فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

متی باب 6- موعظۀ سر کوه (ادامه)

انجام اعمال نیک برای خشنود ساختن خدا.

۱. آیهٔ (۱) هشدار عیسی درمورد نیکوکاری، به این هدف که دیگران شما را ببینند.

آگاه باشید که پارسایی خود را در برابر دیدگان مردم به جا میاورید، به این قصد که شما را ببینند، وگرنه نزد پدر خود که در آسمان است، پاداشی نخواهید داشت.

الف. آگاه باشید که پارسایی خود را در برابر دیدگان مردم به جا میاورید: کلمهٔ پارسایی در نسخ اصلی «اعمال» است که همان کلمهٔ «پارسایی» برای آن به کار رفته است. عیسی به ما می‌گوید اعمال پارسایی و نیک را با هدف دیده‌شدن و نمایش، انجام ندهید (به این قصد که شما را ببینند).

یک) عیسی به‌طور آشکار، استاندارد پارسایی خدا را به ما نشان داده است. شاید او انتظار این تفکر را داشت که «اگر من چنین باشم، همه را تحت تأثیر قرار می‌دهم!» بنابراین در اینجا عیسی درمورد خطر ترویج ظاهری پارسایانه سخن می‌گوید. تقریباً غیرممکن است که وقتی اعمال نیکویی را در برابر دیگران انجام می‌دهیم به این موضوع فکر نکنیم که نظر دیگران درمورد ما چیست یا با انجام این کار آیا فکر بهتری در مورد ما خواهند داشت یا بدتر.

دو) این حکم درتضاد با حکم قبلی او نیست: «پس بگذارید نور شما بر مردم بتابد تا کارهای نیکتان را ببینند.» (متی ۱۶:۵). اگرچه کارهای نیک مسیحیان باید دیده شود، اما نباید به قصد دیده‌شدن کاری انجام دهند.

ب. وگرنه نزد پدر خود که در آسمان است، پاداشی نخواهید داشت: وقتی ما اعمال نیکویی را به این منظور انجام می‌دهیم که توجه دیگران را جلب کنیم و تحسین آنها را دریافت کنیم، آنگاه توجه و تحسین آنها، پاداش ما می‌شود. اما برای ما بسیار بهتر خواهد بود که پاداشمان را از پدر خود که در آسمان است، دریافت کنیم.

یک) برخی می‌گویند: «آنچه مهم است، به‌جای آوردن اعمال است. چگونگی انجام این اعمال از اهمیت بسیار کمتری نسبت به انجامش برخوردار است.» درست است که در برخی موارد بهتر است یک کار درست را از راه غلط انجام دهیم و یا داشتن انگیزۀ اشتباه بهتر است از انجام دادن عمل اشتباه، اما منظور عیسی کاملاً واضح است. برای خدا مهم است که ما اعمال نیکوی خود را چگونه و با چه انگیزه‌ای انجام می‌دهیم.

دو) از این‌رو، عیسی به سه اصل روحانی اشاره می‌کند: دادن، دعا و روزه. «این سه مورد برجسته‌ترین الزامات عملی پارسایی شخصی در شریعت یهود بوده (و هست)… در اسلام نیز این سه عمل به همراه الزامات خاص حج و ذکر اشهد، پنج ستون دین اسلام را تشکیل می‌دهند.» (فرانس)

۲. آیات (۲-۴) نمونه‌هایی از دهندگی اشتباه و دهندگی صحیح هستند.

پس هنگامی‌که صدقه می‌دهی، جار مزن، چنانکه ریاکاران در کنیسه‌ها و کوچه‌ها می‌کنند تا مردم آنها را بستایند. آمین، به شما می‌گویم، اینان پاداش خود را به تمامی یافته‌اند. پس تو چون صدقه می‌دهی، چنان کن که دست چپت از آنچه دست راستت می‌کند، آگاه نشود، تا صدقۀ تو در نهان باشد؛ آنگاه پدرِ نهان‌بینِ تو، به تو پاداش خواهد داد.

الف. پس هنگامی‌که صدقه می‌دهی، جار مزن: در زمان عیسی رسم بر این بود که وقتی کسی می‌خواست چیزی به دیگران ببخشد، توجهات را به سوی خود جلب کند و بنابراین به‌عنوان شخص سخاوتمند شناخته می‌شدند. امروزه، مردم سخاوتِ خود را جار نمی‌زنند تا تصویری از آن به دیگران جلوه دهند، ولی همچنان می‌دانند که چگونه باید توجه دیگران را به عمل دهندگی خود جلب کنند.

یک) نمونه‌های خوبی در ادبیات باستانی نیست که نشان دهد، عمل سخاوت خود را با آواز بلند جار می‌زدند. ممکن است منظور عیسی، هدایایی باشد که در اعیاد با صدای بلند شیپور اعلام می‌شد. «در چنین مواقعی، فرصت‌های طلایی برای خودنمایی فراهم می‌شود.» (کارسون)

دو) با این وجود ایدۀ صدقه‌دادن، هدیه‌دادن و اعمالی از این دست، به‌طور عمیقی در ذهن یک شخص یهودی حک شده بود. «صدقه‌دادن و بهجای آوردن پارسایی، عملی یکسان بود. صدقه‌دادن، کسب امتیاز از نظر خدا بود و حتی به‌دست آوردن کفاره و بخشش برای گناهان پیشین.» (بارکلی)

 

ب. چنانکه ریاکاران در کنیسه‌ها و کوچه‌ها می‌کنند: چنین افرادی به‌درستی ریاکاران نامیده می‌شوند، چون آنها بازیگر بودند و فقط قسمتی از نمایش را انجام می‌دادند و نقش شخصی مقدس را بازی می‌کردند، در حالی‌که مقدس نبودند. نداشتن استاندارد باعث می‌شود شخص، ریاکار محسوب شود. اگر ادعای استانداردی را داشته باشیم، ولی با آن استاندارد زندگی نکنیم درحقیقت ادعای ما دروغ است و یا داشتن دو استاندارد متفاوت، باعث می‌شود شخص ریاکار محسوب شود.

یک) «در یونان باستان، ریاکار (hypocrite) به معنی بازیگر بود، اما در قرن اول این عبارت به کسانی اطلاق می‌شد که دنیا را صحنۀ نمایش تصور می‌کردند و نقش بازی می‌کردند.» (کارسون)

دو) «امروزه نیز بازیگران مذهبی وجود دارند و نقش‌های نیکویی ایفا می‌کنند» (بروس)

سه) «بهتر است بیشتر بخواهیم نیکو باشیم تا اینکه نیکو به نظر برسیم.» (ترپ)

ج. آمین، به شما می‌گویم، اینان پاداش خود را به تمامی یافته‌اند: عیسی می‌گوید کسی که عمل سخاوت به منظور دیده شدن انجام می‌دهد، تحسین دیگران را می‌شنود و از آن لذت می‌برد، چون همۀ پاداشی که دریافت خواهد کرد، همین خواهد بود. برای شخصی که این کار را با انگیزۀ پاداش زمینی انجام می‌دهد، در آسمان هیچ پاداشی وجود نخواهد داشت.

یک) «همۀ آنچه که آنان دریافت می‌کنند، همین خواهد بود: دستمزد خود را به کمال دریافت کردند کلمه‌ای که در زبان یونانی به کار رفته است فعل apechein است که واژه‌ای تکنیکی و مربوط به دنیای تجارت امور مالی بود و برای دریافت کامل پرداخت به کار می‌رفت.» (بارکلی)

د. چنان کن که دست چپت از آنچه دست راستت می‌کند، آگاه نشود: عمل سخاوت ما باید تا جایی که ممکن است، از خودمان پنهان بماند. اگرچه نمی‌توانیم خودمان از کاری که می‌کنیم، بی‌خبر باشیم، ولی می‌توانیم خود را از هرگونه اعتبار و تمجید محروم کنیم.

