فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!
انجیل یوحنا باب ۶ – نانی از آسمان
آمادگی برای معجزه
۱. آیات (۱-۴) جمعیتی نزد عیسی در کنار دریای جلیل جمع میشوند.
چندی بعد، عیسی به آن سوی دریاچۀ جلیل که همان دریاچۀ تیبِریه است، رفت. گروهی بسیار از پی او روانه شدند، زیرا آیاتی را که با شفای بیماران به ظهور میرسانید، دیده بودند. پس عیسی به تپهای برآمد و با شاگردان خود در آنجا بنشست. عید پِسَخِ یهود نزدیک بود.
الف. چندی بعد، عیسی به آن سوی دریاچۀ جلیل…رفت: یوحنا اکنون برخی از اعمال و سخنان عیسی را در منطقه جلیل، که در شمال یهودیه بود ثبت میکند. یوحنا عمدتاً اعمال و گفتههای عیسی را در یهودیه و اورشلیم ثبت کرد، ولی گاهی مواردی را ذکر کرد که انجیلنگاران دیگر هم به آنها اشاره کردهاند، بهخصوص منطقهٔ جلیل.
ب. گروهی بسیار از پی او روانه شدند: این معجزه در سه انجیل دیگر نیز ثبت شده است. لوقا گفت كه در این رویداد عیسی به یك مكان متروک بیرون رفت تا تنها باشد (لوقا ۹:۱۰)، با این حال جمعیت از پی او روانه شدند. علیرغم این تحمیل، عیسی همچنان با عطوفت فراوان با مردم برخورد کرد.
ج. آیاتی را که با شفای بیماران به ظهور میرسانید، دیده بودند: لوقا ۱۱:۹ به ما میگوید که عیسی به این جماعت نیز تعلیم داد، اما یوحنا از این مسئله حرفی نمیزند.
یک) موریس مفهوم افعال نسخه یونانی یوحنا ۲:۶ را این گونه توضیح میدهد: «جماعت عیسی را ‘دنبال میکردند‘ زیرا آنها به طور مداوم معجزههایی را میدیدند که او بر روی بیماران انجام میداد.» (موریس)
د. عید پِسَخِ یهود نزدیک بود: یوحنا بین چهار انجیلنگار تنها شخصی است که اشاره میکند این اتفاق نزدیک پِسَخ رخ میدهد. شاید این گروه بزرگ تشکیل شده از زائرانی بود که راهی اورشلیم بودند.
یک) عید پِسَخِ به خروج و تغذیه شدن اسرائیل در بیابان مربوط میشود. عیسی به زودی این گروه را در بیابان کوچکشان با نانی از آسمان تغذیه میکند -هم از نظر روحانی و هم جسمانی.
دو) عیسی به تپهای برآمد: «این ‘بلندی‘ کرانهٔ پرشیب شرقی دریاچه است و امروزه به بلندیهای جولان معروف است. از آنجا هر کسی به دشتهای شرقِ رودخانه و دریاچه دید دارد.» (بروس)
۲. آیات (۵-۷) عیسی از فیلیپس سؤالی پرسید.
چون عیسی نگریست و دید که گروهی بسیار به سویش میآیند، فیلیپُس را گفت: «از کجا نان بخریم تا اینها بخورند؟» این را گفت تا او را بیازماید، زیرا خود نیک میدانست چه خواهد کرد. فیلیپُس پاسخ داد: «دویست دینار نان نیز کفافشان نمیکند، حتی اگر هر یک فقط اندکی بخورند.»
الف. از کجا نان بخریم تا اینها بخورند؟ شاید عیسی این سؤال را از فیلیپس پرسید چون اهل بِیتصِیْدا بود (یوحنا ۴۴:۱) و اینجا نزدیک محلی بود که این معجزه اتفاق افتاد (لوقا ۱۰:۹).
یک) «یوحنا آنچه که مرقس گفت را نمیگوید (مرقس ۳۴:۶) كه جمعیت تمام روز به تعالیم عیسی گوش میدادند، و این موضوع نگرانی او دربارهٔ غذای آنها را توجیه میکند.» (بروس)
ب. این را گفت تا او را بیازماید، زیرا خود نیک میدانست چه خواهد کرد: عیسی میدانست که چه معجزهای میخواهد به انجام برساند، اما میخواست از این فرصت برای آموزش شاگردان استفاده کند. از نظر عیسی موضوع تنها انجام کار (تغذیه جماعت) نبود، بلکه موضوع اصلی تعلیم دادن به شاگردان بود.
یک) فیلیپس قبلاً معجزات فراوانی از عیسی را دیده بود؛ پس نباید جای سؤالی در مورد سرچشمهٔ الهی عیسی در ذهن او باقی میبود.
ج. دویست دینار نان نیز کفافشان نمیکند، حتی اگر هر یک فقط اندکی بخورند: مشکل آنها حداقل دو بخش داشت. اول اینکه آنها پول برای خرید نان و سیر کردن مردم نداشتند. دوم اینکه حتی اگر آنها پول داشته باشند خرید تعداد نان کافی برای سیر کردن همه غیرممکن بود.
یک) فیلیپس با ایمان و معرفتی عظیمتر باید میگفت: «ای استاد، نمیدانم غذا برای غذا دادن به این جماعت کجاست، ولی تو از موسی بزرگتری، کسی که خدا هر روز او را در بیابان برای غذا دادن به جماعت به کار گرفت و خدا قطعاً میتواند کاری عظیمتر را بهواسطهٔ خادمی عظیمتر به انجام رساند. تو از الیشع عظیمتری که خدا برای غذا دادن به پسران انبیا بهواسطهٔ غذایی کم از او استفاده کرد. چه چیزی فراتر از آن است که کتابمقدس بگوید انسان تنها به نان زیست نکند و تو به قدری عظیمی که این جماعت را به سخن زبان خود سیر سازی.»
د. دویست دینار نان نیز کفافشان نمیکند، حتی اگر هر یک فقط اندکی بخورند: اطلاع فیلیپس از اوضاع دقیق و شگفتانگیز بود (دویست دینار بیش از شش ماه دستمزد بود)، اما اطلاعات او برای حل مسئله بیفایده بود.
یک) فیلیپس به پول فکر میکرد و اینکه چقدر پول لازم است تا کار خدا را به روشی معمول انجام دهیم (هر یک فقط اندکی بخورند). ما اغلب خدا را به همین روش محدود میکنیم و به دنبال این هستیم که چگونه کار خدا با روشی معمولی انجام شود. عیسی میخواست از رویکردی کاملاً متفاوت استفاده کند و به شکلی عظیم نیازی را مهیا کند.
دو) «او اهل حساب و کتاب بود؛ به آنچه باور داشت که میتوانست آن را محاسبه کند و بشمارد. بله؛ مثل مردان بزرگ همانند خود، عنصری را در محاسبات خود نادیده گرفت، و آن عیسی مسیح بود، پس پاسخ او به سطوح پایین انتقال یافت.» (مَکْلارِن)
سه) «فیلیپس ظاهراً فردی واقعگرا بود (یوحنا ۸:۱۴)، حسابدار زبردست و تاجری خوب و بنابراین آمادگی بیشتری برای اتکا به محاسبات زیرکانه خود داشت تا منابع غیرقابل رؤیت.» ( دادز)
۳. آیات (۸-۹) کمک آندریاس.
یکی دیگر از شاگردان به نام آندریاس، که برادر شَمعون پطرس بود، گفت: «پسرکی اینجاست که پنج نان جو و دو ماهی دارد، امّا این کجا این گروه را کفایت میکند؟»
الف. آندریاس، که برادر شَمعون پطرس بود، گفت: «پسرکی اینجاست»: آندریاس بار دیگر کسی را به عیسی معرفی کرد. ابتدا برادرش شمعون پطرس بود (یوحنا ۴۰:۱-۴۲). اکنون این پسرک بود که پنچ نان جو و دو ماهی داشت.
یک) «کلمه ‘پسرک‘ دو برابر مصغر است، احتمالاً به معنی ‘پسر کوچک‘ است.» (موریس)
ب. پنج نان جو: جو همیشه بهعنوان یک غذای ساده در نظر گرفته میشد که بیشتر اوقات برای حیوانات مناسب بود تا برای مردم. این بدان معناست که احتمالاً پسر بچه از خانوادهٔ فقیری بوده است.
یک) در تَلمود، بخشی وجود دارد که شخص میگوید: «آنجا یک محصول خوب جو وجود دارد» و شخصی دیگر پاسخ میدهد: «این را به اسبها و خرها بگویید.»
دو) «ارزش جو در مشرق زمین بهسختی یک سوم ارزش گندم بود: به مکاشفه ۶:۶ مراجعه کنید. این برداشت درستی است که در حزقیال ۱۹:۱۳ تأیید میشود، جایی که گفته میشود نبیههای کذبه نام خدا را برای مشتی جو، یعنی برای مزدی بیارزش ناپاک میسازند.» ( کلارک)
سه) دو ماهی: «انجیلنگاران دیگر از کلمهٔ معمولی برای ماهی (icthys) استفاده کردهاند، اما یوحنا آن را osparia نامیده است، که نشان میدهد دو ماهی کوچک (و شاید نمکسود) بودند و میتوانستند آنها را با نان جو بخورند.» (بروس)
ج. امّا این کجا این گروه را کفایت میکند؟ چیز زیادی نبود که بتوانند از آن استفاده کنند ولی خدا هم به چیز زیادی نیاز ندارد. در واقع، خدا به کمک نیاز ندارد -ولی کار خود را محدود میکند، تا مشارکت ما را دریافت کند.
یک) «آنچه اندک است، همیشه حقیر نیست. همه چیز به دستی بستگی دارد که آن را بر خود دارد.» (تِیلور)
غذا دادن به پنج هزار نفر
۱. آیهٔ (۱۰) عیسی به جماعت دستور داد تا بنشینند.
عیسی گفت: «مردم را بنشانید.» در آنجا سبزه بسیار بود، پس مردم كه نزدیک پنج هزار مرد بودند، نشستند.
الف. مردم را بنشانید: عیسی هیچ عجله و نگرانی نداشت. او ضیافتی بزرگ را عهدهدار بود و کار خود را با نظم پیگیری کرد و از آنها خواست تا روی چمن بنشینند.
یک) میتوان گفت كه عیسی در اینجا نقش چوپان مهربان را در مزامیر ۱:۲۳-۲ برعهده گرفته است. «در چراگاههای سرسبز مرا میخواباند.» مزمور تصویری از خداوند بهعنوان سپاه ارائه میدهد، که غذایی را بهعنوان مهمان به خادمش میدهد. «سفرهای برای من…میگسترانی! سَرَم را به روغن تدهین میکنی و پیالهام را لبریز میسازی.. سالیان دراز در خانۀ خداوند ساکن خواهم بود.» (مزمور ۵:۲۳-۶)
ب. پس مردم كه نزدیک پنج هزار مرد بودند، نشستند: عیسی همه چیز را با نظم اداره کرد. با این حال، مجبور بودند فرمان عیسی را اجرا کنند تا از معجزهٔ عیسی بهرهمند شوند. آن کسانی که فرمان عیسی را اجرا کردند بهزودی سیر خواهند شد.
یک) «سرور متبارک ما، با فراغتی پرشکوه کار خود را پیش میبرد، چون همیشه وقتشناس است. اما آنها که همیشه به تأخیر مشهورند، با دستپاچگی کار خود را پیش میبرند، ولی او تأخیر ندارد، پس عجله هم نمیکند.» (اسپرجن)
۲. آیهٔ (۱۱) غذا دادن به پنج هزار نفر
آنگاه عیسی نانها را برگرفت، و پس از شکرگزاری، میان نشستگان تقسیم کرد، و ماهیها را نیز، به قدری که خواستند.
