فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

اول سموئیل باب ۱۰ – مسح شائول به پادشاهی

 شائول به‌عنوان پادشاه اسرائیل مسح می‌شود.

 

۱. آیه (۱) سموئیل شائول را مسح می‌کند.

آنگاه سموئیل ظرف روغن را برگرفت و بر سر شائول ریخته، او را بوسید و گفت:«خداوند تو را مسح کرده تا بر قوم او اسرائیل حاکم باشی. تو بر قوم خداوند حکم خواهی راند و آنان را از دست دشمنان پیرامونشان نجات خواهی بخشید. و نشان اینکه خداوند تو را مسح کرده تا بر میراث او حاکم باشی این خواهد بود که…

الف. آنگاه سموئیل ظرف روغن را برگرفت و بر سر شائول ریخته: این مسح حقیقی شائول بود. واژه «مسح» به معنای «مالیدن» یا «پاشیدن بر روی» است که از یک محلول یا مایع روغنی استفاده می‌شود. هنگامی که سموئیل آن را بر سر او ریخت، شائول با روغن مسح شد.

یک) اما ایده مسح بسیار بزرگ‌تر است. آنچه بر سر و بدن شائول اتفاق افتاد تصویری بود از آنچه خدا از نظر روحانی در او انجام داد. روح‌القدس بر او ریخته شد، و او را برای کار پادشاهی بر اسرائیل تجهیز کرد.

دو) ما مسیحیان نیز  تحت عهدِ‌ جدید مسح داریم: اما شما مسحی از آن قدوس یافته‌اید (اول یوحنا ۲۰:۲). در عهدجدید، مسح به معنی پر شدن و برکت یافتن از روح‌القدس است. این دارایی مشترک همه مسیحیان  است، اما چیزی است که باید بتوانیم به آن بیشتر تسلیم و پاسخگو باشیم.

ب. او را بوسید: این نه تنها نشانه تبریک بود؛ همچنین نشانه حمایت شخصی سموئیل از شائول بود. مهم بود که پادشاه اسرائیل حمایت مرد خدا را احساس کند.

ج. خداوند تو را مسح کرده تا بر میراث او حاکم باشی: خدا شائول را مسح کرد و این مسح جنبه‌های زیادی داشت که به ویژه برای شائول به یاد ماندنی بود.

یک) این مسحی مخفیانه بود، زیرا هنوز وقت آن نرسیده بود که پادشاهی شائول  بر قوم آشکار شود. مسح ما مسیحیان نیز اغلب به همین شکل خصوصی انجام می‌شود، نه در یک مراسم پر زرق وبرق یا عمومی.

دو) این مسح به یاد ماندنی و آشکار بود، زیرا سر شائول با روغن خیس شده بود. مزمور ۲:۱۳۳ توصیف می‌کند که مسح می‌تواند باعث کثیفی باشد: «همچون روغن خوشبو بر سر است، که بر ریش فرود می‌آید؛که تا به یقۀ ردایش فرود می‌آید.» به‌عنوان یک مسیحی، باید قدرت و پری ما از روح‌القدس به یاد ماندنی و آشکار باشد. شائول می‌توانست به این رویداد نگاه کند و به یادآورد که خدا او را برای خدمتی خاص، به‌عنوان پادشاه اسرائیل، فراخوانده است.

د. تو بر قوم خداوند حکم خواهی راند: سموئیل به شائول یادآور شد که اسرائیل متعلق به خداوند است و آنها میراث او هستند. از این لحظه شائول کار مهمی برای انجام دادن داشت، زیرا خداوند او را به‌عنوان حاکم بر میراث خود قرار داد. شائول بايد سعي کند بهترين پادشاهي زمان خود باشد چون مراقبت از قومی را به عهده داشت که متعلق به یهوه خدا بودند.

۲. آیه (۲) سموئیل به شائول نشانه‌ای می‌‌دهد تا مسح او به‌عنوان پادشاه را تصدیق کند.

