فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

مرقس باب ۳ – دوازده نفر برای پیروی از عیسی انتخاب می‌شوند.

عیسی: مورد تنفر، ستایش و پیروی قرار گرفت.

 

۱. آیات (۱-۶) صاحب شبّات در روز شبّات شفا می‌دهد

عیسی بار دیگر به کنیسه درآمد. در آنجا مردی بود که یک دستش خشک شده بود. برخی عیسی را زیر نظر داشتند تا اگر در روز شَبّات آن مرد را شفا بخشد، بهانه‌ای برای اتهام‌زدن به او بیابند. عیسی به مردی که دستش خشک شده بود گفت: «در برابر همه بایست.» آنگاه از ایشان پرسید: «آیا در روز شَبّات نیکی‌کردن جایز است یا بدی‌کردن؟ جان کسی را نجات‌دادن یا کشتن؟» امّا آنان خاموش ماندند. عیسی، خشمگین به کسانی که پیرامونش بودند نگریست و غمگین از سنگدلی ایشان، به آن مرد گفت: «دستت را دراز کن.» او دست خود را دراز کرد و دستش سالم شد. آنگاه فَریسیان بیرون رفتند و بی‌درنگ با هیرودیان توطئه کردند که چگونه عیسی را از میان بردارند.

الف. در آنجا مردی بود که یک دستش خشک شده بود: «دست این مرد خشک شده بود، اما رحمت خدا کاراییِ پای‌های او را حفظ نموده بود: او از آنها استفاده می‌کند تا به محل پرستش عمومی خدا بیاید و عیسی او را آنجا ملاقات می‌کند و شفا می‌دهد. ضرب‌المثلِ انگلیسی هست که می‌گوید: «برای همهٔ ما پیش نمی‌آید، ولی ممکن بود خیلی بدتر از اینها باشد!» (کلارک)

ب. برخی عیسی را زیر نظر داشتند تا اگر در روز شَبّات آن مرد را شفا بخشد: منتقدان عیسی انتظار داشتند که او دستِ خشکیدهٔ آن مرد را شفا دهد. توقع آنها بدان معنا بود که پذیرفتند عیسی دارای قدرتِ خدا در انجام معجزه است. آنها با علم به این موضوع، عیسی را زیر نظر داشتند تا… بهانه‌ای برای اتهام‌زدن به او بیابند. آنها می‌دانستند که عیسی قادر به انجام چه کارهایی بود، با‌این‌حال دانش و آگاهی‌شان آنها را به طرف عیسی جذب نکرد. مثل این بود که شخصی قادر به پرواز باشد، اما مقامات هواپیمائی از او طلب گواهینامهٔ خلبانی کنند.

یک) رهبران مذهبی عیسی را زیر نظر داشتند، اما او را دوست نداشتند. آنها دربارۀ عیسی می‌دانستند، اما او را نمی‌شناختند.

دو) همچنین می‌دانستند که عیسی با دیدن این مردِ نیازمند، کاری می‌کند. از این نظر، این منتقدان بیش از بسیاری از ما ایمان داشتند، چون گاهی اوقات ما به این شک می‌کنیم که عیسی می‌خواهد نیازهای دیگران را برآورده کند.

ج. «آیا در روز شَبّات نیکی کردن جایز است یا بدی کردن؟ جان کسی را نجات دادن یا کشتن؟» عیسی در سؤالِ خود از رهبران مذهبی، بر حقیقت در مورد روز شَبّات تأکید کرد: هیچ روز اشتباهی برای انجام کارهای واقعاً خوب وجود ندارد.

یک) طبق سنت‌های روز شَبّات، اگر انگشت خود را ببرید، می‌توانید خونریزی آن را متوقف کنید‌، ‌اما نمی‌توانید روی آن مَرهم بگذارید. می‌توانید جلوی بدتر‌شدن آن را بگیرید، اما اجازه ندارید آن را بهتر کنید.

د. عیسی، خشمگین به کسانی که پیرامونش بودند نگریست و غمگین از سنگدلی ایشان: این یکی از معدود مواردی است که در آن عیسی خشمگین توصیف شده است و او از سنگدلی آنها عصبانی بود.

