فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!
انجیل یوحنا باب ۱۴ – رفتنِ عیسی
با اعتماد و امید به عیسی، قلبهای مضطرب آرام شدند.
۱. آیهٔ (۱) حکمت برای آرام کردن دل مضطرب.
دل شما مضطرب نباشد. به خدا ایمان داشته باشید؛ به من نیز ایمان داشته باشید
الف. دل شما مضطرب نباشد: شاگردان دلیلی برای اضطراب داشتند. عیسی بهتازگی به آنها گفته بود كه یكی از آنها خیانتكار است، همهٔ آنها او را انکار میکنند و او آن شب آنها را ترک خواهد کرد. همهٔ اینها بهدرستی باعث اضطراب شاگردان شده بود، اما عیسی به آنها گفت: دل شما مضطرب نشود.
یک) عیسی قول نداد که ما زندگی بدون اضطرابی خواهیم داشت، اما قول داد که حتی در زندگیای پریشان نیز میتوانیم دلی آرام داشته باشیم.
دو) این به تعبیری دستور بود. «فرم دستوری کلمه tarassestho me نشان میدهد که آنها باید دست از اضطراب بکشند. در اینجا ‘دل آرام داشتن‘ ترجمهای بهتر است.
سه) عیسی نگفت: «بهتر که مضطرب و شکاکید. شکتان عالی است.» «او از شک و بیقراری قوم خود خوشحال نمیشود. وقتی دید که بهخاطر گفتهٔ او دل رسولان لبریز از غصه شده، با محبتی عظیم از آنها التماس کرد و جویای تسلی دادن به آنها شد.» (اسپرجن)
چهار) «شاگردانش رفتنِ او را مثل شکنجه میدانستند. آنجا بود که او آنها را با این سخنان دلنشین و باشکوه آرام کرد، به شکلی که همهٔ دنیای مسیحی مدیون عذابشان است.» (موریسون)
ب. به خدا ایمان داشته باشید: عیسی به آنها گفت که قویاً به خدا و خود عیسی توکل کنند به جای اینکه تسلیم اضطراب در دل خود شوند. این دعوتی دگرگونکننده برای توکل به عیسی بود، همانطور که شخص به خدای پدر توکل کرد و وعدهای دگرگونگر بود که با این کار سبب تسلی و آرامی دل مضطرب میشود.
یک) «آنچه خصلت و سبب جدایی او از سایر مدرسین دینی میشود، شفافیت یا لطافتی نیست که بدان واسطه حقایقی در مورد محبت پدر را بازگو میکند یا ربطی به اخلاق و عدالت و حقیقت و نیکویی ندارد؛ بلکه خصلت دعوت او به دنیا این است که ‘به من ایمان داشته باشید. ‘»
دو) «کسی که در ظاهر انسان است از همه میخواهد دقیقاً همان ایمان و اطمینانی را به او داشته باشند که به خدا دارند.» (مایر)
سه) دربارهٔ چگونگی در نظر گرفتن زمان فعل این آیه مباحثاتی هست. ممکن است منظور عیسی این باشد، باید به خدا ایمان داشته باشید، همچنین باید به من هم ایمان داشته باشید (دستوری) یا شاید مقصودش این باشد به خدا ایمان دارید، همچنین به من هم ایمان دارید (نشاندهنده). اگر اصل تعادل را مد نظر داشته باشیم، طبق بهترین شواهد به نظر میرسد که مقصود عیسی از این جمله صدور حکم یا به نحوی سفارش به شاگردان بود.
· «فعل ایمان داشتن هر دو بار دستوری است.» (آلفورد)
· «با توجه به موارد دستوری پیشین، بر این عقیدهام که بهتر است هر دو را دستوری بدانیم. عیسی پیروان خود را تشویق به ادامهٔ ایمان به پدر و همچنین ایمان به او میکند.» (موریس)
چهارم) «راه حل عیسی برای این سرگشتگی دستورالعمل نیست؛ بلکه رابطه با خود است.» (تِنِی)
۲. آیات (۲-۴) دلایلی برای آرامی دل مضطرب: اتحاد آینده در خانهٔ پدر.
در خانۀ پدر من منزل بسیار است، وگرنه به شما میگفتم. میروم تا مکانی برای شما آماده کنم. و آنگاه که رفتم و مکانی برای شما آماده کردم، باز میآیم و شما را نزد خود میبرم، تا آنجا که من هستم شما نیز باشید. جایی که من میروم راهش را میدانید.»
الف. در خانۀ پدر من منزل بسیار است: عیسی با اطمینان کامل دربارهٔ بهشت صحبت کرد، در اینجا از آن بهعنوان خانهٔ پدر نام برد. عیسی دربارهٔ زندگی ورای زمین سؤال نداشت؛ آن نوع زندگی را میشناخت و به شاگردان گفت که در آسمان جا برای همه هست (منزل بسیار).
یک) «افلاطون از آخرین ساعات سقراط، قبل از نوشیدن زهر در زندان، سخن میگوید…قرار است سقراط نیز مانند مسیح جان دهد و افکار او نیز مانند مسیح معطوف فناناپذیری است. او در این مورد با دوستانش حرف میزند، کسانی که برای دیدن او آمدند؛ او حلاجی و بحث میکند و سؤال میپرسد. چه تضاد بینقص و شگفتانگیزی بین فکر او و دیدگاه مسیح.» (موریسون)
ب. منزل بسیاری: در برخی از ترجمهها از کلمه «عمارتها» استفاده شده ولی با توجه به زبان یونانی کلمهٔ «منزل» یا «اسکانگاه» ترجمهای مناسبتر است. اسم mone به معنای «مکانی برای ماندن» است (به فعل meno مربوط میشود که به معنای «ماندن» یا «باقی ماندن» است).
یک) آنجا اسکانگاههای بسیاری وجود خواهد داشت. عیسی میتوانست آنچه که شاگردان هرگز نمیتوانستند را ببیند، میلیونها میلیون، حتی میلیاردها نفر از هر قبیله، زبان، ملیت در خانهٔ پدرش. او حتی ممکن است هنگامی که گفت منزل بسیاری لبخندی هم زده باشد!
دو) «کلمهٔ عمارتها، monai، بهواسطهٔ نسخهٔ لاتین کتابمقدس که از این کلمه استفاده کرده بود، وارد نسخ شرقی و غربی کتابمقدس به زبان یونانی شد، که میتواند به معنای جایگاه یا ‘کاروانسرایی‘ باشد که مسافران در مراحل مختلف سفر خود آنجا استراحت میکردند. با توجه به این، بسیاری از صاحبنظران، بهالاخص وِسْتکات و تِمپِل، با پیروی از اوریجن، فرض را بر این گرفتهاند که مفهوم آسمان در این آیات حالت گذار از یک مرحله به مرحله دیگر است تا به هدف آخر برسند. اگرچه آبای باستانی عموماً چنین تفسیری از کلام نداشتند و بهواسطهٔ استنتاج به نظر میرسد به موضوع پایندگی اشاره دارد. یک بار دیگر در عهدجدید، در یوحنا ۲۳:۱۴ نیز به آن اشاره شده است، جایی که بر منزلگاه دائم پدر و پسر در دلهای پر محبت شاگردان تأکید شده است.» (تَسْکِر)
ج. میروم تا مکانی برای شما آماده کنم: محبت سبب پذیرایی میشود. والدینی که انتظار کودکی را میکشد، با محبت اتاق او را قبل از به دنیا آمدنش آماده میکنند. زن صاحبخانه نیز با محبت تمهیدات آمدن مهمانان را فراهم میآورد. عیسی نیز مکانی برای قوم خود حاضر میکند چون آنها را دوست دارد و از آمدنشان مطمئن است.
یک) جیمز بَری، شخصی بود که کتابهای زیادی از جمله پیتر پَن را نوشت. یکی از کتابهای او دربارهٔ مادرش، مارگارت اوگیلوی و بزرگ شدنش در اسکاتلند بود. مادر وی مصیبتهای زیادی در زندگی تحمل کرد، از جمله مرگ غمانگیز یکی از پسرانش. طبق گفته موریسون، بری از باب ۱۴ یوحنا بهعنوان باب مورد علاقهٔ مادرش از کتابمقدس یاد کرده است. بَری تعریف میکرد که مادرش وقتی پا به کهنسالی گذاشت دیگر قادر به خواندن کتاب نبود، ولی با این حال روی کتابمقدسش خم میشد و صفحهای که این کلمات بر آن نوشته شده بود را بوسه میزد.
