فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

لوقا ۱ . تولـد یحیی تعمید دهنده

بخش اول: مقدمه ای بر انجیل لوقا

 

در نسخه اصلی یونانی کتاب مقدس؛ یک جمله چهار آیه اول انجیل لوقا را در برمی­گیرد. این کلمات به سبکی کلاسیک، ادبی و آکادمیک نوشته شده‌اند. اما لوقا دیگر بعد از این جمله، برای نوشتن ادامه این انجیل از سبک ادبی و آکادمیک استفاده نکرده بلکه ادبیات یک شخص  معمولی را به کار گرفته است یعنی همان زبان کوچه و خیابان. بدین طریق لوقا به خوانندگان این پیغام را می‌رساند که «این گزارش باوجود اینکه از نظر علمی کاملا معتبر است اما برای مردم کوچه و خیابان نوشته شده است.» لوقا این کتاب را به گونه‌ای نوشت که مردم بسیاری بتوانند عیسی مسیح را بشناسند و درک کنند نه اینکه بخواهند مهارت ذهنی و ادبی او را تمجید کنند.

۱. آیات (۱-۲) ذکر گزارشات قبلی از زندگی عیسی مسیح

بسیاری دست به نگارش حکایت اموری زده‌اند که نزد ما به انجام رسیده است، درست همان‌گونه که آنان که از آغاز شاهدان عینی و خادمان کلامی بودند که آن را به ما سپردند.

الف. بسیاری دست به نگارش زده اند: لوقا در حالی نگارش انجیل خود را شروع می­کند که می­داند افراد بسیاری در مورد زندگی تاریخی عیسی مسیح نوشته اند. این موضوع احتمالا اشاره به نگارش انجیل­های متی و مرقس و سایر زندگینامه­های عیسی مسیح که بدون الهام از روح القدس نوشته شده اند دارد. (البته عده بسیاری معتقدند انجیل یوحنا بعد از انجیل لوقا نوشته شده است.)

یک. برخی محققین ادعا می‌کنند تمام  نوشته هایی که در مورد زندگی عیسی می‌باشند بعد از دو و یا سه نسل پس از مرگ وی بر روی صلیب نوشته شده‌اند. اما کارستن تایدی متخصص آلمانی پاپیروس در دسامبر ۱۹۹۴ اعلام کرد نسخه‌هایی از انجیل متی موجود می‌باشد که تاریخ آنها به زمان زندگی عیسی بسیار نزدیک است. یافته‌های تایدی براساس تحقیقات دقیق انجام شده بر روی نسخه های دست نویسی است که به تازگی کشف شده‌اند.

ب. حکایت اموری که نزد ما به انجام رسیده است: نوشته های قبلی شامل موضوعاتی بود که در میان ایمانداران زمان لوقا شناخته شده بود و آنها را باور داشتند. وقتی لوقا شروع به نوشتن انجیل کرد، بیشتر ایمانداران همه چیز را در مورد زندگی عیسی می‌دانستند – هم از طریق گزارشات شفاهی رسولان اصلی و هم از طریق زندگینامه هایی که تا آن زمان نوشته شده بود.

یک. لوقا با استفاده از کلمه ما، خودش را در بین جماعت مسیحیانی قرار می‌دهد که گزارشات زندگی عیسی را دریافت کرده اند و آن را باور دارند. لوقا همکار پولس بود (اعمال۱۶-۱۲:۱۰؛ دوم تیموتائوس ۱۱:۴، فلیمون ۲۴:۱) و پولس او را پزشک محبوب می‌نامد (کولسیان ۱۴:۴). از آنجایی که لوقا یک پزشک بود پس مرد تحقیق و علم نیز بود و بازتاب این موضوع در تاریخی که او از زندگی عیسی مسیح نقل می‌کند مشهود است.

دو. بر اساس تمام نشانه ها به نظر می‌رسد که لوقا غیر یهودی بود. کولسیان ۴: ۱۱-۱۰ و ۱۴:۴ بیان می‌کند که او یهودی نیست چرا که  نام او در لیست افراد ختنه شده نیست. با توجه به این امر لوقا تنها نویسنده غیریهودی عهد جدید است.

سه. خداوند به این تنها نویسنده غیریهودی فیضی عظیم اعطا کرد چرا که او کتاب اعمال رسولان را نیز نوشت (کتاب اعمال را می توان جلد دوم این انجیل دانست). بیشتری بخش های عهد جدید توسط لوقا نوشته شده است تا دیگران  نویسندگان  (البته با این فرض که پولس نویسنده رساله رومیان نباشد.)

ج. درست همان‌گونه که آنان که از آغاز شاهدان عینی و خادمان کلامی بودند که آن را به ما سپردند:‌ لوقا به ما می‌گوید که نگارشهای گذشته در مورد زندگی عیسی مسیح بر اساس گفته های شاهدان عینی بوده است.

یک . منظور از افرادی که از ابتدا با عیسی مسیح بودند همان یاران (حواریون) مسیح است. البته افرادی همانند مریم که لوقا با آنها برای تحقیق و نگارش زندگی تاریخی عیسی مسیح مصاحبه کرده بود نیز شامل افرادی که از ابتدا با عیسی مسیح بوده اند می‌شود.

دو. لوقا این رساله را برای جهان قرن اول نوشت؛ جهانی که در آتش باور این سخن می‌سوخت که «اگر کاری به تو احساس خوبی می‌دهد انجام بده». با این حال حقایق این انجیل مورد اتهام خرافات بسیاری از مذاهب قرار گرفت. سپس جهان همانند دنیای امروز مشتاق آن چیزی هست که مسیحیت ارائه می‌کند: ایمانی که بر پایه حقیقت است.

۲. آیات (۴-۳) لوقا هدفش را از تالیف انجیل توضیح می‌دهد

من نیز که همه چیز را از آغاز به‌دقت بررسی کرده‌ام، مصلحت چنان دیدم که آنها را به شکلی منظم برای شما، عالیجناب تئوفیلوس، بنگارم، تا از درستی آنچه آموخته‌اید، یقین پیدا کنید.

الف. مصلحت چنان دیدم:‌ لوقا جزو شاهدان عینی خدمت عیسی مسیح نبود. با این حال خود را هم سطح نویسندگانی می داند که گزارشات خود را طبق تجربیات و مشاهدات دست اول از زندگی و خدمت عیسی مسیح نوشته‌اند (مانند متی و مرقس). چرا که گزارش او براساس تحقیقات موثق و بررسی‌های دقیق از وقایع بود.

ب. آنها را به شکلی منظم برای شما، عالیجناب تئوفیلوس، بنگارم:‌ لوقا به رقم  مطالعه انجیل متی و مرقس، می خواست نسخه سومی از انجیل را ارائه دهد که در آن بر جامعیت و نظم موضوعات تاکید شده باشد. بنابراین انجیل لوقا، جامعترین و منظم‌ترین انجیل است. او داستان زندگی عیسی را  به طور کامل از مژده تولد یحیی تعمید دهنده تا صعود عیسی به آسمان به طور مستند روایت می‌کند.

·      انجیل لوقا جامع‌ترین و جهانی‌ترین انجیل است. در این انجیل اغلب از غیریهودیان با شایستشگی یاد می‌شود.

 

·      انجیل لوقا نسبت به سایر انجیل ها توجه خاص‌ تری به موضوعاتی مانند نقش زنان، کودکان و مطرودین جامعه دارد.

·      انجیل لوقا نسبت به سایرانجیل ها توجه بیشتری به مقوله دعا نشان می‌دهد. در این کتاب هفت بار به عیسی در حال دعا اشاره شده است و این اشارات فقط مختص انجیل لوقا می‌باشد.

·      انجیل لوقا نسبت سایر انجیل ها تأکید بیشتری بر روح القدس و شادی دارد.

·      انجیل لوقا نسبت به سایر انجیل ها تأکید بیشتری بر موعظه خبر خوش (بشارت انجیل) دارد. این انجیل ده بار به موضوع بشارت انجیل اشاره می‌کند (در حالیکه در انجیل ها دیگر فقط یکبار به آن پرداخته شده است). به علاوه پانزده بار در کتاب اعمال رسولان این موضوع را مطرح می سازد.

ج. عالیجناب تئوفیلوس:‌ با‌وجود اینکه لوقا به شخصی به نام تئوفیلوس را مورد خطاب قرار می‌دهد اما انجیلش را با در نظر داشتن مخاطبین وسیعی می نویسد.

یک. استفاده از لقب عالیجناب نشان میدهد که احتمالا تئوفیلوس یکی از افسران حکومت روم بوده است. به نظر می‌رسد که پولس از کتاب لوقا و اعمال رسولان به عنوان دفاعیه خود در برابر سزار استفاده کرده باشد. چنانچه می‌بینیم اعمال رسولان جایی به پایان می‌رسد که پولس منتظر حکم دادگاه است.

