فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!
اعمال باب ۲۴ – محاکمۀ پولس در حضور فلیکس
اتهامات پولس
۱. آیۀ (۱) یهودیان اتهاماتی علیه پولس ارائه میکنند.
پنج روز بعد، کاهن اعظم، حَنانیا، با چند تن از مشایخ و وکیلی تِرتولُس نام، شکایات خود را علیه پولس به حضور والی عرضه داشتند.
الف. پنج روز بعد: رهبران یهود (کاهن اعظم، حَنانیا، با چند تن از مشایخ) شخصی به نام ترتولس را آوردند -او یک وکیل ماهر بود- تا شکایات خود را ارائه دهند.
ب. شکایات خود را علیه پولس به حضور والی عرضه داشتند: ادعای این سه نفر (حنانیا، مشایخ و آن وکیل ماهر) در محضر دادگاه فلیکس، به ما خاطرنشان میکند که رهبران یهود در اقدام علیه پولس، بسیار جدی و پیگیر بودند.
۲. آیاتِ (۲-۴) ترتولس اتهامات پولس را ارائه میدهد.
چون پولس را احضار کردند، تِرتولُس شکایت خود را در حضور فِلیکْس چنین آغاز کرد: «عالیجناب، چون دیرزمانی است که در سایۀ شما از کمال صلح و آرامش برخورداریم و دوراندیشی شما موجب بهبود وضع این قوم شده است، وظیفۀ خود میدانیم در هر جا و هر زمان، مراتب قدردانی خود را معروض بداریم. امّا برای آنکه بیش از حد مُصَدِّع اوقات شما نشویم، استدعا داریم مورد لطف خود قرارمان داده، عرایض مختصرمان را بشنوید.
الف. عالیجناب: آنتونیوس فلیکس، بهعنوان یک برده متولد شد. برادر او، پالاس، یکی از دوستان امپراطور کلودیوس بود؛ او از طریق چنین رابطهای توانسته بود به این جایگاه برسد -در ابتدا بهعنوان یک کودک، آزادی خود را بهدست آورد و سپس این بردۀ سابق از طریق دسیسه فرماندار ایالت رومی شده بود.
یک) اما طرز تفکر بردگی همچنان با او بود. تاسیتوس (Tacitus)، تاریخنگار رومی، فلیکس را اینطور توصیف میکند: او «استاد سنگدلی و شهوت بود که با روحیۀ برده گری از قدرت یک پادشاه سوء استفاده میکرد.» (هیستوریا ۹.۵، به نقل از لانجنکر)
دو) «تصویری که تاسیتوس از زندگی شخص و اجتماعی فلیکس ارائه میدهد، تصویر زیبایی نیست. او از تأثیر برادر بدنام خود تجارت کرد (پالاس، شخص مورد علاقۀ پادشاه کلودیوس بود) او به هر طریق و مجوزی افراط و تفریط میکرد و تصور میکرد میتواند بدون هیچ مجازاتی به اعمال شریرانه ادامه دهد.» (ویلیام)
ب. چون دیرزمانی است که در سایۀ شما از کمال صلح و آرامش برخورداریم و دوراندیشی شما موجب بهبود وضع این قوم شده است: این سخنان، دروغهایی بود که از روی چاپلوسی گفته شدند. فلیکس هرگز صلح و آرامش را برای افراد تحت سلطۀ خود، فراهم نکرده بود.
یک) «در واقع او (فلیکس) چندین شورش را چنان وحشیانه سرکوب کرده بود که یهودیان را وحشت و نه تشکر فراگرفته بود» (استات). او فرمان کشتار هزاران یهودی در قیصریه را صادر کرد در حالیکه خانههای یهودیان بسیاری توسط سربازان رومی غارت میشد.
دو) چاپلوسی گناه بسیار رایجی است که معمولاً بهعنوان گناه درنظر گرفته نمیشود در حالیکه کتابمقدس آن را یک گناه جدی میداند. رومیان ۱۸:۱۶ میگوید اشخاصی که مرتکب این گناه میشوند: «خداوند ما مسیح را خدمت نمیکنند، بلکه در پی ارضای شکم خویشند و با سخنانی زیبا و تملّقآمیز بر افکار ساده لوحان تأثیر گذاشته، آنان را میفریبند.» همچنین یهودا ۱۶:۱: «اینان گلهمند و عیبجو و غرقه در ارضای شهوات خویشند؛ سخنان تکبرآمیز بر زبان میرانند و به نفع خویش مردمان را تملّق میگویند.»
