فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!
اول یوحنا باب ۵ – مولود از خدا و ایمان به پسر خدا
مولودشده از خدا
۱. آیۀ (۱) متولدشدن از خدا منبع محبت است.
هرکه ایمان دارد عیسی همان مسیح است، از خدا مولود شده است؛ هرکه پدر را محبت میکند، فرزند او را نیز محبت میکند.
الف. هرکه ایمان دارد عیسی همان مسیح است، از خدا مولود شده است: یوحنا اغلب به مولودشده از خدا اشاره کرده است (مانند اول یوحنا ۲۹:۲، ۹:۳ و ۷:۴). در اینجا او به ما میگوید که چگونه یک نفر از خدا زاده شده است. هرکه ایمان دارد عیسی همان مسیح است. این بدان معنی است که باور کنیم عیسی همان مسیح است، نه فقط مسیح به معنای عام.
یک) تأکید اصلی یوحنا بر محبت بوده است، اما او هرگز نمیخواهد کسی باور کند که او با دوستداشتن دیگران، رستگاری کسب میکند. ما از خدا مولود شدهایم وقتی که به مسیح و کار نجاتبخش او در زندگیمان ایمان آوردیم.
دو) ما همچنین درک میکنیم که یوحنا درمورد یک موافقت ذهنی صرف با مسیحبودن عیسی صحبت نمیکرد (همانطور که حتی شیاطین ممکن بود باور داشته باشند، همانطور که در یعقوب ۱۹:۲ توضیح داده شد). بلکه منظور او به اعتماد و ایمان به عیسی، بهعنوان مسیح بود.
سه) علاوه بر این، یوحنا این موضوع را روشن میکند که ما باید باور کنیم که عیسی همان مسیح است. آموزهای جدید بسیاری وجود دارند که معتقدند عیسی «روح مسیح» را داشته است. کنفوسیوس، محمد، بودا و برخی از متجددین نیز همین عقیده را داشتهاند. اما ما هرگز نمیگوییم که عیسی، روح مسیح را «دارد»، بلکه عیسی همان مسیح است.
ب. هر که پدر را محبت میکند، فرزند او را نیز محبت میکند: مولودشده از خدا در دو جنبه تأثیر دارد. فرض بر این است که ما خدا را دوست خواهیم داشت (کسی که از او مولود شدهایم)، زیرا ما دوباره در خانوادۀ او متولد میشویم. اما همچنین فرض بر این است که ما کسانی را دوست خواهیم داشت که از او مولود شدهاند، یعنی برادران و خواهرانمان در مسیح.
یک) این نقطۀ مشترک مسیحیان است نه نژاد، نه طبقه، نه فرهنگ، نه زبان، و نه چیز دیگری، بلکه فقط تولد مشترک در عیسیمسیح و پادشاهی مشترک عیسی.
دو) دوستداشتن دیگران در خانوادۀ خدا به این معنی است که شما محبت خود را به فرقه یا گروه خودتان، به موقعیت اجتماعی یا مالی خودتان، به نژاد خودتان، به دیدگاه سیاسی خودتان، و یا به ترغیب الهیاتی دقیق خودتان محدود نمیکنید. اگر هر یک از این چیزها برای ما بیش از نجات مشترکمان و پادشاهی عیسیمسیح معنا داشته باشد، پس کاملاً در اشتباه هستیم.
سه) والدین وقتی میبینند که بچههایشان با هم میجنگند و به نظر میرسد که از یکدیگر متنفر هستند، خشمگین و حتی غمگین میشوند. وقتی خداوند میبیند که فرزندانش میان خودشان میجنگند، چه احساسی خواهد داشت؟
۲. آیات (۳-۲) اثبات محبت خدا
از این جا میدانیم فرزندان خدا را محبت میکنیم که خدا را محبت میکنیم و از احکام او اطاعت مینماییم. محبت به خدا همین است که از احکام او اطاعت کنیم و احکام او باری گران نیست.
الف. از این جا میدانیم فرزندان خدا را محبت میکنیم: همانقدر که محبت ما به قوم خدا، محبت ما به خدا را منعکس میکند (همانطور که در اول یوحنا ۱۰:۳، ۱۷ بیان شد)، محبت و اطاعت ما از کلام خدا، نمایشی از عشق و محبت به بدن عیسی مسیح است.
یک) برخی اوقات گفته میشود که بهترین کاری که یک پدر میتواند برای فرزندان خود انجام دهد این است که همسر خود، یعنی مادر آنها را دوست داشته باشد. به همین ترتیب، برای فرزند خدا نیز نخستین راه برای دوستداشتن برادران و خواهران خود در مسیح، دوستداشتن خداوند و اطاعت از او است. و اگر پدر را دوست داشته باشید، کودک را دوست خواهید داشت. این چنین همهچیز طبق روال خواهد بود.
ب. خدا را محبت میکنیم و از احکام او اطاعت مینماییم: یک مسیحی که خدا را دوست ندارد یا از احکام او اطاعت نمیکند در بدن مسیح جایگاه چندان ندارد، حتی اگر در بسیاری از خدمات حضور داشته باشد و یک مقام رسمی در کلیسا داشته باشد.
یک) هنگامی که محبت و اطاعت ما از خداوند سرد میشود، نه تنها به خود آسیب میرسانیم، بلکه به برادران و خواهران خود نیز آسیب میرسانیم، زیرا ما قسمتی از روند پیشرفت روحانی قوم خدا هستیم.
دو) اگر ما بهخاطر خودمان خدا را دوست نداشته باشیم و از او اطاعت نکنیم، پس دستِ کم باید این کار را از روی محبت به دیگران انجام دهیم.
ج. محبت به خدا همین است که از احکام او اطاعت کنیم: محبتکردن خدا نیز، اطاعت از احکام اوست. کسی که میگوید خدا را دوست دارد، اما در نافرمانی از خدا زندگی میکند مانند مؤمنی است که میگوید با خدا معاشرت میکند، اما در تاریکی راه میرود (مانند اول یوحنا ۶:۱)، او دروغ میگوید.
یک) مطمئناً، یوحنا کلام عیسی را در ذهن داشت. «اگر من را دوست بدارید، احکام مرا نگاه خواهید داشت» (یوحنا ۱۵:۱۴).
دو) بهسادگی، محبت به خدا، خود را در اطاعت نشان خواهد داد. «مسیحیان اغلب تلاش میکنند تا محبت به خدا را به یک تجربۀ عاطفی نرم تبدیل کنند، اما یوحنا در نامۀ خود این اجازه را نمیدهد.» (بویس)
د. و احکام او باری گران نیست: بعضی از مسیحیان از احکام خداوند احساس فشار زیادی میکنند، با این حال یوحنا اصرار دارد که آنها باری گران نیستند.
یک) احکام او باری گران نیست اگر ببینیم که تا چه حد حکیمانه و نیکو هستند. آنها هدایایی از جانب خدا هستند تا بهترین و کاملترین زندگی ممکن را به ما نشان دهند. احکام خداوند مانند «دفترچۀ راهنمای آفریننده» برای زندگی است؛ او به ما میگوید که چه کار کنیم، چون میداند که ما چگونه به بهترین شکل عمل میکنیم. احکام خداوند برای محدودکردن یا رنجبردن ما داده نشده است یا به این دلیل که خداوند مانند یک پیرمرد خشمگین است.