چون امروز از نزد من بروی، کنار مقبرۀ راحیل در قلمرو بِنیامین در صِلصَخ، به دو مرد برمی‌خوری. آنان به تو خواهند گفت: “الاغ‌هایی که به جستجوی‌شان رفته بودی، پیدا شده است. اکنون دیگر پدرت نه دلواپس آنها، بلکه دلواپس شماست و می‌پرسد: ’برای پسرم چه کنم؟‘‏”

الف. کنار مقبرۀ راحیل در قلمرو بِنیامین در صِلصَخ، به دو مرد برمی‌خوری: سموئیل کلام نبوتی خاصی را به شائول می‌گوید، که به کمک آن شائول می‌توانست مطمئن باشد که مسح او واقعاً از طرف خدا بوده است. اگر مردی کنار مقبرۀ راحیل وجود نداشت، یا اگر تنها یک مرد بود و نه دو نفر، آنگاه شائول می‌دانست که سموئیل واقعاً از طرف خدا صحبت نمی‌کند.

یک) با این حال، صرفاً از لحاظ نظری، می‌توانست سه مرد کنار مقبره راحیل باشند و نبوت همواره درست باشد. حتی اگر سه یا چهار یا پنج نفر باشند، باز می‌توان گفت دو مرد؛ اما چنانچه تنها یک مرد باشد، نمی‌توان گفت دو مرد وجود دارند. وقتی کلامی از طرف خداست، همیشه دقیقاً همان‌طور که خدا می‌گوید محقق می‌شود، اما نه همیشه دقیقاً همان‌طور که ما انتظار داریم.

ب. آنان به تو خواهند گفت: اگر مردان کنار مقبره راحیل در مورد پیدا شدن الاغ‌ها به شائول چیزی نمی‌گفتند شائول می‌فهمید که سموئیل نبی واقعی نیست. خدا این نشانه را به شائول داد تا به کار خداوند اعتماد کند.

یک) ما باید در طول مسیر نیز به تأیید خدا اعتماد کنیم. خدا نمی‌خواست شائول بعداً به خواندگی‌اش شک کند، بنابراین تأیید زیادی به او داد.

۳. آیات (۳-۴) سموئیل به شائول نشانه‌های دیگری نیز می‌دهد.

سپس از آنجا پیش‌تر رفته، به بلوطِ تابور خواهی رسید. آنجا به سه مرد برمی‌خوری که به حضور خدا به بِیت‌ئیل می‌روند. یکی از آنان سه بزغاله با خود می‌برد، دیگری سه قرص نان و سوّمی مَشکی شراب.  آنان تو را سلام گفته، دو قرص نان به تو خواهند داد که از دستشان خواهی پذیرفت.

الف. به بلوطِ تابور… آنجا به سه مرد… سه بزغاله… سه قرص نان… مَشکی شراب… آنان تو را سلام گفته،: باز هم سموئیل پیشگویی خاصی برای شائول می‌کند، بنابراین می‌توان آنها را به دقت بررسی کرد. خدا ممکن است جایی با کلمات مبهم و گسترده صحبت کند (مانند گفتن «اینجا کسی با سردرد وجود دارد» به ۵۰۰ نفر مخاطب)، اما این حرف‌ها نبوت برجسته‌ای را نشان نمی‌دهند.

ب. از دستشان خواهی پذیرفت: دریافت نان از دستان غریبه می‌تواند غیر‌معمول باشد. اما به‌عنوان پادشاه، شائول اغلب هدایایی دریافت خواهد کرد، در نتیجه، این راه خوبی برای تأیید مسح او به‌عنوان پادشاه بود.

یک) دو قرص نان هدیه عجیبی بود، اما «هر چقدر هدیه عجیب‌تر بود، برای تأیید عنایت خدا در امور شائول مناسب‌تر بود.» (پول)

۴. آیات (۵-۷) سموئیل نشانه سوم را نیز به شائول می‌گوید تا تأییدی بر کار خداوند باشد.

