فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!
متی باب ۱۳- مثالهایی از پادشاهی
مَثَل زمینها.
۱. آیات (۱-۳ قسمت اول) عیسی با مَثَلها تعلیم میدهد.
همان روز، عیسی از خانه بیرون آمد و کنار دریا بنشست. امّا چنان جماعت بزرگی او را احاطه کردند که سوار قایقی شد و بنشست، در حالی که مردم در ساحل ایستاده بودند. سپس بسیار چیزها با مَثَلها برایشان بیان کرد.
الف. سوار قایقی شد و بنشست: عیسی گاهی اوقات از قایق بهعنوان «منبر» استفاده میکند (مرقس ۱:۴). قایق برای او مکانی را فراهم میآورد تا بتواند از آن سخن گوید و دور از ازدحام جمع باشد. همچنین به این شکل صدای او بهخوبی به همه میرسید و منظرهٔ پشت سرش هم چشمنواز میشد.
یک) عیسی از قایق تعلیم داد، و در آن دوران به یقین کاری تازه بود. میتوان تصور کرد برخی به او انتقاد کرده و میگفتند: «نمیتوانی این کار را کنی! تعلیم باید در کنیسه باشد یا در مکانی شایسته باید ارائه شود.» آنها میتوانستند به آسانی به او اعتراض کنند: «هوای مرطوب ممکن است مردم را مریض کند» یا «در ساحل پشه و حشرات بسیارند» یا «ممکن است شخصی غرق شود.» اما عیسی میدانست تعلیمدادن از داخل قایق، متناسب با اهداف اوست.
دو) «وقتی درهای کنیسه به روی او بسته شد، او معبد را به هوای آزاد بُرد و در خیابانهای روستا، بر جادهها، کنار دریاچه و در خانههای مردم به آنان تعلیم داد.» (بارکلی)
سه) «معلم بنشست و مردم ایستادند: اگر هنوز این ترتیب در کلیسا پا بر جا میبود، شاهد خوابآلودگی کمتری در کلیسا میبودیم.» (اسپرجن)
ب. سپس بسیار چیزها با مَثَلها برایشان بیان کرد: معنای عمیقترِ کلمهٔ مَثَل، داستانی است که حقیقتی را در بر دارد و هدف از آن تعلیمدادن آن حقیقت است. مثلها «داستانهای زمینی با مفاهیم آسمانی» خوانده میشدند.
یک) «کلمۀ یونانی مَثَل، مفهومی وسیعتر دارد. در نسخۀ هفتادتنان این کلمه masal ترجمه شده که علاوه بر امثال، شامل ضربالمثلها، چیستانها و سخنان حکیمانه نیز میشود. متی از این کلمه برای سخنان رمزیِ مسیح درمورد ناپاکی استفاده میکند (متی ۱۰:۱۵-۱۱، ۱۵) و همچنین در متی ۳۲:۲۴ کلمۀ (درس) نوعی مقایسه را نشان میدهد.» (فرانس)
دو) «مَثَلها مزیتی دو چندان بر شنوندگان خود دارند: اول، بر حافظۀ آنان: ما بهراحتی میتوانیم داستانها را به یادآوریم. دوم، بر ذهن آنان: تفکر و مطالعه درمورد مفهوم چیزی که شنیدند باعث نجات آنان میشد.» (پول)
سه) بهطور کلی مَثلها موضوع یا اصلی مهم را تعلیم میدهند. ممکن است با انتظار اینکه مَثَلها نظامهای پیچیدۀ الاهیاتی هستند و با کوچکترین جزئیات، حقایق پنهان را آشکار میسازند، دچار دردسر شویم. «مَثَلها، تمثیل نیستند؛ مَثَلها داستانهایی هستند که درآنها همۀ جزئیات احتمالی، مفهومی درونی دارد. تمثیلها باید خوانده و مطالعه شوند، اما مَثلها شنیده میشوند. باید بسیار مراقب باشیم که از مَثلها، تمثیل نسازیم.» (بارکلی)
۲. آیات (۳ قسمت دوم-۹) داستانی ساده دربارۀ کشاورز و دانههای کاشته شده.
گفت: «روزی برزگری برای بذرافشانی بیرون رفت. چون بذر میپاشید، برخی در راه افتاد و پرندگان آمدند و آنها را خوردند. برخی دیگر بر زمین سنگلاخ افتاد که خاک چندانی نداشت؛ پس زود سبز شد، چرا که خاک کمعمق بود. امّا چون خورشید برآمد، بسوخت و چون ریشه نداشت، خشکید. برخی میان خارها افتاد، و خارها نمو کرده، آنها را خفه کرد. امّا بقیۀ بذرها بر زمین نیکو افتاد و بار آورد: بعضی صد برابر، بعضی شصت و بعضی سی. هر که گوش دارد، بشنود.»
الف. روزی برزگری برای بذرافشانی بیرون رفت: عیسی مطابق آداب و رسوم کشاورزی زمان خودش صحبت کرد. در آن زمان ابتدا، بذر را پخش میکردند و سپس در زمین میکاشتند.
یک) قبل از اینکه کسی بتواند یک برزگر باشد، باید خورنده و گیرنده باشد. این دانه از انبار بیرون آمد، جایی که دانهها ذخیره میشوند، برزگر از انجیل او دانهها را بیرون میآورد.
ب. چون بذر میپاشید، برخی در راه افتاد… برخی دیگر بر زمین سنگلاخ افتاد… برخی میان خارها افتاد… امّا بقیۀ بذرها بر زمین نیکو افتاد: در این مَثل، بذرها بر چهار نوع زمین افتاد.
یک) راه، مسیری بود که مردم در آن راه میرفتند و هیچ گیاهی نمیتوانست در آن رشد کند، چون زمین آن بسیار سخت بود.
دو) سنگلاخ جایی بود که لایۀ خاک در آن نازک بود، یعنی لایۀ نازکی از خاک بر روی زمین سنگی قرار داشت. بذرها در این زمین بهخاطر گرمای زمین بهسرعت رشد میکنند، اما به دلیل سنگی بودن آن، بذر نمیتواند ریشه کند.
سه) میان خارها خاکی حاصلخیز را توصیف میکند، شاید بسیار حاصلخیز، چون خارها بهخوبی دانهها رشد میکنند.
چهار) زمین نیکو نشان میدهد که آن زمین هم حاصلخیز است و هم بدون علف. محصول خوب و پرثمر در زمین نیکو رشد میکند.
ج. هر که گوش دارد، بشنود: این دعوتی برای همه نبود که بشنوند، بلکه بیشتر دعوتی بود برای آنانی که حساسیت روحانی داشتند تا نکتۀ خاصی را دریابند. این آیه بهطور خاص با در نظر داشتن آیات بعدی، درست است. عیسی در آیات بعدی هدف مَثلها را شرح میدهد.
