Search
Close this search box.

فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

اعمال باب ۱۰ – کرنلیوس، پطرس و نجات غیریهودیان

خدا درمورد پطرس با کرنلیوس سخن می‌گوید.

 

۱. آیاتِ (۱-۲) کرنلیوس، یک غیریهودی که خدا را خدمت کرد.

در قیصریه مردی بود، کُرنِلیوس نام، از فرماندهان هنگ رومی موسوم به «هنگ ایتالیایی». او و اهل خانه‌اش همگی پرهیزگار و خداترس بودند. کُرنِلیوس سخاوتمندانه به مستمندان صدقه می‌داد و پیوسته به درگاه خدا دعا می‌کرد.

الف. در قیصریه مردی بود: قیصریه  یک شهر مهم رومی در سواحل مدیترانه در یهودیه بود، زیرا مرکز فرماندهی حکومت رومی منطقۀ یهودیه بود. باستان شناسان در قیصریه سنگی از  یک ساختمان را کشف کردند که نام پُنتیوس پیلاتُس روی آن حک شده بود.

ب. کُرنِلیوس نام، از فرماندهان هنگ رومی موسوم به «هنگ ایتالیایی»: کرنلیوس در ارتش روم یک افسر بود. از نظر یک یهودی وطن‌پرست در آن زمان به‌طور معمول شخصی منفور محسوب می‌شد.

یک) «سی و دو هنگ ایتالیایی مانند این هنگ در مناطق مختلف امپراتوری مستقر بود. این هنگ‌ها از داوطلبین ایتالیایی تشکیل شده بودند که وفادارترین نیروهای رومی به شمار می‌رفتند» (لنسکی). او نزد یهودیان منفور بود، زیرا خادم وفادار کسانی بود که به اسرائیل ظلم می‌کردند، در آن زمان هر یهودی وطن‌پرستی از افرادی همچون کرنلیوس نفرت داشت.

ج. او و اهل خانه‌اش همگی پرهیزگار و خدا‌ترس بودند: با این وجود کرنلیوس شخصی پرهیزگار و خداترس بود که پیوسته به درگاه خدا دعا می‌کرد و به نیازمندان صدقه می‌داد.

یک) «به‌عنوان یک شخص رومی باید خدایان رومی را می‌پرستید -ژوپیتر، آگوستوس، مارس، ونوس و…- اما او و خانواده‌اش مفاهیم روشنگرانۀ یهود را باور داشتند و خداپرست بودند.» (هیوز)

دو) کرنلیوس جزء آن دسته‌‌ای بود که یهودیان آنان را خدا‌ترس می‌نامیدند. غیریهودیانی بودند که خدای اسرائیل را دوست داشتند. آنها با ایمان یهود یکدل بودند و از آن حمایت می‌کردند. با این وجود نمی‌توانستند از نظر سبک زندگی خود و ختنه یک یهودی کامل باشند.

سه) یهودیان آن زمان، به این غیریهودیان خداترس احترام می‌گذاشتند و آنان را تحسین می‌کردند؛ اما در حقیقت نمی‌توانستند آنها را در زندگی، خانه و غذای خود سهیم سازند، زیرا آنها به هرحال غیریهودی بودند و یک یهودی واقعی نبودند.

د. پیوسته به درگاه خدا دعا می‌کرد: همان‌طور که سبک زندگی و قلب کرنلیوس توصیف شد، مردی را می‌بینیم که رابطه‌ای حقیقی با خدا داشت. در عین حال، هرگز بخشی از زندگی و اجتماع یهودی نبوده است.

۲. آیاتِ (۳-۶) خداوند فرشته‌ای فرستاد تا به کرنلیوس بگوید، پطرس را نزد خود بیاورد.

روزی حوالی ساعت نهم از روز آشکارا در رؤیا دید که فرشتۀ خدا نزدش آمد و گفت: «ای کُرنِلیوس!» کُرنِلیوس با وحشت به او چشم دوخت و پاسخ داد: «بله، سرورم!» فرشته گفت: «دعاها و صدقه‌های تو چون هدیۀ یادگاری به پیشگاه خدا برآمده است. اکنون کسانی به یافا بفرست تا شَمعونِ معروف به پطرس را بدین‌جا بیاورند. او نزد دَبّاغی شَمعون نام که کنار دریا منزل دارد، میهمان است.»

الف. روزی حوالی ساعت نهم از روز آشکارا در رؤیا دید: در اینجا به‌طور خاص گفته نشده است که کرنلیوس در حال دعا بود، اما می‌گوید ساعت نهم از روز بود (ساعت ۳:۰۰ بعد از ظهر) و مرسوم بود که یهودیان در این ساعت از روز دعا می‌کردند. در اعمال ۳۰:۱۰ کرنلیوس می‌گوید وقتی در حال دعا بود این اتفاق بر او واقع می‌شود (حوالی ساعت نهم، در خانۀ خویش به دعا مشغول بودم.)

ب. در رؤیا دید که فرشتۀ خدا نزدش آمد: این یک خواب نبود، بلکه یک رویا بود که در چشمان فکر کرنلیوس به انجام رسید. کمی بعد کرنلیوس می‌گوید در آن زمان «مردی در جامه‌ای نورانی در برابرم ایستاد.» (اعمال ۳۰:۱۰)

ج. ای کُرنِلیوس: خدا به‌طور مستقیم با او سخن گفت و او را به نام خواند و این امر مفهوم عمیقی دارد. کرنلیوس با ترسی مقدس و آسمانی (خداترسی) پاسخ داد و این نشان می‌دهد که در رابطۀ حقیقی با خدا بود.

د. اکنون کسانی به یافا بفرست تا شَمعونِ معروف به پطرس را بدین‌جا بیاورند: احتمالاً کرنلیوس حتی نمی‌دانست پطرس در آنجا به سر می‌برد. اما می‌دانست چون خدا گفته است، پس حتماً پطرس در آنجاست و او همچنین می‌توانست به خدا اعتماد کند و با شخصی به نام پطرس صحبت کند (او به تو خواهد گفت چه کاری باید انجام دهی).

ه. او به تو خواهد گفت چه کاری باید انجام دهی: خدا در رویا فرشته‌ای نزد کرنلیوس فرستاد، اما از یک انسان برای موعظۀ انجیل استفاده کرد.

یک) «فرشتگان کمک می‌کنند انسان‌ها با واعظین منصوب خدا ارتباط پیدا کنند، آنها اجازه ندارند هرگز بیش از این عمل کنند.» (لنسکی)

۳. آیاتِ (۷-۸) کرنلیوس از فرمان خدا اطاعت کرد و در پی پطرس فرستاد.

