فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

لاویان باب ۷- دستورالعمل‌های بیشتر برای کاهنان.

قربانیِ جبران.


۱. آیات (۱-۲) ذبح قربانیِ جبران.

این است قانون قربانیِ جبران؛ این قربانی بسیار مقدس است: قربانی جبران باید در همان جایی ذبح شود که قربانی تمام‌سوز را ذبح می‌کنند، و کاهن خون آن را بر دورتادور مذبح بپاشد.

الف) این است قانون قربانیِ جبران: روند انجام قربانی جبران پیشتر در باب ۵ توضیح داده شد. اما در اینجا نیز جزئیاتی خاص افزوده و توضیح می‌دهد که قربانی جبران می‌بایست درهمان مذبح قربانیِ تمام‌سوز تقدیم شود، یعنی مذبح اصلی یا مرکزی در خیمهٔ ملاقات و بعد معبد.

یک) تجاوز نوعی خاص از گناه است. تجاوز، عبورِ غیر قانونی از یک مرز است. خدا به‌طور کلی برای انسان و به‌طور خاص برای قوم خود حد و مرزهایی را تعیین کرد، وقتی آنها از این مرزها عبور کنند، این عمل گناهِ تجاوز محسوب می‌شود. لاویان ۵:۵ نیز این موضوع را توضیح داد که قربانی جبران باید با اعتراف به گناه آغاز شود.

ب) خون آن را بر دورتا دور مذبح بپاشد: لازم نبود که خون قربانی جبران به داخل خیمه یا معبد آورده شود. بلکه می‌توانست به دورتا درو مذبح پاشیده شود.

یک) آنها باید قربانی جبران را ذبح کنند: «فعل “کشتن” در واقع به‌معنای «ذبح کردن» است که همان “بریدن گلوی حیوان” است.» (پیتر کونتس)

۲. آیات (۳-۵) تقدیم چربیِ قربانی جبران.

سپس تمامیِ چربیِ آن را تقدیم کند، یعنی دنبه، چربی‌ای را که اندرونی را می‌پوشاند، هر دو قلوه را با چربی روی آنها در قسمت تهیگاه، و نیز زائدهٔ روی جگر را که با قلوه‌ها جدا می‌کند. او اینها را به‌عنوان هدیهٔ اختصاصی برای خداوند بر مذبح بسوزاند. این است قربانی جبران.

الف) سپس تمامی چربیِ آن را تقدیم کند: وقتی قربانی جبران در باب ۵ توضیح داده می‌شود، تمرکز آن بر دلایلی است که چرا تقدیم این قربانی ضروری است. و درباره اینکه با خون و چربی حیوان قربانی چه کنیم، سخن نمی‌گوید. در اینجا به کاهن دستور داده می‌شود که قسمت‌های چرب حیوان را تقدیم نماید.

یک) آدام کلارک در خصوص مفهوم تمامی چربی آن این‌طور توضیح داده است: «به‌طور عمده مقصود چربی‌هایی هستند که به‌شکل جدا شده یافت می‌شوند، نه با ماهیچه‌ها.»

ب) او (کاهن) اینها را به‌عنوان هدیهٔ اختصاصی برای خداوند بر مذبح بسوزاند: چنانکه به‌طور معمول انجام می‌شد، قسمت‌های چرب قربانی جبران بر مذبح سوزانده می‌شد.

۳. آیات (۶-۱۰) آنچه از قربانی به کاهنان تعلق می گیرد.

هر ذکوری از کاهنان می‌تواند از آن بخورد، اما باید در مکانی مقدس خورده شود، زیرا بسیار مقدس است. قربانی جبران مانند قربانی گناه است. آنها را یک قانون است. این قربانی از آنِ کاهنی خواهد بود که با آن، کفاره با جا می‌آورد. کاهنی که قربانی تمام‌سوز کسی را تقدیم می‌کند، می‌تواند پوست قربانی تمام‌سوز را که تقدیم کرده است برای خود نگه دارد. هر هدیهٔ آردی که در تنور پخته شود و هر چه بر تابه یا ساج تهیه گردد، از آنِ کاهنی خواهد بود که آن را تقدیم می‌کند. و هر هدیهٔ آردی، خواه آمیخته به روغن و خواه خشک، به مساوات از آنِ تمامی پسران هارون خواهد بود.