یک) «این اعمال نیک خود را پنهان کن، چنان‌که حتی خودت نیز به‌سختی بتوانی به‌یاد آوری که کار قابل تمجیدی انجام داده‌ای. بگذار فقط خدا در کار نیک تو حضور داشته باشد و او برای تو مخاطبی کافی خواهد بود.» (اسپرجن)

ه. تا صدقۀ تو در نهان باشد: آیا اگر کسی بفهمد که ما عمل سخاوتمندانه‌ای انجام داده‌ایم، آنگاه پاداش خود را نزد خدا از دست می‌دهیم؟ اینجا مسالهٔ اصلی انگیزه است. اگر ما برای جلال خودمان صدقه‌ای بدهیم، مهم نیست کسی بفهمد یا نفهمد، چون در هر حال نزد خدا هیچ پاداشی نخواهیم داشت. اما اگر جلال را به خدا بدهیم، دیگر مهم نیست کسی بفهمد یا نفهمد، چون در هر حال پاداش ما نزد خدا محفوظ است و با انگیزه‌ای درست آن کار را انجام داده‌ایم.

و. آنگاه پدرِ نهان‌بینِ تو، به تو پاداش خواهد داد: عیسی به ارزش عظیم انجام اعمال نیک برای جلال خدا اشاره می‌کند. بسیار بهتر است که پاداش خود را از خدا دریافت کنیم، او که با سخاوتمندی بسیار بیشتر ما را پاداش می‌دهد و بسیار بیشتر از انسان‌ها می‌تواند پاداش دهد.

یک) خدا نهانبین است. «ما باید همیشه به یاد داشته باشیم که چشمان خدا بر ماست و نه تنها اعمال ما را می‌بیند، بلکه همۀ انگیزه‌های ما برای آن کار را نیز می‌داند.» (کلارک)

دو) نباید قوت این وعده را نادیده بگیریم، او کارهای نیک ما را که به درستی انجام می‌دهیم، قطعاً پاداش می‌دهد. می‌توانیم از این موضوع مطمئن باشیم، حتی وقتی که چنین حسی نداریم.

۳. آیات (۵-۶) نمونه‌هایی از دعای نادرست و دعای درست.

هنگامی‌که دعا می‌کنی، همچون ریاکاران مباش که دوست می‌دارند در کنیسه‌ها و سَرِ کوچه‌ها ایستاده، دعا کنند تا مردم آنها را ببینند. آمین، به شما می‌گویم، اینان پاداش خود را به تمامی یافته‌اند. امّا تو، هنگامی‌که دعا می‌کنی به اتاق خود برو، در را ببند و نزد پدر خود که در نهان است، دعا کن. آنگاه پدرِ نهان‌بینِ تو، به تو پاداش خواهد داد.

الف. هنگامی‌که دعا می‌کنی، همچون ریاکاران مباش: عیسی فرض را بر این گرفته که شاگردانش عمل سخاوتمندانه انجام می‌دهند، پس به آنها روش درست انجام این کار را گفت (متی ۱:۶-۴). او همچنین فرض را بر این گرفته بود که شاگردانش دعا می‌کنند و مهم بود که آنان مانند ریاکاران دعا نکنند.

یک) «در خانۀ خدا هیچ فرزند لالی وجود ندارد؛ با حداقل آنچه که دارد می‌تواند از خدا درخواست برکت کند. داوود در مزامیر ۶:۳۲ می‌گوید همۀ عطای یکسانی ندارند، اما هر شخص دینداری می‌تواند به درگاه خدا دعا ‌کند.»

ب. که دوست می‌دارند در کنیسه‌ها و سَرِ کوچه‌ها ایستاده، دعا کنند: برای یهودیان زمان عیسی دو مکان اصلی وجود داشت که افراد می‌توانستند با ریاکاری در آنجا دعا کنند. آنها می‌توانستند در کنیسه در زمان دعای دسته‌جمعی دعا کنند و یا در زمان‌های مشخص دعا، در خیابان دعا کنند (۹ صبح، ظهر و ۳ بعد از ظهر).

یک) «ممکن بود در پرستش کنیسه، از شخصی در میان جمعیت خواسته شود تا در برابر جایگاه بایستد و دعا کند.» (کارسون)

دو) «دعا ‌کردن در گوشه و کنار خیابان، امر رایج و معمولی نبود، اما… کسی که دعای بعد از ظهرش را دقیقاً به موقع انجام می‌داد، می‌توانست عمداً دعای خود را در زمان مناسب در عمومی‌ترین مکان ممکن به‌جای آورد.» (فرانس)

ج. تا مردم آنها را ببینند: چنین دعاهای ریاکارانه‌ای به این منظور نبود که توسط خدا شنیده شوند، بلکه به این منظور بود که مردم آنها را ببینند. این ایرادی رایج در دعاهای عمومی امروزه نیز می‌باشد، وقتی افراد دعا می‌کنند، به جای اینکه خالصانه قلب خود را در حضور خدا باز کنند، سعی می‌کنند دیگران را تحت تأثیر قرار دهند یا تعلیم دهند.

یک) چنین ادعیه‌ای توهین به خدا هستند. کلماتی را خطاب به خدا بیان می‌کنیم، درحالی‌که سعی داریم دیگران را تحت تأثیر قرار دهیم و در حقیقت از  خدا به‌عنوان ابزاری برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران استفاده کرده‌ایم.

د. اینان پاداش خود را به تمامی یافته‌اند: آنانی که به این منظور دعا می‌کنند که دیگران آنها را ببینند، پاداش خود را یافته‌اند و باید به تمامی از آن لذت ببرند، چون همۀ چیزی است که دریافت خواهند کرد. در آسمان پاداشی برای چنین دعایی نیست.

ه. امّا تو، هنگامی‌که دعا می‌کنی به اتاق خود برو: بیشتر ما باید با خدا در اتاق‌ شخصی‌مان ملاقات کنیم. اینجا منظور مکانی شخصی است که در آن هیچ‌کس جز خدا را نمی‌توانیم تحت تأثیر قرار دهیم.

یک) کلمۀ یونانی باستان معادل «اتاق» به انباری اشاره داشت که محل نگهداری گنج بوده است. این امر به ما خاطر نشان می‌کند که گنج‌هایی وجود دارد که در اتاق دعا در انتظار ما هستند.

دو) عیسی دعای عمومی را منع نکرد. دعاهای ما همیشه باید به درگاه خدا باشد، نه خطاب به مردم.

۴. آیات (۷-۸) روش صحیح دعا.

همچنین، هنگام دعا، عباراتی توخالی تکرار مکنید، آن‌گونه که اقوام بت‌پرست می‌کنند، زیرا می‌پندارند به سبب زیاده گفتن، دعایشان مستجاب می‌شود. پس مانند ایشان مباشید، زیرا پدر شما پیش از آنکه از او درخواست کنید، نیازهای شما را می‌داند.

الف. همچنین، هنگام دعا، عباراتی توخالی تکرار مکنید: در دعای صحیح تکرار کلمات پوچ جایی ندارد. کلماتی که مفهومی ندارند و در بیان آنها فقط لب‌ها کار می‌کنند، نه فکر و قلب.

یک) «رابی لیوای می‌گفت: هرکسی که دعای خود را طولانی کند، دعایش شنیده می‌شود، گفتهٔ دیگری از این قرار است: هرگاه پارسا دعای خود را طولانی کند، آنگاه دعایشان شنیده خواهد شد.» )بارکلی) دعای معروف یهودی این‌گونه شروع می‌شد: «متبارک است و عظیم و متعال، و مجید و لایق حمد و مجد و عزت، نام آن قدوس.»

