Search
Close this search box.

فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

پیدایش باب ۶ – شرارت انسان؛ خدا نوح را فرا می‌خواند.

شرارت انسان در دوران نوح.

 

۱. آیات (۱-۲) ازدواج متقابل بین پسران خدا و دختران آدمیان

و اما چون شمار آدمیان برزمین فزونی گرفت و دختران برای ایشان زاده شدند، پسران خدا دیدند که دختران آدمیان زیبارویند، و هریک را که برمی‌گزیدند به زنی می‌گرفتند.

الف. چون شمار آدمیان برزمین فزونی گرفت: در طول این روزهای گسترش سریع جمعیت (به ویژه به دلیل طول عمر طولانی در جهان قبل از طوفان)، مشکلی در ازدواجِ پسران خدا و دختران آدمیان با هم وجود داشت، که ازدواجی فامیلی محسوب می‌شد.

ب. پسران خدا دختران آدمیان را دیدند: بسیاری معتقدند که پسران خدا از نسل شیث هستند و دختران آدمیان از نسل قائن، و این ازدواج بین پارسایان و ناپارسایان را نشان می‌دهد، چیزی که خدا به‌طور خاص آن را ممنوع کرده است (تثنیه ۱:۷-۴، دوم قرنتیان ۱۴:۶).

یک) اما این رویکرد، بسیاری از سوالات بی‌پاسخ را به‌ جا می‌گذارد: چرا این باعث شد خدا آنقدر عصبانی شود که تقریباً تمام جمعیت زمین را از بین ببرد؟ چرا چیزی غیرعادی در فرزندان حاصل از این وصلت‌ها وجود داشت (پیدایش ۴:۶)؟ به نظر نمی‌رسد این ایده که، این مؤمنان بودند و با کافران ازدواج می‌کردند، با متن متناسب باشد.

ج. پسران خدا دختران آدمیان را دیدند: این دقیق‌تر است که فرزندان خدا را یا شیاطین (فرشتگان در حال عصیان علیه خدا) یا مردان منحصر‌به‌فرد شیطان‌پرست بدانند و دختران آدمیان را زنان انسانی درنظر گیرند.

یک) عبارت پسران خدا به وضوح به فرشتگان اشاره می‌کند، وقتی از آن سه بار دیگر در عهدعتیق استفاده شده است (ایوب ۶:۱، ۱:۲ و ۷:۳۸). مترجمان هفتادگان به یونانی پسران خدا را به فرشته ترجمه کردند. آن مترجمان قدیمی به‌وضوح تصور می‌کردند که پسران خدا به فرشتگان اشاره می‌کنند، نه به کسانی که از نسل شیث هستند.

دو) رساله یهودا باب ۶ به ما درباره فرشتگانی که قلمرو مناسب خود را حفظ نکردند، اما محل زندگی خود را ترک کردند، می‌گوید. یهودا ادامه می‌دهد (رساله یهودا ۷) تا به ما بگوید که آنها گناهی مشابه فرشتگان سقوط کرده داشته‌اند، زیرا خود را به فسق جنسی واگذار کرده‌اند و به دنبال شهوتی عجیب رفته‌اند. اینجا در پیدایش باب ۶، مانند سدوم و عموره، یک رابطه جنسی غیرطبیعی وجود داشت.

سه) گمانه‌زنی درباره ماهیت این وصلت بی‌فایده است. اینکه آیا توسط چیزی مانند تسخیر شیطانی ایجاد شده است، یا این که این فرشتگان به طور دائمی قدرت شکل‌گیری از ظاهر انسان‌ها را دارند، مشخص نمی‌شود. اما باید درک کنیم که این رمز و راز مملو از ارتباطات جنسی با اهریمنان است، و امروزه کسانی هستند که به شکل فعال چنین ارتباطاتی را دنبال می‌کنند.

چهار) رساله یهودا ۶ روشن می‌کند که خدا با این فرشتگان خاطی چه کرد. آنها در زنجیرهای ابدی در تاریکی برای داوری روز بزرگ به‌دلیل عدم حفظ موقعیت مناسب خود نگاه داشته می‌شوند. تعقیبِ گناه‌آلودِ آزادی، آنها را در بند قرار داده است.

