Search
Close this search box.

فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

اعمال باب ۲۸ – پولس در روم

خدمت پولس در جزیرۀ مالت

 

۱. آیاتِ (۱-۲) ساکنین جزیرۀ مالت تحت تأثیر نجات معجزه‌آسای پولس از نیش مار قرار گرفتند.

چون به‌سلامت به ساحل رسیدیم، دریافتیم آن جزیره مالت نام دارد. ساکنان جزیره لطف بسیار به ما نشان دادند. آنان برای ما آتش افروختند، زیرا باران می‌بارید و هوا سرد بود، و ما را به‌گرمی پذیرا شدند.

الف. چون به ‌سلامت به ساحل رسیدیم، دریافتیم آن جزیره مالت نام دارد: قطعاً این ملوانانِ با‌تجربه، جزیرۀ مالت را می‌شناختند، اما شاید این سوی جزیره را تابحال ندیده بودند. تقریباً بیشترین تردد آنها از گذرگاه اصلی جزیره بوده است و به همین دلیل آن سوی دیگرش را نمی‌شناختند.

ب. آنان برای ما آتش افروختند، زیرا باران می‌بارید و هوا سرد بود، و ما را به ‌گرمی پذیرا شدند: لوقا به‌عنوان شخصی که در آنجا همه چیز را تجربه کرده بود، این کتاب را می‌نویسد؛ او هم مهربانی بومیان مالت را تجربه کرد و هم سرما و رطوبت طوفان را. مالت به معنای پنا‌هگاه است و این یک نام مناسب برای آن جزیره بود.

یک) در مورد معنای نام مالت، اختلافاتی وجود دارد و این معنا بستگی دارد که این نام در زبان فینیقی باستان ریشه داشته باشد یا در زبان یونانی باستان. اگر این نام در یونانی ریشه داشت، می‌توانست به مفهوم «عسل» باشد، زیرا که در آن جزیره زنبورداران بسیاری وجود داشت، اما اگر این نام در زبان فینیقی باستان ریشه داشت احتمالاً به مفهوم «پناهگاه» باشد.

۲. آیاتِ (۳-۶) پولس و نیش مار

پولس مقداری هیزم گرد آورد و وقتی آن را روی آتش می‌گذاشت، به علت حرارتِ آتش، ماری از میان آن بیرون آمد و به دستش چسبید. ساکنان جزیره چون دیدند که مار از دست او آویزان است، به یکدیگر گفتند: «بی‌شک این مرد قاتل است که هرچند از دریا نجات یافت، عدالت نمی‌گذارد زنده بماند.» امّا پولس مار را در آتش انداخت و هیچ آسیبی ندید. مردم انتظار داشتند بدن او وَرَم کند یا اینکه ناگهان بیفتد و بمیرد. امّا پس از انتظار بسیار، چون دیدند هیچ آسیبی به او نرسید، فکرشان عوض شد و گفتند از خدایان است.

الف. پولس مقداری هیزم گرد آورد و وقتی آن را روی آتش می‌گذاشت: این رسول بزرگ، برای روشن کردن آتش، هیزم جمع کرد، حتی با وجود اینکه در میان ۲۷۶ خدمه و مسافر، افراد مناسب‌تری برای این کار وجود داشت. قلب خادم پولس، همیشه آشکار بود.

ب. به علت حرارتِ آتش، ماری از میان آن بیرون آمد و به دستش چسبید: پولس به خدا وفادار و امین بود و مانند یک خادم حقیقی زندگی کرد. اما این موضوع او را از آزمایش‌ها محفوظ نمی‌کرد. خدمت فروتنانۀ او، آن مار را بیرون کشید و آن مار فقط او را نیش نزد، بلکه به دستش چسبید.

یک) پولس اجازه نداد آن مار مزاحم او شود. او فریاد نکشید و نگفت: «خدایا چرا؟ این یکی را دیگر نمی‌توانم تحمل کنم!» و یا «نمی‌بینی در حال خدمت تو هستم؟» همچنین پولس به افرادی که گرد آتش نشستند، نگفت: «ای مردان تنبل! اگر شما به‌جای من آتش می‌افروختید، این اتفاق برای من رخ نمی‌داد!»

دو) واکنش پولس همراه با آرامش و بدون هراس بود: امّا پولس مار را در آتش انداخت و هیچ آسیبی ندید.

