Search
Close this search box.

فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

متی باب ۴- وسوسۀ عیسی و اولین خدمت جلیلی او

وسوسۀ عیسی در بیابان

۱. آیات (۱-۲) عیسی به مکان وسوسه هدایت می‌شود.

آنگاه روح، عیسی را به بیابان هدایت کرد تا ابلیس وسوسه‌اش کند. عیسی پس از آنکه چهل شبانه‌روز را در روزه سپری کرد گرسنه شد.

الف. آنگاه روح، عیسی را به بیابان هدایت کرد تا ابلیس وسوسه‌اش کند: عیسی بعد از اینکه با تعمید گرفتن، به‌عنوان کسی که با گناهکاران مرتبط است شناخته شد، بار دیگر با مورد وسوسه قرار گرفتن، به نحوی در زمرهٔ آنها شمرده شد. این اتفاق، در خدمت او دارای اهمیت بسیاری بود، به همین دلیل به بیابان هدایت شد تا توسط ابلیس وسوسه شود.

یک) اینجا تضاد قابل توجهی بین جلال تعمید عیسی و چالش وسوسه توسط ابلیس وجود دارد.

·             بعد از آب‌های خنک رود اردن، اکنون بیابان خشک و داغ.

·             بعد از سیل عظیم جمعیت، اکنون سکوت و تنهایی.

·             بعد از نزول روح مانند کبوتر، اکنون هدایت روح به سوی بیابان.

·             بعد از صدای پدر که او را «پسر محبوبم» خواند، اکنون صدای وزوز ابلیس وسوسه‌گر.

·             بعد از مسح‌شدن، اکنون حمله.

·             بعد از تعمید آب، اکنون وسوسۀ آتش.

·             ابتدا گشوده‌شدن آسمان، اکنون جهنم.

دو) عیسی احتیاج نداشت مورد آزمایش قرار گیرد تا رشد کند، بلکه متحمل وسوسه شد تا با ما ارتباط یابد (عبرانیان ۱۸:۲ و ۱۵:۴) و همچنین ذات بی‌گناه و قدوسش آشکار شود.

 

سه) روح‌القدس نمی‌تواند ما را وسوسه کند (یعقوب ۱۳:۱) اما ممکن است ما را به جایی هدایت کند که وسوسه شویم. هدف از این کار اثبات چیزی به خدا (که از همه چیز آگاه است) نیست، بلکه می‌خواهیم به خودمان و مخلوقات روحانی که در حال تماشای ما هستند، برخی چیزها ثابت شود.

ب. تا ابلیس وسوسه‌اش کند: وسوسه برای همۀ افراد اتفاق می‌افتد، اما وسوسۀ عیسی بسیار شدیدتر بود. وسوسۀ او شدیدتر بود، چون توسط خود شیطان وسوسه شد، درحالی‌که ما عمدتاً با دیوهای ضعیف‌تری روبرو می‌شویم. وسوسۀ او شدیدتر بود، چون گاهی این حس وجود دارد که با «تسلیم‌شدن»، درد وسوسه تسلی می‌یابد، اما عیسی هرگز تسلیم نشد. او سطوحی از وسوسه را متحمل شد که ما هرگز از طریق تجربه آنها را درک نخواهیم کرد.

یک) بسیاری از مفسیرین معتقدند که نباید به این بخش به‌عنوان «وسوسۀ عیسی» اشاره کرد، چون کلمه‌ای که اینجا به کار رفته، peirazo است که به‌طور دقیق‌تر یک آزمایش ترجمه می‌شود و نه وسوسه. Peirazein عنصری کاملاً متفاوت در مفهوم خود دارد و به زبان امروزی ما بیشتر به معنی آزمایش است.» (بارکلی)

دو) «لوتر به‌درستی اشاره کرد که دعا، تأمل و وسوسه، بهترین معلمین خادم انجیل هستند.» (اسپرجن)

ج. عیسی پس از آنکه چهل شبانه‌روز را در روزه سپری کرد گرسنه شد: متی به بیابان بایر اشاره می‌کند (بیابان یهودیه دقیقاً همان بود و هست)، متی همچنین به شرایط جسمانی سخت عیسی بعد از آن روزۀ طولانی اشاره می‌کند. گفته می‌شود بعد از چنین روزۀ طولانی، دردهای گرسنگی شدیدی ایجاد می‌شود (گرسنه شد)، به‌طوری که انسان از شدت گرسنگی، احساس می‌کند در حال مرگ است.

یک) «اینجا قدرت الهی معجزه‌آسایی دیده می‌شود، مسیح، ذات انسانی بر خود گرفته بود، اما چیزی برای خوردن نداشت: و این معجزه بود.» (پول) این معجزه همچنین در زندگی موسی (خروج ۲۸:۳۴) و ایلیا (اول پادشاهان ۸:۱۹) به‌وقوع پیوسته بود. این امر گرچه فراطبیعی بود، اما وقتی روح خدا انسان را قوت ببخشد، از ظرفیت بشری فراتر نخواهد بود.

د. چهل شبانه‌روز: این دورۀ آزمایش در کتاب‌مقدس، امری ناآشنا نبود، هم در زمان نوح و هم برای قوم اسرائیل در بیابان چنین دوره‌ای وجود داشته است. اسرائیل در بیابان بسیار شکست خورد، اما جایی که اسرائیل شکست خورد، عیسی موفق شد.

یک) «لوقا می‌گوید منجی ما در تمام آن چهل شبانه‌روز وسوسه شد، اما این سه وسوسۀ آخر بدترین آنها بود.» (ترپ)

دو) این امر فقط یک انکار نفس محض و یا بدتر از آن برای ساختن غرور روحانی نبود، بلکه دورۀ اجباری وابسته به خدای پدر بود. به یاد می‌آوریم: «هرچند پسر بود، با رنجی که کشید اطاعت را آموخت.» (عبرانیان ۸:۵)

۲. آیات (۳-۴) اولین وسوسه: جذاب برای شهوت جسم.

