فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

اول سموئیل باب ۲۵ – داوود، نابال و ابیجایل

 خشم داوود بر نابال.

 

۱. آیه (۱) درگذشت سموئیل، نبی و داور بزرگ اسرائیل.

سموئیل چشم از جهان فرو بست. پس تمامی اسرائیل گرد آمده، برایش ماتم گرفتند، و او را در خانه‌اش در رامَه به خاک سپردند. آنگاه داوود برخاسته، به بیابان فاران فرود آمد.

الف. سموئیل چشم از جهان فرو بست: این مرد بزرگ که زندگی خود را وقف خداوند کرده بود و از کودکی به او خدمت می‌کرد چشم از جهان فرو بست. با اینکه مرد بسیار دینداری بود، اما این امر او را از مرگ زمینی نجات نداد زیرا او هنوز هم از نوادگان آدم بود. اما کار خدا در اسرائیل زمانی که سموئیل درگذشت به پایان نرسید. کار خدا هرگز تنها به یک فرد بستگی ندارد.

یک) اگر چنین نوشته شد، «سموئیل چشم از جهان فرو بست»، همچنین نوشته شد، «و داوود برخاست». کار خدا ممکن است با یک نفر آغاز شود، اما هرگز با یک نفر به پایان نمی‌رسد. خدا هر‌ طور که بخواهد کارش را ادامه می‌دهد و آن را حفظ می‌کند.

ب. پس تمامی اسرائیل گرد آمده، برایش ماتم گرفتند: به نظر می‌رسید سموئیل در طول زندگی خود مورد ارج و احترام بنی‌اسرائیل قرار نگرفته بود (اول سموئیل ۱:۸-۷) اما دست کم در هنگام مرگ مورد تکریم قرار گرفت.

یک) میراث سموئیل به شیوه‌ای قابل توجه باقی ماند. اول تواریخ ۲۲:۹ نشان می‌دهد او لاویان را برای خدمت در خانه خداوند که توسط داوود و سلیمان تکمیل شد سازماندهی کرده بود. اول تواریخ  ۲۷:۲۶-۲۸ می‌گوید سموئیل شروع به جمع‌آوری خزانه ارزشمندی برای ساخت معبد در روزگار سلیمان کرد. دوم تواریخ ۱۸:۳۵ گزارش می‌دهد که سموئیل یاد عید فصح و نجات بزرگ بنی‌اسرائیل را زنده نگه داشته بود. مزمور ۶:۹۹ و ارمیا ۱:۱۵ سموئیل را به‌عنوان مردی با قدرت بالای شفاعت معرفی می‌کنند. عبرانیان ۳۲:۱۱ سموئیل را در میان «قهرمانانِ ایمان» خدا قرار می‌دهد.

۲. آیات (۲-۳) مردی به نام نابال، خصوصیات اخلاقی او و همسرش.

در مَعون مردی می‌زیست که کسب و کارش در کَرمِل بود. او بسیار دولتمند بود و سه هزار گوسفند و هزار بز داشت. آن مرد در کَرمِل به پشم‌چینی گوسفندانش مشغول بود. نام او نابال بود و نام زنش اَبیجایِل. اَبیجایِل زنی فهمیده و زیبا بود، اما شوهرش که از خاندان کالیب بود، مردی بود تندخو و بدرفتار.

الف. او بسیار دولتمند بود: اولین چیزی که در مورد این مرد می‌فهمیم محل زندگی او است (معون، کسب و کارش در کَرمِل) و اینکه او مردی بسیار دولتمند بود (سه هزار گوسفند و هزار بز).

یک) چهار نوع ثروت وجود دارد: دارایی (آنچه دارید)، اعمال (آنچه انجام می‌دهید)، دانش (آنچه می‌دانید) و شخصیت (آنچه هستید). نابال مرد بسیار ثروتمندی بود، اما تنها به‌خاطر آنچه داشت ثروتمند بود. او پايين‌ترين نوع ثروت را داشت.

ب. آن مرد در کَرمِل به پشم‌چینی گوسفندانش مشغول بود: «زمان برداشت»، زمان پشم‌چینیِ گله‌داران بود. این فصل معمولاً با جشن و مهمان‌نوازی سخاوتمندانه نسبت به دیگران همراه بود.

یک) پشم‌چینی به‌طور سنتی با مهمانی دادن برگزار می‌شد. غذا به مقدار کافی بود و به دیگران نیز بخشیده می‌شد.» (بالدوین)

ج. نام او نابال بود: این نشانه دیگری از شخصیت فرومایه اوست، زیرا نام نابال به معنای احمق است. نام‌های اسرائیل باستان اغلب با شخصیت فرد ارتباط داشت. ما نمی‌دانیم که آیا نام نابال به این فرد از ابتدا داده شده بود، یا او بعداً به این نام شناخته شد، اما قطعاً مناسب این نام بود.

یک) این واقعیت که او از خاندان کالیب بود نیز می‌تواند توصیف ناخوشایندی از نابال باشد زیرا کالیب به معنای «سگ» است و بودن از خاندان سگ به هیچ‌وجه تعریف محسوب نمی‌شود. «همان‌طور که کلمه کالیب دلالت بر یک سگ دارد، ترجمه هفتادتنان (Septuagint) آن را همچون مردی مانند سگ‌ معنی و به این صورت ترجمه کرده است… او مردی سگ‌مانند بود. زود‌خشم مانند سگ بود. در زبان‌های سریانی و عربی نیز به همین معنی است.» (کلارک)

د. اَبیجایِل زنی فهمیده و زیبا بود: همسر نابال زیبا و  فهمیده بود، نقطه مقابل خود نابال. کتاب‌مقدس از ابیجایل تعریف چشمگیری می‌کند زمانی که می‌گوید او از ظاهری زیبا برخوردار بود، زیرا تنها زن دیگری که این عبارت عبری برای او استفاده شد راحیل (پیدایش ۱۷:۲۹) و استر (استر ۷:۲) بود.