دو) میروم: به برنامهریزی و ابتکار عمل عیسی اشاره دارد. او را به بالای صلیب نبردند. او آنجا رفت. وی گفت: «فکر میکردند که مرگ او فاجعهای دور از ذهن بود. مسیح به آنها تعلیم داد که این مسیر برنامهریزی خودش است.» (موریسون)
د. باز میآیم و شما را نزد خود میبرم: عیسی قول داد که باز نزد شاگردانش بیاید. این تنها به معنای قیام قریبالوقوع او یا آمدن روحالقدس نبود. عیسی همچنین جمعیتی از قوم خود را در نظر داشت که در آخر عصر گرد هم میآیند.
یک) «نباید میپنداشتند که با خروج او از دید آنها، دیگر از بودن وا مانده است. چرا که تنها به اسکانگاهی دیگر رفته تا برای آمدنشان آماده شود؛ و بهعلاوه برای پذیرفتن آنها باز میگردد.» (مورگان)
دو) «اشاره به مجدد او را نباید از قلم انداخت. صحیح است که یوحنا به حدی که اغلب نویسندگان عهدجدید بدان اشاره میکنند، به این موضوع نپرداخته، ولی نمیتوان گفت که در این صفحات اسمی از آن آورده نشده است.» (موریس)
سه) «این وعدهای بسیار گرانبها برای کلیسای اولیه بود و پولس به تسالونیکیان گفت ‘بهواسطهٔ کلامِ خداوند‘ که عیسی از آسمان فرود خواهد آمد و ایمانداران را نزد خود جمع میکند (مراجعه شود به اول تسالونیکیان ۱۷-۱۵:۴).» (تَسْکِر)
ه. آنجا که من هستم شما نیز باشید: تمام تمرکز آسمان با عیسی همپیمان میشود. آسمان آسمان است، نه بهخاطر خیابانهای طلایی یا دروازههای مرواریدی یا حتی حضور فرشتگان. آسمان آسمان است، بهخاطر اینکه عیسی آنجاست.
یک) حتی اطلاع از اینکه جایی برای ما آماده میکند، سبب تسلی ما میشود. عیسی ما را برای آن مکان نیز آماده میکند.
۳. آیات (۵-۶) عیسی تنها راه رسیدن به پدر است.
توما به او گفت: «ما حتی نمیدانیم به کجا میروی، پس چگونه میتوانیم راه را بدانیم؟» عیسی به او گفت: «من راه و راستی و حیات هستم؛ هیچکس جز به واسطۀ من، نزد پدر نمیآید.
الف. ما نمیدانیم تو به كجا میروی: توما را باید بهخاطر توصیف صادقانه و روشن سردرگمی خود ستود. او فکر کرد که عیسی میخواهد به مکان دیگری برود، گویی که آنجایی شهر دیگری است.
یک) «الزامی در زبان بشری عیسی را وا داشت تا بگوید که میرود به جایی که پدر آنجاست، ولی این واژگان بار فضایی یا مادی ندارند.» (تَسْکِر)
دو) «پس متوجه میشویم که آنها با اُنسی معمول و آسودهخاطر با عیسی سخن میگفتند؛ عیسی نیز با در نظر داشتن ضعفشان سخن میگفت، طوری با طُمأنینه به آنها تعلیم میداد که قادر به یادگیری باشند. آنها هم سؤالاتی را میپرسیدند که تنها پسر از پدرش میپرسید. گاهی غفلت خود را نشان میدادند ولی هرگز در حضور او از نشان دادن بیژرفی یا سختفهمی خود، هراسان یا شرمگین نبودند.» (اسپرجن)
ب. من راه و راستی و حیات هستم: عیسی نگفت که راهی نشانمان میدهد. بلکه گفت که خود راه است. وعده نداد که حقیقت و راستی را به ما تعلیم بدهد. گفت که خود راستی است. عیسی اسرار حیات را به ما ارائه نداد؛ بلکه گفت که خود حیات است.
· سرگردانم؛ نمیدانم کجا میروم. عیسی راه است.
· سرگشتهام؛ نمیدانم که چه فکری باید بکنم. عیسی حقیقت است.
· از درونم مردهام و نمیدانم که آیا قادر به ادامه دادن هستم. عیسی حیات است.
یک) با توجه به حوادث قریبالوقوع، این اعلام، تناقض محسوب میشد. راه عیسی صلیب است؛ دروغگویان قیلوقالگر او را محکوم کردند؛ بدن بیجان او قرار بود که بهزودی در قبر گذاشته شود. چون او آن راه را برگزید، پس راه به سوی خداست؛ چون در مقابل دروغهایی که میتوانیم باور کنیم اعتراض نکرد، میتوانیم ایمان داشته باشیم که او حقیقت است؛ چون مایل به مردن بود، گذرگاهی برای قیام شد –حیات برای ما.
دو) «بدون راه، رفتنی هم در کار نیست؛ بدون راستی، دانستنی در کار نیست؛ بدون حیات، زندگی کردنی در کار نیست. من راهیام که باید آن را پی گیری؛ حقیقتی که باید به آن ایمان داشته باشی؛ حیاتی که باید به آن امیدوار باشی.» (a ‘Kempis، نقل شده توسط بروس)
ج. هیچکس جز به واسطۀ من، نزد پدر نمیآید: عیسی با چنین سخن شگفتانگیز ادعا کرد که او تنها راه رسیدن به خداست. او با این کار معبد و آیینهای آن، و همچنین دیگر ادیان را کنار زد. ادعا کرد که تنها راه، راستی و حیات و تنها راه به سوی خدای پدر، خدای راستین در آسمان است.
یک) درک او آسان است، این یکی از بحثبرانگیزترین سخنان عیسی بود که توسط نویسندگان انجیل ثبت شد. بسیاری بیدغدغه میگویند که عیسی تنها راه درست برای رسیدن به خداست، ولی دیگر ادیان و حتی افراد راه مشروع خود را برای رسیدن به او دارند. بسیاری فکر میکنند که منصفانه نیست خدا تنها یک راه تعبیه بیند.
دو) با این وجود، روندی ثابت در کتابمقدس است. ده فرمان این چنین آغاز میشود: مَنَم یهوه خدای تو، که تو را از سرزمین مصر، از خانۀ بندگی، بیرون آوردم. تو را خدایانِ غیر جز من مباشد (خروج ۲:۲۰-۳). در سرتاسر عهدعتیق، خدا، خدایان دروغین که دیگران میپرستیدند را انکار و استهزا مینمود (اشعیا ۲۱:۴۱-۲۹؛ اول پادشاهان ۱۹:۱۸-۴۰). کتابمقدس مدام تنها خدای حقیقی را ارائه میدهد و عیسی نیز مستمراً تنها راه راستین به یگانه خدای راستین معرفی شده است.
د. هیچکس جز به واسطۀ من، نزد پدر نمیآید: به بیان ساده، اگر عیسی تنها راه رسیدن به خدا نباشد، پس راهی به سوی خدا محسوب نمیشود. اگر راههای زیادی به سوی خدا وجود داشته باشد، پس عیسی یکی از آنها نیست، زیرا او بهوضوح ادعا کرد که تنها یک راه به سمت خدا وجود دارد و خودِ او آن راه است. اگر عیسی تنها راه رسیدن به خدا نیست، پس نتیجه میگیریم که صادق نیست؛ مطمئناً نبیای صادق نبود. پس یا دیوانه محسوب میشود یا شروری دروغگو.
