فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

افسسیان باب ۶ – رفتار کردن در نور و مبارزه با تاریکی

 زندگی پر از روح و دو حوزۀ خاص دیگر تسلیم.

۱. آیات (۱-۳) زندگی پُر از روح و رابطۀ والدین و فرزندان.

ای فرزندان، از والدین خود در خداوند اطاعت کنید، زیرا کار درست این است. «پدر و مادر خود را گرامی‌دار»، که این نخستین حکمِ با وعده است: «تا کامیاب باشی و بر زمین عمرِ طولانی کنی.»

الف. ای فرزندان، از والدین خود اطاعت کنید: فرمان ساده است. فرزندان باید از والدین خود اطاعت کنند. نه تنها به این معنی است که فرزندان وظیفۀ اطاعت را دارند، بلکه والدین نیز مسئولیتِ آموزشِ اطاعت به فرزندان خود را دارند. این یکی از مهمترین وظایفِ والدین است.

یک) نیازی نیست که به کودکانِ خود بیاموزیم که چگونه نافرمانی کنند، زیرا آنها هر کدام گرایش به گناه را از آدم به ارث برده‌اند. اما اطاعت را باید آموزش داد.

دو) ضروری است که والدین اطاعت را به کودک بیاموزند، به‌طوری که کودک حتی وقتی همه چیز را نمی‌فهمد یا نمی‌خواهد بفهمد، باید بداند چگونه از خدا اطاعت کند.

سه) این همان چیزی است که تمام نظم و انضباطِ والدین برای کودک باید در آن رعایت شود. نافرمانی باید مجازات شود تا اطاعت آموخته شود.

ب. در خداوند، زیرا کار درست این است: پولس رسول دو دلیل برای اطاعت فرزند از والدین به ما می‌گوید. اول، آنها باید در خداوند اطاعت کردن را یاد بگیرند. این بدان معناست که اطاعتِ آنها بخشی از اطاعت از مسیح است، دقیقاً مشابه فرمانِ تسلیم بودن زن به شوهرش همان‌گونه که تسلیم خداوند است (اَفِسسیان ۲۲:۵). دلیل دوم این است که به درستی کودک می‌تواند از والدین خود اطاعت کند.

یک) معنای پدر و مادر خود را گرامی‌دار ممکن است در بزرگسالی تغییر کند، اما اصل همیشه پایدار است. فرزند بالغ دیگر دِینی برای اطاعت از والدین ندارد، اما کرامت را به والدین مدیون هستند.

دو) «وقتی پیوندهای زندگی خانوادگی از بین می‌رود، وقتی احترام به والدین از بین می‌رود، جامعه رو به زوال می‌رود و عمرِ طولانی نخواهد داشت.» (فولکِس)

ج. این نخستین حکمِ با وعده است: پولس این ایده را با اشاره به تثنیه ۱۶:۵، جایی که خدا وعده داد فرزند مطیع را برکت دهد، تقویت کرد.

یک) مسیحیان به طور معمول ده فرمان را به چهار فرمانِ اول (به سوی خدا) و شش فرمانِ آخر (به سمت هم نوع خود) تقسیم کرده‌اند. اما یهودیان دستورات را به دو مجموعۀ پنج‌تایی تقسیم کردند، زیرا قانون پدر و مادر خود را گرامی‌دار، را بیشتر به‌عنوان یک وظیفه در برابر خدا می‌دیدند تا یک وظیفه در برابر انسان.

۲. آیۀ (۴) والدین در نور چطور رفتار می‌کنند: فرزندان خود را به خشم تحریک نمی‌کنند.

ای پدران، فرزندان خود را خشمگین مسازید، بلکه آنها را با تعلیم و تربیت خداوند بزرگ کنید.

الف. فرزندان خود را خشمگین مسازید: والدین مطمئناً این فرصت را دارند که با یک برخورد ناموزون و بیش از حد انتقادی به جای تربیت کودک، آنها را عذاب دهند و فرزندانِ خود را خشمگین سازند. اما والدینِ مسیحی هرگز نباید این‌گونه باشند.

یک) «انجیل با اصرار بر اینکه احساسات کودک باید مورد توجه قرار گیرد، اصلِ تازه‌ای را در مسئولیتِ والدین وارد کرد. در جامعه‌ای که اقتدار پدر (patria potestas)، مطلق بود، این یک مفهوم انقلابی بود.» (وود)

ب. فرزندان خود را خشمگین مسازید: این نوع خشونتی که پولس علیه آن صحبت می‌کند، تنبیه غیر‌ضروری برای عصیان طبیعی کودک است.

یک) «هنگامی که کودکی را تربیت می‌کنید، ابتدا باید خودتان را کنترل کنید… چه حقی دارید که به فرزندتان بگویید که نیاز به انضباط دارد، درصورتی که خودِ شما نیز مسلماً به آن احتیاج دارید؟» (لوید-جونز)

ج. آنها را با تعلیم و تربیت خداوند بزرگ کنید: منظور از تعلیم صرفاً سرزنش فرزندان نیست، بلکه به معنای تربیت و تعلیم دادن است. تشویق و سرزنش باید با آموزش و تعلیم همراه باشد.

یک) این مسئولیتی برای پدران است. آنها نباید از مسئولیتِ خود در امر آموزش غافل شوند و یک نمونۀ روحانی برای فرزندانِ خود باشند. این مسئولیتی نیست که بر عهدۀ مادر یا کانون شادی (مدرسۀ مذهبی) گذاشته شود.

دو) تعلیم، همان کلمه‌ای است که در عبرانیان ۱۲: ۵-۱۱ به تنبیه ترجمه شده است. ایدۀ آموزش از طریق نظمِ اصلاحی را دارد. تعلیم بیشتر ایدۀ آموزش را در اختیار دارد؛ هر دو لازم هستند، هرچند ممکن است مهم باشد که تربیت، اول قرار گیرد.

سه) به‌طرز چشم‌گیری، تعلیم و تربیت، هر دو برای توصیفِ هدف کتاب‌مقدس استفاده می‌شوند (دوم تیموتائوس ۱۶:۳، اول قرنتیان ۱۱:۱۰). والدین باید فرزندان خود را بر اساس کلام خدا تربیت کنند.