دو) ممکن است شخصی دعای طولانی کند، اما دعایش خطاب به خدای اشتباه باشد. در اول پادشاهان ۲۶:۱۸ انبیای بَعَل نصف روز فریاد برآوردند: «ای بَعَل به ما پاسخ بده.» در اعمال ۳۴:۱۹ جمعیت در افسس حدود دو ساعت فریاد می‌زدند: «بزرگ است آرتِمیس افسسیان.» خدای حقیقی با دعای طولانی تحت تأثیر قرار نمی‌گیرد، بلکه این دل ماست که او را تحت تأثیر قرار می‌دهد. «دعا بیشتر از آنکه به زبان نیاز داشته باشد، به دل نیاز دارد. فصاحت دعا را سادگی ایمان و اشتیاق تشکیل می‌دهند.»  (کلارک)

سه) وقتی سعی می‌کنیم با کلمات بسیار خدا را تحت تأثیر قرار دهیم (و یا بدتر از آن، مردم را)، انکار می‌کنیم که خدا، خدای محبت و در عین حال پدر قدوس است، باید از جامعه ۲:۵ پیروی کنیم: «زیرا خدا در آسمان است و تو بر زمینی. پس سخنانت اندک باشد.»

چهار) «دعای مسیحیان براساس وزن اندازه‌گیری می‌شود، نه براساس طول. بسیاری از دعاهای ارزشمند و تأثیرگذار کوتاه و در عین حال قدرتمند بوده‌اند.» (اسپرجن)

پنج) برخی از ترجمه‌ها عبارت عبارات توخالی را «چرندگویی» ترجمه کرده‌اند که ممکن است مفهومی صحیح‌تر از کلمۀ یونانی باستان battalogeo و به معنی «وراجی‌کردن» ‌باشد.

ب. زیرا پدر شما پیش از آنکه از او درخواست کنید، نیازهای شما را می‌داند: ما دعا نمی‌کنیم که به خدا چیزهایی را بگوییم که او نمی‌داند، بلکه دعا می‌کنیم تا با خدای محبت که می‌خواهد هر نیاز ما را برآورده کند، مشارکت کنیم و از او درخواست کنیم و نگرانی‌های خود را به حضور تخت او ببریم.

یک) «هدف دعا، اطلاع‌رسانی به خدا نیست، بلکه دعا به بشر دیدگاه درستی از شرایط اسفبارش می‌دهد تا دل او را فروتن، اشتیاقش را تحریک، ایمانش را شعله‌ور و امیدش را تازه کند و جان او را از زمین به آسمان صعود دهد و در ذهن او حک کند که پدر او، میراث او و سرزمینش زنده هستند.» (کلارک)

دو( در آیات بعدی، عیسی توضیحی به یادماندنی از روش صحیح دعا با کلمات بیان می‌کند: «هرگاه دعا می‌کنید بگویید…» سپس عیسی به شاگردانش الگویی برای دعا داد، دعایی که با رابطهٔ نزدیک، احترام، تسلیم، اعتماد و وابستگی مشخص شده است. از آنجایی که لوقا ۲:۱۱-۴ دربردارندۀ همین خصوصیات است، منطقی است که باور داشته باشیم این اولین باری نیست که عیسی به شاگردانش این موضوع را تعلیم می‌دهد.

 

سه) «عیسی الگوی صحیح دعا را به شاگردانش آموخت که برخلاف دعای متظاهرانه یا بدون فکر بود. اما این فقط الگو بود: شیوه‌ای نبود که حتماً باید مانند آن دعا کنیم.» (کارسون)

چهار) «می‌توانیم از این الگوی دعایی استفاده کنیم، اما مجبور نیستیم که حتماً آن را به کار گیریم. قرار نیست تبدیل به بت شود. اصلاح‌طلبان به نخاستند تا تنها ادعیه‌ٔ کهن و جادویی را از بین ببرند و ادعیه‌ای تازه را جایگزین آنها کنند.» (بروس)

۵. آیات (۹-۱۳) الگوی دعا.

پس شما این‌گونه دعا کنید:

«ای پدر ما که در آسمانی،

نام تو مقدّس باد.

پادشاهی تو بیاید.

ارادۀ تو، چنانکه در آسمان انجام می‌شود،

بر زمین نیز به انجام رسد.

نان روزانۀ ما را امروز به ما عطا فرما.

و قرض‌های ما را ببخش،

چنانکه ما نیز قرضداران خود را می‌بخشیم.

و ما را در آزمایش میاور،

بلکه از آن شریر رهایی‌مان ده.

[زیرا پادشاهی و قدرت و جلال، تا ابد از آنِ توست. آمین.]

الف. ای پدر ما که در آسمانی: این نوع دعای صحیح، خدا را پدر ما که در آسمانی، اعلام می‌کند. این نوع دعا اذعان می‌دارد که به درگاهِ چه کسی دعا می‌کنیم، عنوانی ممتاز و نشان از رابطه‌ای ممتاز است. برای یهودیان زمان عیسی غیرعادی بود که خدا را «پدر» بخوانند، چون عنوانی بسیار صمیمانه در نظر گرفته می‌شد.

 

یک) درست است که خدا حاکم قادر مطلق جهان است که همه‌چیز را آفریده، فرمانروایی می‌کند و قضاوت خواهد کرد، با این وجود او برای ما پدر هم می‌باشد.

دو) او پدر ماست، اما او پدر آسمانی ما می‌باشد. وقتی می‌گوییم «پدر ما که در آسمانی» قدوسیت و جلال خدا را به یاد می‌آوریم. او پدر ماست، اما پدر ما که در آسمان است.

سه) این دعا بر اجتماع متمرکز است، عیسی گفت: «پدر ما» و نگفت: «پدر من». «دعایی اجتماعی است. در این دعا ضمیر مفرد وجود ندارد. ضمیر مفرد غائب است. انسان به حضور پدر وارد می‌شود و سپس به‌عنوان خانواده‌ای بزرگ دعا می‌کند.» (مورگان)

چهار) «هیچ شواهدی وجود ندارد، مبنی بر این که کسی قبل از عیسی از این عنوان برای خطاب کردن خدا استفاده کرده باشد.» (کارسون)

ب. نام تو مقدس باد. پادشاهی تو بیاید. ارادۀ تو چنانکه در آسمان انجام می‌شود، بر زمین نیز انجام شود: نوع صحیح دعا برای جلال و نقشۀ خدا اشتیاق دارد. نام، پادشاهی و ارادۀ او در اولویت می‌باشد.

یک( هرکسی می‌خواهد از نام و شهرت خود دفاع کند، ولی ما باید در برابر تمایل اولویت قرار دادن دفاع و اثبات خودمان ایستادگی کنیم و باید نام، پادشاهی و ارادۀ خدا را در اولویت قرار دهیم.

دو) عیسی می‌خواهد ما با این اشتیاق دعا کنیم که ارادۀ خدا همان‌طور که در آسمان انجام می‌شود، بر زمین نیز انجام شود. در آسمان هیچ‌گونه نااطاعتی و هیچ مانعی در برابر ارادۀ خدا وجود ندارد؛ بر روی زمین نااطاعتی و دست کم موانع ظاهری در برابر ارادۀ خدا وجود دارد. شهروندان پادشاهی عیسی خواهند دید که ارادهٔ او چنانکه در آسمان انجام می‌شود، بر زمین نیز انجام شود.

سه) «او که این دعا را به ما تعلیم داد، خود آن را در نامحدودترین حالتش به کار گرفت. وقتی عرق خون‌آلود از صورت او جاری شد و همۀ ترس و وحشت مردی در عذاب بر او غالب آمد، او با حکم پدر مخالفت نکرد، بلکه سر فرود آورد و فریاد کشید: نه به خواست من، بلکه به ارادۀ تو.» (اسپرجن)

چهار) ممکن است شخصی در طرق و شرایط مختلف بگوید: «ارادۀ تو انجام شود»، ولی با تلخی و بی‌میلی بگوید: «تو ارادۀ خودت را به انجام خواهی رساند و من هیچ کاری نمی‌توانم انجام دهم. ارادۀ تو پیروز می‌شود، اما من آن را نمی‌خواهم.» و یا ممکن است با قلبی مملو از محبت و اعتماد کامل بگوید «ارادۀ تو انجام شود، چون می‌دانم بهترین است و هرجایی که من ارادۀ تو را درک نمی‌کنم و آن را نمی‌پذیرم، مرا تغییر بده.»