آنگاه وسوسه‌گر نزدش آمد و گفت: «اگر پسر خدایی، به این سنگ‌ها بگو نان شوند!» عیسی در پاسخ گفت: «نوشته شده است که: انسان به نان زنده نیست، بلکه به هر کلامی که از دهان خدا صادر می‌شود.

الف. آنگاه وسوسه‌گر نزدش آمد: توجه داشته باشید که متی می‌نویسد، آنگاه وسوسه‌گر نزدش آمد. در زندگی‌ ما، سؤال این نیست که وسوسه‌گر می‌آید یا نه، بلکه مسئله اصلی زمان آمدن اوست. وسوسه‌گر خواهد آمد. ما تا زمانی که وارد جلال نشویم، با وسوسه‌ها روبرو خواهیم شد.

یک) «ما در راه‌های خود وسوسه خواهیم شد. پسر خدا یک پسر داشت که عاری از ‌گناه بود، اما این پسر هرگز از وسوسه در امان نبود.» (اسپرجن)

دو) ما باید شرایطی که عیسی قبل از وسوسه در آن قرار داشت را در نظر داشته باشیم:

·             او قبل از اینکه وسوسه شود، چارچوب فکری کاملاً وقف شده‌ داشت.

·             او قبل از اینکه وسوسه شود، اطاعت علنی خود را در عمل آشکار ساخت.

·             او قبل از اینکه وسوسه شود، چارچوب فکری فروتنانه داشت.

·             او قبل از اینکه وسوسه شود، با اطمینانی آسمانی از فرزند بودن، برکت یافته بود.

·             او قبل از اینکه وسوسه شود، از روح‌القدس پر بود.

·             او قبل از اینکه وسوسه شود، کاملاً از دنیا جدا شده بود.

ب. اگر پسر خدایی: این پرسشی که شیطان پرسید به شکل تحت‌اللفظی به جای «اگر پسر خدایی» به معنای «از آنجایی که تو پسر خدایی» است. شیطان الوهیت عیسی را زیر سؤال نبرد؛ بلکه می‌خواست عیسی را در چالش قرار دهد تا با معجزات الوهیت خود را ثابت کند.

ج. به این سنگ‌ها بگو نان شوند!: شیطان عیسی را وسوسه کرد تا از عطایای خدا برای اهداف خودخواهانه استفاده کند. او به عیسی پیشنهاد کرد تا از قدرت معجز‌ه‌آسا برای تهیۀ خوراک برای خویش استفاده کند.

یک) «او اشاره می‌کرد که پسر خدای زنده بودن، قطعاً بدان معناست که عیسی قدرت و حقِ رفع نیاز خود را دارد.» (کارسون)

دو) این وسوسه‌ای برای خلق معجزه‌آسای ثروت یا تجملات عظیم نبود، بلکه فقط وسوسه‌ای بود برای تهیۀ نان. کتاب‌‌مقدس دربردارندۀ روایت‌های بسیاری از فراهم‌کردن معجزه‌آسای نیازهای بشری توسط عیسی است. با این وجود عیسی هرگز به سنگ‌ها فرمان نداد نان شوند، مخصوصاً به پیشنهاد شیطان.

سه) ممکن است بگوییم از طریق عطایا و قدرت خود وسوسه شد. اما آیا او اجازه داد، قدرتش، برای او تبدیل به دام شود؟ «او از خداوند می‌خواهد با رسیدگی‌کردن به نیاز خود، پسر بودنش را ثابت کند، اگرچه مطمئن‌ترین روش برای اینکه پسر خدا بودنِ او را رد کند نیز همین است.» (اسپرجن) می‌توان گفت که چنین وسوسه‌ای بر صلیب نیز به سراغ عیسی آمد. (متی ۴۰:۲۷)

د. عیسی در پاسخ گفت: عیسی فقط با سکوت، مخالفت خود را نشان نداد، بلکه به شیطان پاسخ داد، او با کلام خدا به شیطان پاسخ داد. عیسی نقل‌قولی از تثنیه ۳:۸ اعلام کرد و گفت بلکه به هر کلامی که از دهان خدا صادر می‌شود، او درحقیقت با این کلام اعلام کرد کلام خدا باید برای ما از نان با ارزش‌تر باشد.

یک) شیطان درحقیقت این مفهوم را القا کرد: «چرا خودت را تا حد مرگ گرسنگی می‌دهی؟» اما چیزی که در کلام خدا نوشته شده است، مفهوم بیشتری ایجاد می‌کند.

دو) گرسنگی، بیانگرِ خواسته‌های بشری است، اما پرسش این بود: آیا فرزند خدا بودن به مفهوم معاف‌بودن از این چیزهاست یا پذیرش صادقانۀ آنها به‌عنوان بخشی از تجربۀ مسیح بودن است؟ (بروس)

سه) موضوع این نبود که عیسی کمکی فراطبیعی را برای خوراک خود رد کند، بلکه با کمال میل از خوراکی که فرشتگان هنگام پایان آزمایش و وسوسه آوردند، خورد (متی ۱۱:۴). موضوع رد کردن کمکی فراطبیعی نبود، بلکه موضوع اطاعت از اراده و زمان‌بندی خدای پدر در همه‌چیز بود.

ه. نوشته شده است: عیسی با اعتماد به قدرت و حقیقت کلام خدا، به‌عنوان انسانی در این نبرد جنگید. او به‌سادگی می‌توانست شیطان را در کهکشان دیگر، سرزنش کند، اما به طریقی در برابر شیطان ایستادگی کرد که ما بتوانیم از او تقلید و با او همذات پنداری کنیم.

یک) عیسی از کتب‌مقدس برای ایستادن در برابر وسوسه‌های شیطان استفاده کرد، او برای این کار از قدرت‌های پیچیدهٔ روحانی خود که در دسترس ما نیستند، استفاده نکرد. عیسی به‌عنوان یک انسان کامل در این نبرد جنگید و از «منابع خاص» استفاده نکرده. «او شمشیر روح را بیرون کشید: خداوند ما با هیچ سلاح روحانی دیگری نجنگید: او می‌توانست از مکاشفه‌های تازه سخن بگوید، اما به گفتن نوشته شده بسنده کرد.» (اسپرجن)

دو) او می‌توانست با جلوهٔ جلال خود در برابر شیطان بایستد، او می‌توانست در برابر شیطان با دلیل و منطق بایستد، اما درعوض از کلام خدا به‌عنوان سلاحی در برابر شیطان و وسوسه استفاده کرد.