یک) عیسی عصبانی بود، چون فرصتِ مناسبی برای منتقدانش بود تا عقیدهٔ خود دربارۀ او و سنت‌هایشان را تغییر دهند. اما آنها از تغییر عقیده خودداری کردند و در عوض، عیسی را رد نمودند. در این قسمت می‌بینیم که عیسی عمداً از این فرصت استفاده می‌کند تا آنها را به پاسخ دادن وا دارد. عیسی می‌توانست آن مرد را روز بعد شفا دهد. عیسی می‌توانست این کار را در خفا انجام دهد. اما تصمیم گرفت که در کنیسه و در روز شبّات آن مرد را شفا دهد.

ه. دستت را دراز کن: با این جمله، عیسی به مردی که دستش خشک بود، دستور داد کار غیرممکنی انجام دهد، یعنی از او خواست که دست فلج خود را حرکت دهد. اما زمانی که مرد تلاش کرد، خدا بقیۀ کارها را انجام داد. خدا هرگز بدون قادر‌ساختن ما، فرمانی به ما نمی‌دهد.

یک) «این مرد ممکن است چنین دلیلی آورده باشد: خداوندا، دست من خشک ‌شده است؛ چطور می‌توانم درازش کنم؟ اول آن را شفا بده و بعداً آن‌طور که فرمودی، خواهم کرد. این حرف ممکن است منطقی به نظر آید، ولی در مورد او احمقانه بود. او بنا بر دستور خداوند تلاش كرد و حین انجام آن دستور، درمان شد!» (کلارک)

و. آنگاه فَریسیان بیرون رفتند و بی‌درنگ با هیرودیان توطئه کردند که چگونه عیسی را از میان بردارند: عیسی به‌جز معجزه‌ای شگفت‌انگیز کار دیگری نکرد. در پاسخ به این کار، دو گروه از دشمنان سابق (فریسیان و هیرودیان) در مورد هدفی با هم توافق کردند: عیسی را از میان بردارند.

یک) لوقا ۱۱:۶ می‌گوید که وقتی عیسی این مرد را شفا داد، منتقدان عیسی سخت خشمگین شدند. کدامیک بیشتر گناه به ضد خدا و نقض روز شبّات بود: وقتی عیسی مردی را شفا داد، یا وقتی این افراد کینه‌جو توطئه کرده که چطور شخصی را از بین ببرند که هرگز بر ضد دیگری مرتکب خطا و گناهی نشده بود؟

دو) قسمتی از یکی از اشعار ساموئل کراسمن به‌نام «سرود من عشق ناشناخته است»، طنز تلخ این موضوع را بیان می‌کند:

 

چرا؟ مگر خداوندم چه کرده بود

که سبب چنین خشم و کینه‌ای شد؟

آن افلیج را خرامان کرد

و بینایی بخشید به آن نابینا.

چه صدمه‌ای! اما به همین دلیل است

چه صدمه‌ای! اما به همین دلیل است

که خداوند متعال چنین بی‌رحمانه می‌میرد.

 

سه) «هیرودیان گروهی مذهبی نبودند؛ بلکه گروهی از یهودیانی بودند که طرفدار هیرودیس پادشاه بوده و از حکومت او حمایت می‌کردند.» (ویرزبی)

۲. آیات (۷-۱۲) جمعیتِ بزرگی به‌سوی عیسی می‌آید.

سپس عیسی با شاگردان خود به‌سوی دریا کناره جُست. انبوهی از جلیلیان نیز در پی او روانه شدند. نیز، گروهی بسیار از مردم یهودیه و اورشلیم و اَدومیه و نواحیِ آن سوی رود اردن و حوالی صور و صیدون، چون خبر همۀ کارهای او را شنیدند، نزد وی آمدند. به سبب کثرت جمعیت، عیسی به شاگردان خود فرمود قایقی برایش آماده کنند، تا مردم بر او ازدحام نکنند. زیرا از آنجا که بسیاری را شفا داده بود، دردمندان بر او هجوم می‌آوردند تا لمسش کنند. هر گاه ارواح پلید او را می‌دیدند، در برابرش به خاک می‌افتادند و فریاد می‌زدند: «تو پسر خدایی!» امّا او ایشان را سخت برحذر می‌داشت که به دیگران نگویند او کیست.

الف. یهودیه و اورشلیم و اَدومیه و نواحیِ آن سوی رود اردن و حوالی صور و صیدون: جمعیتِ زیادی از جاهای دور نزد عیسی به کنارهٔ دریای جلیل آمدند. با‌این‌حال به نظر می‌رسد که این جمعیت بیشتر به‌خاطر معجزات عیسی مجذوب او شدند تا پیام او (چون خبر همۀ کارهای او را شنیدند).

