فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

مکاشفه باب ۵ – شیر، بره، و طومار

يک نفر که شايسته است که طومار را بگيرد.

 

۱. آیهٔ (۱) تخت و طومار.

آنگاه در دست راست آن تخت‌نشین طوماری دیدم با نوشته‌هایی بر پشت و روی آن، و طومار به هفت مُهر مَمْهور بود.

الف. در دست راست آن تخت‌نشین طوماری دیدم: تمرکز مکاشفه ۴ بر تخت بود. در اینجا، یوحنا با اشاره به تخت شروع می‌کند، اما بعد تمرکز خود را تغییر داده و بر روی طوماری می‌گذارد که خداوندِ بر تخت نشسته نگه داشته است.

ب. با نوشته‌هایی بر پشت و روی آن: این بدان معناست که این طومار غیر معمول بود. نوشتن در دو طرف طومار معمول نبود. این بدان معناست که هر اطلاعاتی در این طومار وجود داشت، مقدار زیادی از آن وجود داشت -تقریباً بیشتر از آنچه بتواند در طومار مندرج باشد.

یک) طومارهای قدیمی به صورت افقی خوانده می‌شدند، نه عمودی. طومار از سمت چپ و راست پیچیده می‌شد و نوشته در ستون‌های باریکی به عرض ۳ اینچ (۸ سانتی‌متر) قرار داشت و روی ماده‌ای تا حدی شبیه کاغذ قهوه‌ای نوشته شده بود. طومار را در دست چپ نگاه داشته و با دست راست باز می‌کردند. با ادامه خواندن، قسمتی که قبلاً خوانده شده بود، دوباره پیچیده می‌شد. در چنین طومار معمولی، می‌توانستند کتاب مکاشفه را طوماری به طول ۱۵ فوت (۴.۵ متر) بنویسند.

ج. به هفت مُهر مَمْهور بود: وقتی که نوشتن یک طومار تمام می‌شد، آن را لوله کرده، با ریسمان‌ها می‌بستند و ریسمان‌ها را با موم در گره‌ها مُهر و موم می‌کردند. این طومار با هفت مُهر مَمْهور شده بود؛ هفت ریسمان در اطراف طومار وجود داشت که هر ریسمان با موم مَمْهور شده بود.

یک) اینها هفت نوشته نبودند که هر کدام با مُهر جدا شده باشند؛ بلکه هر هفت مُهر روی یک طومار زده شده بود. باید همه مُهرها باز می‌شدند قبل از اینکه بتوانند طومار را بخوانند.

د. طوماری با نوشته‌ها: در طول قرن‌ها، مفسران ایده‌های متفاوتی را برای این که این طومار چیست و آنچه بر روی آن نوشته‌ شده است، پیشنهاد کردند. مهم است که به خاطر بسپاریم که هرچه در این طومار بود، هیچ‌کس جز عیسی شایسته باز کردن آن نبود (و نیست) (مکاشفه ۵: ۴-۳).

یک) برخی تصور می‌کنند که این طومار، عهد‌عتیق بود، یا عهد‌عتیق و عهد‌جدید با هم، یا نبوت‌های برآورده شده. اما این ایده‌ها به عقب نگاه می‌کنند، نه به جلو، و یوحنا چیزهایی را در ارتباط با آنچه را بعد از این می‌باید واقع شود نوشت (مکاشفه ۱:۴). علاوه بر این، اگر طومار حاوی عهد‌عتیق یا عهد‌جدید بود؛ چه کسی شایسته باز کردن آن طومار نیست؟

دو) برخی تصور می‌کنند که این طومار گواهی خدا برای طلاق اسرائیل بود، اما شواهد کتاب‌مقدسیِ کمی برای این ایده وجود دارد؛ و چه کسی شایسته باز کردن آن طومار نیست؟

سه) برخی تصور می‌کنند که این طومار حکم خدا علیه دشمنان کلیسا بوده است. شاید این درست باشد، اما فقط به معنای غیر‌مستقیم؛ و چه کسی شایسته باز کردن آن طومار نیست؟

چهار) برخی تصور می‌کنند که طومار، متن کتاب مکاشفه یا چند فصل بعدی بوده است. اما این با توجه به نحوهٔ انتقال ایده طومار بعید به نظر می‌رسد و چه کسی شایسته باز کردن آن طومار نیست؟

