فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!
متی باب ۹- خدمات و شفاهای عیسی
شفا و بخشیدهشدن شخص فلج
۱. آیات (۱-۲) شخص فلجی را نزد عیسی آوردند.
پس عیسی سوار قایق شد و به آن سوی دریا، به شهر خود رفت. آنگاه مردی مفلوج را که بر تشکی خوابیده بود، نزدش آوردند. عیسی چون ایمان ایشان را دید، به مفلوج گفت: «دل قوی دار، فرزندم، گناهانت آمرزیده شد!»
الف. شهر خود: همانطور که قبلاً گفته شد، به یقین در اینجا منظور کفرناحوم است (متی ۱۳:۴).
ب. آنگاه مردی مفلوج را که بر تشکی خوابیده بود، نزدش آوردند: اناجیل دیگر (مرقس ۲ و لوقا ۵) توضیح میدهند که این مرد چطور نزد عیسی آورده شد. از آنجایی که ازدحام جمعیت بسیار بود، به همین دلیل دوستانش، او را از سقف خانه پایین فرستادند.
یک) این یکی دیگر از نمونههای شفای عیسی و نقش مسیح بهعنوان نجاتدهنده بود که در اشعیا ۵:۳۵-۶ بهطور آشکار پیشگویی شده بود: «آنگاه چشمان نابینایان گشوده خواهد شد، و گوشهای ناشنوایان باز خواهد گشت. آنگاه لنگان چون غزال جستوخیز خواهند کرد، و زبان گنگ شادمانه خواهد سرایید. آبها در بیابان سیلان خواهد کرد، و نهرها در صحرا خواهد جوشید.» بنابراین معجزات عیسی، نه تنها گواهی بود بر این حقیقت که او فرستادۀ خداست، بلکه نشان میداد که او همان مسیح موعود است.
دو) همانطور که قبلاً ذکر شد، معجزات عیسی ابتدای امر برای تأثیر گذاشتن بر جماعت طراحی نشده بودند. بلکه در اصل هدف از آنها این بود که نیاز فروتنانهٔ فروتنان را رفع کنند. اغلب، یهودیان آن دوران، نشانههایی شگفتانگیز را ترجیح میدادند، مثلاً ترجیح میدادند که شاهد یورش سپاهی از فرشتگان آسمانی بر نظامیان رومی باشند.
سه) همچنین لازم به ذکر است که وجود آن همه بیماری در اسرائیل، نشان از بیوفایی آنها به عهد و ضعف روحانی آنها بود. خدا آنچه را به آنها داد که خلاف وعدهٔ ذکر شده در خروج ۱۵:۲۶ بود: «اگر بهدقّت به صدای خداوند خدایتان گوش فرا دهید و آنچه را در نظر او درست است بهجا آورید، اگر به فرامین او توجه کنید و تمام فرایض او را بهجا آورید، من نیز هیچیک از بیماریهایی را که مصریان را بدان دچار کردم بر شما نازل نخواهم کرد، زیرا من یهوه شفادهندۀ شما هستم.»
ج. عیسی چون ایمان ایشان را دید: عیسی ایمان دوستان شخص مفلوج را دید و نه ایمان خود آن شخص را. مشخص است که آنها ایمان داشتند و به همین دلیل دوست فلج خود را نزد عیسی آوردند و ایمان آنها آنقدر فعال بود که سقف خانه را برداشتند و دوست خود را پایین، نزد عیسی فرستادند.
یک) همچنین میتوان تصور کرد خود شخص فلج ایمان کمی داشت؛ عیسی به ایمان دوستان او اشاره میکند و نه ایمان خود شخص. بنابراین، عیسی خواست ایمان آن مرد را با سخنان بعدی خود تشویق کند.
دو) «عیسی با تشخیص فوری و قطعی خود، دریافت که آن مرد در ایمان نیست و در افسردگی شدید به سر میبرد… و مانند یک پزشک حاذق با مهربانی کلماتی امیدوارکننده به او گفت و خطاب به بیمار گفت: “دل قوی دار، فرزندم!“» (بروس)
د. دل قوی دار، فرزندم، گناهانت آمرزیده شد!: ایمان دوستان شخص فلج کاری کرد. آنها دوست خود را تنها برای شفای جسم نزد عیسی آوردند. به یقین فکر نمیکردند که عیسی گناهان او را نیز میبخشد.
یک) اما عیسی با مشکل بزرگتر آن شخص روبرو شد. فلج بودن مسلماً خوب نیست، ولی بدتر از آن این است که در زنجیر گناه و گمگشته در آن باشیم.
دو) لازم نیست استنباط کنیم که این مرد بهخاطر نتیجۀ مستقیم گناهی که نیاز به بخشش داشت، فلج شده بود. به نظر نمیرسد که عیسی از گفتن «گناهت آمرزیده شد» چنین منظوری داشت.
سه) متیو پول شش دلیل بیان کرد که بنا بر آنها عیسی ابتدا با گناه آن مرد روبرو شد. میتوان دلایل پول درمورد اینکه چرا بخشش گناه او مقدم شد را به این شکل بیان کرد:
· زیرا ریشۀ بسیاری از شرارتهای ما، گناه است.
· تا نشان دهد که بخشیدهشدن گناهان مهمتر از شفای جسمانی است.
· تا نشان دهد مهمترین دلیلی که عیسی آمد، بخشش گناهان بود.
· تا نشان دهد وقتی گناهان شخصی بخشیده میشوند، او فرزند خدا میشود.
· تا نشان دهد پاسخ خدا به ایمان ما، بخشش گناه است.
· تا مکالمۀ مهمی را با علمای دین و فریسیان شروع کند.
۲. آیهٔ (۳) واکنش رهبران مذهبی
در این هنگام، بعضی از علمای دین با خود گفتند: «این مرد کفر میگوید.»
الف. در این هنگام، بعضی از علمای دین با خود گفتند: باید توجه داشته باشیم که آنها بلافاصله و در دل خود به مخالفت میپردازند. عیسی چیزی را که آنها در دل خود و با خود گفتند را پاسخ داد و این امر نشان میدهد که افکار ما برای خدا آشکار است و چیزی از او پنهان نیست.
ب. این مرد کفر میگوید: علمای دین بهدرستی دریافتند که عیسی ادعا میکند میتواند کاری را انجام دهد که فقط خدا قادر به انجام آن است. اما آنها به اشتباه تصور میکردند عیسی خود خدا نیست و با ادعای خداوندی، کفرگویی میکند.
