Search
Close this search box.

فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

اول قرنتیان باب ۵ – مقابله با بی عفتی در کلیسا

مشکل مشخص شد

۱. آیهٔ (۱) گناه یک مسیحیِ ناشناس در قرنتس

به واقع خبر رسیده که در میان شما بی‌عفتی هست، آن هم به گونه‌ای که حتی در میان بت‌پرستان نیز پذیرفته نیست. شنیده‌ام مردی با نامادری خود رابطه دارد.

الف. به واقع خبر رسیده که در میان شما بی‌عفتی هست: کلمه‌ای که اینجا به «بی‌عفتی» ترجمه شده، معادل کلمهٔ یونانی باستان « porneia» است. این لغت به طور گسترده به انواع فعالیت جنسی خارج از رابطهٔ زنا‌شویی (از جمله همجنسگرایی) اشاره دارد.

یک) کلمهٔ «porneia» در اصل فقط به رفتن نزد روسپیان اشاره دارد؛ اما قبل از دوران عهد‌جدید، جامعهٔ یهودی از این کلمه برای اشاره به هر نوع رابطهٔ جنسی خارج از ازدواج، از جمله همجنسگرایی استفاده می‌کرد. در عهد‌جدید نیز این بُعد از معنای آن مد نظر بوده است.

دو) مفسران دربارهٔ کلمهٔ porneia: «کتاب‌مقدس با استفاده از این کلمه تمام گونه‌های روابط غیرشرعی را بیان می‌دارد.» (پول) «این کلمه باید گسترهٔ غایی معنای آن، یعنی هر نوع ناپاکی، مد نظر قرار گرفته شود.» (کلارک)

سه) «Porneia» اغلب در «فهرست گناهان» عهد‌جدید ظاهر می‌شود، اما نه به این دلیل که مسیحیان اولیه در مورد روابط جنسی شک و شبه داشتند، بلکه به این دلیل که حوزهٔ روابط جنسی یکی از دگرگون‌کننده‌ترین نقاط تقابل بود که اصول اخلاقی فرهنگ یونانی با اصول اخلاقیِ عیسی با یکدیگر منافات داشتند. بی‌عفتی جنسی واقعیتی پذیرفته شده در زندگی مشترک در فرهنگ یونانی بود، اما قرار نبود در میان پیروان عیسی اینچنین باشد.

ب. شنیده‌ام مردی با نامادری خود رابطه دارد: ظاهراً کسی با نامادری اش (همسر پدرش) رابطه جنسی مداوم داشت (به شکل مزدوج یا زندگی باهم). آن زن در این رابطه احتمالاً مسیحی نبود، چون حتی به او اشاره هم نشده است.

یک) فعل دارد، بِه‌وا‌ژه‌ای برای اشاره به رابطهٔ جنسی پایدار است، نه هوسی گذرا یا «رابطه‌ای یک باره.»

ج. آن هم به گونه‌ای که حتی در میان بت‌پرستان نیز پذیرفته نیست: پولس درک می‌کرد که این نوع رابطه بین محارم، حتی در میان بت پرستان آن فرهنگ مقبول نیست، با این حال به نظر می‌رسد که مسیحیان قرنتس، این رفتار را پذیرفته بودند.

یک) نویسنده و دولتمرد روم باستان سیسِرو گفته که این نوع رابطه بین محارم جرمی باور نکردنی و عملاً بی‌مانند بود. حقیقتاً حتی در میان بت‌پرستان نیز پذیرفته نبود.

دو) گناه اعلام شدن آن توسط کتاب‌مقدس باید کافی می‌بود (لاویان ۸:۱۸ تثنیه ۳۰:۲۲ و ۲۰:۲۷)؛ حتی فرهنگ دنیوی هم آن را گناه می‌دانست و این می‌بایست برای ایماندارانِ قرنتس کفایت می‌کرد، ولی به نظر اصلاً اهمیتی به آن نمی‌دادند.