دو. مسلم است که تئوفیلوس، با هر مقام و جایگاهی که داشت، آموخته‌هایی درباره ایمان دریافت کرده بود (تا از درستی آنچه آموخته‌اید).

بخش دوم: مژده تولد یحیی تعمید دهنده

۱. آیات (۷-۵) زمان و مردم در آغاز زندگی عیسی مسیح

در زمان هیرودیس، پادشاه یهودیه، کاهنی می‌زیست، زکریا نام، از کاهنان گروه ابیا. همسرش الیزابت نیز از تبار هارون بود. هر دو در نظر خدا پارسا بودند و مطابق همه احکام و فرایض خداوند بی‌عیب رفتار می‌کردند. اما ایشان را فرزندی نبود، زیرا الیزابت نازا بود و هر دو سالخورده بودند.

الف. در زمان هیرودیس:‌ این وقایع در زمان مشخصی از تاریخ به وقوع پیوسته است. در آن زمان مردی بود معروف به هیرودیس کبیر و سال های آخر سلطنت طولانی و ناخوشایندی را سپری می‌کرد. او از نسل بنی اسراییل نبود بلکه از نوادگان عیسـو برادر یعقـوب بود. پس یک عدومی به شمار می رفت. هیرودیس به خاطر برنامه ریزی ساخت بناهای زیبا و دیدنی معروف بود. اما چیزی که درمورد او بیشتر شهرت داشت، ظلم و خشونت بیمارگونه‌اش بود تا حدی که حتی تعدادی از اعضای خانواده خودش را محکوم به اعدام کرده بود.

ب. کاهنی می زیست، به نام زکریا … همسرش الیزابت: این وقایع در زندگی اشخاص مشخصی روی داد. زکریا و الیزابت افراد پارسا و مطیعی بودند اما نداشتن فرزند باعث شرم و ننگ آنها شده بود. (اما ایشان را فرزندی نبود، زیرا الیزابت نازا بود و هر دو سالخورده بودند.)

ج. از کاهنان گروه ابیا:‌ کاهنان به چند گروه تقسیم می شدند که گروه ابیا نیز شامل آنها بود (توضیح بیشتر در این مورد در قسمت ۲۴-۲۳ خواهد بود.)

 

۲. آیات (۱۰-۸) خدمت زکریا در معبد

یک بار که نوبت خدمت گروه زکریا بود، و او در پیشگاه خدا کهانت می‌کرد. بنا به رسم کاهنان، قرعه دخول به قدس معبد خداوند و سوزاندن بخور به نام وی افتاد. در زمان سوزاندن بخور، تمام جماعت بیرون سرگرم دعا بودند.

الف. بنا به رسم کاهنان، قرعه دخول به قدس معبد خداوند و سوزاندن بخور به نام وی افتاد.:  فقط کاهنانی که از یک نسل خاص بودند می‌توانستند در معبد خدمت کنند. در آن سالها تعداد کاهنان بسیار افزایش یافته بود (گفته می شد در زمان عیسی بیش از 20،000 کاهن می‌زیستند) بنابراین آنها از قرعه استفاده می‌کردند تا مشخص کنند نوبت کدام کاهن است که برای خدمت حاضر شود. ممکن بود در زندگی یک کاهن فقط یک بار قرعه برای خدمت به نام وی افتد.

یک. به طور قطع این اتفاق براش شخص پارسایی همانند زکریا بزرگترین اتفاق زندگی اش بود چرا که اتفاقی عظیم و فرصتی یکباره بود. حتما او پیش خود فکر کرده بود که ورود به مکان مقدس خدا چگونه خواهد بود و اینکه آیا ممکن است خداوند با در مورد چیز خاصی در این اتفاق مهم زندگی اش صحبت کند.

دو. به علاوه می توان تصور کرد که زکریا حتما از کاهنانی که قبلا این خدمت را در مکان مقدس انجام داده بودند در مورد اینکه تجربه شان چگونه بوده است سوالاتی پرسیده بود؛ حتی اینکه آیا آنها حالت روحانی خاصی را تجربه کرده بودند یا نه. بنابراین کل ماجرا  برای او با پیش فرضی بزرگ همراه بود.

ب. سوزاندن بخور: طبق قانون موسی ، هر روز صبح و هر شب بخور بر روی محراب طلایی به خدا عرضه می شد (خروج ۳۰: ۸-۷). در این زمان نیز، یک آیین مشخص برای این انجام این فریضه وجود داشت.

یک. چندین قرعه کشی انجام شد تا مشخص شود چه کسانی در هنگام قربانی کردن صبح چه کاری را باید انجام بدهند. اولین قرعه کشی  می تعیین کرد که چه کسی می تواند محراب را پاک کند و آتش آن را آماده کند. قرعه دوم تعیین می‌کرد که چه کسی قربانی صبح را می کشد آنرا به محراب، شمعدان طلایی و محراب بخور را می پاشد. قرعه کشی سوم مشخص می‌کرد چه کسی می‌آید و بخور می‌دهد. این والاترین وظیفه بود. کسانی که قرعه اول و دوم به نامشان افتاده بود باید در زمان تقدیم قربانی عصرگاهی نیز وظیفه‌شان را تکرار می‌کردند اما نفر سوم دیگر نمی‌توانست خدمتش را تکرار کند زیرا که تقدیم بخور فرصتی بود که هر کاهن فقط یک بار در طول زندگی‌اش می‌توانست آن را تجربه کند.

دو. قبل از طلوع آفتاب، صدها پرستشگر در معبد جمع می شدند. قربانی صبحگاهی هنگامی آغاز می شد  که کاهنی که مسئول تقدیم بخور بود، با به صدا درآوردن وسیله‌ای ناقوس مانندی  که در دست داشت، از صحن بیرونی به سمت معبد حرکت می‌کرد. لاویان با شنیدن این صدا گردهم می آمدند و آماده می شدند تا پرستشگران را که با سرود پرسش خداوند جمع شده بودند  هدایت کنند.

سه. دو کاهن دیگر که با قرعه برای تقدیم قربانی صبحگاهی انتخاب شده بودند، در دو طرف کاهن سوم قرار می‌گرفتند و به طرف معبد حرکت می‌کردند و هر سه کاهن با هم وارد مکان مقدس می شدند. یکی از آن دو کاهن زغال‌های سوزان را بر محراب طلا قرار می داد و کاهن دیگر، بخور را آماده می‌کرد و سپس این دو کاهن معبد را ترک می‌کردند و کاهن سوم به تنهایی در مکان مقدس باقی می ماند.

چهار. در مقابل او محراب طلایی بخور قرار داشت که مربعی  بود به ضلع 46 سانتیمتر و ارتفاع یک متر. بر روی آن میز کوچک زغال‌های سوزانی قرار داشت که دود کمی از آنها بالا می رفت و برای تقدیم بخور آماده بود. در پشت محراب طلایی، پرده‌ای ضخیم و بزرگ آویزان شده بود و پشت آن پرده قدس الاقداس قرار داشت. قدس الاقداس، مقدس‌ترین مکان بود و هیچ کس نمی‌توانست وارد آنجا شود مگر کاهن اعظم، آن هم سالی یک بار، در روز کفاره. وقتی کاهن روبروی محراب خور می‌ایستاد، در سمت راست او میز نان تقدّمه و در سمت چپ او چراغدان طلایی قرار داشت که تنها منبع نورمکان مقدس بود.

ج. در زمان سوزاندن بخور، تمام جماعت بیرون سرگرم دعا بودند: وقتی جمعیت بیرون می‌دیدند آن دو کاهن از معبد خارج شده‌اند، درمی‌یافتند زمان تقدیم بخور فرا رسیده است. آن صدها نفر  جمعیت عبادت کننده در حضور خداوند تعظیم می‌کردند، زانو می زدند، دست ها می‌گشودند و در سکوت دعا می‌کردند. آنها می‌دانستند که درست در همان لحظه، کاهن مسئول بخور در حال دعا در مکان مقدس نزدیک‌ترین مکان حضور خدا برای تمامی قومشان است.

یک. برای چند دقیقه سکوتی بی پایان تمام معبد را فرا گرفت و این در حالی بود که زکریا در مکان مقدس در حال عبادت بود و عظیم‌ترین رویداد زندگی‌اش را تجربه می‌کرد.

دو. شاید ارتباط بین سوزاندن بخور و دعا برای برخی عجیب به نظر بیاید اما در کتاب مقدس سوزاندن بخور نشانه محکمی از دعا کردن می‌باشد (مزامیر ۱۴۱: ۲ و مکاشفه ۵: ۸).