پنج) رساله اول پطرس ۱۹:۳-۲۰ به ما می‌گوید که عیسی نزد این ارواح نافرمان در زندان رفت و پیروزی خود را بر روی صلیب بر آنها اعلام نمود.

شش) اعتراضی که به این برداشت ارائه می‌شود از متی ۳۰:۲۲ نشأت می‌گیرد، جایی که عیسی، گفت فرشتگان نه ازدواج می‌کنند و نه به وصلت داده می‌شوند؛ اما عیسی هرگز نگفت که فرشتگان فاقد جنسیت هستند، و همچنین در مورد فرشتگان وفادار (مورد اعتماد) (فرشتگان خدا در آسمان) صحبت می‌کرد، نه موجودات نافرمان.

هفت) از کتاب ۱ خنوخ، که کتب‌مقدس مُلهم به حساب نمی‌آید، اما ممکن است برخی از روایات دقیق را شامل شود: «و این‌گونه شد که فرزندان انسان‌ها چند برابر شده بودند که در آن روزها دختران زیبا و خوش‌منظر برای آنها متولد شد. و فرشتگان، فرزندان آسمان، آنها را دیده و به آنها علاقه نشان دادند، و به یکدیگر گفتند: بیایید، ما از میان فرزندان انسان برای خودمان همسران انتخاب كنیم و ما فرزندان به دنیا آوریم… [آنها] برای خود زن گرفتند، و هر یک برای خود یکی را انتخاب کرد، و نزد آنها رفته و خود را با آنها ناپاک ساختند، و به آنها اغواگری و افسونگری‌ آموختند… و باردار شدند، و مردان تنومند بزرگی به دنیا آوردند … و بی‌خدایی زیادی به‌وجود آمد، و مرتکب زِنا، و گمراه شدند، و در تمام راه‌های خود فاسد گشتند.»

د. از هر کدام که برمی‌گزیدند به زنی می‌گرفتند: می‌توانیم استنباط کنیم که چرا شیطان فرشتگان خود را به ازدواج (یا مستقیم یا غیرمستقیم) با زنان انسانی فرستاد. شیطان سعی کرد، منبع ژنتیکی بشر را با فساد شیطانی آلوده سازد، تا چیزی شبیه ویروس ژنتیکی را قرار دهد و نژاد بشری را برای به وجود آوردن نسل زن -مسیح- که در پیدایش ۱۵:۳ وعده داده شده است، نامناسب سازد.

یک) «نجات‌دهنده نمی‌توانست از مادری تسخیر شده توسط شیطان متولد شود. بنابراین اگر شیطان می‌توانست کل نژاد را آلوده کند، آمدنِ منجی ممکن نمی‌شد.» (بویس)

دو) شیطان تقریباً موفق شد. نژادِ بشر به قدری آلوده شده بود که خدا لازم دید دوباره از نوح و پسرانش شروع کند، و شیاطینی که مرتکب چنین کاری شدند را زندانی کند تا دیگر هرگز نتوانند این کار را انجام دهند.

۲. آیات (۳-۴) واکنش خدا به این شِرارت عظیم.

و خداوند فرمود: “روح من همیشه در انسان نخواهد ماند، زیرا که او موجودی فانی است. روزهای او صد و بیست سال خواهد بود.” در آن روزگار و پس از آن غول‌پیکران بر زمین بودند. زمانی‌که پسران خدا به دختران آدمیان در آمدند و آنان فرزندان برای ایشان به دنیا آوردند. ایشان پهلوانانی از روزگاران کهن بودند که مردانی نام‌آور شدند.

الف. روح من همیشه در انسان نخواهد ماند: خدا اجازه نداد نسل بشر برای همیشه در این وضعیت سرکشانه بماند. این بدان معناست که در رَد کردنِ ما از خدا نقطه برگشتی وجود ندارد. خدا ما را برای همیشه دوست نخواهد داشت؛ نقطه‌ای وجود دارد که او می‌گوید، «دیگر نه.»