پنج) ممکن است شخصی به حق در شگفت باشد که چرا خدا از ما می‌خواهد دعا کنیم که ارادۀ او انجام شود، گویی او خودش قادر به انجام آن نیست. خدا بدون دعا و همکاری ما قادر به انجام اراده‌اش می‌باشد، با این وجود او از دعاها، قلب و اعمال ما دعوت می‌کند تا ما هم سهیم باشیم و ببینیم که ارادۀ او چنانچه در آسمان انجام می‌شود بر روی زمین نیز به انجام می‌رسد.

ج. نان روزانۀ ما را امروز به ما عطا فرما. و قرض‌های ما را ببخش، چنانکه ما نیز قرضداران خود را می‌بخشیم. و ما را در آزمایش میاور، بلکه از آن شریر رهایی‌مان ده: دعای صحیح و آزادانه نیازهای خودش را به حضور خدا می‌برد و این شامل نیازهای روزانه، بخشش و قوت در رویارویی با وسوسه می‌باشد.

یک) وقتی عیسی در مورد نان سخن گفت، منظورش نان حقیقی بود و مفهوم مهیا شدن احتیاجات روزانه را دربرداشت. الاهیدانان اولیه این عبارت را یک تمثیل می‌دانستند، چون نمی‌‌توانستند تصور کنند، عیسی در چنین دعای عظیمی درمورد مسائل روزمره مانند نان صحبت کند. بنابراین آنها فکر می‌کردند نان به مشارکت شام (عشای ربانی) خداوند اشاره دارد. برخی هم تصور می‌کردند عیسی به خودش به‌عنوان نان حیات اشاره کرده است. برخی دیگر نیز بر این باور بودند که به‌ گونه‌ای از کلام خدا سخن گفته است که گویی نان حیات است. کالوین به‌درستی اظهار کرد که چنین تفسیرهایی باعث می‌شود نتوانیم به‌خوبی اشتیاق خدا را به مسائل روزمره درک کنیم «چنین تفسیراتی بسیار نامعقول و مضحک هستند.» مسائل روزمره برای خدا اهمیت دارند و ما باید برای آنها دعا کنیم.

دو) «این دعا برای نیازهایمان است و نه طمع و زیاده‌خواهی. دعا برای نان روزانه، بیانگر سبک زندگی بسیاری از کارگران قرن اول است که دستمزد روزانۀ آنها فقط کفاف نیازهای روزانه‌شان را می‌داد و برای آنها چند روز بیمار شدن فاجعه بود.» (کارسون)

سه( «گناه در اینجا تحت ایدۀ بدهی بیان شده است، و از آنجایی که گناهان ما بسیار است به‌عنوان بدهی نامیده شده است. خدا انسان را آفرید تا در جلال او زندگی کند و به او شریعتی داد که با آن زندگی کند و اگر کاری انجام دهد که تمایلی به جلال خدا نداشته باشد، آنگاه نسبت به عدالت الهی مقروض می‌شود.» (کلارک)

چهار) وسوسه به‌طور تحت‌اللفظی به معنی آزمایش است و همیشه به منظور به‌جای آوردن شرارت نیست. خدا وعده داده است که ما را از هر آزمایشی که از قدرت ما بیشتر است، حفاظت کند (اول قرنتیان ۱۳:۱۰).

پنج) «خدا انسان را آزمایش نمی‌کند که شرارت را به انجام رسانند (یعقوب ۱۳:۱)، او به فرزندان خود اجازه می‌دهد که از دوران تجربه و آزمایش‌ها عبور کنند. اما شاگردان، از ضعف خود آگاهند و نباید مشتاق چنین تجربه و وسوسه‌ای باشند و باید دعا کنند در معرض چنین شرایطی که در آن آسیب‌پذیر هستند، قرار نگیرند.» (فرانس)

شش( «شخصی که دعا می‌کند: ما را در تجربه میاور. سپس خودش به وسوسه می‌افتد، در برابر خدا دروغگو است… ما را در تجربه میاور، بیرون آمدن این کلمات از دهان کسی که به مکان‌های گناه پناه می‌برد، کفرگویی شرم‌آور است.» (اسپرجن (

هفت) اگر حقیقتاً این را دعا کنیم که ما را در تجربه میاور، باید چارچوب خاصی برای زندگی داشته باشیم. منظور این است که:

 

·            هرگز به قوت خود نبالیم.

·            هرگز مشتاق آزمایش نباشیم.

·            هرگز گرفتار وسوسه نشویم.

·             هرگز دیگران را به وسوسه نیاندازیم.  

د. زیرا پادشاهی و قدرت و جلال، تا ابد از آنِ توست. آمین: دعای صحیح، خدا را می‌ستاید و پادشاهی و قدرت و جلال را از آن او ‌می‌داند.

یک) درمورد اینکه آیا این جمله در نسخۀ اصلی دست‌نویس متی وجود داشت یا اینکه بعدها توسط کاتبی اضافه شده است، اختلاف‌نظر وجود دارد. بیشتر محققین کتاب‌مقدس امروزی بر این باور‌ند که این خط بعدها به متن اضافه شده است.

دو) «این جمله در چندین نسخه نوشته شده است، اما توسط بسیاری از پدران هم یونانی و هم لاتین حذف شد. از آنجایی که این جمله بسیار باستانی است و یهودیان آن را به کار می‌بردند، مانند سایر جملات این دعای عظیم، به نظر من این جمله نباید جدا از متن اصلی بوده باشد.» (کلارک)

۶. آیات (۱۴-۱۵) نکاتی بیشتر درمورد اهمیت بخشش.

 زیرا اگر خطاهای مردم را ببخشید، پدر آسمانیِ شما نیز شما را خواهد بخشید. امّا اگر خطاهای مردم را نبخشید، پدر شما نیز خطاهای شما را نخواهد بخشید.

الف. زیرا اگر خطاهای مردم را ببخشید، پدر آسمانیِ شما نیز شما را خواهد بخشید: بخشش نیازمند این است که شخص خودش بخشیده شده باشد. به ما این انتخاب داده نشده که تلخی خود را نسبت به دیگران نگه داریم.

یک) «هنگامی‌ که چشمان ما باز شود و شدت تقصیر خود را در حضور خدا ببینیم، آنگاه زخم‌هایی که دیگران به ما زده‌اند، در قیاس بسیار ناچیز به نظر می‌رسد. اما از سوی دیگر اگر ما خطایای دیگران را بیش از حد بزرگ بپنداریم، چنین امری ثابت می‌کند که خطایای خود را ناچیز می‌دانیم.» (استات به نقل از کارسون)

ب. امّا اگر خطاهای مردم را نبخشید، پدر شما نیز خطاهای شما را نخواهد بخشید: عیسی در (متی ۲:۹-۶، ۲۱:۱۸-۳۵ و لوقا ۳:۱۷-۴) بیشتر درمورد بخشش صحبت می‌کند. اینجا بر ضرورت و اجبار بخشش تأکید دارد و بیان می‌کند که بخشش امری انتخابی نیست.

۷. آیات (۱۶-۱۸) روش صحیح روزه.

هنگامی‌که روزه می‌گیرید، مانند ریاکاران تُرشرو مباشید، زیرا آنان حالت چهرۀ خود را دگرگون می‌کنند تا نزد مردم، روزه‌دار بنمایند. آمین، به شما می‌گویم، که پاداش خود را به تمامی یافته‌اند. امّا تو چون روزه می‌گیری، به سر خود روغن بزن و صورت خود را بشوی تا روزۀ تو بر مردم عیان نباشد، بلکه بر پدر تو که در نهان است، و پدرِ نهان‌بینِ تو، به تو پاداش خواهد داد.