یک) چطور چنین زنی با مردي مثل نابال جور شد؟ جواب این سؤال را می‌توان در ازدواج‌های ترتیب‌یافته آن زمان دانست. اما در روزگار ما ابیجایل‌های زیادی هستند که در این موقعیت قرار دارند، نه به این دلیل که ازدواج ‌اجباری کرده‌اند، بلکه به این دلیل که آن مرد را خود انتخاب کرده‌اند. «جالب است که ابیجایل‌های زیادی هستند که با نابال‌ها ازدواج می‌کنند. زنان خداترس، لطیف و با ظرافت طبع، خوش‌فکر و پایبند به آرمان‌های خود، در اتحادی گسست‌ناپذیر با مردانی قرار می‌گیرند که نمی‌توانند نزدیکی واقعی با آنها داشته باشند، یا حتی تنفری بی‌حد و حصر نسبت به آنها دارند.» (مایر)

دو) «به شیوه ای دلسوزانه و در عین حال قاطعانه، اجازه دهید بگویم که اگر در چنین موقعیتی قرار گرفتید، توسل به راه‌های قانونی برای پایان دادن به رابطه توجیهی نیست. شاید، در حکمت خدا، این آزمایش برای فروتنی شما و شهادتی برای شریک زندگی شما باشد. توصیه کتاب‌مقدس این است که ثابت قدم بمانید. شاید روزی فرصتی برای شما پیش آید همان‌طور که برای ابیجایل فراهم شد، اما تا آن زمان، این وظیفه شماست تا بر لطف و قدرت خداوند تکیه کنید تا شما را تقویت و پاک نگه دارد.» (ردپث)

۳. آیات (۹-۴) داوود از نابال به‌خاطر خدمات ارزشمندی که کرده بود تقاضای جبران می‌کند.

داوود در بیابان شنید که نابال به پشم‌چینی‌گوسفندان خویش مشغول است. پس ده مرد جوان با این دستور روانه کرد: «به کَرمِل برآیید و نزد نابال رفته، از جانب من برای او سلامتی بطلبید. به او بگویید: ‘عمرت دراز باد! سلامتی بر تو، بر خاندان تو و بر تمامی اموالت باد! شنیده‌ام که زمان پشم‌چینی است. زمانی که چوپانان تو نزد ما بودند، با ایشان بدرفتاری نکردیم، و در تمام مدتی که در کَرمِل به سر می‌بردند، از اموالشان چیزی گم نشد. از خادمان خود بپرس و تو را خواهند گفت. پس حال که در روز عید نزدت آمده‌ایم، بر خادمان من نظر لطف افکن و مرحمت فرموده، هر چه دم دست داری به خدمتگزارانت و به پسرت داوود عطا فرما.’» پس چون خادمان داوود رسیدند، تمامی این سخنان را به نام داوود به نابال بازگفتند و سپس منتظر ماندند.

الف. بر خادمان من نظر لطف افکن و مرحمت فرموده، هر چه دم دست داری به خدمتگزارانت و به پسرت داوود عطا فرما: داوود این درخواست را به این دلیل مطرح کرد که خدمت ارزشمندی برای نابال انجام داده بود و از گله‌هایش در زمان حملات مکرر فلسطینی‌ها محافظت کرد. اگرچه ممکن است به اصطلاح امروزی «باج‌گیری» به نظر برسد، اما به هیچ‌وجه این‌گونه نبود. او خدمتی شایسته و ارزشمند برای نابال انجام داد و انتظار داشت جبران شود.

ب. نابال به پشم‌چینی‌گوسفندان خویش مشغول است: این بدان معنی است که داوود تا زمان مناسب صبر کرد تا برای جبران خدمتش درخواستی بکند. داوود مدت‌ها از چوپانان و گله‌های نابال محافظت می‌کرد، اما انتظار جبران آن را نداشت تا اینکه نابال در زمان «پشم‌چینی» گوسفندان سودی به دست آورد.

ج. ده مرد جوان با این دستور روانه کرد: این جمله نشان می‌دهد که داوود این درخواست را مؤدبانه مطرح کرده است. او این کار را از طریق پیام‌رسان‌ها انجام داد تا نابال مرعوب نشود. پیام‌رسان‌ها را با سلامی پر از گرمی و مهربانی (سلامتی بر تو) فرستاد، بنابراین نابال جایی برای ترس و ارعاب نداشت.

د. زمانی که چوپانان تو نزد ما بودند… از اموالشان چیزی گم نشد… از خادمان خود بپرس و تو را خواهند گفت: این جمله نشان می‌دهد که داوود این درخواست را به‌درستی، با دقت و صبورانه از نابال کرد و برای خدماتش یک رسید دسته‌بندی شده ارائه داد.

ه. حال که در روز عید نزدت آمده‌ایم: داوود مؤدبانه سنت‌ بخشندگی در دوره برداشت و پشم‌چینی گوسفندان را به نابال یادآوری کرد.

و. هر چه دم دست داری به خدمتگزارانت و به پسرت داوود عطا فرما: داوود هیچ پرداخت خاصی از نابال مطالبه نکرد و یا مبلغی تعیین نکرد، او همه چیز را به سخاوت نابال واگذار کرد. سپس پیام‌رسان‌های داوود منتظر پاسخ شدند.