«پس از آن به جِبعَه‌اِلوهیم خواهی رسید که قراول فلسطینیان در آنجاست. هنگامی که به شهر رسیدی، به دسته‌ای از انبیا برمی‌خوری که از مکان بلند فرود می‌آیند و همراه با نوای چنگ و دف و نی و بربط که پیش رویشان نواخته می‌شود، نبوت می‌کنند. آنگاه روح خداوند بر تو وزیدن خواهد گرفت و با ایشان نبوت کرده، به مردی دیگر مبدل خواهی شد. چون این نشانه‌ها بر تو رخ نماید، هر چه دستت بیابد بکن زیرا خدا با توست.»

الف. به دسته‌ای از انبیا: آنها ظاهراً به دنبال خداوند بودند و او را در محل عبادت (مکان بلند) پرستش می‌کردند. نبوت کردن آنها لزوماً به معنی پیشگویی آینده نبود، بلکه همه آنها تحت الهام روح‌القدس صحبت می‌کردند.

یک) «اعضای گروه‌های نبوتی اغلب جوان بودند (دوم پادشاهان ۲۲:۵; ۴:۹)؛ آنها اغلب با هم زندگی می‌کردند (دوم پادشاهان ۱:۶-۲)، با هم غذا می‌خوردند (دوم پادشاهان ۳۸:۴) و با سخاوتمندی همنوعان اسرائیلی خود حمایت می‌شدند (دوم پادشاهان ۴۲:۴-۴۳) … سموئیل در مراحل اولیه راهنمایی و رهبریِ جنبشی بود، که ایلیا و الیشع بعدها ادامه دادند.» (یانگ‌بلاد)

ب. روح خداوند بر تو وزیدن خواهد گرفت: دریافت روح‌القدس، مسح واقعی بود. روغنی که روی سر شائول ریخته شد فقط تصویری از آن بود. یک بشکه روغن می‌توانست بر سر او ریخته شود، اما اگر روح خداوند بر او وزیدن نمی‌گرفت، هیچ معنایی نداشت.

یک) پول (Poole) اشاره می‌کند که عبارت بر او وزیدن خواهد گرفت در لغت به این معناست، «برای یک فصل بر شما خواهد ریخت یا هجوم خواهد آورد. بنابراین احتمالاً با «قرار گرفتن روح بر فرد» که در اعداد ۲۵:۱۱ و اشعیا ۲:۱۱ ذکر شده متفاوت است.»

ج. با ایشان نبوت کرده، به مردی دیگر مبدل خواهی شد: قبل از اين شائول اصلاً یک مرد روحاني نبود. بنابراین برای او نبوت کردن -صحبت کردن تحت الهام خدا- خواه پیش‌بینی آینده، خواه آگاه کردن دیگران و یا صحبت کردن با خدا، شواهدی واقعی بود که او را به مردی دیگر مبدل خواهد کرد.

یک) برای اینکه خدا از شائول به طور کامل استفاده کند او باید به مردی دیگر پر از روح خداوند تبدیل می‌شد.

د. چون این نشانه‌ها بر تو رخ نماید: خدا ترتیبی داد که هر یک از این سه رویداد نشانه‌ای برای شائول باشد. خدا هميشه مسح خود را تأييد مي‌کند.

۵. آیه (۸) شائول دستور می‌گیرد تا در جلجال منتظر سموئیل باشد.

«پیش از من به جِلجال برو و اینک من برای تقدیم قربانی‌های تمام‌سوز و ذبح قربانی‌های رفاقت نزدت خواهم آمد. هفت روز منتظر باش تا نزدت بیایم و آنچه را باید انجام دهی، به تو بگویم.»

الف. هفت روز منتظر باش: این دستوری مهم بود. با توجه به ماهیت مقامشان، پادشاهان منتظر کسی نمی‌مانند، بلکه دیگران منتظر‌شان می‌مانند. اما سموئیل به شائول فرمان داد که منتظر او باشد، زیرا نبی خدا اقتدار حقیقی‌تری نسبت به این پادشاه اسرائیل داشت. شائول باید می‌فهمید که با اینکه پادشاه بود به خداوند و نبی خداوند تسلیم باشد. صبر نکردن برای سموئیل، شائول را در مناسبتی در آینده به دردسر می‌اندازد.