یک) «اینجا، معلمین شریعت در مشورت و زمزمۀ خود، کفر را طوری گسترش دادند که ادعای عیسی درمورد انجام کاری که فقط خدا قادر به انجام آن است، نوعی کفرگویی محسوب شود.» (کارسون)
دو) «آنها او را “مرد“ صدا نکردند. در نسخهٔ اصلی این کلمه به صورت ایتالیک نوشته شده است. آنها حتی در دل خود نیز نمیدانستند او را چه بنامند. منظور آنها این بود که او موجودی نوظهور و عجیب است و درحقیقت هیچکس نیست.» )اسپرجن)
سه) «این اولین اشاره به مخالفت با عیسی است و کمی بعد، موضوعی تکراری خواهد بود.» )فرانس)
۳. آیات (۴-۵) عیسی قلب شریر علمای دین را در مییابد و پرسشی مطرح میکند.
عیسی افکارشان را دریافت و گفت: «چرا چنین اندیشۀ پلیدی به دل راه میدهید؟ گفتن کدامیک آسانتر است: اینکه ”گناهانت آمرزیده شد،“ یا اینکه ”برخیز و راه برو“؟
الف. عیسی افکارشان را دریافت: بیان این که او میتوانست، دلهای شریر آنها را دریابد، به تنهایی برای اثبات الوهیت عیسی کافی بود. با اینحال او گواهی عظیمتری برای اثبات خداوندیِ خود ارائه کرد.
ب. گفتن کدامیک آسانتر است: شفا و بخشش برای انسان اموری غیرممکن هستند. وعدۀ شفای آن مرد، بلافاصله ادعای او را به اثبات رساند، چون باوجود اینکه نمیتوانیم، ببینیم گناهان شخصی بخشیده شده، اما میتوانیم شفای او را ببینیم.
یک) «این امر به نظر آنچه است که در مزمور ۳:۱۰۳ بیان شده: «[آن] که همۀ گناهانت را میآمرزد، و همۀ بیماریهایت را شفا میبخشد!» (کلارک)
۴. آیات (۶-۸) عیسی اقتدار خود را بر گناه و بیماری آشکار میسازد.
حال تا بدانید که پسر انسان بر زمین اقتدار آمرزش گناهان را دارد -به مفلوج گفت:- «برخیز، تشک خود برگیر و به خانه برو.» آن مرد برخاست و به خانه رفت. چون مردم این واقعه را دیدند، ترسیدند و خدایی را که این چنین قدرتی به انسان بخشیده است، تمجید کردند.
الف. حال تا بدانید که پسر انسان بر زمین اقتدار آمرزش گناهان را دارد: عیسی قبل از اینکه او به این پرسش پاسخ دهند، خودش پاسخ داد. از آنجا که او میتوانست بهدرستی مطابق ادعای خود مبنی بر شفای انسان عمل کند، پس برای ادعای خود گواه و شاهدی ارائه کرد تا نشان دهد اقتدار بخشش گناهان را نیز دارد.
ب. برخیز، تشک خود برگیر و به خانه برو: این مرد به واقع شفا یافت و ثابت کرد عیسی قدرت خدا را در شفا و در بخشش گناهان دارد.
یک) «او نه با مقدسین به معبد رفت و نه با مردم دنیا به تئاتر رفت: او به خانۀ خود رفت… بهترین جایی که احیای یک شخص توسط فیض دیده میشود، در خانۀ اوست.» (اسپرجن)
دو) «نشانۀ اینکه شخصی درحقیقت ایمان آورده، این است که بلافاصله مانند این شخص فلج عمل میکند. کسی که برنمیخیزد و نمیایستد، بلکه همچنان بر زمین میخزد و یا به محض بلندشدن دوباره به زمین میافتد، درحقیقت از فلج روحانی خود شفا نیافته است.» (کلارک)
ج. چون مردم این واقعه را دیدند، ترسیدند و خدایی را که این چنین قدرتی به انسان بخشیده است، تمجید کردند: جمعیت با دیدن شفای آن مرد، بهدرستی خدا را برای انجام چنین معجزهای جلال داد. واضح است که عیسی این شفا را طوری به انجام رساند که باعث نشود، توجه مردم به خودش معطوف گردد.
دعوت متی خراجگیر
۱. آیهٔ (۹) متی از دعوت عیسی برای پیروی از او اطاعت میکند.
چون عیسی آنجا را ترک میگفت، مردی را دید مَتّی نام که در خَراجگاه نشسته بود. به وی گفت: «از پی من بیا!» او برخاست و از پی وی روان شد.
الف. مردی را دید مَتّی نام: مرقس ۱۴:۲ میگوید این مرد لاوی پسر حَلْفای نیز نامیده میشد. متی ۳:۱۰ ذکر میکند که در میان شاگردان مسیح، شخص دیگری وجود داشت که او نیز پسر حلفای بود (یعقوب، اغلب یعقوب کوچک خوانده میشد تا از یعقوب، برادر یوحنا تمیز داده شود). پس به نظر میرسد هم متی و هم یعقوب در میان دوازده شاگرد عیسی بودند.
ب. مردی را دید مَتّی نام که در خَراجگاه نشسته بود: خراجگیران، نه تنها گناهکارانی بدنام بودند, بلکه به دلیل همکاری با رومیان بر علیه برادران یهودی خود، منفور بودند. هیچکس، شخصی که در خراجگاه نشسته بود را دوست نداشت.
یک) یهودیان، خراجگیران را افرادی «خائن» میدانستند، چون برای حکومت روم کار میکردند و جهت وصول خراج یا مالیات از قدرت سربازان رومی استفاده میکردند. آنها آشکارترین همکاران حکومت روم بودند.
