فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

متی باب ۲۳ وای بر علمای دین و فریسیان

عیسی علمای دین و فریسیان را سرزنش می‌‌کند.

۱. آیات (۱-۴) آنها بارهای سنگینی بر مردم تحمیل می‌کنند.

آنگاه عیسی خطاب به مردم و شاگردان خود چنین گفت: «علمای دین و فَریسیان بر مسند موسی نشسته‌اند. پس آنچه به شما می‌گویند، نگاه دارید و به جا آورید؛ امّا همچون آنان عمل نکنید! زیرا آنچه تعلیم می‌دهند، خود به جا نمی‌آورند. بارهای توانفرسا را می‌بندند و بر دوش مردم می‌گذارند، امّا خود حاضر نیستند برای حرکت دادن آن حتی انگشتی تکان دهند.

الف. آنگاه عیسی خطاب به مردم و شاگردان خود چنین گفت: عیسی شروع به سخن گفتن با این افراد کرد، اما درمورد علمای دین و فریسیان سخن گفت. البته این دشمنان سخت‌دل عیسی نیز این سخنان را می‌شنیدند، اما عیسی از سویی حرفش را با آنها تمام کرده بود. و در عوض خواست که به مردم و شاگردانش درمورد آنان هشدار دهد.

یک) «هدف حقیقی گفتمان، مردم و شاگردانی بودند که نیاز داشتند از شریعت‌گرایی فریسی رهایی یابند.» (فرانس)

دو) «شاید از یک سال قبل عیسی شروع به سخن گفتن علیه فریسیان کرد (متی ۷:۱۵). به همین منظور او به شاگردان درمورد تعالیم فریسیان و صدوقیان هشدار داد (متی ۵:۱۶-۱۲). اکنون هشدارها و سخنان او بر علیه آنان علنی است.» (کارسون)

سه) طبق گفتۀ ویلیام بارکلی، تالموت هفت نوع فریسی را توصیف می‌کند؛ شش نوع از این هفت نوع بد هستند.

·            فریسی شانه‌ای که همۀ پارسایی و اعمال نیک خود را بر روی شانه‌های خود می‌زد تا همه بتوانند آنها را ببینند.

·            فریسی درنگ‌گر که همیشه سعی می‌کرد اعمال نیک انجام دهد، اما همیشه می‌توانست دلیلی بیاورد که بعداً این اعمال نیک را انجام دهد.

·            فریسی کبود یا خونی که به‌قدری مقدس بود که وقتی زنی را در میان جماعت می‌دید، روی خود را برمی‌گرداند -و به همین دلیل با اشیاء برخورد می‌کرد یا زمین می‌خورد و آسیب می‌دید.

·            فریسی گوژ پشت که به‌قدری فروتن بود که خمیده راه می‌رفت و به‌سختی پاهای خود را بالا می‌آورد -به همین دلیل هرکسی می‌توانست میزان فروتنی او را ببیند.

·            فریسی شمارشگر که همیشه در حال شمردن اعمال نیک خود بودند و باور داشتند به‌خاطر همۀ خوبی‌هایی که انجام داده‌‌‌اند خدا مدیون آنهاست.

·            فریسی ترسو که اعمال نیک انجام می‌دادند، زیرا می‌ترسیدند اگر این‌طور عمل نکنند خدا آنها را بزند یا مجازات کند.

·            فریسیِ خداترس که درحقیقت خدا را دوست داشتند و اعمال نیک انجام می‌دادند تا خدایی که دوست دارند را خشنود سازند.

ب. پس آنچه به شما می‌گویند، نگاه دارید و به‌جا آورید: عیسی گفت به فریسیان و علمای دین احترام بگذارید، البته نه به دلیل رفتارشان، بلکه به این دلیل که آنها بر مسند موسی نشسته‌اند. آنها باید مورد احترام قرار می‌گرفتند، چون در مسند اقتدری قرار داشتند که خدا آن را مقرر کرده بود.

یک) «نگذارید شریعت خدا به‌خاطر این مردان شریر، اقتدار خود را برای شما از دست بدهد.» (پول)

دو) مسند موسی: «کنیسه‌ها در قسمت جلو، جایی که معلم مربوطه می‌نشست، مسندی سنگی داشتند.» (کارسون)  «یهودیان درمورد جایگاه معلم در کنیسه همان‌گونه سخن می‌گفتند که ما امروزه در مورد کرسی استادی سخن می‌گوییم.» (بروس)

ج. بارهای توانفرسا را می‌بندند و بر دوش مردم می‌گذارند: علمای دین و فریسیان نمونه‌های بدی بودند، چون بیشتر از آن چیزی که خود انجام می‌دادند، از مردم انتظار داشتند. آنها بارهای توانفرسا را بر مردم قرار می‌دادند، امّا خود حاضر نیستند برای حرکت دادن آن حتی انگشتی تکان دهند.

د. بارهای توانفرسا: بارهای رهبران مذهبی با بار عیسی بسیار متفاوت بود. بار عیسی سبک و یوغش آسان بود (متی ۳۰:۱۱). این رهبران مذهبی تحمیل‌کنندۀ بار بودند، در حالی‌که عیسی بارها را برمی‌داشت.

یک) اولین اتهامی که به رهبران مذهبی وارد شد امروزه نیز می‌تواند بر بسیاری از رهبران مذهبی وارد شود. بسیاری این‌گونه تعلیم می‌دهند که گویی جوهرۀ مسیحیت مجموعه‌ای از قوانین و بارهای سنگین است که باید آنها را به‌جای آورد.