الف. پس از شکرگزاری: عیسی فقط چند قرص نان و چند ماهی داشت، اما تصمیم گرفته بود که از پدرش برای آنچه که داشت تشکر کند.
یک) «مسیح برای پنج نان و دو ماهی پدر را شکر کرد. ظاهراً دلیل ناچیزی برای ستایش است، اما عیسی میدانست که با همان اندک چه کند، از این رو بهخاطر آنچه که داشت خدا را شکر کرد. آگوستین میگوید: ‘خدا برای آنچه که به آن تبدیل میشویم، شیفتهٔ ماست. ‘مسیح بهخاطر همین چیزهای کوچک خدا را شکر کرد، زیرا میدید که به چه سویی قد خواهند کشید.» (اسپرجن)
ب. عیسی نانها را برگرفت… میان نشستگان تقسیم کرد: این معجزه در دستان عیسی نهفته بود، نه در نحوهٔ توزیع. در دستان او اندک فراوان میشد.
یک) «لحظهای پیش متعلق به پسرکی بودند، اما اکنون به مسیح تعلق دارند. ‘عیسی نانها را برگرفت‘ او آنها را در اختیار گرفت؛ آنها مال او هستند.» (اسپرجن)
دو) «بدیهی است که کثرت یافتن غذا با سروصدای زیادی انجام نشده است.» (تنی) صحت این مسئله از آنجا مشخص میشود که به ما گفته نمیشود کجا این تکثیر اتفاق افتاده است. به نظر میرسد وقتی عیسی نان و ماهی را تکه کرد و آنها را به شاگردان برای توزیع سپرد، این اتفاق افتاده است. «قرص کامل نان یا ماهی فزونی نیافت، بلکه تکههایی که خرد شده بودند.» (ترِنْچ)
• تقریباً همه غذا خوردند و سیر شدند، اما متوجه وقوع معجزه نشدند.
• شاگردان معجزهای نکردند. آنها تنها کار معجزهآسای عیسی را توزیع کردند.
سه) نان از غله حاصل میشود که در خود دارای قدرت تکثیر و تولیدمثل است. اما هنگامی که از آن نان درست میشود، دانهٔ غله آسیاب میشود و پس از آن «بیجان» میشود. هیچکس با کاشت آرد، گندم را تکثیر نمیکند. با این وجود عیسی میتواند حیات را از مرگ به وجود آورد؛ او نان تهیه شده از دانههای مرده و آسیاب شده و ماهیهای مرده را کثیر کرد.
چهار) «این پنج نان (با نوع عجیبی از حسابرسی) با تقسیم، کثیر شده و تفریق، افزوده شدند.» (ترپ)
ج. میان نشستگان تقسیم کرد: این قسمت در برخی از نسخهها به «در میان شاگردان تقسیم کرد» ترجمه شده و با در نظر گرفتن چنین وجهی عیسی در این معجزه بزرگ به زحمات شاگردان متکی بود. او میتوانست نان و ماهی را در جیب یا کیسهٔ هر کدام از افراد ایجاد کند، اما این کار را نکرد. عیسی عمداً روشی را انتخاب کرد که شاگردان را درگیر این کار کند.
یک) عیسی حاضر نشد با معجزه نان درست کند تا خود را در زمان وسوسههای بیابان سیر کند؛ اما او برای دیگران و با دیگران کاری را کرد که برای خودش انجام نداد.
د. به قدری که خواستند: تدارک خدا با دست و دلبازی بود و هر قدر که خواستند به آنها عطا شد. همه غذا خوردند تا اینکه کاملاً سیر شدند.
یک) «جهت درک معنای این داستان باید مد نظر داشته باشیم که آرایهٔ خوردن و آشامیدن به نحو گستردهای در عهدعتیق به کار رفته است… و اغلب برای اشاره به برکاتی که قوم خدا در سرزمین وعده از آنها بهرهمند میشوند به کار رفته است.» (موریس)
دو) به قدری که خواستند: شامل پسرکی میشود که پنج نان و دو ماهی داد. آن پسر بیش از آنچه که ابتدا داشت، به دست آورد. قطعاً ناهاری کافی برای او بود؛ ولی آن را به عیسی داد و او آن را تبدیل به بوفهای برای آن پسر کرد تا هر چقدر میتواند بخورد.
۳. آیات (۱۲-۱۳) جمع کردن پارهنانها از ضیافت.
چون سیر شدند، به شاگردان گفت: «پارهنانهای باقیمانده را جمع کنید تا چیزی هدر نرود.» پس آنها را جمع کردند و از پارههای باقیماندۀ آن پنج نان جو که جماعت خورده بودند، دوازده سبد پر شد.
الف. وقتی همه سیر شدند: عیسی سخاوتمند بود، به هر کسی هرچقدر میخواستند، میبخشید. این معجزهای عظیم بود و برخی فکر میکنند که شاگردان باید (یا میتوانستند) پیشبینی کنند که عیسی چنین کاری خواهد کرد.
یک) بخشهایی از عهدعتیق دربارهٔ شک کردن به قدرت مهیاگری خدا هشدار میدهند: گفتند: «آیا خدا قادر است در بیابان سفرهای بگسترد؟» (مزمور ۱۹:۷۸) دوم پادشاهان ۳۸-۳۴:۴ نمونهای از تکثیر یافتن نان توسط خداست، اگرچه این معجزهٔ عیسی سطحی گستردهتر داشت.
دو) اگرچه شاگردان این معجزه را درک نکرده یا انتظارش را نداشتند، عیسی آنها را به شرکت در آن دعوت کرد. آنها نان و ماهی را که به شکل معجزهآسایی چند برابر شده بود تقسیم کردند. بدون کار آنها، کسی غذا نمیخورد.
سه) عیسی ویژگی سخاوتمندی در شخصیت خدا را به آنها نشان داد، این همان شخصیتی است که خدا میخواهد در ما ایجاد کند. امثال سلیمان ۲۴:۱۱ میگوید: «یکی میبخشد و دولتش افزون میگردد، دیگری دریغ میورزد و محتاج میشود!» این نان حینی که توزیع میشد، کثرت نیز مییافت.
ب. پارهنانهای باقیمانده را جمع کنید تا چیزی هدر نرود: عیسی سخاوتمند بود، اما هرگز اسراف نمیکرد. عیسی میخواست از همه چیز بهخوبی استفاده کند.
یک) «این پارهنانها، لقمههای نیمه خورده شده یا خرده نانهایی نبودند که برای پرندگان و حیوانات ریخته شوند، حقیقتاً پارهای از نانی بود که در میان مردم توزیع شد.» (ترنچ)
دو) «اصطلاحی که برای ’سبد ’(kophinos) استفاده شده، معمولاً به سبدی بزرگ اشاره دارد که برای ماهی یا اجسام حجیم از آن استفاده میشد.» (تِنِی)
واکنش به معجزه
۱. آیات (۱۴) عیسی در مقام نبی توسط موسی پیشبینی شده بود.
مردم با دیدن این آیت که از عیسی به ظهور رسید، گفتند: «بهراستی که او همان پیامبر است که میباید به جهان بیاید.»
الف. مردم با دیدن این آیت که از عیسی به ظهور رسید: روشی که عیسی برای مردم در فضای باز نان تهیه کرد (جایی شبیه به یک بیابان) به یاد آنها انداخت که چگونه خداوند بهوسیلهٔ موسی مردم را در بیابان سیر کرد.
ب. بهراستی که او همان پیامبر است: موسی ظهور پیامبری را در آینده پیشبینی کرد: «یهوه خدایتان، از میان شما، پیامبری همانند من، از برادرانتان، برای شما بر خواهد انگیخت؛ به اوست که باید گوش فرا دهید.» (تثنیه ۱۵:۱۸) اگر قرار بر این بود که آن پیامبر شبیه به موسی باشد، پس منطقی بود که به مردم به شکلی معجزهآسا غذا دهد.
یک) این جمعیت مایل بودند تا زمانی از عیسی حمایت کنند که او آنچه را که میخواستند به آنها بدهد، یعنی نان. انتقاد از این جماعت بهخاطر اینکه فقط برای نان عیسی را دوست داشتند کار راحتی است، اما ما نیز اغلب فقط عیسی را بهخاطر آنچه به ما میدهد، دوست داریم. ما باید او را دوست داشته باشیم و از او اطاعت کنیم به خاطر آنچه که هست، یعنی خداوند و خدا.
دو) «خاخامی که متعلق به دورههای آتی است، بهخوبی گفت که ‘اولین ولی سبب شد منّا نازل گردد… از این رو آخرین ولی نیز سبب نزول منا شد‘، این نظر گویی در قرن اول جاری بوده است.» (بروس)
۲. آیهٔ (۱۵) مردم سعی کردند تا عیسی را پادشاه زمینی خود بسازند.
عیسی چون دریافت که قصد دارند او را برگرفته، بهزور پادشاه کنند، آنجا را ترک گفت و بار دیگر تنها به کوه رفت.
الف. که قصد دارند او را برگرفته، بهزور پادشاه کنند: پادشاه یک عنوان سیاسی بود. مردم حاضر به حمایت از عیسی بودند، چون میخواستند از او استفاده كنند تا ستمگری رومیان را که مستقیماً در یهودیه یا غیرمستقیم از طریق هیرودیس آنتیپاس در جلیل بر آنها روا میشد، سرنگون سازند.
یک) «ناگهان عیسی، این مرد عجیب ظاهر شد. او قدرت معجزهآسایی داشت. بنابراین حتماً چیزی شبیه به این به خود گفتهاند: ‘خوب نمیشود که او را با خود همراه کنیم و او به ما کمک کند تا رومیان را بیرون کنیم؟‘» (بویس)
دو) «اگر مردم جلیل تحت کنترل رومیان زندگی نمیکردند، همانند برادران خود در یهودیه، حاکم آنها هیرودیس آنتیپاس فردی اهل روم میبود، پس هنگام اندیشیدن به سلسلهٔ هیرودی غروری وطنپرستانه در خود حس نمیکردند.» (بروس)
ب. آنجا را ترک گفت و بار دیگر تنها به کوه رفت: عیسی تحت تأثیر جمعیتی که میخواستند او را پادشاه کنند، قرار نگرفت. او به جمعیت پشت کرد و برای دعا کردن آنها را ترک کرد، چون عیسی بیش از آنکه به شنیدن تشویقهای مردم علاقه داشته باشد از بودن در کنار پدرش در آسمان لذت میبرُد.
یک) «اما از نظر عیسی پیشنهاد پرشکوه پادشاهی زمینی، وسوسهای از شیطان بود و او با قاطعیت آن را رد کرد.» (موریس)
دو) «او جمعیت هیجانزده را دید که قصد داشتند بیایند و او را بهزور ببرند و او را بر ضد قدرت حاکم، پادشاه و مسیح خود اعلام كنند؛ شاید او همان وقت میدید که شاگردانش نیز گرفتار آن شیفتگی وحشیانه خواهند شد.» (ترنچ)
سه) «او که از پیش هم پادشاه بود، آمد تا پادشاهی خود را رو به انسان بگشاید؛ ولی انسانها از روی کوری خود تلاش کردند او را مجبور کنند که پادشاهی باشد که میخواهند؛ از اینرو نتوانستند پادشاهی که میخواستند را بهدست آورند و همچنین پادشاهی که او پیشکش کرده بود را نیز از دست دادند.» (موریس)
راه رفتن عیسی روی آب
۱. آیهٔ (۱۶-۱۷) شاگردان به روی دریای جلیل رفتند.