یک) فوق‌العاده است که مردم مجذوب عیسی شوند. اما اگر تمرکز آنها بر کارهایی باشد که عیسی می‌تواند برایشان انجام دهد، پس برای مدت طولانی او را پیروی نخواهند کرد.

ب. در برابرش به خاک می‌افتادند و فریاد می‌زدند: «تو پسر خدایی!»: دیوها عیسی را به‌عنوان پسر خدا خطاب قرار دادند. در‌حقیقت این تلاشی بیهوده بود بدان هدف که عیسی به آنها آسیبی نرساند. فریادهای به رسمیت شناختن عیسی به منظور کنترل او و سَلب قدرت از وی طراحی شده بودند، با این باور که شناخت و اطلاع از نام یا صفت دقیق شخص سبب تسلط بر او می‌شود.» (لِین)

۳. آیات (۱۳-۱۵) عیسی دوازده نفر را انتخاب می‌کند.

عیسی به کوهی برآمد و آنانی را که خواست، به حضور خویش فرا خوانْد و آنها نزدش آمدند. او دوازده تن را تعیین کرد و آنان را رسول خواند، تا همراه وی باشند و آنها را برای موعظه بفرستد، و از این اقتدار برخوردار باشند که دیوها را بیرون برانند.

الف. به کوهی برآمد: عیسی در این برهه در مرحلهٔ حساسی از خدمت خود بود. در پاسخ به مخالفان، شبی کامل را به دعا گذرانید (لوقا ۱۲:۶) و دوازده شاگرد را انتخاب کرد.

·      او به سنت‌های رهبرانِ مذهبی بی‌حرمتی کرده بود و آنها نقشهٔ هلاکت او را کشیدند.

·      خیل عظیم جمعیت او را دنبال می‌کردند، اما آنها به مسائل روحانی علاقه‌ای نداشتند و می‌توانستند به‌سرعت مخالف عیسی شوند.

·      پاسخ او به همۀ اینها دعا و انتخاب رهبران برای آموزش بود.

 

ب. دوازده تن را تعیین کرد: از یک جهت، هیچ چیزی در طول سه سال خدمت عیسی قبل از صلیب مهم‌تر از این مسئله نبود. آنها کسانی بودند که آنچه عیسی آغاز کرده بود را ادامه می‌دادند؛ بدون وجود آنها کار عیسی هرگز در کل جهان گسترش نمی‌یافت. بنابراین با حکمت خدا دست به انتخاب زد: آنانی را که خواست، به حضور خویش فرا خوانْد.

ج. به حضور خویش فرا خوانْد: شاگرد، دانشجو بود؛ اما نه به معنای در کلاس درس و محیط دانشگاهی. شاگرد به‌واسطهٔ بودن با استاد و شنیدن از او تحصیل می‌کرد. شاگرد، کارآموز بود و بدون واسطه و از نزدیک از استادش یاد می‌گرفت.

د. او دوازده تن را تعیین کرد… تا همراه وی باشند: او این دوازده نفر را از میان گروه بزرگ‌تری از پیروان خود منصوب کرد و آنها را مقرر نمود تا همراهش باشند. اولین کار شاگردان این بود که صرفاً همراه عیسی باشند و از بودن در کنار او بیاموزند. و از جهت دیگر، هدفش این بود که آنها را برای موعظه بفرستد.

یک) واعظ، هر کس که باشد، فقط به اندازه‌ای که «با» عیسی همراه باشد، برای عیسی مفید واقع خواهد شد. کسانی که بدون داشتن رابطهٔ شخصی و واقعی با عیسی مسیح، موعظه می‌کنند، تأثیر ابدیِ بسیار کمی برجا خواهند گذاشت.

دو) در آن عصر «شاگرد در‌حقیقت به معنای واقعی کلمه دانش‌آموز و دانشجو بود، ولی در قرن اول دانشجو یا دانش‌آموز تنها مواد درسی را مطالعه نمی‌کرد؛ بلکه از استاد خود پیروی می‌کرد. عنصری از وابستگی شخصی در شاگرد وجود دارد که در دانش‌آموز یا دانشجو نیست.» (موریس)

ه. و آنها را برای موعظه بفرستد، و از این اقتدار برخوردار باشند که دیوها را بیرون برانند: وقتی کسی با عیسی بوده و برای خدمت به او فرستاده می‌شود، می‌تواند انتظار داشته باشد که عیسی به او قدرت خدمت‌کردن بدهد، از جمله قدرت انجام معجزات (دیوها را بیرون رانند).