سه) در کتاب امثال، چهار بار گناه تملقگویی با گناهان جنسی و بیعفتی مرتبط شده است. بسیاری از مردم با یک تملق و چاپلوسی ساده فریب میخورند و گرفتار بیعفتی میشوند.
چهار) امثال ۱۹:۲۰ میگوید: «سخنچین، رازها را فاش میکند؛ پس با مرد پرگو همنشینی مکن!» کلمهای که در اینجا «پرگو» ترجمه شده است، در متن اصلی «چاپلوس» میباشد. منظور این است که ما نباید حتی تملّق دوستان نزدیک خود را بگوییم.
پنج) مزمور ۳۶:۷۸ میگوید ما حتی نمیتوانیم تملق خدا را بگوییم: «اما آنگاه به دهان خود تملق او را میگفتند، و به زبان خویش به او دروغ میگفتند»؛ وقتی ما صادقانه خدا را تمجید نمیکنیم در حقیقت تملق او را میگوییم و خدا هرگز چنین چیزی را نمیخواهد.
شش) «گمان میکنم حتی فلیکس آنقدر زیرک بود که سخنان آنها را مزاحی بیش نداند. این رهبران یهودی به دنبال چه هستند که باید از قیصریه این همه راه بیایند و اینگونه چاپلوسی کنند؟ او باید تعجب کرده باشد.» (بویس)
۳. آیاتِ (۵-۶) اتهام زنندگان پولس، اتهاماتی خاص ارائه نمودند.
بر ما ثابت شده که این مرد، شخصی است فتنهانگیز که در میان یهودیانِ سراسر جهان شورش به پا میکند. همچنین از سرکردگان فرقۀ ناصری است. و حتی سعی بر آن داشته معبد را بیحرمت سازد؛ از این رو گرفتارش کردیم. و خواستیم مطابق شریعت خود محاکمهاش کنیم.
الف. بر ما ثابت شده که این مرد، شخصی است فتنهانگیز: اتهاماتی که علیه پولس گفته شد از نظر سیاسی بسیار خطرناک بودند (فتنهانگیز… از سرکردگان فرقۀ ناصری) و همچنین تهمت بیحرمت ساختن معبد را نیز به او زدند.
یک) یهودیت باستان، پر از افرادی بود که خود را مسیح معرفی میکردند و یا کسانی که برعلیه حکومت روم شورش میکردند. ترتولس میخواست پولس را در یکی از این گروههای تروریستی قرار دهد.
ب. همچنین از سرکردگان فرقۀ ناصری است: او با اشاره به پولس بهعنوان یک ناصری میخواست پولس را به یک مکان پست و بدنام مرتبط کند. ناصری عنوانی تمسخرآمیز برای شاگردان عیسی بود، زیرا ناصره شهری بدنام بود (یوحنا ۴۶:۱).
ج. در میان یهودیانِ سراسر جهان شورش به پا میکند: در اینجا ترتولس با توصیف کار عظیم پولس در امپراتوری روم بهطور ناخواسته از او تعریف کرد.
د. حتی سعی بر آن داشته معبد را بیحرمت سازد: این تنها اتهام خاص برعلیه پولس بود، اما ترتولس نتوانست هیچ مدرکی برای آن ارائه کند، زیرا مدرکی وجود نداشت و فقط یک اتهام ساختگی براساس شایعات بود (اعمال ۲۶:۲۱-۲۹).
یک) پولس از حقیقت نمیترسید، زیرا چیزی برای ترسیدن نداشت؛ اما میدانست همیشه حقیقت در محضر دادگاه پیروز نمیشود.
دو) جالب است بدانیم همان شخصی که بهراحتی تملق و چاپلوسی میکرد، بهراحتی نیز بدون مدرک، تهمت میزد. این دو رفتار معمولاً با هم در شخص وجود دارد؛ شخصی که امروز تملق و چاپلوسی میکند، فردا بیدلیل و مدرک تهمت خواهد زد.
۴. آیاتِ (۷-۹) ترتولس از اتهامات خود علیه پولس نتیجهگیری میکند.