۶. آیات (۹-۱۳) نشانه‌ها اتفاق می‌افتند.

چون شائول روی گردانید تا از نزد سموئیل برود، خدا او را دلی دیگر داد. و در آن روز تمامی این نشانه‌ها به وقوع پیوست. به جِبعَه که رسیدند، دسته‌ای از انبیا به شائول برخوردند، و روح خدا بر او وزیدن گرفت و او نیز در میان ایشان به نبوت کردن مشغول شد. و چون همۀ کسانی که او را از پیش می‌شناختند، دیدند که چگونه با انبیا نبوت می‌کند، از یکدیگر پرسیدند: «بر پسر قِیس چه واقع شده است؟ آیا شائول نیز از جملۀ انبیا است؟ »و مردی از حاضرین پاسخ داد: «و پدر آنان کیست؟» از این سبب این ضرب‌المثل شد که: «آیا شائول نیز از جملۀ انبیا است؟» و شائول پس از بازایستادن از نبوت، به مکان بلند رفت.»

الف. چون شائول روی گردانید تا از نزد سموئیل برود، خدا او را دلی دیگر داد: سموئیل نمی‌توانست دل دیگری به شائول بدهد. فقط روح خداوند می‌توانست این کار را انجام دهد. برای نشان دادن این موضوع، خدا این تغییر دل را به شائول اعطا نکرد تا اینکه از حضور سموئیل خارج شد. خدا می‌خواست که شائول به سموئیل احترام وحرمت بگذارد، اما هرگز نمی‌خواست نگاه او به جای خداوند به او باشد.

یک) خدا او را دلی دیگر داد: سموئیل آن را نداد. شائول نیز آن را به خود نداد. دل جدید هدیه‌ای از سوی خدا بود. ما همچنین می‌توانیم دلی دیگر از خداوند داشته باشیم، اما ما باید آن را از او دریافت کنیم. نمی‌توانیم دلی جدید از کسی به جز خدا دریافت کنیم و هرگز نمی‌توانیم دل جدیدی در شخص دیگری قرار دهیم.

ب. آیا شائول نیز از جملۀ انبیا است؟ این عبارت تبدیل به ضرب المثلی شد که حیرتی را توصیف می‌کند که کسی ناگهان بسیار مذهبی شده است. همان‌طور که بعضي‌ها مي‌گفتند او از جمله انبیا شده است؟ شائول مردی غیر‌‌روحانی بود که وقتی روح خداوند بر او آمد بسیار روحانی شد.

ج. و پدر آنان کیست؟ این سؤال چنین پرسیده شد: «منبع الهام بر انبیا کیست؟» اگر خدا منبع الهام آنها بود، عجیب نبود که خدا الهام‌بخش مردی دور از ذهن مانند شائول باشد.

د.  شائول پس از بازایستادن از نبوت، به مکان بلند رفت: شائول نبوت کرد بدون اینکه هرگز به‌عنوان نبی شناخته شود. این به ما نشان می‌دهد که هر کسی می‌تواند نبوت را به‌عنوان عطیه‌ای از روح‌القدس دریافت کند بدون اینکه واقعاً «نبی» باشد، به عبارتی عنوان یا اجازه این کار را داشته باشد.

۷. آیات (۱۴-۱۶) شائول این تجربه را از خانواده مخفی می‌کند.

و اما عموی شائول از شائول و خادمش پرسید: «کجا رفته بودید؟» او پاسخ داد: »به جستجوی الاغ‌ها رفته بودیم، اما چون دیدیم پیدا نمی‌شوند، نزد سموئیل رفتیم.» عموی شائول گفت: «تمنا اینکه مرا بگویی سموئیل به شما چه گفت؟» شائول پاسخ داد: «او به ما اطمینان داد که الاغ‌ها پیدا شده‌اند.» اما دربارۀ آنچه سموئیل در مورد موضوع پادشاهی گفته بود، به عموی خود هیچ نگفت.

