فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!
رومیان باب ۶ – آمادهشدن برای فیض
ایمانداران تحت فیض و مشکل عادت به گناه
۱. آیۀ (۱) آیا باید زندگی پرگناهی داشته باشیم تا فیض افزون شود؟
پس چه گوییم؟ آیا به گناهکردن ادامه دهیم تا فیض افزون شود؟
الف. آیا به گناهکردن ادامه دهیم تا فیض افزون شود؟ پولس قبلاً این ایده را بیان کرده بود که هر جا گناه فراوان باشد، فیض بسیار افزونتر میشود (رومیان ۲۰:۵). او اکنون با تعجب میپرسد که آیا کسی ممکن است این حقیقت را به این معنا بگيرد که مهم نیست یک مسیحی زندگی گناهآلودی داشته باشد، زیرا خدا همیشه با فیض بیشتری بر گناهان بیشتر غلبه خواهد کرد.
یک) به هر حال اگر خدا گناهکاران را دوست دارد، پس چرا نگران گناه باشند؟ اگر خدا به گناهکاران لطف میکند، پس چرا بیشتر گناه نکنند تا فیض بیشتری دریافت نکنند؟ بعضیها فکر میکنند کارشان گناهکردن است و کار خدا بخشش است، پس آنها کارشان را انجام میدهند و خدا نیز کارش را انجام میدهد!
دو) در اوایل قرن بیست، راهب روسی، گرگوری راسپوتین، ایدۀ نجات از طریق انجام مکرر گناه و توبه را آموزش داد و طبق آن زندگی کرد. او معتقد بود به این دلیل کسانی که بیشتر گناه میکنند، به بخشش بیشتری نیاز دارند، بنابراین گناهکاری که بدون هیچ محدودیتی به گناه ادامه میدهد، نسبت به گناهکار معمولی بیشتر از فیض خدا بهره میبرد (زمانی که او در همان لحظه توبه میکند). بنابراین، راسپوتین در گناهکاری مشهور شد و آموخت که این راه رستگاری است. این یک مثال افراطی از ایدۀ پشت سؤال پولس است: «آیا به گناهکردن ادامه دهیم تا فیض افزون شود؟»
سه) اما به شیوهای کمتر افراطی نگاه کنیم، این سؤال هنوز در مقابل ما قرار دارد. آیا برنامۀ فیض«امن» است؟ آیا مردم از فیض سوءاستفاده نمیکنند؟ اگر نجات و تأیید خدا بر اساس ایمان به جای اعمال عطا شود، نمیتوانیم فقط بگوییم: «من ایمان دارم» و بعد هرطور که بخواهیم زندگی کنیم؟
چهار) از دیدگاه صرفاً غیردینی یا سکولار، فیض خطرناک است. به همین دلیل است که بسیاری از مردم واقعاً دربارۀ فیض تعلیم نمیدهند و یا به فیض اعتقاد ندارند و به جای آن بر زندگی با شریعت تأکید میکنند. آنها بر این باورند که اگر شما به مردم بگویید که خداوند آنها را نجات میدهد و آنها را جدا از آنچه که شایستۀ آن هستند، میپذیرد، پس آنها هیچ انگیزهای برای مطیع بودن ندارند. به نظر آنها، شما بهراحتی نمیتوانید مردم را در راه راست نگه دارید بدون اینکه تهدیدی از خدا بالای سر آنها نباشد. اگر آنها باور کنند که جایگاهشان در کنار عیسی به دلیل کار عیسی محکم است، پس انگیزۀ زندگی پاک و مقدس از بین میرود.
ب. زمان فعل این عبارت به گناهکردن ادامه دهیم (زمان حال) روشن میکند که پولس عمل عادت به گناه را توصیف میکند. در قسمت اول رومیان ۶، پولس در مورد کسی که سبک زندگی گناهآلودی در پیش دارد، مینویسد، این فرد فکر میکند که این روش زندگی ممکن است فیض را افزون کند.
۲. آیۀ (۲) زندگی گناهآلود قابل قبول نیست، زیرا مردن نسبت به گناه رابطۀ ما با گناه را تغییر میدهد.
هرگز! ما که نسبت به گناه مردیم، چگونه میتوانیم به زندگی در آن ادامه دهیم؟
الف. هرگز! برای پولس، این ایده که هر کسی گناهکاری را ادامه دهد تا فیض افزون گردد غیر قابل قبول است. هرگز! عبارتی قوی است. همچنین ممکن است ترجمه شود، «این فکر را از بین ببر!» یا «این فکر را دور کن!»
ب. ما که نسبت به گناه مردیم، چگونه میتوانیم به زندگی در آن ادامه دهیم؟ پولس یک اصل مهم را پایهگذاری میکند. هنگامی که ما از نو متولد میشویم، هنگامی که ما به عیسی مسیح برای نجاتمان ایمان میآوریم، رابطۀ ما با گناه برای همیشه تغییر میکند. ما نسبت به گناه مُرديم، پس اگر نسبت به گناه مردیم، دیگر نباید در آن زندگی کنیم. بهراحتی امکانپذیر نیست در چیزی که نسبت به آن مردیم، به زندگی ادامه دهیم.
ج. ما که نسبت به گناه مردیم: در این مرحله پولس سخن زیادی دارد که دقیقاً منظورش از مرگ نسبت به گناه را توضیح دهد، اما نکتۀ کلی روشن است، مسیحیان نسبت به گناه مردهاند و دیگر نباید در آن زندگی کنند. پیش از این، ما در گناه مرده بودیم (افسسیان ۱:۲)؛ حالا ما نسبت به گناه مردیم.
۳. آیات (۳-۴) تصویری از مرگ ایماندار نسبت به گناه: غسل تعمید
آیا نمیدانید همۀ ما که در مسیحْ عیسی تعمید یافتیم، در مرگ او تعمید یافتیم؟ پس با تعمیدیافتن در مرگ، با او دفن شدیم تا همانگونه که مسیح بهوسیلۀ جلال پدر، از مردگان برخیزانیده شد، ما نیز در زندگی نوینی گام برداریم.
الف. آیا نمیدانید: مفهوم آن این است که پولس با مفاهیم اساسی سر و کار دارد که هر مسیحی باید آن را بداند.