3. آیات (۱۰-۱۷) چرا عیسی از مَثَلها استفاده میکند؟ او در این موقعیت، میخواهد حقیقت را از آنانی که به صدای روحالقدس گوش نمیدهند، پنهان کند.
آنگاه شاگردان نزد او آمده، پرسیدند: «چرا با این مردم با مَثَلها سخن میگویی؟» پاسخ داد: « درک رازهای پادشاهی آسمان به شما عطا شده است، امّا نه به آنان. زیرا به آن که دارد، بیشتر داده خواهد شد تا بهفراوانی داشته باشد، و از آن که ندارد، همان که دارد نیز گرفته خواهد شد. از این رو با ایشان به مَثَلها سخن میگویم، زیرا:
«مینگرند، امّا نمیبینند؛
گوش میکنند، امّا نمیشنوند و نمیفهمند.
نبوّت اِشعیا در مورد آنها تحقق مییابد که میگوید:
«”به گوش خود خواهید شنید، امّا هرگز نخواهید فهمید؛
به چشم خود خواهید دید، امّا هرگز درک نخواهید کرد.
گوشهایشان سنگین گشته،
و چشمان خود را بستهاند،
مبادا با چشمانشان ببینند،
و با گوشهایشان بشنوند
و در دلهای خود بفهمند
و بازگشت کنند و من شفایشان بخشم.
امّا خوشا به حال چشمان شما که میبینند و گوشهای شما که میشنوند. آمین، به شما میگویم، بسیاری از انبیا و پارسایان مشتاق بودند آنچه را شما میبینید، ببینند و ندیدند، و آنچه را شما میشنوید، بشنوند و نشنیدند.
الف. چرا با این مردم با مَثَلها سخن میگویی؟: نحوهای که عیسی از مَثَلها استفاده میکرد، شاگردان را برانگیخت تا دلیلش را از او بپرسند. ظاهراً، استفادۀ عیسی از مَثَلها بهآسانی تصاویر سادۀ حقایق روحانی نبود.
ب. درک رازهای پادشاهی آسمان به شما عطا شده است، امّا نه به آنان: عیسی توضیح داد که او از مَثَلها استفاده میکند تا دل آنانی که انکار میکردند، بیشتر سخت نشود.
یک) همان آفتابی که موم را نرم میکند، رُس را سخت میکند، به همین ترتیب همان انجیلی که دل صادق را فروتن و او را به سوی توبه هدایت میکند، قلب شنوندگان ناراست را سخت میکند و تأیید میکند که آنها در مسیر سرکشی هستند.
دو) «این مَثَل، حقیقت را از آنانی پنهان میکند که “از فَرطِ تنبلی فکر نمیکنند، یا آنقدر تعصب آنها را کور کرده که قادر به دیدن نیستند.“ این مَثَل، حقیقت را بر آنانی که مشتاق حقیقت هستند، آشکار میسازد، اما آن را از کسانی که نمیخواهند حقیقت را ببینند، مخفی میکند.» (بارکلی)
سه) «اگرچه مَثَلهایی که او میگفت، نه اطلاعاتی را به شنوندگان میداد و نه چیزی را پنهان میکرد، بلکه شنوندگان را به چالش میکشاند.» (کارسون)
ج. زیرا به آن که دارد، بیشتر داده خواهد شد… و از آن که ندارد، همان که دارد نیز گرفته خواهد شد: منظور این است، به آنانی که نسبت به حقایق روحانی حساس و باز هستند، از طریق مَثلها بیشتر داده خواهد شد، اما به آنانی که باز نیستند –آن که ندارد– در آخر حتی شرایطشان بدتر میشود.
یک) «زندگی همیشه فرآیند بیشتر بهدستآوردن یا بیشتر از دستدادن است… زیرا ضعف مانند قدرت امری فزاینده است.» (بارکلی)
د. از این رو با ایشان به مَثَلها سخن میگویم، زیرا مینگرند اما نمی بینند، گوش میکنند، امّا نمیشنوند و نمیفهمند: منظور این است که مَثَلهای عیسی، درک حقایق دشوار را برای همگان آسان نمیساخت. آنها به نحوی پیغام خدا را بیان میکردند که کسانی که از نظر روحانی حساس بودند، قادر به درک آن باشند، ولی سختدلان، فقط داستانی را بشنوند، بدون این که بر محکومیت آنها به خاطر ردکردن کلام خدا افزوده شود.
یک) مَثَلها، نمونهای از فیض خدا نسبت به سختدلان هستند. این مَثَلها در بستر انکاری مطرح شدند که رهبران مذهبیِ یهود نسبت به عیسی و کار او ایجاد میکردند. از این نظر، نمونههایی از رحمتی بودند که به نالایقان عطا میشد.
ه. نبوّت اِشعیا در مورد آنها تحقق مییابد: عیسی همچنین با سخن گفتن از طریق مَثَلها، نبوت اشعیای نبی را محقق کرد، مطابق نبوت او، مسیح طوری سخن خواهد گفت که سختدلان با اینکه میشنوند، اما درک نمیکنند و با اینکه میبینند، اما نمیفهمند.
یک) جملۀ زیرا دل این قوم سخت شده با گذاشتن کلمۀ «فربه» بهجای «سخت»، مفهوم تحتاللفظی بیشتری پیدا میکند. «دل فربه در معرض خطر است… هیچ فربهدلی در شریعت خدا خشنود نیست.» (ترپ)
دو) «در حقیقت آنان چیزی را که میدیدند، درک نمیکردند و چیزی را که میشنیدند نیز نمیفهمیدند. هرچه تعلیم سادهتر بود، آنها بیشتر گیج میشدند.» (اسپرجن)
و. امّا خوشا به حال چشمان شما که میبینند و گوشهای شما که میشنوند: با توجه به این آیه، آنانی که مَثلهای عیسی را درک میکردند، حقیقتاً برکت مییافتند. آنها فقط از به تصویر کشیدهشدن حقایق روحانی بهرهمند نمیشوند، بلکه تا حدودی در برابر روحالقدس پاسخگو میشوند.
یک) «شما در انجیل چیزی را درک میکنید که حتی بزرگترین و بهترین افراد در شریعت نتوانستند آن را درک کنند. کوتاهترین روز تابستان، از بلندترین روز زمستان بلندتر است.» (اسپرجن)
۴. آیات (۱۸-۲۳) شرح مَثَل بذرها: هر زمین بیانگر یکی از چهار واکنش به کلام پادشاهی است.