هنگام غروب، شاگردانش به سوی دریا فرود آمدند و سوار قایق شده، به آن سوی دریا، به جانب کَفَرناحوم روانه شدند. هوا تاریک شده بود، امّا عیسی هنوز به آنان نپیوسته بود.
الف. شاگردانش به سوی دریا فرود آمدند و سوار قایق شده: متی و مرقس به ما میگویند که عیسی شاگردان خود را بر آن داشت که سوار قایق شوند (مرقس ۴۵:۶). آنها به طرف دریای جلیل به راه افتادند، چون عیسی به آنها گفت این کار را انجام دهند.
یک) «طبق مرقس ۴۵:۶ عیسی شاگردان ‘بر آن داشت‘ (anankazo) تا بروند و از دریاچه عبور کنند؛ شاید میدید که هیجان جماعت بر آنها اثر میگذارد.» (بروس)
ب. هوا تاریک شده بود چند نفر از شاگردان ماهیگیر بودند و به ماهیگیری در این دریاچه عادت داشتند. وقتی سوار بر قایق شدند، فکر قایقرانی شبانه برروی دریاچه نگرانشان نکرد.
پ. عیسی هنوز به آنان نپیوسته بود: این در حقیقت دومین باری بود که عیسی با شاگردان خود در دریای طوفانی جلیل قرار میگرفت. در طوفان اول (متی ۲۴:۸)، عیسی در قایق همراه آنها بود و طوفان را نهیب داد و آرام نمود. در این طوفان، عیسی از شاگردان خود خواست که به مراقبت و نگرانی دورادور او نسبت به آنها اعتماد کنند.
۲. آیهٔ (۱۸) باد تلاش آنها برای عبور از دریا را مختل میکند.
در این حین، دریا به سبب وزش بادی شدید به تلاطم آمد.
الف. دریا به…تلاطم آمد: باد به اندازهٔ کافی مشکلساز بود، ولی این باد آبها را متلاطم کرد و دریا را ناآرام ساخت.
ب. به سبب وزش بادی شدید: دریای جلیل به دلیل طوفانهای ناگهانی و تندباد که بهسرعت دریاچه را خطرناک میکند، مشهور بوده و هست.
یک) «دریاچهٔ جلیل ۱۸۲ متر پایینتر از سطح دریا، در یک فرورفتگی فنجان مانند در میان تپهها قراردارد. هنگامی که خورشید غروب میکند، هوا خنک میشود و در حالی که هوای خنکتر از غرب به سمت تپه به پایین میوزد، باد ناشی از آن، دریاچه را بر هم میزند. از آنجا که شاگردان به طرف کفرناحوم قایقرانی میکردند، بر خلاف باد میراندند؛ و از این رو پیشروی آنها اندک بود.» (تِنِی)
۳. آیهٔ (۱۹) عیسی در حالیکه روی آب راه میرفت به سمت شاگردانش آمد.
چون به اندازۀ بیست و پنج یا سی پرتاب تیر پارو زده بودند، عیسی را دیدند که بر روی دریا راه میرود و به قایق نزدیک میشود. پس به هراس افتادند.
الف. چون به اندازۀ بیست و پنج یا سی پرتاب تیر پارو زده بودند: در هنگام طوفان اول بر روی دریاچه جلیل شاگردان به وحشت افتادند (متی ۲۵:۸-۲۶). در آغاز طوفان دوم آنها بیش از اینکه بترسند، کلافه بودند. عیسی به آنها گفت که به سمت آن طرف دریاچه قایقرانی کنند و علیرغم کار سخت به نظر میرسید پیشرفت کمی دارند.
یک) بر اساس متی ۲۵:۱۴ این اتفاق در پاس چهارم شب، زمانی بین سه تا شش صبح رخ داد. بنابراین، آنها احتمالاً شش تا هشت ساعت بهسختی قایقرانی کردند و فقط کمی بیش از نیمی از عرض دریاچه (معادل شش کیلومتر) را طی کرده بودند.
دو) آنها به درخواست عیسی در این نقطه که سبب کلافگی آنها بود، قرار گرفتند و دقیقاً کاری را میکردند که عیسی به آنها گفته بود. بهعلاوه، مرقس ۴۸:۶ میگوید که عیسی شاگردان را میدید که در دریاچه پارو میزنند. او نگاهش را از آنها جدا نمیکرد. آنها در ارادهٔ عیسی قرار داشتند و عیسی آنها را میدید، با این حال با کلافگی تلاش میکردند.
سه) «عیسی در دامنهٔ تپه دعا کرد و با خدا مشارکتی داشت؛ نشسته بود که ماه نقرهفام منظره را همچون روز روشن کرد؛ میتوانست قایق را بر دریاچه ببیند که پاروزنان آن را پیش میبردند… او فراموش نکرده بود. آنچنان با خدا مشغول نبود که به آنها فکر نکند.» (بارکلِی)
چهار) «او در بالای کوه است در حالی که ما روی دریا هستیم. جاودانگی پایدار آسمانها او را در بر میگیرد؛ ما بر امواج پرتلاطم زمان پرتاب میشویم، جایی که طبق فرامین او عمل میکنیم.» (مَکلارن)
ب. عیسی را دیدند که بر روی دریا راه میرود… پس به هراس افتادند: مرقس ۴۹:۶-۵۰ میگوید که شاگردان ترسیده بودند، زیرا فکر میکردند عیسی ، که روی آب راه میرفت، روح یا شبح است.
یک) «مرقس ریزبینی شگرف دیگری را بر این آیات میافزاید و میگوید عیسی در حال گذشتن از کنار آنها بود، شاید بتوان گفت در حال سبقت گرفتن از آنها بود، گویی که میل داشت تنها دیدن او برای حس کردن حمایت و اطمینان یافتن آنها کافی باشد.» (تِرِنچ)
دو) شاگردان برای کمکی ماوراءالطبیعی آماده نبودند. آنها میدانستند كه عیسی چه دستوری به آنها داده است و تصمیم گرفتند که آن را انجام دهند، اما بدون كمک مستقیم عیسی. بنابراین آنها از دیدن کمک ماورایی تعجب کردند و ترسیدند.
سه) عیسی همچنین به آنها دلیل و علتی داد تا به کمک ماورایی او اعتماد کنند. بدون شک، آنها حداقل مقداری از دوازده سبد نان باقی مانده را داشتند (یوحنا ۱۳:۶)، با این حال وقتی کمک ماورایی در دریا به دادشان رسید هنوز شوکه بودند.
۴. آیهٔ (۲۰) سخن آرامشبخش عیسی.
امّا او به آنها گفت: «من هستم؛ مترسید.»
الف. من هستم: برای عیسی، اعلام حضور کافی بود. او با شاگردانش بود و در سرخوردگی و ترس آنها را ملاقات مینمود.
یک) در این انجیل بخشهایی وجود دارد که کلمات ego eimi ماهیت خاص الهی دارند (همانطور که در ۲۴:۸ و ۲۸ خواهیم دید)، اما منظور از این عبارت ‘من هستم‘ است.» (بروس)
ب. مترسید: عیسی آمد تا کمک و آرامش ماوراءالطبیعی را به شاگردان خود برساند. حضور او آنچه را که لازم داشتند به آنها داد، هرچند با روشی غیرمنتظره بود.
یک) ما از متی ۲۸:۱۴-۳۲ میدانیم که در اینجا پطرس از عیسی پرسید که آیا میتواند از قایق بیرون بیاید و روی آب گام بر دارد و پطرس بر روی آب برای مدت کوتاهی راه رفت.
۵. آیهٔ (۲۱) عیسی آنها را به مقصد رساند.
آنگاه خواستند او را سوار قایق کنند، که قایق همان دم به جایی که عازمش بودند، رسید.
الف. آنگاه خواستند او را سوار قایق کنند: اینجا بهطور ضمنی گفته شده که عیسی نخواهد آمد، مگر اینکه مایل به پذیرش او باشند. عیسی حتی هنگام راه رفتن بر دریای جلیل، منتظر بود تا شاگردانش او را بپذیرند.
ب. قایق همان دم به جایی که عازمش بودند، رسید: هنگامی که خواستند او را سوار قایق کنند، این معجزه اتفاق افتاد. این معجزهٔ چشمگیری بود. کاری که چند لحظه سبب کلافگی میشد، بهشکلی آسمانی به انجام رسید.
یک) «از جزئياتی که یوحنا ارائه میدهد، استنباط میشود که قایق به نظر خودبهخود حرکت کرد، بدون بادبان یا پارو، و در اطاعت از ارادهٔ او: بدون تلاش شاگردان یا خدمه، مابقی مسیر را طی کرد (حدوداً سه کیلومتر) و به ساحل رسید.» (ترنچ)
دو) میتوان گفت كه عیسی شاگردان خود را از سرخوردگی و پوچی نجات داد. عیسی میخواهد سخت کار کنیم؛ اما هرگز نمیخواهد که کار بیهوده انجام دهیم. کار آنها هدر نرفته بود، اما منتظر تأثیر قدرت و حضور الهی بود.
ج. قایق همان دم به جایی که عازمش بودند، رسید: چنین معجزه بزرگی برای شاگردان مفید بود، مخصوصاً به این دلیل که عیسی قبول نکرد که بهعنوان مسیح پادشاه شناخته شود. این معجزه به آنها اطمینان داد که او سرشار از قدرت الهی است، حتی اگر مطابق انتظار و نظر مردم ادعای تاج و تخت نداشته باشد.
یک) «نمیدانیم هنگام رسیدن خداوندمان به آنها، چقدر از ساحلی که به آن رسیدند، دور بودند. اما انجیلنگار به نظر از رسیدن ناگهانی آنها به شکلی فوقالعاده و معجزهآسا خبر داده است.» (کلارک)
دو) «قدیسی در حال موت بهزودی مرگ را در آغوش میگیرد، اما بلافاصله در اسکله کنعان در پادشاهی آسمان پهلو گرفت.» ( ترپ)
عیسی، نان حیات
۱. آیات (۲۲-۲۴) جماعت عیسی و شاگردانش را تا کفرناحوم دنبال میکنند.
روز بعد، جماعتی که آن سوی دریا مانده بودند، دریافتند که بهجز یک قایق، قایقی دیگر در آنجا نبوده است، و نیز میدانستند که عیسی با شاگردانش سوار آن نشده بود، بلکه شاگردان به تنهایی رفته بودند. آنگاه قایقهای دیگری از آمدند و نزدیک جایی رسیدند که آنها پس از شکرگزاریِ خداوند، نان خورده بودند. چون مردم دریافتند که نه عیسی آنجاست و نه شاگردانش، بر آن قایقها سوار شدند و در جستجوی عیسی به کَفَرناحوم رفتند.
الف. روز بعد: روز بعد از معجزهٔ غذا دادن به ۵۰۰۰ نفر و عبور شبانه از دریاچه جلیل، بسیاری از جمعیتی که توسط عیسی و شاگردان او غذا داده شدند، از خود میپرسیدند که کجا رفتند. آنها دیدند که شاگردان (بدون عیسی) با یک قایق در حال ترک آن مکان هستند و اکنون متوجه شدند که عیسی آنجا نیست.