۴. آیات (۱۰-۱۲) پاسخ نابال به درخواست داوود.

نابال به خادمان داوود گفت: «داوود کیست و پسر یَسا چه کسی است؟ این روزها چه بسیارند خادمانی که از نزد سروران خویش می‌گریزند! آیا باید نان و آبِ خود و گوشتی را که برای پشم‌چینانم ذبح کرده‌ام گرفته، به کسانی بدهم که نمی‌دانم از کجا آمده‌اند؟» پس خادمان داوود بازگشته، تمامی این سخنان را به وی بازگفتند.

الف. داوود کیست و پسر یَسا چه کسی است؟ این‌گونه نبود که نابال نداند داوود کیست، زیرا داوود در سراسر اسرائیل مشهور بود (اول سموئیل ۵:۱۸-۷). نابال این را به‌عنوان توهین مستقیم به داوود گفت، می‌دانست او کیست اما از پذیرش او خودداری کرد. نابال به شیوه امروزی صحبت کردن ما گفت: «فکر می‌کند کیست؟»

ب. این روزها چه بسیارند خادمانی که از نزد سروران خویش می‌گریزند: نابال با توهین بیشتر گفت که داوود تنها خادمی فراری است. این کاملاً نادرست بود زیرا داوود مدام (هر چند نه کاملاً) زمانی که توسط شائول مورد حمله قرار می‌گرفت، با درایت رفتار می‌کرد.

ج. باید نان و آبِ خود و گوشتی را که برای پشم‌چینانم ذبح کرده‌ام گرفته، به کسانی بدهم: نابال نشان داد که چه مرد خسیسی است. او همه چیز را از دید خود، به جای خداوند، نگاه کرد. سخاوت واقعی و کتاب‌مقدسی نمی‌گوید، «این مال من است و من آن را با شما شریک می‌شوم.» بلکه می‌گوید، «هر چه که دارم متعلق به خداوند است پس شما هم می‌توانید در مقداری از آن شریک شوید.»

۵. آیه (۱۳) پاسخ داوود به رفتار نابال.

آنگاه داوود به مردان خود گفت: «همگی شمشیرهایتان را بربندید!» پس آنان شمشیرهایشان را بربستند و داوود نیز شمشیر خود را بربست. در حدود چهارصد مرد از پی داوود رفتند، و دویست تن نیز نزد اسباب‌ها ماندند.

الف. داوود به مردان خود گفت: «همگی شمشیرهایتان را بربندید!»: داوود پاسخ نابال را دقیقاً همان‌طور که نابال می‌خواست شنیده شود، شنید: با توهین بسیار. اما نابال با مرد ضعیف و بی‌اعتباری سر و کار نداشت؛ داوود سرباز و جنگجوی بزرگی بود. داوود به شیوه امروزی می‌توانست به افرادش بگوید: «تنفگ‌ها را آماده کنید!» او در یک فیلم وسترن می‌توانست بگوید: «سوار شید، بچه‌ها!» داوود آماده جنگ بود.

یک) اين لحظه افتخار‌آمیزی برای داوود نيست. او آن‌طوري که خداوند از او می‌خواست به توهين يا حتي به يک حمله جواب بدهد، پاسخ نمی‌دهد. خدا از ما می‌خواهد توهین را با محبت و مهربانی پاسخ دهیم و شررات آنها را با نیکویی جواب دهیم. این اصلی است که باید رعایت کنیم، همان‌گونه که عیسی حکم کرده است: «اگر کسی به گونۀ راست تو سیلی زند، گونۀ دیگر را نیز به سوی او بگردان.» (متی ۳۹:۵)

دو) داوود همان مهربانی و شکیبایی‌ را که به شائول نشان داد به نابال نشان نداد. درست در فصل قبل، داوود از جان شائول گذشت هنگامی که شائول نه تنها به داوود توهین کرد، بلکه در واقع به او حمله کرد و سعی کرد او را بکشد. داوود توانست با شائول مهربان و شکیبا باشد، اما به نظر می‌رسد انجام این کار نسبت به کسی که به نظرش هم‌سطح و یا پایین‌تر از او قرار داشت، سخت‌تر بود. اغلب، این محک واقعی شخصیت ما است -اینکه چگونه با مافوق خود رفتار می‌کنیم مهم نیست، بلکه نحوه رفتار ما با کسی که هم‌سطح یا زیر‌دست ما قرار دارد چگونه است.

ب. در حدود چهارصد مرد از پی داوود رفتند: داوودصرفاً براي تذکر دادن به نزد نابال نمي‌رفت، بلکه براي از بين بردنش می‌رفت. به همین دلیل است که او خود و افرادش را مسلح کرد و به همین دلیل برخی از افرادش را پشت سر گذاشت تا مراقب اسباب‌ها باشند و به‌عنوان نیروهای کمکی خدمت کنند.

 ابیجایل بین داوود و نابال میانجی‌گری می‌کند.

۱. آیات (۱۴-۱۷) ابیجایل از نحوه رفتار نابال نسبت به داوود آگاه می‌شود.

اما یکی از خادمان به اَبیجایِل، همسر نابال گفت: «اینک داوود قاصدانی از بیابان فرستاد تا به سرورمان سلام رسانند، اما او بدیشان اهانت کرد. حال آنکه آن مردان به ما احسان فراوان کردند. هیچ آزاری به ما نرساندند و در تمامی روزهایی که در صحرا در کنار آنان آمد و شد می‌کردیم، از اموالمان چیزی گم نشد .آنان در تمام مدتی که در کنارشان از گوسفندان مراقبت می‌کردیم، شب و روز برای ما همچون حصار بودند. پس حال تدبیر کرده، ببین چه می‌توانی کرد، زیرا مصیبت بر سرور ما و بر همۀ خاندانش مقدر است، و خود او چنان فرومایه است که نمی‌توان با او سخن گفت.

