فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

لاویان باب ۲۰ – مجازات برای قوانینی که قبلاً داده شد.


«با توجه به اینکه لاویان 18 خطاب به کسانی است که ممکن است نسبت به احکام خدا تخطی کنند، لاویان 20 جامعه اسرانیل را خطاب قرار می‌دهد که مسئولیت داشت تا اطمینان حاصل کند، خطاکاران شریعت، مجازات شایسته دریافت کنند.» (مارک. اف. روکِر)

مجازات گناه بت پرستی.

۱. آیات (۱-۵) پرستش بت مولِک

خداوند موسی را خطاب کرده، گفت: «بنی‌اسرائیل را بگو: هر که از بنی‌اسرائیل یا غریبانِ ساکن در اسرائیل، یکی از فرزندان خود را به مولِک بدهد، باید حتماً کشته شود. قومِ این سرزمین باید او را به سنگ سنگسار کنند. من روی خود را بر ضد آن شخص خواهم گردانید و او را از میان قومش منقطع خواهم ساخت، زیرا یکی از فرزندان خود را به مولِک داده است و بدین‌گونه قُدس مرا نجس و نام قدوس مرا بی‌حرمت ساخته است. اگر قومِ این سرزمین کار کسی را که یکی از فرزندانش را به مولِک داده است نادیده بگیرند، و او را نکشند، آنگاه من خودْ روی خویش را بر ضد آن شخص و بر ضد خانواده‌اش خواهم گردانید، و آنان را از میان قومشان منقطع خواهم ساخت، او و همۀ آنان را که در زناکاری از پیِ مولِک با او همراه شده‌اند.

الف) هر که یکی از فرزندان خود را به مولِک بدهد، باید حتماً کشته شود: پرستشِ بت مشمئز‌کنندهٔ مولِک در لاویان ۲۱:۱۸ ذکر شد. مولک این‌چنین پرستش می‌شد که تمثال فلزی‌ را که بیانگر الهه‌ای بود بر آن آتش قرار می‌دادند تا از حرارت سرخ گردد؛ سپس نوزادِ زنده‌ای را بر دستانِ گشوده شدهٔ این تمثال قرار می‌دادند، در حالی‌که صدای نواختن طبل، فریاد کودک را خاموش می‌ساخت تا اینکه کودک می‌سوخت و می‌مُرد.

یک) برخی هستند که معتقدند در پرستش مولک نوزادان تا حد مرگ سوزانده نمی‌شدند، بلکه آنها در مراسمِ احترام به بت‌ها تنها از آتش عبور داده می‌شدند. ممکن است که در برخی از موارد این اتفاق افتاده باشد، اما بی‌چون‌ و ‌چرا به‌نظر می‌رسد که یکی از جنبه‌های تقدیم نوزادان به مولِک، قربانی واقعیِ انسان بوده است.

دو) باید حتماً کشته شود: «این عبارت یک ساختار بسیار تأکیدی در زبان عبری است، که ممکن است به‌معنای واقعی کلمه «مرگ، او باید بمیرد» ترجمه شود.» (پیتر کونتس)

ب) قومِ این سرزمین باید او را به سنگ سنگسار کنند: در مورد قربانی کردن کودک برای مولک، خدا فرمان داده است که اعدام از طریق سنگسار شدن و توسط جماعت (قومِ این سرزمین) انجام گیرد. این فرمان نشان می‌دهد که این عمل ــ به‌شدت ــ گناهی برعلیه جامعه تلقی می‌شد و باید جامعه آن را مجازات می‌نمود.

ج) اگر قومِ این سرزمین کار کسی را که یکی از فرزندانش را به مولِک داده است نادیده بگیرند: اغماض و نادیده‌گرفتن شرارتی بزرگ، به خودیِ خود شر است.