پنج) برخی فکر می‌کنند که این طومار سند مالکیت کُره زمین بوده است. این ایده جذابی است، مخصوصاً به این دلیل که دورهٔ مصیبت آینده با حکمرانی عیسی بر زمین به پایان می‌رسد. اما به‌سختی می‌توان این موضوع را با قطعیت نشان داد. به نظر می‌رسد که بهترین قسمت کتاب‌مقدس در ارتباط با این ایده در ارمیا ۶:۳۲-۱۵ است که اسناد مالکیت یهود را مهر‌ و‌ موم شده توصیف می‌کند. اما شکی نیست که زمین از آن خداوند است (مزمور ۱:۲۴)، اگرچه حکومت‌های این جهان به نحوی به شیطان تعلق دارند (لوقا ۸-۵:۴). اگر خدا باید سند مالکیت را پس بگیرد، چه زمانی خدا سند مالکیت کرهٔ زمین را «از دست داده»؟ در واقع، خداست که این طومار را نگه می‌دارد -آن را از دست نداده است. اما طومار باید باز شود، باید آشکار شود.

ه. طوماری با نوشته‌ها: بهترین راه حل این است که این طومار را «اراده خدا، حل و فصل نهایی او از امور جهان بدانیم». (بارکلی) این نگرش به این دلیل است که به‌طور معمول، طبق قوانین روم، وصیت‌نامه‌ها با هفت مُهر مَمْهور می‌شدند، هر کدام از طرف شاهدی بر اعتبار وصیت‌نامه.

یک) «قوانین روم ایجاب می‌کرد که وصیت‌نامه هفت بار مَمْهور شود، همان‌طور که در وصیت‌نامه‌های آگوستوس و وسپاسیان برای جانشینان آنها نشان داده شده است.» (والوُرد)

دو) «ممکن است منظور از این کتاب اهداف و طرح‌های خداوند نسبت به حکومت او در جهان و کلیسا باشد؛ اما ما، ساکنین خاک، از چنین چیزهایی چیزی نمی‌دانیم. با این حال، ما مصمم هستیم حدس بزنیم.» (کلارک)

سه) «بنابراین کتابی که هفت بار مهر و موم شده، برنامه جامع خداست که با آمدن دوبارهٔ مسیح به اوج خود می‌رسد.» (والوُرد)

چهار) «کتابِ توصیه‌ها، احکام و مقاصد خدا در رابطه با کلیسای خود، در مورد اینکه چه چیزهای قابل توجهی باید تا پایان جهان برای آن اتفاق بیفتد؛ این کتاب در دست پدر بود.» (پول)

پنج) ایده در اینجا این است که خدا کتابی دارد که تاریخ جهان هم اکنون در آن نوشته شده است. او تاریخ جهان را از قبل نوشته است، تاریخ جهان را پیشاپیش در دست دارد، و او پایان کل تاریخ را آغاز می‌کند. فقط خدا می‌تواند این طومار را نگه دارد.

و. در دست راست آن تخت‌نشین طوماری: به یاد داشته باشید تأکید بر محتوای طومار نیست، بلکه بر مهر و موم آن و یک نفر که شایسته گرفتن آن است.

۲. آیات (۲-۴) چه کسی شایسته است که طومار را باز کند؟

 

و فرشته‌ای نیرومند دیدم که به بانگ بلند ندا می‌داد: «کیست که سزاوار برداشتن مُهرها و برگشودن طومار باشد؟» و هیچ‌کس، نه در آسمان، نه بر زمین، و نه در زیر زمین، توانِ آن نداشت که طومار را برگشاید یا حتی در آن نظر کند. من زار زار می‌گریستم زیرا هیچ‌کس یافت نشد که سزاوار گشودن طومار یا نظر کردن در آن باشد.

الف. فرشته‌ای نیرومند: ما نمی‌دانیم که این فرشته کیست. خیلی‌ها پیشنهاد کرده‌اند که جبرئیل است، اما ما نمی‌دانیم. با این وجود، این فرشته چالشی را برای کل خلقت مطرح کرد: کیست که سزاوار برداشتن مُهرها و برگشودن طومار باشد؟ این چالشی است که هیچ موجودی نمی‌تواند به آن پاسخ دهد زیرا هیچ مخلوقی سزاوار باز کردن این طومار خاص نیست.

