فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!
انجیل یوحنا باب ۱ – کلمه و شهادت
یوحنا : انجیل چهارم
۱. انجیل یوحنا چهارمین بخش از واحدی است که آن را چهار انجیل چهارگانه میخوانیم، در هر یک از چهار صدا (یا لحن) گوناگون، دیدگاهی از زندگی عیسی ناصری ارائه شده است. نویسندگان مسیحی اولیه، مثل اوریجن (۱۸۵-۲۵۴ بعد از میلاد) متوجه شدند که چهار انجیل در دست نداریم، بلکه انجیلی چهارگانه به ما رسیده است.
الف. انجیل یوحنا احتمالاً آخرین انجیلی است که به دست نگارش درآمده و با توجه به گفتههای سه نفر قبلی نوشته شده است. این یکی از دلایلی است که روایت یوحنا از زندگی عیسی از بسیاری جهات با متی، مرقس و لوقا متفاوت است.
ب. در خدمت عیسی، رویدادهایی مهم وجود داشت که همگی در متی، مرقس و لوقا ذکر شدهاند، اما یوحنا به آنها اشارهای نکرده است، رویدادهایی از قبیل:
· تولد عیسی.
· تعمید عیسی.
· وسوسهٔ عیسی در بیابان.
· رویارویی با ارواح پلید.
· تعلیم بهواسطهٔ مَثَل.
· شام آخر.
· درد و رنج در باغ جتسیمانی
· صعود
ج. سه انجیل اول مربوط به خدمت عیسی در جلیل است. یوحنا انجیل خود را به آنچه عیسی در اورشلیم گفت و انجام داد، متمرکز کرده است.
د. هر یک از انجیلها بر خاستگاه متفاوت عیسی تأکید دارند.
· متی میگوید كه عیسی از ابراهیم و بهواسطهٔ دودمان داوود آمده و نشان میدهد كه او همان مسیح موعود در عهدعتیق است (متی ۱:۱-۱۷).
· مرقس نشان میدهد که عیسی از ناصره آمده و خدمتگزار است (مرقس ۹:۱).
· لوقا میگوید که عیسی از آدم است و انسانی کامل (لوقا ۲۳:۳-۳۸).
· یوحنا نشان میدهد که عیسی از آسمان آمده و نشان میدهد که عیسی خداست.
ه. با این حال، تصور اینکه انجیل یوحنا داستان عیسی را کامل میکند، اشتباه است. یوحنا نوشت كه داستان عیسی آنقدر عظیم است كه هرگز نمیتوان آن را تمام كرد (یوحنا ۲۵:۲۱).
۲. متی، مرقس و لوقا بهعنوان سه انجیل سینوپتیک شناخته میشوند. کلمهٔ سینوپتیک به معنای «هم نظر(همنوا)» میباشد و سه انجیل اول داستان زندگی عیسی را تقریباً با دیدگاهی مشابه ارائه میدهند. سه انجیل اول بیشتر به آنچه که عیسی تعلیم داده و انجام داده، توجه دارند، در حالیکه یوحنا بیشتر بر آنکه عیسی چه کسی است، تمرکز دارد.
· یوحنا با متمایز کردن هفت نشانه (معجزه) از عیسی به ما نشان میدهد كه او كیست. شش مورد از این معجزات در سه انجیل اول ذکر نشده است.
· یوحنا با استفاده از سخنان خود عیسی دربارهٔ خودش که در قالب هفت خطابهٔ دگرگونکننده که با من هستم شروع میشود، به ما نشان میدهد که عیسی کیست. این هفت خطابهٔ من هستم (I AM) در سه انجیل اول آورده نشدهاند.
· یوحنا با کمک شاهدانی که در مورد هویت عیسی شهادت میدهند، به ما نشان میدهد که عیسی کیست. چهار نفر از این شاهدان تنها در باب اول سخن میگویند.
۳. انجیل یوحنا با هدف خاصی نوشته شده است: به این هدف که ما ایمان آوریم. آیهای کلیدی برای درک انجیل یوحنا در پایان کتاب یافت میشود: «امّا اینها نوشته شد تا ایمان آورید که عیسی همان مسیح، پسر خداست، و تا با این ایمان، در نام او حیات داشته باشید.» (یوحنا ۳۱:۲۰)
الف. انجیل یوحنا حتی به پژوهشگران شکاک کمک کرده تا ایمان آورند. قدیمیترین قطعهٔ برجای مانده از عهدجدید بخشی از باب ۱۸ انجیل یوحنا است که در مصر پیدا شده و قدمت آن به قبل از سال ۱۵۰ بعد از میلاد مسیح برمیگردد. این موضوع نشاندهندهٔ وسعت دست به دست شدن این انجیل در آن دوران است.
ب. یوحنا در انجیلی که نوشته چیز زیادی در مورد خودش به ما نمیگوید، اما میتوانیم چند نکته را از میان روایات انجیل در مورد او بفهمیم.
· پدر یوحنا زبدی بود.
· مادر یوحنا سالومه بود، یکی از اولین کسانی که صبح روز رستاخیز عیسی مسیح به مقبره رفت و آن را خالی یافت.
· یعقوب برادر یوحنا بود.
· یوحنا در کار ماهیگیری با پطرس شریک بود.
· یوحنا و برادرش یعقوب با نام مستعار «پسران رعد» شناخته میشدند.
۴. انجیل یوحنا انجیلی محبوب است. انجیل یوحنا به دلیل ترکیب متناقض سادگی و ژرفا به «حوضی که کودکی میتواند در آن راه برود و فیل در آن شنا کند» تشبیه شده است.
الف. «داستانهای آن بهقدری سادهاند که حتی کودکی عاشق آن خواهد شد، اما اعلامهای آن چنان عمیقاند که هیچ فیلسوفی قادر به درکشان نیست.» (اِردْمان)
ب. بنابراین اگر به سرگرمی، ورزش، موسیقی یا اخبار توجه میکنیم چقدر بیشتر باید دقت کنیم «هنگامی که مردی از آسمان سخن میگوید و صدایی رساتر از رعد دارد؟» (جان کرایزوستوم)
پیشگفتار انجیل یوحنا
این بخش مهم صرفاً مقدمه یا معرفی نیست. خلاصهای از کل کتاب است. مابقی انجیل یوحنا به موضوعات معرفی شده میپردازد: هویتِ کلمه، زندگی (حیات)، نور، تجدید حیات، فیض، حقیقت و مکاشفهٔ خدای پدر در عیسی پسر.
۱. آیات (۱-۲) تقدم وجودی کلام (Logos).
در آغاز کلام بود و کلام با خدا بود و کلام، خدا بود؛ همان در آغاز با خدا بود.
الف. در آغاز: این واژه اشاره به ازلیت و ابدیتی تهی از زمان در پیدایش ۱۹:۱ دارد (در آغاز خدا آسمانها و زمین را آفرید). یوحنا در اصل نوشت: «وقتی آغاز شروع شد، کلام از قبل آنجا بود.» منظور این است که کلمه قبل از خلقت یا حتی ایجاد گشتن زمان آنجا بود.
یک) یوحنا بهصراحت میگوید که کلام فقط آغاز نیست، بلکه شروعِ آغاز است. او (کلام) در آغاز و قبل از هر چیز دیگر آنجا بوده است.
دو) کلام: «آیا کلام را آغازی بوده است؟ یوحنا میگوید، ‘نه: چرا که با بازگشت به هر ابتدا یا آغازی، میبینیم که كلام از قبل بوده است. ‘مسلماً در رویای یوحنا مشهود است كه ‘كلام‘ چیزی غیر از خدایِ قائم به ذات نیست.» (تِرِنْچ)
سه) «این شرح بدین منظور ارائه شده که بتوانیم تاریخی پیوسته و انشعابی از گذشتهای غیرقابل سنجش به چنگ آوریم و هویت آن شخص موضوع آن تاریخ است.» (دادْز)
ب. در آغاز کلام بود: کلام در واقع ترجمه کلمهٔ یونانیِ Logos است. این کلمهٔ یونانی انگارهای عمیق را در بردارد که از تفکرات یهودی و یونانی ریشه گرفته است.
یک) خاخامهای یهودی معمولاً با ارجاع به کلام، به خدا اشاره میکردند (بهخصوص هنگامی که سخنانشان وجهی شخصی از خدا را در بر میگرفت). آنها در مورد خود خدا نیز با استفاده از عبارتی مانند «کلام خدا» اشاره میکردند. برای مثال، نسخ باستانی عبرانی عهدعتیق خروج ۱۷:۱۹ (آنگاه موسی قوم را برای ملاقات با خدا از اردوگاه بیرون برد) را به این شکل بیان میکنند: «آنگاه موسی قوم را برای ملاقات با کلام خدا از اردوگاه بیرون برد.» از نظر یهودیان باستان، عبارت «کلام خدا» را میشد برای اشاره به خودِ خدا به کار برد.
دو) فلاسفهٔ یونانی لوگوس را قدرتی میدانستند که ترتیب و نظمی به جهان پیرامون میبخشد، و جهان را به جای آشوب، منظم میسازد. لوگوس قدرتی بود که دنیا را به نظمی بینقص میکشانْد و دنیا را در آن نظم بینقص، حفظ مینمود. آنها لوگوس را «دلیل غایی» میدانستند که همه چیز را کنترل میکند. (دادز، موریس، بارکلی، بروس، و دیگران)
سه) بنابراین یوحنا در این پیشگفتار به یهودیان و یونانیان چنین گفت: «قرنها در مورد کلام (لوگوس) صحبت کردید، اندیشیدید و نوشتید. اکنون من به شما خواهم گفت که او کیست.» یوحنا با در نظر گرفتن طرز تفکر یهودیان و یونانیان با آنها سخن گفت و عیسی را با توجه به درک آنها، شرح داد.
