فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!
لوقا ۲۴. قیام عیسی مسیح ( برخاستن او از میان مردگان)
بخش اول: قیام عیسی آشکار میشود
۱. آیات (۱-۳) زنانی که پیرو عیسی بودند، قبر خالی او را دیدند.
در سپیده دمِ روز اول هفته، زنان دارو و عطریاتی را که فراهم کرده بودند، با خود برداشتند و به مقبره رفتند. اما دیدند سنگ جلوِ مقبره به کناری غلتانیده شده است. چون به مقبره داخل شدند، بدن عیسای خداوند را نیافتند.
الف. در سپیده دمِ روز اول هفته: عیسی در روز جمعه مصلوب شد (و یا مطابق برخی روایتها در روز پنجشنبه). بعد از اینکه او را در مقبره گذاشتند، در قبر مهر و موم شد و توسط سربازان رومی نگهبانی شد (متی ۲۷: ۶۲-۶۶) و مقبره همچنان مهر و موم و تحت نگهبانی باقی ماند تا هنگامی که در سپیده دمِ روز اول هفته توسط این زنان باز شد.
یک. مقبره یک مرد ثروتمند مانند یوسف اهل رامه احتمالا یک مقبره حکاکی شده در صخره بود. این مقبره در باغی نزدیک محل صلیب واقع شده بود (یوحنا ۱۹: ۴۱). این مقبره یک ورودی کوچک داشت و شاید یک یا دو جایگاه برای قرار دادن اجسادی داشت که با پارچههای کتانی پوشانده شده و با ادویهها و روغنهای خاصی معطر شده بودند. مرسوم بود یهودیان اجساد را برای چند سال در قبر رها میکردند تا بپوسند و استخوانها باقی بمانند. آنگاه استخوانها را در جعبه سنگی کوچکی قرار میدادند. این جعبه سنگی در قبر به همراه باقیماندگان اعضای دیگر خانواده باقی میماند.
دو. ورودی مقبره با یک سنگ بزرگ دایرهای شکل بسته شد. این سنگ به قدری بزرگ بود که چند مرد قوی میتوانستند آن را تکان دهند. این کار به این دلیل بود که مطمئن شوند کسی نمیتواند وارد مقبره نشود.
سه. یوحنا ۱۹: ۴۲ به طور خاص میگوید که مقبره یوسف اهل رامه که عیسی در آن نهاده شد، نزدیک محلی بود که عیسی در آنجا مصلوب شد (هم مکان مصلوب شدن عیسی و هم مکانی که از آنجا از مرگ قیام کرد، خارج از شهر بودند). شاید یوسف دوست نداشت ارزش مقبره خانوادگیاش به این دلیل که رومیان تصمیم گرفتند در نزدیکی آنجا افراد را مصلوب کنند، پایین بیاید؛ این امر به ما یادآوری میکند که در نقشه خدا، صلیب و قدرت رستاخیز به هم مرتبط و دائمی هستند.
چهار. «این روز، به روز پرستش مسیحی تبدیل شد (اعمال ۲۰: ۷). تغییر در سبت که سنتی و ریشه گرفته از کتبمقدس بود، خودش شهادتی محکم برای رستاخیز عیسی است. زیرا نشان دهنده قوت ایمان شاگردان درمورد اتفاقی که در آن روز رخ داد، است.» (لیفلد)
ب. زنان دارو و عطریاتی را که فراهم کرده بودند: این زنان از خصوصیات ویژهای برخوردار بودند. آنان زنان جلیلی بودند که دیدند عیسی در قبر نهاده شد (لوقا ۲۳: ۵۵-۵۶). لوقا هم با مرقس ۱۵: ۴۷ و متی ۲۷: ۶۱ موافق است که این زنان شامل مریمِ مجدلیه، یوانا، مریم مادر یعقوب بودند (لوقا ۲۴: ۱۰) و تعدادی دیگر از زنان که از آنها نام برده نشده است (لوقا ۲۴: ۱۰).
یک. «ابتدا این زنان به همراه تدارکات خاصی قبل از شاگردان آمدند و همین موضوع نشان میدهد که کاهنان درمورد دزدیده شدن جسد عیسی توسط شاگردانش، دروغ گفتند.» (تراپ)
ج. زنان دارو و عطریاتی را که فراهم کرده بودند، با خود برداشتند و به مقبره رفتند: جسد عیسی توسط یوسف رامی و نیقودیموس با شتاب برای دفن آماده شده بود (یوحنا ۱۹: ۳۸-۴۱). این زنان آمده بودند تا کاری که بلافاصله بعد از مرگ عیسی با شتاب انجام شده بود را با دقت و به طور کامل انجام دهند.
یک. مرقس ۱۶: ۳ میگوید این زنان در حال گفتگو بودند که چطور آن سنگ بزرگ را، که در قبر را با آن بسته بودند را تکان دهند.
د. اما دیدند سنگ جلو مقبره به کناری غلتانیده شده است. چون به مقبره داخل شدند، بدن عیسای خداوند را نیافتند: واقعه حقیقی رستاخیز عیسی هیچ جایی توصیف نشده است اما کشفیات آن با جزییات ثبت شده است. در اینجا، این زنان که قصد داشتند برای جسد عیسی به طور کامل تدارک ببینند، دریافتند سنگ از در قبر به کناری غلطانیده شده است و جسد عیسی نیز درون قبر نیست.
یک. «این کمبود جزییات، خود بیانگر تاریخی بودن اسناد عهدجدید میباشد. نویسندگان انجیل هیچ تلاشی برای زیباسازی و دستکاری واقعه رستاخیز نداشتند.» (پیت)
دو. متی ۲۷: ۶۵-۶۶ به ما خاطرنشان میکند که یک سرباز در اطراف مقبره نگهبانی میکرد. امکان نداشت آن زنان این سنگ را جابجا کرده باشند. (آنها به اندازه کافی قدرتمند نبودند.) همچنین این احتمال هم وجود ندارد که سنگ توسط شاگردان جابجا شده باشد. (حتی اگر آنان به اندازه کافی برای انجام این کار شجاع بودند، نمیتوانستند از آن سرباز مسلح عبور کرده باشند). امکان نداشت کسی بتواند آن سنگ را به کنار بزند. متی ۲۸: ۲ میگوید یک فرشته این کار را انجام داد.
سه. آن سنگ برای آنکه عیسی از آن عبور کند، کنار نرفته بود. یوحنا ۲۰: ۱۹ به ما میگوید عیسی در بدن قیام کرده میتوانست از اجسام عبور کند. آن سنگ به کنار رفته بود تا دیگران بتوانند درون قبر را ببینند و دریابند عیسی همان مسیح موعود بود که از مردگان برخاست.
۲. آیات (۴-۸) خبر دادن فرشته درمورد رستاخیز
از این امر در حیرت بودند که ناگاهدو مرد با جامههایی درخشان در کنار ایشان ایستادند. زنان از ترس سرهای خود را به زیر افکندند؛ اما آن دو مرد به ایشان گفتند: «چرا زنده را در میان مردگان میجویید؟ او اینجا نیست، بلکه برخاسته است! به یاد آورید هنگامی که در جلیل بود، به شما چه گفت. گفت که پسر انسان باید به دست گناهکاران تسلیم شده، بر صلیب کشیده شود و در روز سوم برخیزد.» آنگاه زنان سخنان او را به یاد آوردند.