۲. آیهٔ (۲) واکنش کلیسای قرنتس به گناه

شما افتخار می‌کنید! آیا نمی‌بایست ماتم گیرید و کسی را که چنین کرده از میان خود برانید؟

الف. شما افتخار می‌کنید! آیا نمی‌بایست ماتم گیرید: بد بودن گناه درست و به جای خود، ولی پولس بیشتر نگران این بود که به نظر می‌رسد مسیحیان قرنتس گناه را سبک می‌شمارند و نسبت به این رفتار، بی‌تفاوت بودند (آیا نمی‌بایست ماتم گیرید)

یک) پولس پیش از این در نامهٔ خود عمدتاً به مشکلات «ذهنی(عقیدتی)» مسیحیان قرنتس پرداخت: ایده‌های اشتباه آنها در مورد قدرت و عمل خدا و خادمینش. حالا پولس به مشکلات «اخلاقی» آنها می‌پردازد. اما این دو به هم مربوط هستند؛ مشکلات اخلاقی آنها ناشی از عدم تفکر صحیح آنها در مورد خدا و جهان او بود.

ب. کسی را که چنین کرده از میان خود برانید؟ به وضوح  این راه حل پولس برای این مشکل بود ـ تا این مرد بدنام و ناتوبه‌کار را از مشارکت با قوم خدا بیرون کنند. با این حال مسیحیان قرنتس به این کار تن ندادند، چرا؟ چگونه این دست از اعمال، روا(مجاز) دانسته می‌شد؟

یک) یادتان باشد که قرنتس به‌خاطر بی‌عفتی جنسی شهری بدنام بود و بت‌پرستان(پاگانها) برای عفت(اصول اخلاقی جنسی) ارزشی قائل نبودند. برای شخصی اهل قرنتس سخت نبود که خود را مذهبی بداند و در عین حال وقتی نوبت به مسائل جنسی می‌رسد، طبق میلش رفتار کند. فرهنگ یونانی رسماً اعلام می‌کرد: «معشوقه‌ای برای کِیف خود، حرم‌سرایی برای رسیدگی یومیه به تن، و همسران برای نگهداری فرزندان مشروع.»

دو)  آیا نمی‌دانند که این کار حتی در عهد‌عتیق هم اشتباه بوده است؟ اگرچه لاویان ۸:۱۸ صراحتاً مردی را از رابطهٔ جنسی با نامادری خود منع می‌کند (عریانیِ زن پدرت را آشکار مکن)، برخی خاخامها مانند خاخام آکیباه بر این باور بودند که چنین رابطه‌ای برای بت‌پرستانی (پاگانهایی) که یهودی‌ شده‌اند، مجاز است، چون فردی کاملاً جدید بودند و رابطهٔ خانوادگی قدیمی آنها اصلاً مهم نبود.

سه) مسیحیان قرنتس بیش از هر چیز احتمالاً اجازهٔ این کار را به نام «مدارا» می‌دادند. احتمالاً با خود می‌گفتند: «ببینید ما چقدر مهربان هستیم. ما اين برادر را همان‌طور که هست قبول ميکنيم، ببینید که ما چقدر روشن فکر هستیم!» ما هرگز نباید آنچه را که مردم به نام «روشن فکر بودن» روا می‌دانند را دست کم بگیریم.

ج. شما افتخار می‌کنید! آیا نمی‌بایست ماتم گیرید: مسیحیان اهل قرنتس به پذیرش این مرد افتخار می‌کردند. فکر می‌کردند که چنین کاری، نشان از خوبی آنهاست! ولی به جای فخر کردن، باید ماتم می‌گرفتند، هم برای آن مرد و هم برای کاری که قرار بود با او بکنند (از میان خود برانید).

 

۳. آیات (۵-۳) دستور پولس.