الف) هر ذکوری از کاهنان می‌تواند از آن بخورد: قربانی جبران نیز از الگویی مشابهِ قربانی‌های قبلی پیروی می‌کند. خون و چربی از آنِ خدا بود و بخش‌های گوشتی می‌توانست بین کاهنان توزیع گردد، و توزیعِ این بخش‌ها بین کاهنان، توسط کاهنی تعیین می‌شد که قربانی جبران یا قربانی گناه را تقدیم کرده است. (این قربانی از آنِ کاهنی خواهد بود که با آن کفاره به جا می‌آورد).

ب) کاهن می‌تواند پوست قربانی تمام‌سوز را که تقدیم کرده است برای خود نگه دارد: با قربانی تمام‌سوز (که همچنین در باب ۱ توضیح داده شد)، به کاهنی که قربانی را تقدیم کرده بود، پوستِ حیوان نیز داده می‌شد تا از آن برای درست کردن چرم یا مقصود دیگری استفاده کند.

ج) هر هدیهٔ آردی که در تنور پخته شود و هر چه بر تابه یا ساج تهیه گردد: در موردِ هدیهٔ آردیِ تهیه شده در تنور، تابه یا ساج، اولین بار در لاویان ۴:۲-۷ ذکر شد. در اینجا معلوم می‌شود که بخشی از این هدایا متعلق به کاهن است.

یک) جان تراپ اشاره کرده است که اوریجِن، نویسندهٔ مسیحیِ باستان، چطور دربارهٔ سه مورد یعنی (تنور، تابۀ در بسته و ساج) به گونه‌ای بیش از حد تمثیلی، تفکر می‌کرد. در اینجا اوریجِن طبق روش خود، همه چیز را به تمثیل و رمز و رازها بدل می‌کند و به‌عبارتی از مفهومِ سه‌گانه کتاب مقدس به ما می‌گوید: ۱) تحت الفظی،  ۲) اخلاقی،  ۳) اسرار‌آمیز. و آنها را با توری سیمی و ماهتابه و اجاق و فِر مقایسه می‌کند که در آماده کردنِ گوشت از آنها استفاده می‌شد. اما این اشتیاق شدید برای به تمثیل و تشبیه درآوردن متون مبهم و دشوار، خطر کمی در خود ندارد. و ممکن است که در مورد اوریجِن همانند جِروم تردید داشته باشم که آیا (با این تمثیل و تشبیه‌ها) بیشتر به کلیسا آسیب رساند یا نیکی!!

د) به مساوات از آنِ تمامی پسران هارون خواهد بود: در هدیهٔ آردی (قبلاً در باب ۲ توضیح داده شد)، توزیعِ  آن بر عهده کاهنی بود که هدیه را تقدیم کرده بود، اما قرار بر این بود که او باید اطمینان حاصل می‌کرد که سهم‌ها به همگان به‌طور مساوی توزیع شده است.

قربانی رفاقت.

۱. آیات (۱۱-۱۴) قرص‌های نان و گرده‌ نان همراه با قربانی رفاقت تقدیم می‌شد.

این است قانون قربانی رفاقت که می‌توان به خداوند تقدیم کرد: اگر کسی آن را برای شکرگزاری تقدیم می‌کند، باید به همراه قربانی شکرگزاری قرص‌های بی‌خمیرمایهٔ آمیخته به روغن، گِرده‌های نازک بی‌خمیرمایه که به روغن آغشته است، گِرده‌هایی از آرد مرغوب آمیخته به روغن، و قرص‌های نان خمیرمایه‌دار نیز تقدیم کند؛ او باید این همه را به‌عنوان هدیهٔ خود همراه با قربانی رفاقت خویش که به جهت شکرگزاری است تقدیم نماید. و از آن باید یک قرص از هر یک از نانهای تقدیمی را به‌عنوان هدیه به خداوند تقدیم کند. این هدیه از آنِ کاهنی خواهد بود که خون قربانی رفاقت را می‌پاشد.

الف) قانون قربانی رفاقت: قربانی‌های رفاقت پیشتر در باب ۳ ذکر شد. قربانی رفاقت معمولاً قربانی کردن یک حیوان بود (لاویان ۱:۳-۲) و اغلب به‌منظور شکرگزاری تقدیم می‌شد.

ب) قرص‌های بی‌خمیرمایهٔ آمیخته به روغن: همراه با تقدیمِ قربانیِ رفاقت، می‌بایست قرص‌های نان بی‌خمیرمایه و گرده‌های نازکِ بی‌خمیرمایه که هر کدام با روغن درست می‌شد، تقدیم گردد.