دو) احکام او باری گران نیست، زیرا ما دوباره به دنیا آمدهایم و دلهای تازه داریم که از روی غریزه میخواهد خدا را راضی کند. بهعنوان بخشی از عهدجدید، احکام (شریعت) خدا در قلب هر مؤمن نوشته شده است (ارمیا ۳۳:۳۱).
سه) وقتی ما احکام خدا را با قوانین مذهبی که مردم وضع میکنند مقایسه میکنیم، احکام او باری گران نیستند. یوحنا سعی نمیکند بگوید که اطاعتکردن کار آسانی است. اگر چنین باشد، گناه نکردن برای ما آسان خواهد بود، یوحنا اعتراف کرده است که همۀ ما گناه میکنیم (اول یوحنا ۸:۱). یوحنا به تضادی فکر میکند که عیسی بین قوانین مذهبی علمای دین عصر خود و سادگی دوستداشتن خدا و پیروی از او ایجاد کرده است. عیسی گفت که تمام قوانین و مقررات علمای دین و فریسیان بهعنوان باری گران بودند (متی ۴:۲۳). در مقابل، عیسی درمورد خودش گفت: «یوغ من راحت است و بار من سبک» (متی ۳۰:۱۱). به جای اینکه نیاز شدید به نگهداری صدها قانون و مقررات کوچک وجود داشته باشد، مسیح بهسادگی به ما میگوید که من را محبت کنید و قوم مرا محبت کنید، آنگاه شما در اطاعت قدم خواهید گذاشت.
چهار) وقتی که ما واقعاً خدا را دوست داریم، احکام او باری گران نیستند. وقتی خدا را دوست داشته باشیم، میخواهیم از او اطاعت کنیم و او را خشنود کنیم. وقتی کسی را دوست دارید، به نظر میرسد که زحمتی برای کمککردن به این شخص ندارید. شما از این کار لذت میبرید. اما اگر مجبور بودید این کار را بهخاطر دشمن خود انجام دهید، دائم شکایت میکردید. درست همانطور که هفتسال خدمت یعقوب به لابان فقط چند روز برای او به نظر میرسید، بهخاطر علاقهای که او به راحیل داشت (پیدایش ۱۸:۲۹)، بنابراین اطاعت از دستورهای خداوند وقتی که واقعاً او را دوست داریم، باری سنگین به نظر نمیرسد. یک ضربالمثل قدیمی میگوید: «محبت بار سنگینی ندارد.»
۳. آیات (۵-۴) مولودشدن از خدا منبع پیروزی است.
زیرا هر که از خدا مولود شده است، بر دنیا غلبه مییابد و این است غلبهای که دنیا را مغلوب کرده است، یعنی ایمان ما. کیست آنکه بر دنیا غلبه مییابد جز آنکه ایمان دارد عیسی پسر خداست؟
الف. هرکه از خدا مولود شده است، بر دنیا غلبه مییابد: یوحنا با اصلی شروع میکند که بسیار ساده، اما بسیار قدرتمند است اگر ما از خدا مولود شده باشیم، بر دنیا غلبه خواهیم کرد. این فکر که هرچیز مولودشده از خدا میتواند در این دنیا شکست بخورد، برای یوحنا و برای ما عجیب بود.
ب. و این است غلبهای که دنیا را مغلوب کرده است؛ ایمان ما: از آنجا که اعتقاد به او کلید مولودشدن از خدا است (اول یوحنا ۱:۵)، کلید پیروزی، ایمان است، نه تنها ایمان اولیه، «به محراب بیا و نجات پیدا کن»، بلکه ایمان پایدار، مداوم و اعتماد به عیسیمسیح.
یک) یوحنا این فکر را با این کلمات تکرار میکند: کیست آنکه بر دنیا غلبه مییابد جز آنکه ایمان دارد عیسی پسر خداست؟ زندگی ایمان پایدار و اعتماد به عیسیمسیح، زندگیای است که بر فشارها و وسوسههای جهان غلبه میکند.
دو) دانستن اینکه عیسی چه کسی است -نه فقط بهعنوان یک حقیقت یا اطلاعات، بلکه بهعنوان غذا برای حیات- «روح را با چیزهای بزرگی که به او مربوط میشود پر میکند… تا بهآسانی این جهان را به سایهای حقیر تبدیل کند و آن را از تمام قدرت پیشین خود بر ما محروم سازد.» (پول)
ج. این است غلبهای که دنیا را مغلوب کرده است: این به ما میگوید که در درجۀ اول بهخاطر اینکه در مسیح هستیم، بر دنیا غلبه میکنیم، نه بهخاطر کاری که میکنیم. ما پیروز میشویم، چون از خدا مولود شدهایم و از خدا تولد یافتهایم، زیرا ایمان داریم عیسی پسر خدا است. همچنان، نه به مفهوم ذهنی صرف، بلکه زندگی خود را بر این واقعیت قرار میدهیم که عیسی پسر خدا برای ماست.
یک) به هر فرهنگ لغتِ یونانی که دوست دارید نگاه کنید و خواهید دید که کلمۀ [ایمان یا باور] صرفاً به معنای باورکردن نیست، بلکه به معنای اعتمادکردن، سرسپردن، تعهدکردن، بهکاربردن، و غیره است؛ جوهرۀ معنای ایمان، اعتماد و توکل است. (اسپرجن)
دو) چگونه میتوانیم غلبهکنندگان در دنیای مسیحی باشیم؟
· «در دنیا برای شما زحمت خواهد بود؛ اما دل قوی دارید، زیرا من بر دنیا غالب آمدهام» (یوحنا ۳۳:۱۶). چون مسیح بر دنیا غلبه کرده، همانطور که ما به او پایبندیم، ما در مسیح غلبه یافتهایم.
· یوحنا درمورد کسانی که در راه رفتن با عیسی رشد میکردند گفت: «شما بر آن شریر غلبه کردهاید (اول یوحنا ۱۳:۲-۱۴). همانطور که از عیسی پیروی میکنیم و در آن مسیر رشد میکنیم، بر دشمنان روحانی خود غلبه خواهیم کرد.
· غلبهکنندگان جایگاه ویژهای در آن جهان دارند. عیسی وعده داد: «هرکه غالب آید، او را حق نشستن با من بر تخت خودم خواهم بخشید، همانگونه که من غالب آمدم و با پدرم بر تخت او نشستم (مکاشفه ۲۱:۳).
· غلبهکنندگان به این دلیل غلبه میکنند که خون عیسی بر اتهامات شیطان غلبه میکند، کلام شهادت آنها بر فریبهای شیطان غلبه میکند و محبت آنها بر خشونت شیطان غلبه میکند (مکاشفه ۱۱:۱۲).
منبع رابطۀ ما با خدا: عیسیمسیح
۱. آیات (۸-۶) دقیقاً مشخص کنید که عیسی، پسر خدا کیست: کسی که باید به او ایمان داشته باشیم.
اوست آنکه با آب و خون آمد، یعنی عیسی مسیح. تنها نه با آب، بلکه با آب و خون؛ و روح است که شهادت میدهد، چون روح، حق است. زیرا سه هستند که شهادت میدهند: روح و آب و خون؛ و این سه یک هستند.
الف. اوست آنکه با آب و خون آمد: یوحنا روشن میکند که عیسایی که او از آن صحبت میکند، عیسای «خیالی» نیست که آنقدر مقدس بود که هیچ ارتباطی با این دنیا نداشت. عیسی که ما باید به او ایمان داشته باشیم، عیسایی است که با آب و خون آمد؛ عیسی که بخشی از یک جهان واقعی، مادی، جسمی و خونی بود.