«پس شما معنی مَثَل برزگر را بشنوید: هنگامیکه کسی کلام پادشاهی آسمان را میشنود، امّا آن را درک نمیکند، آن شَریر میآید و آنچه را در دل او کاشته شده، میرباید. این همان بذری است که در راه کاشته شد. و امّا بذری که بر زمین سنگلاخ افتاد کسی است که کلام را میشنود و بیدرنگ آن را با شادی میپذیرد، امّا چون در خود ریشه ندارد، تنها اندک زمانی دوام میآورَد. وقتی به سبب کلام، سختی یا آزاری بروز میکند، در دم میافتد. بذری که در میان خارها کاشته شد، کسی است که کلام را میشنود، امّا نگرانیهای این دنیا و فریبندگی ثروت، آن را خفه میکند و بیثمر میسازد. امّا بذری که در زمین نیکو کاشته شد کسی است که کلام را میشنود و آن را میفهمد و بارور شده، صد، شصت یا سی برابر ثمر میآورد.
الف. این همان بذری است که در راه کاشته شد: همانطور که پرندگان بذرهایی که در راه کاشته میشود را میخورند (متی ۴:۱۳)، برخی نیز کلام خدا را با دلی سخت دریافت میکنند و آن شریر فوراً کلام کاشته شده را میرباید.
یک) زمین راه بیانگر آنانی است که هرگز حقیقتاً کلام را نمیشنوند و درک نمیکنند. کلام خدا قبل از اینکه بتواند ثمر بیاورد باید درک شود. یکی از کارهای اصلی شیطان این است که افراد را در تاریکی نگه میدارد و بدین طریق مانع میشود آنان انجیل را درک کنند (دوم قرنتیان ۳:۴-۴).
دو) «شیطان همیشه در کمین است که مانع کلام خدا شود… او همیشه از روبرو شدن حقیقت با فکر انسان میترسد.» (اسپرجن)
سه) «آنقدر موعظه دل مردم را کوبیده که دل آنها همچون جای پا، سخت شده، و به کلام سفت شده و بارش کلام بر آن همچون بارش باران بر صخره است: همه سینهای ضمخت دارند و رگ و پیای شهوتآلود و جایگاهی بیجان و راکد.» (ترپ)
ب. بر زمین سنگلاخ: همانطور که دانهای که بر زمینی با لایۀ خاک نازک بیفتد بهسرعت سبز میشود و رشد میکند، اما زود میمیرد (متی ۵:۱۳-۶)، برخی افراد نیز خیلی سریع و با اشتیاق به کلام پاسخ میدهند، اما خیلی زود اشتیاق آنها از بین میرود.
یک) این زمین بیانگرِ آنانی است که کلام را با اشتیاق دریافت میکنند، اما عمر این اشتیاق بسیار کم است، چون وقتی به سبب کلام، سختی یا آزاری بروز میکند، نمیتوانند تحمل کنند.
دو) اسپرجن به نکتۀ خوبی اشاره میکند: «میخواهم بهخوبی درک کنید که این مشکل در ایمان آوردن ناگهانی آنها نیست. بسیاری از کسانی که بهطور ناگهانی ایمان آوردند، از بهترین مواردی هستند که تاکنون رخ داده است.» مشکل در ناگهانی بودن ایمان آنها نیست، بلکه در کمعمق بودن آن است.
سه) «جفا، مفهومی کلی از رنجی است که از بیرون اعمال میشود که آزار و اذیت را با خود به همراه دارد و معمولاً به دلیل انگیزۀ مذهبی است. عبارت در دم میافتد به شکل تحتاللفظی به معنای سقوطکردن است و بهطور تدریجی رخ نمیدهد، بلکه سقوطی است که بهطور ناگهانی بهخاطر فشار انجام میشود.» (فرانس)
ج. در میان خارها: همانطور که وقتی بذری در میان خارها افتد، خیلی زود جوانههای آن دانه خفه میشوند (متی ۷:۱۳)، برخی افراد نیز برای مدتی به کلام خدا واکنش نشان میدهند و رشد میکنند، اما هنگامی که امور غیر روحانی به مقابله با آنها میپردازد، در رشد روحانی خود خفه میشوند و بازمیایستند.
یک) این زمین بیانگر زمینی حاصلخیز برای کلام خداست، اما زمین آنها بهقدری حاصلخیز است که میتواند همه نوع گیاهی، از جمله انواع خارها را در خود رشد دهد و کلام خدا را خفه میکند؛ این خارها نگرانیهای این دنیا و فریبندگی ثروت هستند که کلام خدا را خفه میکند و بیثمر میسازد.
د. زمین نیکو: همانطور که بذر در زمین نیکو ثمرۀ نیکو حاصل میکند (متی ۱۳:۸) برخی نیز بهدرستی به کلام خدا واکنش نشان میدهند و ثمر میآورند.
یک) این زمین بیانگر کسانی است که کلام خدا را دریافت میکنند و در زمین خود ثمر میآورند، به نسبتهای مختلف (صد، شصت یا سی برابر) هریک محصولی سخاوتمندانه خواهد داشت.
ه. کسی است که کلام را میشنود و آن را میفهمد و بارور شده: با دیدن تکّـههایی از وجود خود در این چهار نوع زمین، میتوانیم سود بجوییم.
· مانند زمین راه، گاهی اوقات اجازه میدهیم کلام خدا در زندگی ما جایی نداشته باشد.
· مانند زمین سنگلاخ، گاهی اوقات برق اشتیاقی که در دریافت کلام خدا داریم بهسرعت از بین میرود.
· مانند زمین میان خارها، گاهی اوقات نگرانیها و فریبندگی ثروت این دنیا، مدام کلام خدا و ثمربخشی ما را به خفه شدن تهدید میکند.
· مانند زمین نیکو، کلام خدا در زندگی ما ثمر میآورد.
یک) میتوان دریافت که در هریک از این موارد، زمین باعث ایجاد چنین تفاوتهایی شده است. در همۀ اینها، برزگر و بذر یکی بودند و بهخاطر نتیجۀ حاصل شده، نمیتوان برزگر و یا بذر را مقصر دانست، چون دلیل این تفاوتها فقط زمین بود. «شنوندگان عزیز، امروز خود را بیازمایید! چه بسا شما این واعظ را قضاوت خواهید کرد، اما کسی بزرگتر از واعظ شما را قضاوت خواهد کرد، چون کلام خدا، بر شما داوری میکند.» (اسپرجن)
دو) این مَثَل، برای شاگردان یک تشویق و دلگرمی بود. حتی با وجود اینکه به نظر میرسید افراد کمی به کلام خدا پاسخ دهند، اما همهچیز تحت کنترل خداست و به یقین ثمری حاصل خواهد شد. این امر با ایجاد شدن مخالفتها برعلیه عیسی مفهوم خاصی دربرداشت. «همه به این کلام پاسخ نخواهند داد، بلکه فقط برخی افراد پاسخ مطلوب خواهند داد و به هرحال محصول پرثمری حاصل خواهد شد.» (فرانس)
سه) «ای استاد، چه کسی میداند، هنگامیکه حتی در میان نوزادان کار میکنی، چه نتیجهای از تعلیمت حاصل خواهد شد؟ ذرت نیکو میتواند حتی در کوچکترین مزارع حاصل شود.» (اسپرجن)
چهار) مَثَل برزگر، حتی بیشتر از اینکه پیشرفت پیغام انجیل را توصیف کند، شنوندگان را در چالش قرار میدهد تا از خود بپرسند: «من کدام نوع زمین هستم؟ چگونه میتوانم دل و ذهن خود را آماده کنم که زمین مناسب شوم؟» این مَثَل شنونده را دعوت به انجام عملی میکند که بتواند کلام خدا را با بهرۀ کاملش دریافت کند.