الف.  کجا رفته بودید؟ این شاید سؤالی ساده و منطقی بود. يا شايد عموي شائول می‌خواست بداند چرا موهای شائول اینقدر روغنی است.

ب. دربارۀ آنچه سموئیل در مورد موضوع پادشاهی گفته بود، به عموی خود هیچ نگفت: عجیب به نظر می‌رسد که شائول آنچه را که تجربه کرده بود نگفت. شايد شائول عاقل بود و مي‌دانست که خداوند او را به‌عنوان پادشاه اسرائيل معرفی خواهد کرد. چه فایده‌ای داشت در اینکه بگوید: «من الان پادشاه هستم!» تا اینکه خداوند او را پادشاه اعلام کند؟ یا شاید شائول چیزی را تجربه کرد که بسیاری بعد از ملاقات عظیم با خداوند تجربه می‌کنند: حمله‌ای از دشمن، آنها را ترسو و بزدل می‌کند تا به دیگران بگویند خدا چه کرده است.

 شائول به‌عنوان پادشاه معرفی می‌شود.

۱. آیات (۱۹-۱۷) سخنان سموئیل با قوم قبل از انتصاب پادشاه.

باری، سموئیل قوم را با هم به حضور خداوند در مِصفَه فرا خواند و بدیشان گفت: «این است آنچه یهوه خدای اسرائیل می‌فرماید: «من اسرائیل را از مصر بیرون آوردم و شما را از دست مصریان و نیز از دست تمامی حکومت‌هایی که بر شما ستم می‌کردند، رهایی دادم.» ولی امروز شما خدای خود را که شما را از تمامی مصیبت‌ها و مشقت‌هایتان نجات می‌بخشد، رد کرده، بدو گفته‌اید: «نه، بلکه بر ما پادشاهی بگمار.» پس حال بر حسب قبایل و هزارهای خود در حضور خداوند حاضر شوید.

الف. من اسرائیل را از مصر بیرون آوردم: قبل از اینکه خدا پادشاه اسرائیل را منصوب کند، تمام کارهایی را که برایشان کرده بود به آنها یادآوری کرد. خدا به اسرائیل یادآوری کرد که او هنوز بیش از آن واجد شرایط پادشاهی آنها است و رد کردن او صرفاً به دلیل اعمال آنها بود، نه نقصی از جانب خداوند.

ب. امروز شما خدای خود را که شما را از تمامی مصیبت‌ها و مشقت‌هایتان نجات می‌بخشد، رد کرده: سخنان خداوند از طریق سموئیل، به اسرائیل یادآور شد که چگونه رد او توسط آنها چقدر نامعقول است. رد کردن کسي که شما را از تمامی مصیبت‌ها و مشقت‌هایتان نجات می‌بخشد، منطقي نيست.

۲. آیات (۲۰-۲۱ قسمت اول) شائول با قرعه انتخاب می‌شود.

چون سموئیل تمامی قبایل اسرائیل را پیش آورد، قبیلۀ بِنیامین برگزیده شد. آنگاه قبیلۀ بِنیامین را طایفه به طایفه پیش آورد، و طایفۀ مَطری برگزیده شد. و سپس شائول پسر قِیس برگزیده شد. ولی چون او را جُستند، نیافتند.

الف. شائول پسر قِیس برگزیده شد: شائول از قبل پادشاه مسح شده اسرائیل بود. اما خدا این کار را کرد تا به تمام قوم نشان دهد که شائول انتخاب درستی است. این نشان داد که خدا شائول را انتخاب کرده بود و نه هیچ انسانی.

ب. برگزیده شد: گفتن این موضوع مهم است که شائول به‌خاطر  انتخاب با قرعه پادشاه نشده بود. در عوض او به‌خاطر کلام خدا به سموئیل نبی به‌عنوان پادشاه برگزیده شد. انتخاب با قرعه به‌وضوح کلام خداوند از طریق سموئیل را تأیید کرد.