ج. بی ‌شک این مرد قاتل است که هرچند از دریا نجات یافت، عدالت نمی‌گذارد زنده بماند: بومیانِ جزیره باور داشتند که در نهایت عدالت، گریبان این زندانی را گرفت. درحقیقت عدالت به الهۀ عدالت یونان، یعنی «Dikee» ارجاع داده می‌شد. بومیان می‌دانستند پولس زندانی است و تصور می‌کردند جنایت بزرگی مرتکب شده است و الهۀ عدالت نمی‌گذارد او از مجازات بگریزد.

د. هیچ آسیبی ندید: خداوند پولس را از طوفان نجات نداد که اجازه دهد اینجا با نیش مار جانش را از دست دهد. پولس تحت حفاظت خدا بود. خدا وعده داده بود که او به روم می‌رسد. «در روم نیز باید شهادت دهی» (اعمال ۱۱:۲۳)، و پولس هنوز در روم نبود. منظور این نیست که چیزی مانع پولس نمی‌شود، بلکه منظور این است که چیزی مانع تحقق وعدۀ خدا نمی‌شود.

یک) پولس می‌توانست وفاداری گذشتۀ خدا را به‌عنوان وعدۀ برکت و حفاظت آینده در نظر بگیرد.

دو) می‌توانیم ببینیم که در «عدالت الهی» هیچ ادعایی علیه پولس وجود نداشت؛ او از طریق کار عیسی بر روی صلیب عادل شده بود. عدالت خدا هرگز نمی‌توانست به پولس آسیبی برساند (و به همۀ کسانی که از طریق خون عیسی عادل شده‌اند).

ه. و گفتند از خدایان است: این یک واکنش عادی انسانی بود. در نظر این بومیان پولس فرا انسان بود که هم می‌توانست یکی از شیاطین باشد و هم می‌توانست یکی از خدایان باشد. اما درحقیقت پولس نه یک مجرمِ سزاوار مجازات بود و نه یکی از خدایان.

۲. آیاتِ (۷-۱۰) پولس پدر پوبلیوس و افراد بسیار دیگری را شفا می‌دهد.

در آن نزدیکی زمین‌هایی بود متعلّق به رئیس جزیره که پوبلیوس نام داشت. او ما را به منزل خود دعوت کرد و سه روز به‌گرمی از ما پذیرایی نمود. از قضا، پدر پوبلیوس در بسترِ بیماری افتاده بود و تب و اسهال داشت. پولس نزد او رفت و دعا کرده، دست بر او گذاشت و شفایش بخشید. پس از این واقعه، سایر بیمارانی که در جزیره بودند، می‌آمدند و شفا می‌گرفتند. آنها ما را تکریمِ بسیار کردند، و چون آمادۀ رفتن می‌شدیم، هرآنچه نیازمان بود برایمان فراهم آوردند.

الف. رئیس جزیره که پوبلیوس نام داشت. او ما را به منزل خود دعوت کرد و سه روز به‌ گرمی از ما پذیرایی نمود: در اینجا برکت و قوتی عظیم بر پولس جاری شده است که کاملاً در تضاد با گرفتاری دو هفتۀ پیش در دریا بود. خدا به پولس، لوقا و آریستاخوس فصلی جدید از راحتی و برکت را بخشیده بود.

 

یک) رئیس جزیره: این دقیقاً توصیفی فنی از شخصی بود که حکومت روم او را منصوب ساخته بود. این یکی دیگر از نمونه‌های اعتبار و برجستگی فوق‌‌العادۀ روایت لوقا است.» (بروس)

ب. پدر پوبلیوس در بسترِ بیماری افتاده بود و تب و اسهال داشت: برخی معتقدند این نوعی بیماری به نام تب مالت بود که به دلیل میکروارگانیسم موجود در شیر بزهای مالت به‌وجود می‌آمد. علائم این بیماری اغلب حدود چهار ماه ادامه دارد.

ج. پولس نزد او رفت و دعا کرده، دست بر او گذاشت و شفایش بخشید: خدا این مرد را شفا داد، اما این شفا از طریق اشتیاق و عمل پولس به انجام رسید. خدا این کار را انجام داد، اما پولس خودش را برای این کار آماده کرد و در دسترس قرار داد.

