Search
Close this search box.

فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

متی باب ۱۰ – فرستادن دوازده رسو

انتخاب دوازده رسول و مأموریت آنها

۱. آیات (۱-۴) اسامی دوازده شاگرد.

آنگاه عیسی دوازده شاگردش را نزد خود فرا خواند و آنان را اقتدار بخشید تا ارواح پلید را بیرون کنند و هر درد و بیماری را شفا دهند. این است نام‌های دوازده رسول: نخست، شَمعون معروف به پطرس و برادرش آندریاس؛ یعقوب پسر زِبِدی و برادرش یوحنا؛ فیلیپُس و بَرتولْما؛ توما و مَتّای خَراجگیر؛ یعقوب پسر حَلْفای و تَدّای؛ شَمعون غیور و یهودای اَسخَریوطی که عیسی را تسلیم دشمن کرد

الف. آنگاه عیسی دوازده شاگردش را نزد خود فرا خواند: ویژگی اصلی این فهرست، تنوع آن است. عیسی این شاگردان را از پیشینه‌هایی متنوع و با تجربیاتی مختلفِ زندگی انتخاب کرد. به نظر می‌رسد نقطهٔ مشترکی بین همهٔ آنها وجود داشت، یعنی هیچ‌یک از آنان دارای پیشینه و موقعیتی عالی نبودند. این حقیقت در جان [روح] اول قرنتیان ۲۶:۱-۲۹ بسیار دیده می‌شود.

ب. آنان را اقتدار بخشید تا ارواح پلید را بیرون کنند و هر درد و بیماری را شفا دهند: عیسی این دوازده شاگرد را فراخواند و سپس به آنها اقتدار بخشید تا خواندگی خود را به‌جای آورند و این اصل امروزه نیز به‌خوبی صدق می‌کند: خدا آنانی را که فرامی‌خواند، تجهیز نیز می‌کند. این تجهیز قبل از اینکه خدمت شروع شود، به‌طور کامل آشکار نمی‌گردد، بلکه در مسیر خدمت نمایان می‌شود.

ج. این است نام‌های دوازده رسول: این دوازده شاگرد (البته به‌جز یهودا) در نقشۀ نجات خدا، جایگاه بسیار مهمی دارند که شامل برخی وظایف داوری در آینده (متی ۲۸:۱۹) و زیربنای کلیسا (افسسیان ۲۰:۲) می‌باشد. کتاب‌مقدس وعده می‌دهد که جایگاه و کار آنها تا ابد به یاد آورده خواهد شد (مکاشفه ۱۴:۲۱).

یک) این اولین و تنها جایی در متی است که این دوازده شاگرد، رسول خوانده می‌شوند. «کلمۀ رسول به‌طور لغوی به معنای فرستاده می‌باشد؛ این کلمه همچنین به معنی سفیر یا مأمور نیز هست.» (بارکلی) «اینجا برای اولین و آخرین‌بار apostoloi به کار رفته و اشاره دارد به مأموریت فوری و جزئی، اما به مأموریتی بزرگ در آینده نیز اشاره دارد.» (بروس)

·            کلمۀ رسول می‌تواند فقط به معنی فرستاده باشد، همان‌طور که در یوحنا ۱۳:۱۶ ذکر شده است و به شخصی اشاره دارد که فرستاده شده است.

·            عیسی در عبرانیان ۱:۳ رسول خوانده شده است: «اوست رسول و کاهن اعظمی که بدو معترفیم.»

·            پولس گاهی اوقات از این کلمه به معنای نماینده یا فرستاده استفاده می‌کند، مانند دوم قرنتیان ۲۳:۸ «دربارۀ برادرانمان نیز باید بگویم که فرستادگان کلیساها و جلال مسیح‌اند.» همچنین شاید در رومیان ۱۶:۷.

·            پولس همچنین از این کلمه در مفهوم خاص‌تری استفاده می‌کند و اشاره دارد به دوازده رسول و خودش (اول قرنتیان ۱:۹-۵ و ۱۵: ۱۰-۷ غلاطیان ۱۷:۱ و ۱۹:۱ و غیره).

دو) در عهدجدید چهار فهرست متفاوت از دوازده رسول وجود دارد، در متی ۱۰: ۴-۲ و همچنین در مرقس ۱۶:۳-۱۹، لوقا 16-13:6 و اعمال ۱۳:۱. در همۀ این فهرست‌ها، نام پطرس در ابتدا و نام یهودا در آخر ذکر شده است. دو جفت برادر (پطرس و آندریاس، یعقوب و یوحنا) همیشه بدین ترتیب نامشان در ابتدا ذکر شده است. در این فهرست‌ها، ترتیب اسامی به طریقی است که می‌توان سه گروه چهار نفره را دید که هر کدام رهبری دارند.

·            در همۀ لیست‌ها، نام پطرس در ابتدا ذکر شده و سپس نام آندریاس، یعقوب و یوحنا.

·            در همۀ لیست‌ها نام فیلیپس، پنجمین نام است و بعد برتولما، توما و سپس متی.

·            در همۀ لیست‌ها یعقوب پسر حلفای، نهمین نام است و بعد از آن تدای (یهودا) برادر یعقوب، شمعون زیلوت و یهودا.          

سه) «تعداد رسولان بیانگر تعداد قبایل اسرائیل است. آنها برای اهداف کاربردی بدین ترتیب گروه‌بندی شده‌اند و گروه از رهبران حازق، هیئت منصفه‌ای مکفی و گروه شاهدان شایسته را تشکیل دادند.» (اسپرجن)

چهار) برتولما، اغلب اوقات به‌عنوان نَتَنائیل شناخته می‌شد، یوحنا ۴۳:۱-۵۱ و یوحنا ۲:۲۱. «بسیاری عقیده دارند که این نَتَنائیل بود… نام او احتمالاً نَتَنائیل برتولمای، پسر تلمای بود. در اینجا نام خود او مستور مانده و با نام پدرش، برتولما یا بارتولوما خوانده شده است.» (کلارک)

پنج) «به نام برتولما هرگز بدون حرف ربط اشاره نشده است: او شخصی بود که با افراد دیگر کار می‌کرد.» (اسپرجن)

شش) «مقصود از کنعانی را نباید بی‌خدا بدانیم، (چرا که مسیح جز یهودیان کسی را روانه نکرد)، اما یکی از آنها اهل کنعان بود.» (پول)

هفت) «معمولاً تصور می‌شد، اسخریوطی به معنای مردی از خریوط است (شهری در جنوب یهودیه)، اما همچنان به معنای خائن، قاتل، حامل کیف پول چرمی یا مو قرمز نیز هست!» )فرانس)

هشت) آنها در متی ۱:۱۰ شاگرد خوانده شدند و در متی ۲:۱۰ رسول. «شایان توجه است که آنان که رسول مسیح بودند، ابتدا شاگردان او بودند. آنها قبل از اینکه توسط خدا فرستاده شوند، ابتدا از او تعلیم گرفتند و به او نزدیک شدند.» )کلارک(

۲. آیات (۵-۶) جایی که باید می‌رفتند: فقط به اسرائیل (نزد قوم یهود).