مَثل فساد در میان جامعۀ پادشاهی
۱. آیات (۲۴-۳۰) مَثَلِ گندم و علف هرز.
عیسی مَثَل دیگری نیز برایشان آورد: «پادشاهی آسمان همانند مردی است که در مزرعۀ خود بذرِ خوب پاشید. امّا هنگامیکه مردمان در خواب بودند، دشمن وی آمد و در میان گندم، علفِ هرز کاشت و رفت. چون گندم سبز شد و خوشه آورد، علف هرز نیز ظاهر شد. غلامان صاحبخانه نزد او رفتند و گفتند: ”آقا، مگر تو بذر خوب در مزرعهات نکاشتی؟ پس علف هرز از کجا آمد؟“ در جواب گفت: ”این کارِ دشمن است.“ غلامان از او پرسیدند: ”آیا میخواهی برویم و آنها را جمع کنیم؟“ گفت: ”نه! اگر بخواهید علفهای هرز را جمع کنید، ممکن است گندم را نیز با آنها از ریشه برکنید. بگذارید هر دو تا فصل درو با هم نمو کنند. در آن زمان به دروگران خواهم گفت که نخست علفهای هرز را جمع کرده دسته کنند تا سوزانده شود، سپس گندمها را گرد آورده، به انبار من بیاورند.“»
الف. دشمن وی آمد و در میان گندم، علفِ هرز کاشت: این مَثَل کار دشمنی را توصیف میکند که سعی میکرد کار شخصی را که در مزرعۀ خود بذرِ خوب پاشید، نابود کند. هدف این دشمن از کاشتن علفهای هرز در میان گندمها، از بین بردن گندم بود. اما کشاورز حکیم اجازه نمیدهد دشمن موفق شود و تصمیم میگیرد علفهای هرز را در زمان برداشت محصول، جدا کند.
یک) متوجه میشویم که این مَثَل آشکارا فساد را در میان قوم خدا توصیف میکند. برخی تأثیرات مخرب بهخوبی نمایان میشوند، اما برخی دیگر ممکن است مانند محصول حقیقی، نیکو به نظر برسند.
دو) «احتمالاً این علفها، گیاهان سمی مرتبط با گندم بودند و از گندم قابل تشخیص نبودند تا زمانی که بهطور کامل رشد کنند.» (فرانس)
ب. اگر بخواهید علفهای هرز را جمع کنید، ممکن است گندم را نیز با آنها از ریشه برکنید: کشاورز حکیم برای حفظ و مراقبت از محصول خود، تا زمان برداشت، علفها را از گندمها جدا نمیکند.
یک) کشاورز حکیم تشخیص میدهد که واکنش نهایی به علفها در میان گندمها فقط زمان برداشت نهایی انجام میشود.
دو) با دانستن تفسیر این مَثَل، همانطور که در متی ۳۶:۱۳-۴۳ ذکر شده، میتوانیم درک کنیم که چرا عیسی بلافاصله بعد از توضیح مَثَل برزگر، مخصوصاً بذرهایی که در میان خارها میافتند، این مَثَل را ذکر کرد. «ممکن است پرسیده شود که آیا قوم مسیح باید بلافاصله محصول را از علفها جدا کنند؛ مَثَلِ بعدی به این پرسش، پاسخ منفی میدهد: تا زمان برداشت محصول، برای جداسازی تأخیر وجود خواهد داشت.» )کارسون(
۲. آیات (۳۱-۳۲) مَثل دانۀ خردل.
عیسی برای آنها مَثَلی دیگر آورد: «پادشاهی آسمان همچون دانۀ خردلی است که کسی آن را گرفت و در مزرعهاش کاشت. با اینکه دانۀ خردل از همۀ دانهها کوچکتر است، امّا چون میروید بزرگتر از همۀ گیاهان باغ شده، به درختی بدل میشود، چندان که پرندگان آسمان آمده، در شاخههایش آشیانه میسازند.»
الف. پادشاهی آسمان همچون دانۀ خردلی… امّا چون میروید بزرگتر از همۀ گیاهان باغ شده، به درختی بدل میشود: برخی افراد و یا شاید بیشتر افراد این متن را توصیفِ رشد سلطهٔ نهایی کلیسا، جماعت پادشاهی، میدانند. با این وجود باتوجه به این دو مَثَل و همچنین توضیحات قبل و بعد از آنها، باید این متن را نیز مانند مَثَلِ گندم و علفهای هرز که در متی ۲۴:۱۳-۳۰ ذکر شده، نوعی توصیف فساد در میان جامعۀ پادشاهی یعنی کلیسا دانست.
یک) آدام کلارک نمونۀ خوبی از نظر اکثریت در مورد مفهوم این مَثل و مَثل بعدی بیان میکند: «این دو مَثل، هر دو نبوتی هستند و هدف از آنها این بود که به شکلی اصولی، نشان دهند از همان مراحل اولیه، انجیل مسیح باید همهٔ ملل دنیا را فرا گیرد و آنها را از پارسایی و قدوسیت حقیقی پر نماید.»
ب. امّا چون میروید بزرگتر از همۀ گیاهان باغ شده، به درختی بدل میشود، چندان که پرندگان آسمان آمده، در شاخههایش آشیانه میسازند: باز هم بسیاری یا حتی میتوان گفت اکثریت، این متن را تصویری زیبا از رشد عظیم کلیسا و تبدیلشدن آن به مأوایی برای همۀ جهان در نظر میگیرند. اما این گیاهِ دانۀ خردل بهطور غیرعادی رشد نموده و پرندگان که در مَثَلِ قبل، فرستادگان شیطان بودند را در خود پناه داده است (متی ۱۳:۴، ۱۹:۱۳).