د. سایر بیمارانی که در جزیره بودند، می‌آمدند و شفا می‌گرفتند: خیلی زود خبر کار پولس به گوش بسیاری رسید. کلمۀ «شفا» به‌طور معمول کلمه‌‌ای به مفهوم شفای معجزه‌آسا نبود، بلکه به‌طور لغوی به معنای «دریافت مراقبت‌های پزشکی» بود. امکان دارد لوقا (که مطابق کولسیان ۱۴:۴ یک پزشک بود) به‌عنوان یک رسولِ پزشک در مالت خدمت کرده باشد.

پولس در روم

۱. آیاتِ (۱۱-۱۵) آخرین بخش سفر پولس به روم

پس از سه ماه، با کشتی‌ای که زمستان را در جزیره مانده بود، راهی دریا شدیم. آن کشتی از اسکندریه بود و علامت جوزا داشت. به سیراکوز رسیده، لنگر انداختیم و سه روز توقف کردیم. سپس سفر دریایی را ادامه دادیم و به شهر ریگیون رسیدیم. روز بعد، باد جنوبی برخاست، و فردای آن روز به شهر پوتیولی رسیدیم. آنجا برادرانی چند یافتیم که از ما دعوت کردند هفته‌ای با ایشان به سر بریم. سرانجام به روم رسیدیم. برادرانِ آنجا شنیده بودند که در راه هستیم، پس تا بازار آپیوس و «سه میخانه» آمدند تا از ما استقبال کنند. پولس با دیدن ایشان خدا را شکر کرد و قوّت‌قلب یافت.

 

الف. پس از سه ماه: آنها سه ماه را در مالت سپری کردند، در آنجا قوت یافتند و منتظر شدند تا زمستان به پایان رسد.

ب. به سیراکوز رسیده، لنگر انداختیم: این اولین توقف بعد از مالت بود. سیراکوز یک شهر معروف در جهان باستان بود و مرکز جزیرۀ سیسیل بود.

یک) ارشمیدس، ریاضیدان معروف در سیراکوز زندگی می‌کرد. وقتی رومی‌ها بر این سرزمین غلبه یافتند، یک سرباز خنجر خود را بر گلوی ارشمیدس گذاشت، او که به‌سختی در حال کار کردن بر روی یک مسئلۀ ریاضی بود که بر روی زمین آن را نوشته بود، به سرباز گفت: «صبر کن، تو داری معادلۀ ریاضی مرا به هم می‌ریزی!» و سرباز او را به قتل رساند.

ج. ریگیون … پوتیولی … سرانجام به روم رسیدیم: وقتی پولس و دیگران به سوی شمال و به سمت شبه جزیرۀ ایتالیا حرکت کردند، توانستند با ایماندارانی که در مسیر ملاقات کرده بودند، کمی وقت بگذرانند (آنجا برادرانی چند یافتیم که از ما دعوت کردند هفته‌ای با ایشان به سر بریم).

د. برادرانِ آنجا شنیده بودند که در راه هستیم، پس تا بازار آپیوس و «سه میخانه» آمدند تا از ما استقبال کنند: در واقع مسیحیان از داخل برای خوش‌آمد‌گویی آنان تا بیرون شهر آمدند. آنها وقتی به روم وارد شدند، پولس را مانند پادشاه تجلیل کردند: آنها تا بیرون شهر برای ملاقات او رفتند؛ آنها مسافتی حدود ۴۳3 مایل (یا ۶۹ کیلومتر) را تا بازار آپیوس را برای استقبال پولس و همراهانش با آنها پیمودند.

یک) آنها در چند سال اخیر نامۀ معروف پولس به رومیان را دریافت کرده بودند و احتمالاً به همین دلیل با او احساس صمیمیت و نزدیکی می‌کردند و قطعاً می‌خواستند او را تجلیل کنند. در پرتو محبت و احترام این استقبال هیچ تعجبی ندارد که پولس با دیدن ایشان خدا را شکر کرد و قوّت ‌قلب یافت.

دو) «لوقا این چنین اظهار نمی‌کند که پولس اولین نفری بود که انجیل را به روم آورده بود… حضور این مسیحیان، «برادران» که لوقا در اینجا به آنها اشاره می‌کند، نشان می‌دهد که انجیل قبلاً به آنجا رسیده بود» (بروس). سال‌ها پیش، هنگام موعظۀ پطرس در پنتیکاست، یهودیان بسیاری از روم حضور داشتند (اعمال ۱۰:۲)، بنابراین احتمالاً در همان ابتدا مسیحیانی از روم و در روم بوده‌اند.