یک) گاهی اوقات مردم به اعتراض میگویند: «معتقدم که عیسی فردی راستگو بود و معتقدم که پیامبری واقعی بود. اما واقعاً اعتقاد ندارم که او در انجیل این موارد را درباره خود گفته باشد. معتقدم مسیحیان بعداً خودشان این حرفها را به اناجیل اضافه کردهاند.» اما دلیلی عینی برای شخص نیست که بین «عیسی این را گفت» یا «عیسی واقعاً این را نگفت» فرق قائل شود. متنی باستانی در دست ندارم که گفتههای فرضاً صحیحِ عیسی را به ما نشان دهد. هرگونه تمایز مبنی بر دلایلِ شخصی است -«شخصاً فکر نمیکنم که عیسی چنین گفته باشد، پس چنین نگفته و بعداً مسیحیان به قولی این حرفها را در دهانش گذاشتند.»
دو) پس اگر همه چیز بسته به نظر شخصیمان است و اگر میتوان آنچه عیسی گفته و نگفته را بنا بر هوی و هوس خود تعیین کنیم -پس بهتر است کل اناجیل را رد کنیم. موضوع این است: یا همهٔ آنچه گفته شده را میپذیریم، یا همه را رد میکنیم. سخنان عیسی را همانطور که ثبت گشتهاند با مدارک تاریخی قابل اتکاء و صحیح میپذیریم یا همه را کاملاً رد میکنیم.
سه) آیا مسیحیت متعصبانه است؟ قطعاً، عدهای هستند که ادعا میکنند مسیحی هستند و در واقع متعصبند. اما مسیحیت کتابمقدسی در زمینه پذیرش فرهنگهای مذاهب دیگر در دنیا، تکثرگراترین و شکیباترین است. مسیحیت تنها مذهبی است که دیگر فرهنگها را پذیرفته است و بیش از همه اضطرار ترجمهٔ کتبمقدس به زبانهای دیگر را حس میکند. آنکه ایمان میآورد، قادر به حفظ زبان و فرهنگ خود و پیروی از عیسی در آن حین است. نقد اولیه به مسیحیت این بود که شاهد پذیرش همگان از جمله برده یا آزاد، فقیر یا غنی؛ مرد یا زن؛ یونانی یا بَربَر، بودند. همه پذیرفته میشدند، ولی مبنی بر بنیان مشترک حقیقتی که در مسیح مکشوف شده است. رها کردن این نقطه مشترک در عیسی، در واقع خودکُشیِ روحانی، امروز و در ابدیت است.
چهار) «این سخن بهطور خاص توهینآمیز به نظر میآید، باشد که به خاطر داشته باشید، آنکه چنین ادعا میکند کلام تجسد یافته، مکشوفگرِ پدر است.
پنج) ایمان مسیحی هرکس که بهواسطهٔ عیسی وارد شود را میپذیرد. عیسی گفت بهواسطهٔ من: ’ بهواسطهٔ باور به فرضیات خاص در مورد من’ یا ’ بهواسطهٔ نوع خاصی از ایمان نیست’ بلکه ’بهواسطهٔ من’ است.
۴. آیات (۷-۸) شناختنِ پدر و شناختن پسر
اگر مرا میشناختید، پدر مرا نیز میشناختید؛ امّا پس از این او را میشناسید و او را دیدهاید.» فیلیپُس به او گفت: «سرور ما، پدر را به ما بنما، که همین ما را کافی است.»
الف. اگر مرا میشناختید، پدر مرا نیز میشناختید: عیسی توضیح داد که چرا او تنها راه رسیدن به خداست؛ چون او تجلی کامل خدا بوده و هست. شناختن عیسی شناخت خداست.
ب. اما پس از این او را میشناسید و او را دیدهاید: شاگردان مسلماً در سه سال شاگردی کردن برای عیسی، در مورد خدا چیزهای زیادی آموخته بودند. با این حال عیسی متوجه بود که چون مکاشفهٔ کاملِ محبت خدا بر صلیب را ندیدهاند و قدرت او در قیام را ندیدهاند، پس به تعبیری پس از این خدا را میشناسند و میبینند.
ج. سرور ما، پدر را به ما بنما، که همین ما را کافی است: فیلیپس در پیروی از عیسی بسیار با تجربه بود، اما هنوز خدای پدر را با دیدگان جسمانی خود میدید. شاید فکر کرد که چنین تجربهای سبب اطمینان و شهامتی دگرگونکننده حاصل میکند.
۵. آیات (۹-۱۱) عیسی مجدداً یگانگی خود با پدر و اتکا بر او را توضیح میدهد.
عیسی به او گفت: «فیلیپُس، دیری است با شما هستم و هنوز مرا نشناختهای؟ کسی که مرا دیده، پدر را دیده است؛ پس چگونه است که میگویی ”پدر را به ما بنما“؟ آیا باور نداری که من در پدرم و پدر در من است؟ سخنانی که من به شما میگویم از خودم نیست، بلکه پدری که در من ساکن است، اوست که کارهای خود را به انجام میرساند. این سخن مرا باور کنید که من در پدرم و پدر در من است؛ وگرنه به سبب آن کارها این را باور کنید.
الف. دیری است با شما هستم و هنوز مرا نشناختهای؟ این جمله بدان معناست که فیلیپس به عیسی نزدیک بوده، اما هنوز او را درک نکرده است. همین امر برای بسیاری در این روزگار ممکن و صادق است.
ب. کسی که مرا دیده، پدر را دیده است: این توبیخ ملایم آنچه را که عیسی مکرر میگفت، به فیلیپس یادآوری کرد؛ یعنی شناختن او شناختن خدای پدر بود. دیدنِ محبت عیسی، دیدن محبتِ خدای پدر بود. شاهد عملکرد عیسی بودن، شاهد عملکرد پدر بودن بود.
یک) «تفسیر این کلام بدون اینکه پدر و پسر را به نحوی یگانه ببینیم، دشوار است. اینها سخنانی هستند هیچ انسانی حق استفاده از آنها را ندارد.» (موریس)
دو) کسی که مرا دیده، پدر را دیده است: «تصویری فیزیکی یا شباهتی نیست که بتواند بهخوبی خدا را توصیف کند. تنها یک نفر میتواند شناختی از او دست بدهد، چون شخصیتمندی را نمیتواند با جسمی غیرشخصیتمند ارائه کرد.» (تِنِی) این امر برای همیشه این موضوع که کتابمقدس عبرانی خدای بیرحمی ارائه میدهد و عیسی خدایی مهربانتر ارائه کرده را از بین میبرد. عیسی همین محبت، دلسوزی، رحم و نیکویی را به ما نشان میدهد و خدای پدر بود و هست. خروج ۵:۳۴-۹، بین آیات دیگر، ماهیت خدای پدر را در عهدعتیق نشان میدهد.
سه) کسی که مرا دیده، پدر را دیده است: «آیا هر مخلوقی میتواند چنین بگوید؟ آیا این حرف بهطور آشکار به این معنی نیست که مسیح خود را بهعنوان خدای جاودان به شاگردانش معرفی کرده است؟» ( کلارک)
ج. سخنانی که من به شما میگویم از خودم نیست: عیسی چیزی را که در انجیل یوحنا بر آن تأکید شده تکرار کرد؛ عیسی در اتکای مداوم به خدای پدر زندگی و صحبت میکرد و کاری خارج از اختیار و هدایت او انجام نداد (یوحنا ۱۹:۵، ۲۸:۸).
د. مرا باور کنید که من در پدرم و پدر در من است؛ وگرنه به سبب آن کارها این را باور کنید: عیسی دو بنیان محکم برای ایمان ما به خود ارائه داد. میتوانیم به عیسی صرفاً بهخاطر شخص و سخنانش ایمان داشته باشیم یا میتوانیم بهخاطر اعمالی که با معجزه به انجام رساند به او باور داشته باشیم.
یک) پدری که در من ساکن است، اوست که کارهای خود را به انجام میرساند: «نه تنها ذاتاً یکی هستیم بلکه در عملکرد نیز چنینیم. آنچه کردهام شاهد کمال بینهایت ذات من است. چنین معجزاتی که به ظهور رساندم تنها بهواسطه قدرتی نامحدودی مُیسر هستند.» (کلارک)
دو) مرا باور کنید: «عیسی فیلیپس و دیگران را (با توجه به استفاده از فعل جمع) فرا خواند تا به او باور داشته باشند، نه تنها به او ایمان داشته باشند. ایمان شامل به اذعان به حقیقی بودن سخن عیسی است.» (موریس)
سه) «منجی ما مدعی الوهیت در کلام و عمل خویش بود. پطرس گفت که در کلام و عمل عظیم بود. خادمین نیز باید به حد خود قادر به بحث و اثبات خود بهعنوان مرد خدا باشند، با تعلیم درست و زندگیِ نیکو»
سه عامل اطمینان برای شاگردان مضطرب
۱. آیات (۱۲-۱۴) وقتی عیسی به سوی پدر برود، کارش بر زمین ادامه خواهد یافت.