ب. همۀ ما که در مسیحْ عیسی تعمید یافتیم: ایدۀ پشت کلمۀ یونانی باستانی استفاده شده برای تعمید: «چیزی را غوطهور یا دربرگرفتن است». کتابمقدس از این ایدۀ تعمیدیافتن در جاهای مختلف استفاده میکند. هنگامی که یک فرد در آب تعمید مییابد، او در آب غوطهور میشود یا با آب دربرگرفته میشود. هنگامی که آنها با روحالقدس تعمید میگیرند (متی ۱۱:۳، اعمال ۵:۱)، آنها در روحالقدس «غوطهور شده» یا «دربرگرفته شدهاند». هنگامی که آنها با رنج تعمید میگیرند (مرقس ۳۹:۱۰)، آنها «غوطهور شده» یا «در برگرفته شده» در رنج هستند. در اینجا، پولس اشاره به تعمید دارد -«غوطهور» یا «دربرگرفته شده» – در مسیح عیسی.
ج. همۀ ما که در مسیحْ عیسی تعمید یافتیم، در مرگ او تعمید یافتیم: غسل تعمید با آب (تعمیدیافتن در مسیح)، تصویری از «غوطهور شدن» یا یکیشدنِ ایماندار با عیسی در مرگ و قیام اوست.
یک) «بر اساس این آیه و اشارات دیگر به تعمید در نوشتههای پولس، مشخص است که او غسل تعمید را یک مورد اختیاری در ایمان مسیحی نمیدانست.» (بروس)
د. با او دفن شدیم تا همانگونه که مسیح بهوسیلۀ جلال پدر، از مردگان برخیزانیده شد، ما نیز در زندگی نوینی گام برداریم: پولس همچنین از ایدۀ فرورفتن به زیر آب بهعنوان تصویری از دفنشدن و از آب بیرونآمدن را بهعنوان تصویری از برخاستن از مرگ استفاده کرد.
یک) البته که غسل تعمید با پاکسازی و تزکیه ارتباط دارد، اما این موضوع ارتباطی با نکتۀ مد نظر پولس در اینجا ندارد.
دو) در این راستا، غسل تعمید بهعنوان تصویری از واقعیت روحانی مهم است، اما باعث نمیشود که آن واقعیت تأیید شود. اگر کسی از نظر روحانی با عیسی نمیرد و دوباره زنده نشود، تمام غسل تعمیدهای جهان نیز برایش فایدهای ندارد.
سه) اما منظور پولس واضح است: در زندگی ایماندار تغییری اساسی و چشمگیر ایجاد میشود. شما نمیتوانید بمیرید و دوباره زنده شوید بدون اینکه در زندگی تغییری ایجاد شده باشد. ایماندار یک مرگ واقعی (از لحاظ روحانی) و یک زندهشدن واقعی در عیسی مسیح دارد.
۴. آیات (۵-۱۰) مفهوم مرگ و زندهشدن در عیسی
پس اگر در مرگی همچون مرگ او، با وی یگانه شدهایم، بهیقین در رستاخیزی همچون رستاخیز او نیز با او یگانه خواهیم بود. زیرا میدانیم آن انسانِ قدیم که ما بودیم، با او بر صلیب شد تا پیکرِ گناه درگذرد و دیگر گناه را بندگی نکنیم. چون آن که مرده است، از گناه آزاد شده است حال اگر با مسیح مردهایم، ایمان داریم که با او زندگی نیز خواهیم کرد. زیرا میدانیم چون مسیح از مردگان برخیزانیده شده است، دیگر هرگز نخواهد مرد و مرگ دیگر بر او تسلطی ندارد. او با مرگ خود، یکبار برای همیشه نسبت به گناه مُرد و در حیات کنونی خود برای خدا زندگی میکند.
الف. با وی یگانه شدهایم: این جمله یک پیوند نزدیک را بیان میکند. این عبارت «دقیقاً فرایندی را بیان میکند که به کمک آن یک شاخۀ پیوندی با زندگی یک درخت یگانه میشود… این پیوند از نزدیکترین نوع است و زندگی مسیح در او جاری میشود» (موریس). این برداشت، متناسب با تصویر عیسی در یوحنا ۱۵ است.
یک) این پیوند نزدیک هم در مرگ او و هم در رستاخیز اوست. خدا هر دو تجربه را برای ما دارد. پولس ایدۀ مشابهی را برای زندگی خودش در فیلیپیان ۱۰:۳-۱۱ بیان کرد: «میخواهم مسیح و نیروی رستاخیزش را بشناسم و در رنجهای او سهیم شده، با مرگش همشکل گردم، تا به هر طریق که شده به رستاخیز از مردگان نایل شوم.» برخی بیش از حد آمادهاند که در جلال رستاخیز با وی یگانه شوند، اما تمایلی به یگانهشدن با او در مرگ ندارند.
ب. بهیقین در رستاخیزی همچون رستاخیز او نیز با او یگانه خواهیم بود: مشارکت ما در مرگ عیسی باعث میشود که مشارکت ما در رستاخیز او قطعی شود.
یک) برای برخی از مسیحیان آسان است که تنها بر «زندگی مصلوب» تمرکز کنند و به این طریق نمیبینند که این بخشی (حیاتی) از تصویری بزرگتر است: آمادگی برای زندگیِ رستاخیز.
ج. زیرا میدانیم آن انسانِ قدیم که ما بودیم، با او بر صلیب شد: مرگ انسان قدیمی یک واقعیت حتمی است. این اتفاق از نظر روحانی زمانی رخ داد که ما با مرگ عیسی برای نجاتمان یکی شدیم.
یک( انسان قدیم، خودی است که بعد از آدم مشخص میشود، بخشی از ما عمیقاً در تقابل با خدا و دستوراتش است. سیستم شریعت قادر به مقابله با انسان قدیم نیست، زیرا تنها میتواند به انسان قدیم بگوید که استاندارد پارسایی خدا چیست. شریعت تلاش میکند تا انسان قدیم را اصلاح کند تا او بهتر رفتار کند. اما سیستم فیض میداند که انسان قدیم هرگز نمیتواند اصلاح شود. او باید بمیرد و برای ایماندار، انسان قدیم با عیسی بر روی صلیب میمیرد.