سه) ممکن است گفته شود آنها مانند یک پادشاه با پولس رفتار کردند. «در آن زمان رسم بر این بود وقتی پادشاه برای ملاقات از شهری می‌رفت، اهالی آنجا، برای ملاقات و استقبال از او، از شهر بیرون آمده و او را تا داخل شهر همراهی می‌کردند.» (هورتون)

چهار) با این وجود پولس دومین باری که زندانی روم شد، تنها ماند و فراموش شد (دوم تیموتائوس ۹:۴-۱۶)، منظور این است که مسیحیان روم دیگر او را مورد محبت و اکرام خود قرار ندادند (شاید هم نمی‌توانستند این کار را انجام دهند).

۲. آیۀ (۱۶) موقعیت پولس به‌عنوان زندانی در روم

چون به روم رسیدیم، به پولس اجازه داده شد با یک سربازِ محافظ در منزل خود بماند.

الف. چون به روم رسیدیم: بالاخره وعدۀ عیسی تحقق یافت. پولس قبلاً گفته بود به‌زودی سومین سفر خدمتی او در روم شروع می‌شود (اعمال ۲۱:۱۹، رومیان ۱۵:۱). در اورشلیم عیسی به پولس وعده داد که مجبور می‌شود به روم برود (اعمال ۱۱:۲۳) و این وعده در دو هفته‌ای که در میان طوفان دریا به سر می‌برد، تکرار شد (اعمال ۲۳:۲۷-۲۵).

یک) «اکنون در انتهای این کتاب، پولسِ رسول به روم رسید. به همین طریق نبوت عیسی که شاگردانش تا پایان این عصر شاهد او خواهند بود، تحقق می‌یابد» (بویس).

دو) وقتی پولس به روم رسید، این شهر تقریباً قدمتی ۸۰۰ ساله داشت. کولوسئوم معروف هنوز ساخته نشده بود و برجسته‌‌ترین ساختمان‌ها، معبد ژوپیتر، مکان‌های قیصر و معبد مارس (خدای جنگ)  بود. در آن زمان روم جمعیتی حدود دو میلیون نفر، یک میلیون برده و یک میلیون شخص آزاد داشت. جامعه به‌طرز ناخوشایندی به سه طبقه تقسیم شده بود: طبقۀ کوچکِ سطح بالا و مرفه، طبقۀ عظیم فقیران و طبقۀ برده‌ها.

ب. به پولس اجازه داده شد: یولیوسِ فرمانده مأموریت خود را با موفقیت به انجام رساند و همۀ زندانی‌ها را -با کمک پولس- از قیصریه (اعمال ۱:۲۷) به روم آورد، این لحظه برای او بسیار شادی‌‌بخش بود.

ج. با یک سربازِ محافظ در منزل خود بماند: پولس در یک زندان معمولی به سر نبرد. به او اجازه داده شد در منزل خود بماند (خانه‌ای اجاره‌ای، اعمال ۳۰:۲۸). با این حال او دائماً تحت نظر یک محافظ رومی بود و اغلب اوقات به زنجیر کشیده می‌شد. جابجایی محافظین به او این امکان را می‌داد تا با افراد مختلف صحبت کند.

یک) «مچ پولس به مچ یک سرباز زنجیر می‌شد، هر چهار ساعت یک بار آن سرباز تعویض  و آسوده می‌شد؛ اما پولس هرگز نمی‌توانست از آن زنجیرها آسوده شود.» (بروس)

دو) پولس در فیلیپیان ۱۳:۱ می‌نویسد که چطور هنگامی که در روم در حبس بود با نگهبانان رومی در مورد پیغام انجیل سخن می‌گفت. با وجود اینکه او یک زندانی بود، اما شنوندگان حقیقی و بسیاری داشت.

۳. آیاتِ (۱۷-۲۰) تقاضای پولس از اجتماع یهودی در روم

سه روز بعد، پولس بزرگان یهود را فرا‌خواند. چون گرد آمدند، بدیشان گفت: «ای برادران، با آنکه من کاری بر ضد قوم خود یا رسوم پدران‌مان نکرده بودم، مرا در اورشلیم گرفتار کردند و تحویل رومیان دادند. آنها از من بازخواست کردند و بر آن شدند آزادم کنند، زیرا در من جرمی ندیدند که سزاوار مرگ باشد. امّا چون یهودیان اعتراض کردند، ناچار شدم از قیصر دادخواهی کنم، البته نه تا از قوم خود شکایت کرده باشم. از همین رو خواستم شما را ببینم و با شما سخن بگویم، زیرا به‌خاطر امید اسرائیل است که مرا بدین زنجیر بسته‌اند.»