دو) یهودیان، خراجگیران را بهحق «اخاذ» میدانستند، چون اجازه داشتند بیشتر از مقدار خراج مقرر دریافت کنند و آن را برای خود بردارند. خراجگیران برای به دست آوردن قراردادها، کنار خراجگیران دیگر در نوعی مزایده شرکت میکردند. برای مثال، ممکن بود خراجگیران بسیاری بخواهند در شهری مانند کفرناحوم، مشغول به کار شوند. رومیان کسی را انتخاب میکردند که بالاترین قیمت را در مزایدهٔ قراردادِ آن شهر پیشنهاد کرده باشد. سپس آن شخص خراجها را جمع میکرد و آن مقداری که وعده داده بود را به رومیان پرداخت میکرد و باقیمانده را برای خود نگه میداشت. بنابراین انگیزهٔ زیادی برای جمعکنندگان خراج وجود داشت تا به هر روشی که میتوانند بیش از حد پول بگیرند و حتی تقلب کنند. این سودی مشروع برای آنان بود. «او در این هنگام مشغول به گرفتن بود، اما در عین حال به کاری خوانده شد که اساس آن دهندگی بود» (اسپرجن)
سه) «وقتی یک یهودی وارد خدمات حکومتی میشد، از سوی جامعه طرد میشد: او برای قضاوت یا شهادت در حضور دادگاه فاقد صلاحیت میشد و از مشارکتهای کنیسه کنار گذاشته میشد و در نظر جامعه ننگ و بیآبروییاش شامل خانوادهٔ او نیز میشد. (لاین، تفسیر مرقس)
چهار) ترجمهٔ شاه جیمز (King James) در ترجمهٔ این کلمه از عبارت «مأمور وصول مالیات (مالیاتچی)» استفاده میکند، «Publicani همان کسانی بودند که مالیاتها را جمع میکردند. چنین اسمی که [به معنای عامهگان است] به آنها داده شد، چرا که با پول و سرمایه عمومی سروکار داشتند.» (بارکلی)
پنج) «مالیاتچیِ امین شخصی نادر بود، تا به آن غایت که خود رومیان، از فردی سابینوس نام به سبب درستکاریاش در آن منصب، تقدیر به عمل آوردند و به یاد گرامیاش تمثیلی از او بر پا داشتند، تمثیلی با زیرنوشتی به این مضمون: به یاد آن مالیاتچیِ صدیق.» (ترپ)
ج. به وی گفت: «از پی من بیا!»: درک این امر که خراجگیران در نظر عموم جامعه چقدر منفور بودند در درک چگونگی محبت عیسی به متی و فراخوانده شدن او، به ما کمک میکند. و بعداً ثابت شد که محبتی به جا بوده است. متی با ترککردن حرفۀ خراجگیری و پیروی از عیسی و نهایتاً نوشتن این روایت از انجیل به دعوت او پاسخ داد.
یک) «او میز خراجگیری خود را ترک کرد، اما آنچه را که ترک نکرد، قلمش بود… این مرد که بهواسطهٔ شغلش، نگارش را آموخته بود، از این مهارت برای نوشتنِ اولین راهنمای تعالیم عیسی استفاده کرد.» (بارکلی)
دو) از جنبۀ دیگر میتوان گفت او بیشتر از سایر شاگردان، قربانی داد. پطرس و یعقوب بهراحتی میتوانستند به شغل ماهیگیری خود بازگردند، اما برای لاوی سخت بود که به پیشۀ خراجگیری بازگردد.
سه) برخی شواهد باستانشناسی وجود دارد که نشان میدهد ماهیگیری از دریای جلیل مشمول پرداخت مالیات میشد. پس عیسی شخصی را بهعنوان شاگرد با خود همراه ساخت که ممکن است از یعقوب، پطرس، یوحنا و ماهیگیرانی که در میان شاگردان بودند، خراج گرفته باشد. شاید این سابقهٔ قبلی، معرفی شدن به یکدیگر را ناخوشایند کرده باشد.
۲. آیات (۱۰-۱۳) عیسی با خراجگیران و گناهکاران غذا میخورد.
روزی عیسی در خانۀ مَتّی بر سر سفره نشسته بود که بسیاری از خَراجگیران و گناهکاران آمدند و با او و شاگردانش همسفره شدند. چون فَریسیان این را دیدند، به شاگردان وی گفتند: «چرا استاد شما با خَراجگیران و گناهکاران غذا میخورد؟» چون عیسی این را شنید، گفت: «بیمارانند که به طبیب نیاز دارند، نه تندرستان. بروید و مفهوم این کلام را درک کنید که ”رحمت را میپسندم، نه قربانی را.“ زیرا من نیامدهام تا پارسایان بلکه تا گناهکاران را دعوت کنم.»
الف. بسیاری از خَراجگیران و گناهکاران آمدند و با او و شاگردانش همسفره شدند: مضمون متن نشان میدهد که این تجمع شامل دوستان و همکاران سابق متی میشد. میتوان گفت که ممکن است، عیسی از تصمیم متی بهره جست، تا خود را به آشنایان او بشناساند.
یک) «عیسی مأموریت در میان طبقات منفور اجتماع را هدف قرار میدهد و اولین قدم در انجام این امر، دعوت از متی بهعنوان شاگرد بود و دومین قدم، جمع کردن افراد بسیاری از این طبقه در ضیافتی جمعی بود» (بروس)
دو) بروس با اشاره به اینکه خراجگیران و گناهکاران بسیاری وجود داشتند، تخمین میزند این تجمع در یک خانۀ شخصی برگزار رخ نداد، بلکه در یک سالن عمومی برگزار شده بود. در هر صورت این مراسمی بزرگتر بود، احتمالاً صدها نفر آنجا حضور داشتند و حضور این تعداد در اتاق خانه امری غیرممکن بود.»
ب. چرا استاد شما با خَراجگیران و گناهکاران غذا میخورد؟: پاسخ این سؤال بسیار ساده بود: زیرا عیسی دوست گناهکاران بود. «امّا خدا محبت خود را به ما اینگونه ثابت کرد که وقتی ما هنوز گناهکار بودیم، مسیح در راه ما مرد» (رومیان ۸:۵).
یک) «گناهکاران ممکن است شامل عوام مردم باشد که در همهٔ عقاید فریسیان سهیم نبودند.» (کارسون)
ج. بیمارانند که به طبیب نیاز دارند، نه تندرستان: این اصلی بود که فریسیان منتقد آن را درک نمیکردند. فریسیان مانند طبیبهایی بودند که از تماس با افراد بیمار اجتناب میکردند. البته آنها آرزو میکردند بیماران سلامتی خود را بازیابند، اما خود را در خطر مبتلا شدن به بیماری قرار نمیدادند.
یک) خوش به حالمان که خدا فقط قدیسان را نخواند، بلکه گناهکاران را هم دعوت کرد. عیسی برای کسانی آمد که نیاز خودشان به او را درک میکردند (برای بیماران و فقیران در روح، متی ۳:۵). با این وجود مغرورانی که نیازی به عیسی در خود نمیبینند (تندرستان) سودی از عیسی نمیبرند.
دو) «پروردگارا، عطا کن که اگر در جمع گناهکاران باشم، به هدف شفادادن آنها باشد و هرگز خود مبتلا به بیماری آنها نشوم!» (اسپرجن)
د. بروید و مفهوم این کلام را درک کنید: اینجا عیسی از هوشع ۶:۶ نقلقول میکند. در زمان هوشع قوم خدا هنوز در قربانی گذراندن عملکرد خوبی داشتند (هوشع ۶:۵)، آنها فیض و رحمت را واگذاشته بودند، چون دیگر در میان آنها شناخت خدا و حقیقت یافت نمیشد (هوشع ۱:۴). خدا بیشتر از آنکه طالب قربانی باشد، طالب دلهای عادل است.