چهار) «یوحنا از واژهای استفاده میکرد که دارای طیف مختلف معنایی بود، و همهجا کاربردی عمومی داشت. او فکر میکرد که همهٔ شنوندگانش مقصود حقیقی او را درک کنند.» (موریس)
پنج) «این کلمه از قبل کاربرد خاص خود را داشت و به اندیشمندانِ در تلاش، یاری میرساند تا ارتباط خدا با دنیا را به نحوی درک کنند، یوحنا با استفاده از این کلمه مکاشفهگرِ خدایی درکناشدنی و نامرئي را معین مینامید.» (دادْز)
ج. کلام با خدا بود و کلام، خدا بود: با این جملهٔ هوشمندانه، یوحنا ۱:۱ یکی از اساسیترین پایههای ایمان ما -تثلیث- را بیان میکند. ما میتوانیم منطق یوحنا را به این شکل دنبال کنیم:
• وجودی هست به نام کلام.
• آن وجود خداست، چون او ابدی و ازلی است (در آغاز).
• این وجود خداست، زیرا او صریحاً خدا نامیده شده (کلام، خدا بود).
• در عین حال ، این وجود همهٔ آنچه خدا هست را شامل نمیشود. خدای پدر متمایز از کلام، خدا بود (کلام با خدا بود).
یک) پس، پدر و پسر (پسر که اینجا به نام کلام معرفی شدهاند) به یک اندازه خدا هستند، با این حال در شخص متفاوتند. پدر پسر نیست و پسر پدر نیست. با این حال، به یک اندازه خدا هستند، با خدای روحالقدس که یک شخص را در سه شخص ایجاد میکند.
دو) کلام با خدا بود: «این حرف تعریف بهطور ضمنی مقاربت را میرساند و از این رو شخصیتها را جدا میکند. همانطور که کرایوسوستم میگوید: ‘نه در خدا بلکه با خدا، مثل شخصی با شخص دیگر، تا ابد ‘» (دادز)
سه) کلام، خدا بود: «این شکل صحیح جمله است؛ نه ‘خدا کلمه بود. ‘در زبان یونانی چنین کاربردی را بهخوبی میبینیم.» (آلفورد)
چهار) «لوتر میگوید ‘کلام، خدا بود‘ و این برخلاف دیدگاه آریوس است: ‘کلمه با خدا بود‘ که برخلاف دیدگاه سابلیوس است.‘ » (دادز)
پنج) کلام، خدا بود: «هر آنچه در مورد خدای پدر میتوان گفت در مورد خدای پسر نیز میتوان گفت. در عیسی تمام خرد، جلال، قدرت، محبت، قداست، عدالت، خوبی و حقیقت پدر وجود دارد. با او خدای پدر شناخته میشود.» (بویس)
د. در آغاز کلام بود و کلام با خدا بود و کلام، خدا بود؛ همان در آغاز با خدا بود: کتابمقدس «برج مراقبت» (شاهدان یهوه)، به نام ترجمهٔ دنیای جدید (New World Translation) این سطر را کاملاً متفاوت ترجمه میکند. ترجمهٔ شاهدان یهوه این چنین است: «در آغاز، کلام بود و کلام با خدا بود و کلامْ یک خدا بود» ترجمهٔ آنها برای انکار این آموزه که عیسی خداست، استفاده میشود و ترجمهای غلط و گمراهکننده است.
یک) مترجمان کتاب «برج مراقبت» برای دفاع از ترجمهٔ خود از یوحنا ۱:۱-۲ میگویند که بدان خاطر چنین ترجمه کردهاند که قبل از کلمهٔ «خدا» در قسمت دوم، هیچ حرف تعریفی نیامده (مقصود حروف تعریفی است که یگانگی خدا را نشان میدهند، نه خدا بودن او در میان خدایان). در پاسخ به این دیدگاه و روش نسبت به دستور زبان یونانی و ترجمه، میتوانیم به دفعاتی اشاره کنیم که در عهدجدید کلمهٔ خدا بدون حرف تعریف معین آمده است. اگر مترجمین کتاب برج مراقبت صادق و بیتناقض بودند، این کلمه «خدا» را در نقاط دیگر عهدجدید به «خدایی» یا «یک خدا» که به معنای خدایی در میان خدایان دیگر است، نه خدای یگانه، ترجمه میکردند. ولی گویا که اصول دستور زبان فقط هنگامی که از تعالیم یا داکترینها پشتیبانی میکند، کاربرد دارد. متن یونانی متی ۹:۵، ۲۴:۶، لوقا ۳۵:۱ و ۷۵:۱، یوحنا ۶:۱، ۱۲:۱، ۱۳:۱ و ۱۸:۱، رومیان ۷:۱ و ۱۷:۱ نشان میدهند که برج مراقبت دقیقاً چگونه همان دستور زبان برای کلمهٔ «خدا» با حرف تعریفی نامعین را به خدا با حرف تعریفی معین ترجمه کرده تا به اهداف تعلیمی خود برسند.
دو) درمنبع اصلیای که برج مراقبت برای اثبات ادعای خود استفاده میکند Kingdom) Interlinear)، برج مراقبت از دو صاحب نظرِ یونانی نقل قول میکند و به نحوی موضوع را مطرح میکند که آنها را موافق با ترجمهٔ خود نشان میدهد. اما از هر دو به غلط نقل قول شده است و حتی یکی از آنها به نام دکتر مانتِی در میان نویسندگان کتاب برج مراقبت است و بعداً درخواست کرد که اسمش از میان نویسندگان کتاب حذف شود! «پژوهشگر» دیگری که برج مراقبت در کتاب خود، از نظر یوحنا، کلام، کیست؟ به آن ارجاعی داده است، یوهانس گِرِبِر است و در واقع روحانی و رهبر فرقهٔ علوم غریبه است و تخصصی در زمینه کتابمقدس به زبان یونانی ندارد.
سه) صاحبنظران حقیقی در زمینهٔ زبان یونانی، ترجمه شاهدان یهوه از یوحنا ۱:۱-۲ را به رسمیت نمیشناسند.
· «ترجمهای بهشدت گمراهکننده. نه علمی است و نه منطقی که یوحنا ۱:۱ را «کلام، یک خدا بود» یا چیزی مشابه آن ترجمه کرد. تا آنجا که میدانیم، هیچیک از صاحبنظران این آیه را همانند شاهدان یهوه، ترجمه نکردهاند.» (دکتر جولیوس آر. مانتی)
· «دستور زباندانان آماتورِ آریانی حرف تعریف معین خدا در عبارت کلام، خدا بود را حذف کردهاند که کاری غلط بود. چنین حذفی در ساختارهای اسامی گزارهای امری معمول است.» (بروس)
· «میتوانم به شما اطمینان دهم ترجمهای که شاهدان یهوه از یوحنا ۱:۱ ارائه میدهند توسط هیچ پژوهشگر معتبر زبان یونانی تأیید نمیشود.» (دکتر چارلز اِل. فاینبرگ)
· تحریف عمدی حقیقت توسط این فرقه در ترجمههای عهدجدید آنها دیده میشود. یوحنا ۱:۱ چنین ترجمه شده است: «کلام، یک بود» [یا مشابه آن]، ترجمهای که از نظر دستوری غیرممکن است. فرقهای که میتواند عهدجدید را اینگونه ترجمه کند، کاملاً واضح است از نظر ذهنی مشکل دارد.» (دکتر ویلیام بارکلی)
ه. همان در آغاز با خدا بود: این امر دوباره به این نکته اشاره میکند که پدر از پسر، و پسر از پدر متمایز است. آنها به یک اندازه خدا هستند، اما با این وجود افرادی جدا از هم هستند.
۲. آیات (۳-۵) عمل و ماهیت کلام
همه چیز بهواسطۀ او پدید آمد، و از هرآنچه پدید آمد، هیچچیز بدون او پدیدار نگشت. در او حیات بود و آن حیات، نور آدمیان بود. این نور در تاریکی میدرخشد و تاریکی آن را درنیافت.
الف. همه چیز بهواسطۀ او پدید آمد، و از هرآنچه پدید آمد، هیچچیز بدون او پدیدار نگشت: کلام هر آنچه خلق شد را آفرید. پس خود او وجودی خلق نشده است است، همانطور که پولس رسول در کولسیان ۱۶:۱ چنین مینویسد.
یک) «در پیدایش ۱:۱، گفته شده كه خدا همه چیز را خلق كرده است: در این آیه، گفته شده كه مسیح همه چیز را خلق كرده است: یک روح عاری از خطا در موسی و مبشرین سخن گفت: بنابراین مسیح و پدر یكی هستند.» (کلارک)
ب. در او حیات بود: کلام منبع تمام حیات است، نه تنها حیات مادی، بلکه خود اصل حیات است. کلمهٔ حیات که ترجمهٔ zoe است در واقع کلمهٔ یونانی باستانی و به معنی «اصل حیات» است، و مقصود bios نیست که به عنای زندگی مادی صرف است.
یک) «قدرتی که حیات را به وجود آورد و آن را حفظ میکند، لوگوس (کلام) بود.» (دادز)
ج. آن حیات، نور آدمیان بود: این عبارت هم به نور روحانی اشاره میکند و هم به نور طبیعی. کلام حاویِ حیات و نور نیست؛ بلکه خود او حیات و نور است.