یک) به درختی بدل میشود: گیاه خردل هرگز به درخت تبدیل نمیشود و گیاهی بوتهای است و در حالت طبیعی اندازۀ آن در حدی نیست که لانهٔ پرندگان شود. درختی که از دانۀ خردل حاصل میشود، امری غیرطبیعی را توصیف میکند
دو) «این نوع دستور زبان نشان میدهد که عیسی در بهکار بردن درخت بهعنوان تصویری از پادشاهی عظیم، عهدعتیق را در نظر داشته است (رجوع شود به حزقیال ۲۳:۱۷، ۳:۳۱-۹؛ دانیال ۱۰:۴-۱۲).» (فرانس)
سه) درخت بود، ولی «نه به شکلی طبیعی، بلکه از نظر اندازه؛ اغراقی قابل قبول در گفتگویی خودمانی است…و مقصود از آن اشاره به رشدی ورای انتظار است. چه کسی انتظار دارد چنین دانۀ کوچکی، بوتۀ گیاه بزرگی تولید کند، هیولایی در باغ!» بروس
چهار) این مَثل به درستی نشان میدهد که کلیسا -جامعۀ پادشاهی- بعد از مسیحی شدن امپراتوری روم چه شده است. در آن قرون بهطور غیرطبیعی سلطه و نفوذ کلیسا افزایش یافت و لانهای شد برای فساد فراوان. «به احتمال زیاد پرندگانی که در شاخهها لانه کردهاند به عناصر فسادی اشاره دارد که در سایۀ مسیحیت پناه گرفته است.» )مورگان(
پنج) «مطالعۀ دقیق پرندگان در عهدعتیق بهعنوان نمادها و بخصوص در ادبیات کهن یهود، نشان میدهد پرندگان بهطور مکرر نماد شریر و حتی دیوها یا شیطان میباشند (اسناد سنهدرین ۱۰۷؛ مقایسه شود با مکاشفه ۲:۱۸).» )کارسون(
۳. آیۀ (۳۳) تصویری دیگر از فساد در میان جماعت پادشاهی: مَثل خمیرمایه.
سپس برایشان مَثَلی دیگر آورده، گفت: «پادشاهی آسمان همچون خمیرمایهای است که زنی برگرفت و با سه کیسۀ بزرگ آرد مخلوط کرد تا تمام خمیر وَرآمد.»
الف. پادشاهی آسمان همچون خمیرمایهای است: عیسی در اینجا از توصیفی تعجبآور استفاده کرد. بسیاری، شاید هم اغلب مردم، این توصیف را تصویری زیبا از پادشاهی خدا میدانند که در تمام جهان به شیوهٔ خود در حال عملکردن است. با این وجود خمیرمایه بهطور مکرر بهعنوان تصویری از گناه و فساد به کار رفته است (مخصوصاً در روایت خروج ۸:۱۲، ۱۵:۱۲-۲۰). هم از مضمون و هم از متن بر میآید که این کلمه به توصیف در جماعت پادشاهی اشاره دارد.
یک) «به یقین شنیدن مقایسۀ پادشاهی خدا با خمیرمایه باعث حیرت شده است.» (بارکلی)
ب. همچون خمیرمایهای است که زنی برگرفت و با سه کیسۀ بزرگ آرد مخلوط کرد تا تمام خمیر وَرآمد: این مقدار آرد به شکلی غیرمعمول زیاد بود و بسیار بیشتر از چیزی بود که هر زن عادی میتوانست از آن برای طبخ استفاده کند و باز هم در اینجا ایدۀ مقدار زیاد و غیرمعمول به چشم میخورد.
یک) «سه کیسه آرد حدود ۴۰ لیتر بود که برای پختن نان ۱۰۰ نفر کافی بود، این مقدار طبخ برای زنی معمولی غیرعادی بود.» (فرانس)
ج. مخلوط کرد: ایدۀ مخلوطکردن سه کیسۀ بزرگ آرد برای هر یهودی آزاردهنده بود. به یقین این تصویری از کلیسایی نیست که بهتدریج بر همۀ جهان به نیکویی تأثیر بگذارد، بلکه بیشتر به این مفهوم است که عیسی در بستر مخالفتهای فزاینده با کارش اعلام کرد که جامعۀ پادشاهی او -کلیسا- بهدستِ ناپاکی و فساد مورد تهدید قرار میگیرد.
یک) جی. کمپبل مورگان نوشت خمیرمایه بیانگر «تأثیرات بتپرستی» بر کلیسا است.
۴. آیات (۳۴-۳۵) تعلیم عیسی در مَثَلها بهعنوان تحقق نبوت.
عیسی همۀ این مطالب را با مَثَلها برای جماعت بیان کرد و بدون مَثَل به آنها هیچ نگفت. این واقع شد تا کلام نبی به انجام رسد که گفته بود:
«دهان خود را به مَثَلها خواهم گشود،
و آنچه را از آغاز جهان مخفی مانده است، بیان خواهم کرد.»
الف. بدون مَثَل به آنها هیچ نگفت: منظور این نیست که عیسی در خدمت تعلیم و موعظۀ خود هرگز غیر از مَثلها چیز دیگری نگفت. این متن، فصل خاصی را از خدمت عیسی در بسترِ فزایندهٔ مخالفتها از طرف رهبران یهودی توصیف میکند.
یک) «بهکار بردن مَثلها، عادت همیشگی عیسی بود… بهطور خلاصه، مَثلها بخشی اساسی از خدمت شفاهی او بودند.» (کارسون)
ب. دهان خود را به مَثَلها خواهم گشود: دلیل دیگری که عیسی دربارۀ جامعۀ پادشاهی -کلیسا- با مَثلها تعلیم داد این است که کلیسا خودش بخشی از آنچه از آغاز جهان مخفی مانده است بود و بعداً به کمال نمایان خواهد شد.
ج. آنچه از آغاز جهان مخفی مانده است: بعدها پولس همین ایده را درمورد کلیسا در افسسیان ۴:۳-۱۱ مطرح میکند.
۵. آیات (۳۶-۴۳) عیسی مَثَل گندم و علف هرز را توضیح میدهد.
سپس عیسی جمعیت را ترک گفت و به داخل خانه رفت. آنگاه شاگردانش نزد او آمدند و گفتند: «مَثَل علفهای هرز مزرعه را برای ما شرح بده.» او در پاسخ گفت: «شخصی که بذر خوب در مزرعه میکارد، پسر انسان است. مزرعه، این جهان است؛ و بذر خوب، فرزندان پادشاهی آسمانند. علفهای هرز، فرزندان آن شَریرند؛ و دشمنی که آنها را میکارد، ابلیس است. فصل درو، پایان این عصر است؛ و دروگران، فرشتگانند. همانگونه که علفهای هرز را جمع کرده در آتش میسوزانند، در پایان این عصر نیز چنین خواهد شد. پسر انسان فرشتگان خود را خواهد فرستاد و آنها هر چه را که باعث گناه میشود و نیز تمام بدکاران را از پادشاهی او جمع خواهند کرد و آنها را در کورۀ آتش خواهند افکند، جایی که گریه و دندان به دندان ساییدن خواهد بود. آنگاه پارسایان در پادشاهی پدر خود، همچون خورشید خواهند درخشید. هر که گوش دارد، بشنود.
الف. مَثَل علفهای هرز مزرعه را برای ما شرح بده: عیسی در توضیح خود آشکار ساخت که نمادهای مختلفْ در این مَثل، بیانگر چه هستند.
· مزرعه بیانگر این جهان است.