د. بزرگ کنید: این کلمۀ یونانی در اصل به مفهومِ تغذیۀ جسمی استفاده شده است، مانند اَفِسسیان ۲۹:۵. اما بعد‌ها این کلمه برای پرورش جسم، روان و روح مورد استفاده قرار گرفت. در اینجا، «پیشرفتِ با مراقبت و درد» را نشان می‌دهد، یا همان‌طور که کالوین ترجمه کرده است: «بگذارید آنها محترمانه گرامی داشته شوند.»

۳. آیات (۵-۸) کارمندان چگونه در نور رفتار می‌کنند: کار کردن به‌عنوان خدمتگزار عیسی.

ای غلامان، اربابان زمینی خود را با احترام و ترس، و با اخلاص قلبی، اطاعت کنید، چنان‌که گویی مسیح را اطاعت می‌کنید. و این نیز، تنها نه هنگامی که مراقب شما هستند، همچون کسانی که در پی جلب رضایت انسانند، بلکه همچون غلامانِ مسیح، ارادۀ خدا را با دل و جان به‌جای آورید. با شور و شوق خدمت کنید، چنان‌که گویی خداوند را خدمت می‌کنید نه انسان را، زیرا می‌دانید که خداوند به هرکس پاداش همۀ کارهای نیکش را خواهد داد، خواه غلام باشد، خواه آزاد.

الف. ای غلامان اطاعت کنید، چنان‌که گویی مسیح را اطاعت می‌کنید: کلماتِ گویی مسیح را اطاعت می‌کنید، کل دیدگاه ما را به‌عنوان خدمتگزار تغییر می‌دهد. این به ما یادآوری می‌کند که کار ما می‌تواند و باید همانند این باشد که برای عیسی کار می‌کنیم، زیرا ما برای او (عیسی) کار می‌کنیم!

یک) «انجیل، برده‌داری را در جهان دریافت؛ و در بسیاری از مناطق، به‌ویژه روم و یونان، شیوۀ برده‌داری بسیار فجیع بود. انجیل بلافاصله شروع به تضعیف آن کرد، با اصول قدرتمند خود در برابری همۀ جان‌ها در راز و شأن انسانیت و کار برابرِ محبتِ نجات‌دهنده برای همۀ جان‌ها توسط استاد اعظم. اما برنامه این بود، نه برای ضربه زدن، بلکه برای تضعیف کردن… بنابراین در حالی که انجیل از یک دید، برده‌داری را مورد خطاب قرار داد، اما آن را به دیدِ دیگری محکوم کرد.» (مول)

ب. نه هنگامی که مراقب شما هستند: ما نباید با مراقبت (تحت‌نظر) کار کنیم (فقط وقتی رئیس نگاه می‌کند کار کنیم) یا همچون کسانی که در پی جلب رضایت انسانند (کسانی که فقط به خشنودی انسان اهمیت می‌دهند) کار کنیم، بلکه با شور و شوق (نگرش خوب، شکایت نکردن) خدمت کنیم، چنان‌که گویی خداوند را خدمت می‌کنیم، نه انسان را.

یک) چنان‌که گویی خداوند را خدمت می‌کنید بدان معنی است که همۀ کارهای ما واقعاً برای خداوند انجام شده است، نه برای انسان. «فیض، ما را بندگان خدا می‌کند در حالی که هنوز بندگان انسان هستیم: این ما را قادر می‌سازد تا کارهای آسمانی را انجام دهیم در حالی که مشغول کارهای زمینی هستیم: این نوع رفتار وظایف عادیِ زندگی را با نشان دادنِ نحوۀ انجام آنها در نور ملکوت تقدیس می‌کند.» (اسپرجن)

ج. ارادۀ خدا را به جای آورید: در فرهنگ یونان انجام کار بدنی نوعی حقارت بود و هدفِ موفقیت، رسیدن به جایی بود که دیگر هرگز مجبور به انجام کاری نباشید. در پادشاهی خدا که در آن سخت‌کوشی و کار کردن شرافتمندانه است، اینگونه نیست.

یک) دربارۀ هر مسیحی باید گفت که او زحمتکش است و بابت حقوقی که دریافت می‌کند کار می‌کند؛ کم‌کاری، دزدی از کارفرما است.

د. خداوند به هرکس پاداش همۀ کارهای نیکش را خواهد داد، خواه غلام باشد، خواه آزاد: پولس دلیل نهاییِ سخت کار کردن برای خداوند را بیان می‌کند. خداوند به‌همان اندازه‌ای که ما برای دیگران سخت کار کرده‌ایم، به ما پاداش خواهد داد؛ او اجازه نخواهد داد کار سختِ ما بدون پاداش، انجام شود.

یک) این به یک اصلِ جالب متصل می‌شود. وقتی افراد دوباره متولد می‌شوند، زندگی آنها تغییر می‌کند و سخت‌کوشیِ بیشتری کرده و اسراف کمتری می‌کنند و بدین‌گونه برکت داده می‌شوند و از این طریق غنی می‌شوند. اما بعد از غنی شدن، ما اغلب اجازه می‌دهیم که قلبمان از خدا دور شود، سپس خداوند ما را با شرایط سخت تربیت می‌کند، سپس توبه می‌کنیم و سپس چرخه دوباره شروع می‌شود. این یک چرخۀ ضروری نیست، اما یک چرخۀ رایج است.

۴. آیۀ (۹) نحوۀ رفتار کارفرمایان در نور: رفتار خوب با کارگرانشان.

و شما ای اربابان، با غلامان خود همین‌گونه رفتار کنید، و از تهدیدشان دست بدارید، زیرا می‌دانید او که هم ارباب ایشان است و هم ارباب شما، در آسمان است، و نزد او کسی را بر دیگری برتری نیست.

الف. و شما ای اربابان، با غلامان خود همین‌گونه رفتار کنید: به اربابان گفته می‌شود که با غلامان خود همین‌گونه رفتار کنند (کارمندانشان). حتی همان‌طور که خادمان باید سخت و صادقانه برای ارباب خود کار کنند، ارباب نیز باید همان کار را از طرف کسانی که برای آنها کار می‌کنند، انجام دهد.

یک) «بنابراین در عیسی مسیح، انجیل پیام خود را در مورد تعهدِ کاملاً برابر، بر برده و صاحبِ برده باقی می‌گذارد. هیچ حرفی از انقلاب در این مورد وجود ندارد.» (مول)

ب. از تهدیدشان دست بدارید: همچنین کارفرمایان باید تهدید و سایر رفتارهای خشونت‌آمیز را کنار بگذارند. آنها این کار را با دانستن اینکه آنها کارمندانِ اربابشان در آسمان هستند، انجام می‌دهند و خداوند بدون توجه به ثروت و موقعیت قضاوت می‌کند.