الف. از این امر در حیرت بودند: هنگامیکه این زنان دیدند سنگ به کناری رفته و قبر خالی است، بسیار متعجب شدند. آنها انتظار نداشتند با یک قبر خالی روبرو شوند. این امر نشان میدهد که روایتهای رستاخیز نمیتواند حاصل تفکر پیروان او باشد. زیرا آنها حتی فکر نمیکردند چنین اتفاقی میتواند رخ دهد.
ب. دو مرد با جامههایی درخشان در کنار ایشان ایستادند: همانطور که فرشتگان تولد عیسی را بشارت دادند (لوقا ۲: ۸-۱۵) رستاخیز او را نیز اعلام کردند. فرشتگان تولد او را به افرادی بشارت داد که از نظر جامعه و فرهنگ آن زمان افراد بیاهمیت و حقیری بودند. به همین روش رستاخیز او نیز به تعداد اندکی از زنان بشارت داده شد.
ج. چرا زنده را در میان مردگان میجویید؟: این یک سوال شگفتانگیز و در عینحال منطقی بود. به نظر میرسد این فرشتگان از حیرت زنان، تعجب کردند. زیرا فرشتگان نیز شنیده بودند که عیسی درمورد رستاخیز خودش بارها سخن گفته بود و آنها میدانستند این زنان نیز آن سخنان را شنیده بودند. آنها طبیعتا از حیرت زنان متعجب بودند.
یک. «قرار نبود عیسی را مرده تصور کنند: بنابراین او را نباید در میان مردگان جستجو میکردند.» (موریس)
دو. «از آنجایی که محل دفن مردگان، نجس محسوب میشد، پس منطقی بود که تصور کنیم افراد زنده نمیتوانستند در فواصل زمانی کوتاه و به طور مکرر به آن مکانها بیایند. به همین دلیل اگر کسی میخواست برای مدتی از نظرها دور باشد معمولا به چنین مکانهایی رجوع میکرد و میتوانستند او را در این مکانها بیابند.» (کلارک)
سه. سوال فرشتگان یک نکته مهم را آشکار میکند: زنده در میان مردگان یافت نمیشود. ما نباید انتظار داشته باشیم آنانی که حیات روحانی دارند در کنار کسانی که از آن بینصیب هستند یافت شوند. بسیاری از افراد عیسی را در میان چیزهای مرده جستجو میکنند. رسوم مذهبی، احکام و قوانین، شریعت بشری، تلاشهای انسانی و… اما باید بدانیم که عیسی را فقط در رستاخیز و زندگی قیام کرده میتوانیم بیابیم. جایی که او در حال پرستش در روح و راستی است.
د. او اینجا نیست: کلماتی که فرشتگان در اینجا بیان میکنند، از زیباترین و مهمترین سخنانی هستند که تا به حال فرشتگان به یک انسان گفتهاند. ممکن است به شهر اورشلیم نگاهی بیندازید و قبرهای بسیاری در آن ببینید. اما عیسی در هیچیک از آنان نیست. زیرا او نمرده بلکه زنده است، او اینجا نیست.
یک. برخی ادعا میکنند شواهدی از قبر و یا استخوانهای عیسی پیدا شده است. اما بعدها مشخص شد همه این ادعاها نادرست بوده است، شهادت فرشتگان، بارها و بارها حقیقت را ثابت کرده است: او اینجا نیست.
دو. حتی همان ابتدای روایت رستاخیر، بسیاری از نظریات ثانویه اشتباه که ارایه شده تکذیب شده است.
· نظریه قبر اشتباه توسط لوقا ۲۳: ۵۵ رد شده است. این زنان دقیقا میدانستند عیسی در کدام مقبره دفن شده است.
· نظریه ساختگی بودن رستاخیز بوسیله شاگردان، این نظریه توسط لوقا ۲۴: ۴ و ۲۴: ۱۱ رد میشود، این زنان و شاگردان از رستاخیز عیسی حیرتزده شدند.
· نظریه خورده شدن جسد عیسی توسط حیوانات توسط لوقا ۲۴: ۲ رد به خاطر وجود سنگ قبر رد شد.
· نظریه دزدیده شدن جسد عیسی توسط متی ۲۷: ۶۲-۶۶ رد میشود، مهر و موم شدن قبر و حضور نگهبانان رومی این امر را غیرممکن ساخته بود.
ه. پسر انسان باید به دست گناهکاران تسلیم شده، بر صلیب کشیده شود و در روز سوم برخیزد: به نظر میرسد برای این زنان مدتهای بسیاری از وقتی عیسی این سخنان را به آنها گفته بود، گذشته است (لوقا ۱۸: ۳۱-۳۳) به همین دلیل احتیاج به یادآوری داشتند و فرشتگان سخنان عیسی را به آنها خاطر نشان کردند.
یک. کلمه باید یک کلمه مهم در این آیه میباشد. همانطور که مصلوب شدن عیسی ضروری و از قبل تعیین شده بود، رستاخیز او نیز به ضروری و از قبل تعیین شده بود. اگر قبر خالی و رستاخیز از قبل تعیین نشده بود، آنگاه صلیب و رنجهای عیسی نیز بیفایده بود.
و. آنگاه زنان سخنان او را به یاد آوردند: اولین نشانههای امید در قلب این زنان هنگامی پدیدار شد که آنها سخنان عیسی را به یاد آوردند. قبر خالی، حضور فرشتگان و سخنان آنها نمیتوانست قلب این زنان را تغییر دهد. تنها چیزی که توانست این تغییر را ایجاد کند و شادی به آنها ببخشید، سخنان عیسی بود.
۳. آیات (۹-۱۱) این زنان ماجرا را برای شاگردان بازگو کردند اما آنها باور نکردند.
چون از مقبره بازگشتند، این همه را به آن یازده رسول و نیز به دیگران باز گفتند. زنانی که این خبر را به رسولان دادند، مریمِ مجدلیه، یوآنا، مریم مادر یعقوب و زنان همراه ایشان بودند. اما رسولان گفته زنان را هذیان پنداشتند و سخنانشان را باور نکردند.
الف. چون از مقبره بازگشتند، این همه را به آن یازده رسول و نیز به دیگران باز گفتند: این زنانی که شواهد رستاخیز عیسی را دیدند و سخنان او را به یاد آوردند، از آنچه که به نظر میرسید شگفتانگیزترین خبر ممکن است بسیار هیجانزده شده بودند. عیسی زنده بود و مرگ را شکست داده بود.
یک. اگر عیسی به طور معجزهآسایی از صلیب پایین میآمد و نجات مییافت، آنها تا این اندازه شگفتزده نمیشدند. این خبر که او زنده است، برای آنها مفهومی بیش از نجاتدهنده بودن عیسی داشت. زنده شدن عیسی برای آنها به این معنی بود که که او بر مرگ غلبه یافته و امیدی بود برای تحقق وعدههای او.