الف. پولس بزرگان یهود را فرا خواند: پولس همچنان به کار همیشگی خود ادامه داد، یعنی در هر شهری که وارد می‌شود به‌عنوان یک رسول، ابتدا نزد یهودیان آن شهر می‌رفت. برای او سه روز زمان برد تا بتواند با بزرگان یهود در روم ملاقات کند.

ب. ای برادران: پولس می‌خواست آنها بدانند که او اسرائیل را ترک نکرده است و آنها هنوز برادران او هستند. همان‌طور که بر کوه معبد برای جمعیت توضیح می‌دهد و گفت: «من مردی، یهودی‌ام.» (اعمال ۳:۲۲)

ج. با آنکه من کاری بر ضد قوم خود یا رسوم پدران‌مان نکرده بودم: پولس می‌خواست آنها بدانند او از هر اتهامی علیه شریعت و قوم اسرائیل بری است.

د. آنها از من بازخواست کردند و بر آن شدند آزادم کنند، زیرا در من جرمی ندیدند که سزاوار مرگ باشد: پولس می‌خواست آنها بدانند حکومت روم مایل و آماده است او را آزاد کند.

ه. البته نه تا از قوم خود شکایت کرده باشم: پولس می‌خواست آنها بدانند او هیچ‌گونه شکایت و اتهامی علیه رهبران مذهبی که او را متهم ساخته بودند، ندارد.

 

و. زیرا به‌ خاطر امید اسرائیل است که مرا بدین زنجیر بسته‌اند: پولس می‌خواست آنها بدانند او به‌خاطر ایمانش به مسیح اسرائیل، امید اسرائیل، زندانی است.

یک) با نزدیک شدن به سال ۷۰ میلادی، زمان نابودی اسرائیلی که عیسی را رد می‌کرد نیز نزدیک می‌شد. در حدود ۱۰ سال دیگر آشکار می‌شد عیسی امید اسرائیل است، اما امیدی که توسط بسیاری از آنها طرد شد.

۴. آیاتِ (۲۱-۲۲) واکنش رهبران مذهبی به پولس

آنها در پاسخ گفتند: «ما هیچ نامه‌ای از یهودیه دربارۀ تو دریافت نکرده‌ایم، و هیچ‌یک از برادرانی که از آنجا آمده‌اند، خبر یا گزارشی بد دربارۀ تو نیاورده‌اند. ولی مایلیم نظرات تو را بشنویم، زیرا می‌دانیم که مردم در هر جا بر ضد این فرقه سخن می‌گویند.»

الف. ما هیچ نامه‌‌ای از یهودیه دربارۀ تو دریافت نکرده‌ایم: این نشان می‌دهد که رهبران مذهبی که پولس را در اورشلیم و قیصریه متهم کردند، می‌دانستند که پرونده آنها ناامید‌کننده است و برای فرستادن مدارک و مستندات برای اثبات ادعاهای خود علیه او هیچ‌گونه تلاش و اقدامی نکردند.

ب. و هیچ‌ یک از برادرانی که از آنجا آمده‌اند، خبر یا گزارشی بد دربارۀ تو نیاورده‌اند: پولس می‌خواست بداند آنها چه چیزهایی از اورشلیم درمورد او شنیده بودند، اما یهودیان روم هنوز چیزی درمورد پولس نشنیده بودند.

ج. ولی مایلیم نظرات تو را بشنویم، زیرا می‌دانیم که مردم در هر جا بر ضد این فرقه سخن می‌گویند: اگرچه آنها چیزی درمورد پولس نمی‌دانستند، اما شنیده بودند که در بسیاری جاها درمورد مسیحیت به‌خوبی سخن گفته نمی‌شود و همه ‌جا برضد این فرقه سخن می‌گویند. آنها می‌خواستند ماجرا را از زبان خود پولس بشنوند.