الف. هنگامی‌که روزه می‌گیرید: عیسی در مورد اعمال اساسی زندگی روحانی در ملکوت خدا صحبت کرد: سخاوتمندی، دعا و اکنون روزه. واضح است که عیسی این‌طور در نظر داشت که شاگردانش روزه می‌گرفتند.

یک) عهدعتیق به یهودیان فرمان داده بود که در روز کفاره روزه بگیرند (لاویان ۲۹:۱۶-۳۱ و ۳۲:۲۳-۳۷ و اعداد ۷:۲۹) آنها در زمان تبعید عمل روزه را گسترش دادند (زکریا ۳:۷-۵ و ۱۹:۸).

دو) «یونانی‌ها روزه را nhstiv می‌نامند که از nh به مفهوم نفی کردن و esyein به معنی خوردن تشکیل شده است و به همین روی روزه یعنی پرهیز کلی از خوردن غذا برای مدت زمانی خاص. پرهیز از خوردن گوشت و درعوض خوردن سبزیجات و ماهی و غیره روزه محسوب نمی‌شود، بلکه تقلیدی از روزه است. برخی ادعا می‌کنند که تعریف حقیقی روزه در اشعیا ۳:۵۸ ذکر شده است و می‌گویند براساس این تعریف، روزۀ حقیقی روزۀ گناه است که برداشتی اشتباه است؛ در کتاب‌مقدس چنین مفهومی به‌عنوان روزۀ گناه وجود ندارد. این ایده بسیار مضحک و پوچ است، گویی که گناه بخشی از غذای روزانهٔ ما است.» (کلارک)

سه) روزه امر بسیار نیکویی است، اما توسط ریاکاری مردم مذهبی زمان عیسی به فساد کشیده شده بود. طبیعت فاسد ما می‌تواند چیزهای نیکو را فاسد و به چیزهای بد تبدیل کند. نمونۀ امروزی از تبدیل چیز نیکو به بد، انحراف نحوۀ لباس پوشیدن وزین در روز یکشنبه است. این خود اشکالی ندارد، حتی می‌تواند به‌عنوان ادای احترام، امری نیکویی باشد؛ اما اگر برای رقابت با دیگران یا جلب توجه مورد استفاده قرار گیرد، چیز نیکو به بد تبدیل شده است.

چهار) «روزه طبق شریعت، جایگاه اصلی عبادت را به خود اختصاص داد و حتی امروزه نیز تحت انجیل می‌تواند، بیشتر انجام شود و فواید بسیاری داشته باشد. پیوریتَن‌ها آن را روزۀ فربگی روح نامیده‌اند و این امر در بسیاری از آنان نیز تحقق یافت.» (اسپرجن)

ب. هنگامی‌که روزه می‌گیرید، مانند ریاکاران تُرشرو مباشید: فریسیان و علمای دین ریاکار وقتی روزه می‌گرفتند می‌خواستند مطمئن شوند که همۀ مردم از این کار آنها با خبرند، بنابراین ظاهری ترشرو به خود می‌گرفتند بدین طریق رنج روزۀ آنان بر همگان مشهود می‌شد.

یک) فریسیان به‌طور معمول دوبار در هفته روزه می‌گرفتند (لوقا ۱۸:۱۲). «مرسوم بود که فریسیان دو روز در هفته روزه باشند: پنجشنبه و دوشنبه (روز بالا رفتن و پایین آمدن موسی از کوه سینا).» (بروس)

دو) آمین، به شما می‌گویم، که پاداش خود را به تمامی یافته‌اند: وقتی ریاکاران تمجید مردم را برای این «اعمال روحانی» دریافت می‌کنند، درحقیقت همۀ پاداش ممکن را دریافت‌ کرده‌اند.

سه) مشکل حقیقی ریاکاری به دنبال نفع خود بودن است. «درنهایت، تنها دلیل ما برای خشنود ساختن اطرافیان این است که خودمان خشنود شویم.» (دی. مارتین لوید جونز)

ج. امّا تو چون روزه می‌گیری، به سر خود روغن بزن و صورت خود را بشوی تا روزۀ تو بر مردم عیان نباشد: عیسی برعکس رفتار آنان تعلیم داد که ما وقتی روزه می‌گیریم، باید مانند همیشه به خود رسیدگی کنیم و روزۀ‌ خود را در حضور دیگران پنهان کنیم.

یک) «در اینجا روغن نماد شعف نیست، بلکه به مفهوم مراقبت عادی از بدن است.» (کارسون)

جایگاه مادیات: هشدار درمورد طمع

۱. آیات (۱۹-۲۱) انتخاب بین دو گنج.

بر زمین گنج میندوزید، جایی که بید و زنگ، زیان می‌رساند و دزدان نَقْب می‌زنند و سرقت می‌کنند. بلکه گنج خود را در آسمان بیندوزید، آنجا که بید و زنگ زیان نمی‌رساند و دزدان نَقْب نمی‌زنند و سرقت نمی‌کنند. زیرا هر جا گنج توست، دل تو نیز آنجا خواهد بود.

الف. بر زمین گنج میندوزید: در متن یونانی باستان به شکل تحت‌اللفظی بدان معناست که گنج‌های زمین را برای خود نیندوزید. ایدۀ پشت این جمله این است که گنجهای زمینی ناپایدار هستند و از بین می‌روند (جایی که بید و زنگ، زیان می‌رساند و دزدان نَقْب می‌زنند و سرقت می‌کنند)، اما گنج آسمانی مطمئن و امن است.

یک) موضوع این نیست که گنج‌های زمینی ذاتاً بد هستند، اما دارای ارزش نهایی نیستند. پس به همین دلیل برای شاگردان عیسی اشتباه است که مستمراً زندگی خود را وقف ازدیاد گنج‌های زمینی کند.

دو) جملهٔ بر زمین گنج میندوزید براساس این مفهوم است که خودتان را محکوم به زندگی پوچ و ناامیدکننده می‌کنید. درمورد مادیات، راز شادی در بیشتر داشتن نیست، بلکه در قناعت است. در نظرسنجی‌ای در سال ۱۹۹۲ از افراد پرسیده شد، چقدر بیشتر پول داشته باشند به رویایشان می‌رسند. آنانی که در سال  ۲۵ هزار دلار یا کمتر دریافت می‌کردند، گفتند در حدود ۵۴ هزار دلار. آنانی که سالیانه حدود ۱۰۰ هزار دلار درآمد داشتند گفتند که اگر به‌طور میانگین ۱۹۲ هزار در سال دریافت کنند، می‌توانند به رویای خود برسند. این ارقام نشان می‌دهد که ما به‌طور معمول تصور می‌کنیم اگر درآمدی دوبرابر بیشتر داشته باشیم می‌توانیم زندگی خوبی داشته باشیم. اما پولس رسول تفکر صحیح را در اول تیموتائوس ۶:۶ بیان کرد: «امّا دینداری با قناعت، سودی عظیم است.»

 

سه) «این استاد به ما نمی‌گوید که داشتن گنج زمینی کار اشتباهی است، بلکه می‌گوید اندوختن آن برای خود اشتباه است، ما باید به‌عنوان مباشرین این گنج را نگه داریم.» (مورگان)

ب. بلکه گنج خود را در آسمان بیندوزید: گنج‌های آسمان، برخلاف گنج زمینی، ابدی و فسادناپذیر هستند. گنج آسمانی هم اکنون به‌واسطهٔ قناعت و احساس رفاهی که از بخشندگی حاصل می‌شود، سبب شادی می‌شود. اما شادی نهایی آنها در آن سوی ابدیت تحقق می‌یابد.