ب. مریمِ مجدلیه، یوآنا، مریم مادر یعقوب و زنان همراه ایشان بودند: اینها زنانی بودند که در لوقا ۲۴: ۱ به آنها اشاره شده است و اولین کسانی بودند که قبر خالی عیسی را دیدند. نام سه نفر از آنها بهطور خاص ذکر شده است و از بقیه آنها بهطور کلی یاد شده است. به آنها این افتخار داده شد تا اولین کسانی باشند که خبر قیام عیسی را اعلام میکنند.
یک. در کتابهای انجیل فقط چند بار به مریم مجدلیه اشاره شده است: به عنوان شاهد مصلوب شدن عیسی (مرقس ۱۵: ۴۰، یوحنا ۱۹: ۲۵) و شاهد قیام (در هر چهار انجیل) و کسی که عیسی هفت دیو از او اخراج کرد (لوقا ۸: ۲، مرقس ۱۶: ۹).
دو. یوآنا. در لوقا ۸: ۲ به او به عنوان یکی از زنان همراه عیسی و کسی که احتیاجات او را برآورده میساخت، اشاره شده است. همچنین در لوقا ۸: ۲ به عنوان همسر خوزا، مباشر هیرودیس از او یاد شده است.
سه. مریم مادر یعقوب. فقط به عنوان شاهد قیام مسیح به او اشاره شده است. ظاهرا او مادر یکی از شاگردان عیسی، یعقوب کوچک بود (و نه آن یعقوبی که برادر یوحنا بود).
ج. اما رسولان گفته زنان را هذیان پنداشتند و سخنانشان را باور نکردند: با وجود هیجانی که این زنان داشتند، شهادتی را که اعلام کردند، مورد قبول شاگردان واقع نشد. در حقیقت، رسولان فکر میکردند زنان هذیان میگویند. کلمهای که در اینجا به کار رفته است یک کلمه پزشکی است که برای توصیف پرحرفی ناشی از تب و یا جنون به کار میرود. (مطابق گفته بارکلی).
یک. «در قرن اول، شهادت زنان دارای اعتبار نبود. روایتی که لوقا در اینجا بیان میکند بر اهمیت زنان در مسیحیت تاکید میکند.»(پیت)
دو. «این شاگردان، حتی در آستانه اعتقاد و باور رستاخیز نبودند که با یک اشاره بتوانند این واقعه را به یاد آورند و بپذیرند، آنان کاملا نسبت به رستاخیز نامطمئن بودند.» (موریس)
۴. آیه (۱۲) شاگردان، رستاخیز را باور میکنند.
با این همه، پطرس برخاست و به سوی مقبره دوید و خم شده نگریست. اما جز کفن چیزی ندید. پس حیران از آنچه روی داده بود، به خانه بازگشت.
الف. با این همه، پطرس برخاست و به سوی مقبره دوید: از یوحنا ۲۰: ۳-۸ میتوانیم دریابیم که پطرس و یوحنا با هم به سمت مقبره دویدند. آنها کفن عیسی را در آنجا دیدند اما کفن او باز نشده بود، بلکه به همان ترتیبی که بسته شده بودند، باقی مانده بود و فقط به نظر میضرسید جسم عیسی از درون آن خالی شده بود (یوحنا ۲۰: ۶-۷). وقتی یوحنا این صحنه را دید، باور کرد و ایمان آورد و پطرس نیز در شگفت بود. آنها عیسای قیام کرده را ندیدند. اما میدانستند اتفاقی بسیار عجیب رخ داده است که یک جسد اینگونه از کفن بیرون آمده و قبر را ترک کرده است.
ب. پس حیران از آنچه روی داده بود: پطرس و یوحنا اتفاقی که در قبر رخ داده بود را دیدند و یوحنا آن را باور کرد (یوحنا ۲۰: ۸). این امر به ما میگوید که پطرس شرایط را بررسی کرد و میدانست اتفاق عجیبی رخ داده که کفن عیسی به طرز شگفتانگیزی در قبر خالی بود. اما از آنجایی که کلام عیسی را فراموش کرده بود (یوحنا۲۰: ۹) نمیتوانست درک و باور کند.
یک. ما فقط به شرطی میتوانیم درک کنیم که عیسی از مردگان برخاست که کلام او را بدانیم. در غیر اینصورت این حقیقت هیچ مفهومی برای ما نخواهد داشت. بدون شناخت تعالیم و زندگی عیسی:
· درک نخواهیم کرد، که قیام او به این مفهوم است که او بر روی صلیب بهطور کامل جریمه گناهان ما را پرداخت کرده است.
· درک نخواهیم کرد، که صلیب او به مفهوم پرداخت جریمه گناه و قیام او به مفهوم دریافت رستگاری است.
· درک نخواهیم کرد، که مرگ نتوانست نجاتدهنده را به کام خود فرو ببرد.
· درک نخواهیم کرد، که وقتی محبت خدا و تنفر بشر بر روی صلیب با یکدیگر به جنگ پرداختند، محبت خدا پیروز شد.
· درک نخواهیم کرد، که چون عیسی از مردگان برخاست پس ما نیز میتوانیم در او رستاخیز داشته باشیم.
بخش دوم: در راه عموآس
۱. آیات (۱۳-۱۶) عیسی به دو شاگردی که در راه بودند ملحق شد
در همان روز، دو تن از آنان به دهکدهای میرفتند، عموآس نام، واقع در دو فرسنگی اورشلیم. ایشان درباره همه وقایعی که رخ داده بود، با یکدیگر گفتگو میکردند. همچنان که سرگرم بحث و گفتگو بودند، عیسی، خود، نزد آنها آمد و با ایشان همراه شد. اما او را نشناختند زیرا چشمان ایشان بسته شده بود.
الف. در همان روز، دو تن از آنان به دهکدهای میرفتند، عموآس نام، واقع در دو فرسنگی اورشلیم: در آن یکشنبه، این دو شاگرد از اورشلیم به عموآس سفر کردند. از آن جایی که با یکدیگر در مسیر بودند (شاید از مراسم پسح در اورشلیم بازمیگشتند) فرصت یافتند با یکدیگر گفتگو کنند.
یک. این دو شخص از رسولان معروف نبودند. آنها پیروان ساده و ناشناس عیسی بودند. «من این امر را به عنوان خصوصیات خاص خداوند میدانم که در جلال رستاخیزش، خود را بر این مردان ناشناس نمایان ساخت… او همچنان خود را بر قلبهای فروتن آشکار میسازد. زیرا که نجاتدهنده انسانهای معمولی است. او خداوندی است که فروتنان را رد نمیکند.» (موریسن)
دو. «در مورد مکان دقیق روستای عموآس ابهاماتی وجود دارد. لوقا اشاره میکند که این روستا حدود 11 کیلومتر با اورشلیم فاصله داشت. اگر منظور او سفر رفت و برگشت بوده باشد، تقریبا با شهری که یوسف فلاوی از آن به عنوان عموآس (در حدود 6 کیلومتری اورشلیم) یاد میکند تطابق دارد.» (پیت)
سه. «لوقا تقریبا اطلاعاتش را از یکی از این دو شاگرد کسب کرده بود. زیرا گزارش او حاوی تاثیرات تجربه شخصی است.»(پلومر به نقل از گلدنهایز)
ب. همچنان که سرگرم بحث و گفتگو بودند: همچنان که آنها در حال صحبت با یکدیگر بودند و درمورد موضوعات مهمی که در فکرشان بود بحث میکردند (درباره همه وقایعی که رخ داده بود گفتگو میکردند) آنها درباره دستگیری و مصلوب شدن عیسی صحبت میکردند.