عیسی این دوازده تن را فرستاد و به آنان فرمود: «نزد غیریهودیان مروید و به هیچ‌یک از شهرهای سامِریان داخل مشوید، بلکه نزد گوسفندانِ گمشدۀ قوم اسرائیل بروید.

الف. عیسی این دوازده تن را فرستاد: عیسی اطراف منطقهٔ جلیل به منظور تعلیم، موعظه و کمک به افراد نیازمند با قدرت معجزات، می‌گشت (متی ۲۳:۴). فرستادن این دوازده تن باعث گسترش کار خدا می‌شد.

یک) و به آنان فرمود: «کلمه‌ای که در یونانی برای فرمان‌دادن عیسی به شاگردانش به کار رفته، بسیار جالب و آشکارکننده است. این کلمه در زبان یونانی paragellein است و چهار کاربرد خاص دارد ۱. کلمه‌ای رایج در فرمان نظامی است… ۲. این کلمه برای صدا کردن یک دوست جهت کمک به کار می‌رفت… ۳. این کلمه برای دادن قوانین و دستورات یک معلم به شاگردانش استفاده می‌شد…۴. این کلمه‌ معمولاً برای دستور پادشاهی استفاده می‌شد.» (بارکلی)

ب. نزد غیریهودیان مروید: این الگوی انجیل است، ابتدا برای یهودیان و سپس برای یونانیان آمد (رومیان ۱۶:۱). بعداً انجیل هم نزد سامریان رفت و هم نزد یونانیان، اما ابتدا باید از گوسفندان گمشدۀ قوم اسرائیل شروع می‌شد.

یک) «این حقیقت که عیسی حس کرد لازم است در اینجا به نام سامریان اشاره کند، یوحنا ۴ را به ذهن می‌آورد. این شاگردان از اینکه توانایی انجام معجزات را داشتند، ممکن بود، شادمان از توان خود برای به انجام رساندن معجزات، شاید وسوسه شده و با به یاد آوردن موفقیت عیسی قصد داشتند به سامریان بشارت دهند» (کارسون)

دو) «تأکید این گفته بر منع مأموریت گسترده‌تر نبود، بلکه به اولویت مأموریت در میان اسرائیلیان تأکید داشت.» (فرانس)

ج. بلکه نزد گوسفندانِ گمشدۀ قوم اسرائیل بروید: هدف خدا این بود که انجیل به سراسر جهان برسد، اما ابتدا باید از اسرائیل آغاز می‌شد. به یقین در میان گوسفندان گمشدۀ اسرائیل به اندازۀ کافی کار وجود داشت که آن دوازده تن را مشغول سازد تا زمانی که خدا به‌طور مستقیم به آنها جهت گسترش خدمت خود فرمان داد.

یک) لازم به ذکر است که عیسی یهودیان را قوم اسرائیل (یا خاندان اسرائيل) خواند، حتی اگرچه آنها سال‌های بسیاری قبل از آن زمان، حکومت یهودی خود را از دست داده بودند. خدا همچنان آنان را «قوم اسرائیل» می‌دانست، حتی باوجود اینکه هیچ موجودیت سیاسی به‌عنوان «اسرائیل» در بین نبود.

دو) گوسفندان گمشدۀ قوم اسرائیل چه کسانی بودند؟ از یک جنبه می‌توان گفت همۀ آنان. «همۀ ما چون گوسفندان، گمراه شده بودیم، و هر یک از ما به راه خود رفته بود.» (اشعیا ۶:۵۳). از جنبۀ دیگر، گوسفندان گمشده کسانی بودند که توسط شبانان روحانی، علمای دین، کاهنان و فریسیان مورد غفلت و سوءاستفاده قرار گرفته بودند. در ارمیا ۶:۵۰ این مفهوم وجود دارد: «قوم من گوسفندانی گم‌گشته بوده‌اند. شبانانشان آنها را گمراه کرده، بر کوه‌ها آواره ساختند.»

سه) عیسی این رسولان را نزد افراد بسیاری که از نظر روحانی مورد غفلت قرار گرفته بودند، فرستاد. «آغاز خدمت به گوسفندان فراموش‌شدهٔ اسرائیل را شاید بتوان در ضیافت کفرناحوم یافت (متی ۱۰:۹) با گذشت زمان عیسی به‌طور فزاینده‌ای فشار مشکل و نیاز برای تلاش گسترده را احساس کرد.» (بروس)

چهار) «مانند گوسفندان که موجوداتی ساده هستند و بیشتر از هر موجود دیگری مستعد سرگردانی می‌باشند، به‌قدری که حتی دیگر قادر به بازگشت نیستند.» (ترپ)

۳. (۷-۸ قسمت اول) آنها چه کاری باید انجام می‌دادند: بروند موعظه کنند و شفا دهند.

هنگامی‌که می‌روید، این پیام را موعظه کنید که پادشاهی آسمان نزدیک شده است. بیماران را شفا دهید، مردگان را زنده کنید، جذامی‌ها را پاک سازید، دیوها را بیرون کنید. به رایگان یافته‌اید، به رایگان هم بدهید.

الف. هنگامی‌که می‌روید، این پیام را موعظه کنید که پادشاهی آسمان نزدیک شده است: کمی قبل (متی ۱۷:۴) گفته شد، پیغام عیسی این بود: «توبه کنید، زیرا پادشاهی آسمان نزدیک است! شاگردان نیز همین پیغام عیسی را موعظه کردند و به‌سادگی این پیغام را حتی به مکان‌های فرای مکان‌هایی که عیسی خودش می‌توانست برود، بردند.

 

یک) می‌توانیم حدس بزنیم آنها بسیاری از موضوعات موعظۀ سر کوه را تکرار کردند (متی ۵-۷)، چون آن پیغام به‌خوبی بیان می‌کرد که زندگی در پادشاهی آسمان چگونه باید باشد.