۵. آیاتِ (۲۳-۲۴) موعظۀ انجیل به جامعۀ یهودیان روم

پس روزی را تعیین کردند و شماری بسیار به محل اقامت او آمدند تا با وی ملاقات کنند. او از صبح تا شب، به تفصیل دربارۀ پادشاهی خدا با آنان سخن گفت و کوشید با استناد به تورات موسی و کتب پیامبران، دربارۀ عیسی مجاب‌شان کند. برخی سخنان او را پذیرفتند، امّا دیگران از ایمان آوردن سر باز زدند.

الف. او از صبح تا شب، به تفصیل دربارۀ پادشاهی خدا با آنان سخن گفت و کوشید با استناد به تورات موسی و کتب پیامبران، دربارۀ عیسی مجاب‌شان کند: احتمالاً این زمانِ تعلیم بسیار شگفت‌انگیز بوده است. پولس درمورد پادشاهی خدا صحبت کرد و شواهدی از اشارات عهدعتیق به عیسی ارائه نمود –از صبح تا شب.

ب. به تفصیل دربارۀ پادشاهی خدا با آنان سخن گفت: بدون شک پولس، تعالیم عیسی را تعلیم داد: اینکه در عیسی ملکوت روحانی خدا آورده شده است و این ملکوت قبل از اینکه بر حکومت‌های این جهان برقرار شود، در قلب‌های انسان‌ها برقرار می‌شود. بیشتر یهودیان زمان عیسی و یهودیان زمان پولس، در انتظار ملکوت سیاسی مسیح بودند و نه روحانی.

ج. برخی سخنان او را پذیرفتند، امّا دیگران از ایمان آوردن سر باز زدند: در واکنش به این تعلیمِ برجسته و طولانی پولس، برخی به عیسی ایمان آوردند، اما برخی نیز ایمان نیاوردند. حتی بهترین تعلیم از بهترین رسول در بهترین شرایط نیز باعث ایمان آوردن برخی افراد نمی‌شود.

۶. آیاتِ (۲۵-۲۷) پولس علت انکار انجیل را از اشعیا ۹:۶-۱۰ توضیح می‌دهد.

پس در حالی که با یکدیگر جرّ و بحث می‌کردند، آن مکان را ترک گفتند. امّا پیش از آنکه آنجا را ترک گویند، پولس کلام آخرین خود را بیان داشت و گفت: «روح‌القدس چه درست با پدران شما سخن گفت، آنگاه که به‌واسطۀ اِشعیای نبی فرمود:

«نزد این قوم برو و بگو،

به گوش خود خواهید شنید، امّا هرگز نخواهید فهمید؛

به چشم خود خواهید دید، امّا هرگز درک نخواهید کرد.

زیرا دل این قوم سخت شده،

گوش‌هایشان سنگین گشته،

و چشمان خود را بسته‌اند،

مبادا با چشمان‌شان ببینند،

و با گوش‌هایشان بشنوند،

و در دل‌های خود بفهمند

و بازگشت کنند و من شفایشان بخشم.»

الف. پس در حالی که با یکدیگر جرّ و بحث می‌کردند: تصور می‌شود در میان آنان این بحث درگرفت که هرکه می‌خواهد ایمان بیاورد و هرکه نمی‌خواهد ایمان نیاورد.

ب. امّا پیش از آنکه آنجا را ترک گویند، پولس کلام آخرین خود را بیان داشت و گفت: «روح‌القدس چه درست با پدران شما سخن گفت، آنگاه که به‌واسطۀ اِشعیای نبی فرمود: پولس که دریافت این نبوت اشعیا در مورد سختدلی آنان است. قطعاً پولس از اینکه عده‌ای از آنان نجات یافتند، بسیار خوشحال بود؛ اما بدون شک او نمی‌خواست حتی یک نفر از آنان عیسی را رد کند.

ج. به گوش خود خواهید شنید، امّا هرگز نخواهید فهمید: اگر اشعیا می‌خواست این متن را در آن زمان بیان کند، ممکن بود این‌گونه بگوید: «اگر شما عیسی را رد کنید، همچنان می‌توانید بشنوید، اما دیگر درک نخواهید کرد؛ همچنان می‌توانید ببینید، اما دیگر نخواهید فهمید. قلب شما سخت است و سخت‌‌تر نیز خواهد شد، گوش‌هایتان بسته است، چشم‌هایتان نیز ، زیرا نمی‌خواهید به سوی خدا بازگردید و از گناهان خود شفا یابید.»