یک) «وقتی به یاد میآوریم این کلمات خطاب به معلمین بشر گفته شده است، آنگاه تأمل برانگیزتر میشوند… سخنان سرزنشآمیز عیسی نشان میدهند، آنها خدا را نمیشناختند و عیسی از آنها خواست تا بروند و مفهوم کتبمقدس خودشان را درک کنند.» (اسپرجن)
عهدجدید و عهدقدیم و تفاوت آنها
۱. آیهٔ (۱۴) پرسش شاگردان یحیی: چرا شاگردان عیسی مانند آنها یا فریسیان روزه نمیگیرند؟
آنگاه شاگردان یحیی نزد عیسی آمدند و گفتند: «چرا ما و فَریسیان روزه میگیریم، امّا شاگردان تو روزه نمیگیرند؟»
الف. چرا ما و فَریسیان روزه میگیریم: خدمت یحیای تعمیددهنده محدود بود و بر توبۀ خاضعانه تأکید داشت (متی ۱:۳-۴). شاگردان یحیی با توجه به گناه خود و قوم خود، فروتنی مناسبی از خود نشان میدادند.
ب. فَریسیان روزه میگیریم: فریسیان به دلیل بهجای آوردن عمل روزه (مطابق لوقا ۱۲:۱۸ اغلب دو روز در هفته روزه میگرفتند) معروف بودند. آنها اغلب روزه میگرفتند و میخواستند با روحانیت خود، خودشان و دیگران را تحت تأثیر قرار دهند (متی ۱۶:۶-۱۸)
ج. امّا شاگردان تو روزه نمیگیرند: ظاهراً شاگردان عیسی مانند دو گروه دیگر روزه نمیگرفتند. در آیات بعد عیسی دلیل آن را توضیح خواهد داد.
۲. آیات (۱۵-۱۷) یک اصل: اکنون که مسیح اینجاست، همهچیز فرق میکند.
عیسی پاسخ داد: «آیا ممکن است میهمانان عروسی تا زمانی که داماد با ایشان است، سوگواری کنند؟ امّا ایامی میآید که داماد از ایشان گرفته شود، آنگاه روزه خواهند گرفت. هیچکس پارچۀ نو را به جامۀ کهنه وصله نمیزند، زیرا وصله از جامه کنده میشود و پارگی بدتر میگردد. و نیز شراب نو را در مَشکهای کهنه نمیریزند، زیرا مَشکها پاره میشوند و شراب میریزد و مَشکها از بین میروند. شراب نو را در مَشکهای نو میریزند تا هر دو محفوظ بماند.»
الف. آیا ممکن است میهمانان عروسی تا زمانی که داماد با ایشان است، سوگواری کنند؟: درست نبود که شاگردان عیسی از فریسیان در اعمال ریاکارانه تقلید کنند و حتی برای شاگردان یحیی نیز درست نبود که در خدمت آمادهشدن فروتنانۀ خودشان از آنها تقلید کنند، چون این شاگردان در حال تجربۀ چیزی بودند که یحیی سعی داشت مردم را برای آن آماده کند.
ب. امّا ایامی میآید: روزی خواهد رسید که شاگردان عیسی نیز باید روزه بگیرند، اما هنگامی که عیسی در میان ایشان بود، هنوز آن روز فرا نرسیده بود.
یک) جان ترپ، مفسر قدیمی پیوریتن در این مورد به سه نکته اشاره میکند: ۱. «آن روزه با تشریفات شرعی باطل نمیشد، بلکه بهعنوان وظیفهای در برابر انجیل به انجام میرسید. ۲. زمانهای سختی، زمانهای فروتن شدن است. ۳. روز خوش ما، چیزی نیست جز ضیافت عروسی، و همچون آن طولی نمیانجامد.»
دو) در این کلمات رگهای از تاریکی وجود دارد: «امّا ایامی میآید که داماد از ایشان گرفته شود.» گویی عیسی گفت: «آنها مرا از شما خواهند گرفت؛ برای نظام آنها تهدید هستم.» این اولین اشارۀ اندک به فرارسیدن زمان مصلوب شدن او بود.
ج. و نیز شراب نو را در مَشکهای کهنه نمیریزند، زیرا مَشکها پاره میشوند: عیسی با تشبیهِ مشک، توضیح داد که نیامده تا نظام قدیمی یهودیت را ترمیم یا اصلاح کند، بلکه آمده تا عهدی از پایبست جدید بنا نماید. عهدجدید، نظام قدیم را بهبود نمیبخشد، بلکه جایگزین آن میشود و فراتر از آن میرود.
د. شراب نو را در مَشکهای نو میریزند تا هر دو محفوظ بماند: اشارۀ عیسی به مشک، اعلام این حقیقت بود که مکاتب کنونی یهودیت نمیتوانستند شراب نو او را در بطن گیرند. او نظامی جدید -کلیسا- را بنا میکند که یهود و غیریهود را در یک بدن کنار هم میآورد. (افسسیان ۱۶:۲)
یک) عیسی به ما یادآوری میکند چیزی که قدیمی و راکد است، اغلب اوقات نمیتواند اصلاح یا احیا شود. خدا بیشتر مواقع برای کار تازۀ خود به دنبال ظروف جدید است، تا اینکه آن ظروفْ خود را بیکاربرد سازند. این امر خاطرنشان میکند که مکاتب مذهبی در هر عصری لزوماً عیسی را خشنود نمیسازند. گاهی اوقات حتی برعکس آن است و یا حداقل در مقابل کار خدا مقاوت میکنند.
دو) عیسی آمد تا چیزی جدید معرفی کند، نه اینکه آن چیز قدیمی را ترمیم کند. در مورد نجات هم همینطور است. عیسی با انجام این کار، تنها شریعت کهنه را نابود نمیکند، بلکه آن را محقق میسازد، درست مثل وقتی که دانهٔ بلوط رشد میکند و تبدیل به درختی بزرگ میشود. در این مثال، به نظر میرسد که دانه از بین رفته، ولی هدفش که عظمت یافتن بود، محقق شد.
شفای دو شخص: یک دختربچه و یک زن با مشکل خونریزی
۱. آیات (۱۸-۱۹) حاکمی در میان یهودیان از عیسی خواست کودکش را شفا دهد.
در همان حال که عیسی این سخنان را برای آنان بیان میکرد، یکی از رئیسان نزد وی آمد و در برابرش زانو زد و گفت: «دخترم هماکنون مرد. با اینحال بیا و دست خود را بر او بگذار که زنده خواهد شد.» عیسی برخاست و به اتفاق شاگردان خود با او رفت.