د) آنگاه من خودْ روی خویش را بر ضد آن شخص و بر ضد خانواده‌اش خواهم گردانید: مجازاتِ پرستش مولک مرگ است، اگر این حکم توسط قوم اسرائیل انجام نمی‌شد، خدا اعلام نمود که من خودْ روی خویش را بر ضد آن شخص و بر ضد خانواده‌اش خواهم گردانید. اگر نظام حقوقی اسرائیل در انجام این کار قصور ورزد، خدا خود محاکمه (اقدام) می‌کند.

۲. آیات (۶-۸) مجازات پرداختن به امور پنهان و اسرارآمیز.

اگر کسی به احضارکنندگانِ ارواح و غیبگویان روی آورد و از پیِ آنها زناکاری کند، من روی خود را بر ضد آن شخص خواهم گردانید و او را از میان قومش منقطع خواهم ساخت. پس خود را تقدیس کنید و مقدس باشید، زیرا من یهوه خدای شما هستم. فرایض مرا نگاه دارید و آنها را به جا آورید. من یهوه هستم که شما را تقدیس می‌کنم.

الف) من روی خود را بر ضد آن شخص خواهم گردانید و او را از میان قومش منقطع خواهم ساخت: در این متن خاص، خدا راجع‌به مجازات کردن هیچ دستور و فرمانی به قوم اسرائیل ارائه نداد. او به‌سادگی فرمود که خود این مجازات را اجرا می‌نماید. پرداختن به چنین اعمال اسرارآمیزی فرد را پیوسته از خدا جدا خواهد کرد.

یک) این عامل اصلی عدم پذیرش چشمگیر جادو و علوم غریبه توسط کلیسای افسس بود (اعمال رسولان ۱۷:۱۹-۲۰). دل‌های آنان به‌سوی خدا معطوف گردید، و به خودی خود از احضارکنندگان ارواح و غیبگویان روی برتافتند.

دو) آدام کلارک در مورد غیبگویان می‌گوید: «روح یا دیوی که با انجام مراسم جادوگری، قرار است که با دعوت ارباب و احضار‌کنندهٔ خویش به وفور ظاهر گردد.»

سه) رسالهٔ اول یوحنا ۲:۴ این امر را آشکار می‌سازد که روح‌هایی وجود دارند که از جانب خدا نیستند؛ چنین ارواح پنهان و انکار کنندهٔ عیسی باید کاملاً‌ طرد گردند.

ب) پس خود را تقدیس کنید… من یهوه هستم که شما را تقدیس می‌کنم: این‌ها دو جنبهٔ مهم از گام برداشتن مداوم ما با خداست. خدا در روش طبیعی ارتباط خود با قومش، آنان را مجبور نخواهد کرد که برای او جدا و تقدیس گردند. البته این کار را انجام می‌دهد، اما آن را در ما و با همکاری تلاش‌ها و ارادهٔ تسلیم شدهٔ ما انجام می‌دهد.

مجازات برای گناهان فساد اخلاقی.

۱. آیهٔ (۹) مجازات برای اهانت به والدین.

هر که پدر یا مادر خود را اهانت کند حتماً کشته شود؛ او پدر یا مادر خود را اهانت کرده است، و خونش بر گردن خودش خواهد بود.

الف) هر که پدر یا مادر خود را اهانت کند: تقریباً همه مفسران موافقند که اینجا منظور، خشم یک کودک کوچک ــ یا حتی یک نوجوان ــ علیه والدینش نیست، بلکه دلگیری یک فرزند بالغ بر علیه والدین خود است. چنین ستیزِ بینِ‌نسلی قابل تحمل نبود و مجازاتش مرگ بود. این امر جرمی بر علیه خانواده و جامعه بود.