زیرا هرچند من در جسم میان شما نیستم، امّا در روح با شمایم؛ و هم‌اکنون، چون کسی که در میان شما حاضر است، حکم خود را در خصوص کسی که دست به چنین کاری زده است، به نام خداوند ما عیسی مسیح صادر کرده‌ام. وقتی شما گرد هم می‌آیید و من در روح میان شما هستم، و با حضورِ قدرتِ خداوند ما عیسی، این مرد را به شیطان بسپارید تا با نابودیِ نَفْس گناهکار، روح در روز خداوندْ عیسی نجات یابد.

الف. من در جسم میان شما نیستم، امّا در روح با شمایم: هنگامی که پولس از حضور روح خود در میان آنها صحبت کرد، از فرافکنی اثیری (نوعی از خودآگاهی در علوم غریبه که انسان آگاهی خود را از کالبد فیزیکی جدا و به کالبد اثیری وارد می‌کند) در کلیسای اولیه سخن نمی‌گفت. حقیقتاً به‌واسطهٔ این نامه بین آنها حاضر بود که امتدادِ مقبول اقتدار رسالتی او به حساب می‌آمد.

یک) به عبارت دیگر، پولس مجبور نبود برای اعمال اقتدار خود آنجا باشد؛ فاصله باعث تقلیل رسالت او نشد.

دو) پولس اقتدار خود را در اینجا بیشتر نشان داد (حکم خود را…صادر کرده‌ام)، اما نه بیش از حد، چرا که می‌دانست این کار را باید به نام و قدرت عیسی خداوند (به نام خداوند ما عیسی مسیح) انجام شود.

ب. حکم خود را…صادر کرده‌ام: آیا پولس از آنچه عیسی در متی ۱:۷-۵ گفت سرپیچی می‌کند؟ چون گفته شده «داوری نکنید تا بر شما داوری نشود!»

یک) پولس به هیچ وجه نافرمانی نمی‌کند. فرمان عیسی در متی ۱:۷-۵ قضاوت ریاکارانه و قضاوت در مورد دیگران با معیاری که ما خودمان نمی‌خواهیم توسط آن قضاوت بشویم را ممنوع می‌کند. پولس همان معیارهایی که برای خود اعمال می‌کند را در مورد مسیحیان قرنتس اعمال می‌کند.

دو) برخی از داوری‌ها روا هستند است و برخی چنین نیستند. «در حالیکه مسیحیان قرار نیست در مورد انگیزه‌ها یا خدمات یکدیگر قضاوت کنند، قطعاً انتظار می‌رود که در مورد رفتار یکدیگر صادق باشیم.» (Wiersbe)

ج. این مرد را به شیطان بسپارید تا با نابودیِ نَفْس گناهکار، روح در روز خداوندْ عیسی نجات یابد: چگونه می‌توانستند این مرد را به شیطان بسپارند؟ با قرار دادن او بیرون از حوزهٔ کلیسا، یعنی در دنیا، که «قلمرو» شیطان است. مجازات حذف حمایت روحانی و رفاه اجتماعی است نه تحمیل شر.

یک) خدا اغلب ما را از حملات شیطان حفظ می‌کند، حتی زمانی که از حملات خبر نداریم ( جامعه ۱۰:۱ و لوقا ۳۱:۲۲-۳۲)

دو) این واقعیت که بسیاری قادرند کلیساها را بدون لحظه‌ای شک و تردید ترک کنند، نشان می‌دهد که آن کلیساها واقعاً چقدر ضعیف هستند. کلیسا باید جایی باشد که شخص را منوط به انضباط کند و وقتی از مشارکت به دور می‌افتد، دلتنگ کلیسا شود. اما خود ایماندار هم جماعت مقدسین را نادیده می‌گیرد و انزوای خود را ترجیح می‌دهد، چنین خصلتی نشان از چیست؟

سه) دستور پولس همچنین باعث شد که فرد گناهکار در میان مشارکت مسیحیان احساس امنیت کاذب نداشته باشد. آنها در صورتیکه شخص حاضر به روبرو شدن با عواقب گناه خود نمی‌بود، نمی‌توانستند گناه او را نادیده بگیرند و وانمود کنند که او آنجا نیست، کلیسا باید به‌خاطر او و به‌خاطر خودْ با آن گناه روبه‌رو می‌شد.