یک) «کار خادم مسیح، اول، موعظهٔ انجیل است و دوم، طبیب جان بودن و سوم، ادامهٔ نبرد با شیطان و نابودی ملکوت او.» (کلارک)

۴. آیات (۱۶-۱۹) دوازده شاگرد نامبرده شدند.

آن دوازده تن که تعیین کرد عبارت بودند از: شَمعون (که وی را پطرس خواند)؛ یعقوب پسر زِبِدی و برادر وی یوحنا (که آنها را ’بوآنِرجِس‘، یعنی ’پسران رعد‘ لقب داد)؛ آندریاس، فیلیپُس، بَرتولْما، مَتّی، توما، یعقوب پسر حَلْفای، تَدّای، شَمعون غیور، و یهودا اَسخَریوطی که عیسی را تسلیم دشمن کرد.

الف. پِطرس و یعقوب…یوحنّا: اطلاعات زیادی در مورد این ۱۲ مرد نداریم. دربارۀ پطرس، یعقوب، یوحنا و یهودا چیزهایی می‌دانیم. اما از هشت نفر دیگر، فقط نام آنها را می‌دانیم. شهرت آنها حوالهٔ آسمان شده، جایی که نام آنها بر ۱۲ پِیِ شهر آسمانی خدا قرار گرفته است (مکاشفه ۱۴:۲۱).

یک) کتاب‌مقدس برای شهرت ارزش قائل است، اما برای شهرت در آسمان. این گروه غالباً به‌گونه‌ای که شهرت در قرن بیستم معنا دارد، «مشهور» نبودند. باید یاد بگیریم که برای شهرت آسمانی ارزش و احترام قائل شویم، نه برای شهرت امروزی.

ب. ارتباطات جالب و فراوانی در این گروه وجود دارد. بین آنها چند برادر هست (یعقوب و یوحنا، پِطرس و آندریاس)؛ همکاران کاری نیز به چشم می‌خورند (پِطرس، یعقوب و یوحنّا ماهیگیر بودند)؛ مخالفان سیاسی نیز هستند (مَتّی، خراجگیر و همدست رومیان و شمعون، عضو زیلوت‌ها یا غیوران که حزب سیاسیِ متنفر از رومیان بود  و کسی که به عیسی خیانت می‌کند، نیز حضور دارند (یهودای اسخریوطی).

یک) مرقس به‌وسیلۀ ترجمه بوآنَرجَس که به معنای پسران رعد است، به «امت‌ها یا همان غیر‌یهودیان» اشاره می‌کند و شاید منظورش اشاره به حالت آتشین خلق‌و‌خوی یعقوب و یوحنا باشد (همان‌طور که در لوقا ۵۴:۹ نشان داده شده‌اند).

دو) کلمهٔ «غیور» در متن عبری «کنعانی» است که ارتباطی با منطقهٔ جغرافیایی ندارد و در‌حقیقت با به کار بردنِ آن، شمعون به‌عنوان عضوی از گروه رادیکال غیوران یا زیلوت‌ها معرفی می‌گردد.

دو) «نام‌ خانوادگی اسخریوطی احتمالاً نشان می‌دهد که یهودا مردی اهل قِریوت است: بنابراین به نظر می‌رسد که در میان دوازده شاگرد فقط او از یهودیه بوده است.» (گلدنهایس)

چهار) به نظر می‌رسد که نام ۱۲ شاگرد معمولاً به‌صورت جفت تنظیم شده است. «از آنجا که عیسی رسولان خود را دو به دو بیرون می‌فرستاد، روشی منطقی برای فهرست‌کردن آنها بود.» (ویرزبی)

·      پطرس و آندریاس.

·      یعقوب و یوحنا.

·      فیلیپس و بَرتولْما (که در یوحنا ۴۵:۱  نَتَنائیل هم خوانده شده است).

·      توما (به معنای دو قلو است) و متی (لاوی)

·      یعقوب، پسر حلفای و تَدّای (در یوحنا ۲۲:۱۴ یهودا پسر یعقوب هم خوانده شده).

·      شمعون غیور و یهودای اسخریوطی. 

ج. یهودا اَسخَریوطی که عیسی را تسلیم دشمن کرد: انتخاب یهودا به اندازۀ انتخاب سایر شاگردان مهم بود، اما بسیاری از مردم تعجب می‌کنند که چرا عیسی یهودا را انتخاب کرد.