ج. عیسی، خود، نزد آنها آمد و با ایشان همراه شد: عیسی به این شاگردان نزدیک شد و برای مدتی با آنها همراه شد. با اینحال آنها به طور معجزهآسایی نتوانستند درک کنند که او عیسی است.
یک. «وقتی دو قدیس در حال مکالمه با یکدیگر بودند، عیسی بهطور خیلی مشهودی به آنها نزدیک شد و شخص سوم این مشارکت شد. آنها در ابتدا مشغول صحبت در مورد عیسی بودند و ناگهان متوجه شدند که در حال صحبت با خود او هستند.» (اسپورجن)
۲. آیات (۱۷-۲۴) شاگردان توضیح میدهند درمورد چه چیزی صحبت میکردند
از آنها پرسید: «در راه، درباره چه گفتگو میکنید؟» آنها با چهرههایی اندوهگین، خاموش ایستادند. آنگاه یکی از ایشان که کلیوپاس نام داشت، در پاسخ گفت: «آیا تو تنها شخص غریب در اورشلیمی که از آنچه در این روزها واقع شده بیخبری؟» پرسید: «چه چیزی؟» گفتند: «آنچه بر عیسای ناصری گذشت. او پیامبری بود که در پیشگاه خدا و نزد همه مردم،کلام و اعمال پر قدرتی داشت. سران کاهنان و بزرگان ما او را سپردند تا به مرگ محکوم شود و بر صلیبش کشیدند. اما ما امید داشتیم او همان باشد که میبایست اسراییل را رهایی بخشد. افزون بر این، به واقع اکنون سه روز از این وقایع گذشته است. برخی از زنان نیز که در میان ما هستند، ما را به حیرت افکندهاند. آنان امروز صبح زود به مقبره رفتند، اما پیکر او را نیافتند. آنگاه آمده، به ما گفتند فرشتگانی را در رویا دیدهاند که به ایشان گفتهاند او زنده است. برخی از دوستان ما به مقبره رفتند و اوضاع را همانگونه که زنان نقل کرده بودند، یافتند، اما او را ندیدند.»
الف. از آنها پرسید: «در راه، درباره چه گفتگو میکنید؟»: عیسی از آنها پرسید درباره چه صحبت میکردید و با این پرسش، سر صحبت را با آنها باز کرد. از اینجا، میتوانیم دریابیم که عیسی برای مدتی در سکوت کنار آنها قدم میزد و فقط به صحبتهای آنان گوش میداد.
یک. از چهره آنها مشهود بود (شاید حتی از طرز راه رفتنشان) که بسیار اندوهگین بودند. عیسی از چیزی که آنها را اندوهگین ساخته بود آگاهی داشت و حتی چیزهایی که آنان نمیدانستند را نیز میدانست (آنها دلیلی برای ناراحتی نداشتند).
ب. آیا تو تنها شخص غریب در اورشلیمی که از آنچه در این روزها واقع شده بیخبری؟: احتمالا وقتی عیسی این سخن را شنید، لبخند زد زیرا او به خوبی از وقایع آن روزها با خبر بود.
ج. چه چیزی؟: عیسی با گفتن این سوال، با مهارت خاصی با این مکالمه بازی کرد و آنها را تشویق کرد قلب خودشان را بر او آشکار کنند. با وجود اینکه عیسی از قلب آنها خبر داشت اما اینکه آنها خودشان قلبشان را برای عیسی باز میکردند خیلی ارزش بیشتری داشت.
د. آنچه بر عیسای ناصری گذشت: آنها درمورد چیزهایی که از عیسی میدانستند توضیح دادند.
· آنها میدانستند نام او چیست و همچنین میدانستند او اهل کجاست.
· آنها میدانستند او یک پیامبر بود.
· آنها میدانستند کلام و اعمال او پرقدرت بود.
· آنها میدانستند او بر صلیب کشیده شد.
· آنها میدانستند او وعده رهایی اسراییل را داده است.
· آنها میدانستند دیگران می گویند او از مردگان برخاسته است.
ه. ما امید داشتیم: این شاگردان ناامید شده بودند. البته در حقیقت امید آنها از بین نرفته بود اما به طریقی امید آنها دچار اشتباه شده بود (ما امید داشتیم او همان باشد که میبایست اسراییل را رهایی بخشد). عیسی به آنها نشان داد که امید حقیقی آنها در او و در قیام او تحقق یافته است.
و. اوضاع را همانگونه که زنان نقل کرده بودند، یافتند، اما او را ندیدند: تنها چیزی که این شاگردان داشتند، شهادت دیگران بود اما آنها به سختی آن را باور داشتند. گزارش این زنان برای آنان معنای زیادی نداشت و شهادت پطرس و یوحنا که شاهد قبر خالی بودند نیز معنای کمی داشت. زیرا آنها او را ندیدند.
یک. عیسی میخواست چیزی از آنها بداند که امروزه از ما میخواهد بداند: آیا بدون اینکه با چشمان خود ببینیم میتوانیم ایمان داشته باشیم؟ ما باید بتوانیم براساس شهادت عینی دیگران، این حقیقت را باور داشته باشیم.
۳. آیات (۲۵-۲۷) عیسی به آنها تعلیم میدهد که چرا عیسی باید رنج میکشید
آنگاه به ایشان گفت: «ای بیخردان که دلی دیرفهم برای باور کردن گفتههای انبیا دارید! آیا نمیبایست مسیح این رنجها را ببیند و سپس به جلال خود درآید؟» سپس از موسی و همه انبیا آغاز کرد و آنچه را که در تمامی کتبمقدس درباره او گفته شده بود، برایشان توضیح داد.
الف. دلی دیر فهم برای باور کردن: عیسی به آنها گفت مشکل آنها در باورشان، بیش از فکر آنها، از قلبشان سرچشمه میگیرد. ما اغلب فکر میکنیم مانع اصلی ایمان و باورمان به فکر ما مربوط میشود، اما در حقیقت این موانع در قلب ما هستند.
ب. آیا نمیبایست مسیح این رنجها را ببیند و سپس به جلال خود درآید؟ آنها باید سخنان انبیای گذشته را باور میکردند. زیرا انبیای عهدعتیق در مورد مسیح بسیار پیشگویی کرده بودند او میبایست نخست رنج کشیده و سپس جلال یابد.
· آنها افراد معمولی و ساده بودند.
· آنها امید خود را از دست داده بودند.
· آنها شادی خود را از دست داده بودند. صحنهای از یک روحانیت ضعیف.
· آنها اشتیاق خود را از دست نداده بودند. زیرا همچنان دوست داشتند در مورد عیسی صحبت کنند.
· آنها لزوم صلیب را درک نکرده بودند.