الف. یکی از رئیسان نزد وی آمد و در برابرش زانو زد: توجه داشته باشید که این مرد عیسی را پرستش کرد (در برابرش زانو زد) و عیسی پرستش او را پذیرفت، این کار در صورتی که عیسی خدا نمیبود، کفر محسوب میشد.
یک) در نمونههای دیگر در عهدجدید، جایی که چنین پرستشی تقدیم انسان (اعمال ۱۰: ۲۶-۲۵) و یا فرشتهای شده است (مکاشفه ۸:۲۲- ۹)، اجتنابِ فوری از آن را شاهد هستیم.
ب. دخترم هماکنون مرد. با اینحال بیا و دست خود را بر او بگذار که زنده خواهد شد: این رئیس با آمدن نزد عیسی، کار درستی انجام داد، اما ایمان او در مقایسه با نظامی رومی در متی ۸ کمتر بود. این رئیس فکر کرد که عیسی حتماً باید بیاید و دختر کوچکش را لمس کند، در حالیکه نظامی رومی درک کرده بود عیسی این اقتدار را دارد که با یک کلمه شفا دهد، حتی از فاصلۀ بسیار زیاد.
۲. آیات (۲۰-۲۲) زنی بهوسیلۀ ایمان و لمس عیسی شفا مییابد.
در همان هنگام، زنی که دوازده سال از خونریزی رنج میبرد، از پشت سر به عیسی نزدیک شد و لبۀ ردای او را لمس کرد. او با خود گفته بود: «اگر حتی به ردایش دست بزنم، شفا خواهم یافت.» عیسی برگشته، او را دید و فرمود: «دخترم، دل قوی دار، ایمانت تو را شفا داده است.» از آن ساعت، زن شفا یافت.
الف. در همان هنگام، زنی: مرقس ۲۱:۵-۴۳ و لوقا ۴۳:۸-۴۸ روایت کاملتری از این معجزه ذکر میکنند، اما روایت متی نیز برای نشان دادن شفقت عیسی و این حقیقت که قدرت او جادویی نبود، کافی است. اینجا بهسادگی میبینیم که قدرت خدا به ایمان آنانی که او را میجویند، پاسخ میدهد.
یک) «متی بهطور خلاصه این داستان را ذکر میکند، مانند بسیاری از داستانهای دیگر که فقط برای ثبت معجزه به آنها اشاره میکند.» (پول)
ب. اگر حتی به ردایش دست بزنم، شفا خواهم یافت: از آنجایی که شرایط این زن، شرمآور بود و از نظر شرعی نجس محسوب میشد و برای اینکه عیسی را لمس کرده بود و یا حتی در آن ازدحام جمعیت حاضر شده بود، مجازات میشد، میخواست این کار را بهطور مخفیانه انجام دهد. او نمیتوانست آشکارا از عیسی بخواهد او را شفا دهد، اما با خود فکر کرد «اگر حتی به ردایش دست بزنم، شفا خواهم یافت.»
یک) «یهودیان روی لباس خود ردایی میپوشیدند که در پایین آن حاشیهای وجود داشت و در آن حاشیهها چهار منگوله آبی آویزان میشد… اینها نشان میداد که آن شخصْ یهودی و عضوی از قوم برگزیدۀ خداست و همچنین هروقت شخص یهودی لباسش را درمیآورد یا میپوشید به یاد میآورد که به خدا تعلق دارد.» (بارکلی)
دو) این امر نشان میدهد که عیسی مانند سایر افراد زمان خودش لباس میپوشید و در خود نیازی نمیدید که با پوشیدن لباسی متفاوت خود را از سایرین متمایز نماید. «عیسی در لباس پوشیدن، همرنگ جماعت بود.» (بروس)
سه) تا آن زمان هیچ نمونه یا وعدهای درمورد لمس ردای عیسی و شفا یافتن وجود نداشت. به نظر میرسد آن زن در این مورد باوری خرافاتی داشت. با این وجود حتی اگرچه در ایمان او عناصر اشتباه و خرافی وجود داشت، اما شفای عیسی را باور داشت و ردای عیسی نقطۀ تماسی برای آن ایمان بود. چیزهای اشتباه بسیاری میتوان در ایمان آن زن یافت. با اینحال او به عیسی ایمان داشت و موضوع ایمان از کیفیت و یا حتی کمیت ایمان مهمتر است.
چهار) «این زن بهقدری ناآگاه بود که حتی فکر میکرد شفا از سوی عیسی -بدون اینکه خودش متوجه شود- بر او جاری میشود. با این وجود ایمان او علیرغم جهلش عمل کرد و علیرغم کمروییاش پیروز شد.» (اسپرجن)
ج. زن شفا یافت: ایمان او اگرچه کامل نبود، برای دریافت چیزی که عیسی میخواست به او بدهد، کافی بود. بیماریِ دوازده سالۀ او بلافاصله شفا یافت.
د. عیسی برگشته، او را دید و فرمود: این زن امیدوار بود بدون اینکه توجهها را به خود جلب کند و یا بدون افشای مشکلش، چیزی که میخواهد را دریافت کند. عیسی اصرار داشت که توجه جمع را به سوی او جلب کند و بنا بر دلایلی نیکو این کار را انجام داد.
· عیسی این کار را انجام داد تا آن زن بداند شفا یافته و اعلام رسمی از عیسی درمورد شفای خود شنید.
· عیسی این کار را انجام داد تا دیگران بدانند آن زن شفا یافته، چرا که بیماری او ماهیتی خصوصی داشت.
· عیسی این کار را انجام داد تا آن زن بداند بهخاطر ایمانش شفا یافته، نه به دلیل لمس ردای عیسی که با تفکر خرافی انجام شده بود.
· عیسی این کار را انجام داد تا آن زن فکر نکند، که برکتی را از عیسی دزدیده است و بنابراین احساس نکند که باید خود را از عیسی پنهان نماید.
· عیسی این کار را انجام داد تا رئیس کنیسه قدرت عیسی را در عمل ببیند و ایمان بیشتری برای شفای دختر بیمارش داشته باشد.
· عیسی این کار را انجام داد تا بتواند آن زن را به روشی خاص برکت دهد و به او عنوانی با ارزش داد که هرگز دیگر نمیبینیم او شخص دیگری را با این عنوان بخواند: دخترم.
۳. آیات (۲۳-۲۶) علیرغم تمسخرها، عیسی آن کودک را از مردگان برخیزانید.