·            او از سلاحی استفاده کرد که هر کسی می‌تواند هنگام تنهایی از آن استفاده کند.

·            او از سلاحی برای دفاع از فرزندی خود استفاده کرد.

·            او از سلاحی برای غلبه بر وسوسه استفاده کرد.

·            او از سلاحی استفاده کرد که بسیار مؤثر بود، زیرا آن را به‌خوبی درک کرده بود.

سه) ما نیز می‌توانیم به شکلی مؤثر از همان روش عیسی برای ایستادگی در برابر وسوسه استفاده کنیم: با خنثی‌کردن دروغ‌های شیطان و با تاباندن نور حقیقت خدا بر این دروغ‌ها. اگر از حقیقت خدا غافل باشیم، آنگاه در نبرد بر علیه وسوسه، به‌خوبی تجهیز نمی‌شویم.

۳. آیات (۵-۷) وسوسۀ دوم: خواهش غرور زندگی.

سپس ابلیس او را به شهر مقدّس برد و بر فراز معبد قرار داد و به او گفت: «اگر پسر خدایی، خود را به زیر افکن، زیرا نوشته شده است:

«”فرشتگان خود را دربارۀ تو فرمان خواهد داد

و آنها تو را بر دست‌هایشان خواهند گرفت،

مبادا پایت را به سنگی بزنی.“»

عیسی به او پاسخ داد: «این نیز نوشته شده که،

«”خداوند، خدای خود را میازما.“»

الف. اگر پسر خدایی، خود را به زیر افکن: شیطان عیسی را وسوسه کرد تا پدر را به انجام واقعۀ مافوق طبیعی «مجبور کند.» شیطان خواستار چیزی شد که در وجود هر انسانی وجود دارد، یعنی تمایل به تأیید از جانب خدا و ابراز علنی آن تأیید.

یک) و بر فراز معبد قرار داد: بلندترین نقطۀ معبد حدود ۶۱ متر از درۀ قِدرون ارتفاع داشت. پرش از آن ارتفاعِ بلند و حفاظت موعود فرشتگان، می‌توانست منظرۀ تأثیر برانگیزی به‌وجود آورد.

دو) «پیشنهادات شیطان از بحرانی تصنعی حاصل می‌شد، نه از اعتماد خدا در شرایطی که از خدمت مطیعانه به‌وجود می‌آید.» (فرانس)

سه) «این همان روشی بود که مسیحیان دروغین که در هر زمانی برمی‌خیزند، وعده داده شد… این متظاهرین وعده‌هایی می‌دادند که نمی‌توانستند به انجام برسانند. عیسی می‌توانست به همۀ وعده‌های خود عمل کند. چرا نباید این کار را انجام دهد؟» (بارکلی)

چهار) عیسی‌مسیح در تعمید خود، چنین منظرۀ شکوهمندی را خلق کرد (متی ۱۷:۳)، اما اکنون بعد از چهل شبانه‌روز روزه در بیابان چنین منظره‌ای دور از تصور بود.

ب. زیرا نوشته شده است: شیطان نیز می‌تواند از این عبارت استفاده کند. می‌توانیم مطمئن باشیم که او کتاب‌مقدس را به‌خوبی حفظ است و به‌خوبی می‌تواند با ذکر نقل‌قول‌هایی از آن، کسانی را که وسوسه می‌کند، گیج کند و در نهایت آنها را مغلوب سازد. در اینجا نیز شیطان از مزامیر ۱۱:۹۱-۱۲ نقل‌قول می‌کند و متن را از مضمون اصلی خارج می‌کند و به عبارت دیگر به عیسی می‌گوید: «بپر، اگر این کار را کنی، کتاب‌مقدس وعده داده که فرشتگان تو را نجات خواهند داد و در نهایت خودی نشان می‌دهی و منظرۀ حیرت‌انگیزی به وجود می‌آوری.»

یک) «شیطان، سلاح خداوند را قرض گرفت و گفت: نوشته شده است. اما او به‌طور مشروع از این شمشیر استفاده نکرد. طبق ذات این ابلیس، نقل‌قول کتاب‌مقدس به‌درستی استفاده نمی‌شود. او عبارت مهمِ در همۀ راه‌هایت را در نقل‌قول مزامیر حذف کرد و درنتیجه وعده‌ای را داد که هرگز داده نشده بود.» (اسپرجن)

·             این متن به اشتباه نقل‌قول شد، چون شیطان این کلمات را حذف کرده بود: «در همۀ راه‌هایت نگهبان تو باشد.» طریق عیسی این نبود که خدا را از این راه بیازماید. طریق منجی یا مسیح این نبود. «خدا هرگز حفاظت از طریق فرشتگانش را در راه‌های گناه‌آلود و ممنوع وعده نداده است و هرگز چنین امری را میسر نمی‌سازد» (پول)

·             این متن به اشتباه استفاده شد، چون برای تعلیم یا تشویق مورد استفاده قرار نگرفت، بلکه برای فریب به‌کار گرفته شد. «تحقق یافتن این وعده به دلیل بی‌توجهیِ مسیح به وظیفۀ خود، وعدۀ مشیّت خاص خدا را برای خطراتی که بشر به‌طور داوطلبانه آنها را ایجاد می‌کند گسترش می‌دهد.» (پول)

دو) عیسی با اطلاع از ارادهٔ کامل خدا (اعمال ۲۷:۲۰) به‌خوبی متوجه شد که شیطان متن مزمور ۹۱ را دستکاری کرده است. او می‌دانست چطور به‌درستی کلام حقیقت را به‌کار گیرد (دوم تیموتائوس ۱۵:۲). متأسفانه امروزه بسیاری حرف هرکسی که از کتاب‌مقدس نقل‌قول می‌کند را باور می‌کنند. به همین دلیل واعظ می‌تواند هرچه می‌خواهد بگوید و سپس برای اثبات سخنان خود چند نقل‌قول از کتاب‌مقدس ذکر کند و شنوندگان نیز تصور می‌کنند او به‌درستی از کتاب‌مقدس سخن می‌گوید. هر ایماندار مسیحی باید آیات کتاب‌مقدس را به‌خوبی و با کاربرد درست بداند تا فریب کسانی را نخورند که به غلط یا با کاربری غلط از آیات کتاب‌مقدس نقل‌قول و یاد می‌کنند.