دو) کلیسای اولیه وقتی تأکید داشت که شریعت موسی اساس حیات مسیحی نیست، این شریعت‌گرایی را رد کرد. پطرس در اعمال ۱۰:۱۵ به مذهبیون گفت: «پس حال چرا خدا را می‌آزمایید و یوغی بر گردن شاگردان می‌نهید که نه ما قادر به حملش بودیم، نه پدران ما؟»

۲. آیات (۵-۱۰) آنها برای دیده شدن کارهایی انجام می‌دادند و برای ستایش شدن توسط دیگران زندگی می‌کردند.

هر چه می‌کنند برای آن است که مردم آنها را ببینند: آیه‌دان‌های خود را بزرگ‌تر و دامن ردای خویش را پهن‌تر می‌سازند. دوست دارند در ضیافت‌ها بر صدر مجلس بنشینند و در کنیسه‌ها بهترین جای را داشته باشند، و مردم در کوچه و بازار آنها را سلام گویند و ’استاد‘ خطاب کنند. امّا شما ’استاد‘ خوانده مشوید، زیرا تنها یک استاد دارید، و همۀ شما برادرید. هیچ‌کس را نیز بر روی زمین ’پدر‘ مخوانید، زیرا تنها یک پدر دارید که در آسمان است. و نیز ’معلم‘ خوانده مشوید، زیرا فقط یک معلم دارید که مسیح است.

الف. هر چه می‌کنند برای آن است که مردم آنها را ببینند: رهبران مذهبی به این متهم بودند که اعمال پارسایانه خود را در مقابل دیدگان عموم به انجام می‌رساندند. آنها بدون روح حقیقی شریعت عمل می‌کردند و این همان موردی بود که عیسی در موعظۀ بالای کوه بر ضد آن سخن گفت (متی ۱:۶-۶).

 

ب. آیه‌دان‌های خود را بزرگ‌تر و دامن ردای خویش را پهن‌تر می‌سازند: هم آیه‌دان‌ها (جعبه‌های چرمی بودند که طومارهای کوچکی از کتب‌مقدس در آنها قرار داده می‌شد و با یک بند چرمی به بازو یا پیشانی بسته می‌شد) و هم دامن ردا برای تلاش جهت به‌جای آوردن شریعت موسی پوشیده می‌شدند (تثنیه ۱۸:۱۱، اعداد ۳۸:۱۵-۴۰).

یک) «به این وسایل آیه‌دان می‌گفتند (کلمه‌ای یونانی بود) و برای نگهداری شریعت از آنها استفاده می‌شد.» (پول)

دو) برای این رهبران مذهبی طبیعی بود که باور داشته باشند آیه‌دان‌های بزرگ و دامن‌های پهن نشان‌دهندۀ روحانیت بیشتر است. ایدۀ پوشیدن دامن‌های پهن و آیه‌دان‌ها در اطاعت از فرمانی بود که خدا تحت عهد به اسرائیل پای کوه سینا داد. استفاده از این وسایل برای ترویج تصویر فوق روحانی، تقصیر گناه بشری بود و نه فرمان خدا.

 ج. دوست دارند… بهترین جای را داشته باشند، و… آنها را سلام گویند: رهبران مذهبی فقط با نشان دادن روحانیت فرضی خود راضی نمی‌شدند، بلکه دوست داشتند مردم روحانیت فرضی آنها را تحسین کنند. آنها به بهترین جای‌ها در ضیافت‌ها و کنیسه‌ها طمع داشتند و القاب پر افتخاری مانند استاد یا پدر را بسیار دوست داشتند.

یک) در این آیه در فعل دوست داشتند تأکید خاصی وجود دارد؛ ممکن بود مطابق نظم مدنی به آنها درودها و جای‌های بالاتری پیشنهاد شود، اما این نباید آنها را تحت تأثیر قرار می‌داد.» (پول)

 د. امّا شما ’استاد‘ خوانده مشوید، زیرا تنها یک استاد دارید، و همۀ شما برادرید: عیسی به مردم هشدار می‌دهد که آنها نباید در این مورد از علمای دین و فریسیان تقلید کنند. شاگردان او باید همیشه به یاد داشته باشند که «همۀ شما برادرید» و نباید کسی با القابی که به او داده می‌شود و یا خود خواهان آنها می‌شود، برتر از دیگران محسوب گردد.

یک) «توصیه‌ای که کلیسای امروزی می‌تواند به‌ شکل سودمندتری جدی بگیرد، نه تنها درمورد عناوین رسمی کلیسا (اسقف اعظم، شبان اعظم و…)، بلکه مهم‌تر از آن درمورد افتخار به مدارک تحصیلی یا منصب خاص در کلیساهاست.» (فرانس)

 ه. امّا شما ’استاد‘ خوانده مشوید… هیچ‌کس را نیز بر روی زمین ’پدر‘ مخوانید… ’معلم‘ خوانده مشوید: عیسی به ما و به شنوندگان خود در مورد اکرام ناشایست افراد هشدار می‌دهد. ممکن است شخصی در مفهوم بشری پدر یا استاد داشته باشد، اما نباید آنها را به گونه‌ای تلقی کرد که باعث افتخار یا اقتدار روحانی بیش از حد به آنها شود.

یک) «اینجا در کلیسای مسیح، تمام عناوین و افتخاراتی که انسان را تعالی می‌بخشد و او را در جایگاه غرور و افتخار روحانی قرار می‌دهد، ممنوع شده‌اند.» (اسپرجن)

دو) از سایر بخش‌های کتاب‌مقدس می‌توانیم دریابیم که عیسی قصد ندارد این موضوع را به‌عنوان ممنوعیت مطلق بنا نماید، بلکه روی سخن او با‌اشتیاق دلی است که به دنبال کسب نمودن و گرامی داشتن چنین القابی است. این امر را از آنجا می‌دانیم که مردان خدا گاهی با الهام روح‌القدس در مورد خود چنین القابی را به کار بردند.