آمین، آمین، به شما میگویم، آن که به من ایمان داشته باشد، او نیز کارهایی را که من میکنم، خواهد کرد، و حتی کارهایی بزرگتر از آن خواهد کرد، زیرا که من نزد پدر میروم. و هرآنچه به نام من درخواست کنید، من آن را انجام خواهم داد، تا پدر در پسر جلال یابد. اگر چیزی به نام من از من بخواهید، آن را انجام خواهم داد.
الف. آمین، آمین: عیسی اولین تضمینی که شب رفتن به شاگردان داد را بیان میدارد. اولین تضمین پاسخی برای ترس آنها بود. «این پایان است. کار تمام شده و همه اخراج شدیم.» آنها اخراج نشدند؛ بلکه ترفیع یافتند و به چیزهای عالیتر ترقی نمودند.
ب. آن که به من ایمان داشته باشد: عیسی فقط شاگردان را تشویق کرد که به او ایمان داشته باشند، به او اتکا کنند و در ایمان به او آویزان شوند، بهخاطر کسی که هست، سخنانی که بیان داشته بود و معجزات که به انجام رسانده بود. عیسی فایده یا برکتی که برای کسی که ایمان میآورد را توصیف میکند.
ج. آنچه را من میكنم، خواهد كرد: عیسی انتظار داشت ایمانداران به او کار او در دنیا را ادامه دهند. انتظار نداشت گروه شاگردان پس از رفتنِ او از هم پاشیده شود، بلکه میخواست کار او را در ابعادی وسیعتر ادامه دهند (و حتی کارهایی بزرگتر از آن خواهد کرد).
یک) «’ کارهای بزرگتری’ که اکنون دربارهٔ آنها سخن گفت همچنان کارهای خود او بودند؛ که دیگر بار حضور ملموس او میان آنها عملی نمیشد، بلکه توسط روحش در آنها.» (بروس)
د. حتی کارهایی بزرگتر از آن خواهد کرد: منظور عیسی از کلمهٔ بزرگتر اعمال شورانگیزتر نبود، بلکه به معنای کاری با ابعادی عظیمتر بود. عیسی خانوادهای از پیروان پیروزمند و کاری را باقی گذاشت تا پادشاهی او را به سوی جمعیت و مکانهای بیشتر از آنچه عیسی در زندگی و خدمت خود کرد، توسعه دهند.
یک) این وعده غیرممکن به نظر میرسد؛ اما بعد از اولین موعظهٔ پطرس تعداد بیشتری از کسانی که در طول کل زعامت عیسی ثبت شده بودند، به او ایمان آوردند.
دو) برگردانِ عیسی از کلمهای که اینجا در متن یونانی شرقی کارهای عظیمتر ترجمه شده، ‘چیزهای عظیمتر‘ است؛ و شاید باید چنین نیز حفظ و برگردانده شود. کارهای رسولان بعد از قیام در نوع از کارهای عیسی عظیمتر نبودند، ولی از نظر وسعتِ تأثیر از او پیشی گرفتند.
سه) «کلمهٔ ‘کارها‘ به معنای واقعی این کلمه آورده نشده است. آن موقع کلمهای مناسب برای آن نداشتیم، پس بهترین ترجمه ‘کارهایی بزرگتر‘ بود. نکته این است که مسیحیان کاری حتی بزرگتر از کار عیسی انجام خواهند داد.» (بویس)
چهار) «مقصود کلام عیسی را در روایات اعمال رسولان مشاهده کنیم. چند معجزهٔ شفا هست، اما تأکید بر ایمان آوردن است. در روز پنطیکاست، در قیاس با کل زندگی زمینی عیسی، ایمانداران بیشتری به گروه کوچک ایمانداران اضافه شدند. در این قسمت نیز تحقق عینیِ کارهای بزرگتری که انجام خواهد داد را شاهد هستیم.» (موریس)
پنج) ویلیام بارکلی سخت میدانست که بپندارد مقصود عیسی این بود پیروانش معجزات بیشتر با تأثیرگذاری بیشتر از او انجام دهند: «میتوان گفت که کلیسای اولیه کارهایی به گفتهٔ عیسی انجام داد، ولی قطعاً نمیتوان گفت که کاری بزرگتر از او انجام داده است.» (بارکلی)
شش) برخی معتقدند که منظور عیسی از کلام این است که مؤمنان هر کدام میتوانند و باید کارهای دیدنیتری نسبت به کارهای عیسی در سالهای خدمت زمینی خود انجام دهند. صمیمانه منتظر تأیید کسانی هستیم که مکرراً کارهایی بزرگتر از راه رفتن روی آب، آرام کردن طوفانها با یک کلمه، چند برابر کردن غذا برای هزاران نفر، زنده کردن مردم از مرگ (بیش از سه مورد ثبت شده در کار عیسی) انجام دادهاند. حتی اگر ثابت شود که یک نفر بعد از عیسی چنین کارهایی را انجام داد، ولی همچنان توضیح نمیدهد که چرا اکنون کسی چنین نمیکند یا هزاران نفر سبب تحقق این درک غلط و گاهی خطرناک از مقصود عیسی از کارهایی بزرگتر از آن خواهند کرد، نمیشوند.
ه. زیرا که من نزد پدر میروم: عیسی بهزودی توضیح میدهد که وقتی به آسمان صعود کرد، روحالقدس را میفرستد (یوحنا ۱۶:۱۴، ۲۶:۱۴، ۲۶:۱۵، ۷:۱۵-۹، ۱۳:۱۵). به خاطر اینکه عیسی نزد پدر رفت، روحالقدس بر قوم او نازل شد و آنها را قادر به کارهای بزرگتر ساخت.
یک) «دلیلی که کارهای بزرگتری انجام خواهید داد، روح پر قوت فیض و استغاثهٔ شماست که بهواسطهٔ رفتنِ من نزد پدر، او آن را بر کلیسا نازل خواهد کرد.» (آلفورد)
ز. هرآنچه به نام من درخواست کنید، من آن را انجام خواهم داد: عیسی توضیح بیشتری داد که چگونه کارهای بزرگتر برای پیروانش امکانپذیر است. این امکان وجود دارد چون عیسی کار خود را بهواسطهٔ قوم خود که مشغول دعا هستند انجام خواهد داد کسانی که در نام او طلبیدند و عمل کردند. او وعده داد که هر چه پیروان متوکل او در نامش بطلبند انجام خواهد داد؛ البته آنچه که مطابق با شخصیت و اقتدار او باشد.
یک) به نام من: وِردی جادویی دعا نیست؛ این امر هم در مورد تأییدیه سخن میگوید (مانند چک بانکی) و هم درمورد محدودیت (درخواستها باید مطابق با خصوصیات آن اسم باشد). ما بهواسطهٔ نام عیسی به حضور خدا میآییم، نه با اتکا بر خود.
دو) «آزمایش هر دعایی این است: آیا میتوانم آن را به نام عیسی بخواهم؟ بهعنوان مثال، هیچکس نمیتواند برای انتقام شخصی، جاهطلبی، برای برخی موضوعات ناشایست و غیرمسیحی به نام عیسی دعا کند.» (بارکلی)
سه) «درخواست کردن ‘به نام او‘ یا انجام دادن کاری ‘در نام او‘، اتحاد ذهن با خود او را در بر دارد، اتحاد هدف و انگیزه.» (تِرِنچ)
ح. تا پدر در پسر جلال یابد: کارهای بزرگتر که عیسی وعده داده بود، باعث جلال پدر و پسر خواهد شد. دعاهایی که با شور و شوق برای جلال عیسی و خدای پدر طلب میشوند و حقیقتاً در نام عیسی هستند، از نوع دعایی هستند که خدا پاسخ آنها را خواهد داد.