یک) بنابراین بدون عیسی، ما مرده و در تاریکی هستیم. ما گمشدهایم. بهوضوح، انسان نسبت به مرگ و تاریکی ترس ذاتی دارد.
د. این نور در تاریکی میدرخشد و تاریکی آن را درنیافت: روش دیگر برای ترجمه کردن جملهٔ بر آن غلبه نکرد، آن را دریافت نکرد است. نور نمیتواند در برابر تاریکی شکست بخورد؛ تاریکی هرگز بر آن غلبه نمیکند.
یک) در نیافت: «فعل یونانی را نمیتوان آسان ترجمه کرد. مقصود از این فعل دست انداختن به چیزی است تا شخص آن را صاحب شود. این میتواند معانیای مانند ‘چنگ انداختن با ذهن ‘ را نیز در بر داشته باشد، و کلمهٔ ‘در نیافت ‘نیز چنین است… [با اینحال] فعل مورد نظر معنایی نادرتر اما آزمودهتر شده دارد، ‘غلبه کردن‘. اینجا چنین معنایی دارد.» (موریس)
دو) «در ابتدای آفرینش، ‘تاریکی بر ژرفا [بود] ‘ (پیدایش ۲:۱) تا اینکه خدا نور را به هستی فرا خواند، پس خلقت تازه شامل کنار زدن تاریکی روحانی با نوری است که در کلام میدرخشد.» (بروس)
۳. آیات (۶-۸) جلودار کلام
مردی آمد که از جانب خدا فرستاده شده بود؛ نامش یحیی بود. او برای شهادت دادن آمد، برای شهادت بر آن نور، تا همه بهواسطۀ او ایمان آورند. او خودْ آن نور نبود، بلکه آمد تا بر آن نور شهادت دهد.
الف. مردی آمد که از جانب خدا فرستاده شده بود: یحیی تعمیددهنده به نور شهادت داد تا همه بهواسطۀ او ایمان آورند. کار یحیی تعمیددهنده عمداً معطوف به ایمان آوردن مردم به عیسی مسیح میشد.
یک) «شهادت یحیی تعمیددهنده نه تنها یادداشت تاریخی محسوب میشود، بلکه هدف از آن آشکار کردن نابیناییِ شدید کسانی است که مسیح را رد کردند.» (دادز)
ب. او خودْ آن نور نبود، بلکه آمد تا بر آن نور شهادت دهد: کار یحیی تعمیددهنده به شکل گستردهای مورد پذیرش قرار گرفت و او در سطح وسیعی شناخته شده بود. باید بهخاطر داشته باشیم که یوحنا، نویسندهٔ انجیل مشخص میکند که یحیی تعمیددهنده آن نور نبود، بلکه به سمت آن نور اشاره کرد و به آن نور شهادت داد.
یک) او خودْ آن نور نبود: «ممکن است که به فرقهای اشاره داشته باشد که از بازماندگانِ یحیی تعمیددهنده بودند، گروهی که تعالیم او را ادامه دادند، ولی از تکمیل عمل مسیح اطلاعی نداشتند (اعمال ۲۴:۱۸-۲۵؛ ۱:۱۹-۷).» (تِنی)
دو) «ما او را بهعنوان ‘یحیی تعمیددهنده‘ میشناسیم، اما در این انجیل اشاره به تعمید وی جزئی است… اما اشارههای فراوان به شهادت دادن او وجود دارد.» (موریس)
سه) موضوع شهادت امری جدی در تثبیت حقیقت و عمق بخشیدن به ایمان است. با این حال، شهادت کارهای بیشتری انجام میدهد. شخص را متعهد نیز میکند. اگر من در صحن دادگاه بایستم و به فلان موضوع شهادت دهم، حقیقت این خواهد بود که من دیگر بیطرف نیستم. من خودم را متعهد کردهام. یوحنا به ما نشان میدهد که کسانی مانند یحیی تعمیددهنده هستند که با شهادت دادن به مسیح، خود را به او متعهد کردهاند.» (موریس)
۴. آیات (۹-۱۱) انکار کلام
آن نور حقیقی که به هر انسانی روشنایی میبخشد، براستی به جهان میآمد. او در جهان بود، و جهان به واسطۀ او پدید آمد؛ امّا جهان او را نشناخت. او به مُلک خویش آمد، ولی قومِ خودش او را نپذیرفتند.
الف. آن نور حقیقی که به هر انسانی روشنایی میبخشد، براستی به جهان میآمد: مقصود یوحنا این نبود که کلمه این نور را نهایتاً برای نجات بخشیدن، به همه میدهد. مقصود او این بود که دلیل اینکه چرا کسی در این دنیا با برخورداری از محبت یا مراقبت یا نیکویی متولد میشود، آن نور حقیقی است و نوری است که او به دنیا میدهد.
ب. جهان او را نشناخت: این جملهای عجیب است. خدا به جهانی آمد که خود خلق کرده، نزد مخلوقاتی که به شباهت خود آفرید و با این حال جهان او را نشناخت. چنین امری، ژرفای ذات حبوط کردهٔ انسان را نشان میدهد که خدا را رد میکند و تعداد بسیاری کلام خدا و نور را رد کردند (او را نپذیرفتند).
یک) و به مُلک خویش آمد: «میتوانیم این کلمات آغازین را به این شکل ترجمه کنیم که ‘او به خانه آمد‘. چنین جملهای دقیقاً زمانی به کار رفت که شاگرد محبوب عیسی بنا به سفارش او از صلیب، مریم را به خانهٔ خود برد (یوحنا ۲۷:۱۹؛ مقایسه شود با ۳۲:۱۶). وقتی کلام به این دنیا آمد، او بیگانه نبود. او به خانه آمد.» (موریس)
دو) دربارهٔ کلمهٔ ‘خویش‘ گفته شده که موضوع این نبود که آنها او را نمیشناختند، بلکه او را نپذیرفتند. خداوند ما در مَثَلِ باغبان شریر آنها را بهنحوی توصیف میکند که نشان میدهد از روی نادانی وارث باغ را نمیکشند، بلکه بدان خاطر که او را میشناسند.» (دادز)
سه) «این جهان ناچیز، مسیح را نشناخت، چرا که خدا او را در پسری نجار مخفی داشته بود. جلال او باطنی بود، پادشاهی او آمد، اما نه به ظاهر.» (ترپ)
۵. آیات (۱۲-۱۳) پذیرش کلام.
امّا به همۀ کسانی که او را پذیرفتند، این حق را داد که فرزندان خدا شوند، یعنی به هر کس که به نام او ایمان آورْد؛ آنان که نه با تولدی بشری، نه از خواهشِ تن و نه از خواستۀ یک مرد، بلکه از خدا تولد یافتند.
الف. امّا به همۀ کسانی که او را پذیرفتند، این حق را داد که فرزندان خدا شوند، یعنی به هر کس که به نام او ایمان آورْد: اگرچه برخی این مکاشفه را رد کردند، ولی دیگران او را پذیرفتند و از این رو فرزندان خدا شدند. آنها بهواسطهٔ تولد تازه فرزندان خدا شدند، و از خدا تولد یافتند.
یک) «پایان داستان فاجعهٔ رد شدن نیست، بلکه فیض پذیرش است.» (موریس)
دو) همۀ کسانی که او را پذیرفتند: ایدهٔ «پذیرفتن عیسی» از نظر کتابمقدس دارای اعتبار است. باید او را در آغوش گیریم و بپذیریم. همۀ کسانی که او را پذیرفتند روشی دیگر برای بیان کسانی که به نام او ایمان آورند است. «ایمان اینجا به پذیرش عیسی توصیف شده است. جامی خالی که زیر نهری جاری قرار میگیرد؛ دستی مستمند که برای دریافت صدقات آسمانی دراز میشود.» (اسپرجن)
سه) این حق را داد که فرزندان خدا شوند: «کلمهٔ فرزندان (tekna) متوازن با کلمهٔ اسکاتلندی bairns و به معنای ’متولدشدگان’ است. بر اصالت حیات تأکید دارد و بهعنوان واژهای به کار میرفت که نشان از محبت ما به طرف مقابل یا عزیز بودن اوست (مقایسه شود با لوقا ۳۱:۱۵). ایمانداران، کوچکان خدا هستند و با تولد به او مربوط میشوند.» (تِنِی)
ب. آنان که نه با تولدی بشری، نه از خواهشِ تن و نه از خواستۀ یک مرد، بلکه از خدا تولد یافتند: یوحنا ماهیت این تولد را به ما یادآوری میکند. کسانی که او را پذیرفتهاند، از خدا تولد یافتهاند نه از تلاش انسانی یا دستاورد انسانی.
یک) «در برخی از ترجمههای نزدیک به زبان اصلی از عبارت ‘از خونها نیستند‘ استفاده شده است و استفاده از حالت جمعِ خون، عجیب به نظر میرسد… چنین حالتی ممکن است به عمل هر دو والد اشاره داشته باشد یا ممکن است به خونی اشاره داشته باشد که از ریخته شدن قطرات کنار هم ایجاد میشود.» (موریس)
دو) این تولد تازه چیزی است که تغییر را به زندگی وارد میکند. «انسان همانند ساعتی است که شاهفنری تازه دارد، و فقط صفحه و عقربههایش تعمیر نشده، بلکه قطعات داخلی آن تنظیم شدهاند و بهخوبی کار میکنند، و به زمان و نوایی متفاوت عکسالعمل نشان میدهد؛ قبلاً اشتباه بود، اما حالا ساعت درست را نشان میدهد، چون از داخل درست شده است.» (اسپرجن)
۶. آیهٔ (۱۴) کلام انسان شد.