 مبارزه علیه تاریکی

۱. آیۀ (۱۰) خواندگی به ایستادگی در برابر شیطان.

باری، در خداوند، و به پشتوانۀ قدرتِ مقتدر او، نیرومند باشید.

الف. باری: این در انتهای نامه می‌آید. نامه‌ای که در آن پولس با دقت جایگاه ما را در عیسی مسیح تعیین کرده است و سپس اصول رفتار مسیحیان را نشان می‌دهد. این آخرین بخشی است که به موضوع رفتار می‌پردازد. برای پولس نوشتن باری در اینجا بدان معنی است که او با توجه به تمام گفته‌های قبلی صحبت می‌کند.

    با توجه به تمام آنچه خدا برای شما انجام داده است.

    با توجه به جایگاه با شکوهی که شما به‌عنوان فرزند خدا دارید.

    با توجه به برنامۀ عالی او در اعصار که خداوند، شما را بخشی از آن قرار داده است.

    با توجه به برنامۀ بلوغ و رشد مسیحی که او به شما می‌دهد.

    با توجه به سلوکی که خداوند هر مؤمنی را به زندگی کردن به آن فرا‌می‌خواند.

    با توجه به پُر شدنِ روح و رفتارِ ما در روح.

    با توجه به همۀ اینها، نبردی برای جنگ در زندگی مسیحی وجود دارد.

ب. در خداوند، به پشتوانۀ قدرت مقتدر او، نیرومند باشید: به معنای واقعی کلمه، پولس نوشت خود را در خداوند نیرومند کنید. او احتمالاً این ایده را از اول سموئیل ۶:۳۰ گرفته است، جایی که گفته شده است: داوود خود را در خداوند خدای خود نیرومند می‌کند.

یک) تعلیمِ دقیق جنگ روحانی در این بخش دو موضوع اساسی را ارائه می‌دهد. اول، شما باید در خداوند، به پشتوانۀ قدرت مقتدر او، نیرومند باشید. سپس، شما باید اسلحۀ کامل خدا را بر تن کنید. این دو مورد ضروری هستند و بسیاری از آموزه‌ها در مورد نبرد مسیحیان از موردِ اول غفلت می‌کنند. اگر یک مردِ ضعیف که به‌سختی می‌تواند بایستد را بلند کنید و بهترین سلاح‌ها را بر روی او بپوشانید، او همچنان یک سرباز بی‌ثمر خواهد بود. او به‌راحتی شکست خواهد خورد. بنابراین تجهیزات برای جنگ مسیحیان باید از اصل شروع شود، در خداوند، به پشتوانۀ قدرت مقتدر او، نیرومند باشید. 

دو) قبل از اینکه به سربازی اسلحه داده شود یا نحوۀ شلیکِ موشک به او نشان داده شود، وی آموزش‌های مقدماتی را می‌گذراند. یک هدف عالی برای آموزش مقدماتی ایجاد قدرت بدنی در نیروی تازه استخدام شده است. گویی ارتش می‌گوید: «سرباز، ما می‌خواهیم بهترین سلاح‌ها و زره‌های ممکن را به شما بدهیم. اما ابتدا باید اطمینان حاصل کنیم که شما قوی هستید و می‌توانید از آنچه ما به شما می‌دهیم استفاده کنید.»

ج. به پشتوانۀ قدرت مقتدر او: این نشان می‌دهد که چگونه می‌توان قدرت را به‌دست آورد. قدرتی که فقط با گفتن کلمات اتفاق نمی‌افتد، زیرا یک سِحر و افسون یا طلسم نیست. شما نمی‌توانید راه بروید و بگویید: «در خداوند، به پشتوانۀ قدرت مقتدر او، نیرومند باشید» و این اتفاق بیفتد. این نوع بازی‌های ذهنی می‌توانند به نتیجه‌ای برسند، اما مطمئناً منظور پولس در اینجا این نبود.

یک) نیرو، قدرت یا نیروی ذاتی است. عضلات بزرگِ یک مرد عضلانی، حتی اگر از آنها استفاده نکند، قدرت او را نشان می‌دهد، زیرا اندوختۀ قدرت است.

دو) قدرت، تمرینِ نیرو است. وقتی مرد عضلانی از نیروی خود برای خم کردن یک میلۀ آهنی استفاده می‌کند، از قدرتِ خود استفاده می‌کند. این بدان معنی است که اندوختۀ قدرت، در واقع در حال عمل است.

 

سه) خداوند دارای مخازن نیروی عظیمی است که می‌توانند به‌عنوان قدرت در زندگی مسیحیِ ما شناخته شوند. اما وقتی منفعل نشسته‌ام، نیروی او در من کار نمی‌کند. وقتی به آن اعتماد می‌کنم، نیروی او در من کار می‌کند و در این امر قدم می‌گذارد. من می‌توانم به آن تکیه کنم و کاری انجام ندهم. بدون اتکا به آن می‌توانم کار را انجام دهم. اما هر دوی اینها ناقص هستند. من باید به نیروی او اعتماد کنم و سپس کار را انجام دهم.

 چهار) منظور این نیست که «من همۀ کارها را می‌کنم و خدا هیچ کاری نمی‌کند.» یا این که «من هیچ کاری نمی‌کنم و خدا همۀ کارها را می‌کند.» یا این که «همۀ آنچه در توان دارم انجام می‌دهم و خدا به آنچه نمی‌توانم کمک می‌کند.» هر یک از این رویکردها ناقص است. نکتۀ اصلی این است که من با ایمان به نیروی او اعتماد کنم -و بیشتر و بیشتر به آن اعتماد کنم- و سپس کار را انجام دهم.

پنج) دی مارتین لوید-جونز در سری موعظه‌های عالی خود دربارۀ این متن، روش‌های بسیاری را برشمرد که معتقد است: مسیحیان قدرت خود را هدر دادند. گویی آنها مقداری از نیروی خداوند را دریافت کرده‌اند، اما آن نیرو به‌سادگی مانند آب در سطلی است که پر از سوراخ است. اینها برخی از مواردی است که لوید-جونز فکر می‌کرد قدرت مسیحی را از بین می‌برد:

    تعهد بیش از حد به کارهای روحانی یا چیزهای روحانی.