یک) این پیغام همچنان مانند زمانی که اشعیا آن را بیان کرد و پولس نیز آن را نقل قول کرد، برای این زمان نیز به خوبی صدق می‌کند. بسیاری می‌شنوند و به‌سادگی انکار می‌کنند، زیرا نمی‌خواهند به سوی خدا بازگشت نمایند و از گناهان خود شفا یابند.

۷. آیاتِ (۲۸-۲۹) پولس به آنها گفت که این پیغام را نزد غیریهودیان می‌برد.

«پس بدانید که نجات خدا نزد غیریهودیان فرستاده شده است و آنها گوش فرا خواهند داد!» [بعد از آنکه او این را گفت، یهودیان از آنجا رفتند، در حالی که سخت با یکدیگر جرّ و بحث می‌کردند.]

الف. پس بدانید: اینکه برخی نجات خدا را رد کردند، هرگز باعث نشد این نجات بر دیگران تأثیری نداشته باشد. منظور این است که خدا کسانی را خواهد یافت که صدای او را گوش دهند، یعنی غیریهودیان.

یک) پولس از آنان خواست عیسی را بپذیرند، اما هرگز به آنان التماس نکرد. پولس ناراحت شد و نه برای خود، بلکه برای آنانی که عیسی را رد کردند و به آنان درمورد عواقب انکار عیسی هشدار داد.

دو) واعظ انجیل در حقیقت دو پیغام را موعظه می‌کند. او برای آنانی که به انجیل با ایمان پاسخ می‌دهند و نجات می‌‌یابند، واعظ حیات است؛ اما برای آنانی که عیسی را انکار می‌کنند، واعظ محکومیت و نابودی است. «امّا برای یکی بوی مرگ می‌دهیم که به مرگ رهنمون می‌شود؛ برای دیگری عطر حیاتیم که حیات به بار می‌آورد.» (دوم قرنتیان ۱۶:۲)

ب. بعد از آنکه او این را گفت، یهودیان از آنجا رفتند، در حالی که سخت با یکدیگر جرّ و بحث می‌کردند: این گروه که در آن برخی نجات یافتند و برخی نجات نیافتند، در حال مشاجره و بحث، پولس را ترک کردند (در حالی که سخت با یکدیگر جرّ و بحث می‌کردند).

یک) چند سال بعد از اینکه آن یهودیانی که عیسی را رد کرده بودند، پولس را نیز سرزنش کرده و محکوم ساختند، اورشلیم نابود شد و عدۀ بسیاری از یهودیان همراه آن هلاک شدند. داوری خدا بر آنان آمد و بخشی از ناراحتی پولس نیز به همین دلیل بود.

۸. آیاتِ (۳۰-۳۱) پولس قبل از محاکمه در دادگاه قیصر دو سال در روم به سر برد.

بدین‌سان پولس دو سال تمام در خانۀ اجاره‌ای خود اقامت داشت و هر که را نزدش می‌آمد، می‌پذیرفت. او پادشاهی خدا را اعلام می‌کرد و دلیرانه و بی‌پروا دربارۀ عیسی مسیح خداوند تعلیم می‌داد.

الف. بدین‌ سان پولس دو سال تمام در خانۀ اجاره‌ای خود اقامت داشت: پولس برای آشکار شدن اتهامات پرونده‌اش، بیش از دو سال را در قیصریه به سر برد (اعمال ۲۷:۲۴). اکنون نیز دو سال دیگر را برای حاضر شدن در محکمۀ قیصر در روم به سر برد.

یک) «شاید طولانی شدن اقامت پولس در روم به دلیل ازدحام پرونده‌های دادگاه بود. دو سال طول کشید تا به پروندۀ او رسیدگی شود و او برای ارائۀ اظهارات، به دادگاه احضار شود.» (بروس)

ب. در خانۀ اجاره‌ای خود: احتمالاً پولس در این مدت برای تأمین مخارج و کرایه خانۀ خود به پیشۀ خود، یعنی خیمه‌دوزی مشغول بوده است (اعمال ۱:۱۸-۲و ۳۳:۲۰-۳۵). پولس همیشه مرد سختکوشی بود.

ج. هر که را نزدش می‌آمد، می‌پذیرفت: یکی از اشخاصی که پولس در این مدت نزد خود پذیرفته بود، برده‌‌ای فراری به نام اونیسموس بود (فلیمون ۱۰:۱) و پولس از او خواست نزد اربابش فلیمون بازگردد.