و کلام، انسان شد و در میان ما مسکن گزید. ما بر جلال او نگریستیم، جلالی شایستۀ آن پسر یگانه که از جانب پدر آمد، پر از فیض و راستی.
الف. و کلام، انسان شد و در میان ما مسکن گزید: تکاندهندهترین حرف یوحنا تا به اینجاست. هم متفکرین یهودی و هم دنیای یونانی از شنیدن کلام، انسان شد، مبهوت گشتند.
یک) «واضحترین شکل این حقیقت بزرگ این است، او انسان شد. او تبدیل به همان چیزی شد که بدن انسان از آن تشکیل شده است… سادگی این عبارت بدون شک علیه دیدگاه متفکرین آپوستِلِ آن زمان بود، آنان که باور داشتند کلام تنها به ظاهر ماهیت انسانی به خود گرفت.» (آلفورد)
دو) یونانیان معمولاً خدا را بسیار دون میپنداشتند. از نظر آنها یوحنا نوشت: کلام، انسان شد. از نظر مردم باستان، خدایانی مانند زئوس و هِرمِس صرفاً اَبَر-انسان بودند. آنها با نظم و توان لوگوس (کلام) برابر نبودند. یوحنا به متفکران یونانی گفت: «لوگوسی که میدانید جهان را ساخته و کنترل میکند، در حقیقت انسان شد.»
سه) یهودیان بهطور کلی خدا را بسیار والا میپنداشتند، از نظر آنها یوحنا نوشت: و کلام، انسان شد و در میان ما مسکن گزید. یهودیان باستان بهسختی پذیرفتند خدای بزرگی که در عهدعتیق مکاشفه شده میتواند شکلی انسانی به خود بگیرد. یوحنا به متفکران یهودی گفت: «کلام خدا انسان شد.»
چهار) خدا از طریق عیسی مسیح به شما نزدیک شده است. برای یافتن او نیازی به تلاش نیست، او نزد شما آمده است. برخی فکر میکنند باید برای یافتن خدا از جایی به جایی دیگر بروند و به جستجوی خود ادامه دهند. معمولاً آنها در مکانی میمانند، تا خدا به آنها نزدیک میشود و بعد بهسرعت راه خود را پی میگیرند.
پنج) «مسیح بهواسطهٔ دروازهٔ تولدِ بشری وارد بُعدِ تازهای از وجود شد و در میان انسانها ساکن گشت.» (تِنِی)
شش) «آگوستین بعد از آن گفت که در دوران پیش از مسیحیت نوشتههای فیلسوفان بزرگ بتپرست را خوانده و مطالعه زیادی کرده است، اما هرگز کلام، انسان شد را ندیده است.» (بارکلی)
ب. در میان ما مسکن گزید: مقصود از این عبارت به صورت تحتاللفظی همانند خیمه در میان مسکن گزید است. یوحنا از نظر مفهوم و مضمون، آمدن عیسی را نزد بشر با آمدن به و زندگی کردن با اسرائیل در خیمهٔ ملاقات ربط داده است. همچنین میتوانست بگوید، و میان ما خیمه زد.
یک) و در میان ما خیمه زد: ذات انسانی که از آن باکره بر خود گرفت، چون زیارتگاه، خانه یا معبد باشد، که الوهیت از روی لطف خود را فروتن ساخته تا ساکن شود. این کلمه احتمالاً تلمیحی است به شِخینا در معبد یهودیان.» (کلارک)
دو) «بهدرستی این فعل به معنای ‘چادر برپا کردن‘ است.» (موریس) «این برقراری ارتباط در ذهن یوحنا مربوط به خیمهٔ الهی در بیابان میشد، هنگامی که یهوه خیمهٔ خود در میان خیمههای سیال قوم بر پا نمود.» (دادز)
سه) خیمهٔ ملاقات یکی از چیزهایی است که عیسی در میان قوم خود بود:
· مرکز اردوگاه بنی اسرائیل.
· محلی که شریعت موسی در آن نگهداری میشد.
· مسکن خدا.
· محل مکاشفه.
· محلی که در آن قربانی گذرانده میشد.
· مرکز پرستش اسرائیل.
چهار) «اگر خداوند به وسیله کلام، که انسان شده در میان آدمیان ساکن شده است، بگذارید چادرهای خود را در اطراف خیمهٔ ملاقات او برپا کنیم. نگذارید چنان زندگی کنیم که گویی خدا فاصلهٔ فراوانی با ما دارد.» (اسپرجن)
پنج) Shechinah به معنای آنچه ساکن است میباشد؛ و این کلمهای است که برای حضور مشهود خدا در میان انسانها استفاده میشود.» (بارکلی)
ج. ما بر جلال او نگریستیم: یوحنا بهعنوان شاهد عینی به این امر شهادت داد، به همان شکلی که یحیای تعمیددهنده شهادت داد. یوحنا میتوانست بگوید: «من جلال او را دیدم، شكوه و جلالی شایستهٔ فرزند یگانهٔ پدر.»
یک) کلمهٔ نگریستیم بسیار قویتر از کلمهٔ «دیدن» یا «نگاه» کردن است. یوحنا به ما میگوید که او و دیگر شاگردان با دقت جلال انسان شدن کلام را مطالعه میکردند.
دو) فعل ‘نگریستیم‘ در انجیل یوحنا (همانطور که در کل عهدجدید آمده است) دیدن با چشمِ بدن است. مقصود از آن رویا نیست. یوحنا به نحوی از جلال سخن میگوید که گویی عیناً عیسی ناصری را دیده است.»
د. پر از فیض و راستی: جلال و شکوه عیسی در وهلهٔ نخست هجوم آدرنالین (هیجان کاذب) نبود و مطمئناً موضوعی انحرافی نیز نبود. جلال او پر از فیض و راستی بود.
یک) ای عزیزان، اینجا توجه کنید که هر دو ویژگی در پروردگار ما در حد کمال است. او ‘پر از فیض‘ است. چه کسی میتواند بیش از این باشد؟ در وجود شخص عیسی مسیح فیض بیاندازه خدا نمایان شده است.» (اسپرجن)
دو) این دو موضوع باید ذهن ما را پر کنند و هدایتگر زندگی ما باشند. خدا فیض و راستی است. هر دو خصلت را دارد. دیگری جدا از اولی نیست. در دولت او نمیتوان معیار مشخص و محکم راستی را پایین در نظر گرفت. انحراف از هدف و اهمیت فیض قابل قبول نیست.» (مورگان)
۷. آیات (۱۵-۱۸) شهادت دادن به دستورات جدید خدا.
یحیی بر او شهادت میداد و ندا میکرد که «این است کسی که دربارهاش گفتم: ”آن که پس از من میآید بر من برتری یافته، زیرا پیش از من وجود داشته است“.» از پُری او ما همه بهرهمند شدیم، فیض از پی فیض. زیرا شریعت بهواسطۀ موسی داده شد؛ فیض و راستی بهواسطۀ عیسی مسیح آمد. هیچکس هرگز خدا را ندیده است. امّا آن پسر یگانه که در آغوش پدر است، همان او را شناسانید.
الف. آن که پس از من میآید بر من برتری یافته، زیرا پیش از من وجود داشته است: شهادت یحیی تعمیددهنده در درک او از این حقیقت ریشه داشت که میدانست عیسی از پیش وجود داشته است، یا به اصطلاح تقدم وجودی داشته است. او میدانست که عیسی از هر لحاظ پیش از او بود.
یک) در دوران باستان بهطور گستردهای تصور میشد که تقدم زمانی به معنای برتری است. مردم نسبت به نسل خود فروتن بودند و واقعاً فکر میکردند پدرانشان از آنها عاقلترند. در نسل ما این موضوع باورنکردنی به نظر میرسد!» (موریس)
ب. از پُری او ما همه بهرهمند شدیم، فیض از پی فیض: این ترتیب تازه فیض فراوان را در بردارد (فیض از پی فیض، آرایهٔ ادبیای مشابه غم روی غم است) و حقیقت، در تضاد با ترتیب خشک قوانین و قواعدی است که بهواسطهٔ موسی داده شد.
یک) فیض از پی فیض بهطور تحتالفظی به معنای «فیض به جای فیض» است. واضح است که یوحنا قصد دارد تا حدودی بر ایدهٔ فیض تأکید کند. احتمالاً منظور او این است كه هرچه به نحوی قسمتی از فیض الهی با قسمت دیگری جایگزین میشود. فیض خدا به مردمش مداوم است و هرگز تمام نمیشود. فیض هیچ وقفه و محدودیتی ندارد.» (موریس)
ج. زیرا شریعت بهواسطۀ موسی داده شد؛ فیض و راستی بهواسطۀ عیسی مسیح آمد: این قسمت کمال فیضی را شرح و نمایش میدهد که یحیی تعمیددهنده آن را اعلام نمود و عیسی آن را برقرار کرد.
یک) فیض و راستی بهواسطۀ عیسی مسیح آمد: «پس اینجا نیز، همانند نگاشتههای پولس، عیسی شریعت موسی را از نقطهٔ تمرکز مکاشفهٔ الهی و طریق زندگی بر میدارد.» (بروس)
د. هیچکس هرگز خدا را ندیده است: عیسی، آن کلام، اعلام کامل خدای نادیدنی است. پدر و پسر به یک خانواده تعلق دارند و عیسی ماهیت نادیدنی خدا را به انسان اعلام کرده است. نیازی نیست از خود در مورد ذات و شخصیت خدا چیزی بپرسیم. عیسی آن را در تعالیم و زندگی خود اعلام کرد.