یک) یوحنا به موضوعی برمیگردد که در ابتدای نامه با آن آغاز کرده بود: اساس تاریخی و واقعی اعتماد ما به عیسیمسیح. در اول یوحنا ۱:۱-۳ تأکید بر چیزی بود که دیده و شنیده میشد و قابل نگریستن بود. اشیای واقعی، مردم واقعی، چیزهای واقعی. درست همانطور که آب و خون واقعی است، پس آمدن پسر خدا، عیسیمسیح، نیز واقعی است.
ب. کسی که با آب و خون آمد: در طول قرنها، ایدههای مختلفی درمورد اینکه دقیقاً منظور یوحنا از این عبارت چیست، وجود داشته است. «این یکی از مبهمترین مطالب در رساله و یکی از گیجکنندهترین مطالب در کتاب عهدجدید است.» (پلامر، به نقل از بویس)
یک) برخی معتقدند که آب از تعمید و خون از شرکت در عشای ربانی سخن میگوید و یوحنا مینویسد که چگونه عیسی در دو آیین مقدس مسیحیت، تعمید و عشای ربانی، به سوی ما میآید (لوتر و کالون این عقیده را داشتند). با این حال، اگر اینطور باشد، با دیدگاه تاریخی یوحنا زمانی که نوشت «با آب و خون آمد»، مطابقت ندارد. به نظر میرسد که او چیزی را مینویسد که در گذشته اتفاق افتاده است، نه چیزی که در حال انجامشدن باشد.
دو) برخی (مانند آگوستین) بر این باورند که آب و خون، آب و خونی را توصیف میکند که از پهلوی عیسی جاری شد وقتی که بر صلیب بود. «اما یکی از سربازان نیزهای به پهلوی او فرو برد که دردم خون و آب از آن روان شد (انجیل یوحنا ۳۴:۱۹). این واقعۀ مهمی برای یوحنای رسول بود، زیرا بلافاصله پس از شرح آب و خون، در انجیل خود افزود: «آنکه این را دید، شهادت میدهد تا شما نیز ایمان آورید. شهادت او راست است و او میداند که حقیقت را میگوید» (انجیل یوحنا ۳۵:۱۹). با این حال، اگر منظور یوحنا این بوده است، کمی نامشخص است که چگونه میتوان گفت که عیسی با آب و خون آمد.
سه) با این حال، دیگران بر این باورند که آب از تولد اولیۀ عیسی سخن میگوید، از «آب رحم» متولد شده است و خون از مرگ او سخن میگوید. اگر اینطور باشد، یوحنا در اصل باید مینوشت: «عیسی مثل یک انسان به دنیا آمد و مانند یک انسان مُرد. او کاملاً انسان بود، نه یک موجود فوق روحانی که هیچ ارتباط واقعی با دنیای مادی نداشت.» ناسیتکها در زمان یوحنا مسیح را بهعنوان یک موجود فوق روحانی در نظر میگرفتند.
ج. او که با آب و خون امده است: احتمالاً بهترین توضیح (اگر چه نکات خوبی برای برخی از ایدههای دیگر وجود دارد)، قدیمیترین درک مسیحی از این متن است (اولینبار توسط مسیحی باستان، ترتولیان ثبت شد). به احتمال زیاد، یوحنا معنی آب را، تعمید عیسی و خون را، مصلوبشدن عیسی میدانست.
یک) هنگامی که عیسی را تعمید دادند، او را بهخاطر گناه خود تعمید ندادند (او هیچ گناهی نداشت)، بلکه به این خاطر که میخواست بهطور کامل با انسانیت گناهآلود یکی شود، تعمید گرفت. وقتی او با آب آمد، درحقیقت اعلام کرد: «من یکی از شما هستم.»
دو) هنگامی که عیسی بر صلیب درگذشت، به این علت نمرد که مجبور بود (مرگ هیچ قدرتی بر او نداشت)، بلکه زندگی خود را بر آن داشت که با بشریت گناهکار یکی شود و ما را از گناه نجات دهد. او که با… خون آمد به این دلیل بود که میتوانست بهعنوان گناهکار در جای ما بایستد و مجازات گناه ما را به گردن بگیرد.
سه) این توضیح همچنین بهترین ارتباط را با آنچه مسیح در یوحنا ۵:۳ گفت برقرار میکند: «آمین، آمین، به تو میگویم، تا کسی از آب و روح زاده نشود، نمیتواند به پادشاهی خدا راه یابد.» زادهشدن از آب، اشاره به آب مقدس تعمید دارد.
د. که با آب و خون آمده بود: برخی تعلیم میدادند (و هنوز هم تعلیم میدهند) که عیسی «روح مسیح» را در تعمید خود پذیرفت، و «روح مسیح»، عیسی را قبل از اینکه بر صلیب بمیرد، ترک کرد (برای آنها، غیرقابل تصور است که خداوند بتواند بر صلیب آویخته شود). اما یوحنا اصرار داشت که عیسی نه تنها از راه تعمید، بلکه با خون صلیب نیز آمده است. درست مانند زمانی بود که پدر در تعمید عیسی گفت: «تو پسر محبوب من هستی، و من از تو خشنودم» (لوقا ۲۲:۳).
یک) ممکن است برای ما دشوار باشد که به این شیوۀ باستانی برای جلوگیری از توهین به صلیب، با گفتنِ «این واقعاً پسر خدا نبود که به صلیب آویخته بود»، ارتباط برقرار کنیم. اما در عصر مدرن، ما راههای خود را برای جلوگیری از اهانت به صلیب داریم. برخی انکار میکنند که مسیح خدا بوده است و فقط او را بهعنوان «شهیدی شریف» در نظر میگیرند. برخی صلیب را تحقیر میکنند و آن را صرفاً به صورت زینت در جواهر و مد پاپ در میآورند. برخی دیگر صلیب را با انجیل روانشناسی عزتنفس و خودیاری و یا استفاده از بشارت بدون صلیب جایگزین میکنند.
ه. و روح است که شهادت میدهد، چون روح، حق است: روحالقدس نیز شاهد شخص حقیقی عیسی است، حتی همانطور که عیسی وعده داده بود (او خود، دربارۀ من شهادت خواهد داد… او مرا جلال خواهد داد، زیرا آنچه را از آنِ من است گرفته، به شما اعلام خواهد کرد [یوحنا ۲۶:۱۵ و ۱۴:۱۶ ]). پیام ثابت روحالقدس برای ما این است: «او عیسی است.»
یک) «یک کاهن همیشه بهوسیلۀ خون قربانی، آب مقدس، و روغنی که اشاره به مسحِ روحالقدس داشت، اقتدار مییافت. بنابراین عیسی همچنین این سه شاهد را در خدمت کهانت خود داشت.» (اسپرجن)
و. روح، آب و خون: اینها همه شواهد محکمی هستند که به ما میگویند عیسی کیست. ما میتوانیم بدانیم که هر سه یک هستند که شهادت میدهند. مثل این نیست که روح یک چیز را به ما میگوید، آب چیز دیگر و خون چیز دیگر. زندگی، مرگ و روح عیسی همه به ما میگویند که عیسی کیست و همچنین میگویند که با هم سازگاری دارند.
۲. چند کلمه دربارۀ این متن، با توجه به یادداشتهای حاشیه یا پاورقیِ بسیاری از کتابهای مقدس با توجه به اول یوحنا ۷:۵-۸.