دو) «انسان‌ها برای یک پادشاهی کارهای بسیاری انجام خواهند داد و هیچ‌چیز کمتر از پادشاهی آسمانی نمی‌تواند آنها را از گناهان شیرین خودشان بازخرید کند.» (ترَپ)

سه) هیچ اشاره‌ای به اینکه آنها در کنیسه موعظه کردند، وجود ندارد، فقط یک‌بار نام کنیسه ذکر شده و آن هم در مورد تازیانه‌زدن است (متی ۱۷:۱۰). این خدمت خانه به خانه، خدمت در خیابان‌ها و یا فضاهای باز بود.

ب. بیماران را شفا دهید، مردگان را زنده کنید، جذامی‌ها را پاک سازید، دیوها را بیرون کنید: این شاگردان هم یک پیغام برای موعظه داشتند و هم قدرت اجرای آن را. این امر نشان می‌داد که آنان شاگردان حقیقی سرور خود بودند.

یک) اقتدار شاگردان در زنده‌کردن مردگان بسیار قابل توجه بود. و بعدها در کتاب اعمال رسولان در باب‌های ۹ و ۲۰، انجام معجزاتی مشابه ثبت شده است و قطعاً مواردی هست که نگاشته نشده‌اند. هیچ شواهدی وجود ندارد که ثابت کند، چنین چیزهایی رایج بوده یا این اقتدار به‌طور دائمی به آنان داده شده بود. امروزه برای مسیحیان حکیمانه است که به قدرت خدا برای انجام چنین معجزاتی از طریق قومش ایمان داشته باشند و همچنین خیلی زود گزارش‌های بی‌اساس از چنین معجزاتی را باور نکنند.

۴. آیات (۸قسمت دوم-۱۵) آنها چگونه خودشان را آماده کردند.

به رایگان یافته‌اید، به رایگان هم بدهید. هیچ طلا یا نقره یا مس در کمربندهایتان با خود نبرید و برای سفر، کوله‌بار یا پیراهن اضافی یا کفش یا چوبدستی برندارید؛ زیرا کارگر مستحق مایحتاج خویش است. به هر شهر یا روستایی که داخل می‌شوید، فردی شایسته بجویید و تا هنگام ترک آن محل، در خانه‌اش بمانید. چون به خانه‌ای درمی‌آیید، بگویید: ”سلام بر شما.“ اگر آن خانه شایسته باشد، سلام شما بر آن قرار می‌گیرد و اگر نه، به شما بازمی‌گردد. اگر کسی شما را نپذیرد و یا به سخنانتان گوش نسپارد، به هنگام ترکِ آن خانه یا شهر، خاک پای‌های خود را بتکانید. آمین، به شما می‌گویم، در روز داوری، تحمل مجازات برای سُدوم و غُمورَّه آسان‌تر خواهد بود تا برای آن شهر.

الف. به رایگان یافته‌اید، به رایگان هم بدهید: عیسی هیچ مبلغی از شاگردان خود دریافت نکرد و انتظار داشت آنان نیز بدون دریافت مبلغی دیگران را خدمت کنند. این اصل اساسی برای فرامینی است که در ادامه آمده‌اند.

یک) «چه رسوایی‌ای از این عظیم‌تر که انسان با عطایی که در کمترین حالت، تظاهر می‌کند از روح‌القدس دریافت نموده، تجارتی نامشروع برای خود راه اندازد؛ عطایی که تسلطی بر  آن ندارد، بلکه تنها ناظر بر آن است. آنکه وعظ می‌کند تا زندگیِ خود را سر و سامان دهد یا ثروتی به هم زَنَد، گناهکار به ننگین‌ترین هتک‌حرمت‌هاست.» (کلارک)  

ب. هیچ طلا یا نقره یا مس در کمربندهایتان با خود نبرید: آنها بدون کوچک‌ترین نگرانی برای نیازهایشان، باید انتظار داشته باشند، خداوند نیازهایشان را تأمین کند. به‌علاوه، باید انتظار داشته باشند که خدا به‌طور طبیعی، نیازهای آنان را از طریق مهمان‌نوازی‌های دیگران برآورده سازد.

یک) «منجی ما مقدر ساخت آنان مشیّت و تدارک او را تجربه کنند و به آنها تعلیم داد به او اعتماد کنند.» (پول)

دو) «او یک‌بار دیگر سخنانی را بیان کرد که برای یهودیان بسیار آشنا بود. تالمود می‌گوید: هیچ‌کس نباید هنگام رفتن به کوه معبد با خود چیزی ببرد نه عصا، نه کفش، نه کیسۀ پول و نه حتی پای غبارآلود. نظر  بر این بود که وقتی کسی وارد معبد می‌شد، باید مشخص می‌نمود که همه چیز را رها کرده و چیزی برای داد و ستد ندارد و امور دنیوی را پشت سر گذاشته است.» )بارکلی)

سه) «آماده شدن، به‌ شکل تحت‌اللفظی به معنای فراهم‌کردن است… پس آنچه متی در اصل به آن اشاره کرد، به‌طور خاص ابزار سفر را مشخص نمی‌کند، بلکه شاگردان را اطمینان می‌بخشد که قبل از شروع سفر به جمع کردن اعانه نیازی ندارند، همچنین نیازی نیست که ابزاری تهیه ببینند. آنها باید همان‌طور که هستند بروند و مأموریتشان بسیار اضطراری است.»  (فرانس)

چهار) «درمورد این موضوع اختلاف نظر وجود دارد (مرقس ۸:۶ به‌طور خاص به آنان اجازه می‌دهد یک چیز با خود ببرند) و شاید این اختلاف‌نظرها از تفاوت در افعال ناشی شده باشد: در متی شاگردان به همراه داشتن وسایل و تجهیزات برای سفر منع شده‌اند، در حالی‌که در انجیل مرقس، مجاز بودند (فقط) یک چیز با خود داشته باشند.» (فرانس)

پنج) «به لوقا ۳۶:۲۲ مراجعه کنید: اما اکنون هر که کیسه‌ یا توشه‌دان دارد، آن را برگیرد در زمان های مختلف باید طیف متنوعی از اقدامات را انجام دهید وای که برخی از برادران بسیار روحانی از کمی منطق رنج می‌برند! دعاهای ما با قلبی نامطمئن انجام می‌شود.» )اسپرجن)

ج. زیرا کارگر مستحق مایحتاج خویش است: وقتی آنان به میان مردم رفتند، در میان آنها همچون کارگران شدند. آنها باید هم کار روحانی می‌کردند و هم کار عملی. می‌توانیم تصور کنیم آنها کلام خدا را موعظه می‌کردند، با مردم و برای مردم دعا می‌کردند و به آنها در کار کشاورزی یاری می‌رساندند.