·            عیسی، استاد خوانده شد: متی ۲۵:۲۶ و ۴۹:۲۶؛ یوحنا ۳۸:۱ و ۲۶:۳.

·            پولس خودش را پدر خواند: اول قرنتیان ۱۵:۴، فیلیپیان ۲۲:۲.

·            پولس مسیحیان دیگر را فرزندان خود خواند: غلاطیان ۱۹:۴.

·            پولس خود را استاد خواند: اول تیموتائوس ۷:۲، دوم تیموتائوس ۱۱:۱.

سه) «چیزی که او ممنوع کرد این است، ۱. تحت تأثیر چنین القابی قرار گرفتن و در پی کسب آنان بودن، ۲. Rom tituli اِعمال سلطه مطلق، یا قدرت مطلق و پدرانه.» (پول)

چهار) با این‌حال امروزه در دریافت یا دادن القابی همچون نبی، شبان ارشد، رسول و غیره، اغلب چنین حکمی نادیده گرفته می‌شود. همچنین در آداب و اصول نوشتن نامه به پاپ چنین بیان می‌شود: «با سجده بر پاهای مقدس شما و التماس رحمت و دعای پرفیض رسولانه‌تان، پدر مقدس، اين افتخار را دارم، با توسل به عميق‌ترين کرامات جنابعالی، فروتن‌ترین و مطيع‌ترين خادم و پسر/دختر باشم.»

پنج. «باید بگوییم مسیحِ قیام‌کرده همان‌طور که از فریسیان ناخشنود بود، اکنون از کسانی ناخشنود است که در کلیسای او خواستار اطاعت و تسلیم شدن بی‌چون چرای مردم به خود و عقاید خود هستند، کسانی که شهرت پرهیزگاری نمایشی را با تسلیم بودن به خدا و تعالیم او اشتباه می‌گیرند.» (کارسون)

۳. آیات (۱۱-۱۲) روش عیسی: خدمت و فروتنی

آنکه در میان شما از همه بزرگ‌تر است، خدمتگزار شما خواهد بود. زیرا هر که خود را بزرگ سازد، پست خواهد شد و هر که خویشتن را فروتن سازد، سرافراز خواهد گردید.

الف. آنکه در میان شما از همه بزرگ‌تر است، خدمتگزار شما خواهد بود: طبیعتاً بزرگی شخص با توجه به تعداد افرادی که او را خدمت و اکرام می‌کنند، سنجیده می‌شود. عیسی در اینجا به شاگردانش خاطرنشان می‌کند که در پادشاهی او باید متفاوت باشد و ما باید بزرگی اشخاص را با توجه به اینکه او چقدر دیگران را خدمت و اکرام می‌کند، بسنجیم.

یک) «در یک کلام، مانند همۀ جانشینان خود در روح تا زمان حاضر، نسبت به دیگران سختگیر بودند، اما نسبت به خودشان بسیار بخشنده بودند.» (کلارک)

دو) از آنجایی که حقیقتاً عیسی در میان آنها از همه بزرگ‌تر بود، از خودش به‌عنوان یک خدمتگزار سخن گفت. باعث تأسف است که بسیاری از پیروان عیسی بیشتر از اینکه از روش عیسی پیروی کنند، از فلسفۀ رهبری و سبک فریسیان و علمای دین تقلید می‌کنند.

ب. زیرا هر که خود را بزرگ سازد، پست خواهد شد و هر که خویشتن را فروتن سازد، سرافراز خواهد گردید: این وعده به‌طور قطع درست است، اما گاهی اوقات فقط در چارچوب ابدیت شناخته می‌شود.

هشت وای بر رهبران مذهبی

این هشت وای در مقابل آن هشت خوشا‌به‌حال متی ۳:۵-۱۱ آمده‌اند. عیسی در اینجا به‌درشتی سخن می‌گوید، با این‌حال این دستور زبان انگیزش شخصی نبود، بلکه بیشتر هشدار الهی و محکومیت بود. «چنین وای‌هایی شبیه نبوت‌های عهدعتیق هستند (مانند اشعیا ۸:۵-۲۳؛ حبقوق ۶:۲-۱۹) در این آیات لحن کلام، محکومیت است و اینجا نیز همین تأکید وجود دارد.» (فرانس)

۱. آیهٔ (۱۳) وای بر آنانی که پادشاهی آسمان را بر روی دیگران می‌بندند.

وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما درِ پادشاهی آسمان را به روی مردم می‌بندید؛ نه خود داخل می‌شوید و نه می‌گذارید کسانی که در راهند، داخل شوند.

الف. وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار: به شکل تحت‌اللفظی، کلمۀ ریاکار به هنرپیشه اشاره دارد، یعنی شخصی که نقش بازی می‌کند. عیسی فسادی را که با ظاهر روحانی علمای دین و فریسیان پوشیده شده بود، آشکار ساخت.

ب. شما درِ پادشاهی آسمان را به روی مردم می‌بندید: رهبران مذهبی با مهم‌تر ساختن سنّت‌های انسانی و قوانین مذهب بشری از کلام خدا، مردم را از پادشاهی آسمان دور می‌کردند. این عمل آنها در طریقی که با عیسی مخالفت و او را رد می‌کردند، آشکارا دیده می‌شد. اگر آنها پادشاهی آسمان را بر مردم باز می‌کردند باید عیسی را به‌عنوان مسیح و پسر خدا می‌پذیرفتند و خوشامد می‌گفتند.