۲. آیات (۱۵-۱۷) وقتی عیسی میرود، روحالقدس را میفرستد.
اگر مرا دوست بدارید، احکام مرا نگاه خواهید داشت. و من از پدر خواهم خواست و او مدافعی دیگر به شما خواهد داد که همیشه با شما باشد، یعنی روحِ راستی که جهان نمیتواند او را بپذیرد، زیرا نه او را میبیند و نه میشناسد؛ امّا شما او را میشناسید، چرا که نزد شما مسکن میگزیند و در شما خواهد بود.
الف. اگر مرا دوست بدارید، احکام مرا نگاه خواهید داشت: مسیح بهتازگی محبت عظیم خود را به شاگردانش با شستن پاهایشان نشان داده بود (یوحنا ۱:۱۳-۵). او به آنها گفت پاسخ محبتآمیز آنها چگونه باید باشد؛ نگاه داشتن احکام او.
· عیسی به آنها حکم کرد که پای یکدیگر را بشویند که مطابق سرمشقی بود که به آنها نشان داد (یوحنا ۱۴:۱۳-۱۵).
· او به آنها فرمان داد که یکدیگر را طبق الگوی او از محبت به دیگری، محبت کنند (یوحنا ۳۴:۱۳).
· او به آنها فرمان داد که به خدای پدر و به خود عیسی ایمان داشته باشند (یوحنا ۱:۱۴).
یک) نگاه داشتن احکام عیسی مربوط به اصول اخلاقی شخصی ما میشود، ولی با این حال او به محبت به دیگران و ایمان به خود بهعنوان تجلی اطاعت از احکامش، تأکید کرد.
دو) این معیاری صحیح برای اندازهگیری محبت ما به عیسی است. راحت است که به محبت ورزیدن به عیسی صرفاً از نظر عاطفی یا احساسی فکر کنیم. وقتی محبت ما به عیسی دارای حس و اشتیاق است، همیشه باید به نگاه داشتن فرامین او مربوط باشد یا اصلاً محبت محسوب نمیشود.
سه) برای یک ایماندار، نااطاعتی تنها شکست در عملکرد یا نبود قوت نیست. به تعبیری میتوان گفت که شکست محبت است. آنها که خدا را دوست دارند، اغلب از او اطاعت با شادی و به شکلی طبیعی اطاعت میکنند. اگر کسی بگوید: «واقعاً عیسی را دوست دارم، ولی نمیخواهم که من بگوید چطور باید زندگی کنم»، سوءِتفاهمی بسیار ناخوشایند در مورد عیسی و محبت به اوست.
چهار) عیسی همچنین در مورد منبع مناسب اطاعت ما نیز سخن گفته است. ترس، غرور یا تمایل به کسب برکت نیستند. منشأ درست اطاعت محبت است. «اطاعت باید به مادر، پرستار و غذا محبت داشته باشد. جوهرهٔ اطاعت در محبتی که از دل است نهان شده که بیشتر عمل را بر میانگیزاند تا محتویات عمل را.» (اسپرجن)
پنج) «برخی فکر میکنند با دوست داشتنِ عیسی باید وارد صومعه شوند و خود را در اتاقکی حبس کنند و لباسی عجیب بپوشیند یا سر بتراشند. برخی میپندارند: ‘اگر مسیح را دوست داشته باشیم باید خود را از داشتههایمان تهی سازیم، پلاس به تن کنیم و آن را با طناب به دور کمر محکم کنیم و هر روز در بیابان حنیف و حنیفتر شویم. ‘دیگرانْ حکیمانه انگاشتهاند که لباسی غریب به تن کنند و رفتاری عجیب پیشه کنند و خود را بیاهمیت جلوه دهند. ولی منجی حکم هیچ یک از این کارها را نداده بلکه گفت: ‘اگر من را دوست داشته باشید، احکام من را نگاه خواهید داشت. ‘
ب. و من از پدر خواهم خواست و او مدافعی دیگر به شما خواهد داد: این دومین بخش از سه تضمین بود. شاگردان ترسیدند که «عیسی ما را رها میکند. وقتی او برود نمیدانیم چه باید بکنیم.» آنها بیکس نخواهند بود؛ بلکه کمکی بیشتر خواهند داشت چون پدر مدافعی دیگر برای آنها میفرستد.
یک) عیسی فهمید شاگردانش (چه کسانی که در آن بعد از ظهر با او بودند و چه آنهایی که در طول قرون بعد همراهش بودند) برای اجرای فرامین او به حضور و قدرت خدا نیاز دارند. خدای پسر وعده داد که از خدای پدر درخواست کند تا برای تحقق این امر روحالقدس را برای ایمانداران بفرستد.
دو) این گفته نمونهای شگفتانگیز از انگارهٔ تثلیث میباشد که در بافت عهدجدید تنیده شده است. عیسی قصد نداشت که سمیناری پیچیده در مورد تثلیث برگزار کند؛ او از اینکه چگونه اقنوم تثلیث به نفع قوم خدا و پیشبرد نقشهٔ او تعامل میکنند، سخن میگوید.
سه) حس میشود که وقت مناسب این دعا هنگام صعود عیسی به آسمان باشد. «احتمالاً خواهم خواست یا در برخی از نسخ دعا خواهم کرد حاکی از نحوهٔ طلب کردنی است که حضور و نزدیکیِ حقیقی را بهطور ضمنی بیان میدارد -و اینجا به مَنصَب میانجیگری در مسیحِ صعود کرده، اشاره دارد.» (آلفورد)
ج. او مدافعی دیگر به شما خواهد داد: کلمهٔ مدافع ترجمهای از کلمهٔ parakletos در زبانی یونانی باستان است. این کلمه کسی را نشان میدهد که از دیگری کمک میخواهد و میتواند به مشاور، مدافع حقوقی، واسط یا شفاعتگر نیز اشاره داشته باشد.
یک) نسخهٔ کینگ جیمز کلمهٔ parakletos را تسلیدهنده (Comforter) ترجمه کرده است. آن ترجمه با در نظر گرفتن معنای کلمه در انگلیسی قدیم منطقیتر بهنظر میرسد. «ویکْلیف، که کلمهٔ تسلیدهنده، نظر او بود، معمولاً از کلمهٔ تسلی برای ترجمهٔ confortari استفاده میکرد که به معنای تقویت شدن بود… از این رو موضوع کمک و قوت و همچنین تسلی، بدین وسیله ابراز میگردد.» (آلفورد)
دو) یکی از راههای درک کار مدافع، درک کار مخالف آن است. «شیطان مدعی κατηγορος خوانده شده است، که نقطهٔ مقابل این نام و عنوان اطلاق شده به روحالقدس است.» (ترپ)
سه) مدافعی دیگر: کلمهٔ دیگر در زبان یونان باستان allen و به معنی «دیگری از همان نوع» (تنی) و متضاد با کلمهای از نوع دیگر است. همانطور که عیسی ماهیت خدای پدر را نشان میدهد، روح القدس نیز -دیگری از همان نوع- طبیعت عیسی را نشان میدهد.
چهار) «خداوند ما اینجا روحالقدس را تسلیدهندهای دیگر (allon paraklhtoV) خطاب قرار میدهد که ادعای paraklhtoV بودن را القا میکند، همانطور که در رسالهٔ اول یوحنا (اول یوحنا ۱:۲) چنین خطاب قرار داده میشود.» (تِرِنچ)
پنج) شگفتانگیز خواهد بود در گذران زندگی مسیحی خود، در هر قدم، مسیح کنار ما باشد. عیسی وعده داد که روحالقدس دقیقاً چنین نقشی را برای ما ایفا میکند، چون جهت تقویت و یاری رساندن به ایمانداران فرستاده شده است. کار بزرگتر که در یوحنا ۱۲:۱۴-۱۴ توصیف شده بدون تقویت شدن موصوف که یوحنا ۱۵:۱۴-۱۸ غیرممکن است.
د. که همیشه با شما باشد: عیسی قرار بود روحالقدس را بدهد تا او (که به شخص اشاره دارد نه چیز) به شکل دائم و نه موقت با ما باشد، همانطور که روحالقدس در عهدعتیق روحالقدس داده شده است.