یک) کلمهٔ خدا (theon) که اسم است، در متون یونانی حرف تعریف ندارد كه نشان میدهد نویسنده بیشتر خدا را در ذاتِ وجودی خودش بیان میکند تا بهعنوان یک شخص. کلمهٔ الوهیت (Deity) برگردانی صحیحتر است و بدان معناست که هیچ انسانی جوهرهٔ الهی را ندیده است.» (تِنِی)
دو) مقصود از ندیدن خدا، تنها حالت جسمانی آن نیست (اگرچه در مورد آن نیز صادق است، مراجعه شود به ۲۰:۳۳؛ اول تیموتائوس ۱۶:۶)، بلکه معرفتی شهودی و بیخطاست، که صاحب آن را قادر میسازد ماهیت و ارادهٔ خدا را اعلام کند.» (آلفُرد)
سه) که در آغوش پدر است: «این عبارت همانطور که کرایسوستوم مشاهده کرد، به خویشاوند و یگانگی جوهر اشاره دارد: ـو از پیوند محبانه و صمیمی فرزندان و والدین گرفته شده است.» (آلفُرد)
مراسم شهادت یحیی تعمیددهنده
۱. آیات (۱۹-۲۲) رهبران مذهبی اورشلیم از یحیی تعمیددهنده سؤال میکنند.
این است شهادت یحیی آنگاه که یهودیان، کاهنان و لاویان را از اورشلیم نزدش فرستادند تا از او بپرسند که «تو کیستی؟» او معترف شده، انکار نکرد، بلکه اذعان داشت که «من مسیح نیستم.» پرسیدند: «پس چه؟ آیا ایلیایی؟» پاسخ داد: «نیستم.» پرسیدند: «آیا آن پیامبری؟» پاسخ داد: «نه!» آنگاه او را گفتند: «پس کیستی؟ بگو چه پاسخی برای فرستندگان خود ببریم؟ دربارۀ خود چه میگویی؟»
الف. یهودیان: قبلاً یاد گرفتهایم که یحیی تعمیددهنده برای شهادت دادن آمد (یحیی ۷:۱ و ۱۵:۱). اکنون یاد میگیریم که شهادت او در مورد عیسی چگونه بوده است.
یک) یهودیان: «اینجا برای اولین به واژهٔ یهودیان در این انجیل بر میخوریم که نه تنها به کل مردم اشاره دارد بلکه به گروهی خاص که اینجا، بنیاد مذهبی در اورشلیم هستند نیز اشاره میکند.» (بروس)
دو) بنابراین والدین مردی که نابینا متولد شد قطعاً یهودی بودند، اما گفته شده که از ‘یهودیان‘ میترسیدند (یوحنا ۲۲:۹).» (موریس)
ب. من مسیح نیستم: یحیی تعمیددهنده با تأکید، به رهبران یهودی گفت که او مسیح نیست. او نیامده تا توجه را معطوف خودش کند، چرا که او مسیح نبود. کار او اشاره به مسیح بود.
یک) «یحیی این ادعا را كاملاً رد كرد؛ ولی آن را با بیان ضمنی خاصی رد نمود. در زبان یونانی کلمهٔ من با جایی که برای آن انتخاب میکنند تأکیدی خاص مییابد. مثل این است که یحیی گفته باشد: ‘من مسیح نیستم، ولی کاش میدانستید که مسیح اینجاست‘.»
دو) او معترف شده، انکار نکرد: «با احترام و دقت و اشتیاق آن افتخار را کنار گذاشت، خطرِ خطا کردن در حق خدایی غیور را میدانست.» (ترپ)
سه) برای یوحنا، نگارندهٔ انجیل، مهم بود که برای خوانندگانش روشن کند که یحیای تعمیددهنده ادعا نمیکرد که بیش از کسی است که ادعا میکند. «اواخر سال ۲۵۰ بعد از میلاد مسیح، اعترافات کِلِمِنتاین میگوید که ‘همچنان برخی از شاگردان یحیی بودند که در مورد او موعظه میکردند گویی که اربابشان مسیح موعود بود‘» (بارکلی)
ج. آیا ایلیایی؟ برای کاهنیان و لاویان اورشلیم اشتباه گرفتن یحیی تعمیددهنده با ایلیا آسان است که به دلیل شخصیت وی و همچنین نقل قول ظهور الیاس قبل از ظهور مسیح میباشد (ملاکی ۵:۴-۶)
یک) یحیی مواظب بود که هرگز خود را ایلیا نخواند. با این حال عیسی متذکر شد که یحیی به نوعی ایلیاست، در منصب ایلیا خدمت کرد و روحی مشابه داشت (متی ۱۳:۱۱-۱۴ و مرقس ۱۱:۹-۱۳).
د. آیا آن پیامبری؟ در تثنیه ۱۵:۱۸-۱۹ خدا وعده داد که پیامبر دیگری در زمان مقرر خواهد آمد. بر اساس این آیه، آنها انتظار داشتند پیامبر دیگری بیاید و متعجب بودند که آیا یحیی آن پیامبر است یا نه.
۲. آیات (۲۳-۲۸) یحیی هویت خود را برای رهبران مذهبی توضیح میدهد.
یحیی طبق آنچه اِشعیای پیامبر بیان کرده بود، گفت: «من صدای آن نداکننده در بیابانم که میگوید، ”راه خداوند را هموار سازید.“» شماری از آن فرستادگان که از فَریسیان بودند، از او پرسیدند: «اگر تو نه مسیحی، نه ایلیا، و نه آن پیامبر، پس چرا تعمید میدهی؟» یحیی در پاسخ گفت: «من با آب تعمید میدهم، امّا در میان شما کسی ایستاده که شما او را نمیشناسید، همان که پس از من میآید و من لایق گشودن بند کفشش نیستم.» اینها همه در بِیتعَنْیا واقع در آن سوی رود اردن رخ داد، آنجا که یحیی تعمید میداد.
الف. من صدای آن نداکننده در بیابانم که میگوید، ”راه خداوند را هموار سازید.“: به نقل از اشعیا ۳:۴۰، یحیی کار خود را توضیح داد ـهموار ساختن راه خداوند. تعمید او مردم را آماده کرد و آنها را برای پادشاه آینده منزه ساخت. مقصود این بود: «منزه گردید و خود را برای ملاقات ملوکانه آماده کنید.»
یک) وظیفه واقعی یحیی تعلیم اخلاقیات نبود، بلکه هدف این بود که مردم را به سوی عیسی هدایت کند. ‘راه خداوند را هموار سازید‘ دعوت به حاضر بودن برای نزدیک شدن مسیح است.» (موریس)
دو) رهبران مذهبی میخواستند بدانند که یحیی کیست و او واقعاً علاقهای به پاسخ دادن به این سؤال نداشت. او میخواست در مورد مأموریت خود صحبت کند: آماده کردن راه برای مسیح.
ب. اگر تو نه مسیحی، نه ایلیا، و نه آن پیامبر، پس چرا تعمید میدهی؟ فریسیان از اختیار یحیی شگفتزده شده بودند و او را یکی از نبوتشدگان در نظر نمیگرفتند. با این حال، کار تعمید یحیی همانطور که خود توضیح داد، مناسب با دعوتش بود.
یک) «مراسم تعمید یحیی از این جهت که توسط خود او انجام میشد با تعمید بشارتی که خود شخص انجام میداد، متفاوت بود.» (بروس)
ج. من با آب تعمید میدهم: تعمید یحیی تمایل فروتنانه به توبه، منزه شدن و آماده شدن برای آمدنِ مسیح را نشان میدهد. با این حال، تعمید یحیی کمکی به پاک نگه داشتن کسی نکرد. کار عیسی و تعمید روحالقدس او چیزی بیش از تعمید یحیی را نشان میدهد.
یک) یهودیان در روزگار یحیی تعمید میگرفتند. نوعی شستشوی بسط داده شده بود، ولی تنها برای غیریهودیان که میخواستند یهودی شوند. در تسلیم کردن یحیی تعمیددهنده، یک یهودی هویت ایمانداری غیریهودی را داشت. این نشانهٔ خالصانهٔ توبه بود.
دو) بعید نیست که روش تعمید یحیی از الگوی تعمید نوکیشان پیروی کند، که مستلزم اعلان براعت از هر گونه شر، کاملاً غوطهور شدن در آب و بعد جامهٔ عضو مقدس نگهداراندگان شریعت را پوشیدن است. (تِنِی)
سه) «نوآوری یحیی و دلیل اصلی این عمل این بود که او مراسمی که در مورد نوکیشان یهودی برگزار میشد را برای یهودیان برگزار میکرد… با اینکار یهودیان را در سطحی قرار داد که از آن میترسیدند.» (موریس)
د. امّا در میان شما کسی ایستاده که شما او را نمیشناسید، همان که پس از من میآید: یحیی برای رهبران مذهبی توضیح داد که تمرکز کارش خود او نیست، بلکه هدف کسی بود که از قبل در میان آنها ایستاده است. کار یحیی این بود که راه را برای آن کس آماده کند.
ه. من لایق گشودن بند کفشش نیستم: باز كردن بند کفش (قبل از شستن پا) وظیفه دون پایهترین خدمتگزار خانه بود.
یک) در میان خاخامها و شاگردان آنها، رابطه معلم و شاگردی بود که امکان سوءاستفاده را داشت. شایع بود که خاخام از شاگردان خود انتظار خدمات و لطفهای بیدلیل داشته باشد. یکی از توقعات سطح پایین خاخام از شاگردانش، باز کردن بند کفش خاخام بود. یحیی گفت که حتی شایسته این کار نیست.