یک) قایقهای دیگری از تیبِریه آمدند: «واقعیتی که در آیه ۲۳ داخل پرانتز گفته شده این است که قایقهای از تیبِریه به ساحل شرقی رسیدند و این تأییدی ضمنی بر این حقیقت است که شب قبل از طوفان در حال وزیدن بوده است.» (دادز)
ب. بر آن قایقها سوار شدند و در جستجوی عیسی به کَفَرناحوم رفتند: این افراد از همان گروهی بودند كه عیسی به آنها غذا داد و میخواستند عیسی مقام پادشاهی زمینی را به اجبار قبول کند (یوحنا ۱۴:۶-۱۵).
یک) «وقتی جماعت مطمئن شدند که عیسی در آن حوالی نیست و هیچ نشانهای نیست که شاگردان برای رسیدن به او بازگشته باشند، پس به کرانهٔ غربی رفتند تا به دنبال او بگردند.» (بروس)
دو) «هر تعداد از آنها که توانستند سوار قایقها شدند و به این ترتیب به کفرناحوم رفتند. اما بسیاری دیگر بدون شک با پای پیاده به آنجا رفتند، زیرا به احتمال زیاد برای پنج یا شش هزار نفر قایق کافی وجود نداشت.» (کلارک)
۲. آیات (۲۵-۲۷) عیسی به اولین سؤال آنها پاسخ داد: استاد، کِی به اینجا آمدی؟
چون او را آن سوی دریا یافتند، به وی گفتند: «استاد، کِی به اینجا آمدی؟» عیسی پاسخ داد: «آمین، آمین، به شما میگویم، مرا میجویید نه به سبب آیاتی که دیدید، بلکه به سبب آن نان که خوردید و سیر شدید. کار کنید، امّا نه برای خوراک فانی، بلکه برای خوراکی که تا حیات جاویدان باقی است، خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد. زیرا بر اوست که خدای پدر مُهر تأیید زده است.»
الف. استاد، کِی به اینجا آمدی؟ عیسی به این سؤال پاسخ نداد. جواب این بود: «من شبانه برای کمک به شاگردانم قدمزنان از دریاچهٔ جلیل عبور کردم، سپس قایق خودمان را با معجزه از فاصله باقیمانده در دریاچه رد کردم. این موقع و به این شکل به اینجا رسیدم.»
یک) بعداً در این باب یوحنا به ما میگوید که این اتفاق در کنیسه کفرناحوم در مراسم سبت رخ داده است (یوحنا ۵۹:۶). همچنین بر اساس متی باب ۱۵ رهبران یهودی از اورشلیم برای سؤال پرسیدن از عیسی به کفرناحوم آمدند. آنها نیز بخشی از این جماعت بودند.
ب. آمین، آمین، به شما میگویم، مرا میجویید نه به سبب آیاتی که دیدید، بلکه به سبب آن نان که خوردید و سیر شدید: عیسی به جای اینکه به آنها بگوید چه وقت و چرا آمدهاند، به آنها گفت که چرا آمدهاند. آنها باز هم از غذایی میخواستند که عیسی به شکلی معجزهآسا مهیا کرده بود.
یک) غالباً میتوانیم از درک دلیلی که از خدا سؤالی میپرسیم، چیزهای بیشتری بیاموزیم تا شنیدن جواب به سؤالمان. در مورد کسانی که از حوالی جلیل به دنبال عیسی راه افتاده بودند و از او سؤال پرسیدند هم همینطور است.
دو) آنها نان میخواستند، اما در پی چیزی بیش از نان هم بودند؛ آنها به دنبال جلوه یافتن معجزه و پادشاهی معجزهگر بودند تا آنها را در مقابل ظالمین رومی رهبری کند.
سه) «آنها تأثیر از حکمت سخنانش و زیبایی اعمالش نگرفتند، بلکه معجزهای که در خوراک او یافتند، نیاز آنها را بر طرف کرد، پس هیجانزده بودند اما هیجان آنها ناپاک بود، و به هیچوجه خوشایند عیسی نبود.» (مَکْلارِن)
ج. [کار کنید]…امّا نه برای خوراک فانی، بلکه برای خوراکی که تا حیات جاویدان باقی است: کسانی که این سؤال را از عیسی پرسیدند، برای یافتن و پیروی از او سختی فراوانی تحمل کردند، اما تلاش آنها برای خوراک فانی بود، برای آنچه شکم را پر میکند، برای سلطنت و قلمروی زمینی. عیسی میخواست که آنها برای خوراكی زحمت بکشند که تا حیات جاودان باقی بماند.
یک) عیسی بین امور روحانی و مادی تضادی ایجاد کرد. به طور کلی افراد بیشتر به امور مادی وابسته هستند تا امور روحانی. نشانهای که میگوید پول مجانی و غذای مجانی جماعت بزرگتری را جذب خود میکند تا آنچه که میگوید اقنای روحانی و حیات جاویدان.
دو) «او به ریشه ذهن شهوتپرست مادیگرای جلیل تیشه کوبید.» (تاسکر)
د. که پسر انسان به شما خواهد داد: آنها بهدرستی از معجزه نان که توسط عیسی انجام شد، تحت تأثیر قرار گرفتند. اما او میخواست که آنها بیشتر تحت تأثیر غذای روحانی که توسط معجزه به وجود آورد، قرار بگیرند.
یک) پسر انسان: «او از به کار بردن واژهٔ ‘مسیح‘ یا هر اصطلاح دیگری که باعث تحریک عقاید مبارزهطلبی شنوندگان بشود، پرهیز کرد. نام ‘پسر انسان‘ به اندازهٔ کافی برای هدف او مناسب بود. این کلمه در واژگان مذهبی یا سیاسی آن روزگار مرسوم نبود و از این رو میتوانست هر معنایی که او میخواست داشته باشد.» (بروس)
ه. زیرا بر اوست که خدای پدر مُهر تأیید زده است: مهر تأیید نشانهٔ مالکیت و ضمانت محتوای آن چیز بود. آنها باید به عیسی اعتماد کنند، زیرا خدای پدر او را «ضمانت» کرده بود.
یک) اگر زمان فعل ‘مُهر زده‘ است که آئوریست یا ماضی نامعین است (یونانی: esphragisen) نشان میدهد که مُهر شدن را با نوع خاصی از اتفاقات همراه میکنیم، پس احتمالاً باید به تعمید خداوندمان فکر کنیم (مقایسه شود با یوحنا ۳۲:۱-۳۴).»
دو) «با شهادتی بیشبه مُهر شد، همانند تعمیدش و پس از آن بهواسطهٔ معجزاتش.» (آلفورد)
سه) «شخصی میخواهد افکار خود را با دیگری که راه دور است، در میان بگذارد، پس باید برای او نامهای بنویسد، بعد نامه را با مُهرِ خود مُهر کند و آن را برای کسی بفرستد که نامه برای او نوشته شده، مسیح نیز که در آغوش پدر است، آمد تا در ذات بینقص قدوسیت خود و حقیقت بیعیب تعلیم و گواه معجزاتش، ارادهٔ الهی را برای انسان تفسیر کند، و شبیه او و عنوان نامه و مُهرِ خدا باشد.» (کلارک)
۳. آیات (۲۸-۲۹) عیسی به سؤال دومشان پاسخ داد: وظیفهٔ ما چیست؟ چطور میتوانیم كارهایی را كه خدا از ما میخواهد انجام دهیم؟
آنگاه از او پرسیدند: «چه کنیم تا کارهای پسندیدۀ خدا را انجام داده باشیم؟» عیسی در پاسخ گفت: «کار پسندیدۀ خدا آن است که به فرستادۀ او ایمان آورید.»
الف. چه کنیم تا کارهای پسندیدۀ خدا را انجام داده باشیم؟ عیسی به آنها گفت: «کار کنید، امّا نه برای خوراک فانی، بلکه برای خوراکی که تا حیات جاویدان باقی است.» (یوحنا ۲۷:۶) آنها در پاسخ به عیسی از همان کلمه استفاده کردند و پرسیدند «چه کنیم؟»
یک) به نظر میرسید که مفهوم سؤال آنها این است: «فقط به ما بگو چه باید بکنیم تا بتوانیم آنچه را که میخواهیم از تو بگیریم. ما نانی که با معجزه فراهم آوردی را میخواهیم و میخواهیم پادشاه معجزهٔ ما باشی؛ بگو که چه باید بکنیم تا به این خواستهٔ خود برسیم.»
دو) به نظر میرسید کسانی که از عیسی سؤال کردند، مطمئن بودند که اگر فقط عیسی به آنها بگوید که چه کاری انجام دهند آنها میتوانند با آن کارها خدا را خشنود کنند. برای این افراد، همچون مردم امروزی، خشنود ساختن خدا در فرمولی صحیح جای گرفته است که باید کارهایی را برای خشنود ساختن خدا انجام دهند.
ب. کار پسندیدۀ خدا آن است که به فرستادۀ او ایمان آورید: عیسی در ابتدا به آنها (و ما) دستور داد كه کاری نکنند، بلکه اعتماد کنند. اگر میخواهیم کار خدا را انجام دهیم، همه چیز با توکل به عیسی آغاز میشود.
یک) والدین از فرزند خود فقط اطاعت نمیخواهند؛ بلکه رابطهای بر پایهٔ اعتماد و محبت برای والدین از اهمیت بیشتری برخوردار است. این امید هست که با اطاعت از آن رابطهٔ مملو از اعتماد و محبت، اطاعت ایجاد شود. خدا همین الگو را در رابطه ما با خود میخواهد.
دو) اولین کار این است که به کسیکه فرستاده است ایمان بیاوریم، اما خدا نگران اطاعت ما نیز هست. از این جهت ایمان ما به او جایگزین کارهایمان نمیشود. ایمان ما پایه و اساس کارهایی است که واقعاً باعث خشنودی خدا میشوند.
سه) مکلارن درباره تفاوت آنچه در ذهن وجود دارد و کار میگوید: «آنها به انواع زیادی از اعمال و آداب فکر کردند. اما او همه چیز را در یک امر خلاصه کرد.»
چهار) «کاهن میگوید: ‘آیین و آداب. ‘متفکر میگوید: ‘فرهنگ، آموزش. ‘اخلاقگرا میگوید: ‘این کار و آن کار را بکن‘ و مجموعهای از اعمال مختلف را برشمرید. عیسی میگوید: ‘یک چیز لازم است… و آن کار خداست. ‘» (مَکْلارن)
پنج) «این مهمترین سخن خداوند ما است که حجم اصلی تعالیم آتی پولسِ قدیس را تشکیل میداد و به کمال در مکتوبات او گسترش یافت.» (آلْفورد)
۴. آیات (۳۰-۳۳) عیسی به سؤال سوم پاسخ میدهد: چه آیتی به ما مینمایانی تا با دیدن آن به تو ایمان آوریم؟ چه میکنی؟
گفتند: «چه آیتی به ما مینمایانی تا با دیدن آن به تو ایمان آوریم؟ چه میکنی؟ پدران ما در بیابان مَنّا خوردند، چنانکه نوشته شده است: ”او از آسمان به آنها نان داد تا بخورند.“ » عیسی پاسخ داد: «آمین، آمین، به شما میگویم، موسی نبود که آن نان را از آسمان به شما داد، بلکه پدر من است که نان حقیقی را از آسمان به شما میدهد. زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده، به جهان حیات میبخشد.»
الف. چه آیتی به ما مینمایانی: جماعتی که کلام عیسی را در کنیسه کفرناحوم در زمان غذا دادن به ۵۰۰۰ نفر شنیدند، به دنبال او رفتند. با این حال بین آنها رهبران یهودی از اورشلیم نیز حضور داشتند (متی ۱:۱۵، یوحنا ۴۱:۶). آنها دربارهٔ غذای معجزهآسا شنیده بودند، اما میخواستند آن را دوباره ببینند. همچنین کسانی که از آن خورده بودند، میخواستند دوباره از آن بخورند!