یک) «برخلاف سایر تمدن‌های خاور نزدیکِ باستان، در اسرائیل جرم و جنایت برضد ماهیت مذهبی یا زندگی خانوادگی شدیدترین مجازات را در بر داشت. این الگو در تضاد با قوانین خط میخیِ خاور نزدیک باستان بود، جایی که در آن با تخلفاتی که منجر به زیان اقتصادی می‌گشت به‌شدت برخورد می‌شد.» (روکِر)

دو) هنگامی‌که عیسی با رهبران مذهبی صحبت می‌کرد، این فرمان را بر ضد اهانت به والدین نقل نمود (متی ۴:۱۵ و مرقس ۱۰:۷). عیسی این امر را مشاهده می‌کرد که آنان از ترفندهای زیرکانه و ریاکارانه برای اجتناب از انجام روح این فرمان استفاده می‌کردند.

ب) پدر یا مادر خود را اهانت کند: این صرفاً گفتنِ سخن بدی دربارهٔ والدین یا به والدینِ فرد نبود، بلکه به احتمال زیاد به‌معنای فرستادن لعنت مرگ بر آنان (والدین) بود.

یک) «اهانت‌هایی (لعنت‌هایی) که به‌نظر می‌رسد بسیاری از آنها ماهیتِ طلسم‌های جادویی دارند، در خاور نزدیکِ باستان متداول بود؛ و در میان مردمانِ  خرافاتی اغلب با تأثیرات ویرانگری عمل می‌کرد، زیرا که در ذهنِ مردمان شرقی، لعنت خود به تنهایی قدرت اجرای خود را داشت.» (هریسون)

ج) حتماً کشته شود: حتی با در نظر گرفتن اینکه این قانون یا فرمان در مورد فرزندی بالغ که والدین خود را تهدید می‌کرد اعمال می‌شد، اما کماکان هنوز هم قانونی سخت تلقی می‌شود. با  این‌حال طبق کتاب تثنیه ۱۸:۲۱-۲۱، و همان‌طور که در اسرائیل باستان انجام می‌شد، این قانون حفاظی درونی و ذاتی برای حقوق کودکان داشت.

یک) کتاب تثنیه ۱۸:۲۱-۲۱ می‌گوید که والدین حقی برای انجام این مجازات نداشتند، بلکه باید فرزندِ متهم را به نزد مشایخ و داوران شهر می‌آوردند. این بدان معناست که ــ برخلاف تمام رسوم آن زمان ــ والدین هیچ اقتدار مطلقی بر حیات و مرگ فرزندانشان نداشتند.

دو) به‌عنوان موضوعی کاربردی، داوران اسرائیل به ندرت در چنین مواردی مجازاتِ مرگ را برای فرزند اجرا می‌کردند؛ با این‌حال فرزند باید در این مورد پاسخگو می‌بود.

سه) خونش بر گردن خودش خواهد بود: «این عبارت حاکی از این است که شخصی که خود مرتکبِ چنین عملی است، به‌تنهایی مسئول مرگ خویش است. این تقصیر را نمی‌توان با دیگری تقسیم نمود.» (پیتر کونتس).

۲. آیه (۱۰) مجازات برای زنا.

اگر مردی با زن مردی دیگر زنا کند، یعنی با زن همسایۀ خود، زانی و زانیه هر دو حتماً کشته شوند.

الف) زانی و زانیه هر دو حتماً کشته شوند: خدا در اسرائیل باستان برای زناکاری، مجازاتِ مرگ را فرمان داد. همانند قوانین قبل و مجازات‌های مربوط به آنها؛ چنین فرمانی به دلیل پیامدهایِ اجتماعی فوق‌العاده بسیار این گناه بود. چون زنا، ازدواج را کشته و عقیم می‌ساخت، لذا خدا برای جلوگیری کردن از این امر، به مجازات نهاییِ آن فرمان داد.