یک) دلیلی برای ما وجود ندارد که امروز به عیسی پاسخ ندهیم و منتظر یک روز دیگر باشیم. ما هیچ وعده‌ای نداریم که خدا روزی دیگر ما را بپذیرد.

ب. لیکن ایام وی صد و بیست سال خواهد بود: این عمر جسمانی انسان نیست، بلکه زمان باقی مانده تا داوری طوفان است. طوفان ۱۲۰ سال پس از این اعلام رخ داد.

ج. در آن ایام مردان غول‌پیکران در زمین بودند: این به فرزندان غیرطبیعیِ وصلت میان پسران خدا و دختران آدمیان اشاره دارد، هر چند قبل و بعد از طوفان (و پس از آن) افرادی با اندازه‌های غیرمعمول روی زمین بودند. اینها قبل از طوفان به دلیل ژن شیطانی والدین خود بی‌نظیر بودند. آنها پهلوانانی از روزگاران کهن بودند.

۳. آیات (۵-۸) شرارت بزرگ انسان در دوران نوح.

و خداوند دید که شرارت انسان در زمین بسیار است،  و هر نیت اندیشه‌های دل او پیوسته برای بدی است و بس. و خداوند از اینکه انسان را بر زمین ساخته بود متأسف شد و در دل خود غمگین گشت. پس خداوند فرمود: “انسان را که آفریده‌ام از روی زمین محو خواهم ساخت، انسان و چارپایان و خزندگان و پرندگان آسمان را، زیرا که از ساختن آنها متأسف شدم.” اما نوح در نظر خداوند فیض یافت.

الف. هر نیت اندیشه‌های دل او پیوسته برای بدی است: این امر خیلی چیزها را می‌گوید، و این بدان معناست که هیچ جنبه‌ای از طبیعت انسان وجود ندارد که توسط گناه خراب نشده باشد.

یک) «تصریح بیشتر بر شرارت دِل انسان به سختی قابل تصور است.» (وِرییِزِن، به نقل از کیدْنِر)

دو) عیسی گفت، همانند روزهای نوح، دوران آمدن پسر انسان نیز چنین خواهد بود (متی ۳۷:۲۴). به عبارت دیگر، شرایط جهان قبل از آمدن عیسی، مانند شرایط جهان قبل از سیل خواهد بود:

·    جمعیتِ بسیار زیاد (پیدایش ۱:۶)

·    انحراف جنسی (پیدایش ۲:۶)

·    فعالیت شیطانی (پیدایش ۲:۶)

·    شرارت دائمی در دِل انسان (پیدایش ۵:۶).

·    فساد و خشونت گسترده (پیدایش ۱۱:۶)

 

ب. خداوند از اینکه انسان را بر زمین ساخته بود متأسف شد و در دل خود غمگین گشت: اندوهِ خدا بر انسان، و اندوه در دِل او چشمگیر است. این بدان معنا نیست که خلقت از کنترل خارج شده بود، همچنین به این معنا نیست که خدا به چیزی بهتر امیدوار بود، اما نمی‌توانست به آن برسد. خدا در تمام مدت می‌دانست که اوضاع به این ترتیب خواهد بود، اما متن به وضوح می‌گوید که وقتی خدا می‌بیند، برنامهٔ خود برای قرون متمادی آشکار می‌شود، بر او تأثیر می‌گذارد. خدا در برابر گناه و عصیان انسان بی‌تفاوت نیست.

ج. اما نوح در نظر خداوند فیض یافت: در حالی‌که خدا دستور داد تمام زمین از این آلودگی پاک شود، یک نفر را یافت تا دوباره با او کار را شروع كند: نوح، كه در نظر خداوند فیض یافت. نوح فیض کسب نکرد؛ او آن را دریافت کرد. هیچ‌کس فیض را کسب نمی‌کند، اما همه می‌توانیم آن را دریافت کنیم.

یک) در آن زمان صادق بود، و امروزه نیز صادق است: اما جایی که گناه زیاد بود، فیض بسیار بیشتر شد (رومیان ۲۰:۵).

خدا نوح را دعوت می‌کند تا کشتی بسازد.