یک) «آنها مجدداً تحت تأثیر کاتبانی که از اورشلیم برای مقابله با او به کفرناحوم آمده بودند، قرار گرفتند (متی ۱:۱۵: مرقس ۱:۷).
ب. پدران ما در بیابان مَنّا خوردند: پرسشکنندگان از عیسی امیدوار بودند تا او را مجبور کنند که نان روزانه آنها را تأمین کند، درست همانطور که اسرائیل نان روزانهٔ خود را هنگام خروج از خدا دریافت کرد. آنها حتی میدانستند که جهت تلاش در این مسیر چگونه از کتبمقدس نقل قول کنند («آنان را به نان آسمانی سیر گردانید.» مزمور ۴۰:۱۰۵).
ج. پدر من است که نان حقیقی را از آسمان به شما میدهد: میتوانیم پاسخ عیسی را به این شکل بازگو کنیم: «چه کار دیگری انجام خواهم داد؟ این کار را انجام میدهم: دادن کلام خدا و حیات جاویدان واقعی در و بهواسطهٔ من. این است نان روحانی که باید از آن تغذیه کنید تا حیات یابید.»
یک) «خداوند ما در اینجا انکار نمیکند، بلکه خصوصیت معجزهآسای مَنّا را تأیید میکند.» (آلفُرد)
د. زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده: عیسی سعی کرد ذهن آنها را از مسائل زمینی دور کرده و معطوف به درک حقایق آسمانی کند؛ به این درک که او برای زندگی روحانی لازم است همانطور که نان برای بقای جسم لازم است.
یک) «نان خدا کسی بود که از آسمان نازل شد و به انسانها نه فقط از گرسنگی جسمی بلکه نسبت به کل زندگی سیری بخشید. عیسی ادعا میکرد که تنها راه رضایت واقعی در اوست.» (بارکلی)
۵. آیات (۳۴-۴۰) عیسی به سؤال چهارم آنها پاسخ داد:
پس گفتند: «این نان را همواره به ما بده.» عیسی به آنها گفت: «نان حیات من هستم. هر که نزد من آید، هرگز گرسنه نشود، و هر که به من ایمان آوَرَد هرگز تشنه نگردد. ولی چنانکه به شما گفتم، هرچند مرا دیدهاید، امّا ایمان نمیآورید. هرآنچه پدر به من بخشد، نزد من آید؛ و آن که نزد من آید، او را هرگز از خود نخواهم راند. زیرا از آسمان فرود نیامدهام تا به خواست خود عمل کنم، بلکه آمدهام تا ارادۀ فرستندۀ خویش را به انجام رسانم. و ارادۀ فرستندۀ من این است که از آن کسان که او به من بخشیده، هیچیک را از دست ندهم، بلکه آنان را در روز بازپسین برخیزانم. زیرا ارادۀ پدر من این است که هر که به پسر بنگرد و به او ایمان آوَرَد، از حیات جاویدان برخوردار شود، و من در روز بازپسین او را بر خواهم خیزانید.»
الف. این نان را همواره به ما بده: برای ما سؤال پیش میآید که آیا آنهایی که از دریای جلیل برای یافتن و ملاقات نمودن عیسی عبور کردند، هنگام مکالمه با عیسی گرسنه بودند. آنها نانی حقیقی را میخواستند که عیسی تهیه دیده بود و همواره طالب آن بودند.
یک) وقتی گرسنه هستیم، احساس میکنیم که گویی غذا پاسخ همهٔ مشکلات ماست. این در مورد مشکلات عملی دیگر نیز صادق است. همانطور که عیسی سعی کرد درک آنها را بالاتر از نیازهای مادی و جسمانی آنها ببرد، ما نیز باید ذهن خود را به سطحی والاتر ارتقاء دهیم.
دو) «آنچه آنها میخواستند، او به آنها نمیداد. آنچه او پیشکش نمود، آنها نمیپذیرفتند.» (بروس)
سه) [خداوندا] این نان را همواره به ما بده: «كلمه kurie در اين آيه به جاي خداوند باید آقا ترجمه شود، چون كه از آيه ۳۶ مشخص است اين اهالی جلیل به عيسي ایمان نداشتند.» (تَسْکِر)
ب. نان حیات من هستم: عیسی با این پاسخ امید داشت که چشمانشان را از نان فیزیکی و پادشاهیهای زمینی بر دارد و بر حقایق روحانی متمرکز سازد. آنها باید به جای نان، به عیسی اعتماد میکردند.
یک) «این اولین بار است که در این انجیل از واژه ‘من…هستم‘ استفاده شده است (عیسی از ego eimi با مَسند استفاده کرد).» (بروس)
ج. هر که نزد من آید، هرگز گرسنه نشود: عیسی توضیح داد که هرکسی نزد او بیاید، یعنی او را بپذیرد و به او ایمان بیاورد، گرسنگی معنوی او با عیسی برطرف خواهد شد.
یک) «آمدن در واقع به معنی به جای آوردن عمل از روی میل، با دعا، رضایت، خشنودی، اعتماد و توکل است.» (اسپرجن)
دو) «این آیه را نباید جملهای معنایی در نظر بگیریم. این جمله نوعی اعتراض در خود دارد. چون عیسی نان حیات است پس انسان دعوت گشته که نزد او آید و به او ایمان آورد.» (موریس)
سه) «ایمان به مسیح بهسادگی و بهدرستی آمدن نزد او توصیف شده است. نیازی به اقدامی عجیب نیست. آمدن نزد مسیح بسیار ساده است. نیازی به تمرین و یا توانایی عمیق ذهنی نیست. فقط آمدن نزد مسیح است. کودک پیش مادرش میآید و نابینایی به خانهٔ خود، حتی حیوان هم نزد صاحبش میآید. آمدن عملی بسیار ساده است. به نظر میرسد فقط دو وجه دارد، دور شدن از چیزی و آمدن نزد چیزی دیگر است.» (اسپرجن)
د. هرآنچه پدر به من بخشد، نزد من آید؛ و آن که نزد من آید، او را هرگز از خود نخواهم راند: عیسی مشخص کرد که آمدن نزد عیسی با اقدام پدر شروع میشود و او همهٔ کسانی که نزد او میآیند را خواهد پذیرفت.
یک) هرآنچه پدر به من بخشد: کلمهٔ «هرآنچه» کلمهای خنثی است و بدین خاطر تعمیمی در خود دارد، اما قطعاً شامل اشخاص میشود.» (موریس)
دو) او را هرگز از خود نخواهم راند: «خداوند متبارک ما به حال شخصی اشاره میکند که در ناراحتی و فقر شدید است، آنکه به خانهٔ توانمندی میآید تا تسلی یابد: آن شخص پیدایش میشود؛ و صاحبخانه، با آن شخص به هیچوجه با خشونت برخورد نمیکند، بلکه او را میپذیرد و با مهربانی قبول میکند، و آنچه میخواهد را تأمین میکند. عیسی نیز چنین میکند.» (کلارک)
سه) «نخواهم راند، نخواهم راند. سخنی پر قوت است و باید جهت تسلی آن را مد نظر داشت. چه کسی با این تشویق عالی نزد مسیح نمیآید؟» (ترپ)
ه. نیامدهام تا به خواست خود عمل کنم، بلکه آمدهام تا ارادۀ فرستندۀ خویش را به انجام رسانم: هنگامیکه عیسی آنها را دعوت کرد که نزد او بیایند به آنها یادآوری کرد که آمدن نزد او بیخطر است. او علاقهای به برنامههای خود نداشت، بلکه به دنبال انجام ارادهٔ پدرش بود.
و. از آن کسان که او به من بخشیده، هیچیک را از دست ندهم: این هم دلیل قانعکنندهٔ دیگری برای آمدن نزد پسر بود. او همهٔ کسانی که پدر به او داده را در امنیت نگه میدارد.
چ- هر که به پسر بنگرد و به او ایمان آوَرَد، از حیات جاویدان برخوردار شود، و من در روز بازپسین او را بر خواهم خیزانید: این سرنوشت بینظیر همهٔ کسانی است پدر آنها را سپرده و نزد عیسی آمدهاند.
یک) در همهٔ این موارد عیسی هم جامعهٔ وسیع مؤمنان را در ذهن داشت (از آن کسان که او به من بخشیده… آنان را در روز بازپسین برخیزانم) و هم خود فرد ایماندار را (آن که نزد من آید… برخیزانم).
دو) هر که به پسر بنگرد: «در نگریستن به پسر قطعاً به مار برنجین اشاره شده است که توسط موسی در بیابان بر آن میله افراشته شد (همچون صلیب بود، همانطور که سنت خاخامی میگوید)، هر کس که به آن نگریست، شفا یافت.» (ترِنْچ)
۶. آیات (۴۱-۴۶) عیسی توضیح میدهد که چرا آنها او را رد میکنند.
آنگاه یهودیان دربارۀ او همهمه آغاز کردند، چرا که گفته بود: «مَنَم آن نان که از آسمان نازل شده است.» میگفتند: «مگر این مرد، عیسی پسر یوسف نیست که ما پدر و مادرش را میشناسیم؟ پس چگونه میگوید، ”از آسمان نازل شدهام“؟» عیسی در پاسخ گفت: «با یکدیگر همهمه مکنید. هیچکس نمیتواند نزد من آید مگر آنکه پدری که مرا فرستاد او را جذب کند، و من در روز بازپسین او را بر خواهم خیزانید. در کتب پیامبران آمده است که ”همه از خدا تعلیم خواهند یافت.“ پس هر که از خدا بشنود و از او تعلیم یابد، نزد من میآید. نه اینکه کسی پدر را دیده باشد، مگر آن کس که از خداست؛ او پدر را دیده است.
الف. مگر این مرد، عیسی پسر یوسف نیست که ما پدر و مادرش را میشناسیم؟ مردم در مورد عیسی شکایت کردند، فکر کردند آنچه او دربارهٔ خودش گفت بیش از حد است و تمجیدگرایانه (پس چگونه میگوید، ”از آسمان نازل شدهام“؟)
یک) «عیسی شش بار در این مضمون جاری میگوید که ’از آسمان نازل شده است’ (۳۳:۶، ۳۸، ۴۱، ۵۰، ۵۱، ۵۸). ادعای او بر داشتن اصالتی آسمانی غیرقابل انکار است.» (تِنِی)
دو) «این یکی از مشکلات واقعی روزگار عیسی بود. مسیح قرار بود ناگهان ‘در ابرها‘ پدیدار شود؛ اما عیسی بی سر و صدا در میان آنها بزرگ شده بود.» (دادْز)
سه) یهودیان دربارۀ او همهمه آغاز کردند: «‘ یهودیان‘ نه طبق انتظارمان ’جلیلیان ’ شاید بدان خاطر که یوحنا این جماعت بیایمان را بهطور خاص یهودیان بیایمان معرفی میکند.» (دادْز)
ب. با یکدیگر همهمه مکنید: همانطور که عیسی با مردم در کنیسه صحبت میکرد، آنها زیر لب غر میزدند و نظر میدادند.
یک) «’همهمهکردن’ نشان از نارضایتی است. این صدای مغشوش وقتی جماعت عصبانی و ناراضی هستند شنیده میشود.» (موریس)
ج. هیچکس نمیتواند نزد من آید مگر آنکه پدری که مرا فرستاد او را جذب کند: یهودیان تصور میکردند که آنها به صِرفِ تولد جسمانی و طبیعی خود، برگزیده هستند. عیسی مشخص کرد که خدا باید آنها را قبل از اینکه بتوانند به حضور خدا بیاورد. همهٔ کسانی که به ارادهٔ پدر پاسخ میدهند، به پسر نیز پاسخ خواهند داد.