ب) حتماً کشته شوند: به‌عنوان امری کاربردی، مجازات مرگ به ندرت انجام می‌شد؛ همان‌طور که در اغلب موقعیت‌ها در باب ۲۰ جایی که مجازات مستوجب مرگ فرمان داده می‌شد نیز این‌چنین بود. این امر به این دلیل بود که هر جرمِ مستوجبِ مرگی به دو یا سه شاهد نیاز داشت، و شاهدان نیز می‌بایست نسبت به آنچه دیده بودند، آنقدر اطمینان داشته باشند که حاضر باشند «نخستین سنگ را بیندازند»، که همان آغاز کردن اعدام است (تثنیه ۶:۱۷-۷).

یک) بنابراین، به‌ویژه در مورد زنا (یا سایر گناهان جنسی)، به ندرت دو شاهدِ عینی، خود مایل به شروع اعدام بودند، و به همین دلیل مجازات مرگ انجام نمی‌شد.

دو) این موضوع همچنین به ما کمک می‌کند تا درک کنیم، هنگامی‌که رهبران مذهبی زنی را که حین زنا گرفتار شده بود، نزد عیسی آوردند، او چه کرد (یوحنا ۱:۸-۱۲). آنان با حضور و سخنان خویش ادعا کردند که این زن را در حین انجام عمل زنا گرفته‌اند، اما آنان مردِ تقصیرکار را نیاوردند. هیچ یک از آنان حاضر نشد تا خود را به‌عنوان شاهد معرفی کرده و اعدام زن را آغاز کند (نخستین سنگ را بزند).

ج) حتماً کشته شوند: حتی با اینکه مجازات مرگ (به‌ویژه برای این جرم‌ها) در اسرائیل باستان به ندرت انجام می‌شد، اما وجود آن کماکان برای اسرائیل مفید بود. این مجازات در قانون اسرائیل به روشنی بیانگر انگاره و آرمانی بود که اسرائیل باید به آن دست یابد. این امر باعث می‌شد که مردم (قوم) توجهی جدی‌ به گناه خویش داشته باشند.

یک) در اسرائیل باستان، این قاطع‌ترین شیوه برای این بود که به‌سادگی گفته شود: زنا اشتباه است، اهانت به والدین اشتباه است، زنای با محارم اشتباه است. هرچند اگر شخصِ مرتکب به این گناهان از مجازات بگریزد، اما خدا و جماعت اسرائیل آن را اشتباه و نادرست تلقی می‌کردند.

دو) «علیرغم قوانین اخلاقی،‌ تعرضات جنسی هنوز در عصر و دوران کلیسا قابل اعمال است، هرچند همانند جرم اهانت به والدین، مجازاتِ مرگ برای این جرايم محدود به زمانی بود که قوم خدا یک ملتِ خداسالاریِ آزاد را تشکیل می‌دادند (یوحنا ۱:۸-۱۱). پس چنین در نظر گرفته نشده بود که مجازاتِ مرگ برای این تعرضاتِ جنسی فراتر از قوم اسرائیل انجام و اجرا گردد.» (روکِر)

۳. آیات (11-12) مجازات برای گناهِ زنا با محارِم.

اگر مردی با زن پدر خود همبستر شود، عریانی پدر خود را آشکار کرده است. هر دو باید حتماً کشته شوند؛ خون آنها بر گردن خودشان خواهد بود. اگر مردی با عروس خود همبستر شود، هر دو حتماً کشته شوند. آنان مرتکب انحراف جنسی شده‌اند؛ خونشان بر گردن خودشان خواهد بود. اگر مردی با مرد همچون زن همبستر شود، هر دو مرتکب عملی کراهت‌آور شده‌اند. هر دو حتماً کشته شوند؛ خونشان بر گردن خودشان خواهد بود.

الف) اگر مردی با زن پدر خود همبستر شود: قوانین خاص برضد زنای با محارِم به‌طور کامل در لاویان ۶:۱۸-۱۸ توضیح داده شد.