    مکالمۀ زیاد

    مشاجرات، بحث‌ها، درگیری‌ها.

    تنبلی.

    مشارکتِ زیاد در دورهمیِ اشتباه.

    حرف‌های احمقانه و شوخی‌های زیاد.

    عشق به پول و شغل.

    تمایل به احترام.

    یوغ نابرابر با یک کافر.

    سرگرمی غیر خدا.

    نگرش غلط نسبت به کلام خدا یا تردید در آن.

شش) «ما باید در این موارد بسیار مراقب باشیم؛ شما نباید از یک سمت یا سمتی دیگر افراط کنید. اما باید مراقب باشید. و البته، شما همیشه می‌توانید با کنکاش در خود بگویید که آیا قدرت‌تان در حال افزایش است یا کاهش می‌یابد.» (لوید-جونز)

۲. آیۀ (۱۱) فرمان برای اسلحۀ کاملِ خدا.

اسلحۀ کامل خدا را بر تن کنید تا بتوانید در برابر حیله‌های ابلیس بایستید.

الف. اسلحۀ کامل خدا را بر تن کنید: اسلحۀ خدا در متن بعدی به‌طور کامل توضیح داده خواهد شد؛ اما در اینجا تأکید بر اسلحۀ کامل خدا است. خداوند مجموعه‌ای کامل از تجهیزات را به مؤمن می‌دهد، و او ما را با هر آنچه در اختیار داریم به جنگ می‌فرستد.

یک) این کلمۀ یونانی برای اسلحه فقط در یک جای دیگر در عهدجدید استفاده شده است. در انجیل لوقا ۱۱: ۲۱-۲۲، عیسی از مرد نیرومندی صحبت کرد که کاملاً مسلح است، اما هنگامی که فرد قوی‌تری می‌آید و او را شکست می‌دهد، تمام سلاح‌هایش را از دست می‌دهد. ما می‌دانیم که عیسی تمام سلطنت‌ها و قدرت‌ها را خلع سلاح کرد (کولسیان ۱۵:۲).

دو) این اسلحه هم از آنِ خداست و هم از لحاظ معنایی که اسلحۀ واقعی اوست. در عهدعتیق، این خداوند است که اسلحه را استفاده می‌کند (اشعیا ۱۷:۵۹). او اکنون آن اسلحه را با ما به اشتراک گذاشته است. مجهز به اسلحۀ خداوند هستیم، جای تعجب نیست که ما چیزی بیش از فاتحان باشیم (رومیان ۳۷:۸).

ب. تا بتوانید در برابر حیله‌های ابلیس بایستید: با ایستادن در برابر حیله‌های ابلیس، قدرتی را که در خدا داریم، ابراز می‌کنیم. نقشه‌های ابلیس علیه ما وقتی با قدرت خدا در مقابل آنها بایستیم، به جایی نمی‌رسند.

 

یک) استات به نقل از سیمپسون: «تاکتیک‌های ارعاب و تلقین در برنامۀ مبارزات شیطان متناوب است. او هم نقش زورگو و هم نقش شخص ضعیف را بازی می‌کند. زور و فریب، حملۀ اصلی او علیه اردوگاه مقدسین است.»

۳. آیۀ (۱۲) واقعیتِ جنگ روحانی.

زیرا ما را کُشتی گرفتن با جسم و خون نیست، بلکه ما علیه قدرت‌ها، علیه ریاست‌ها، علیه خداوندگاران این دنیای تاریک، و علیه فوج‌های ارواح شریر در جای‌های آسمانی می‌جنگیم.

الف. زیرا ما را کشتی گرفتن با جسم و خون نیست، بلکه ما علیه قدرت‌ها، علیه ریاست‌ها می‌جنگیم: پولس شخص ایماندار را به جنگِ روحانی فرا‌نخواند‌، بلکه به‌سادگی آن را به‌عنوان یک واقعیت اعلام کرد: ما را کشتی گرفتن با جسم و خون نیست، بلکه ما علیه ریاست‌ها (کشتی می‌گیریم) و غیره. شما در یک نبرد روحانی هستید. اگر نادان باشید یا این واقعیت را نادیده بگیرید، احتمالاً در این جنگ پیروز نخواهید شد.

ب. زیرا ما را کشتی گرفتن با جسم و خون نیست: این واقعیت که نبرد واقعیِ ما علیه جسم و خون نیست، توسط بسیاری از مسیحیان فراموش شده است که تمام تلاش خود را در این راه انجام می‌دهند. ایدۀ پولس در اینجا تقریباً مشابه همان نامۀ دوم پولس به قرنتیان ۱۰: ۳-۴ است: زیرا اگرچه در جسم حرکت می‌کنیم، اما مطابق با جسم جنگ نمی‌کنیم. زیرا سلاح‌های جنگی ما برای شکستن سنگرهای نفسانی نیستند، بلکه در نیرویی در خداوند هستند.

یک) فولکِس می‌گوید ترجمۀ دقیق‌تر این است که «مبارزه با گوشت و خون برای ما نیست.»

ج. علیه قدرت‌ها، علیه ریاست‌ها، علیه خداوندگاران این دنیای تاریک، و علیه فوج‌های ارواح شریر در جای‌های آسمانی می‌جنگیم: پولس اصطلاحات مختلفی را برای اشاره به دشمنان روحانیِ ما به کار برد. ما باید آنها را در سطوح مختلف و در رده‌های مختلف در نظر بگیریم، اما همۀ آنها یک هدف دارند: مسیحی را از جای خود براندازند.

یک) اَفِسسیان ۱۱:۶ به ما می‌گوید که همۀ جنگ‌های ما در برابر حیله‌های ابلیس است. در این عصر کاملاً طبیعی است اگر حریف خاصی که با آن روبرو هستیم یک ریاست، یک قدرت یا یک حاکم بر تاریکی این عصر باشد. در مجموع، همۀ آنها فوج‌های ارواح شریر در جای‌های آسمانی هستند. همۀ آنها بخشی از یک ارتش روحانی هستند که تحت هدایت ابلیس در صفوف سازمان‌ یافته و مستقر شده‌اند و علیه ما می‌آیند.

دو) از بخش‌های دیگر در عهدجدید دربارۀ این ریاست‌ها و قدرت‌ها بیشتر می‌آموزیم.

    نامۀ پولس به رومیان ۳۸:۸ به ما می‌گوید که ریاست‌ها نمی‌توانند ما را از محبت خدا دور کنند. بنابراین، قدرت آنها محدودیت دارد.