هنگامیکه عیسی وارد خانۀ آن رئیس شد و نوحهگران و کسانی را دید که شیون میکردند، فرمود: «بیرون بروید. دختر نمرده بلکه در خواب است.» امّا آنان به او خندیدند. چون مردم را بیرون کردند، عیسی داخل شد و دست دختر را گرفت و او برخاست. خبر این واقعه در سرتاسر آن ناحیه پخش شد.
الف. نوحهگران و کسانی را دید که شیون میکردند: احتمالاً این افرادْ نوحهگران (عزاداران) اجارهای بودند که در آن زمان مرسوم بود با پرداخت مقداری پول افرادی را اجیر میکردند تا تظاهر به عزاداری کنند و البته سوگواری آنها، غم و اندوه حقیقی نبود. توجه به این حقیقت که آنان چقدر سریع از شیون به تمسخر عیسی تغییر حالت دادند، نشان میدهد که سوگواری آنان حقیقی نبود.
یک) «حتی فقیرترین خانوادهها نیز نوحهگران حرفهای کرایه میکردند (میشْناه Ketuboth ۴:۴ به طور خاص اشاره میکند که “کمتر از دو نینواز و زنی سوگوار نبود“).» )فرانس)
دو) «سوگواری مانند هر چیز دیگری به نظام تقلیل یافته بود، دو نینواز و زنی سوگوار، حتماً باید در مراسم خاکسپاری همسر فقیرترین شخص حضور مییافتند.» )بروس)
ب. چون مردم را بیرون کردند، عیسی داخل شد و دست دختر را گرفت و او برخاست: عیسی متحمل تمسخر جماعت شد و آن دختر را از مردگان برخیزانید. به یقین او اجازه نداد جمعیت تمسخرگران و منتقدین، مانع انجام ارادۀ خدا شوند.
یک) عیسی تمام کودکان بیجانی که به نحوی سر راه او قرار میگرفتند را از مردگان زنده نمیکرد، اما اینجا از روی رحمت و شفقت نسبت به پدری عاجز، چنین کاری را برای او انجام داد. و بهعلاوه، عیسی از مرگ و دلایل آن بیزار بود و از هر فرصتی که قبل از به صلیب رفتن و مقبرهٔ خالی، برای شکست مرگ، حتی به شکلی جزئی، دست میداد، استقبال میکرد.
سه گزارش از شفا
۱. (۳۱-۲۷) عیسی دو مرد نابینا را شفا میدهد.
هنگامیکه عیسی آن مکان را ترک میکرد، دو مرد نابینا در پی او شتافته، فریاد میزدند: «ای پسر داوود، بر ما رحم کن!» چون به خانه درآمد، آن دو مرد نزدش آمدند. عیسی از آنها پرسید: «آیا ایمان دارید که میتوانم این کار را انجام دهم؟» پاسخ دادند: «بله، سرورا!» سپس عیسی چشمانشان را لمس کرد و گفت: «بنا بر ایمانتان برایتان انجام شود.» آنگاه چشمان ایشان باز شد. عیسی آنان را بهتأکید امر فرمود: «مراقب باشید کسی از این موضوع آگاه نشود.» امّا آنها بیرون رفته، او را در تمام آن نواحی شهرت دادند.
الف. دو مرد نابینا در پی او شتافته: برای این مردان نابینا آسان نبود که در پی عیسی بروند، ولی این کار را کردند. احتمالاً از دیگران پرسیدهاند که عیسی کجا میرود و سپس به هر صدایی که کمکی به آنها میکرد، گوش فرا دادند. ولی مصمم بودند که تا آخرین حد توان خود از او پیروی کنند.
یک) «نابینایی بیماریای بسیار سخت و در عین حال رایج در فلسطین بود. بخشی از آن به دلیل عدم محافظت از چشمها در برابر آفتاب شرقی بود و بخشِ دیگر به این دلیل بود که مردم چیز زیادی درمورد اهمیت رعایت بهداشت و پاکیزگی نمیدانستند. مخصوصاً اینکه تودهٔ مگسهای آلوده عفونتهایی را منتقل میکرد که باعث از دست دادن بینایی میشد.» (بارکلی)
ب. ای پسر داوود، بر ما رحم کن!: این دو مرد نابینا در پی عیسی میرفتند و فریاد میزدند و عیسی را مسیح میخواندند، چرا که پسر داوود عنوانی معروف برای مسیح بود. آنها از عیسی بهترین چیزی که میتوانستند را خواستند: رحمت (رحم).
یک) «آنها فقط تقاضای فیض داشتند. آنها هیچ صحبتی درمورد شایستگی، رنجهای گذشته، تلاشهای مداوم و یا تصمیمات آینده نکردند و فقط گفتند: برما رحم کن. آنها درک کرده بودند که هرگز برکتی از جانب خدا دریافت نخواهند کرد که حقشان باشد.» (اسپرجن)
دو) «این اولین باری است که عیسی “پسر داوود“ خوانده میشود و بدون شک این مردان اعتراف میکردند که عیسی همان مسیح موعود است.» )کارسون)
سه) یوحنا ۲۲:۹ میگوید فریسیان هرکسی را که اقرار میکرد عیسی، مسیح است، محکوم و سپس از کنیسه اخراج میکردند. اگرچه در یوحنا میبینیم که این اتفاق بعد از شفای این دو مرد نابینا رخ داد، همچنان میتوان باور داشت که خواندن عیسی بهعنوان «پسر داوود»، بهای سنگینی در پی داشت.
چهار) چون به خانه درآمد، آن دو مرد نزدش آمدند: «تا زمانی که آن دو مرد کور وارد خانه نشدند، عیسی با آنها روبهرو نشد. شاید بهخاطر پایین آوردن توقعات از مسیح موعود در آن روز بود که دو معجزۀ بزرگ علناً رخ داد.» )کارسون)
ج. آیا ایمان دارید که میتوانم این کار را انجام دهم؟: عیسی یکبار دیگر اشخاص نابینا را در پاسخ به ایمانشان شفا داد. ایمان تضمین شفای اشخاص نیست، اما بدون شک افراد بسیاری هستند که به دلیل کمایمانی شفا نگرفتند. این مردان بهسادگی با گفتن «بله، سرورا» ایمان خود را اعتراف کردند.
یک) «عیسی با دستش آنها را لمس کرد؛ اما آنها باید او را با ایمان لمس میکردند.» (اسپرجن)
د. بنا بر ایمانتان برایتان انجام شود: متی یکبار دیگر در اینجا بر ایمان حقیقی که افراد باید نسبت به عیسی داشته باشند و همچنین به برکاتی که از این ایمان جاری میشود، تأکید میکند.
· آن جذامی در متی ۱:۸-۴ ایمان حقیقی داشت، چون به یقین میدانست عیسی قادر است بیماری او را شفا دهد.