یک) عملی کراهت‌آور: «این عبارت، انگارهٔ «آشفتگی» یا امری که با نظمِ عادیِ خلقت هماهنگ نیست را می‌رساند. و با توجه به متن، ممکن است در اینجا به‌طور مشروع تحت عنوان زنای با محارِم ترجمه شده باشد.» (پیتر کونتس).

ب) هر دو باید حتماً کشته شوند: در لاویان ۱۸ مجازاتِ جرمِ زنای با محارم توضیح داده نشده است. در اینجا، خدا اعلام کرده است که در اسرائیل باستان چنین جرمی باید با مرگ، مجازات گردد. زنای با محارم گناهی است که خانواده‌ها را از بین می‌برد و هرگز جایز نبود.

۴. آیهٔ (۱۳) مجازات برای گناه همجنس‌گرایی.

اگر مردی با مرد همچون زن همبستر شود، هر دو مرتکب عملی کراهت‌آور شده‌اند. هر دو حتماً کشته شوند؛ خونشان بر گردن خودشان خواهد بود.

الف) اگر مردی با مرد همچون زن همبستر شود، هر دو مرتکب عملی کراهت‌آور شده‌اند. هر دو حتماً کشته شوند: قانون خاص برضد همجنس‌گرایی قبلاً در لاویان ۲۲:۱۸ ذکر شده است.

ب) هر دو حتماً کشته شوند: هرچند در اینجا خدا مجازات مرگ (تحت رهنمود‌های تثنیه ۶:۱۷-۷) را برای انجام عمل جنسی همجنس‌گرایی فرمان داده است، باید توجه داشته باشیم که این همان مجازاتی بود که برای زنا یا زنای با محارِم وجود داشت. اعمالِ همجنس‌گرایی، جزو دیگر گناهانِ نابود‌کنندهٔ خانواده محسوب می‌شد.

۵. آیهٔ (۱۴) مجازات ازدواج با یک زن و مادرش.

اگر مردی زنی را با مادرش بگیرد، این فجور است. او و آن دو زن باید به آتش سوزانده شوند، تا هیچ فجور در میان شما نباشد.

الف) اگر مردی زنی را با مادرش بگیرد: در خصوص این موضوع قبلاً در لاویان ۱۷:۱۸ صحبت شد.

ب) او و آن دو زن باید به آتش سوزانده شوند: در اسرائيل باستان برای این گناه نیز مجازاتِ مرگ صادر شده بود.

یک) آدام کلارک بر این باور بود که عبارتِ «باید به آتش سوزانده شوند» به اعدام اشاره نداشت. به احتمال زیاد جرمی که در این آیه ذکر شده است با  زنده سوزاندن، مورد مجازات قرار نمی‌گرفت، بلکه با نوعی داغ گذاشتن بر بدن بود که به‌موجب آن همیشه بدنام می‌شدند… داغ گذاشتن با آهنی گداخته قطعاً هر پیامد پسندیده‌ای را هم برای مجازات و هم به‌منظور جلوگیری از ارتکاب دوباره به انجام می‌رسانَد.

۶. آیات (۱۵-۱۶) مجازات نزدیکی با حیوانات.

اگر مردی با حیوانی نزدیکی کند حتماً کشته شود، و حیوان را نیز بکشید. اگر زنی به حیوانی نزدیک آید تا با آن بخوابد، زن و حیوان را بکشید. آنها باید حتماً کشته شوند؛ خون آنها بر گردن خودشان خواهد بود.

الف) اگر مردی با حیوانی نزدیکی کند: گناه نزدیکی با حیوان، قبلاً در لاویان ۲۳:۱۸ مورد صحبت قرار گرفته است.

ب) خون آنها بر گردن خودشان خواهد بود: خداوند در اسرائیل باستان برای چنین انحرافات جنسی مجازات مرگ را فرمان داد. کسانی که چنین اعمالی را مرتکب می‌شدند، خودشان مسئول مرگ خویش بودند.