سه. زکریا برای چه موضوعی دعا می‌کرد؟ احتمالاً او قبلاً درمورد این موضوع خیلی فکر کرده بود و حتی شاید یک لیست دعا تهیه کرده بود البته ممکن است دعاهایش را حفظ کرده بود. به هرحال او می‌دانست دعایش چقدر طول می‌کشد زیرا قبلاً چندین بار به عنوان پرستشگر در مراسم قربانی صبحگاهی شرکت کرده بود و می‌دانست وقتی کاهنی برای سوزاندن بخور داخل قدس الاقداس می‌شود، چقدر داخل معبد می‌ماند. او باید برای نیازهای قوم اسراییل دعا می‌کرد، قومی که در آن زمان توسط حکومت ظالم روم اشغال و مورد ستم واقع شده بود. او باید دعا می‌کرد که خداوند مسیح موعود را به جهان بفرستد. احتمالا او بر این گمان بود که در چنین لحظه مقدسی دعا برای نیازهای شخصی خودش کاری اشتباه است.

۳. آیات (۱۱-۱۷)  خبر خوش فرشته به زکریا

ناگاه فرشته خداوند، ایستاده بر جانب راست مذبح بخور، بر زکریا ظاهر شد. زکریا با دیدن او، بهت‌زده شد و ترس وجودش را فرا گرفت. اما فرشته به او گفت: «ای زکریا، نترس! دعای تو مستجاب شده است. همسرت الیزابت برای تو پسری به دنیا خواهد آورد و تو او را یحیی خواهی نامید. تو سرشار از شادی و خوشی خواهی شد، و بسیاری نیز از میلاد او شادمان خواهند گردید. زیرا در نظر خداوند بزرگ خواهد بود. یحیی نباید هرگز به شراب یا دیگر مُسکِرات لب زند. حتی از شکم مادر، پر از روح القدس خواهد بود و بسیاری از قوم اسراییل را به سوی خداوند، خدای ایشان باز خواهد گردانید. او به روح و قدرت ایلیا، پیشاپیش خداوند خواهد آمد تا دل پدران را به سوی فرزندان، و عاصیان را به سوی حکمت پارسایان بگرداند، تا قومی آماده برای خداوند فراهم سازد.»

الف. فرشته خداوند بر زکریا ظاهر شد: فرشته در بر جانت راست محراب بخور  ایستاده بود. احتمالا زکریا وقتی با اشتیاق در حضور خداوند دعا می‌کرد، چشمهایش را بسته بود و وقتی چشمانش را باز کرد فرشته را آنجا دید.

ب. زکریا با دیدن او، بهت‌زده شد و ترس وجودش را فرا گرفت: فرشته‌ای که بر زکریا ظاهر شد، ظاهری خیالی نداشت و یا یک کودک عریان بالدار نبود. این فرشته، مخلوقی پرجلال، مهیب و با شکوه بود. این فرشته نیز مانند بسیاری از فرشتگان در کتاب مقدس، در اولین برخوردش با یک انسان گفت: «نترس».

      یک . زکریا حتما با خود فکر کرده بود: «آیا این برای همه اتفاق میفتد؟ دیگران در این مورد چیزی به من نگفتند؟»

ج. دعای تو مستجاب شده است. همسرت الیزابت برای تو پسری به دنیا خواهد آورد: نمی‌توان با اطمینان گفت که زکریا وقتی در برابر محراب طلایی بخور ایستاده بود برای داشتن فرزندی پسر دعا کرده بود. زیرا که نخست، ممکن است این نیاز و دعا، خودخواهانه به نظر بیاید و دوم اینکه او و الیزابت هر دو سالخورده بودند (لوقا ۱: ۷) و شاید خیلی وقت پیش از این دعا ناامید شده بودند.

یک. گاهی اوقات ما برای موضوعی به مدت طولانی دعا می کنیم؛ مثلاً برای رستگاری فرزند یا همسرمان و یا برای خوانده شدن از سمت خداوند و خدمت کردن به او. شاید برای اینکه خداوند شخصی خاص را وارد زندگی‌مان کند دعا می کنیم اما ممکن است، بعد از سال ها دعای قلبی، تسلیم ناامیدی شویم. احتملاٌ زکریا و الیزابت هم سال های زیادی برای داشتن فرزند پسر دعا می‌کردند اما در آخر تسلیم شده باشند و اعتماد خودشان را در این مورد از خدا از دست داده باشند. 

دو. وقتی ما در این موقعیت قرار می‌گیریم، ممکن است کم کم به محبت و دلسوزی خدا شک کنیم. اما خداوند هرگز از محبت و دلسوزی برای ما دست نمی‌کشد.

سه. واکنش زکریا به وعده فرشته احتمالا اینگونه بوده:‌ «نمیدانم در مورد چه چیزی صحبت می‌کنی، من برای فرزند پسر دعا نکردم، می‌دانی که ما هر دو سالخورده هستیم. من خیلی وقت پیش از دعا کردن برای این موضوع دست کشیده‌ام و الان برای نجات اسراییل دعا می‌کنم و دعا می‌کنم خداوند مسیح را به جهان بفرستد.» زکریا نمی‌دانست خداوند به هر دو این دعاها پاسخ داده است و از فرزند او استفاده می‌کند تا قسمتی از نقشه آمدن مسیح را به انجام رساند.

چهار. زکریا نمیدانست که خداوند به یکباره هر دو خواسته قلبی او را پاسخ داده است. شاید او از آرزوی پدر شدن دست کشیده بود و این امید سال ها پیش در قلب او از بین رفته بود. اما باوجود اینکه زکریا و الیزابت تسلیم ناامیدی شده بودند خداوند هرگز از برآوردن خواسته آنها دست نکشید.

د. تو او را یحیی خواهی نامید: حتی قبل از اینکه فرزند در رحم مادر قرار بگیرد، به او نامی داده شد. این دستور از طرف خدا بود که او را یحیی بنامند.

 ه. در نظر خداوند بزرگ خواهد بود: او هرگز نباید شراب و مشروبات سُکر آور بنوشد: این موضوع احتمالا به قول نذیر (مقررات نذر) که قولی داوطلبانه است که در کتاب مقدس، کتاب اعداد فصل ۶ اشاره دارد.  پسر آنها، همانند شمشون (سامسون)، باید تمام روزهای زندگی‌اش به طوری خاص برای خداوند وقف شود.

یک. اگرچه یحیی در نظر خداوند بزرگ بود، اما به فیض خداوند، کوچکترین شخص در ملکوت خدا از او بزرگتر است (متی ۱۱: ۱۱ ).

و. حتی از شکم مادر، پر از روح القدس خواهد بود: پسر آنها یحیی به طور بی نذیری سرشار از روح القدس خواهد بود. حتی وقتی در رحم مادرش است نیز پر از روح القدس خواهد بود. 

یک. کلوین درباره پر شدن از روح القدس در شکم مادر اینطور می‌گوید: «بیایید از این نمونه دریابیم که از همان ابتدای نوزادی تا آخرین روزهای کهنسالی، کار روح القدس در بشر، رایگان است.»

ز. بسیاری از قوم اسراییل را به سوی خداوند، خدای ایشان باز خواهد گردانید: کار عظیم یحیی این بود که راه را برای آمدن مسیح مهیا سازد و او این کار را با آماده کردن قلبها و بازگرداندن آنها به سمت خدا می‌بایست انجام دهد. الگوی خدمت او مانند ایلیای نبی خواهد بود. به روح و قدرت ایلیا عیسی بعدها می‌گوید که یحیی به خوبی این وظیفه را انجام داد (متی ۱۱: ۱۴، ۱۷: ۱۲).

ح. پیشاپیش خداوند خواهد آمد تا دل پدران را به سوی فرزندان، و عاصیان را به سوی حکمت پارسایان بگرداند: این عبارت نقل قولی از کتاب ملاکی فصل ۴ آیات ۵ تا ۶  در کتاب مقدس است و مفهوم آن از صرف اشاره به ایلیا بیشتر است.  چرا که اینها آخرین کلمات کتاب عهد عتیق هستند و اکنون خداوند رازگشایی خود را جای که آن را نا تمام گذاشته بود از سر میگیرد.

 یک. ایلیا شخصی بود که اسراییل را به توبه قلبی فرامی‌خواند (کتاب اول پادشاهان ۱۸: ۲۰-۲۴).

۴. آیات (‍۲۰-۱۸) شک کردن زکریا و از دست دادن قدرت تکلم او

زکریا از فرشته پرسید: «این را از کجا بدانم؟ من مردی پیرم و همسرم نیز سالخورده است.» فرشته پاسخ داد: «من جبریلم که در حضور خدا می ‌ایستم. اکنون فرستاده شده ام تا با تو سخن گویم و این بشارت را به تو رسانم. اینک لال خواهی شد و تا روز وقوع این امر، یارای سخن گفتن نخواهی داشت، زیرا سخنان مرا که در زمان مقرر به حقیقت خواهد پیوست، باور نکردی.»