چون فرشته‌ای که با او سخن می‌گفت او را ترک کرد، کُرنِلیوس دو تن از خادمان و یکی از سپاهیان خاص خود را که مردی دیندار بود، فرا خواند و تمام ماجرا را بدیشان بازگفت و آنها را به یافا فرستاد.

الف. کُرنِلیوس دو تن از خادمان و یکی از سپاهیان خاص خود را که مردی دیندار بود، فرا خواند: ظاهراً ایمان کرنلیوس مُسـری بود که باعث شده بود خادمین و سربازان تحت فرمان او، خدای اسرائیل را تکریم کنند.

رویای پطرس از سفره‌ای وسیع

۱. آیاتِ (۹-۱۰) شمعون پطرس در خانۀ دبّاغ

روز بعد، نزدیک ظهر، چون در راه بودند و به شهر نزدیک می‌شدند، پطرس به بام خانه رفت تا دعا کند. در آنجا گرسنه شد و خواست چیزی بخورد. چون خوراک را آماده می‌کردند، به حالت خَلسه فرو رفت.

الف. چون در راه بودند و به شهر نزدیک می‌شدند، پطرس به بام خانه رفت تا دعا کند: در عین حال که خدا با کرنلیوس سخن می‌گفت و کرنلیوس، قاصدانی نزد پطرس می‌فرستاد، خدا با پطرس نیز سخن گفت.

یک) به‌طور معمول، روش خدا این چنین است. او با افراد مختلف (نه یک نفر) در مورد موضوعی سخن می‌گوید و بدین ترتیب آن موضوع توسط دو یا سه شاهد تأیید می‌شود.

دو) «این دو مرد سی مایل از هم فاصله داشتند. آنها باید نزد یکدیگر آورده می‌شدند. با وجود شلوغی یافا در تجارت و ازدحام جمعیت در بنادر عظیم قیصریه، آنها با یکدیگر ملاقات کردند و نمی‌دانستند چه چیزی در انتظار آنهاست. خداوند در بالا نظاره‌‌گر آنها بود و فرشتۀ خود را به قیصریه و یافا فرستاد و بدین ترتیب آنها نزد یکدیگر آورده شدند.» (مورگان)

ب. پطرس به بام خانه رفت تا دعا کند: در فرهنگ آن زمان، پشت‌بام خانه به‌عنوان نوعی بالکن مورد استفاده قرار می‌گرفت و در رفتن پطرس به پشت بام خانه برای دعا، هیچ چیز عجیبی وجود نداشت.

ج. در آنجا گرسنه شد و خواست چیزی بخورد: این اتفاق اغلب در هنگام دعا رخ می‌دهد و نوعی حواس‌پرتی و مانع در ارتباط ما با خدا بوجود می‌آورد؛ اما خدا از این مانع برای سخن گفتن با پطرس استفاده کرد و او به حالت خلسه فرو رفت.

۲. آیاتِ (۱۱-۱۶) رویای پطرس

در آن حال دید که آسمان گشوده شده و چیزی همچون سفره‌ای بزرگ که از چهارگوشه آویخته است، به سوی زمین فرود می‌آید و از انواع چارپایان و خزندگان و پرندگان پر است. آنگاه ندایی به او رسید که: «ای پطرس، برخیز، ذبح کن و بخور!» پطرس گفت: «حاشا از من، خداوندا، زیرا هرگز به چیزی حرام یا نجس لب نزده‌ام.» بار دوّم ندا آمد که «آنچه خدا پاک ساخته است، تو نجس مخوان!» این امر سه بار تکرار شد و سپس سفره بی‌درنگ به آسمان بالا برده شد.

الف. از انواع چارپایان و خزندگان و پرندگان پر است: پطرس همه نوع حیوان حرام و حلال گوشت را در سفره‌ای که نزد او گشوده شد، دید (چیزی همچون سفره‌ای بزرگ که از چهارگوشه آویخته است، به سوی زمین فرود می‌آید) و سپس شنید به او فرمان داده می‌شود: «ای پطرس، برخیز، ذبح کن و بخور!»

یک) وقتی پطرس در هنگام دعا گرسنه شد و خواست چیزی بخورد، بدون شک این امر را یک مانع در دعای خود می‌دانست. با این وجود، خدا از این موضوع استفاده کرد و از طریق رویایی درمورد غذا با او سخن گفت. شاید گرسنگی او باعث شد به این رویا بیشتر توجه نشان دهد!

ب. آنگاه ندایی به او رسید: نمی‌دانیم دقیقاً این امر چگونه بر پطرس واقع شد. بسیار نادر است که خداوند از صدای قابل شنیدن با گوش جسمانی با انسان سخن بگوید، او اغلب با درون اشخاص صحبت می‌کند، مانند یک رویا که با «چشم فکر» قابل دیدن است و یا حتی با صدایی که با «گوش درون» شنیده می‌شود.

یک) «خداوند برای سخن گفتن با انسان نیاز به امواج صوتی ندارد که بر پردۀ گوش او بکوبد. او وقتی بخواهد این کار را انجام دهد، می‌تواند به‌طور مستقیم با فکر شخص سخن بگوید، جایی که همۀ امواج صوتی در نهایت در آنجا تفسیر می‌شوند.» (لاوت)

ج. ای پطرس، برخیز، ذبح کن و بخور!: این فرمان کاملاً برخلاف تعهدات پطرس به‌عنوان یک یهودی بود، زیرا او هرگز اجازه نداشت خوراک حرام بخورد و قطعاً درمیان انواع چارپایان و خزندگان و پرندگان، حیوانات حرام گوشت وجود داشت.

د. حاشا از من، خداوندا: پاسخ پطرس برای ما هم ناپسند و هم خیلی معمولی بود. او به خداوند خود گفت: «نه». تنها پاسخ شایسته‌‌ای که می‌توانیم به درخواست خداوند دهیم «بله» است.

یک) پطرس این عادت ناپسند را داشت که به خداوند بگوید «نه» (متی ۲۲:۱۶، یوحنا ۸:۱۳). پاسخ پطرس به خداوند را (حاشا از من، خداوند!) با پاسخ کرنلیوس به خداوند (چه می‌خواهی، خداوندا؟) مقایسه کنید. به نظر می‌رسد در آن روز کرنلیوس به خداوند مطیع‌تر از پطرس بود.