یک) حتی اگرچه این دوازده تن می‌توانستند انتظار داشته باشند، نیازهایشان از طریق افرادی که به آنها خدمت می‌کردند، تأمین شود، اما هرگز نباید تأمین نیازهایشان را به‌عنوان دستمزد در نظر می‌گرفتند. اصل اساسی این بود که به رایگان یافته‌اید، به رایگان هم بدهید.

د. اگر آن خانه شایسته باشد…و اگر نه، به شما بازمی‌گردد: آنانی که این شاگردان را می‌پذیرفتند، می‌توانستند انتظار برکت را داشته باشند (سلام شما بر آنان قرار می‌گیرد)، اما آنانی که آنها را نمی‌پذیرفتند، می‌توانستند انتظار داشته باشند که مانند شهرهای غیریهودیان با آنان رفتار شود (خاک پای‌های خود را بتکانید) و این امر نشان می‌داد داوری سختی بر آنان واقع خواهد شد.

یک) «اقامت در خانۀ فرد شایسته بدان معناست که شاگردان مجبور نبودند به دنبال اقامتگاهی مناسب برای خود بگردند.» (کارسون)

دو) «سهل‌الاجرا، اما نه سهل‌الاجرا به رویه‌ای صحیح، احتمال آن هست که نتیجهٔ کدورت، یأس و غرور جریحه‌دار شده باشد، مثلاً آنها مرا تحسین نکردند و من هم آنها را به حال خود وا گذاشتم. مقصود مسیح این بود که عملش نمادی از مسئولیت ساکنین برای حاصل آوردنِ نتیجه باشد.» (بروس)

سه) «دو نشانۀ قطعی بزهای سرکش: ۱. آنها خادمین مسیح را در خانۀ خود نمی‌پذیرند و از خود هم برای این کار راضی هستند ۲. سخنان آنها را گوش نمی‌دهند.» (ترپ)

عیسی شاگردان را برای رویارویی با جفاها آماده می‌کند.

۱. آیات (۱۶-۱۸) جفاها در راه است

من شما را همانند گوسفندان به میان گرگان می‌فرستم. پس همچون مارْ هوشیار باشید و مانند کبوترْ ساده. از مردم برحذر باشید. آنان شما را به محاکم خواهند سپرد و در کنیسه‌های خود تازیانه خواهند زد. به‌خاطر من شما را نزد والیان و پادشاهان خواهند برد تا در برابر آنان و در میان قوم‌های جهان شهادت دهید

الف. من شما را همانند گوسفندان به میان گرگان می‌فرستم: عیسی آزادانه و صادقانه به شاگردانش هشدار می‌دهد که با جفاها روبرو خواهند شد. چرا که آنها حفاظت نظامی یا پلیس را ندارند، عیسی آنها را همانند گوسفندان به میان گرگان فرستاد.

یک) «اگر آنها مورد حمله قرار بگیرند و دستگیر شوند و نزد خوفناک‌ترین دشمنانشان برده شوند، آنگاه می‌بینیم که مانند گوسفندانی خواهند بود که نزد گرگ‌ها فرستاده شدند. این یک دیدگاه اصیل نیست چرا که چنین چیزی هرگز در طبیعت دیده نمی‌شود، اما فیض سرشار از شگفتی است.» (اسپرجن)

دو) «بعد از همۀ اینها، مأموریت یافتن گوسفندان در میان گرگ‌ها، امیدوارکننده است، چرا که در طبیعت می‌بینیم گوسفندان با اینکه ضعیف هستند، ولی تعدادشان بسیار بیشتر از گرگ‌های وحشی است.» (اسپرجن)

ب. پس همچون مارْ هوشیار باشید و مانند کبوترْ ساده: شاگردان عیسی علیرغم موقعیت آسیب‌پذیر خود، نباید با انواع قدرت‌های دنیوی از خودشان دفاع می‌کردند. آنها باید مانند کبوتر بی‌آزار می‌ماندند و مانند مار هوشیار.

یک) حکمت مانع می‌شد آنان با مشکلات غیرضروری روبرو شوند و همچنین به آنان نشان می‌داد چگونه از سازش اجتناب کنند. مار مورد حملۀ بسیاری از جانوارن قرار می‌گیرد و باید برای بقای خود خلاقیت و حکمت به کار گیرد.

دو) بی‌آزار بودن، آنها را از خطر وسوسۀ انتقام دور نگه می‌دارد.

سه) «مأموریت مسیحی نیازمند هوشیاری است تا از خطرات اجتناب کنند، اما شخص مسیحی باید فکری بی‌تزویر داشته باشد که آزار نرساند.» (اسپرجن)

ج. از مردم برحذر باشید. آنان شما را به محاکم خواهند سپرد: عیسی همچنین به آنان هشدار داد که مردم آنان را در دادگاه‌های مدنی (محاکم) و دادگاه‌های مذهبی (کنیسه‌ها) مورد آزار قرار خواهند داد. آنان می‌بایست انتظار مخالفت هم از سوی مجامع مدنی را داشته باشند و هم از سوی مجامع مذهبی.

د. به‌خاطر من شما را نزد والیان و پادشاهان خواهند برد: این سخنی بسیار حائز اهمیت بود، چرا که تأثیر عمیقی بر انجیل و واعظانش داشت. والیان و پادشاهان به آنها توجه خواهند کرد و آنها را دستگیر می‌کنند و به محکمه می‌آورند.

یک) «این اثبات نیرومند پیشدانی مسیح است. در آن زمان چه کسی می‌توانست تصور کند که این مردان بی‌سواد و حقیر بتوانند توجه مردم را جلب کرده و در عالی‌ترین دادگاه‌ها و نزد برجسته‌ترین افراد عالم فراخوانده شوند تا درمورد ایمان خود توضیح دهند؟» (وِیکفیلد به نقل از کلارک)

ه. تا در برابر آنان و در میان قوم‌های جهان شهادت دهید: از آنجایی که آنها به‌خاطر عیسی آزار می‌دیدند، می‌توانستند نزد آزاردهندگان مذهبی و مدنی شهادت دهند.