۱. آیات (۹-۱۰) نوح و پسرانش

این است تاریخچه نسل نوح. نوح مردی بود پارسا و در روزگار خویش بی‌عیب.  نوح با خدا راه می‌رفت. و نوح سه پسر آورد: سام و حام و یافث.

الف. نوح مردی بود پارسا و در روزگار خویش بی‌عیب: این توصیف از نوح -منحصر به او- نه تنها به زندگی پارسای نوح اشاره دارد، بلکه به این واقعیت نیز اشاره می‌کند که او هنوز در تلاش شیطان برای کاشت چیزی شبیه ویروس در منبع ژنتیکی بشر فاسد نشده بود. ما می‌توانیم در روزگار خویش بی‌عیب بود را به «نوح از نظر ژنتیکی خالص بود» ترجمه کنیم.

یک) «آیا نوح زندگی کاملی داشت؟ نه، عموماً و همانطور که کتاب‌مقدس اغلب می‌گوید، ممکن است بگوییم که شخصیت نوح شخصیتی پارسا بود. اما باید اشکالاتی در آن وجود می‌داشت؛ و مطمئناً، یک نقص غم‌انگیز بزرگ وجود داشت، که در حال حاضر لازم نیست بیشتر از آن صحبت کنیم، با این‌حال، خدا او را پارسا می‌دانست.» (اسپرجن)

دو) اسپرجن خاطر نشان کرد که می‌توانیم بدانیم نوح از پارسایی برخوردار است، زیرا به محض اینکه سیلاب خشک شد و کشتی را ترک کرد، قربانی‌هایی تقدیم کرد (پیدایش ۲۰:۸).

ب. نوح سه پسر آورد: سام و حام و یافث: سه پسر نوح به طرز قابل توجهی به این شرح می‌پردازند. خدا از آنها به‌عنوان بُنیادی برای باقیِ نسل بشر استفاده خواهد کرد.

۲. آیات (۱۱-۱۳) فساد زمین و فیض خدا.

باری زمین در نظر خدا فاسد و آکنده از خشونت شده بود. و خدا زمین را دید که اینک فاسد گشته بود. زیرا که تمامی بشر راه خود را بر زمین فاسد کرده بودند. پس خدا به نوح گفت: “پایان تمامی بشر به حضورم رسیده است زیرا که زمین به آنان آکنده از خشونت شده است. اینک آنان را با زمین نابود خواهم کرد.”

الف. زمین فاسد گردیده… و زمین از خشونت پر شده بود: به دلیل فساد و ظلم بر روی زمین و میزان فساد، خدا به نوح گفت که او در کنار زمین بر شریران نیز قضاوت خواهد کرد. تکرار انگارهٔ فساد و سه‌بار گفته شدن آن در این دوم آیه، جهت تأکید است.

ب. ایشان را با زمین هلاک خواهم ساخت: برخی در عَجَبَند که آیا این قضاوت به‌شدت خشن است یا نشان می‌دهد که خدا ظالم یا هیولاست. با این‌حال، از زمان سقوط در پیدایش ۳، هر انسانی حکم مرگی دارد. زمان و نحوۀ آن مرگ کاملاً در دست خداست.

یک) «بر چه اساس خدا می‌داند که باید پس از پایان عمر طبیعی، جان میلیون‌ها نفر را بگیرد، ولی به ‌طریقی دیگر این کار را انجام نمی‌دهد؟» (بارنهاوس )   

دو) شدت و میزان داوری، به عمق و جدیت مشکل در دنیای زمان نوح اشاره دارد، امری که ورای مشکل ایماندارانی است که با غیرایمانداران ازدواج می‌کند.

ج. و خدا به نوح گفت: خدا همه اینها را به نوح به قصد نجات نوح و خانواده‌اش گفت. در میان چنین فساد و قضاوتی، فیض نیز وجود دارد. به جای از بین بردن کل نژاد، خدا بقایایی را حفظ کرد.

۳. آیات (۱۴-۱۶) خدا به نوح می‌گوید که کشتی‌ای بسازد.