امّا لیسیاسِ فرمانده آمد و او را بهزور از دست ما بیرون آورد و به مدّعیان او دستور داد تا به حضور شما بیایند. حال، اگر شما خود از او بازخواست کنید، حقیقتِ هرآنچه او را بدان متهم میکنیم، بر شما آشکار خواهد شد. یهودیان نیز یکصدا گفتههای او را تأیید کردند.
الف. امّا لیسیاسِ فرمانده آمد و او را به زور از دست ما بیرون آورد: لیسیاس، فرماندۀ رومی که پولس را نجات داده بود، اینجا به شرایط بدی سوق داده شد. بدیهی است که متهمکنندگان پولس، از اینکه پروندۀ او تا اینجا پیش آمده، ابراز تأسف کردند و ترجیح میدادند این پرونده با داوری خودشان و کار اوباش بسته میشد.
ب. حال، اگر شما خود از او بازخواست کنید، حقیقتِ هرآنچه او را بدان متهم میکنیم: ترتولس حتی وانمود نکرد که شواهدی برای اتهامات ارائه میکند. تنها امید او این بود که پولس خودش در بازجویی توسط فلیکس، سخنی بگوید که متهم شود.
یک) سخنرانی او ضعیف، غیرقابل قبول و ناقص بود. با این حال، هر شخص دیگری هم به جای او صحبت میکرد، بهتر از این نمیتوانست باشد.» (کلارک)
ج. یهودیان نیز یکصدا گفتههای او را تأیید کردند: یهودیانی دیگری که به پولس اتهام زده بودند و در آنجا حضور داشتند (کاهن اعظم و مشایخ) نیز با اتهامات موافق بودند، اما آنها هم نتوانستند مدرک مستندی ارائه کنند.
دفاعیۀ پولس
۱. آیاتِ (۱۰-۱۳) پولس ضعف پرونده را آشکار میسازد.
چون والی به پولس اشاره کرد که سخن بگوید، او چنین پاسخ داد: «میدانم سالیان درازی است که کار داوری بر این قوم را بر عهده دارید؛ پس با کمال خشنودی، دفاع خود را عرضه میدارم. شما خود میتوانید تحقیق کنید و دریابید که از زمانی که من برای عبادت به اورشلیم رفتم، دوازده روز بیشتر نمیگذرد، و در این مدت، مرا ندیدهاند که در معبد با کسی جرّ و بحث کنم یا اینکه در کنیسهها یا در شهر، مردم را بشورانم. آنها نمیتوانند اتهاماتی را که بر من میزنند، ثابت کنند.
الف. پس با کمال خشنودی، دفاع خود را عرضه میدارم: پولس از اینکه میتوانست از خودش دفاع کند خشنود بود، زیرا میدانست که حقیقت این پرونده به نفع اوست -لازم به ذکر است که پولس در خطاب قرار دادن فلیکس، چاپلوسی و تملق به کار نبرد.
ب. آنها نمیتوانند اتهاماتی را که بر من میزنند، ثابت کنند: با اینکه او بیشتر از دوازده روز آنجا نبوده است و بهراحتی هم شواهدی برای دفاع از او یافت میشد؛ اما اتهام زنندگان او هیچ شاهدی نداشتند تا ثابت کنند او در معبد با کسی جروبحث کند و یا اینکه مردم را بشوراند. آنها نمیتوانستند هیچ مستنداتی ارائه کنند.
۲. آیاتِ (۱۴-۲۱) پولس خدمت و علت دستگیری خود را توضیح میدهد.
امّا نزد شما اعتراف میکنم که با پیروی از طریقتی که آنان بدعتش میخوانند، خدای پدرانمان را عبادت میکنم و به هرآنچه نیز که در تورات و کتب پیامبران نوشته شده، اعتقاد دارم. من هم مانند ایشان امید بر خدا دارم و معتقدم برای نیکان و بدان قیامتی در پیش است. از این رو، سخت میکوشم تا نسبت به خدا و مردم با وجدانی پاک زندگی کنم. «من پس از سالیانی دراز، به اورشلیم رفتم تا برای نیازمندانِ قوم خود هدایایی ببرم و قربانی تقدیم کنم. این را به جای میآوردم که مرا در حالی که تطهیر کرده بودم، در معبد یافتند. نه جمعیتی در میان بود و نه آشوبی. در آنجا چند یهودی از ایالت آسیا بودند که باید اینجا در مقابل شما حضور مییافتند تا اگر اتهامی علیه من دارند، بازگویند. و یا اینکه کسانی که اینجا هستند، بگویند وقتی در حضور شورا ایستاده بودم، چه جرمی در من یافتند، جز اینکه در میان آنان با صدای بلند گفتم: «بهخاطر رستاخیز مردگان است که امروز در حضور شما محاکمه میشوم.»