ج. این نیز نوشته شده که خداوند، خدای خود را میازما: عیسی با آیات کتاب‌مقدس ولی با کاربردِ درستشان به شیطان پاسخ داد. او می‌دانست تلاش برای مجبور ساختن خدای پدر و آزمودن او، در کتاب‌مقدس اکیداً ممنوع شده است.

یک) این قسمت درمورد بیان خواسته‌ای از خداوند جهت اثبات محبت و توجه او نسبت به خود هشدار می‌دهد. او بر روی صلیب نهایت محبت خود را نسبت به ما ثابت کرد (رومیان ۵:۸) و دیگر نمی‌تواند کاری شگفت‌انگیزتر از آن انجام دهد.

دو) «بار دیگر، تمرکز و تأکید بر رابطه با خداوند است. او به‌عنوان پسر خدا توانست حفاظت جسمانی که در مزمور ۱۱:۹۱-۱۲ وعده داده شده است را با اطمینان مطلق ادعا کند… پسر خدا می‌تواند در اعتماد کامل به خدا زندگی کند، اعتمادی که نیاز به آزمایش ندارد.» (فرانس)

۴. آیات (۸-۱۰) سومین وسوسه: خواهش شهوت چشم

دیگر بار، ابلیس او را بر فراز کوهی بس بلند برد و همۀ حکومت‌های جهان را با تمام شکوه و جلالشان به او نشان داد و گفت: «اگر در برابرم به خاک افتی و مرا سَجده کنی، این همه را به تو خواهم بخشید.» عیسی به او گفت: «دور شو ای شیطان! زیرا نوشته شده است: “خداوند خدای خود را بپرست و تنها او را عبارت کن.”»

الف. این همه را به تو خواهم بخشید: در اصل این رویا، عیسی را دعوت می‌کرد که از راه میانبر و بدون صلیب به مقصد برسد. عیسی آمد تا همۀ حکومت‌های جهان را با تمام شکوه و جلالشان مغلوب سازد و آنها را از سلطۀ شیطان پس گیرد، اما شیطان خودش به عیسی پیشنهاد می‌کند که اگر فقط بر او را سجده کند، همۀ اینها را به او می‌بخشد.

یک) ممکن است این موضوع، چیز کوچکی به نظر برسد؛ عیسی همۀ حکومت‌های جهان را با تمام شکوه و جلالشان ادعا می‌کرد و می‌توانست بدون تحمل صلیب همۀ آنها را به‌دست آورد. «وقتی پایان نیکوست آنگاه خطری که در کمین است نیز بسیار عظیم می‌باشد.» (بروس)

دو( تنها کاری که عیسی باید انجام می‌داد این بود که چیزی که شیطان به‌خاطر به‌دست آوردنش، سقوط کرد را به او بدهد: پرستش و به رسمیت شناخته شدن از سوی خدا. این خواستهٔ قلبی شیطان را آشکار می‌سازد، یعنی پرستش و به رسمیت شناخته شدن، برای او بیش از داشتن همۀ حکومت‌های جهان با تمام شکوه و جلالشان، اهمیت داشت. او همچنان همان است که گفت: « به آسمان صعود خواهم کرد و تخت خود را فراتر از ستارگان خدا خواهم افراشت؛ بر کوه اجتماع جلوس خواهم کرد، بر بلندترین نقطۀ کوه مقدس؛ به فراز بلند‌ی‌های ابرها صعود خواهم کرد، و خود را مانند آن متعال خواهم ساخت.» (اشعیا ۱۴: ۱۴-۱۳)

سه) «اگر معنای تحت‌اللفظی عبارت همۀ حکومتهای جهان را در نظر داشته باشیم، آنگاه این قسمت نمادی بصری محسوب می‌شود، چون حتی از بلندترین قلهٔ زمین هم نمی‌توان نیمکرهٔ زمین را کامل دید و نیمکرۀ دیگر در تاریکی مطلق باقی می‌ماند.» (کلارک)

چهار) شاید نتوانیم دقیق بگوییم شیطان چطور این صحنه را به عیسی نشان داد، ولی فقط با قطعیت می‌توانیم بگوییم شیطان چه چیزی را به عیسی نشان نداد: «شیطان همۀ حکومت‌های جهان را با شکوه و جلالشان به عیسی نشان داد، اما گناه آنها را به او نشان نداد.» (کارسون)

ب. به تو خواهم بخشید: در واقع، شیطان بر این جهان و حکومت‌های آنها اقتدار دارد. این وسوسه نمی‌توانست واقعی باشد، مگر اینکه شیطان «مالک» همۀ حکومت‌های جهان با تمام شکوه و جلالشان باشد.

یک) آدم و نوادگان او، این اقتدار را به شیطان دادند. خداوند، آدم را ناظر بر زمین قرار داد (پیدایش ۲۸:۱-۳۰)، اما آدم طبق خواستهٔ خود آن را به شیطان تحویل داد. بعد از آن، همۀ نوادگان آدم با گناهان شخصی خود، به این کار آدم، رأی مثبت دادند.

دو) البته در نهایت همه‌چیز به خداوند تعلق دارد، اما خداوند به شیطان اجازه می‌دهد به‌عنوان «خدای این عصر» عمل کند (دوم قرنتیان ۴:۴)، به همین دلیل است که این دنیای سقوط کرده، در بی‌نظمی و هرج‌ومرج به‌سر می‌برد.