یک) «مدافع برای همیشه با شاگردان خواهد بود. این شکل تازه از روابط دائم خواهد بود. وقتی روحالقدس داده میشود، دیگر پس گرفته نمیشود.» (موریس)
ه. که جهان نمیتواند او را بپذیرد: جهان نمیتواند روح را درک کند یا بپذیرد چون او مقدس و راستین است. روح راستی در عصر دروغ طرفدار ندارد و جهان قادر به درک آن روح و شناخت آن نیست.
یک) «اگر جهان قادر به پذیرش روحالقدس نباشد، آیا باز باید از خود بپرسیم که چرا در این دنیای همگانی شاهد اندک قدرتی از روح هستیم یا به اندک وجهی از آن جلوه میبخشیم؟» (ترنچ)
و. امّا شما او را میشناسید، چرا که نزد شما مسکن میگزیند و در شما خواهد بود: عیسی از سه جنبه از ارتباط شاگرد با روحالقدس سخن گفت.
· برخلاف دنیا، شاگرد عیسی باید روحالقدس را بشناسد.
· برخلاف دنیا، شاگرد عیسی باید روحالقدس را نزد خود داشته باشد.
· برخلاف دنیا، شاگرد عیسی باید روحالقدس در خود داشته باشد.
یک) برای آن ۱۱ شاگرد، روحالقدس از قبل با آنها بود و بعد هم در آنها خواهد بود. وقتی عیسی بر آنها دمید، آنها روحالقدس را دریافت کردند، این امر محقق شد، هنگامی که دوباره احیا شدند و تولد تازه یافتند (یوحنا ۲۲:۲۰).
دو) علاوه بر کلمه نزد و در، عیسی از حرف اضافهٔ سومی برای توصیف رابطهٔ شاگرد با روحالقدس استفاده کرد: امّا چون روحالقدس بر شما آید، قدرت خواهید یافت و شاهدان من خواهید بود (اعمال ۸:۱). کلمهٔ بر تجربهٔ تعمید روحالقدس را توصیف میکند، بارش روح.
سه) «چه فاصلهای بین مسیح روی زمین و شاگردانش بود! جهت مدارا کردن به آنها بسیار نزدیک شد؛ اما با این وجود همیشه درهای بین استاد حکیم و شاگردان ابله حس میکنید. اکنون روحالقدس آن فاصله را با منزل گرفتن در ما پر میکند.» (اسپرجن)
۳. آیات (۱۸-۲۱) وقتی عیسی میرود، خود را بر شاگردان میشناساند.
شما را بیکس نمیگذارم؛ نزد شما میآیم. پس از اندک زمانی جهان دیگر مرا نخواهد دید، امّا شما خواهید دید، و چون من زندهام، شما نیز خواهید زیست. در آن روز، خواهید دانست که من در پدر هستم و شما در من و من در شما. آن که احکام مرا دارد و از آنها پیروی میکند، اوست که مرا دوست میدارد؛ و آن که مرا دوست میدارد، پدرم او را دوست خواهد داشت و من نیز او را دوست داشته، خود را بر او ظاهر خواهم ساخت.»
الف. شما را بیکس نمیگذارم؛ نزد شما میآیم: عیسی بیان سومین تضمین خود را آغاز میکند. شاگردان ترسیده بودند و پیش خود میگفتند: «وقتی عیسی برود، برنامهٔ شاگردسازی ما، شروع نشده به پایان میرسد.» برنامهٔ شاگردسازی آنها هنوز تمام نشده بود؛ بلکه تازه در حال شروع شدن بود.
یک) «شاگردان یکی از اساتید در میان عبرانیان، استاد خود را پدر میخواندند؛ دانشوران فرزندان او خوانده میشدند و پس از مرگش یتیم به حساب میآمدند.» (کلارک)
دو) اسپرجن چند طریق که پیروان عیسی مثل یتیمان نیستند را بررسی کرد.
· والدین یتیم هر دو مردهاند؛ روح به ما نشان میدهد که عیسی زنده است.
· یتیم تنها رها شده است؛ روحالقدس ما را به حضور خدا نزدیک میکند.
· یتیم مهیاگرِ خود را از دست داده است؛ روح همه چیز را تأمین میکند.
· یتیم بدون آموزش و راهنمایی رها شده است؛ روحالقدس معلم ما است.
· یتیم هیچ مدافعی ندارد؛ روح القدس محافظ ما است.
ب. نزد شما میآیم: عیسی دوباره قول داد که نزد شاگردانش بیاید (قبلاً در یوحنا ۳:۱۴). این وعدهای فراگیرتر بود که بهواسطهٔ قیام، فرستادن روحالقدس و وعدهٔ بازگشت جسمانی او به زمین تحقق یافت.
یک) «هر مرحله از آمدن وعده داده شدهٔ او در این ضمانت جای داده شد: ‘نزد شما میآیم. ‘» (بروس)
ج. جهان دیگر مرا نخواهد دید، امّا شما خواهید دید: این کلام از وجهی هنگامی که عیسی از مردگان برخاست صادق بود. با این حال، حتی وقتی به آسمان صعود کرد نیز صادق بود. عیسی به شکلی واقعی و نیرومند پس از رفتن، خود را بر شاگردان آشکار ساخت. آنها او را بسیار عظیمتر از منظر جسمانیاش میدانستند.
یک) پولس بعدها چنین نوشت: «بنابراین، از این پس دربارۀ هیچکس با معیارهای بشری قضاوت نمیکنیم، و هرچند پیشتر دربارۀ مسیح اینگونه قضاوت میکردیم، اکنون دیگر چنین نیست.» (دوم قرنتیان ۱۶:۵) شناختن مسیح به روح بسیار الزامآورتر از شناختن او در جسم بود.
د. چون من زندهام، شما نیز خواهید زیست: شاگردان نه تنها عیسی را به روح میدیدند، بلکه در عیسی بهواسطهٔ کار روحالقدس زنده میماندند. اتکای آنها بر حیات عیسی با رفتن او پایان نمییابد؛ بلکه در مقیاسی عظیمتر بهواسطهٔ روح ادامه مییابد.
یک) «شخص نجات مییابد چون مسیح بهخاطر او جان سپرد، و نجاتیافته حیات خود را ادامه میدهد چون عیسی بهخاطر او زیست مینماید. تنها دلیل منزل گرفتن حیات روحانی، زنده بودن عیسی مسیح است.» (اسپرجن)
ه. خواهید دانست که من در پدر هستم و شما در من و من در شما: آنها از طریق روحالقدس نحوهٔ ارتباط، زندگی اشتراکی و اتحاد با خدای پدر، خدای پسر و شاگرد را میشناسند.
· این اتحاد با شناخت از ارادهٔ خدا نشانهگذاری شده است (احکام مرا دارد).
· این اتحاد با پیروی از ارادهٔ خدا نشانهگذاری شده است (و از آنها پیروی میکند).
· این اتحاد با محبت نشانهگذاری شده است (اوست که مرا دوست میدارد).
· این اتحاد با رابطه و استقبال از محبت خدای پدر نشانهگذاری شده است ( پدرم او را دوست خواهد داشت).
· این اتحاد با مکاشفهٔ خود عیسی نشانهگذاری شده است (خود را بر او ظاهر خواهم ساخت).
· همهٔ اینها از طریق اتحاد با خدا در شاگرد بهواسطهٔ روحالقدس جریان دارد.
یک) «این رابطه برای تجربهٔ کنونی شاگرد است، نه عصری که در راه است. «او همه چیز را برای زندگی بعدی باقی نمیگذارد، ولی در همین بیابان خوشهٔ انگور کنعانی میبخشد که دنیا طعم آن را نچشیده است.»