یک. نبی در اشعیا ۵۳: ۳-۵ میگوید: «ما او را خوار شمردیم و رد کردیم، اما او درد و غم را تحمل کرد. همه ما از او رو برگرداندیم. او خوار شد و ما هیچ اهمیت ندادیم. این دردهای ما بود که او به جان گرفته بود. این رنجهای ما بود که او بر خود حمل میكرد. اما ما گمان کردیم این درد و رنج مجازاتی است که خدا بر او فرستاده است. برای گناهان ما بود که او مجروح شد و برای شرارت ما بود که او را زدند. او تنبیه شد تا ما سلامتی کامل داشته باشم. از زخمهای او ما شفا بافتیم.
دو. اشعیا ۵۰: ۵-۷ نمونه دیگری از پیشگوییها در مورد مسیح است. « خداوندگار یهوه گوش مرا گشود، و من سرکشی نکردم و روی برنتافتم. پشت خود را به آنان سپردم که مرا زدند، و رخسار خویش را به آنان که ریش مرا کندند؛ آری از رسوایی و آب دهان، روی خود را نپوشاندم. از آنجا که خداوندگار یهوه یاریام میدهد، هرگز رسوا نخواهم شد. پس روی خود را چون سنگ خارا ساختهام، و میدانم که سرافکنده نخواهم شد.»
سه. سه. دانیال ۹: ۲۶ نمونه دیگری از پیشگوییها درمورد این موضوع است «پس از آن شصت و دو هفته، مسیح منقطع خواهد شد و هیچ نخواهد داشت.»
چهار. زکریا ۱۲: ۱۰ نمونه دیگری را ذکر میکند «و بر خاندان داوود و بر ساکنان اورشلیم روح فیض و دعاهای ملتمسانه را خواهم ریخت، و بر من که نیزهام زدند خواهند نگریست، و برای من مانند کسی که به جهت تنها فرزندش به سوگ نشیند، سوگواری خواهند کرد و همچون کسی که به جهت نخستزادهاش بگرید، به تلخی خواهند گریست.»
ج. سپس از موسی و همه انبیا آغاز کرد و آن چه را که در تمامی کتب مقدس درباره او گفته شده بود، برایشان توضیح داد: عیسی شروع به تعلیم آنها کرد که قطعاً ارزندهترین تعلیمی است که از کتابمقدس داده شده است. از موسی و همه انبیا آغاز کرد و همهچیز را درباره مسیح به آنان گفت.
یک. این نشانهای است برای ما که او هنوز همان است. اگرچه او در جلال رستاخیز بود، اما به همان آموزههای قدیمی خود بازگشته بود که بر روی زانوان مادرش آنها را آموخته بود.» (موریسن)
دو. او با آنها درمورد مسیح صحبت کرد و به آنها گفت مسیح چه کسی بود:
· نسل زن که پاشنه او سر شیطان را زد.
· برکتی از ابراهیم برای تمام قومها.
· کاهن اعظم مانند ملکیصدق.
· مردی که با یعقوب کشتی گرفت.
· شیر سبط یهودا.
· صدایی در میان بوته سوزان.
· بره پسح.
· نبی بزرگتر از موسی.
· سردار لشکر خداوند.
· همان نجاتدهنده آشنایی که در روت به آن اشاره شده است.
· پسر داوود که پادشاهی بزرگتر از داوود بود.
· منجی رنجدیده در مزمور 22.
· شبان نیکو در مزمور 23.
· حکمت امثال و عاشقپیشه در غزل غزلها.
· نجاتدهنده که در پیشگوییها به او اشاره شده است و خادم رنجدیده در اشعیا 53.
· مسیح پادشاه در کتاب دانیال که پادشاهی را بنا میکند که هرگز زوال نخواهد داشت.
سه. «او نجاتدهندهای است که کلام خدا را به طور کامل میداند زیرا در اتحاد کامل با روحی است که نویسنده آن کلام میباشد و تمام کتب مقدس را از اولین کتاب تا آخرین کتاب و آیاتی که به او اشاره شده است را به طور کامل برای آنها توضیح داد.» (گلدنهایز)
چهار. «ما نباید فکر کنیم که فقط قسمت خاصی از کتابمقدس درمورد اثبات این موضوع است. اما باید بدانیم همه کتب عهدعتیق به طور کلی بر هدف الهی تاکید دارند، هدفی که در آخر بر روی صلیب به انجام رسید.» (موریس)
د. آنچه را که در تمامی کتب مقدس درباره او گفته شده بود، برایشان توضیح داد: این آیه نشان میدهد عیسی چطور آنها را تعلیم داد. نظریه توضیح آیات به سادگی به ما کمک میکند این متن را درک کنیم؛ او دقیقا کاری را انجام داد که یک معلم کتابمقدس باید انجام می داد.
یک. کلمه یونانی که اینجا توضیح ترجمه شده است دربردارنده مفهوم باز کردن متن است. در متن دیگر که لوقا از این کلمه استفاده میکند، این کلمه به مفهوم «معنی و یا ترجمه» است (لوقا ۹: ۳۶). وقتی عیسی حقایقی را که در عهدعتیق درمورد او بیان شده است به آنان توضیح میداد از تمثیلهای خیالی و یا ایدههای سوداگرانه استفاده نکرد. او آنچه را که در متن کتابمقدس آمده بود، با توجه به متن برای آنها باز کرد.
دو. «آنها با کتابمقدس کاملا آشنا بودند. پس خداوند وقتی آنها را ملاقات کرد چه کاری انجام داد؟ او کتابی که آنها در تمام زندگیشان مطالعه کرده بودند را گرفت و به صفحاتی رفت که آنها به خوبی متون آن را میدانستند. او آنان را با متون قدیمی و آشنا هدایت کرد.» (موریس)
۴. آیات (۲۸-۳۲) عیسی خودش را بر شاگردانی که در راه عموآس بودند، آشکار کرد
چون به دهکدهای که مقصدشان بود نزدیک شدند، عیسی وانمود کرد که میخواهد دورتر برود. آنها اصرار کردند و گفتند: «با ما بمان، زیرا چیزی به پایان روز نمانده و شب نزدیک است.» پس داخل شد تا با ایشان بماند. چون با آنان بر سفره نشسته بود، نان را برگرفت و شکر نموده، پاره کرد و به ایشان داد. در همان هنگام، چشمان ایشان گشوده شد و او را شناختند، اما در دم از نظرشان ناپدید گشت. آنها از یکدیگر پرسیدند: «آیا هنگامی که در راه با ما سخن میگفت و کتب مقدس را برایمان تفسیر میکرد، دل در درون ما نمیتپید؟»
الف. عیسی وانمود کرد که میخواهد دورتر برود: عیسی وانمود کرد که میخواهد از آنجا دورتر شود چون نمیخواست حضورش را بر این شاگردان تحمیل کند. اما اصرار آنها نشان میدهد با اینکه آنها نمیدانستند او عیسی است ولی میخواستند تا جایی که میتوانند وقت بیشتری را با او سپری کنند.
یک. «آنها اصرار کردند، این جمله بسیار پرمفهوم است. آنها نه تنها عیسی را به مشارکت بیشتر دعوت کردند بلکه او را نگه داشتند و دست او را گرفتند و به او گفتند نباید برود.» (اسپورجن)
ب. نان را برگرفت و شکر نموده، پاره کرد: این مردان در شام آخری که عیسی با دوازده شاگردش داشت، حضور نداشتند، آنها چیزی درمورد ماهیت مقدس پاره کردن نان در شام خداوند نمیدانستند.