دو( مصلوبشدن انسان قدیم چیزی است که خدا در ما انجام داد. هیچکدام از ما انسان قدیم را به صلیب میخکوب نکردیم. عیسی آن را انجام داد، و به ما گفته شده که آن را انجامشده بدانیم. «چیزی در ما نیست که قادر باشد انسان قدیم را ضعیف و بیمار کند، چه برسد به اینکه او را به صلیب بکشد؛ خدا باید این کار را انجام دهد.» (لِنْسکی)
سه( به جای انسان قدیم، خدا به ایماندار یک انسان جدید میدهد، خودی که بهطور غریزی مطیع و موجب خشنودی خدا است؛ این جنبه از شخصیت ما هست که با مسیح در رستاخیز او برخاست. عهدجدید، انسان جدید را برای ما توصیف میکند.
· «انسان جدید، که آفریده شده است تا در پارسایی و قدّوسیت حقیقی، شبیه خدا باشد» (افسسیان ۲۴:۴).
· « انسانِ جدید، که در معرفتِ حقیقیْ هر آن نو میشود تا به صورت آفرینندۀ خویش درآید» (کولسیان ۱۰:۳).
د. آن انسانِ قدیم که ما بودیم، با او بر صلیب شد تا پیکرِ گناه درگذرد: خدا از مرگ ما در انسان قدیم، ذات گناه، استفاده میکند تا ما را از گناه آزاد سازد. انسان مرده دیگر بر ما اقتداری ندارد، بنابراین ما باید به یاد داشته باشیم و باور کنیم که انسان قدیم با او بر صلیب شد.
یک) دو جای دیگر در عهدجدید که به انسان قدیم اشاره میکند به ما یادآوری میکند که او زایل شده است و به ما میگویند که انسان قدیم را بهعنوان چیزی مرده و از بینرفته فرض کنیم (افسسیان ۲۲:۴ و کولسیان ۹:۳). اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، ما با انسان قدیم نمیجنگيم. ما بهراحتی آن را مرده حساب میکنيم.
دو) «شر همچون کنجکاو و غربیهای وارد میشود و آشوبی غمافزا در ما به پا میکند، ولی در ما بر تخت حکومت نمینشید، بلکه بیگانه میماند و انزجارآور است و حرمتی ندارد و سبب خوشی نمیشود. ما نسبت به قدرتِ حاکم گناه مردهایم.» (اسپرجن)
ه. تا پیکرِ گناه درگذرد: اگر انسان قدیم مرده است، چرا احساس کشش نسبت به گناه در درونمان داریم ؟ این حس از جسم میآید که متمایز از انسان قدیم است. توصیف دقیق جسم سخت است؛ برخی آن را «صفحهای که ذات انسان بر روی آن نمایش داده میشود» نامیدهاند. وجود درونی ما دارای خواستهها و انگیزهها و علایقی است؛ اینها در ذهن ما، در ارادۀ ما و در احساسات ما هستند. جسم چیزی است که این خواستههای درونی را ظاهر میکند.
یک) جسم در مبارزه بر ضد گناه مشکلساز است، چون توسط سه منبع و با مهارت تمام، عادت گناهآلود را آموخته است. ابتدا انسان قدیم، قبل از مصلوبشدن با مسیح آموزش میبیند و خود را بر تن هک میکند. دوم، نظام جهانی، در روح طغیانگر خود بر علیه خدا، میتواند تأثیری مداوم بر جسم داشته باشد. نهایتاً، شیطان به دنبال وسوسهکردن و اثرگذاشتن بر تن بهوسیلهٔ گناه است.
دو) با مرگ انسان قدیم، ما با جسم خود چه کار کنیم؟ خداوند ما را به مشارکت با او دعوت میکند تا بهطور فعال هر روز با جسم آنچه را که قبلاً با انسان قدیم انجام داده است، انجام دهد تا آن را به صلیب بکشد و نسبت به گناه بمیراند (غلاطیان ۲۴:۵). اما زمانی که ما اجازه میدهیم که جسم بهطور مداوم تحت تأثیر عادات گذشتۀ انسان قدیم، جهان و شیطان قرار گیرد، تمایل زیادی برای حرکت به سوی گناه خواهد داشت. اگر ما اجازه دهیم که انسان جدید درون ما ذهن، اراده و احساسات را کنترل کند، این جنگ شدت کمتری خواهد داشت.
و. دیگر گناه را بندگی نکنیم. چون آن که مرده است، از گناه آزاد شده است: بردهبودن ما به گناه فقط با مرگ شکسته میشود. در فیلم اسپارتاکوس (Spartacus) ساختۀ ۱۹۶۰، کرک داگلاس (Kirk Douglas) نقش بردۀ فراری، یعنی اسپارتاکوس را بازی کرد که رهبری یک شورش کوتاه مدت، اما گستردۀ بردهها در روم باستان را در دست داشت. در یک قسمت از فیلم، اسپارتاکوس میگوید: «مرگ تنها آزادیای است که یک برده میشناسد. به همین دلیل است که از آن نمیترسد.» ما از گناه آزاد میشويم، چون انسان قدیم با عيسی روی صليب مُرده است، حالا يک انسان جديد، يک انسان آزاد، زندگی میکند.
ز. چون مسیح از مردگان برخیزانیده شده است، دیگر هرگز نخواهد مرد و مرگ دیگر بر او تسلطی ندارد: از آن جايی که ما نسبت به گناه با عیسی مُرديم، مرگ ديگر بر ما تسلطی ندارد. انسان جدید نه تنها حیات دارد، بلکه از حیات جاویدان برخوردار است.
ح. در حیات کنونی خود برای خدا زندگی میکند: حیات جدیدی که به ما عطا میشود برای این داده نمیشود تا برای خودمان زندگی کنیم. با حیات جدید، ما برای خدا زندگی میکنیم. نسبت به گناه نمردیم، از آن آزاد نشدیم و حیات ابدی به ما داده نشد تا خشنود شویم، بلکه چنین شد تا برای خشنودکردن خدا زندگی کنیم.
یک) «اگر خدا به شما و من یک زندگی کاملاً جدید در مسیح داده است، چگونه آن زندگی جدید را میشود در شکل زندگی قدیم گذراند؟ آیا زندگی روحانی مانند زندگی جسمانی باشد؟ آیا به یاد دارید که بندۀ گناه بودید و با خون با ارزشی آزاد شدید، آیا میخواهید به بردگی سابق خود برگردید؟» (اسپرجن)
دو) این تغییر در زندگی کسی که تولد تازه مییابد بهعنوان یکی از ویژگیهای عهد جدید خدا درک و پیشبینی شد، جایی که دلهای تازه به ما خواهد داد و روح تازه به اندرون ما خواهد نهاد تا به فرایض او سالک شویم و احکام او را بهجا آوریم (حزقیال ۲۶:۳۶-۲۷).