دو) پطرس خدا را در چارچوب محدودیت‌ها قرار داده بود و اکنون خدا می‌خواست باورهای پطرس را تکان دهد تا طرز فکرش تغییر کند. خدا می‌تواند این کار را با ما نیز انجام دهد.  «برادر من، تکانی به خودت بده. اگر شما نیز محدودیت‌ها و چارچوب خیلی دقیقی دارید، ممکن است خداوند شما را درآتش قرار دهد تا خط قرمزها و چارچوب‌ها سوخته شود! و اگر آنقدر بدون چارچوب و خط قرمز هستید که هیچ چیزی برای شما ناپسند نیست، پس دعا کنید و از خدا بخواهید چارچوب شما را شکل دهد؛ زیرا تا وقتی اولویت‌ها و چارچوب‌های شما به‌درستی شکل نگیرد، آنگاه افراد زیادی توسط شما نجات نخواهند یافت.» (اسپرجن)

سه) پطرس نجات یافته بود، او از روح‌القدس پر بود و خدا به‌طرز عظیمی از او استفاده می‌کرد. در عین حال، او پطرس بود. خدا به دلیل اینکه او شخص کاملی بود از او استفاده نمی‌کرد، بلکه به این دلیل مورد استفادۀ خدا بود که در مسیر درست قرار داشت و خود را قابل دسترس خدا قرار داده بود. اغلب اوقات ما در دام این فکر خود گرفتار می‌شویم که برای اینکه خدا از ما استفاده کند باید کامل باشیم.

ه. بار دوّم ندا آمد: خدا به‌طور واضح به پطرس پاسخ داد. آنچه خدا پاک ساخته است (چیزی که پاک اعلام شده است) تو نجس مخوان! (آن را ناپاک، نامقدس و ناپسند تصور نکن).

یک) در تفکر عهدعتیق، دو مفهوم مقدس و نجس وجود داشت. اگر یک چیز مقدس و پاک با یک نجاست تماس پیدا می‌کرد، آنگاه چیز مقدس، نجس می‌شد و فقط از طریق انجام رسوم تطهیر دوباره پاک می‌شد.

دو) در ابتدا پطرس تصور کرد خدا فقط درمورد خوراک‌ها با او سخن می‌گوید، اما خیلی زود خدا به او نشان دارد که منظور دیگری دارد.

و. این امر سه بار تکرار شد: خدا برای تأکید، سه بار این رویا را تکرار کرد تا پطرس اهمیت آن را درک کند.

یک) «این سومین دفعه بود که خدا برای نشان دادن اهمیت یک موضوع به پطرس، آن را سه بار تکرار می‌کرد، پس پطرس باید درک می‌کرد که خدا می‌خواهد چیز مهمی را به او بگوید. با وجود اینکه نمی‌توانست بفهمد دقیقاً منظور خدا چیست.» (بویس)

۳. آیاتِ (۱۷-۲۰) خدا پطرس را درمورد آمدن قاصدان کرنلیوس آگاه کرد.

در همان حال که پطرس با حیرت به معنی رؤیا می‌اندیشید، فرستادگان کُرنِلیوس خانۀ شَمعون را جُسته، به دَرِ خانۀ او رسیدند. آنان با صدای بلند می‌پرسیدند: «آیا شَمعونِ معروف به پطرس در اینجا میهمان است؟» پطرس هنوز به رؤیا می‌اندیشید که روح به او گفت: «بنگر، سه تن تو را می‌جویند. برخیز و پایین برو و در رفتن با ایشان تردید مکن، زیرا آنها را من فرستاده‌ام.»

الف. در همان حال که پطرس با حیرت به معنی رؤیا می‌اندیشید: وقتی رویای پطرس به پایان رسید، درک کاملی از آن نداشت تا اینکه خداوند از طریق قاصدانی که بر در ایستاده بودند با پطرس سخن گفت.

ب. روح به او گفت: در اعمال ۱۳:۱۰ و ۱۵:۱۰ به‌سادگی گفته شده است که صدایی با پطرس سخن گفت. اکنون در اینجا گفته شده است که روح با پطرس سخن می‌گوید. این خدا بود که در شخص روح‌القدوس با پطرس صحبت می‌کرد.

ج. بنگر، سه تن تو را می‌جویند. برخیز و پایین برو و در رفتن با ایشان تردید مکن، زیرا آنها را من فرستاده‌ام: در آن هنگام خدا به پطرس نگفت که آن قاصدان غیریهودی بودند. به‌طور معمول یک یهودی پارسا نباید با غیریهودیان معاشرت می‌کرد. با دانستن این موضوع و دانستن پافشاری قبلی پطرس (حاشا از من، خداوندا!)، درمی‌یابیم که اگر خدا پطرس را از غیریهودی بودن آن مردان آگاه می‌کرد باعث حیرت بسیار او می‌شد. تنها چیزی که پطرس نیاز داشت این بود که بداند روح می‌گوید: «زیرا آنها را من فرستاده‌ام.»

۴. آیاتِ (۲۱-۲۳) پطرس همراه آن قاصدان برای ملاقات کرنلیوس به قیصریه رفت.

پطرس پایین رفت و به آنان گفت: من همانم که می‌جویید. سبب آمدنتان چیست؟ گفتند: «کُرنِلیوسِ فرمانده ما را فرستاده. او مردی پارسا و خداترس است و یهودیان همه به نیکی از او یاد می‌کنند. او از فرشته‌ای مقدّس دستور یافته که در پی تو بفرستد و تو را به خانۀ خود دعوت کرده، سخنانت را بشنود.» پس پطرس آنها را به خانه برد تا میهمان او باشند. روز بعد برخاست و همراه آنان روانه شد. برخی از برادرانِ اهل یافا نیز با وی رفتند.

الف. پطرس پایین رفت و به آنان گفت: من همانم که می‌جویید: پطرس احتمالاً بسیار شوک شد وقتی در را باز کرد و دید دو خادم و یک سرباز (اعمال ۱۰:۷) بر در ایستاده بودند. او خیلی زود دریافت که آنها یهودی نیستند و بسیار تعجب کرد از اینکه خدا گفته بود این افراد از طرف او هستند و باید همراه آنان برود.

یک) این ایده که خدا می‌توانست غیریهودیان را بفرستد و از آنان استفاده کند برای پطرس کاملاً جدید و ناآشنا بود. خدا در حال گسترش قلب و فکر پطرس بود.