یک) و حیوان: «مبادا دیدن چنین حیوانی، باعثِ تداعیِ آن گناه نفرت‌انگیز گردد.» (تراپ)

۷. آیات (۱۷-۲۱) مجازات‌های دیگر برای سایر گناهان جنسی.

اگر مردی خواهر خود را بگیرد، خواه دختر پدر یا دختر مادرش را، و عریانی او را ببیند، و او نیز عریانیِ وی را، این رسوایی است. آنان باید در برابر چشمانِ فرزندانِ قوم خود منقطع شوند. آن مرد عریانیِ خواهر خود را آشکار کرده است، و باید متحمل جزای تقصیر خود شود. اگر مردی با زنی در ایام قاعدگی‌اش نزدیکی کند و عریانی او را آشکار سازد، آن مرد چشمۀ زن را آشکار ساخته و آن زن نیز چشمۀ خون خود را آشکار کرده است؛ هر دو باید از میان قوم خود منقطع شوند. عریانیِ خواهرِ مادرت یا خواهرِ پدرت را آشکار مکن، زیرا این عریان کردنِ خویشِ خود است، و هر دو متحمل جزای تقصیر خود خواهید شد. اگر مردی با زن عموی خود همبستر شود، عریانی عموی خود را آشکار کرده است؛ آنان متحمل گناه خود خواهند شد، و بی‌اولاد خواهند مرد. اگر مردی زن برادر خود را بگیرد، این ناپاکی است. او عریانی برادر خود را آشکار کرده است؛ ایشان بی‌اولاد خواهند بود.

الف) اگر مردی خواهر خود را بگیرد، خواه دختر پدر یا دختر مادرش را: قوانین خاص بر ضد زنای با محارم قبلاً به‌طور کامل در لاویان ۶:۱۸-۱۸ توضیح داده شده است. در اینجا مجازات‌هایی برضد این گناهان بیان می‌شود.

ب) آنان باید در برابر چشمانِ فرزندانِ قوم خود منقطع شوند: مجازات این گناهان همانند اغلب گناهان جنسی که قبلاً در این فصل ذکر شد، مرگ نبود. بلکه جزای این گناهان این بود که طرفینِ مرتکب به این گناهان از قوم خود منقطع می‌شدند که همان بیرون رانده شدن است. آنان از اسرائیل تبعید یا از درون جامعه اسرائیل طرد می‌گشتند، مادامی که از گناه توبه می‌کردند، یا کفاره‌ای برای آن داده می‌شد و یا از طریق تطهیر تشریفاتی، طاهر می‌شدند.

ج) آنان متحمل گناه خود خواهند شد، و بی‌اولاد خواهند مرد: دو گناه آخر در این بخش (فعالیت جنسی با زن عمو یا زنا) مجازات‌هایی را به‌همراه دارد که به‌نظر می‌رسد تنها از آنِ خداست ــ بی اولاد خواهند بود.

یک) «بدون فرزند مُردن در دوران کتاب مقدس به‌عنوان یک مصیبت و تراژدی تلقی می‌شد. به مفهومی بدون فرزند مُردَن به نوعی مرگ محسوب می‌شد زیرا از طرفین تقصیرکار دیگر نام نشانی وجود نداشت و معدوم می‌گشت.» (روکر)

دو) پیتر کونتس انگارهٔ دیگری را در مورد عبارت بی‌اولاد اظهار کرد: «ریشهٔ واژه در اینجا “محروم شده” است، اما به‌طور سنتی به مفهوم “محروم از فرزند” استنباط می‌گردد. در پیدایش ۲:۱۵ برای توصیف اَبرام این‌چنین ترجمه شده است. اما در این متن به احتمال بیشتر به‌معنای “محروم از نسل آینده”، و این نشان می‌دهد که طرفین تقصیرکار نه تنها فرزندی نخواهند آورد؛ بلکه فرزندانی را که قبلاً (به‌شکل جداگانه) داشته‌اند نیز از آنان گرفته خواهد شد.»