دو) آن که احکام مرا دارد و از آنها پیروی میکند، اوست که مرا دوست میدارد: «محبتی که مسیح وعده میدهد، تجلیِ خود اوست نه حس راکد یا هوسی بیژرفا، بلکه اصلی که اطاعت را میانگیزاند.» (دادْز)
سه) آن که احکام مرا دارد: فردی که مسیح را دوست دارد کسی است که احکام او را قبول داشته و مطابق آن عمل میکند. احکام مرا دارد عبارتی نامأنوس است و به نظر نمیرسد که معنای مترادف داشته باشد (ولی مقایسه شود با اول یوحنا ۲۱:۴). این عبارت به نظر بدان معناست که فرد آن احکام را مال خود کرده است و آنها را در باطن جای داده است.» (موریس)
۴. آیات (۲۲-۲۴) پاسخ به سؤال یهودا (نه یهودای اسخریوطی)
یهودا، نه اَسخَریوطی، از او پرسید: «سرور من، چگونه است که میخواهی خود را بر ما ظاهر کنی، امّا نه بر این جهان؟» عیسی پاسخ داد: «اگر کسی مرا دوست بدارد، کلام مرا نگاه خواهد داشت، و پدرم او را دوست خواهد داشت، و ما نزد او خواهیم آمد و با او مسکن خواهیم گزید. آن که مرا دوست نمیدارد، کلام مرا نگاه نخواهد داشت؛ و این کلام که میشنوید از من نیست، بلکه از پدری است که مرا فرستاده است.
الف. چگونه است که میخواهی خود را بر ما ظاهر کنی: یهودا سؤالی عالی پرسید. موضوع ظاهر شدن به معنای مکشوف و آشکار شدن است. در نگاه اول مشخص نبود که رفتنِ عیسی چگونه میتواند او را بر شاگردان و نه کل جهان، ظاهر نماید.
یک) یهودا در تعالیم عیسی شنیده بود که کل جهان مسیح را در جلال خود خواهد دید (متی ۳۰:۲۴). به دشواری میتوانست سخن عیسی را در مورد ظاهر ساختن خود به نحوی که جهان قادر به دیدنش نیست، درک کند.
دو) «یهودا در لوقا ۱۶:۶ و اعمال ۱۳:۱، یهودا پسر یعقوب خوانده شده است و در جایی متن یونانی شرقی (AV) آن را برادر یعقوب ترجمه کرده و متون یونانی غربی و ترجمهٔ RSV به شکلی طبیعیتر آن را ‘پسر یعقوب‘ ترجمه کرده است. به نظر میرسد که با تَدای در متی ۳:۱۰ و مرقس ۱۸:۳ یکی باشد. مشخص است که برخی از رسولان بیش از یک اسم داشتند.» (تَسْکِر)
سه) «کلمات ‘نه اَسخَریوطی‘ در واقع بعد از آنچه در یوحنا ۳۰:۱۳ آمد، ضروری نیستند بلکه یوحنای قدیس از وحشت اشتباه گرفته شدن با یهودای اسخریوطوی خائن این کلمه را اضافه کرد.» (آلفورد)
ب. اگر کسی مرا دوست بدارد، کلام مرا نگاه خواهد داشت: عیسی در پاسخ به یهودا، مضامین آیات قبلی را تکرار کرد. عیسی از طریق محبت، اطاعت و اتحاد با پدر و پسر در میان شاگردان ظاهر خواهد شد. موارد مذکور، در وهلهٔ نخست تجاربی عرفانی یا صوفیانه (توأم با خلسه) نیستند، بلکه زندگی واقعیتی که در حضور و عمل روحالقدس جاری میشود.
• محبت امری شخصی است؛ عیسی گفت، اگر کسی مرا دوست بدارد.
• محبت، برای تعالیم عیسی ارزش قائل است؛ عیسی گفت کلام مرا نگاه خواهد داشت.
یک) کلام مرا نگاه خواهد داشت: «این سخن ورای حکم است، مگر نه؟ کلام عیسی امری ورای پند است. این شامل همهٔ گفتههای او میشود و شامل همهٔ آنها در واحدی حیاتی و طبیعی میشود. نباید به دنبال گلچین کردن و انتخاب از میان کلام او باشیم؛ کلام او یکی است.» (مَکلارِن)
دو) نزد او خواهیم آمد و با او مسکن خواهیم گزید: «آنجا که محبت و اطاعت ظهور مییابند، حضور خدا و مسیح تحقق مییابد. پدر و پسر با هم خانهٔ خود را با هر یک از فرزندانشان میسازند.» (بروس)
ج. این کلام که میشنوید از من نیست، بلکه از پدری است که مرا فرستاده است: عیسی مجدداً بر توکل کامل و تسلیم بودن در برابر خدای پدر تأکید کرد. عیسی علناً برابری خود را با پدر ابراز داشت (یوحنا ۱:۱۴، ۳:۱۴، ۱۴:۷، ۹:۱۴).
وقتی عیسی خارج شود، روحالقدس و آرامش خود را به آنها عطا خواهد کرد.
۱. آیات (۲۵-۲۷) عیسی با رفتن خود عطای روحالقدس و آرامش خود را باقی میگذارد.
این چیزها را زمانی به شما گفتم که هنوز با شما هستم. امّا آن مدافع، یعنی روحالقدس، که پدر او را به نام من میفرستد، او همه چیز را به شما خواهد آموخت و هرآنچه من به شما گفتم، به یادتان خواهد آورد. برای شما آرامش به جا میگذارم؛ آرامش خود را به شما میدهم. آنچه من به شما میدهم، نه چنان است که جهان به شما میدهد. دل شما مضطرب و هراسان نباشد.
الف. آن مدافع، یعنی روحالقدس، که پدر او را به نام من میفرستد: عیسی ابتدا مدافع را در یوحنا ۱۶:۱۴ ذکر میکند. حینی که حضور جسمانی او آنها را ترک میگوید، به وعدهٔ شگفتانگیز خود باز میگردد، عیسی از پدر خواهد خواست که روحالقدس خود را جهت کمک به شاگردانش بفرستد.
یک) به نام من میفرستد: روحالقدس نزد شاگردان بنا به شایستگی و ذات و شخصیت عیسی فرستاده میشود. روح نمایندهٔ گماشتهٔ شدهٔ عیسی است که از طرف او عمل میکند.» (تِنِی)
• شاگرد مجبور نیست که بنا به شایستگی خود روحالقدس را طلبد کند؛ آنها میتوانند بنا به شایستگی عیسی آن را دریافت نمایند.
• شاگرد باید انتظار داشته باشد که کار روح مثل ماهیت و شخصیت عیسی باشد که در کلام خدا مکشوف شد.
دو) مثال شگفتانگیز دیگر از حقیقتِ تثلیث است که در بافت عهدجدید تنیده شده است. خدای پدر خدای روحالقدس را به تقاضای خدای پسر فرستاد.
سه) روحالقدس: «این تمییز یافتن خصلت، در کل عهدجدید یافت میشود، توجه را به قوت، عظمت روحالقدس یا موردی از این قبیل جلب نمیکند. برای مسیحیان اولیه اَهَم قدوس بودنش بود.» (موریس)
ب. او همه چیز را به شما خواهد آموخت و هرآنچه من به شما گفتم، به یادتان خواهد آورد: عیسی هنگام رفتن خود، در مقام استاد تعلیم خود به شاگردان را تمام کرد. آموزش آنها کامل نشد ولی با آن مدافع یعنی روحالقدس تکمیل شد.
یک) روحالقدس به شاگردان تعلیم داد که نیاز دارند چه چیزهای بیشتری را بدانند و این امر به شکلی ماورایی یادآوری کلام عیسی خواهد بود، که هم به نفع خودشان بود و هم به نفع نگاشته شدن اناجیل.
دو) این بدان معناست که کار روح کاری مداوم است. تعلیم او آنچه عیسی تعلیم داده را ادامه میدهد. روح تعلیم پیشین عیسی را پاک نمیکند تا کار را از ابتدا آغاز کند. «روح تعالیم عیسی را کنار نمیزند. تعلیمی که به یاد آورده میشود متعلق به اوست.» (موریس)
سه) برای هر ایماندار در این وعده چیزی نهفته است. روحالقدس به ما تعلیم میدهد و کلام خدا را به خاطر ما میآورد (اگر برای دریافت آن دقت به خرج دهیم). با این حال کمال این وعده برای اولین نسل شاگردان و رسولان کنار گذاشته شده است، کسانی که عیسی کلیسا را بر آنها بنا نمود (افسسیان ۲۰:۲).