ب. تو را به خانۀ خود دعوت کرده، سخنانت را بشنود: قاصدان کرنلیوس برای پطرس پیغام دعوت آورده بودند. پطرس باید به خانۀ کرنلیوس می‌رفت، زیرا او می‌خواست سخنان پطرس را بشنود. البته چون این یک دعوت بود، پطرس نمی‌توانست آن را نپذیرد -آیا می‌توانست؟

یک) یک غیریهودی -و بدتر از آن یک فرمانده در ارتش روم- می‌خواست پیغام انجیل را از پطرس بشنود. پطرس قبلاً هرگز با چنین شرایطی روبرو نشده بود! او چه پاسخی به این دعوت باید می‌داد؟

ج. پس پطرس آنها را به خانه برد تا میهمان او باشند: در این جمله که «پطرس آنها را به خانه برد تا میهمان او باشند» می‌توانیم تغییر را در قلب پطرس ببینیم. «میهمان کردن» در لغت به معنی «دعوت شخصی به‌عنوان میهمان» می‌باشد. پطرس نه تنها به سردی با این قاصدان غیریهودی برخورد نکرد، بلکه با گرمی آنان را به منزل پذیرفت و از آنان به‌عنوان میهمان استقبال کرد. این عمل پطرس برخلاف سنّت یهودیان در آن زمان بود.

یک) «معمولاً یک یهودی در این شرایط، می‌گفت: بسیار خب، از ملاقات شما بسیار خوشحال شدم، اما باید همین‌جا در خیابان باهم صحبت کنیم. هیچ یهودی‌ای، غیریهودیان را به خانۀ خود دعوت نمی‌کرد و با آنان بر سر یک سفره نمی‌نشست. یهودیان با غیریهودیان معاشرت نمی‌کردند؛ زیرا این کار ممنوع بود.» (بویس)

دو) پطرس با دعوت این غیریهودیان نه تنها بر خلاف سنّت اسرائیل عمل کرد، بلکه بر ضد کلام خدا نیز عمل نمود. احتمالاً در آن لحظه، خداوند بر قلب پطرس درک عمیقی ریخت تا بتواند درک کند خداوند در عهد‌عتیق گفت قوم خدا نباید همشکل همسایه‌های بت‌پرست خود شوند و همچنین گفته است می‌خواهد قوم او نوری باشد در میان همسایگانی که خدا را نمی‌شناسند.

سه) «من فکر می‌کنم در آن شب فرشتگان به آن خانه نگاه می‌کردند؛ در خانه‌ای که یک دباغ مطرود (شاگرد مسیح)، یک رسول بزرگ و سه غیریهودی به‌عنوان میهمان حضور داشتند.» (مورگان)

د. روز بعد برخاست و همراه آنان روانه شد: پطرس با اطاعت از آنچه خدا به او گفته بود، در محبت، همسایگان غیریهودی خود را پذیرفت.

یک) برخی از برادرانِ اهل یافا نیز با وی رفتند: «من تصور می‌کنم او پیش بینی می‌کرد چه اتفاقی رخ خواهد داد و موجب سوءتفاهم و اختلاف شود؛ اما او می‌دانست هرآنچه که خدا او را به سوی آن هدایت کند، نتیجه‌ای نیکو به همراه خواهد داشت، به همین دلیل برخی دیگر از یهودیان را برای تأیید این نتیجه به همراه خود برد.» (بویس)

دو) «قرن‌ها پیش، یهودی دیگری با یک پیغام رسمی از سوی خدا به یافا آمد. او مأموریت داشت پیغام خدا را نزد غیریهودیان ببرد. یونس نبی، سوار کشتی شد و از یافا گریخت و از اطاعت دعوت الهی امتناع کرد.» (گائبلین)

سه) یونس از خواندگی خدا گریخت. او تصور می‌کرد می‌تواند از حضور خدا بگریزد و قلب خدا را برای گمشدگان آشکار نکند. پطرس می‌خواست سنّت و عقاید خود را در نور کلام خدا اصلاح کند و قلب خدا را برای گمشدگان جهان آشکار سازد. برخی مانند پطرس هستند و برخی مانند یونس.

ملاقات پطرس و کرنلیوس

۱. آیاتِ (۲۴-۲۶) پطرس در خانۀ کرنلیوس

فردای آن روز به قیصریه رسیدند. کُرنِلیوس خویشان و دوستان نزدیک خود را نیز گرد ‌آورده بود و منتظر ورود آنان بود. چون پطرس به خانه درآمد، کُرنِلیوس به استقبال او شتافت و به پایش درافتاده، او را پرستش کرد. امّا پطرس او را بلند کرد و گفت: «برخیز؛ من نیز انسانی بیش نیستم.»

الف. کُرنِلیوس … منتظر ورود آنان بود: کرنلیوس ایمان بسیاری به خدا داشت. او منتظر پطرس بود و می‌دانست از آنجایی که خدا او را ترغیب به دعوت پطرس کرده، پس نقشۀ خود را به کمال خواهد رساند.

یک) کرنلیوس خادمین خود را فرستاد تا مردی را نزد او بیاورند که هرگز او را ندیده بود. او فقط می‌دانست که این مرد، یهودی پارسایی بود، یعنی کسی بود که مطابق سنّت خودش با غیریهودیانی همچون کرنلیوس، کاری ندارد. با وجود همۀ اینها، کرنلیوس با ایمان منتظر ورود پطرس بود.

ب. کُرنِلیوس به استقبال او شتافت و به پایش درافتاده، او را پرستش کرد: کرنلیوس، پطرس را نمی‌شناخت؛ اما باید می‌دانست که او مرد خاص خداوند است، به همین دلیل به پایش درافتاده، او را پرستش کرد. با وجود اینکه واکنش او اشتباه بود، ولی قابل درک بود. پطرس گفت: «برخیز؛ من نیز انسانی بیش نیستم.» و با این سخن او را تصحیح کرد. همان‌طور که کرنلیوس نباید اینگونه پطرس را تکریم می‌کرد، پطرس نیز نباید این نوع تکریم را می‌پذیرفت.

یک) در کتاب‌مقدس هرگاه انسان یا فرشتگان پرستیده می‌شدند (مثلاً در مکاشفه ۱۰:۱۹)، کلام خدا آن را نمی‌پذیرفت. اما عیسی آزادانه این نوع پرستش‌ها را می‌پذیرفت (متی ۲:۸، ۱۸:۹، ۳۳:۱۴، ۲۵:۱۵، ۹:۲۸). همین امر ثابت می‌کند که عیسی از انسان برتر بود و حتی از فرشتگان نیز برتر بود.

دو) در کلیسای جامعِ سنت پیترز در روم، مجسمۀ بزرگی از پطرس وجود دارد که مردم می‌آیند و پاهای مجسمه را می‌بوسند و این کار نوعی پرستش و تکریم است که برای انسان و فرشتگان جایز نیست. می‌توانیم امیدوار باشیم که پطرس کلیسایی را که به نام او نامیده شده است، ملاقات کند و این افراد را نیز با مهربانی اصلاح کند.