·      این امر بدان دلیل نبود که عیسی نمی‌دانست چگونه آدمی از کار در می‌آمد. عیسی به شاگردانش گفت که آنها را انتخاب کرده و می‌داند که یکی از آنها شرور است.

·      این امر بدان دلیل نبود که فرد دیگری وجود نداشت که انتخاب کند. عیسی می‌توانست سنگ‌ها را به پیروان خود تبدیل کند، پس به‌راحتی می‌توانست شخص دیگری را پیدا کند.

·      به این دلیل نبود که عیسی شخصی بد‌نام یا «خلافکار» را می‌خواست -ما در طول خدمت عیسی دربارهٔ یهودا بدنامی و بی‌آبروئی نمی‌خوانیم. بقیۀ شاگردان در طی سه سال زندگی با عیسی کارهای احمقانه‌تری انجام دادند.

یک) روزی کسی از الاهی‌دانی پرسید: «چرا عیسی یهودای اسخریوطی را به‌عنوان شاگردش انتخاب کرد؟» استاد پاسخ داد: «نمی‌دانم، اما من سؤال سخت‌تری دارم: چرا عیسی من را انتخاب کرد؟»

عیسی به اتهامات پاسخ می‌دهد.

 

‍۱. آیات (۲۰-۲۱) اتهامی از جانب خانوادهٔ خودش.

روزی دیگر عیسی به خانه رفت و باز جماعتی گرد آمدند، به‌گونه‌ای که او و شاگردانش را حتی مجال غذا خوردن نبود. چون خویشان عیسی این را شنیدند، روانه شدند تا او را برداشته با خود ببرند، زیرا می‌گفتند: «از خود بی‌خود شده است.»

الف. به‌گونه‌ای که او و شاگردانش را حتی مجال غذا‌خوردن نبود: منظور این است که جمعیت زیادی چنان عیسی و شاگردان را تحت فشار قرار داده بودند که جا و زمان برای خوراک خوردن نداشتند.

ب. خویشان عیسی: این به خانواده و دوستان نزدیک عیسی اشاره دارد. از آنجا که عیسی در جلیل بزرگ شد و خدمت خود را در آنجا انجام داد، بسیاری قبل از اینکه اینقدر محبوبیت پیدا کند، او را می‌شناختند.

ج. از خود بی‌خود شده است: حداقل چند دلیل وجود داشت که برخی از خویشان او فکر می‌کردند عیسی از خود بی‌خود شده است.

·      او شغلی موفق را ترک کرده بود که واعظی دوره‌گرد شود.

·      رهبرانِ مذهبی و سیاسی برای قتل او نقشه کشیدند، اما او عقب ننشست (مرقس ۶:۳)؛ آنها نگران جان عیسی بودند.

·      جمعیت عظیمی شروع به پیروی از عیسی کردند و آنها می‌دانستند که چنین شهرت و جلب توجه و آوازه‌ای می‌تواند چه بلایی بر سر شخص بیاورد (مرقس ۷:۳-۸).

·      او قدرت و خدمتِ روحانی‌‌ای نشان داد كه قبل از آن هرگز در زندگیِ خود نشان نداده بود (مرقس ۷:۳-۸)؛ آیا مشکلی وجود داشت؟

·      آنقدر گروه شاگردانی که انتخاب كرده بود نامطلوب و ناجذاب بودند که نحوۀ قضاوتش به‌حق می‌توانست زیر سؤال برود (مرقس ۱۳:۳- ۱۹).

·      و آخرین مورد اینکه: فشارهای این خدمت شگفت‌انگیز باعث شده بود که از وعده‌های خوراک منظم غافل شود (به‌گونه‌ای که او و شاگردانش را حتی مجال غذا خوردن نبود)

 

یک) عیسی دائماً از طرف رهبران مذهبی و سیاسی آن زمان طرد می‌شد و از جهتی تنفر آنها از عیسی منطقی بود، در‌حقیقت عیسی موقعیت مذهبی، سیاسی و اجتماعی آنها را تهدید می‌کرد. بدون شک، برای عیسی طرف شدن با این مسئله که از سوی خویشان خودش طرد می‌شود، بسیار دردناک‌تر و چالش‌ برانگیزتر بود. مورد سوءِ‌تفاهم قرار گرفتن هنگامی که سعی بر آن دارید که با خدا قدم بزنید، مسئلهٔ آسانی نیست. «وقتی خداوند گفت: دشمنان شخص اهل خانهٔ او خواهند بود (مراجعه کنید به متی ۳۶:۱۰) شاید از تجربهٔ تلخ خودش صحبت می‌کرد.» (کول)

دو) برادران عیسی تا بعد از قیامش، به او ایمان نیاوردند و در طول خدمت زمینی‌اش او را تحت فشار قرار می‌دادند که حقانیت خود را به اثبات برساند (یوحنا ۳:۷-۵).