الف. این را از کجا بدانم؟ من مردی پیرم و همسرم نیز سالخورده است :‌ می توان گفت که طرز فکر زکریا اینگونه بود؛ «ممنونم برای این وعده، اما با توجه به شرایط من و همسرم این وعده غیرممکن است. آیا می توانی نشانه‌ای از اثبات این وعده به من بدهی؟»

یک. اینگونه نبود که زکریا نمی‌خواست این وعده را باور کند. اتفاقاً او باور داشت. او به سادگی احساس کرد این موضوع آنقدر خوب است که نمی‌تواند حقیقت داشته باشد و شاید نمی‌خواست در او توقع و امیدی نابجا بوجود آید و دوباره باعث نا‌امیدی ‌اش شود. همه ما با داشتن چنین دیدگاهی شانس بسیاری از معجزات را از خود گرفته ایم.

دو. اشتباه زکریا این بود که اول به موقعیت خودش نگاه کرد نه به کاری که خداوند قادر است انجام دهد. ما انسان ها معمولا وسوسه منطقمان میشویم. اما اگر اعتقاد داریم که خداوند وجود دارد هیچ چیز منطقی در اینکه مشکلاتمان را در برابر او نگذاریم وجود ندارد.  

ب. من جبریلم که در حضور خدا می ‌ایستم: جبریل به زکریا یادآوری کرد که او کیست و از کجا می‌آید. بین این دو جمله که من مردی سالخورده ام و من جبریلم تفاوت بسیار زیادی وجود دارد. بزرگترین تفاوت کدام است؟ جبریل «انجیل را به زکریا موعظه می‌کند» (این بشارت را به تو رسانم).

یک. تمامی پیام جبریل به زکریا خبری خوش بود چرا که او نه تنها صاحب فرزند پسر می شد، بلکه فرزند او در برنامه نجات خدا، نقش بسیار کلیدی و مهم خواهد داشت و این خبر خوشی بود که جبریل به زکریا داد.

دو. این امر، مفهوم بهتری از موعظه انجیل را به ما می‌رساند و آن اعلام خبر خوش به همه آنانی که به آن نیاز دارند است.

ج. سخنان مرا که در زمان مقرر به حقیقت خواهد پیوست: اگر زکریا نبود، یحیی تعمید دهنده ای هم نبود. اگر یحیی تعمید دهنده ای نبود، پس هیچ پیامبری هم نبود که آمدن مسیح را بشارت دهد و اگر کسی نبود که آمدن مسیح را بشارت دهد، نبوت‌های عهد عتیق درمورد مسیح تحقق نمی‌یافت. اگر نبوت‌های اولیه عهد عتیق درباره آمدن مسیح تحقق نمی‌یافت، آنگاه عیسی هرگز نمی‌توانست خدمات خود را به انجام رساند. اگر عیسی نمی‌توانست کارها و خدمات خود را به انجام برساند، آنگاه نمی‌توانست نقشه خدا برای نجات من و شما را تحقق دهد و ما باید در گناهانمان از بین می رفتیم! پس این خبر خبری خوش بود!

د. اینک لال خواهی شد و تا روز وقوع این امر، یارای سخن گفتن نخواهی داشت:‌ زکریا برای بی‌ایمانی‌اش مجبور به پرداخت بهای بی تکلمی شد. بی‌ایمانی او باعث نشد که خداوند آن وعده را از او دریغ کند بلکه توانایی لذت بردن از آن وعده را از دست داد.

 یک. وقتی ما وعده های خدا برای زندگیمان را باور نمی کنیم، لزوما باعث نابودی آن وعده نخواهیم شد؛ اما باعث از بین رفتن توانایی لذت بردن از آن وعده خواهیم شد. چیزی که این مجازات را برای زکریا سخت می‌ساخت این بود که او خبر بسیار مهمی برای گفتن داشت اما نمی‌توانست آن را بگوید .

دو. متاسفانه بسیاری از مسیحیان این موضوع را نوعی مجازات نمی‌ دانند. چرا که برای آنها مهم نیست که در مورد بشارت و خبر خوش عیسی سکوت کنند.

۵. آیات (۲۳-۲۱) بیرون آمدن زکریا نزد جماعت

در این میان، جماعت منتظر زکریا بودند و حیران از طول توقف او در قدس. چون بیرون آمد، نمی‌توانست با مردم سخن گوید. پس دریافتند رویایی در قدس دیده است، زیرا تنها ایما و اشاره می‌کرد و توان سخن گفتن نداشت. زکریا پس از پایان نوبت خدمتش، به خانه خود بازگشت.

الف. در این میان، جماعت منتظر زکریا بودند و حیران از طول توقف او در قدس: رسم بر این بود کاهن به محض اینکه دعایش را به پایان رساند، از معبد خارج شود تا جماعت بیرون مطمئن شوند او در حضور خدا نمـرده است اما تاخیر زکریا، باعث نگرانی مردم شده بود.

یک. بعد از اینکه کاهن بخور، کارش را تمام  میکرد، از مکان مقدس به سمت درهای بزرگ معبد می رفت و با دو کاهن دیگر که در سمت راست قسمت بیرونی در ایستاده‌ بودند ملاقات می‌کرد. آنگاه کاهن بخور دست هایش را بالا می‌برد و مطابق برکات کتاب اعداد فصل ۶ آیات  ۲۴-۲۶ قوم را برکت می داد. صدها پرستشگری که در آنجا جمع شده بودند می‌دانستند چه کاری باید انجام دهند، آنها به کاهن پاسخ می دادند و می گفتند: «متبارک باد نام خداوند خدای ما، خدای اسراییل، از ازل تا ابد.»

دو. پس از همه این ها، لاویان از سرایندگان و نوازندگان می خواستند که پرستش را آغاز کنند. آنها با نواختن شیپورهای مخصوص نقره‌‌ای شروع می‌کردند، سپس کاهن سنج‌ها را به صدا درمی‌آورد و گروه کُر لاویان شروع به سراییدن مزمور آن روز می‌کردند. این گروه کُر از گروهی که کمتر از دوازده نفر نبودند تشکیل شده بود و  صدای پیر و جوان برای تولید طیف گسترده ای از صدا ترکیب شده بودند و احتمالا هماهنگی و هارمونی زیبایی داشتند.

ب. چون بیرون آمد، نمی‌توانست با مردم سخن گوید.: وقتی زکریا بیرون آمد، انتظار می رفت در جلوی معبد و روبروی جمعیت بایستاد و قوم را برکت دهد، کتاب اعداد (۶: ۲۴-۲۶). دو کاهن دیگر نیز جملات برکت دهنده او را تکرار کنند. اما زکریا نمی‌توانست صحبت کند!

یک. او فقط می‌توانست با اشاره و حرکات دست، اتفاقی که برای او در معبد رخ داده بود را برای آنها بازگو کند. قطعا دانستن این که همگان او را باور کردند مشکل است.

۶. آیات (۲۴-۲۵) بارداری و شادی الیزابت

چندی بعد، همسرش الیزابت آبستن شد و پنج ماه خانه ‌نشینی اختیار کرد. الیزابت می گفت: «خداوند برایم چنین کرده است. او در این روزها لطف خود را شامل حال من ساخته و آنچه را نزد مردم مرا مایه ننگ بود، برداشته است.»

الف. همسرش الیزابت آبستن شد: زکریا همان روابط طبیعی گذشته را با همسرش داشت. او برای تحقق این وعده به خدا اعتماد کرد. او انتظار نداشت این فرزند از طریق یک بارداری معجزه‌‌ آسا به دنیا بیاید.

ب. پنج ماه خانه نشینی اختیار کرد: گوشه نشینی الیزابت به خاطر این نبود که بارداری اش را پنهان کند. او پنج ماه اول بارداری اش زمانی که کمتر حاملگی او مشخص بود در خفا سپری کرد تا زمانی را با خدا سپری کند و برای سرنوشت فرزندی که در درون می پروراند دعا و تمرکز کند.

بخش سوم: بشارت تولد عیسی مسیح

۱. آیات (۲۷-۲۶) جبریل نزد مریم در ناصره فرستاده می‌شود.

در ماه ششم، جبریل فرشته از جانب خدا به شهری در جلیل فرستاده شد که ناصره نام داشت، تا نزد باکره‌ای مریم نام برود. مریم نامزد مردی بود، یوسف نام، از خاندان داوود.