سه) پطرس و کرنلیوس یکدیگر را گرامی داشتند. پطرس با پذیرفتن دعوت کرنلیوس و پیمودن همۀ آن مسیر از یافا برای ملاقات او، کرنلیوس را گرامی داشت و کرنلیوس نیز با تعظیم در برابر پطرس، او را گرامی داشت. آنها همان‌طوری که پولس بعدها در رسالۀ خود گفت، رفتار نمودند: «در احترام گذاشتن به یکدیگر، از هم پیشی بگیرید.» (رومیان ۱۰:۱۲)

یک) «پطرس پرستش کرنلیوس که فقط شایستۀ خداست را نپذیرفت و با او مانند یک سگ رفتار نکرد.» (استات)

۲. آیاتِ (۲۷-۲۹)  ورود پطرس به خانۀ کرنلیوس و توضیح برای حضورش

سپس گفتگوکنان با وی به خانه درآمد و در آنجا با جمعی بزرگ روبه‌رو شد. پطرس به آنان گفت: «شما خود آگاهید که برای یهودیان حرام است که با اجنبیان معاشرت کنند یا به خانۀ آنها بروند. امّا خدا به من نشان داد که هیچ‌کس را نجس یا ناپاک نخوانم. پس چون در پی من فرستادید، بدون هیچ اعتراضی آمدم. اکنون بگویید، از چه سبب مرا طلب کرده‌اید؟»

الف. با وی به خانه درآمد: این جمله، یکی از کوتاهترین و در عین حال مهمترین جملۀ این بخش است. پطرس وارد خانۀ یک غیریهودی شد و کاری را انجام داد که رسوم و سنّت یهود اکیداً آن را ممنوع کرده بود. پطرس با ورود به خانۀ یک غیریهودی نشان داد که قلب و فکرش تغییر کرده است و از رویای سفرۀ عظیم به‌خوبی درس گرفته است.

یک) «موضوع اصلی این فصل، بیشتر از آنکه نجات و تبدیل کرنلیوس باشد، تبدیل پطرس است.» (استات)

ب. پطرس به آنان گفت: پطرس باید توضیح می‌داد که چرا او که یک یهودی پارسا (که اکنون مسیحی شده)  بود وارد خانۀ یک غیریهودی می‌شود. بنابراین پیغامی را که در رویا دریافت کرده بود، توضیح داد و گفت که خدا در رویا فقط درمورد خوراک با او سخن نگفته است (امّا خدا به من نشان داد که هیچ‌کس را نجس یا ناپاک نخوانم).

یک) پطرس با گفتن «هیچ‌کس را نجس یا ناپاک نخوانم» درک کرده بود که آن رویا، درمورد انسان‌ها بود و نه خوراک. اما این اصل درمورد خوراک نیز صدق می‌کرد. ما درک می‌کنیم که ایمانداران تحت هیچ اجباری برای خوراک نیستند. ما از دیدگاه سلامتی برخی خوراک‌ها را خوب و برخی را نامناسب می‌دانیم و خوردن یا نخوردن برخی چیزها ما را در حضور خدا پارساتر نمی‌سازد.

دو) عیسی درمورد این اصل سخن گفت: «زیرا به دلش راه نمی‌یابد، بلکه به درون شکمش می‌رود و سپس دفع می‌شود. عیسی با این سخن، همۀ خوراکها را پاک اعلام کرد» (مرقس ۱۹:۷).

سه) پولس این اصل را می‌دانست: «من در عیسای خداوند می‌دانم و متقاعد هستم که هیچ چیز به خودی خود نجس نیست. امّا اگر کسی چیزی را نجس می‌شمارد، برای او نجس خواهد بود» (رومیان۱۴:۱۴). بنابراین می‌توانست این‌طور نتیجه بگیرد: «پس مگذارید کسی در خصوص آنچه می‌خورید و می‌آشامید، یا در خصوص نگاه داشتن اعیاد و ماه نو و روز شَبّات، محکومتان کند. اینها تنها سایۀ امور آینده بود، امّا اصل آنها در مسیح یافت می‌شود» (کولسیان ۱۶:۲-۱۷).

چهار) با این وجود ارتباط بین اشخاص ناپاک و خوراک‌های ناپاک مهم هستند. ایدۀ خوراک نجس بسیار مرتبط است با ایدۀ افراد نجس. «عمدتاً به دلیل نهی اخلاقی در خوراک‌ها بود که غیریهودیان از نظر شرعی، افرادی نامناسب بودند و یهودیان پارسا نمی‌توانستند با آنها معاشرت کنند.» (بروس)

ج. بدون هیچ اعتراضی آمدم: این جمله نشانۀ تأیید است. اگر پطرس آن رویا را دریافت نمی‌کرد هرگز با آن قاصدان غیریهودی همراه نمی‌شد. قبل از اینکه پطرس به آنجا بیاید، خدا باید قلب او را از طریق رویا آماده می‌کرد.

۳. آیاتِ (۳۰-۳۳) کرنلیوس توضیح می‌دهد که چرا قاصدانی در پی پطرس می‌فرستد.

کُرنِلیوس پاسخ داد: «چهار روز پیش در همین وقت، حوالی ساعت نهم، در خانۀ خویش به دعا مشغول بودم که ناگاه مردی در جامه‌ای نورانی در برابرم ایستاد و گفت: کُرنِلیوس، دعایت مستجاب گردیده و صدقاتت در حضور خدا به یاد آورده شده است. کسانی به یافا بفرست تا شَمعونِ معروف به پطرس را به اینجا بیاورند. او نزد شَمعونِ دَبّاغ که خانه‌اش کنار دریاست، میهمان است. پس بی‌درنگ در پی تو فرستادم و تو نیز لطف کردی و آمدی. اینک همۀ ما در حضور خدا حاضریم تا هرآنچه خداوند به تو فرموده است، بشنویم.»

الف. در خانۀ خویش به دعا مشغول بودم: بدون شک کرنلیوس هم برای نزدیکی خودش با خدا دعا می‌کرد و هم برای اینکه خدا مسیح خود را بفرستد. خدا از طریق انجیلی که پطرس برایش آورد، به دعای او پاسخ داد.

ب. در روزه بودم: جدّیت دعای او آشکار بود. او به‌قدری طالب خدا بود که خوراک برای او از اهمیت کمتری برخوردار بود. او خدا را با جدّیت طلب می‌کرد و خدا نیز خودش را بر او آشکار ساخت.