سه) یازدهمین بند از چهل و دو بند آئیننامهٔ کلیسای انگلستان، این حقیقت را به زیبایی و با زبان قرن شانزدهم بیان میکند: «فیض مسیح یا روحالقدس بهواسطهٔ او، سپرده شد تا دل سنگی برداشته گردد و دلی گوشتین بخشیده.» خدا دل سنگی ما را بردارد و دلی نرم و گوشتین به ما بدهد.
۵. آیات (۱۱-۱۲) کاربرد عملی اصل مرگ و رستاخیز ما با عیسی.
به همینسان، شما نیز خود را نسبت به گناه مرده اِنگارید، امّا در مسیحْ عیسی نسبت به خدا، زنده. پس مگذارید گناه در بدنهای فانی شما فرمان براند تا امیال آن را اطاعت کنید.
الف. خود را نسبت به گناه مرده اِنگارید: انگاشتن یک کلمۀ حسابداری است. پولس به ما میگوید که انسان قدیم را برای همیشه مرده حساب کنیم. خدا هرگز از ما نخواست تا انسان قدیم را «مصلوب» کنیم، بلکه در عوض او را به دلیل یکیشدن ما با مرگ عیسی بر روی صلیب، مرده حساب کنیم.
ب. خود را نسبت به گناه مرده اِنگارید، امّا در مسیحْ عیسی نسبت به خدا، زنده: مرگ نسبت به گناه تنها یک طرف معادله است. انسان قدیم از بین رفته است، اما انسان جدید زنده هست (همانطور که در رومیان ۴:۶-۵ شرح داده شده است).
ج. مگذارید گناه در بدنهای فانی شما فرمان براند: این چیزی است که تنها میتوان به یک مسیحی گفت، به کسی که انسان قدیم را با مسیح مصلوب کرده است و در عیسی به او انسان جدیدی داده شده است. فقط به کسی که از گناه آزاد شده است میتوان گفت: «مگذارید گناه فرمان براند.»
یک) مسیحی، کسی است که واقعاً آزاد شده است. مرد یا زنی که هنوز مسیحی نشده است، آزاد است که گناه کند، اما بهخاطر حکمرانی انسان قدیم آزاد نیست که از گناه دست بردارد و در پارسایی زندگی کند.
دو) در عیسی مسیح، ما واقعاً آزاد هستیم و فرصت برای اطاعت از تمایل درست انسان جدید برای خشنودی خدا و جلالدادن او را داریم.
د. مگذارید گناه در بدنهای فانی شما فرمان براند: انسان قدیم مرده است و زندگی جدیدی -عاری از گناه- در عیسی شکل گرفته است. با این حال، بسیاری از مسیحیان هرگز این آزادی را تجربه نمیکنند. به دلیل بیایمانی، غرور یا جهل، بسیاری از مسیحیان هرگز در آزادیای که عیسی بهای آن را بر روی صلیب پرداخت کرد، زندگی نمیکنند.
یک) دی ال مودی (D. L. Moody) در پی جنگ داخلی آمریکا دربارۀ یک زن سیاهپوست مسن که در جنوب ساکن بود، صحبت میکرد. او که سابق برده بود، در مورد وضعیتش گیج شده بود و پرسید: «حالا من آزادم، یا نیستم؟ وقتی پيش ارباب سابقم میروم او میگوید که آزاد نیستم و وقتی پیش مردم میروم آنها میگویند که آزاد هستم و نمیدانم که آزاد هستم یا نه؟! بسیاری از مردم به من گفتند که آبراهام لینکلن یک اعلامیه امضا کرده است، اما ارباب سابقم میگوید که چنین کاری نکرده است و او حق چنین کاری را ندارد.»
دو) این دقیقاً همان جایی است که بسیاری از مسیحیان قرار دارند. آنها از نظر قانونی از بردۀ گناهبودن آزاد شدهاند.با این حال از آن حقیقت مطمئن نیستید. آیات بعد کمک عملی میکند در استفاده از آزادیای که عیسی به ما کرده است.
۶. آیات (۱۳-۱۴) چگونه از آزادی داده شده توسط عیسی استفاده کنیم.
اعضای بدن خود را تسلیم گناه نکنید تا ابزار شرارت باشند، بلکه همچون کسانی که از مرگ به زندگی بازگشتهاند، خود را تسلیم خدا کنید. و اعضای بدن خود را به او بسپارید تا ابزار پارسایی باشند. زیرا گناه بر شما فرمان نخواهد راند، چون زیر شریعت نیستید، بلکه زیر فیضید.
الف. اعضای بدن خود را تسلیم گناه نکنید تا ابزار شرارت باشند، بلکه همچون کسانی که از مرگ به زندگی بازگشتهاند، خود را تسلیم خدا کنید: یک فرد میتواند «رسماً» آزاد شود، با این حال هنوز در زندان باشد. اگر فردی سالها در زندان زندگی کند و پس از آن آزاد شود، اغلب باز هم مانند زندانی فکر میکند و عمل میکند. عادات آزادی هنوز در زندگیشان جاری نشده است. پولس در اینجا، نشان میدهد که چگونه روشهای آزادی را در زندگی مسیحی جاری کنیم.