یک) «مگر اینکه خدا بخواهد تا کسی به حضور او آورده شود، هیچکس نمیتواند نزد مسیح آید؛ چون کسی قادر به حس کردن نیاز به منجی نیست، بدون اینکه جذب شود.» (کلارک)
دو) اغلب دوست داریم احساس کنیم که در رابطه با خدا «رهبری» با ماست. اما در حقیقت او ما را فرا میخواند و ما میآییم. درک اینکه خدا جهت نجات دادن ما پیشقدم شده، ما را در بشارت بیش از پیش مطمئن میسازد، چون میدانیم خدا مردم را جذب میکند، و میتوانیم انتظار داشته باشیم آنکه پدر جذب کند، نزد او خواهد آمد.
سه) «کلمهای که یوحنا برای جذب کردن استفاده میکند، helkuein است. این کلمه در ترجمهٔ یونانی از زبان عبری نیز استفاده شد، هنگامی که ارمیا سخن خدا را همانطور که در نسخهٔ کینگ جیمز آمده اینچنین میشنود: ‘با مهر و محبت عميقی شما را به سوی خود كشيدهام.‘ (ارمیا ۳:۳۱)» (بارکلی)
چهار) «این جذب فیضی مقاومتناپذیر نیست، حتی خود آگوستین هم معترف است، کسی که عمیقاً معتقد به تعلیم فیض بود. ‘معترضی میگوید، اگر کسی جذب گردد، پس بدان معناست که خلاف میل خود آمده است. (پاسخ ما این است) اگر خلاف میل خود آید، پس ایمان نمیآورد: اگر ایمان نیاورد، پس بدان معناست که نیامده. چرا که ما با پای خود به سوی مسیح نمیدویم، بلکه به ایمان؛ نه به حرکت جسم، بلکه به ارادهٔ دل… نپندار که بر خلاف خواست خود کشیده شدی؛ ذهن میتواند به محبت جذب گردد. ‘»
پنج) «باید اینجا جذب کردن یا به طمع انداختن، درک گردد، نه کشیدن. خاخام یهودی میگوید: ‘آنکه مایل است به قدوسیت و خدای متبارک بچسبد، خدا او را حفظ میکند و دست رد بر سینهٔ او نمیزند.‘ (Synops.Sohar صفحهٔ ۸۷). بهترین نویسندگان یونان از فعل به معنای اغوا کردن یا وسوسه کردن استفاده میکنند.» (کلارک)
شش) «کریاسوستوم میگوید: ‘این توضیحات سهم ما را در آینده از میان بر نمیدارند بلکه میگویند که در آینده به کمک نیاز داریم. ‘» (آلفورد)
هفت) جذب «دارای همان معنای کشیدن است. از این کلمه برای سخن گفتن در مورد کشیدن کشتی، کشیدن ارابه، یا کشیدن طناب برای بادبانها استفاده میشد. اما در یوحنا ۳۲:۱۲ جهت اشاره به جذابیت اخلاقی نیرومند به کار رفته است.»
د. من در روز بازپسین او را بر خواهم خیزانید: همهٔ کسانی که توسط پدر جذب شده و نزد عیسی میآیند، حیات جاویدان خواهند داشت و در روز بازپسین زنده خواهند شد.
ه. همه از خدا تعلیم خواهند یافت: عیسی از اشعیا ۱۳:۵۴ نقل قول کرد، که ممکن بود بخشی از قرائت کنیسه برای شبّات باشد. موضوع این است که همهٔ کسانی که به خدا تعلق دارند، توسط او تعلیم خواهند یافت، و جذب او میشوند (همه پس هر که از خدا بشنود و از او تعلیم یابد، نزد من میآید).
یک) «خدا خودش قوم خود را تعلیم خواهد داد، یعنی از درون دل آنها تعلیم خواهد داد. فقط کساني که به اين شيوه تعليم داده میشوند نزد عيسی خواهند آمد.» (موریس)
دو) «این مثل این است که بگویید: ‘پدر هرگز به شما تعلیم نداده است. شما هیچ چیز از او یاد نگرفتهاید، یا نزد من میآیید؛ ولی از آنجا که مرا طرد میکند، بیگانگی خود را با فیض خدا ثابت میکنید.‘» (اسپرجن)
و. هر که از خدا بشنود و از او تعلیم یابد، نزد من میآید: کسانی که خدای پدر به آنها وحی کرده بود، نزد پسر و نمایندهٔ عالی او خواهند آمد. شنیدن و آموختن از پسر، شنیدن و آموختن از پدر است.
یک) «اما اینکه آیا هرکسی که خدا تعلیم میدهد نزد او میآید، در اینجا بیان نشده است. kai maqwn عنصری مشکوک را معرفی میکند.» (دادْز)
دو) «همانطور که برخی معتقدند، اشعیا ۵۴ در این دوره از سال در درسهای آن کنیسهها گنجانده شده بود، پس ممکن است کلمات نقل شده توسط عیسی به ذهن بسیاری از شنوندگان آشنا بوده باشد.» (بروس)
ز. او پدر را دیده است: عیسی در اینجا دوباره بر رابطهٔ منحصر به فرد خود با خدای پدر پافشاری میکند. او ادعا کرد که رابطه و ارتباطی با خدای پدر دارد که شخص دیگری این رابطه را ندارد.
یک) «بیایمانی آنها این حقیقت را تغییر نمیدهد، و اطمینان او را به آن تضعیف نمینماید.» (دادْز)
دو) «او به الهیدانان در مورد تثلیث تعلیم میدهد که چگونه یگانگی خدا کلام مکاشفه در مورد آن خدا نیست. همانطور که فکر میکردند تنها یک نفر در تثلیث حضور دارد، تجسم و و کل نمایهٔ بازخریده شدن بشر را نمیتوان به طور کامل درک کرد.» (ترنْچ)
۷. آیات (۴۷-۵۱) نان حقیقی از آسمان.
«آمین، آمین، به شما میگویم، هر که ایمان دارد، از حیات جاویدان برخوردار است. من نان حیاتم. پدران شما، مَنّا را در بیابان خوردند، و با این حال مردند. امّا نانی که از آسمان نازل میشود چنان است که هر که از آن بخورَد، نخواهد مرد. مَنَم آن نان زنده که از آسمان نازل شد. هر کس از این نان بخورَد، تا ابد زنده خواهد ماند. نانی که من برای حیات جهان میبخشم، بدن من است.»
الف. هر که ایمان دارد، از حیات جاویدان برخوردار است: ما این جملهٔ بینظیر را با در نظر داشتن دو دیدگاه میخوانیم. اول اینکه معنای «ایمان» از نظر عیسی چیست؛ که به معنای اعتماد به او، تکیه بر او و وفاداربودن به اوست. این محبتی قابل اعتماد است. دوم، به ماهیت شگفتانگیز این ادعا فکر میکنیم. هیچ پیامبر یا انسان مقدس دیگری در كتابمقدس هرگز چنین چیزی نگفته است. «به من ایمان داشته باش و حیات جاویدان را بیاب.»
ب. من نان حیاتم: عیسی استفاده از این استعاره را تکرار کرد و ادامه داد. همانطور که نان برای زندگی مادی لازم است، عیسی نیز برای زندگی روحانی و ابدی لازم است.
یک) «هر کس از چیزی تغذیه میشود. برخی روزنامهٔ روز تعطیلشان را میخوانند؛ او چگونه از آن تغذیه میشود! دیگری سرگرمیهای سبکسرانه پیش میگیرد و از آنها تغذیه میشود. و کسی دیگر از کار خود و از نگرانیهای فراوانش تغذیه میشود! ولی همه غذایی بیکیفیت است؛ خاکستر و پوسته. اگر زندگی حقیقی روحانی داشتید، الزام عمیق تغذیه شدن از مسیح را درک میکردید.» (اسپرجن)
ج. پدران شما، مَنّا را در بیابان خوردند، و با این حال مردند: نان معنوی که عیسی پیشنهاد داد حتی عظیمتر از خوراک آسمانی است که بنیاسرائیل در بیابان خوردند. آنچه آنها خوردند فقط زندگی موقتی به آنها بخشید. آنچه مسیح پیشنهاد میدهد؛ زندگی جاویدان به ارمغان میآورد.
د. مَنَم آن نان زنده که از آسمان نازل شد. هر کس از این نان بخورَد، تا ابد زنده خواهد ماند: عیسی با استفاده از آرایهٔ ادبی سخن گفت. استعاره از خوردن و آشامیدن در روزگار عیسی مرسوم بود، و به عمق باطن یک نفر اشاره داشت.
یک) «وقتی کسی یک بار آن را بخورد، نخواهد مرد (‘خوردن‘ ماضی نامعین است، مربوط به عمل پذیرش عیسی یک بار برای همیشه است).» (موریس)
دو) بسیاری از مسیحیان در طول تاریخ این آیات را ارجاعی به مشارکت (عشا) دانستهاند، سفرهٔ خداوند که عیسی شب قبل از مصلوب شدن آن را برپا نمود (۱۴:۲۲-۲۳)، بین مسیحیان شادی بر پا کرد (۴۲:۲) و در مورد آنها در رسالات پولس تعلیم داده شد (اول قرنتیان ۲۳:۱۱-۲۶). بسیاری فکر کردهاند که دریافت نان و جام از سفرهٔ خداوند برای نجات، حیاتی است و هر که چنین میکند، میتواند نجات را تضمینی بداند.
سه) برخی از مفسرین دیگر، نظری دیگر ارائه کردهاند، آنچه اینجا عیسی از آن سخن گفت، عشای ربانی یا سفرهٔ خداوند نبود -با این حال این مفهوم به همان مشارکت ربط دارد. «خداوند ما در این مباحثه حقیقتاً مستقیماً در مورد شام خداوند سخن نمیگوید، ولی حقیقتی را بازگو میکند که خداوند در بر دارد.» (بروس»
چهار) «بسیاری از مفسران به گونهای سخن میگویند که گویی ‘بدن‘ به خودی خود ارجاعی به مشارکت مقدس است. البته چنین چیزی نیست. در روایت این مجموعه یافت نمیشود، و نه در اول قرنتیان باب ۱۰ و نه در اول قرنتیان باب ۱۱ که در مورد آیین مقدس سخن گفتهاند. در بین آبای کلیسا نیز به چنین معنایی معروف نبود.» (موریس)
پنج) «آبای کلیسا این بخش از موعظهٔ منجی ما را آیین مقدس شام خداوند تفسیر کردهاند؛ از این رو به اشتباه افتادهاند که تنها شرکتکنندگان در عشا قادر به نجات هستند؛ جاییکه به نوزادان عشا میدهند و عشا را به دهن مردگان میگذارند.» (ترپ)
شش) «او میگوید: ‘شما نباید من را موضوع مباحثات الهیاتی بدانید؛ باید من را در خود بپذیرید، و بر من وارد شوید و بعد حیات حقیقی را خواهید یافت. ‘» (بارکلی)
هفت) «آگوستین قدیس گفت: «Crede et manducasti به معنی ‘ایمان بیاور است‘ یا بیشتر به معنی اعتماد کن و ‘تو غذا خوردهای‘ است.»