دو) به گفتهٔ یکی از خاخامها، «هر خدمتی غلامی برای ارباب خود انجام میدهد، شاگرد نیز برای معلم خود انجام میدهد، مگر اینکه بند کفش او را باز کند.» (بروس)
سه) اینها همه در بِیتعَنْیا واقع در آن سوی رود اردن رخ داد: «این پرسش و پاسخ در بِیتعَنْیا رخ داد (خانهٔ کشتیها) در کرانهٔ شرقی اردن جایی که در دوران اوریجن آن را بِیتعَنْیا (خانهٔ معبر) میخوانند -مکان سنتی عبور صندوقچهٔ عهد و قوم تحت حکومت یوشع. (یوشع ۱۴:۳-۱۷)
۳. آیهٔ (۲۹) شهادت یحیی تعمیددهنده: عیسی بره خداست.
فردای آن روز، یحیی چون عیسی را دید که به سویش میآید، گفت: «این است برۀ خدا که گناه از جهان برمیگیرد!
الف. فردای آن روز، یحیی چون عیسی را دید که به سویش میآید: طبق اکثر بررسیها این بعد از تعمید گرفتن عیسی و بعد از ۴۰ روز وسوسه در بیابان بوده است. عیسی بازگشت تا یحیی را هنگام مشغولیت به تعمید ببیند.
یک) «احتمالاً چند هفته از تعمید یافتن عیسی توسط یحیی گذشته بود؛ چند وقتی آنجا نبود و حالا برگشته است و یحیی توجه جمعیت را به او جلب کرد.» (بروس)
دو) از آن موقع به بعد، آیهٔ ۲۹ باید اتفاقی بعد از تعمید در نظر گرفته شود، باید بعد از وسوسه شدن رخ داده باشد. و در این شرایط، کوچکترین سختیای در کار نیست.» (آلفورد)
ب. این است برۀ خدا که گناه از جهان برمیگیرد! عیسی در آغاز خدمت خود، سخنانی را شنید که سرنوشتش را اعلام میکردند -درد و مرگی که قرار بود بهخاطر گناهان بشر بر صلیب از سر بگذراند. سایهٔ صلیب تمام طول خدمت وی را در بر گرفته بود.
یک) یحیی عیسی را همچون نمونهٔ اخلاقی یا معلمی بزرگ قدوسیت و محبت ارائه نکرد. او اعلام کرد که عیسی قربانیای در راه گناهان ماست. نگفت: «بنگرید به این سرمشق عالی» یا «این است آن معلم بزرگ» -گفت این است برۀ خدا که گناه از جهان برمیگیرد.
دو) «او بهطور کلی از ‘بره‘ بهعنوان نماد قربانی استفاده کرد. او بدین شکل میگوید که قربانی شدن حیوانات در واقع یک نماد است.» (دادْز)
ج. این است برۀ خدا که گناه از جهان برمیگیرد: یحیی با همین جمله عظیمترین کار عیسی را خلاصه کرد: حل کردن مشکل گناه که بشر را گرفتار کرده است. هر کلمه از این جمله مهم است.
یک) این است یحیی هنگامی چنین گفت که دید عیسی به سمت او میآید. بهعنوان واعظ، یحی ابتدا خود عیسی را دید و بعد توجه شنوندگان را با استفاده از چنین عبارتی به او جلب کرد.
دو) برهٔ خدا: یحیی از تمثل گوسفند قربانی که بارها در عهدعتیق بهکار رفته استفاده کرد. عیسی تحقق بینقص این تمثیل در هر جای کتابمقدس است.
· او برهای است که قبل از برپایی جهان کشته شده است.
· او حیوان کشته شده در باغ عدن برای پوشاندن برهنگی گناهکاران است.
· او همان برهای است که خدا خودش برای ابراهیم بهعنوان جانشین اسحاق فراهم کرد.
· او برهٔ عید پِسَخ اسرائیل است.
· او بره ای است که برای بخشش گناهان لاویها قربانی شد.
· او گوسفند اشعیای نبی و آماده برای دریده شدن است.
· هر یک از این برهها نقشی را با مرگ خود ایفا نمودند؛ این کلام اعلامیهای بود مبنی بر اینکه عیسی میمیرد، بهعنوان قربانی گناه از جهان.
سه) برمیگیرد: مفهوم اصلی این قسمت ترکیبی از کلمات متحمل شدن و برداشتن است. عیسی گناه را متحمل شد، بدان معنا که آنها را بر خود گرفت و برداشت. «فعل برداشتن به معنای برداشتن است.»
· یحیی همچون ترجمهٔ لیتانی که از ترجمهای ناقص الگو برداشته، نمیگوید: ‘گناهان‘، بلکه میگوید: ‘گناه از جهان‘ گویی که کل معصیت بشر در تودهای تیره و کریه به هم گره خورده و بر شانهٔ خستگیناپذیر این اطلس قرار میگیرد که میتواند آن را تا به آخر تحمل کند.» (مَکْلارِن)
چهار) گناه: کلمهٔ گناه به صورت مفرد به جای جمع، این مفهوم را تداعی میکند که تمام گناهان بشریت در یک جا جمع شد و بر عیسی قرار گرفت. «بعدها بود که انجیلنگار، به عقب نگریست و مقصود یحیی را درک کرد.» (تِرِنچ)
پنج) از جهان: قربانی شدن این برهٔ خدا ظرفیت آن را دارد که گناهکاران ببخشاید و هر گناهکاری را پاک نماید. به عظمت کل دنیاست. «او خود را همچون قربانی کفارهٔ گناهان همه بشر و همچنین هر اثر گناهی در نوادگان آدم، گناه دنیا و کفر عدن تسلیم کرد: از اینرو رویای یحیی تعمیددهنده پهناور و ژرف بود.» (تِرنْچ)
۴. آیات (۳۰-۳۴) شهادت یحیی تعمیددهنده: عیسی پسر خداست.
این است آن که دربارهاش گفتم: ”پس از من مردی میآید که بر من برتری یافته، زیرا پیش از من وجود داشته است.“ من خود نیز او را نمیشناختم، امّا برای همین آمدهام و با آب تعمید دادهام که او بر اسرائیل ظاهر شود.» پس یحیی شهادت داده، گفت: «روح را دیدم که چون کبوتری از آسمان فرود آمد و بر او قرار گرفت. من خود نیز او را نمیشناختم، امّا همان که مرا فرستاد تا با آب تعمید دهم، مرا گفت: ”هر گاه دیدی روح بر کسی فرود آمد و بر او بمانْد، بدان همان است که با روحالقدس تعمید خواهد داد.“ و من دیدهام و شهادت میدهم که این است پسر خدا.»
الف. زیرا پیش از من وجود داشته است: یحیی تعمیددهنده در حقیقت قبل از عیسی متولد شده است و یوحنا این را میدانست (لوقا ۱). وقتی یحیی گفت او پیش از تولد من وجود داشته است، از تقدم وجود عیسی صحبت کرد. یحیی میدانست که عیسی ابدی و خداست.
یک) پس از من مردی میآید: «واژهٔ یونانی aner اینجا معرفی شده است. این لغت به معنای ‘انسان‘ با تأکید بر مردانگی است، تأکیدی که در آنتروپوس یا نوع بشر رنگ میبازد. کاربرد aner سَر بودن مسیح بر پیروانش را همچون رابطهٔ زن و مرد و با در نظر گرفتن آن بیان میدارد.» (تنی)
ب. هر گاه دیدی روح بر کسی فرود آمد و بر او بمانْد، بدان همان است که با روحالقدس تعمید خواهد داد: خدا نشانهٔ مطمئنی برای شناخت مسیح به یحیی تعمیددهنده داد. او کسی است که روح القدس از آسمان بر او فرود میآید. یحیی در مورد عیسی شاهد معتبری بود، زیرا شواهد معتبری از جانب خدا داشت.
یک) «عیسی هنگام تعمید چیزی دریافت نکرد که قبلاً نداشته باشد: یحیی تعمیددهنده فقط روزی را در نمادی قابل رویت دید که در واقع و بهروشنی [هنگام شکلگیریِ عیسی] رخ داده است.» (تِرِنچ)
دو) «اگر پاک شدن با آب به خدمت یحیی ربط داشت، اعطای روح مختص به کسی بزرگتر از یحیی بود.»
ج. من دیدهام و شهادت میدهم که این است پسر خدا: شهادت خالصانهٔ یحیی تعمیددهنده این بود که عیسی پسر خداست. او پسر خدا به معنای شرح داده شده در یوحنا ۱۸:۱ است، کسی که کاملاً ذات و شخصیت خدای پدر را مشخص میکند.
یک) انجیل یوحنا بر نقش یحیی بهعنوان شاهد و نه تعمیددهنده تأکید دارد. شاهدان در تلاش برای احراز حقیقت، بر اساس آنچه که دیدهاند و تجربه کردهاند، شهادت میدهند. ورای آن، هنگامی که بر اساس شنیدهها عمل میکنند، نه شواهد مستقیم، غیر قابل اعتماد میشوند.
دو) یحیی در خواندن او به نام «پسر خدا» با دیدی روشن صحبت میکند: منظور او چیزی کمتر از آموزههای کامل مسیحی نیست که عیسی پسر جاودانیِ پدر جاودانی است، به همان برابری و همان جاودانگی.» (ترنچ)
سه) شاهدان بیطرف نیستند. آنها بهدرستی به شهادت خود متعهد هستند یا شاهدان غیرقابل اعتمادی هستند. یحیی شاهد قابل اعتمادی بود و بهخاطر دیدههای خود، میدانست که عیسی کیست.