یک) همه دیده‌ایم که کسی مایملک خود را به گور نمی‌برد، هنگام مراسم تدفین نمی‌بینید که کامیونی پر از وسایل پشت ماشین حمل جنازه حرکت کند. همه‌چیزهایی که ممکن است شخص با خود به آن دنیا ببرد، پشت سر گذاشته می‌شود. فراعنۀ مصر به همراه طلا و گنج‌های خود دفن می‌شدند تا بعد از مرگ آنها را با خود به زندگی بعدی ببرند، اما همه را پشت سر گذاشتند. حتی باوجود اینکه بر روی زمین، طلا، جسمی با ارزش است، ولی خدا برای سنگ‌فرش کردن خیابان‌های آسمان از آن استفاده می‌کند.

دو) عیسی مَثلی را تعریف کرد که برخی با آن مشکل داشتند. در لوقا او ۱:۱۶-۱۴ درمورد مباشر شریری سخن گفت که برای حساب پس‌دادن، خوانده شد. از آنجایی که می‌دانست ممکن است اخراج شود، طبق شروط بدهکاران اربابش به تسویه‌ حساب کردن با آنها پرداخت، تا بعد از اینکه اخراج شود، با مهربانی با او رفتار کنند. ارباب در آخر مباشر را به دلیل روش‌های زیرکانه‌اش تحسین کرد (احتمالاً قبل از اخراجش). این مباشر خائن به دو دلیل قابل تحسین بود. اول اینکه می‌دانست برای حساب پس دادن فراخوانده خواهد شد و این امر را جدی گرفت. دوم، از جایگاه کنونی‌اش برای تضمین آیندۀ خود استفاده کرد، ما نیز می‌توانیم از منابع مادی که اکنون در اختیار داریم برای نیکویی ابدی استفاده کنیم، حتی باوجود اینکه این مادیات را بعد از مرگ با خود نمی‌بریم.

سه) گنج‌های مادی نمی‌توانند از این دنیا عبور کنند و به دنیای بعدی بروند، اما نیکویی که از طریق استفاده از این گنج‌ها برای ملکوت خدا به انجام می‌رسد، تا ابد باقی می‌ماند و کاری که خدا در ما از طریق سخاوت وفادارانه انجام می‌دهد، نیز تا ابد باقی می‌ماند.

ج. زیرا هر جا گنج توست، دل تو نیز آنجا خواهد بود: عیسی اینچنین نتیجه‌گیری کرد که تو می‌توانی فقط گنج خود (و دلت) را یک جا قرار دهی. ما نمی‌توانیم گنج خود را در آن واحد هم بر زمین بیاندوزیم و هم در آسمان.

یک) «عیسی به همان اندازه که به وفاداری اهمیت می‌دهد، به ثروت شاگرد خود اهمیت نمی‌دهد. همان‌طور که در متی ۲۴:۶ آشکار شد، مادی‌گرایی در تضاد مستقیم با وفاداری به خداست.» (فرانس)

۲. آیات (۲۲-۲۳) انتخاب بین دو دیدگاه

چشم، چراغ بدن است. اگر چشمت سالم باشد، تمام وجودت روشن خواهد بود. امّا اگر چشمت فاسد باشد، تمام وجودت را ظلمت فرا خواهد گرفت. پس اگر نوری که در توست ظلمت باشد، چه ظلمت عظیمی خواهد بود!

الف. چشم، چراغ بدن است: به‌سادگی می‌توان گفت منظور این است که «نور» از طریق چشم وارد بدن می‌شود. اگر چشمان ما کور باشند، آنگاه در دنیایی تاریک زندگی خواهیم کرد.

ب. اگر چشمت سالم باشد، تمام وجودت روشن خواهد بود: انگارهٔ داشتن چشم سالم هم سخاوتمند بودن را می‌رساند و همچنین بیانگر داشتن رویکردی تک‌بعدی (مصمم، باپشتکار) است. هر دو اصل در مورد دیدگاه شاگردان نسبت به امور مادی صادق هستند.

یک) «اینجا به نظر دوگانگیِ معنا وجود دارد و عمداً به این شکل بیان شده است. کلمه‌ٔ haplous تنها به موضوع وفاداری انفکاک‌ناپذیر نمی‌پردازد، بلکه به کنار گذاشتن لذت مادی نیز اشاره دارد. (فرانس)

دو) سخاوتمند بودن، نور را به زندگی‌های ما وارد می‌کند. وقتی قلب سخاوتمند خدا را داشته باشیم، آنگاه شادتر و راضی‌تر خواهیم بود. اما اگر سخاوتمند نباشیم، آنگاه تمام وجودمان را ظلمت فراخواهد گرفت. روش‌های خودخواهانه و خساست ما، تاریکی را بر هرچیزی که فکرش را می‌کنیم وارد می‌کند.

سه) رویکردی تک‌بعدی، نور را به زندگی‌های ما وارد می‌کند. وقتی ما بر پادشاهی خدا و عدالت او متمرکز می‌شویم و می‌دانیم همۀ چیزهای دیگر بر ما مزید خواهد شد، آنگاه شادتر و راضی‌تر خواهیم بود (متی ۳۳:۶). اما وقتی رویکرد ما تک‌بعدی نیست، آنگاه تمام وجودمان را ظلمت فراخواهد گرفت. ما سعی می‌کنیم در عین حال برای دو ارباب زندگی کنیم و این امر بر همه‌چیز در زندگی ما سایه‌افکن خواهد شد.

ج. تمام وجودت روشن خواهد بود… تمام وجودت را ظلمت فرا خواهد گرفت: عیسی در هر موردی به ما می‌گوید چشمان ما اگر به چیزهای آسمانی باشد (آنگاه تمام وجودت روشن خواهد بود) و اگر به چیزهای زمینی باشد (آنگاه تمام وجودت را ظلمت فراخواهد گرفت).

یک) «عبارت چشم بد در میان یهودیان باستان به شخص طمع‌کار، حسود و خسیس اشاره داشت. کسی که نمی‌توانست سعادت و خوشبختی همسایۀ خود را ببیند، عاشق مال و پولش است و در راه رضای خدا هیچ کار خیری انجام نمی‌دهد.» (کلارک)

د. چه ظلمت عظیمی خواهد بود!: عیسی با تشبیه چشم به ما خاطرنشان کرد که اگر چشمان ما نابینا باشند آنگاه همۀ وجود ما نابینا خواهد بود و ظلمتی عظیم وجود ما را فراخواهد گرفت. به همین ترتیب دیدگاه ما نسبت به گنج، هم می‌تواند به زندگی‌های ما نور وارد کند و هم تاریکی.

یک) غالباً یک مسیحی مادی‌گرا، خسیس و خودخواه، گناه خود را با گفتن این جمله توجیه می‌کند که «این فقط قسمتی از زندگی من است.» اما همان‌طور که ظلمتِ چشم بر همۀ وجود انسان تأثیر می‌گذارد، دیدگاه اشتباه نسبت به امور مادی همۀ وجود انسان را در ظلمت فرو می‌برد.

 

۳. آیهٔ (۲۴) انتخاب بین دو ارباب.

هیچ‌کس دو ارباب را خدمت نتواند کرد، زیرا یا از یکی نفرت خواهد داشت و به دیگری مهر خواهد ورزید، و یا سرسپردۀ یکی خواهد بود و دیگری را خوار خواهد شمرد. نمی‌توانید هم بندۀ خدا باشید، هم بندۀ پول.

الف. هیچ‌کس دو ارباب را خدمت نتواند کرد: داشتن دو ارباب مانند داشتن دو شغل نیست. عیسی به یک رابطۀ ارباب و غلام اشاره دارد. هیچ غلامی نمی‌تواند دو ارباب را خدمت کند.