ج) باید قرص‌های نانِ خمیرمایه‌دار تقدیم کند: علاوه بر قرص‌هایِ نان بی‌خمیرمایه و گرده‌های نازک بی‌خمیرمایه، می‌بایست قربانی رفاقت همراه با نان خمیر‌مایه تقدیم شود.

یک) ظاهراً ممنوعیتِ به‌کار بردن خمیر‌مایه در هر قربانی (لاویان ۱۱:۲) تنها مربوط به قربانی‌هایی بود که بر مذبح سوزانده می‌شد. این نان خمیر‌مایه که بخشی از مراسم و تشریفاتِ قربانی رفاقت بود، بر مذبح تقدیم نمی‌شد؛ بلکه به‌عنوان قربانیِ افراشتنی تقدیم می‌گشت. لاویان ۱۷:۲۳ نیز توضیح می‌دهد که نان خمیر‌مایه در قربانی تکان‌دادنی هم استفاده می‌شد.

دو) این موضوع در نمادگراییِ نظام قربانی هم جذاب است. قربانی رفاقت توسط کاهنی ارائه (تقدیم) می‌شد که در پیشگاه خدا در یک دست نان بی‌خمیرمایه و در دستِ دیگرش نان خمیرمایه نگاه داشته بود. در روشی آیینی این نان بی‌خمیرمایه و نان خمیرمایه در حضور خداوند تکان داده می‌شد. از دیدگاه عهد‌جدید ممکن است بتوان این امر را با این حقیقت ارتباط داد که عیسی مسیح میان یهود و غیریهود صلح ایجاد کرد و دیواری را که پیش‌تر میان آنها جدایی بوجود آورده بود، فرو ریخت (افسسیان ۱۱:۲-۱۸)، و مسیح خود صلح و سلامت ماست (افسسیان ۱۴:۲) به‌خاطر قربانی‌ای که از بدن خود تقدیم کرد (افسسیان ۱۵:۲).

سه) «قربانی رفاقت نماد فوق‌العاده‌ای از همدلی و اشتراک بر پایهٔ آشتی است. و قربانی‌ای است که نماد دو طرف برای یک معامله بزرگ را نشان می‌دهد. یکی از آنها مالِ خداست و دیگری مالِ انسان. خدا و انسان در صلح هستند. جنبهٔ خدایی این امر را می‌توان با چیزی که بی‌خمیرمایه، و عاری از هر شر و بدی است و جدا از هر چیزی که به فساد تمایل دارد، نشان داد. در سوی دیگر، عیب و نقص‌های زیادی باقی‌ می‌ماند که در انسان است و این با نان خمیرمایه نشان داده می‌شود.» (مورگان)

د) و از آن باید یک قرص از هر یک از نانهای تقدیمی را به‌عنوان هدیه به خداوند تقدیم کند: ظاهراً زمانی‌که قربانی رفاقت تقدیم می‌شد (به خصوص به‌عنوان قربانیِ شکرگزاری)، این هدیهٔ افراشتنی نیز می‌بایست با قرص‌ها و گرده‌های نان بی‌خمیرمایه و هم با نان خمیرمایه درست می‌شد.

یک) تراپ در مورد هدیهٔ افراشتی می‌گوید: «این هدیه به این خاطر هدیهٔ افراشتنی نامیده می‌شود که در حضور خدا افراشته و بلند کرده می‌شود، و این‌طور تصور می‌شود که همه چیز را از او دریافت کرده‌اند و اعلام ‌می‌کردند که همه چیز به‌واسطهٔ اوست.»

دو) آدام کلارک راجع‌به هدیهٔ افراشتنی چنین می‌گوید: این نشان می‌دهد که این عبارت از واژهٔ عبری «بلند کردن می‌آید، زیرا این قربانی به‌عنوان هدیهٔ افراشتنی به سوی آسمان بلند کرده می‌شد که نشان از مهربانیِ خدا در عطا کردنِ باران و فصل‌های پُر بار و سیر کردن دل‌ها از خوراک و شادی است. همانگونه که قربانی تکان‌دادنی از راست به چپ تکان داده می‌شد، هدیهٔ افراشتنی نیز از بالا به پایین تکان داده می‌شد. در هر دو مورد این کار چندین بار انجام می‌شد.»

۲. آیات (۱۵-۱۸) چه زمانی گوشت قربانی رفاقت خورده می‌شود.