الف. ترجمۀ انگلیسی کینگ جیمزِ کتابمقدس (The King James Bible) نکتهای قابل توجه را از اول یوحنا ۷:۵-۸ بیان میکند و این آیه را اینطور ترجمه میکند: در آسمان سه شاهد وجود دارد: پدر، کلام و روحالقدس؛ و این سه، یک هستند. و سه هستند که بر زمین شهادت میدهند: روح و آب و خون، این جملات (سه شاهد در آسمان وجود دارد، پدر، کلام و روحالقدس) در اکثریت قریب به اتفاق نسخههای خطی یونانی عهدجدید وجود ندارند.
یک) کلمات مورد بحث در هیچ نسخۀ خطی یونانی تا قرن چهاردهم وجود نداشت، به جز یک نسخۀ خطی قرن یازدهم و یک نسخۀ خطی قرن دوازدهم که در آن با دستخط دیگری در حاشیه اضافه شده است.
دو) در چند صد سال اول مسیحیت، بحثهای الهیاتی بسیاری دربارۀ ماهیت و فهم دقیق تثلیث وجود داشت. در تمام این بحثها، هیچکس تا به حال این کلمات را از اول یوحنا ۷:۵-۸ نقلقول نکرده است. اگر این کلمات واقعاً توسط یوحنا نوشته شدهاند، عجیب است که مسیحیان اولیه از آن نقلقول نکردهاند.در واقع، اگرچه هیچیک از مسیحیان باستان از این آیه نقل نمیکنند، اما بسیاری از آنها از اول یوحنا ۶:۵ و ۸:۵ نقلقول میکنند. چرا آیۀ هفت را نادیده میگیرند، بهخصوص که این جملۀ بزرگی از تثلیث است؟
سه) در تمام ترجمههای باستانی آرامی، عربی، اتیوپی، قبطی، سعیدی، ارمنی، اسلاوی و غیره این متن مورد بحث وجود ندارد و فقط در نسخۀ لاتین قدیمی کتابمقدس (وولگات) دیده میشود.
ب. احتمالاً بهتر است که این کلمات را نتیجۀ دخالت یک شخص نسخهنویسِ افراطی در نظر بگیریم که فکر میکرد عهدجدید نیاز به کمی کمک در اصول تثلیث دارد و فکر میکرد که این مکان خوبی برای انجام آن است. یا شاید کلمات بهعنوان یادداشتهای نوشتهشده در حاشیۀ یک نسخه شروع شدند، اما شخص بعدی که نسخه را بازنویسی کرد فکر میکرد که آنها باید به خود متن تعلق داشته باشند.
یک) در حالی که هیچ بیان صریحی از تثلیث در این جمله وجود ندارد (مانند این آیه)، اما این کلمات در تاروپود عهدجدید بافته شده است که پدر، پسر و روحالقدس را مییابیم که با هم بهطور برابر و در عین حال متمایز عمل میکنند. (متی ۱۶:۳-۱۷؛ ۱۹:۲۸؛ لوقا ۳۵:۱؛ یوحنا ۳۳:۱-۳۴؛ ۱۶:۱۴؛ ۲۶؛ ۱۳:۱۶-۱۵؛ ۲۱:۲۰-۲۲؛ اعمال رسولان ۳۳:۲-۳۸؛ رومیان ۱۶:۱۵؛ دوم قرنتیان ۲۱:۱-۲۲؛ ۱۴:۱۳؛ غلاطیان ۶:۴؛ افسسیان ۱۴:۳-۱۶؛ ۴:۴-۶؛ اول پطرس ۲:۱).
ج. اگر این کلمات در هیچیک از نسخههای خطی یونان باستان وجود نداشته باشند، پس چگونه به برخی نُسَخ اضافه شدهاند؟ این کلمات در نسخههای کهن لاتین کتابمقدس گنجانده شده بود و در سال ۱۵۲۰م، دانشمند بزرگی به نام اِراسموس (Erasmus) نسخۀ تازه و دقیقی از کتابمقدس را به زبان یونانی باستان منتشر کرد. هنگامی که مردم کتابمقدس اراسموس را مورد مطالعه قرار دادند و آن را با متن لاتین مقایسه کردند، متوجه شدند که عبارات مذکور (آیۀ ۷ ترجمۀ کینگ جیمز: در آسمان سه شاهد وجود دارد: پدر، کلام، روحالقدس) از این کتاب خارج شده است و از او بهخاطر آن انتقاد کردند. هنگامی که اراسموس مورد انتقاد قرار گرفت، گفت: «این کلمات را در هیچ نسخۀ یونانی باستان نخواهید یافت. اگر شما یک دستنوشتۀ یونانی با این کلمات در آن پیدا کنید، من آن را در چاپ بعدی خود قرار خواهم داد.» یک نفر یک دستنوشته با این عبارات پیدا کرد، اما هرگز یک دستنوشتۀ قدیمی نبود. اراسموس این نکته را میدانست، اما پیش از این وعده داده بود که اگر کسی نسخهای از آن را با این کلمات پیدا کند، آنها را به نسخۀ خود اضافه کند و بدین ترتیب، با اکراه این عبارات را در چاپ سال ۱۵۲۲ به متن افزود. با این حال، یک یادداشت نیز اضافه کرد و گفت که نسخۀ یونانی جدید بهعمد، و بدون رغبتِ او، دارای چنین عبارات اضافی میباشد. این نسخۀ خطی قدیمی مونتفورتیانوس (Codex Montfortii) در کتابخانۀ کالج مسیحی دوبلین به معرض نمایش گذاشته شده است.
یک) این متن، ویرگول ژوهان (Johannian Comma) نامیده میشود و تنها در سه نسخۀ خطی یونانی است. نسخۀ قدیمی گولفربیتانوس ( Codex Guelpherbytanus) در قرن هفدهم نوشته شد. از آنجا میدانیم این نوشته از قرن هفدهم است که حاوی یک نقلقول از کتابی است که در قرن هفدهم نوشته شده است. نسخۀ قدیمی راویانوس (Codex Ravianus) یا برلینسیس (Berolinensis) که نسخهای از متنی است که در سال ۱۵۱۴ چاپ شده است. میدانیم که از آن متن کپی شده است، زیرا همان اشتباهات تایپوگرافیِ متن ۱۵۱۴ تکرار میشود. سومین نسخۀ خطی آن، نسخۀ «کشفشده» در زمان اراسموس، نسخۀ قدیمی مونتفورتیانوس است.
دو) از آنجا که متن یونانی عهدجدید، که اراسموس آن را چاپ کرد، یکی از متون یونانی شد که ترجمۀ کینگ جیمز از آن استفاده کرد، این عبارات اضافه بخشی از کتابمقدس کینگ جیمز شدند.
د. متونی مانند این هیچ دلیلی برای ترس از غیرقابل اعتمادبودن عهدجدید را به ما نمیدهد. در کل عهدجدید، تنها ۵۰ عبارت وجود دارد که کمی تردید درمورد آنها وجود دارد و البته هیچکدام از آنها تنها پایه و اساس باور مسیحی نیستند. اگر تصور میکنید پنجاه متن، زیاد و قابل توجه است، بهتر است اینطور در نظر بگیرید که این پنجاه متن کمتر از یک هزارم کتابمقدس را تشکیل میدهد و تنها درمورد کمتر از یک هزارم کتابمقدس شک وجود دارد.
یک) علاوه بر این، هنگامی که چنین متنی در کتابمقدس قرار داده میشود، شواهد متنی از دستنوشتهها به آن افزوده میشود و همین امر باعث اطمینان میشود و هر شک و تردیدی را از بین میبرد.