یک) در قرن چهاردهم دو برادر برای حق حکومت بر قلمرویی که اکنون بلژیک است جنگیدند. نام برادر بزرگ راینالد بود، اما او معمولاً «کراسوس» نامیده میشد که لقبی لاتین به معنی «چربی» بود، چرا که بهطرز وحشتناکی چاق بود. پس از نبردی شدید، برادر کوچکتر راینالد، ادوارد، رهبری یک شورش موفق علیه او را بر عهده گرفت و عنوان دوک را به دست آورد. اما ادوارد به جای کشتن راینالد، یک زندان عجیب درست کرد. او اتاقی در قلعه داشت که در اطراف «کراسوس» ساخته شده بود، اتاقی که تنها یک در داشت. در قفل نبود، پنجرهها بسته نبودند و ادوارد به راینالد قول داد که هر زمان که بخواهد میتواند زمین و عنوانش را بازیابد. تنها کاری که بايد بکند اين است که اتاق را ترک کند. مانع آزادی در درها یا پنجرهها نبود، بلکه خود راینالد بود. با اضافه وزن زیاد، او نمیتوانست از طریق درب خارج شود مگر اینکه وزن طبیعی داشته باشد. تنها کاری که لازم بود انجام دهد رژیمگرفتن برای کاهش وزن بود، و سپس بیرونرفتن مانند یک مرد آزاد، و او تمام موقعیت قبل از زندان خود را نیز به دست میآورد. با این حال، برادر کوچکترش مدام سینیهایی از غذاهای خوشمزهای را برای او میفرستاد و تمایل راینالد به آزادبودن هرگز بر سر تمایلش به غذاخوردن برنده نشد. برخی دوک ادوارد را متهم میکردند که نسبت به برادر بزرگترش بیرحم است، اما او بهسادگی پاسخ میداد: «برادرم زندانی نیست. او هر زمانی که بخواهد میتواند آنجا را ترک کند.» اما راینالد ده سال در آن اتاق ماند، تا اینکه خود ادوارد در نبرد کشته شد.
دو) این داستان، تجربۀ بسیاری از مسیحیان را به دقت نشان میدهد. عیسی آنها را قانوناً برای همیشه آزاد کرد و آنها هر زمان که بخواهند میتوانند از گناه جدا شوند. اما از آنجا که آنها اشتهای جسمانی زیادی به گناه دارند، آنها یک زندگی پر از شکست، دلسردشدن و زندانیشدن را تجربه میکنند.
ب. اعضای بدن خود را تسلیم گناه نکنید تا ابزار شرارت باشند: این اولین نکته برای حرکت در مسیر آزادیای است که عیسی مسیح برای ما آورده است. ما نباید اعضای بدنمان را در خدمت گناه تسلیم کنیم. ترجمۀ «زندگی جدید» این ایده را بهخوبی توضیح میدهد: اجازه ندهید هیچ بخشی از بدن شما تبدیل به یک ابزار شرارت و انجام گناه شود.
یک) اعضای شما بخشهایی از بدن شما هستند -گوشها، لبها، چشمها، دستها، ذهن و… این ایده بسیار کاربردی است: «شما چشم دارید؛ آن را در خدمت گناه قرار ندهيد. گوش داريد؛ آنها را در خدمت گناه قرار ندهید.»
دو) ابزار بهتر است که سلاح ترجمه شود. اعضای بدن ما سلاحهایی در نبرد برای زندگی درست هستند. وقتی اعضای بدن ما برای پارسایی کار میکنند، آنها سلاحی برای خوبی هستند. هنگامی که به گناه تسلیم میشوند، آنها سلاحی برای شر هستند.
سه) نمونهای از این موضوع این است که چگونه خدا از دستهای داوود برای کشتن جولیات به جهت پارسایی استفاده کرد. بعدها گناه از چشمان داوود برای شرارت استفاده کرد هنگامی که نگاهش به بِتشبع افتاد.
ج. خود را تسلیم خدا کنید: این دومین کلید حرکت در مسیر آزادیای است که عیسی برای ما به ارمغان آورد. کافی نیست که سلاحها را از خدمت به گناه دور کنیم. آنها پس از آن باید به خدمت پارسایی درآیند و در هر جنگی طرف با سلاحهای برتر معمولاً برنده است.
یک) این ایده مشابه شیوهای است که کاهنان در عهدعتیق بدن خود را به خدا تقدیس میکردند. خون قربانی به گوش، به انگشت شست دست و بر روی انگشت شست پا مالیده میشد و نشان میداد که آن بخشهای بدن (و تمام قسمتهای دیگر) متعلق به خدا هستند و میبایست برای جلال او مورد استفاده قرار گیرند (خروج ۲۰:۲۹).
دو) ما خودمان را به خدا همچون کسانی که از مرگ به زندگی بازگشتهاند تقدیم میکنیم. در ابتدا این ایده وجود دارد که تمام ارتباط با زندگی قبلی -انسان قدیم- باید دور انداخته شود. آن زندگی مرده و از بين رفته است. دوم اینکه ایدۀ تعهد دارد، چون ما همه چیز را مدیون کسی هستیم که زندگی جدیدی به ما داده است!
د. گناه بر شما فرمان نخواهد راند: اسپرجن گفت که این کلمات به ما یک آزمون، یک وعده و یک تشویق میدهد.
یک) این آزمونی برای ادعای مسیحیبودن ما است. آیا خشم بر شما تسلط دارد؟ آیا در گوش شما وسوسه میکند؟ آیا طمع بر شما تسلط دارد؟ غرور چطور؟ آیا تنبلی بر شما تسلط دارد؟ اگر گناه بر ما تسلط داشته باشد، باید بهطور جدی بپرسیم که آیا واقعاً مسیحی شدهایم یا نه.
دو) این وعدۀ پیروزی است. نمیگوید که «گناه در ما حضور نخواهد داشت»، زیرا این تنها زمانی برآورده خواهد شد که ما در شکوه و جلال زنده شویم. اما این وعده میگوید که گناه بهخاطر کار بزرگی که عیسی در ما انجام داد وقتی تولد تازه بیابیم، بر ما تسلط نخواهد داشت.
سه) این تشویقی برای امیدواری و قدرت در نبرد با گناه است. خدا شما را محکوم به تحت سلطۀ گناهبودن، نکرده است. او شما را در عیسی آزاد کرده است. این دلگرمی برای آن مسیحیای است که علیه گناه مبارزه میکند، برای مسیحی جدید، و برای مرتدین.
ه. چون زیر شریعت نیستید، بلکه زیر فیضید: این مسیری است، یعنی وسیلهای است که با آن میتوانیم در این آزادی زندگی کنیم. هرگز در یک زندگی قانونی و عملکردگرای مسیحی اتفاق نخواهد افتاد. زمانی اتفاق خواهد افتاد که ما زیر شریعت نباشیم، بلکه زیر فیض باشیم.