ب. هیچ‌کس، نه در آسمان، نه بر زمین، و نه در زیر زمین، توانِ آن نداشت که طومار را برگشاید یا حتی در آن نظر کند: یوحنا نمی‌توانست قوی‌تر از این بگوید. انگار فرشته‌ای نیرومند به کل جهان نگاه می‌کرد تا کسی شایسته را پیدا کند، و کسی را شایسته پیدا نکرد که حتی در آن نظر کند.

یک) هیچ پاسخی برای چالش فرشته نیرومند وجود ندارد زیرا خلقت در تصمیم‌گیری یا تعیین سرنوشت خود کاملاً ناتوان است. فردی بالاتر از مرتبه موجودات آفریده شده باید مسیر تاریخ را تعیین کند -فقط خدا می‌تواند این طرح را باز کند.

ج. بنابراین من زار زار می‌گریستم: یوحنا ‌گریست یا به این علت که وعده قبلی برای دیدن آینده ممکن است اکنون انکار شود (مکاشفه ۱:۴)، یا به احتمال زیاد، چون تمام شدن تاریخ اکنون به‌طور نامحدود به تعویق می‌افتد.

د. هیچ‌کس یافت نشد که سزاوار گشودن طومار یا نظر کردن در آن باشد: برای نگاه کردن به طومار، شخص باید حق باز کردن طومار و تملک آن را داشته باشد و هیچ مخلوقی که سزاوار باشد پیدا نشد.

۳. آیهٔ (۵-۷) شیر قبیله یهودا شایستهٔ باز کردن طومار است.

آنگاه یکی از پیران به من گفت: «گریان مباش. اینک آن شیرِ قبیلۀ یهودا، آن ریشۀ داوود، غالب آمده است، تا طومار و هفت مُهر آن را بگشاید.» آنگاه بره‌ای دیدم که گویی ذبح شده باشد، ایستاده در مرکز تخت و محصور میان آن چهار موجود زنده و پیران. هفت شاخ داشت و هفت چشم که هفت روحِ خدایند که به تمام زمین فرستاده شده‌اند. او پیش آمد و طومار را از دست راست آن تخت‌نشین گرفت.

الف. اینک آن شیرِ قبیلۀ یهودا: یکی از بزرگان (نه یک فرشته) یوحنا را از اندوه خود نجات داد و کسی را به او نشان داد که در گشودن طومار غالب آمده است. او شخصیت بزرگ نبوت‌های عهد‌عتیق بود: شیرِ قبیلۀ یهودا، آن ریشۀ داوود، مسیحِ اسرائیل و غیر‌یهودیان.

یک) عنوان مسیحایی شیرِ قبیلۀ یهودا از پیدایش ۹:۴۹-۱۰، اشعیا ۴:۳۱، و هوشع ۱۰:۱۱ می‌آید. عنوان ریشۀ داوود از اشعیا ۱۰:۱۱ می‌آید و در مکاشفه ۱۶:۲۲ تکرار می‌شود.

دو) ترپ می‌گوید که شیر تصویری مناسب از مسیح ما است، «۱. به‌خاطر قدرت عالی‌اش ۲. به‌خاطر روح قهرمانانه‌اش. ۳. برای قلمروی سلطنت خود؛ شیر پادشاه حیوانات است ۴. برای هوشیاری خود؛ شیر با چشمانی باز می‌خوابد.»

ب. آنگاه بره‌ای دیدم… ایستاده: به دلیل اعلام پیران، یوحنا انتظار داشت که یک شیر را ببیند، اما در عوض بره‌ای را دید. یوحنا حتی از کلمهٔ خاصی برای یک بره کوچک استفاده کرد؛ که «نشان‌دهنده بره کوچک یا ظریف است.» (کلارک)

یک) بره به گونه‌ای همدلانه و قدرتمند ارائه می‌شود؛ او زنده است (بره ایستاده است)، اما او هنوز علائم فداکاری قبلی را بر خود داشت (گویی ذبح شده باشد).