شهادت اولین شاگردان
۱. آیات (۳۵-۳۹) دو نفر از شاگردان یحیی پیروی از عیسی را آغاز میکنند.
فردای آن روز، دیگر بار یحیی با دو تن از شاگردانش ایستاده بود. او بر عیسی که راه میرفت، چشم دوخت و گفت: «این است برۀ خدا!» چون آن دو شاگرد این سخن را شنیدند، از پی عیسی به راه افتادند. عیسی روی گرداند و دید که از پی او میآیند. ایشان را گفت: «چه میخواهید؟» گفتند: «رَبّی (یعنی ای استاد)، کجا منزل داری؟» پاسخ داد: «بیایید و ببینید.» پس رفتند و دیدند کجا منزل دارد و آن روز را با او به سر بردند. آن وقت، ساعت دهم از روز بود.
الف. دیگر بار یحیی با دو تن از شاگردانش ایستاده بود: نویسندهٔ انجیل میگوید که یکی از این دو نفر آندریاس بود (یوحنا ۴۰:۱) هویت نفر دیگر بین این دو مشخص نشده است، اما به چند دلیل، منطقی است که تصور کنیم این شخص یوحنا خود نویسندهٔ انجیل است که چندین بار در انجیل خود حضور یافت، اما هرگز بهطور خاص نامگذاری نشد.
یک) هویت شاگرد دیگر، بهصورت قطعی مشخص نیست: اما با در نظر گرفتن اینکه (۱) انجیلنگار هرگز از خود در انجیل نام نبرده است، و (۲) این روایت آنقدر با جزئیات دقیق و ساعت و هنگام روز تعریف شده که از هر جهت به آن بنگرید نشانههای شاهد عینی را بر خود دارد و (۳) قطعاً باید از شاگرد دیگر، با توجه به نام برده شدن از شاگرد قبلی، نام برده شود، پس نام او بنا به دلیلی مشخص حذف گشته است، پس میتوانیم به نحوی استنتاج کنیم که او خود نگارندهٔ انجیل است.» (آلفورد)
دو) او بر عیسی که راه میرفت، چشم دوخت: «معادل لغت embleqav در انگلیسی به معنی بادقت نگاه کردن و معادل لغتblepw ، نگاهی باثبات و توجه است.» (کلارک) «نگاهی جستجوگر که به فردی معطوف میشود.» (موریس)
ب. این است برۀ خدا: یحیی قبلاً در این باره در یوحنا ۲۹:۱ گفته است. شاید در این بازهٔ زمانی پس از بازگشت عیسی از وسوسههای خود در بیابان، یحیی هر بار كه عیسی را میبیند این جمله را تکرار میکند. از نظر او، این مهمترین نکته در مورد عیسی بود.
ج. از پی عیسی به راه افتادند: اینجا به طور ضمنی اشاره شده که شاگردان با اجازه و هدایت یحیی چنین کردند، اما متن به طور خاص به این موضوع اشاره نکرده است. یحیی تعمیددهنده اهمیتی به جمع شدن شاگردان پس از خود نمیداد. او راضی بود که این شاگردان گرد او را ترک کرده و از عیسی پیروی کنند. همین سبب تحقق یافتن خدمت او میشد؛ و چیزی از آن کم نمیکرد.
د. «چه میخواهید؟»…«بیایید و ببینید.»: عیسی از این دو شاگرد سؤالی مهم و منطقی پرسید، سؤالی که امروز نیز از همه بشریت میپرسد. برای پاسخ، عیسی آنها را به سمت خود هدایت كرد تا برای او زندگی كنند، نه برای یحیی یا کسی دیگر (بیایید و ببینید).
یک) چه میخواهید؟ «تصادفی نبود که اولین سخنان این استاد در منصب مسیحاییاش این سؤال مهم بود ‘چه میخواهید؟‘ او امروز نیز از همهٔ ما چنین میپرسد.» (مَکلارِن)
دو) «آنها را وارسی نمود تا بفهمند که آیا کنجکاوی راکد انگیزش آن بود یا میل حقیقی برای شناختن او.» (تِنِی)
سه) عیسی آنها را به یحیی تعمیددهنده ارجاع نداد، اگرچه چیزهای زیادی در مورد عیسی میدانست. آنها برای اینکه شاگرد عیسی شوند، باید مستقیماً با عیسی طرف بشوند. بنابراین عیسی از یوحنا و آندریاس دعوت کرد تا بخشی از زندگی او باشند. عیسی زندگی مخفی و خیلی خصوصی نداشت. عیسی با اجازه دادن به آنها برای زندگی با او، دوازده شاگرد خود را تعلیم و آموزش داد.
ه. آن وقت، ساعت دهم از روز بود: این اتفاق آنچنان برای نویسنده بهیادماندنی بود که ساعت دقیق ملاقات با عیسی را به خاطر میآورد. این سرنخی ظریف است که یکی از دو شاگردی که از یحیی نزد عیسی رفتند، خود یوحنای رسول بود.
۲. آیات (۴۰-۴۲) آندریاس برادرش شمعون پطرس را نزد عیسی میآورد.
یکی از آن دو که با شنیدن سخن یحیی از پی عیسی رفت، آندریاس، برادر شَمعون پطرس بود. او نخست، برادر خود شَمعون را یافت و به او گفت: «ما مسیح را (که معنی آن ’مسح شده‘ است) یافتهایم.» و او را نزد عیسی برد. عیسی بر او نگریست و گفت: «تو شَمعونْ پسر یوحنایی، امّا ’کیفا‘ خوانده خواهی شد (که معنی آن صخره است).»
الف. او نخست، برادر خود شَمعون را یافت: آندریاس با عیسی ملاقات کرد و سپس خواست که برادرش شمعون با عیسی ملاقات کند. هر بار که نام آندریاس در انجیل یوحنا ذکر میشود، او شخصی را نزد عیسی میآورد (همچنین در یوحنا ۸:۶ و ۲۲:۱۲).
یک) در طول قرنها، بیشتر مردم به این ترتیب به عیسی مسیح ایمان میآورند. فردی مانند شمعون، آندریاسی دارد که او را با عیسی آشنا میکند. طبیعی است، چرا که ماهیت تجربه مسیحیت اینچنین است که کسانی که از این تجربه لذت میبرند، تمایل دارند تجربه خود را با دیگران به اشتراک بگذارند.
دو) «آندریاس قبل از هر چیز برادر خود شمعون را پیدا میکند: از این عبارت چنان برداشت میشود که برادر دو نفر دیگر نیز یافت گشت و همان روز به همان جا آورده شد.» (ترنچ)
ب. ما مسیح را (که معنی آن ’مسح شده‘ است) یافتهایم: این شهادتی ساده و در عین حال فوقالعاده بود. آندریاس میدانست که عیسی، مسیح، منجی اسرائیل و جهان است که مدتها انتظارش را میکشیدند.
ج. امّا ’کیفا‘ خوانده خواهی شد: عیسی با دادن نام جدید به شمعون (کیفا یا پطرس، به معنای صخره)، به برادر آندریاس گفت که به چه مردی تبدیل خواهد شد. قبل از اینکه کار عیسی با پطرس تمام شود، او صخره مستحکمی برای عیسی مسیح خواهد بود.
۳. آیات (۴۳-۴۴) عیسی فیلپس را دعوت به پیروی از خود میکند.
روز بعد، عیسی بر آن شد که به جلیل برود. او فیلیپُس را یافت و به او گفت: «از پی من بیا!» فیلیپُس اهل بِیتصِیْدا، شهر آندریاس و پطرس بود.
الف. او فیلیپُس را یافت و به او گفت: «از پی من بیا!» اگر تنها انجیل یوحنا را در دست داشتیم، شاید فکر میکردیم که این اولین ملاقات عیسی با این مردان جلیلی است. انجیل دیگر به ما میگوید که عیسی بسیاری از آنها را پیشتر ملاقات کرد؛ با این حال اینجا دعوت رسمی او از فیلیپس را شاهد هستیم.
ب. از پی من بیا: هیچ اتفاق دگرگونکنندهای در مورد دیدار با فیلیپس ثبت نشده است. عیسی بهسادگی به او گفت: «از پی من بیا» و فیلپس هم چنین کرد.
یک) فعل از ‘پی من بیا‘ اینجا با در نظر گرفتن معنای کاملش به کار رفته است: ‘از پی من همچون شاگرد بیا‘. زمان حال قوایی مستمر دارد ‘همچنان از پی من بیا.‘» (موریس)
دو) بیتصیدا به معنی ‘خانه ماهیگیر’ یا ‘شهر ماهیگیر’ است. این محل در فاصلهٔ کمی از شرق نقطهای قرار دارد که رود اردن وارد دریاچه جلیل میشود.» (بروس)
۴. آیات (۴۵-۵۱) نَتَنائیل بر تعصب برای پیروی از عیسی غالب میآید.