سه) «وسوسه‌گر جرأت ندارد در این مورد به جایگاه فرزندی اشاره کند؛ چون چنین اشاره‌ای، کفرگویی را بیش از حد عیان می‌نمود. هیچ یک از فرزندان خدا نمی‌توانند شیطان را پرستش کند.» (اسپرجن)

ج. دور شو ای شیطان! زیرا نوشته شده است: عیسی یک‌‌بار دیگر از طریق کتاب‌مقدس پاسخ داد و به شیطان فرمان داد که او را ترک کند. ما نیز به همین طریق می‌توانیم در برابر شیطان ایستادگی کنیم و او از ما خواهد گریخت (یعقوب ۷:۴). این روش برای عیسی به‌خوبی نتیجه‌بخش بود (آنگاه ابلیس او را رها کرد) و برای ما نیز نتیجه‌بخش خواهد بود.

یک) «کلام خدا قدرت درهم شکستن و خنثی کردن وسوسه‌های شیطان را دارد، قدرت کلام خدا بیشتر از خنجر چوبی و شمشیر سربی دوستداران پاپ و آب مقدسشان، صلیب‌ها و تسبیح دعا، سنّت‌های کهنه و… است. علامت صلیب قدرتی ندارد، بلکه کلام صلیب قادر به سرنگون کردن شیطان است.» (ترَپ)

دو) وسوسه‌های عیسی به ما خاطرنشان می‌کند که وسوسه‌شدن، گناه نیست البته تا زمانی که در برابر آن وسوسه ایستادگی کنیم. تا وقتی که در برابر وسوسه، حتی هولناک‌ترین آنها، ایستادگی کنیم، آن وسوسه‌ها به خودی خود گناه نیستند.

۵. آیهٔ (۱۱) ابلیس عیسی را ترک کرد و فرشتگان نزد او آمدند.

آنگاه ابلیس او را رها کرد و فرشتگان آمده، خدمتش کردند.

الف. آنگاه ابلیس او را رها کرد: یعنی عیسی پیروز شد. عیسی غلبه یافت، چون چگونگی حملۀ شیطان را تشخیص داد: دروغ و فریب. شیطان فریبکار است و در برابر آنانی که در نور صلیب زندگی می‌کنند، فریب تنها وسیلۀ اوست، چون سلاح و قدرت حقیقی نیروهای شریر بر روی صلیب عیسی گرفته شد (کولسیان ۱۵:۲). اما فریب در هدایت ما به سوی گناه، بسیار مؤثر است و باعث می‌شود که ما در ترس و بی‌ایمانی زندگی کنیم.

یک) عیسی تنها خنثی‌کنندۀ مؤثرِ فریب را به ما نشان داد: حقیقت خدا، نه حکمت بشری. اول اینکه باید ببینیم وسوسه به چه صورت است، مثلاً دروغ. سپس باید توسط کلام خدا با وسوسه بجنگیم. به همین منظور باید همیشه در حقیقت کلام بنا شویم و این حقیقت در قلب ما باشد.

دو) هر متنی که عیسی در پاسخ به شیطان از آن نقل‌قول کرد از تثنیه ۶ و ۸ بود. غیرمنطقی نیست که تصور کنیم عیسی بر آن متون تامل کرده بود و با نان تازه‌ای که از آن تغذیه می‌کرد با شیطان جنگید. ما نیز باید مطمئن باشیم که همیشه نان تازه‌ای برای پاسخ به شیطان داریم.

سه) «لازم به‌ ذکر است که آیاتی که خداوند نقل‌قول کرد از کتاب تثنیه بود، همان کتابی که منتقدان خانمان برانداز آن را به‌سختی مورد حمله قرار دادند. به همین خاطر خداوند ما برای این بخش از عهدعتیق که می‌دید قرار است مورد حمله قرار گیرد، احترام خاصی قائل شد. در طول سال‌های گذشته ثابت شده که شیطان کتاب تثنیه را دوست ندارد: او می‌خواست انتقام زخم‌های خود را بگیرد، زخم‌های که در تاریخی‌ترین شرایط به او وارد شده بود.» (اسپرجن)

چهار) عیسی فکر کرد که برای ما مهم است که بدانیم در آن بیابان چه اتفاقی افتاد؛ فقط او می‌توانست به نویسندگان انجیل گفته باشد که وقتی در بیابان یهودیه وسوسه شد، چه اتفاقی رخ داد. ما باید از این رخداد درس‌هایی بیاموزیم: باید یاد بگیریم چطور می‌توانیم بر وسوسه‌ها غالب آییم و مانند پسر بی‌گناه خدا در جایی که آدم و موسی و دیگران مغلوب شدند، پیروز شویم.

ب. فرشتگان آمده، خدمتش کردند: خدا هرگز آنانی که متحمل وسوسه می‌شوند را ترک نمی‌کند. همان‌طور که فرشتگان آمده عیسی را خدمت کردند، خداوند راهی خواهد یافت که ما را خدمت کند و نیازهای ما را هنگامی‌ که متحمل وسوسه‌ها می‌شویم، فراهم کند.

یک) «کمک فرشتگان در مزامیر ۱۱:۹۱ که عیسی از درخواست غیرشرعی آن امتناع کرد، اکنون به‌طور مشروع به او داده شد. خدمتکردن شامل تدارک دیدنِ خوراک می‌شود و به نظر یادآور تجربه‌ای است که ایلیا نیز از سر گذراند (اول پادشاهان ۵:۱۹-۸).» (فرانس)

دو) «این موجودات مقدس هنگام جنگ وارد صحنه نشدند که مبادا جلال و افتخار این پیروزی با آنها تقسیم شود. اما وقتی این نبرد به پایان رسید، بی‌درنگ برای جسم او خوراک و برای خاطر این پادشاه قهرمان، تسلی فراهم کردند.» (اسپرجن)

اولین خدمت جلیلی عیسی

۱. آیات (۱۲-۱۶) تحقق نبوت، عیسی نور را به منطقۀ جلیل، می‌آورد.