دو) وقتی مردان نماد قدرت می‌خواهند، حیوانات وحشی و پرندگان شکاری وحشی مانند حیواناتی که نماینده ملت‌ها و تیم‌های ورزشی هستند را به‌خاطر می‌آورند. اما نماینده ملکوت آسمان یک بره است که نشان‌دهنده تواضع، ملایمت و عشق فداکارانه است.

سه) گویی ذبح شده باشد: توصیف آنچه یوحنا دید، دشوار است، اما این بره علائم فداکاری را بر خود داشت. داوری که کمی جلوتر از فصل ششم شروع می‌شود توسط بره فرمان داده شده و اداره می‌شود. او قبلاً با پذیرش داوری بر خود، راهی برای رهایی دیگران از داوری فراهم کرده بود. داوری بر دنیایی خواهد آمد که از بره و هر‌آنچه او مطرح و از آن حمایت کرد متنفر است و پیشنهاد رهایی او را رد می‌کند.

ج. گویی ذبح شده باشد: ایده این است که قربانی عیسی هنوز در پیشگاه خدا پدر تازه و جاری است. در کار عیسی بر روی صلیب هیچ‌چیز کهنه و فرسوده‌ای وجود ندارد. هزاران سال بعد، هنوز به‌تازگی روزی است که او بر صلیب مرد.

یک) «این نوع گفتار نشان می‌دهد که فضیلت تازه و مستمر مرگ مسیح، برای ابد در پیشگاه خدا مؤثر است، زیرا که یک بار برای همیشه رستگاری ابدی را خریده است.» (ترپ)

دو) گویی ذبح شده باشد: «گویی عیسی در حال حاضر هم در حال تقدیم جانش است. این بسیار قابل توجه است؛ تقدیم قربانی مسیح در نظر خدا آنقدر مهم است که او هنوز نمایانگر و در حال ریختن خون خود برای جرائم انسان است. این مزیت بزرگی به ایمان می‌بخشد؛ هنگامی که شخصی در روح به تخت فیض می‌رسد، او قربانی‌ای را می‌یابد که برایش مهیا شده است تا به خدا تقدیم کند. به این ترتیب همهٔ نسل‌های بعدی متوجه می‌شوند که پیوسته برایشان قربانی‌ای آماده شده و خون تازه‌ای ریخته شده که آنها تقدیم کنند.» (کلارک)

د. هفت شاخ داشت و هفت چشم که هفت روحِ خدایند که به تمام زمین فرستاده شده‌اند: با وجود اینکه نشانه‌های فدیه او آشکار بود، بره به‌عنوان یک موجود مورد ترحم ارائه نشده است. او همچنین دارای علائم قدرت مطلق (هفت شاخ) و دانایی مطلق (هفت چشم) بود. چه شمایلی! بره‌ای کشته شده که دارای علائم دانایی مطلق و قدرت مطلق است!

یک) در سراسر کتاب‌مقدس، چشم‌ها نشان‌دهندهٔ دانش و خرد، و شاخ‌ها نشان‌دهندهٔ قدرت هستند. این بره دارای دانش، حکمت و قدرت کامل است: هفت شاخ و هفت چشم.

دو) هفت روحِ خدایند که به تمام زمین فرستاده شده‌اند: روح‌القدس نه تنها روح خدا (به این معنا که «روح پدر» است)، بلکه روح مسیح نیز است (اعمال ۷:۱۶ و رومیان ۹:۸ را ببینید).

 

سه) هفت چشم خداوند تصویری از دانای مطلقی است که از زکریای نبی گرفته شده است (زکریا ۱۰:۴ و ۹:۳).

ه. او پیش آمد و طومار را گرفت: هیچ مخلوقی شایسته گرفتن طومار شناخته نشد، اما بره می‌تواند آن را بگیرد. رتبه، شخصیت و توانایی او در گرفتن طومار و باز کردن آن (و در نتیجه تعیین سرنوشت خلقت) برای همیشه با کار او بر صلیب ثابت شده است.

ستایش آنکه شایسته است.

۱. آیات (۸-۱۰) سرود پیران و کروبین.