    اَفِسسیان ۱: ۲۰-۲۱ به ما می‌گوید که عیسی در آسمان بر تخت سلطنت نشسته است، بسیار بالاتر از همۀ ریاست‌ها و قدرت‌ها. کولسیان ۱۶:۱ به ما می‌گوید که عیسی ریاست‌ها و قدرت‌هایی را ایجاد کرد. کولسیان ۱۰:۲ به ما می‌گوید که عیسی سَرِ همۀ ریاست‌ها و قدرت‌ها است. بنابراین، عیسی درمقابل شیطان یا ریاست‌ها نیست.

    اَفِسسیان ۳: ۱۰-۱۱ به ما می‌گوید که کلیسا حکمت خدا را به ریاست‌ها و قدرت‌ها آشکار می‌کند. نامۀ اول پولس به قرنتیان ۲۴:۱۵ به ما می‌گوید که ریاست‌ها و قدرت‌ها یک پایان دارند؛ روزی هدف آنها برآورده می‌شود و خدا دیگر اجازه نمی‌دهد آنها کار کنند. بنابراین خدا در اجازه دادن به کار آنها هدفی دارد.

    کولسیان ۱۵:۲ به ما می‌گوید که عیسی ریاست‌ها و قدرت‌ها را در صلیب، خلع سلاح کرد. بنابراین، پیروزی ما ریشه در آنچه عیسی انجام داده است دارد، نه در آنچه که ما انجام می‌دهیم. این بدان معنا نیست که هیچ کاری از جانب ما انجام نمی‌شود. اما کارِ ما اختصاص و استفاده از کاری است که عیسی انجام داده است.

سه) برخی ماهیت ریاست‌ها و قدرت‌ها را صرفاً با اصطلاحات طبیعت‌گرایانه تفسیر می‌کنند. ماركوس بارت نوشت: «نتیجه می‌گیریم كه منظور پولس از ریاست‌ها و قدرت‌ها، دنیای بدیهی‌یات و اصول سیاست و دین، اقتصاد و جامعه، اخلاق و زیست‌شناسی، تاریخ و فرهنگ است.» با این حال این سخنان با گفتۀ پولس در مورد جنگ نکردنِ ما با جسم و خون ناسازگار است.

۴. آیۀ (۱۳) پاسخ مناسب به واقعیتِ جنگ روحانی.

پس اسلحۀ کامل خدا را بر تن کنید، تا در روز شرّ شما را یارای ایستادگی باشد، و بتوانید پس از انجام همه چیز، بایستید.

الف. پس اسلحۀ کامل خدا را بر تن کنید: پولس ایدۀ اسلحۀ کامل خدا را در اَفِسسیان ۱۱:۶ معرفی کرد. در متن زیر او موارد خاصِ مربوط به اسلحۀ کامل خدا را با جزئیات بیان می‌کند. در این آیه، وی به‌سادگی بیان کرد که هدف اصلی از جنگ روحانی و اسلحۀ خداوند چیست.

ب. تا در: بدون قدرت خدا و محافظتِ اسلحه‌های روحانی، ایستادگی در برابر حملاتِ دشمنان روحانی غیرممکن است.

ج. تا در روز شرّ شما را یارای ایستادگی باشد، و بتوانید پس از انجام همه چیز، بایستید: این هدفِ قدرت خدا و اسلحۀ خدا را توصیف می‌کند؛ اینکه ما از آنها برای چه چیز استفاده می‌کنیم.

یک) خداوند به قومِ خود یک فراخوان، مأموریت و دوره‌ای برای تحقق بخشیدن داده است. ابلیس تمام تلاش خود را می‌کند تا جلوی آن را بگیرد. وقتی او حمله می‌کند و می‌ترساند، ما باید بایستیم. روشن است که این تأکیدِ پولس در اَفِسسیان ۱۱:۶ و ۱۳:۶ است. ما کار خداوند را انجام می‌دهیم و در برابر هر‌گونه مخالفت روحانی می‌ایستیم.

دو) خداوند به مسیحی جایگاهی شکوهمند می‌بخشد تا آن را با ایمان و جنگ روحانی حفظ کند:

    ما با فیض ایستاده‌ایم (رومیان ۲:۵).

    ما با انجیل ایستاده‌ایم (اول قرنتیان ۱:۱۵).

    ما با شجاعت و قدرت ایستاده‌ایم (اول قرنتیان ۱۳:۱۶).

    ما با ایمان ایستاده‌ایم (دوم قرنتیان ۲۴:۱).

    ما با آزادی درمسیح ایستاده‌ایم (غلاطیان ۱:۵).

    ما با اتحاد درمسیح ایستاده‌ایم (فیلیپیان ۲۷:۱).

    ما با خداوند ایستاده‌ایم (فیلیپیان ۱:۴).

    ما باید در ارادۀ خداوند بی‌عیب و کامل بایستیم (کولسیان ۱۲:۴).

سه) روی هم‌رفته، آن یک کلمه، چیزهای زیادی را نشان می‌دهد، ایستادگی.

    این بدان معناست که ما مورد حمله قرار خواهیم گرفت.

    این بدان معناست که ما نباید بترسیم.

    این بدان معناست که ما نباید آویزان یا سست شویم؛ و یا در جنگ نامطمئن یا دودل باشیم (هیچ‌گونه ترحم به خود مجاز نیست).

    این بدان معناست که ما در موقعیت و هوشیاری خود هستیم.

    این بدان معناست که ما حتی به عقب‌نشینی فکر هم نمی‌کنیم.

۵. آیات (۱۴-۱۵) اسلحۀ روحانی داشتن.

پس استوار ایستاده، کمربند حقیقت را به میان ببندید و زره پارسایی را بر تن کنید، و کفش آمادگی برای اعلام انجیلِ سلامتی را به پا نمایید.

الف. پس استوار ایستاده: ما فقط وقتی می‌توانیم‌ بایستیم که مجهز به اسلحه‌هایی باشیم که خداوند در عیسی مسیح به ما داده است. هر جنبه از این اسلحۀ نمادین به یک پویایی خاص در زندگی مسیحی پاسخ می‌دهد که ما را قادر می‌سازد در برابر حملات روحانی بایستیم.