۲. آیهٔ (۲۲) اتهامی از سوی رهبران مذهبی.

علمای دین نیز که از اورشلیم آمده بودند می‌گفتند: «‌بِعِلزِبول دارد و دیوها را به یاری رئیس دیوها بیرون می‌راند.»

الف. علمای دین نیز که از اورشلیم آمده بودند: این هیئت رسمی متخصصانی از اورشلیم بودند که برای مشاهده و ارزیابی خدمت عیسی به جلیل آمدند. نظر این علمای دین اعتبار زیادی در میان مردم داشت.

یک) «این احتمال وجود دارد که آنها فرستاده‌هایِ رسمی از طرف شورای سَنْهِدرین بودند که برای بررسیِ معجزات عیسی آمده بودند و همچنین برای اینکه مشخص نمایند که آیا کفرناحوم باید “شهری اغوا شده” اعلام شود که طعمهٔ واعظی مرتد شده یا نه.» (لِیْن)

ب. ‌بِعِلزِبول دارد: در‌حقیقت، آنها عیسی را متهم کردند که توسط شیطان تسخیر شده است. «او بعلزبول دارد و بر این دلالت می‌کند که بَعْلزبول او را در اختیار دارد و از او به‌عنوان مأمور خود استفاده می‌کند. این عبارت بیش از اتحاد به مالکیت اشاره می‌کند و آن هم در مقیاسی بسیار بزرگ.» (تفسیر اِکسپوزیتور)

یک) آنها نمی‌گفتند که عیسی فقط توسط دیوی تسخیر شده، بلکه اصل حرفشان این بود که خود شیطان او را تسخیرکرده است. «بی‌اختیار از قدرت و عظمت استثنائی عیسی تعریف کردند.» (اِکْسْپوزیتور)

دو) این تنها باری نبود که به عیسی چنین توهین می‌شد.

·      «او دیوزده و دیوانه است؛ چرا به او گوش می‌دهید؟»  (یوحنا ۲۰:۱۰)

·      «آیا درست نگفتیم که سامِری هستی و دیو داری؟» (یوحنا ۴۸:۸)

·      «ما حرامزاده نیستیم!» (یوحنا ۴۱:۸)

·      «مردی است شکمباره و میگسار، دوست خَراجگیران و گناهکاران» (لوقا ۳۴:۷)

·      «تو دیوزده‌ای!» (یوحنا ۲۰:۷)

ج. دیوها را به یاری رئیس دیوها بیرون می‌راند: لوقا ۱۴:۱۱ می‌گوید که این اتهام در واکنش به رهایی شگفت‌آور کسی از اسارت دیوها به عیسی زده شد. رهبران مذهبی این کار عیسی را به شیطان (بَعلزَبُول) نسبت دادند.

یک) خویشان عیسی در مورد او دچار سوءتفاهم شدند، اما علمای دین نیز که از اورشلیم آمده بودند ظالمانه و بدبینانه به او حمله کردند. به دلیل موقعیت رسمی آنها، این اولین قدم در جهت اجرای نقشۀ از میان بردن عیسی بود که در مرقس ۶:۳ به آن اشاره شده است. قبل از اینکه بتوانند او را نابود کنند، ابتدا باید عیسی را در نظر مردم بدنام می‌کردند.

د. ‌بِعِلزِبول: این نام به‌وضوح به شیطان اشاره دارد، اما تجزیه و تحلیل آن دشوار است. این کلمه ممکن است ابداعی باشد، چون شبیه عبارت عبری معادل «ارباب مگس‌ها» به نظر می‌رسد.

یک) «فرض بر این است که این بت و بعلزبول، خدای مگس‌ها، یک هستند و در اِکْرُن پرستش می‌شد…که بعد‌ها یهودیان نامش را به بعل‌زِبول، خدای کود، تغییر دادند و این عنوان بسیار تحقیرآمیز بود.» (کِلارْک)

۳. آیات (۲۳-۲۷) عیسی با آنانی که کار او را به شیطان نسبت می‌دهند، پاسخ می‌دهد.