پس از آنکه طومار را گرفت، آن چهار موجود زنده و آن بیست و چهار پیر پیش پای بره بر خاک افتادند. آنها هر یک چنگی در دست داشتند و جامی زرّینْ آکنده از بخوری که همان دعاهای مقدسین است. و سرودی تازه بدین‌سان می‌سرودند که: «تو سزاوار گرفتن طوماری و سزاوار گشودن مُهرهای آن، چرا که ذبح شدی، و با خون خود مردم را از هر طایفه و زبان و قوم و ملت، برای خدا خریدی؛ و از آنان حکومتی ساختی و کاهنانی که خدمتگزار خدای ما باشند و اینان بر زمین سلطنت خواهند کرد.»

الف. چهار موجود زنده و آن بیست و چهار پیر پیش پای بره افتادند: وقتی بره طومار را گرفت، واکنش فوری بود. فرشتگان عالی رتبه و انسان‌های رستگار شده (پیران) با هم به پرستش بره پرداختند.

ب. هر یک چنگی در دست داشتند: چنگ «به‌درستی، نوعی قانون یا گیتار است که با دست یا با مِضراب نواخته می‌شود.» (آلفورد) پرستش در آسمان با موسیقی همراه است. همان‌طور که می‌توان انتظار داشت، این قسمت از کتاب‌مقدس است که این ایده که مردم در آسمان چنگ خواهند داشت را آغاز کرد.

ج. جامی زرّینْ آکنده از بخوری که همان دعاهای مقدسین است: پیران با جامی زرّینْ آکنده از بخور، به‌صورتی نمادین دعاهای مقدسین را ارائه می‌کردند. با این حال، آنها به‌عنوان واسطه برای قوم خدا عمل نکرده، و برای قدیسین شفاعت نکردند.

یک) به ما یادآوری شده که تنها یک خدا هست و بین خدا و آدمیان نیز تنها یک واسطه وجود دارد، یعنی آن انسان که مسیحْ عیسی است؛ (اول تیموتائوس ۵:۲). این بزرگان برای مقدسین دعا نمی‌کردند، و این به هیچ وجه روش کاتولیک رومی را که به مقدسین دعا می‌کنند و از آنها می‌خواهد برای ما دعا کنند را توجیه نمی‌کند.

دو) «همچنین ممکن است که این دعاها نمایانگر دعای دیرینه قوم خدا باشد، پادشاهی تو بیاید.» (هاکینگ)

سه) جام‌های زرّینْ آکنده از بخور: این نشان می‌دهد که دعاهای مقدسین برای خدا چقدر ارزشمند است. او آنها را بخور خوشبویی تلقی می‌کند، گویی در جام‌های زرّینْ گرانبها گذاشته شده‌اند.

چهار) ارتباط بین دعا و بخور در مزمور ۲:۱۴۱ نشان داده شده است: دعای من به حضور تو چون بخور استوار شود، و دستان برافراشته‌ام چون قربانی شامگاهی. بخور عطر مطبوعی دارد، به آسمان صعود می‌کند و قبل از هر فایده‌ای، نیاز به آتش دارد.

د. و سرودی تازه بدین‌سان می‌سرودند: پیران سرودی تازه برای رحمت‌هایی که همیشه تازه هستند، خواندند.

یک) « یک سرود تازه را یا باید به‌عنوان یک آهنگ عالی فهمید (زیرا آهنگ‌های تازه معمولاً بیشترین ارزش را داشتند)، یا تازه در مورد موضوع آن (که من این ایده را بیشتر دوست دارم). زیرا خادمان خدا در عهد‌عتیق نمی‌توانستند خدا را برای رستگاری واقعی انسان به وسیلهٔ خون مسیح برکت دهند، بلکه فقط به امید تحقق آن در آینده خوشحال بودند و از وعده‌هایی که از دور به چشم ایمان دیده شده بود، استقبال می‌کردند.» (پول).

دو) «این چیز تازه‌ای است که پسر خدا باید انسان شود. این یک چیز تازه است که با بدن به آسمان صعود کنید. بخشیدن انسان از گناهانش کار تازه‌ای است. مُهر شدن به روح‌القدس برای انسان چیز تازه‌ای است. دریافت کهانتِ پیروی مقدس، و به دنبال پادشاهی‌ای با وعدهٔ بی حد و حصر بودن چیز تازه‌ای است.» (ویکتورینوس)

 

ه. تو سزاواری: در زمان یوحنای رسول، هنگام ورود امپراتوران روم از آنها با عبارت لاتین وِرِه دیگنوس (vere dignus)، که ترجمه می‌شود تو سزاواری، تجلیل می‌شد. در اینجا از فرمانروای واقعی جهان تجلیل می‌شود.