دو) مسیحیان انجیلی ممکن است چیز زیادی دربارۀ این عبارات ندانند، اما بسیاری از افراد مذهبی (مانند شاهدان یهوه) که تثلیث را باور ندارند، مسائل متنی پیرامون این متن را میدانند. بنابراین، اگر شما این آیه را برای حمایت از عقیدۀ خود بیاورید، آنها به شما نشان خواهند داد که چگونه این آیه به انجیل تعلق ندارد. ممکن است برخی فکر کنند: «شاید تثلیث درست نباشد. شاید مسیح خدا نیست. شاید این فقط اختراع افرادی باشد که میخواهند انجیل را تغییر دهند.» این میتواند آسیبهای جدی به بار بیاورد.
سه) بنابراین مسیری مثل این به ما هشدار میدهد که وقتی صحبت از چنین موضوعاتی میشود، خدا به کمک ما نیاز ندارد. عهدجدید درست مانند خدا که الهامبخش آن بوده، کاملاً نیکو است و نیازی به کمک ما برای بهبودی ندارد. اگر چه آموزۀ این کلمات اضافی درست است، اما آنها نباید در متن کتابمقدس قرار بگیرند، زیرا ما نباید کلمات خود را به انجیل اضافه کنیم و ادعا کنیم که آنها کلمات خدا هستند.
ه. متن اول یوحنا ۷:۵-۸ باید با دقت بیشتری خوانده شود: زیرا سه هستند که شهادت میدهند: روح و آب و خون؛ و این سه یک هستند.
۳. آیات (۱۰-۹) شهادت انسان و شهادت خدا
اگر ما شهادت انسان را میپذیریم، شهادت خدا بسی بزرگتر است، زیرا شهادتی است که خدا خود دربارۀ پسرش داده است. هرکه به پسر خدا ایمان دارد، این شهادت را در خود دارد. اما آنکه شهادت خدا را باور نمیکند، او را دروغگو شمرده است.
الف. اگر ما شهادت انسان را میپذیریم، شهادت خدا بسی بزرگتر است: هر انسانی هر روزه، شهادت دیگر انسانها درمورد چیزهای مختلف را دریافت میکند. بنابراین، ما باید اعتماد بیشتری به شهادت خدا داشته باشیم، وقتیکه او به ما میگوید که عیسی کیست.
یک) یوحنا نمیخواهد ما ایمان کورکورانه داشته باشیم. در عوض، ایمان ما مبتنی بر شهادت معتبر است و ما قابل اطمینانترین شهادت ممکن را داریم، شهادت خدا.
ب. زیرا شهادتی است که خدا خود دربارۀ پسرش داده است: هنگامی که ما به عیسی ایمان داریم، روحالقدس را بهعنوان تأیید درونی جایگاه خود در برابر خداوند میپذیریم. رومیان ۱۶:۸ این موضوع را اینطور مطرح میکند: «روح، خود با روح ما شهادت میدهد که ما فرزندان خداییم.»
ج. اما آنکه شهادت خدا را باور نمیکند، او را دروغگو شمرده است: هنگامی که ما از ایمان به عیسی امتناع میکنیم، شهادت خداوند درمورد پسرش را باور نمیکنیم. بنابراین ما با بیایمانی خود، خدا را دروغگو مینامیم.
یک) در اینجا یوحنا گناه بزرگ بیایمانی را آشکار میسازد. بیشتر کسانی که از ایمان به خدا امتناع میورزند (به معنای کامل کلمه باورکردن)، قصد ندارند بهطور عمد خدا را دروغگو بنامند. اما با این حال، این کار را انجام میدهند. «اغلب از گناه بزرگ عدم ایمان به خداوند عیسیمسیح بهسادگی صحبت میشود و بسیار ناچیز به شمار میآید، چنانکه گوئی اصلاً گناه نیست؛ با این حال، بر طبق متن من، و در حقیقت، بر اساس تمامی اصول کتابمقدس، بیایمانی عبارت است از نسبتدادن دروغ به خداوند، بدتر از آن چه میتواند باشد؟» (اسپرجن)
دو) چه میشود اگر کسی بگوید: «من میخواهم باور کنم، اما نمیتوانم.» اسپرجن چنین پاسخ میدهد: «گوش کن، ای بیایمان، تو گفتی: “من نمیتوانم باور کنم”، اما اگر گفته بودی: “من باور نمیکنم.” کمی صادقانهتر بود. شرارت در آنجا نهفته است. بیایمانی تقصیر تو است، نه بدشانسی. این یک بیماری است، ولی همچنین یک جنایت است: این منبع وحشتناک بدبختی برای شما است و بهراستی در برابر خدای حقیقت جرمی بیرحمانه است.»
سه) چه میشود اگر کسی بگوید: «خب، من دارم سعی میکنم باور کنم و به تلاش خود ادامه میدهم.» اسپرجن میگوید: «من از کسی نشنیدم که بگوید: “آقا، من سالها تلاش میکردم باور کنم.” اینها کلماتی وحشتناک هستند! زیرا این کلمات مسئله را بدتر کرده است. تصور کنید که بعد از این که من یک بیانیه صادر کردم، یک نفر اعلام کند که او مرا باور نمیکند، در واقع، او نمیخواهد که باور کند و من واقعاً ناراحت میشوم، اما اگر او اضافه کند که: “در واقع من سالها تلاش کردهام که شما را باور کنم، ولی نمیتوانم این کار را انجام دهم، اوضاع بدتر خواهد شد.” منظور او از این حرف چیست؟ منظور او این است که من آنقدر دروغگو هستم و چنان دروغ میگویم که هر چند او دوست دارد به من اعتبار بیشتری بدهد، اما واقعاً نمیتواند این کار را بکند و با تمام تلاشی که میتواند به نفع من انجام دهد، اما او آن را فراتر از توان خود برای باورکردن من میبیند. حالا، مردی که میگوید: “من سعی کردم به خدا ایمان داشته باشم”، در واقع این را در ارتباط با خدای متعال میگوید… حرفزدن درمورد باورکردن فقط یک بهانه است. اما چه به ظاهر یا حقیقی، بگذارید به شما یادآوری کنم که هیچ متنی در کتابمقدس نیست که بگوید: “سعی کن باور کنی”، بلکه میگوید: “به خداوند مسیح ایمانآور.” او پسر خدا است، او با معجزات خود آن را ثابت کرده است، او برای نجات گناهکاران مرد، بنابراین به او اعتماد کن. او سزاوار ایمانی ساده و بچگانه است. وقتی این را رد میکنی در واقع شخصیت او را مورد سوءظن قرار داده و او را دروغگو خطاب کردهاید.»
چهار) چنین ردکردن شهادت خدا در طول زمان میتواند منجر به این شود که فرد برای همیشه در برابر خدا سختدل شود، به اندازهای که ممکن است به روحالقدس کفر گوید. همانطور که مسیح در انجیل مرقس ۲۸:۳-۲۹ هشدار داد. چه امیدی برای کسی است که صدای خدا را میشنود، اما به دروغگو خواندن او ادامه میدهد؟
۴. آیات (۱۳-۱۱) تضمین حیات در پسر.
و آن شهادت این است که خدا به ما حیات جاویدان بخشیده، و این حیات در پسر اوست. آنکه پسر را دارد، حیات دارد و آنکه پسر خدا را ندارد از حیات برخوردار نیست. اینها را به شما نوشتم که به نام پسر خدا ایمان دارید، تا بدانید که از حیات جاویدان برخوردارید.