پس عیسی آنها را فرا خواند و مثل‌هایی برایشان آورد و گفت: «چگونه ممکن است شیطان، شیطان را بیرون براند؟ اگر حکومتی بر ضد خود تجزیه شود، نمی‌تواند پابرجا ماند. نیز اگر خانه‌ای بر ضد خود تجزیه شود، آن خانه پابرجا نمی‌ماند. شیطان نیز اگر بر ضد خود قیام کند و تجزیه شود، نمی‌تواند دوام آورد، بلکه پایانش فرا رسیده است. به‌واقع هیچ‌کس نمی‌تواند به خانۀ مردی نیرومند درآید و اموالش را غارت کند، مگر اینکه نخست آن مرد را ببندد. پس از آن می‌تواند خانۀ او را غارت کند.

الف. چگونه ممکن است شیطان، شیطان را بیرون براند؟ عیسی نشان داد که اگر او عامل شیطان بود و علیه شیطان کار می‌کرد، پس مطمئناً قلمرو شیطان دچار جنگ داخلی می‌شد و پایدار نمی‌ماند. عیسی این را گفت تا نشان دهد شیطان بر ضد خودش کار نمی‌کند.

ب. هیچ‌کس نمی‌تواند به خانۀ مردی نیرومند درآید و اموالش را غارت کند: با این جمله عیسی به اتهام هم‌‌دست‌بودن با شیطان پاسخ داد. او گفت: «من تحت فرمان شیطان نیستم. در عوض، اثبات می‌کنم که از او قدرتمندترم.»

ج. مگر اینکه نخست آن مرد را ببندد: در این ضرب‌المثل شیطان آن مرد نیرومند است که از متعلقات خود محافظت می‌کند. خدمت عیسی در حال شکست‌دادن او بود، هم در مورد بیرون راندن دیو از آن مردی که لال بود و هم در بُعدی وسیع‌تر.

د. پس از آن می‌تواند خانۀ او را غارت کند: عیسی به هر جان نجات‌یافته از سلطهٔ شیطان نگاه می‌کرد و می‌گفت: «هر بار جان یک نفر را از ملکوت شیطان غنیمت می‌گیرم.» هیچ چیزی از زندگی ما نباید تحت سلطهٔ شیطان باقی بماند. کسی که آن مرد نیرومند را می‌بندد و خانهٔ او را غارت می‌نماید، خداوند قیام کردهٔ ماست. 

۴. آیات (۲۸-۳۰) عیسی دربارهٔ گناه نابخشودنی به رهبران مذهبی هشدار می‌دهد.

«آمین، به شما می‌گویم که تمام گناهان انسان و هر کفری که بگوید آمرزیده می‌شود؛ امّا هر که به روح‌القدس کفر گوید، هرگز آمرزیده نخواهد شد، بلکه مجرم به گناهی ابدی است.» این سخن عیسی از آن سبب بود که می‌گفتند «روح پلید دارد.»

الف. امّا هر که به روح‌القدس کفر گوید، هرگز آمرزیده نخواهد شد: کفر به روح‌القدس واقعاً جدی است. کسی که مرتکب این گناه بشود مجرم به گناهی ابدی است. این گناه در سایر اناجیل (مانند لوقا ۱۰:۱۲) «نابخشودنی» توصیف شده است.

ب. از آن سبب بود که می‌گفتند «روح پلید دارد.»: این رهبران مذهبی در معرض کفر به روح‌القدس قرار داشتند، چون به کار کاملاً خوب و شگفت‌انگیز خدا در عیسی نگاه کردند و رسماً آن را شرارت شیطان اعلام کردند. این حرف نشان داد که آنها در دل مصمم بودند که عیسی را به‌هیچ وجهی نپذیرند ـاحتمالاً مدرکی دال بر کفر به روح‌القدس بود.

یک) «توجه کنید که این افراد هنوز مرتکب گناه غیرقابل بخشش نشده بودند… در غیر این صورت عیسی هرگز به آنها هشدار نمی‌داد. به گفتهٔ خودش، هشدار به کسی که مرتکب گناه غیرقابل بخشش شده، فایده‌ای ندارد؛ کار چنین شخصی تمام شده است.» (استیدمن)

ج. هر که به روح‌القدس کفر گوید، هرگز آمرزیده نخواهد شد: بسیاری از مردم فکر می‌کنند که کفر به روح‌القدس چیست و برخی از آنها با خود فکر می‌کنند که آیا این گناه را مرتکب شده‌اند؟ هشدار عیسی باعث می‌شود تا خطر وحشتناک کفر به روح‌القدس را درک نماییم و به هر قیمتی که شده از این گناه بپرهیزیم.  در عین حال، دل‌های خود را در برابر اتهام غیر موجه این گناه محافظت می‌کنیم.