گوشت قربانی رفاقت که به جهت شکرگزاری است، باید در همان روزِ تقدیم آن خورده شود؛ چیزی از آن تا صبح باقی نماند. اگر قربانی او نذری یا اختیاری باشد، باید در همان روزِ تقدیم آن خورده شود، و باقی آن را می‌توان روز بعد نیز خورد. اما آنچه از گوشت قربانی تا روز سوّم باقی بماند، باید به آتش سوزانده شود. اگر چیزی از گوشت قربانی رفاقت در روز سوّم خورده شود، مقبول واقع نخواهد شد و برای کسی که آن را تقدیم کرده است محسوب نخواهد گردید، زیرا مکروه است و کسی که از آن بخورد متحمل جزای تقصیر خود خواهد شد.

الف) گوشت قربانی رفاقت که به جهت شکرگزاری است، باید در همان روزِ تقدیم آن خورده شود: قربانی رفاقت می‌توانست به دلایلی مختلف تقدیم شود؛ از جمله قربانی شکرگزاری، قربانی نذری یا اختیاری.

ب) در همان روزِ تقدیم آن خورده شود: زمانی‌که قربانی رفاقت به‌منظور شکرگزاری تقدیم می‌شد، گوشتِ آن باید در همان روزِ تقدیم آن خورده شود. و زمانی‌که به‌منظور نذری یا اختیاری تقدیم می‌شد، می‌توان آن را در روز بعد نیز خورد.

یک) «تا زمانی‌که رحمت‌های خدا تازه هستند باید شکرگزاری کرد، مبادا همچون ماهی‌ای باشد که با نگهداری، گندیده و فاسد می‌شود.» (تراپ)

ج) اگر چیزی از گوشت قربانی رفاقت در روز سوّم خورده شود، مقبول واقع نخواهد شد: با این وجود، گوشت قربانی رفاقت هرگز نباید در روز سوّم از تقدیمِ قربانی خورده شود. هر چیزی از گوشتِ آن باقی بماند باید با آتش سوزانده شود. احتمالاً این شیوهٔ خداست که بر تمایل او برای یک رابطهٔ تازه و جاری با او تأکید می‌کند.  

یک) به دلیل اینکه در چنین سرزمینِ گرمی، گوشت مستعدِ فاسد شدن بود و از آنجا که مقدس شمرده می‌شد لذا این امر بسیار ناشایست بود که چیزی که برای وجودِ الهی تقدیس شده بود در معرض فاسدشدگی قرار بگیرد.

۳. آیات (۱۹-۲۱) چه کسی می‌تواند از قربانی رفاقت بخورد.

«گوشتی را که به هر چیز نجس بَرخورَد، نباید خورد؛ باید آن را به آتش سوزانید. ولی هر گوشت دیگر را، همۀ اشخاص طاهر می‌توانند بخورند. اما اگر کسی در حالی که نجاستی بر اوست، از گوشت قربانی رفاقت که از آنِ خداوند است بخورد، باید از میان قوم خود منقطع شود. اگر کسی هر چیز نجس را لمس کند، خواه نجاست انسان، خواه چارپای نجس، و خواه هر چیز مکروه و نجس دیگر را، و آنگاه از گوشت قربانی رفاقت که از آنِ خداوند است بخورد، باید از میان قوم خود منقطع شود.»

الف) گوشتی را که به هر چیز نجس بَرخورَد، نباید خورد: گوشتی که از تقدیم قربانی رفاقت قابل خوردن بود، می‌بایست به شیوه‌ٔ تشریفاتیِ طهارت نگهداری می‌شد.

ب) همۀ اشخاص طاهر می‌توانند بخورند: برای هر کسی که قصد داشت در مشارکتِ خوراکِ مربوط به قربانی رفاقت شرکت کند، پاکیِ تشریفاتی لازم بود. این امر، اصلی را بیان می‌کند که تا فیض پاک‌کنندهٔ خدا را دریافت نکرده باشیم، نمی‌توانیم از رفاقت و صلحِ او برخوردار باشیم.

ج) اگر کسی هر چیز نجس را لمس کند،… از آن بخورد: اگر کسی که به‌طور تشریفاتی نجس یا ناپاک بود و از گوشت قربانی رفاقت می‌خورد، این امر گناهی جدی محسوب می‌شد. و این چنین بی‌اعتنایی به تقدس قربانیِ خدا به این معنا بود که این شخص باید از میان قوم خود منقطع شود.