و. چرا که ذبح شدی، و با خون خود مردم را از هر طایفه و زبان و قوم و ملت، برای خدا خریدی؛ و از آنان حکومتی ساختی و کاهنانی که خدمتگزار خدای ما باشند و اینان بر زمین سلطنت خواهند کرد: در ستایش مکاشفه ۱۱:۴، تأکید بر کار آفرینش خدا بود. در اینجا، تأکید بر کار او در رستگاری است.

·      سرودی که بهای رستگاری را گرامی می‌دارد: چرا که ذبح شدی.

·      سرودی که به عمل‌رسانندهٔ رستگاری را گرامی می‌دارد: مردم را خریدی.

·      سرودی که مقصد رستگاری را گرامی می‌دارد: مردم را برای خدا خریدی.

·      سرودی که پرداخت بهای رستگاری را گرامی می‌دارد: با خون خود.

·      سرودی که دامنه رستگاری را گرامی می‌دارد: هر طایفه و زبان و قوم و ملت.

·      سرودی که بلندی زمان رستگاری را گرامی می‌دارد: از آنان حکومتی ساختی و کاهنانی که خدمتگزار خدای ما باشند.

·      سرودی که نتیجه رستگاری را گرامی می‌دارد: و اینان بر زمین سلطنت خواهند کرد.

ز. حکومتی ساختی و کاهنانی که خدمتگزار خدای ما باشند: ایمانداران به مسیح، به دلیل تولدی شاهانه و سرنوشتی در پادشاهی خدا، با عیسی در حکومت الهی او شریکند. آنها کاهنان هستند زیرا به هیچ واسطه‌ای جز خود عیسی نیاز ندارند.

یک) «وقتی کسی با انواع لباس‌های عجیب و غریب ظاهر می‌شود و می‌گوید که کاهن است، فقیرترین فرزند خدا می‌تواند بگوید: برو کنار و در نیایش من دخالت نکن: من یک کاهن هستم. نمی‌دانم شما چه کسی هستید. مطمئناً شما باید کاهنِ بَعَل باشید، زیرا تنها جایی که کلمه جامهٔ رسمی کهانت (vestments) در کتاب‌مقدس ذکر شده، مربوط به معبد بَعَل است. کهانت متعلق به همه مقدسین است.» (اسپرجن)

۲. آیات (۱۱-۱۲) فرشتگان بی‌شماری به آنها می‌پیوندند و به دلیل کامل کردن رستگاری، شایستگی بره را اعلام می‌کنند.

آنگاه نظر کردم و صدای خیل فرشتگان را شنیدم که گرداگرد آن تخت فراهم آمده بودند و گرداگرد آن موجودهای زنده و آن پیران. شمار آنها از هزاران هزار و کُرورها کُرور بیشتر بود. و با صدای بلند چنین می‌گفتند: آن برۀ ذبح شده سزاوار قدرت و دولت و حکمت و توانایی است، و سزاوار حرمت و جلال و ستایش.»

الف. صدای خیل فرشتگان را شنیدم که گرداگرد آن تخت فراهم آمده بودند: فرشتگان و پیران با هم در مقابل بره افتادند (مکاشفه ۸:۵). با این حال به نظر می‌رسد که تنها پیران سرود رستگار‌شدگان را می‌خوانند (مکاشفه ۹:۵-۱۰)، زیرا هیچ جا در کتاب‌مقدس به ما دربارهٔ رستگاری فرشتگان نمی‌گوید. سپس، صدای خیل فرشتگان گرداگرد آن تخت با ستایش نجات‌دهندهٔ بزرگ بلند شد.

یک) در مکاشفه ۹:۴-۱۰ فرشتگان، پیران را ترغیب به پرستش می‌کنند. در اینجا به نظر می‌رسد که پیران، فرشتگان را ترغیب می‌کنند. این یک چرخه فوق‌العاده در آسمان است، و فرشتگان و پیران یکدیگر را تشویق به تمجید بیشتر و بیشتر می‌کنند.

ب. شمار آنها از هزاران هزار و کُرورها کُرور بیشتر بود: این گروه بی‌شماری از فرشتگان است.