یک) «در عهدعتیق نوشته شده است که زیرا لب‌های کاهن می‌باید معرفت را پاس دارد: خدا کلید معرفت را به خادمین خود داد و کلیسای او را هدایت می‌کند، نه اینکه فقط خودشان از آن بهره‌مند شوند، بلکه تا مردم تعلیم را از دهانش بجویند، زیرا که او پیام‌آور خدای لشکرها است. ملاکی ۷:۲.» (پول)

ج. نه خود داخل می‌شوید و نه می‌گذارید کسانی که در راهند، داخل شوند: بسیار بد است که کسی به آسمان داخل نشود و بسیار بدتر است که مانع ورود شخص دیگری شود (متی ۶:۱۸).

یک) «در زمان باستان رابی‌های یهود یک کلید با خود حمل می‌کردند که نشانه و سمبل معرفت بود.» (کلارک)

۲. آیهٔ (۱۴) دزدی رهبران مذهبی از ضعیفان

در بسیاری از ترجمه‌های کتاب‌مقدس این آیه وجود ندارد و یا در پاورقی به آن اشاره شده است. دی.ای کارسون می‌نویسد: «آیهٔ ۱۴ باید به‌عنوان توضیح در نظر گرفته شود… زیرا باعث روشن شدن مفهوم می‌شود، نه تنها به دلیل عدم وجود آن در بهترین و قدیمی‌ترین نسخ متی، بلکه به دلیل این حقیقت که متونی که شامل آن می‌شوند نظری مشترک در مورد مکان آن ندارند، نمی‌دانند که باید آن را قبل از آیه ۱۳ قرار دهند یا بعد از آن» حتی اگر این جمله به متی ۲۳ تعلق نداشته باشد، به یقین در متن مرقس ۱۲ و لوقا ۲۰ ذکر شده است.

[«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما از سویی خانۀ بیوه‌زنان را غارت می‌کنید و از دیگر سو، برای تظاهر، دعای خود را طول می‌دهید. از همین رو، مکافاتتان بسی سخت‌تر خواهد بود.]

الف. خانۀ بیوه‌زنان را غارت می‌کنید: فریسیان و علمای دین با استفاده از قراردادی زیرکانه و ناعادلانه از خانۀ بیوه زنان دزدی می‌کردند‌ ـ‌آنها مراقب بودند که این کار خود را با نام تجارت یا مباشرت خوب بپوشانند.

ب. برای تظاهر، دعای خود را طول می‌دهید: آنها دعاهای طولانی و دروغین انجام می‌دادند تا ظاهری روحانی از خود بسازند و اغلب این کار را به منظور دریافت خیرات هنگفت انجام می‌دادند.

یک) «او به طول دعاهای ما اهمیتی نمی‌دهد، برای او مهم نیست دعاهای ما چقدر طولانی هستند و شیوایی و رسایی آنها اصلاً مهم نیست و همچنین او به آهنگ دعاها و شیرینی صدای ما توجهی نمی‌کند و نه به منطق و روش آن، بلکه الوهیت دعاهای ماست که به آن ارزش می‌بخشد.» (ترپ)

ج. از همین رو، مکافاتتان بسی سخت‌تر خواهد بود: بزرگی گناه آنان، مکافاتی عظیم‌تر را نیز سبب می‌شد. باتوجه به این مفهوم می‌توان گفت در جهنم هیچ‌کس شرایط خوبی ندارد، اما می‌توان یقین داشت برخی افراد در شرایط بدتری نسبت به دیگران قرار دارند.

یک) «این کلام ثابت می‌کند که درجات مختلفی از مکافات وجود دارد، همان‌طور که درجه‌بندی‌هایی از جلال وجود دارد. همۀ افرادی که از خدا دور هستند توسط آن داور عادل، داوری و مجازات خواهند شد، اما مکافاتی عظیم‌تر برای ریاکاران کنار گذاشته شده است.» (اسپرجن)  

۳. آیهٔ (۱۵) رهبران مذهبی شاگردان خود را به راهی اشتباه هدایت می‌کردند.

وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما دریا و خشکی را درمی‌نوردید تا یک نفر را به دین خود بیاورید و وقتی چنین کردید، او را دو چندان بدتر از خود، فرزند جهنم می‌سازید.

الف. شما دریا و خشکی را درمی‌نوردید تا یک نفر را به دین خود بیاورید: غیرت آنها در بشارت به این دلیل نیست که با خدا رابطه‌ای درست داشتند. این رهبران مذهبی مسافت بسیار زیادی را می‌پیمودند تا دیگران را به دین خود بیاورند، اما آنها مردم را به سوی تاریکی می‌آوردند، نه نور.

یک) پولس نیز در رومیان ۲:۱۰ درمورد برخی از یهودیان زمان خود چنین حقیقتی را در نظر داشت: «برای خدا غیرت دارند، اما نه از روی معرفت.»

دو) «عبارت تا یک نفر را به دین خود بیاورید در ترجمۀ انگلیسی proselyte می‌باشد که از کلمۀ یونانی proselutos گرفته شده و به معنی شخصی است که نزدیک شده و یا در تماس است. proselyte شخصی بود که کاملاً تبدیل و ختنه شده و همۀ رسوم شریعت را پذیرفته و به تمام معنا یهودی شده است.» (بارکلی)

سه) «تعداد قابل توجهی از پژوهشگران به‌شکل قانع‌کننده‌ای استدلال می‌کنند که قرن اول پس از میلاد تا سقوط اورشلیم برجسته‌ترین دورهٔ غیرت مبلغان یهودی و موفقیت مربوطه را نشان می‌دهد.» (کارسون)

ب. وقتی چنین کردید، او را دو چندان بدتر از خود، فرزند جهنم می‌سازید: آنها با غیرت و انرژی بسیاری که برای این کار صرف می‌کردند توانسته بودند برخی را به دین خود بیاورند، اما برای این افراد نیکویی ماندگاری حاصل نشد.