الف. او بدیشان اهانت کرد: یکی از خادمان که شاهد پاسخ نابال به مردان داوود بود به ابیجایل همسر نابال گفت که نابال به مردان داوود و خود داوود اهانت کرد. این لغت به معنی «رفتار با زبانی تحقیرآمیز» است.

ب. آن مردان به ما احسان فراوان کردند: خادمان نابال از خدمات ارزشمندی که مردان داوود انجام داده بودند به ابیجایل گفتند. ابیجایل آنگاه فهمید که داوود و افرادش سزاوار جبران زحمت هستند.

ج. پس حال تدبیر کرده، ببین چه می‌توانی کرد، زیرا مصیبت بر سرور ما و بر همۀ خاندانش مقدر است: خادمان نابال به وخامت اوضاع پی بردند. آنها می‌دانستند که داوود چنین توهینی (در واقع، دزدی) را نادیده نخواهد گرفت. به‌خاطر خودشان و خانواده از ابیجایل خواستند کاری انجام دهد (ببین چه می‌توانی کرد).

د. خود او چنان فرومایه است که نمی‌توان با او سخن گفت: این جمله توضیح می‌دهد که چرا آنها به‌طور مستقیم نزد نابال درخواست تجدید نظر نکردند. کتاب امثال هنوز نوشته نشده بود، اما آنها واقعیت امثال ۱۲:۱۷ را می‌دانستند، «برخوردن به خرسی که توله‌هایش را دزدیده‌اند، بهتر است از دیدار با احمق در حماقتش.» بنابراین، آنها این درخواست حیاتی را با ابیجایل مطرح کردند.

۲. آیات (۱۸-۲۰) ابیجایل هدیه‌ای برای داوود و مردانش آماده می‌کند.

پس اَبیجایِل بی‌درنگ دویست قُرص نان، دو مَشک شراب، پنج گوسفندِ از پیش آماده، پنج پیمانه غلۀ برشته شده، یکصد قرص کشمش فشرده و دویست قرص انجیرِ فشرده برگرفته، آنها را بر چند الاغ گذاشت. و به خادمان خود گفت: «شما پیشاپیش من بروید و اینک من از پی‌تان خواهم آمد.» اما در این باره به شوهر خود نابال چیزی نگفت. همچنانکه اَبیجایِل سوار بر الاغ از پیچ و خم‌های کوه که دیده نمی‌شد پایین می‌آمد، داوود و مردانش نیز به جانب او از کوه پایین می‌آمدند، و اَبیجایِل بدیشان برخورد.

الف. ابیجایل بی‌درنگ: از آنجا که او زن فهمیده‌ای بود (اول سموئیل ۳:۲۵)،  می‌دانست که زمان بسیار مهم است و باید به‌سرعت کاری انجام داد.

ب. دویست قُرص نان، دو مَشک شراب، پنج گوسفندِ از پیش آماده… یکصد قرص کشمش فشرده: ابیجایل کاری را انجام داد که نابال باید انجام می‌داد. اما از آن سرباز زد.

یک( این واقعیت که ابیجایل توانست به‌سرعت این مقدار غذا را آماده کند نشان می‌داد که نابال چقدر ثروتمند بود. اگر این حجم غذا در دسترس بود، پاسخ غیرمنصفانه نابال به داوود بسیار بد و کنایه‌آمیز بود.

۳. آیات (۲۲-۲۱) داوود عهد می‌بندد که نابال و تمام خانواده او را می‌کشد.

داوود پیشتر گفته بود: «براستی که بیهوده در بیابان از تمامی مایملک این مرد مراقبت کردم، چنانکه از تمامی اموالش چیزی گم نشد. حال او در ازای نیکویی بر من بدی روا می‌دارد. خدا داوود را سخت مجازات کند اگر تا بامداد از همۀ آنان که به نابال تعلق دارند، ذکوری زنده بگذارم!»

الف. در ازای نیکویی بر من بدی روا می‌دارد: ارزیابی داوود از موقعیت درست بود، اما واکنش عاطفی او با قلبی صالح یا دلسوز همسو نبود. در حالی که او درک روشنی از شرایط داشت، اما انگیزه درونی او درست نبود.

ب. اگر تا بامداد از همۀ آنان که به نابال تعلق دارند، ذکوری زنده بگذارم: این جمله قصد داوود را مشخص کرد، او قصد داشت تا نابال و همه مردان خانواده او را بکشد. این واکنشی مورد انتظار بود (خود خادمان نابال طبق اول سموئیل ۱۷:۲۵ انتظار آن را داشتند)، اما خدا داوود را فراخوانده بود تا رفتاری ورای انتظاری دنیا داشته باشد.

۴. آیات (۳۱-۲۳) ابیجایل به داوود التماس می‌کند.