ج. کُرنِلیوس، دعایت مستجاب گردیده و صدقاتت در حضور خدا به یاد آورده شده است: لازم به ذکر است اگرچه کرنلیوس مسیحی نبود و تولد تازه نداشت، اما خدا دعای او را مستجاب گردانید و صدقات سخاوتمندانه‌‌اش به دیگران را به یاد آورد.

د. اینک همۀ ما در حضور خدا حاضریم تا هرآنچه خداوند به تو فرموده است، بشنویم: شنوندگان او توسط روح‌القدس لمس و آماده شده بودند.

 

یک) پیغامی که پطرس موعظه کرد، از قبل آماده شده بود. پطرس توسط روح‌القدس آماده شده بود و آنانی که در خانۀ کرنلیوس بودند آماده بودند تا پیغام پطرس را بشنوند. برکات ما زمانی افزایش می‌یابد که خودمان را آمادۀ شنیدن کلام خدا کنیم.

دو) «وقتی به کلیسا می‌روید، آیا می‌خواهید یک پیغام خوب دریافت کنید؟ اگر همین‌طور است، بهترین راهش این است که با قلبی آماده به کلیسا بروید. می‌دانم که واعظ نیز باید آماده باشد. اما وقتی خدا قاصد خود را آماده می‌کند، شنوندگان او را نیز آماده می‌کند و آنگاه اتفاقات عجیبی رخ می‌دهد.» (بویس)

۴. آیاتِ (۳۴-۴۳) موعظۀ کوتاه پطرس به غیریهودیان در خانۀ کرنلیوس

پطرس چنین سخن آغاز کرد: «اکنون دریافتم که به‌راستی خدا تبعیضی میان مردمان قائل نیست؛ بلکه از هر قوم، هر که از او بترسد و پارسایی را به عمل آورد، مقبول او می‌گردد. شما آگاهید از پیامی که خدا برای قوم اسرائیل فرستاد و به‌واسطۀ عیسی مسیح که خداوند همه است، به صلح و سلامت بشارت داد. شما می‌دانید که این امر چگونه پس از تعمیدی که یحیی بدان موعظه می‌کرد، در جلیل آغاز شد و در سرتاسر یهودیه رواج گرفت، و چگونه خدا عیسای ناصری را با روح‌القدس و قدرت مسح کرد، به گونه‌ای که همه جا می‌گشت و کارهای نیکو می‌کرد و همۀ آنان را که زیر ستم ابلیس بودند، شفا می‌داد، از آن رو که خدا با او بود.

«ما شاهدان همۀ اعمالی هستیم که او در سرزمین یهود و در اورشلیم انجام داد. آنها او را بر صلیب کشیده، کشتند. امّا خدا او را در روز سوّم برخیزانید و ظاهر ساخت، امّا نه بر همگان، بلکه تنها بر شاهدانی که خود از پیش برگزیده بود، یعنی بر ما که پس از رستاخیز او از مردگان، با او خوردیم و نوشیدیم. او به ما فرمان داد تا این حقیقت را به قوم اعلام کنیم و شهادت دهیم که خدا او را مقرر فرموده تا داور زندگان و مردگان باشد. پیامبران جملگی دربارۀ او شهادت می‌دهند که هر که بدو ایمان آورد، به نام او آمرزش گناهان خواهد یافت.»

الف. اکنون دریافتم که به‌‌راستی خدا تبعیضی میان مردمان قائل نیست: این اساسی است برای درک پطرس از این امر که اکنون انجیل باید نزد غیریهودیان نیز برده شود. این عبارت کاملاً در تضاد با تفکر یهودیان آن زمان بود، زیرا آنها باور داشتند خدا بین یهودیان و غیریهودیان تبعیض قائل است. بسیاری از یهودیان زمان پطرس تصور می‌کردند خدا یهودیان را دوست دارد و از غیریهودیان نفرت دارد.

یک) طبق گفتۀ ویلیام بارکلی، در آن زمان رایج بود که یک مرد یهودی روز خود را با دعا آغاز کند و در این دعا برای برخی موارد شکرگزاری کند مواردی همچون اینکه او برده نیست، غیریهودی و یا زن نیست. بخش اساسی مذهب یهود در زمان عهدجدید، سوگندی بود که شخص عهد می‌بست هرگز و تحت هیچ شرایطی به یک غیریهودی کمک نکند، حتی اگر از او آدرس پرسیدند، مسیر را به آنها نشان ندهد. یهودیان فراتر از این رفته و منع کرده بودند که حتی نباید به یک زن غیریهودی در زمان اوج نیاز خود، یعنی هنگام زایمان کمک کرد؛ زیرا این کمک فقط منجر به اضافه شدن یک غیریهودی به این دنیا می‌شد.

دو) اگر یک یهودی با یک غیریهودی ازدواج می‌کرد، جامعۀ یهودی باید برای آن شخص، مراسم تدفین برگزار می‌کردند و او را مُـرده تلقی می‌کردند. همچنین تصور می‌کردند اگر یک یهودی وارد خانۀ یک غیریهودی شود، آن یهودی در حضور خدا ناپاک محسوب می‌‌شود. نوشته‌های یهودی باستانی درمورد یک زن یهودی می‌گوید که نزد یک رابی رفت و به او گفت که گناهکار است و از رابی درخواست کرد ایمان یهودی او را تأیید کند. او به رابی گفت: «رابی!، مرا نزد خدا بیاور.» اما رابی نپذیرفت و به‌سادگی در را به روی او بست.

سه) اما غیریهودیان نیز می‌توانستند همان رفتار بدی را که از یهودیان می‌گرفتند، پس دهند. غیریهودیان، یهودیان را به‌عنوان سنّت‌گرایان خرافی تحقیر می‌کردند و باور داشتند آنان توطئه‌گران شریر بودند که خوک‌ها را می‌پرستیدند. آنها فکر می‌کردند چون یهودیان از خوردن گوشتِ خوک امتناع می‌کنند، پس باید آن را بپرستند!

چهار) همۀ این باورها با انتشار انجیل تغییر کرد. مسیحیت اولین مذهب مخالف نژادپرستی، تعصبات فرهنگی و محدودیت‌های قومی بود.