پس برای خود کشتی‌ای از چوب کوفر بساز و حجره‌هایی در آن بنا کن و درون و بیرونش را قیراندود نما. و آن را این‌گونه بساز: درازای کشتی سیصد ذراع، پهنایش پنجاه ذراع و بلندی‌اش  سی ذراع باشد. برای کشتی روزنه‌ای به اندازه یک زراع از بالای آن بساز. درِ کشتی را در پهلوی آن بگذار و طبقات پایین و وسط و بالا در آن بنا کن.

الف. پس برای خود بساز: خدا این پروژه‌ٔ عظیم را به‌ نوح داد. وظیفهٔ او ساخت کشتی بود، و در حالی‌که کمکِ دیگران را داشت، مسئولیت او بود.

ب. آن را به این ترکیب بساز: طول کشتی تا ارتفاع یک ساختمان ۳۰ طبقه (حدود ۴۵ فوت یا ۱۵۰ متر) بود و عرض آن حدود ۷۵ فوت (۲۵ متر) و ارتفاع آن ۴۵ فوت (۱۵ متر) بود. آنچه توصیف شده است، در واقع یک قایق نیست، بلکه کشتی بزرگ با تهویهٔ مناسب فقط برای شناور شدن و نه برای حرکت به جایی است. با این همه، کشتیِ نوح یک صندوق است، نه کشتی؛ این قسمت به شکل جعبه کفشی مانندِ کشتی اشاره دارد.

یک) کشتی، تقریباً به شکل یک جعبه کفش، به اندازهٔ کافی بزرگ بود (تقریباً به اندازه کشتی تایتانیک)، و دارای دهانه‌ای به عرض یک مکعب (۱۸ اینچ، نیم متر) تا بالا بود.

دو) در سال ۱۸۵۸ بود که قایقی بزرگ‌تر از کشتی ساخته شد. کشتی مطمئناً آنقدر بزرگ بود که بتواند کار را انجام دهد. اگر کشتی از هر نوع حیوان دو عدد را حمل می‌کرد، حدود ۷۰۰ جفت حیوان در کشتی بود؛ اما اگر کشتی دو گونه از هر گونۀ حیوان را حمل می‌کرد، حدود ۳۵۰۰۰ جفت حیوان در آن جا می‌شد.

سه) اندازهٔ متوسط یک حیوان زمینی کوچک‌تر از یک گوسفند است. این کشتی می‌توانست ۱۳۶.۵۶۰ گوسفند را در نیمی از ظرفیت خود حمل کند و فضای زیادی برای مردم، غذا، آب، و سایر وسایل مورد نیاز باقی می‌گذاشت.

ج. برای کشتی بساز: خدا هنوز به نوح نگفته بود که چرا باید کشتی بسازد. در این مرحله، تمامِ چیزی که نوح می‌دانست این بود که خدا زمین را قضاوت خواهد کرد و او قرار بود کشتی بزرگی بسازد. از آنجا که هنوز بر روی زمین باران نیامده بود، منطقی است که فرض کنیم نوح هنوز نمی‌دانست منظور خدا چیست.

د. برای کشتی بساز: نوح کشتی را ساخت. جدا از کتاب‌مقدس، شواهد تاریخی غنی‌ای برای واقعیت کشتی نوح وجود دارد.

یک) در سال ۲۷۵ پیش از میلاد، بروسوس (Berosus)، مورخ بابلی، نوشت: «اما از این کشتی که در ارمنستان به گِل نشست هنوز بخشی از آن در کوهستان باقی مانده است… و برخی با تراشیدن سطحِ آن قیر می‌گیرند.»

دو) در حدود سال ۷۵ پس از میلاد، یوسفوس گفت که مردم محلی عتیقه‌هایی از کشتی جمع‌آوری کرده و تا به امروز به نمایش گذاشتند. او همچنین گفت که تمام مورخان باستانی که می‌شناخت در مورد کشتی نوشته‌اند.

سه) در سال ۱۸۰ بعد از میلاد، تئوفیلوس انطاکیه نوشت: «بقایای [کشتی] تا به امروز… در کوه‌ها دیده می‌شود.»