اَبیجایِل با دیدن داوود به‌شتاب از الاغ پایین آمده، در برابر او به رویْ بر زمین افتاد و تعظیم کرد. او نزد پا‌های داوود افتاد و گفت: «سرورم، بگذار تقصیر این کار تنها بر گردن من باشد. تمنا دارم رخصت دهی کنیزت با تو سخن گوید، و به آنچه کنیزت می‌گوید، گوش فرا ده. سرورم، به این نابالِ فرومایه اعتنا مکن، زیرا او چنانکه از اسمش پیداست، ابله است. نام او نابال است و حماقت با اوست. اما من، کنیزت، مردان جوانی را که سرورم فرستاده بود، ندیدم. حال ای سرورم، به حیات خداوند و به جان تو سوگند، از آنجا که خداوند تو را از خونریزی بازداشته و نگذاشته به دست خود انتقام بگیری، باشد که دشمنانت و آنانی که قصد آزار سرورم دارند، مانندِ نابال گردند. حال بگذار این هدیه که کنیزت برای سرور خود آورده است، به مردان جوانی که همراه سرورم هستند، داده شود. تمنا دارم نافرمانی کنیزت را عفو فرمایی، زیرا خداوند به‌یقین خاندان سرورم را پایدار خواهد ساخت چراکه او در جنگ‌های خداوند می‌جنگد، و مادام که در قید حیات هستی بدی در تو یافت نخواهد شد. اگر کسی به قصد جانت برخیزد و تو را تعقیب کند، همانا جان سرورم پیچیده در قنداقۀ حیات نزد یهوه خدایت محفوظ خواهد بود، اما او جان دشمنانت را بسان سنگی که از میان فلاخُن پرتاب شود، به دور خواهد افکند. آنگاه که خداوند تمام احسان‌هایی را که در مورد سرورم بیان داشته، به انجام رسانَد و تو را رهبر اسرائیل گردانَد، سرورم از آن رو که خون کسی را بی‌جهت ریخته یا خود در صدد انتقام برآمده، سببی برای اندوه یا عذاب وجدان نخواهد داشت. و چون خداوند بر سرورم احسان کند، آنگاه کنیز خود را به یاد آور.»

الف. اَبیجایِل با دیدن داوود: به دلیل پیچ و خم کوه (از پیچ و خم‌های کوه که دیده نمی‌شد پایین می‌آمد، اول سموئیل ۲۰:۲۵)، ابیجایل توانست درست تا زمانی که با داوود رو در رو شود، پنهان بماند. همچنین به نظر می‌رسد که ابتدا ابیجایل داوود را دید، و هنگام برخورد اولیه داوود با ابیجایل، او که پیشاپیش مجموعه بزرگی از هدایا و آذوقه ایستاده بود، با فروتنی تعظیم کرد.

یک( در آن وضعیت عصبانی و آشفته، اتفاقی غیرمنتظره باعث شد داوود و تمام همراهانش بلافاصله توقف کنند: یک دسته بزرگ هدایا و در رأس آن صف، زنی زیبا در برابر داوود تعظیم می‌کرد. این باید تأثیر زیادی بر داوود می‌گذاشت.

ب. به‌شتاب از الاغ پایین آمده، در برابر او به رویْ بر زمین افتاد و تعظیم کرد:  ابیجایل در نهایت فروتنی به داوود التماس کرد. او به نزد داوود از جایگاه بالاتر (به‌عنوان فردی زیبا، ثروتمند و یا ممتاز ) و یا حتی با جایگاه برابر نرفت؛ او به‌عنوان کنیزی حقیر به نزد داوود رفت.

ج. در این تضرع و خواهش، ابیجایل چندین کار درست انجام داد.

یک) هنگامی که برای اولین بار از بحران آگاه شد، بلافاصله وارد عمل شد (پس ابیجایل بی‌درنگ، اول سموئیل ۱۸:۲۵). او مي‌دانست که اين يک موقعيت اورژانسی است، پس بی‌درنگ عمل کرد.

دو) ‌با اولین کلمات خود به داوود، ابیجایل بلافاصله خود را مقصر دانست (سرورم، بگذار تقصیر این کار تنها بر گردن من باشد). ابیجایل این کار را نکرد به این دلیل که واقعاً معتقد بود گناهکار است. او خود را مقصر اعلام کرد زیرا می‌دانست که داوود مجازات متفاوتی برای او نسبت به شوهرش نابال در نظر می‌گیرد.

سه) ابیجایل به جای اینکه کنترل صحبت را به دست بگیرد، برای صحبت کردن اجازه خواست (تمنا دارم رخصت دهی کنیزت با تو سخن گوید).

چهار)  ابیجایل در درخواست خود به آرامی نتیجه مثبت را به داوود پیشنهاد می‌دهد (خداوند تو را از خونریزی بازداشته و نگذاشته به دست خود انتقام بگیری). او آن را به شیوه‌ای بیان کرد که تقریباً داوود را به سمت نتیجه پیشنهادی‌اش هدایت کرد.

پنج) ابیجایل برای داوود هدیه‌ای (بگذار این هدیه) آورد اما به اندازه کافی عاقل بود که بگوید این برای مردان جوانی است که همراه داوود هستند، نه برای خود داوود. اگر می‌گفت این هدایا برای داوود بود به این معنی بود که داوود برای پول این کارها را کرده است، و می‌توان اعتبار توهین‌شده داوود را با پول خرید.

شش) ابیجایل آشکارا و به‌وضوح درخواست بخشش کرد (تمنا دارم نافرمانی کنیزت را عفو فرمایی).

هفت) با وجود خشم و آشفتگی کنونی داوود، که به‌وضوح گناه است، ابیجایل درباره شخصیت بالا مرتبه داوود صحبت کرد، و در مورد حالت غلط فعلی او صحبتی نکرد (او در جنگ‌های خداوند می‌جنگد، و مادام که در قید حیات هستی بدی در تو یافت نخواهد شد).