یک) «اشارۀ خاص به اقوام غیریهودی دربردارندۀ این مفهوم است که هم‌اکنون مأموریت گسترده‌تری قبل از رستاخیز در نظر گرفته شده است.» (فرانس)

۲. آیات (۱۹-۲۰) هنگامی‌که شاگردان عیسی نزد حاکمین برده می‌شوند، خدا از آنها دفاع خواهد کرد و برای آنها سخن خواهد گفت.

امّا چون شما را تسلیم کنند، نگران نباشید که چگونه یا چه بگویید. در آن زمان آنچه باید بگویید به شما عطا خواهد شد. زیرا گوینده شما نیستید، بلکه روحِ پدر شماست که به زبان شما سخن خواهد گفت.

الف. نگران نباشید که چگونه یا چه بگویید: شاگردان عیسی می‌توانستند در آن لحظه اعتماد کامل به او داشته باشند که او از طریق آنان سخن خواهد گفت، حتی اگر آنها آماده نباشند.

یک) «مسیحیان اولیه از حقارت کشیدن ترسی نداشتند و نه حتی بیمی از درد و عذاب بی‌رحمانه نداشتند. اما بسیاری از آنان می‌ترسیدند که عدم مهارتشان در سخنوری و دفاع باعث شود نتوانند این حکم خداوند را به‌جای آورند. وعدۀ خداوند این است که وقتی شخصی به‌خاطر ایمان خود محاکمه می‌شود، کلمات به او داده خواهد شد.» (بارکلی)

ب. در آن زمان آنچه باید بگویید به شما عطا خواهد شد: این وعده به آنان اطمینان خاطر داد که در زمان لازم روح پدر با آنان و از طریق آنان سخن خواهد گفت، حتی اگر آمادگی صحبت‌کردن نداشته باشند.

یک) این وعده هرگز توجیهی برای عدم آمادگی در تعلیم و موعظۀ کلام خدا نمی‌باشد، اما برای آنان که تحت جفا قرار می‌گیرند و فرصتی دارند تا به مسیح شهادت دهند، وعدۀ قوت و هدایت است.

۳. آیات (۲۱-۲۳) وسعت جفاها: حتی در میان خانواده‌ها، از شهری به شهر دیگر.

برادر، برادر را و پدر، فرزند را تسلیم مرگ خواهد کرد. فرزندان بر والدین بر خواهند خاست و موجبات قتل آنها را فراهم خواهند آورد. همۀ مردم به‌خاطر نام من از شما متنفر خواهند بود. امّا هر که تا به پایان پایدار بماند، نجات خواهد یافت. چون در شهری به شما آزار رسانند، به شهری دیگر بگریزید. آمین، به شما می‌گویم، که پیش از آنکه بتوانید به همۀ شهرهای اسرائیل بروید، پسر انسان خواهد آمد.

الف. برادر، برادر را و پدر، فرزند را تسلیم مرگ خواهد کرد: عیسی می‌دانست در برخی موارد، انجیل باعث جدایی اعضای خانواده می‌شود و بدترین جفاها ممکن است در خانواده‌ها رخ دهد.

ب. تسلیم مرگ خواهد کرد: عیسی به‌وضوح گفت که گاهی اوقات جفاها منجر به مرگ می‌شود. اگرچه بیشتر مسیحیان از نظر اجتماعی و اقتصادی متحمل جفاها شده‌اند، اما در طول قرن‌ها میلیون‌ها مسیحی با وفاداری به عیسی جان خود را از دست داده‌اند.

ج. همۀ مردم به‌خاطر نام من از شما متنفر خواهند بود: این موضوع به دفعات با تنفر از پیروان عیسی تحقق یافته است. به نظر عجیب است که مردم دنیا از شخصی که بخواهد مطابق انتظارات پادشاهی خدا در متی ۵-۷ زندگی کند، نفرت داشته باشند، اما این همان تناقضی است که به جهان تلقین می‌کند تا تنها شخص بی‌گناهی که تابه‌حال زیسته را محکوم و مصلوب کنند.

یک) اعتراف به این موضوع دردناک است که مسیحیان به‌خاطر عدم وفاداری یا اعتراف نادرست ایمان، بنا به دلیل قانع‌کننده‌ای، مورد نفرت قرار گرفته‌اند. کسی که از حضور عیسی پر شده و همان‌طور که عیسی خواسته زندگی می‌کند، نمی‌تواند به شکلی موجه مورد نفرت قرار گیرد.

د. امّا هر که تا به پایان پایدار بماند، نجات خواهد یافت: تعهد به پایداری تا به پایان، برای کسانی که طوفان‌های آزار و شکنجه را تحمل می‌کنند، لازم است. ما که با آزارهای حقیقی ناچیزی روبرو می‌شویم، درک درستی از اینکه این آزارها چقدر سخت هستند، نداریم.

ه. چون در شهری به شما آزار رسانند، به شهری دیگر بگریزید: در اینجا عیسی به شاگردانش تعلیم داد که اشتباه است آنان خودشان به سوی دادگاه‌ها و شهید شدن بروند. آنها نباید به سوی جفاها می‌رفتند و یا حتی اگر فرصتی برای فرار داشتند، نباید در جفا می‌ماندند. اگر می‌توانستند به شهری دیگر فرار کنند، حتماً باید این کار را انجام می‌دادند.

و. پیش از آنکه بتوانید به همۀ شهرهای اسرائیل بروید، پسر انسان خواهد آمد: این جمله یکی از مبهم‌ترین جملات عیسی در انجیل است که به‌سختی می‌توان مفهوم آن را دریافت. آیا حقیقتاً منظور عیسی می‌توانست این باشد که تا قبل از اینکه شاگردان بتوانند به همۀ شهرهای اسرائیل بروند، او به زمین بازخواهد گشت؟ اگر منظورش همین بود، پس می‌توان گفت او در پیش‌بینی خود اشتباه کرد. بهتر است «آمدن او» را در این متن به‌عنوان آمدن او برای داوری یهودیه در سال ۷۰ میلادی در نظر گرفت که تا قبل از اینکه انجیل به همۀ شهرهای اسرائیل موعظه شود، به وقوع پیوست.

یک) این امر تحقق روز داوری است که در متی ۱۵:۱۰ دربارۀ آن هشدار داده شده بود. از جنبه‌های مختلف می‌توان دریافت که این داوری از جانب خدا و از طریق ارتش روم در سال ۷۰ میلادی بر یهودیه نازل شد و بسیار بدتر از داوری‌ای بود که بر سدوم و عموره آمد.