سه) مَتیو پول پیشنهادی دیگر را ارائه داده است: «یا نباید به فرزندان حقیقی آنها شهرتی داده شود، بلکه حرامزاده هستند و بنابراین باید از جماعت خداوند اخراج می‌شدند، تثنیه ۲:۲۳.»

۸. آیات (۲۲-۲۶) جمع‌بندی: چرا خدا قوم اسرائیل را به چنین تقدسی فراخواند.

پس همۀ فرایض و تمامی قوانین مرا نگاه دارید و آنها را به جا آورید، تا سرزمینی که شما را بدان‌جا می‌برم تا در آن ساکن شوید، شما را قِی نکند. بر طبق رسوم قومهایی که آنها را از حضور شما بیرون می‌رانم گام مزنید، زیرا آنان همۀ این کارها را کردند، و از این رو من از ایشان کراهت داشتم. اما به شما گفتم: ”شما سرزمین ایشان را به میراث خواهید یافت، و من آن را به شما خواهم داد تا آن را به تصرف آورید، سرزمینی را که شیر و شهد در آن جاری است‌.“ من یهوه خدای شما هستم، که شما را از قومها متمایز ساختم. پس میان حیوانات طاهر و نجس، و میان پرندگان نجس و طاهر، تمایز قائل شوید؛ خود را با حیوان یا پرنده یا هر چه بر زمین می‌خزد، که من برای شما متمایز ساخته‌ام تا نجس باشد، مکروه مسازید. برای من مقدس باشید، زیرا من، یهوه، قدوس هستم و شما را از قومها متمایز ساخته‌ام تا از آنِ من باشید.

الف) بر طبق رسوم قومهایی که آنها را از حضور شما بیرون می‌رانم گام مزنید: کنعانیانی که در حال حاضر در سرزمین وعده زندگی می‌کردند، عمیقاً درگیر این گناهان بودند، به‌ همین خاطر خدا از قوم اسرائیل برای داوری و بیرون راندن آنان استفاده نمود.

ب) تا سرزمینی که شما را بدان‌جا می‌برم تا در آن ساکن شوید، شما را قِی نکند: خدا از اسرائیل درخواست کرد که از او اطاعت کنند تا به چنین سرنوشتی دچار نشوند. ولی متأسفانه این اتفاق رخ داد، و آن سرزمین قوم اسرائیل را بیرون راند، که منجر به تبعید هم برای قبایل شمالیِ اسرائیل و هم برای قبایل جنوبی یهودا بود.

یک) شما را قِی نکند: «سرزمینی که در این کلامِ شریعت خدا بدان اشاره شده است، امروز در مرکز زمین قرار دارد، و شاهدی پابرجا بر حقیقت است. این سرزمین برای عصرها، بی‌حاصل و بایر بوده است اما با این‌حال طبیعتاً سرزمینی حاصلخیز‌تر از آن وجود ندارد. انسان‌ها آن را فاسد ساختند و سرزمین آنها را قِی کرد.» (مورگان)

دو) «این اصل از جمله گسترده‌ترین کاربرد است. هر سرزمینی که انسان بر آن حکومت می‌کند، آن سرزمین تحت تأثیر شخصیت او قرار می‌گیرد. اگر او آلوده و فاسد گردد؛ هر آنچه که تحت نفوذ و سلطهٔ اوست نیز آلوده و فاسد می‌گردد.» (مورگان)

ج) من یهوه خدای شما هستم، که شما را از قومها متمایز ساختم: یکی از دلایل برای بسیاری از این قوانین (مجازات‌های شدید حمایت کننده از قوانین) این حقیقت بود که قوم اسرائیل قوم متمایز خدا بود… و از سایر مردمان جدا بود. و این دلیلی مهم است که چرا خدا از آنها می‌خواست که بین حیوانات طاهر و نجس و سایر جوانب این آیین مقدس تمایز قائل گردند.