یک) پولس این را هنگام بازداشت توسط سربازان رومی نوشت. برای او آسان بود که به تجهیزاتِ نگهبانان خود نگاه کند و ببیند که خداوند چگونه مؤمن را تجهیز کرده است.

دو) ترتیبی که قطعات زره توصیف می‌شود، ترتیبی است که سرباز آنها را به‌طور معمول می‌پوشد.

ب. کمربند حقیقت را به میان ببندید: حقیقت به‌طور نمادین به‌عنوان کمربندی نشان داده می‌شود که هم از شکم ما محافظت می‌کند و هم لباس‎های ما را جمع می‌کند تا بتوانیم به‌طور مؤثر مبارزه کنیم.

 

یک) به‌طور دقیق، کمربند بخشی از زره نیست، اما قبل از اینکه زره پوشیده شود، لباس‌های زیرین باید با هم جمع شوند.

دو) «سرباز ممكن است با هر قسمت دیگر از تجهیزات خود مجهز شود و با این وجود، كمربند را بخواهد، نه كاملاً بپوشد و نه به‌صورت ایمن تجهیز ‌کند. کمربند او… فقط زینتِ سرباز نبود، بلکه یک قسمتِ اساسی از تجهیزات او بود… مخصوصاً برای حفظِ سایر قسمت‌ها در جای خود و تأمین نگرش مناسبِ نظامی و آزادی حرکت از آن استفاده می‌شد.» (سالموند)

سه) وقتی مرد نشست و آرام گرفت، کمربندِ خود را برداشت. بستنِ کمربند و آماده برای انجام کار، فرد را برای حرکت آزاد و سرباز را در ذهنیتِ چارچوبِ جنگ قرار می‌دهد. همین ایده توسط عیسی در انجیل لوقا ۱۲: ۳۵-۳۶ بیان شد.

چهار) کمربند حقیقت، باورهای کتاب‌مقدسی مسیحیان را به‌عنوان یک کلیت، آنچه که سایر بخش‌ها آن را ایمان می‌نامند، می‌بندد. بسیاری از مردم بر این باورند که کلیسا هرگز پیش نخواهد رفت تا زمانی که این کمربندِ حقیقت را از آنِ خود کند، اما این باور کاملاً اشتباه است. کمربندِ حقیقت بخشی از زره است که باید داشت، که پایه‌ای برای زندگی مستمر، درک و اطمینان ما از آموزه‌های اساسی ایمان است.

ج. زره پارسایی را بر تن کنید: پارسایی به‌عنوان یک زره نشان داده می‌شود که از حیاتی‌ترین اندام‌ها، محافظتِ اساسی می‌کند. ما نمی‌توانیم‌ بر طبقِ پارسایی خود در برابر دشمنان روحانی نبرد کنیم، همان‌طور که یک سرباز نمی‌تواند بدون زرۀ خود به طور مؤثر بجنگد.

یک) پارسایی نه احساس پارسایی است و نه بر طبق لیاقت خود به دست آورده‌ایم، بلکه پارساییِ دریافت شده با ایمان به عیسی مسیح است و به ما یک احساس کلی اعتماد به نفس، آگاهی از وضعیت و موقعیت در عیسی مسیح را می‌دهد.

دو) «خدا را به‌خاطر تجربه‌ها شکرگزار باش، اما به تجربیات خود تکیه نکن. شما زره تجربه‌ها را نمی‌پوشید، بلکه زره پارسایی را می‌پوشید.» (لوید-جونز)

سه) ما گاهی وسوسه می‌شویم که به شیطان بگوییم: «نگاه کن به تمام کاری که برای خداوند انجام داده‌ام.» اما این منطقه‌ای متزلزل است، اگرچه گاهی اوقات احساس خوبی می‌دهد؛ اما متزلزل است، زیرا احساسات و تجربیات به سرعت تغییر می‌کنند. پارسایی خدا این‌گونه نیست. زرۀ پارسایی بهترین دفاعِ شما در برابر احساس افسردگی روحانی و تاریکی است که بر علیه ما می‌آید.

د. کفش آمادگی برای اعلام انجیلِ سلامتی را به پا نمایید: آمادگی برای اعلام انجیل به‌عنوان کفش‌های محافظ (یا صندل) که توسط سربازان رومی پوشیده می‌شد، نمایان می‌شود. هیچ‌کس بدون داشتن این تجهیزات نمی‌تواند به‌طور مؤثر به کار خود ادامه دهد یا به دنبال کار خود باشد.

یک) آمادگی، کلمه‌ای است به معنی «یک پایۀ‌ آماده». انجیل جای پای هر کاری که ما انجام می‌دهیم را مهیا می‌سازد. بقیۀ بدن شما هر چقدر قدرتمند باشد اگر از ناحیه پا زخمی ‌شده باشید، به‌راحتی شکار دشمن می‌شوید.

دو) روی کفش‌ها: «یوسفوس آنها را کفشی کاملاً ضخیم با پاشنه‌های تیز توصیف کرد… به‌طوری که سفرِ خوبی را تضمین می‌کند. موفقیت‌های نظامیِ اسکندر مقدونی و ژولیوس سزار به دلیل بزرگ بودن ارتش‌های آنان بود و بنابراین می‌توانست با سرعتِ باور نكردنی از مناطق ناهموار زمین لشكركشی‌های طولانی انجام دهد.» (وود)

سه) پولس هنگامی که اشاره کرد که به پا نمایید، کتاب اشعیا ۷:۵۲ را در ذهن داشت: چه مبارک است پاهای مبشر که در کوه‌ها بشارت می‌دهد و صلح را اعلام  و به خیرات بشارت می‌دهد و نجات را ندا می‌دهد و به صهیون می‌گوید: «خدای تو پادشاهی می‌کند»!

چهار) ایدۀ آمادگی در واقع آماده بودن است. ما باید متحرک، انعطاف‌پذیر و آمادۀ اعلام حقیقت باشیم. این جایی برای داشتن زندگی مسیحی، برای زندگی در آمادگی و انعطاف‌پذیری دائمی است.

۶. آیات (۱۶-۱۸) گرفتنِ اسلحۀ روحانی.

افزون بر این همه، سپر ایمان را برگیرید، تا بتوانید با آن، همۀ تیرهای آتشین آن شریر را خاموش کنید. کلاهخود نجات را بر سر نهید و شمشیر روح را که کلام خداست، به دست گیرید.