· بذر خوب بیانگر قوم حقیقی خداست، فرزندان پادشاهی آسمان.
· علفهای هرز بیانگر ایمانداران دروغین در این جهان هستند، فرزندان آن شَریر که ممکن است از نظر ظاهری بسیار شبیه فرزندان حقیقی خدا باشند (مانند علفهای هرز در میان گندمها).
یک) در مَثل علفهای هرز میبینیم که نمادها نسبت به مَثل زمینها کمی تغییر کردهاند (متی ۳:۱۳-۹؛ ۱۸:۱۳-۲۳) در مَثل زمینها، بذر بیانگر کلام خداست، اما در اینجا بیانگر ایمانداران حقیقی میباشد. هدف مَثَلهای کاملاً متفاوت است؛ مَثَل زمینها نشان میدهند چگونه انسانها کلام خدا را دریافت میکنند و به آن پاسخ میدهند و مَثل علفهای هرز در مزرعه نشان میدهد، خدا چگونه در پایان این عصر قوم حقیقی خود را از ایمانداران دروغین جدا میکند.
دو) «شیطان در ازای هر نیکویی، یک شرارت دارد و وقتی خدا کار خودش را احیا میکند، شیطان نیز کار خودش را احیا میکند» )کلارک(
سه) این مَثل با قدرت به ما تعلیم میدهد که جداسازی در زمان داوری، کار خداست. «کلیساها و حاکمین شاید بتوانند شریران ظاهری را از اجتماع خود دور کنند، کسانی که ظاهر نیکو دارند و باطنی بیارزش باید رانده شوند؛ ولی داوری دل ورای محدودهٔ آنهاست.» )اسپرجن(
چهار) «عیسی پادشاهی خدا را اعلام کرد و همین امر باعث شد بسیاری از شنوندگانش انتظار آشوبی را در جامعه داشته باشند، تقسیم ناگهانی و مطلق میان “فرزندان نور“ و “فرزندان تاریکی“… عیسی با توجه به همین بیصبری، این مَثل را بیان کرد.» )فرانس(
ب. مزرعه، این جهان است: نکتۀ قابل توجه این است که لزوماً در میان همۀ ایمانداران حقیقی در کلیسا، ایمانداران دروغین وجود ندارد (البته این امر تا حدودی درست است)؛ درغیر اینصورت عیسی میگفت این مزرعه، کلیساست اما او با دقت بیان کرد که مزرعه، این جهان است.
یک) دیدگاهی که بیان میدارد کلیسا، مزرعه است، در طولِ تاریخ کلیسا از اهمیت بیشتری برخورددار بوده است. این دیدگاه بیشتر در میان پدران کلیسای اولیه رواج داشت و گرایش به تفسیر این مَثَل بدین طریق با ایمان آوردن کنستانتین قوت یافت. آگوستین این تفسیر را به مبارزهای بر علیه گروه دُناتیست ها تبدیل کرد… بیشتر اصلاحطلبان از این رویه پیروی میکردند.» )کارسون(
دو) با این وجود، نکته در جهان و جماعت پادشاهی آشکار است. در نهایت وظیفهٔ کلیسا، هرسکردن کسانی نیست که به ظاهر مسیحی هستند، اما درحقیقت مسیحی نیستند؛ بلکه این کار خداوند است که آن را در پایان این عصر به انجام برساند.
سه) تا زمانی که قوم خدا همچنان در این جهان هستند (مزرعه)، بیایمانان نیز در میان آنان خواهند بود. اما این امر نباید دلیلی باشد بر اینکه قوم خدا، بیایمانان را همچون ایمانداران بپذیرند و ایمان و رابطۀ خود با ایمانداران دیگر را نادیده بگیرند.
چهار) در این آیات مفهومی دیگر نهفته است، جملۀ «مزرعه، این جهان است» به مفهوم «مزرعه، اسرائیل است» نیست. «این عبارت کوتاه، مأموریتی فراتر از اسرائیل را در بر میگیرد.» (کارسون)
ج. و دشمنی که آنها را میکارد، ابلیس است: واضح است که دشمن، گیاهان تقلبی در این جهان و در جماعت پادشاهی خداوند میکارد و به همین دلیل است که فقط عضوی از جامعۀ مسیحی بودن کافی نیست.
د. دروگران، فرشتگانند… پسر انسان فرشتگان خود را خواهد فرستاد: اغلب اوقات تصور نمیکنیم که فرشتگان خداوند نقش خاصی در داوری جهان داشته باشند. اما آنها در این امر نقش دارند و بهخاطر این وظیفۀ مهم سزاوار احترام هستند.
یک) «این امر باعث اهانت به فرشتۀ عظیم شریر میشود. او علفهای هرز را میکارد و سعی میکند محصول را نابود کند، اما در نهایت فرشتگان نیکو فرستاده میشوند تا شکست او را جشن بگیرند و کنار هم از موفقیت این شراکت آسمانی لذت ببرند.
هـ. آنها را در کورۀ آتش خواهند افکند… آنگاه پارسایان در پادشاهی پدر خود، همچون خورشید خواهند درخشید. هر که گوش دارد، بشنود: عیسی از این مَثَل استفاده کرد تا آشکار سازد دو راه متفاوت و دو مقصد نهایی متفاوت وجود دارد. کورۀ آتش بیانگر یک مقصد و جلال فرزوان (همچون خورشید خواهند درخشید) مقصد دیگر است.
یک) «سرگذشت این افراد بیخدا، آتش خواهد بود، اما این وجود، وحشتناکترین مجازاتِ آنان نابودی نخواهند بود. اینها مطمئنترین نشانههای یک “وای” زنده را نشان میدهند، جایی که گریه و دندان ساییدن است.» (اسپرجن)
دو) این گندمها از سراسر جهان، از هر ردۀ اجتماعی و از همۀ اعصار کلیسا، به انبار خدا میرسند. امر مشترک بین آنها، این است که آنها توسط خداوند و از دانۀ نیکوی کلام او کاشته شدهاند.
مَثلهای بیشتر درمورد پادشاهی خداوند
۱. آیهٔ (۴۴) مَثَل گنج مخفی.
پادشاهی آسمان همچون گنجی است پنهان در دل زمین که شخصی آن را مییابد، سپس دوباره پنهانش میکند و از شادمانی میرود و آنچه دارد، میفروشد و آن زمین را میخرد.
الف. پادشاهی آسمان همچون گنجی است پنهان در دل زمین: زمین، این دنیا است اما شخص، بیانگر ایمانداران نیست چرا که ما چیزی نداریم که با آن، گنج پنهان را بخریم، بلکه عیسی آن شخص است که همهچیز خود را داد تا آن زمین را بخرد.