د. نابودیِ نَفْس گناهکار: هدف از قرار دادن این مرد در خارج از حفاظت معنوی و آسایش اجتماعی کلیسا نابودی نفس سرکش او بود، نه بدنش.

یک) این مرد با وجود مسیحی بودن، در این دوره به نفس (شهوت) دل خود تسلیم شده بود. پولس می‌گوید که با بیرون کردن او، آن مرد تسلیم عواقب گناه‌آلود نفس خود می‌شود، به این امید که با غوطه‌ور شدن در نتایج گناه، انگیختگی به سوی نفس در آن حوزه «نابود» شود.

دو) به‌عنوان مسیحی، در نبردی مستمر با نفس خود هستیم، اگرچه آن انسان کهنه مرده است و با مسیح مصلوب شده (رومیان ۶:۶)، اما شهوت (تن) همچنان باقی است که توسط انسان کهنه، شیطان و فرهنگ دنیای پیرامون ما در زمینه گناه «آموزش» دیده است. خدا اکنون ما را فرا می‌خواند تا با مشارکت او کاری را که با آن انسان کهنه کرد در قبال شهوت انجام بدهیم: مصلوبش کند (غلاطیان ۲۴:۵). پولس امیدوار است که خارج کردن این مرد از مشارکت مسیحیان قرنتس او را وا دارد تا نفس خود را با خواسته‌ها و امیالش به صلیب کشد.

سه) جملهٔ این مرد را به شیطان بسپارید تا با نابودیِ نَفْس گناهکار در دوران تفتیش عقاید برای توجیه شکنجه‌ها به کار می‌رفت، اما مقصود پولس به هیچ‌وجه این نبود. پولس در مورد از بین بردن جسم آن مرد صحبت نمی‌کند، بلکه قدرتِ روحانیِ شهوت گناه‌آلودش را خطاب قرار می‌دهد.

ه. روح در روز خداوندْ عیسی نجات یابد: هدف از انضباط روشن است -نجات، نه تخریبِ روح او. اگرچه رفتار این مرد به‌وضوح گناه بود و نیاز به اصلاح جدی داشت، پولس او را برای همیشه از دست رفته در نظر نمی‌گیرد، استفادهٔ مؤثر از نظم و انضباط کلیسا هنوز ممکن است، او را به سوی نجات هدایت بکند.

یک) انضباط در کلیسا قرار است در جهت احیا باشد نه محکومیت. همان‌طور که پولس نیز نوشته است، هر گاه کسی از تعالیم ما در این نامه اطاعت نکند، او را نشان کنید و با وی معاشرت ننمایید تا شرمنده شود. ولی او را دشمن مشمارید، بلکه همچون برادر به وی هشدار دهید. (دوم تسالونیکیان ۱۴:۳-۱۵)

دو) «منظور از انضباط کلیسایی گروهی از پلیس‌های مذهبی برای گرفتار ساختن مجرم نیست. بلکه گروهی از برادران و خواهران دل شکسته هستند که به دنبال بازگرداندن یکی از اعضای آسیب‌دیدهٔ خانواده هستند.» (ویرزبی)

و. روح در روز خداوندْ عیسی نجات یابد: پولس نمی‌گوید کلیسا باید نجات مرد گناهکار را از بین ببرد. کلیسا نجات را اعطا نمی‌کند و قطعاً نمی‌تواند آن را از بین ببرد. اما مواردی هست، به‌خاطر خود فرد گناهکار، و به‌خاطر کلیسا، کسی باید از جماعت رانده شود.