هشت) ابیجایل وعده خداوند برای زندگی داوود را به او یادآوری کرد (جان سرورم پیچیده در قنداقۀ حیات نزد یهوه خدایت محفوظ خواهد بود). او داوود را هدایت کرد تا فراتر از شرایط آزار‌دهنده فعلی به وعده بزرگ‌تر خدا نگاه کند.

نه) ابیجایل از داوود خواست کاری را نکند که بعداً در زمان تحقق وعده خداوند از انجام آن پشیمان شود (سرورم از آن رو که خون کسی را بی‌جهت ریخته… سببی برای اندوه یا عذاب وجدان نخواهد داشت). این شاید به تنهایی بهترین حرفی است که ابیجایل زد؛ او حکیمانه از داوود خواست تا نتیجه کار فعلی خود را در نظر بگیرد و بد بودن آن را ببیند. او از داوود خواست که اجازه دهد خداوند موضوع را حل و فصل کند به جای اینکه خود او انتقام بگیرد.

د. ابیجایل در تضرع و التماس خود به داوود اشتباهاتی هم داشت.

یک) او همه این کارها را بدون اطلاع یا تأیید شوهرش انجام داد (اما به شوهرش نابال نگفت، اول سموئیل ۱۹:۲۵).

دو) او آشکارا و به‌شدت از شوهرش در مقابل داوود انتقاد کرد (به این نابالِ فرومایه اعتنا مکن… ابله است. نام او نابال است و حماقت با اوست). هیچ همسری نباید این‌گونه درباره شوهرش صحبت کند و هیچ شوهری نباید این‌گونه درباره همسرش صحبت کند.

سه) او تقریباً به داوود پیشنهاد کرد که نابال گناهکار را بکشد (دشمنانت و آنانی که قصد آزار سرورم دارند، مانندِ نابال گردند)، اما او بقیه خانواده را به دلیل بی‌گناهی (خون کسی را بی‌جهت ریخته) ببخشد.

چهار) او خود را برای توجه داوود در آینده، شاید به روشی نامناسب در دسترس نشان داد (چون خداوند بر سرورم احسان کند، آنگاه کنیز خود را به یاد آور).

پنج) ابیجایل به‌وضوح مطیع یا فرمانبردار شوهرش نابال نبود. اگرچه هیچ توضیحی در کتاب‌مقدس وجود ندارد، شاید موقعیت حساس فعلی توجیه‌کننده رفتار او باشد. اگر ابیجایل این کار را انجام نمی‌داد، آن وقت نابال و تعداد زیادی از مردان بی‌گناه می‌مردند. اما نکته متن این است که ابیجایل نسبت به داوود مطیع و فرمانبردار بود، اما نسبت به نابال این‌طور نبود.

ه. جان سرورم پیچیده در قنداقۀ حیات نزد یهوه خدایت محفوظ خواهد بود، اما او جان دشمنانت را بسان سنگی که از میان فلاخُن پرتاب شود، به دور خواهد افکند: این شاید قوی‌ترین بخش درخواست ابیجایل باشد و او از شیوه زبانی فوق‌العاده‌ای استفاده کرد. او گفت، «ای داوود، تو مانند بسته‌ای هستی که خداوند آن را محفوظ نگه داشته است. دشمنانت مانند سنگ‌هایی هستند که خداوند آنها را دور خواهد افکند.» این کلام داوود را دعوت می‌کند تا مانند مردی که به خداوند نزدیک است عمل کند.

یک) داوود ۴۰۰ مرد خود را برای انجام کاری برد که خدا می‌توانست به‌راحتیِ پرتاب سنگ از فلاخن انجام دهد. این سخن باید زمانی را به یاد داوود آورده باشد که برای پیروزی واقعاً به خدا اعتماد داشت، همان زمانی که سنگی را از فلاخن پرتاب کرد و جلیات را کشت. ابیجایل از طریق سخنان حکیمانه‌اش توجه داوود را از نابال به خداوند متمرکز کرد.

دو) تضرع و درخواست ابیجایل از داوود بسیار با شکوه بود زیرا او را به جای تحقیر کردن بالا برد. داوود به‌وضوح در اشتباه بود و ابیجایل می‌خواست او را به مسیر درست هدایت کند. اما او این کار را با منفی‌نگری انجام نداد، با تأکید بر اینکه داوود چقدر کارش اشتباه و از روی عصبانیت و احمقانه بود، هر چند در واقع همین‌طور هم بود. ابیجایل در عوض، بر دعوت و سرنوشت باشکوه داوود و شرافت کلی او در زندگی‌اش تأکید کرد، و به‌سادگی از او خواست تا در نظر بگیرد که آیا مسیر کنونی اعمال او با سرنوشت و شرافتش همخوانی دارد.

سه) ابیجایل نمونه جالبی از «تسلیم با زبان شیرین‌» است. بسیاری از همسران مسیحی ایده «تسلیم خاموش» را دارند. می‌گویند: «می‌دانم شوهرم اشتباه می‌کند، اما من به او چیزی نمی‌گویم. پیروی یعنی من باید ساکت باشم.» این حرف اشتباه است، و آنها باید به‌عنوان الگو به ابیجایل نگاه کنند. دیگر همسران مسیحی ایده  «تسلیم با زبان تند» را دارند. آنها می‌گویند، «می‌دانم شوهرم اشتباه می‌کند و خدا من را منصوب کرده است تا او را سرزنش کنم. و پس، چنین می‌کنم!» این هم اشتباه است و آنها باید به‌عنوان نمونه به ابیجایل نگاه کنند. ابیجایل مثال درستی است از فرمانبرداری که حرفش را می‌زند، اما به جای سخنان تلخ و گزنده، شیرین صحبت می‌کند.