یک) «طبق شریعت خاخامی اگر کارگری که بر روی زمین کار میکند، در آن زمین گنجی پیدا میکرد و آن را بیرون میکشید، آنگاه گنج به اربابش تعلق میگرفت، چون او مالک زمین بوده است؛ اما در اینجا آن شخص مراقب است تا زمانی که زمین را نخریده، گنج را بیرون نکشد.» (کارسون)
دو) این مَثَل و مَثَل بعدی ویژگیهای متفاوتی با سه مَثَل قبلی دارند. سه مَثَلِ قبلی (گندم و علفهای هرز، دانۀ خردل و خمیرمایه)، هریک در مورد فساد در اجتماع پادشاهی صحبت میکردند، اما این دو مَثل بیان میدارند که پادشاه برای مردم پادشاهی خود ارزش بسیاری قائل است.
ب. و از شادمانی میرود و آنچه دارد، میفروشد و آن زمین را میخرد: این گنج بهقدری شگفتانگیز است که مسیح همهچیز را میدهد تا هر ایمانداری بتواند آن را به دست آورد. این مَثَل به شکلی پر قوت آشکار میسازد که چطور عیسی همهچیز را برای نجات همۀ جهان داد تا گنج درون آن را حفظ کند و این گنج، قوم اوست.
یک) »بهنظر میرسد یافتن گنج تصادفی است. بدون تردید، در سرزمینی مانند فلسطین که بارها به ویرانی کشیده شده، بسیاری از مردم گنجهای خود را دفن میکردند، اما… در واقع پیداکردن گنج ممکن است در هر هزار نسل، یکبار اتفاق افتد. بنابراین گزافهگویی در این مَثَل نشاندهندۀ اهمیت والای پادشاهی است.» (کارسون)
دو) «بنابراین عیسی خودش این کار را انجام داد، آن هم به بهایی گزاف تا به جهان کلیسای خودش را ببخشاید، کلیسا همان گنجی بود که او خواهانش بود.» (اسپرجن)
۲. آیات (۴۵-۴۶) مَثَل مروارید گرانبها
همچنین پادشاهی آسمان مانند تاجری است جویای مرواریدهای نفیس. پس چون مروارید بسیار باارزشی مییابد، میرود و آنچه دارد، میفروشد و آن مروارید را میخرد.
الف. همچنین پادشاهی آسمان مانند تاجری است جویای مرواریدهای نفیس: عیسی دوباره خریدار است و شخص ایماندار، مرواریدی است که او آن را بسیار ارزشمند میبیند و با شادی هر آنچه که دارد را برای آن میدهد.
یک) «همانطور که دیدیم برای مردم باستان، مروارید عزیزترین دارایی است؛ منظور این است که پادشاهی آسمان عزیزترین چیز در جهان است.» (بارکلی)
ب. پس چون مروارید بسیار باارزشی: به نظر احمقانه میرسد که تاجر بهخاطر دانهٔ مروارید هر آنچه دارد را بفروشد، اما برای این شخص تاجر آن مروارید ارزشش را داشت. این امر نشان میدهد او چه بسیار به این مروارید بسیار با ارزش بها میدهد و چه بسیار عیسی به قوم خود بها میدهد.
۳. آیات (۴۷-۵۰) تور ماهیگیری.
«و باز پادشاهی آسمان مانند توری است که به دریا افکنده میشود و همهگونه ماهی داخل آن میگردد. هنگامیکه تور پر میشود، آن را به ساحل میکشند. سپس مینشینند و خوبها را در سبد جمع میکنند، امّا بدها را دور میاندازند. در پایان این عصر نیز چنین خواهد بود. فرشتگان خواهند آمد و بدکاران را از میان درستکاران بیرون خواهند کشید و آنها را در کورۀ آتش خواهند افکند، جایی که گریه و دندان به دندان ساییدن خواهد بود.»
الف. و باز پادشاهی آسمان مانند توری است: عیسی نشان میدهد تا پایان، جهان همچنان به دو گروه تقسیم میشود و کلیسا نیز جهان را اصلاح نخواهد کرد و آن را به سوی پادشاهی هدایت نمیکند.
ب. در پایان این عصر نیز چنین خواهد بود: تا پایان این عصر بدکاران و درستکاران وجود خواهند داشت (همانطور که در مَثل گندم و علفهای هرز ذکر شد). در آن زمان فرشتگان خواهند آمد و در کار داوری به پادشاه کمک میکنند و برخی را برای مجازات ابدی به کورۀ آتش خواهند فرستاد.
یک) «این اشاره نیز مانند مَثَلِ بذرها، مربوط به کلیسای تشکیل شده از افراد مختلف نیست، بلکه بهطور کلی به انفکاکی اشاره دارد که هنگام داوری نهایی برای بشر رخ خواهد داد.» (فرانس)
۴. آیات (۵۱-۵۲) شاگردان ادعا میکنند که مَثلهای عیسی را درک میکنند.
سپس پرسید: «آیا همۀ این مطالب را درک کردید؟» پاسخ دادند: «بله!» عیسی فرمود: «پس، هر عالِمِ دین که دربارۀ پادشاهی آسمان تعلیم گرفته باشد، همچون صاحبخانهای است که از خزانۀ خود چیزهای نو و کهنه بیرون میآورد.»
الف. پاسخ دادند: «بله!»: ممکن است از خود بپرسیم که آیا شاگردان در اینجا حقیقتاً منظور عیسی را درک کردهاند. اگرچه، عیسی ادعای آنها را انکار نکرد.
یک) با فرض بر اینکه شاگردان منظور عیسی را درک کرده بودند، آنگاه آنان بر افراد بسیاری در میان آن جمعیت برتری داشتند. «جمعیت دور شد (همان کاری که بیشتر مردم بعد از موعظه انجام میدهند) بدون اینکه حکیمتر شده باشند، آنها از چیزهایی که شنیدند چیزی درک نکردند و برایشان هم مهم نبود که درک کنند.» (پول)
ب. پس، هر عالِمِ دین که دربارۀ پادشاهی آسمان تعلیم گرفته باشد: عیسی گفت هر کسی که حقیقتاً کلام خدا را بداند، آنگاه هم چیزهای نو و هم چیزهای کهنۀ پادشاهی را خواهد دانست. «او از چیزهای کهنه خسته نیست و از چیزهای جدید هم نمیترسد.» (اسپرجن)
یک) هر عالِمِ دین: عیسی در اینجا برای توصیف یک معلم از این اصطلاح استفاده میکند. «علمای دین در میان یهودیان تنها کاتبانی نبودند که بهطور خاص کارشان نوشتن باشد، بلکه معلمین شریعت بودند، عزرا نمونهای از عالِمِ دین (کاتب) است (عزرا ۶:۷).» (پول)
دو) نکتۀ اصلی این است که شاگردان -آنانی که ادعا کردند تعلیم عیسی را درک کردهاند- اکنون مسئولیت داشتند چیزی که خودشان درک کردهاند را به دیگران نیز انتقال دهند، گویی از خزانۀ حکمت و درک خود به دیگران تقسیم میکردند. این خزانه شامل چیزهای نو و کهنه است.