دو) «وقتی آنها با جفا روبرو می‌شدند، نباید آن را چیزی بیش از یک نشانه برای عقب‌نشینی استراتژیک به شهر بعدی، جایی که باید در آنجا شهادت دهند، در نظر بگیرند، زیرا زمان کم است. تا قبل از اینکه آنها شهرهای اسرائیل را تمام کنند، پسر انسان در داوری بر اسرائیل خواهد آمد.» (کارسون)

۴. آیات (۲۴-۲۵) چرا شاگردان عیسی باید انتظار جفا را داشته باشند.

شاگرد از استاد خود برتر نیست و نه غلام از ارباب خود والاتر. شاگرد را کافی است که مانند استاد خود شود و غلام را که همچون ارباب خود گردد. اگر رئیس خانه را بِعِلزِبول خواندند، سایر افراد خانه را چه خواهند خواند؟

الف. شاگرد از استاد خود برتر نیست: به عبارت ساده شاگردان نباید انتظار رفتاری بهتر از رفتاری که با عیسی شد را داشته باشند. اگر آنها عیسی را شیطان (بِعِلزِبول) خواندند، پس شاگردان او باید انتظار چیزهای بسیار بدتری را داشته باشند!

یک) این دومین اشارۀ متی به این امر است که عیسی توسط دشمنانش به همکاری با شیطان متهم شد. «متی ۳۴:۹ بیان می‌کند که این افترایی بود که زیاد به عیسی نسبت داده می‌شد.» (کارسون)

دو( «خدای را شکر که آنها همان افترایی که به عیسی زدند به ما نیز نسبت می‌دهند، اما هرگز نمی‌توانند ما را تبدیل به شریر کنند… به خدا در فردوس تهمت زده شد و به عیسی در جُلجتا؛ چگونه می‌توانیم امید رهایی داشته باشیم؟» (اسپرجن)

ب. شاگرد را کافی است که مانند استاد خود شود و غلام را که همچون ارباب خود گردد: هدف هر شاگرد و غلام عیسی همین است. ما به‌سادگی می‌خواهیم شبیه استاد و ارباب خود باشیم بنابراین «تا به شکل پسرش درآیند، تا او فرزند ارشد از برادران بسیار باشد.» (رومیان ۲۹:۸).

۵. آیات (۲۶-۳۱) شاگردان عیسی حتی در میان جفاها نیز نباید بترسند، بلکه باید با جسارت پیغام انجیل را اعلام کنند.

بنابراین، از آنان مترسید. هیچ‌چیزِ پنهان نیست که آشکار نشود و هیچ‌چیزِ پوشیده نیست که عیان نگردد. آنچه در تاریکی به شما گفتم، در روشنایی بیان کنید و آنچه در گوشتان گفته شد، از فراز بام‌ها اعلام نمایید. از کسانی که جسم را می‌کشند، امّا قادر به کشتن روح نیستند، مترسید؛ از او بترسید که قادر است هم روح و هم جسم شما را در جهنم هلاک کند. آیا دو گنجشک را به یک پول سیاه نمی‌فرو‌شند؟ با این همه، حتی یک گنجشک نیز بدون خواست پدر شما به زمین نمی‌افتد. حتی موهای سر شما به تمامی شمرده شده است. پس مترسید، زیرا ارزش شما بیش از هزاران گنجشک است.

الف. بنابراین، از آنان مترسید: شاگردان عیسی می‌توانستند اطمینان داشته باشند که حقیقتاً غالب خواهند شد. بنابراین، علیرغم خطر جفا باید می‌‌رفتند و با دلیری موعظه می‌کردند.

یک) اگر جفا یا تهدید جفا ما را عقب بکشد و مانع صحبت یا موعظۀ ما در مورد کلام خدا شود، آنگاه تا حدودی شیطان پیروز شده است. تهدید او درمورد جفا، ممکن است هرگز تحقق نیابد، اما باعث می‌شود ما از خدمت کلام خدا بازداشته شویم.

دو) «از چیزی که نمی‌توان از آن اجتناب کرد، نترسید، زیرا این ترس بیهوده است. ترسْ شایستۀ یک رسول نیست، همان‌طور که شایستۀ یک سرباز یا دریانورد نیست، چون آنها باید خطرات خواندگی خود را بپذیرند.» (بروس)

ب. هیچ‌چیزِ پنهان نیست که آشکار نشود و هیچ‌چیزِ پوشیده نیست که عیان نگردد: عیسی به پیروان جفادیدۀ خود وعده داد که حقیقت قربانی با ارزش آنان آشکار خواهد شد، حتی اگر جفا‌رسانان تلاش کنند که آن را در صفحات تاریخ پنهان نمایند. خدا پارسایی خادمین خود و تقصیر آنانی را آشکار می‌نماید که فکر می‌کردند می‌توانند آن را پنهان کنند.

یک) داوری ابدی به ما اطمینان عظیمی در مورد عدالت نهایی خدا می‌دهد. آنانی که به نظر می‌رسد بر روی زمین عدالت را فریب داده‌اند، در ابدیت هرگز قادر به چنین کاری نخواهند بود.

ج. آنچه در تاریکی به شما گفتم، در روشنایی بیان کنید و آنچه در گوشتان گفته شد، از فراز بام‌ها اعلام نمایید: پیغام عیسی پیغام عمومی و پرشکوه بود و به هیچ‌وجه پیغام مخفی نبود. هرگز این‌گونه نبود که برای افراد نزدیک یک پیغام خاص وجود داشته باشد و برای دیگران، پیغامی دیگر. آنانی که از افراد نزدیک نبودند، نمی‌توانستند این پیغام را به‌خوبی درک کنند، ولی با این وجود آنان نیز پیغام را شنیدند و از آنها مخفی نبود.

د. از کسانی که جسم را می‌کشند، امّا قادر به کشتن روح نیستند، مترسید؛ از او بترسید که قادر است هم روح و هم جسم شما را در جهنم هلاک کند: خدا آن کسی است که باید از او بترسید و نه از کسانی که شاگردان عیسی را آزار می‌رساندند. در بدترین حالت می‌توانند جسم انسان را نابود کنند، اما ترس از خداوند می‌تواند عواقب ابدی داشته باشد.