یک) عیسی بیان می‌کند که خدمت‌کردن به دو ارباب غیرممکن است. اگر فکر می‌کنید در خدمت‌کردن به دو ارباب موفق خواهید شد، باید گفت به‌سادگی فریب خورده‌اید. زیرا هرگز نمی‌تواند چنین چیزی باشد، همان‌طور که اسرائیل باستان با بت‌پرستی مشکلاتی داشت و تصور می‌کرد می‌تواند هم خدا را بپرستد و هم بعل را. خدا دائماً به آنان یادآوری ‌کرد که پرستش بعل به معنای ترک خداوند خداست. زیرا سرسپردهٔ یکی خواهید بود و دیگری را خوار خواهید شمرد.

دو) «به‌طور طبیعی هم برای یک غلام غیرممکن است که دو ارباب را خدمت کند، زیرا هر یک از آنان او را به‌عنوان دارایی خودش می‌داند و غلام باید با تمام سرسپردگی، عشق یا علاقه به خواستهٔ یکی از آنها پاسخ دهد.» (بروس)

سه) به سادگی می‌توان گفت: تو نباید پولت را خدمت کنی، بلکه پولت باید خداوند را خدمت کند و سپس تو را خدمت خواهد کرد.

ب. نمی‌توانید هم بندۀ خدا باشید، هم بندۀ پول: در برخی نسخه‌ها به جای پول، کلمۀ «ممونا» قرار گرفته است. نظرات متفاوتی دربارۀ ریشۀ این کلمه وجود دارد. برخی بر این عقیده هستند که این نام یکی از خدایان بت‌پرستان است. برخی دیگر تصور می‌کنند که این نام از کلمۀ عبری aman, به معنی اطمینان و اعتماد گرفته شده، چون انسان تمایل دارد به ثروت خود اطمینان کند.» (کلارک) ریشۀ این کلمه هرچه که هست، مفهوم آن واضح است. ممونا، مادی‌گرایی و یا «ثروت جان یافته» است. (کلارک)

یک) طبق گفتۀ فرانس، مفهومی که در پس ممونا وجود دارد از نظر اخلاقی خنثی بود. این کلمه در برخی متون یهودی باستان این‌گونه ترجمه شده است: امثال ۳:۹ «خداوند را با دارایی (ممونا) خود حرمت دار.» و در تثنیه ۶:۵ یهوه خدای خود را با تمامی دل و با تمامی جان و با تمامی قـوّت (ممونا) خود محبت کن.» بنابراین ممونا، بیانگر چیزهای مادی است که به ما تعلق دارند و یا چیزهایی که مشتاق آنها هستیم و همچنین چیزهایی که می‌توانیم برای ملکوت خدا و جلال او استفاده کنیم و یا چیزهایی برای بت‌ها.

دو) به‌طور قطع، عیسی اینجا در مورد دل صحبت می‌کند. بسیاری از افراد ممکن است بگویند خدا را محبت می‌کنند، اما خدمتی که با پول و دارایی خود انجام می‌دهند خلاف این سخن را نشان می‌دهد. چطور می‌توانیم بگوییم چه کسی یا چه چیزی را خدمت می‌کنیم؟ یک روش آن یادآوری این اصل است: تو برای خدایت قربانی خواهی کرد. اگر به‌خاطر پول قربانی می‌دهی، اما به‌خاطر عیسی قربانی نمی‌دهی، بهتر است خودت را فریب ندهی: پول خدای توست.

سه) باید به یاد داشته باشیم که برای اینکه ممونا (پول و مادیات) را خدمت کنیم حتماً نباید ثروتمند و پولدار باشیم، حتی افراد فقیر هم ممکن است به اندازهٔ ثروتمندان طمع و سودای پول داشته باشند.

جایگاه مادیات: نگرانی برای مادیات

۱. آیهٔ (۲۵) بنابراین: از آنجا که پادشاهی خدا بسیار والاتر از دلبستگی‌های زمینی است، شایان توجه ما است.

پس به شما می‌گویم، نگران زندگی خود نباشید که چه بخورید یا چه بنوشید، و نه نگران بدن خود که چه بپوشید. آیا زندگی از خوراک و بدن از پوشاک مهم‌تر نیست؟

الف. نگران زندگی خود نباشید: ما نباید برای چیزهای این دنیا نگران باشیم، چون زندگی ما با ارزش‌تر از این چیزهاست.

یک) «شما می‌توانید با نگران بودن و طمع داشتن، نسبت به خدا بی‌ایمان باشید.» (بروس)

دو) که چه بخورید یا چه بنوشید، و نه نگران بدن خود که چه بپوشید: «این سه موضوع، همۀ توجه کسانی که در این دنیا بدون خدا زندگی می‌کنند را به خود معطوف می‌سازند. شکم و مادیات، خدای این افراد است و در شهوت جسم، خواهش چشم و تکبر زندگی، این خدایان را پرستش می‌کنند.» (کلارک)

سه) شاید آدام کلارک برای عصر ما، به فهرست بالا، این جمله را هم اضافه کند «و آنچه که برای سرگرمی خود انجام می‌دهیم.»

ب. نگران نباشید: میان احساس مسئولیتی که از سوی خداست و احساس مسئولیتی که از خدا نیست، تفاوت وجود دارد. با این وجود ممکن است احساس غیرقابل اعتمادی که از سوی خدا نیست، به‌عنوان مسئولیت حقیقی ظاهر شود.

یک) «نمی‌توان گفت عیسی‌مسیح هرگز فکرش درگیر چیزی که باید بخورد یا بنوشد، نمی‌شد. خوراک و نوشیدنی او در انجام ارادۀ پدرش بود.» (اسپرجن)

دو) باید نگران چیزهای درست باشیم. مسائل غایی زندگی؛ و سپس مدیریت (و نگرانی) امور مادی را به پدر آسمانی خود واگذار کنیم.

ج. آیا زندگی از خوراک… مهم‌تر نیست: نگرانی که عیسی در مورد آن صحبت می‌کند، انسان را تا سطح حیوانات که فقط نگران نیازهای جسمانی هستند، تنزل می‌دهد. زندگی شما مهم‌تر است و شما موضوعات ابدی برای پرداختن به آنها دارید.

۲. آیات (۲۶-۳۰) مثال و بحث درمورد نگرانی

پرندگان آسمان را بنگرید که نه می‌کارند و نه می‌دِرَوَند و نه در انبار ذخیره می‌کنند و پدر آسمانی شما به آنها روزی می‌دهد. آیا شما بس باارزش‌تر از آنها نیستید؟ کیست از شما که بتواند با نگرانی، ساعتی به عمر خود بیفزاید؟ و چرا برای پوشاک نگرانید؟ سوسن‌های صحرا را بنگرید که چگونه نمو می‌کنند؛ نه زحمت می‌کشند و نه می‌ریسند. به شما می‌گویم که حتی سلیمان نیز با همۀ شکوه و جلالش همچون یکی از آنها آراسته نشد. پس اگر خدا علف صحرا را که امروز هست و فردا در تنور افکنده می‌شود، این‌چنین می‌پوشانَد، آیا شما را، ای سست‌ایمانان، به‌مراتب بهتر نخواهد پوشانید؟

الف. پرندگان آسمان را بنگرید… پدر آسمانی شما به آنها روزی می‌دهد: خداوند نیازهای پرندگان را تأمین می‌کند و مراقب آنان است. بنابراین، باید این انتظار را داشته باشیم که خدا مراقب ما نیز باشد.

یک) با این وجود، باید به این موضوع توجه داشته باشیم که: پرندگان نگران نیستند، اما کار می‌کنند. پرندگان فقط نمی‌نشینند و دهان خود را باز کنند و انتظار داشته باشند، خدا دهانشان را پر کند.

دو) «این استدلال، کیهان‌شناسی کتاب‌مقدسی را به‌عنوان پیش‌فرض می‌پذیرد که بدون آن ایمان معنایی ندارد. خدا بر جهان هستی حاکم است، با این وجود او نگران خوراک چکاوکان نیز هست.» (کارسون)

ب. آیا شما بس باارزش‌تر از آنها نیستید؟: ریشۀ نگرانی بسیاری از مردم درمورد مسائل مادی در فهم و درک کم آنها از ارزش انسان در حضور خدا می‌باشد. آنها درک نمی‌کنند که خداوند چه بسیار آنان را دوست دارد و نگرانشان است.