چون عیسی شنید که یحیی گرفتار شده است، به جلیل بازگشت. سپس ناصره را ترک کرده، به کَفَرناحوم رفت و در آنجا اقامت گزید. کَفَرناحوم در کنار دریاچۀ جلیل و در نواحی زِبولون و نَفتالی واقع بود. این واقع شد تا کلام اِشعیای نبی به حقیقت پیوندد که گفته بود:

«دیار زِبولون و نَفتالی،

راه دریا، فراسوی اردن،

جلیلِ ملت‌ها؛

مردمی که در تاریکی به سر می‌بردند،

نوری عظیم دیدند،

و بر آنان که در دیار سایۀ مرگ ساکن بودند،

روشنایی درخشید.»

الف. چون عیسی شنید که یحیی گرفتار شده است، به جلیل بازگشت: یوحنا ۲۲:۳ و ۲-۱:۴ نشان می‌دهد اولین خدمتی که عیسی با شاگردانش انجام داد، خدمت تعمید در رود اردن بود. مدتی بعد از آن و بعد از دستگیری یحیی، عیسی به جلیل رفت تا خدمت سیارِ خود را در آن منطقه آغاز کند.

یک) انجیل یوحنا (یوحنا ۱۹:۱-۱۲:۲) قبل از این خدمتِ عیسی در جلیل که متی در اینجا بدان اشاره می‌کند، خدمتی دیگر را در جلیل و یهودیه ثبت کرده است. این نخستین خدمت که در یهودیه به انجام رسید، شامل اولین دعوت شاگردان و شرکت در مراسم عروسی در قانا (در جلیل) بود. سپس یوحنا تعریف می‌کند که با سفر عیسی به شمال و رفتن به جلیل از مسیر سامره و ملاقات زن سامری پای چاه آب، چه اتفاقاتی رخ می‌دهد.

دو) زندانی شدن یحیی بود که باعث به وقوع پیوستن این رخداد شد. «جلیل تحت سلطۀ هیرودیس بود، کسی که یحیی را زندانی کرد. خداوند ما به این منطقه رفت تا به خدمت خود، در سکوت، ادامه دهد… همان‌طور که قبلاً چنین کرده بود و کماکان چنین است. شاید شیطان صدایی را ساکت کند، اما نمی‌تواند مانع اعلام کلام خدا شود. یحیی به زندان افکنده شد و عیسی اعلام آن پیغام را ادامه داد.» (مورگان)

ب. به جلیل بازگشت: منطقۀ جلیل، منطقه‌ای حاصلخیز، در حال توسعه و پرجمعیت بود. طبق آمار یوسفوس تاریخ‌نگار یهودی، جلیل در آن زمان جمعیتی بالغ بر سه میلیون نفر داشت و این ناحیه از ایالت کِنِتیکت (هم اندازهٔ استان گیلان) کوچک‌تر بود.

یک) یوسفوس می‌گوید این منطقه ابعادی حدود ۹۶ کیلومتر در ۴۸ کیلومتر داشت و حدود ۲۰۴ روستا را در خود جای داده بود که هیچ‌یک از آنها جمعیتی کمتر از ۱۵۰۰۰ نفر نداشت. این ارقام، نشان از جمعیتی بالغ بر سه میلیون نفر است.

دو) جمعیت عمدۀ جلیل را غیریهودیان تشکیل می‌دادند، اما شهرهای یهودی و ساکنین یهودی بسیاری داشت. همچنین جلیل به‌عنوان منطقه‌ای بسیار حاصلخیز شهرت داشت. بسیاری از کشاورزان موفق از خاک حاصلخیز این منطقه سود می‌جستند.

ج. سپس ناصره را ترک کرده، به کَفَرناحوم رفت و در آنجا اقامت گزید: زیرا عیسی توسط مردمان دیار خود طرد شد (لوقا ۱۶:۴-۳۰) این موضوع قابل توجه است که عیسی کفرناحوم و نه ناصره را محل سکونت خود ساخت.

یک) ممکن است متی نیز به کفرناحوم علاقمند بوده باشد، چون او نیز آنجا زندگی می‌کرد (متی ۱:۹-۹). پطرس نیز در کفرناحوم خانه‌ای داشت (متی ۱۴:۸ و مرقس ۲۹:۱ و ۱:۲).

دو) هنگامی‌که عیسی ناصره را ترک کرد، برای زندگی به اورشلیم یا یهودیه نرفت. رفتن به اورشلیم به نظر برای انجام مأموریت مسیحایی‌اش، انتخابی هوشمندانه‌تر بود، ولی او در کفرناحوم اقامت گزید. «این مهاجرت به کفرناحوم به‌طور خاص در سایر اناجیل ذکر نشده است، اما این منطقه در همۀ اناجیل هم‌نظر به‌عنوان مرکز اصلی خدمت جلیلی مسیح  معرفی می‌شود.» (بروس)

 

سه) «او در خانه‌ای ساکن شد که شاید آن را کرایه کرده بود. جایی متعلق به خودش برای سرنهادن نداشت، متی ۸:۲۰. به‌عنوان مستأجر ساکن شد و هرگاه خسته می‌شد، در آن خانه استراحت می‌کرد و قوت خود را باز می‌یافت.» (ترپ)

د. این واقع شد تا کلام اِشعیای نبی به حقیقت پیوندد: متی خدمت عیسی را در جلیل به‌عنوان تحقق نبوت عهدعتیق می‌بیند. نور به این منطقه که عمدتاً غیریهودی هستند، آمده و اشعیا ۱:۹-۲ این قسمت از خدمت مسیح را پیش‌گویی کرده بود.

یک) «در جلیل منفور که مردم آن در تاریکی زندگی می‌کردند (برای مثال بدون مزایای مذهب و فرقه‌ای اورشلیم و یهودیه)… نور نازل شده بود.» (کارسون)

دو) «جلیل غیریهودیان توصیفی مناسب‌تر از آنچه بود که در روزگار اشعیا به آن اشاره شده بود، حرکت مداوم جمعیت سبب شد جمعیت غیریهودی آن منطقه افزایش یابد تا اینکه برنامه‌ٔ هدفمند یهودی‌سازی حاکمین حَشمونی، سبب جمعیتی کاملاً ترکیبی شد.» (فرانس)

۲. آیهٔ (۱۷) توصیفی کلی از پیغام عیسی.