یک) «ترس از انسان مانند ترس از خدا درمانی ندارد.» (اسپرجن)

دو) «از این‌رو درمی‌یابیم که بدن و جان دو اصل متمایز هستند، زیرا بدن می‌تواند کشته شود، اما جان از مرگ می‌گریزد؛ دوم، از آنجایی که جان فانی نیست، پس قاتلین جسم قادر نخواهند بود که جان را بُکشند و قدرتی بر آن ندارند و نمی‌توانند آسیبی به آن برسانند.» (کلارک)

ه. پس مترسید، زیرا ارزش شما بیش از هزاران گنجشک است: شاگردان عیسی نباید بترسند، چرا که حتی در جزئی‌ترین موارد خدا به یقین مراقب آنان است. اگر خدا مراقب گنجشک‌ها است و شمار موهای سر ما را دارد، پس به نیازهای ما بسیار بیشتر اهمیت می‌دهد. شخص جفادیده ممکن است به‌راحتی احساس کند خداوند او را فراموش کرده، درحالی‌که چنین نیست.

یک) خدا ما را بهتر از دوستانمان و حتی بهتر از شوهر یا همسرمان، می‌شناسد؛ او حتی بهتر از خودمان ما را می‌شناسد. نمی‌دانیم روی سرمان چه تعداد مو داریم. خداوندی که به‌خوبی ما را می‌شناسد، به‌خوبی هم می‌تواند مراقب ما باشد.

دو) تأکید این بخش کوتاه واضح است «مترس». «این سومین بار، در شش آیه است که ما از ترس گناه‌آلود از انسان که ترسی بی‌دلیل و بی‌فایده و مضر است، منع شده‌ایم. کسی که از خدا می‌ترسد، نیازی ندارد از انسان بترسد.» (ترپ)

۶. آیات (۳۲-۳۹) دیدگاهی که شاگردان عیسی باید اتخاذ کنند.

هر که نزد مردم مرا اقرار کند، من نیز در حضور پدر خود که در آسمان است، او را اقرار خواهم کرد؛ امّا هر که مرا نزد مردم انکار کند، من نیز در حضور پدر خود که در آسمان است، او را انکار خواهم کرد. «گمان مبرید که آمده‌ام تا صلح به زمین بیاورم. نیامده‌ام تا صلح بیاورم، بلکه تا شمشیر بیاورم! زیرا آمده‌ام تا: ”پسر را بر پدر، دختر را بر مادر و عروس را بر مادرشوهرش برانگیزانم. دشمنان شخص، اهل خانۀ خودش خواهند بود.“ هر که پدر یا مادر خود را بیش از من دوست بدارد، شایستۀ من نباشد؛ و هر که پسر یا دختر خود را بیش از من دوست بدارد، شایستۀ من نباشد. هر که صلیب خود را برنگیرد و از پی من نیاید، شایستۀ من نباشد. هر که بخواهد جان خود را حفظ کند، آن را از دست خواهد داد و هر که جان خود را به‌خاطر من از دست بدهد، آن را حفظ خواهد کرد.

الف. هر که نزد مردم مرا اقرار کند، من نیز در حضور پدر خود که در آسمان است، او را اقرار خواهم کرد: شاگرد عیسی باید علناً و در حضور دیگران مسیح را اقرار کند ‌‌ـ‌نزد مردم. اگر ما عهد خود را در حضور دیگران علنی نکنیم، نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم او درمورد عهد خود با ما علنی باشد.

یک) عیسی هر کسی را که خواند، علناً خواند. چیزی به‌عنوان «مسیحی پنهانی» وجود ندارد، حداقل در مفهوم ابدی چنین چیزی وجود ندارد. این تناقض و به اصطلاح اوکیسمورون (ترکیب متضاد) است.

دو) زندگی شخصی هر ایماندار مسیحی باید شواهد کافی در بر داشته باشد، شواهدی که دنیا بتواند آن را ببیند، تا نشان دهد آنان به یقین مسیحی هستند. بسیار جای تأسف است که بسیاری از مسیحیان امروزی اگر به جرم پیروی از عیسی دستگیر و به دادگاه برده شوند، این اتهام به دلیل وجود عدم شواهد کافی منتفی می‌شود.

سه) «عیسی بر روی زمین برای شما هرچه باشد، شما نیز در آسمان برای او همان‌طور هستید. باید این حقیقت را تکرار کنم. عیسی بر روی زمین برای شما هرچه باشد، شما نیز در روز داوری برای او همان‌طور خواهید بود. اگر او برای شما عزیز و با ارزش باشد، شما نیز برای او عزیز و با ارزش خواهید بود. اگر در هر چیزی به او فکر کنید، او نیز در هر چیزی به فکر شما خواهد بود.» (اسپرجن)

چهار) با این وجود به جرأت باید گفت عیسی در اینجا ادعا می‌کند سرنوشت ابدی همۀ انسان‌ها به پاسخ آنها به او بستگی دارد. «این خود محوری یکی از ویژگی‌های تعلیم عیسی است. این امر در جهان عیسی امری بی‌مانند است (ارمیا، ص ۲۵۵-۲۵۰). حتی به شکلی برجسته‌تر، این گفته، از اول سموئیل ۳۰:۲۰ که در آن گفته شده هرکسی که خدا را حرمت نهد، خودش حرمت می‌یابد و هرکسی که خداوند را حقیر شمارد، خودش نیز حقیر خواهد شد، الگو گرفته است.» )فرانس(

ب. گمان مبرید که آمده‌ام تا صلح به زمین بیاورم. نیامده‌ام تا صلح بیاورم، بلکه تا شمشیر بیاورم: این پیغام عیسی -همان‌طور که در موعظۀ سرکوه بیان شد- درحقیقت پیغام صلح و سلامتی است. از آنجایی که این پیغام، اشخاص را به تعهد بنیادی به عیسی دعوت می‌کند، پیغام صلح است. آنانی که آن را انتخاب می‌کنند و آنانی که آن را رد می‌کنند را از هم جدا می‌کند. این جدایی بین دو انتخاب، توضیح می‌دهد که چطور عیسی نیامد تا صلح بیاورد، بلکه تا شمشیر بیاورد.

ج. زیرا آمده‌ام تا: ”پسر را بر پدر، دختر را بر مادر و عروس را بر مادرشوهرش برانگیزانم. دشمنان شخص، اهل خانۀ خودش خواهند بود.“: این خط جدایی بین آنانی که عیسی را می‌پذیرند و آنانی که او را رد می‌کنند، حتی ممکن است در میان اعضای خانواده نیز باشد. شمشیری که عیسی درمورد آن صحبت می‌کند، گاهی اوقات اعضای خانواده‌ها را از یکدیگر جدا می‌کند.