یک) شریعت، استاندارد خدا را بهوضوح تعریف کرد و به ما نشان میدهد که چه زمانی از آن کوتاهی میکنیم. اما نمیتواند آزادی از گناهی که فیض فراهم میکند را ارائه دهد. به یاد داشته باشید که فیض از طریق پارسایی حکمرانی میکند (رومیان ۲۱:۵). فیض، و نه شریعت، آزادی و قدرت زندگی فراتر از گناه را فراهم میکند.
دو) این جمله دوباره نشان میدهد که یک زندگی واقعی تحت فیض یک زندگی پارسایی خواهد بود. فیض هيچوقت مجوز گناه نيست. «استفاده از فیض بهعنوان بهانهای برای گناه نشانهای است که شخص واقعاً تحت فیض نیست.» (بروس)
و. زیر شریعت نیستید، بلکه زیر فیضید: این راه دیگری برای توصیف تغییر شدید در زندگی کسی است که تولد تازه یافته است. برای انسان یهودی روزگار پولس، زندگی تحت شریعت همه چیز بود. شریعت راه تأیید خدا و حیات جاویدان بود. حالا، پولس نشان میدهد که در پرتو عهدجدید، ما تحت شریعت نیستیم، بلکه تحت فیض هستیم. کار او در زندگی ما همه چیز را تغییر داده است.
یک) پولس به سؤال خود در رومیان ۱:۶ پاسخ داده است. چرا ما همچنان به گناهکردن ادامه ندهيم تا فیض فراوان شود؟ چرا که وقتی نجات پیدا میکنیم، گناهانمان بخشیده میشود، فیض خدا به ما عطا میشود و ما به شدت تغییر میکنیم. انسان قدیم مرده است و انسان جدید زندگی میکند.
دو) با توجه به این تغییرات قابل توجه، مخلوق جدید در عیسی کاملاً با عادت گناه ناسازگار است. حالت تمایل به گناه برای یک مسیحی فقط میتواند موقتی باشد. همانطور که اسپرجن گفت: «فیضی که زندگی من را تغییر ندهد، نمیتواند روح من را نجات دهد.»
سه) یوحنا همین ایده را به شیوهای دیگر بیان میکند: «آن که در او میماند گناه [بهطور عادتی] نمیکند، امّا کسی که در گناه [بهطور عادتی] زندگی میکند، او را نه دیده و نه شناخته است… آن که از خدا مولود شده است گناه [بهطور عادتی] نمیکند، زیرا سرشت خدا در او میماند؛ پس او نمیتواند در گناه [بهطور عادتی] زندگی کند، چرا که از خدا مولود شده است» (اول یوحنا ۶:۳ و ۹:۳).
چهار) تغییرات در یک زمان پیش نمیآید و در یک زمان تمام جنبههای زندگی را پوشش نمیدهد، اما آنها وجود دارند و واقعی هستند و با گذر زمان در حال افزایش خواهند بود.
ز. تحت فیض: خدا ما را برای فیض «ایمن» کرد تا فیض او را دریافت کنیم؛ او ما را آزاد میکند و ما را تجهیز میکند تا در برابر او با پارسایی زندگی کنیم. هنگامی که نسبت به گناه میمیریم، غیر قابل تصور است به اعمال گناهآلود قبلی ادامه دهیم. هنگامی که کرم به پروانه تبدیل شود، پروانه هرگز روی درخت نمیخزد و رفتاری مانند کرم از خود نشان نمیدهد.
یک) «خدا طبیعت شما را با فیض خود به شکلی تغییر داده است که هنگامی که شما گناه میکنید مانند یک ماهی در خشکی میشوید، شما از جای خود خارج میشوید و مسیر طولانی برای رسیدن به حالت درست خواهید داشت. شما نمیتواند گناه کنيد، بهخاطر محبت خدا. گناهکار شاید گناه را سر بکشد، همچون گاوی تشنه که آب مینوشد، اما برای شما گناه باید به تلخی و شوری آب دریا باشد. شاید دست به حماقت بزنید و لذایذ دنیا را امتحان کنید، ولی لذتی برای شما نخواهند داشت.» (اسپرجن)
ایماندار تحت فیض و مشکل گناهان گاهبهگاه
۱. آیۀ (۱۵) سؤال جدیدی پرسیده میشود: آیا ما (گهگاه) میتوانیم گناه کنیم، چون تحت شریعت نیستیم بلکه تحت فیض هستیم؟
پس چه گوییم؟ آیا گناه کنیم چون زیر شریعت نیستیم، بلکه زیر فیضیم؟ هرگز!
الف. آیا گناه کنیم چون زیر شریعت نیستیم، بلکه زیر فیضیم: پولس ما را متقاعد کرده است که سبک زندگی عادتکردن به گناه با سبک زندگی کسی که فیض زندگی او را تغییر داده است، همخوانی ندارد. اما گناهان گاهبهگاه چطور؟ اگر ما تحت فیض هستیم و نه شریعت، آیا باید خیلی نگران گناهان گاهبهگاه باشیم؟
ب. آیا گناه کنیم: زمانِ فعلی که برای کلمهٔ گناه کنیم استفاده شده، مهم است (آئوریست معلوم: در زبان یونانی به زمان گذشتهٔ فعل اشاره دارد که در آن به اتمام یا بازهٔ زمانی عمل اشاره نشده است.) که نشان از بازی با گناه است، نه ادامهٔ گناه از روی عادت که در سؤال مطرحشده در رومیان ۱:۶ به آن اشاره شده است.
یک) «زمان فعل در آیۀ یک حال مشروط است که به عملی از روی عادت و پیوسته اشاره دارد. فعل در آیۀ پانزده گذشتهٔ آئوریست است که به یک عمل واحد اشاره دارد» (وست).
۲. آیات (۱۶-۱۷) اصول روحانی مورد نیاز برای پاسخدادن به سؤال
آیا نمیدانید که وقتی خود را همچون بندگانی فرمانبُردار تسلیم کسی میکنید، بندگان آن کس خواهید بود که او را فرمان میبرید، خواه بندۀ گناه، که منجر به مرگ میشود، خواه بندۀ اطاعت، که به پارسایی میانجامد؟ امّا خدا را شکر که هرچند پیشتر بندگان گناه بودید، لیکن به تمامی دل مطیع آن تعلیم گشتید که بدان سپرده شدید.