د. او پادشاهی خدا را اعلام می‌کرد و دلیرانه و بی‌‌پروا دربارۀ عیسی مسیح خداوند تعلیم می‌داد: اگرچه پولس نمی‌توانست سفر کند، اما می‌توانست به هرکسی که نزدش می‌آید تعلیم دهد و موعظه کند و او این کار را انجام می‌داد. او همچنین نامه‌هایی نوشت. ما داشتن رساله‌های افسسیان، فیلیپیان و کولسیان را مدیون این دوران حبس پولس در روم هستیم.

یک) خداوند این چهار سال (دو سال در قیصریه و دو سال در روم) از زندگی پولس را هدر نداد. خدا هرگز زمان ما را هدر نمی‌دهد، البته این خود ما هستیم که با ندانستن هدف خدا از زندگی‌مان در آن لحظه، وقت خود را هدر می‌دهیم.

دو) پولس در واقع در حضور قیصر (نرون) حاضر شد. بسیار منطقی است که باور کنیم او با دلیری و قدرت، انجیل را در برابر قیصر اعلام کرد -همان‌طور که خدا به او وعده داده بود (اعمال ۱۵:۹ و ۱۱:۲۳).

سه) به نظر می‌رسد پولس از این اتهامات تبرئه شد و همچنین تخمین زده می‌شود او برای چهار یا پنج سال آزاد بود تا اینکه دوباره دستگیر، زندانی و محکوم می‌شود و در روم در سال ۶۶ یا ۶۷ میلادی به دستور قیصر اعدام می‌شود، همان‌طور که سنت تاریخی کلیسای اولیه نقل می‌کند.

چهار) احتمالاً لوقا حضور پولس در محکمۀ قیصر را به این دلیل ثبت نکرده است که انجیل لوقا و کتاب اعمال رسولان نوشته شد تا به دادگاه روم به‌عنوان پیشینه و حقایق پروندۀ پولس در این دادگاه در حضور قیصر ارائه شود.

ه. هر که را نزدش می‌آمد: این عبارت مفهوم منع نکردن را دارد. زنجیر و حبس پولس مانع او نشد. هرگز چیزی نمی‌تواند مانع کلام خدا شود.

یک) در مسیر روم خطراتی نظیر دریا، سربازان و نیش مار، جان پولس را تهدید کردند. اما خدا او را از همۀ اینها محفوظ داشت. خدا از طریق پولس نشان داد که خدای انسان، خدای تحقق وعده، نمی‌تواند با سختی‌هایی که در مسیر وجود دارد، متوقف شود.

دو) در آخر، حتی بی‌‌ایمانی برخی یهودیان و یا انکار عیسی توسط برخی افراد نمی‌تواند مانع انجیل شود. انجیل پیش می‌رود تا به نزد آنانی برسد که ایمان خواهند آورد.

سه) متی ۱:۲۲-۱۴ تصویری تمثیلی از کتاب اعمال است. خدا برای اسرائیل جشنی تدارک دید و آنها را به این جشن دعوت کرد (در زمان خدمت عیسی)، اما آنها در این جشن حاضر نشدند. پس او دعوتنامه‌ای دیگر فرستاد، زیرا که همه چیز آماده بود؛ اما باز هم نیامدند و حتی خادمین خدا را که دعوتنامه را برای آنها آورده بودند، به قتل رساندند. در آخر خدا همۀ افراد را دعوت کرد که در این جشن حضور یابند و این افراد شامل غیریهودیان نیز می‌شد؛ اما هرکسی که در این جشن حاضر می‌شد، باید به جامه‌های عیسی ملبس می‌بود.

و) و دلیرانه و بی‌پروا دربارۀ عیسی مسیح خداوند تعلیم می‌داد: این داستان پایانی ندارد، زیرا تاریخ کلیسا این داستان را درطول قرن‌ها ادامه ‌می‌دهد. با اعتماد به عیسی، با تکیه بر قدرت روح‌القدس و هدایت پدر آسمانی، کلام خدا بدون هیچ مانعی گسترش می‌یابد و به تغییر زندگی‌ها برای جلال خدا ادامه می‌دهد. کتاب اعمال رسولان واقعاً یک داستان بی‌پایان است.

یک) «اکنون بر او که قادر است و هیچ‌کس نمی‌تواند مانع او شود، جلال و قوت باد، از حال تا ابدالاباد. آمین.» (پول)