ج. کیست از شما که بتواند با نگرانی، ساعتی به عمر خود بیفزاید: نگرانی هیچ ثمری ندارد؛ نمی‌توانیم با نگرانی چیزی به زندگی خود بیافزاییم. ممکن است گناهانی بزرگ‌تر از نگرانی وجود داشته باشد، اما هیچ‌یک به اندازهٔ نگرانی سبب ضرر به خودمان نمی‌شود و چیزی بی‌فایده‌تر از آن نیست.

یک) بیفزاید: در متن یونانی باستان از عبارت به قامت خود بیفزاید، استفاده شده که مقصود به عمر خود بیفزاید، بوده است، اما مفهومی که در هر دو جمله وجود دارد، یکی است. حقیقتاً با نگرانی به‌جای اینکه چیزی به زندگی خود بیفزاییم، به خودمان آسیب می‌زنیم. اضطراب یکی از عوامل اصلی بیماری است و سلامت فرد را به خطر می‌اندازد.

د. پس اگر خدا علف صحرا را که امروز هست و فردا در تنور افکنده می‌شود، این‌چنین می‌پوشانَد: خداوند حتی نگران علف صحرا نیز می‌باشد، بنابراین به‌طور یقین نگران شما نیز خواهد بود. ما به قدرت و محبت شفقت‌آمیز پدرآسمانی اطمینان داریم.

یک) ای سست‌ایمانان: «سست‌ایمانی، یک اشتباه کوچک نیست؛ چون معصیتی عظیم در حضور خداست و ذهن آشفته را محزون می‌سازد. فکر کردن به اینکه خدا سوسن‌های صحرا را به زیبایی می‌پوشاند، ولی فرزندان خودش را عریان رها می‌کند، شرم‌آور است. ای کم‌ایمانان، درس بیاموزید!» (اسپرجن)

۳. آیات (۳۱-۳۲) پدر آسمانی شما به فکر نیازهایتان است.

پس نگران نباشید و نگویید چه بخوریم یا چه بنوشیم و یا چه بپوشیم. زیرا اقوامِ بت‌پرست در پی همۀ این‌گونه چیزهایند، امّا پدر آسمانی شما می‌داند که بدین همه نیاز دارید.

الف. پس نگران نباشید: ما دعوت شدیم تا آزادی از نگرانی و اضطراب ناشی از امور مادی را تجربه کنیم. ما می‌توانیم همان دلی را نشان دهیم که متیو هِنری پس از اینکه از او سرقت شد، نشان داد و گفت:

خدایا، تو را شکرگزارم

که قبل از این، هرگز از من دزدی نشده بود.

اگرچه پولم را دزدیدند،

اما جانم محفوظ مانده است.

اگرچه همه‌چیزم را دزدیدند

اما چیز زیادی نبود.

برای اینکه کسی بودم

 شکر که مورد سرقت قرار گرفتم

 و سارق نبودم.

ب. زیرا اقوامِ بت‌پرست در پی همۀ این‌گونه چیزهایند: عیسی زندگی کسانی که خدا را نمی‌شناسند و از او جدا شده‌اند را با کسانی که خدا را می‌شناسند و محبت شفقت‌آمیز او را دریافت می‌کنند، مقایسه کرد. آنانی که او را می‌شناسند، باید در پی چیزهای دیگر باشند.

۴. آیهٔ (۳۳) خلاصه: ابتدا ملکوت خدا را بطلبید -او نگران این چیزها خواهد بود!

بلکه نخست در پی پادشاهی خدا و عدالت او باشید، آنگاه همۀ اینها نیز به شما عطا خواهد شد.

الف. بلکه نخست در پی پادشاهی خدا و عدالت او باشید: وقتی در زندگی اولویت‌بندی می‌کنیم، زندگی، این باید قانون زندگی ما باشد. با این وجود اشتباه است که تصور کنیم این فقط یک اولویت است که در فهرست اولویت‌های ما قرار می‌گیرد و باید آن را اول فهرست قرار دهیم، هرکاری که انجام می‌دهیم باید نخست در پی پادشاهی خدا و عدالت او باشیم.

یک) برای مثال، ما به‌ندرت مجبور هستیم میان جلال خدا، محبت به همسرمان و یا کارمند نیکو بودن، یکی را انتخاب کنیم. ما از طریق همسر و کارمند نیکو بودن، خدا را جلال می‌دهیم و نخست در پی پادشاهی اوییم.

دو) ما همچنین باید این عبارت را در متن خودش به یاد داشته باشیم. عیسی به ما خاطرنشان می‌کند که رفاه جسمانی آنقدر چیز با ارزشی نیست که ما زندگی خود را وقف آن کنیم. اگر فکر می‌کنید شایسته است که ممونا خدای شما باشد، آنگاه زندگی‌تان محکوم به نگرانی است و حیات شما شبیه حیوانی خواهد بود که بیشتر نگران نیازهای جسمانی خود است.

سه) عیسی فقط به آنها نگفت دیگر نگران نباشید، بلکه گفت نگرانی خود درمورد نیازهای جسمانی را با نگرانی برای ملکوت خدا جایگزین کنید. یک عادت یا یک اشتیاق را فقط می‌توان برای یک عادت یا اشتیاق بزرگ تر کنار گذاشت.

چهار) بنابراین آنچه این آیه می‌طلبد، تعهد در درک و انجام ارادهٔ خداوند است، تا کاملاً آن را با هدف خود متحد سازیم. و این تعهد باید در اولویت قرار بگیرد.» (فرانس)

ب. آنگاه همۀ اینها نیز به شما عطا خواهد شد: اگر خدا را در اولویت قرار دهید و فکر نکنید که رفاه جسمانی شما آنقدر ارزشمند است که برای آن زندگی کنید، آنگاه از همۀ اینها بهره‌مند خواهید شد. او وعده می‌دهد که گنج آسمانی در تدارک الهی و تحقق هدف عظیم خدا برای بشر نهفته است، مشارکت با او و سهیم شدن در ملکوت او.

یک) این انتخاب ـنخست در پی پادشاهی خدا و عدالت او باشید ـ یک انتخاب اساسی برای هرکسی است که وقتی ابتدا توبه می‌کند و ایمان می‌آورد، این انتخاب را انجام می‌دهد. با این‌حال زندگی مسیحی ما، هر روز بعد از آن، با این چالش روبرو می‌شود که این تصمیم را تقویت و یا انکار کند.

۵. آیهٔ (۳۴) نتیجه‌گیری با عقل سلیم.

پس نگران فردا مباشید، زیرا فردا نگرانی خود را خواهد داشت. مشکلات امروز برای امروز کافی است!

الف. پس نگران فردا مباشید: اگر می‌خواهید نگران باشید، فقط نگران امروز باشید. بیشتر نگرانی‌های ما درمورد مسائلی است که کنترلی بر آنها نداریم، پس بنابراین هم احمقانه است و هم باعث آسیب دیدنِ ما می‌شوند.

ب. مشکلات امروز برای امروز کافی است: عیسی اهمیت زندگی برای امروز را به ما خاطرنشان می‌کند. البته این اشتباه نیست که گذشته را به یاد داشته باشیم و برای آینده برنامه‌ریزی کنیم. هر دوی آنها درست هستند. با این‌حال بسیار آسان است که بر گذشته و یا آینده متمرکز شویم و نسبت به امروز و مشکلات آن بی‌تفاوت باشیم. خدا از ما می‌خواهد گذشته را به یاد داشته باشیم، برای آینده برنامه‌ریزی کنیم، اما در امروز زندگی کنیم.