۳. آیات (۲۱ قسمت دوم-۲۴) پادشاهی شائول آشکار می‌شود.

ولی چون او را جُستند، نیافتند. بنابراین دیگر بار از خداوند سؤال کردند که: «آیا آن مرد تا کنون بدین‌جا رسیده است؟» خداوند گفت: «اینک خود را میان اسباب‌ها پنهان کرده است.» پس دویدند و او را از آنجا آوردند. و چون شائول در میان قوم ایستاد، سر و گردنی از دیگران بلندتر بود. و سموئیل به تمامی قوم گفت: «آیا مردی را که خداوند برگزیده است، می‌بینید؟ در میان تمامی قوم کسی همانند او نیست.» و تمامی قوم فریاد برآوردند: «زنده باد پادشاه!»

الف. خود را میان اسباب‌ها پنهان کرده است: در اینجا شائول خجالت و فروتنی درستی از خود نشان داد. او مشتاقانه منتظر «مرکز توجه» بودن در برابر قوم نبود؛ به نظر مي‌رسید او ترسیده بود. شائول به‌خاطر جاه‌طلبی شخصی یا ارضای یک میل پادشاه نشد.

یک) اسپرجن، در خطبه خود پنهان در میان اسباب، نشان داد که چگونه ایمانداران و بی‌ایمانان هر دو برای اجتناب از پادشاه شدن پنهان شدند: «ممکن است برخی از شما که در اینجا حاضر هستید، دقیقاً همان کاری که شائول انجام دهید، البته شما این کار را احمقانه‌تر از او انجام می‌دهید. او این کار را کرد تا از تاج و تخت دنیوی پنهان شود، اما شما از یک تاج آسمانی پنهان می‌شوید.» (اسپرجن)

ب. چون شائول در میان قوم ایستاد، سر و گردنی از دیگران بلندتر بود: توصیف خصوصیات فیزیکی شائول نشان داد که او دقیقاً همان کسی است که مردم می‌خواستند، پادشاهی که در نظر قوم‌های دیگر خوب به نظر می‌رسید. خدا به آنها «پادشاهی از دل قرعه‌‌ها» داد.

ج. زنده باد پادشاه: اسرائیل در اشتیاق داشتن تصویر و مراسم باشکوه یک پادشاه انسانی، مدت‌ها منتظر بود تا این کلمات را فریاد بزند. آنها مي‌دانستند که دیگر ملت‌ها مراسم سلطنتی دارند. اکنون آنها هم به چنین خواسته‌ای رسیدند.

د. مردی را که خداوند برگزیده است، می‌بینید؟ در میان تمامی قوم کسی همانند او نیست: سموئیل شاید این را با لحنی طعنه‌آمیز گفته باشد. او می‌خواست قوم پادشاه را ببینند، در ظاهر، پادشاه بزرگی به نظر می‌رسید. اما از صحبت‌های طولانی او با شائول (اول سموئیل ۲۵:۹-۲۶) سموئیل احتمالاً او را به اندازه کافی شناخته بود و منظور دیگری داشت وقتی گفت، در میان تمامی قوم کسی همانند او نیست.

۴. آیات (۲۵-۲۷) پادشاهی تأسیس می‌شود.

آنگاه سموئیل قواعد پادشاهی را برای قوم شرح داد و آنها را در کتابی نوشته، در حضور خداوند نهاد. سپس تمامی قوم را مرخص کرد تا هر کس به خانۀ خود رود. شائول نیز به خانه‌اش در جِبعَه بازگشت و به همراه او مردان دلاوری که خداوند دلشان را برانگیخته بود نیز رفتند. ولی برخی از افراد فرومایه گفتند: «چگونه این مرد می‌تواند ما را نجات دهد؟» پس او را خوار شمردند و هدیه‌ای برایش نیاوردند. اما شائول هیچ نگفت.