سه) «بعد از اینکه شما را تعلیم دادم، آنگاه شما نیز دانش دارید، دانشی که فقط منوط به چیزهایی که میدانستید نیست، بلکه چیزهایی را شامل میشود که قبلاً هرگز نمیدانستید و حتی دانشی که قبلاً داشتید با چیزی که به شما گفتم، روشن میشود.» (بارکلی)
چهار) «برای واعظ انجیل، هرگز درجۀ کمی از دانش کافی نیست. نوشتههای مقدس باید گنج او باشد و او باید بهدرستی آنها را درک کند…دانش او شامل تعلیم یافتن در امور مربوط به پادشاهی آسمان و هنر رهبری مردم به سوی آن است.» (کلارک)
پنج) «مطابق اول تیموتائوس ۶:۳ خادمین انجیل نباید نوایمان، نادان و بیتجربه باشند، بلکه باید در کلام خدا نیرومند و با نوشتههایِ عهدجدید و عهدعتیق بهخوبی آشنا باشند و آنها را درک کنند. افرادی که خزانۀ دانش روحانی دارند، قادرند بهراحتی با خستگان سخن گویند و به سؤالات و مسائل خاص مردان و زنان پاسخ دهند.» (پول)
ادامۀ عدم پذیرشها: عیسی در ناصره طرد میشود.
۱. آیات (۵۳-۵۶) مردم ناصره از اینکه شخصی از میان آنان توانسته رشد کند و چنین اعمال حیرتانگیزی به انجام رساند، شگفتزده میشوند.
چون عیسی این مَثَلها را به پایان رسانید، آن مکان را ترک گفت و به شهر خود رفته، در کنیسه به تعلیم مردم پرداخت. مردم در شگفت شده، میپرسیدند: «این مرد چنین حکمت و قدرتِ انجام معجزات را از کجا کسب کرده است؟ مگر او پسر آن نجّار نیست؟ مگر نام مادرش مریم نیست؟ و برادرانش یعقوب و یوسف و شَمعون و یهودا نیستند؟ مگر همۀ خواهرانش در میان ما زندگی نمیکنند؟ پس این چیزها را از کجا کسب کرده است؟
الف. این مرد چنین حکمت و قدرتِ انجام معجزات را از کجا کسب کرده است؟ مگر او پسر آن نجّار نیست؟ از آنجایی که این روستاییان عیسی را از کودکی میشناختند و همیشه چیزهای معمولی از او دیده بودند و هرگز عادت نداشتند که ببینند او کاری شگفتانگیز انجام میدهد، میتوان نتیجه گرفت که او برخلاف داستانهای دروغین که در کتابهای تخیلی مانند «طفولیت عیسی» نوشته شده، مثل یک پسربچهای بسیار معمولی رشد کرده است.
یک) مگر او پسر آن نجّار نیست: این سؤال از روی تعصب ناآگاهانه پرسیده شد. با اینحال این سؤال میتواند به دلیل درک ارزش اینکه عیسی جایگاهی فروتنانه و شرافتمندانه به خود گرفته، مطرحشدن باشد.
دو) «ژوستین شهید، نویسندۀ باستان، شهادت میدهد که منجی ما قبل از شروع خدمت، چیزهایی معمولی از قبیل یوغ و داس و غیره میساخت. اما آیا این شغلی آبرومندانه بود؟» (ترپ)
سه) «ژولیانِ مرتد، همانطور که خواندهایم، روزی از ایمانداری مسیحی میپرسد: فکر میکنی پسر نجار الان در حال انجام چه کاری است؟ پاسخ فوری که شنید این بود: مشغول ساخت تابوت برای تو و همۀ دشمنانش.» (اسپرجن)
ب. برادرانش یعقوب و یوسف و شَمعون و یهودا: بهسادگی باید گفت عیسی برادران و خواهرانی داشت؛ تعلیم کلیسای کاتولیک رومی درمورد باکرگی همیشگی مریم با مفهوم واضح کتابمقدس مغایرت دارد.
یک) «معمولیبودن پیشینۀ خانوادگی عیسی باعث حیرت میشود (مقایسه شود با یوحنا ۴۲:۶).» (فرانس)
دو) «از این پرسش توهینآمیز بر میآید که خانوادۀ خداوندمان بسیار گمنام بود و در میان همسایگان خود از شهرت کمی برخوردار بود، و تنها به تقوایشان شناخته شده بودند.» (کلارک)
سه) مردم امروزه نیز همین اتهامات را به عیسی وارد میکنند: «من کسانی را که با او در ارتباط هستند میبینم و به نظر میرسد، بسیار سطح پایین و یا خیلی معمولی هستند؛ عیسی همچنان نباید همیشه خاص باشد.»
ج. پس این چیزها را از کجا کسب کرده است: آنها با روی باز و اشتیاق عیسی را نپذیرفتند. آنها با سوءظن درمورد او صحبت کردند و با عبارت «این مرد» به او اشاره کردند.
۲. آیات (۵۷-۵۸) نبی بدون حرمت
پس به نظرشان ناپسند آمد. امّا عیسی به آنان گفت: «نبی بیحرمت نباشد جز در شهر خود و خانۀ خویش!» و در آنجا بهعلت بیایمانی ایشان، معجزات زیادی نکرد.
الف. پس به نظرشان ناپسند آمد: وقتی فکر میکنیم که عیسی قویاً با ناصره مرتبط دانسته میشد، این موضوع که مردم ناصره، قدر او را نداستند تعجبآورتر از پیش میشد. موفقیت و جلال عیسی به نظر تنها سبب تلختر شدن آنها نسبت به او شد.
ب. نبی بیحرمت نباشد جز در شهر خود و خانۀ خویش: ما اغلب اوقات تفکرات اشتباهی درمورد مفهوم روحانیبودن داریم. اغلب اوقات تصور میکنیم، افراد روحانی بسیار عجیبتر از اشخاص معمولی هستند. بنابراین، نزدیکان افرادی که حقیقتاً روحانی هستند، میبینند که آنها چقدر معمولی هستند و گاهی اوقات فکر میکنند که به خاطر معمولیبودن، روحانی نیستند.
ج. در آنجا بهعلت بیایمانی ایشان، معجزات زیادی نکرد: شایان ذکر است که عیسی در برخی مواقع توسط بیایمانی مردم، محدود میشد. تا زمانی که خدا انتخاب میکند با هماهنگی بشر کار کند و توانایی ما را برای همکاری با خود رشد دهد، بیایمانی ما میتواند و ممکن است مانع کار خدا شود.
یک) مفسر پیوریتن کهنسال، جان ترپ در اینجا بیایمانی را اینگونه توصیف میکند: «گناهی ذاتاً مسموم که دستان پرقدرت را به فلجی بیجان تبدیل میکند.»