از آن زمان عیسی به موعظۀ این پیام آغاز کرد که: «توبه کنید، زیرا پادشاهی آسمان نزدیک شده است!»

الف. از آن زمان عیسی به موعظۀ این پیام آغاز کرد: ممکن است گفته شود این شغل اصلی عیسی بود. او به شکلی معجزه‌آسا بسیاری را شفا می‌داد و خدمت می‌کرد، اما به‌طور کلی منصفانه‌تر است که بگوییم عیسی واعظ و معلمی بود که شفا می‌داد و بیش از آن، موعظه می‌کرد و تعلیم می‌داد. مطابق متی ۲۳:۴ الویت خدمت عیسی همین بود.

یک) موعظه: «این کلمه در یونانی  kerussein و کلمه‌ای است برای اشاره به شخصی که قاصد اعلامیه‌های پادشاه است. Kerux کلمۀ یونانی به معنیقاصد است و قاصد کسی بود که پیغامی را مستقیم از سوی پادشاه می‌آورد.» (بارکلی)

ب. توبه کنید: انجیلی که عیسی موعظه می‌کرد از همان جایی شروع می‌شد که انجیل یحیی شروع شده بود، با دعوت به توبه (متی ۳:۲). درحقیقت از آنجایی که عیسی منتظر بود تا یحیی به زندان افکنده شود (متی ۱۲:۴)، احتمالاً خودش را شخصی می‌دید که باید به‌جای یحیی خدمت کند، اما عیسی فراتر از خدمت یحیی پیشروی کرد، چون یحیی آمدن مسیح را اعلام می‌کرد و عیسی، همان مسیح بود.

ج. زیرا پادشاهی آسمان نزدیک شده است: برخی بین پادشاهی آسمان و پادشاهی خدا تفاوت‌هایی قائل می‌شوند، اما در واقع به نظر هیچ تفاوتی وجود ندارد، مخصوصاً اینکه طبق رسوم یهودی، افراد اغلب نام خدا را به‌طور مستقیم به کار نمی‌بردند، بلکه به‌جای گفتن نام خداوند، به مکان زندگی او یعنی آسمان اشاره می‌کردند. این رسمی است که متی،‌ نویسندۀ یهودی در انجیل خود که مخاطبین آن عمدتاً یهودیان بودند، اغلب از آن استفاده می‌کند.

۳. آیات (۱۸-۲۲) چهار شخصی که به‌عنوان شاگردان خوانده شدند.

چون عیسی در کنار دریاچۀ جلیل راه می‌رفت، دو برادر را دید به نام‌های شَمعون، ملقّب به پطرس، و برادرش آندریاس، که تور به دریا می‌افکندند، زیرا ماهیگیر بودند. به ایشان گفت: «از پی من آیید که شما را صیاد مردمان خواهم ساخت.» آنان بی‌درنگ تورهای خود را وانهادند و از پی او شتافتند. چون به راه خود ادامه داد، دو برادر دیگر یعنی یعقوب پسر زِبِدی و برادرش یوحنا را دید که با پدرشان زِبِدی در قایق بودند و تورهای خود را آماده می‌کردند. آنان را نیز فرا خواند؛ ایشان بی‌درنگ قایق و پدر خود را ترک گفتند و از پی او روانه شدند.

الف. دو برادر را دید: این اولین باری نبود که عیسی آنها را می‌دید و اناجیل دیگر ملاقات‌های قبلی عیسی با آنان را روایت می‌کنند (یوحنا ۳۵:۱-۴۲ و لوقا ۳:۵)، اما در این زمان است که عیسی آنها را می‌خواند تا تورهای خود را ترک کنند و تمام وقت او را پیروی کنند.

یک) «صنعت صیادی، صنعتی موفق و پر رونق بود و این ماهیگیران لزوماً فقیر نبودند (خانوادۀ زبدی کارگرانی استخدام کرده بود، مرقس ۲۰:۱)» (فرانس)

دو) خدا اغلب افراد را زمانی می‌خواند که مشغول انجام کاری هستند. عیسی نیز زمانی آنان را فراخواند که تور به دریا می‌افکندند. «وقتی عیسی آنان را برای خدمت فراخواند، آنها مشغول انجام شغلی بودند: خداوند ما بیکاران فرانخواند، بلکه ماهیگیران را خواند.» (اسپرجن)

·             شائول به دنبال الاغ‌های پدر خود رفته بود.

·             داوود از گوسفندان پدر خود نگهداری می‌کرد.

·             شبانان در حال نگهبانی از گلۀ خود بودند.

·             عاموس در حال کشاورزی بود.

·             متی مشغول انجام کار خود سر میز خراجگیری‌اش بود.

·             موسی در حال مراقبت از گلۀ پدر‌‌زن خود بود.

·             جدعون در حال کوبیدن گندم بود.

ب. از پی من آیید که شما را صیاد مردمان خواهم ساخت: در آن زمان، مرسوم بود که خاخام‌ها شاگردانی داشته باشند. عیسی از آنها خواست که مدام همراه او باشند و از او تعلیم یابند. عیسی از سویی به آنها پیشنهاد تعلیم سنتی در نزد پاهای خاخام را داد، از سوی دیگر نوع دعوت به شاگردی با تعلیم خاخام‌ها تفاوت بسیار داشت.

یک) از پی من آیید: «بی‌درنگ به شاگردان خاخام اشاره دارد… که به معنای واقعی او را دنبال می‌کردند تا تعالیم او را جذب کنند، البته این انتخاب خود شاگردان بود و خاخام هرگز از آنها دعوت نمی‌کرد که در پی او بروند.» (فرانس)

دو) «اگرچه او فراتر از یحیی رفت، چون یحیی فقط می‌توانست آمدن شخص دیگری را اعلام کند. عیسی بی‌درنگ با این کلمات منحصر به ‌فرد اعلام کرد از پی من آیید و بدین طریق جایگاه پادشاهی خود را اعلام کرد.» (مورگان)

ج. آنان بی‌درنگ تورهای خود را وانهادند و از پی او شتافتند… آنان را نیز فرا خواند؛ ایشان بی‌درنگ قایق و پدر خود را ترک گفتند و از پی او روانه شدند: پاسخ بی‌درنگ این شاگردان برای ما نمونه و الگویی خوب است. سپس این نخستین شاگردان، همان کاری را انجام دادند که همۀ شاگردان عیسی باید انجام دهند: از پی او روانه شدند.