چهار) پیروی ابیجایل از نابال چشمگیر نبود، اما پیروی او از داوود چنین بود.  پیروی داوود از خداوند به همان اندازه چشمگیر بود؛ با دست کشیدن از مبارزه، می‌بایست به خدا اعتماد کند تا موضوع نابال را حل و فصل کند.

۵. آیات (۳۲-۳۵) داوود از خدا به‌خاطر درخواست ابیجایل تشکر می‌کند، و توصیه او را می‌پذیرد.

داوود به اَبیجایِل گفت: «متبارک باد یهوه، خدای اسرائیل که امروز تو را به ملاقات من فرستاد. و حکمت تو و خودت نیز مبارک باشی، زیرا که امروز مرا از خون‌ریزی و از انتقام ستاندن به دست خویش بازداشتی. زیرا به حیات یهوه خدای اسرائیل که نگذاشت آزاری به تو برسانم سوگند، اگر به دیدارم نمی‌شتافتی براستی که تا سپیده‌دم حتی یکی از مردان نابال برایش زنده نمی‌ماند.» آنگاه داوود آنچه را اَبیجایِل برایش آورده بود، از دست او پذیرفت و بدو گفت، »به سلامت به خانه‌ات بازگرد. بدان که سخنت را شنیدم و درخواستت را پذیرفتم.»

الف. متبارک باد یهوه، خدای اسرائیل: داوود در مسیر انجام گناه بود و ابیجایل با تضرع و درخواست جسورانه، سریع و حکیمانه‌اش او را از گناه بازداشت. داوود می‌دانست که خدا از طریق ابیجایل (امروز تو را به ملاقات من فرستاد) با او صحبت کرد.

یک) داوود درس خوبی آموخت، احساسات آسیب‌دیده ما هرگز توجیهی برای نافرمانی ما نیستند. وقتی دیگران نسبت به ما ظلم می‌کنند، ممکن است برای گناه علیه آنها احساس توجیه کنیم، اما هرگز احساسات آسیب‌دیده ما نباید توجیهی برای اعمال گناهکارانه ما باشد.

ب. زیرا که امروز مرا از خون‌ریزی و از انتقام ستاندن به دست خویش بازداشتی: داوود همچنین می‌تواند خدا را شکر کند زیرا ابیجایل با موفقیت سرنوشت داوود را به او یادآوری کرد، تا در عدالت و راستی بر اسرائیل سلطنت کند. اگر داوود نابال و خانواده‌اش را می‌کشت برای همیشه لکه سیاهی علیه داوود در خاطره بنی‌اسرائیل باقی می‌ماند. آنها براي هميشه از خود می‌پرسیدند که آیا می‌توانند به او اعتماد کنند. همچنین ممکن بود این اقدام سقوط داوود را در رابطه با شائول حتمی کند، زیرا برای اولین بار داوود به شائول دلیل مشروعی می‌داد تا او را به‌عنوان یک مجرم دستگیر کند.

ج. حکمت تو و خودت نیز مبارک باشی: داوود به اندازه کافي بالغ و عاقل بود که از يک زن مشاوره بگيرد. او می‌دانست که مسئله جنسیت ابیجایل نیست، بلکه خدا در آن زمان و مکان از او استفاده کرد. داوود هم با پذیرفتن توصیه‌‌اش و هم ستایش او به خاطر جسارتش در مطرح کردن آن از او تشکر کرد.

د. داوود آنچه را اَبیجایِل برایش آورده بود، از دست او پذیرفت: این مهم است که به یاد داشته باشید که ابیجایل دست خالی به نزد داوود نرفت. یکی از دلایلی که درخواست او مؤثر بود این بود که او به داوود آنچه را که مدیون بود، پرداخت کرد. هنگامی که داوود آن را از ابیجایل دریافت کرد، اذعان کرد که نابال بدهی خود را داده است و هیچ مورد مهم دیگری وجود ندارد.

یک) در اینجا داوود برکت دور نگه داشتن از گناه را دانست. یقیناً بخشش گناهان ما نعمت است؛ ولي اين نعمت بزرگ‌تري است که از گناه دور نگه داشته شويد.

 نابال می‌میرد و داوود با ابیجایل ازدواج می‌کند.

۱. آیات (۳۶-۳۸) خداوند نابال را می‌زند و او می‌میرد.

چون اَبیجایِل نزد نابال رفت، او ضیافتی شاهانه در خانه بر پا کرده و از فرط مستی سرخوش بود. پس تا طلوع آفتاب چیزی در این باره به او نگفت. بامدادان که مستی از سر نابال پرید، زنش این امور را بدو بازگفت. ناگاه دل نابال در اندرونش بازایستاد و خودش همچون تکه سنگی شد. نزدیک به ده روز بعد، خداوند نابال را بزد و او مرد.

الف. او ضیافتی شاهانه در خانه بر پا کرده: نابال ؛ او يک احمق بود. زندگی او در خطری قریب‌الوقوع بود -همسرش آن را تشخیص داد، همه خدمتکارانش آن را تشخیص دادند، اما او آن را نمی‌دانست. او می‌خورد و مست می‌کرد انگار همه چیز عادی است، و هیچ دغدغه‌ای در دنیا نداشت.

یک) در این راستا، نابال تصویری از  فرد گناهکاری است که بدون توجه به داوری آتی خدا او را رد می‌کند. قطعاً داوود نابال را می‌کشت و مسلم بود که خدا  گناهکاری که همواره او را رد می‌کند، داوری خواهد کرد.