الف. وقتی خود را همچون بندگانی فرمانبردار تسلیم کسی میکنید، بندگان آن کس خواهید بود که او را فرمان میبرید: هر آنچه را که اطاعت کنید به بردۀ آن تبدیل میشوید. بهعنوان مثال، اگر بهطور مداوم از اشتهای خود اطاعت کنید، بردۀ آن میشوید. بنابراین ما در بردگی خود حق انتخاب داریم: خواه بندۀ گناه، که منجر به مرگ میشود، خواه بندۀ اطاعت، که به پارسایی میانجامد.
یک) در هر صورت، ما به هر حال به کسی خدمت خواهیم کرد. گزینهای دیگری برای زندگی بدون خدمت به گناه یا اطاعت برای ما وجود ندارد.
ب. پیشتر بندگان گناه بودید: پولس از فعل زمان گذشته استفاده کرد، زیرا ما از بردۀ گناهبودن آزاد شدهایم. او همچنین میگوید که ما با ایمان آزاد شدهایم که آن را دل مطیع توصیف میکند. ایمان در کلام خدا قرار دارد که بهعنوان آن تعلیم، توصیف میکند. در همۀ این گفتهها نکته روشن است: «شما ایمان خود را در خدا و کلام او به دست آوردی و حالا آزاد شدهای. حالا هر روز با آن آزادی زندگی کن.»
یک) همانطور که پیش از این در رومیان ۶ دیده شد، ما میتوانیم از نظر قانونی آزاد باشیم، اما هنوز مانند یک زندانی زندگی کنیم. پولس فرمان و تشویق سادهای برای مسیحیان دارد: چیزی باشید که هستید.
دو) اطاعت قلبی: این عبارت توصیف فوقالعادهای از ایمان است. نشان میدهد که ایمان از قلب میآید، نه از ذهن. نشان میدهد که ایمان منجر به اطاعت میشود، زیرا اگر واقعاً چیزی را باور کنیم، طبق آن باور عمل خواهیم کرد.
ج. آن تعلیم: این عبارت بخشی از یک تصویر زیباست. این قسمت در برخی از ترجمهها به «نوعی از تعلیم» یا «قالبی از تعلیم» برگردانده شده است. چنین عبارتی برای اشاره به قالبگیریِ فلز استفاده میشد. مقصود این است که خدا میخواهد به ما شکل دهد و ابتدا ما را به عمل روحالقدس و کلام خدا ذوب میکند و بعد ما را در قالب حقیقت خود میریزد تا آن نوع تعلیم ما را به شباهت او شکل دهد.
یک) آدام کلارک در مورد این نوع تعلیم (آن تعلیم) میگوید: «در اینجا مسیحیت با تصور قالبِ ریختهگری توصیف شده است که ماده در آن ریخته میشود و از چنین قالبی جلوهٔ عظیم آن ماده را حاصل میکنند. شکل این قالب، به شباهت خداست، قدوسیتی پارسا و حقیقی که بر جانهای آنها برای باور به انجیل و دریافت روحالقدس مُهر شده است. کلام… به ذوبکردن فلز اشاره دارد که هنگام ذوبشدن در آن قالب ریخته میشود و ممکن حس غرق شدن یا بریده شدن در قالب را القا کند، و از این رو این مجموعه کلمات را به صورت تحتاللفظی اینچنین میتوان ترجمه کرد: “در قالب تعلیمی که ریخته شدی.“ آنها تحت وعظ کلام ذوب گشته و بعد قادر به دریافت مُهر پاکی شدند.»
۳. آیۀ (۱۸) پس چرا گاهبهگاه گناه میکنید؟ در حالیکه که گناه ارباب نیست، و به او خدمت نمیکنیم.
شما با آزادشدن از گناه، بندگان پارسایی شدهاید.
الف. با آزاد شدن از گناه: آزاد شدن از گناه و بندۀ پارساییشدن چه معنایی دارد؟ یعنی گناه دیگر رئیس یا اربابتان نیست. حالا پارسایی رئيس توست، پس به جای گناه به پارسایی خدمت کن. این درست نیست که به خشنودکردن رئیس قدیمی خود فکر کنید وقتی شغل خود را عوض کردهاید.
ب. بندگان پارسایی: بندهشدن يعنی چه؟ یک بنده بیش از یک کارمند بود. دانشمند یونانی، کنت وست، به کلمۀ یونانی باستانی اشاره کرده که در اینجا استفاده شده و به معنی بندگی است و دارای این شروط میباشد:
· کسی که برده به دنیا میآید.
· کسی که خواستهٔ دیگری، خواستهٔ او را در بر میگیرد.
· کسی که به اربابش متصل است و این اتصال تنها با مرگ میشکند.
· کسی که در خدمت ارباب خود به منفعت خود بیاعتنا است.
یک( موارد زیر در رابطه با بندهبودن ما به گناه زمانی صادق بود:
· ما بهعنوان بندۀ گناه به دنیا آمدیم.
· خواستۀ ما ارجح دانسته نشد و در خود اسیر گناه ماندیم.
· اسارت ما به گناه آنقدر قوی بود که تنها مرگ -از نظر روحانی، مرگ با عیسی بر روی صلیب- میتوانست اسارت را بشکند.
· چنان بندۀ گناه ماندیم که علیرغم منفعت شخصی آن را به هر نحوی خدمت میکنیم، حتی وقتی که گناه سبب نابودی ما شود.
دو( اکنون موارد زیر در رابطه با بندهبودن ما به پارسایی صادق است:
· ما دوباره متولد میشویم، حالا بهعنوان بندۀ پارسایی.
· اکنون خواستۀ ما در خواستهٔ خدا ترکیب شده است. این ارادۀ او است که برای ما مهم است، نه خودمان.
· ما به عیسی مسیح با پیوندی که تنها مرگ میتواند آن را بشکند، پیوند خوردهایم، اما از آنجا که او بر مرگ پیروز شده است و به ما حیات ابدی داده است، آن پیوند هرگز شکسته نخواهد شد!
· ما در حال حاضر با ارادۀ خودمان خدمت به عیسی را به منافع شخصی خود ترجیح دادیم.
ج. آزادشدن از گناه: یعنی دیگر هیچوقت مجبور نیستیم، گناه کنیم. اگرچه گناه اجتنابناپذیر است -تا زمانی که جسم زمینی ما در جلال زنده شود- اما به این معنی نیست که خدا سیستمی را طراحی کرده است که ما باید گناه کنیم.