الف. سموئیل قواعد پادشاهی را برای قوم شرح داد: سموئیل دستورالعمل‌های خدا را هم برای حاکمان و هم برای مردم تعلیم داد، که احتمالاً از تثنیه ۱۴:۱۷-۲۰ استفاده کرد.

ب. آنها را در کتابی نوشته، در حضور خداوند نهاد: به نظر نمی‌رسد که این کتاب سموئیل در هیچ یک از کتاب‌های کتاب‌مقدس موجود نباشد. این به این معنا نیست که در کتاب‌مقدس ما قسمتی گمشده وجود دارد. این تنها به این معنی است که خدا نمی‌خواست این کتاب در کلام ابدی خود او حفظ شود.

ج. شائول نیز به خانه‌اش در جِبعَه بازگشت: در آن زمان هیچ کاخ و پایتختی وجود نداشت. بنابراین شائول به‌سادگی با مردان دلاوری (رهبران آینده او) که او را همراهی می‌کردند به خانه خود برگشت.

یک) خدا شائول را فرا خواند تا پادشاه باشد و قوم را رهبري کند. با این حال، این کاری نبود که بتواند به تنهایی انجام دهد. او به مردان دلاوری در اطرافش نیاز داشت، مردانی که خداوند دلشان را برانگیخته بود.

د. او را خوار شمردند و هدیه‌ای برایش نیاوردند. اما شائول هیچ نگفت: هنوز همه اسرائیل از شائول حمایت نمی‌کردند. از آنجا که آنها تا به حال پادشاه نداشتند، بعید بود که  بتوانند هر کسی را که تمام قوم انتخاب کند بلافاصله حمایت کنند. شائول به این موضوع با درایت واکنش نشان داد (او هیچ نگفت). در این مرحله رهبر بی‌درایت و ناامن ممکن است دستور «سرکوب» هر گونه مخالفتی را بدهد و یا به‌راحتی آنها را دشمن بنامد. شائول این کار را نکرد و فهمید که ممکن است مدتی طول بکشد تا اعتماد آنها را جلب کند.

یک) «در عبری، همان‌طور که در حاشیه ذکر شده، این امر جالب‌تر بیان شده است. انگار کر شده بود و وانمود مي‌کرد که حرف‌های آنها را نمی‌شنود. او می‌شنید، هر کلمه‌ای به اعماق روحش زخم می‌زد، اما به گونه‌ای رفتار می‌کرد انگار ناشنواست. این امر بر قدرت قابل توجهی در توانایی فرد برای ناشنوا ماندن در برابر تهمت، تحقیر، و سخنان ناخوشایند تأکید می‌کند و با آنها به گونه‌ای برخورد می‌کند که گویی نشنیده است، این قدرت به شخص اجازه می‌دهد تا از قضاوت انسانی به خدا روی بیاورد، و احقاق حق خود را به او بسپارد و باور داشته باشد که خداوند در نهایت فرصتی برای نشان دادن ماهیت واقعی روح او فراهم خواهد کرد.» (مایر)

دو)  از اينجا مي‌فهمیم که شائول با وعده بزرگي شروع کرد. او:

·       انتخاب شده و مسح شده از سوی خدا بود.

·       پر از روح‌القدس.

·       حمایت شده توسط مرد بزرگ خدا بود.

·       هدایای مناسبی برای پادشاهی دریافت کرده بود.

·       مشتاقانه توسط اکثریت قوم حمایت شده بود.

·       با مردانی دلاور احاطه شده بود، مردانی که خدا قلب آنها را لمس کرده بود.

·       به قدر کافی حکیم بود که هر شکاک و یا منتقدی را دشمن نمی‌دانست.

سه)  با وجود تمام این مزایای بزرگ، شائول سرانجام خوبی نداشت. او باید انتخاب می‌کرد که در مسیر مزایایی که خدا به او داده قدم بردارد و انتخاب کند که راه خودش را نرود. بقیه کتاب اول سموئیل نشان می‌دهد که شائول چگونه انتخابی کرده است.