظمت یک قربانی باید با عظمت شخصِ تقدیم کنندهٔ آن مطابقت میداشت. بنابراین زمانیکه خدا به جهت گناهان بشر قربانی خود را تقدیم کرد، ارزشمندترین و گرانبهاترین چیزی را که میتوانست، تقدیم کرد: یعنی خودش را.
دو) «این پرندگان برای کفارهٔ افراد فقیری تعیین شده بود که استطاعت تقدیم قربانی بهتری را نداشتند. این نوع پرندگان به این دلیل در بین پرندگان دیگر ترجیح داده میشدند که تا حدی آسان بهدست میآمدند و هم تا حدی میتوانستند نماد پاکدامنی، فروتنی و ملایمتِ مسیح باشند، بههمین خاطر این پرندگان قابل توجه هستند.» (پول)