الف. در ماه ششم، جبریل فرشته: کاری که جبریل در معبد شروع کرده بود (اعلام خبر خوش به زکریا) هنوز تمام نشده بود. در ماه ششم بارداریِ الیزابت، این فرشته به روستایی در استان جلیل آمد.

ب. شهری در جلیل فرستاده شد که ناصره نام داشت:‌ از نظر زمانی این اولین جایی هست که اسم ناصره در عهد عتیق و عهد جدید کتاب مقدس ذکر شده است. ناصره به دلیل نداشتن طبیعتی بی نظیر قابل توجه است و در کتاب عهد عتیق و کتاب آپوکریفا و نوشته های یوسیفوس  (یوسف فلاوی)‌ به آن اشاره ای نشده است. 

یک. با اینکه ناصره در منطقه استان جلیل قرار دارد، حدودا ۲۴ کیلومتر با دریای جلیل فاصله دارد و فاصله اش با نزدیک ترین جاده اصلی در حدوده ۹.۵ کیلومتر است. ناصره دارای ذخایر آبی خوب نبود و تنها منبع اصلی آب چاه ضعیفی بود که در مرکز روستا قرار داشت. 

دو. عیسی برای همیشه با نام این مکان شناسایی می‌شود. در عهد جدید می‌بینیم که بارها او را عیسای ناصری می خوانند (مرقس ۱: ۲۴، یوحنا ۱۸ :۷، یوحنا ۱۹ :۱۹، اعمال ۲ :۲۲). همچنین شاگردان او را نیز «ناصریون» نامیده می­شدند. (اعمال ۲۴ :۵)

ج. مریم نامزد مردی بود:‌ مریم نامزد یوسف بود. در آن زمان، ازدواج یهودی شامل سه مرحله می شد:

·      تعهد (توافق رسمی بین پدران خانواده‌ها)

·      نامزدی (مراسمی که در آن عهدهای متقابل بسته می شد)

·      ازدواج (تقریباً یک سال بعد، وقتی که داماد در زمانی تعیین نشده برای بردن عروس خود می‌آید).

یک. وقتی یک زوج نامزد می شدند، باید به یکدیگـر متعهد و وفادار می‌بودند و فقط طلاق می‌توانست این نامزدی را باطل سازد زیرا نامزدی یک عهد غیررسمی نبود.

د. باکره‌ای مریم نام: در این مورد هیچ ابهامی وجود ندارد زیرا که او با هیچ وقت با هیچ مردی رابطه جنسی نداشته بود.

یک. بسته شدن نطفه یحیی تعمید دهنده که پیشرو مسیح بود معجزه آسا بود. پس بنابراین برای بسته شدن نطفه عیسی مسیح انتظار معجزه بیشتری می‌رود.

دو. نام «مریم» یک اسم یونانی بود که از ریشه نام عبری :«میریام»، خواهر موسی گرفته شده و به معنی «متعالی» می باشد.  و این توصیفی متناسب از کسی است که قرار بود مادر مسیح باشد.

۲. آیات (۲۹-۲۸) جبریل به مریم سلام می‌دهد

فرشته نزد او رفت و گفت: «سلام بر تو، ای که مورد لطف قرار گرفته‌ای. خداوند با توست.» مریم با شنیدن سخنان او پریشان شد و با خود اندیشید که این چگونه سلامی است.

الف. فرشته نزد او رفت و گفت: فرشته سه چیز به مریم گفت که بدون شک هریک از آنها به تنهایی در مورد او صدق می‌کرد،  چرا که او در بین تمام کسانی که تا آن زمان زندگی کرده بودند مزیت برتری داشت:

·      او بسیار مورد لطف بود.

·      خداوند با او بود.

·      او برکت داده شده بود.

یک. همه این موارد در مورد ایمانداران مسیح نیز صدق می‌کند. ما نیز مانند مریم بسیار مورد لطف و رحمت هستیم (افسسیان ۱: ۶) خداوند با ماست (متی ۲۸: ۲۰) و ما نیز برکت داده شده هستیم (افسسیان ۱: ۳).

دو. دعای کاتولیک‌ های رومی که اینطور شروع می‌شود: «درورد بر تو ای مـریم، که پر از فیض هستی» کاملا درست است. مریم پر از فیض بود زیرا که ایماندار بود. اما فیضی که مریم داشت، فیضی بود که به او عطا شده بود نه فیضی که بتوان آن را به دیگران داد.

ب. مریم با شنیدن سخنان او پریشان شد و با خود اندیشید که این چگونه سلامی است: در حقیقت پریشانی مـریم از شنیدن سخنان فرشته، نشان دهنده فروتنی اوست. او از شنیدن چنین کلام با عظمتی در مورد خودش شگفت زده شده بود.

۳. آیات (۳۳-۳۰) جبرییل خبر خوش تولد مسیح از مریم را بشارت می‌دهد.

اما فرشته به او گفت: «ای مریم، نترس! لطف خدا شامل حال تو شده است. اینک آبستن شده، پسری خواهی زایید و نامش را عیسی خواهی نهاد. او بزرگ خواهد بود و پسر خدای متعال خوانده خواهد شد. خداوند خدا تخت پادشاهی پدرش داوود را به او عطا خواهد فرمود. او تا ابد بر خاندان یعقوب سلطنت خواهد کرد و پادشاهی او را هرگز زوالی نخواهد بود.»

الف. لطف خدا شامل حال تو شده است. اینک آبستن شده، پسری خواهی زایید: در اینجا تمرکز بر روی مـریم نیست بلکه بر روی فرزند پسر می‌باشد که باید نام او عیسی گذاشته شود (که یک نام معمولی در آن زمان بود). این پسر بر طبق پیشگویی ‌های عهد عتیق باید همان مسیح باشد.

یک. او بزرگ خواهد بود: هیچ کس بیش از مسیح تاریخ را تحت تاثیر قرار نداده است. «آیا همین ثابت نمی‌کند که او شخص بزرگی است؟ فاتحان، انسان های بزرگی هستند اما عیسی از همه آنها بزرگتر است. منجی‌ها انسان های بزرگی هستند اما عیسی از همه آنها بزرگتر است. آزادی‌خواهان انسان های بزرگی هستند اما عیسی از همه آنها بزرگتر است.» (اسپورجن)

·      عیسی در کمال ذات خود، عظیم است.

·      عیسی در خدمت خود، عظیم است.

·      عیسی در شکوه دستاوردهای خود، عظیم است.

·      عیسی در تعداد کسانی که نجات داده است، عظیم است.

·      عیسی در برآورد قوم خود، عظیم است.

دو. پسر خدای متعال خوانده خواهد شد:‌ عیسی پسر مریم خواهد بود، اما نه فقط پسر او؛ او پسر خداوند خواهد بود همانطور که با این نام شناخته می‌شود.

سه. تخت پادشاهی پدرش داوود:‌ او مسیح نجات بخش خواهد بود همانگونه که داوود پیشگویی کرده بود. (دوم سمویيل ۷: ۱۲-۱۶). او دارای صلاحیت قانونی برای پادشاهی قوم اسراییل است و برای پادشاهی او پایانی نیست (سلطنت او هرگز پایان نخواهد یافت).

ب. اینک آبستن شده، پسری خواهی زایید:‌ مریم می‌دانست فرشته دقیقا در مورد چه چیزی صحبت می‌کند زیرا او زنِ کلامِ خدا بود. وقتی فرشته این کلمات را می گفت مریم می‌دانست که  او از کتاب اشعیا ۷: ۱۴ نقل قول می‌کند: «اینک باکره آبستن شده، پسری خواهد زایید.»

۴. آیات (۳۷-۳۴)  پرسش مریم و پاسخ جبریل

مریم از فرشته پرسید: «این چگونه ممکن است، زیرا من با مردی نبوده‌ام؟» فرشته پاسخ داد: «روح القدس بر تو خواهد آمد و قدرت خدای متعال بر تو سایه خواهد افکند. از این رو، آن مولود مقدس و پسر خدا خوانده خواهد شد. اینک الیزابت نیز که از خویشان توست، در سن پیری آبستن است و پسری در راه دارد. آری، او که می‌گویند نازاست، در ششمین ماه آبستنی است. زیرا نزد خدا هیچ امری ناممکن نیست!»

الف. این چگونه ممکن است، زیرا من با مردی نبوده‌ام؟ سوال مریم کاملا منطقی بود. او دقیقا همان سوالی را پرسید که زکریا پرسیده بود (لوقا 18:1). سوال زکریا از روی بی‌ایمانی بود اما مریم با ایمانی سرشار از شگفتی این سوال را پرسید.

ب. قدرت خدای متعال بر تو سایه خواهد افکند: جبریل به او می‌گوید قدرت خدای متعال در شخص روح القدس بر مریم سایه خواهد افکند.