یک) برخی این را «طرد شدن (به نوعی ارتداد)» یا «خلع عضویت» یک فرد می‌نامند. این دست از افراد باید تا زمان توبه، بیرون از جماعت باشند. در فرهنگ کلیسای امروزی، این کار به‌ندرت گناهکار را به توبه می‌کشاند، زیرا آنها به‌راحتی می‌توانند فقط به کلیسای دیگری بروند و وانمود کنند که هیچ اتفاقی در کلیسای قدیمی‌شان نیافتاده است. یا برای آنها آسان است که نقش قربانی را بازی کنند و به نحوی عمل کنند که کلیسای سابقشان نسبت به آنها بی‌رحمانه عمل کرده است. در حالی‌که درست است که برخی کلیساها نسبت به اعضای خود بی‌رحم بوده‌اند و به ناحق برخی را از جمع کلیسا اخراج کرده‌اند، اما این بدان معنا نیست که کلیسا هرگز نباید به اصول کتاب‌مقدسی که پولس اینجا تعلیم می‌دهد، عمل کند. باید اجرا شوند، چون هم به نفع کلیساست و هم به نفع گناهکاران.

دو) بنابراین، «قرار بود جلسه‌ای در کلیسا برگزار شود و پولس هم به شکلی روحانی و در نام عیسی در آن جلسه حضور داشته باشد و جهت اِعمال قدرت معجزه‌آسایی که به او عطا شده بود، آن فرد گناهکار را به قدرت شیطان بسپارد.» (هاج)

منطق پاکدامنی در کلیسا

۱. آیهٔ (۶) گناهی کوچک بر تمام گروه تأثیر دارد.

افتخار شما به هیچ روی صحیح نیست. آیا نمی‌دانید که اندکی خمیرمایه می‌تواند تمامی خمیر را وَر آورد؟

الف. افتخار شما به هیچ روی صحیح نیست: باز مسیحیان قرنتس افتخار می‌کردند و خوشحال بودند که گناه شنیع این مرد را نادیده گرفته‌اند! فکر می‌کردند که به تمام دنیا نشان می‌دهند که چقدر «با محبت» هستند. اما اگر بخواهید سرطان را درمان کنید، با بدن مهربان نخواهید بود.

یک) ما به‌درستی می‌توانیم بگوییم که پولس بیشتر نگران گناه کل کلیسا (به‌ویژه رهبری) است تا گناه فردی. هر دو مهم هستند، اما گناه کلیسا بدتر است.

ب. آیا نمی‌دانید که اندکی خمیرمایه می‌تواند تمامی خمیر را وَر آورد؟ خمیرمایهٔ  ذکر شده صرفاً مخمر نیست، بلکه مقداری خمیر باقی مانده از پخت قبلی است که به‌عنوان خمیرمایه به کار می‌رود، همان‌طور که در طبخ نان ترش نیز به همین شکل عمل می‌شود. نان در دوران باستان به این شکل درست می‌شد، یعنی تکه خمیری از چانه خمیر قدیمی‌تر را استفاده می‌کرد تا خمیر تازه وَر آید. به این منوال گویی کار خمیرمایه کار گناه و غرور را به تصویر می‌کشد. وجود کمی می‌تواند مقدار زیادی را فاسد کند.

یک) در این زمینه  فرمان پسخ برای پاکسازی خمیر مایه هدف بهداشتی داشت. این روش تخمیر که هفته به هفته مورد استفاده قرار می‌گرفت، خطر عفونت یا مسمومیت غذایی را افزایش می‌داد، بنابراین حداقل سالی یک‌بار بنی‌اسرائیل از ابتدا کار را شروع می‌کردند.

۲. آیات (۷-۸) باید در پِسَخی دائم زیست کنیم.

پس خود را از خمیرمایۀ کهنه پاک سازید تا خمیر تازه باشید، چنانکه براستی نیز بی‌خمیرمایه‌اید. زیرا مسیح، برۀ پِسَخ ما، قربانی شده است. پس بیایید عید را نه با خمیرمایۀ کهنه، یعنی خمیرمایۀ بدخواهی و شرارت، بلکه با نان بی‌خمیرمایۀ صداقت و راستی برگزار کنیم.