د. هر که پدر یا مادر خود را بیش از من دوست بدارد، شایستۀ من نباشد: عیسی در این عبارات پرمفهوم، توضیح می‌دهد که یک شاگرد باید بیش از هر چیزی عیسی را محبت و پیروی کند. تعلق خاطر ما به عیسی باید حتی فراتر از تعلق خاطر ما به خانواده‌مان باشد.

یک) ما باید به‌طور طبیعی انتظار داشته باشیم، پیروی از عیسی ما را شوهر، پدر، همسر، فرزند و… بهتری بسازد. با این وجود زمان‌هایی هست که حضور عیسی بیشتر به‌جای اینکه متحد کند، جدا می‌کند.

دو) بزرگ‌ترین خطر بت‌پرستی نه از طریق چیزهای بد، بلکه از طریق چیزهای خوب، مانند محبت در روابط خانوادگی، است.

ه. هر که صلیب خود را برنگیرد و از پی من نیاید، شایستۀ من نباشد: این شاگرد باید عیسی را پیروی کند حتی تا جایی که صلیب خود را برگیرد. در زمان عیسی وقتی شخصی صلیب برمی‌داشت، تنها به یک دلیل این کار را می‌کرد: مُـردن. صلیب روم باستان جایی برای مذاکره یا سازش نمی‌گذارد و حق معامله برای کسی قائل نمی‌شود. وقتی صلیب خود را برمی‌دارید، دیگر نباید به عقب نگاه کنید و تنها امیدتان باید به رستاخیز باشد.

یک) صلیب خود: درحقیقت صلیب شما، مشکل یا آزمایش خاصی نیست. صلیب به معنی یک چیز است: مرگ -مُردن نسبت به خود و رستاخیز با خدا.

دو) در انجیل متی، این اولین اشاره به صلیب است. به‌طور مستقیم به مصلوب‌شدن عیسی اشاره نمی‌کند. چنین عبارت افراطی‌‌ای که روند شاگردی را با وحشت به صلیب‌ کشیده شدن تشبیه می‌کند، باید شاگردان را نگران کرده باشد.

سه) با این وجود آنها همه‌چیز را درمورد صلیب می‌دانستند. «مصلوب‌شدن امری غیرمعمول در فلسطین رومی نبود؛ مفهوم عبارت حمل کردن صلیب به اندازۀ کافی واضح بود، حتی قبل از اینکه متوجه شوند او خود عیناً نمونهٔ آن خواهد شد.» )فرانس(

چهار) «هنگامی‌که ژنرال رومی، واروس، شورش یهودیان در جلیل را فرو نشاند [۴ قبل از میلاد]، دو هزار یهودی را به صلیب کشید و صلیب‌ها را کنار جاده در امتداد جاده‌های جلیل قرار داد.» )بارکلی(

و. هر که بخواهد جان خود را حفظ کند، آن را از دست خواهد داد و هر که جان خود را به‌خاطر من از دست بدهد، آن را حفظ خواهد کرد: شاگرد عیسی در تضاد زندگی می‌کند. او حیات را فقط می‌تواند با از دست دادن جانش به‌دست ‌آورد و فقط با مُـردن، می‌تواند زندگی کند. رستاخیز، فقط بعد از اینکه صلیب خود را برمی‌داریم و از عیسی پیروی می‌کنیم، مهیا می‌شود.

یک) «با حمل صلیب، باید بر اثر گام‌های عیسی پیش رویم: حمل کردن صلیب بدون پیروی از عیسی یک امر بی‌ارزش است. مسیحی‌ای که از صلیب اجتناب می‌کند، درحقیقت مسیحی نیست؛ و در مقابل آنکه صلیب به دوش است؛ اما از عیسی پیروی نمی‌کند، به مساوات خطا کرده و به هدف نزده» (اسپرجن)

۷. آیات (۴۰-۴۲) پاداش آنانی که برخلاف جفاگران، شاگردان عیسی را می‌پذیرند.

«هر که شما را بپذیرد، مرا پذیرفته و کسی که مرا پذیرفت، فرستندۀ مرا پذیرفته است. هر که پیامبری را از آن رو که پیامبر است بپذیرد، پاداش پیامبر را دریافت خواهد کرد، و هر که پارسایی را از آن رو که پارساست بپذیرد، پاداش پارسا را خواهد گرفت. هر که به این کوچکان، از آن رو که شاگرد منند، حتی جامی آب سرد بدهد، آمین، به شما می‌گویم، بی‌پاداش نخواهد ماند.»

الف. هر که شما را بپذیرد، مرا پذیرفته: هرکسی که به شاگردان عیسی نیکویی کند، مانند این است که به خود عیسی نیکویی کرده، چون آنان نمایندگان او هستند که خدمت او را پیش می‌برند.

ب. هر که پیامبری را از آن رو که پیامبر است بپذیرد، پاداش پیامبر را دریافت خواهد کرد: ما می‌توانیم با حمایت از خادمین خدا در انجام خدمتشان، در پاداش آنان شریک شویم. حتی انجام کارهای به ظاهر بسیار کوچک و کم اهمیت (جامی آب سرد) برای قوم خدا، در نظر خداوند بسیار با ارزش و با معناست.

 

یک) چه چیزی می‌تواند به نظر کمتر از دادن جامی آب سرد به شخص باشد؟ آنها بعد از مدت کوتاهی دوباره تشنه می‌شوند. با این وجود، خدا حتی چنین خدمات کوچکی را به یاد می‌آورد و پاداش می‌دهد. کار آنها بی‌پاداش نخواهد ماند.

دو) «در افسانۀ میداس گفته شده که او هرچه را لمس می‌کرد، تبدیل به طلا می‌شد. به یقین همین‌طور است که وقتی دستی خیرخواه لمسی خیرخواهانه می‌کند، حتی اگر در حد دادن لیوان آبی سرد باشد، همان اتفاق رخ می‌دهد، البته به طلا تبدیل نمی‌شود، بلکه تبدیل به خود آسمان می‌شود.» (ترپ)

سه) «یک‌بار دیگر باید گفت اینجا نظر به عملی نیکو نیست، بلکه موضوع پذیرفتن شاگردان عیسی است از آن جهت که او شاگرد است (که عیناً، پذیرفتن آنها به نام عیسی).» (فرانس) وعده این است، آنانی که شاگردان او هستند، حقیقتاً نماینده او باشند.

چهار) «به یقین عبارت این کوچکان شامل همۀ رسولان، انبیا و پارسایان می‌شود؛ آنها کوچکان هستند، چون همۀ آنان هدف خصومت دنیا می‌باشند.» (کارسون)