یک. برای آنان، این به هیچوجه یک غذای مقدس محسوب نمیشد و فقط یک شام معمولی در خانه روستایی برای چند مسافر خسته بود. در این زمان، او نان را برگرفت و پاره کرد و البته تا آن هنگام هیچ تصویری از شکوه رستاخیز وجود نداشت. آنگاه آنان دریافتند در حال مشارکت با خداوند بودهاند» (موریسن).
ج. در همان هنگام، چشمان ایشان گشوده شد و او را شناختند: با وجود اینکه، این یک شام مقدس نبود، اما چیزی در آن وجود داشت که به آنان نشان داد، مهمان حکیم و مرموز آنها کیست. قبل از خوردن شام، چشمهای آنها بسته بود (لوقا 1۲۴: ۱۶) ولی اکنون چشمان ایشان گشوده شد و دریافتند عیسی نان را برای آنها پاره کرد (لوقا ۲۴: ۳۵).
یک. موریسن دلایل خاصی ارایه میکند که به نظر او بنابر آن دلایل ممکن است چشمان آن شاگردان باز شده باشد.
· او مکان میزبان را «با هوای عظمت و جلال خود» پر کرده بود.
· او خوراک آنها را برکت داد.
· دست سوراخ شده او، نان را بین آنها تقسیم کرد.
دو. «به هرحال چه با دیدن دستان او و چه از طریق کلام او، آنان دریافتند او عیسی است. برخی اعمال کوچک و برخی ویژگیهای آشنا در یک لحظه به آنان گفت که او مسیح است.» (موریسن)
سه. شاید عیسی درست مقابل ما ایستاده باشد، با ما قدم زده و حتی بر سر سفره با ما نشسته باشد. اما چشمهای ما نتوانسته باشند او را ببینند. بنابراین باید دعا کنیم خدا چشمهای ما را باز کند تا ببینیم او هر لحظه کنار ماست.
د. اما در دم از نظرشان ناپدید گشت: به محض اینکه چشمان آنان باز شد و عیسی را دیدند، او به طرز معجزهآسایی آنها را ترک کرد. آنها با خود گفتند وقتی او ما را تعلیم میداد و با ما سخن میگفت چرا او را نشناختیم.
ه. دل در درون ما نمیتپید؟: حتی وقتی آنها نمیدانستند او عیسی است، حتی وقتی باور نداشتند او از مردگان برخاست، به خاطر خدمت عیسی و کلام خدا، کلام زنده او، قلب آنها درونشان همچنان به شدت میتپید.
یک. کلام خدا بر قلبهای ما نیز میتواند چنین تاثیری داشته باشد حتی وقتی نمیدانیم عیسی در حال انجام کار است.
دو. تا وقتی عیسی آنها را ترک نکرد، آنها از قلب یکدیگر خبر نداشتند اما بعد از اینکه عیسی از نظر آنها محو شد، آنان متوجه شدند که قلب هر دوی آنها در درونشان در حال سوختن است. دلیل دیگری که عیسی آنان را ترک کرد این بود که آنها باید یکدیگر را محبت و خدمت میکردند.
۵. آیات (۳۳-۳۵) آنها این خبر خوش را اعلام کردند.
پس بیدرنگ برخاستند و به اورشلیم بازگشتند. آنجا آن یازده رسول را یافتند که با دوستان خود گرد آمده، میگفتند: «این حقیقت دارد که خداوند قیام کرده است، زیرا بر شمعون ظاهر شده است.» سپس، آن دو نیز باز گفتند که در راه چه روی داده و چگونه عیسی را هنگام پاره کردن نان شناختهاند.
الف. پس بیدرنگ برخاستند و به اورشلیم بازگشتند: آنها بهقدری از این اتفاق هیجانزده شده بودند که با وجود اینکه بیش از 11 کیلومتر پیاده طی کرده بودند، همان مسیر را برگشتند و حتی شاید خیلی سریعتر بازگشتند. آنها برای اعلام خبر رستاخیز عیسی به شدت اشتیاق داشتند.
ب. این حقیقت دارد که خداوند قیام کرده است، زیرا بر شمعون ظاهر شده است: آنها نیز درباره رستاخیز عیسی تجربیات مشابهی داشتند. اگرچه عیسای قیام کرده در میان آنان نبود، اما قیام او توسط بیش از دو شاهد تایید شده بود.
بخش سوم: عیسی شاگردانش را تعلیم میدهد و سپس به آسمان صعود میکند
۱. آیات (۳۶-۴۳) عیسی بر آن یازده تن ظاهر میشود
هنوز در این باره گفتگو میکردند که عیسی خود در میانشان ایستاد و گفت: «سلام بر شما باد!» حیران و ترسان، پنداشتند شبحی میبینند. به آنان گفت: «چرا این چنین مضطربید؟ چرا شک و تردید به دل راه میدهید؟ دست و پایم را بنگرید. خودم هستم! به من دست بزنید و ببینید؛ شبح گوشت و استخوان ندارد، اما چنان که میبینید من دارم!» این را گفت و دستها و پاهای خود را به ایشان نشان داد. آنها از فرط شادی و حیرت نمیتوانستند باور کنند. پس به ایشان گفت: «چیزی برای خوردن دارید؟» تکهای ماهی بریان به او دادند. آن را گرفت و در برابر چشمان ایشان خورد.
الف. هنوز در این باره گفتگو میکردند که عیسی خود در میانشان ایستاد: به نظر میرسد ملاقاتی که عیسی در همان یکشنبه با یازده شاگردش داشت در یوحنا ۲۰: ۱۹-۲۵ ذکر شده است. یوحنا در انجیل خود بهطور خاص نوشته است که «عیسی وقتی بر آنان ظاهر شد که تمام درها بسته بودند.» (یوحنا ۲۰: ۱۹). به نظر میرسد که عیسی بهطور ناگهانی و معجزهآسایی بر شاگردان ظاهر شد، آن هم زمانی که آنها در اتاقی در بسته بودند.
ب. سلام بر شما باد!: در برخی ترجمهها این عبارت «صلح و سلامتی بر شما باد!» ترجمه شده است. اکنون که عیسی از مردگان برخاسته بود این کلمات معنای جدیدی پیدا کرده بودند. حال، سلامتی و صلح بین خدا و انسان و بین مردمان امکانپذیر شده بود.
یک. «خداوندی که در او صلح و سلامتی وجود داشت، میخواست با دیگران ارتباط برقرار کند. او یک صلحآفرین و صلحدهنده بود و پیروانش از طریق این نشانه میتوانستند او را باز شناسند.» (اسپورجن)
ج. دست و پایم را بنگرید. خودم هستم!: عیسی در ابتدا دست و پاهای سوراخ شده خود را به شاگردان نشان داد، او با این کار میخواست هم هویتش و هم حضور جسمانی خود را به شاگردان بشناساند. با اینکه بدن او تغییر کرده بود، اما همچنان همان بدنی بود که او قبل از صلیب، بر روی صلیب و حتی در قبر داشت.
یک. قابل ذکر است که بدن قیام کرده عیسی همچنان دارای زخمهایی بود که در اثر شکنجهها و به صلیب کشید شدن ایجاد شده بودند. دلایل بسیاری برای وجود زخمها وجود دارند.