یک. عبارت سایه افکن شدن به معنی «پوشانیدن توسط ابر» می‌باشد مانند ابر جلال حضور خدا (خروج ۱۶: ۱۰، ۱۹: ۹، ۲۴: ۱۶، ۳۴: ۵، ۴۰: ۳۴) و یا ابرتغییر شکل یافته (متی ۱۷: ۵، مرقس ۹: ۷، لوقا ۹: ۳۴).

دو. این ابر، تجلیِ دیدنی جلال و حضور خدا بود یعنی همان قدرت خدا که با موسی و دیگر افراد خاص در عهد عتیق بود اکنون برای انجام کاری خاص در زندگی مریم، نازل می‌شود.

سه. «این بیان ظریف، اظهارات نادرست درباره جفت گیری روح ‌القدس با مریم را کاملا رد می‌کند.» ( لیون موریس)

چهار. «اگر بخواهیم به طور تخصصی صحبت کنیم می توانیم بگوییم، آن فرشته، بارداری باکره را پیشگویی کرد و نه تولد فرزند از باکره را و هر کسی می تواند بگوید تولد عیسی یک تولد طبیعی بود اما قرار گرفتن او در رحم مادرش طبیعی نبود.» (ماروین پیت)

ج. از این رو، آن مولود مقدس و پسر خدا خوانده خواهد شد: از آن رو که به طرز شگفت انگیزی در رحم مادرش قرار گرفت او مقدس بوده ( متفاوت از بقیه) و بنابراین فرزند خدا خوانده خواهد شد.

یک. شاید امروزه ما به دلیل ناآشنایی با مفهوم پسر خدا به خوبی تحت تأثیر  این عبارت قرار نگیریم. . اما مریم و همه یهودیانی که در آن فرهنگ زندگی می‌کردند به خوبی می‌دانستند وقتی گفته شد این فرزند پسر خدا خواهد بود یعنی این فرزند با خدا برابر خواهد بود (یوحنا 18:5).

دو. عیسی مسیح پسر خدا نشد، بلکه پسر خدا خوانده شد و با ماهیتی که از ازل داشت، شناخته شد.

د. الیزابت نیز که از خویشان توست، در سن پیری آبستن است و پسری در راه دارد: جبریل بعد از اینکه چنین وعده عظیمی به مریم می‌دهد، شاهدی برای این وعده می‌آورد و باراداری الیزابت را به عنوان نمونه‌ای از قدرت خدا بیان می‌کند. اگر خدا این قدرت را دارد که در مورد الیزابت چنین کاری انجام دهد، مسلما می تواند وعده‌ای را که به مریم داده است را نیز تحقق بخشد.

یک. « اگرچه ایمانداران از کلام مستقیم خداوند خشنود می شوند اما با این حال نباید هیچ یک از کارهای خداوند را که برای تقویت ایمان آنها مفید است را نادیده بگیرند.» (جان کالوین)

ه. زیرا نزد خدا هیچ امری ناممکن نیست: این موضوع بسیار واضح است. اگر بخواهیم بسیار لغوی این جمله را ترجمه کنیم می توانیم بگوییم «هیچ یک از کلمات خداوند بی‌قدرت نیست.» قطعا خداوند کلامی که وعده داده است را به انجام خواهد رسانید.

یک. «عبارت هیچ کاری یا همان هیچ کلامی برای خدا غیر ممکن نیست، یادآور قول الهی خداوند برای داشتن فرزندی پسر به سارا بوده (پیدایش ۱۸: ۱۴) و با این یادآوری دلیل اطمینان بخش دیگری برای مریم بود که خداوند قول خود را تحقق می بخشد» (ماروین پیت).

۵. آیه ۳۸ پاسخ ایمان مریم

مریم گفت: «من خدمتگزار خداوندم. آنچه درباره من گفتی، بشود.» آنگاه فرشته از نزد او رفت.

الف. من خدمتگزار خداوند هستم: مریم ابتدا پاسخ خود را با تایید کردن گفته‌های جبریل شروع کرد. او خدمتگزار خداوند بود و در جایگاهی نبود که با ارباب خودش بحث کند بلکه فقط باید کلام او را بپذیرد.

یک. «جمع شدن اجتناب ناپذیر ابرها کنار او تنها باعث سردگمی مرد خوبی که با او نامزد بود می شد. اما به محض اینکه مریم متوجه شد این موضوع از طرف خداوند برای او مقرر شده است با فروتنی تسلیم شد آن هم با کلماتی سرشار از ایمان قویش» (مییر)

ب. آنچه درباره من گفتی، بشود:‌ سپس مریم با ایمانی راسخ پاسخ داد «آنچه درباره من گفتی، بشود» این همان پاسخ درستی است که باید همه ایمانداران به وعده‌های خداوند بدهند.

یک. همه این ها به ایمان بیشتری از آنچه که ما فکر می کنیم نیاز دارد. مریم وعده بارداری را  در حالی پذیرفت که قطعا مشکوک دیده میشد مخصوصا در فرهنگی که رابطه نامشروع امکان مجازات اعدام داشت. مریم حاضر شد خود را گناهکار جلوه دهد تا هدف خداوند به انجام رسد.

دو. از نظر روحانی، شباهت‌های بسیاری بین کار خدا در مریم و کار خدا در هر ایمانداری وجود دارد.

·      عیسی همان طور که از لحاظ جسمانی در مریم زندگی کرد، از لحاظ روحانی در هر ایمانداری زندگی می‌کند.

·      عیسی همان طور که از لحاظ جسمانی در مریم زندگی کرد، از لحاظ روحانی توسط کلامش در ما نیز زندگی می‌کند.

·      عیسی همان طور که از لحاظ جسمانی توسط مریم بر جهان آشکار شد، از لحاظ روحانی نیز توسط ما بر جهان آشکار می‌شود.

سه. همانطور که عیسی به شاگردانش گفت « این ها مادر، خواهر و برادر من هستند»؛ ما نیز به اندازه مادر باکره او، با مسیح رابطه نزدیک داریم و به نوعی ما موقعیت یکسانی از لحاظ روحانی در رابطه با مسیح داریم که مادرش با از لحاظ جسمی او داشت.

ج. آنگاه فرشته از نزد او رفت.:‌ ما به طور دقیق نمی‌دانیم  که عیسی مسیح در چه لحظه‌ای در رحم مریم قرار گرفت. شاید همان لحظه‌ای که فرشته با او صحبت می‌کرد این اتفاق افتاد و شاید هم کمی بعد از آن. اما هر زمانی که این اتفاق رخ داده باشد، ابر جلال خداوند بر مریم سایه افکنده بود (لوقا ۱: ۳۵) و مریم به طرز معجزه آسایی عیسی را آبستن شد.  ما تولد عیسی در نتیجه اینگونه باردار شدن بود را تولد از باکره می نامیم.

یک. وقتی که به این واقعه که با آن تولد از باکره می‌گوییم مواجه می شویم باید با پولس هم نظر می‌شویم که می‌گوید: «خدا پسندانه زندگی کردن کار آسانی نیست» (اول تیموتائوس ۳: ۱۶). اما پیغام کتاب مقدس درباره تولد از باکره بسیار روشن و واضح است. هیچ سوالی درباره تولد از باکره وجود نداشته مگر این که صلاحیت کلام خدا مورد سوال واقع شود. 

دو. تولد از باکره اتفاقی منحصر به فرد است. در بسیاری از اساطیر، افسانه‌ هایی در مورد رابطه جنسی یک خدا با یک زن دارند که در نتیجه آن فرزندانی متولد می شوند، اما تولد از باکره تنها مختص به مسیحیت است.

بخش چهارم: سرود مریم

۱. آیات (۳۹ -۴۱) ملاقات مریم با الیزابت

در آن روزها، مریم برخاست و به ‌شتاب به شهری در کوهستان یهودیه رفت و به خانه زکریا درآمده، الیزابت را سلام گفت. چون الیزابت سلام مریم را شنید، طفل در رَحِمش به جست و خیز آمد، و الیزابت از روح القدس پر شد.

الف. در آن روزها، مریم برخاست و به ‌شتاب به شهری در کوهستان یهودیه رفت و به خانه زکریا درآمده، الیزابت را سلام گفت: مریم از جبریل شنید که خویشاوند او، الیزابت باردار است (لوقا 36:1). او برای ملاقات الیزابت  مسافت قابل توجهی را از ناحیه جلیل تا شهری در کوهستان یهودیه پیمود (چیزی در حدود 128 تا 161 کیلومتر).

یک. مریم می‌دانست که افراد زیادی نمی‌توانند تجربه ملاقات با جبریل و بارداری معجزه‌ آسایش را درک کنند و اگر فقط یک نفر بتواند این موضوع را درک کند، آن یک نفر الیزابت است. 