یک) «کار آنها این نبود که مردم را از گناه به سوی خدا بیاورند، بلکه آنها فقط می‌خواستند مردم را به عقیده و طرز تفکر خود بکشانند.» (پول)

دو) رهبران مذهبی در این مورد مانند مورمون‌ها و شاهدان یهوۀ امروزی بودند. آنها پیام‌رسان‌هایی پرانرژی و جسور بودند، اما پیغامشان اشتباه بود.

سه) «عیسی تلاش‌های بشارتی عظیم فریسیان را سرزنش نکرد، بلکه ثمرۀ آن را سرزنش نمود… آنها از فریسی‌ها فریسی‌تر شدند.» (کارسون)

۴. آیات (۱۶-۲۲) رهبران مذهبی به دروغ و برای فریب دادن سوگند می‌خوردند.

وای بر شما ای راهنمایان کور که می‌گویید: ”اگر کسی به معبد سوگند خورَد باکی نیست، امّا اگر به طلای معبد سوگند خورَد، باید به سوگند خود وفا کند.“ ای نابخردانِ کور! کدام برتر است؟ طلا یا معبدی که طلا را تقدیس می‌کند؟ و نیز می‌گویید: ”اگر کسی به مذبح سوگند خورَد، باکی نیست، امّا اگر به هدیه‌ای که بر آن گذاشته می‌شود سوگند خورَد، باید به سوگند خود وفا کند.“ ای کوران! کدام برتر است؟ هدیه یا مذبحی که هدیه را تقدیس می‌کند؟ پس، کسی که به مذبح سوگند می‌خورد، همانا به مذبح و هرآنچه بر آن است سوگند خورده است. و هر که به معبد سوگند می‌خورد، به معبد و به آنکه در آن ساکن است سوگند خورده است. و هر که به آسمان سوگند می‌خورد، به تخت خدا و به آنکه بر آن نشسته است سوگند خورده است.

الف. اگر کسی به معبد سوگند خورَد باکی نیست: آنها برای اطاعت از فرمان خدا، از سوگند خوردن به نام خدا امتناع می‌کردند (طبق فرمان خروج ۷:۲۰). با این وجود نظام مفصلی از سوگند ساخته بودند که برخی از آنها ملزم و برخی دیگر غیرملزم بود. یک روش سوگند خوردن این بود که دست خود را به عقب و پشت کمر خود می‌بردند و انگشتانشان را از هم عبور می‌دادند.

یک) «برای یک یهودی، سوگند ملزم‌کننده بود، آنگاه به‌طور مطلق لازم‌الاجرا بود. به‌طور کلی سوگند ملزم‌کننده سوگندی بود که بدون ابهام و به‌طور قطعی نام خدا در آن برده می‌شد؛ چنین سوگندی با صرف نظر از بهایی که در پی داشت، باید حفظ می‌شد، اما سوگندهای دیگر ممکن بود به‌طور مشروع شکسته شوند.» (بارکلی)

ب. کدام برتر است؟ هدیه یا مذبحی که هدیه را تقدیس می‌کند؟: اینجا عیسی تأکید دارد که مذبح از قربانی که برروی آن قرار داده می‌شود، عظیم‌تر است. مذبح، مکان ملاقات انسان و خدا است و مذبح ما خود عیسی و کار او بر روی صلیب است.

یک( از آنجایی که عیسی هرگز به‌خاطر گناه از خدای پدر جدا نشد، پس هرگز به هیچ مذبحی نیاز نداشت. او با خدای پدر رابطه‌ای آزاد و پرجلال داشت. او برای این رابطه همان آزادی را داشت که آدم قبل از سقوط داشت -آزادی بیشتری حتی داشت، چون عیسی در رابطه با پدر خود، پیشینه داشت، اما آدم از چنین شناختی برخوردار نبود.

دو) شایسته است عظمت مذبح عهدعتیق را در نظر داشته باشیم:

·            هدف مذبح بسیار مهم بود: چیزی که بر روی آن قرار داده می‌شد را تقدیس می‌کرد و قربانی را بر روی خود نگه می‌داشت تا تمام شود.

·            مکان مذبح بسیار مهم بود: زیرا نشان می‌داد که ما ابتدا نزد عیسی و کفارۀ او می‌رویم.

·            شکل مذبح بسیار مهم بود: مربع و کاملاً متناسب، استوار و تزلزل‌ناپذیر.

·            شاخ‌های مذبح بسیار مهم بود: زیرا قدرت خدا که در عیسی بود را نشان می‌داد.

·            موقعیت مذبح بسیار مهم بود: بالا نبود، بلکه به اندازۀ کافی پایین بود که همه بتوانند به آن دسترسی داشته باشند؛ هیچ پله‌ای نداشت و نشان‌دهندۀ جسم بشری بود.

·            ظاهر مذبح بسیار مهم بود: با خون قربانی آغشته می‌شد.

·             مصالح مذبح بسیار مهم بود: برنجین بود و در آتش ساخته می‌شد و قادر بود در برابر شعله‌های آتش تاب بیاورد.

ج. هر که به آسمان سوگند می‌خورد، به تخت خدا و به آنکه بر آن نشسته است سوگند خورده است: عیسی به آنها خاطرنشان کرد که هر سوگندی الزام‌آور است و خدا شخصی که سوگنده خورده را پاسخگو می‌داند، حتی اگر خود شخص چنین فکر نکند.

۵. آیات (۲۳-۲۴) رهبران مذهبی به چیزهای کم اهمیت می‌پرداختند و احکام مهم را بی‌ارزش جلوه می‌دادند.

وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما از نعناع و شِوید و زیره ده‌یک می‌دهید، امّا احکام مهم‌ترِ شریعت را که همانا عدالت و رحمت و امانت است، نادیده می‌گیرید. اینها را می‌بایست به جای می‌آوردید و آنها را نیز فراموش نمی‌کردید. ای راهنمایان کور! شما پشه را صافی می‌کنید، امّا شتر را فرو می‌بلعید!

الف. شما از نعناع و شِوید و زیره ده‌یک می‌دهید: ده‌یک‌های آنها دقیق و قابل توجه بود، اما ریاکارانه بود چون آنها از این طریق از حس گناهِ نادیده گرفتن احکام مهم‌تر شریعت می‌کاستند. از آنجایی که جهان گمشده هلاک می‌گردد، پس بسیار رایج و ممکن است که حواس ما پرتِ مسائل ناچیز و بیهوده گردد.

یک) «منظور از احکام مهم‌تر، چیزهای دشوارتر و سخت‌تر نیست، بلکه به چیزهای اساسی‌تر و تعیین‌کننده‌ترین آنها اشاره دارد.» (کارسون)

دو) عیسی با گفتن عدالت و رحمت و امانت توصیف مختصری از احکام مهم‌تر شریعت بیان کرد. «این عبارت خلاصه‌ای از مذهب حقیقی ما (در مقابل قربانی‌های گزاف) در ملاکی ۸:۶ ارائه می‌کند.» (فرانس)

ب. ای راهنمایان کور! شما پشه را صافی می‌کنید، امّا شتر را فرو می‌بلعید: عیسی حماقت آنها را با بیان تصویر طنزآمیزی نشان داد که شخصی به خوراک طبق اصول شریعت بسیار متعهد بود و به همین دلیل پشه را نمی‌بلعید، زیرا طبق قوانین پشه به‌درستی قابل ذبح نبود، ولی درعوض یک شتر را به‌طور کامل می‌بلعید.

یک) «تصویری طنزآمیز است که احتمالاً سبب خنده هم شده است، تصویری از شخصی است که بادقت شراب خود را از صافی می‌گذراند تا مبادا یک حشرۀ میکروسکوپی در آن باشد و به همراه شراب آن را ببلعد، اما درعوض با خوشحالی یک شتر را می‌بلعد. تصویری از مردی است که قدرت تشخیص خود را کاملاً از کف داده.» (بارکلی)

۶. آیات (۲۵-۲۶) رهبران مذهبی هم از درون ناپاک بودند و هم از بیرون.

وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما بیرون پیاله و بشقاب را پاک می‌کنید، امّا درون آن مملو از طمع و ناپرهیزی است. ای فَریسی کور، نخست درون پیاله و بشقاب را پاک کن که بیرونش نیز پاک خواهد شد.

الف. شما بیرون پیاله و بشقاب را پاک می‌کنید: علمای دین و فریسیان به پاکی سطحی و ظاهری پارسایی راضی بودند.

ب. امّا درون آن مملو از طمع و ناپرهیزی است: در حالی‌که به‌شدت نگران ظاهر پارسای خود بودند، نگران درون پر از گناه و فساد خود نبودند.

 ج. نخست درون پیاله و بشقاب را پاک کن که بیرونش نیز پاک خواهد شد: عیسی از آنها نخواست که میان پارسایی بیرونی و پارسایی درونی، یکی را انتخاب کنند. او آنها را خواند تا نگران هر دو باشند، اما نخست باید به درون می‌پرداختند. پارسایی بیرونی و حقیقی از درون آغاز می‌شود.

۷. آیات (۲۷-۲۸) رهبران مذهبی ظاهری نیکو داشتند، اما زندگی روحانی و انسان درونی آنها نیکو نبود.

وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما همچون گورهایی هستید سفیدکاری شده که از بیرون زیبا به نظر می‌رسند، امّا درون آنها پُر است از استخوان‌های مردگان و انواع نجاسات! به همین‌سان، شما نیز خود را به مردم پارسا می‌نمایید، امّا در باطن مملو از ریاکاری و شرارتید.

الف. شما همچون گورهایی هستید سفیدکاری شده: برای یهودیان آن زمان رسم بود که قبل از عید پِسَخ، گورها را در شهر اورشلیم سفیدکاری می‌کردند تا کسی به‌طور اتفاقی آنها را لمس نکند و شرعاً نجس نشود. عیسی گفت این رهبران مذهبی، مانند گورهای سفیدکاری شده هستند -ظاهری زیبا دارند، اما درونشان مُرده است.

یک) پولس نیز در اعمال ۳:۲۳ کاهن اعظم را دیوار سفیدکاری شده، خواند.

ب. شما نیز خود را به مردم پارسا می‌نمایید: شاید مردم آنها را پارسا می‌دیدند، اما در نظر خدا این‌طور نبودند. خدا هرگز فریب چیزی را که ما در ظاهر نشان می‌دهیم، نمی‌خورد. او دقیقاً همان چیزی که هستیم را می‌بیند نه چیزی که در ظاهر به مردم نشان می‌دهیم.

۸. آیات (۲۹-۳۶) رهبران مذهبی پیامبران مرده را حرمت می‌نهادند، اما پیامبران زنده را به قتل می‌رساندند.

وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما برای پیامبران مقبره می‌سازید و آرامگاه پارسایان را می‌آرایید و می‌گویید: ”اگر در روزگار پدران خود بودیم، هرگز در کشتن پیامبران با ایشان شریک نمی‌شدیم.“ بدین‌سان، بر ضد خود شهادت می‌دهید که فرزندانِ قاتلانِ پیامبرانید. حال که چنین است، پس آنچه را پدرانتان آغاز کردند، شما به کمال رسانید! ای ماران! ای افعی‌زادگان! چگونه از مجازات جهنم خواهید گریخت؟ چرا که من انبیا و حکیمان و علما نزد شما می‌فرستم و شما برخی را خواهید کشت و بر صلیب خواهید کشید، و برخی را در کنیسه‌های خود تازیانه خواهید زد و شهر به شهر تعقیب خواهید کرد. پس، همۀ خون پارسایان که بر زمین ریخته شده است، از خون هابیلِ پارسا گرفته تا خون زکریا بن بَرَخیا، که او را بین محرابگاه و مذبح کشتید، بر گردن شما خواهد بود. آمین، به شما می‌گویم، همۀ اینها دامنگیر این نسل خواهد شد.

الف. شما برای پیامبران مقبره می‌سازید و آرامگاه پارسایان را می‌آرایید: آنها اقرار به ستایش پیامبران مُرده کردند، اما پیامبران زنده را رد کردند. آنها با این کار نشان دادند که حقیقتاً فرزندان آنانی هستند که انبیای عهدعتیق را به قتل رساندند (فرزندانِ قاتلانِ پیامبرانید).

یک) ما همان چیزی را بیان می‌کنیم که فکر می‌کنیم. «من مانند سایر شاگردان عیسی را انکار نمی‌کردم.»

ب. پس آنچه را پدرانتان آغاز کردند، شما به کمال رسانید: عیسی نبوت می‌کند که این رهبران یا سران مذهبی، کار طرد انبیا که پدرانشان آغازگر آن بودند را به کمال رساندند. پدران آنها ابتدا با آزار رساندن به شاگردانی که او نزدشان فرستاد، این کار را شروع کردند.  

یک) هیچ استدلالی نمی‌تواند اهمیت هولناک این کلمات را از بین ببرد. این کلمات همیشه بر این صفحه از کتاب‌مقدس برجسته می‌مانند تا از خشم بره با ما سخن گویند.» (مورگان)

دو) «این یکی از هولناک‌ترین جملاتی است که تابهحال از دهان مسیح گفته شده‌ و مانند پیغام او به یهودا است: بی‌درنگ کار خود را به انجام رسان… این گناه عظیم، جام گناه پدرانشان را مملو می‌نمود و داوری عادلانهٔ خدا را بر آنها نازل می‌کرد.» (اسپرجن)

 ج. ای ماران! ای افعی‌زادگان!: این عبارت مفهوم «از خانوادۀ شیطان» بودن را دربردارد. این رهبران مذهبی به میراث خود به‌ ناشایستگی فخر می‌کردند و تصور می‌کردند که پسران روحانی ابراهیم هستند. اما درعوض مانند پسران شیطان بودند، نه ابراهیم.

یک) عیسی به دو دلیل اینقدر با‌قوت درمورد این رهبران مذهبی سخن گفت. اول اینکه، نمی‌خواست دیگران توسط این رهبران فریب بخورند. دوم اینکه، او این افراد را دوست داشت. این مردان دورترین افراد به خدا بودند و نیاز داشتند درمورد قضاوت آینده به آنها هشدار داده شود. چیزی که عیسی درحقیقت می‌خواست توبۀ آنان بود، نه داوری.

د. از خون هابیلِ پارسا گرفته تا خون زکریا بن بَرَخیا: اینجا عیسی درمورد همۀ شهیدان پارسای عهدعتیق سخن می‌گوید. واضح است که هابیل نخستین بود و بدین طریق که کتاب‌مقدس عبری تنظیم شد، زکریا آخرین آنان بود. دوم تواریخ آخرین کتاب از کتاب‌مقدس عبری است و داستان زکریا در دوم تواریخ ۲۴ ثبت شده است.

یک) خون هابیل فریاد برمی‌آورد (پیدایش ۱۰:۴) و زکریا می‌خواست خون او به خاطر سپرده شود (دوم تواریخ ۲۲:۲۴).

دو) درمورد توصیف زکریا به‌عنوان پسر برخیا مشکلی وجود دارد، چون متن دوم تواریخ از او به‌عنوان پسر یهویاداع نام می‌بَرد (دوم تواریخ ۲۰:۲۴). (کلارک) بهترین راه‌حل این مشکل را به‌طور خلاصه بیان می‌کند. اول، داشتن دو نام در میان یهودیان رایج بود (اول سموئیل ۱:۹ و اول تواریخ ۳۳:۸، متی ۹:۹  و مرقس ۱۴:۲ و نمونه‌های دیگر). دوم اینکه، نام‌های یهویاداع و برخیا معنای یکسانی دارند: ستایش و برکت یهوه.

سه) «تقریباً می‌توان نیروی هولناک خشم پژمرده‌کنندهٔ او را حس کرد، خشم او برضد مردم نبود، بلکه برضد راهنمایان دروغین آنان بود. با این‌حال پشت همۀ اینها دل او بود و «وای‌ها» در ناله‌ای از درد، فریاد مادری برای فرزند گمشدۀ خود ترکیب شدند. (مورگان)

۹. آیات (۳۷-۳۹) مرثیۀ عیسی برای اورشلیم

«ای اورشلیم، ای اورشلیم، ای قاتلِ پیامبران و سنگسارکنندۀ رسولانی که نزد تو فرستاده می‌شوند! چند بار خواستم همچون مرغی که جوجه‌هایش را زیر بال‌های خویش جمع می‌کند، فرزندان تو را گِرد آورم، امّا نخواستی! اینک خانۀ شما به خودتان ویران واگذاشته می‌شود. زیرا به شما می‌گویم که از این پس مرا نخواهید دید تا روزی که بگویید: ”مبارک است آن که به نام خداوند می‌آید.“»

الف. ای اورشلیم، ای اورشلیم: لوقا ۴۱:۱۹ می‌گوید عیسی وقتی به شهر اورشلیم نگاه کرد به دلیل داوری که بر آن واقع می‌شد، گریست و این سخنان را بیان کرد. عیسی می‌خواست از آنها در برابر داوری هولناکی که به‌خاطر رد کردن او بر آنها به وقوع می‌پیوست، محافظت کند.