یک) برای اینکه معنای کفر به روح‌القدس را بفهمیم در ابتدا باید خدمت روح‌القدس را درک نماییم.  عیسی در مورد خدمت روح‌القدس گفت: «چون او آید، جهان را مجاب خواهد کرد که به لحاظ گناه و عدالت» (یوحنا ۸:۱۶) و «او خود دربارهٔ من شهادت خواهد داد» (یوحنا ۲۶:۱۵).

دو) بنابراین، وقتی مصرانه کاری که روح‌القدس می‌خواهد در ما انجام بدهد را رد می‌کنیم و هنگامی که دائماً آنچه می‌خواهد در مورد عیسی به ما بگوید را رد می‌کنیم، مرتکب کفر به روح‌القدس می‌شویم.

سه) کفر به روح‌القدس هرگز بخشیده نخواهد شد -نه به این دلیل که گناه «بسیار بزرگی» است که خدا قدرت ندارد آن را ببخشد، بلکه به دلیل اینکه این حالت قلبی است که برای بخشش خدا اهمیتی قائل نیست. این دل هرگز بخشیده نمی‌شود، چون هرگز بخشش به روش خدا را نمی‌خواهد.

چهار) «هدف از این سخنان این نبود که جان مضطرب کسانی که صادقانه مشتاق شناخت عیسی بودند را آزار دهند، بلکه به‌عنوان چراغ فروزانی بودند که خطر پافشاریِ رد‌کردن شهادت روح به مسیح را نشان می‌دادند، تا زمانی که وجدانِ بی‌حس‌شدهٔ آنها دیگر به پیام انجیل پاسخ نمی‌دهد.» (آیرونساید)

۵. آیات (۳۱-۳۵) عیسی روابط خانوادگیِ حقیقی خود را توصیف می‌کند.

آنگاه مادر و برادران عیسی آمدند. آنان بیرون ایستاده، کسی را فرستادند تا او را فرا خواند. جماعتی که گرد عیسی نشسته بودند، به او گفتند: «مادر و برادرانت بیرون ایستاده‌اند و تو را می‌جویند.» عیسی پاسخ داد: «مادر و برادران من چه کسانی هستند؟» آنگاه به آنان که گردش نشسته بودند، نظر افکند و گفت: «اینانند مادر و برادران من! هر که ارادۀ خدا را به جای آورَد، برادر و خواهر و مادر من است.»

الف. مادر و برادران عیسی: شاید فامیل عیسی سراغ او فرستادند تا نقشه‌ای که در مرقس ۲۱:۳ شرح داده شده را اجرا کنند، یعنی او را بردارند، چون فکر کردند که عیسی از خود بی‌خود شده است.

ب. مادر و برادران من چه کسانی هستند؟ ممکن است انتظار داشته باشیم که خانوادهٔ عیسی از امتیازات ویژه‌ای در نظر او برخوردار باشند و به نحوی باعث تعجب است که چنین نیست. با‌این‌حال هرگز به نظر نیامد که برادران عیسی قبل از مرگ و قیامش از خدمت او حمایتی کرده باشند (یوحنا ۵:۷).  

یک) عیسی مشخصاً برادرانی داشت. اعتقاد کلیسای کاتولیک رومی در مورد باکره‌بودن همیشگی مریم در تضاد با معنای سادهٔ کتاب‌مقدس است. در‌حقیقت، بسیاری از متون باستانی قابل اتکا، در کنار عبارت مادرت و برادرانت، کلمهٔ «خواهرانت» را نیز آورده‌اند. «طبق مطالعه‌ای که بر چندین نسخهٔ خطی انجام شده، خواهران نیز از جمله حضار بوده‌اند.» (اِکْسپوزیتور)

ج. هر که ارادۀ خدا را به جای آورَد، برادر و خواهر و مادر من است: مرقس باب ۳ با یک تضاد بزرگ به پایان می‌رسد. رهبران مذهبی هم در خطر لعنت هستند و هم با دعوت به عضویت در خانواده عیسی رو‌به‌رویند.