الف. امّا نزد شما اعتراف میکنم که با پیروی از طریقتی که آنان بدعتش میخوانند، خدای پدرانمان را عبادت میکنم: پولس آشکار ساخت که او خدای پدرانمان و یا تورات و کتب پیامبران را ترک نکرده است و حتی شریعت و کتب پیامبران را تحقق بخشیده است.
یک) ترتولس، مسیحیت را فرقۀ ناصری نامید (اعمال ۵:۲۴)؛ اما پولس آن را طریقت خواند.
ب. و معتقدم برای نیکان و بدان قیامتی در پیش است: این حقیقت را بیشتر یهودیان زمان پولس غیر از صدوقیان باور داشتند (اعمال ۸:۲۳). اعتقاد پولس بر قیامت، با ایمان او به قیام مسیح مرتبط بود (اول قرنتیان ۱۵).
ج. نیکان و بدان: پولس بهطور واضح به قیامت عادلان و ناعادلان ایمان داشت. نظریۀ خواب روح و یا برزخ برای ناعادلان، مطابق تعالیم عهدجدید نیست.
د. هدایایی ببرم و قربانی تقدیم کنم: این عبارت اشاره دارد به جمع کردن هدایا توسط پولس در کلیساهای غیریهودی در غرب، برای مسیحیان یهودی (غلاطیان ۱۰:۲، رومیان ۲۶:۱۵، دوم قرنتیان ۸-۹).
ه. بهخاطر رستاخیز مردگان است که امروز در حضور شما محاکمه میشوم: پولس به فلیکس خاطرنشان میکند که مدعیان او برای اثبات اتهامات خود، هیچ شاهد عینی ندارند.
یک) «این نکتۀ مهمی در دفاعیۀ او بود که: افرادی که در ابتدا داد و فریاد کرده بودند، ادعا میکردند برای اتهامات خود شواهدی دارند، ولی اکنون نمیتوانستند مستندی ارائه دهند.» (بروس) از آنجایی که حق با پولس بود، پس بهدرستی درخواست شواهد کرد، اما مدعیان همچنان از آن امتناع میکردند.
دو) مسیحیان نباید هرگز از حقیقت یا شواهد بترسند و یا شرم داشته باشند. اگر ما حقیقتاً به خدا ایمان داریم، پس باید با حقیقت و درستی دوست باشیم.
تصمیم فلیکس در پرونده
۱. آیاتِ (۲۲-۲۳) فلیکس از اخذ تصمیم قانونی اجتناب میکند.
آنگاه فِلیکْس که به خوبی با طریقت آشنایی داشت، محاکمه را به وقتی دیگر موکول کرد و گفت: «وقتی لیسیاسِ فرمانده بیاید، به مسئلۀ شما رسیدگی خواهم کرد.» سپس به افسر مسئول دستور داد تا پولس را تحتنظر بگیرد، ولی در ضمن آزادیهایی به او بدهد و مانع از این نشود که آشنایانش نیازهای او را برطرف کنند.
الف. وقتی لیسیاسِ فرمانده بیاید، به مسئلۀ شما رسیدگی خواهم کرد: فلیکس از اخذ تصمیم امتناع کرد و وانمود کرد منتظر شواهد بیشتری است که لیسیاس ارائه خواهد کرد. اما فلیکس شواهد کافی داشت که به نفع پولس تصمیم بگیرد (بهخوبی با طریقت آشنایی داشت).
ب. ولی در ضمن آزادیهایی به او بدهد: با این وجود او با آگاهی از بیگناهی پولس، آزادیهایی تحت حفاظت به او داد.
یک) فلیکس سعی کرد محافظهکارانه رفتار کند. او میدانست پولس بیگناه است، با این وجود نمیخواست خودش را طرفدار انجیل پولس و مسیحیان نشان دهد. بنابراین هیچ تصمیمی نگرفت و پولس را تحت نظر قرار داد.