او نَتَنائیل را یافت و به او گفت: «آن کس را که موسی در تورات بدو اشاره کرده، و پیامبران نیز دربارهاش نوشتهاند، یافتهایم! او عیسی، پسر یوسف، از شهر ناصره است!» نَتَنائیل به او گفت: «مگر میشود از ناصره هم چیزی خوب بیرون بیاید؟» فیلیپُس پاسخ داد: «بیا و ببین.» چون عیسی دید نَتَنائیل به سویش میآید، دربارهاش گفت: «براستی که این مردی اسرائیلی است که در او هیچ فریب نیست!» نَتَنائیل به او گفت: «مرا از کجا میشناسی؟» عیسی پاسخ داد: «پیش از آنکه فیلیپُس تو را بخواند، هنگامی که هنوز زیر آن درخت انجیر بودی، تو را دیدم.» نَتَنائیل پاسخ داد: «استاد، تو پسر خدایی! تو پادشاه اسرائیلی!» عیسی در جواب گفت: «آیا بهخاطر همین که گفتم زیر آن درخت انجیر تو را دیدم، ایمان میآوری؟ از این پس، چیزهای بزرگتر خواهی دید.» سپس گفت: «آمین، آمین، به شما میگویم که آسمان را گشوده و فرشتگان خدا را در حال صعود و نزول بر پسر انسان خواهید دید.»
الف. آن کس را که موسی در تورات بدو اشاره کرده، و پیامبران نیز دربارهاش نوشتهاند، یافتهایم: این جمله شهادت فیلیپس بهعنوان شاهد عیسی مسیح است. فیلیپس اعلام کرد که او مسیح و نجاتدهندهای است که در عهدعتیق ظهورش پیشبینی شده بود.
یک) امروزه نَتَنائیل با بَرتولُما که از دوازده شاگرد بود، یکی میدانند؛ نَتَنائیل اسمی بود که او را به آن صدا میزدند و بَرتولُما (پسر تولْمای) نام خانوادگی او بود. (ترِنْچ)
ب. مگر میشود از ناصره هم چیزی خوب بیرون بیاید؟ نَتَنائیل با تعصب به اعلام متعصبانهٔ فیلپس جواب داد. با شنیدن آمدن عیسی از ناصره، نَتَنائیل فکر کرد که دلیلی ندارد که فکر کند او ممکن است مسیح یا فرد مهم دیگری باشد.
ج. بیا و ببین: فیلیپس به جای اینکه با نَتَنائیل دربارهٔ این تعصبش بحث کند، او را به دیدار با عیسی دعوت کرد.
د. براستی که این مردی اسرائیلی است که در او هیچ فریب نیست: عیسی از او تعریف شگفتانگیزی کرد. این حس را میرساند که در نَتَنائیل فریبی وجود ندارد. او نقابی بر چهره نداشت.
یک) فریب: «نویسندگان اولیه در یونان باستان این کلمه را به معنای ‘طعمه‘ استفاده میکردند. از اینرو به معنای ‘هر گونه رفتار حیلهگرانه برای فریب یا دستگیری‘ است… بنابراین مفهوم ‘مکر‘ یا ‘نیرنگ‘ را منتقل میکند. این واژه در داستان یعقوب قبل از تغییر دل او به کار رفته است (پیدایش ۳۵:۲۷، که نکتهای برجسته شده در ترجمهٔ Temple است، ‘اسرائیلیای که فریبی در او نیست! ‘) (موریس)
دو) «او یک اسرائیلیِ واقعی است، مردی که مزمورنگار او را «فرخنده» نامیده است، مردی که ‘روحش فریبی نیست‘ (مزامیر ۲:۳۲).» (تاسْکِر)
ه. هنگامی که هنوز زیر آن درخت انجیر بودی، تو را دیدم: شاید نَتَنائیل دوست داشت زیر آن درخت انجیر دعا کند و بر خدا و کلام او تأمل نماید. با این وجود، بین خاخامهای یهود، معمول بود که از عبارت زیر درخت انجیر برای توصیف تأمل بر کلام خدا استفاده کنند. میتوانیم فرض را بر این بگیریم که نَتَنائیل در دعا و تأمل بر کلام، وقت سپری میکرد و عیسی به او گفت که آنجا تو را دیدم.
یک) «در مورد خاخام هسا گفته شده که او و شاگردانش بخشی از کلام که مقرر شده بود را زیر درخت انجیر مطالعه میکردند.» (ترنچ)
دو) «شاید جایی بود که نتنائیل اخیراً جهت نیایش نشسته و تأثیرات روحانی دریافت کرده است. در این باره نمیتوان اطمینانی داشت. قطعاً شاخ و برگهای سایهدار درخت انجیر آن را به درختی مناسب برای نشستن در گرمای روز تبدیل میکرد.» (بروس)
و. تو پسر خدایی! تو پادشاه اسرائیلی!: این جمله شهادت نتنائیل در مورد عیسی است. واژهٔ پسر خدا رابطهٔ منحصر به فرد عیسی با خدای پدر را نشان میدهد و پادشاه اسرائیل موقعیت او را بهعنوان مسیح و پادشاه توصیف میکند.
یک) پسر خدایی: اینجا موضوع عنوان شده مهم است. این نشان میدهد که این اصطلاح را باید به معنای داشتن محتوای کامل و نه کم برداشت کرد… اینجا در مورد شخصی صحبت میشود که نمیتوان با اصطلاحات عادی انسانی توصیفش کرد.» (موریس)
ز. از این پس، چیزهای بزرگتر خواهی دید: نتنائیل از آنچه تاکنون از عیسی مسیح دیده بود، متحیر شد. اما عیسی به او گفت كه چیزهای بسیار بیشتری خواهد دید –چیزهای بزرگتر.
یک) وعدهٔ دیدنِ چیزهای بزرگتر همچنان برای ایمانداران ادامه دارد. «آیا شما مسیح را بهعنوان کلام شناختهاید؟ او بیش از اینهاست؛ هم روح است و هم حیات. آیا او جسم شد؟ او را ملبس به جلالی مییابید که قبلاً در حضور جهانیان داشت. او برای شما معروف به آلفاست؟ او اُمِگا نیز هست. آیا یوحنا را دیدهاید؟ بزرگتری را ملاقات خواهید کرد. آیا با تعمید به آب آشنایید؟ با آتش تعمید داده خواهید شد. آیا بره را بر صلیب دیدهاید؟ او را بر تخت پادشاهیاش خواهید دید.» (میِر)
ح. به شما میگویم که آسمان را گشوده و فرشتگان خدا را در حال صعود و نزول بر پسر انسان خواهید دید: عیسی وعدهٔ نشانههای بزرگتری را به نتنائیل نسبت به آنچه تاکنون دیده بود، را داد. حتی وعدهٔ گشوده شدن آسمان را هم به او داد.
یک) عیسی اعلام کرد که فرشتگان خدا را در حال صعود و نزول بر پسر انسان خواهند دید، که احتمالاً با رویای یعقوب در کتاب پیدایش ۱۲:۲۸ ارتباط دارد، جایی که یعقوب نردبانی از زمین به آسمان دید و فرشتگان در حال صعود و فرود بر آن بودند. عیسی گفت که خود او نردبان، حلقهٔ اتصال بین آسمان و زمین، است. وقتی نتنائیل فهمید که عیسی واسطهای بین خدا و انسان است، نشانهای بزرگتر برای او بود (از این پس، چیزهای بزرگتر خواهی دید).
دو) «او اکنون فهمید که عیسی نردبان حقیقی است که بهواسطهٔ او شکاف بین آسمان و زمین بسته میشود.» (تَسْکِر)
سه) هر چند به نظر میرسد که این ارجاع کاملاً مبهم است، اما برای نتنائیل بسیار پرمعنی بود. احتمالاً این بخشی از کتابمقدس بود که نتنانیل در زیر درخت انجیر آن را مطالعه میکرد.
ط. پسر انسان: مقصود از این عبارت «انسان کامل» یا «انسان ایدهآل» یا حتی «انسان معمولی» نیست. بلکه این عبارت اشاره به دانیال ۱۳:۷-۱۴ دارد، جایی که پادشاهِ جلال که برای قضاوت در جهان میآید، پسر انسان نامیده شد.
یک) عیسی از این عنوان غالباً استفاده میکرد، چرا که در آن روزگار این عنوانی مسیحایی و عاری از احساسات سیاسی و ملیگرایانه بود. وقتی فردی یهودی در آن زمان کلمهٔ «پادشاه» یا «مسیح» را میشنید، اغلب به فکر منجی سیاسی یا نظامی میافتاد. عیسی بر اصطلاح دیگری تأکید کرد و اغلب خود را پسر انسان میخواند.
دو) «واژهٔ ‘پسر انسان‘، برای ما دیدگاه مسیح نسبت به خود را آشکار میکند. او اصالت خود را آسمانی و مالک جلال آسمانی میدانست. در همین حین او ما را به فروتنی و رنجی که برای بشر میکشد، هدایت میکند. این دو یکی هستند.» (موریس)
سه) این بخش از انجیل یوحنا چهار رسیدن به عیسی را نشان میدهد:
· آندریاس به دلیل موعظه یحیی نزد عیسی آمد.
· شمعون به دلیل شهادت برادرش نزد عیسی آمد.
· فیلیپس در اثر دعوت مستقیم عیسی نزد او آمد.
· نتنایل هنگامی که با ملاقات شخصی عیسی تعصب خود را کنار گذاشت، نزد عیسی آمد.
چهار) این بخش چهار شاهد مختلف را به ما نشان میدهد که هویت عیسی را گواهی میدهند. چه کسی به شهادت بیشتری احتیاج دارد؟
· یحیی تعمیددهنده شهادت داد که عیسی جاودان است، او مردی است که به طور منحصر با روحالقدس مسح شده، او بره خداست و عیسی پسر بیهمتای خدا است.
· آندریاس شهادت داد که عیسی مسیح موعود است.
· فیلیپس شهادت داد که عیسی همان کسی است که در کتب عهدعتیق پیشگویی شده است.
نتنانیل شهادت داد که عیسی پسر خدا و پادشاه اسرائیل است.