· برای نشان دادن زخمها به شاگردانش، تا از این طریق آنها دریابند که او همان عیسی است.
· زخمها باعث حیرت ابدی فرشتگان است.
· زخمها نشانه کار عظیم او برای ماست.
· زخمها یادآور سلاحهایی است که از طریق آنها مرگ را شکست داد.
· هنگامی که او برای ما شفاعت میکند، این زخمها نوعی مدافع ما محسوب میشوند.
· زخمها شاهدی بر طغیان بشر نسبت به اوست.
دو. «درمورد رسولان، حقایق تا ظرفیت حداکثر، مورد آزمایش قرار گرفت و آنها زمانی حقیقت را پذیرفتند که دیگر چارهای جز پذیرش آن نداشتند. من بیایمانی رسولان را توجیه نمیکنم اما به نظر من شهادت آنها بسیار محکم است زیرا نتیجه چنین کند و کاو جالبی بود.» (اسپورجن)
د. به من دست بزنید و ببینید: عیسی میخواست آنها را مطمئن کند که اگرچه به نوعی بدن او با ما متفاوت است، اما حضورش واقعی و جسمانی است. عیسای قیام یافته یک شبح یا روح خیالی نبود.
یک. «عیسی بهطور واضح انکار کرد قیام او فقط در روح انجام شده است و به همین دلیل از شاگردان خواست دست و پای او را لمس کنند. شواهد بدن جسمانی بسیار فراوان است.» (مورگان)
دو. «این گزارش بهطور دقیق انکار میکند که عیسی فقط در روح مانند یک شبح قیام کرده است بلکه اثبات میکند که او در روح و در جسم قیام کرد.» (پیت)
ه. شبح گوشت و استخوان ندارد: برخی معتقدند که عیسی در اینجا گفته است بدن او گوشت و استخوان دارد و مانند یک بدن طبیعی از خون و جسم تشکیل نشده است. این ایده در بر دارنده چنین مفهومی است که شاید بدن قیام کرده مسیح خون نداشته باشد و مال ما نیز شاید چنین خواهد بود. میتوان گفت عیسی از آن جهات به گوشت و استخوان اشاره میکند که آنها نمیتوانستند خون او را لمس کنند اما استخوانهای او از طریق لمس قابل تشخیص بود.
و. آنها از فرط شادی و حیرت نمیتوانستند باور کنند: در آن لحظه شادی مانع ایمان آنها شده بود. این امر میتواند به این معنی باشد که برخی چیزها به قدری خوب هستند که نمیتوانند واقعی باشند. با این وجود این امر حقیقت دارد که خدا ایمانی همراه با استدلال و اندیشه از ما میخواهد نه یک باور سادهلوحانه و احساسی؛ عیسی نیز میخواست آنها فکر کنند و بعد باور کنند.
یک. «آن هنگام شادی عظیم مانند موجی بر آنها سرازیر شد. آنها بهقدری خوشحال بودند که نمیتوانستند باور کنند همین چند روز پیش بود که از فرط اندوه بسیار خوابیده بودند (لوقا ۲۲: ۴۵) ولی اکنون لبریز از شادی غیرقابل باور بودند. فراموش نکنید که شادی میتواند مانع ایمان شود. شادی به اندازه غم میتواند دشمن ایمان باشد.» (موریسن)
دو. قبلا نیز بارها شادی مانع ایمان انسانها شده بود. زمانهایی که بهقدری همهچیز خوب بود که نمیتوانستند باور کنند، آن اتفاق حقیقی است.
· در پیدایش ۴۵: ۲۵-۲۶، یعقوب نمیتوانست باور کند یوسف زنده است زیرا آن خبر بیش از اندازه خوب بود.
· در ایوب ۹: ۱۶، ایوب گفت اگر خدا جواب او را بدهد، نمیتواند آن را باور کند.
· در مزامیر ۱۲۶: ۱، به نظر میرسد رهایی اسراییل از اسارت بهقدری خبر خوبی است که غیرقابل باور بود.
· وقتی پطرس در اعمال 12 از زندان رهایی مییابد، کلیسا نمیتوانست این اتفاق را باور کند (اعمال ۱۲: ۱۳-۱۴).
سه. «شادی آنها بهقدری عظیم بود که برای لحظهای حتی مانع ایمان آنها شد.» (گلدنهایز)
ز. چیزی برای خوردن دارید؟: عیسی برای اینکه هویت و بدن روحانی خود را به آنها ثابت کند، در حضور آنها مشغول به خوردن شد. یکی از بیشترین صحنههایی که در مورد عیسای قیام کرده میبینیم این است که او با شاگردان مشغول خوردن شد.
یک. یکی دیگر از شواهد محکم مبنی بر اینکه او همان عیسی است، انجام همان کارهایی بود که قبلا به همراه شاگردانش بسیار انجام می داد.
۲. آیت (۴۴-۴۸) عیسی به شاگردانش تعلیم میدهد.
آنگاه به ایشان گفت: «این همان است که وقتی با شما بودم، میگفتم؛ اینکه تمام آنچه در تورات موسی و کتب انبیا و مزامیر درباره من نوشته شده است، باید به حقیقت پیوندد.» سپس، ذهن ایشان را روشن ساخت تا بتوانند کتب مقدس را درک کنند. و به ایشان گفت: «نوشته شده است که مسیح رنج خواهد کشید و در روز سوم از مردگان بر خواهد خاست، و به نام او توبه و آمرزش گناهان به همه قومها موعظه خواهد شد و شروع آن از اورشلیم خواهد بود. شما شاهدان این امور هستید.
الف. این همان است که وقتی با شما بودم، میگفتم: عیسی با گفتن این عبارت قبلا به شما گفته بودم به آنها یادآوری کرد که هر آن چیزی که قبلا در موردش با آنها صحبت کرده بود، به وقوع پیوسته است و برای آنکه به آنان کمک کند تا بهتر درک کنند ذهن ایشان را روشن ساخت تا بتوانند کتب مقدس را درک کنند.
یک. عیسی پیشتر نیز چنین کاری برای آنها انجام داده بود وقتی که آنها در روح تولدی دوباره یافتند، عیسی بر آنها دمید و آنها روحالقدس را دریافتند. (یوحنا ۲۰: ۲۲)
دو. «در آن ساعت، در اتاقی در بسته، کتابمقدس برای شاگردان به کتابی جدید تبدیل شد. هرگز فراموش نکنیم که خداوند ما چقدر با جدیت و مشتاقانه به شهادت کلام متوسل میشد.» (موریسن)
ب. مسیح رنج خواهد کشید و در روز سوم از مردگان بر خواهد خاست: عیسی میخواست آنها صلیب را به عنوان مانعی ناگوار که باید بر آن غلبه کنند، نبینند. او میخواست شاگردان درک کنند که صلیب قسمت ضروری نقشه رهایی خداوند برای بشر بود و در نام منجی مصلوب و قیام کرده توبه و آمرزش گناهان به همه قومها و سراسر جهان آورده خواهد شد.
یک. «استاد بزرگ رسولان، به آنها تعلیم داد چه چیزی، چطور و کجا موعظه کنند و حتی از کجا این کار را شروع کنند.» (اسپورجن)
دو. به نام او … موعظه خواهد شد: موعظه انجیل در نام او به این معنی است:
· موعظه تحت اقتدار او.