یک) پیروی عیسی به معنی گذشتن و ترک همه‌چیز است. زن سامری کوزۀ خود را ترک کرد، متی میز خراجگیری و برتیمائوس ردایش را و همه از پی عیسی روانه شدند.

۴. آیات (۲۳-۲۵) توصیفی از خدمت عیسی در جلیل.

بدین‌سان، عیسی در سرتاسر جلیل می‌گشت و در کنیسه‌های ایشان تعلیم می‌داد و بشارتِ پادشاهی را اعلام می‌کرد و هر درد و بیماری مردم را شفا می‌بخشید. پس آوازه‌اش در سرتاسر سوریه پیچید و مردم همۀ بیماران را که به انواع امراض و دردها دچار بودند، و نیز دیوزدگان و مصروعان و مفلوجان را نزدش می‌آوردند و آنان را شفا می‌بخشید. پس جماعت‌های بزرگ از جلیل و دِکاپولیس، اورشلیم و یهودیه و فراسوی اردن از پی او روانه شدند.

الف. در کنیسه‌های ایشان تعلیم می‌داد: رسوم کنیسه در آن زمان برای عیسی فرصت‌های بسیاری برای تعلیم در کنیسه فراهم می‌کرد، چون آنها اغلب اوقات به بازدیدکنندگان کنیسه، مخصوصاً اگر شخص سرشناسی می‌بود، فرصت سخن گفتن می‌دادند.

یک) «بعد از تعلیم، زمان گفتگو، پرسش و پاسخ و بحث رسید. کنیسه مکان خوبی برای تعلیم جدید به افراد بود.» (بارکلی)

ب. تعلیم می‌داد و بشارتِ پادشاهی را اعلام می‌کرد: تفاوت تعلیم و موعظه (اعلام پادشاهی خدا) در تأکید و نوع بیان پیغام است، نه در محتوای پیغام.

یک) «موعظه، اعلام قطعی حقایق است؛ تعلیم، توضیح معنی و مفهوم آنهاست.» (بارکلی)

ج. هر درد و بیماری: توانایی عیسی در شفای افراد با انواع بیماری‌های مختلف نشان می‌دهد که او قدرت معتبری در ترمیم زخم‌های ناشی از سقوط انسان دارد. اقتدار او بر دیوها و ارواح پلید (دیوزدگان) نشان می‌دهد که او بر همۀ آفرینش قدرتی دارد.

یک) این اولین اشاره به دیوزدگان در عهدجدید است و البته مفهوم این واژه در عهدعتیق به‌ندرت به کار رفته است (شائول یک نمونه از شخصی بود که درگیر روح پلید شد، اول سموئیل ۱۰:۱۸ و ۹:۱۹). اشاره‌هایی که در صفحات عهدجدید درمورد دیوزدگان ثبت شده است، بسیار بیشتر و واضح‌تر از عهدعتیق و جهان غرب معاصر می‌باشد. دلایل بسیاری برای این حقیقت ارائه شده است.

·             برخی معتقدند که خداوند به شیطان مجوز بیشتری داد تا از این طریق انسان را مورد آزار قرار دهد و مدارک بیشتری از اعتبار عیسی به‌عنوان مسیح نمایان شود.

·             برخی معتقدند که خداوند اجازه داد شیطان مجوز بیشتری داشته باشد تا از این طرق انسان را مورد آزار قرار دهد و صدوقیان که به موجودات ماوراءالطبیعه مانند فرشتگان و دیوها باور نداشتند را سرزنش کند.

·             برخی معتقدند که به‌طور کلی در آن زمان هیچ مجوز بیشتری وجود نداشت و در آن زمان نیز به اندازۀ زمان کنونی دیوزدگی وجود داشت، گرچه امروزه این موضوع این چنین تشخیص داده نمی‌شود.

·             برخی معتقدند به‌سادگی در فرهنگ‌هایی که صدها سال تحت تأثیر انجیل قرار داشتند، دیوزدگی به مراتب کمتر از فرهنگ‌های بت‌پرست است.

·             برخی معتقدند که شیطان خودش علاقه‌ای به دیوزدگی بشر در جهان معاصر غرب ندارد، چون ابزارهای مؤثرتری برای گمنامی و شک و تردیدهای روحانی یافته است.

د. پس جماعت‌های بزرگ…از پی او روانه شدند: هدف عیسی از انجام چنین معجزات شگفت‌انگیزی، جذب جماعت‌های بزرگ بود. او نمی‌خواست فقط این جماعت‌ها را تحت تأثیر خود قراردهد، بلکه می‌خواست به آنها تعلیم دهد.

یک) «با هر مجوزی برای اغراق یک روایت مشهور، صحبت از یک تأثیر مافوق طبیعی است.» (بروس)

دو) «بدون شک شهرت عیسی به‌خاطر کارهای نیکو و معجزاتی که به انجام می‌رساند، در همه جا پیچیده بود… بسیاری از کسانی که از بیماری‌های خود رنج می‌بردند، اکنون با سلامت جسمی خود می‌توانستند این امر را ثابت کنند.» (کلارک)

سه) «مردمی که اهالی همۀ آن مناطق بودند، از پی عیسی روانه شدند. علی‌رغم استدلال‌های متناقض، روانه‌شدن از پی عیسی به مفهوم شاگردی نیست. ممکن است اینجا به آنانی اشاره داشته باشد که برای مدتی در دورهٔ خدمت سیار عیسی، او را دنبال می‌کردند و به نحوی می‌توان گفت شاگردان عیسی محسوب می‌شدند و چنین به نظر می‌رسند.» (کارسون)