پنج) وقتی یهودیان این تبعیض را قائل می‌شدند، در آشکار ساختن قلب خدا در عهدعتیق امین نبودند. این حقیقت که خدا هیچ تبعیضی قائل نمی‌شد در بسیاری از آیات تأکید شده است، مانند تثنیه ۱۷:۱۰، دوم تواریخ ۷:۱۹. «زیرا یهوه خدای شما خدای خدایان و رَب‌الارباب است، خدای عظیم و قادر و مَهیب که نه طرفداری می‌کند و نه رشوه می‌گیرد.» (تثنیه ۱۷:۱۰)

ب. بلکه از هر قوم، هر که از او بترسد و پارسایی را به عمل آورد، مقبول او می‌گردد: منظور پطرس این نبود که اشخاصی همچون کرنلیوس، در عدالت خدا هستند و نیازی ندارند مسیحی شوند. بلکه منظورش این بود که آنها به دلیل پیش زمینۀ قومی خود نباید از خدا محروم شوند.

یک) اغلب اوقات ما فکر می‌کنیم خدا فقط رنگ پوست و نژادها را می‌بیند، اما او قلب‌ها را می‌بیند. خدا به موقعیت اجتماعی افراد نگاه نمی‌کند، او فقط قلب‌ها را می‌بیند. او به گروه‌های قومی یا قبیله‌‌ای نگاه نمی‌کند، او فقط قلب‌ها را می‌بیند.

ج. خداوند همه است: این یک عبارت بسیار قدرتمند است که اولوهیت عیسی را نشان می‌دهد. اگر عیسی خدا نبود (و نیست)، پطرس هرگز نمی‌توانست این جمله را بگوید. به‌علاوه، او  خداوند همه است -هم یهودیان و هم غیریهودیان را شامل می‌شود.

د. آنها او را بر صلیب کشیده، کشتند. امّا خدا او را در روز سوّم برخیزانید و ظاهر ساخت: لازم به ذکر است موعظۀ پطرس به غیریهودیان همان موعظه‌ای بود که نزد یهودیان انجام داده بود. او شخصیت و کار عیسی را اعلام می‌کرد و بر قیام او و مسئولیت ما در برابر خدا تأکید می‌کرد.

یک) پطرس هرگز یک موعظۀ خاص برای گروه خاصی انجام نمی‌داد، موعظه‌های او برای همۀ افراد یکسان بود. همۀ انسان‌ها نیاز به نجات از طریق ایمان زنده به عیسای زنده دارند.

دو) موعظۀ پطرس، توضیح شگفت‌انگیز شخصیت و کار عیسای ناصری بود (احتمالاً لوقا موعظۀ او را به‌طور خلاصه ثبت کرده است):

·     عیسی با فروتنی تعمید گرفت.

·     عیسی با روح‌القدس و قـوّت مسح شد.

·     عیسی اعمال نیک و شفا انجام داد، همین‌طور افراد دیوزده را آزاد کرد.

·     عیسی این کارها را با قـوّت خدا انجام می‌داد، زیرا خدا با او بود.

·     عیسی این اعمال را در حضور شاهدان عینی به انجام رسانید.

·     عیسی مصلوب شد.

·     عیسی از مردگان برخاست، در برابر دیدگان بسیاری به آسمان صعود کرد.

·     عیسی به شاگردان خود فرمان داد این پیغام که او کیست و چه کاری انجام داد را بر همگان اعلام کنند.

·     عیسی همۀ جهان را داوری خواهد کرد.

·     عیسی همانی بود که انبیا درموردش نبوت کرده بودند.

 

سه) یعنی بر ما که پس از رستاخیز او از مردگان، با او خوردیم و نوشیدیم: «پطرس بر خوردن و آشامیدن با مسیح تأکید می‌کند و از این طریق ثابت می‌کند که مسیح قیام حقیقی داشت.» (بویس)

چهار) او به ما فرمان داد تا این حقیقت را به قوم اعلام کنیم و شهادت دهیم که خدا او را مقرر فرموده تا داور زندگان و مردگان باشد: «این رسول در موعظۀ خود به داوری جهان توسط عیسی اشاره می‌کند و می‌گوید به او فرمان داده شده است که موعظه کند، به همین دلیل این کار را انجام می‌دهد.» (اسپرجن)

ه. که هر که بدو ایمان آورد، به نام او آمرزش گناهان خواهد یافت: این موعظۀ خلاصه با یک نتیجه‌گیری از وسعت وعدۀ نجات خدا به پایان می‌رسد. باید به این جمله دقت داشته باشیم: هر که بدو ایمان آورد! چه یهود، چه غیریهود، چه برده، چه آزاد؛ چه سیاه، چه سفید؛ چه خوب چه بد؛ چه فقیر، چه غنی –هر که بدو ایمان آورد.

۵. آیاتِ (۴۴-۴۸) غیریهودیان خداترس از روح خدا پر شدند و تعمید گرفتند.

پطرس هنوز سخن می‌گفت که روح‌القدس بر همۀ آنان که پیام را می‌شنیدند، نازل شد. شماری از ایماندارانِ یهودی‌نژاد که همراه پطرس آمده بودند، چون دیدند روح‌القدس حتی بر غیریهودیان نیز فرو ریخته است، در حیرت افتادند. زیرا شنیدند که ایشان به زبان‌های غیر سخن می‌گویند و خدا را می‌ستایند. آنگاه پطرس گفت: «حال که اینان روح‌القدس را درست همانند ما یافته‌اند، آیا کسی می‌تواند از تعمیدشان در آب مانع گردد؟» پس دستور داد ایشان را در نام عیسی مسیح تعمید دهند. آنگاه از پطرس خواستند چند روزی با ایشان بماند.

الف. پطرس هنوز سخن می‌گفت: نجات زمانی آمد که هریک از این غیریهودیان به ایمان قلبی به پیغام پطرس پاسخ دادند، بنابراین چون پیغام خدا را شنیدند و باور کردند، تولدی تازه یافتند. «اوه، روح خدا به همین طریق بر ما مکاشفه می‌سازد!» (اسپرجن)

یک) این افراد در حالی‌که به سخنان پطرس گوش می‌دادند، در قلب‌شان اتفاقاتی نادیدنی و رازآمیز با خدا رخ داد که منجر به ایمان آنها به عیسی مسیح شد.

دو) لزوماً لحظۀ نجات افراد، آن لحظه‌ای نیست که افراد دست خود را بلند می‌کنند و یا به دعوت واعظ جلو می‌آیند. بیشتر به نظر می‌رسد لحظۀ نجات افراد زمانی است که آنان قلب خود را به خدا تسلیم می‌کنند و با فروتنی قلبی، حقیقت مسیح را می‌پذیرند.

سه) پطرس به روح‌القدس اجازه داد، موعظه‌اش را قطع کند. روح‌القدس درون قلب آنان در حال انجام کاری عظیم‌تر بود و پطرس با این کار همراه شد. او موعظۀ خود را متوقف و آنان را دعوت به تعمید کرد.