· موعظه مطابق اصول او.
· موعظه با علم بر اینکه توبه و رهایی از گناه از طریق نام او میسر میشود.
· امتناع از موعظه کردن به نام خود واعظ.
ج. شما شاهدان این امور هستید: عیسی به ندرت به آنها میگفت شما شاهدان این امور هستید. نه تنها شاهدان این وقایع که عیسی آنها را به انجام میرساند، بلکه وقایعی که در خصوص کار بشارت انجیل به وقوع خواهد پیوست. این همان کاری است که همه آنها بهطور مشترک مسئول انجام آن بودند.
د. شروع آن از اورشلیم خواهد بود: کار آنها از اورشلیم شروع شد. دلایل بسیاری وجود دارد برای اینکه آنها میبایست موعظه خود را از شهر اورشلیم آغاز میکردند.
· زیرا کتابمقدس میگوید این اتفاق باید از آنجا شروع میشد (اشعیا ۲: ۳، یوئیل ۲: ۳۲).
· زیرا جایی بود که حقایق انجیل در آنجا تحقق یافت و واقعیت این امور باید سنجیده میشد.
· برای اکرام مردم یهود و بشارت نخست به آنها.
· زیرا خوب است از جایی شروع کنیم که وسوسه میشویم از آنجا شروع نکنیم.
· زیرا وقت کم است و خوب است از جایی که نزدیک هستیم شروع کنیم.
· زیرا خوب است از جایی شروع کنیم که ممکن است انتظار مخالفت داشته باشیم.
۳. آیات (۳۹-۵۳) صعود عیسی
من موعود پدر خود را بر شما خواهم فرستاد؛ پس در شهر بمانید تا آنگاه که از اعلی با قدرت آراسته شوید. سپس ایشان را بیرون از شهر تا نزدیکی بِیت عنیا برد و دستهای خود را بلند کرده، برکتشان داد؛ و در همانحال که برکتشان میداد از آنان جدا گشته، به آسمان برده شد.ایشان او را پرستش کردند و با شادی عظیم به اورشلیم بازگشتند. در آنجا پیوسته در معبد مانده و خدا را حمد و سپاس میگفتند.
الف. من موعود پدر خود را بر شما خواهم فرستاد: آنها نمیتوانستند کاری که عیسی از آنها خواسته بود را انجام دهند، مگر آنکه از اعلی با قدرت آراسته شوند و آن قدرت به عنوان روحالقدس بر آنها ریخته شد.
ب. دستهای خود را بلند کرده، برکتشان داد و در همانحال که برکتشان می داد: عیسی تا چهل روز بعد از قیام خود در کنار شاگردان بود و بالاخره روزی فرا رسید که او باید به آسمان صعود میکرد. او در حالیکه کلیسا را برکت میداد زمین را ترک کرد او هنوز همچنان به برکت دادن آنها ادامه داده و قوم او این برکات را دریافت میکنند.
یک. تا بهحال چیزی غیر از برکت از دستان او جاری نشده است. او اکنون به عنوان کاهن اعظم قومش را برکت میدهد. «او به ما یادآور میشود تا زمانی که دوباره به زمین بازگردد، همچنان برای قومش دستان خود را بالا برده است و لبهایش آنها را برکت میدهد.» (مورگان)
دو. وقتی عیسی قومش را برکت میداد، این برکت فقط یک آرزوی خوب نبود «امیدوارم همهچیز برای تو به خوبی به انجام رسد.» و یا «امیدوارم بهتر شوی.» برکتی که عیسی برای قومش میطلبد، قدرت ذاتی در درون خود دارد.»
سه. «اگر او شما را برکت داده است، پس حتما شما برکت گرفتهاید. زیرا هیچ قدرتی در آسمان، بر روی زمین و یا در جهنم نمیتواند مانع برکتی شود که او به شما میبخشد.» (اسپورجن)
چهار. «تا زمانی که آن دستهای افراشته را میبینیم، هیچ جایی برای شک و ترس باقی نمیماند. البته باید بدانیم دستان دیگری هم بر ضد ما افراشته شده تا به ما آزار و آسیب برساند. اما هیچ قدرتی بالاتر از آن دستان سوراخ شده نیست و در حیات یا مرگ، بدبختی یا سعادت، غم یا شادی، میدانیم که در امنیت هستیم.» (مورگان)
د. از آنان جدا گشته، به آسمان برده شد: عیسی باید به آسمان صعود میکرد و اعتماد شاگردان باید بر قدرت و خدمت روحالقدس قرار میگرفت، نه بر حضور فیزیکی عیسی.
یک. اعمال ۱: ۳ به ما میگوید این صعود چهل روز بعد از قیام عیسی انجام شد. او این چهل روز را با شاگردان سپری کرد و در آن مدت به اثبات حقیقت قیام و آمادهسازی شاگردان برای جدایی از آنها، پرداخت.
دو. «او با قدرت و عظمت خود از مردگان برخاست. او به هیچ کمکی نیاز نداشت… او به آسمان صعود کرد و برخلاف قوانین بشری عمل کرد او قانون جاذبه را شکست و بر قوانین ماده پیروز شد و از این طریق قدرت ذاتی و الهی خود را ثابت کرد.»(اسپورجن)
سه. «غیرقابل تصور است که فکر کنیم قدرت عیسی باید کمتر و کمتر میشد و به سمت نابودی سوق میکرد. چنین طرز فکری ایمان بشر را زایل میکند.»(بارکلی)
چهار. صعود عیسی به آسمان با ناپدید شدن او از نظر آن دو شاگرد در راه عموآس با وجود آنکه شبیه هستند اما بسیار متفاوتند. هر دوی آن اتفاقات اختیاری بودند، اما صعود او پایان یک فصل و آغاز فصل دیگر بود.»
ه. ایشان او را پرستش کردند و با شادی عظیم به اورشلیم بازگشتند. در آنجا پیوسته در معبد مانده و خدا را حمد و سپاس میگفتند: این امر نشاندهنده نتیجه شگفتانگیز خدمت عیسی بر زندگی شاگردان بود.
· ایشان او را پرستش کردند: به این معنی است که آنها میدانستند عیسی خداوند است و او را همانطور که سزاوار بود محترم شمردند.
· به اورشلیم بازگشتند: به این معنی است آنها همان کاری را انجام دادند که عیسی به آنها گفته بود. آنها مطیع بودند.
· با شادی عظیم: به این معنی است که آنها کاملا باور داشتند عیسی از مردگان برخاسته است و اجازه دادند شادی این حقیقت همه زندگیشان را لمس کند.
· در معبد مانده و خدا را حمد و سپاس میگفتند: به این معنی است آنها به عنوان پیروان علنی عیسی بودند و نمیتوانستند محبت و پرستش خود را نسبت به او پنهان کنند.
یک. «کمی قبل، آنها از فرط شادی نمیتوانستند باور کنند. اما اکنون آنان از چیزی که باور کرده بودند شادمان بودند.» (موریسن)
دو. وقتی خدا چنین اعمالی را برای مردمش به انجام میرساند، ما فقط باید بگوییم «آمین».
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.