ب. ضیافتی شاهانه: تنها کاري که نابال بايد مي‌کرد اين بود که داوود را به اين جشن شاهانه دعوت کند تا جانش حفظ شود. حرص و حماقت خودِ نابال سبب نابودی او بود.

ج. دل نابال در اندرونش بازایستاد و خودش همچون تکه سنگی شد. خداوند نابال را بزد و او مرد: اقدام حکیمانه ابیجایل نابال را از دست داوود و داوود را از دست خودش نجات داد. اما نمی‌توانست نابال را از داوری خدا نجات دهد. نابال هرگز دور از دسترس خدا نبود و در زمان مناسب ، خدا به وضعیت او رسیدگی کرد.

یک) در اول سموئیل ۳۳:۲۵، داوود سپاسگزار بود که درخواست و تضرع ابیجایل او را از خون‌ریزی و از انتقام ستاندن به دست خویش بازداشت. این امر ثابت می‌کند که داوود نیازی به انتقام گرفتن با دست خود نداشت؛ خدا به‌قدری تواناست که هر کاری بخواهد می‌تواند انجام دهد.

دو) عیسی ممکن است هنگامی که مَثل ثروتمند نادان را تعلیم می‌داد، نابال را در ذهن داشت (لوقا ۱۵:۱۲-۲۱). او داستان مردي را تعریف می‌کند که با همه‌چیز و هیچ‌چیز می‌میرد.

سه) «در تمام این مدت او مانند تخته سنگی در بستر خود قرار داشت، بدون توبه و توکل به خدا؛ اما با وجدان خود محکوم شد، بدون سر و صدا به بستر خود رفت. این هشداری است برای کسانی که همیشه مست هستند.» (ترپ)

۲. آیات (۳۹-۴۴) داوود با ابیجایل ازدواج می‌کند.

داوود چون شنید نابال مرده است، گفت: «متبارک باد خداوند که در برابر توهینی که از دست نابال به من رسید، از حق من دفاع کرد و خدمتگزار خود را از خطا برحذر داشت. خداوند شرارت نابال را به سر خود او بازگردانده است.» آنگاه داوود برای اَبیجایِل پیغام فرستاد، تا او را برای خود به همسری بگیرد. خادمان داوود به کَرمِل آمدند و به اَبیجایِل گفتند: «داوود ما را نزدت فرستاده تا تو را برایش به زنی بگیریم.» پس اَبیجایِل برخاسته، روی بر زمین نهاد و گفت: «اینک کنیزت خادمی است آماده برای شستن پاهای خدمتگزاران سرورم.» سپس بی‌درنگ برخاست و بر الاغی نشسته، همراه با پنج تن از کنیزان خود از پی قاصدان داوود روانه شد و به همسری او درآمد. داوود اَخینوعَمِ یِزرِعیلی را نیز گرفت و هر دوی ایشان همسران وی شدند. و اما شائول دختر خود میکال، زن داوود را به فَلْطی پسر لایِش از اهالی جَلّیم داده بود.

الف. متبارک باد خداوند که در برابر توهینی که از دست نابال به من رسید، از حق من دفاع کرد: داوود می‌دانست که مرگ نابال داوری خداست، که خداوند نشان داد هنگامی که داوود تصمیم گرفت اجازه دهد خداوند به جای او انتقام بگیرد.

ب. داوود برای اَبیجایِل پیغام فرستاد، تا او را برای خود به همسری بگیرد: در اول سموئیل ۳۱:۲۵، ابیجایل از داوود خواست که کنیز خود را به یاد داشته باشد. در اینجا، داوود قطعاً به یاد او بود و او را همسر خود کرد.

یک) آیا این کار نادرست بود؟ آیا داوود قبلاً با دختر شائول یعنی ميکال ازدواج نکرده بود؟ (اول سموئیل ۲۷:۱۸) نویسنده کتاب اول سموئیل توضیح می‌دهد که در این زمان داوود شوهر میکال نبوده است، زیرا شائول طلاق او را گرفته بود و او را به مرد دیگری داده بود تا داوود را ناراحت کند (داوود با میکال در دوم سموئیل ۱۶-۱۳:۳ دوباره ازدواج می‌کند). بنابراین، ابیجایل واقعاً همسر دوم داوود نبود؛ او «دومین همسر اول» او بود.

ج. داوود اَخینوعَمِ یِزرِعیلی را نیز گرفت و هر دوی ایشان همسران وی شدند: اگرچه ابیجایل «ازدواج دوم» داوود بود، داوود با ازدواج با اَخینوعَم دو همسری شد و البته بعداً همسران بیشتری نیز گرفت.

یک) آیا این کار نادرست بود؟ این کار به‌طور مستقیم گناه نبود، چون خدا علیه آن فرمانی نداده بود. اما آن بر‌خلاف طرح رابطه ایده‌آل (تک‌همسری) خداوند بود. داوود مردی با شهوت زیاد بود و به‌خاطر آن همسران زیادی داشت. اما از آنجا که داوود هرگز واقعاً از طرح و هدف خدا برای ازدواج پیروی نکرد، زندگی خانوادگی او هرگز برکت و آرامش نداشت. مشکلات خانوادگی داوود برخی از بزرگ‌ترین امتحان‌های زندگی او را به ارمغان آورد.

د. اینک کنیزت خادمی است آماده برای شستن پاهای خدمتگزاران سرورم: اَبیجایل اجازه نداد موفقیت او در رابطه با داوود و یا مرگ نابال باعث غرور او شود. او با فروتنی فراوان به خادمان داوود درود فرستاد.