یک) احتمالاً برای کسانی که آگاهانه از قربانی رفاقت می‌خوردند در حالی که از نظر تشریفاتی ناپاک بودند، مجازات شدید تکفیر و طرد شدن (منقطع شدن) در نظر گرفته می‌شد. و اگر هم به‌طور تصادفی و ناآگاهانه این کار را انجام می‌دادند، قربانی خاصی برای آن پذیرفته می‌شد (لاویان ۲:۵).

دو) این‌طور نیست که خدا کمال را طلب کند، وجود نان خمیرمایه در قربانی نشان می‌دهد که این امر درست نیست؛ اما امروز وقتی یک ایماندار سعی دارد که چیزهای روحانی دریافت کند، در حالی که آگاهانه نجس و ناپاک است، پس در مشارکت او با خدا، جدایی وجود دارد. اول یوحنا ۶:۱ می‌گوید: «اگر بگوییم با او رفاقت داریم، حال آنکه در تاریکی گام می‌زنیم، دروغ می‌گوییم و به راستی عمل نمی‌کنیم

سه) «علاوه بر این، در شرکت در شام خداوند، که دقیقاً به خوردن قربانی مشارکت شباهت دارد، اگر شخص ایماندار گناهی اعتراف نشده در زندگی داشته باشد نباید در آن شرکت کند. مانند فردِ اسرائیلی که در وضعیت ناپاکی، قربانی را خورد، اگر یک ایماندارِ مسیحی نیز به‌طور ناشایست در شام خداوند شرکت نماید ممکن است داوری مستقیم خدا در انتظار  او باشد. (اول قرنتیان ۲۷:۱۱-۳۲).» (روکِر)

در خصوص چربی و خون حیوانات.

۱. آیات (۲۲-۲۵) نباید چربی خورده شود.

خداوند موسی را خطاب کرده، گفت: «بنی‌اسرائیل را بگو: چربی گاو، گوسفند یا بز را نخورید. از چربی حیوان مرده یا حیوان دریده شده می‌توان برای هر کاری استفاده کرد، اما به هیچ وجه نباید آن را خورد. زیرا هر که از چربی حیوانی که از آن هدیۀ اختصاصی به خداوند تقدیم می‌شود بخورد، آن شخص باید از میان قوم خود منقطع شود.

الف) چربی گاو، گوسفند یا بز را نخورید: بر اساس عهد‌عتیق، یک اسرائیلی مجاز به خوردن قسمت‌هایِ بزرگ چربیِ حیوان نبود. این امر درباره حیواناتی که به‌عنوان قربانی تقدیم می‌شدند، یا به‌طور طبیعی می‌مُردند یا توسط حیوانی دریده می‌شدند صدق می‌کرد. اما قانون کماکان همان بود: به هیچ وجه نباید آن را خورد.

یک) به‌طور کلی چربی بیانگر نیکویی و فربهیِ آن است، و به خدا تعلق دارد. به‌علاوه چربی نماد توان و نیروی ذخیره شدهٔ حیوان است که آن نیز به خدا تعلق دارد.

ب) زیرا هر که از چربی حیوانی که از آن هدیۀ اختصاصی به خداوند تقدیم می‌شود بخورد: این امر نشان می‌دهد که ممنوعیتِ خوردن قسمت‌های چرب، تنها در مورد حیواناتِ قربانی شده و همین‌طور حیواناتی که به هر دلیلی خوردن آنها ممنوع بود، اعمال می‌شد.

یک) لاویان ۸:۲۲ خوردن هر نوع حیوانی را که توسط حیوانی دیگر کشته شده باشد را ممنوع کرده است (از قبیل حیوانی که توسط حیوانی وحشی دریده شده باشد).

ج) هر که از آن بخورد، آن شخص باید از میان قوم خود منقطع شود: همانند قانون قبلی، در مورد افرادی که به‌طور تشریفاتی ناپاک بودند و از گوشت قربانی می‌خوردند، در اینجا و در این مورد نیز مجازات برای نقض این قانون شدید بود -یعنی طرد شدن از جماعتِ قوم خدا.

یک) «در عهد‌عتیق نوزده جرم منجر می‌شد که شخص با مجازات «منقطع شدن» مواجه شود. تخلفاتی که منجر به «منقطع شدن» فردِ خطاکار می‌شد شامل: شکستن روزهای مقدس (از جمله روز سبّت)، ارتکاب جرایم اخلاقی، نقض قوانین پاکی و طهارت همچون خوردن خون و قصور در انجام ختنه در روز هشتم.» (روکِر)

۲. آیات (۲۶-۲۷) نباید خون خورد.