· نظامی رومی در متی ۵:۸-۱۳ چنان ایمان عظیمی داشت که عیسی او را تمجید کرد. گفت چنین ایمان عظیمی حتی در میان مردم اسرائیل نیز یافت نمیشود.
· شاگردان در زمان طوفان در دریای جلیل، در ایمان خود دچار لغزش شدند (متی ۲۳:۸-۲۷)
· زنی که مشکل خونریزی داشت با ایمان خود شفا یافت (متی ۲۶-۱۸:۹).
یک) امروزه نیز خدا با روشهای مختلف به مردان و زنان میگوید: «بنا بر ایمانتان برایتان انجام شود» چیزهای بسیاری را میتوان از طریق ایمان داشت و چیزهای بسیاری هم وجود دارد که به دلیل کمایمانی نمیتوانیم بهدست آوریم. «بنا بر ایمانت، به معنای “متناسب با ایمانت (به اندازهٔ ایمانت)“ نیست، بلکه به این مفهوم است که چون ایمان داری پس خواستهات برآورده میشود.» (کارسون)
دو) «قدرت کلام در جملۀ آخر چیزی است که او دائماً مطابق آن عمل میکند، بهطوری که میتوانیم آن را مانند بسیاری از برکات در پادشاهی خدا بدانیم. ما اندازهگیری رحمت خودمان را داریم؛ ایمان ما مطابق ظرفیت خودش برای بیش و کم، دریافت میکند» (اسپرجن)
سه) درمورد ایمان عظیم این دو مرد نابینا باید به این نکات توجه کنیم:
· آنها ایمان داشتند که باید در پی عیسی بروند، این کار آنها به معنی ترک مسیر و مقاصد دیگر و تصمیم به پیروی از عیسی بود.
· آنها ایمان داشتند که باید فریاد بزنند و درخواست خود را اعلام کنند.
· آنها ایمان داشتند که باید فریاد بزنند و از شرمگین شدن، نهرساند.
· آنها ایمان داشتند که باید عیسی را بهعنوان پسر داوود بشناسند و بهعنوان مسیح بپذیرند.
· آنها ایمان داشتند که باید از عیسی رحمت و فیض درخواست کنند و میدانستند سزاوار شفا نیستند.
· آنها ایمان داشتند و باور داشتند که عیسی قادر است شفایشان دهد
· آنها ایمان داشتند و گفتند «بله، سرورا!»
ه. مراقب باشید کسی از این موضوع آگاه نشود: علیرغم هشدار عیسی، آنها نتوانستند مقاومت کنند و به کسی نگویند. اگرچه ما این نااطاعتی عمدی آنان را تمجید نمیکنیم، ولی هیجان آنها برای کار خدا را تمجید میکنیم. این تنها منطقۀ بیایمانی آنها بودـ آنها ایمان نداشتند که باید از عیسی اطاعت کنند.
۲. آیات (۳۲-۳۴) شفای مرد لال.
در همان حال که آنها بیرون میرفتند، مردی دیوزده را که لال بود، نزد عیسی آوردند. چون عیسی دیو را از او بیرون راند، زبان آن مردِ لال باز شد. مردم حیرتزده میگفتند: «چنین چیزی هرگز در اسرائیل دیده نشده است!» امّا فَریسیان گفتند: «او دیوها را به یاری رئیس دیوها بیرون میراند.»
الف. مردی دیوزده را که لال بود: طبق باور یهودیان در مورد دیوزدگی، کسی نمیتوانست به این مرد کمک کند. چون بیشتر خاخامهای آن زمان فکر میکردند اولین قدم اساسی در اخراج ارواح این است که آن ارواح را مجبور کنند یا به نحوی فریب دهند تا نام خودشان را بگویند. نام آنها اهرمی تصور میشد که دیوها را با استفاده از آن بیرون میکردند.
یک) بنابراین، معلوم است روح پلیدی که شخص را لال کرده، زیرکانه مانع مکشوف شدن نام خود شده و درنتیجه از اخراج شدن جلوگیری میکرد.
دو) با این وجود عیسی در اخراج روح پلید از آن مرد لال هیچ مشکلی نداشت.
ب. چنین چیزی هرگز در اسرائیل دیده نشده است!: بنا به این دلایل، این معجزه برای جماعت بهطور خاص عجیب بود. این معجزه نه تنها اقتدار کامل عیسی بر قلمرو ارواح پلید را نشان میدهد، بلکه ضعف سنتهای خاخامها را نیز آشکار میکرد.
ج. امّا فَریسیان گفتند: «او دیوها را به یاری رئیس دیوها بیرون میراند.»: در این انجیل میبینیم فریسیان و سایر رهبران مذهبی با نسبت دادن این کار عیسی به شیطان، به مخالفت با عیسی و کار او ادامه دادند.
یک) «آنها از گفتن حتی بدترین چیزها به عیسی دریغ نکردند… اما به یقین این سخن آنها بسیار به گناه غیرقابل بخشش نزدیک بود.» (اسپرجن)
دو) کارسون درمورد متی ۳۴:۹ میگوید: «این آیه را در متون سنتی غربی پیدا نمیکنید… اما شواهد خارجی بسیار محکم هست و به نظر میرسد این آیه در متی ۲۵:۱۰ پیش فرض گرفته شده است.»
۳. آیات (۳۵-۳۸) دلسوزیِ عیسی برای جمعیت.
عیسی در همۀ شهرها و روستاها گشته، در کنیسههای آنها تعلیم میداد و بشارت پادشاهی را اعلام میکرد و هر درد و بیماری را شفا میبخشید. و چون انبوه جماعتها را دید، دلش بر حال آنان سوخت، زیرا همچون گوسفندانی بیشبان، پریشانحال و درمانده بودند. پس به شاگردانش گفت: «محصول فراوان است، امّا کارگر اندک. پس، از مالک محصول بخواهید کارگران برای دروِ محصول خود بفرستد.»
الف. عیسی در همۀ شهرها و روستاها گشته: از آنجایی که عیسی با عمق نیاز بشری روبرو شد، دلش بر حال آنان سوخت. عیسی در رویارویی با مردم و مشکلات آنها بیاحساس و بیتفاوت نبود.
یک) متی ۳۵:۹ نشان میدهد در متی باب ۸ و ۹ چه اتفاقی رخ داده است. اگرچه بیشتر آنها در کفرناحوم واقع شده بود، اما نمونهای بود از کار عیسی در سراسر منطقهٔ جلیل.