ب. طفل در رَحِمش به جست و خیز آمد: وقتی الیزابت مریم را دید، کودک درون رحم او  (یحیی تعمید دهنده) شروع به جست و خیز کرد زیرا که از شادی پر شد. اگرچه یحیی هنوز متولد نشده بود اما از بیداری روحانی بالایی برخوردار بود و می‌توانست به روح خدا واکنش نشان دهد.

یک. «چه آرامشی در حضور خداوند است (حتی در رحم) که یحیی را این چنین به وجد آورد. پس این آرامش در ملکوت خدا چگونه است! چطور می ‌توان آن را تصور کرد» (تراپ)

۲. آیات (۴۲- ۴۵) الیزابت مریم را برکت می‌دهد

به بانگ بلند گفت: «تو در میان زنان خجسته ‌ای، و خجسته است ثمره رَحِم تو! من که باشم که مادر سرورم نزد من آید؟ چون صدای سلام تو به گوشم رسید، طفل از شادی در رَحِمِ من به جست و خیز آمد. خوشا به حال آن که ایمان آورد، زیرا آنچه از جانب خداوند به او گفته شده است، به انجام خواهد رسید.»

الف. تو در میان زنان خجسته‌ ای، و خجسته است ثمره رَحِم تو: یحیی تعمید دهنده هنوز متولد نشده بود و زکریا نیز همچنان لال بود. اما با این وجود الیزابت ایمان داشت که وقتی همسرش زکریا در معبد بود کلام خداوند بر او نازل شده است و در معبد، جبریل به زکریا گفته است، فرزند موعود آنها مردم را برای حضور خداوند آماده خواهد ساخت (لوقا 17:1).

یک. الیزابت ایمان داشت و همچنین ایمان داشت فرزندی که در رحم مریم قرار دارد، خداوندی است که پسر او راه را برایش مهیا خواهد ساخت و به همین دلیل او مریم را مادر خداوندم خواند. ایمان الیزابت از آن جهت بود که وجودش از روح‌ القدس پر شده بود.

ب. خوشا به حال آن که ایمان آورد، زیرا آنچه از جانب خداوند به او گفته شده است، به انجام خواهد رسید: الیزابت می‌دانست ایمان مریم در دریافت این وعده نقش بسیار مهمی داشته است. وعده ‌های خداوند هرگز نباید ما را منفعل سازند بلکه باید ما را ترغیب کنند تا با ایمان آنها را بدست آوریم. الیزابت می ‌خواست ایمان مریم را تشویق کند، پس اعلام کرد: «هر چه خدا به تو گفته است، به انجام خواهد رسيد.»

۳. آیات (۴۶-۵۶) سرود مریم در ستایش خداوند

مریم در پاسخ گفت: «جان من خداوند را تمجید می‌کند و روحم در نجات ‌دهنده ‌ام خدا، به وجد می‌آید، زیرا بر حقارت خدمتگزار خود نظر افکنده است. زین پس، همه نسل ها خجسته ‌ام خواهند خواند، زیرا آن قادر که نامش قدوس است، کارهای بزرگی برایم کرده است. رحمت او، نسل اندر نسل، همه ترسندگانش را در بر می گیرد. او به بازوی خود، نیرومندانه عمل کرده و آنان را که در اندیشه‌های دل خود متکبرند، پراکنده ساخته است . فرمانروایان را از تخت به زیر کشیده و فروتنان را سرافراز کرده است. گرسنگان را به چیزهای نیکو سیر کرده اما دولتمندان را تهیدست روانه ساخته است. او رحمت خود را به یاد آورده، و خادم خویش اسراییل را یاری داده است، همان‌ گونه که به پدران ما ابراهیم و نسل او وعده داده بود که تا ابد چنین کند.» پس مریم حدود سه ماه نزد الیزابت ماند و سپس به خانه بازگشت.

الف. جان من خداوند را تمجید می‌کند: این سرود شباهت بسیاری به سرود هنا در کتاب اول سموئیل (۲: ۱-۱۰) دارد و در عین حال حداقل دوازده اشاره دیگر به عهد عتیق در این سرود به چشم می ‌خورد. این امر نشان می‌دهد که مریم زنی بود که کتاب مقدس را مطالعه می‌کرده و کلام خدا را به خوبی می‌دانسته است. کلام مقدسی که در قلب او نقش بسته بود، در قالب سرود از دهان او جاری شد.

یک. تمام مصرع‌ های این سرود مقدس نشان می‌دهد که این دختر (باکره) برکت یافته به کتب مقدس به طور کامل تسلط داشته و از آیات آن برای سرودن این سرود استفاده می‌کند… او با مطالعه بسیار، به یک کتابخانه مسیحی تبدیل شده بود و البته به نظر می‌رسد اشتیاق نیکوی او برای کلام خدا از زمان طفولیت بوده است. (تراپ)

دو. مریم بسیار با استعداد و شایسته  بود. او به طور دقیق کاری را انجام ‌داد که افراد برکت یافته باید انجام می ‌دادند. او خدا را تمجید کرد. این کار مانع غرور و خودستایی می‌شود و هر ایماندارِ برکت یافته ‌ای باید این کار را انجام دهد.

ب. روحم در نجات ‌دهنده ‌ام خدا، به وجد می‌آید: این جمله نشان می‌دهد که مریم به یک نجات دهنده نیاز داشت و می‌دانست که به یک نجات دهنده نیاز دارد. 

یک. سرود مریم پاسخی است به کاتولیک های رومی متعصب درباره بارداری معصوم که بر این باورند که مریم از لحظه ای که  توسط جلال خداوند باردار شد از تمام لکه های گناه اولیه (آدم) پاک شد. در صورتی که تنها گناه کاران به نجات بخش نیاز دارند. (لیفیلد)

دو. «مریم از نسل گناه کاران بود… اما افتخاری که به او اعطا شد بالاترین درجه بود. افکار و زبان ما در مورد او نباید کمتر از عزت و احترامی باشد که جبریل برای او قایل شده بود. تاج و جلال او در مادری ‌اش بود و ما همیشه باید با احترام در مورد او فکر و صحبت کنیم.» (مورگان)

ج. زیرا بر حقارت خدمتگزار خود نظر افکنده است. زین پس، همه نسلها خجسته‌ ام خواهند خواند، زیرا آن قادر که نامش قدوس است، کارهای بزرگی برایم کرده است: این سرود به طور کلی، نیکویی، امانتداری و قدرت خدا را می­ستاید. سرود مریم، بیهودگی اعتماد به خود، اعتماد بر قدرت‌ های سیاسی و اعتماد بر ثروت را نشان می‌دهد. اعتماد مریم بر خداوند بود و پاداش این اعتمادش را نیز گرفت.

یک. تراپ درباره این جمله مریم کارهای بزرگی برایم کرده است می‌گوید:‌ « دست ‌های بزرگ کارهای کوچک انجام نمی‌دهد. خداوند کارهایش نیز مانند خودش بزرگ است.»

دو. مریم در خدا شاد و شکوهمند شد با این که هنوز فرزندش متولد نشده بود. «برادران! در میان شما افرادی هست که حتی نمی‌توانند برای فیض خداوند بعد از به دنیا آمدن او سرود بسراید. اما این زن (مریم) برای فیضی که هنوز متولد نشده، سرود ستایش می‌ خواند.» (اسپورجن)

سه. «به مریم برکت مادری فرزندی اعطا شد که پسر خداوند بود….با این حال ای برکت همانند شمشیری قلب او را سوراخ خواهد کرد. به این معنا که روزی او خواهد دید که پسرش به صلیب کشیده شده است.» ( بارکلی)

بخش پنجم: تولد یحیی تعمید دهنده

۱. آیات (۵۷-۶۶)  تولد و نام گذاری یحیی تعمید دهنده

چون زمان وضع حمل الیزابت فرا رسید، پسری به دنیا آورد. همسایگان و خویشان چون شنیدند که خداوند رحمت عظیمش را بر وی ارزانی داشته است، در شادی او سهیم شدند. روز هشتم، برای آیینِ ختنه نوزاد آمدند و می‌خواستند نام پدرش زکریا را بر او بگذارند. اما مادر نوزاد گفت: «نه! نام او باید یحیی باشد.» گفتند: «از خویشان تو کسی چنین نامی نداشته است.» پس با اشاره، نظر پدر نوزاد را درباره نام فرزندش جویا شدند. زکریا لوحی خواست، و در برابر حیرت همگان نوشت: «نام او یحیی است!» در دم، زبانش باز شد و دهان به ستایش خدا گشود. ترس بر همه همسایگان مستولی گشت و مردم در سرتاسر کوهستان یهودیه در این باره گفتگو می‌کردند. هر که این سخنان را می‌شنید، در دل خود می‌ اندیشید که: «این کودک چگونه کسی خواهد شد؟» زیرا دست خداوند همراه او بود.