نیز هر جا که ساکن هستید خون مخورید، خواه خون پرندگان و خواه خون چارپایان. هر کس که هر نوع خون بخورد، آن شخص باید از میان قوم خود منقطع شود.  

الف) خون مخورید: شریعت عهد‌عتیق اسرائیل را از خوردنِ مستقیم خونِ هر نوع (پرنده یا جانور) نیز منع کرد. خون بیانگر حیات یک حیوان یا انسان است (لاویان  14-11:17)، و حیات از آنِ خداست.

ب) آن شخص باید از میان قوم خود منقطع شود: همچون قوانین قبل، مجازات برای نااطاعتی سخت بود یعنی: منقطع شدن از جماعت قوم خدا.            

یک) «ممکن است کسی گمان شود که این تنها یک گناهی کوچک است: با این‌حال، چقدر به‌طور ترسناک هشدار داده می‌شود! نه، هرگز گناه امری کوچک نیست، زیرا خدای کوچکی وجود ندارد که در برابر او گناه کنیم.» (تراپ)

قسمت‌های خاص قربانی رفاقت.

۱. آیات (۲۸-۳۱) قسمت سینه

خداوند موسی را خطاب کرده، گفت: «بنی‌اسرائیل را بگو: هر کس قربانی رفاقت خود را به خداوند تقدیم می‌کند، خود باید هدیۀ قربانی رفاقت خویش را نزد خداوند بیاورد. به دستان خود، هدیۀ اختصاصی خداوند را بیاورد؛ چربی را با سینه بیاورد، تا سینه را به‌عنوان هدیۀ تکان‌دادنی به حضور خداوند تکان دهد. کاهن چربی را بر مذبح بسوزاند، اما سینه از آنِ هارون و پسرانش خواهد بود.

الف) هر کس قربانی رفاقت خود را به خداوند تقدیم می‌کند: دستور‌العمل‌های زیر مربوط به قسمت‌های گوشتیِ قربانی رفاقت است. کسی که قربانی را به نزد کاهن آورده، در واقع قربانی را نزد خداوند آورده است.

ب) به دستان خود، هدیۀ اختصاصی خداوند را بیاورد: یک اسرائیلی نمی‌توانست این را به شخص دیگری واگذار کند. بنابراین او باید قربانی رفاقت را با دستان خود به کاهن تقدیم می‌کرد.

ج) سینه را به‌عنوان هدیۀ تکان‌دادنی به حضور خداوند تکان دهد: این تکان‌دادنِ خاصی از گوشت یا نانِ وقف شده به خداوند بود که آن را به طریقهٔ خاصی در حضور خداوند تکان می‌دادند. به این ترتیب، با وجود اینکه کاهن سهمی از آن را برای خود نگاه می‌داشت، تقدیم کنندهٔ قربانی، آن را به خدا وقف کرده است.

یک) پول متذکر می‌شود، همان فردِ اسرائیلی که قربانی را آورده، خودش باید با سینهٔ قربانی، عمل تکان‌دادن را انجام می‌داد: «تکان‌دادن به این طرف و آن طرف با دستانِ خود فردِ تقدیم کننده که با هدایت و کمکِ دستانِ کاهن انجام می‌شد».

دو) آدام کلارک راجع‌به هدیهٔ تکان‌دادنی این‌طور می‌گوید: «عبارت تکان‌دادنی از واژه‌ای عبری به‌معنای “دراز کردن یا گستراندن” می‌آید؛ هدیه‌ای از نوبر محصول که در اظهار به مشیّت نیکوی خدا به حضور او گسترانده می‌شد. این هدیه از دست راست به دست چپ حرکت داده می‌شد.»

سه) کلارک در تفسیرِ خود بر کتاب خروج ۲۷:۲۹ راجع‌به هدیهٔ افراشتنی و هدیهٔ تکان‌دادنی این‌طور نوشت: «چنانکه هدیهٔ تکان‌دادنی به این‌ طرف و آن طرف تکان داده می‌شد و هدیهٔ افراشتنی به بالا و پایین، برخی تصور کرده‌اند که این عملِ دوگانه بیانگر شکل و شمایل صلیب است، که بر آن قربانی رفاقت بین خدا و انسان در قربانیِ شخصیِ فدیه‌دهندهٔ مبارکِ ما تقدیم شد.» کلارک برای این ایده، از کارِ چارلز هوبیگانت، محقق فرانسوی کتاب مقدس در قرن ۱۸ استناد کرد.