الف. و آن شهادت این است: یوحنا، در آیۀ قبلی، به ما گفت که موضوع شهادت خدا چقدر جدی است. حال او به ما میگوید که این شهادت چیست.
ب. خدا به ما حیات جاویدان بخشیده، و این حیات در پسر اوست: این پیام اصلی خداوند به انسان است؛ آن زندگی ابدی هدیهای از جانب خداوند است که در عیسی مسیح پذیرفته شده است. آنکه پسر را دارد، حیات دارد و آنکه پسر خدا را ندارد از حیات برخوردار نیست. همهچیز در عیسی است و زندگی در عیسی گواه زندگی ابدی است.
یک) «اگر مسیح را در قلب خود نداشته باشیم، بیهوده است که انتظار جلال ابدی داشته باشیم. مسیحِ مجسم هم عنوان میبخشد و هم شایستگی. این سخن خداست. هیچکس خودش را فریب ندهد. مسیحِ مجسم و جلال؛ بدون مسیح مجسم، جلالی وجود ندارد. سخن خدا باید حفظ شود.» (کلارک)
ج. اینها را به شما نوشتم که به نام پسر خدا ایمان دارید، تا بدانید که از حیات جاویدان برخوردارید: با بیان این پیغام خیلی واضح، یوحنا امیدوار است ما را قانع کند که ایمان بیاوریم. حتی اگر ما ایمان داشته باشیم، او از ما میخواهد تا بدانیم که از حیات جاویدان برخوردار هستیم، بنابراین ما میتوانیم این اطمینان را داشته باشیم و به این باور ادامه دهیم.
یک) نیاز به شنیدن انجیل نجات در عیسیمسیح زمانی که آن را بپذیرید به پایان نمیرسد. ما از آن بهرهمند میشویم، از آن مطمئن میشویم و به شنیدن آن ادامه میدهیم و بارها و بارها آن را میپذیریم.
د. تا بدانید که از حیات جاویدان برخوردارید: اطمینان یوحنا تأثیرگذار است. او میخواهد ما بدانیم که از حیات جاویدان برخورداریم. فقط در صورتی میتوانیم این اطمینان را داشته باشیم که رستگاری ما در عیسی باشد و نه در عملکرد خود ما. زیرا اگر به من بستگی داشته باشد، پس در یک روز اعمالم خوب است و نجات پیدا میکنم و در یک روز اعمالم بد است و واقعاً مشخص نیست که نجات دارم یا خیر. اما اگر به کاری که عیسی برای من انجام داده بستگی داشته باشد، پس میتوانم این اطمینان را داشته باشم که از حیات جاویدان برخوردارم.
کمک به مسیحیان با دعا
۱. آیات (۱۵-۱۴) اطمینان به دعا
این است اطمینانی که در حضور او داریم که هرگاه چیزی بر طبق ارادۀ وی درخواست کنیم، ما را میشنود. و اگر میدانیم که هر آنچه از او درخواست کنیم ما را میشنود، پس اطمینان داریم که آنچه از او خواستهایم، دریافت کردهایم.
الف. این است اطمینانی که در حضور او داریم: یوحنا ایدۀ اطمینان در خدا را پرورش داده است. در آیۀ قبلی، اول یوحنا ۱۳:۵، نوشت: «اینها را به شما نوشتم که به نام پسر خدا ایمان دارید، تا بدانید که از حیات جاویدان برخوردارید.» اکنون، برای کسانی که میدانند زندگی ابدی دارند، یوحنا مفهوم اطمینان را به دعا نسبت میدهد.
ب. هر گاه چیزی بر طبق ارادۀ وی درخواست کنیم، ما را میشنود: در این مورد، هدف از دعا و راز قدرت دعا را میبینیم. این است که اگر کسی چیزی را مطابق میل و ارادۀ او بخواهد و چون چنین خواسته است اطمینان حاصل کند که صدای ما را میشنود.
یک) اول خدا از ما خواهد خواست که دعا کنیم. بسیاری از دعاها با شکست روبهرو میشوند، زیرا هرگز چیزی را نمیطلبد. خداوند، خدای محبت و بخشنده است و از ما میخواهد که از او بخواهیم.
دو) دوم، خداوند از ما خواهد خواست که هر چیزی را در دعا بخواهیم. منظورم این نیست که هر چیزی که ما میخواهیم اعطا خواهد شد، بلکه هر چیزی به این معنی است که ما میتوانیم و باید درمورد همهچیز دعا کنیم. خداوند به تمام زندگی ما اهمیت میدهد و هیچچیز کوچکتر یا بزرگتری نیست که نتوان برای آن دعا کرد. همانطور که پولس در فیلیپیان ۶:۴ نوشت: «برای هیچچیز نگران نباشید، بلکه در هر چیز با دعا و استغاثه، همراه با شکرگزاری، درخواستهای خود را به خدا ابراز کنید.»
سه) سپس خداوند از ما خواهد خواست که ارادۀ او را بخواهیم. برای ما آسان است که فقط به ارادۀ خود در برابر خداوند توجه کنیم، و یک دیدگاه جبرگرایانه نسبت به ارادۀ او داشته باشیم («او ارادۀ خود را با دعا یا بدون دعای من به انجام میرساند، نمیرساند؟») اما خداوند از ما میخواهد که ارادۀ او را از طریق کلام او ببینیم و تشخیص دهیم و ارادۀ او را به عمل بطلبیم. وقتی یوحنا این را نوشت، ممکن است کلمات خود عیسی را در ذهن داشته باشد، که در انجیل یوحنا ۷:۱۵ ثبت کرده بود: «اگر در من بمانید و کلام من در شما بماند، هرآنچه میخواهید، درخواست کنید که برآورده خواهد شد.» هنگامی که ما به مسیح وفادار میمانیم، روزبهروز ارادۀ ما بیشتر با ارادۀ او هماهنگ میشود و میتوانیم بپرسیم که تو چه چیزی را میخواهی، و هر روز بیشتر و بیشتر بر طبق ارادۀ وی درخواست کنیم. آنوقت میبینیم که دعای ما مستجاب شده است.
چهار) اگر چیزی خواست خدا است، پس چرا او این کار را جدا از دعاهایمان انجام نمیدهد؟ چرا باید صبر کند تا ما دعا کنیم، آنوقت ارادهاش را به انجام برساند؟ زیرا خداوند ما را مأمور کرده است که با او عمل کنیم همانند آنچه در دوم قرنتیان ۱:۶ میگوید: «در مقام همکاران خدا». خداوند از ما میخواهد که با او کار کنیم و این به معنای هماهنگکردن اراده و دستور کار ما، با او است. او از ما میخواهد به چیزهایی که برایش اهمیت دارند، اهمیت بدهیم و او میخواهد که ما به اندازۀ کافی به آنها اهمیت بدهیم که با شور و حرارت برای آنها دعا کنیم.
ج. پس اطمینان داریم که آنچه از او خواستهایم، دریافت کردهایم: وقتی بنا به ارادۀ خدا از او درخواست میکنیم، وقتی که طبق وعدۀ خدا دعا میکنیم، این اطمینان را داریم که او میشنود و بنابراین با ایمان واقعی و قطعی دعا میکنیم.