چهار) به نظر می‌رسد این افراد نخستین غیریهودیانی نبودند که به عیسی ایمان می‌آورند و تولد تازه می‌یابند. احتمالاً غیریهودیان در این هشت سال پس از پنتیکاست همواره نجات خدا را دریافت می‌کردند (اعمال ۲). اما آن غیریهودیان چون قبلاً یهودیت را پذیرفته بودند و بعد از یهودیت به مسیح ایمان آورده بودند، به همین دلیل به آنان به‌عنوان نجات‌یافتگان یهودی اشاره شده بود. غیریهودیان قبل از این اتفاق نیز همواره نجات می‌یافتند، اما به‌عنوان یهودیان نجات می‌یافتند، نه غیریهودیان.

پنج) قبل از این، قطعاً غیریهودیان می‌توانستند به عیسی به‌عنوان مسیح ایمان آورند و بخشش گناهانشان را که عیسی بر روی صلیب برای آنها به ارمغان آورده بود، دریافت کنند. اما برای انجام این کار، نخست باید یهودی می‌شدند -و سپس شریعت یهود را حفظ می‌کردند. آنها باید در کلیسا پوشش‌های خاصی بر روی سر خود قرار می‌دادند، فقط خوراک‌های حلال می‌خوردند، برای به‌جای آوردن مراسم اعیاد به اورشلیم می‌رفتند و همچنین باید مراسم و آیین‌های شریعت را کاملاً انجام می‌دادند.

ب. روح‌القدس حتی بر غیریهودیان نیز فرو ریخته است، در حیرت افتادند. زیرا شنیدند که ایشان به زبان‌های غیر سخن می‌گویند و خدا را می‌ستایند: پُری روح‌القدس از طریق عطایای روحانی تجلی یافت. این پر شدن از روح‌القدس در دو جنبه انجام شد: اول‌، در مفهوم اینکه روح در آنها ساکن شد و دوم، به مفهوم قوت و تجهیز خاص با عطایا و فیض روح.

یک) وقتی آنان به زبان‌ها سخن گفتند، این امر برای ستایش خدا انجام شد و نه برای تعلیم افراد. مطابق اول قرنتیان ۲:۱۴ مخاطب این زبان‌ها خدا بود و نه انسان.

دو) این اتفاق منحصر به‌فرد بود. در کتاب اعمال رسولان همواره می‌بینیم وقتی افراد ایمان می‌آورند و مسیحی می‌شوند و تولد دوباره می‌یابند، چنین عطایای روحانی را تجربه می‌کنند و این اتفاق در این شرایط بسیار خوب و حتی ضروری است تا نشان داده شود که آنها همان روح و همان برکاتی را دریافت کردند که رسولان و اولین شاگردان عیسی در روز پنتیکاست دریافت کرده بودند (اعمال ۲).

 

سه) «این غیریهودیان نه تنها با یهودیانی که (یا حتی با سامریانی که) به مسیح ایمان آورده بودند در یک موقعیت قرار گرفته بودند، بلکه در همان موقعیتی قرار گرفتند که رسولان قرار داشتند.» (بویس)

 

ج. شماری از ایماندارانِ یهودی‌نژاد … در حیرت افتادند: یهودیان ایمانداری که در آنجا حضور داشتند، حیرت‌زده شده بودند. شاید تازه درک کرده بودند که خدا غیریهودیان را دوست دارد و برکت می‌دهد، اما چه کسی می‌توانست فکر کند که خدا غیریهودیان را مانند یهودیان از روح‌القدس پر سازد؟

یک) پطرس این امر را کاملاً آشکار ساخت و گفت حال که اینان روح‌القدس را درست همانند ما یافته‌اند. حیرت آنها فقط به این دلیل نبود که خدا آنان را دوست دارد و برکت می‌دهد، بلکه به این دلیل حیرت کرده بودند که خدا آنان را مانند یهودیان دوست دارد و محبت می‌کند و حتی این کار را زمانی انجام می‌دهد که آنان هنوز غیریهودی هستند.

د. پس دستور داد ایشان را در نام عیسی مسیح تعمید دهند: این امر پذیرش کامل آنها در اجتماع شاگردان مسیح را نشان می‌دهد. تعمید آنان نشان داد آنان به‌عنوان شاگردان غیریهودی عیسی پذیرفته شدند.

یک) ورود غیریهودیان به کلیسا یک برنامۀ جدید نبود، بلکه حیقتی بود که از قبل وعده داده شده بود. عهدعتیق درمورد روزی صحبت می‌کند که در دنیای تاریک غیریهودیان نوری می‌تابد: «برخیز و درخشان شو، زیرا که نور تو آمده، و جلال خداوند بر تو طلوع کرده است. زیرا اینک تاریکی زمین را فرو خواهد گرفت، و ظلمت غلیظ قوم‌ها را خواهد پوشانید. اما خداوند بر تو طلوع خواهد کرد، و جلال او بر تو نمایان خواهد شد. قوم‌ها به سوی نور تو خواهند آمد، و پادشاهان به سوی درخشش طلوع تو» (اشعیا ۱:۶۰-۳).

دو) خداوند وعده داد که ابراهیم و نسل او برکتی برای تمام قوم‌ها خواهند شد (پیدایش ۴-۱:۱۲). در اینجا می‌بینیم عیسی -عظیم‌ترین برکت از نسل ابراهیم- همۀ قوم‌ها را برکت می‌دهد.

سه) وعدۀ عیسی درمورد گوسفند گمشده را به یاد بیاورید: «گوسفندانی دیگر نیز دارم که از این آغل نیستند.» (یوحنا ۱۶:۱۰) عیسی همچنین وعده داد: «من چون از زمین برافراشته شوم، همه را به سوی خود خواهم کشید» (یوحنا ۳۲:۱۲).

چهار) اولین غیریهودی که عیسی به‌طور علنی با او ارتباط برقرار کرد، افسر رومی در کفرناحوم بود. وقتی عیسی خادم آن افسر را شفا داد اعلام کرد: «و به شما می‌گویم که بسیاری از شرق و غرب خواهند آمد و در پادشاهی آسمان با ابراهیم و اسحاق و یعقوب بر سر یک سفره خواهند نشست» (متی ۵:۸-۱۳).

پنج) بدون شک می‌بینیم کرنلیوس، شخص نیکویی است، با این وجود به عیسی نیاز داشت. حتی افراد نیکو که خدا را تکریم می‌کنند هم نیاز دارند که عیسی را به‌عنوان خداوند و نجات‌دهندۀ خود بپذیرند و اعتماد خود را بر او و بر کاری که برای بشر انجام داد، قرار دهند.