الف. افزون بر این همه: این واقعاً ایدۀ «علاوه بر مورد قبلی» را دارد و در مورد هر سه سلاح متعاقبِ آن اعمال می‌شود. در اینجا منظور این نیست که سلاح‌های ذکر شده در این آیه مهمتر از بقیۀ قسمت‌ها هستند.

ب. سپر ایمان را برگیرید: اَفِسسیان ۶: ۱۳-۱۴ به ما می‌گوید که چه زره‌ای داشته باشیم. برخی از زره‌ها را باید همیشه بپوشیم و به‌عنوان اساسِ پایه داشته باشیم. بنابراین در برداشتن، حرف اول را می‌زند. ما باید ریشه در کمربندِ حقیقت، زرۀ عدالت و «چکمه‌های جنگیِ» انجیل داشته باشیم. با این حال، اکنون پولس با جنبه‌هایی از زره‌هایی که قرار است در لحظات حیاتیِ جنگِ روحانی و فرصت‌های مهم استفاده کنیم، سر و کار دارد.

ج. سپر ایمان را برگیرید، تا بتوانید با آن، همۀ تیرهای آتشین آن شریر را خاموش کنید: ایمان، به‌عنوان سپری نشان داده می‌شود که ما را از تیرهای آتشینِ آن شریر که تلاش‌های مداوم دشمنان اهریمنی است برای تضعیف ما از طریق ترس و بی‌ایمانی، محافظت می‌کند.

یک) سپری که پولس توصیف می‌کند، یک محافظ کوچکِ گِرد نیست، بلکه یک سپرِ بزرگ و مستطیلی است که می‌تواند از کل بدن محافظت کند. در جنگ‌های باستانی، تیرهای آتشین در ابتدای حمله به تعداد زیادی به افراد پرتاب می‌شدند و هدف، نه تنها آسیب رساندن به دشمن بود، بلکه هدف این بود که تیرهای عظیم از همه طرف به سوی آنها شلیک شده و بدین ترتیب دشمن گیج و وحشت زده شود.

دو) لیوی (Livy) می‌گوید: «حتی وقتی چنین گلوله‌ای توسط سپر گرفته می‌شد و به بدن نفوذ نمی‌کرد، باعث وحشت می‌شد، زیرا به خوبی پرتاب می‌شد و حرکت آن در هوا شدیدترینِ شعله را به وجود می‌آورد، به‌طوری که سرباز وسوسه می‌شود که از سپرِ سوزان خود خلاص شود و خود را در معرض حمله‌های نیزۀ دشمن قرار دهد. اما سپرِ ایمان نه تنها جلوی تیرهای آتش‌زا را می‌گیرد، بلکه آنها را خاموش می‌کند.» (بروس

سه) افکار، احساسات، تخیلات، ترس‌ها و دروغ‌ها همۀ اینها را ابلیس می‌تواند به‌عنوان تیرهای آتشین به سمت ما پرتاب کند، اما ایمان آنها را برمی‌گرداند.

د. کلاهخود نجات را بر سر نهید: در دنیای باستان این معمولاً یک کلاه چرمی بود که برای استحکام بیشتر با فلز پوشانده شده بود. غالباً نوعی پَر یا تزیین به آن اضافه می‌شد، احتمالاً برای شناسایی سرباز به هَنگِ مربوطه استفاده می‌شد. نجات تصویرِ این نوع کلاهخود است، که از یک قسمتِ اساسی بدن محافظت می‌کند. یک سرباز باید احمق باشد که بدون کلاهخود وارد جنگ شود.

یک) اول تسالونیکیان ۸:۵ از کلاهخودِ نجات در ارتباط با امید به نجات صحبت می‌کند.کلاهخود نجات ما را در برابر دلسردی، در برابر تمایل به تسلیم محافظت می‌کند و به ما امید می‌دهد که نه تنها بدانیم که نجات یافته‌ایم، بلکه نجات خواهیم یافت. این اطمینانی است که خدا پیروز خواهد شد

دو) یکی از مؤثرترین سلاح‌های ابلیس علیه ما دلسردی است. وقتی ما به‌درستی به کلاه ایمنیِ نجات مجهز شده‌ایم، دلسرد ماندن سخت است.

ه. شمشیر روح را که کلام خداست: ایده این است که روح شمشیری برای شما فراهم می‌کند که آن شمشیرِ کلام خدا است. برای استفادۀ مؤثر از شمشیرِ روح، ما نمی‌توانیم‌ کتاب‌مقدس را به‌عنوان یک کتاب جذاب جادویی در نظر بگیریم یا آن را به گردنمان ببندیم، مانند اینکه گفته می‌شود سیر خون‌آشام‌ها را دور می‌کند.

یک) برای استفادۀ مؤثر از شمشیر، باید آن را به‌عنوان کلام خدا بدانیم –که کلام خداست. اگر به الهام از کتاب‌مقدس اطمینان نداشته باشیم -که شمشیر واقعاً از روح آمده است- پس به هیچ‌وجه از آن به‌طور مؤثر استفاده نخواهیم کرد.

دو) اما باید شمشیر روح را نیز بدست آوریم به این معنا که به ما کمک کند تا از آن استفاده کنیم. روح نه تنها کتاب‌مقدس را به ما داد، بلکه آن را برای ما زنده می‌کند (یا ما را برای آن زنده نگه می‌دارد) و ما را به حملۀ درست با شمشیر در زمان مناسب مجهز می‌کند.

سه) به یک سرباز یا یک گلادیاتوری که در حال تمرین برای حمله با حرکات شمشیر است، فکر کنید. حال، او باید از قبل از موعد، تمرین کرده و اگر مبارزی عالی و دارای یک غریزۀ جنگی باشد، در زمان نبرد بلافاصله به یاد می‌آورد که کدام یک از موقعیت‌ها مناسب است و کدام وضعیت، مناسبِ همان لحظه است. اگر ابتدا آن را تمرین نکرده باشد، هرگز قادر به استفاده از نیروی حمله نخواهد بود؛ اما همچنان در لحظه هنوز هم نیاز به حمله دارد.

چهار) بنابراین استفادۀ مؤثر از شمشیر تمرین می‌خواهد. مثالِ عالیِ این امر، مبارزۀ عیسی با وسوسۀ ابلیس در بیابان بود.

۷. آیات (۱۸-۲۰) نحوۀ استفاده از قدرت روحانی و اسلحۀ‌ خداوند.