چهار) پیرمردی ارمنی در آمریکا گفت که در دوران کودکی، در سال ۱۸۵۶ با پدرش و سه دانشمند آتِئیست از کشتی دیدن کرد. هدف آنها رَدِ وجود کشتی بود، اما آنها آن را پیدا کردند و آنقدر عصبانی شدند که سعی به نابودیِ آن داشتند، اما نتوانستند چون بسیار بزرگ بود و تبدیل به سنگ شد. در سال ۱۹۱۸ یکی از دانشمندان آتئیست (مردی انگلیسی) در بستر مرگ اعتراف کرد که تمامی ماجرا واقعیت دارد.

پنج) در سال ۱۸۷۶، سیاستمدار و نویسنده برجسته بریتانیایی، ویسْکونت جیمز برایس (Viscount James Bryce)، از آرارات بالا رفت و گزارش کرد که یک قطعه چوب به طول چهار فوت از تخته چوبِ دستی را در ارتفاع بیش از ۱۳۰۰۰ فوت (۴۳۰۰ متر) پیدا کرده است.

شش) شش سرباز تُرک ادعا کرده‌اند که کشتی را در سال ۱۹۱۶ دیده‌اند.

هفت) در اوایل قرن جاری، هوانوردی روسی به نام ولادیمیر روکوویتسکی (Vladimire Rokovitsky) مدعی کشف کشتی نوح شد. او در جنوب روسیه در نزدیکی مرز ترکیه و کوه آرارات مستقر بود. هنگام آزمایش یک هواپیما، او و کمک خلبانش بر فراز آرارات پرواز کردند و در لبهٔ یخچال طبیعی چیزی پیدا کردند که به توصیف او قایقی به اندازهٔ یک کشتی جنگی بود. او گفت که آن شی تا حدی در دریاچه غرق شده بود، و می‌توانست ببیند دریچهٔ ورودی به مساحت ۲ فوت (۷ متر) دارد، اما درب آن گم شده بود. روکوویتسکی به افسر فرمانده خود گفت و تیم اکتشافی برای یافتن کشتی و عکاسی از آن اعزام شد. گزارش به تزار ارسال شد، که زود سرنگون شد و عکس‌ها و گزارش از بین رفت.

هشت) در سال ۱۹۳۶، باستان‌شناس جوان انگلیسی به نام هاردویک نایت در سراسر آرارات کوهنوردی کرد و چوب‌های به هم چسبیده با دست را در ارتفاع ۱۴۰۰۰ فوتی (۴۶۰۰ متر) کشف کرد.

نه) در طول جنگ جهانی دوم، دو خلبان چیزهایی دیدند و از آنها عکس گرفتند که تصور می‌کردند کشتیِ موجود در کوه آرارات است.

ده) اخیراً تلاش‌های زیادی برای یافتن و مستندسازی کشتی انجام شده است، اما سیاست‌ها مانع آنها شده است و با مناقشات احاطه شده است.

ه. درون و بیرونش را قیراندود نما: قیر برای ضد آب کردن چوب به کار رفت. خدا به نوح دستور داد که درون و بیرون کشتی را با قیر بپوشاند، و این امر را ممکن می‌سازد تا کشتی برای مدتی طولانی محفوظ نگه داشته شود. این امکان وجود دارد که خدا هنوز هدفی برای کشتی داشته باشد، تا از آن برای یادآوری داوری گذشتۀ جهان اندکی قبل از داوری آینده استفاده کند.

یک) پطرس، در رساله دوم پطرس ۱:۳-۷، داوری آینده را به داوری سیل مرتبط می‌کند و می‌گوید: کافران عمداً فراموش می‌کنند…دنیایی که در آن زمان وجود داشت با غرق شدن در آب از بین رفت. شاید، قبل از بازگشت عیسی‌مسیح، خدا این امر را برای مردم ضروری کند که عمداً این چیزها را فراموش کنند

دو) به دلیل اشاره به قیر (محصول نفتی)، چیزی که اکثر مردم فکر می‌کنند در خاورمیانه است، گفته می‌شود که جان دی راکِفِلِر بر اساس این آیه به جستجوی (و یافت) نفت در آن منطقه پرداخته است.