الف. پسری به دنیا آورد: این وعده طبق گفته خداوند انجام شد. خداوند هرگز قول خود را نمی‌شکند.

ب. در شادی او سهیم شدند:‌ قولی که جبرییل به زکریا داد و در لوقا 14:1 ثبت شده است،  محقق شد: (بسیاری از میلاد او شادمان خواهند شد)

یک. ویلیام بارکلی در مورد رسوم آن زمان می‌گوید: «وقتی زمان تولد فرا می ‌رسید، دوستان و نوازندگان محلی، نزدیک خانه آن شخص جمع می ‌شدند، وقتی که زایمان انجام می‌ شد و نوزاد پسر بود، نوازندگان شروع به نواختن می‌کردند و به یکدیگر تبریک می ‌گفتند و شادی می‌کردند و اگر نوزاد دختر بود در سکوت و پشیمانی آن مکان را ترک می‌‌کردند!»

ج. می‌خواستند نام پدرش زکریا را بر او بگذارند:‌ مطابق فرمان فرشته، زکریا و الیزابت می‌دانستند که نام کودک باید یحیی باشد (لوقا 13:1).

د. پس با اشاره، نظر پدر نوزاد را درباره نام فرزندش جویا شدند:‌ آنها طوری با زکریا رفتار می‌کردند که گویی او ناشنواست و نه لال. این رفتار که به طور مداوم انجام می ‌شد، باید برای زکریا آزار دهنده بوده باشد.

ه. نام او يحيی است:‌ اکنون زکریا با ایمانی راسخ پاسخ می‌دهد. او نگفت: «فکر می ‌کنم باید نامش یحیی باشد.» برای زکریا، اعلام این نام، اعلام حقیقت بود و نه پیشنهاد.

یک. با وجود این که زکریا قبلا در ایمانش دچار اشتباه شده بود، خداوند فرصتی دوباره به او داد. خداوند چنین فرصت دوباره ای را به ما نیز می‌دهد.

دو. «این بازگشتی بود از نقطه بی ایمانی و تمرین خواسته جهت یافته خداوند.» (مورگان)

و. در دم، زبانش باز شد: همانطور که جبرییل گفته بود، زکریا توانست دوباره صحبت کند. او به شكر گزاری خدا پرداخت. شایسته زکریا بود که اولین کلماتش شکرگزاری و ستایش خداوند باشد. مجازات نافرمانی زکریا باعث ناراحتی و تلخی او نشده بود. برعکس باعث شده بود که او بیش از پیش بخواهد به خدا در هر فرصتی اعتماد کند.

۲. آیات (۶۷-۸۰) رسالت زکریا

آنگاه پدر او، زکریا، از روح القدس پر شد و چنین نبوت کرد: «متبارک باد خداوند، خدای اسراییل، زیرا به یاری قوم خویش آمده و ایشان را رهایی بخشیده است. او برای ما شاخِ نجاتی در خاندان خادمش داوود، بر پای داشته است، چنانکه از دیرباز به زبان پیامبران مقدس خود وعده فرموده بود که ما را از دست دشمنان و همه کسانی که از ما نفرت دارند، نجات بخشد، تا بر پدرانمان رحمت بنماید و عهد مقدس خویش به یاد آورد؛ همان سوگندی را که برای پدرمان ابراهیم یاد کرد که ما را از دست دشمن رهایی بخشد و یاری ‌مان دهد که او را بی هیچ واهمه عبادت کنیم، در حضورش، با قدوسیت و پارسایی، همه ایام عمر. و تو، ای فرزندم، پیامبر خدای متعال خوانده خواهی شد؛ زیرا پیشاپیش خداوند حرکت خواهی کرد تا راه را برای او آماده سازی، و به قوم او این معرفت را عطا کنی که با آمرزیدن گناهانشان، ایشان را نجات می‌ بخشد. زیرا خدای ما را دلی است پر از رحمت، از همین رو، آفتاب تابان از عرش برین بر ما طلوع خواهد کرد تا کسانی را که در تاریکی و سایه مرگ ساکنند، روشنایی بخشد، و گامهای ما را در مسیر صلح و سلامت هدایت فرماید.» و اما آن کودک رشد می‌کرد و در روح، نیرومند می‌ شد، و تا روز ظهور آشکارش بر قوم اسراییل، در بیابان به سر می‌برد.

الف. زكريا از روح‌ القدس پر شد و چنين نبوت كرد: به مدت ۴۰۰ سال صدای خداوند از طریق هیچ پیامبری شنیده نشده بود. اکنون خداوند از طریق جبریل (لوقا ۱: ۱۳ و ۱: ۲۸) از طریق الیزابت (لوقا 41:1-42) از طریق مریم (لوقا 46:1-55) و از طریق زکریا سخن گفت. وقتی خداوند دوباره شروع به سخن گفتن کرد، تمام سخنان او در مورد عیسی و کار او بود.

یک. زکریا به درستی گفت: «متبارک باد خداوند، خدای اسراییل، زیرا به یاری قوم خویش آمده و ایشان را رهایی بخشیده است.» به گونه ای که انگار خداوند برای قوم اسراییل حضور یافته بود (به ياری قوم خویش آمده) و به مدتی طولانی کسی این گونه حضور خداوند را تجربه نکرده بود.

دو. سرود زکریا به دلیل ترجمه اولین کلمه آن در زبان لاتین بنه دیکتوس (نیایش شکرگزاری زکریای نبی)‌ نامیده شده است.  

ب. او برای ما شاخ نجاتی در خاندان خادمش داوود، بر پای داشته است: ما می دانیم که این پیامبری به درستی الهام گرفته از روح القدس بود چرا که اولین تمرکز پیامبری یحیی بر عیسای متولد نشده بود و نه بر یحیی پسر تازه متولد شده زکریا.

·      عیسی نجات دهنده قدرتمند ما است. (لوقا ۱: ۶۹).

·      عیسی همان کسی است که ما را از دست دشمنان نجات می‌بخشد (لوقا ۱: ۷۱).

·      عیسی اجرا کننده قول بخشیده شدنی است که به پدران ما داده شده بود (لوقا ۱: ۷۲)

·      عیسی همان کسی است که عهد مقدس خویش را به یاد می‌آورد (لوقا ۱: ۷۲).

عیسی به ما کمک می‌کند تا بدون ترس و واهمه از دشمنان خدا رو عبادت کنیم (لوقا ۱: ۷۴).

یک. «این سرود  سرود نجات است و درونش حقیقت عمیقی نهفته است که حتی از درک سراینده نیز فرا تراست» (مورگان).

دو. زکریا با اینکه هنوز عیسی را نمی‌شناخت، او را ستایش می‌کرد. او عیسی را دوست داشت و برایش اشتیاق فراوان داشت. امروزه، ما عیسی را بیشتر از زکریا می‌شناسیم، پس چه چیزی می ‌تواند سردی قلب ‌های ما را نسبت به او توجیه کند؟

سه. تراپ در مورد دادن وعده از زبان انبیای مقدس می‌گوید: «پیامبران زیادی قبل از مسیح آمده بودند ولی گویی همه یک زبان داشتند و این هماهنگی بسیار زیباست.»

ج. و تو، ای فرزندم، پیامبر خدای متعال خوانده خواهی شد: بعد از تمرکز اولیه روی عیسی، حالا روح‌ القدس زکریا را به سمت صحبت از نوزاد خود و جایگاه او در نقشه عظیم خداوند هدایت می‌کند.

·      یحیی یک پیامبر حقیقی بود، پیامبر خدای متعال (لوقا ۱: ۶۷).

·      یحیی مسئولیتی ویژه داشت تا جلوتر از عیسی مسیح حرکت کند و راه را برای او آماده سازد (لوقا ۱: ۶۷).

·      یحیی  به قوم خدا آموزش داده و دانش راه نجات را به آنها اعطا می‌کند (لوقا ۱: ۷۷).

·      یحیی به قوم خدا آمرزش گناهانشان را نشان می‌دهد (لوقا ۱: ۷۷).

·      یحیی کسانی را که در تاریکی و سایه مرگ ساکنند را روشنایی می بخشید (لوقا ۱: ۷۹)

·      یحیی قوم خدا را در مسیر صلح هدایت خواهد کرد (لوقا ۱: ۷۹).

د. آن کودک رشد می‌کرد و در روح، نیرومند می‌ شد: وعده خداوند در زندگی یحیی ثمره داد. یحیی تا روز ظهور آشکارش بر قوم اسراییـل، در بیابان به سر برد چرا که بیابان جایی بود که خداوند بسیاری از پیامبران را در آنجا تربیت کرده بود.