۲. آیات (۳۲-۳۴) قسمتِ ران.

رانِ راست را از قربانیهای رفاقت خود به‌عنوان هدیۀ افراشتنی به کاهن بدهید. آن کس از پسران هارون که خون و چربی قربانی رفاقت را تقدیم می‌کند، ران راست سهم وی خواهد بود. زیرا من سینۀ تکان‌دادنی و رانِ افراشتنی را از بنی‌اسرائیل، یعنی از قربانیهای رفاقت ایشان برگرفتم، و آنها را به‌عنوان فریضۀ ابدی از جانب بنی‌اسرائیل به هارونِ کاهن و پسرانش بخشیدم.

الف) رانِ راست را به کاهن بدهید: این قسمت از حیوان به کاهنی تعلق داشت که قربانی را انجام می‌داد. احتمالاً ران چپ حیوان به فردِ اسرائیلی‌ای داده می‌شد که قربانی را آورده بود، بنابراین، آنها می‌توانستند از گوشتِ قربانی در خوراکِ مشارکت برخوردار شوند.

ب) سینۀ تکان‌دادنی و رانِ افراشتنی: بین تقدیمِ تشریفاتیِ سینه و ران حیوان تمایزی وجود داشت. سینهٔ حیوان به‌شکل هدیه تکان‌دادنی تقدیم می‌شد و رانِ حیوان نیز به‌شکل هدیهٔ افراشتنی تقدیم می شد.

ج) برگرفتم: هر دو قسمت (سینه و ران) متعلق به خداوند است. خدا به‌طور قابل رؤیت در قربانی حضور نداشت، با این‌حال، خدا از طریق کارِ کاهنِ تعیین شده و مسح شده، قربانی را دریافت می‌کرد. خدا قربانی را دریافت کرده و آن را به کاهن می‌داد (به هارونِ کاهن و پسرانش بخشیدم).

۳. آیات (۳۵-۳۶) اصلِ قسمت‌هایی که به کاهن داده می‌شود.

این است سهم تخصیص‌یافته به هارون و پسرانش از هدیۀ اختصاصی خداوند در روزی که جهت کهانت خداوند نزدیک آورده شدند. روزی که خداوند ایشان را مسح فرمود، فرمان داد که قوم اسرائیل آن را بدیشان بدهند. این است فریضه‌ای ابدی در همۀ نسلهای ایشان.»

الف) این است سهم تخصیص‌یافته به هارون و پسرانش: به‌منظور تأکید، خدا این ایده را تکرار کرد که با اینکه قربانی‌ها به خداوند داده شده بودند، اما قسمت‌هایی از قربانی به درستی و به فرمان خدا به کاهنان تعلق داشت (فرمان داد که قوم اسرائیل آن را بدیشان بدهند).

یک) ممکن است کسی نسبت به این موضوع اعتراض کند که این کار سود و منفعت بزرگی برای کاهنان بود و شاید حتی مزیتِ بیش از حد برای آنان محسوب می‌شد. بدین معنا که در دنیایِ باستان گوشت، کالایی تجملاتی محسوب می‌شد، و کاهنان کسانی بودند که نسبت به اکثر مردم، گوشتِ بیشتری برای خوردن داشتند. با این‌حال، (در عوض) باید به‌خاطر داشت که به کاهنان (از قبیلهٔ لاوی) هیچ زمینی  اختصاص داده نشده بود (اعداد ۲۰:۱۸). خدا میراث آنها بود و از طریقِ هدایا و قربانی‌های قوم خدا تأمین می‌شدند.

دو) به شیوه‌ای مشابه، خدا در عهد‌جدید نیز می‌گوید، کسانی که خدا و قوم خدا را خدمت روحانی می‌کنند، مستحق حمایت‌های مادی هستند (اول قرنتیان ۱۲:۹). این حقی است که می‌توان و باید کنار گذاشته شود، مخصوصاً وقتی کنار گذاشتن آن به نفع انجیل باشد؛ اما این حق کماکان به قوت خود باقی است. همان‌طور که پولس نوشت: «به همین‌سان، خداوند حکم کرده است که معاش واعظان انجیل، از انجیل تأمین شود.» (اول قرنتیان ۱۴:۹)

ب) در روزی که جهت کهانت خداوند نزدیک آورده شدند: این مراسم و آیین در کتاب خروج ۲۹ توضیح داده شد و در لاویان ۸ انجام شد. این مراسمی بود که به‌طور رسمی، هارون و پسرانش  به‌عنوان کاهنان قوم اسرائیل منصوب و مسح شدند.