۲. آیاتِ (۲۴-۲۵) فلیکس از گرفتن تصمیم روحانی خودداری میکند.
چند روز بعد، فِلیکْس با همسرش دْروسیلا که یهودی بود، آمد و از پیِ پولس فرستاده، به سخنان او دربارۀ ایمان به مسیح گوش فرا داد. چون پولس سخن از پارسایی، پرهیزگاری و داوریِ آینده به میان آورد، فِلیکْس هراسان شد و گفت: «فعلاً کافی است! میتوانی بروی. در فرصتی دیگر باز تو را فرا خواهم خواند.»
الف. چند روز بعد، فِلیکْس با همسرش دْروسیلا که یهودی بود، آمد و از پیِ پولس فرستاده، به سخنان او دربارۀ ایمان به مسیح گوش فرا داد: فلیکس میخواست همسرش شهادت پولس را بشنود هم برای کنجکاوی و هم برای اینکه همسرش او را نصیحت کند. با همۀ اینها ادعا کرد شواهد کافی برای تصمیمگیری ندارد.
ب. با همسرش دْروسیلا: او خواهر هیرودیس آگریپاس دوم و برنیکی بود که در اعمال ۲۵ به او اشاره شده است. دروسیلا زنی زیبا، جاهطلب بود و حدود بیست سال سن داشت و فلیکس او را اغوا و از همسرش جدا کرد و با او بهعنوان همسر سومش ازدواج کرد.
یک) «سستی اخلاق فلیکس و دروسیلا به توضیح موضوعاتی که پولس درمورد آنها صحبت کرده، کمک میکند.» (استات)
ج. چون پولس سخن از پارسایی، پرهیزگاری و داوریِ آینده به میان آورد: اینها سه موضوعی بودند که پولس در صحبت با فلیکس و دروسیلا استفاده کرد. امروزه بیشتر واعظین از صحبت درمورد این سه موضوع امتناع میکنند، مخصوصاً در سخن گفتن با مقامهای بالایی همچون فلیکس.
یک) نمیدانیم پولس دقیقاً چطور این موضوعات را بسط داد، اما میتوانیم تصور کنیم او به چنین چیزهایی اشاره کرد:
· پارسایی ما در عیسی مسیح است.
· لازمۀ اخلاقیات مسیحی (پرهیزگاری) است که نه در زندگی فلیکس وجود داشت و نه در زندگی همسرش.
· پاسخگویی ابدی در حضور خدا (داوری آینده).
دو) موعظۀ دلیرانۀ پولس، تحسینبرانگیز است، او بهطور مستقیم به مشکلات زندگی فلیکس اشاره کرد: «آیا کسی پیدا نمیشود که فکر نکند بالاترین وظیفۀ یک شخص حکومتی جلب رضایت مردم و خشنودی آنان نباشد؟ اوه خدای من! اگر احساس میکنیم ما نیز در این گناه شریک هستیم، باید از گناه خود بسیار متأسف باشیم. چه چیزی باعث میشود نگران رضایت مردم باشیم؟ آیا این همان چیزی است که به آسودگی بتوانیم مرگ را بپذیریم؟ آیا این همان چیزی است که در روز داوری هنگامی که در محکمه با قاضی مردگان و زندگان روبرو شدیم، به ما دلیری میبخشد؟ خیر، برادران من، ما باید همیشه متنهای خود را آماده داشته باشیم تا بتوانیم شنوندگان خود را فیض ببخشیم.» (اسپرجن)
سه) اما برخی میگویند: جناب، خادمین نباید مستقیم و شخصی به گناهانِ افراد اشاره کنند. اتفاقاً خادمین باید شخصی و مستقیم صحبت کنند و هرگز تا زمانی که اینگونه عمل نکنند، ارباب خود را صادقانه خدمت نخواهند کرد… حالا ما باید مثل بیچارگان بایستیم و در مورد کلیات صحبت کنیم؛ اما میترسیم به شخص اشاره کنیم و گناهانش را شخصاً به او بگوییم. با این وجود، خدا را شکر میکنم که مدتها پیش، از این ترس رهایی یافتم. هیچ انسانی روی زمین وجود ندارد که من جرأت توبیخ او را نداشته باشم.» (اسپرجن)
د. فِلیکْس هراسان شد: فلیکس با شنیدن این پیغام هراسان شد. میتوانیم بگوییم او تا حدودی پس از درک این پیغام، شرایط زندگی خود را درک کرد. انجیل، باعث هراس آنانی میشود که عیسی را انکار میکنند.