چهار) «مبنای تحقق این وعده در رسولان و شایستگیِ آنها بهعنوان شاهد آنچه خداوند کرد و تعلیم داد، و متعاقباً صحتِ روایت انجیل است.» (آلفورد)
ج. برای شما آرامش به جا میگذارم؛ آرامش خود را به شما میدهم: چنین گفتهای در آن فرهنگ هنگام ترک کردن مکانی، به نحوی گفتهای معمول حساب میشد، آرزوی آرامش (شالوم) کردن برای دیگران هنگام ترک آنها معمولی بود، ولی عیسی این خداحافظی معمول را به کار برد و آن را با قوت و معنایی عمیق پُر نمود.
یک) «مرسوم بود که هنگام رفتن آرزوی آرامش کنند -همانطور که در اول سموئيل ۱۷:۱؛ لوقا ۵۰:۷؛ اعمال ۳۶:۱۶؛ اول پطرس ۱۴:۵؛ سوم یوحنا ۱۵ آمده است.» (آلفورد) «آرامش (شالوم) با شما بود (و هست) تهنیتی معمول بین دوستانی بود که به هم میرسیدند و از هم جدا میشدند.» (بروس)
دو) نه چنان است که جهان به شما میدهد: وقتی کسی در آن فرهنگ باستانی هنگام رفتن به آرامش اشاره میکرد، بدون اینکه معنایی خاص برای آن در نظر داشته باشد، آن را به زبان میآورد. مثل خداحافظی امروزی بود که عیناً به معنای خدا شما را حفظ کند یا با شما باشد است، ولی هنگام گفتنش چنین مقصودی را مد نظر نداریم. عیسی میخواست که بدانند وقتی میگوید آرامش خود را به شما میدهم، مقصودی معمول از آن ندارد و حرفش مثل اکثر مردم تهی از معنا نبود.
سه) آرامش این دنیا معمولاً مبنی بر حواسپرتی یا کوری عمدی و دروغ است. عیسی آرامشی بهتر و واقعی مد نظرش بود.
چهار) عیسی میراث یا ثروتی نداشت که در آخرین وصیتش برای شاگردان باقی گذارد. ولی عیسی دو چیز عظیمتر از ثروت برای آنها گذاشت: حضور و قدرت روحالقدس، و آرامش خود عیسی. این آرامش خدای پسر با اعتماد کامل محبت به خدای پدر است.
پنج) «او با دقت آرامش را آرامش من توصیف کرد. آرامش او دل ساکن و عاری از ترس، علیرغم رنج و مشقت پیش رویش بود.
شش) «در کتابمقدس معادل آرامش، شالوم است که هرگز به معنای مصیبت نبوده است. این کلمه به معنای همه چیز است که نیکویی والایی حاصل میآورد. آرامشی که دنیا پیشکش میکند، آرامی گریز است، آرامیای که از خودداری از مصیبت و اجتناب از رویارویی حاصل میآید.» (بارکلی)
د. دل شما مضطرب و هراسان نباشد: عیسی به موضوعی برگشت که در اولین آیهٔ یوحنا ۱۴ آن را ذکر کرد. با ایمان به خدا و پسرش، دریافت و روحالقدس و آرامش، میتوانیم در زندگی متلاطم، دلی آرام داشته باشیم.
۲. آیات (۲۸-۲۹) خوبی رفتن عیسی نزد پدر.
شنیدید که به شما گفتم، ”من میروم، امّا باز نزد شما میآیم.“ اگر مرا دوست میداشتید، شادمان میشدید که نزد پدر میروم، زیرا پدر از من بزرگتر است. اکنون این را پیش از وقوع به شما گفتم، تا چون واقع شود ایمان آورید.
الف. اگر مرا دوست میداشتید، شادمان میشدید: شاگردان از خبر رفتن عیسی مضطرب شدند. در ایمان، باید بهخاطر عیسی، خود و دنیا شادمان میشدند، نه مضطرب. کار عیسی بهواسطهٔ روحالقدس فرستاده شده بزرگتر از کار او در طول سالهای خدمت زمینیاش بود.
• عیسی، وقتی به همه چیزهای که رهای کردهای فکر میکنم، همه چیز که وقت آمدن از آسمان به زمین بر خود گرفتی -خوشحال میشوم که نزد پدر میروی تا همه چیز به تو بازگردد.
• عیسی، وقتی به همهٔ چیزهایی که هنگام صعود به جلال خود به من و قوم خود میدهی فکر میکنم و به یاد میآورم که از آنجا روحالقدس را میفرستی، برای کلیسا دعا میکنی و جایی برایمان آماده میکنی -خوشحال میشوم که بهخاطر من نزد پدر میروی.
ب. به شما گفتم، ”من میروم”: انتظار شادمانی را در عیسی حس میکنیم و از بازگشت او بهزودی از مشارکت آسمانی بین پدر و پسر خوشحالیم.
ج. پدر از من بزرگتر است: پدر در جایگاه از پسر بزرگتر است بهخصوص وقتی تجسم را مد نظر میگیریم. با این حال پدر در جوهره یا وجود از پسر بزرگتر نیست؛ آنها هر دو با خدا مساوی هستند.
یک) جالب است که عیسی حتی این را نیز میگوید: «باید بهطور خاص و آشکار تأیید شود، و این نیز محکمترین مدرک بر الوهیت او بود.» (دادْز)
۳. آیات (۳۰-۳۱) عیسی با کمال میل پیش میرود نه مثل منکوبشدهٔ شیطان.
فرصت چندانی باقی نمانده که با شما سخن بگویم، زیرا رئیس این جهان میآید. او هیچ قدرتی بر من ندارد؛ امّا من کاری را میکنم که پدر به من فرمان داده است، تا جهان بداند که پدر را دوست میدارم. برخیزید، برویم.
الف. رئیس این جهان میآید: عیسی میدانست که شیطان به دنبال او میآید. در آن لحظه یهودای اسخریوطی برای دستگیری عیسی در باغ جتسیمانی آماده میشد. آرامش دوستداشتنی و مردم-محور عیسی در چنین شرایطی قابل توجه است.
ب. او هیچ قدرتی بر من ندارد: عیسی میتوانست با اطمینان و بهدرستی بگوید که شیطان جای پا و فضا و امکانی برای فریب دادن او ندارد. شیطان نمیتوانست عیسی را به سوی صلیب هُل بدهد؛ عیسی با پیروی از روی محبت از خدای پدر و بهخاطر محبتش به دنیا به سوی صلیب رفت (امّا من کاری را میکنم که پدر به من فرمان داده است، تا جهان بداند که پدر را دوست میدارم).
یک) هیچ قدرتی بر من ندارد: «نقطهای کارآمد نداد که بدان واسطه هجوم خود را تسریع کند.» (آلفور)
دو) «عیسی به سوی مرگ میرود و با توطئه شیطان له نمیشود، ‘امّا من کاری را میکنم که پدر به من فرمان داده است، تا جهان بداند که پدر را دوست میدارم‘»
ج. برخیزید، برویم:در این وقت، عیسی و شاگردانش میز غذا را ترک کردند و به آرامی به سمت باغ جتسیمانی راه افتادند. مشخص است که بلافاصله آنجا را ترک نکردند (یوحنا ۱:۱۸)، اما در این زمان شروع کردند.
یک) «هرکس که تلاش کرده باشد گروهی دوازده نفره را حرکت دهد یا آنها را وا دارد از مکانی خاص در زمانی خاص بیرون آیند، بهخوبی میداند که این کار با تقاضایی جزئی انجام نمیشود.» (موریس)
دو) «احتمالاً مابقی مباحثه و دعا در باب ۱۷ زمانی انجام شد که همه آمادهٔ رفتن بودند.» (آلفورد)
سه) «روشن نیست که مطالب بابهای ۱۵ تا ۱۷ در مسیر جتسیمانی بیان شد یا اینکه او و شاگردان در پایان بحث با تأخیر مکان را ترک گفتند.» (تنی)
چهار) لازم بذکر است که آماده شدند تا با هم بروند. «شاید بپندارید که در چنین شبی، عیسی بیش از هر چیز دیگر هوس تنهایی داشته باشد… او نمیتوانست آنها را رها کند. آنها را بسیار دوست داشت. شاید او را ترک گویند، همانطور که کمی بعد رهایش کردند. ولی غیرممکن بود که عیسی آنها را رها کند.» (موریسون)