یک) دعا باید فراتر از دعاکردن برای رسیدن به بهشت باشد. این امر ریشه در درک اراده و وعدههای خداوند براساس کلام او دارد و اینگونه دعا، وعدههای خدا را تحقق میبخشد. برای هر درخواست دعا، باید در فکر خود بپرسیم: «به چه دلیلی ممکن است که خداوند به این دعا پاسخ دهد؟» ما باید با کلام او به این سؤال پاسخ بدهیم.
دو) نیرومندترین دعاها در کتابمقدس همیشه دعاهایی هستند که ارادۀ خداوند را درک میکنند و از او میطلبند که ارادۀ خود را به انجام رساند. درست مانند زمانی که یکی از فرزندانمان میگوید: «پدر، این چیزی است که شما قول دادهاید، حالا لطفاً آن را انجام دهید.» اما خدا خوشحال است وقتی که ما بر طبق وعدههای او دعا میکنیم. این نشان میدهد که ارادۀ ما با ارادۀ او هماهنگ است، ما به او توکل داریم و ما کلام او را جدی میگیریم.
سه) ضرورتاً درخواست چیزی که خدا وعدۀ آن را نداده اشتباه نیست؛ اما پس از آن متوجه میشویم که براساس یک وعدۀ خاص به حضور خدا نمیآییم و اطمینانی به آنچه از او خواستهایم، نداریم.
۲. آیات (۱۷-۱۶) دعا برای یک برادر گناهکار
اگر کسی ببیند برادرش گناهی میکند که به مرگ نمیانجامد، دعا کند و خدا به او حیات خواهد بخشید. این را دربارۀ کسی میگویم که گناهش به مرگ نمیانجامد. گناهی هست که به مرگ میانجامد. دربارۀ چنین گناهی نمیگویم که باید دعا کرد. هر عمل نادرستی گناه است، ولی گناهی هم هست که به مرگ نمیانجامد.
الف. اگر کسی ببیند برادرش گناهی میکند… دعا کند: وقتی ما یک برادر را در گناه میبینیم، یوحنا به ما میگوید که اولین کاری که باید بکنیم این است که برای آن شخص دعا کنیم. اغلب اوقات دعا آخرین کاری است که میکنیم، یا فکر میکنیم کوچکترین کاری است که درمورد برادرمان انجام میدهیم. پس به این دلیل است که دوران سختی را پشت سر میگذاریم.
ب. و خدا به او حیات خواهد بخشید: خداوند وعده داده که دعا برای برادری را که مرتکب گناه شده است، مستجاب کند. شاید چنین دعاهایی قدرت خاصی در برابر خداوند داشته باشند، زیرا این نوع دعاها، دعاهایی برای اجرای فرمان محبت به برادرانمان هستند. مسلماً، وقتی برای یکدیگر دعا میکنیم، یکدیگر را محبت میکنیم.
ج. گناهش به مرگ می انجامد: از آنجا که یوحنا درمورد گناه یک برادر نوشت، اشتباه است که او را به معنای گناهی که منجر به مرگ روحانی میشود ببینیم؛ احتمالاً منظور یوحنا گناهی بود که منجر به مرگ جسمانی میشد.
یک) این یک مفهوم دشوار است، اما ما نمونهای از آن را در اول قرنتیان ۲۷:۱۱-۳۰ داریم، که در آن پولس میگوید که در میان مسیحیان قرنتس، به دلیل رفتار ننگینی که در شام خداوند داشتند، برخی مرده بودند (بسیاری از شما شما ضعیف و بیمارند و شماری خفتهاند). این مرگ نه بهعنوان قضاوتی محکوککننده، بلکه بهعنوان یک قضاوت اصلاحی رخ داد (پس آنگاه که خداوند بر ما حکم میکند، تأدیب میشویم تا با دنیا محکوم نگردیم. [اول قرنتیان ۳۲:۱۱ ]).
دو) ظاهراً، شخص ایماندار میتواند تا جایی گناه کند که به مرگ نمیانجامد، اما آنها با این طریق ایمان خود را بسیار به خطر میاندازند بهطوری که نیاز به بازگشت دارند و باید به خانه نزد خدا بازگردند.
سه) با این حال، نباید تصور کرد که هر ایمانداری دچار مرگ ناگهانی میشود به دلیل گناه است و یا گناه نباید باعث اغوای شخص ایماندار به خودکشی باشد. زندگی ما در دستان خداوند است، و اگر او ببیند که میتواند یکی از فرزندانش را به خانه بازگرداند، بسیار نیکو است.
چهار) برخی معتقدند که برادر در اینجا به مفهوم بسیار ضعیفی مورد استفاده قرار گرفته است و منظور یوحنا از گناه منجر به مرگ، کفر به روحالقدس است، که ردکردن عمدی و ثابت عیسیمسیح است. اما این میتواند کاربرد عجیبی از واژۀ برادر داشته باشد، بهخصوص با توجه به این که یوحنا قبلاً در نامۀ خود از برادر استفاده کرده است.
د. دربارۀ چنین گناهی نمیگویم که باید دعا کرد: ظاهراً، هنگامی که یک شخص مسیحی در رابطه با گناهی که منجر به مرگ میشود، اصلاح میشود، هیچ دلیلی برای دعاکردن برای بهبودی یا بازگرداندن وجود ندارد، این شرایط فقط در دستان خداوند است.
ه. ولی گناهی هم هست که به مرگ نمیانجامد: یوحنا بسیار تلاش کرد تا دریابد که هر گناهی آنطور که او میگوید به مرگ منتهی نمیشود، هر چند که هر عمل نادرستی گناه است.
حفاظت از رابطۀ ما با خدا
۱. آیات (۱۹-۱۸) دانستن اینکه ما چه کسی هستیم و دشمنان ما چه کسانی هستند.
ما میدانیم که هر که از خدا مولود شده است، در گناه زندگی نمیکند، بلکه آن «مولودِ خدا» او را حفظ میکند و دست آن شریر به او نمیرسد. ما میدانیم که از خدا هستیم و تمامی دنیا در آن شریر لمیده است.
الف. هر کسی که از خدا مولود شدهاست در گناه نیست: در مبارزه با گناه، بسیار ضروری است که ذهنمان را بر آن داشته باشیم که در عیسیمسیح چه کسی هستیم. اگر ما از خدا مولود شده باشیم، پس منابعی برای رهایی از گناه عادتی داریم.
یک) یوحنا عقیدۀ خود را از اول یوحنا ۶:۳ تکرار میکند: «آنکه در او میماند گناه نمیکند.» دستور زبان این متن در زبان اصلی نشان میدهد که یوحنا در حال صحبت از سبک زندگی پیوسته و مداوم گناه است. یوحنا در اینجا تعلیم نمیدهد که شخص ایماندار باید در کمال بیگناهی زندگی کند. همانطور که استات میگوید: «زمان حال در فعل یونانی به معنای عادت، تداوم، توالی بدون وقفه است.»
ب. بلکه آن مولود خدا او را حفظ میکند و دست آن شریر به او نمیرسد: اگر ما از او مولود باشیم، در آن صورت در برابر آن شریر از خود محافظت میکنیم، حمایتی منحصربهفرد که فقط متعلق به کسانی است که از او مولود شده باشند. دانستن این موضوع به ما اعتماد زیادی در جنگ روحانی میدهد.
یک) آیۀ ۱۸، بسیار دقیق است. احتمالاً چیزی که در اینجا، یوحنا میخواهد بگوید، این است که آن مولود خدا (یعنی، عیسیمسیح) او را حفظ میکند (یعنی، شخص ایماندار). منظور یوحنا این است که ما توسط عیسی حفظ میشویم و توسط او در برابر شیطان محافظت میشویم.