ه. میتوانی بروی. در فرصتی دیگر باز تو را فرا خواهم خواند: فلیکس تمایل نداشت تصمیم خود علیه عیسی را اعلام کند, به همین دلیل عیسی را با وانمود کردن تأخیر در تصمیم خود، انکار کرد.
یک) بسیاری با این روش به انجیل واکنش نشان میدهند؛ آنها از طریق تأخیر، عیسی را انکار میکنند. تأخیر در تصمیم به پذیرش عیسی در حقیقت چیزی غیر از انکار او نیست. کتابمقدس میگوید امروز با توبه و ایمان نزد عیسی بیا: «هان، اکنون زمان لطف خداست؛ هان، امروز روز نجات است.» (دوم قرنتیان ۲:۶)
دو) این حماقت است که برای توبه و ایمان به فرصتی دیگر اعتماد کنیم. «تو که میگویی، زمانی دیگر، چطور میدانی که بار دیگر همین احساس را خواهی داشت؟ شاید امروز صبح، صدایی در قلبت میگوید: «راهی برای خداوند مهیا کن.» شاید فردا آن صدا خاموش شود. شاید فردا جذابیتهای این دنیا تو را مجذوب سازد و دیگر هرگز این صدا را نشنوی. همۀ افراد هشدارهای خود را دارند و همۀ کسانی که از بین رفتند آخرین هشدارها را داشتند. شاید این آخرین هشدار تو باشد.» (اسپرجن)
سه) «خدا امروز افسار زندگی تو را در دست دارد تا تو را از نابودی باز دارد. شاید اگر امروز توبه نکنی و بهسرعت به پیش بتازی، افسارت را بکشد و بگوید: «همه چیز را به او بسپار!» و آنگاه تعقیب و گریزی بین جهنم و زمین خواهد بود و تو در سردرگمی عظیمی به جلو خواهی رفت، بدون اینکه به جهنم فکر کنی و زمانی میفهمی که هشدارها، فرصتهای توبه، ایمان و امید بسیاری را از دست دادی.» (اسپرجن)
چهار) ادعاهای عیسی هرگز آسان نیست، اما شاید اگر منتظر فرصتی دیگر باشیم، باید منتظر ابدیت باشیم؛ ابدیتی که در دوری اسفبار از خداوند سپری میشود.
۳. آیاتِ (۲۶-۲۷) انگیزۀ قلبی فلیکس آشکار میشود: طمع
در ضمن، امیدوار بود پولس رشوهای به او بدهد. از این رو، بارها احضارش میکرد و با او سخن میگفت. پس از دو سال، پورکیوس فِستوس جانشین فِلیکْس شد. و امّا فِلیکْس، برای اینکه بر یهودیان مِنّت نهد، پولس را همچنان در حبس نگاه داشت.
الف. در ضمن، امیدوار بود پولس رشوهای به او بدهد: اگرچه فلیکس اغلب با پولس ملاقات میکرد، اما آنها ملاقات صادقانهای نبودند. او امیدوار بود از پولس رشوهای دریافت کند.
ب. پس از دو سال: در قانون روم چنین حبسهایی، فقط میتوانست تا دو سال ادامه داشته باشد. فلیکس نشان داد با شکستن این قانون و حبس خانگی پولس بیش از دوسال، تمایل دارد این قانون روم را بشکند.
ج. فِلیکْس، … پولس را همچنان در حبس نگاه داشت: فلیکس با وجود اینکه میدانست پولس بیگناه است، اما از آزاد کردن او امتناع ورزید. او این کار را به همان دلیلی انجام داد که پیلاطس با آگاهی از بیگناهی عیسی، همچنان او را اعدام کرد. هر دوی آنها این کار را فقط به دلیل منافع سیاسی انجام دادند (برای اینکه بر یهودیان مِنّت نهد).
یک) به طریقی میتوان گفت افرادی همچون فلیکس و پیلاطس، محکومترین اشخاصی هستند که عیسی را رد کردند. آنها حقیقت را میدانستند، اما به دلیل ترس از مردم از انجام آن خودداری کردند. آنها فقدان شجاعت ابدی داشتند.