۴. آیات (۳۷-۳۸) سخن آخر درمورد قربانی‌ها.

این بود قانون قربانی تمام‌سوز، هدیۀ آردی، قربانی گناه، قربانی جبران، قربانی انتصاب و قربانی رفاقت که خداوند در کوه سینا به موسی امر فرمود، در روزی که در بیابان سینا به بنی‌اسرائیل فرمان داد تا هدایای خود را به خداوند تقدیم کنند.

الف) این بود قانون قربانی تمام‌سوز: این خلاصه‌ای دربارهٔ هفت باب قبل، همراه با دستورالعمل‌هایی برای قربانی‌های اسرائیل است که عبارتند از:

·      قربانی تمام‌سوز: لاویان ۱ و ۸:۶-۱۳.

·      هدیهٔ آردی: لاویان ۲ و ۱۴:۶-۲۳.

·      قربانی گناه: لاویان ۴ و ۲۴:۶-۳۰.

·      قربانی جبران: لاویان ۵ و ۱:۷-۱۰.

·      تقدیس‌ها: این قسمت شاید به قربانی جبران اشاره دارد که در لاویان ۱۴:۵ و ۷:۶ توضیح داده شده است، و قسمت‌هایی که برای خدا و کاهنان در لاویان ۲۲:۷-۳۶ کنار گذاشته شده است.

·      قربانی رفاقت: لاویان ۳ و ۱۱:۷-۲۱.

ب) خداوند در کوه سینا به موسی امر فرمود: موسی همهٔ این قوانین را در کوه سینا برای اسرائیل دریافت کرد و آن را برای قوم اسرائیل فرود آورد. آنها بخشی اضافی و مهم از عهد‌عتیق بودند که در ابتدا در بیابان سینا مقرر و استوار گردید.

یک) «این قوانین احتمالاً در حالی‌که موسی با خدا در کوه بود به او داده شد. زمان کاملاً کافی بود، چون مجموعِ زمانی‌که او با خدا در آنجا بود کمتر از ۸۰ روز نبود؛ چهل روز در دادن شریعت و چهل روز تجدید شریعت.» (کلارک)

«عیسی مسیح و تحقق نظام قربانی»

امّا این کاهن، چون برای همیشه یک قربانی به جهت گناهان تقدیم کرد، به دست راست خدا بنشست (عبرانیان ۱۲:۱۰).

عیسی قربانی تمام‌سوز را تحقق بخشید (لاویان ۱).

 چنانکه مسیح هم ما را محبت کرد و جان خود را در راه ما همچون قربانی و هدیه‌ای عطرآگین به خدا تقدیم نمود (افسسیان ۲:۵).

عیسی قربانی آردی و نوبر را تحقق بخشید (لاویان ۲).

امّا مسیح براستی از مردگان برخاسته و نوبر خفتگان شده است (اول قرنتیان ۲۰:۱۵).

عیسی قربانی رفاقت را تحقق بخشید (لاویان۳).

پس چون از راه ایمانْ پارسا شمرده شده‌ایم، به واسطۀ خداوندمان عیسی مسیح از صلح با خدا برخورداریم (رومیان ۱:۵).

عیسی قربانی گناه را تحقق بخشید (لاویان ۴).

 او کسی را که گناه را نشناخت، در راه ما گناه ساخت، تا ما در وی پارساییِ خدا شویم (دوم قرنتیان ۲۱:۵).

عیسی قربانی تقصیر را تحقق بخشید (لاویان۵).

او به‌خاطر گناهان ما تسلیم مرگ گردید و به جهت پارسا شمرده شدنِ ما، از مردگان برخیزانیده شد (رومیان ۲۵:۴).

چون جان خود را قربانی گناه ساخت (اشعیا ۱۰:۵۳).

عیسی مسیح هر نوع قربانی‌ای را برای قوم خود به انجام رساند.

«او برای قوم خود، قربانی تمام‌سوز، قربانی گوشتی، قربانی رفاقت، قربانی گناه و قربانی جبران است. او با قربانی خودش که یکبار تقدیم شد، در تمام این روابط مختلف پابرجا ایستاده است.» (جاکس)

به‌واسطۀ همین اراده، ما یک بار برای همیشه، از طریق قربانیِ بدن عیسی مسیح تقدیس شده‌ایم (عبرانیان ۱۰:۱۰).