یک) قوم اسرائیل قومِ برگزیده بود ــ جدا شده از قوم‌ها ــ زیرا آنان نقش مهمی در طرح و نقشهٔ آشکار خدا در اعصار داشته و دارند. آنان برگزیده شده بودند تا عهد را دریافت کنند، برگزیده شدند تا کلام آشکار شدهٔ خدا را دریافت کنند و برگزیده شدند تا از تبار و خاندان مسیح باشند. آنان برای نجات ابدی برگزیده نشده بودند؛ در حقیقت اسرائیلی بودنِ آنان، خود نجاتشان را تضمین نمی‌کرد.

دو) پولس و برنابا توسط روح‌القدس برای کار خاصی که او از آنها خواست برگزیده شدند (اعمال رسولان ۱:۱۳-۲). بدین ترتیب مفهومی وجود دارد که در آن هر ایمانداری برای هدف و طرح خدا، برای او جدا می‌شود. «برای خودِ خدا بودن چه افتخاریست! انجام دادن مأموریت‌های او، انجام دادن دستورات او و خشنود ساختن او!  هنگامی‌که خدا می‌گوید: “تو از آنِ من هستی” بسیار شادمان می‌شویم.» (مِیِر)

د) تا از آنِ من باشید: این قوانین تنها به این منظور داده نشد که اسرائیل بتواند سرزمین را تصاحب کند، بلکه تا خدا بتواند اسرائیل را از آنِ خود سازد ــ تا آنان برای من مقدس باشند زیرا من، یهوه، قدوس هستم.

یک) این امر نشان می‌دهد که خدا از قوم خویش اطاعتی فراتر از یک اطاعت ماشینی را می‌خواهد. خدا خواهان رابطه با قومش و وفاداری آنها در این رابطه است (تا از آنِ من باشید). ارتباط و اطاعت هر دو مهم هستند، اما خدا ارتباط ما را جدا از اطاعتمان نمی‌خواهد.

۹. آیه (۲۷) مجازات برای احضار کنندهٔ ارواح یا انجام دهندهٔ امور مخفی.

مرد یا زنی که احضار‌کنندۀ روح یا غیبگو است حتماً کشته شود. آنان باید به سنگ سنگسار شوند؛ خونشان بر گردن خودشان است.

الف) مرد یا زنی که احضار‌کنندۀ روح یا غیبگو است حتماً کشته شود: در اسرائیل باستان اگر کسی با احضار کنندهٔ ارواح مشورت می‌کرد، از بین قوم منقطع می‌شد ــ و از اجتماع (جامعه) اسرائیل اخراج و طرد می‌شد (لاویان ۳۱:۱۹، ۶:۲۰). اما اگر کسی انجام دهندهٔ واقعی این فنون و ترفندهای مخفی بود، تحت شریعت اسرائیل باید کُشته می‌شد.

ب) خونشان بر گردن خودشان است: احضار کنندهٔ ارواح و یا کسی که در اسرائيل باستان به غیبگویی می‌پرداخت، مسئولیت مرگ خویش را برعهده داشت. آنها در حضور خدا و جامعه اسرائیل تقصیرکار بودند.

یک) احضارکنندهٔ ارواح و یا کسی که در اسرائيل باستان به غیبگویی می‌پرداخت؛ دیگران را به گناه سوق می‌داد. سوق دادن دیگران به گناه امری بسیار جدی‌تر از گناه کردنِ خودمان است ــ و مجازات آن نیز بزرگ‌تر است، همان‌طور که عیسی گفت: «امّا هر که سبب شود یکی از این کوچکان که به من ایمان دارند لغزش خورَد، او را بهتر آن می‌بود که سنگ آسیابی بزرگ به گردنش بسته، در اعماق دریا غرق شود!» (متی ۶:۱۸).