ه. نانی که من برای حیات جهان میبخشم، بدن من است: عیسی صریحاً منظورش از نان را اینجا توضیح داد. آن نان بدن او بود که برای حیات جهان داده شده است. این موضوع به زودی روی صلیب تحقق یافت، وقتی که او زندگی خود را بهعنوان قربانی به درگاه خدای پدر و بهعنوان جایگزین خطای گناهکاران تقدیم کرد.
یک) موریس در مورد استفاده از واژهٔ بدن میگوید: «کلمهای پرقوت است و جلب توجه میکند. تقریباً نیرومند است که توجه را جلب حقایق تاریخی کند که مسیح خود را در راه بشر تقدیم کرد.»
دو) «تقدیم نمودن بدن به ندرت معنایی غیر از مرگ دارد، چیدمان کلمات به مرگ اشاره دارد که داوطلبانه (خواهم داد) و نیابتی (‘برای حیات جهان است‘).» (بروس)
سه) «این کلمات تلمیحی رازآلود از کفارهٔ مرگ است که مسیح از سر میگذراند، به همراه چالشی برای ورود به نزدیکترین و صمیمانهترین رابطه با او.» (موریس)
چهار) «حالا برادران و خواهران، غذای ایمانتان باید در مرگ خداوند عیسی مسیح یافت شود؛ و چه غذای پر برکتی است!» (اسپرجن)
پنج) «خداوند بهوضوع اعلام میکند که باید مرگ او قربانی نیابتی و کفارهای برای گناه جهان به حساب آید و حیات هیچ بشری نمیتواند حفظ شود مگر اینکه نانی دریافت شود (تغذیهٔ مناسب)، پس هیچ جانی نمیتواند نجات یابد مگر اینکه با امتیاز مرگ.» (کلارک)
شش) عیسی توضیح داد که پذیرفتن او بهعنوان نان، به معنای پذیرفتن او بهعنوان معلم اخلاقی، نمونه یا نبی نیست. پذیرفتن او بهعنوان شهیدی شرافتمند یا مردی بزرگ نبود. پذیرفتن او با توجه به کاری بود که بر صلیب انجام داد، عمل محبت او برای بشریتِ گمگشته.
۸. آیات (۵۲-۵۹) پذیرش تمام و کمال عیسی
پس جدالی سخت در میان یهودیان درگرفت که «این مرد چگونه میتواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» عیسی به ایشان گفت: «آمین، آمین، به شما میگویم، که تا بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید، در خود حیات ندارید. هر که بدن مرا بخورَد و خون مرا بنوشد، حیات جاویدان دارد، و من در روز بازپسین او را بر خواهم خیزانید. زیرا بدن من خوردنی حقیقی و خون من آشامیدنی حقیقی است. کسی که بدن مرا میخورَد و خون مرا مینوشد، در من ساکن میشود و من در او. همانگونه که پدرِ زنده مرا فرستاد و من به پدرْ زندهام، آن که مرا میخورد نیز به من زنده خواهد بود. این است نانی که از آسمان نازل شد؛ نه مانند آنچه پدران شما خوردند، و با این حال مردند؛ بلکه هر کس از این نان بخورد، تا ابد زنده خواهد ماند.» عیسی این سخنان را زمانی گفت که در کنیسهای در کَفَرناحوم تعلیم میداد.
الف. این مرد چگونه میتواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟ این احتمال هست که رهبران یهودی عمداً در این قسمت از سخن عیسی سوءِبرداشت کردند. او توضیح داد که نان بدن اوست که بهعنوان قربانی برای حیات جهان بخشیده میشود (یوحنا ۵۱:۶). آنها به عمد سخن او را منحرف ساختند تا به نوعی آدمخواری غریب اشاره کنند.
یک) این نتیجهٔ مشاجره آنها بود (جدالی سخت در میان یهودیان درگرفت). «آنها در قضاوت دربارهٔ او اختلاف نظر داشتند. برخی با عجله او را مجنون دانستند؛ دیگران میگفتند که در کلام او حقیقتی نهفته است.» (دادْز)
دو) «اگرچه منجی ما وا داشته شد که چنین اظهار نظری کند، چرا که یهودیان غافل از ماجرا، هنگامی که او در مورد خوردن تن خود و نوشیدن خون سخن میگفت، حقیقتاً فکر کردند که قرار است آدمخوار شوند و او را ببلعند. همچنین میتوانید بر چنین نظری مسخرهای پوزخند بزنید؛ با این حال میدانید که این موضوع همچنان در کلیسای روم معمول بود. کشیشان رومی با خوشنیتی به ما اطمینان میدهند که آنهایی که نان و شراب را میخورند یا آنچه که او به ان نان و شراب میگوید را میخورند، حقیقتاً در عملی آدمخوارانه شرکت کردهاند و بدن مسیح را میخورند و خون او را مینوشند.» (اسپرجن)
ب. تا بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید، در خود حیات ندارید: عیسی در پاسخ به برداشت غلط عمدی آنها جسورانهتر سخن گفت و بر سخنان گفته شده در یوحنا ۵۱:۶ تأکید کرد -«بدن» او زندگیاش بود که تقدیم میکرد.
یک) نان حیات یک استعاره است. نان از آسمان نیز یک استعاره است. نان خدا نیز یک استعاره است. تعجبی ندارد که عیسی استعارهٔ نان را به قربانی که قرار بود بهزودی بر صلیب بگذرانند تعمیم داد.
دو) «او به آنها توضیحات بیشتری داد که شریعتدانان که نظریهٔ قربانی را از بَر بودند، از درک آن باز نمانند. ‘خوردن تن و نوشیدن خون‘ تلمیحی مشخص به نظریهٔ قربانی گذراندن بود.»
سه) عیسی مصلوب و برخاسته از میان مردگان باید پذیرفته و باطنی گردد -بهطور استعاری خورده شود-در غیر اینصورت حیات روحانی در کار نخواهد بود یا حیات جاویدانی در کار نیست.
چهار) «خوردن بدن و نوشیدن خون مسیح به آن عمل اصلی نجات دادن اشاره دارد که به شکلی دیگر در یوحنا ۱۶:۳ توضیح داده شد. مرگ مسیح راه را برای زندگی باز میکند. انسانها بهواسطهٔ ایمان وارد آن راه میشوند… خوردن بدن و نوشیدن خون بیانگر روشی مؤثر برای گفتن این سخن است.» (موریس)
پنج) «خداوندمان همچنان پیش رفت و با زبان عرفانی از ضرورت نوشیدن خون خود سخن گفت. این آرایهٔ ادبی نشان از طریقی به سوی حیات بهواسطهٔ مرگ و قربانی است.» (مورگان)
شش) «در آیهٔ ۵۴ آن کسی که بدن پسر انسان را میخورد و خون او را مینوشد، در روز بازپسین توسط او بلند میشود. در آیهٔ ۴۰ همان وعده برای ‘هر که به پسر بنگرد و به او ایمان آوَرَد‘ نیز داده شده است.»
ج. بدن من خوردنی حقیقی و خون من آشامیدنی حقیقی است: حیات عیسی که فدیه شد خوردنی و آشامیدنی برای گرسنگان و تشنگان در جان است. هنگامی که مسیح را میپذیریم او را در باطن خود جای میدهیم و میدانیم که او برای ما مصلوب شد، و به این شکل حقیقتاً در عیسی ساکن میشویم و او در ما (او در من ساکن میشود و من در او).
یک) این اظهار نظر تند بسیاری را ناراحت کرد که در حقیقت همین هدف عیسی بود. در پاسخ به کسانی که گفتار و معنای سخنان او را منحرف ساختند، او استعارهها را قویتر ساخت نه ضعیفتر. او حاضر نشد از حقیقت عقبنشینی کند: «من نان زندگی هستم» و خمیر آن نان، قربانی شدن او بر روی صلیب یعنی دادن بدن و خون او بود. آنچه او بر صلیب داد، ما باید دریافت کنیم.
دو) «تن و خون حقیقی، حیات انسانی مسیح، برای انسانها داده شد؛ و انسانها تن او را خوردند و خونش را نوشیدند، وقتی که قربانی او را به نفع خود به کار بردند، هنگامی که همهٔ حُسنی که در او بود را در خود تلفیق کردند.»
سه) او در من ساکن میشود و من در او: «او در آنها زیست میکند و ما در او؛ چون شریکان در ذات الهی هستند: دوم پطرس ۴:۱.» (کلارک)
د. آن که مرا میخورد نیز به من زنده خواهد بود: کسانی که نزد عیسی میآیند، به او ایمان دارند، از او تغذیه کرده و حیات را خواهند یافت. آنها زنده خواهند بود، اما نه به این دلیل که جواب را یافتهاند، بلکه بدان دلیل که عیسی آنچه که در صلیب به دست آورده را مجانی داده است –به من.
یک) آن که مرا میخورد: «این یعنی شراکت شخص من، شایستگیام، اشتیاقم، امتیازاتم؛ او که من را در همهٔ منصبها و آثارم میپذیرد.» (ترپ)
دو) «در خوردن و آشامیدن، انسان تولیدکننده نیست، بلکه مصرفکننده است. او انجامدهنده یا بخشنده نیست؛ او تنها آن را میپذیرد. اگر ملکه یا شهزادهای باید غذا بخورند، او باید تنها پذیرای آن باشد، همچون پادوی مطبخ. خوردن در هر حالتی به معنای پذیرفتن است. پس به ایمان است: نباید کاری کنید، چیزی باشید، یا حسی کنید، بلکه فقط باید دریافت کنید.» (اسپرجن)
ه. بلکه هر کس از این نان بخورد، تا ابد زنده خواهد ماند: عیسی نان آسمانی را برای حیات ابدی به ما پیشکش کرد، اما ما باید آن را بخوریم. ایمان به عیسی با چشیدن یا تحسین کردن مقایسه نشده، بلکه با غذا خوردن. عیسی میگوید ما باید او را در درون خود داشته باشیم و باید از او سهم ببریم.
· دیدن یک قرص نان در بشقاب گرسنگی ما را برطرف نمیکند.
· دانستن مواد موجود در نان گرسنگی ما را برطرف نخواهد کرد.
· عکس گرفتن از نان گرسنگی ما را برطرف نمیکند.
· صحبت از نان با دیگران گرسنگی ما را برطرف نمیکند.
· فروش نان گرسنگی ما را برطرف نخواهد کرد.
· بازی با نان گرسنگی ما را برطرف نمیکند.
· هیچچیز گرسنگی ما را برطرف نخواهد کرد و ما را زنده نگه نمیدارد، مگر خوردن نان. هر کس از این نان بخورد، تا ابد زنده خواهد ماند.
و. عیسی این سخنان را زمانی گفت که در کنیسهای در کَفَرناحوم تعلیم میداد: این خطابهٔ شگفتانگیز عیسی از یوحنا ۲۶:۶ آغاز میشود و شامل پرسش و پاسخ با شنوندگان کلام او در یک کنیسه میشود. به احتمال زیاد آزادی بحث در کنیسه به عیسی فرصتی برای گفتگو با جماعت داد.
یک) «این سخنان را در کنیسهای در کفرناحوم و بیشک در یکی از روزهای شبّات مطرح کرد، چنانکه برخی از متون قدیمی اشاره کردهاند.» (ترِنْچ)
عکسالعمل به سخنی تندروانه از عیسی
۱. آیات (۶۰-۶۴) بسیاری از پیروان رو گردان شدند.