ج. دست آن شریر به او نمیرسد: کلمۀ رسیدنِ دست در اینجا این اندیشه را دارد که فرد خود را به آن شریر مرتبط کند. یوحنا بهطور واضح میگوید آن شریر -شیطان- نمیتواند خود را به کسی که از خدا مولود شده، پیوند دهد.
یک) دانشمندان یونانی درمورد کلمۀ رسیدن دست میگویند: این کلمه «قویتر از لمسکردن است و به مفهوم درککردن، حفظکردن میباشد« (اسمیت، از کتاب Expositor). «این عبارت به معنای نگهداشتن یا در آغوشگرفتن است، نه صرفاً لمس سطحی.» (رابرتسون)
دو) تنها جای دیگری که یوحنا در نوشتههای خود از این فعل خاص برای «لمسکردن» استفاده میکند، در انجیل یوحنا ۱۷:۲۰ است، جایی که او به معنای واقعی کلمه به مریم میگوید که «بر من میاویز.» از آنجا که ما از او مولود شدهایم، شیطان نمیتواند خود را بر ما بیاویزد یا به ما بچسبد، اما شریر میتواند به شخصی که از خدا مولود نشده است، بیاویزد.
د. ما میدانیم که از خدا هستیم: اگر ما از او مولود باشیم، از دنیا جدا شدهایم، به دنیایی که تحت سلطۀ شریران است، تعلق نداریم، هرچند که کل جهان هنوز هم زیر سلطۀ شریر است. دانستن این نکته بدین معنی است که ما میتوانیم در مسیح آزاد باشیم و خودمان را از نظام جهانی در طغیان علیه خدا جدا کنیم.
۲. آیات (۲۱-۲۰) ماندن در عیسیمسیح و پرهیز از بتها
همچنین میدانیم که پسر خدا آمده و به ما بصیرت بخشیده تا حق را بشناسیم، و ما در او هستیم که حق است، یعنی در پسر او عیسی مسیح. اوست خدای حق و حیات جاویدان. ای فرزندان، خود را از بتها محفوظ نگاه دارید. آمین.
الف. همچنین میدانیم که پسر خدا آمده و به ما بصیرت بخشیده تا حق را بشناسیم، و ما در او هستیم که حق است، یعنی در پسر او عیسی مسیح اوست: در پایان این نامه، یوحنا به موضوع اصلی خود باز میگردد، یعنی دوستی با عیسی مسیح. ما باید او را بشناسیم و کلمهای که یوحنا برای شناختن به کار میبرد (ginosko) از دانش با تجربه سخن میگوید. اینگونه مسیح از ما خواست که او را بشناسیم.
ب. به ما بصیرت بخشیده: کار عیسی در ما به ما بصیرت و توانایی شناخت و زندگی در او و رفاقت پایدار را میدهد، که یوحنا ما را در اول یوحنا ۳:۱ بدان دعوت میکند.
یک) بهطور قابل توجهی، این بصیرت باید بخشیده شود. ما نمیتوانیم بهتنهایی به آن دست پیدا کنیم. اگر خدا خودش را به ما نشان نمیداد، هرگز او را نمییافتیم. ما او را میشناسیم و میتوانیم او را بشناسیم، زیرا او خودش را به ما آشکار کرده است.
دو) خداوند بیش از هر راه دیگری خود را در پسرش عیسی مسیح به ما نشان داده است. عیسی کلید و کانون همهچیز است. ما شخصیت و هویت خدا را با نگاهکردن به عیسی میبینیم.
سه) کسی که حق است همچنین موضوعی را به ما یادآوری میکند که یوحنا از طریق این نامه به ذکر آن میپردازد: اهمیت ایمان حقیقی، ایمان به عیسی مسیح حقیقی، نه یک مسیح ساختگی. مسیح کتابمقدس، مسیحی که حق است، او خدای پسر، یعنی عیسای مسیح است.
ج. خدای حق و حیات جاویدان: در اینجا یوحنا به ما میگوید که مسیح کیست. او یک انسان بود (همانطور که یوحنا در اول یوحنا ۱:۱، ۲:۴ و ۶:۵ اعلام کرد)، اما او تنها یک انسان نبود. او کاملاً انسان و خدای حق و حیات جاویدان بود. ما نمیتوانیم انسانیت عیسی را بر خداوندی او یا خداوندی او را بر انسانیتش ترجیح دهیم. او هر دوی آن است: عیسی کاملاً خدا و کاملاً انسان است.
یک) جان استات درمورد این جمله میگوید: این خدای حق و حیات جاویدان است. «این یکی از صریحترین بیانات الوهیت عیسی مسیح در عهدجدید بود، که قهرمانان راستدینی در بهکاربردن آن در برابر بدعتگذاری آریوس شتاب داشتند.» (استات)
د. ای فرزندان، خود را از بتها محفوظ نگاه دارید: این ممکن است راهی عجیب برای پایاندادن به نامۀ یوحنا به نظر برسد، اما با موضوع رابطۀ واقعی و زنده با خدا تناسب دارد. دشمن دوستی با خداوند، بتپرستی و پذیرفتن خدای دروغین یا تصور نادرستی از خدای حقیقی است. یوحنا، بعد از اینکه بیشتر کتاب را صرف هشداردادن به ما در برابر خطرات عیسای دروغینی کرد که بسیاری آن را در آن روزها تعلیم میدادند، بهدرستی با این هشدار تمام میکند (اول یوحنا ۱۸:۳-۲۳؛ ۱:۴-۳؛ ۶:۵-۹).
یک) ما فقط میتوانیم یک رابطۀ واقعی با خدایی داشته باشیم که واقعاً وجود دارد! بتپرستی، چه آشکار (پرستش یک مجسمه) و چه پنهان (وقف زندگی به شغل و یا هرکسی به غیر از خدا) همیشه یک رابطۀ واقعی با خدا را خفه خواهد کرد و روابط ما با برادران و خواهرانمان در عیسی مسیح را تخریب خواهد کرد. جای تعجب نیست که یوحنا با این جمله: خود را از بتها محفوظ نگاه دارید تمام میکند، اینگونه باید رابطۀ خود را با خدا حفظ کنیم.
دو) چارلز اسپرجن در موعظۀ بزرگی دربارۀ آیۀ آخر نامۀ یوحنا، نخست متوجه شد که یوحنا برای ای فرزندان سخن میگوید.
· این عنوانی برای محبت عمیق است.
· این عنوانی است که تجدید حیات و روابط خانوادگی را نشان میدهد.
· این عنوانی است که فروتنی را نشان میدهد.
· این عنوانی است که نشاندهندۀ تعلیمپذیری است.
· این عنوانی است که دلالت بر ایمان دارد.
· این عنوانی است که دلالت بر ضعف دارد.
سه) سپس، اسپرجن متوجه شد که یوحنا فرمانی صادر کرده است: برای اینکه خود را از بتها محفوظ نگاه دارید.
· این در برابر بتهای آشکار و قابلمشاهده صحبت میکند.
· این در مقابله با خودپرستی صحبت میکند. ما میتوانیم این کار را با افراط در غذا یا نوشیدنی، تنبلی، یا نگرانی بیش از حد درمورد ظاهر و یا لباسمان انجام دهیم.
· این بر خلاف پرستش مال و اموال صحبت میکند.
· این موضوع در برابر پرستش برخی سرگرمیها یا علایق صحبت میکند.
· این بر علیه پرستش دوستان یا بستگان عزیز خود صحبت میکند.