دو) در آیات قبلی عیسی بهطور وحشتناک و ناعادلانهای مورد انتقاد قرار گرفت، اما این امر باعث نشد او از انجام کار خود دست بردارد. او نگفت: «حرفهای بدی در موردم میزنند! چه میتوانم بکنم؟ برای بازداشتن آنها چه میتوانم بکنم؟» عیسی بهسادگی انتقاد ناعادلانه و بد آنها را نادیده گرفت و به انجام کار پدر خود مشغول شد.
سه) «کلمهای که اینجا “دلش برحال آنان سوخت“ ترجمه شده در زبان یونانی splagchnistheis است که قویترین کلمه برای توصیف دلسوزی است… این کلمه وصفکنندهٔ نوعی از دلسوزی است که از اعماق وجود انسان برمیآید.» )بارکلی)
چهار) «کلمۀ اصلی، شایان توجه است. این کلمه در زبان یونانی باستانی یافت نمیشود و در نسخهٔ هفتادتنان هم نیامده، حقیقت این است که این کلمه توسط مبشرین ساخته شد. آنها وقتی در زبان یونانی کلمهای نیافتند که به خوبی منظورشان را برساند، آنگاه مجبور شدند خودشان کلمهای بسازند.» (اسپرجن)
ب. زیرا همچون گوسفندانی بیشبان، پریشانحال و درمانده بودند: عیسی اینجا انسانی را توصیف میکند که از خدا دور است؛ ما همچون گوسفندانی بیشبان هستیم. منظور این است تا زمانی که تحت سرپرستی شبان خود قرار نگیریم، در مشکلات بسیاری خواهیم بود.
یک) «این امر منجی ما را بیش از اسارت جسمانی آنها توسط رومیان که بسیار طاقتفرسا بود، آزرده میکرد.» (ترپ)
دو) متأسفانه میتوان گفت قوم یهود در آن زمان، حقیقتاً به نوعی راهنمایان و شبانان روحانی داشت، افرادی به نام علمای دین (کاتبان)، کاهنان، لاویان و فریسیان. با این حال، مردم برای اکثریت رهبران بیارزش بودند. «مسیح اینگونه نشان میدهد که آن مردم هیچ خادم خوبی ندارند که آنان را خدمت کنند.» (پول)
سه) «شرایط، دو تصویر را در ذهن او تداعی میکند: یکی گلۀ گوسفندی است که بر آن نظارتی نیست و دیگری محصولی که به دلیل عدم وجود دروگر از بین میرود. هر دو تصویر، نه تنها بیانگر رنج و عذاب مردم بود، بلکه نشاندهندۀ غفلت رهبران مذهبی نسبت به وظایفشان نیز بود… نظر فریسیان در مورد غذایی که شاگردان در کفرناحوم میخوردند (متی ۱۱:۹) مدرکی کافی دال بر قضاوت ناسازگار آنها بود» (بروس)
ج. محصول فراوان است، امّا کارگر اندک: عیسی عظمت نیاز بشری را فرصتی دانست، فرصتی برای محصولی فراوان. محصول خوب است و اینجا به محصول فراوان اشاره شده است.
یک) اما این محصول نیازمند کارگر بود. حتی محصول خوب هم اگر کارگری برای سود جستن از این فراوانی نداشته باشد، آنگاه هدر خواهد رفت. عیسی هشدار میدهد که فرصتهای برآورده شدن نیازهای بشری و آوردن آنها به پادشاهی خدا ممکن است به دلیل کمبود کارگر از بین روند.
دو) عیسی خادمین ملکوتش را بهعنوان کارگران توصیف میکند -کارگرانی که بهسختی کار میکنند. «صاحبخانه تا حدودی کار میکند، مباشر نیز کمی بیشتر، اما خادم باید از همه بیشتر کار کنند. او در یک روز بیشتر از یک ماهِ سرپرست کار میکند. عرق پیشانی در برابر تحمل فشارهای روانی چیزی نیست؛ اولی سلامتی را افزایش میدهد و دومی آن را مختل میکند، بدن را خسته و فرسوده میکند، عناصر حیاتی را هدر میدهد و پیری را تسریع میکند و نهایتاً مرگ را به دنبال دارد.» (لوتر، به نقل از ترپ)
سه) «متظاهرین بسیارند، اما کارگران حقیقی اندک… خدمتهایی که بشر آنها را بنا کرده، بیفایدهاند. هنوز میدانها مملو از آقایانی است که نمیتوانند داس در دست بگیرند. هنوز هم مشتاقان حقیقی اندک و دور هستند، کجایند خادمین آموزگار و جاذب جان؟» (اسپرجن)
د. پس، از مالک محصول بخواهید کارگران برای دروِ محصول خود بفرستد: از آنجایی که محصول به مالک محصول تعلق دارد، به ما فرمان داده شده که دعا کنیم تا او کارگرانی برای برداشت محصولش بفرستد.
یک) «او نگفت که “این محصول حقیقتاً زیاد است و کارگران اندکاند، ولی با این حال مشکلی نیست، چون خدا میتواند اندک را برکت دهد و آنها را به انجام کاری که از عهدهٔ تعداد زیادی بر میآمد، توانمند سازد.“ او به قدرت مطلق پدر خود ایمان داشت، ولی همچنان باور داشت که خدا برای انجام کار خود از ابزارها استفاده میکند و برای جمعآوری آن محصول فراوان، کارگران بسیاری نیاز بود، بنابراین به ما گفت که برای آنها دعا کنیم.» (اسپرجن)
دو) ما باید دعا کنیم تا خداوند کارگران بفرستد: «کلمهای که در یونانی به کار رفته، بیانگر نوعی اجبار است و نشان میدهد عیسی آنها را ملزم و ترغیب میکند. این کلمه همان کلمهای است که برای اخراج روح پلید از شخص دیوزده به کار میرفت. برای اخراج شریر، قدرت عظیمی لازم است، و برای اینکه خدا خادمی را به سمت خدمت خود بکشاند، قدرتی مشابهی لازم است.» (اسپرجن)
سه) این دعایی است که باید آن را بر لبان داشته باشیم، اما اگر صادقانه دعا کنیم و در دعا گوشهای خود را برای شنیدن صدای او باز کنیم، آنگاه خواهیم شنید که میگوید: «تو، برای جمعآوری محصول برو.»
چهار) در این فصل عیسی با اتهامات بسیاری روبرو شد:
· او متهم به کفرگویی شد.
· متهم به فساد اخلاقی شد.
· متهم به بیدینی شد.
· متهم به همکاری با شیطان شد.
پنج) اگرچه متی صلاحیت عیسی بهعنوان مسیح را کاملاً اثبات کرد، اما رهبران مذهبی شروع به انتقاد و طرد عیسی کردند. این درگیریها با رهبران مذهبی بیشتر و شدیدتر شدند.