بسیاری از شاگردان او با شنیدن این سخنان گفتند: «این تعلیم سخت است، چه کسی میتواند آن را بپذیرد؟» عیسی، آگاه از اینکه شاگردانش در این باره همهمه میکنند، بدیشان گفت: «آیا این سبب لغزش شما میشود؟ پس اگر پسر انسان را ببینید که به جای نخست خود صعود میکند، چه خواهید کرد؟ روح است که زنده میکند؛ جسم را فایدهای نیست. سخنانی که من به شما گفتم، روح و حیات است. امّا برخی از شما هستند که ایمان نمیآورند.» زیرا عیسی از آغاز میدانست چه کسانی ایمان نمیآورند و کیست آن که او را تسلیم دشمن خواهد کرد.
الف. این تعلیم سخت است: این گفته اشاره به چیزی دارد که پذیرش آن دشوار است، نه به آنچه که درکش سخت است. بدون شک این شاگردان (به معنای عام، نه به مفهوم جزییتر) سخنان عیسی را تا حدود زیادی اسرارآمیز دانستند، اما همان بخشهایی که درک کردند، برای آنها ناراحتکننده بود.
یک) «جای تعجبی نیست که شاگردان سخنان عیسی را دشوار مییافتند. در زبان یونان از کلمهٔ skleros استفاده شده و بدان معناست که درکش سخت نیست؛ بلکه پذیرش آن دشوار است.» (بارکلی)
ب. آیا این سبب لغزش شما میشود؟ عیسی شکایتی که بسیاری از شنوندگان تعالیم او داشتند را میدانست، اما تعالیمش را تغییر نداد یا حس نکرد که تقصیر اوست. عیسی تنها برای جلب رضایت مخاطبان خود موعظه نمیکرد. اگر به چنین چیزی توجه میکرد، سریعاً با دیدن ناراحتی شنوندگان خود حرفش را پس میگرفت. اما چنین نکرد. او آنها را به چالش کشید و با آنها بیش از پیش مقابله کرد.
یک) «اتفاقات این باب کاملاً روشن کرد که پیروی از او معنای دیگر و متفاوت از آنچه دارد که آنها انتظار داشتند. چیزی گفته نشده که مسأله را برای ما روشن کند، ولی احتمالاً آنها به پادشاهی منتخب و همراستا با انتظار عمومی علاقه داشتند.» (موریس)
ج. اگر پسر انسان را ببینید که به جای نخست خود صعود میکند، چه خواهید کرد؟ عیسی در اصل گفت: «اگر همهٔ اینها شما را آزرده خاطر کرد، وقتی من را در جلال خود ببینید و در داوری مجبور به پاسخگویی به من باشید، چه فکری میکنید؟» بهتر است اکنون آزرده خاطر شویم و بر آن غالب آییم تا اینکه در آن روز به لغزش بیافتیم.
د. روح است که زنده میکند؛ جسم را فایدهای نیست: این سخن میتواند موضوع مرکزی گفتمان عیسی در نظر گرفته شود. او به شکلی مستمر آنها و ما را خطاب قرار میدهد تا دل و تمرکز خود را بر حقایق روحانی قرار دهیم، نه امور مادی.
یک) «آن روح، حیات را به ایماندار میبخشد؛ این حیات با روند جسمانی خوردن به او انتقال نمییابد.» (تِنِی)
ه. زیرا عیسی از آغاز میدانست چه کسانی ایمان نمیآورند و کیست آن که او را تسلیم دشمن خواهد کرد: از آنجا که عیسی خداست، این قدرت الهی را داشت که از خواستهٔ قلبی افراد مطلع باشد. با این حال، کاملاً محتمل است که عیسی بهسادگی آن را تسلیم پدر بودن و عطایافتگی توسط روحالقدس میدانست. او هرگز با ایمان دروغین و همچنین کسانی که به او خیانت کردند، فریب نخورد.
۲. آیات (۶۵-۶۶) دلیل روحانی برای اینکه چرا بسیاری دوری میکنند.
سپس افزود: «از همین رو به شما گفتم که هیچکس نمیتواند نزد من آید، مگر آنکه از جانب پدر به او عطا شده باشد.» از این زمان، بسیاری از شاگردانش برگشته، دیگر او را همراهی نکردند.»
الف. از همین رو به شما گفتم که هیچکس نمیتواند نزد من آید، مگر آنکه از جانب پدر به او عطا شده باشد: عیسی انگیزههای مادی و دنیوی آنها برای پیروی از او را سرزنش کرد. اگر آنها به جای اینکه به خاطر غذا و پادشاهی او را بجویند، با روح به دنبال او میبودند، نزد او نمیآمدند.
یک) شاید آنها از میانه راه دریای جلیل او را تعقیب کردند، اما آنها حقیقتاً نزد عیسی نیامدند تا اینکه به او کاملاً ایمان آورده و به او توکل کردند و او را محبت نمودند.
ب. از این زمان، بسیاری از شاگردانش برگشته، دیگر او را همراهی نکردند: هنگامی که عیسی اساساً هر انگیزهٔ مادی و دنیوی را برای پیروی از خود منع کرد، بسیاری از او پیروی کردن او دست کشیدند. آنها همچنین از بحث و جدل عمدی (یوحنا ۵۲:۶) با رهبران دینی که از اورشلیم شروع شد، دلسرد و شاید گیج شدند (متی ۱:۱۵).
یک) از این زمان: «’از آن به بعد’ ترجمهٔ احتمالی لغت یونانی ek toutou است. این لغت همچنین میتواند به معنای ’به دلیل این [حرف] باشد.» برداشت دوم کاملاً منطقیتر است، چون فقط گذر زمان نبوده که باعث تغییر نگرش شاگردان شده است.» (تنی)
دو) وقتی تعداد زیادی رفتند، به نظر میرسید دشمنان عیسی پیروز شدهاند. «در خدمت او، اولین بحران عظیم کفر محسوب میشد. دشمنان او، ‘یهودیان‘ بنا بر ظواهر امر، پیروزمند از آن مباحثه بیرون آمدند.» (ترِنچ) فقط آن دوازده تن با عیسی ماندند و شاید آنها هم ممکن بود او را ترک بگویند. ولی مبارزه هنوز به پایان نرسیده بود. بسیاری که رفتند، بازگشتند، ولی ضرر کسانی که عیسی را به خاطر انگیزههای مادی یا ناپاک دنبال میکردند دردناک بود -برخی دوست داشتند بشنوند و عمل روح را دریافت کنند. رفتن آنها خطاکار بودن عیسی و کسانی که با او ماندند را ثابت نکرد.»
سه) «كلیساها هم دوران تابستانی دارند، مثل باغهای میوه که در تابستان مملو از میوه میشوند؛ ولی بعد زمستان فرا میرسد و جای خالی همه چیز دیده میشود!» (اسپرجن)
چهار) مهم این است که همان کاری را انجام دهیم که عیسی کرد و دیگران را تشویق به پیروی از عیسی بنا بر انگیزههای مادی و موقت نکنیم و عیسی را آنچه تبلیغ نکنیم که چیزی به زندگی آنها اضافه میکند تا بهتر زندگی کنند. برای کسانی که به این شکل میآیند، ممکن است آشکار گردد که هرگز از جانب پدر به او عطا نشده است تا از عیسی پیروی کند.
۳. آیات (۶۷-۶۹) شاگردان نمونهای از میل به پیروی علیرغم درک نکردن همه چیز کنار او ماندند.
پس عیسی به آن دوازده تن گفت: «آیا شما نیز میخواهید بروید؟» شَمعون پطرس پاسخ داد: «سرور ما، نزد که برویم؟ سخنان حیات جاویدان نزد توست. و ما ایمان آورده و دانستهایم که تویی آن قدّوسِ خدا.»
الف. آیا شما نیز میخواهید بروید؟ چه صحنهای! تعداد زیادی از پیروان احتمالی عیسی او را ترک کردند و او از دوازده نفر پرسید که آیا آنها نیز میخواهند بروند. عیسی انگیزهٔ همه پیروانش از جمله دوازده نفر را بررسی کرد. هنگامی که کنیسه خالی شد، عیسی این سؤال را پرسید که پاسخ «نه» را دریافت کرد.
یک) «همانطور که یوحنا سؤال خداوند ما را به یونانی مطرح کرد، به طور ضمنی گفت که این سخن با حال و هوای مأیوسکننده پرسیده نشد؛ استفاده از کلمهٔ یونانی منفی به معنای ‘من را‘ در سؤال، نشان میدهد مطرحکنندهٔ پرسش انتظار شنیدن نه را از شنونده دارد. ‘نمیخواهید که من را ترک کنید؟‘» (بروس)
ب. سرور ما، نزد که برویم؟ سخنان حیات جاویدان نزد توست: شمعون پطرس که بجای دوازده نفر صحبت میکرد بیان شگفتانگیزی از ایمان ارائه داد.
· او عیسی را بهعنوان خداوند تصدیق کرد.
· او علیرغم مشکلات، عیسی را بهعنوان گزینهٔ ارجح تصدیق کرد.
· او ارزش چیزهای روحانی را تصدیق کرد، بیشتر از علاقمندان به چیزهای مادی و دنیوی که رفتند (سخنان حیات جاویدان).
· او عیسی را بهعنوان مسیح (مسیح) و خدا (پسر خدای زنده) تصدیق کرد.
۴. آیات (۷۰-۷۱) معرفت عیسی دربارهٔ شاگردانش.
عیسی به آنان پاسخ داد: «مگر شما دوازده تن را من برنگزیدهام؟ با این حال، یکی از شما ابلیسی است.» او به یهودا، پسر شَمعون اَسخَریوطی، اشاره میکرد، زیرا او که یکی از آن دوازده تن بود، پس از چندی عیسی را تسلیم دشمن میکرد.
الف. مگر شما دوازده تن را من برنگزیدهام؟ در حقیقت عیسی دوازده شاگرد را انتخاب کرد. اما یکی از کسانی که عیسی برگزید، ابلیسی بود که بعداً او را تسلیم کرد.
یک) «یکی از آنها ابلیس (Diabolos) بود، این کلمهٔ یونانی به معنای ’افترا زن’ یا ’تهمتزن ’ یا ’مدعی دروغین’ بود، اما احتمالاً در اینجا هم معنی شیطان به عبری و به معنای ‘دشمن‘ است.» (بروس)
دو) «در عمل پلیدی که اینجا نبوت شده، یهود تحت اغوای شیطان بود و خود را تسلیم او کرد.» (آلفورد)
سه) «در روزگار ما افرادی مانند یهودا در میان پیروان خداوند ما وجود دارند. آنها حتی کنار ما روی نیمکت کلیسا هستند و بسیاری از اوقات قابلشناسایی نیستند. آنها هم با گفتار و هم با عمل خود به خداوند و انجیل خیانت میکنند.» (بویس)
ب. او به یهودا، پسر شَمعون اَسخَریوطی، اشاره میکرد: سرسپردگی روحانی و سادهٔ شاگردان به عیسی تضادی با کفر یهودا ایجاد کرد که بسیار بد است. گرچه بسیاری دور شدند و برخی حتی به عیسی خیانت ورزیدند، ولی این ایمان یا سلوک پیروان حقیقی عیسی مسیح را تغییر نداد.
یک) یهودا، پسر شَمعون اَسخَریوطی: «نه تنها پدر یهودا از خَریوط بود، بلکه طبق آنچه از چهار انجیل بر میآید خود او نیز اهل خَریوط بود. زیرا همه او را اسخریوطی صدا میزدند که به معنای ‘مردی اهل خَریوط‘ است.
دو) «خَریوط شهری در بخش جنوبی یهودا بود (یوشع ۲۵:۱۵)، جنوب حبرون و واقع در صحرای نِگِب است.»