ج. آن برۀ ذبح شده سزاوار است: در سرود خود، فرشتگان برای رستگاری خود ستایش نمی‌کردند. این به این دلیل است که فرشتگان (تا آنجا که ما می‌دانیم) موضوع این رستگاری نیستند، اما آنها ناظران دقیق آن هستند، و بنابراین می‌توانند به‌خاطر آن خدا را ستایش کنند (اول پطرس ۱۲:۱ و افسسیان ۱۰:۳).

یک) فرشتگان به‌وضوح می‌توانند عظمت کار خدا را در بازخرید انسانِ سقوط کرده مشاهده کنند، بنابراین در واکنش، آنها از قدرت و دولت و حکمت و توانایی، حرمت و جلال بره قدر‌شناسی می‌کنند. به همین صورت، ما می‌توانیم خدا را به‌خاطر طریقی که در زندگی دیگران کار می‌کند ستایش کنیم.

 

۳. آیات (۱۳-۱۴) همهٔ خلقت پدر و بره را ستایش می‌کنند.

سپس شنیدم هر مخلوقی که در آسمان و بر زمین و زیر زمین و در دریاست، با هرآنچه در آنهاست، چنین می‌سرودند که:

«ستایش و حرمت، و جلال و قدرت، تا ابد از آنِ تخت‌نشین و بره باد.»

و آن چهار موجود زنده گفتند: «آمین»، و آن پیران بر زمین افتادند و نیایش کردند.

الف. هر مخلوقی: یوحنا نمی‌توانست از این کامل‌تر توصیف کند. به‌راستی، این هر مخلوقی است –در آسمان و بر زمین و زیر زمین و در دریاست، با هرآنچه در آنهاست.

ب. ستایش و حرمت، و جلال و قدرت، تا ابد از آنِ تخت‌نشین و بره باد: این پرستش ترکیبیِ پدر و بره گواهی قوی بر الوهیت عیسی است. «کوچک‌ترین تردیدی وجود ندارد که بره باید با خدا و به‌عنوان خدا شمرده شود.» (اِل. موریس)

یک) «حالا اگر عیسی مسیح به درستی خدا نبود، اینکار بت‌پرستی بود، زیرا به مخلوق آنچه که متعلق به خالق است را می‌بخشید.» (کلارک)

دو) «ای شنونده، به آن اطمینان کنید، شما هرگز به آسماننخواهید رفت مگر اینکه آماده باشید عیسی مسیح را به‌عنوان خدا پرستش کنید. همه آنها در آنجا این کار را انجام می‌دهند: باید به این نتیجه برسید، و اگر تصور کنید که او یک مرد ساده است یا چیزی کمتر از خداست، متأسفانه باید از اول شروع کنید و یاد بگیرید که دین حقیقی یعنی چه. پایه شما برای تکیه بر آن ضعیف است. من نمی‌توانم عاقبت روحم را در اعتماد به کسی که صرفاً انسان است بسپارم، یا به کفاره‌ای که توسط چنین انسانی داده شده است اعتماد کنم: من باید دست خود خدا را بر این کار عظیم ببینم.» (اسپرجن)

ج. بر زمین افتادند و نیایش کردند: کلمه یونانی باستان برای نیایش به معنای واقعی کلمه «سجده کردن» یا «تسلیم شدن در مقابل دیگری با تسلیم کامل» است. صحنه ممکن است این باشد که پیران به زانو بر زمین افتادند، سپس خود را در برابر او که تا ابد زندگی می‌کند قرار داده‌اند تا بیانگر تسلیم و پرستش کامل آنها باشد.

 

یک) «این روش شرقی نیایش است: ابتدا، شخصی که پرستش می‌کند بر زانو می‌افتاد؛ و سپس، در تعظیم، زمین را با پیشانی خود لمس می‌کرد. این عمل اخیر سجده بود.» (کلارک)

د. ستایش و حرمت، و جلال و قدرت، تا ابد: خداوند زنده تا ابد سلطنت می‌کند. سزارها می‌آیند و می‌روند، از جمله کسانی که قوم خدا را آزار می‌دهند. اما خداوند یهوه تا ابد زندگی می‌کند و همیشه شایسته ستایش ماست.