یک) نوشته شده که عیسی دو بار گریست: اینجا به‌خاطر دردی که از آگاهی یافتن نسبت به عاقبت آنها به خاطر رد کردن خود می‌کشید و همچنین بر سر قبر ایلعاذر به دلیل قدرت و درد مرگ گریست.

دو) این گریه‌ای که از دل عیسی برمی‌خاست، به طریقی دیگر نشان می‌دهد که او از آن مردان که به‌شدّت آنها را سرزنش کرد، نفرت نداشت. دل عیسی برای آنان به درد آمده بود. وقتی ما گناه می‌کنیم خدا از ما متنفر نمی‌شود، بلکه برای ما ناراحت می‌شود، چون می‌داند گناه و سرکشی به هر طریقی فقط زندگی ما را نابود می‌کند. ما باید مشتاق باشیم که در غم خدا برای بشر گمشده شریک شویم.

ب. چند بار خواستم همچون مرغی که جوجه‌هایش را زیر بال‌های خویش جمع می‌کند، فرزندان تو را گِرد آورم: عیسی می‌خواست قوم خود، یعنی یهودیان را حفاظت کند، و خوراک و پرورش دهد، مانند پرنده‌ای که با جوجه‌های خود این‌گونه رفتار می‌کند.

یک) «تصویر مرغ (به یونانی همان کلمۀ پرنده است) که از جوجه‌های خود حفاظت می‌کند، در عهدعتیق برای حفاظت خدا از قوم خود به کار می‌رفت (مزامیر ۸:۱۷، ۴:۹۱، اشعیا ۵:۳۱ و غیره).» (فرانس)

دو) این تصویر از مرغ و جوجه‌هایش برخی نکات را درمورد کاری که عیسی می‌خواست برای اینانی که او طرد کردند، انجام دهد به ما می‌گوید.

·            او می‌خواست از آنها مراقبت کند.

·            او می‌خواست آنها را شاد کند.

·            او می‌خواست آنها بخشی از جامعۀ مبارک او باشند.

·            او می‌خواست آنها رشد کنند.

·            او می‌خواست آنها محبت او را بشناسند.

·            اینها فقط زمانی اتفاق می‌افتادند که وقتی عیسی آنها را می‌خواند، نزد او می‌آمدند.

سه) «این اشتیاقی که عیسی داشت، فقط متعلق به منجی اسرائیل بود و نه هیچ‌یک از انبیای اسرائيل.» (کارسون)

چهار) عبارت چند بار خواستم نشانه‌ای ضمنی است که آشکار می‌سازد متی می‌دانست عیسی قبلاً بارها به اورشلیم رفته بود (همان‌طور که انجیل یوحنا به آن اشاره می‌کند) حتی باوجود اینکه او فقط به این دفعهٔ آخر اشاره دارد. «عیسی نمی‌توانست چنین چیزی را بگوید، مگر آنکه قبلاً بارها به اورشلیم رفته باشد و درخواست‌های مکرری را نزد مردم مطرح کرده باشد.» (بارکلی)  

ج. امّا نخواستی: مشکل این نبود که عیسی نمی‌خواست آنها را نجات دهد و از آنها محافظت کند، بلکه مشکل این بود که آنان نمی‌خواستند. بنابراین پیشگویی هلاکت بر آنان واقع می‌شد.

یک) «چهرهٔ پادشاه، محبتی متأثرکننده و مأیوس را نشان می‌داد که هنگام بیان این کلمات اشک از آن جاری بود!» (اسپرجن)

دو) «حقیقتاً باور داریم که نجات محصول فیض است، اما همچنین باور داریم که نابودی انسان نتیجهٔ گناه خود اوست. ارادهٔ خدا نجات است؛ و ارادهٔ انسان لعن.» (اسپرجن)

سه) اسپرجن در موعظۀ شگفت‌انگیز درمورد این آیه (به نام من خواستم، اما شما نخواستید)، نوعی از اراده که عیسی در اینجا با آن روبرو است را توصیف می‌کند.

·            اراده‌ای حقیقی است.

·            اراده‌ای عملی است، ارادهٔ انجام کار.

·            اراده‌ای فوری است.

·            اراده‌ای ثابت است.

د. زیرا به شما می‌گویم که از این پس مرا نخواهید دید تا روزی که بگویید: ”مبارک است آن که به نام خداوند می‌آید”: عیسی اینجا برخی شرایط حول بازگشت ثانویۀ خود را آشکار می‌سازد. هنگام بازگشت عیسی، قوم یهود از او به‌عنوان مسیح استقبال خواهند کرد و خواهند گفت: «مبارک است آنکه به نام خداوند می‌آید

یک) «تا وقتی که غیریهودیان به بلوغ برسند، تا وقتی که کلام حیات نزدتان فرستاده شود؛ آن موقع است که شادی می‌کنید و برکت می‌یابید و او که به نام خداوند می‌آید را متبارک می‌خوانید، با نجات کامل برای گوسفند گمشدهٔ خانهٔ اسرائیل.» (کلارک) 

دو) «رساندن اسرائیل به آن نقطه مستلزم کار عظیمی است، اما خدا آن را به انجام خواهد رسانید. وعده داده شده که اسرائیل بازگشت عیسی را خوشامد خواهد گفت، همان‌طور که پولس رسول در رسالۀ رومیان ۲۶:۱۱ فرموده است: «و آنگاه همۀ اسرائیل نجات خواهند یافت.»