یک) بیگناهی کامل در این بدن خاکی یک توهم است. اول یوحنا ۸:۱ این را روشن میکند: «اگر بگوییم بَری از گناهیم، خود را فریب دادهایم و راستی در ما نیست.» با این حال میدانیم که در سایۀ قدرت عیسی میتوانیم در برابر وسوسههای بعدی مقاومت کنیم و این چیزی است که عیسی میخواهد ما به آن توجه کنیم.
دو) «به دلیل شکنندهبودن ذات بشر، مسیحیان هم گهگاه تسلیم طبیعت شیطانی و گناه میشوند. اما نکته اینجاست که خدا او را برگماشته و او نیازی به چنین کاری ندارد» (وست).
سه) مسخره است که به یک بنده بگوییم: «مانند بنده رفتار نکن»، اما میتوانید این را به کسی بگویید که آزاد شده است. عیسی مسیح به ما میگوید که دیگر همانند یک بندۀ گناه رفتار نکنیم. ما آزاد شدهایم؛ حالا باید مانند مردم آزاد فکر کنیم و زندگی کنیم.
۴. آیات (۱۹-۲۳) چگونه از بندهشدن خود خودداری کنیم؟
من به علت محدودیتهای بشریِ شما، این مطالب را در قالب تشبیهاتی بشری بیان میکنم: همانگونه که پیشتر اعضای بدن خود را به بندگی ناپاکی و شرارتِ روزافزون میسپردید، اکنون آنها را به بندگی پارسایی بسپارید که به قدّوسیت میانجامد. هنگامی که بندگان گناه بودید، از پارسایی آزاد بودید. در آن زمان، از انجام اعمالی که اکنون از آنها شرمسارید، چه ثمری بردید؟ نتیجۀ انجام آن اعمال، مرگ است! امّا حال که از گناه آزاد گشته و بندگان خدا شدهاید، ثمری که میبرید نیل به تقدّس است که به حیات جاویدان میانجامد. زیرا مزد گناه مرگ است، امّا عطای خدا حیات جاویدان در خداوند ما مسیحْ عیساست.
الف. من به علت محدودیتهای بشریِ شما، این مطالب را در قالب تشبیهاتی بشری بیان میکنم: پولس رسول بهخاطر استفاده از بردهداری بهعنوان تشبیه عذرخواهی کرد، زیرا بسیار تحقیرآمیز و فراگیر بود، و بهویژه به این دلیل که بسیاری از خوانندگان رومی او برده بودند. با این حال او میدانست که این یک تشبیه دقیق و معنیدار است.
ب. که پیشتر اعضای بدن خود را به بندگی ناپاکی و شرارتِ روزافزون میسپردید، اکنون آنها را به بندگی پارسایی بسپارید که به قدّوسیت میانجامد: پولس نکتهای را تکرار میکند که پیش از این مطرح شده بود. اول اینکه اعضای خود را به بندگی پارسایی بسپارید. اين يعنی اينکه ما نیازی نیست برای ارباب قبلی خود کار کنیم.
یک) میتوانید تصور کنيد؟ یک کار جدید، و در روز اولِ کار جدید وقت ناهار، کار را ترک کنید و به سر کار قدیمیتان بروید و از رئیس قدیمیتان بپرسید که از شما چه میخواهد انجام دهید. این کار اصلاً درست نيست!
ج. شرارتِ روزافزون: پولس یک اصل را توصیف میکند که در طبیعت انسان قرار گرفته است. شرارت منجر به شرارت بیشتر میشود. پارسایی منجر به قدوسیت میشود، یعنی پارسایی بيشتر. این امر قدرت پویای عادات ما و چگونگی حرکت ما در مسیری که در پیش داریم را توصیف میکند.
یک) به چهار درخت در یک ردیف فکر کنید: اولی یکساله، دومی پنجساله، سومی دهساله و آخرین درخت ۱۵ ساله است. بیرونکشیدن کدام درخت از زمین سختتر خواهد بود؟ بدیهی است که هر چه رفتار ما ریشهدارتر باشد، حذف آن سختتر است. این اصل هم برای خوبی و هم برای شر صادق است.
د. هنگامی که بندگان گناه بودید، از پارسایی آزاد بودید: نکتۀ مورد نظر پولس تقریباً طنزآمیز است. وقتی بردۀ گناه بودیم، بهنوعی آزاد بودیم، از پارسایی آزاد بودیم. يک مدل از آزادی!
ه. چه ثمری بردید؟ برای راه رفتن در مسیر پیروزی بر گناه باید درست به میوۀ گناه فکر کنیم. گفتن «نتیجۀ انجام آن اعمال، مرگ است» به این معنی است که محصول نهایی گناه، مرگ است که اصلاً جالب نیست. اما محصول نهایی پارسایی، زندگی جاویدان است.
یک) در زمان وسوسه، این حقایق میتوانند غیرواقعی به نظر برسند، بنابراین ما باید به کلام خدا تکیه کنیم. وقتی وسوسه میشویم، ایمان، ما را به یاد میوۀ تلخ گناه میاندازد، هرچند احساساتمان ممکن است آن میوۀ تلخ را فراموش کند.
و. نتیجۀ انجام آن اعمال، مرگ است: هنگامی که شما برای گناه کار میکنید، دستمزد شما مرگ است. هنگامی که ما به خدا خدمت میکنیم، ما هیچ دستمزدی دریافت نمیکنیم؛ اما او رایگان به ما بهترین بستۀ مزایای قابل تصور را میدهد.
یک) مزد گناه: «هر گناهکاری این ثمر را با خدمات طولانی، آسیبزننده و دردناک به دست میآورد. انسانها چه دردهايی را میپذیرند تا به جهنم بروند! دیر یا زود، به دام گناه میافتند؛ و عدالت الهی بدهکار آنها نمیماند اگر مزدی که مستحقش بودند را به آنها نمیدادند؟» (کلارک)
دو) پولس در پاسخ به سؤال خود در رومیان ۱۵:۶ توضیح داده است: بهعنوان ایمانداران، ما حق تغییر مالکیت داریم. یک مسیحی باید با گناه، حتی گاهبهگاه مبارزه کند، زیرا ما باید برای و زیر نظر ارباب جدیدمان کار کنیم. شایسته نیست که برای ارباب قديمی خود کار کنيم.