الف. خود را از خمیرمایۀ کهنه پاک سازید: در عید پِسَخ قرار بود تمام خمیر مایه از خانه خارج شود و همچنین در طول یک هفته نباید ماده‌ای با خمیرمایه مصرف می‌شد. پولس می‌گوید همان‌طور که یهودیان مراقب بودند که خمیر‌مایه‌ را از میان خود بردارند، کلیسا نیز باید نگران باشد که چنین گناهکاران اصلاح‌ناپذیری را از میان خود خارج سازد.

ب. مسیح، برۀ پِسَخ ما: ارتباطی که پولس بین پاکسازی در پِسَخ و زندگی مسیحی ایجاد کرد، حرف عجیبی نبود. عیسی مسیح در واقع برهٔ پِسَخ ماست، که خونش ریخته شد تا قضاوت خدا بر ما آسان شود. بنابراین، ما باید در طهارتی که پسخ از آن سخن ‌می‌گوید، زندگی کنیم.

یک)  زندگی مسیحی ما با همان مشخصات عید پِسَخ نشانه‌گذاری می‌شود: نجات، آزادی، شادی، فراوانی و پاک شدن از خمیر مایهٔ کهنه.

ج. چنانکه براستی نیز بی‌خمیرمایه‌اید: منظور پولس هم روشن است و هم چشمگیر، شما باید بدون خمیر مایه زندگی کنید، چون بی‌نیاز از خمیر مایه هستید. جمله‌ای همچون «آنچه باشید که هستید» پیام اساسی عهد‌جدید برای زندگی مسیحی است.

یک) «نجات در گناه مُیسر نخواهد بود، همیشه باید از گناه نجات یافت.» (اسپرجن)

د. صداقت و راستی: اینها دو حفاظ قوی برای طریق زندگی مسیحی هستند.

اصل جدایی مسیحی

۱. آیهٔ (۹) پولس در نامه قبل به آنها گفته بود که از مردم بی‌عفت (porneia) فاصله بگیرند.

در نامۀ پیشین خود، به شما نوشتم که با بی‌عفتان معاشرت نکنید.

الف. در نامۀ پیشین خود: نامهٔ قبلی پولس کجاست؟ رسولان نامه‌های زیادی به کلیساها نوشتند که دیگر بسیاری را در دسترس نداریم. قطعاً هدف از الهام شدن این نامه‌ها سخن گفتن با کلیسایی خاص در دوره‌ای خاص بود و برای همهٔ کلیساها در هر زمانی نبودند. بنابراین روح‌القدس این نامه‌ها را برای کلیسا حفظ نکرد.

ب. معاشرت: این کلمه در لغت به معنی «در هم آمیختن» است که در زمینهٔ روابط اجتماعی به معنای «گرم گرفتن با مردم» یا «ارتباط گرفتن» نزدیک با آنهاست.

۲. آیات (۱۰-۱۳) پولس اصل جدایی را توضیح می‌دهد.

امّا مقصودم به هیچ روی این نبود که با بی‌عفتان این دنیا یا با طمع‌ورزان یا شیّادان یا بت‌پرستان معاشرت نکنید، زیرا در آن صورت می‌بایست دنیا را ترک گویید. امّا اکنون به شما می‌نویسم که با کسی که خود را برادر می‌خواند، امّا بی‌عفت، یا طماع یا بت‌پرست یا ناسزاگو یا میگسار و یا شیّاد است، معاشرت نکنید و با چنین کس حتی همسفره مشوید. زیرا مرا چه کار است که دربارۀ مردمان بیرون داوری کنم. ولی آیا داوری دربارۀ آنان که در کلیسایند، بر عهدۀ شما نیست؟ خدا خود دربارۀ مردمان بیرون داوری خواهد کرد. پس «آن بدکار را از میان خود برانید.»