۴. آیات (۱۷-۲۱) چرا کشتی باید ساخته شود و نوح باید چه کار کند.

زیرا اینک من طوفان آب را بر زمین می‌آورم تا ذی جسدی را که نفس حیات در آن باشد از زیر آسمان نابود گردانم. هر چه بر زمین است خواهد مرد. لیکن عهد خود را با تو استوار خواهم ساخت، و تو به کشتی در خواهی آمد تو و پسرانت و زنت و زنان پسرانت همراه تو. و از همه جانداران، از هر ذی جسدی، جفتی از هرگونه، به درون کشتی ببر تا آنها را با خود زنده نگاه داری. نر و ماده باشند. از هرگونه پرنده، از هرگونه چارپا و از هرگونه خزنده زمین، جفتی از هرگونه نزد تو خواهند آمد تا آنها را زنده نگاه داری. همچنین از هرگونه آذوقه خوردنی برگیر و بیندوز، تا برای تو و آنها خوراک باشد.

الف. هر چه بر زمین است خواهد مرد: ما تنها می‌توانیم تعجب کنیم که نوح با شنیدن این اعلان قابل توجه از جانب خدا چه احساسی داشت. خدا نوح را به نقشی اساسی در بزرگ‌ترین داوری -و بزرگ‌ترین نجاتی- که جهان دیده بود، فرا خواند.

ب. لکن عهد خود را با تو استوار می‌سازم و به کشتی در خواهی آمد: با وجود قضاوت داوری در حال وقوع، خدا با نوح پیمان می‌بندد و او و خانواده‌اش نجات می‌یابند. خدا همچنین از نوح برای نجات بقایایی از هر حیوان استفاده می‌کند تا زمین پس از سیل مملو از مردم و حیوانات شود.

ج. از هرگونه آذوقه خوردنی برگیر و بیندوز: خدا همچنین به نوح دستور داد تا هرغذایی را که می‌تواند بَردارد. باید غذای زیادی برای نوح و همه حیوانات باشد.

۵. آیه (۲۲) اطاعت‌پذیریِ نوح

پس نوح چنین کرد او هر آنچه را که خدا به وی فرمان داده بود، به انجام رسانید.

الف. پس نوح چنین کرد: وقتی نوح به انجام این کار سرسام‌آور محول شد، آن را انجام داد. ما نمی‌شنویم که او شکایت کرده باشد یا عصیان کرده باشد؛ او تنها اطاعت کرد.

یک) کلمات، پس (او) چنین کرد، مقدار زیادی از مطالب و سال‌ها را پوشش می‌دهد؛ با این‌حال، نوح از آنچه خدا به او گفته بود، کوتاهی نکرد.

ب. به هرچه خدا او را امر فرمود عمل نمود: کتاب‌مقدس نوح را قهرمان بزرگ خدا معرفی می‌کند. او نمونه بارز پارسایی بود (حزقیال ۱۴:۱۴)، واعظ پارسایی (رساله دوم پطرس ۵:۲)، و نوح با پیشنهادِ نجات در کشتی که همه جهان آن را رد کردند، جهان را محکوم کرد (عبرانیان ۷:۱۱).

یک) نوح مبشری پارسا بود (دوم پطرس ۵:۲) با این‌حال در دوران خدمت ۱۲۰ سالهٔ او، به نظر می‌رسد هیچ‌کس نجات نیافت.

دو) «کار ساختن کشتی بسیار پرزحمت، پرهزینه، خسته‌کننده، خطرناک و ظاهراً احمقانه و مضحک بود؛ به‌علاوه کاری عَبَث و مسخره به‌نظر می‌رسید، به‌خصوص بدان خاطر که چندین دهه از بلایای طبیعی خبری نبود. نتیجتاً، در این دوره، نوح مورد استهزای ابلهانِ جامعهٔ پیرامون خود قرار گرفت. از این‌رو، جای تعجیبی ندارد که تمام شدن کشتی، عملی از روی ایمانی عظیم محسوب می‌شد.» (پول)