و در همه وقت، با همه نوع دعا و تمنا، در روح دعا کنید و برای همین بیدار و هوشیار باشید و پیوسته با پایداری برای همۀ مقدسین دعا کنید. برای من نیز دعا کنید، تا هرگاه دهان به سخن می‌گشایم، کلام به من اعطا شود تا راز انجیل را دلیرانه اعلام کنم، که سفیر آنم، هرچند در زنجیر! دعا کنید که آن را با شهامت اعلام کنم، چنان‌که شایسته است.

الف. و در همه وقت، با همه نوع دعا و تمنا: منظور همه نوع دعا و تمنا یا دعایی است که در پس دعایی دیگر است. ما باید از هر نوع دعایی که فکر می‌کنیم، استفاده کنیم. دعای گروهی، دعای فردی، دعای خاموش، دعای فریاد، دعای در حالِ راه رفتن، دعای بر زانو، دعای شیوا، دعای شفاعت، دعای مداوم و دعای پرشور، فقط دعا کنید.

یک) می‌توانیم‌ بگوییم که از طریق دعا است که نیروی روحانی و اسلحۀ خدا به کار می‌افتند. از نظر تئوری، مسیحیِ بی‌دعا می‌تواند قوی باشد و تمام زره را بپوشد؛ اما هرگز به نتیجه‌ای دست نمی‌یابد زیرا او از طریق دعا وارد جنگ نمی‌شود.

دو) غالباً ما دعا نمی‌کنیم، زیرا به توانایی‌های خود خیلی اعتماد داریم. وینستون چرچیل در روزهای آغازینِ جنگ جهانی دوم به بریتانیا گفت: «من باید یک کلام احتیاط را بگویم، زیرا در کنار بزدلی و خیانت، اعتماد‌به‌نفسِ بیش از حدی که منجر به بی‌توجهی و تنبلی می‌شود، بدترین جنایات در زمان جنگ است.»

ب. برای همۀ مقدسین: ما می‌توانیم‌ از نظر روحانی نه تنها از طرف خودمان، بلکه از طرف دیگران نیز بجنگیم. سرباز، تنها به فکر امنیت خودش نیست. او براساس غریزه‌ای این احساس را دارد که از دیگران محافظت کند و به نبرد بپردازد.

ج. برای من نیز دعا کنید تا کلام به من اعطا شود: پس از طرحِ این ایده که جنگ روحانی را می‌توان از طرف دیگران انجام داد، پولس از مخاطبان خود می‌خواهد که برای او دعا کنند.

د. راز انجیل را دلیرانه اعلام کنم: پولس می‌توانست برای بسیاری چیزها دعا کند، اما می‌خواست خوانندگانش برای این امر دعا کنند. او احتمالاً دفاع آیندۀ خود را در مقابلِ سِزار در ذهن داشته است.

یک) ما می‌توانستیم تصور کنیم که پولس چیزهای زیادی را می‌خواهد، از جمله رهایی از زندان یا راحتی‌های دیگر. اما قلب و ذهنِ او به مسئولیتِ او به‌عنوان سفیرِ انجیل متصل بود.

ه. کلام به من اعطا شود: ایده‌ای که در پشت کلام وجود دارد، صحبت صریح است. به علاوه دلیرانه، پولس خواستار دعا شد تا بتواند انجیل را هم به‌روشنی و هم با شهامت اعلام کند. غفلت از یکی یا دیگری آسان است.

و. که سفیر آنم، هرچند در زنجیر: البته، کلمۀ زنجیر در یونان باستان به معنی پا‌بندِ زندانی بود. اما همچنین می‌تواند برای زینت طلا که در اطراف گردن و مچِ ثروتمندان و قدرتمندان پوشیده می‌شود، مورد استفاده قرار گیرد. در موارد خاص، سفیران برای نشان دادن ثروت، قدرت و عزتِ دولتی که نمایندگی می‌کردند، از چنین زنجیرهایی استفاده می‌کردند. پولس زنجیرهای زندانی خود را در واقع زینت شکوهمندِ سفیر عیسی مسیح می‌داند.

 نتیجه‌گیریِ نامه

۱. آیات (۲۱-۲۲) ارسالِ تیخیکوس.

برای آنکه از احوال من آگاه باشید و بدانید چه می‌کنم، تیخیکوس، برادر عزیز و خادمِ وفادار در خداوند، همه چیز را به شما خواهد گفت. من او را به همین منظور نزدتان می‌فرستم تا از احوال ما آگاه شوید، و تا او تشویقتان کند.

الف. تیخیکوس، برادر عزیز و خادم وفادار: تیخیکوس یکی از شرکای پولس بود که در نامه‌های دیگر ذکر شده بود (اعمال رسولان ۴:۲۰، کولسیان ۷:۴، دوم تیموتائوس ۱۲:۴، تیطس۱۲:۳). به نظر می‌رسد که تیخیکوس اغلب توسط پولس به‌عنوان یک پیام‌رسان، مورد استفاده قرار گرفته است (برای آنکه از احوال من آگاه باشید).

ب. تا او تشویقتان کند: پولس می‌خواست که تیخیکوس اَفِسسیان را (و هر کسِ دیگری که نامه را می‌خوانْد) در مورد وضعیتِ او در دوران زندانی شدن در روم دلگرم کند.

۲. آیات (۲۳-۲۴) سخن پایانی

برادران را ازجانب خدای پدر و عیسی مسیح خداوند، سلامتی و محبتِ با ایمان باد. فیض و نامیرایی بر همۀ کسانی که خداوند ما عیسی مسیح را دوست می‌دارند.

الف. برادران سلامتی باد… فیض بر همۀ کسانی که خداوند ما عیسی مسیح را دوست می دارند: پولس نامه را همچون آغازش به پایان رساند، با اشاره به فیض و سلامتی، این دو سنگِ بنای اساسی زندگی مسیحی هستند.

ب. همۀ کسانی که خداوند ما عیسی مسیح را دوست می‌دارند: دوست می‌دارند، به معنای واقعی کلمه «بدون فِساد» است. ایده ممکن است محبتی نامیرا باشد. محبتِ ما به خداوند باید نامیرا باشد.

ج. فیض و نامیرایی بر همۀ کسانی که خداوند ما عیسی مسیح را دوست می دارند: پولس با بیان برکتی که شیوۀ او برای کمک به اَفِسسیان در گام برداشتن در هر برکت روحانی در مکان‌های آسمانی در مسیح بود، پایان داد (اَفِسسیان ۳:۱).