الف. مقصودم به هیچ روی این نبود که با بی‌عفتان این دنیا: پولس نمی‌خواست مسیحیان قرنتس انتظار رفتار خداپسندانه را از مردم بی‌خدا داشته باشند. قطع ارتباط با گناهکاران در دنیایی گناهکار بدان معناست که می‌بایست دنیا را ترک گویید.

یک) در کمال تعجب، این دقیقاً همان رویکردی است که بسیاری از مردم به نحوهٔ زندگی مقدس مسیحی دارند، یعنی می‌خواهد تا جایی که ممکن است از دنیا دور شوند. چنین دیدگاهی انگیزهٔ جنبش دیرنشینی (رهبانیت) در کلیسای قرون اول و وسطی شد.

ب. بی‌عفتان این دنیا: در عوض بدون تأیید گناهِ گناهکاران در این دنیا، باید انتظار داشته باشیم که گناهکار هستند.

یک) نباید غافلگیر شویم یا آزار بینیم که کسانی که هنوز عیسی را نمی‌شناسند، همچنان طماع هستند. این کلمه کسانی را توصیف می‌کند که «باید بیشتر داشته باشند.»

دو) نباید غافلگیر شویم یا آزار بینیم که کسانی که هنوز عیسی را نمی‌شناسند شیّاد هستند (harpax در یونانی باستان). این کلمه کسانی را توصیف می‌کند که با ارتکاب خشونت دزدی می‌کنند.

سه) نباید غافلگیر شویم یا آزار بینیم که کسانی که هنوز عیسی را نمی‌شناسند ناسزاگو هستند. این کلمه فردی را توصیف می‌کند که قاتل شخصیت دیگران است.

ج. با کسی که خود را برادر می‌خواند، امّا بی‌عفت، یا طماع یا بت‌پرست یا ناسزاگو یا میگسار و یا شیّاد است، معاشرت نکنید: اما قرار بود مسیحیان قرنتس انتظار رفتار مسیحی را از همنوعان مسیحی خود داشته باشند و آنها این کار را نمی‌کردند! در عوض پولس فرمان می‌دهد که حتی قرار نیست با چنین فردی همسفره بشوند.

یک) در فرهنگ آن روزگار (و در بسیاری از فرهنگ‌های امروزی)، غذا خوردن با کسی بیانگر دوستی و شراکت است. در برخی فرهنگ‌ها اگر مردی سر میز شما غذا بخورد، ملزم هستید که او را دوست خود بدانید. پولس به مسیحیان قرنتس هشدار می‌دهد که نمی‌توانند به مشارکت مسیحی خود با گناهکاری بدنام که خود را مسیحی می‌نامد، ادامه دهند.

د. مرا چه کار است که دربارۀ مردمان بیرون داوری کنم… خدا خود دربارۀ مردمان بیرون داوری خواهد کرد: متأسفانه بسیاری از مسیحیان مشغول قضاوت در مورد کسانی در خارج از کلیسا هستند (که تنها کار خداست) و از پاکی در کلیسا غافل می‌شوند.

ه. آیا داوری دربارۀ آنان که در کلیسایند، بر عهدۀ شما نیست؟… پس «آن بدکار را از میان خود برانید.»: مسیحیان قرنتس در قضاوت در جایی که باید قضاوت می‌کردند، کوتاهی کردند. آنها نباید به گناهکار بدنام چراغ سبز نشان می‌دادند و نباید برای این کار خود را پر محبت در نظر بگیرند.

یک) ما باید هر دو دلیل مهم برای مقابله با این مرد گناهکار در میان مسیحیانِ قرنتس را به یاد داشته باشیم: نه تنها به‌خاطر پاکی در کلیسا، بلکه به‌خاطر نجات خود آن مرد (اول قرنتیان ۵:۵).